سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 185 - صفحه 4 (به ترتیب امتیاز)

376 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    غزل عطائی گفته:
    مدت عضویت: 2411 روز

    سلام سلااام

    استااااااد شما چقدر دلتون بزرگه. چقدر وسعت داره قلبتون

    خدای من . خدااای من . چقدر مهربونید . چقدر به فکر کمک کردنید .

    استاد اصلا من اینو متوجه شدم که برای این که ظرفت بزرگ بشه تا بتونی نعمتهای بیشتریو داشته باشی باید بتونی تااا میشه مهربونانه به بقیه سود و خیر برسونی

    اصلا سایت شماام همینه . شما خیلی از اطلاعات و آگاهیهای ناااب و عالی رو به طور رایگان در اختیار افرادی قرار میدین که شاید هیچ وقت ازتون خرید نکنن .

    چه دل بزرگی میخواد این حرکت .

    خدای من ….

    چقدر ازتون یاد میگیرم . چقدر دلم میخواد که هربار بیشتر شبیهتون بشم .

    خب چیزهایی که من فهمیدم جدا از کارکردِ باورها ایناان (درواقع وقتی یه باوریو میسازی پشتش باید یه عملی هم باشه تا نشون بده که باور کردی )

    برای این که ظرفت بزرگ و بزرگ تر بشه

    اول باید مداوم در حرکت باشی (نه این که همیشه تو مسافرت باشیاا .. همیشه در حرکت برای یاد گرفتن .لذت بردن . تجربه کردن باشی، در مسیر علاقه بودن)

    من همه اوناییو که زندگیشون برکت داشته رو که دیدم دیدم همیشه تو حرکتن . از تو مقصد موندن خیلی لذت نمیبرن . همواره میخوان از یه فرصت جدیدی برای حرکت کردن استفاده ‌کنن .

    درواقع با یک جا نشستن و فقط کار کردن روی خودت هیچ اتفاقی نمیفته …

    دوم این که باید دلتو بزرگ کنی، تا بتونی ببخشی و به دیگران سود برسونی . نگی من ازین آدمه خوشم نمیاد .. من از کارِ این لذت نمیبرم ..

    واای استاد.. من چقدر شمارو تحسین میکنم . لحظه اولی که این قسمتو دیدم فکر کردم اشتباه دانلود کردم. یه نگاه دوباره ای به اسم عباسمنش دات کام اون پایین انداختم . بعد با خودم گفتم مفاهیمی که این آقا محمد میگه خیلییییم مثبت نیست . چرا اینجا گذاشته استاد ؟ بعد گفتم حالا بیا یکم مثبتهاشو ببینیم .این که این ادم چقدر مسلط داره اجرا میکنه. چقدر آرامش داره . چقدر صداش گرمه. بعد گفتم بیا یکم گوش بده ببین چیزای خوبم میگه ؟ بعد دیدم اره .. جمله های خوبم میگه. بعد رسیدم به آخرش که شما و مریم جان تحسین کردین . چقدددر لذت بردم من. .. چقدر تحسینتون کردم . چقدر با عشق تحسین کردین . واقعا دمتون گرم استاد .

    شما به همه سود میرسونید . به همه امید میدید .

    چه اشکالی داره که به همه سودِ خوب برسونی ؟ اگر کمکی از دستت براومد انجام بدی؟ مگه نه این که روح یک منبعِ کمک کننده و رزق دهنده و سخاوتمند و وهاب و یاور و دوست و مهرورز و … .در همههه ماست ؟ مگه نه این که ما همه جزئی از یک کل منسجم هستییم ؟

    استاد من یه چیزی فهمیدم نمیدونم که درسته یا نه. ولی حسم میگه درسته .

    عشق زندگی من اصلا اعتقادی به قوانین نداره و اجراشون هم نمیکنه‌ ورودیاشم کنترل نمیکنه.

    بعد یهو یه فیلمی میبینه .. من با خودم میگم حالا فردا یه اتفاق بدی میفته براش چون کنترل نکرده ورودیاشو …

    بعد فردا از سرکار که میاد میگه غزل فلان اتفاق مثبت افتاد … و فقط هم برای من افتاد ‌ .. فلان آدم مهم که توی مصاحبه به همه میتوپید و ایراد میگرفت ، ازم تشکر کرد و ازم راهنمایی خواست .

    چند بار که این اتفاق افتاد من گفتم بذار توجهاتشو بررسی کنم ببینم کدومش قالبه .

    دیدم این آدم همیشه به همه سود و خیر میرسونه .. نه به خاطر اینکه خدا بهش یه خیری برگردونه . میگه من به خاطر این همه نعمتی که توی زندگیم دارم به خاطر تشکر کردن از خدا باید آدم خوبی باشم . باید بقیه امید داشته باشن که هنوز آدمای خوب هستن و با خیال راحت بیان و کمک بگیرن

    بعد دیدم وقتی فیلم میبینه به اون اتفاقی که داره توی اون فیلمه میفته توجه نمیکنه. همش میگه وااااای ببین این آدم چقدر عالی بازی میکنه.. کارگردان و نویسنده رو به خاطر این فیلم خوب تحسین میکنه و میره درباره شون میخونه.بعد درباره بازیگرا میخونه. بعد همش تحسین میکنه.

    همیشه در حال حرکته. با اینکه جایگاه خوبی هم از نظر شغلی و اجتماعی داره بازم در حال یادگیریه و همیشه میگه توی دنیا از گذشته تا الان میدونی یه سریا چه خدمتهایی کردن تا ما به این جا رسیدیم ؟همش داره درباره زندگی نوابغ میخونه و یک جا نمیشینه بگه خب برای من بسه .. همش داره یاد میگیره و تو مسیره ..

    نگاهش هم خیلی توحیدیه و عزت نفسش هم خیلی بالاست.. برای همین همش اتفاقای خوب میفته براش. همش سود میکنه.

    استاد اگر این وجه اعتقاد به قوانینو نادیده بگیرم باید بگم که من انقدددر شمارو تحسین کردم که از فضل خدا دارم با یکی مثل شما زندگی میکنم ..

    برگردم سر چیزایی که فهمیده بودم

    سوم این بود که فراوانیا رو انقدرررر ببینم تا باور کنم فراوانی هست و خودمم با اون باوره اقدام کنم انقدر نشونشون بدم .. انقدر درباره شون بگم انقدر تعریفشون کنم.. انقدر تحسین کنم تا بیاد و وارد زندگیم بشه . استاد شما گفتین برای هشت تا پسر گرسنه گوشت کبابی بده.. شش نفر بودین اگر اشتباه نکنم… بعد خییلیم بیشتر از 8 تا پسر گرسنه خرید کردین .. شما به فراوانی ایمان دارید.. دستتون به کم نمیره کلا .‌ خب طبیعیه که جهانم تامینتون میکنه.‌

    یطوری باید به ایمان قلبی شما پاسخ بده دیگه..

    وقتی تحسین میکنی و استفاده میکنی از نعمتهات جهان میگه عهه این فهمیده راز نعمت داشتن چیه که داره تحسین میکنه..ببین چقدر قلبش بزرگه که برای بقیه هم میخواد. این معامله گر نیست .. پس بیا بهش نعمتهای بیشتر بدیم تا خودشم تجربه کنه.

    من فهمیدم که برای این که ظرفت برای نعمتهای بیشتر بزرگتر بشه باید تو به آدمی تبدیل بشی که نه صرفا برای به دست آوردن نعمتها داره تمرین میکنه، بلکه واااقعا از ته دلش داره تحسین میکنه. واقعا داره لذت میبره . واقعا چون از کمک کردن لذت میبره داره کمک میکنه. چون از حرکت کردن لذت میبره داره حرکت میکنه.

    یعنی همش داره توی لذت بردن توی کارای خوب کیفیت رو رعایت میکنه.

    اصلا الان یه چیزی یادم اومد .. مگه نمیگیم دست خدا .. خدایی که داره کل این جهانو میچرخونه و مدیریت میکنه.

    خدایی که هرلحظه داره روزی میده و کمک میکنه.

    آره نباید فکر کنی جای خدایی . همش نگران باشی که حالا که من نمیتونم کمک کنم دیگه فلانی کسیو نداره … اون دیگه به خدا ربط داره که هزاران دست دیگه ش رو بفرسته برای کمک .. تو فقط سهم خودتو که یکی از دستان خدایی انجام بده و سعی کن یه دست خوب باشی .. نه یک دست معامله گر که تا یه کاری میکنه، یه کمکی میکنه، یه باورو میسازه فوری طلب کار میشه که پس کووو نعمتهای بیشتر .من این همه کار خوب کردمممم ..

    استاد من چیزیو که از شما دیدم و فهمیدم اینه که شما واااقعا آدم خوبی هستین .. واقعا خوش قلبید . همه کارارو واقعی انجام میدید . اصلا این قوانینم که دارید یاد میدید جزئی از وجود خودتونه . تمام تمااامش خود خود شمایید .

    برا همینه که ظرفتون اینهمه بزرگه. و این همه اتفاق نابو تجربه میکنید . این همه آدم خوب وارد زندگیتون میشه . این همه خدا داره بهتون رزق بیحساب میده و همزمانیای بینظیرو وارد زندگیتون میکنه.

    چون شما ادمِ مناسبی هستید برای تجربه ی این اتفاقا و این نعمتها

    شما فهمیدید که دستِ خوبِ خدا بودن چطوریه . و دارید همونو اجرا میکنید . و انقدر اجرا کردین ‌که دیگه تبدیل به بهترینش شدین ‌..

    در این صورت طبیعیه که خدا هرروز نعمتهارو بیشتر و بیشتر وارد زندگیتون کنه .

    درسته که بینهایت بیشتر هم میشه بهتر بود اما شما تا همین الانش هم یه طوری هستین که 90 درصد آدما نیستن و باید تلاش کنن که شبیه شما بشن از نظر رفتاری و فکری ..

    از یک شعر رپ توسط یک هنرمند رسیدیم به این جا و من کلی آگاهی گرفتم.

    خیلی خداروشکر میکنم که با دیدن این قسمت خدای قشنگم آگاهیهایی که قبلا بهم داده بود رو یک قدم رو به جلو تثبیت کرد .

    امیدوارم که من و همه دوستانم در این مدرسه ی توحیدی هرروز بیشتر بتونیم ویژگیهای مثبت استاد عزیزمون رو در خودمون به وجود بیاریم و پرورش بدیم‌..

    استادم ازتون سپاسگزارم که الگوی فوق العاده ای هستید و بخشی از زندگیتونو با ما به اشتراک میذارید تا ببینیم و باور کنیم و یاد بگیریم.

    الهی که هزاران هزار بار بیشتررر نور و نعمت بباره تو زندگیتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
    • -
      زهرا فرجی گفته:
      مدت عضویت: 1925 روز

      غزل قشنگم چقدر عالی نوشتی

      نکته به نکته ش درک مفاهیمی بود

      که هر روز داری باهاش زندگی

      می‌کنی خودتم مداوم تحسین می‌کنی

      مهربونی انتشار میدی با خودت در

      صلحی ، همه آدمها رو دوست داری

      مثل مریم مقدسی عاشقتم دختر

      عزیزم کامنتت مثل همیشه پر بود از

      نکات عالی و قابل تامل ممنونم از تو

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        غزل عطائی گفته:
        مدت عضویت: 2411 روز

        عاااشقتممم. عاااشقتم

        اسمتو هرجایی که میبینم دلم ضعف میره عزیز قلبم..

        الهی که سایه ت همیشه مستدام باشه

        الهی که هربار آگاهی های نابمون بیشتر بشه و باهم با شوووق درباره ش صحبت کنیم‌ و هربار آگاهتر بشیم .

        همیشه اولین خیری که بهم میرسه یه گوشه عمیقش بهت وصله مامانِ جانم .

        عاشقتم.

        اینکه من تو این شرایطیم که گفتی برا اینه که تو مامانمی عشقم

        اینم از فضل خداست که نعمتِ به این بزرگیو بهم داده ..

        چه نعمتی بالاتر ازینکه یه آدمی مامانش اییینهمه همراه و حامی و یاور و مهربون و بانمک و زیبا و توحیدی و پر آگاهی باشه ؟

        خدایا شکرت

        چه نعمتی بالاتر ازینکه آدم یه مامانی داشته باشه که هرروز برای خودش وقت بذاره و همیشه به فکر بهبود باشه ؟

        الهی شکرت

        چه نعمتی بالاتر ازینکه آدم یه مامانی داشته باشه که مشوقش باشه ، موافقش باشه . رفیقش باشه ؟

        الهی شکرت

        خدایا همه مامانارو که یه نور قلب بچه هاشون هستن رو حفظ کن

        مامان قشنگ و دل‌انگیز منم در کنار اونا

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    فرنگیس محمدی گفته:
    مدت عضویت: 2662 روز

    سلام استاد عباسمنش عزیز

    سپاس ،سپاس ،سپاس

    چه فایل متفاوتی ، چه شروع متفاوتی ،

    من رپ دوست دارم ،اما چون اکثرا که از نوع اعتراضی هستش گوش نمی‌دم

    فک کن با رپ مثبت شروع بشه ،

    سپاس از محمد عزیز

    نبینم،بکنی گریه و زاری ،تو این دیار غریب ت هنوز هم خدا رو داری

    یکی فرداش ،رو، ساخت ،یکی اراده داشت ..

    چقدر جواب جالبی دادن ،کی می‌خوایی آلبوم ت رو بدی ؟

    تایمش باید برسه دیگه سلطان !!

    چقدر رها هستن برا رسیدن به هدفشون ،و دارن از مسیر لذت میبرن و عجله ای ندارن،رها رها هستن و زمانش رو سپردن به خداوند

    بعد تموم شدن امتحانات پسرم یه سفر دو روزه کوتاه رفتیم مشهد ،راسته بازار انواع گوشت های گرم و تازه

    کلی فروشی های بزرگ‌میشهد

    صندق رو پر کردیم از دل و قلوه گوساله و ران و سینه مرغ ، تا به امید خدا بتونم انرژی بیشتر داشته باشم و باتوجه به این که دو ماه فرصت باشگاه رفتن رو ندارم و خونه ورزش میکنم تناسب اندامم رو حفظ کنم و بهبودش ببخشم فکر میکنم دو از شأن منه که وقتی استاد رو دیدم، یه اندام شبیه بدن مریم جون و استاد نداشته باشم

    و امروز هم استاد دارن کلی گوشت میخرن برا دور نمی مردونه و 6تا پسر گشنه

    چقدر از دیدن دوباره عرشیا و دوستانی که نمی‌شناختم خوشحال شدم ،کلا زیاد از دور همی لذت نمیبرم اما دورهمی با افراد هم مدار باهات خب مسلما خیلی خوش می‌گذره و انرژی آدم صد برابر میشه

    چقدر اون خانم فروشنده با خودش در صلح بود ،اعتماد یه نفس داشت

    چقد از شما و ماشینتون تعریف کرد ،گفت شمال کالیفرنیا رو خودم نرفتم اما شنیدم طبیعت اونجا خیلی زیباست

    جدیدا شبا هم خواب میبینم دارم کامنت میخونم

    استاد من انشاالله تازه می‌خوام بزینس ام رو شروع کنم و در کار تولید فرش دستباف هستم

    واین دو روز مشهد که بودیم از 15تا 19 نمایشگاه فرش دستباف بود ،خدای من ،چه همزمانی خوبی ،چه نشانه خوبی

    ،کلا می‌خواستیم کنسلش کنیم و هفته بعد بریم ولی باز لحظه آخر تصمیمون عوض شد و راه افتادیم

    رفتیم نمایشگاه ،چقد ایده گرفتم

    چه فرشهایی دیدم ،طرح شکارگاه ،طرح چهار فصل که نمونه اصلی ش تو موزه بریتانیا ست ، کاش میشد عکس ها رو برای شما و دوستان اینجا بزارم

    چه ایده های جالب ی از فرشهایی که چاقو خوردنو خراب شدن و باز با یه ایده عالی دوباره ازشون استفاده شده بود

    خدایا شکرت که اینقدر واضح هدایت هات رو دریافت میکنم،خدایاذشکرت برای این همزمانی و سفر کوتاه پر از هدایت

    خدایا شکرت برای سیستمی بودن جهان و قوانین بدون نقض ش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
  3. -
    علی بردبار گفته:
    مدت عضویت: 1872 روز

    سلاااام، عاشقتونم️

    ️چه صبح معرکه ای که با این ویدیو شروع شد! خدا رو شکر میکنم که دوباره اینجام و میتونم کامنت بذارم و با عزیزانم باشم! همه رو از دور می‌بوسم

    ️آهنگ رپ با ته مایه روشنی و امید! چه قشنگ! چه جدید! روشن بینی و احساس خوب ، داره مرزهای جدیدی رو باز می‌کنه!

    ️استاد، وسط خشک شویی سیار عباسمنش! چه بانمک شده بودی! تو سفر هم میشه افکار رو بدون بند رختی آویزون کرد تا هوا بخورن! فقط کافیه یک کناری پارک کنی و کمی اون افکار رو جمع و جور کنی! فقط!

    ️ چه قصابی حرفه ای قشنگی! چه جمع و جور! چه متمرکز! چه خانم خوش صحبت و مثبتی! چه قدر جالب که با سفرهای عباسمنشی و آر وی آشنایی داشت!فکر کنم تو مریخ هم گوشت کوبیده بخوای بخری، یه شعبه قصابی با مدار عباسمنشی پیدا کنی، استاد! دمت گرم!

    ️چه سیزده بدر باحالی! چه بچه های مثبت دوست داشتنی ای! از همینجا، بوی رفاقت خوب و زغال خوب و کباب کوبیده رو حس کردم! ایشالا بچسبه به تنتون، همیشه به عیش و شادی

    عاشق تک تکتون هستم، مرسی که امروزم رو ساختید️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  4. -
    ترنم گفته:
    مدت عضویت: 1289 روز

    سلام به استاد بی نظیرم و مریم جان قشنگم بانوی محشر من

    سلام به بچه های بی نظیر سایت که کامنتاشون فوق‌العادس سلام به بهار به حمید به محمد فتحی به شیوا به مینا به اسدالله اقا ماشالله زیادین و همه هم بی نظیر سلام به همتون

    هرجا هستید شاااااااد باشید

    چقدر محمد رضا تحسین برانگیز هزار ماشالله بهش هزار ماشالله به شما با این فرکانستون که معمولا خواننده ها رپ آهنگاشون خیلی غمگینن و حرفای رکیک توشه من خودم گوش نمیدم خواهرم گوش میده میدونم و البته دوران جاهلیت یکی دوسالی خودمم گوش میدادم(ایموجی خنده)

    چقدر تحسین برانگیزید که به این جنس خواننده رپ هدایت شدید بابا دمتون گرم محمدرضا دمت گرم خدا ببرتت بنشونتت رو ماه تویی که میگی اگ خورشید غروب کرد ماهو میاری عزیزمممم خداحفظت کنه و هر روز عالی و عالی تر بشی ماشالله ماشالله بهت

    به به کباب آقا با اینکه بنده گیاهخوارم ولی دلم خواست(نه که حامی حیوانات باشم نهفقط چندشم میشه) یعنی آب از لب و لوچم داشت میومدا استاد خدا به پولت برکت بده چقدر خوبه آزادی مالی چقدر خوبه قدرت خرید چقدر خوبه چقدر باشکوهه ثروتمند شدن که متناسب با نیازت میری خرید نه متناسب با بودجت خدا زیادش کنه استاد جون مریم بانو بی نظیر فرشته خدا بهت تندرستی بده عزیزدل من چقدر شما پاکیزه ای مرسی که خودت همه کارا رو اکی میکنی و از همون مکان کوچیک استفاده میکنی و بهونه ای نمیاری ک بدین بیرون بشورن اصلا بحث پولش نیستا ماشالله آزادی مالی دارین بحث لیاقت و به عهده گرفتن مسئولیته ماشالله بهتون

    وااااااااای ببین استاد با کیا قرار گذاشته اقا به به این بچه ها نه تنها توی قانون بلکه توی کوبیده درست کردن هم حرفه این نوش جونتون باشه ماشالله بهشون ماشالله بهتون

    خداحفظتون کنه عزیزای من

    امااااااااااااااااااا میخوام یه چیزی تعریف کنم من مدتیه کامنت نزاشتم فقط کامنت می خوندم مرتب و هر روز سایت و چک میکردم فیلترشکنم حذف کردم ک اینستا نرم و فقط همینجا باشم توی کامنتا هی می دیدم بچه ها میگفتن استاد ما هدایت شدیم به سفر به مناظر طبیعی شبیه شما یا اینک پول سفر معجزه آسا جور شد و….. ماشالله بهشون، و هی میگفتم خب چرا من نه سفری رفتم نه جایی شبیه استاد نه پول معجزه آسا هیچی یعنی؟ میدونستم یه جای کار خودم میلنگه ولی نمیدونستم کجا خلاصه که شنبه هفته پیش از خواب بیدار شدم یه پیام از جشنواره بین‌المللی مخترعین سوئیس برام اومده بود که با فدراسیون برم سوئیس اختراعمو شرکت بدم توی مسابقات ازین پیاما خب مرتب میومد ولی تحویل نمیگرفتم نمی دونم چرا اون روز زنگ زدم پیگیری کردم اختراعمو فرستادم چک کنن بعد خیلی سریع پذیرفته شد خیلی سریع همه چی پیش رفت وقت پرداخت هزینه ها متوجه شدم که یه 300 میلیون تقریبا باید هزینه کرد، این یه اتفاق خیلی بزرگیه واسه یه مخترع ک توی جشنواره‌ بین المللی بره با مخترعین سراسر دنیا آشنا بشه مدال بگیره مخصوصا اگ مدال خوشرنگ طلا باشه ولی میگفتم خب اخه چجوری بابام ک الان دسش خالیه خب من تا بهش بگم میگ نهههههههه گفتم باشه بزار امتحان کنم زنگ زدم گفت جورش میکنم تا فردا مهلت پرداخت نداریم هنوز جور نشده ها ولی دیشب ساعت پنج خواب دیدم خدا بهم گفت من پولشو برات میفرستم تو اصلا نگران نباش

    خلاصه که دلم قرصه حتی ب دلم افتاده طلا میگیرم البته الان برج دهیم برج 2 با تیم فدراسیون میریم سوئیساقا خلاصه ک اومدم بگم منم هدایت شدمممممم اونم با 19 سال تا حالا هیچ کس از خانواده ما به جز یکیشون تجربه سفر به خارج از کشور نداره و اقا من با این سنم میرم ده روز سوئیس میام عکس و فیلمارو همه رو براتون میفرستم انشالله بعدش آمریکا میام پیشتون خیلی ذوقتون و دارم اصلا احساس نمیکنم تنهام حس میکنم اونجا شما خانواده منید دوستون دارم

    وایسید اقا یه لحظه نرید کارتون دارم هنوز

    من روی خودم خیلی کار کردم و به زعم خودم هرکسی و میبینم حتی اگ یه موفقیت کوچیک باشه خیلی تحسین میکنم خیلی میگردم دنبال نکات مثبت و بولد کردنشون اقاااااااااااااااااااااااا نگم براتون چند روز پیش یه موفقیتی خودم کسب کردم بعد به قول استاد کلی بهم پیام تبریک دادن آدمای غریبهههههه توی اینستا ک همو نمی شناسیم نه بسیار عالی و مبارک باشه و اینا نهههههههه پیامای بلنددددددد هرچی باز میکردم همه پیام بلند چقدر خوشحال شدم چقدر خوبه ک دارم باهاتون همدار میشم

    الهییییییی شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
    • -
      سمیه زحمتکش گفته:
      مدت عضویت: 1635 روز

      سلام

      تبریک میگم

      خیلی ذوق کردم براتون

      من عاشق سوئیس هستم خیلی زیباست

      شما با انجام قوانین جهان با تحسین کردن موفقیت دیگران خودتون به این موفقیت رسیدید

      تبریک میگم موفق باشید

      چقدرحس وحال خوبی داره درجمع دوستانی که موفق هستند هم مدار شدید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      Eli گفته:
      مدت عضویت: 1422 روز

      سلام ترنم جان.واای عزیزم تبریک میگم ازصمیم قلب براتون خوشحالم

      مرسی که برامون تعریف کردی احسنت..افرین

      داری میری یکی از زیباترین کشورای دنیا تو جمع مخترعین ،،تحسینتون میکنم جای ماهم خالی کنیدو تامیتونبدحتما کیف کنید وطبیعت سوییس رو بگردید.‌

      ایشالا مدال طلاهم نصیب خودت میشه…

      موفق باشی عزبزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    زهرا راد گفته:
    مدت عضویت: 1842 روز

    سلام استاد عزیزم و مریم دوست داشتنی ام

    خیلی وقته کامنت نزاشتم.فایل بسیار زیبایی بود وقتی دوستان زیبایی ها رو کامنت گزاشته بودن خواستم من هم تلاش کنم و زیبایی هایی که دیده ام رو ثبت کنم .

    اول که احساس کردم فایل اشتباه باز شده ولی متن بالا که سفر به دور امریکا بود بهم این خاطر جمعی رو میداد که درسته اون رپ خونی دوست عزیزمون ،اون سرعت خوندن اون شعرهای پیوسته و فکری که باید آماده باشه برای پشت سر هم آوردن کلمات و مفاهیم به هم مرتبت و این نشان از ذوق دوستمون داره و چقدر مفاهیم عالی در شعر پیدا میکردم و داشتم مفاهیم خدا،امید،اراده،تونستن و … رو که نشان از درس های استاد داشت رو پیدا میکردم گفتم باید این آهنگ رو استاد بیاره تو فایلش چرا که پر از فرکانس عالیه .خدایا شکرت

    استاد و خرید که همیشه نماد ثروت و فراوانی برامون شده،وقتی خرید میره به نیازش توجه میکنه و کیفیت .و در نهایت خرید آنچه که میخواد ،این یعنی ذهن ثروتمند.

    و خانم عزیز ارمنی ایرانیمون که سادگی و مدل موهای قشنگش برام زیبا بود .یه مغازه پر از تنوع و کیفیت و طعم .واقعا کباب همشون لذیذ به نظر میرسه .

    دور همی دوستان ،چقدر ارشیای عزیز در این سن کم تونسته عالی باشه که هم فرکانس و همراه استاد هست و حتما دوستایی عالی و هم فرکانس مثل خودش داره.جوان هایی که در کشوری غریب دارن ثروت خلق میکنن بی تکیه گاه، خودشون و خودشون.

    چه کباب های لذیدی واقعا اون رنگ و اون سرخ شدن روی زغال ها برام خیلی احساس عالی ایجاد کرد .یاد 13به در و دورهمی های بیرون شهر افتادم .واقعا استاد ممنون از شما و مریم جان .

    در ضمن واقعا اون صحنه ی انداختن لباس ها و بیدار شدن استاد جالب بود .انگار فقط دارم یه زندگی واقعی میبینم،بدون دوربین و بی خیال نظر دیگران .من اینم و بس .چه رهایی و چه حال عالی .خدا حفظتون کنه .

    در ضمن این روزها تازه دارم یه مفهمو رو که در فایل های استاد شنیدم رو درک میکنم .خواستم به اشتراک بزارم.

    من فهمیدم هر خواسته ای ما رو به خدا نزدیک میکنه میخواد یه شغل دلخواه،پول و خونه و دوستان و… و یا حتی یه لباس خاص باشه .چرا که برای به دست آوردنش ما باید به یه امید و ایمانی برسیم و مسلما هر خواسته ای که تیک میخوره مارو بالاتر از مدار قبلیمون میبره و در نتیجه داریم تکامل رو طی میکنیم و این نشون میده زندگی یه مقصد نیست بلکه مسیر حرکتمون هست که هیچ وقت تمومی نداره .پس ما باید از مسیر لذت ببریم .چقدر برام لذت بخش بود این مفهوم.

    استاد واقعا متشکرم .مریم عزیز ممنونم. دوستان همراه ممنونم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
    • -
      رضوان یوسفی گفته:
      مدت عضویت: 2237 روز

      به نام خدای مهربان

      سلام زهرا جان

      اوووووم چه کامنت دلچسبی، چقدر زیبا و دلنشین نوشتی دخترررررررررررر

      مختصر و مفید و دربردارنده همه نکات.

      و اما دریافت آخری که داشتی، اصل اصل برای کسی که تو مسیره، و از طی مسیر خسته نشه.

      نکته بسیار مهمی رو اشاره کردید.

      زندگی یه مقصد نیست بلکه مسیر حرکتمون هست که هیچ وقت تمومی نداره .پس ما باید از مسیر لذت ببریم

      زهرا جان دست به قلم خوبی داری

      مرتب برایمان بنویس.

      در پناه حق پاینده و پایدار باشی و سعادتمند در دنیا و آخرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        زهرا راد گفته:
        مدت عضویت: 1842 روز

        سلام ممنون رضوان عزیز

        خیلی احساس دل انگیزیه وقتی پاسخی از شما دوستان دریافت میکنم چرا که در این زمان دارم یه همراهی بزرگ از آدمهایی رو احساس میکنم که هم دغدغه ی خودم هستن و حرف من رو میفهمن آدمهایی که میخوان امروز از دیروزشون عالی تر باشن ،میخوان بهترین خودشون رو خلق کنن

        خداروشکر که هستید و این احساس عالی رو به من دادید .

        خدا حفظتون کنه و سرشار از حال عالی .

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    محمدعلی زینیا گفته:
    مدت عضویت: 2410 روز

    سلام ازهمین صبح اول صبح هرچی شکرش بکنم بازم کمه از دیروزصبح حالم

    خوب نبود وازدیشب تاصب نمیدونم چندفعه سفربه دورامریکا 184 را گوش کردم.مثل مرغ سرکنده ازرختخواب بیرون

    میومدم و خاطرات بدتوی زهنم را که ازیکهفته پیش انباشه شده بودن را میاوردم روی کاغذ نمیدون حدود10خاطره

    بود که نوشتم خوندم و به روش خودم

    خنثی کردم حالم که خوب شد لبخند خدا رادیدم.خدایی که درهمین نزدیکی بود و

    من نمیدیدم حالم خش شد گفت بر توی سایت یه نگاهی بکن امدم اخ کی بود

    چی میخوند ازرپ هیچوقت خوشم نیومده بود ولی این رپ را خدا داشت رهبری میکرد اشکم جاری شد .خدایاشکرت بخاطرهمه چی بخاطرحضورلحظه به لحظه ات

    استاد حسین باخانمت دمتون گرم که وقت میذارین و عشق خدارا جارمیزنید

    زنده باشید پاینده و سرزنده باشید همیشه.ممنونتونم برای همیشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 23 رای:
    • -
      فهیمه پژوهنده گفته:
      مدت عضویت: 2174 روز

      سلام به شما دوست همسفر و هم مسیرم

      سلام به شما محمد علی زینبیا عزیز

      چقدر حس کامنت تون رو دوست داشتم و تحسین تون کردم و گفتم دمتش گرم حال و حس خودش رو به روشی که بلد خوب کرد و حضور خدا رو حس کرد. عشق خدا رو حس کرد لحظه رو دریافت و خودشو در لحظه با حال خوب بدون ترس از آینده یا غمی از گذشته رها کرد و اینطور هدایت شد تا چیزی رو بشنوه و ببینه تا اشک شوق قلبش رو باز بکنه زلال بکنه برای حضور و عشق خدا…با تحسین زیبایی ها بدون قضاوت…

      منم سبک رپ رو علاقه ایی ندارم. اما آهنگ دوم منو منقلب کرد و وقتی هم روی تصاویر درون بچه رفت دیگه شاهکار هنری شد. و این درس رو از رفتار استاد گرفتم هرکسی هر علاقه ایی داره تو بهش با زیبایی و تحسینت و عشقی بدون چشمداشت پیش بری، اون وقت خدا یکجور با همون سبک رپ غافلگیرت میکنه که انگار اون آهنگ بعضی کلماتش و تضادهایی که میگفت از استاد توحیدی پر از عشق مون میگفت.

      من سعی کردم تو کامنتم اون بخش های خوب و جذابش رو آخر کامنتم بنویسم مایل بودید میتونید بخونید دوباره…

      نمیدونم چرا همچین پیشنهادی دادم یا چی شد براتون کامنت خواستم بنویسم و چی میشه که طولانی میشه کامنت هام . فقط میدونم با عشق فقط دست به قلم میشم تا توجه کنم به زیبایی و خوندن کامنت ها و نهایت تحسین و تشویق شما دوستان گلم…با عشق و شادی براتون نوشتم

      براتون بهترین پیشرفت های درونی و بیرونی رو از الله یکتا خواستارم.

      ارادتمند شما فهیمه پژوهنده

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  7. -
    زهرا فرجی گفته:
    مدت عضویت: 1925 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام استاد جان

    سلام مریم خانم

    سلام دوستای هم فرکانسی حال احوال خوبین ؟سلامتین ؟

    خدارو شکر امروز چقدر هوا عالی بود ی سر با پسرم رفتیم برای انجام پروژه عطا ،کلی از لباسهای نو و مجلسیمو که چند سال بود استفاده نکرده بودم و بردم و دادم ب اونایی که بیشتر لازم داشتن نجوا خانم هیرمیگفت:« حالا لازمت بشه چی ؟کاش شلوار سفیده رو نگه میداشتی !کاش …. کاش …. اصلا بهش نگاهم نکردم بردم گذاشتم پشت صندوق عقب و با چشمان باز و دست و دل باز بخشیدم و اومدم و نشستم سر تمرینام وقتی آقای محمد عربی دیدم که داره میخونه برگشتم ببینم آدرس درست اومدم؟ و دیدم بله بله خودشه سایت استادمه خلاصه با ی علامت سوال بزرگ و چشمای متعجب و دهان باز نشستم تا ببینم قضیه چیه ؟

    خلاصه کم‌کم داشتم از خوندنش لذت می‌بردم با خودم میگفتم چقدر سخته این مدل خوندن چون خودم خیلی آروم صحبت میکنم اونموقع که بخوام ویس بزارم بعد از اتمام میرم تو اینشات دوباره صدا رو ادیت میکنم خیلی ام دوسش دارماااا نه که بدم بیاد ولی این مدل ساختن خیلی برام سخته اگر علاقه داشتم ب خوانندگی این مدلی قطعا باید تمرینهای سختی میکردم ولی من فقط در حد یکبار شنیدن در طول یکسال کافیه

    اما ی چیز جالب داشت.

    ببین!

    «یکی فرداش ساخت

    یکی اراده داشت»

    باین جا که رسید یاد شما افتادم . کلی تحسین تون کردم

    استاد من از سن 18سالگی با کتاب قدرت فکر آشنا شدم و خوندم ولی اونقدر باورهای محدود کننده داشتم که اصلا اجازه پیشروی نداشتم و بخودم اجازه ندادم که حرکت کنم

    ولی اراده قوی داشتم دانه رو کاشتم تو ذهن ناخود آگاه مطالعات پراکنده داشتم بهش فکر میکردم تا اینکه ب سمت استادید دیگه هدایت شدم تکاملم طی شد و بزرگتر که شدم هدایت شدم به سایت شما

    الهی شکر

    چیزی که خیلی مهم بود این بود که من هیچ وقت ناامید نشدم و کم کم بچه هامم با من همراه شدند و ما قویتر شدیم و هی تو مسیر هدایت ها اومد و بلاخره تونستم ایمانم قویتر کنم

    الهی شکر

    امروز با تضاد جدیدی از کمپر آشنا شدم ولی شما اونو براحتی حل کرده بودید واونم خشک کردن لباسها بود

    خیلی لذت بردم کلی تحسینتون کردم که با سلاح ایمان همه موانع از سر راهتون برمی‌دارید

    این سوال مطرح بود که حالا استادینا با کیا میخوان کباب درست کنند وقتی عرشیا رو‌دیدم کلی ذوق کردم انکار یه آشنا دیده باشم دوستانش عین خودش بودن چقدر عالی و هنرمند. آفرین به عرفان آفرین به دوستانشون همگی داشتن کار میکردن کار گروهی همیشه بهترین نتیجه رو میده

    استاد بوی کباب از این مسافت دقیقا حس میکردم تازه ی کمم دور تر ایستادم که لباسم نسوزه تا این حد تو اونجا بودم چقدر هوای تازه داشت چقدر درختای سبز و شاداب داشت

    و در آخر عجب کبابی شد

    و بلاخره دست در دست درون رفتیم که از دور دستها ب تراک کمپر وسط اون زمین بزرگ و پر از نعمت دیدم چقدر این ماشین برای خودش سلطانه برای خودش

    1401/10/16

    ساعت 4 بعد از ظهر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
    • -
      حمید امیری Maverick گفته:
      مدت عضویت: 1283 روز

      سلام و درود به شما

      ممنون و سپاسگزارم بخاطر کامنت ارزشمندتون، در پناه جان جانان رب العالمین جان همواره شادکام و ثروتمند و سلامت باشید. امروز داشتم جلسه سوم قدم پنج رو کار میکردم. یه جایی استاد میگه وقتی یه فکری میاد توی ذهن ، شروع می‌کنه به تکرار شدن، و پرورش دادن خودش، و به دنبال اون اتفاقات همجنس خودش رو به طرفمون میاره ، بعد از اتفاق اون فکر قویتر میشه ، نتایج قویتر و هر بار این چرخه تکرار و تکرار میشه ((پس چه بهتر یه فکر مثبت و همراستا با خواسته باشه))

      تنها کاری که باید بکنیم اینه که در طول روز مدت زمان بیشتری آگاهانه احساسمون رو مثبت نگه داریم.

      حالا چرا اینا رو گفتم ،بخاطر همین احساس جاری در کلمات تون. کامنت تون عالی بود و تمرکز تون به زیباییها باعث اومدن زیبایی های بیشتر میشه.

      در پناه رب العالمین جان در بهترین زمان و مکان و شرایط با احساس عالی پایدار باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
      • -
        زهرا فرجی گفته:
        مدت عضویت: 1925 روز

        سلام آقای امیری

        الهی حالتون عالی باشه

        بله دقیقا درست می فرمایید

        از صبح که پا میشم مداوم سعیم بزاینه که حالمو خوب نگهدارم

        چند روز پیش داشتم نماز میخوندم

        که همسر جانم تلویزیون روشن کرد و ……

        گفتم خدایا من نمی‌خوام بشنوم

        گفت که تو حواستو جمع نماز کن من درستش میکنم

        همین که تمرکز کردم رو کلمات تلفن آقای همسر زنگ زد

        بنده خدا تلفن جواب داد

        همون موقع گفتم خدایا تلویزیونم

        لطفا …..

        و دوباره تمرکز کردم در همون لحظه تلویزیون هم خاموش کرد

        و منم با خیال راحت ادامه دادم

        خدارو شکر بخاطر هم کلاسی های ارزشمندم و که مداوم داریم درسها رو برای هم توضیح می‌دیم

        ممنون برادر عزیزم

        موفقترین باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          حمید امیری Maverick گفته:
          مدت عضویت: 1283 روز

          سلام و درود

          الهی صد هزار مرتبه شکر

          امیدوارم شما هم عالی باشید.‌

          چه ماجرای جالبی بود.

          خدا حتی تلویزیون رو خاموش می‌کنه تا آرامش شما حفظ بشه.

          در پناه رب العالمین جان همواره شادکام و ثروتمند و سلامت باشید، در آرامش توحیدی‌.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      غزل عطائی گفته:
      مدت عضویت: 2411 روز

      مادر جونم وقتی گفتی لباسامو بخشیدم و نجوا هی میگفت کاش شلوار سفیده رو نگه میداشتی من با خودم گفتم یا خداااا شلوار سفیده اممممم ؟ آخه چراااا ؟

      شوک به قلبم وارد شد . خیلیییییی تحسینت کردم . حالا وقتی داشتیم باهم صحبت میکردیم و گفتی دارم میبرم ببخشم فکر نمیکردم تا این حد باشه :))))))

      بعدش منم فکر کردم که یه سری از لباسامو ببخشم..

      حالا که اومدم کامنتتو خوندم دیدم خیلی جدیتر از اون چیزی که فکر میکردم از قانون خلاَ پیروی کردی .

      خیلی دل بزرگی میخواد . دمت گرم عشقم .خیلی خیلی تحسینت میکنم که اینهمه داری روی خودت کار میکنی. خیلی تحسینت میکنم به خاطر این حد از ایمانت . خداروشکر که اینهمه متصلی .. همیشه ازت یاد میگیرم .. ممنونم که هستی

      اجازه بده به بچه ها بگم

      مامان من خیلییی شجاعه واقعا .. توی جمعمون مثل صف شکن میمونه.. میررره تو دل ترساش .. فاصله ی تصمیم تا عملش صفره . همیشه دنبال یه راهه برای این که شرایط رو بهتر کنه .

      همیشه بزرگترین حامی زندگی ما بوده بعدِ خدا . همیشه ام مارو با عشق راهنمایی میکنه و برای همه خوبی میخواد . خیلی خوشقلبه . خیلیی مهربونه. سریع یادش میره و خوبیا بیشتر توی یادش میمونه.. خیلی سعی میکنه روی خودش کار کنه و همیشه در حال بهبود شخصیت خودشه .

      اگر من و برادرام به هر درک عمیقی رسیدیم و اگر آرامش داریم و اگر توی جمع های مختلف محبوبیم، اگر درصد حسادتمون خیلی کمتر از خوشنودیهامون برای خوشی دیگرانه لطف خدا بوده که همچین مامانیو به ما داده ..

      حالا منم میخوام دقیقا همین روش بخشش رو اجرا کنم . مطمئنم که منم میتونم مثل شما عالی اجراش کنم

      مطمئنم خیلی حال میده°~°

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        زهرا فرجی گفته:
        مدت عضویت: 1925 روز

        غزل جان از خوندن کامنتت کلی ذوق کردم

        توام خیلی فوق العاده ای

        توام رفتار برگزیده ای داری

        توام الگوی منی

        من همیشه داشتن آرامش و صلح درونی از تو یاد میگیرم

        توام خیلی محبوبی

        کل فامیل و دوست و آشنا از تو صحبت میکنند

        خدارو شکر که یه نگین ارزشمندی به نام غزل یمن داد

        ازت ممنونم بخاطر کامنت فوق العاده ت

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        مونا ترحمی گفته:
        مدت عضویت: 2127 روز

        به نام خداوند هدایتگر

        سلام به غزل عزیز و زهرای عزیز

        اول بگم تحسین میکنم این رابطه بی‌نظیرتون رو و خیلی خوشحالم که انقدر عالی دارین رو خودتون کار می‌کنید

        غزل عزیز ممنون که برای مامانت نوشتی و از رابطه قشنگتون گفتی

        انشالا همیشه کنار هم سلامت و شاد باشید

        از وقتی دارم دوره عشق و مودت رو کار میکنم همش دارم روابط خوب رو میبینم و خدارو شکر که هدایت شدم به کامنت شما دو عزیز

        انشالا زندگیتون همیشه پر از عشق و سلامتی و شادی باشه در پناه خدای مهربان

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          غزل عطائی گفته:
          مدت عضویت: 2411 روز

          سلام مونا جانم. سپاسگزارم به خاطر تحسینت دوست هنرمندم.

          من کامنتای شمارو بارها خوندم و به همین خاطرم شمارو به خاطر درک عمیقت از قانون خیلی تحسین میکنم. خیییلی ساده و روان و دلچسب و جذاب مینویسی و این نشون دهنده اینه که درک بالایی پیدا کردی.. الهی صدهزار مرتبه شکر

          موناجونم سپاسگزارم که برامون نوشتی

          برات زیباترین اتفاقهارو در لحظه لحظه ی تجربه زیستیت در بهشتمون زمین، از خدای زیبا میخوام.و مطمئنم که حالا که داری روی عشق و مودت کار میکنی قراره هزاران هزار برابر اتفاقهای خخوب و آدمهای خوب وارد زندگی و کسب و کارتون بشن.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2174 روز

    بــنام تنها فرمانروای آسمان ها و زمین

    سلام به استاد جانم، به مریم جانم به تمام دوستان جانم

    ……………………………………………………

    فقط من اول صبح با چشمای تازه بازشده به جهان برای شروع دوباره و آماده ارسال فرکانس های جدید،یهو وسط این گیج بودن از خواب و حس عجیبی که از دیدن خواب و چالشی که خودموانداخته بودم و دنبال راه حلش بودم،یکجای ناشناخته بود،اما کلی خوشحال و آرام….بعد یهو گفتم بذار اینبار اول فایل رو قبل کارهای روزانه همینطور درازکشیده تو تشک، یکم آنلاین نگاه کنم، هنوز همسرجان هم بیدار نشده بود امروز هم قراره به بدن استراحت بدم و ورزش نکنم، پس آخ جون برو که آنلاین یکـــم ببیــــن. آره داشتم میگفتم با اون چشم های تازه بیدار شده و هنگ شکرگزاری از نعمت ها و فایلی که قراره منو با من خودش ببره به عمق داستان زندگی باعشق و توحید

    فقط من اولش هنگه این پسره رپ خون بودم،اون چی میگه… داستان چیه؟! چشم هام بیشتر باز شد و بیشتر از خواب پریدم. خدایا داره فارسی رپ میخونه. (من خیلی با حس و حال این آهنگ ها و سبک های جدید آشنا نیستم و یکمم سختمه تا اصلا درکشون کنم یا با اون سرعت خوندنشون ذهنمو عادت بدم. )

    خدایی سبک رپ سرعت و ریتم ادا کردن کلمات شون خیلی متفاوت و البته خیلی خلاقانـه است و انصافا نفس هــم میخواد. شاید روی حنجره و گام های صدا کار نکنن مثل سبک های سنتی که استاد شجریان و امثال اون میخونن اما اینم برای نسل جدید خواننده ها یک سطح و لول از خوانندگیه…بگذریم من اصلا در حدی نیستم اونا رو بررسی کنم یا مهارت و زیبایی کارهاشون رو ببینم.

    فقط چهره اون پسر رپ خون با تمـرکـزی که داشت و سعی میکرد بــهترین حالت خودش رو ارائه بده رو دیـــــدم.

    دیــــدم با چه شور و علاقه ایی داشت میخوند،

    دیــــدم با چه حـــس و حالی رفته بود تو قالب کلمات و ریتمی که بهشون داده بود.

    دیــــــدم انگار جوری که سراسر فقط موجی از صدا برای انتقال احساس پشت هر کلمه و جمله ایی شده بود که باهاش دست ها و انگشت هاشم تکون می داد و خلاصه تو فاز خودش بود.

    دیــــدم که داشت فقط در لحظه اکنــون عشـق میـکرد.

    حالا اینکه چی میخوند و متنش چی بود، بـمـانــد. باید چندبار گوش بدم و شاید بنویسم تا بفهمم. اما در کل جالب بود که یکجایی مفهومش این بود که می گفت: جایی که غم نباشه.

    خدایا شکرت برای اینکه تو سفر چقدر شگفت زده میشیم، با آدم های مختلف و علایق و کسب و کارهای مختلف اشنا میشیم اینکه با این پسر جوان بنام محمدرضا عربی که دوساله حرفه ایی خوانندگی به سبک رپ رو شروع کرده آشنا میشیم و استاد جان هم بخاطر لطف و عشق بدون چشم داشت تون کنار همون خیابان ازش در اون شب فیلم میگیره و با تمام شوق و ذوق علاقه اش رو دنبال میکنه و با صبوری فیلمبرداری میکنه. و استاد چه وجه پر از شور و شوقی رو هم از محمد رضا برانگیخته میکنه، وقتی اهنگ اول رو خوند و چشم هاش لحظه ایی ما رو دید فقط برق چشم ها و نگاهش رو با قلبم و اون فرکانسی که از تمام وجود و علاقه اش میومد رو دیـــــــدم. وقتی گفت بـرای بچــه های فلوریـدا، همونجا گفتم ما رو میگه ما بچه های فلوریدا هستیم، ما به خدا اعتماد داریم

    IN GOD WE TRUST

    ما بچه های زندگی در بهشتی هستیم، ما رو گفت و تقدیم کرد به ما و این یعنی هر کدوم از ما میتونه نقشی داشته باشه برای شهر زندگی در بهشت در فلوریدا… بچه ها یکم به این جمله فکر کنید. من نمیدونم چطوری یا کجا…. اما خیلی خوب حس میکنم یک روزی، یک جایی روی این کره خاکی جمعی از آدم های متفاوت، با نگاهی متفاوت از نگاه اکثریت کره زمین شهری رو خواهند ساخت. چرا که نه؟! فرق نمیکنه کجا. شاید چند نقطه باشه از این کره زمین ولی حتما تو تاریخ و جغرافیای این کره خاکی خواهیم ماند.(مثل ایرانی های مقیم لس آنجلس که اصلا حال و هواش با بقیه جاها فرق داشت)

    خدایا شکرت برای این ایده ها و این امیدها و این آینده روشن و زیبایی که به قلبم میاری، جوری که صرفا فقط با نوشتنش نفسم بند میاد، دیگه تصور کردنش پیشکش… خدایا شکرت برای این افکار زیبا و امید بخش و انگیزه بخشی که در ذهنم حاری میکنی و میگی تو فقط تبدیل کن به کلمه تا یادت نره. چون تو انسانی و فراموشکار منم میگم چشم، چی بهتر از این، کجا بهتر از اینجا….

    خدایا شکرت……………………… …………………….. ………………………….. …………………

    استاد شما چقدر عشق دادی به این پسر، وقتی گفت یک کار دیگه یخونم و شما گفتین ادامه بده و گفتین حتــمـا و چه آهنگی بود آهنگ دوم و من اصلا اشک تو چشمام جمع شد… درست ترین و به موقع ترین بود اون آهنگ و متن.

    چقدر این پسر داشت توحیدی پیش میرفتو چقدر توحیدی جواب استاد جان رو داد. وقتی ازش پرسیدین کی میخوای آلبوم بدی؟! با یک لبخند و اون نگاه و برق چشماش گفت هروقت بشه

    اصلا عجله ایی نداشت

    اصلا نگرانی تو وجودش نبود انگار

    اصلا صبر و تکامل رو انگار داشت زندگی میکرد

    اصلا انگار در لحظه داشت فقط زندگی میکرد.

    یعنی جوابی که داد منو خیلی گرفت و خیلی تحسینش کردم.

    تحسین اش کردم که استاد رو نمیشتاخت و به استاد گفت سلطان، حالا شاید از نظرمالی خیلی پایین بود.

    با اینکه حالا برحسب عادت یا تیکه کلام گفت سلطان یا اونجا به استاد آگاهانه گفت نمیدونم. فقط من یاد این صحبت استاد افتادم که میگن:

    لذت میبرم از جوان هایی که شاید از نظر مالی پایین هستن چیزی ندارند، ولی جلوی یک ثروتمند با قدرت حرف میزنن، سرشون پایین نیست، محکم حرف میزنن. خدا رو در اعماق قلب شون قبول دارند و بهش ایمان دارند که اونه فرمانروای آسمان ها و زمین و کل کیهانه.

    واقعا لذت بردم و یک هیجان و شور وصف نشدنی از این قسمت در من ایجاد شده. نمیدونم چی اما میدونم خیلی قشنگه و این حس رو دوست دارم. اصلا نمیدونم چطور نوشتم فقط انگار مثل کسی که گوشه رینگ نشسته، دارم به اون لحظه و اون اتفاق و اون پسر و اون رفتار استاد و اون همزمانی و آهنگ دوم فکر میکنم، هجومی از افکاری که میگه:

    خـــدا همه جاهست

    خــــدا همه چیز میشود همه کس میشود

    خــــدا یک جریانه و جاری، تو فقط چـــقـــدر آماده ایی برای شیرجه زدن تو این جریان سیال و روان، تو چقدر رها هستی و سبک برای اینکه این جریان تو رو با خودش همراه کنه و تو رو شکفت زده کنه؟؟؟؟؟!!!!!…

    خدایا منو آماده تر کن، خدایا من آماده ام که منو با خودت در این جریان ببری و غرق در شگفتی هات بشم. با عشق با شور بی قضاوت بی اختیار…. خدایا دوست دارم که عاشقمی.

    ………………………………… ……………………………………. ………………………………..

    فقط حال و هوای تراک رو ببین.

    خدایا شکرت که تراک رو تونستیم با کلی لباس تزیین کنیم و ببینیم

    خدایا شکرت برای تزیین شدن تــراک با اون لباس های تمیز و خوش رنگ و لعاب… راستش این قسمت به یاد کارای خودم افتادم که وقتی لباس زیاد باشه. چه جاهای خلاقانه ایی لباس های نم دار رو آویزون میکنم و تازه یکجور میچینم که لذت میبرم و این شلوغ شدن و بی نظمی که ظاهرا در خونه ایجاد میشه رو برای خودم پر از حال و هوای خوب میکنم.(ناگفته نماند تو این دوسالی که کلا سبک و شهرمون از اساس تغییر کرده و شستن لباس ها و خشک شدن شون هم تغییرکرده کــه شاید ظاهرا بنظر خیلی ها که چون ماشین لباسشویی دارند یا خشک کن و …سخــتــه

    موفقــیـت لـذت بـردن از مسیــر زنــدگی هســـت نـه مقصـــد من این جمله رو باور دارم و بهش در حد توانم عمل میکنم.

    اما من این نداشتن بعضی امکانات رو برای خودم توش درس هایی میبینم که خودم آگاهانه انتخاب کردم. آگاهانه از خیلی از راحتی ها و داشته هامون گذشتم که یکی اش همون لباس شویی هست.یادش بخیر و قطعا روزی خواهد اومد که تجربه متفاوت و ساده تر و راحت تر دیگه ایی از نظافت و شستن لباس ها خواهم داشت و من اینو از خدا میخوام تا منو آسان کنه برای آسانی ها و تجربه های دلنشین و سپاسگزارانه تر دیگه ایی)

    خدایا شکرت که هر صحنه از یک زیبایی پر از نکته مثبت و یادآوری برای منه که چرا الان اینجام و باورهام کجای این داستان قرار داره.

    خدایا شکرت برای دیدن این زیبایی

    خدایا شکرات برای لذت بردن از زندگی در هرشرایط و موقعیتی

    خدایا شکرت برای نگاهی که میشه هربار به تجربه های زندگی بهترش کرد و بزرگتر شد و ازشون رشد گرفت

    خدایا شکرت برای وجود مریم جان خلاق و زیبا اندیش من…تراک رو با لباس ها تزیین کرده و امکانات موجود برای انجام کار درست اینطور استفاده میکنه.

    خدایا شکرت……

    …………………………………………………………………………………………………………

    من اون صحنه که استاد از لای لباس ها دیده شدن و مریم جان روشون زوم کردن فقط کلی خندیدم. خیلی صحنه باحالی بود.

    نکات این صحنه باحال و فان از شستن لباس ها و آویزون شدن شون تو تراک:

    1. کار درست رو باید انجام داد

    2. اصل خشک شدن هست حالا چطوری بهت نسبت به شرایط و امکانات موجود گفته میشه.

    3. تجربه کردن از یک شکل متفاوت کارها رو انجام دادن خلاقیت و رها بودن از چهارچوب های قبلی رو میخواد

    4. در بند قید و بندهای خاص نبودن که شاید حاشیه هستن.

    5. دیدن یک تجربه به ظاهر ناخوشایند برای یک آدم منظم و تمیز با این نگاه که خونه تزیین شده با لباس ها

    6. ………….

    خدایا شکرت برای اینکه میگی تا بنویسم و من گاهی کم میارم از این سرعت. فکر کنم اگر رپ گوش کن و رپ خون قهاری بشم کم نیارم و سرعتم بره بالا….

    ………………………………………………………………………………….

    به به میریم خـــریـــد از یک فروشگاه ایرانی_ارمنی

    اونم خرید چی، خرید گوشت مخصوص کوبیده.قراره بریم یک 13 بدر بگیریم با پسرای باحال و دوست داشتنی.

    یعنی دیدن این حرکت تون هم منو کلی ذوق زده کرد استاد جان.فکر کنم همه ی اونا اهل عمل به دوره قانون سلامتی بودن که بدون نان قراره این کوبیده ها گوشت ها سرو بشه.

    عجب رنگ و لعابی داشت

    عجب جمعی بود بچه های سایت با استاد اونم بصرف مهمان شدن توسط استاد اونم چی کباب کوبیده صل اعلی…نوش جونتون. اون لحظات کنار هم بودن تون گوارای وجودتون. تحسین تون میکنم برای جمعی که بودین.

    استاد جان چقدر با جوان ها همراه بودین و با اینکه شاید یک سری رفتار و ضوابط شون با شما همخوانی نداشت اما شما بهشون حق انتخاب دادین و فقط شاید بدون قضاوت نظاره گر بودید.

    استاد جان واقعا قابل تحسین هستین بارها و بارها برای اینکه اینقدر با خودتون و دنیای اطراف خودتون با تمام تضادها و خوبی ها و بدی ها در صلح و صفا هستید.

    استاد جان اینکه بعضی ها تو تفریحات شون حتما باید دودی هم باشه من هیچ وقت درکشون نکردم و نمیپسندم چون اعتقادم بر این هست که اگر من چه توی طبیعت چه تو خونه و مهمونی نتونم خودمو به عشق و حال برسونم و نتونم از دورن شادی و عشق رو پیدا کنم یکجای کارم میلنگه…سعی کردم وابسته به هیچ عامل بیرونی برای لذت بردن از لحظه هام نباشم سعی کردم.

    ………………………………………………………………………………………………………….

    فایل آخر و حرکت تراک لابلای این کوه و زمین پهناور و دشت و شنیدن این آهنگ دومی که واقعا زیبا و پرمفهوم بود دیگه منو سرشار کرد.

    یعنی میشه از همین قسمت آخر کلی بنویسم.شاید تونستم دوباره بیام و بنویسم و بارها گوشش کنم

    .

    .

    .

    یکی موند یکی رفت

    یکی گرگ یکی سگ

    یکی خورد یکی کند

    یکی دل یکی شـر

    یکی عشق یکی درس(ترس)

    یکی چشم یکی تر

    یکی تو یکی مـــن که تموم راهــو دویدم

    زیر بار خم شدو کمرمو

    هنوز دنبال امـیـدم

    هی رفتمو گشــتم

    باغ دلـو گلـاشو چیدم

    تو این دیار غربت کسی جز خــــــــــــدا ندیـــــــــــــــدم

    یکی نبض یکی تـو

    که تمــوم رویــاتـو داری

    نـبینم که یه روزی بـکنی از ته دل گریه و زاری

    یکی تــو یکی مــن

    هنوزم پشـتـتـو دارم

    اگه خورشید غروب کرد من واست ماهــو میـارم

    یکـی فرداشو سـاخت

    یکـــی اراده داشــت

    یکی من بـی ذوق

    هر دفعه می باخت…………………………………

    کسی جز خدا ندیدم

    اینم قسمتی از شعر تقدیم با عشق با کمک همسر عزیزم تقدیم به ما

    یکی دنیاشــو ساخت

    تو این دیار غربت کسی جز خــــــــــــدا ندیـــــــــــــــدم

    سپاس بخاطر این درون

    سپاس بخاطر این دنیای پهناور

    سپاس بخاطر این زیبایی ها

    سپاس بخاطر این فراوانی ها

    سپاس بخاطر این حرکت ها و گسترش ها

    سپاس بخاطر این علایق و تفاوت ها

    سپاس بخاطر این قسمت که منو رشد داد….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
    • -
      رضوان یوسفی گفته:
      مدت عضویت: 2237 روز

      بسم فٰارِجَ الْهَمِّ

      سلام فهیمه جان

      امروز عصر خیلی حالم گرفته بود، و یجورایی انگار کم آورده بودم، مثل کسی که در حال دویدن برای رسیدن به چیزی است و یکدفعه متوجه میشه، که هر چه می‌دوه، نتیجه ای نمیبینه، اونوقته که می ایسته، سر زمین میشینه و شروع به گریه می کنه. من همچین حس داشتم، رفتم تو رختخواب و گریه کردم، و از خدا خواستم کمکم کنه، که از این حس عذاب آور دربیام. اومدم تو سایت کامنت شما رو دیدیم محو خواندن کامنتت زیبا و دلنشین ات بودم که به این تکیه رسیدم

      موفقــیـت لـذت بـردن از مسیــر زنــدگی هســـت نـه مقصـــد

      مثل برق پریدم و خدا را شکر

      گفتم همینه من این قسمت از مسیر رویایی رو فراموش کرده بودم

      این قسمت این قدر مهمه که استاد یک فایل به همین نام داره.(باید برم دوباره‌ گوشش بگیریم)

      و بقیه کامنت رو رها کردم ، این‌قدر خوشحال و سبکبال شدم که رفتم یه چای دم دادم و آجیل گذاشتم و کنار همسرجان از اون لحظه لذت بردم.

      و در ادامه اوندم بقیه کامنت رو خوندم، راستی این ایده یه شهر برای بچه‌های عباسمنشی هم خوبه آ

      ولی اگه بچه‌ها پخش باشند، تشعشعات وجودشون روی بقیه هم تاثیر میذاره و جهان بیشتری رو تحت تاثیر خودش در میاره.

      فهیمه جان مررررسی عزیزم

      مررررسی که ندای قلبت گوش میکنی و مینویسی آنچه از درونت می جوشد.

      مررررسی دختر زیبا و مهربان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        فهیمه پژوهنده گفته:
        مدت عضویت: 2174 روز

        سلام رضوان جانم سلام به روی ماه قشنگت…

        ابتدا یک عذرخواهی به خودم و تو بکنم برای اینکه صبح تنها نقطه آبی رنگی که منو قبل شروع ورزش کردنم به وجد اورد پیام شما بود. همونجا قبل اینکه همسرم بیاد شروع کنیم برات با همون چشمان برق زده و جمع شده از اشک شوق که خدا چقدر با من زیبا سخن میگه. نوشتم با همون حال و هوا. یادم نیست چی بود…اما چون با گوشی نوشتم و بعد رفتم سراغ ورزش. خوشحال ازاینکه هم کامنت رو جواب دادم هم خوشحال از این یادآوری به موقع شما اینکه چرا این جمله رو تو ورزش استفاده نکنم. چرا اینقدر من عجولم سه هفته هم نیست دارم ورزش میکنم انتظار شکم زیباتر و عضلات سفت تر دارم. بیخیال برو از ورزشت لذت ببر چون موفقیت مسیر رسیدنه نه مقصد و نهایت رسیدن به یک اندام زیبا پس برو فقط لذت ببر…(یک همچین چیزایی نوشته بودم پرید و با اشک شوق رفتم تا روزمو رو بسازم)خلاصه بعد ورزش رفتم میدان انقلاب بعد گوشیمو صفحاتش رو بستم و نت رو بستم و ظهر متوجه شدم کلا کامنتم انگار پریده و به شما نرسیده.

        دیگه مشغول کارای دیگه بودم گفتم حتما میام برات مینویسم. تا اومدم دیدم دوباره نقطه آبی رنگ دارم. جواب دادم و دیدم به به انگار بازم نقطه آبی رنگ دارم. اصلا اشک هام جاری شد از اینکه خدا اینقدر قشنگ با این دستان روی زمین از صبح منو داره دیــوانه خودش میکنه.

        خلاصه که اومدم دیگه برای شما کامنت بذارم، یهو کنجکاوی ام گل کرد رفتم کلمه بسم فٰارِجَ الْهَمِّ و گفتم اشکال نداره اصلا شاید باید اون کامنت پاک میشده.هر چی میاد همون خوبــست…

        جوینده یابنده است، پیدا کردم اون قسمتی از دعای 54 صحیفه سجادیه است من ترجمه اش رو خوندم و باز خدا حرف هاشو به من باصدای بلندی تری زد…ایده این اومد که ترجمه رو اینجا برای شما هم کپی کنم.دوستت دارم دوست قشنگم واقعا سپاسگزارتم که دراین زنجیره پر از عشق و حس ناب و سپاسگزارانه امروزم بودی…چقدر خوبه هدایتی عمل کردن هدایتی نوشتن هدایتی جواب دوستان و کامنت دوستان پر از عشق ر خوندن. خدایا شکرت برای این همه که هسـتی

        ………………………………………………………………………………………………………………………………….

        دعای 54 صحیفه سجادیه

        ای زداینده‌ اندوه و برطرف کننده غم، ‌ای رحمن دنیا و آخرت و رحمت آورنده در دو دنیا، بر محمد و آلش درود فرست، و اندوه مرا برطرف ساز، و غم دلم را بزدای،‌

        ای یگانه،‌ ای یکتا،‌ ای بی‌نیاز،‌ ای کسی که نزاده‌ای و زائیده نشده‌ای و کسی همتای حضرت تو نیست، مرا حفظ کن و به پاکی آر، و گرفتاریم را برطرف کن. و آیهالکرسی و معوّذتین (سوره‌های فلق و ناس) و قل هوالله را بخوان و بگو:

        خداوندا، از تو می‌خواهم همچون خواهش کسی که نیازش سخت، و نیرویش سست است، و گناهانش افزایش یافته، همچون خواهش کسی که برای نیاز خود فریادرسی، و برای ضعفش نیرودهنده‌ای، و برای معصیتش آمرزنده‌ای جز تو نمی‌یابد،‌ ای صاحب جلال و اکرام، از تو درخواست عملی دارم که هرکه آن را بجای آورد دوستش داری، و یقینی که هر کس در مسیر قضای تو به آن آراسته به حقّ یقین گردد او را بدین خاطر نفع رسانی.

        خداوندا بر محمد و آلش درود فرست، و جان مرا در حال ثبات و استواری بگیر، و نیازم را از دنیا قطع کن، و رغبتم را به رحمتت برانگیز تا شوق لقایت در سر داشته باشم، و مرا صدق توکل بر خودت مرحمت فرما.

        از تو بهترین سرنوشت گذشته را مسئلت دارم، و از بدترین سرنوشت گذشته به تو پناه می‌برم، پروردگارا، ترس بندگان، و عبادت خاشعان، و یقین توکل کنندگان، و توکل مؤمنان را از تو درخواست دارم.

        خداوندا رغبت و شوق مرا در گدایی‌ام مانند رغبت عاشقانت در گدایی‌شان، و ترسم را مانند ترس اولیائت قرار ده، و مرا در رضای خود چنان به کار‌دار که با وجود آن چیزی از دین تو را به خاطر وحشت از آفریده‌ای ترک نکنم.

        خداوندا این نیاز من است، پس رغبتم را در آن عظیم کن، و عذرم را در آن آشکار فرما، و حجتم را در آن بر زبانم گذار، و جسمم را در آن سلامت بخش.

        خداوندا هر کس روز کند در حالی که به غیر تو اعتماد و امیدی داشته باشد، پس من روز کردم در حالی که در همه کارها اعتماد وامیدم تویی، پس برایم برنامه‌ای مقدّر فرمای که پایان آن از همه فرخنده‌تر باشد، و از فتنه‌های گمراه‌کننده رهایی‌ام بخش، به حق مهربانیت‌ای مهربانترین مهربانان

        …………………………………………………………………………………………………………………………………..

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
        • -
          رضوان یوسفی گفته:
          مدت عضویت: 2237 روز

          ای یگانه،‌ ای یکتا،‌ ای بی‌نیاز،‌ ای کسی که نزاده‌ای و زائیده نشده‌ای و کسی همتای حضرت تو نیست

          خداوندا، از تو می‌خواهم همچون خواهش کسی که نیازش سخت، و نیرویش سست است،

          همچون خواهش کسی که برای نیاز خود فریادرسی، و برای ضعفش نیرودهنده‌ای

          جز تو نمی‌یابد،‌ ای صاحب جلال و اکرام،

          رغبتم را به رحمتت برانگیز تا شوق لقایت در سر داشته باشم، و مرا صدق توکل بر خودت مرحمت فرما.من روز کردم در حالی که در همه کارها اعتماد وامیدم تویی، پس برایم برنامه‌ای مقدّر فرمای که پایان آن از همه فرخنده‌تر باشد، و از فتنه‌های گمراه‌کننده رهایی‌ام بخش، به حق مهربانیت‌ای مهربانترین مهربانان.

          سلام فهیمه جان

          مررررررررررررررررسی از لطف و محبتت.

          قانون جهان اینه که هر چه میکنی به خودت برمیگرده. وقتی نور الهی را گسترش می دهی ناخودآگاه، این نور بازتابش به سمتت میاد چه بخوایی چه نخوایی.

          مثال کسانی که نور خدا از روزنه دل هایشان، در حال تابش‌تابشه، به مثال کسی که منبع نوری داره و در دل تاریکی شب همراه دوستان حرکت می کند، حال بقیه چه بخوان چه نخوان از نور اون مستفیض می شوند.

          مررررسی از تابش نور الهی به قلب نازنین و مهربان ات.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    Shahla mohammadi گفته:
    مدت عضویت: 1297 روز

    سلام استاد عزیز و مریم مهربونم

    ارداتمندم

    این اولین باری هست که به خودم جرات دادم تا نظرم در مورد این فایل بزارم و به خودم گفتم شهلا تو بی نظیری ، بی نظیر هستی که تو مسیر درست قرار گرفتی ، پس برای پیشرفت بیشتر خودت مشارکت کن ، استاد جان چقدر خوب با نسل جون تر از خودتون هم صحبت میشین و نکات خوب و مثبت بچه ها رو میبینید و محمد که داره رپ میخونه رو تشویق میکنید و چقدر صمیمانه با خانم ارمنی و هموطن هم صحبت شدین و برای من درسی که داشت از هم صحبتی با کسانی که نمیشناسمشون فرار نکنم ، از صحبت با آدم ها نکات خوب شون ببینم و تمرکزم رو قشنگی ها شون بزارم حتی اگر موضوعی برای ناشناخته و جدید هست ، بیشتر پذیرا باشم ، بی چشم داشت و منت به دوستان عشق بدم ازاش از خداوند بخوام و برخورد خوبم با همه برای رشد خودم باشه و هر نیکی اولین کمک به خودم هست . طبیعت خداوند زیباست و در هر لحظه خداوند رو ببینم و نماز گزار خدواند بودن جز توجه به زیبایی ها و نعمتهای خدواند نیست و خداوند چه خوب بنده های نمازگزارش پاداش میده.

    دوست تون دارم و شکر برای بودنتون

    عاشتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
    • -
      مونا ترحمی گفته:
      مدت عضویت: 2127 روز

      به نام خداوند هدایتگر

      سلام شهلای عزیز دوست خوبم

      سپاسگزارم ازت برای کامنت پر آگاهی و مفیدی که نوشتی

      خیلی لذت بردم که گفتی به خودم جرات دادم و برای اولین بار کامنت نوشتم این خودش یه قدم کوچیک برای تقویت عزت نفسمون هست

      یه کار ساده که ذهن نجوا میکنه و نمیزاره انجامش بدی ولی جای تحسین داره که از پس نجواهای ذهنت بر اومدی و نوشتی و زیبا هم نوشتی

      عاشقتم عزیزم

      خداوند یار و هدایتگرت باشه هر لحظه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      علی بردبار گفته:
      مدت عضویت: 1872 روز

      سلام دوست عزیزم، شهلا خانم

      چه خوب می‌نویسید! بیان مکنونات قلبی و دریافت‌های ما از این فایلهای تصویری که گنجینه ی بینظیر روشن بینی و توحید هستند، یک تمرین همیشگی است که ذهن را به زیبا دیدن عادت میدهد.

      در واقع با نوشتن، تمرین میکنید که مطالب عالی دریافتی در این سایت، محکم‌تر توی ذهنتان بنشیند.

      ببخشید پر حرفی کردم. هر روز بنویسید چون عالی می‌نویسید!

      خوشبخت و خوشحال باشید!

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    علی عباسی گفته:
    مدت عضویت: 1942 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به همه دوستان هم فرکانسم و استاد عباسمنش عزیز و مریم خانوم پر انرژی

    سپاسگذار خداوندم بخاطر این همه امید و انگیزه و هیجان و زیبایی، واقعا برای من خیلی هیجان انگیز بود که میدیدم یک جوون پر از انرژی و امید به دنبال علاقه اش رفته و داره از قوانین بدون تغییر خداوند استفاده میکنه برای نوشتن و خوندن و رسوندن این حس وحال بی نظیر به بقیه خودش دمت گرم دست خوش.

    واقعا برای من علی خیلی باحال بود که میدیدم استاد با اشتیاق داشت گوش می کرد به رپ کردن یک جووون در LA و چقدر زیبا و پر معنا و امید انگیز بود رپ دوست خوبمون.

    وقتی میبینم یک خانوم ایرانی ارمنی در امریکا یک کسب و کار عالی و فوق العاده زده و اینقدر با عشق خدمت میکنه به مشتری هاش و زمانی که استاد عزیز میگه برای 8 نفر جوون گشنه این گوشت ها کافی هست با خنده میگه نه و اینقدر استاد و مریم عزیز با استفاده از دوره سلامتی و عمل کردن بهش جووون شدن مثل یک جووون 18 ساله واقعا جیگر حال اومد ایول استاد و مریم خانوم، چقدر این فروشگاه تمیز و بود و تمام گوشت هاش و محصولات با عشق مرینت و چینش شدن خیلی حال کردم و وقتی می بینم این خانوم چقدر با خودش در صلح هست و چندین بار تراک استاد رو تحسین میکنه و در کلامش مشخص که دوست داره همچین ماشینی تجربه کنه به خودم میگم این هست نتیجه ثروتمند بودن و در صلح بودن با خودت که باعث میشه خواسته ها در دل ما زنده بشه و به وجود بیاد واقعا حیرت انگیز هست. این تمجدید و تعریف ها همش ثمره در صلح بودن با خود و یک ذهن ثروتمند هست که فقط به دنبال زیبایی ها و تعریف کردن و تمجید کردن ها هست.

    اونجایی که استاد عزیز با بچه ها زدین به دل طبیعت و وقتی بساط کباب داشتین راه مینداختین قلبم از تمام وجود چنین تجربه ای خواستار شد و باعث شد چنیدن خواسته جدید در من به وجود بیاد واقعا سپاس گذار خداوند و شما هستم بخاطر این همه زیبایی و ماجراجویی های باحال. وقتی میبینم که با چنتا جوون میپرین و میرین بیرون خیلی خوشحال شدن و واقعا صادقانه برای من خیلی عجیب بود که چنین دل و وجود جوانی دارین و آدم های اطرافتون بصورت آگاهانه پر کردین از کلی جووون دم شما گرم.

    خیلی لذت برم از کباب های خوش رنگ و حرفه ای پختین و زدین بر بدن. خیلی خیلی سپاسگذار خداوند هستم که در این سایت هستم و در کنار شما هستم و این زیبایی ها رو دنبال میکنم و میبینم و تحسین میکنم خدایا شکرت.

    استاد عزیز و مریم خانوم خداقوت خیلی خیلی خداقوت و نوش جونتون️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
    • -
      علی عباسی اصیل گفته:
      مدت عضویت: 1941 روز

      سلام به داداش عزیزم واقعا لذت بردم از کامنت قشنگت ایشالا شما هم بری و تجربه بکنی

      خیلی برام جالب بود داداش عزیزم شما هم اسم من هستی و اتفاقا مدت عضوت در سایتمون هم یکی هست این برام نشانه بزرگی بود امشب. که خداوند میتونه افراد و شرایط و موقعیتی رو سر راهمون بذاره که واقعا با ما هم فکر و هم فرکانس باشن

      در پناه خداوند موفق باشی عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        رضوان یوسفی گفته:
        مدت عضویت: 2237 روز

        به نام خدای مهربان

        سلام به علی های عباسی

        چه جالب که اسم و فامیلی یکی دارید، حتی مدت عضویت شما هم یکی است.

        داداش دوقلوی ات رو پیدا کردی.

        بهتون تبریک میگم

        ان شاءالله در پناه حق در نفری پرواز کنید به سمت فلوریدا و بشید جز بچه‌های فلوریدا.

        برایتان از خداوند بهترین ها را می‌خواهم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          علی عباسی اصیل گفته:
          مدت عضویت: 1941 روز

          سلام رضوان خانوم

          خیلی ازتون ممنونم

          ایشالا شما هم هر جا هستین در مسیر هدایت و حال خوب باشین

          این اتفاقی که دیشب افتاد بهم خیلی حس خوبی داد و گفتم خداوند میتونه ما رو در زمان و مکان درست با ادم های خوب قرار بده که حتی غیر قابل باور برای همه و حتی خودمون باشه

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        علی عباسی گفته:
        مدت عضویت: 1942 روز

        سلام علی عزیزم من هم خدارو شکر میکنم و هم متعجب که از این اتفاق، این هدایت خداوند هست و نشانه و پیام خداوند برای جفتمون هست که دو نفر هم اسم و فامیل و با تاریخ عضویت برابر همدیگرو در زمان مناسب و مکان مناسب ملاقات میکنن. واقعا خوشحال شدم از آشنایی باهات هر کجا هستی حال دلت خوش باشه و جیبت پر پول و سلامت باشی.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          علی عباسی اصیل گفته:
          مدت عضویت: 1941 روز

          مرسی عزیزم کار خداست منم برات از خداوند بهترین ها رو میخوام ایشالا همیشه تو مسیر هدایت بمونی

          امروز خیلی به این موضوع فکر کردم و فقط میگفتم که خداوند میتونه علی تو رو در زمان و مکان مناسب با افراد مناسب قرار بده نشانه شو که دیدی دیشب اصلا باور نکردنیه

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: