سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 185

دیدگاه زیبا و تأثیرگذار زینب عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

بنام خدایی که بــــــــــشدت کافیست

استاد جان، مریم بانو و دوستان ارزشمندم ســـــــــــلام، عـــــــــــــــاشقتونم

خدای من شـــــــــکرت شکرت شکرت که انتخاب کردم در این مسیر الهی باشم و تو هر بار شگفت زده ام میکنی با زیبایی ها و آسانی ها و نعمت های بیشتر

من عــــــــــاشق قسمت هایی از سفرمون هستم که عکس منتخب فایل های اون تصویر استاد عزیزم و مریم جان باشه، اصلا دیوانه میشم و هـــــــر چی تحسین کنم این رابطه زیـــــــــبای عاشقانه توحیدی رو کم هست، استاد عزیزم و مریم جان نوش تک تک سلولهای وجودتون باشه این رابطه نـــــــــاب

دیشب داشتم یه کلیپی تدوین میکردم و با عشق انجامش میدادم که دیگه چشام دوست داشتن استراحت کنند و گفتن زینب دیـــــــــگه بخوابیم و منم گفتم چشم، یادم رفت سپاسگزاری ام رو بکنم ولی خـــــــدا رو شکر مینم که این سپاسگزار بودن داره هر روز بخش بیشتری از وجودم رو به خودش اختصاص میده و دیشب هم تو خواب و بیداری سپاسگذاری ام رو انجام دادم از اتفاقای خوب کل روزم از حال خوبم، از زمان و مکان های مناسبی که خداوند من رو هدایت کردم که تـــــــا همون چند دقیقه قبل اینکه خواستم بخوابم هم ادامه داشت، تو کامنت های قبلی ام گفتم که یه مسأاله ای پیش اومد تو کارم و مخصوصا با قسمت دهم از دوره روانشناسی ثروت یکم یاد گرفتم که مسائل قراره ظرف وجودی ام رو بزرگتر کنند و بهم یادآوری کنه زینب تو اشرف مخلوقات خدایی پـــــــــس باید رشد کنی این جهان جهان رشد و نعمت هاست یا رشد میکنی یا رشد میکنی تـــــــــــــمام و درک همین یه چیزی که هنوز باید بیشتر و بیشتر تو وجودم بشینه ولی بازم همین الانش شروع شدن باز شدن درها و اتفاقات ناب و بــــــــرکت ها بعد اینکه تسلیم بودن رو انتخاب کردم، دیشب دیدم یکی از همکارانم بهم پیام داده حال و احوال پرسی و شماره کارتت رو بده یه مبلغی باید واست واریز میکردم برای فلان برنامه، درحایل که اصلا نه من ازش خواسته بودم نه اصلا تو ذهنم بود نه حرفی زده بودم، خدایا شـــــــــــــکرت

و اما این قسمت، صبح که بیدار شدم بعد نوشتن ستاره قطبی ام گفتم بیام تو سایت چند تا کامنت بخونم که دیدم اِ قسمت جدید سفرمون هم اومده زود دانلود کردم و با صبحانه ام نشستم نو شجانش کردم، اولش که PLAY کردم برای چند ثانیه فکر کردم حواسم نیست یه فایل دیگه ای رو تو لب تابم پلی کردم بعد گفتم من که رپ ندارم تو لب تابم نوار بالای فایل رو دیدم که نوشته بود سریال سفر دور آمریکا، گفتم پس خودشه بزار پخش بشه ببینیم این قسمتمون چی داره واسمون که ِیاد یگیرم، استاد جان ممنونم که تو این قسمت های سریال های سایت سعی میکنید از هر چیز زیبایی فیلم بگیرید حتی اگر اون چیز جزو علاقمندی شما نباشه مثل همون نمایشگاه ماشین های قدیمی

من سبک رپ رو علاقه ای ندارم ولی از حس و حال نابی که وقتی خواننده اش میخونه لذت میبرم مثل محمدرضا عزیز که وقتی داشت میخوند با تمام وجودش میخوند، چشمهاش ، دست هاش قلبش همه درگیر بودن و نقش داشتن و انگاری تو خلسه میرفت، فقط خودش بود و خدا و چقدر تحسین کردن رو درست انجام میده استاد و باعث برانگیختن بیشتر احساس طرف مقابلش میشه، یاد اون قسمت از زندگی رد بهشت افتادم که دو آقا اومده بودن پرادایش ولی خــــــیلی گارد داشتن برای ارتباط گرفتن ولی چــــــقدر استاد تونست از طریق ارتباط درست کاری کنه اون آقا هر چی عکس داشت تو گوشی اش از خانواده اش رو نشون بده و روز بعد کلی هدیه هم بیاره واسه استاد و مریم جون

خدایا شــــــــکرت برای این خونه زیبامون که هر روز یه حیاط جدید زیباتر رو داری و هر چی میخوای داره، برای شستن لباس هم نمی خواد کلی بند بزاری از فضای خود کمپر هم میتونی استفاده کنی

و اما نوبتی هم باشه نوبت خرید هست اونم چه خـــــــــــــریدی….. کباب اونم از نوع کوبیده اش که قراره برای 8 تا پسر خوشتیپ امـــــــــــــــا گرسنه درست بشه نوش جون کنند :) و مثل همیشه همونطور که از خدا خواستیم در بهترین زمان و مکان بودن را برای این کباب های خوشمزه هم به جایی هدایت شدن استاد و مریم جون که اگر میخوای طعم واقعی نــــــــاب کباب رو داشته باشی باید بری اینجا که یک فروشگاه ایرانی و ارمنی هست با کلی کباب های خوشمزه ای که منتظرن فقط ما بریم بخریم و بزنیم بر بدن

چقدر خانم فروشنده زیبا و خوشرو بود چـــــــــقدر مدل و رنگ موهاش زیباست

و اما بعد خرید این کباب های خوشمزه همراه میشیم با این پسرهای خوشتیپ خوش استایل که وسایل کباب رو هم اینقدر که حرفه ای هستن منقل هم خودشون با خودشون اوردن که خود منقله حرف ها داره واسه گفتن مخصوصا اون آپشنی که خودش یه مسأله مهم رو برای کباب کردن درست کرده با فقط یه تغییر کوچیکِ ساده

چقدر لذت بخش بود و خوشمزه تر این ناهار با همکاری گروهی که نقش اول هم به آقا عرفان عزیز که لباس آشپزی هم بوشیده :)) چه گوشتی بود خـــــــــــدای من چه رنگ و رویی داشت، واقعا جراح هم با این تمرکزی که عرفان عزیز سیخ میکرد کار نمیکنه :)) چـــــــقدر با تمرکز و ظرافتی سیخ میکرد کباب ها رو، دمت گرم عرفان عزیز، نوش وجودتون باشه، انشاله همین کباب ها رو یه در زمان و مکان مناسبش به همراه بقیه دوستانمون بر بدن بزنیم :)

و اما بخش آخر این قسمت از سفرمون و تصاویر نــــــــــــــابی که با درون بچه هیولای فــــــــــوق العاده گرفته شده؛ خــــــــــدایا شـکرت برای این درون فوق العاده که با کـــــــــلی تصاویر نابی که به لطف استاد عزیزم ثبت کرد چــــــــقدر بزرگتر شدم و لذت بردم، خدا جونم من این درون هیولا رو میخوام

و اما ترکیب این فورد و تراک کمپر و این طبیعت نــــــــــابی که با درون ثبت شده و آهنگ محمدرضای عزیز یه ترکیب برنده ای هست که فقط باید لذت برد ازش، چقدرصدای محمدرضای عزیز با این موسیقی زیبا و عرفانی شده، محمدرضای عزیز بــــــــی نهایت تحسینت میکنم که دو ساله فقط شروع کردی ولی داری نتایجش رو نوش جان میکنی مخصوصا این آهنگت که آخر این قسمت پخش شد با این موسیقی عرفانی فوق العاده شده بود و لذت بردم ازش، برکت باشی

هر لحظه مون توحیدی تر و ثروتمندتر در پناه خدای وهاب

منتظر خواندن نتایج زیبا و تأثیرگذارتان هستیم.

سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    253MB
    18 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

376 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «مجید مرادی» در این صفحه: 1
  1. -
    مجید مرادی گفته:
    مدت عضویت: 3474 روز

    سلام به همه عزیزانم

    امیدوارم عالی باشید

    امشب هم در جهت عمل به ایده ام میخام یه آیه دیگه از قرآن رو آنالیز کنم

    سوره عنکبوت

    وَمَا هَـٰذِهِ الْحَیَاهُ الدُّنْیَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ ۚ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَهَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ ۚ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ ‎﴿۶۴﴾‏

    این زندگی دنیا، چیزی جز سرگرمی و بازیچه نیست. و اگر می‌دانستند، زندگی حقیقی، همان سرای آخرت است. (64)

    خیلی وقتها ما دیدیم توی قرآن که اینجوری خدا اومده گفته که آقا اصن این دنیا رو اگه بچسبی بهش دهنت سرویسه

    خیلی ساده گفتم

    میخایم امشب در بیاریم ببینیم اصن اصل داستان چیه

    منظورش از این دنیا چیه

    اصن چرا اینجوری میگه

    میخایم کلا ته این داستان در بیاریم

    اگه آیه های قبلی که منو آنالیز کردم رو بخونید

    حتی یه جاهم نیست که خدا گفته باشه

    ثروت بده

    برای بار هزارم میگم

    حتی اونقدر خدا روی این باور حساس بوده

    اونجایی که به عنوان مثال میخاسته قارون رو عذاب کنه

    با وسواس آیه ها رو گفته

    که مبادا این باور شکل بگیره که ثروت بده

    یا مثلا یه جاهای خدا اصن انگار عصبانی میشه از بس مردم خدا و ثروت و نعمت رو با خدا متضاد میدونن

    که آیه قل من حرم زینه الله رو میاره که

    به پیامبر میگه بگو چه کسی زینت های خدا رو حرام کرده زینتهایی که مال بندگان منه و در قیامت خاص مومن هاست

    اصن محکم اینجا برخورد میکنه خدا

    و این کل داستانه

    حالا چی میشه که همون خدا توی همون قرآن میاد اینجوری میگه که هرکی دنیا رو بخاد دهنش سرویس؟

    یا از اون بالاتر

    میاد به پیامبر میگه

    به زنات بگو اگه هرکدوم از شما دنیا رو میخاد بگه تا من همین طلاقش بدم

    اینا که باهم تضاد دارن؟

    ما به چه ساز خدا برقصیم؟

    نه اصلا اینجوری نیست

    اینا باهم تضاد ندارن

    ما همه ی داستانا نمیدونیم

    مشکل از کجاس

    مشکل از اونجاس که ما همه ی قصه رو نمیدونیم

    و از روی واژه ها قضاوت میکنیم یا بهتره بگم از روی ترجمه های ناقص قضاوت میکنیم

    احتمالا یه معلم دینی خیلی عزیز و در به درم داشتیم که از بچگی اینا رو کرده توی ذهنمون یا شاید از خانواده این قضیه نشات بگیره

    هرچی که هست خدا کارشو درست انجام داده

    اونجایی که لازم بوده سفت وایسه بگه که ثروت خوب محکم حرفشو زده

    مثل اونجایی که کافرا میگن ما به خاطر دارایی هامون از شما به خدا نزدیکتریم

    خدا میگه نه اصلا اینجوری نیس ولی اگه شما مومن بودید حرفتون درست بود الان که کافرید نه

    این همون خداست

    این همون باور ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاس

    اما اصل داستان چیه

    بذارید اینجوری شروع کنم

    من هرچه قدر توی قرآن گشتم

    خدا محکم میگه که

    بابا بچسبید به قیامت

    نمیگه این دنیا رو ول کنیدا

    نه الدنیا مزرعه الآخره

    میگه بچسبید به اون دنیا با این باور که من دارم آماده میشم برای آخرت

    اصن بذارید داستان بازش کنم

    اینو بگم که این چیزی که علم الان من با بررسی کلمه دنیا توی قرآن بهش رسیده

    اول آیه رو ببینیم یه بار دیگه چی گفته

    این زندگی دنیا، چیزی جز سرگرمی و بازیچه نیست. و اگر می‌دانستند، زندگی حقیقی، همان سرای آخرت است. (64)

    خب میدونی قضیه این دنیا و اون دنیا و ثروت چیه؟

    قضیه اینکه یه بچه هست تازه رفته کلاس اول ابتدایی

    بعد شروع میکنه به درس خوندن از این کتاب به اون کتاب

    کلی زور میزنه کلی تلاش میکنه

    اونقدر دیگه کتابهاشو میخونه

    اونقدر از دفتر و مدادی که باهاش تازه ارتباط برقرار کرده میچسبه بهشون

    اونقدر سرمت بازی با دوستاش میشه

    که اصن یادش میره که قرار یه روزی بره کلاس دوم

    اصن دیگه درس نمیخونه

    میگه من میخام بچسبم به دوستام

    میگه من مدادمو استفاده نمیکنم مبادا تموم بشه

    همه نمره هاشم مردود میشه

    ثمره اش چیه

    پیشرفتی نکرده بلکه یه سالم بزرگتر شده و نتونسته یه گام بره بالاتر

    چرا

    چون اصلو فراموش کرد

    چون نمیدونست که اصن مدرسه میره که بره کلاس بالاتر تا سواد بیشتر یاد بگیره

    چون از هدف اصلی جا موند

    توی یه کلام

    چون سرگرم بازی شد

    قضیه این دنیا و اون دنیا هم مثل همینه

    یه سری ها هستن مثل اون بچه مست بچه هاشون میشن

    اصن همه چی شون میشه بچه

    یه سری ها هستن همه چی شون میشه اون ماشین ایرانی که صفر کیلومتره

    یه سری ها هستن سرگرم هوسهای جنسی میشن

    بعدم میگن همه چی این دنیاس

    خودشون رو مثل یه حیوون میبینن

    اونی که میگه همه چی این دنیاس دیگه خیلی تصمیمات متفاوت میشه با کسی که میگه هم دنیا هم آخرت

    یه همچین آدمی دیگه اگه با ماشینش زد به آینه یه ماشین دیگه

    احتمال اینکه ول کنه بره بیشتر میشه

    یه همچین فردی اگه مثلا یه جایی رسید به اینکه بچه خودش مقصر بوده به احتمال زیاد طرف بچه خودشو میگیره نه طرف حقو

    یه همچین آدمی اگه براش دزدی از مال مردم رو شکلشو تغیر بدن دیگه خودشو میزنه به کوچه علی چپ

    برای خودش استدلال میکنه که این خوردن مال بقیه نیست مثلا من از اون پول برمیدارم چون فلانی خیلی پولداره خب یکمش برسه به ما چه اشکالی داره

    یه همچین آدمی دیگه میشه این شکلیه داری پیر میشی ببین بقیه سرگرم هوسهای جنسی ان پس احتمال خیانتش بیشتر میشه

    یه همچین آدمی این شکلی میشه

    دیگه اصن تبدیل میشه به یه آدمی که فک میکنه همه چی این دنیاس

    فک میکنه زندگی ما هم همون زندگی حیوون هاس فقط مال ما پیشرفته تره

    بخور تا خورده نشی

    و ثمره اش میشه این چیزی که توی جامعه میبینیم

    اما اونی که قیامت رو قبول داره

    داستانش خیلی فرق میکنه

    اول از همه اینو بگم که همش خوشه

    یعنی همش داره از زندگیش لذت میبره

    مگه میشه تو ایمان به خدا داشته باشی

    و حالت خوب نباشه؟

    مگه میشه تو قبول داشته باشی گر نگه دار من آن است که من میدانم شیشه رو در بقل سنگ نگه میدارد مگه یه همچین آدمی نگران میشه؟

    پس اول حالش خوبه

    دوم حواسش به کاراش هست

    میدونه که حساب و کتابی هست

    نه اینکه مثلا اینجوری بگه که ما نباید دزدی کنیم اینا ها

    نه اینا که اصن به ذهنشم نمیاد

    یا اگه بیاد سریع با تقواش خودشو کنترل میکنه

    پس امانتدار خوبی میشه

    اون میدونه که باید به پول برسه به خاطر رضای خدا

    به خاطر اینکه این سریع ترین روش گسترش دنیاس

    به خاطر اینکه این بهترین روش جلب رضایت خداس

    اون میدونه که اگه منبع رزق رو خدا بدونه خودش بی نیازش میکنه

    این آدم دیگه دزدی نمیکنه چون میدونه حساب و کتاب هست

    یه همچین آدمی دیگه فخر نمیفروشه به خاطر فلان ماشین مدل بالاش

    میگه من هنوزم همون بچه فقیرم که توی خانواده کارمندی به دنیا اومده اگه به اینا رسیدم خداس که بهم اینا رو داده

    منم بهشون رسیدم چون تنها راه جلب رضایت خداس

    ساده اس

    بی آلایشه

    پاکه

    پولدار میشه اگه واقعا قرآن با تموم اون مثال هایی که اونقدر ثروتمند شدن رو ستایش میکنه بخونه

    انفاق میکنه نه به خاطر اینکه بعدا فلان استفاده رو از طرف ببره

    انفاق میکنه چون میدونه اون دنیایی هست میدونه حساب و کتابی هست

    میدونه خدا داره میبنتش

    میدونه آخرت نزدیکه

    اگه جایی لازم باشه طرف حقو بگیره حتی اگه به ضررشم باشه بازم طرف حقو میگیره

    به چیزی وابسته نمیشه میدونه این دنیا محل گذره و اون دنیاس که اصل کاره

    خوب زندگی میکنه چون میدونه اگه این دنیا حسنه رو داشته باشه اون دنیا هم میتونه حسنه رو داشته باشه

    غمگین نمیشه چون میدونه همه ی اون مشکلات یه تضادی بوده که شرایط فعلی شو ساخته و اصن اگه خودش به خواسته هاش واقف میشد اون مشکلات پیش نمیومد و میدونه که اگه اینا رو رد کنه همه اجرشو توی این دنیا از خدا میگیره هم توی اون دنیا

    همه ی اینا مصداق یه نفری که آخرت رو قبول داره و بازم میگم اصن این آدم فرد افسرده و غمگینی نیست اتفاقا خیلی شاد و پر انرژی

    و از همه مهمتر سپاسگذاره

    اصن اون طرف میدونه اگه قرار باشه توی چنگ شیطان نباشه باید شکرگذار باشه

    میدونه که اگ قرار باشه توی گروه خدا باشه باید وعده فزونی و آمرزش خدا رو باور کنه

    یه همچین آدمی احساس گناه نداره

    پس همش شنگوله

    چون میدونه خدا غفوره

    خدا زود میبخشه

    چون میدونه موسی زد یه آدمو کشت

    پشت بندش گفت خدایا منو ببخش

    و خدا گفت بخشیدمت

    همین

    و بعد همین موسی از خدا کمک میخاد

    و خدا هدایتش میکنه به اون شهر که هم زنش میدن و هم از اون اعدام نجات پیدا میکنه

    تمام شد

    سلیمان با اون همه نعمتش

    یادش میره ذکر خدا رو

    میگه خدایا منو ببخش

    خدا میبخشدش

    بعدش دعا میکنه که خدایا به من ملکی بده که به هیچ کدوم از بنده هات ندادی

    خدا که میبخشدش هیچ

    دعاشم مستجاب میکنه

    اونم چه دعایی

    فک کن من بگم خدایا همون ثروتی که به ایلان ماسک دادی مثلا ده برابرشو به من بده

    گفتنش ساده اس ولی اینکه من اونقدر به خدا باور داشته باشم که اینو بهم بده خیلی دوره

    خیلی حرف هاااا

    اصن انگار خدا پذیرفته که ما انگار باید اشتباه کنیم

    و خدا هم انگار کارش اینکه هی ببخش

    هی پشت سر هم ببخشه

    همین

    اینه خدا

    اینجوری اون متقی به خدا نگاه میکنه

    یه همچین آدمی میتونه حالش بد باشه؟

    اصن حال بد ما دلیلش چیه؟

    دلیلش بی پولیه

    اونی که متقیه اونی که تنها منبع رزق رو خدا میدونه

    مگه خدا تا این آدم بی نیازش نکنه آروم میگیره؟

    اصن دیدی یه سری ها اصن انگار خدا براشون میخاد که اینا پولدار بشن

    یه ساندویچی هست که من شنیدم که خیلی مشتری داره جوری که صف میبندن دم مغازه اش

    این ساندویچی ام نیس تازه فلافلی

    اینو یکی که اصن از قانون هیچی حالیش نیس برا من تعریف کرد

    میگفت دم این صف میبندن

    بعد بقلش چنتا دیگه هستن عین خودش فلافلی ان

    ولی پشه میزنن

    میگفت یه شب دیدیم صفش خیلی طولانی رفتیم از بقلیش ساندویچ گرفتیم

    وای که نمیدونی چه ساندویچی بود خیلی از اونی که دم مغازه اش صف میشه ساندویچش خوشمزه تر بود

    بعد اینجای حرفشو به عنوان کسی که هیچی از قانون حالیش نیس که چه عرض کنم یه آدمی که فک نکنم تو زندگیش کتابم خونده باشه

    برگشت گفت وای که اگه خدا برا یکی بخاد چه کارا که نمیکنه

    برا اون ساندوچیه خدا خاسته که اینقدر مشتری داره

    من همون موقع به خودم گفتم

    گفتم ببین این یارو با اینکه هیچی حالیش نیس

    میفهمه که خدا داره با بنده هاش جور متفاوت رفتار میکنه

    این یکی

    دیگه دلیل حال بدمون چیه؟

    اینکه از دست یه نفر ناراحت میشیم یا به یکی وابسته میشیم دنیامون یه نفر میشه

    اصن مگه اونی که ایمان داشته باشه به خدا چیزی رو توی زندگیش همیشگی میبینه؟

    بابا اون به یه لحظه دیگه اش اعتماد نداره که توی این دنیا باشه چه برسه به آدمهای دیگه

    بعدم هرکدوم از عزیزانشم که مردن این آدم متقیه

    یعنی سلف کنترلش هیولاست

    ناراحت میشه

    نمیگم آدم آهنیه

    ولی زود جمع میکنه خودشو

    زود به خودش میاد

    میگه منم یه چن روز دیگه میرم

    منم اینجا مهمونم

    مهم اینکه مهمون خوبی باشم

    مهم اینکه اونی که منو بهم عزت گذاشته

    دعوتم کرده به عنوان مهمان وی آی پی

    به عنوان اشرف مخلوقات دعوت کرده

    من یاد بگیرم اصول سپاسگذاری رو درست انجام بدم

    اگه بچه اشم بمیره میگه این یه هدیه ای بود از طرف خدا

    خدا رو شکر که این بچه رو یه تایمی به ما داد و ما ازش لذت بردیم الانم بردش پیش خودش منم یه روزی میرم

    میدونه باید برای خداش مفید باشه توی مهمونی

    میدونه بیشترین چیزی که در جهت خواست خداش پیش میره اینکه از اون جانشین خدا روی زمین بودنش استفاده کنه

    و مصداق بارز میشه ثروت بیشتر

    این دقیقا همون چیزی که خدا براش میخاد

    به پیر به پیغمبر

    که این رسیدن به ثروت درست ترین چیزه

    معنوی ترین کاره

    خدا هزار بار واضح و غیر واضح توی قرآن آورده

    اینا رو دارم به خودم میگما

    که هنوز توی این زمینه مشکل دارم

    و چه حالی میده وقتی که پول میاد توی حسابت وقتی این رو یه اپسیلون باور میکنی

    اصن قشنگترین حال دنیاس

    خدایا ما رو به راه راست هدایت کن راه کسانی که بهشون نعمت دادی راه سلیمان

    خدایا منو از اون متقینی قرار بده که حرف و عملشون یکیه و به همه ی اون چیزهایی که میگن عمل میکنن

    دوستون دارم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای: