سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 184 - صفحه 13

362 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1272 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    زمانی که به زیبایی ها توجه داریم:

    به سمت زیبایی های بیشتر هدایت می شویم و اتفاقات بهتری را تجربه خواهیم کرد

    همواره در زمان حال زندگی کنیم:

    -گذشته را از ذهن خود پاک کنیم و به آن بی توجه باشیم خاطرات بد و نامناسب را به طور کلی فراموش کنیم درباره ی آن فکر و صحبت نکنیم و نسبت به دیگران که در گذشته رفتار نامناسبی با ما داشتند کینه نداشته باشیم

    -نگران رخ دادن اتفاقات نامناسب در آینده نباشیم

    در لحظه زندگی کردن باعث می شود:

    -آرامش داشته باشیم

    -نه به خاطر داشته هایمان مغرور شده

    -نه به خاطر مسائل گذشته ناراحت باشیم

    -نه به خاطر مشکلات پیش رو در آینده نگران باشیم

    هر روز به جای تمرکز بر آینده و گذشته اهداف روزانه :

    برای خود تعیین کرده و اقدام عملی برای آن انجام دهیم

    زمانی که از تک تک لحظات زندگی خود لذت ببریم:

    لاجرم به زیبایی های بیشتر هدایت خواهیم شد

    اجازه ندهیم اتفاقات گذشته و وقایع آینده ذهن ما را درگیر خود کند:

    تا زمانی که از لحظه به لحظه ی عمر خود لذت نبریم نمی توانیم اتفاقات خوب آینده را تجربه کنیم

    قانون را همواره به یاد داشته باشیم:

    احساس خوب=اتفاقات خوب

    احساس بد=اتفاقات بد

    احساس بد را مانند آتش در نظر بگیریم:

    با هر منطقی دست خود را در آتش فرو ببریم خواهیم سوخت

    اگر افکار نامناسبی داریم:

    لاجرم اتفاقات بد را تجربه می کنیم

    اهرم رنج و لذت مناسبی در ذهن خود: برای تحقق احساس خوب ایجاد کنیم

    اگر بتوانیم در لحظه احساس خوبی داشته باشیم:

    اتفاقات بد و نامناسب به نفع ما تغییر خواهد کرد چرخ زندگی ما روان تر خواهد شد و از لحظه لحظه ی زمان خود لذت می بریم

    نگران رخ دادن: اتفاقات بد و نامناسب نباشیم

    کار سمت خود را عالی انجام دهیم از زندگی خود لذت ببریم تا:

    اتفاقات خوب و عالی لاجرم برای ما رخ دهد

    به همین دلیل مهم است:

    از افراد نامناسب در ذهن خود کینه نداشته باشیم و به آنها فکر نکنیم

    عملکرد ذهن :

    زمانی که به موضوعی فکر می کنیم رشد کرده و بزرگ خواهد شد

    اگر به اتفاقات خوب فکر کنیم:

    رشد می کند

    اگر به اتفاقات بد فکر کنیم:

    رشد می کند

    با داشتن باورهای مناسب سعی کنیم:

    به شیوه ای فکر کنیم که به احساس خوب بیشتری دست یابیم تا در زمان و مکان مناسبی قرار بگیریم

    روز خود را: با زیبایی ها و نکات مثبت بیشتر پر کنیم

    زمانی که خواسته ای داریم:

    از مسیر رسیدن به آن فارغ از نتیجه ای که ایجاد می کند لذت ببریم

    تا زمانی که به خواسته های خود دست یافتیم احساس زجر و تقلا و سختی کشیدن نداشته باشیم

    اگر به شغل مورد علاقه ی خود بپردازیم و باورهای مناسب داشته باشیم و از انجام آن لذت ببریم انگیزه و شور و شوق داشته مهارت ها و توانمندی های خود را مرتبا بهبود داده و هر کاری لازم است برای آن انجام دهیم قانون تکامل را رعایت کنیم و مسیر درست را تا پایان عمر ادامه دهیم به موفقیت و ثروت دست می یابیم:

    تنها راه دستیابی به موفقیت و خوشبختی رعایت این اصول است

    فردی که برای تحقق اهداف خود شور و شوق و اشتیاق دارد:

    اما از لحاظ مالی بسیار ضعیف است خوشبختی و سعادت بیشتری را نسبت به افراد ثروتمند که هیچ انگیزه شور و شوق و اشتیاقی برای زندگی ندارند دارد

    معنای زندگی: داشتن شور و شوق انگیزه و اشتیاق است

    همواره سعی کنیم زمانی که به طبیعت و سفر رفته:

    نظافت زیبایی و تمیزی را رعایت کنیم

    قانون:

    اگر بخواهیم به مکان و افراد تمیز و عالی هدایت شویم باید فردی تمیز و عالی باشیم

    اگر بخواهیم به مکان و افراد کثیف و نامناسب هدایت شویم فردی کثیف و نامناسب هستیم

    بنابراین:

    تمیز کردن محیط اطراف در طبیعت کاملا خودخواهانه و تنها به سود ماست

    این که خداوند درباره ی عذاب صحبت کرده به این دلیل است که:

    اگر فرد مناسبی هستیم: اتفاقات افراد شرایط موقعیت و مکان های خوب به سمت ما بازمی گردد

    اگر فرد نامناسبی هستیم: اتفاقات افراد شرایط موقعیت مکان های نامناسب به سمت ما باز می گردد

    خداوند عادلانه و مانند آینه: باورها فرکانس ها رفتار و اعمال ما را به ما بازمی گرداند

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    سهیل شیبانی گفته:
    مدت عضویت: 629 روز

    به نام پادشاه رزاق مهربان و هدایتگر عالمیان

    سلامی صادقانه و خالصانه خدمت الگوی تمام عیار زندگی ام استاد سید حسین عباس منش و سلامی از صمیم قلبم خدمت استاد شایسته عزیز و سلامی از جنس مهر محبتی خالصانه به تمامی هم فرکانسی های عزیزم

    استاد جانم خداوند رو شاهد میگیرم این قسمت از سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 184 فایل هدیه نیست خدا شاهده هدیه نیست این فایل یک محصولی هست که اصلاً نمیشود و نخواهد شد رویش قیمت گذاشت ، وای از این همه آگاهی وای از این همه برکت خدایی وای از این همه فرکانسی که جنسش صداقتی بی چون چرا هست ، استاد ابوالفضل عاشقانه عاشقته ، استاد جانم خیلی حرف دارم برای گفتن و اینم بگم که دیشب یه کاری انجام دادم و تصمیمی گرفتم که الان نمیخوام از اون کارم و تصمیم بگم میخوام با نتایج هایم بیام که نتایجم حرف بزنه و اینم بگم ها تا همین الانش بی نهایت به لطف خدا و برکت شما استاد عزیزم و استاد نازنینم خانم شایسته عزیز و سایت الهی شما من خیلی نتایج ها به زندگی ام جریان پیدا کرده و جریان داره که یکی از نتایج هایم آرامش داشتن هست و شب بدون دغدغه تخت خواب میرم هست…

    استاد یه نکته بی نظیری در مورد شما بگم که یه مدتی هست تو فکرشم و همین نکته شما منو به شدت بسیار بسیار بسیار بسیار زیاد جذب سایت الهی شما و محصولات شما کرده و میکنه استاد جانم نمی‌دونم خودتون هم دقت میکنید یا نه ولی من خیلی خیلی به جزئیات تمرکز میکنم.

    استاد بار ها و بار ها از شما دیدم تو فایل های رایگان و حالا محصولی که خودم از سایت الهی شما خریدم ، مثلاً یه صبحتی میکنید و برای اینکه دقیق تر و شفاف تر اون صحبت رو بگین یه مکث کوچولو میکنید که اون موضوع رو بهتر و شفاف تر بگین ، این نشانه صداقت خالصانه شماست این نشانه خلوص بودن قلب شماست این نشانه خدایی هست که در قلب شما احاطه کرده

    استاد جانم استاد جانم بار ها و بار ها شده که مثال هایی که از خودتون و زمینه کاریتون و حالا شرایطی که براتون بوده صادقانه و خالصانه مطرحش کردین چنان امید و ایمانی از جنس نور خورشید در قلب من احاطه کرده که خدا داند و من شدیداً عاشق و معشوق همین صداقت فرکانس قلب شما هستم…

    یه نکته دیگه ای که تو این فایل بهش توجه کردم و قلبم به راحتی پذیرشش رو داشت ، این بود که اصلا احساس نمیکردم خانم شایسته و شما دو نفر هستین قلبم میگفت شما دو استاد عزیز یک نفر هستین ، آنقدر که بسیار بسیار در صلح درونی هستین با خودتون و من این رو با تمام احساسات قلبی ام تحسینتون میکنم به یقین که لیاقت بی نظیرترین هارو دارین. استاد شایسته استاد سید حسین عباس منش عاشقانه عاشقتونم

    استاد جانم تک تک آگاهی های این فایل بی نظیر بودن همه این آگاهی ها جنس خدارو داشتن و به راحتی قلبم پذیرفتشون

    استاد های نازنیم فقط خواستم احساسات قلبی ام رو انتقال بدم ، عاشقانه عاشق دوتا تون هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    ساناز جمشیدیان گفته:
    مدت عضویت: 907 روز

    ویس ارزشمندی بود. چقدراگاهی های تازه برام داشت

    خدایا شکرت هر روز بهتر از قبل میشم

    چقدر عالی نکات مثبت دیدن و خوندن کامنتها

    تکامل را خیلی زیبا توضیح دادین ادمها فکر میکنن یکشبه موفق شدین اما این مسیر را طی کردین

    در مورد همه همینه با این تفاوت که انقدر مسیر عشق و لذت داشت که احساسش نکردین

    من قبلا میکفتم مثلا چطور بکنفر ساعتها کار میکنه و خسته نمیشه اما الان که مفهوم لذت را بیشتر درک کردم میبینم چقدر راحت سپری میشه وقتی عشق باشه

    چقدر عالی که ما جهان تمیز میکنیم تا به جاهای تمیز هدایت بشیم

    من ناخوداگاه این دیدگاه داشتم خونه قبلی کوچک بود ولی هر روز تمیزش میکردم مبگفتم من شایسته این خونم و حتی خونه بزرگتر و بهش عشق میدادم حتی مهمونی و دورهمب میگرفتم که ازش استفاده کنم

    نمیگفتم وای جا نیست بلکه با همون شرایط لذت میبردم الان اومدم خونه بزرگتر چون من به جهان نشون دادم لایقم

    الان هر روز با عشق بیشتر خونه را تمیز میکنم با اینکه بزرکتره وقت بیشتری میگیره اما من لذت میبرم از مرتب بودنش حتی وقتایی که تمیزه باز یک تمیز کاری میکنم چون به جهان مبخوام ثابت کنم من لایقم لایق بهتزینها

    الانکه داستان زباله ها را گفتید فهمیدم من ناخوذاگاه این مثال برای خونه زدم و چه نکته مهمی

    تصمیم گرفتم برای بقیه چیزا هم استفاده کنم مثلا براب ماشین و خرید ماشین بهتر و…

    خدایا شکرت چقدر هر روز اگاهتر میشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    سارا محمدی گفته:
    مدت عضویت: 1486 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    بزرگترین عزت من اینکه بنده ی توام و بزرگترین افتخارم اینکه تو رب منی

    نازنین خدای مهربونم … هدایتم کن آنچه لازمه بنویسم… و صلاتی داشته باشم که ایمانم رو افزونتر کنه و بیشتر تسلیم حقیقت باشم

    سلام سلام … سلامی از جنس نور… سلامی از جنس سلامتی… سلامی از جنس الله… بر قلب های پاک و دوست داشتنی اساتید عزیزم و رفقای در مسیر نور

    واقعاً ایمان، با اقدام عملی ساخته میشه… نه با حرف و کلام

    یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا….(136 نساء)… ای کسانی که ایمان آوردید… ایمان واقعی بیارید… یعنی بابا ظاهری نیست که… بحث فرکانسِ… نمی تونی نقاب مومنان رو بزنی و یکسری اعمال ظاهری انجام بدی … قانون اینجوری نیست که… جهان فرکانس های ما رو ترجمه می کنه نه ظاهر کارهای ما رو…

    ایمانی که عمل نیاره، حرف مفته…

    کی می تونم رها باشم؟؟… کی می تونم دیگه خودمو… جهانو… دیگران رو کنترل نکنم؟؟… وقتی ایمان داشته باشم نیرویی هست که همه چی رو خودش خلق کرده… همه چی مال اونه… و همه چی رو بی عیب و نقص مدیریت می کنه… به همه چی محیطه… اوضاع هیچ وقت، هیچ وقت از کنترلش خارج نمیشه… هیچ وقت چرتش نمی گیره.. هیچ وقت فراموش نمی کنه… و هرگز دیر نمی کنه… خب وقتی این باورها رو داشته باشم رها میشن دیگه… می دونم اون بهترین مدیر برنامه هاست… می دونم او بهترین کارگزار… پس با خیال راحت کارهام رو میسپارم به خودش… و ایمان دارم هر اتفاقی بیفته قطعاً و صد در صد به نفع منه حتی اگه ظاهرش نازیبا باشه…

    خدای نازنین و دلبرم… منم دوست دارم این رهایی رو تجربه کنم… البته این روزا که تضاد به ظاهر نازیبا رو دارم تجربه می کنم و همسرم بیمارستانه… نمره خوبی رو به خودم میدم… الهی شکر این همش از فضل خداست… به برکت آگاهی های قرآنه…

    أَنَّ اللَّهَ مَوْلَاکُمْ ۚ نِعْمَ الْمَوْلَىٰ وَنِعْمَ النَّصِیرُ….

    همانا خدا سرپرست منه… که بهترین سرپرست و بهترین نصرت دهنده است.

    آره واقعاً باید این شاه کلید رو باور کنم… بارها تکرارش کنم… بارها بهش عمیق فکر کنم… ردش رو در زندگیم دنبال کنم تا ایمانم بهش قویتر بشه… احساس خوب=اتفاق های خوب…. و احساس بد= اتفاق های بد… احساس بد داره آلارم میده… داره هشدار میده که داری از مسیر خارج میشی..‌ بپا سقوط نکنی‌…. گاهی ذهن آدمو می ترسونه…

    إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطَانِ کَانَ ضَعِیفًا… نترسید این نقشه ها، این برنامه های شیطانی بسیار سست و ضعیفه…

    خیلی هاشون فقط تا وقتی تو ذهن هستن می ترسونن… وقتی میاری رو کاغذ می نویسی پودر میشن… خیلی هاشون… خیلی هاشون اصلاً اتفاق نمی افتن… پس با ایمان از این لحظه لذت می بریم… و با این منطق که اولاً اگه من احساسم خوب باشه لاجرم اتفاق های خوب می افته… و در ثانی اگه هم اتفاق بدی افتاد اون موقع یه فکری براش می کنم… اینطوری می تونی از لحظه لذت ببری…

    وقتی داری روی خودت کار می کنی… وقتی ایمان داری تو مسیر درست هستی… لاجرم لاجرم خوشبختی میاد تو زندگیت… نمی خواد تقلا کنی… ادم های مناسب میاد… ایده های مناسب میاد… شرایط مناسب میاد… همزمانی ها اتفاق می افته…

    بخشی از دیدگاه دوست عزیزمون(سمانه جان) رو اینجا کپی می کنم:

    شنیدید چی میگم ؟ استاد از بچه های همایش پرسید که وقتی ما داریم رو خودمون کار کنیم با آدمی که میخواد ما رو تحقیر کنه چطور باید برخورد کنیم؟ و پاسخش اینه: اگه رو خودت کار کنی تو اصلا با یه همچین آدمی برخورد نمیکنی….. چقدررررر قشنگ بود …… چه رازی رو متوجه شدم …… شنیدم الآن استاد گفتن که اینا واسه شروع کاره ولی وقتی رو خودت کار میکنی اصلا این طوری نیست که هی بیای و به دیگران مرزهات رو توضیح بدی و در مورد خودشون هم گفتن که در 99.9 درصد مواقع همه ی اطرافیان معمولا اون حد و مرزها رو خود به خود رعایت میکنن …….. گفتم خود به خود یاد دوره ی عشق و مودت میفتم که استاد میگفت اگه رو خودت کار کنی نمیخواد از طرفت بخوای که باهات هماهنگ بشه یا تو خودتو به زحمت بندازی که با طرفت هماهنگ بشی که رابطه ت بهتر بشه ….. نه ! …….. اگه فقط و فقط رو خودت کار کنی ….. اگه خودت رو با خودت هماهنگ کنی همه چیز اونجوری که “تو” دلت میخواد پیش میره …… بعد استاد میگه چطور خودمون رو با خودمون هماهنگ کنیم؟ ما باید در هر لحظه به نکاتی توی زندگیمون توجه کنیم که بهمون حس خوبی میده…

    مررررسی از سمانه جان

    واااای خدای من … جهان و قانون اینقدر دقیق داره کار می کنه…. سارای عزیزم…همه چی فرکانس… همه چی فرکانس… این تنها سرمایه و دارایی منه… حواست باشه کجا داری سرمایه گذاری می کنی…. رو نازیبایی ها و دعوتشون به زندگیت؟؟… یا به زیبایی ها و دعوتشون به زندگیت؟؟…. من باید یاد بگیرم… باید تمرین کنم… این باید تنها کاری باشه که خیلی عالی انجامش میدم اینکه:

    در هر لحظه طوری به مسائل نگاه کنم که احساسم بهتر بشه… که احساسم بهتر بشه… که احساسم بهتر بشه…

    استاد نفست حقه… کلامت نور… الهی نور به قلبت بباره…

    راه لذت بردن از زندگی و خوشبختی اینکه:

    باور کنی که نتایج یه شبه به وجود نمیاد… استمرار… تعهد… شور و شوق…بهبود و رشد… امید… توکل… ایمان…و لذت از کل مسیر… لاجرم لاجرم لاجرم… نتایج میاد

    من سهم خودمو عالی انجام میدم و خدای وهاب که مافوق تصور ما سهمش رو انجام میده…

    إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجَابَ لَکُمْ أَنِّی مُمِدُّکُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلَائِکَهِ مُرْدِفِینَ(١٩)

    هنگامی را که از پروردگارتان یاری خواستید، و او درخواست شما را اجابت کرد که من مسلماً شما را با هزار فرشته که پی در پی نازل می شوند، یاری می دهم.

    صلاتی برای کنترل ذهن در تضاد… از بیمارستان پشت اتاق عمل همسرم

    در پناه خدا باشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    طیبه گفته:
    مدت عضویت: 724 روز

    به نام ربّ

    سلام با بی نهایت عشق برای شما

    نشانه هارو دقت کن ، خدا هر لحظه راه رو نشونت میده

    نشانه امروز من 21 خرداد هست که الان مینویسم

    من این فایل رو ندیده بودم خوشحالم که در جواب درخواستم به خدا نشونه ام بود

    این جمله رو چقدر دوست دارم

    چند ماه پیش که از این سایت پر از آگاهی شروع کردم و یک سال از خواستنم برای تغییر گذشته بود و درمداری قرار گرفتم که بیام به این سایت پر از عشق ، همه اش میگفتم چجوری استاد عباس منش هدایت رو از خدا دریافت میکنه

    یه روزایی بود باورم نمیشد نمیتونستم قبول کنم که میگفت باخدا حرف میزنم جوابمو میده

    و میگفتم آره قبول دارم یه وقتایی یه حسی بهم گفته این کارو نکن و بعد دیدم به نفعم بود ولی برام سخت بود که چجوری میشه که باخدا حرف زد

    و من وقتی شنیدم که استاد گفت راه میرفتم تو پیاده رو و خیابون های بندرعباس و با خدا حرف میزدم و اشک میریختم اون روز بود که تصمیم گرفتم منم حرف بزنم

    گفتم بذار امتحان کنم برای استاد عباس منش شده ،چرا برای من نشه ،برای منم میشه

    و چون قبل آگاهیم رابطه ام با خدا یه جورایی قابل قبول بود ولی اینجوری نبود ازش میترسیدم ولی گفتم برای منم میشه

    و گفتم خدایا کمکم کن ،استاد میگه که تو جواب میدی

    چجوری؟؟

    چجوری اجابت میکنی؟

    چجوری تسلیمت بشم ؟

    باهات حرف بزنم و بشنوم

    و کلی سوالات دیگه که اون روزا داشتم و الانم باهاش حرف میزنم

    وقتی من شروع کردم از چیزای کوچیک

    مثلا گفتم

    خدا از کدوم مسیر برم ؟

    یا تو دلم حرف میزدم

    و اونموقع برام سخت بود تشخیص اینکه از طرف خداست نجوای قلبمه یا ذهنمه

    و وقتی که کم کم به اون نشونه ها چشم گفتم و انجام دادم خود به خود بیشتر بیشتر شد و از اونجایی که اگر درست یادم باشه این صدا رو واضح تر شنیدم و حسش کردم

    اسفند ماه بود که من دو ماه مریض شدم سرماخوردگیم ادامه دار بود و کلی درس یاد گرفتم

    و برای هرچیزی میگفتم خدا تو بگو و یکی یکی میگفت و من هرچی میگفت میخوردم و دقیقا حالمو خوب میکرد ،از اون موقع تا الان هی داره صدای درونم که از قلبمه بیشتر و بیشتر میشه و دیگه یاد گرفتم که چجوریه و از طرف خداست

    چون بهم حس آرامش میده

    همیشه میگه انجامش بده کنارتم حالا وقتشه ایمانت رو بهم نشون بدی

    یا میگه چیکار بکنم و چیکار نکنم یا میگه مگه بهت نگفتم این کارو انجام نده و حتی یه وقتایی دعوام میکنه میگه تو که گفتی میخوای تغییر کنی ؟؟؟

    اینجوری میخوای تغییرت پایدار باشه ؟؟

    اگر مسیرتو تغییر ندی نمیتونم کمکت کنم برگرد به مسیر و مثل استاد عباس منش ،از خدا خواستم که هروقت دید دارم مسیرو کج میرم پس گردنی رو همون لحظه بهم بزنه

    حالا همه اینارو گفتم تا درمورد امروزم بگم

    21 خرداد که از خدا نشونه خواستم و درست جوابی رو بهم داد که واقعا کامل بود و تصمیمم رو جدی گرفتم

    من دیروز تو روز شمار 157 نوشتم که میخواستم برم مترو برای فروشندگی ماسک و تمام شرایطشم پرسیدم

    و از طرفی رفتم دو تا کافه نقاشیامو نشون دادم که یکی گفت میخوایم دیوار کافه رو نقاشی بکشیم و شماره مو گرفتن

    و من دو دل بودم

    از خدا درخواست کردم گفتم خدایا چیکار کنم کدوم رو برم

    فروشندگی ماسک اگر پاره وقت برم بعد از ظهر تا شب به این دوتا دلیل میخوام برم

    یک اینکه : بعداز ظهرا اتاقم گرم میشه چون خونمون شرقی غربیه و نمیتونم تو گرما طراحی کنم و بشینم تو اتاق

    و از طرفی به این فکر میکردم که اگر 4 میلیون از فروشندگی ماسک هر ماه دستم بیاد میتونم کلاس رنگ روغن رو با کلاس جدیدی که استادم شنبه گفت دوماه دیگه شروع میشه ،کلاس نقاشی رنگ روغن طبیعت

    میتونم هزینه کلاسامو بدم و در کنارش نقاشیامم ببرم بفروشم

    و بعد که فکر کردم دیدم یه باور محدودی داشتم که میخواستم یه کاری رو برم که فروشندگی باشه در کنارش طراحیامو انجام بدم

    و اون این بود که من باور پنهان محدودی که داشتم این بود که

    من از نقاشی از وقتی مدارس تعطیل شد درآمد خوبی نداشتم و جایی نمیتونم ببرم اگرم میرم کم خرید میکنن و انگار شرک مخفی داشتم که فقط از یه راه میشه و اونم فروش تو مدارسه

    و به این دلیل میخواستم برم فروشندگی ماسک

    ولی انقدر پنهان بود که تا دیروز متوجه نشدم و وقتی هی از خدا درخواست کردم و نوشتم که هیچی نمیدونم تو به من راه رو نشون بده

    و اینجوری گفتم که خدا ، اگر قراره برم فروشندگی نشونه بفرست برام و اگر قراره خودم نقاشیمو برم به کافه ها یا جاهای دیگه بگم که نقاشی دیواری رو برای شروع ،قدم بردارم بهم بگو یا سعی میکنم بیشتر برم مترو تا تلاش کنم حرف بزنم و نقاشیامو بفروشم

    بعد گفتم خدا خودت میدونی علاقه ام بیشتر به اینه که نقاشی دیواری انجام بدم و یا بافروش نقاشیام درآمد داشته باشم و هر فروشی داشته باشم بیشتر درمورد نقاشی باشه

    و بزرگ ترین هدفم اینه که ایده هایی که تو بهم الهام کردی فرشته ها و ققنوس و طرح هایی که بهم دادی رو بکشم و اونا رو به نمایش بذارم که عظمت تو رو به تصویر بکشم و هرکس نقاشیامو دید اولین چیزی که به فکر و زبونش بیاد تو باشی خدا

    میخوام از علاقه ام ،عشقی که به نقاشی دارم تلاش کنم و ثروتمند بشم و البته از لحظه لحظه اش لذت ببرم

    و بعد گفتم بذار بیام سایت و گفتم خدا تو هرچی تو نشانه بگی همونوانجام میدم تو فقط بگو کدوم برای من بهتره

    وقتی نشونه ام اومد و این بود

    سفر به دور امریکا 184

    از موضوع جوابو تاحدودی گرفتم

    گفتم طیبه سفر به دور امریکا یعنی چی ؟؟

    یعنی خواسته دوم تو ، که میگفتی خودم برم تلاش کنم و کافه ها و هتل و کاغذ چاپ کنم ببرم تو خونه ها بندازم برای نقاشی دیواری ، و جاهای دیگه برم برای فروش نقاشیام و نقاشی دیواری

    ولی گفتم بذار ببینم چی قراره بشنوم

    امروز با این نشانه از سایت جواب رو بهم گفت خدای خوبم

    که فروشندگی رو نرم، اگر برم فروشندگی رو، باور محدودم بر من غلبه میکنه و مهم تر از همه باعث شرکم میشه که میگم فقط از این راه پول کلاسای رنگ روغنم رو جور کنم و تلاش نکنم و مانع از پیشرفتم بشه و اینجا بود که به خودم گفتم نه نمیرم برای فروشندگی ماسک ،من باید تلاش کنم مهارتمو در نقاشی بیشتر کنم مهارتمو در ارتباط برقرار کردن با آدما و نشون دادن نقاشیام به آدما و ایمانم رو در عمل به خدا نشون بدم

    و در جواب های استاد عباس منش به دوستان که میگفتن متوجه شدم که باید دومی رو برم

    که باید خودم تلاش کنم تا مرحله به مرحله پیش برم برای علاقه ام ،نقاشی

    و وقتی شنیدم استاد میگفت :

    نمیتونم به آینده یا گذشته فکر کنم تو دقیقه 11 که یهو متوجه شدم ، البته خدا یادم انداخت که ببین طیبه تو درگیر اینی که دو روزه چیکار کنی و کدوم مسیر رو بری و وقتی دقیق فکر میکنم میبینم آره من این دو روزو که میپرسیدم، میشنیدم که تو یکم آروم باش، ساکت باش ببین من چی میگم تو الان چیکار باید بکنی همونو درست انجام بده بهت میگم چیکار کنی هی سوال نپرس که باعث نگرانی بیشترت بشه

    به وقتش بهت میگم چیکار کنی ولی من بی توجهی میکردم و هی میخواستم زود بهم بگه که چیکار کنم

    و این مانعم میشد که از لحظه لذت ببرم و آرام باشم مثل لحظات قبلش

    و دور میشدم از لذت بردن از مسیرم

    و وقتی این صحبتا رو شنیدم گفتم خدایا رهاش کردم تو خودت بهم بگو چیکار کنم من الان باید لذت ببرم از لحظه ام

    و وقتی گفت استاد که هدف هام رو کوچیک کوچیک کردم

    به خودم گفتم طیبه تو این ایده هارو انجام بده کوچیک کوچیک پیش برو نگران بعدش نباش

    خدا تو مسیر بهت میگه

    و بعد به دقیقه 35 که رسید و استاد گفت که

    من یه مسیری رو شروع کردم و اولش یه نفرم نبود که به حرفای من گوش بده

    اونجا بود که متوجه شدم باید همین مسیرم رو که از دستفروشی نقاشیام شروع کردم ادامه بدم تا تکاملم رو طی بکنم

    اینکه درسته مشتریا ازم خرید میکنن و من دلم میخواد کارای دیگه انجام بدم ولی باید تکاملم طی بشه تا سفارشای بیشتر و در مدار های بالاتر ببینم

    و مطمئنم که خدایی که تا الان کمکم کرده باقی مسیر رو هم کمکم میکنه

    و استاد که گفت رفتم تو مسجد و دانشگاه صحبت کردم

    به خودم گفتم خب طیبه تو هم باید الان گفته شده بری کافه و هتل و امروز بهم گفته شد تا تو کاغذ چاپ کنم و ببرم به قسمت هایی از تهران و پخش کنم تا نقاشی دیواری هرکس خواست بهم زنگ بزنه یا حتی برای نقاشی چهره

    و میدونم که اگر قدم بردارم صد درصد خدا بینهایت راه نشونم میده و مدارم تغییر میکنه

    و استمرار باید داشته باشم و ادامه بدم و نخوام برم کار دیگه تا هزینه کلاسامو بدم

    هزینه کلاسای من از فروش نقاشیام جور میشه ،خدا جورش میکنه پس باید فقط حرکت کنم و هیچی نگم به خدا و فقط کار خودمو بکنم و قسمت خودمو انجام بدم

    با نقاشی خودم هزینه کلاسمو به لطف خدا درمیارم و مسیرم رو ادامه میدم

    و من جوابم رو که گرفتم و تصمیم قطعی شد

    سپاسگزارم از خدا که نذاشت یه روز بگذره بهم گفت چیکار کنم

    و استاد عباس منش گفت که این مسیر درسته و هر روز کار کردم و خدا به مراحل بعدی هدایتم کرد ،بدونید که این مسیر باید طی بشه و لذت ببرین

    خدایا بینهایت سپاسگزارم ازت

    و این قسمت از فایل دقیقه 37 که گفتن ادامه بدین در مسیر مورد علاقه تون و بعد گفتن که بهبود ببخشید خودتونو و امیدوار باشین و حالتونو خوب نگهدارین

    نه در گذشته و نه درآینده زندگی کنین

    از لحظه لحظه زندگی لذت ببری لاجرم این اتفاقات برات میفته

    لاجرم این نتایج میاد ،این فراوانی در نعمت ها و در ثروت ها میاد اگر ما ادامه بدیم

    و گفت که از این شاخه به اون شاخه میریم و سراغ این کار سراغ اون کار میریم وقتی میبینیم نتیجه بزرگ نمیگیریم

    خیلیا ده هاکار عوض کردن نه به این دلیل که دوستش نداشتن به این دلیل که فکر میکردن یه هفته ای میلیاردر بشن باهاش

    بعد نشدن گفتن نه فایده نداره بریم سراغ کار دیگه

    و اینجا که گفت

    برید سراغ عشقتون ،علاقه بدید پایداری داشته باشید ،از زندگی لذت ببرید ، بهبود بدید خودتون رو

    هرکاری که لازمه انجام بدین و بعد ادامه بدین تا نتایج بزرگ بشه

    راهش همینه و هیچ میانبری وجود نداره

    و اینجا بود که گفتم طیبه دیگه بچشب به مسیرت که باید تکاملت رو طی بکنی و به کار دیگه فکر نکن و خدا خودش نقاشیاتو میفروشه در هرجایی که بری خودش ازت میگیره

    و من باید باور هایی رو هر روز تکرار کنم که هرجا برم ،همه جا برای کارای من مشتری هست ، پس هر لحظه من به راحتی مشتری دارم و همه اینارو خدا برای من انجام میده

    اگر ایمانم رو بهش نشون بدم

    و سپاسگزارم از خدا که بهم کمک میکنه هر لحظه

    من امروز بیشتر طراحی کردم و با مداد کلی طراحی کشیدم و خیلی خوشحالم که دارم پیشرفت میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    روف رضایی گفته:
    مدت عضویت: 949 روز

    بنام خداوند هدایت گرم به سمت زیبایی ها و نعمت ها

    سلام و درود خدمت شما خوبان روزگار

    از شما استاد عزیزم و خانم شایسته ممنون هستم که این ایده کامنت های دوستان را به بحث می گیرید

    واقعا با هر کدوم از این کامنت ها چقدر موضوعات عالی مفید و تاثیر گذار بیان می شود

    و ما درس های رویایی و لذت بخشی را کسب می کنیم

    هر کدام از این دوستان عزیزم روی موضوعات قشنگ و رویایی تمرکز می کند

    و این باعث می شود که ما بازهم توجه و تمرکز مون به زیبایی ها باشد و درس های قشنگی را کسب کنیم

    استاد این ایده کامنت خوانی شما واقعا خودش یک فایل آموزه و باحال است

    چون وقتی این فایل ها را گوش می کنیم سراسر درس های عالی و جذاب گفته می شود

    و چقدر تاثیر گذاری فوق العاده عالی را برای من دارد

    استاد من واقعا قابل ها شما و محصولاتی را که تهیه کرده ام باعشق می شنوم

    ما چند روز می شود محل کار مان عوض شده است

    و امروز بالاخره محل کار قدیمی را ترک کردیم و در جای دیگری شروع بکار کردیم

    با همان صاحب کار قبلی و همکاران قبلی هستم

    اما محیط کار مان عوض شده است

    چون فضا و مکان که قبلاً بودیم بدلیل اتمام وقت قرار داد شأن در جای دیگری صاحب کارم محیطی جدیدی را قرار داد بسته و شروع بکار کرده است

    و اما هم امروز بصورت همیشگی اینجا شروع بکار کردیم

    هنوز فضای خواب مان مشخص نیست و همگی بچه ها در یک سالون هستیم

    و هر کسی در یک گوشه ای جایش را درست کرده است

    و همگی سریع استراحت کردن

    و من نیشستم شروع کردم به گوش دادن این قسمت

    چون من علاقمند و عاشق این چنین آموزش ها هستم

    و خلی از روی عشق و لذت دارم این فایل ها و سایر فایل ها را نگاه می کنم

    و تمرین هایم را انجام می دهم و از انجام این کار لذت می برم

    در

    وقتی این فایل را می دیدم چند بار فکر کنم به خواب رفتم اما مدتش خلی کم بود

    ولی سریع به خودم آمدم و کاری کردم دیگر به خواب نروم و با عشق تا آخر فایل ادامه دادم

    چقدر صحبت های آموزنده و لذت بخش اینجا از طرف استاد بیان شد

    و دوستان عزیزم چقدر به نکات ارزشمند و مفید اشاره داشتند

    واقعا که این سایت نمونه است

    از تعداد مخاطبان که دارد

    و کیفیت و کمیت کامنت های که توی این سایت است

    چون من هنوز سایت های دیگری را دنبال نکرده ام

    و دنبال هیچ سایتی هم نرفته ام

    چون اینجا همه چی تکمیل و عالی است

    و بودنم اینجا لذت بخش ترین کار است

    خلی احساس خوبی دارم و هر لحظه دارم چیز های خوبی می آموزم و تمرکزم روی زیبایی ها و قشنگی ها است

    استاد عزیزم و خانم شایسته از شما ممنون و سپاسگذارم

    خدایا تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    محدثه گفته:
    مدت عضویت: 2645 روز

    به نام خدا

    سریال سفر به دور آمریکا

    قسمت 184

    تمام مدتی که کامنت ها خونده میشد و استاد در پاسخ به اونها توضیحاتی رو می‌دادید..داشتم فکر می‌کردم چه قدر بچه ها ، بقیه دوستان که الان ننیجه های عالی کسب کردن قانون رو دارن هر لحظه زندگی میکنن عمل میکنن دقیق میشن توی جزئیات برای پیدا کردن تک تک نکات مثبت فایل ها و مصمم هستن برای تغییر کانون توجه و تمرکزشون و چه قدر من راه دارم و اگر برای اونها شده برای من هم قطعا خواهد شد…

    استاد شما با اختلاف بهترین استاد و بهترین شاگرد هستی برای عمل به آموزه ‌های خودت..

    استاد شما امروز گفتید که فراموشکارید برای گذشته و اتفاقاتش چه خوب چه بد..شاید همین فایل های سفرنامه رو که الان داره کامنت‌هاش خونده میشه باید خیلی فکر کنید تا یادتون بیاد چون در لحظه‌اید و سعی می‌کنید در لحظه باشید و لذت ببرید..منم مثل شما هستم خیلی نتونستم در لحظه باشم و نیستم ولی خیلی زود فراموش میکنم..همیشه از این بابت که بقیه خیلی عالی همه چی یادشون میمونه و من نه یه جاهایی اصلا یادم نیست فکر میکنم من نبودم اون جاهایی که اینا میگن و فکر میکردم حافظه ام قد یه ماهیِ ولی اینکه شما هم اینجوری هستی..چه قدر منو خوش حال کرد که عیبی نداره فراموش کنی فقط سعی کن در لحظه لذتش رو ببری که لذت های بیشتر در راهه

    خدایا ما را به راه راست به راه کسانی که به آنها نعمت دادی و نه گمراهان هدایت کن

    4/خردادماه/1403

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    مهدی میرزایی گفته:
    مدت عضویت: 1133 روز

    به نام خدا

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته گرامی

    این فایل نشونه امروز من بود که در همون کامنت اول وقتی خانم شایسته خوندن از آقا حمید که برای بهبود و تغیر در جهت مثب باید مدام روی خودمون کار کنیم و اقدام کنیم،اقدام در جهت خواسته ها با باورهای درست و داشتن احساس خوب، اینجوری که به نتیجه دلخواه می‌رسیم ، جواب من داده شد.

    و وقت استاد گفتن ولی مهمترین نکته این که کار کردن برای بهبود سیر تکاملی داره و این سیر تکاملی با شکرگزاری و دیدن زیبایی ها و احساس خوب داشتن و لذت بردن در زمان حال و دیدن تغیرات مثبت که نسبت به گذشته داشتی و دیدن بهبود های خودت است دیگه جواب من کامل داده شد.

    حالا اینجا دقیقا ایراد من است که با این که نسبت به همین موقع در سال گذشته بسیار تغیر کردم(من که الان بیشتر از یک سال هیچ گونه مواد مخدر و مشروب ویا حتی سیگار مصرف نکردم،وزن خودم رو از 115کیلو رسوندم به 85کیلو و مرتب ورزش کردم،کسب و کار خودم رو استارت زدم با 15میلیون تومن و بسیاری تغیرات مثبت دیگه)اما باز هم به خودم میگم تو که تغیری نکردی و لذت نمی‌برم از همین تغیرات بسیار عالی و به خودم میگم تا به اون درآمد دلخواه نرسی که فایده ای نداره تو که حتی نتونستی یه ماشین برا خودت بخری و کلی ایراد دیگه.نمیتونم از همین داشته هام و لحظه لذت ببرم. یا زمانی که میخوام روی خودم کار کنم میخوام چند تا دوره رو با هم کار کنم و وقتی یه روز کار نکنم میگم دیدی تو نمیتونی و باز هم ایراد گرفتن از خودم،من خیلی ایراد میگیرم و منفی نگرم و بزرگترین پاشنه آشیل من است که تو خوب نیستی مرتب از خودم خورده میگیرم.

    یه ایراد بسیار بزرگ دیگه هم که دارم عدم اعتماد به نفس و ارزشمندی خودم است.

    حتی من یه چالش 90روز برای خودم گذاشتم که اومدم توی سایت هم نوشتم اون چالش رو هم انجام دادم و هر روز روی خودم کار کردم تمرین شکم کردم و کلی کار دیگه اما گفتم دیدی نتیجه نگرفتی و نیومدم به خودم بگم که خوب لااقل به تعهدات عمل کردی

    وانجامش دادی و باز هم دیدن نیمه خالی لیوان.

    اما الان یه ایده به ذهنم رسید بیام یه دوره رو شروع کنم و همون رو خوب کار کنم که اونم دوره کشف قوانین زندگی است.نکات مهمی که در این فایل گفته شد،که خیلی هاشون نشونه های من بود رو بنویسم که مهمترین اون ها دیدن زیبایی ها جهان و آدم ها بود رو مرتب کار کنم و عضله این قسمت رو قوی کنم و بعد بیام از تجربیاتم بنویسم.(خدایا خودت کمکم کن)

    از شما استاد گرامی،خانم شایسته محترم و دوستان عزیزی که کامنت های زیبا اون ها باعث شد چنین صحبت هایی عالی در این فایل گفته بشه و به افراد بسیار زیادی مثل من کمک کنه سپاسگزارم.

    خدا نگهدار شما باد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    سعید گفته:
    مدت عضویت: 652 روز

    یَا کافِیاً مِنْ کُلِّ شَىْ

    درود بر استاد زیبا اندام عزیزم و خانم شایسته مهربان.

    خدا را شکر شما دو عزیز دل روز به روز خوش تیپ‌تر میشین

    خدا را شکر بابت این پارادایس زیبا و بهشتی با منظره درختان و این آب دریاچه بی نظیر

    خدا را شکر بابت این تراکمپر که داریم که خیلی راحت و زیباست و هر جایی که بخوایم ما رو می‌بره و در کل ما باید برای کل نعمت‌ها و وسایلی که داریم شکرگزار باشیم چرا که وسایل راحتی و آسایش ما هستند و هدیه خداونده

    استاد عزیزم خدا را شکر می‌کنم که به سمت شما هدایت شدم شما آنچه را که از آن به نام توحید اشاعه میکنید در خودتان ایجاد کردین و من شما را در این سفرنامه بهتر شناختم

    اینکه در زمان حال زندگی کنیم و نگران آینده نباشیم و لذت ببریم همان توحید است

    نذارید اتفاق شما را درگیر کنه

    نذارید حتی در آینده و هدفی که در آینده دارید لحظه‌تون رو زندگی نکنید و فقط فکر کنید اگه به اون برسم اون موقع می‌تونم زندگی کنم اگه اون پولو داشته باشم اگه اون خونه رو داشته باشم

    تا وقتی نتونی از چیزایی که الان داری لذت ببری تا وقتی که نتونی در این لحظه حالتو خوب کنی به چیزهای بعدی نمی‌رسی

    حتی اگر برسی با بدبختی و زجر به اونجا که برسی افسرده میشی چون می‌فهمی اونا تو رو خوشحال نمی‌کنه

    اگر بدونی احساس خوب =اتفاقات خوب

    و احساس بد =اتفاقات بد را به وجود میاره چه منطق داشته باشی براش چه نداشته باشی

    به خاطر همین این نوع نگاه خیلی کمک می‌کنه، این اهرم رنج و لذت که من نیام نگران چیزی در آینده باشم فعلاً از زندگی لذت بردم

    من به این مسیر یک باوری داشتم که این مسیر، مسیر درستیه و من ادامه دادم و متعهد بودم،

    اگه باید فایل آماده می‌کردم ،اگه باید سمینار برگزار می‌کردم و…

    من هر روز کار کردم و کار کردم خداوند هدایتم کرد به مراحل بعدی و بعدی و این چیزی که شما می‌بینید و من در کل این مسیر لذت بردم

    وقتی وارد مسیر مورد علاقت بشی و ادامه بدی و خودتو بهبود بدی و هر روز بهتر کنی، خودتو امیدوار کنی و حالتو خوب نگه داری

    و نه در گذشته زندگی کنی و نه در آینده و از لحظه به لحظه زندگیت لذت ببری لاجرم این اتفاقات برات می‌افته

    لاجرم این نتایج میاد، این فراوانی در نعمت‌ها ، در ثروت‌ها و در مشتریان و در دوستان و در طبیعت  در مسافرت‌ها و همه چیزهایی که در زندگی هست

    این‌ها لاجرم اتفاق می‌افته اگه ادامه بدیم، ادامه، ادامه ،ادامه تا نتایج بزرگتر بیاد نه تنها راه ثروت بلکه راه لذت بردن و خوشبخت شدن و همه انها باهم میشه

    اگر ما می‌خواهیم به جاهای زیباتر هدایت بشیم باید زیباتر بشیم می‌خوایم به جاهای تمیزتر هدایت بشیم باید خودمون تمیزتر بشیم و من برای خودم این کارو می‌کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    ابوالفضل اسماعیلی گفته:
    مدت عضویت: 1617 روز

    دوست عزیزم حمید جان چقدر عالیه که به این نکات مثبت توجه میکنی و البته توجه ذره بینی و منم باید از شما یاد بگیرم.

    باور و ایمان چیزی نیس که با کلام ساخته بشه، باور و ایمان با اقدام عملی ساخته میشه

    باید پاشی و ی حرکتی بزنی که ایمان و باور متناسب در مورد اون موضوع در ذهنمون شکل بگیرد. هر چی ایمان بیشتر اقدام بهتر، هر چه اقدام بهتر نتایج بهتر

    برای رسیدن به خواسته ها باید تمرکز کنم روی خودم و با رعایت تکامل پیش برم

    ممنونم ازت که باعث شدی قانون رو ی بار دیگه مرور کنیم

    استاد فورد که اصلا فوق‌العاده هستش انقد که من از دیدن این ماشین ذوق میکنم فکر کنم شما نکنید و خیلی دوسش دارم

    مینا جان تشکر میکنم از شما که باعث شدین این بحث رها بودن باز بشه چیزی که من به شدت باید یاد بگیرم و میشه گفت پاشنه آشیل من هست

    این در لحظه زندگی کردن رو، فکر کنم کاری که باید کنیم این هست که، سپاسگزار نعمت هایی که داریم باشم و حس مون رو خوب نگه داریم (باید تستش کنم) همین الان الهام شد.

    احساس خوب =اتفاقات خوب

    وقتی که ما از جهان لذت میبریم، جهان لذت های بیشتری بهمون میدهد

    احساس بد مثل آتیش میمونه، با هر منطق و دلیلی ما دستمون رو بکنیم تو آتیش دستمون  میسوزه(اگه احساست بد باشه اتفاقات بد واست میفته حالا تو هر دلیلی میخوای داشته باشی مهم نی)

    پس به گفته استاد ما باید گذشته رو بهش بی توجه ای کنیم

    و آینده رو هم بسپاریم به خداوند و این باور رو بسازیم که هر اتفاقی که رخ بده قطعا به نفع منه و از اونجایی که ما احساسمون رو خوب نگه میداریم، قطعا اتفاقات آینده هم خوب است

    ما باید هر روزمون رو با زیبایی ها و قشنگی ها پر کنیم با توجه کردن مان به آن ها

    بهار عزیز چقدر کامنت زیبایی نوشته بودی اصلا به طرز عجیبی لذت بردم درواقع از ی منظره ای به فایل توجه کرده بودی که من شاید تا چند سال دیگر هم به این درک نمیرسیدم

    استاد جان این تعحد و ایمانی که شما داشتین واقعا کار هر کسی نیست بخاطر همینم هست، نتایجی که شما گرفتین کلا خیلی بیشتر از ما هست و بله منم باید سعی کنم این ایمان رو در خودم به وجود بیارم و نا امید نشوم ( ابوالفضل جان یادت باشه خدا هر چیزی رو میبخشه جز شرک و نامیدی)

    استاد این کلمه لاجرم ی امید و انرژی به ادم میده که‌ با کلام نمیشه گفت انگار خود خود خدا بهت میگه تو قطعا میرسی به انچه که میخواهی فقط ادامه بده و نا امید نشو

    استاد یادمه حدودا 3 سال پیش که وارد سایت شدم و فایل هارو میدیدم (حالا اون موقع هم فکر کنم زندگی در بهشت شروع شده بود) و فایل درمورد آرزو ها هست جلو خونه 8 خوابه گرفته بودین و من این هارو میدیدم اینجوری بودم که میگفتم نیگاه اینا رفتن امریکا و نگهبان خونه ی فرد پولدار شدن و حالا اون فرد هم رفته مثلا مسافرت و شما دارین فیلم پر میکنین ی همچین چیزی رو فکر میکردم ( چرا همچین دیدی نسبت به شما داشتم چون من ندیده بودم تا حالا فردی مثل شمارو که تو همه زمینه ها عالی باشه و شما اولین نفری بودین که میدیدم ) اما همینطور کم کم اومدم جلو و دیدم نه بابا شما واقعا همه اینا برای خودتونه و اصلا نمیدونم چطور این 3 سال گذشت

    اسدالله دوست عزیزم از شما ممنونم که باعث شدین این بحث زیبای تمیز بودن باز بشه

    استاد من میخوام اگاهانه خودم رو به جهان ثابت کنم که لایق این هستم که به جای تمیز و مرتب و زیبا هدایت شوم و دارم روش کار میکنم

    استاد من خیلی ذهنم در مورد این فایل مقاومت داشت و شاید الان 2 هفته بود که هی داشتم با خودم کلنجار میرفتم (ذهن هی میگفت که بابا این فایل هیچی نداره که فقط کامنت بچه ها هست و اینا و بعد من هی میگفتم نه باید ی نکته ای مثبت داخل آن پیدا کنم و در موردش بنویسم و چندین بار هم هی گوش دادم ولی نه به صورت تمرکزی و دیگه دیشب گفتم ببین تو به خودت قول دادی که در مورد فایل ها بنویسی و اگه میخوای ادامه سریال رو تماشا کنی برو و شروع کن در مورد این فایل بنویس در واقع ی شرط گذاشتم واسه خودم که اگه من بیام کامنت بزارم اجازه دارم ادامه سفر شما رو ببینم در غیر این صورت اجازه ندارم و الان میبینم که نه اتفاقا این فایل کلی واسم درس داشت خدایا سپاسگزارم

    چقدر منظره‌ی پارادایس زییا بود مثل همیشه و البته شما و خانم شایسته عزیز هم مثل همیشه زیبا بودین و از خانم شایسته سپاسگزارم برای انتخاب کامنت ها و تهیه این فایل عالی دوستون دارم در پناه الله مهربان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: