سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 185 - صفحه 1

«وَمِنْ آیَاتِهِ أَنَّکَ تَرَى الْأَرْضَ خَاشِعَهً فَإِذَا أَنْزَلْنَا عَلَیْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ ۚ إِنَّ الَّذِی أَحْیَاهَا لَمُحْیِی الْمَوْتَىٰ ۚ إِنَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ»(و از نشانه های او این است که تو زمین را خشک و بی گیاه می بینی، پس هنگامی که باران بر آن نازل می کنیم، به شدت به جنبش درآید و برآید. بی تردید کسی که زمین مرده را زنده کرد، یقیناً مردگان را زنده می کند؛ زیرا او بر هر کاری تواناست.)

سلام و درود و رحمت الله مهربانی ها بر تک تک اعضای خانواده عزیزم. سلام استاد عزیزم ، سلام بر شایسته بانو. سلام سلام سلام دوستان گل و نازنینم. اگه فکر میکنید کودک درون حمید اومده شلوغ کنه و شیطنت کنه و بخنده و شادی کنه ، میخوام بگم نه تنها سععععععخخت در اشتباه نیستید، بلکه کاملاً حق با شماست.

الهیییییی صد هزااااااار مرتبه شکر. صبح که از سر کار برگشتم یه کامنت نوشتم ولی چون احساس درونیم خیلی مثبت نبود ارسالش نکردم. الان ساعت 2 ظهره، عسلویه هوا بارونیه و من با یه لیوان قهوه نشستم توی بالکن. و با احساس مثبت تری میخوام کامنتم رو بنویسم. برای سرچ موضوعی قرآن هدایتگر تصمیم گرفتم برم سراغ این عبارت «و من آیاته» یعنی و از نشانه های اوست . از طرفی هوا بارونی بود از طرفی دیدم این آیه در ظاهر از بارون و زنده شدن زمین میگه ولی ربطش میده به زندگی بعد از مرگ و ما میتونیم ازش الگو بگیریم. یعنی هر جنسی از بارون(نعمتها ، هدایتها ، آگاهیها) و هر جنس از زندگی و حرکت، بعد از وقفه و سکون. (موفقیت ، سلامت، شادی,…)

آقا دیشب یه حرکتی زدم براتون تعریف کنم.

علیرغم اینکه دیشب شیفتِ اتاق کنترل آتش نشانی بودم و اتاق کنترل جاییه که حتی به اندازه یه دقیقه هم نباید خالی بمونه(بخاطر خطوط تماس اضطراری و کنترل پنل اخطار و ثبت گزارشات) نامبرده ساعت حدود 2 شب طی یک حرکت خودجوش انتحاری، اتاق کنترل رو رها کرد و رفت بیرون تو خیابون جلوی ایستگاه تا با خداوند متعال کمی قدم بزنه.(و ضمن خوندن آیه فالله خیرٌ حافظاً و هوَ إرحمُ الراحمین؛ گفتم خدا حواسش به همه چیز هست- دوستان این آیه واقعاً معجزه میکنه- امنیتی برقرار می‌کنه در حد خود خدا)

ضمن قدم زدن با جان جانان، آسمون کاملاً ابری رو نگاه میکردم ، که یهو یه گوشه اش خالی شد و ماه پیدا شد. «گفتا برون شدی به تماشای ماه نو» یادم به اولین نشانه ای افتاد که از خدا درخواست کردم ، وقتی گفتم خدایا کمکم کن، اصلا صدامو می شنوی ، و یهو گوشه آسمون ابری رو خالی کرد تا یه ستاره پر نور بهم نشون بده و به قلبم الهام کنه «پیامت دریافت شد»

با خدا کمی گفتگو کردم و بالاخره یه احساس قلبی بهم گفت حمید ، خداوند مدتهاست که منتظره توه تا درهایی از نعمت و ثروت و فراوانی به زندگیت باز کنه. این خودتی که درها رو بسته نگه داشتی. انتخاب با خودته، میخوای چیکار کنی.

و از دیشب تا حالا دائماً دارم به این موضوع فکر میکنم که یه جای جهان هستی یه ایراد بزرگی داره. به این فکر میکنم که یگانه فرمانروای قدرتمند و بی نهایت هستی با همه توانش (رزق، نعمت،بخشش، علم، قدرت، هدایت و …) منتظر منه، و داره سمت خودش که فرمانروایی کردن و خدایی کردنه رو به بهترین و قانونمند ترین حالت ممکن انجام میده. «ولی اون قسمتی از جهان هستی که ایراد داره، مرکزِ جهانِ هستیِ خودِ خودِ منه، باورهایِ خودمه، جهان منه، هر کدوم از ما مرکز جهان هستی خودمون هستیم تنها منِ جهانمون، بقیه همه دیگرانند »( جهان هر کسی تشکیل شده از یک خدا، یک من، و 8 میلیارد دیگران)

نظام قدرت و آفرینش الهی پاک و منزهه از هر گونه خطا و اشتباه … همه خطاها و اشتباهات در باورهای منه، منم که وقتی در مسیر تکاملم از کودکی تا به امروز قدم برداشتم همیشه اجازه دادم جامعه و رسانه و خانواده و نظام آموزشی و تریبون‌های غلط باورهام رو شکل بدن. (یا به عبارتی دیگه بتن بریزن روی باورهای توحیدی که به صورت طبیعی خودش وجود داره) به رفتارهای بچه های کوچیک‌ نگاه کنید، به صورت طبیعی عزت نفس رو دارن، نگران آینده نیستن، وقتی درخواست می‌کنن با همه وجودشون درخواست میکنن، چیزی بنام نه شنیدن از جهان هستی به مخیله شون راه نداره، راحت میخندن، راحت عشق میورزن، راحت شادی میکنن، آزاد و رها بی دغدغه از تفکرات بیرونی، ولی هر چی اومدیم جلوتر احساس ترس و کمبود و احساس گناه و وحشت، نگرانی و برچسبهای سیاسی و قومی و و و … ریختیم توی وجودمون و اون باورهای توحیدی رو‌ دفن کردیم. سیستم عاملی که خدا برامون خلق کرده بود رو ویروسی کردیم، و بقول استاد عباس منش جهاد اکبر لازمه برای تخریب اون بتن‌های قدیمی.

(کاش میتونستم صدای نیایش بارون این لحظه رو براتون بفرستم ، سبحان الله،عاشقتم معبود من)

(باز این بچه پرو شروع کرد به پر حرفی … آقا یکی اینو بذاره روی حالت Power Save Mode شاید یه کمی صداش کم بشه)

بریم سراغ فایل سفر خودمون. فایل با اجرای محمدرضا عزیز شروع شد. اعتراف میکنم ذهنم به اجراشون مقاومت داشت،علتش هم اینه که به سبک رپ علاقه ای ندارم و اصلا چیزی هم در موردش بلد نیستم. ولی همین که میدونم محمدرضا احساس عزت نفس و صلح با خود رو داره،و فارغ از نگرانیِ قضاوت دیگران داره بهترینِ خودش رو اجرا می‌کنه، آلبومش رو داره آماده میکنه، با موفقیت مهاجرت کرده و در سرزمینی آزاد و توحیدی حضور داره، یعنی با توکل به هدایت خدای درونش داره در مسیر تکاملش به پیش میره، پس وظیفه منه موفقیتش رو تحسین کنم. وقتی استادم تحسینش میکنه، پس منم باید تحسینش کنم. استاد عباس منش توی یه فایلی میگه همیشه موفقیت دیگران رو تحسین کنید، چون انکار موفقیت دیگران یه ترمز مخفی بسیار قویه که از رسیدن خود ما به موفقیت جلوگیری می‌کنه. محمدرضا عزیز رو تحسین میکنم و براش آرزوی موفقیت دارم (راستی موهاش هم قشنگ بود)

abasmanesh.com (لینک‌ همون فایل)

در ادامه تراک کمپر رو داریم که از هر گوشه اش یه لباس آویزونه، عاشقتم استاد که اینجوری در حالت Power Save Mode دراز کشیدی. یه شوخی کنم، سری بعدی یه راننده استخدام کنید RV رو بیاره. خودتون هم با فورد بزنید به دل جاده. هر جا خواستین برید ،به راننده بگید برو مقصد بعدی ما هم داریم میایم، تا شما از مسیر لذت ببرید و به مقصد برسید، راننده تون RV رو توی یه استیت پارک براتون مستقر کرده.

فروشگاه تمیز و جالبی بود،و برخورد فروشنده بسیار بسیار عالی و دوستانه بود. و چه لهجه قشنگی داشت. و اینجا بهتر متوجه آزادی مالی و زمانی و مکانی شما میشم. وقتی این خانم فروشنده تعجب می‌کنه شما چند ماهه از فلوریدا راه افتادین و در حال مسافرت هستین، در حالیکه خودش هنوز تا شمال کلیفرنیا و اورگن نرفته. (یعنی یه ماچ گنده و آبدار به روی ماهت استاااااد از همینا که بعداً باید دست بکشی جاشو تمیز کنی ،چه کردی با این باورهای ما، الان میفهمم علت ایییییییننننن همه تفاوت در نتایج چیه، بابا بخدا ایلان ماسک و جف بزوس هم اینقدر آزادی زمانی،مکانی ندارن که دو سه ماه برن سفر و تو‌ مسیر فقط برخورد کنن به انسانهای ارزشمند)

و میریم که داشته باشیم یه مراسم کبابخوری ضعف برانگیز ، نووووووووووش جووووووونتوووووون الهی همه اش عضله بشه بچسبه به جلو بازو ، پشت بازو ، بالا سینه، سیکس پک و سرکول تون.

و نهایتاً هلی شات پایان فایل که توسط درون برداشت شده بود. شبیه فیلمهای علمی تخیلی بود، انگار یه سیاره دیگه بود که به تازگی کشف شده. سیاره ای فارغ از همه باورهای غلط گذشته و تفکرات سیاسی، سیاره ای بدور از برچسبهای مختلف، رنگها و نژادها و عقاید ، سیاره از جنس یکتاپرستی. «حنیفاً مسلماً و ما کانَ من المشرکین»

«دوش وقتِ سَحَر از غُصه نجاتم دادند ؛ واندر آن ظلمتِ شب آبِ حیاتم دادند»

«چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی ؛ آن شبِ قدر که این تازه براتم دادند»

«من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب؟ ؛ مستحق بودم و این‌ها به زکاتم دادند»

«این همه شهد و شکر کز سخنم می‌ریزد ؛ اجرِ صبریست کز آن شاخِ نباتم دادند»

(ببخشید خلاصه اش کردم، برای دیدن متن کامل غزل مراجعه کنید غزل 183 حافظ)

خدایا، خدای من، رب من، یگانه معبودم حمد و سپاس به درگاهت بخاطر بینهایت نعمتی که بهم بخشیدی، حمایت و هدایتم کردی، رشد دادی، بخشش کردی، عفو کردی و خطا پوشیدی، رزق دادی و رحیم بودی، حزن رو دور کردی و آرامش و امنیت و شادی عطا کردی، بدیها رو پنهان کردی و نام نیک در بین بندگانت نشر دادی.

استاد عزیزم سپاسگزارم بخاطر سالها جهاد اکبر، بخاطر این سایت و این فایل و همه آموزشهایی که با عشق برامون تهیه کردی.

خانم شایسته بزرگوار ازتون سپاسگزارم و قدردان تلاشهای شما هستم که از لحظه به لحظه سفرتون برامون فیلم گرفتین و ادیت کردین.

و دوستان نازنین و توحیدی ، از همه تون ممنون و سپاسگزارم بخاطر کامنت های ارزشمند و آگاهی بخش تون، بخاطر محبت و بزرگواری تون، خیلی ازتون ممنونم که اینقدر عالی روی خودتون کار میکنید، و جهان رو به جایی بهتری تبدیل میکنید. از کنار شما بودن لذت میبرم و خدا رو شاکرم.

سلام و درود به شما

ممنون و سپاسگزارم بخاطر کامنت ارزشمندتون، در پناه جان جانان رب العالمین جان همواره شادکام و ثروتمند و سلامت باشید. امروز داشتم جلسه سوم قدم پنج رو کار میکردم. یه جایی استاد میگه وقتی یه فکری میاد توی ذهن ، شروع می‌کنه به تکرار شدن، و پرورش دادن خودش، و به دنبال اون اتفاقات همجنس خودش رو به طرفمون میاره ، بعد از اتفاق اون فکر قویتر میشه ، نتایج قویتر و هر بار این چرخه تکرار و تکرار میشه ((پس چه بهتر یه فکر مثبت و همراستا با خواسته باشه))

تنها کاری که باید بکنیم اینه که در طول روز مدت زمان بیشتری آگاهانه احساسمون رو مثبت نگه داریم.

حالا چرا اینا رو گفتم ،بخاطر همین احساس جاری در کلمات تون. کامنت تون عالی بود و تمرکز تون به زیباییها باعث اومدن زیبایی های بیشتر میشه.

در پناه رب العالمین جان در بهترین زمان و مکان و شرایط با احساس عالی پایدار باشید.

سلام و درود به الهه جان دده جونی

یه مدتی مو و تو سی خومون بوشهری کامنت بیلیم قشنگ همه بچه ها بوشهری مسلط میشن،بنده خدا استاد عباس منش که مجبوره همه کامنتها دونه دونه بخونه و تایید کنه ( استاد حلالم کن بخاطر لهجه بوشهری)

تمرکزت ری زیبایی‌های فایلکو خیلی عالی بی. چقدر انسان مهربون و نیت خیری هستی و به همه بی دریغ عشق و احساس مثبت میدی. خداوند بهت سلامتی و آرامش و ثروت بینهایت بده.

منم محمدرضا رو‌ تحسین میکنم ، ولی خداییش آهنگ بندری خومون یه چی دیگه ان. نی انبون و ضرب تیمپو .

الهه جان خیلی انسان بی نظیر و ارزشمندی هستی ، بسیار بسیار زیاد تحسینت میکنم. ممنونم بخاطر این کامنت ارزشمندت. ان شاالله خداوند درهایی از فراوانی و نعمت و ثروت بینهایت به روی زندگیت باز کنه. آنچنان ثروتی که خودت هم باورت نشه. خیلی مشتاقم نتایج طلاییت رو برامون بنویسی و من اشک شوق بریزم و خدا رو شکر کنم.‌

سلام و درود به رسول جان برادر عزیزم

ان شاالله وقتی این کامنت رو میخونی حال قلبی و احساست بی نظیر و مثبت و عالی و توحیدی‌ باشه.

تمرکز بر زیبایی ها و نکات مثبتت حرف نداره. امروز جلسه سوم قدم پنج رو کار میکردم. استاد یه نکته ای میگه در مورد اینکه آگاهانه در طول روز افکارمون رو جوری جهت دهی کنیم که مدت زمان بیشتری احساس مثبت داشته باشیم. هر چقدر احساس مثبت پایدارتری داشته باشیم اتفاقات مثبت و عالی بیشتر و بیشتری به زندگی مون میاد.

در پناه جان جانان رب العالمین جان عزیز همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی. درهایی از نعمت و ثروت و فراوانی به زندگیت باز بشه.

سلام و درود به محمد فتحی مارکوپولو سایت عباسمنش دات کام.

خداوند رو شاکرم بخاطر وجود ارزشمند و نازنینت. خوشم میاد همیشه در حال طبیعت گردی و خلوت کردن با خالق هستی. الان تو بهترین زمان هستی که مسئولیت کسی بر عهده ات نیست،راحت میتونی چند روز توی طبیعت بمونی و با خداوند گفتگو کنی. ای کاش شرایط و آزادی تو‌ رو داشتم.

بسیار تحسینت میکنم بابت این کامنت سفرنامه ای . رسماً با کامنتت منو میبری به سفر.

در پناه رب العالمین جان همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشی محمد مارکوی فتحی.