سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 184

دیدگاه زیبا و تأثیرگذار مرضیه عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

بنام خدای مهربانی که همیشه با من است

سلام به همه شما عزیزان

بیام بازم زیبایی بیشتر بکشیم بیرون از دل زیباییها

کامنت دوست عزیزمون که قطعا بخاطر علاقشون و تضادهایی که بهش برخوردند خیلی با جزییات دقت کردند به ویژگی های این ماشین حین توضیحات استاد و حسابی بهش توجه کردند و طبق قوانین بدون تغیر خدا حتما و صد درصد به این توجهاتشون هدایت خواهند شد.یادم افتاد به مسأله ای که همین چند روز پیش تجربه کردم ماشین خودمون کوییک هست و خواهرم جدیدا یه پراید خریده برای اینکه روزای اولش بود من تا یه مسیری همراهش میکردم دوباره عصر میرفتم دنبالش محل کارش و همراهیش میکردم تا خونه.اینه های من برقی توی پارک دوبل عالیه سنسور پشت داره هشدار میده وقتی داری دنده عقب میری شیشه پاک کن عقب داره راحت تو بارندگی و برف مخصوصا میزنی تمیز می‌کنه گرمایش سرمایشش خوبه و من وقتی پشت ماشین خواهرم نشستم کاملا متوجه این تفاوت‌ها و راحتی ماشین خودمون نسبت این ماشین شدم و همش میگفتم خدایا شکرت من از اول با یه ماشینی که امکانات بهتری داشت نشستم و چقدر بمن کمک کرد برای بهتر شدن رانندگیم و واقعا اذیتی نشدم بعد خواهرم مثلا تو تشخیص فاصله مشکل داشت میگفتم ماشین ما سنسور عقبش هشدار میده بعد تو بارندگی دید شیشه عقب نداشت میگفتم ماشین ما برف پاک کن عقب داره یا گرم نمی‌کرد میگفتم ماشین ما سردی هوا رو توش متوجه نمیشی و الا آخر و همه اینا رو جوری میگفتم که خواسته در دل خواهرم ایجاد بشه و متوجه بشه ا میشه این امکاناتو داشت و تجربه بهتری از رانندگی پیدا کرد و باز بخودم میگفتم ببین ماشین ما هم می‌تونه از این بهتر بشه مثل ماشین استاد خود ران باشه سیستم تنظیم باد تایرها روغن داشته باشه گرمکن فرمون و صندلی داشته باشه این قدر نرم و روان باشه و……

موضوع بعدی موضوع رهایی و عدم کنترل شرایط هست که چقدر موضوع مهمی هست و چقدر می‌تونه لذت زندگی رو چند برابر کنه.زندگی کردن در لحظه و برای همون لحظه فارغ از اینکه گذشته چه اتفاقاتی افتاده چه چیزایی رو از دست دادیم چقدر اذیت شدیم یا غول آینده که قراره بیاد و چه دردسرهایی برامون داشته باشه.

وواقعا استاد استاد این موضوع رهاییه یادمه تو یکی از فایلهای دوازده قدم گفتند من حتی یه روزی همه چیز در حال خرابی و بمباران اینا باشه بخدا میگم خدایا کجا برم که امن باشه منو هدایت کن و میرم اونجا میگیرم می‌خوایم و خیالم راحته جام آمنه اونجا اینا همون باور به خدا و شناختی که از این سیستم پیدا کردی که به پشتوانه اش به این حد از آرامش و اطمینان رسیدی که میتونی اینجور اقدام و عمل کنی.

و یه نکته خیلی طلایی که تو این قسمت گفتند همون موضوع توجه هست که منشا و ریشه تمام اتفاقات زندگی ماست چقدر به یک موضوع اتفاق حرف آدم توجه می‌کنی و برات مهم هست و تو ذهنت میچرخونیش و بهش قدرت میدی که منجر به تجربه زندگیت بشه چقدر این مسأله مهم و حیاتی هست تو خلق شرایط زندگی ما.

و این جمله طلایی که محور اصلی و اساسی تمام جنبه های زندگی ما هست رو اگر همیشه و در هر شرایطی بخاطر داشته باشیم وواقعا بهش مقید و پایبند باشیم مثل استاد که حال خوب مساوی اتفاقات خوب و حال بد مساوی اتفاقات بد دیگه تمام تلاشمون رو میکنیم که ذره ای ازش فاصله نگیریم و دقیقا مطابقش عمل کنیم اونوقت چرخ زندگیمون بشدت روون و روغن کاری میشه فقط با توجه به همین یک اصل و همه چیز در تمام جنبه ها خود به خود مطابق میل و به نفع ما میشه.

موضوع مهم بعدی تعهد استاد به شیوه قوانین جهان هستی عمل کردن هست تعهدی که سالهاست به پشتوانه اون صبحش رو با خواندن کامنت های سایتش شروع می‌کنی کامنتهایی که همچون بوضوح دیدیم چقدر تمرکزش روی زیبایی ها نکات مثبت و مرور قوانین از زوایای متفاوت هست و این شروع زیبا قطعا و صددرصد پایان خوبی هم خواهد داشت و البته که شب رو هم با با همین نوع توجه تمام می‌کنه و سیستم رو میده روی زیبایی ها و حال خوب و فرداش سیستم خودبخود از همون نقطه فعال میشه و خوب نتیجش قطعا یک زندگی پر بار و زیبا در تمام جهات خواهد بود حالا من خودم شاید هزار بار بخودم این تعهد رو دادم که این کارو بکنم تمرین ستاره قطبیم انجام میدم اما بازم افکار منفی لابلاش زیاده اینو از نتایجم میفهمم و همش بخاطر ریشه دار بودن و بهم پیوسته بودن افکار منفیه همون چیزی که مریم جون گفتند یه باور بزرگ رو روش کار می‌کنی اما یه سری افکار کوچولو هست که دور این تنیده و اجازه نمیده به زمین بیوفته و همچنان پابرجاست واووو.

اما استاد با قدرت این مسیر رو ادامه داد مسیر کارکردن روی باورهاش شناخت سیستم و مطابق سیستم عمل کردن همون کاری در مورد سلامتیشم کرد و نتیجه دید همون کاری که در مورد ثروت کرد و نتیجه دید همون کاری که در مورد روابطش کرد و نتیجه دید با امید با ایمان قلبی که همین و است بس سمت من کار کردن روی خودم افکارم و ساختن باورهای هم جهت با خواسته هام هست و خود بخود اعمالی بمن گفته میشه که اگر خوب روی خودم کار کرده باشم و اون ایمان در من شکل گرفته باشه مسلما بهش عمل میکنم و مسلما نتیجه متفاوتی میگیرم اما همه اینها یک روندی داره که باید طی بشه یه بچه باید 9 ماه تو شکم مادرش رشد کنه تا آماده تولد بشه باید چهاردست و پا راه بره تا آماده تاتی تاتی بشه باید آروم آروم بره و بتونه تعادلش رو حفظ کنه که بتونه بدوه و تمام اینها به زمان و ایمان به نتیجه دادن نیاز داره و یادم باشه تا بها پرداخت نکنم نتیجه هم نخواهم گرفت بهاش زمانه بهاش پا گذاشتن روی ترس‌هاست بهاش مالیه بهاش دوری و دل کندن از وابستگی‌هاست و خیلی چیزای دیگه اما نتایجش هم متفاوت از خیلیهاست اگر تو در مسیر عشق و علاقت باشی و هدف مشخص داشته باشی با لذت تمام بهایی که باید رو پرداخت می‌کنی اقدام می‌کنی حرکت می‌کنی و ادامه میدی و ادامه میدی و هر بار یه شخصیت بهتر قوی تر قدرتمندتر تواناتر و حرفه ای تر میشی و از یه جایی به بعد پله ها رو دوتا یکی سه تا یکی میری چون خیلی خوب رشد کردی و جلو رفتی.

موضوع بعدی موضوع بشدت مورد علاقه من تمیزی و نظافت محیط چیزی که مطمئنم حتی آدمایی که رعایتش نمی‌کنند وقتی توش قرار میگیرند بشدت ازش لذت میبرند اصلا یه حس مثبت فوق العاده ای داره خودبخود شارژت می‌کنه.

و همه جا و بارها و بارها این موضوع رو تو شخصیت مریم جون و استاد دیدیم که چقدر آدمهای تمیز و مرتبی هستند و چقدر به این مسأله اهمیت میدند و توجه میکنند و به جایی هدایت شدند که دارند با تموم وجود تجربش میکنند و حالش رو میبرند.چقدر زیبا که به آدمها در هر وضعیت و شرایطی فرصت و مسئولیت داده میشه در خور توانش و اینجوری اون هم احساس ارزشمندی می‌کنه و یه حرکتی انجام میده خیلی این نگاه زیباست که اون شاید نتونه مسائل خاصی رو حل و فصل کنه یا کارهای پیچیده ای رو انجام بده اما این کار رو که می‌تونه انجام بده و چقدر زیباتر که مردم هم احساسی برخورد نمی‌کنند و فیلم بگیرند که های و هوی داره از این بندگان خدا سو استفاده میشه برده کشی میکنند و فلان.

و چقدر خوبه که آدمها از حرف کم کنند به عمل اضافه کنند اگر می‌بینند یه اشغالی ریخته یه ناهنجاری یه جا هست به جای فیلم گرفتم و غرغر کردن و فقط توقع داشتن از دولت و شهرداری و هر جایی تا جایی که می‌توانند به تمیزی اون مکان کمک کنند و یه اقدامی انجام بدند این بزرگترین لطفی هست که آدمها می‌توانند بخودشون بکنند(مثل من که وقتی سطل زباله تو پیاده رو جلو مغازه پر میشه سریع زنگ میزنم به مسئولش پلاستیک بزرگ جور میکنم میدم بهش اونم میاد خالیش می‌کنه و می‌ره این کار که از دستم بر میاد یا اینکه اشغالهام رو میریزم تو جوب جلو مغازه از خودمو نریزم یه وقتایی هم که میتونم میرم اشغالهای توی جوبو می‌روبم میریزم سطل زباله این کار که از دستم بر میاد حداقل.افرین بخودم)و جهانم این رفتارهای زیبای من رو میبینه و هدایتم می‌کنه مثل استاد و مریم جون به جاها و آدمهای تمیز جهان در عین عدالت به تو اعمال و رفتارت رو برمیگردونه.

منتظر خواندن نتایج زیبا و تأثیرگذارتان هستیم.

سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    571MB
    49 دقیقه
  • فایل صوتی سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 184
    47MB
    49 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

362 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «شیرین عبدی زاده» در این صفحه: 1
  1. -
    شیرین عبدی زاده گفته:
    مدت عضویت: 2248 روز

    سلام

    سلام

    سلاااااام

    چقدر زیباست

    چقدر زیباست که من دارم زیبایی رو جستجو میکنم توی زندگی م و از وقتی به این کار عادت کردم و برام عادت و رفتارم شده که شروع کردم آگاهانه روی فایل های سفر به دور آمریکا تمرکز کردم و شروع به نوشتن کامنت کردم، من بعد از سه سال تقریبا که عضو سایت هستم چند ماهه که دارم کامنت میگذارم و فایل ها رو بصورت فایل درسی گوش میکنم نگاه میکنم و بهشون فکر میکنم و مینویسم و کامنت ها رو مطالعه میکنم، خداروشکر میکنم که رشد کردم و پیشرفت کردم و عملگراتر از قبل شدم، خداروشکر خداروشکر

    خیلی خیلی پارادیس زیباست

    خیلی جهان زیباست خیلی، هر جایی نگاه میکنم زیبایی میبینم، من حتی توی اتاق خودم هم وقتی ترکیب رنگها رو میبینم تحسینش میکنم، یادم میاد استاد شما توی یک فایل گفتید که :«لطیف تر شدم، با دیدن زیبایی ها احساساتی میشم و …» استاد دقیقا میفهمم چی میگید، دقیقا همینطوره، چند روز پیش صبح خیلی زود بیدار شدم و رفتم توی حیاط قدم زدم، هوا ابری بود و خورشید از پشت ابرها داشت سعی می‌کرد طلوع خودش رو به نمایش بگذاره، یک نسیم نسبتا خنکی میوزید و عطر بارون و رطوبت بارونی توی هوا بود، استاد من چنان لذت بردم و از این حجم زیبایی و کنار هم قرار گرفتن تمام کیفیت های دلخواهم و گلهای رنگ به رنگ حیاط خونه مون تحت تاثیر قرار گرفتم که گریه کردم، این حس زیبایی که وجودم رو سرشار می‌کنه چند وقتیه که زود به زود داره برام اتفاق می‌افته… یک #ترمز خیلی چغر دارم که دیدمش ولی باید بتونم تغییرش بدم اینه که من هنوز باور نکردم صد در صد که حس خوبی، همین لذت، همین خنده و زندگی در لحظه موفقیت مالی دلخواهم رو برام بوجود میاره… استاد تازه مچ خودمو گرفتم ولی باور دارم با تمام وجودم باور دارم که هربار که درباره مساله، سوال، باور یا … به وضوح میرسم و به زبان میارم یا مینویسم براحتی و خیلی زود به جواب، به راه حل به مثال های واقعی ش هدایت میشم و همینه که خیالم رو راحت کرده و دلخوش هستم، خداروشکر

    سلامتی، شادابی، موفقیت، عشق و زیبایی شما و مریم جون هم خیلی زیباست، هم فرکانس بودنتون هم خیلی زیباست، آزادی و استقلال و رهایی تون هم خیلی زیباست، واقعا تحسین تون میکنم واقعا خداروشکر میکنم که دارم میبینم میشود می‌شود همه خوبی ها رو یکجا داشت می‌شود

    میشود

    خداروشکر

    02:04

    چه فرمول جادویی رو دارید بهمون یاد میدید

    _ تمرکز بر نکات مثبت و زیبایی که زیبایی و نعمت بیشتر رو برامون به دنبال میاره

    _ باور داشتن به اینکه میشود راحت تر با کیفیت تر و زیباتر زندگی کرد

    _ توحید عملی، اقدام کردن و بیکار ننشستن

    _ باور سازی درباره کاری که میخواهیم انجام بدیم قدمهامون رو موثرتر می‌کنه، نتایج بیشتر و بهتری رو برامون رقم می‌زنه

    _ برای تغییر از خودم شروع کنم

    ( خیلی خیلی خیلی درخت های پشت دریاچه زیباست خیلی خیلی خیلی، چه هوای ابری و محیط آرام و زیبایی واقعا، خدایا شکرت)

    08:08

    استاد توضیحی که برای سوال حمید جان دادید، من یهو یه خودم اومدم دیدم داره دقت میکنم ببینم بالاخره جواب چیه، متوجه شدم که ترمزی که اول کامتتم نوشتم براتون هم مثل سوال حمید هست، استاد شما همیشه میگید که همه چیز خیلی ساده‌س… من باید یاد بگیرم که به این سادگی اعتماد کنم ، اصلا باید یاد بگیرم که سادگی و ساده بودن رو باور کنم، من و حمید و خیلی از بچه ها احتمالا فکر میکنیم که حتما باید کار خاصی انجام بدیم، مثلا من فکر میکنم اگر میخوام رشد مالی داشته باشم باید کار خاصی انجام بدم که مربوط باشه مستقیما به پول… ولی جوابی که شما الان دادید و من متوجه ش شدم این بود که از لحظه، هر چیزی که هست لذت ببرید، این لذت بردنه اصله

    ممکنه که من از بارون و بوی خاک نم‌خورده لذذذذذت ببرم و کیف کنم، بعد همین کیف کردنه باعث بشه که مشتری دلخواهم باهام معامله کنه، برای یکنفر دیگه این کیف کردنه نتیجه ش این میشه که به جنسی که دلش میخواسته بخره میرسه… این کیف کردنه

    کیف کردن ، لذت بردن واقعیه

    ممکنه من برم توی طبیعت با نشستن و مراقبه کردن زیبایی رو درک کنم، یکنفر دیگه با آب‌تنی کردن و والیبال بازی کردن از زیبایی و امکانات طبیعت لذت ببره و استفاده کنه و تا سالهای سال به‌یادش بمونه

    استااااااد دیدی، دیدی گفتم به هر چیزی که درباره ش به وضوح میرسم خیلی زود جوابشو میگیرم #فکت بارون میکنم ذهنمو تا رام بشه و بقول شما وقتی این اسب چموش رام میشه سواری خیلی خوبی میده خداروشکر

    09:19

    خدای من

    خدای من

    شما این فایل رو خیلی وقت پیش ضبط کردید و مدتی از قرار گیری ش روی سایت هم میگذره و من امروز باید به این فایلی که چند روزی میشه دانلودش کردم گوش میکردم، و ترمز ذهنی م رو که چند وقته بهش فکر میکنم مینوشتم تا یکی یکی جواب هام رو از زبان شما و مریم جون و کامنت دوستانم دریافت کنم، خدایا شکرت

    تمام کامنت ها و توضیحاتی که مریم جون انتخاب کردند و شما دارید بسط و گسترش شون میدید اصلاااا مستقیما خدا برای من آماده کرده، به به خدایا شکرت

    اره

    مهارت رها بودن و در لحظه زندگی کردن …

    مدتی پیش یکی از دوستان کامنتی نوشته بود با این مضمون که :« نگران نباشیم، وقتی به خدا میسپاریم نگران نباشیم، باوری که باید تغییر بدیم، میدیم! حرفی که باید بزنیم، میزنیم! کاری که باید انجام بدیم رو انجام میدیم و … استاد از همون روز من سعی میکنم هر وقت نگران ‌ و استرسی میشم با خودم میگم نگران نباش شیرین، از هیچی قرار نیست جا بمونی، سروقت می‌رسی خدا سروقت میرسه همیشه

    مثل الان که جواب سوالاتم و راه حل تغییر و یا برداشتن ترمز ذهنیم هدایت شدم

    خدایا شکرت

    چه جمله کلیدی برای یاد گرفتن چگونه توکل کردن و تسلیم بودن من … رو به خدا میسپارم و خیال جمع و دل راحت به لذتهام میپردازم، وقتی برگردم با هر چیزی که روبرو بشم خیر مطلق برای من

    که البته پیش نیاز این باور اینه که من باور داشته باشم الخیر فی ما وقع

    … البته منطقی هم هستاااا ، خوب وقتی که من مثلا خونه نیستم، هر جا هستم، نگران ماهی توی تنگ یا گلدون گل خونه م باشم فایده ای که نداره دست م که به جایی بند نیست، حداقل از کاری که دارم انجام میدم لذت ببرم، روی کارم اصلا تمرکز کنم، از آینده که خبر ندارم، پس چرا باید هم الانم رو برای خودم جهنم کنم هم ناخواسته ای رو با تجسم ذهنیم‌ بوجود بیارم؟!؟

    _ گریه اصلااااااا معنایی ندارد

    قشنگگگ گذشته رو پاک کن و بی‌توجه باش بهش

    _ بهش فکر نکن خاطرات ش یادت نمونه

    _ توی امروز و فردا زندگی کن به آینده فکر نکن که این چی میشه اون چطور میشه

    _ گذشته هم که دیگه اصلا بهش توجه نکن، اتفاق نامناسب و ناراحتی و شکست و … بهش توجههههههههه نکن

    _ باید از کنترل کردن دیگران رها بشم

    _ ازکنترل کردن اوضاع باید رها بشم

    باید از کنترل کردن هر چیزی خارج از خودم رها بشم من فقط و فقط میتونم ذهنم رو کنترل کنم_ حتی نمیتونم اینکه غذا ممکنه شور بشه رو کنترل کنم، نمکه دیگه ممکنه یه روز زیاد بشه،،، ولی میتونم با حس خوب باعث بشم که هر کاری انجام میدم درست باشه چون صدای هدایت رو با قلبم میشنوم وقتی حس خوب دارم

    …خداوندم در قرآن می‌فرماید اگر مگسی چیزی از شما بگیرد، شما نمیتوانید ان را پس بگیرید

    متوکل باش

    گذشته رو رها کن تا از این به بعد دیگه حسرت هیچ چیز رو نخوری

    خیلی به آینده فکر نکن

    به گذشته هم فکر نکن، فقط ازش درسهایی که گرفتی رو به یاد بیار و تمام بهش بـــــی توجه باش

    اگر یه وقتی یادت به چیزی افتاد که حس خوبی بهت نمیده، حواستو ببر جای دیگه، با ذهنت جر و بحث نکن شیرین، نگو چرا داری به فلان خاطره فکر می‌کنی دوباره، نه! فقط همون لحظه رییس خودت باش و برو به کاری دیگه یا خیالپردازی یا دیدن عکس های دریم بورد یا مرور خاطرات خوبت مشغول شو، به قول شما استادجان، اصلا برو بخواب فقط به افکارت اجازه پر و بال گرفتن نده

    ببین! برنامه ریزی برای اهداف با نگران آینده بودن فرق داره ها، تو میتونی تجسم کنی نتیجه دلخواهت رو و میتونی برنامه ریزی کنی چطوری به اهدافت برسی، ولی نگران نباش که این چجوری میشه اون چجوری میشه

    استاد من این نکته رو بلد نبودم، من بعد از بارها و بارها که هدایت شدم به مصاحبه شما با عرشیا جان این نکته رو متوجه شدم، که نگران چیزی نباشم، نگم مثلا خونه چی میشه، از کجا چمیدونم ماشین بگیرم و … فقط قدم بردارم، قدم به قدم همه چیز راهش مشخص میشه، مثل رضا جان عطار روشن که گفت من شروع کردم به کوچک کردن و تکه تکه کردن راهی که باید طی میکردم… قدم برداشتن ادامه راه رو روشن میکنه

    12:24

    هر کسی ممکنه اتفاقاتی رو تجربه کرده باشه که ناخوشاینده، ولی اینکه راجع بهش حرف نزنم و همچنین بهش فکر هم نکنم دیگه باعث میشه براحتی فراموشش کنم

    14:27

    استاد اینقدر این جمله شما برای من شاه کلیده که من حتی نتونستم صبر کنم که جمله تون تمام بشه، فایل رو نگه داشتم تا بنویسم…

    اینکه شما میگید همون موقع هم توی بندرعباس که من زندگی میکردم و توی خیابون ها قدم میزدم کاری نداشتم آینده چی میشه من در لحظه زندگی می‌کردم

    استاد اتفاقا چند روز پیش داشتم. ، به همین نکته فکر میکردم، با خودم میگفتم خوب من باید توی لحظه زندگی کنم و از هر چیزی که الان دارم لذت ببرم، ذهنم میگفت خوب اگر فلان چیز رو داشته باشی که بیشتر بهت خوش میگذره!

    #آگاهی همین الان الان که این جمله ها رو نوشتم متوجه شدم که عزت نفس کافی برای اینکه هر چیزی رو که بخوام لیاقتم هست که داشته باشم ندارم، مدام دارم با خودم کلنجار میرم استاد میگم خوب من الان x رو دارم خوب y هم میخوام، ذهنم میگه نه تو از لحظه ت لذت نمیبری باید به آینده فکر نکنی، استاد به همین راحتی یک #ترمز ته ته ذهنم جا خوش کرده، باور کمبود، در نهایت نهایت که بهش فکر کنم میبینم که ذهنم میگه اینقدر زیاده خواه نباش یا نیست یا اینکه تو در حد و اندازه بیشتر خواستن و داشتنش نیستی، همینی که داری رو دو دستی بچسب از دست ندی که دیگه تمومه!!!

    استاد اشکی شد چشمام، استاد خیلی خوشحالم که یاد گرفتم فکر کنم، یاد گرفتم ذهنمو بشناسم، اینکه دارم درسهامو یاد میگیرم آرومم میکنه، امیدوارم می‌کنه، مطمینم می‌کنه، خیلی وقته که ذهنم میگه عجله کن، میگم نمیخوام! آرامش میخوام, لذتِ مسیرمو میخوام و میگه آره تنبل شدی بجنب بدو… ولی مدام صحبت های شما به یادم میاد…. استاد هنوز کلنجارهای ذهنم و قلبم هستا، ولی من ادم تسلیم شدن نیستم، مدام باورهایی که تکرار کردم با خودم و مثال زدم برا خودم رو به ذهنم یادآوری میکنم و ادامه میدم…. من خوشحالم استاد مدام دارم به خودم میگم خوشحالی موفقیت های دلخواهمو برام بوجود میاره

    استاد همین #باور یکی از خیلی خیلی خیلی مهمترین باورهایی که من باید روش کار کنم تا واقعا باورم بشه

    من باید باورم بشه که پول یک جریان طبیعی و نتیجه طبیعی خوشحال بودنه

    ولی هنوز ذهنم مقاومت داره و من دارم تکرارش میکنم با خودم چون تا حالا چندین بار همین شیوه به باورسازی‌م کمک کرده

    18:40

    مریم جون این سوالی که شما از استاد پرسیدی نهایت محبت و توجه شما به مخاطبین‌تون هست، دقیقا اون حس خالصی رو‌ که وقتی توی سفر آرزو می‌کردید و میگفتید آرزو میکنم شما هم بزودی به اینجا بیاید و این تجربه ها رو خودتون واقعی تجربه کنید همون حس مهر و محبت رو از سوال شما دریافت کردم، و یاد گرفتم که همیشه سوال خوب بپرسم، سوالی بپرسم که هم برای خودم سازنده باشه هم جهان دیگران رو گسترش بده، واقعا ممنونم از شما واقعا

    19:02

    استاد جان این یکی از فراموش نشدنی‌ترین مثالهاییه که من از شما شنیدم، خدا به من لطف کرد این آگاهی رو از طریق شما به من داد و من الان رسیدم به اینکه در پنجاه درصد موارد تقریبا خاطرم هست و حتی اگر همون لحظه خیلی اوضاع نامرتب باشه تنها کاری که از دستم برمیاد تکرار همین جمله شماست احساس بد مثل آتیش مهم نیست چیکار داری، دست بزنی دستت سوخته و با خودم میگم اشکال نداره همین جمله رو تکرار کن کم کم حالت بدتر نمیشه، و وقتی بدتر نشدی شروع می‌کنی به بهتر شدن

    من اگر حالم خوب باشه اتفاقات آینده تغیــــیر می‌کنه به نفـــع من

    #آگاهی #باور

    درباره آینده من حدس میزنم، معلوم که نیست که،،، چمیدونستم که قراره پول ترجمه مدارکم رو خودم بدم و نخوام طلاهامو بفروشم، الکی میترسیدم ازش، قدم برداشتم مدارک م رو فرستادم و در بهترین زمان و مکان همه مدارک م آماده شده و براحتی بدستم رسیده خداروشکر، چرا الکی نگران باشم که پول مرحله بعدی ارسال مدارکم از کجا بیارم، خوب همون فراوانی که توی زندگی هست که باعث شده مدارک آماده بشه همون فراوانی هم هزینه بعدی رو پرداخت میکنه و حالا که خواسته در من واضح شده که میخوام بیشتر از تمام هزینه هام درآمد داشته باشم قطعا قراره به این مرحله وارد بشم من #باور دارم، خدایا شکرت

    30:08

    من همینطور که به صحبت هاتون گوش میکردم، داشتم توی ذهنم شما و مریم جون رو تحسین میکردم این منظره زیبا، این درخت‌های سبز خوشرنگ این تنه های باریک خاکستری رنگ، این جریان آرام نسیم روی سطح آب دریاچه و مهمتر از همه سلامتی و شادابی شما و قانون سلامتی، و میخواستم اخر کامنتم تحسین و سپاسگزاری م رو بنویسم، ولی الان که شما دارید راجع به قانون سلامتی صحبت میکنید من مشتاقانه تحسین‌تون میکنم، مشتاقانه تجسم میکنم که من هم جزو دانشجو های شما در دوره قانون سلامتی هستم و مدام خودم رو مثل شما سالم شاداب پرانرژی و راضی و موفق میبینم، همه‌ش با خودم میگم یعنی چه شکلی میشم، چطوری میشم، مشتاق سلامتی و انرژی داشتن هستم، استاد واقعا واقعا مشتاق هستم و خیلی خیلی شما و مریم جون و تمام دوستانی رو که نتایج شون رو خوندم تحسین می‌کنم و خداروشکر میکنم که می‌شود

    31:07

    استاد چند وقت پیش خداوندم ما رو هدایت کرد که برای فروش محصولات مون کانال بزنیم، اعضای کانال مون شدن پنج نفر بعد هفت نفر، ذهنم گفت آخه هفت نفر چیه آخه چی میخواد بشه، ملت کانال دارن هزاران نفر میلیون ها نفر

    من با خودم تکرار میکردم تعداد اعضای کانال فرعیاته، این قدم برداشتن ما و عمل به هدایت مونه که اصله، و استاد یکی از همین هفت نفر یک سفارش سازمانی عالی رو از ما خرید کرد و همچنین سفارش تعداد برای شخص خودش خرید کرد که اینقدر بهمون خوش گذشت وقتی داشتیم کارها رو آماده میکردیم و طبق آموزش های شما یاد گرفتیم که کارهای که می‌توانیم رو خودمون انجام بدیم، و خدا کمک کرده و امکانات و توانایی مون در حدی عالی هستن که تونستیم براحتی کارها رو با بهترین کیفیت آماده کنیم و تحویل بدیم بصورت نقد و همچنین اینکه دو سوم کامل درآمدمون از این کار سود خالص برای ما ساخت، واقعا خداروشکر میکنم واقعا واقعا

    من مدام داشتم صحبت های رضا جان عطار روشن رو توی ذهنم مرور میکردم و برای خودم فکت می‌آورم در طول مسیر کارمون و الان که شما دارید درباره روند رشد سایت و تکامل صحبت میکنید و این نکته کلیدی که استمرار در مسیر ما رو به اهدافی که الان فکرشم نمیتونیم بکنیم میرسونه واقعا من رو خوشحال کرد واقعا ذوق کردم از اینکه خدا داره به این زیبایی مسیر و نتیجه ای رو که دارم دریافت میکنم بهم نشون میده منو واقعا امیدوار و خوشحال می‌کنه، خداروشکر خداروشکر خداروشکر

    _ از خدا میخواهم بهم کمک کنه تا آدم زیباتری بشم تا دنیام زیباتر بشه

    _ از خدا میخوام روز به روز ادم حسابی تر بشم تا جهان تمام زندگی من رو پر از آدم حسابی هایی بکنه که از معاشرت باهاشون لذت ببرم

    _ از خدا میخواهم بهم کمک کنه تا عملگرایی بیشتری داشته باشم تا هر روز به هدایت های بیشتری برسم

    _ از خدا میخواهم به من کمک تا آزادی شخصیتی بیشتری داشته باشم تا جهان آزادتری رو تجربه کنم

    _ از خدا میخواهم بهم کمک کنه تا رسالتی رو که بخاطرش به دنیا اومدم و اینقدر جذاب و شگفت انگیز بوده که بخاطرش خواستم که به زندگی زمینی بیام و بهش برسم هدایت م کنه تا بشناسمش و در مسیرش حرکت کنم

    _از خدا میخواهم بهم کمک کنه تا ثروتمند و ثروتساز باشم

    _ از خدا میخواهم که ادم بهتری بشم لحظه به لحظه تا به زیبایی و کیفیت بیشتری هدایت بشم

    _ از خدا میخواهم که ادم صادقی باشم که به صداقت یکرنگی عشق و لذت بیشتر هدایت بشم

    آمین!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: