https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/01/abasmanesh-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-01-06 05:34:402023-01-31 01:55:02سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 185
376نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به استاد عزیز و بانو شایسته مهربان عاشقتونم که این همه تلاش مکینید تا ما درمسیر ورودی های مثبت باشیم و بتونیم زیبایی ها رو بیشتر ببینیم و لذت ببریم.استاد جان من از همون روز که این هیولای ماداگاسکارو خریدین(ماشین فورد) همیشه تحسینش کردم چون به شدت علاقه زیادی به ماشین های امریکایی دارم و از زمانی که شما این ماشین رو تهیه کردین به خودم افتخار کردم.چون دقیقا من همین ماشین رو با همین رنگ در تابلو آرزوها گذاشتم قبل از اینکه شما تهیه کنید و برای من یک نکته مثبت بود که من دقیقا چیزی رو میپسندم که استادم هم میپسنده.من همیشه یکی از کارهایی که انجام میدم تحسین کردن اطرافیان شماست که در مدار شما قرار دارند و همیشه به خودم گفتم که ببین بچه ها چقدر خوب و عالی کار کردن که شما رو علاقه مند کردن باهاشون گفتگو کنید و یا به این صورت با عرشیا عزیز و دوستانش یه دور همی داشته باشین.و همیشه یکی از ارزوهای خودمم هست که روزی شما رو ببینم و در آغوشنتون بگیرم. این حس رو زمانی به من دست داد که در دور همی با دوستان دیدم با چه عشق و صمیمیتی با اونها رفتار کردین.من بارها و بارها اون لحظه رو تجسم کردم.چقدر خوبه که خدا ما رو هدایت کرد تا در این مسیر زیبا با شما باشیم. و امیدوارم در این مسیر با شما بمونم. دم مردم امریکا گرم که اینقدر راحت و عالی همدیگرو تحسین میکنند اون خانم چقدر عالی و زیبا ماشین شما رو دید و به شما تبریک گفت.معلومه که ایشون هم به دنبال زیبایی هاست که به ماشین شما دقت کرد. چقدر این جوانی که شعر رپ خوند عالی بود کارش من که شعر و موزیک دومش رو خیلی پسندیدم و همون لحظه گفتم خوبه که استاد این موزیک رو روی یکی از سریال ها بذاره که آخر فایل دیدم گذاشتین و چقدر هم زیبا شد این پایان سریال .از دِرُنتون نگم که با فیلم های هوایی که میگیره چقدر من رو دیوانه میکنه.بابت همچین اختراعی از مخترع، سازنده و خریدار سپاس گذارم بابت این خدمتی که به دنیا و ما کردن تا این زیبایی ها رو ببینیم.استاد جان من از سری دوم سفر به امریکا با شما هستم ولی تا به اینجا هر دفعه که این فایل ها رو میبینم فقط لذت میبرم از بکر بودن این طبیعت که چقدر برای افراد اون جامعه مهم هست که طبیعتشون تمیز و بکر بمونه.چقدر جاهای دیدنی رو دیدم و خودم رو تجسم کردم تو اون نقطه ها و چقدر به عظمت خداوند بیشتر پی بردم و دیدم چقدر رب العالمین زیباست که اینقدر زیبایی رو خلق کرده.این متن بهانه ای بود که اول از شما و زحماتتنون تشکر کنم و این مطلب رو هم خدمتتون بگم در سه سال گذشته که با شما آشنا شدم صدایی زیبا تر از صدای شما نشنیدم و هر روز سعی کردم و میکنم که شاگرد خوبی باشم و با رسیدن به اهدافم روزی با من هم مصاحبه کنید.از زمان آشنایی با شما میتونم بگم هر لحظه ذهنم رو درگیر صحبت های شما قوانین و خواسته های خودم میکنم تا به نتیجه دلخواهم برسم.به امید ان روز.
خودمو مشغول تخمه خوردن کردم ، آدامس جوویدم ، فایده نداشت ، رفتم توی سایت و ی فایل اتفاقی از قسمت مرا بسوی نشانه ام هدایتم کن باز کردم و خودمو مشغول سریال سفر کردم فایل 185 ، بازم فایده نداشت
تنها راهی ک ب ذهنم رسید خدا بود خدا
ساعت 2 و نیم نصف شب ، و من تنهای تنها پشت فرمون بودم و خانوادم خواب خواب ، سرعت 100 تا توی اتوبان خلوت آروم آروم دارم میرم ، قبلش بگم من از گرگان و لذت های بینظیرش ساعت 2 عصر راه افتادیم ک ب کاشان بیایم و بخاطر پیچ و خم زیبای جاده ساعت 2 و نیم رسیده بودیم وسط اتوبان تهران بسمت قم و بعدش کاشان
خلاصه یک لحظه چرت زدن مساوی بود با مرگ عزیزانم و خودم
نمیتونستمم توی اتوبان بخوابم چون صبح بچه ها مدرسه داشتن
خلاصه هر چی توی چنته راننده بین المللیم داشتم ک خوابم نبره چون خسته بودم بیشتر از 5 دقیقه جواب نمیداد
همینطور ک پشت فرمون ماشین عزیزم ک عاشقشم رانندگی میکردم ی نگاه ب آسمون کردم و گفتم تو خیلی قدرت داری ،، بیا و ی فکریش بکن ، خدا جون گفت توی این دل شب کی بیداره ، گفتم هیشکی حتی عزیزترین کسام خوابن و فقط تو بیداری ، بهم گفتش خوب بیا باهم حرف بزنیم ، گفتم باشه از کجاشروع کنم ، خداجون گفت از درخواستهات شروع کن چون میدونم خیلی دوسشون داری ک ب آرزوهات برسی ،
گفتم بزار از تشکر شروع کنم ، از اینجا شروع کنم ک من توی 45 سال زندگیم رسیدم به منفی 100 زیر خط کلوین ک الان 3 ساله دستمو گرفتی و آووردی توی سایت و توی این 3 سال چ نعمتهایی رو وارد زندگیم کردی ک آرزوم بود ، درسته هنوز خیلی جای کار دارم ولی قلبم آرومه ک تو ک اینا رو دادی بازم میدی ، بهم گفتش چیا میخوای گفتم بزا اول برا تشکر از نعمتهام بگم تا حالم یکم خواب از سرم بپره تا برسم ب درخواستهام
گفتش بگو
گفتم آرزوم بود برا خونمون تلویزیون ال سی دی بخرم
آرزوم بود روابطم عاطفیم قشنگ بشه
آرزوم بود برا پسرم دوچرخه بخرم
آرزوم بود ماشین بخرم و با ماشین خودم برم شمال
آرزوم بود خونه خودمو بخرم
آرزوم بود برا دخترم لب تاپ بخرم
آرزوم بود آزادی زمانی محل کارم رو داشته باشم
آرزوم بود با باورسازی پول بیشتری وارد کسب و کارم کنم
خلاصه همینطور ک میشمردم همش بیشتر خدا یادم مینداخت ک این مورد هم هست ، این مورد هم هست
منم ادامه میدادم
آرزوم بود با ماشین خودم برم شمال و امسال 3 بار منو بردی شمال و دو مرتبه تهران ک عاشقشم رایگان رایگان
آرزوم بود،ی حرکتی برا ترک سیگار بزنم ……
آرزوم بود……..
آرزوم بود………
خدا گفت حالا چی میخوای
بهش گفتم خدا جون من توی دوره ثروتم
من صدها بار توی کامنتهام نوشتم
اگ دوستام با همین خدا
با همین استاد
با همین درسهای من
با همین شهر من
با همین شرایط من ب بینهایت ثروت و نعمت رسیدن منم میخوام منم میتونم منم میرسم
بیا و مردونه ی قولی بده ک کمکم میکنی و اوکیش میکنی
گفت باشه خیالت راحت
گفتم چطور روی قولت حساب کنم
خدا جون گفتش ک تو هنوز نهمیدی ک اصلا دست تو نیس
قبل از اینکه تو بخوای ثروتمند و موفق بشی من بیشتر از تو اونو برات میخوام.
هدف من آووردن نعمت و ثروت توی زندگیته
گفتم چرا ؟
گفتش اون مثال کمپانی تسلا یادته بهت گفتم
گفتم آره تو گفتی اگ کمپانی تسلا خودروی خودران ساخته برا اینکه مشتری ها سوار بشن و لذت ببرن و ب قدرت کمپانی پی ببرن
و اگ مردم سوار تسلا نشن و لذت نبرن پس قدرت کمپانی پوچ و بدون استفاده میشه و هیچکس تسلا رو نمیشناسه
من گفتم
و گفتی تو هم ک خدا هستی هدف داری ، درخواست داری ، هدف تو اینه ک من جانشینت باشم و مثل تو با تسخیر لذت ببرم و درخواست تو اینه ک من ب قدرت تو پی ببرم تا سپاسگزارتر بشم و کیف کنم ک همچین رفیقی دارم
خلاصه این صحبتا ادامه داشت تا رسیدم کاشون
اونقدر از این هم صحبتی لذت برده بودم و خواب از سرم پریده بود
اونقدر ذوق کرده بودم ک ک ن تنها خوابم نمیومد بلکه اگ بهم میگفتن تا بندر عباس رانندگی کن میگفتم اوکیه بریم
این داستان کسیه ک امشب ب پرودگارش پناه برد
بخدا میگفتم آخه مگه تو چقدر منو دوس داری
آخه مگه چقدر قدرت داری ک ب این راحتی همه چیز رو اوکی میکنی
بجای جواب ب عقل کوچیک من خندید
منم گفتم مردونه بیا برای این باورهای پوسیده و درب و داغون من ی فکری بکن
بهم بگو چی ب چیه ک من بفهممش
با خنده بهم گفت چشم
…..
وقتی رسیدم خونه خدا بهم گفت داستان خواب امشب رو بنویس تا توی ذهنت برا همیشه بمونه ک من همیشه بیدارم و هواتو دارم
لذت برم از خوندن کامنت شما و ارتباطت که با خدا برقرار شده اشک از چشمانم جاری شد و چقدر جالبه که امروز صبح که داشتم شکرگزاری هام رو می نوشتم یک چنین ارتباطی باخدام برقرار شد و ناخوداگاه شروع به نوشتن این جملات کردم :
باورم نمیشد که داشتم
به لطف خداوند متعال من لایق شده ام برای مسافرت و زندگی در بهترین نقاط این کره زمین
که ادامه اون اینها رو نوشتم
و خداوند دستم رو میگیره و من رو در این زمین زیبایش به گردش می برد و به من می گوید حسن جان ای بنده خوب من آخ که چقدر حال میده وقتی خدا بهت بگه و خدا صدات بزنه و بهت بگه حسن جون بنده خوب من خدایا شکرت به خاطر این حال قشنگی که بهم دادی خدا بهم میگه حسن جان ای بنده خوب من ببین چه دنیایی برات ساختم بیا این جا رو برای تو اینقدر قشنگ کردم بیا ازش لذت ببر بیا باهاش کیف کن کی گفته تو نباید بخندی تو باید تو این دنیا بخندی و من تو رو اوردم تو این دنیای به این قشنگی که تو کیف کنی نگران هیچی نباش من تو رو آوردم اینجا پس خودم هم هواتو دارم سراغ کسی نمیخواد بری و بیا سراغ خودم بیا به خودم بگو چی میخوای اره خونه می خوای به خودم بگو بهت مبدم راحتی و آسایش میخوای به خودم بگو بیا پیش خودم سراغ هیچ کسی دیگه نرو فقط بگو خدا من تو رو تا اینجا آرودم باهات راه اومدم تا تو بفهمی و درک کنی تازه اون درک رو هم خودم بهت میدم تو فقط باش و من گفتم
خدایا شکرت به خاطر حال قشنگی که بهم دادی خدایا شکرت که داری منو به زیبایی های جهان زیبایت آگاه می کنی خدایا شکرت که که ههر لحظه من رو بینا میکنی به نشانه هایت خدایا شکرت که منو شنوا میکنی به صدای خودت در این جهان هستی خدایا شکرت
و الان هم که اومدم کامنت شما رو خوندم دوباره منقلب شدم چون دیدم خدا داره با ما حرف میزنه آخه چند روز بود که می نوشتم خدایا همونجوری که با پیامبرات حرف زدی با منم حرف بزن البته بگم که این رو هم خودش از زبان بچه های سایت و استاد و این مکان الهی و مقدس بهم یاد داده و امروز متوجه حرف زدنش باهام شدم .
وای چقدر از مکالمه شما با خدا لذت بردم چقدر زیبا حرف زدی الان ساعت 6 صبح 4 دیماه هست و من اصلا نخوابیدم و ایتم مرا به سوی نشانه هدایت کن انتخاب کردم و هدایت شدم به فایل سفر 185 و بعدش کامنت بینظیر شما
اول از خدا بعد استاد نازینم تشکر میکنم که توسط کامنت شما بهم یاداوری کرد که داشته هامو بشمارم و شکرگزارش باشم چند ماهی میشه شکرگزار واقعی نیستم یعنی توی دفترم نمینویسم
واین باعث شده بود که از نتایج دور بشم این نشانه خیلی چیزها بهم یاداوری کرد
استاد این قسمت عااااالی بود، انگار خودم باهاتون بودم، اصلا ثانیه به ثانیه این قسمت سرشار از انرژی مثبت بوده
محمدرضا جان عالی اجرا کرده، هم شعرش هم اجراش هم احساسش عالی بود، چقد خوبه که آدم مشغول کاری باشه که عاشقشه، 2 ساله داره بصورت حرفه ایی کار میکنه و هیچ برنامه ایی فعلا برای آلبوم و کسب درآمد نداره و مطمعنن با عشق داره کار میکنه و مطمعنا میترکونه این پسر: با اینکه من زیاد رپ دوست ندارم ولی باهاش ارتباط برقرار کردم خیلی عالی بود
خانم شایسته شما بی نظیری، برات فرق نداره، سفری یا پرادایس یا هرجایی، هر جا باشی ایستایی، در حرکتیو تراکو کردی ماشین خشک شویی عالی بود؛ خخخخخخ
اون قسمت که رفتین گوشت های خوشمزه بگیرین اون خانما 2 بار بهتون گفته شما خیلی خوشگلین واقعا افرادی که دیگرانو دست و دلبازانه تحسین میکنن عاشقشونم
آقا این پسرا این بچه ها، رفیقای عرشیا جان چقدر انرژیشون مثبت بود، چقدر خفن بودن همشون، خیلی باهاشون عشق کردم، بخدا انگار منم باهاتون بودم
واقعا این قسمت عالی بود خیلی انرژیش مثبت بود و از همه مهم تر اون قسمت پایانی با اون منظره زیبای تراک با اون آهنگ زیبا ؛ اصلا حالم معنوی شد
استاد واقعا باتموم وجودم ازت تشکر میکنم، از مریم جانم تشکر میکنم و همچنین از خداوند متعال هم تشکر میکنم که منو به این مسیر الهی هدایت کرده
از دوستان عزیزم تشکر میکنمو منتظر خوندن کامنت های این قسمتم: عاشقتونم️️️️
سلام به استاد عزیزم ، مریم جان و همه اعضای خانواده صمیمی ام ️
اول بگم عکس روی فایل بسیار زیبا بود
یه زیبایی و شیطنت خاصی توش بود ، یاد کارتن های بچگیم افتادم خیلی با مزه شدین تو این عکس اینکه مریم جون پشت در باشه و استاد اینطوری سلفی بگیره خیلی خوشم اومد
اول فایل که اومد فکر کردم اشتباهی یه چیز دیگه تو گوشیم باز کردم واسه همین فایل رو بستم و دوباره باز کردم
چقد قشنگ می خوند چقد صدات به آدم حس خوبی میداد من که چشمامو بستم رفتم واسه خودم تو رویا
حتی همین آلانم داره تو مغزم تکرار میشه
یکی من یکی تو ….. واقعا بهش تبریک میگم عالی بود
چقد فروشنده اونجا یه خانمه با اعتماد به نفس و مهربان بود خیلی صمیمی بود و کارهاشو هم در کنارش به خوبی انجام میداد
اینکه پیشنهاد داد بهتون یکی از مهارت ها توی فروشندگی هست که به مشتری ها کمک میکنه تا مسائلشون رو حل کنن
استاد بازم من طبق معمول این آزادی مالی شما رو تحسین میکنم میرین خرید میکنین هر چی دلتوووون خواست می خرییین بدون نگرانی چقد من دوست دارم تجربه اش کنم خیلی حس خوبیه ️
صحنه آخر فایل و گذاشتن اون آهنگ دیگه به قول معروف حجت رو بر ما تموم کرد چقد من رو برد تو فضای رویاهام اصلا یه هویه انرژی خاصی گرفتم
دوستان عباسمنشی رو تحسین میکنم که خودشون رو به اون نقطه رسوندن آفرین به همشون و مشخص هم بود سنشون هم کمه
چقد همه چیز پس دست یافتنی هست به شرط ادامه دادن و ایمان
خدا رو شکر تونستم با این زیبایی ها واین انرژی هم فرکانس شم
درس مهمی که ازین فایل گرفتم این بود که استاد با این همه سال کار کردن رو ذهنش بازم هر روز داره این کار تکراری رو تکرار میکنه تمرکز روی نکات مثبت در زندگی مهمترین کاری هست که باید کنیم تحت هر شرایط تا جهت زندگیمون به اون سمت بره و تقلاهای فیزیکی به حدااقل برسه
یکی اراده داشت، باورتون میشه من اینقدر با این یه تیکه گریه کردم خدایاااا این آهنگ رپ برا من بود وااااای خدایا اینقدر حااااالم عااالی نمیتونم تایپ کنم ،
آقا سلیمان این جهان دو قطبی همه چی تو این دنیا هست ، یکی ثروتمند ، یکی فقیر، یمی خوشحال یکی غمگین ، یکی سرد یکی گرم
من عااااااااشق تنوع جهانم ، همه چی دارم
من یاد گرفتم به چیزی که دوست دارم توجه کنم و جهان منو هدایتم میکنه به چیزهایی که میخوام
آقااااااا خداجوووون عشق همه جا هست ، به شرط اینکه من باوررررش کنم ، داخل پرانتز (یادم میاد اطرافیان ام یه اتفاق به ظاهر بدی میفتاد سریع میگفتن خدا ارحم اراحمین ، بعداش اون ناراحتی بدتر میشه اون اتفاق بد میفتااااد ، میگفتم پس این خدا کجاست چرا کاری نمیکنه ) آقا من یاد گرفتم اینا فقط حرف بود باوررررر نبود ، من باید درست باور کنم ، تو این دنیا همه چی هست تو به چی داری نگاه میکنی ، چیو میبینی ، ؟؟؟
یکی اراده داره ، میره دنبالش، لذت میبره ، انرژی میزاره ، طبق قانون هیچی انرژی از بین نمیره ،
ما فقط باید باورررر کنیم ،
استاد اصلا باورم نمیشد تو جمع که شما هستین
قلیونم باشه ، ولی خیلی تحسینتون میکنم چون به منم یاد دادین آقا هر کسی ، هر کاری میکنه برا خودش داره فرکانس میفرسته ، من کاری با بقیه حتی نزدیک ترینر افراد به زندگیم کاری ندارم ،
اگه من درست باشم بقیه ام خود به خود درست میشم ،
وظیفه من چی فقط و فقط رو خودم کار کنم ،
استاد سپاسگزارم از این فایل های که رایگان در اختیار ما قراری میدی، هر روز زیبایی ببینم و به سمت زیبایی ها هدایت بشیم ،،
این زندگی دنیا، چیزی جز سرگرمی و بازیچه نیست. و اگر میدانستند، زندگی حقیقی، همان سرای آخرت است. (64)
خیلی وقتها ما دیدیم توی قرآن که اینجوری خدا اومده گفته که آقا اصن این دنیا رو اگه بچسبی بهش دهنت سرویسه
خیلی ساده گفتم
میخایم امشب در بیاریم ببینیم اصن اصل داستان چیه
منظورش از این دنیا چیه
اصن چرا اینجوری میگه
میخایم کلا ته این داستان در بیاریم
اگه آیه های قبلی که منو آنالیز کردم رو بخونید
حتی یه جاهم نیست که خدا گفته باشه
ثروت بده
برای بار هزارم میگم
حتی اونقدر خدا روی این باور حساس بوده
اونجایی که به عنوان مثال میخاسته قارون رو عذاب کنه
با وسواس آیه ها رو گفته
که مبادا این باور شکل بگیره که ثروت بده
یا مثلا یه جاهای خدا اصن انگار عصبانی میشه از بس مردم خدا و ثروت و نعمت رو با خدا متضاد میدونن
که آیه قل من حرم زینه الله رو میاره که
به پیامبر میگه بگو چه کسی زینت های خدا رو حرام کرده زینتهایی که مال بندگان منه و در قیامت خاص مومن هاست
اصن محکم اینجا برخورد میکنه خدا
و این کل داستانه
حالا چی میشه که همون خدا توی همون قرآن میاد اینجوری میگه که هرکی دنیا رو بخاد دهنش سرویس؟
یا از اون بالاتر
میاد به پیامبر میگه
به زنات بگو اگه هرکدوم از شما دنیا رو میخاد بگه تا من همین طلاقش بدم
اینا که باهم تضاد دارن؟
ما به چه ساز خدا برقصیم؟
نه اصلا اینجوری نیست
اینا باهم تضاد ندارن
ما همه ی داستانا نمیدونیم
مشکل از کجاس
مشکل از اونجاس که ما همه ی قصه رو نمیدونیم
و از روی واژه ها قضاوت میکنیم یا بهتره بگم از روی ترجمه های ناقص قضاوت میکنیم
احتمالا یه معلم دینی خیلی عزیز و در به درم داشتیم که از بچگی اینا رو کرده توی ذهنمون یا شاید از خانواده این قضیه نشات بگیره
هرچی که هست خدا کارشو درست انجام داده
اونجایی که لازم بوده سفت وایسه بگه که ثروت خوب محکم حرفشو زده
مثل اونجایی که کافرا میگن ما به خاطر دارایی هامون از شما به خدا نزدیکتریم
خدا میگه نه اصلا اینجوری نیس ولی اگه شما مومن بودید حرفتون درست بود الان که کافرید نه
این همون خداست
این همون باور ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاس
اما اصل داستان چیه
بذارید اینجوری شروع کنم
من هرچه قدر توی قرآن گشتم
خدا محکم میگه که
بابا بچسبید به قیامت
نمیگه این دنیا رو ول کنیدا
نه الدنیا مزرعه الآخره
میگه بچسبید به اون دنیا با این باور که من دارم آماده میشم برای آخرت
اصن بذارید داستان بازش کنم
اینو بگم که این چیزی که علم الان من با بررسی کلمه دنیا توی قرآن بهش رسیده
اول آیه رو ببینیم یه بار دیگه چی گفته
این زندگی دنیا، چیزی جز سرگرمی و بازیچه نیست. و اگر میدانستند، زندگی حقیقی، همان سرای آخرت است. (64)
خب میدونی قضیه این دنیا و اون دنیا و ثروت چیه؟
قضیه اینکه یه بچه هست تازه رفته کلاس اول ابتدایی
بعد شروع میکنه به درس خوندن از این کتاب به اون کتاب
کلی زور میزنه کلی تلاش میکنه
اونقدر دیگه کتابهاشو میخونه
اونقدر از دفتر و مدادی که باهاش تازه ارتباط برقرار کرده میچسبه بهشون
اونقدر سرمت بازی با دوستاش میشه
که اصن یادش میره که قرار یه روزی بره کلاس دوم
اصن دیگه درس نمیخونه
میگه من میخام بچسبم به دوستام
میگه من مدادمو استفاده نمیکنم مبادا تموم بشه
همه نمره هاشم مردود میشه
ثمره اش چیه
پیشرفتی نکرده بلکه یه سالم بزرگتر شده و نتونسته یه گام بره بالاتر
چرا
چون اصلو فراموش کرد
چون نمیدونست که اصن مدرسه میره که بره کلاس بالاتر تا سواد بیشتر یاد بگیره
چون از هدف اصلی جا موند
توی یه کلام
چون سرگرم بازی شد
قضیه این دنیا و اون دنیا هم مثل همینه
یه سری ها هستن مثل اون بچه مست بچه هاشون میشن
اصن همه چی شون میشه بچه
یه سری ها هستن همه چی شون میشه اون ماشین ایرانی که صفر کیلومتره
یه سری ها هستن سرگرم هوسهای جنسی میشن
بعدم میگن همه چی این دنیاس
خودشون رو مثل یه حیوون میبینن
اونی که میگه همه چی این دنیاس دیگه خیلی تصمیمات متفاوت میشه با کسی که میگه هم دنیا هم آخرت
یه همچین آدمی دیگه اگه با ماشینش زد به آینه یه ماشین دیگه
احتمال اینکه ول کنه بره بیشتر میشه
یه همچین فردی اگه مثلا یه جایی رسید به اینکه بچه خودش مقصر بوده به احتمال زیاد طرف بچه خودشو میگیره نه طرف حقو
یه همچین آدمی اگه براش دزدی از مال مردم رو شکلشو تغیر بدن دیگه خودشو میزنه به کوچه علی چپ
برای خودش استدلال میکنه که این خوردن مال بقیه نیست مثلا من از اون پول برمیدارم چون فلانی خیلی پولداره خب یکمش برسه به ما چه اشکالی داره
یه همچین آدمی دیگه میشه این شکلیه داری پیر میشی ببین بقیه سرگرم هوسهای جنسی ان پس احتمال خیانتش بیشتر میشه
یه همچین آدمی این شکلی میشه
دیگه اصن تبدیل میشه به یه آدمی که فک میکنه همه چی این دنیاس
فک میکنه زندگی ما هم همون زندگی حیوون هاس فقط مال ما پیشرفته تره
بخور تا خورده نشی
و ثمره اش میشه این چیزی که توی جامعه میبینیم
اما اونی که قیامت رو قبول داره
داستانش خیلی فرق میکنه
اول از همه اینو بگم که همش خوشه
یعنی همش داره از زندگیش لذت میبره
مگه میشه تو ایمان به خدا داشته باشی
و حالت خوب نباشه؟
مگه میشه تو قبول داشته باشی گر نگه دار من آن است که من میدانم شیشه رو در بقل سنگ نگه میدارد مگه یه همچین آدمی نگران میشه؟
پس اول حالش خوبه
دوم حواسش به کاراش هست
میدونه که حساب و کتابی هست
نه اینکه مثلا اینجوری بگه که ما نباید دزدی کنیم اینا ها
نه اینا که اصن به ذهنشم نمیاد
یا اگه بیاد سریع با تقواش خودشو کنترل میکنه
پس امانتدار خوبی میشه
اون میدونه که باید به پول برسه به خاطر رضای خدا
به خاطر اینکه این سریع ترین روش گسترش دنیاس
به خاطر اینکه این بهترین روش جلب رضایت خداس
اون میدونه که اگه منبع رزق رو خدا بدونه خودش بی نیازش میکنه
این آدم دیگه دزدی نمیکنه چون میدونه حساب و کتاب هست
یه همچین آدمی دیگه فخر نمیفروشه به خاطر فلان ماشین مدل بالاش
میگه من هنوزم همون بچه فقیرم که توی خانواده کارمندی به دنیا اومده اگه به اینا رسیدم خداس که بهم اینا رو داده
منم بهشون رسیدم چون تنها راه جلب رضایت خداس
ساده اس
بی آلایشه
پاکه
پولدار میشه اگه واقعا قرآن با تموم اون مثال هایی که اونقدر ثروتمند شدن رو ستایش میکنه بخونه
انفاق میکنه نه به خاطر اینکه بعدا فلان استفاده رو از طرف ببره
انفاق میکنه چون میدونه اون دنیایی هست میدونه حساب و کتابی هست
میدونه خدا داره میبنتش
میدونه آخرت نزدیکه
اگه جایی لازم باشه طرف حقو بگیره حتی اگه به ضررشم باشه بازم طرف حقو میگیره
به چیزی وابسته نمیشه میدونه این دنیا محل گذره و اون دنیاس که اصل کاره
خوب زندگی میکنه چون میدونه اگه این دنیا حسنه رو داشته باشه اون دنیا هم میتونه حسنه رو داشته باشه
غمگین نمیشه چون میدونه همه ی اون مشکلات یه تضادی بوده که شرایط فعلی شو ساخته و اصن اگه خودش به خواسته هاش واقف میشد اون مشکلات پیش نمیومد و میدونه که اگه اینا رو رد کنه همه اجرشو توی این دنیا از خدا میگیره هم توی اون دنیا
همه ی اینا مصداق یه نفری که آخرت رو قبول داره و بازم میگم اصن این آدم فرد افسرده و غمگینی نیست اتفاقا خیلی شاد و پر انرژی
و از همه مهمتر سپاسگذاره
اصن اون طرف میدونه اگه قرار باشه توی چنگ شیطان نباشه باید شکرگذار باشه
میدونه که اگ قرار باشه توی گروه خدا باشه باید وعده فزونی و آمرزش خدا رو باور کنه
یه همچین آدمی احساس گناه نداره
پس همش شنگوله
چون میدونه خدا غفوره
خدا زود میبخشه
چون میدونه موسی زد یه آدمو کشت
پشت بندش گفت خدایا منو ببخش
و خدا گفت بخشیدمت
همین
و بعد همین موسی از خدا کمک میخاد
و خدا هدایتش میکنه به اون شهر که هم زنش میدن و هم از اون اعدام نجات پیدا میکنه
تمام شد
سلیمان با اون همه نعمتش
یادش میره ذکر خدا رو
میگه خدایا منو ببخش
خدا میبخشدش
بعدش دعا میکنه که خدایا به من ملکی بده که به هیچ کدوم از بنده هات ندادی
خدا که میبخشدش هیچ
دعاشم مستجاب میکنه
اونم چه دعایی
فک کن من بگم خدایا همون ثروتی که به ایلان ماسک دادی مثلا ده برابرشو به من بده
گفتنش ساده اس ولی اینکه من اونقدر به خدا باور داشته باشم که اینو بهم بده خیلی دوره
خیلی حرف هاااا
اصن انگار خدا پذیرفته که ما انگار باید اشتباه کنیم
و خدا هم انگار کارش اینکه هی ببخش
هی پشت سر هم ببخشه
همین
اینه خدا
اینجوری اون متقی به خدا نگاه میکنه
یه همچین آدمی میتونه حالش بد باشه؟
اصن حال بد ما دلیلش چیه؟
دلیلش بی پولیه
اونی که متقیه اونی که تنها منبع رزق رو خدا میدونه
مگه خدا تا این آدم بی نیازش نکنه آروم میگیره؟
اصن دیدی یه سری ها اصن انگار خدا براشون میخاد که اینا پولدار بشن
یه ساندویچی هست که من شنیدم که خیلی مشتری داره جوری که صف میبندن دم مغازه اش
این ساندویچی ام نیس تازه فلافلی
اینو یکی که اصن از قانون هیچی حالیش نیس برا من تعریف کرد
میگفت دم این صف میبندن
بعد بقلش چنتا دیگه هستن عین خودش فلافلی ان
ولی پشه میزنن
میگفت یه شب دیدیم صفش خیلی طولانی رفتیم از بقلیش ساندویچ گرفتیم
وای که نمیدونی چه ساندویچی بود خیلی از اونی که دم مغازه اش صف میشه ساندویچش خوشمزه تر بود
بعد اینجای حرفشو به عنوان کسی که هیچی از قانون حالیش نیس که چه عرض کنم یه آدمی که فک نکنم تو زندگیش کتابم خونده باشه
برگشت گفت وای که اگه خدا برا یکی بخاد چه کارا که نمیکنه
برا اون ساندوچیه خدا خاسته که اینقدر مشتری داره
من همون موقع به خودم گفتم
گفتم ببین این یارو با اینکه هیچی حالیش نیس
میفهمه که خدا داره با بنده هاش جور متفاوت رفتار میکنه
این یکی
دیگه دلیل حال بدمون چیه؟
اینکه از دست یه نفر ناراحت میشیم یا به یکی وابسته میشیم دنیامون یه نفر میشه
اصن مگه اونی که ایمان داشته باشه به خدا چیزی رو توی زندگیش همیشگی میبینه؟
بابا اون به یه لحظه دیگه اش اعتماد نداره که توی این دنیا باشه چه برسه به آدمهای دیگه
بعدم هرکدوم از عزیزانشم که مردن این آدم متقیه
یعنی سلف کنترلش هیولاست
ناراحت میشه
نمیگم آدم آهنیه
ولی زود جمع میکنه خودشو
زود به خودش میاد
میگه منم یه چن روز دیگه میرم
منم اینجا مهمونم
مهم اینکه مهمون خوبی باشم
مهم اینکه اونی که منو بهم عزت گذاشته
دعوتم کرده به عنوان مهمان وی آی پی
به عنوان اشرف مخلوقات دعوت کرده
من یاد بگیرم اصول سپاسگذاری رو درست انجام بدم
اگه بچه اشم بمیره میگه این یه هدیه ای بود از طرف خدا
خدا رو شکر که این بچه رو یه تایمی به ما داد و ما ازش لذت بردیم الانم بردش پیش خودش منم یه روزی میرم
میدونه باید برای خداش مفید باشه توی مهمونی
میدونه بیشترین چیزی که در جهت خواست خداش پیش میره اینکه از اون جانشین خدا روی زمین بودنش استفاده کنه
و مصداق بارز میشه ثروت بیشتر
این دقیقا همون چیزی که خدا براش میخاد
به پیر به پیغمبر
که این رسیدن به ثروت درست ترین چیزه
معنوی ترین کاره
خدا هزار بار واضح و غیر واضح توی قرآن آورده
اینا رو دارم به خودم میگما
که هنوز توی این زمینه مشکل دارم
و چه حالی میده وقتی که پول میاد توی حسابت وقتی این رو یه اپسیلون باور میکنی
اصن قشنگترین حال دنیاس
خدایا ما رو به راه راست هدایت کن راه کسانی که بهشون نعمت دادی راه سلیمان
خدایا منو از اون متقینی قرار بده که حرف و عملشون یکیه و به همه ی اون چیزهایی که میگن عمل میکنن
بینهایت سپاسگزارم که هر روز این آیات رو به این زیبایی برامون بازمی کنین. از وقتی یادم میاد از تفسیر قرآن و اینایی که ادای مفسر قرآن رو درمیاوردن بدم میومد و حاضر نبودم یک کلمه هم بهشون گوش کنم. اما الان هر روز که ایمیل کامنت شما برام میاد باعشق میشینم و میخونم و هر بار تحسینتون می کنم که اینقدر عالی آیات رو درک می کنید و برای ما هم باز می کنین.
هزاران بار شکر می کنم خداوندی که این ایده رو به شما داد و آفرین به شما که عالی به ایده تون عمل می کنید.
منم خیلی دوست دارم بتونم آیات قرآن رو بخونم درک کنم ولی هنوز نتونستم درست با قرآن ارتباط بگیرم. یعنی یه چند روز میخونم ولی باز ولش می کنم. ممنون میشم تو این زمینه منو راهنمایی کنید تا بتونم بهتر با قرآن انس بگیرم.
چقدر جالب میخونه این بشر ادم لذت میبره از این همه استعداد های جالب – چه جذاب با ریتم میخونه با ی ایه ملایم جالب
چقدر استاد جالب تشویق میکنن واقعا
یهو این همه لباس دیدم این همه لباس چه خبر و این جا چرا اویزون شده…چه جالب.
شکر خدا دوباره این دوستمون عرشیا را دیدم چقدر جوون پر انرژی و موفق است که بهالاخره افتخاری بی نظیر نسیبش شده که با استاد عزیز دور هم باشن و این عالیه.
و اینکه میبینم استاد راه بدون مقاومت رو انجام میدن بسیار خرسند شدم و این بسیار بی نظیر است شکر خدا.
به به چه کباب کوبیده بی نظیر و خوشمزه ای رو تدارک دیدن دوستان به خصوص عرفان جان کهادم واقعا لذت میبره از این همه کیفیت بی نظیر وفراوانی این همه ثروت وکیفیت فراوان.
خدا را شکر که این غذای خوشمزه اماده شد و دستمریم خانوم همدرد نکنه بابت این غذای جالب و تدارک دیده.
به به بعد ان غذای بی نظیر الان موقع دور زدن با تراک کمپر فورد هست که مثل ی هیولا همه فن حریف است و اینکه استاد عزیز از اهنگ اون دوستمون استفاده کردنند عالی هست و اهنگ ان دوستمون رو با ارزش دونستند.
خدا را شکر که فرصتی شد تا ان قسمت بی نظیر رو مجدد ببینمو ازش لذت ببرم.
خدایا عاشقتم که من رو با بهترین استاد دنیا آشنا کردی
واقعا بزرگترین سپاسگزاری من از خداوند همینه
اخه استادی که تو دل این جوان ها اینجوری نشسته و اینجوری کمک کرده که زندگی شون خیلی قشنگ بشه استاد نیست پیامبر خداست
خیلی تحسین برانگیزه یه چند تاجوون پراز انگیزه و نشاط دارن توحیدی روی خودشون کار میکنن و خودشون رو از عوام جامعه و حاشیه ها کشیدن بیرون و دارن روی خودشون این چنین متعهدانه کار میکنن
واقعا احسنت
چقدر لذت بردم از این جمع
پر از انرژی مثبت و چقدر هم مؤدب بودن
چه خوبه که جوان ها اینچنین روی خودشون کار کنن و زندگی رو هم برای خودشون قشنگ تر کنن هم دیگران چقدرپدرمادرهای این ها خوشبختن که فرزندانشون با استاد آشنا شدن چون دغدغه همه پدر مادرها آینده فرزندانشون هست مخصوصا پسرها که میترسن گیر دوست ناباب بیفتن و به راه خلاف کشیده بشن ولی این چند نفر و هزاران جوان دیگه که تو سایت هستن و دارن روی خودشون کار میکنن دنیا رو قطعا میسازن
استاد خدا خیرت بده که اینچنین خوبی و همه رو هدایت میکنی با سمت خوبی ها
واو رنگ آسمان رو دیدین فیروزه ایییی اصلا بی نظیر بود این رنگ قلبم باز شد،
من همیشه از رپ خوشم نمیومد چون چند تا که دیده بودم یا فحش میدادن یا حرف های ناامیدی
ولی آقا محمد مفهموم شعرش مثبت بود و لذت بردم
اره درسته وقتی تو مسیر درست باشی رپ هم راه درست میتونه داشته باشه
استاد شما چیزهایی همیشه به ما نشون میدین که باورهای بدمون رو جابه جا میکنه با باورهای خوب
شما فقط دارید خوبی رو به ما نشون میدین و دنیا رو طوری نشون میدین که ما جز زیبایی چیزی نمیبینیم
واقعا سپاسگزارم بابت انتشار این همه آگاهی
خدایا سپاسگزارم ازت که من رو این استاد آشنا کردی و کمکم کن تا در این مسیر بمانم و روز به روز آگاه تر بشم
استاد جان، مریم بانو و دوستان ارزشمندم ســـــــــــلام، عـــــــــــــــاشقتونم
خدای من شـــــــــکرت شکرت شکرت که انتخاب کردم در این مسیر الهی باشم و تو هر بار شگفت زده ام میکنی با زیبایی ها و آسانی ها و نعمت های بیشتر
من عــــــــــاشق قسمت هایی از سفرمون هستم که عکس منتخب فایل های اون تصویر استاد عزیزم و مریم جان باشه، اصلا دیوانه میشم و هـــــــر چی تحسین کنم این رابطه زیـــــــــبای عاشقانه توحیدی رو کم هست، استاد عزیزم و مریم جان نوش تک تک سلولهای وجودتون باشه این رابطه نـــــــــاب
دیشب داشتم یه کلیپی تدوین میکردم و با عشق انجامش میدادم که دیگه چشام دوست داشتن استراحت کنند و گفتن زینب دیـــــــــگه بخوابیم و منم گفتم چشم، یادم رفت سپاسگزاری ام رو بکنم ولی خـــــــدا رو شکر مینم که این سپاسگزار بودن داره هر روز بخش بیشتری از وجودم رو به خودش اختصاص میده و دیشب هم تو خواب و بیداری سپاسگذاری ام رو انجام دادم از اتفاقای خوب کل روزم از حال خوبم، از زمان و مکان های مناسبی که خداوند من رو هدایت کردم که تـــــــا همون چند دقیقه قبل اینکه خواستم بخوابم هم ادامه داشت، تو کامنت های قبلی ام گفتم که یه مسأاله ای پیش اومد تو کارم و مخصوصا با قسمت دهم ثروت یکم یاد گرفتم که مسائل قراره ظرف وجودی ام رو بزرگتر کنند و بهم یادآوری کنه زینب تو اشرف مخلوقات خدایی پـــــــــس باید رشد کنی این جهان جهان رشد و نعمت هاست یا رشد میکنی یا رشد میکنی تـــــــــــــمام و درک همین یه چیزی که هنوز باید بیشتر و بیشتر تو وجودم بشینه ولی بازم همین الانش شروع شدن باز شدن درها و اتفاقات ناب و بــــــــرکت ها بعد اینکه تسلیم بودن رو انتخاب کردم، دیشب دیدم یکی از همکارانم بهم پیام داده حال و احوال پرسی و شماره کارتت رو بده یه مبلغی باید واست واریز میکردم برای فلان برنامه، درحایل که اصلا نه من ازش خواسته بودم نه اصلا تو ذهنم بود نه حرفی زده بودم، خدایا شـــــــــــــکرت
و اما این قسمت، صبح که بیدار شدم بعد نوشتن ستاره قطبی ام گفتم بیام تو سایت چند تا کامنت بخونم که دیدم اِ قسمت جدید سفرمون هم اومده زود دانلود کردم و با صبحانه ام نشستم نو شجانش کردم، اولش که PLAY کردم برای چند ثانیه فکر کردم حواسم نیست یه فایل دیگه ای رو تو لب تابم پلی کردم بعد گفتم من که رپ ندارم تو لب تابم نوار بالای فایل رو دیدم که نوشته بود سریال سفر دور آمریکا، گفتم پس خودشه بزار پخش بشه ببینیم این قسمتمون چی داره واسمون که ِیاد یگیرم، استاد جان ممنونم که تو این قسمت های سریال های سایت سعی میکنید از هر چیز زیبایی فیلم بگیرید حتی اگر اون چیز جزو علاقمندی شما نباشه مثل همون نمایشگاه ماشین های قدیمی
من سبک رپ رو علاقه ای ندارم ولی از حس و حال نابی که وقتی خواننده اش میخونه لذت میبرم مثل محمدرضا عزیز که وقتی داشت میخوند با تمام وجودش میخوند، چشمهاش ، دست هاش قلبش همه درگیر بودن و نقش داشتن و انگاری تو خلسه میرفت، فقط خودش بود و خدا و چقدر تحسین کردن رو درست انجام میده استاد و باعث برانگیختن بیشتر احساس طرف مقابلش میشه، یاد اون قسمت از زندگی رد بهشت افتادم که دو آقا اومده بودن پرادایش ولی خــــــیلی گارد داشتن برای ارتباط گرفتن ولی چــــــقدر استاد تونست از طریق ارتباط درست کاری کنه اون آقا هر چی عکس داشت تو گوشی اش از خانواده اش رو نشون بده و روز بعد کلی هدیه هم بیاره واسه استاد و مریم جون
خدایا شــــــــکرت برای این خونه زیبامون که هر روز یه حیاط جدید زیباتر رو داری و هر چی میخوای داره، برای شستن لباس هم نمی خواد کلی بند بزاری از فضای خود کمپر هم میتونی استفاده کنی
و اما نوبتی هم باشه نوبت خرید هست اونم چه خـــــــــــــریدی….. کباب اونم از نوع کوبیده اش که قراره برای 8 تا پسر خوشتیپ امـــــــــــــــا گرسنه درست بشه نوش جون کنند :) و مثل همیشه همونطور که از خدا خواستیم در بهترین زمان و مکان بودن را برای این کباب های خوشمزه هم به جایی هدایت شدن استاد و مریم جون که اگر میخوای طعم واقعی نــــــــاب کباب رو داشته باشی باید بری اینجا که یک فروشگاه ایرانی و ارمنی هست با کلی کباب های خوشمزه ای که منتظرن فقط ما بریم بخریم و بزنیم بر بدن
چقدر خانم فروشنده زیبا و خوشرو بود چـــــــــقدر مدل و رنگ موهاش زیباست
و اما بعد خرید این کباب های خوشمزه همراه میشیم با این پسرهای خوشتیپ خوش استایل که وسایل کباب رو هم اینقدر که حرفه ای هستن منقل هم خودشون با خودشون اوردن که خود منقله حرف ها داره واسه گفتن مخصوصا اون آپشنی که خودش یه مسأله مهم رو برای کباب کردن درست کرده با فقط یه تغییر کوچیکِ ساده
چقدر لذت بخش بود و خوشمزه تر این ناهار با همکاری گروهی که نقش اول هم به آقا عرفان عزیز که لباس آشپزی هم بوشیده :)) چه گوشتی بود خـــــــــــدای من چه رنگ و رویی داشت، واقعا جراح هم با این تمرکزی که عرفان عزیز سیخ میکرد کار نمیکنه :)) چـــــــقدر با تمرکز و ظرافتی سیخ میکرد کباب ها رو، دمت گرم عرفان عزیز، نوش وجودتون باشه، انشاله همین کباب ها رو یه در زمان و مکان مناسبش به همراه بقیه دوستانمون بر بدن بزنیم :)))))
و اما بخش آخر این قسمت از سفرمون و تصاویر نــــــــــــــابی که با درون بچه هیولای فــــــــــوق العاده گرفته شده؛ خــــــــــدایا شـکرت برای این درون فوق العاده که با کـــــــــلی تصاویر نابی که به لطف استاد عزیزم ثبت کرد چــــــــقدر بزرگتر شدم و لذت بردم، خدا جونم من این درون هیولا رو میخوام
و اما ترکیب این فورد و تراک کمپر و این طبیعت نــــــــــابی که با درون ثبت شده و آهنگ محمدرضای عزیز یه ترکیب برنده ای هست که فقط باید لذت برد ازش، چقدرصدای محمدرضای عزیز با این موسیقی زیبا و عرفانی شده، محمدرضای عزیز بــــــــی نهایت تحسینت میکنم که دو ساله فقط شروع کردی ولی داری نتایجش رو نوش جان میکنی مخصوصا این آهنگت که آخر این قسمت پخش شد با این موسیقی عرفانی فوق العاده شده بود و لذت بردم ازش، برکت باشی
هر لحظه مون توحیدی تر و ثروتمندتر در پناه خدای وهاب
سلام به استاد عزیز و بانو شایسته مهربان عاشقتونم که این همه تلاش مکینید تا ما درمسیر ورودی های مثبت باشیم و بتونیم زیبایی ها رو بیشتر ببینیم و لذت ببریم.استاد جان من از همون روز که این هیولای ماداگاسکارو خریدین(ماشین فورد) همیشه تحسینش کردم چون به شدت علاقه زیادی به ماشین های امریکایی دارم و از زمانی که شما این ماشین رو تهیه کردین به خودم افتخار کردم.چون دقیقا من همین ماشین رو با همین رنگ در تابلو آرزوها گذاشتم قبل از اینکه شما تهیه کنید و برای من یک نکته مثبت بود که من دقیقا چیزی رو میپسندم که استادم هم میپسنده.من همیشه یکی از کارهایی که انجام میدم تحسین کردن اطرافیان شماست که در مدار شما قرار دارند و همیشه به خودم گفتم که ببین بچه ها چقدر خوب و عالی کار کردن که شما رو علاقه مند کردن باهاشون گفتگو کنید و یا به این صورت با عرشیا عزیز و دوستانش یه دور همی داشته باشین.و همیشه یکی از ارزوهای خودمم هست که روزی شما رو ببینم و در آغوشنتون بگیرم. این حس رو زمانی به من دست داد که در دور همی با دوستان دیدم با چه عشق و صمیمیتی با اونها رفتار کردین.من بارها و بارها اون لحظه رو تجسم کردم.چقدر خوبه که خدا ما رو هدایت کرد تا در این مسیر زیبا با شما باشیم. و امیدوارم در این مسیر با شما بمونم. دم مردم امریکا گرم که اینقدر راحت و عالی همدیگرو تحسین میکنند اون خانم چقدر عالی و زیبا ماشین شما رو دید و به شما تبریک گفت.معلومه که ایشون هم به دنبال زیبایی هاست که به ماشین شما دقت کرد. چقدر این جوانی که شعر رپ خوند عالی بود کارش من که شعر و موزیک دومش رو خیلی پسندیدم و همون لحظه گفتم خوبه که استاد این موزیک رو روی یکی از سریال ها بذاره که آخر فایل دیدم گذاشتین و چقدر هم زیبا شد این پایان سریال .از دِرُنتون نگم که با فیلم های هوایی که میگیره چقدر من رو دیوانه میکنه.بابت همچین اختراعی از مخترع، سازنده و خریدار سپاس گذارم بابت این خدمتی که به دنیا و ما کردن تا این زیبایی ها رو ببینیم.استاد جان من از سری دوم سفر به امریکا با شما هستم ولی تا به اینجا هر دفعه که این فایل ها رو میبینم فقط لذت میبرم از بکر بودن این طبیعت که چقدر برای افراد اون جامعه مهم هست که طبیعتشون تمیز و بکر بمونه.چقدر جاهای دیدنی رو دیدم و خودم رو تجسم کردم تو اون نقطه ها و چقدر به عظمت خداوند بیشتر پی بردم و دیدم چقدر رب العالمین زیباست که اینقدر زیبایی رو خلق کرده.این متن بهانه ای بود که اول از شما و زحماتتنون تشکر کنم و این مطلب رو هم خدمتتون بگم در سه سال گذشته که با شما آشنا شدم صدایی زیبا تر از صدای شما نشنیدم و هر روز سعی کردم و میکنم که شاگرد خوبی باشم و با رسیدن به اهدافم روزی با من هم مصاحبه کنید.از زمان آشنایی با شما میتونم بگم هر لحظه ذهنم رو درگیر صحبت های شما قوانین و خواسته های خودم میکنم تا به نتیجه دلخواهم برسم.به امید ان روز.
داشت خوابم میبرد
خانمم و بچه ها خواب بودن
نسکافه درست کردم تا خوابم بپره
نشد ک نشد
چایی ریختم
خودمو مشغول تخمه خوردن کردم ، آدامس جوویدم ، فایده نداشت ، رفتم توی سایت و ی فایل اتفاقی از قسمت مرا بسوی نشانه ام هدایتم کن باز کردم و خودمو مشغول سریال سفر کردم فایل 185 ، بازم فایده نداشت
تنها راهی ک ب ذهنم رسید خدا بود خدا
ساعت 2 و نیم نصف شب ، و من تنهای تنها پشت فرمون بودم و خانوادم خواب خواب ، سرعت 100 تا توی اتوبان خلوت آروم آروم دارم میرم ، قبلش بگم من از گرگان و لذت های بینظیرش ساعت 2 عصر راه افتادیم ک ب کاشان بیایم و بخاطر پیچ و خم زیبای جاده ساعت 2 و نیم رسیده بودیم وسط اتوبان تهران بسمت قم و بعدش کاشان
خلاصه یک لحظه چرت زدن مساوی بود با مرگ عزیزانم و خودم
نمیتونستمم توی اتوبان بخوابم چون صبح بچه ها مدرسه داشتن
خلاصه هر چی توی چنته راننده بین المللیم داشتم ک خوابم نبره چون خسته بودم بیشتر از 5 دقیقه جواب نمیداد
همینطور ک پشت فرمون ماشین عزیزم ک عاشقشم رانندگی میکردم ی نگاه ب آسمون کردم و گفتم تو خیلی قدرت داری ،، بیا و ی فکریش بکن ، خدا جون گفت توی این دل شب کی بیداره ، گفتم هیشکی حتی عزیزترین کسام خوابن و فقط تو بیداری ، بهم گفتش خوب بیا باهم حرف بزنیم ، گفتم باشه از کجاشروع کنم ، خداجون گفت از درخواستهات شروع کن چون میدونم خیلی دوسشون داری ک ب آرزوهات برسی ،
گفتم بزار از تشکر شروع کنم ، از اینجا شروع کنم ک من توی 45 سال زندگیم رسیدم به منفی 100 زیر خط کلوین ک الان 3 ساله دستمو گرفتی و آووردی توی سایت و توی این 3 سال چ نعمتهایی رو وارد زندگیم کردی ک آرزوم بود ، درسته هنوز خیلی جای کار دارم ولی قلبم آرومه ک تو ک اینا رو دادی بازم میدی ، بهم گفتش چیا میخوای گفتم بزا اول برا تشکر از نعمتهام بگم تا حالم یکم خواب از سرم بپره تا برسم ب درخواستهام
گفتش بگو
گفتم آرزوم بود برا خونمون تلویزیون ال سی دی بخرم
آرزوم بود روابطم عاطفیم قشنگ بشه
آرزوم بود برا پسرم دوچرخه بخرم
آرزوم بود ماشین بخرم و با ماشین خودم برم شمال
آرزوم بود خونه خودمو بخرم
آرزوم بود برا دخترم لب تاپ بخرم
آرزوم بود آزادی زمانی محل کارم رو داشته باشم
آرزوم بود با باورسازی پول بیشتری وارد کسب و کارم کنم
خلاصه همینطور ک میشمردم همش بیشتر خدا یادم مینداخت ک این مورد هم هست ، این مورد هم هست
منم ادامه میدادم
آرزوم بود با ماشین خودم برم شمال و امسال 3 بار منو بردی شمال و دو مرتبه تهران ک عاشقشم رایگان رایگان
آرزوم بود،ی حرکتی برا ترک سیگار بزنم ……
آرزوم بود……..
آرزوم بود………
خدا گفت حالا چی میخوای
بهش گفتم خدا جون من توی دوره ثروتم
من صدها بار توی کامنتهام نوشتم
اگ دوستام با همین خدا
با همین استاد
با همین درسهای من
با همین شهر من
با همین شرایط من ب بینهایت ثروت و نعمت رسیدن منم میخوام منم میتونم منم میرسم
بیا و مردونه ی قولی بده ک کمکم میکنی و اوکیش میکنی
گفت باشه خیالت راحت
گفتم چطور روی قولت حساب کنم
خدا جون گفتش ک تو هنوز نهمیدی ک اصلا دست تو نیس
قبل از اینکه تو بخوای ثروتمند و موفق بشی من بیشتر از تو اونو برات میخوام.
هدف من آووردن نعمت و ثروت توی زندگیته
گفتم چرا ؟
گفتش اون مثال کمپانی تسلا یادته بهت گفتم
گفتم آره تو گفتی اگ کمپانی تسلا خودروی خودران ساخته برا اینکه مشتری ها سوار بشن و لذت ببرن و ب قدرت کمپانی پی ببرن
و اگ مردم سوار تسلا نشن و لذت نبرن پس قدرت کمپانی پوچ و بدون استفاده میشه و هیچکس تسلا رو نمیشناسه
من گفتم
و گفتی تو هم ک خدا هستی هدف داری ، درخواست داری ، هدف تو اینه ک من جانشینت باشم و مثل تو با تسخیر لذت ببرم و درخواست تو اینه ک من ب قدرت تو پی ببرم تا سپاسگزارتر بشم و کیف کنم ک همچین رفیقی دارم
خلاصه این صحبتا ادامه داشت تا رسیدم کاشون
اونقدر از این هم صحبتی لذت برده بودم و خواب از سرم پریده بود
اونقدر ذوق کرده بودم ک ک ن تنها خوابم نمیومد بلکه اگ بهم میگفتن تا بندر عباس رانندگی کن میگفتم اوکیه بریم
این داستان کسیه ک امشب ب پرودگارش پناه برد
بخدا میگفتم آخه مگه تو چقدر منو دوس داری
آخه مگه چقدر قدرت داری ک ب این راحتی همه چیز رو اوکی میکنی
بجای جواب ب عقل کوچیک من خندید
منم گفتم مردونه بیا برای این باورهای پوسیده و درب و داغون من ی فکری بکن
بهم بگو چی ب چیه ک من بفهممش
با خنده بهم گفت چشم
…..
وقتی رسیدم خونه خدا بهم گفت داستان خواب امشب رو بنویس تا توی ذهنت برا همیشه بمونه ک من همیشه بیدارم و هواتو دارم
……………………..
سلام حسام جان
لذت برم از خوندن کامنت شما و ارتباطت که با خدا برقرار شده اشک از چشمانم جاری شد و چقدر جالبه که امروز صبح که داشتم شکرگزاری هام رو می نوشتم یک چنین ارتباطی باخدام برقرار شد و ناخوداگاه شروع به نوشتن این جملات کردم :
باورم نمیشد که داشتم
به لطف خداوند متعال من لایق شده ام برای مسافرت و زندگی در بهترین نقاط این کره زمین
که ادامه اون اینها رو نوشتم
و خداوند دستم رو میگیره و من رو در این زمین زیبایش به گردش می برد و به من می گوید حسن جان ای بنده خوب من آخ که چقدر حال میده وقتی خدا بهت بگه و خدا صدات بزنه و بهت بگه حسن جون بنده خوب من خدایا شکرت به خاطر این حال قشنگی که بهم دادی خدا بهم میگه حسن جان ای بنده خوب من ببین چه دنیایی برات ساختم بیا این جا رو برای تو اینقدر قشنگ کردم بیا ازش لذت ببر بیا باهاش کیف کن کی گفته تو نباید بخندی تو باید تو این دنیا بخندی و من تو رو اوردم تو این دنیای به این قشنگی که تو کیف کنی نگران هیچی نباش من تو رو آوردم اینجا پس خودم هم هواتو دارم سراغ کسی نمیخواد بری و بیا سراغ خودم بیا به خودم بگو چی میخوای اره خونه می خوای به خودم بگو بهت مبدم راحتی و آسایش میخوای به خودم بگو بیا پیش خودم سراغ هیچ کسی دیگه نرو فقط بگو خدا من تو رو تا اینجا آرودم باهات راه اومدم تا تو بفهمی و درک کنی تازه اون درک رو هم خودم بهت میدم تو فقط باش و من گفتم
خدایا شکرت به خاطر حال قشنگی که بهم دادی خدایا شکرت که داری منو به زیبایی های جهان زیبایت آگاه می کنی خدایا شکرت که که ههر لحظه من رو بینا میکنی به نشانه هایت خدایا شکرت که منو شنوا میکنی به صدای خودت در این جهان هستی خدایا شکرت
و الان هم که اومدم کامنت شما رو خوندم دوباره منقلب شدم چون دیدم خدا داره با ما حرف میزنه آخه چند روز بود که می نوشتم خدایا همونجوری که با پیامبرات حرف زدی با منم حرف بزن البته بگم که این رو هم خودش از زبان بچه های سایت و استاد و این مکان الهی و مقدس بهم یاد داده و امروز متوجه حرف زدنش باهام شدم .
خدایا شکرت خدایا شکرت
درود و خداقوت اقا حسام دوست داشتنی
وای چقدر از مکالمه شما با خدا لذت بردم چقدر زیبا حرف زدی الان ساعت 6 صبح 4 دیماه هست و من اصلا نخوابیدم و ایتم مرا به سوی نشانه هدایت کن انتخاب کردم و هدایت شدم به فایل سفر 185 و بعدش کامنت بینظیر شما
اول از خدا بعد استاد نازینم تشکر میکنم که توسط کامنت شما بهم یاداوری کرد که داشته هامو بشمارم و شکرگزارش باشم چند ماهی میشه شکرگزار واقعی نیستم یعنی توی دفترم نمینویسم
واین باعث شده بود که از نتایج دور بشم این نشانه خیلی چیزها بهم یاداوری کرد
خدایا ممنومم
سلام به همگی
استاد این قسمت عااااالی بود، انگار خودم باهاتون بودم، اصلا ثانیه به ثانیه این قسمت سرشار از انرژی مثبت بوده
محمدرضا جان عالی اجرا کرده، هم شعرش هم اجراش هم احساسش عالی بود، چقد خوبه که آدم مشغول کاری باشه که عاشقشه، 2 ساله داره بصورت حرفه ایی کار میکنه و هیچ برنامه ایی فعلا برای آلبوم و کسب درآمد نداره و مطمعنن با عشق داره کار میکنه و مطمعنا میترکونه این پسر: با اینکه من زیاد رپ دوست ندارم ولی باهاش ارتباط برقرار کردم خیلی عالی بود
خانم شایسته شما بی نظیری، برات فرق نداره، سفری یا پرادایس یا هرجایی، هر جا باشی ایستایی، در حرکتیو تراکو کردی ماشین خشک شویی عالی بود؛ خخخخخخ
اون قسمت که رفتین گوشت های خوشمزه بگیرین اون خانما 2 بار بهتون گفته شما خیلی خوشگلین واقعا افرادی که دیگرانو دست و دلبازانه تحسین میکنن عاشقشونم
آقا این پسرا این بچه ها، رفیقای عرشیا جان چقدر انرژیشون مثبت بود، چقدر خفن بودن همشون، خیلی باهاشون عشق کردم، بخدا انگار منم باهاتون بودم
واقعا این قسمت عالی بود خیلی انرژیش مثبت بود و از همه مهم تر اون قسمت پایانی با اون منظره زیبای تراک با اون آهنگ زیبا ؛ اصلا حالم معنوی شد
استاد واقعا باتموم وجودم ازت تشکر میکنم، از مریم جانم تشکر میکنم و همچنین از خداوند متعال هم تشکر میکنم که منو به این مسیر الهی هدایت کرده
از دوستان عزیزم تشکر میکنمو منتظر خوندن کامنت های این قسمتم: عاشقتونم️️️️
سلام افلاطون
سلام برادر گلم
الان که دارم این کامنت رو برات میذارم قبلش اشک ریختم
بنظرت از چه چیزی؟؟؟
از داستان زندگیت
از نتایج فوقالعاده ای که گرفتی و اینکه خدا چطوری هواتو داره
پسر تو عالی هستی بهت افتخار میکنم دوست خوبم .
چقدر قبلش تحسینت کردم رفیق بخدا ایول داری
امیدوارم توی این مسیر همواره شاد و ثروتمند و برقرار باشی
خیلی از نتایجت شگفت زده شده و خوشحال
امیدوارم که منم بتونم مثل تو نتایج عالی بگیرم و استادم رو خوشحال کنم تا هم به خودم کمک کنم و همه به گسترش جهان
عزیزم برادرم تبریک میگم بازم بهت
بنام خدای زیبایی ها
سلام به استاد عزیزم ، مریم جان و همه اعضای خانواده صمیمی ام ️
اول بگم عکس روی فایل بسیار زیبا بود
یه زیبایی و شیطنت خاصی توش بود ، یاد کارتن های بچگیم افتادم خیلی با مزه شدین تو این عکس اینکه مریم جون پشت در باشه و استاد اینطوری سلفی بگیره خیلی خوشم اومد
اول فایل که اومد فکر کردم اشتباهی یه چیز دیگه تو گوشیم باز کردم واسه همین فایل رو بستم و دوباره باز کردم
چقد قشنگ می خوند چقد صدات به آدم حس خوبی میداد من که چشمامو بستم رفتم واسه خودم تو رویا
حتی همین آلانم داره تو مغزم تکرار میشه
یکی من یکی تو ….. واقعا بهش تبریک میگم عالی بود
چقد فروشنده اونجا یه خانمه با اعتماد به نفس و مهربان بود خیلی صمیمی بود و کارهاشو هم در کنارش به خوبی انجام میداد
اینکه پیشنهاد داد بهتون یکی از مهارت ها توی فروشندگی هست که به مشتری ها کمک میکنه تا مسائلشون رو حل کنن
استاد بازم من طبق معمول این آزادی مالی شما رو تحسین میکنم میرین خرید میکنین هر چی دلتوووون خواست می خرییین بدون نگرانی چقد من دوست دارم تجربه اش کنم خیلی حس خوبیه ️
صحنه آخر فایل و گذاشتن اون آهنگ دیگه به قول معروف حجت رو بر ما تموم کرد چقد من رو برد تو فضای رویاهام اصلا یه هویه انرژی خاصی گرفتم
دوستان عباسمنشی رو تحسین میکنم که خودشون رو به اون نقطه رسوندن آفرین به همشون و مشخص هم بود سنشون هم کمه
چقد همه چیز پس دست یافتنی هست به شرط ادامه دادن و ایمان
خدا رو شکر تونستم با این زیبایی ها واین انرژی هم فرکانس شم
درس مهمی که ازین فایل گرفتم این بود که استاد با این همه سال کار کردن رو ذهنش بازم هر روز داره این کار تکراری رو تکرار میکنه تمرکز روی نکات مثبت در زندگی مهمترین کاری هست که باید کنیم تحت هر شرایط تا جهت زندگیمون به اون سمت بره و تقلاهای فیزیکی به حدااقل برسه
خیلی ممنونم واقعا از تهیه این فایل زیبا
سلاااااام استاد جاااااانم، ومریم خانوم عزیزم ،
همه دوستان عزیزی که عاااااااااشق واقعی هستن
خدااااااااای من اینقدر هیجان زده و هاااتی هستم
خدارو شکررررررت ،
چقدر این قسمت عاااالی بود ، بریم بریم آقا
یکی اراده داشت، باورتون میشه من اینقدر با این یه تیکه گریه کردم خدایاااا این آهنگ رپ برا من بود وااااای خدایا اینقدر حااااالم عااالی نمیتونم تایپ کنم ،
آقا سلیمان این جهان دو قطبی همه چی تو این دنیا هست ، یکی ثروتمند ، یکی فقیر، یمی خوشحال یکی غمگین ، یکی سرد یکی گرم
من عااااااااشق تنوع جهانم ، همه چی دارم
من یاد گرفتم به چیزی که دوست دارم توجه کنم و جهان منو هدایتم میکنه به چیزهایی که میخوام
آقااااااا خداجوووون عشق همه جا هست ، به شرط اینکه من باوررررش کنم ، داخل پرانتز (یادم میاد اطرافیان ام یه اتفاق به ظاهر بدی میفتاد سریع میگفتن خدا ارحم اراحمین ، بعداش اون ناراحتی بدتر میشه اون اتفاق بد میفتااااد ، میگفتم پس این خدا کجاست چرا کاری نمیکنه ) آقا من یاد گرفتم اینا فقط حرف بود باوررررر نبود ، من باید درست باور کنم ، تو این دنیا همه چی هست تو به چی داری نگاه میکنی ، چیو میبینی ، ؟؟؟
یکی اراده داره ، میره دنبالش، لذت میبره ، انرژی میزاره ، طبق قانون هیچی انرژی از بین نمیره ،
ما فقط باید باورررر کنیم ،
استاد اصلا باورم نمیشد تو جمع که شما هستین
قلیونم باشه ، ولی خیلی تحسینتون میکنم چون به منم یاد دادین آقا هر کسی ، هر کاری میکنه برا خودش داره فرکانس میفرسته ، من کاری با بقیه حتی نزدیک ترینر افراد به زندگیم کاری ندارم ،
اگه من درست باشم بقیه ام خود به خود درست میشم ،
وظیفه من چی فقط و فقط رو خودم کار کنم ،
استاد سپاسگزارم از این فایل های که رایگان در اختیار ما قراری میدی، هر روز زیبایی ببینم و به سمت زیبایی ها هدایت بشیم ،،
سپاسگزارم
به نام الله مهربان
سلام به استاد عباسمنش و خانوم شایسته و تمام بچه های خفن :)))
آقا نوش جونتون.
اصلا کبابا به آدم چشمک میزنن :)
خخخ.
حالا تقریبا 3 ماه دیگه 13 بدر توی ایران میشه :))
ایول واقعا خیلی هم رپ خوبی بود. مخصوصا دومیش.
خدایا شکرت بخاطر این همه نعمت های خوب.
بخاطر این همه زیبایی شکرت خدا جون.
دم اون دوستمون که اسمشم یادم رفت گرم که کبابا رو قشنگ درست میکرد.
وار اولسون :))
واقعا چقدر طبیعت زیباست.
خدایا شکرت واقعا.
سلام به همه عزیزانم
امیدوارم عالی باشید
امشب هم در جهت عمل به ایده ام میخام یه آیه دیگه از قرآن رو آنالیز کنم
سوره عنکبوت
وَمَا هَـٰذِهِ الْحَیَاهُ الدُّنْیَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ ۚ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَهَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ ۚ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ ﴿۶۴﴾
این زندگی دنیا، چیزی جز سرگرمی و بازیچه نیست. و اگر میدانستند، زندگی حقیقی، همان سرای آخرت است. (64)
خیلی وقتها ما دیدیم توی قرآن که اینجوری خدا اومده گفته که آقا اصن این دنیا رو اگه بچسبی بهش دهنت سرویسه
خیلی ساده گفتم
میخایم امشب در بیاریم ببینیم اصن اصل داستان چیه
منظورش از این دنیا چیه
اصن چرا اینجوری میگه
میخایم کلا ته این داستان در بیاریم
اگه آیه های قبلی که منو آنالیز کردم رو بخونید
حتی یه جاهم نیست که خدا گفته باشه
ثروت بده
برای بار هزارم میگم
حتی اونقدر خدا روی این باور حساس بوده
اونجایی که به عنوان مثال میخاسته قارون رو عذاب کنه
با وسواس آیه ها رو گفته
که مبادا این باور شکل بگیره که ثروت بده
یا مثلا یه جاهای خدا اصن انگار عصبانی میشه از بس مردم خدا و ثروت و نعمت رو با خدا متضاد میدونن
که آیه قل من حرم زینه الله رو میاره که
به پیامبر میگه بگو چه کسی زینت های خدا رو حرام کرده زینتهایی که مال بندگان منه و در قیامت خاص مومن هاست
اصن محکم اینجا برخورد میکنه خدا
و این کل داستانه
حالا چی میشه که همون خدا توی همون قرآن میاد اینجوری میگه که هرکی دنیا رو بخاد دهنش سرویس؟
یا از اون بالاتر
میاد به پیامبر میگه
به زنات بگو اگه هرکدوم از شما دنیا رو میخاد بگه تا من همین طلاقش بدم
اینا که باهم تضاد دارن؟
ما به چه ساز خدا برقصیم؟
نه اصلا اینجوری نیست
اینا باهم تضاد ندارن
ما همه ی داستانا نمیدونیم
مشکل از کجاس
مشکل از اونجاس که ما همه ی قصه رو نمیدونیم
و از روی واژه ها قضاوت میکنیم یا بهتره بگم از روی ترجمه های ناقص قضاوت میکنیم
احتمالا یه معلم دینی خیلی عزیز و در به درم داشتیم که از بچگی اینا رو کرده توی ذهنمون یا شاید از خانواده این قضیه نشات بگیره
هرچی که هست خدا کارشو درست انجام داده
اونجایی که لازم بوده سفت وایسه بگه که ثروت خوب محکم حرفشو زده
مثل اونجایی که کافرا میگن ما به خاطر دارایی هامون از شما به خدا نزدیکتریم
خدا میگه نه اصلا اینجوری نیس ولی اگه شما مومن بودید حرفتون درست بود الان که کافرید نه
این همون خداست
این همون باور ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاس
اما اصل داستان چیه
بذارید اینجوری شروع کنم
من هرچه قدر توی قرآن گشتم
خدا محکم میگه که
بابا بچسبید به قیامت
نمیگه این دنیا رو ول کنیدا
نه الدنیا مزرعه الآخره
میگه بچسبید به اون دنیا با این باور که من دارم آماده میشم برای آخرت
اصن بذارید داستان بازش کنم
اینو بگم که این چیزی که علم الان من با بررسی کلمه دنیا توی قرآن بهش رسیده
اول آیه رو ببینیم یه بار دیگه چی گفته
این زندگی دنیا، چیزی جز سرگرمی و بازیچه نیست. و اگر میدانستند، زندگی حقیقی، همان سرای آخرت است. (64)
خب میدونی قضیه این دنیا و اون دنیا و ثروت چیه؟
قضیه اینکه یه بچه هست تازه رفته کلاس اول ابتدایی
بعد شروع میکنه به درس خوندن از این کتاب به اون کتاب
کلی زور میزنه کلی تلاش میکنه
اونقدر دیگه کتابهاشو میخونه
اونقدر از دفتر و مدادی که باهاش تازه ارتباط برقرار کرده میچسبه بهشون
اونقدر سرمت بازی با دوستاش میشه
که اصن یادش میره که قرار یه روزی بره کلاس دوم
اصن دیگه درس نمیخونه
میگه من میخام بچسبم به دوستام
میگه من مدادمو استفاده نمیکنم مبادا تموم بشه
همه نمره هاشم مردود میشه
ثمره اش چیه
پیشرفتی نکرده بلکه یه سالم بزرگتر شده و نتونسته یه گام بره بالاتر
چرا
چون اصلو فراموش کرد
چون نمیدونست که اصن مدرسه میره که بره کلاس بالاتر تا سواد بیشتر یاد بگیره
چون از هدف اصلی جا موند
توی یه کلام
چون سرگرم بازی شد
قضیه این دنیا و اون دنیا هم مثل همینه
یه سری ها هستن مثل اون بچه مست بچه هاشون میشن
اصن همه چی شون میشه بچه
یه سری ها هستن همه چی شون میشه اون ماشین ایرانی که صفر کیلومتره
یه سری ها هستن سرگرم هوسهای جنسی میشن
بعدم میگن همه چی این دنیاس
خودشون رو مثل یه حیوون میبینن
اونی که میگه همه چی این دنیاس دیگه خیلی تصمیمات متفاوت میشه با کسی که میگه هم دنیا هم آخرت
یه همچین آدمی دیگه اگه با ماشینش زد به آینه یه ماشین دیگه
احتمال اینکه ول کنه بره بیشتر میشه
یه همچین فردی اگه مثلا یه جایی رسید به اینکه بچه خودش مقصر بوده به احتمال زیاد طرف بچه خودشو میگیره نه طرف حقو
یه همچین آدمی اگه براش دزدی از مال مردم رو شکلشو تغیر بدن دیگه خودشو میزنه به کوچه علی چپ
برای خودش استدلال میکنه که این خوردن مال بقیه نیست مثلا من از اون پول برمیدارم چون فلانی خیلی پولداره خب یکمش برسه به ما چه اشکالی داره
یه همچین آدمی دیگه میشه این شکلیه داری پیر میشی ببین بقیه سرگرم هوسهای جنسی ان پس احتمال خیانتش بیشتر میشه
یه همچین آدمی این شکلی میشه
دیگه اصن تبدیل میشه به یه آدمی که فک میکنه همه چی این دنیاس
فک میکنه زندگی ما هم همون زندگی حیوون هاس فقط مال ما پیشرفته تره
بخور تا خورده نشی
و ثمره اش میشه این چیزی که توی جامعه میبینیم
اما اونی که قیامت رو قبول داره
داستانش خیلی فرق میکنه
اول از همه اینو بگم که همش خوشه
یعنی همش داره از زندگیش لذت میبره
مگه میشه تو ایمان به خدا داشته باشی
و حالت خوب نباشه؟
مگه میشه تو قبول داشته باشی گر نگه دار من آن است که من میدانم شیشه رو در بقل سنگ نگه میدارد مگه یه همچین آدمی نگران میشه؟
پس اول حالش خوبه
دوم حواسش به کاراش هست
میدونه که حساب و کتابی هست
نه اینکه مثلا اینجوری بگه که ما نباید دزدی کنیم اینا ها
نه اینا که اصن به ذهنشم نمیاد
یا اگه بیاد سریع با تقواش خودشو کنترل میکنه
پس امانتدار خوبی میشه
اون میدونه که باید به پول برسه به خاطر رضای خدا
به خاطر اینکه این سریع ترین روش گسترش دنیاس
به خاطر اینکه این بهترین روش جلب رضایت خداس
اون میدونه که اگه منبع رزق رو خدا بدونه خودش بی نیازش میکنه
این آدم دیگه دزدی نمیکنه چون میدونه حساب و کتاب هست
یه همچین آدمی دیگه فخر نمیفروشه به خاطر فلان ماشین مدل بالاش
میگه من هنوزم همون بچه فقیرم که توی خانواده کارمندی به دنیا اومده اگه به اینا رسیدم خداس که بهم اینا رو داده
منم بهشون رسیدم چون تنها راه جلب رضایت خداس
ساده اس
بی آلایشه
پاکه
پولدار میشه اگه واقعا قرآن با تموم اون مثال هایی که اونقدر ثروتمند شدن رو ستایش میکنه بخونه
انفاق میکنه نه به خاطر اینکه بعدا فلان استفاده رو از طرف ببره
انفاق میکنه چون میدونه اون دنیایی هست میدونه حساب و کتابی هست
میدونه خدا داره میبنتش
میدونه آخرت نزدیکه
اگه جایی لازم باشه طرف حقو بگیره حتی اگه به ضررشم باشه بازم طرف حقو میگیره
به چیزی وابسته نمیشه میدونه این دنیا محل گذره و اون دنیاس که اصل کاره
خوب زندگی میکنه چون میدونه اگه این دنیا حسنه رو داشته باشه اون دنیا هم میتونه حسنه رو داشته باشه
غمگین نمیشه چون میدونه همه ی اون مشکلات یه تضادی بوده که شرایط فعلی شو ساخته و اصن اگه خودش به خواسته هاش واقف میشد اون مشکلات پیش نمیومد و میدونه که اگه اینا رو رد کنه همه اجرشو توی این دنیا از خدا میگیره هم توی اون دنیا
همه ی اینا مصداق یه نفری که آخرت رو قبول داره و بازم میگم اصن این آدم فرد افسرده و غمگینی نیست اتفاقا خیلی شاد و پر انرژی
و از همه مهمتر سپاسگذاره
اصن اون طرف میدونه اگه قرار باشه توی چنگ شیطان نباشه باید شکرگذار باشه
میدونه که اگ قرار باشه توی گروه خدا باشه باید وعده فزونی و آمرزش خدا رو باور کنه
یه همچین آدمی احساس گناه نداره
پس همش شنگوله
چون میدونه خدا غفوره
خدا زود میبخشه
چون میدونه موسی زد یه آدمو کشت
پشت بندش گفت خدایا منو ببخش
و خدا گفت بخشیدمت
همین
و بعد همین موسی از خدا کمک میخاد
و خدا هدایتش میکنه به اون شهر که هم زنش میدن و هم از اون اعدام نجات پیدا میکنه
تمام شد
سلیمان با اون همه نعمتش
یادش میره ذکر خدا رو
میگه خدایا منو ببخش
خدا میبخشدش
بعدش دعا میکنه که خدایا به من ملکی بده که به هیچ کدوم از بنده هات ندادی
خدا که میبخشدش هیچ
دعاشم مستجاب میکنه
اونم چه دعایی
فک کن من بگم خدایا همون ثروتی که به ایلان ماسک دادی مثلا ده برابرشو به من بده
گفتنش ساده اس ولی اینکه من اونقدر به خدا باور داشته باشم که اینو بهم بده خیلی دوره
خیلی حرف هاااا
اصن انگار خدا پذیرفته که ما انگار باید اشتباه کنیم
و خدا هم انگار کارش اینکه هی ببخش
هی پشت سر هم ببخشه
همین
اینه خدا
اینجوری اون متقی به خدا نگاه میکنه
یه همچین آدمی میتونه حالش بد باشه؟
اصن حال بد ما دلیلش چیه؟
دلیلش بی پولیه
اونی که متقیه اونی که تنها منبع رزق رو خدا میدونه
مگه خدا تا این آدم بی نیازش نکنه آروم میگیره؟
اصن دیدی یه سری ها اصن انگار خدا براشون میخاد که اینا پولدار بشن
یه ساندویچی هست که من شنیدم که خیلی مشتری داره جوری که صف میبندن دم مغازه اش
این ساندویچی ام نیس تازه فلافلی
اینو یکی که اصن از قانون هیچی حالیش نیس برا من تعریف کرد
میگفت دم این صف میبندن
بعد بقلش چنتا دیگه هستن عین خودش فلافلی ان
ولی پشه میزنن
میگفت یه شب دیدیم صفش خیلی طولانی رفتیم از بقلیش ساندویچ گرفتیم
وای که نمیدونی چه ساندویچی بود خیلی از اونی که دم مغازه اش صف میشه ساندویچش خوشمزه تر بود
بعد اینجای حرفشو به عنوان کسی که هیچی از قانون حالیش نیس که چه عرض کنم یه آدمی که فک نکنم تو زندگیش کتابم خونده باشه
برگشت گفت وای که اگه خدا برا یکی بخاد چه کارا که نمیکنه
برا اون ساندوچیه خدا خاسته که اینقدر مشتری داره
من همون موقع به خودم گفتم
گفتم ببین این یارو با اینکه هیچی حالیش نیس
میفهمه که خدا داره با بنده هاش جور متفاوت رفتار میکنه
این یکی
دیگه دلیل حال بدمون چیه؟
اینکه از دست یه نفر ناراحت میشیم یا به یکی وابسته میشیم دنیامون یه نفر میشه
اصن مگه اونی که ایمان داشته باشه به خدا چیزی رو توی زندگیش همیشگی میبینه؟
بابا اون به یه لحظه دیگه اش اعتماد نداره که توی این دنیا باشه چه برسه به آدمهای دیگه
بعدم هرکدوم از عزیزانشم که مردن این آدم متقیه
یعنی سلف کنترلش هیولاست
ناراحت میشه
نمیگم آدم آهنیه
ولی زود جمع میکنه خودشو
زود به خودش میاد
میگه منم یه چن روز دیگه میرم
منم اینجا مهمونم
مهم اینکه مهمون خوبی باشم
مهم اینکه اونی که منو بهم عزت گذاشته
دعوتم کرده به عنوان مهمان وی آی پی
به عنوان اشرف مخلوقات دعوت کرده
من یاد بگیرم اصول سپاسگذاری رو درست انجام بدم
اگه بچه اشم بمیره میگه این یه هدیه ای بود از طرف خدا
خدا رو شکر که این بچه رو یه تایمی به ما داد و ما ازش لذت بردیم الانم بردش پیش خودش منم یه روزی میرم
میدونه باید برای خداش مفید باشه توی مهمونی
میدونه بیشترین چیزی که در جهت خواست خداش پیش میره اینکه از اون جانشین خدا روی زمین بودنش استفاده کنه
و مصداق بارز میشه ثروت بیشتر
این دقیقا همون چیزی که خدا براش میخاد
به پیر به پیغمبر
که این رسیدن به ثروت درست ترین چیزه
معنوی ترین کاره
خدا هزار بار واضح و غیر واضح توی قرآن آورده
اینا رو دارم به خودم میگما
که هنوز توی این زمینه مشکل دارم
و چه حالی میده وقتی که پول میاد توی حسابت وقتی این رو یه اپسیلون باور میکنی
اصن قشنگترین حال دنیاس
خدایا ما رو به راه راست هدایت کن راه کسانی که بهشون نعمت دادی راه سلیمان
خدایا منو از اون متقینی قرار بده که حرف و عملشون یکیه و به همه ی اون چیزهایی که میگن عمل میکنن
دوستون دارم…
سلام آقای مرادی عزیز
بینهایت سپاسگزارم که هر روز این آیات رو به این زیبایی برامون بازمی کنین. از وقتی یادم میاد از تفسیر قرآن و اینایی که ادای مفسر قرآن رو درمیاوردن بدم میومد و حاضر نبودم یک کلمه هم بهشون گوش کنم. اما الان هر روز که ایمیل کامنت شما برام میاد باعشق میشینم و میخونم و هر بار تحسینتون می کنم که اینقدر عالی آیات رو درک می کنید و برای ما هم باز می کنین.
هزاران بار شکر می کنم خداوندی که این ایده رو به شما داد و آفرین به شما که عالی به ایده تون عمل می کنید.
منم خیلی دوست دارم بتونم آیات قرآن رو بخونم درک کنم ولی هنوز نتونستم درست با قرآن ارتباط بگیرم. یعنی یه چند روز میخونم ولی باز ولش می کنم. ممنون میشم تو این زمینه منو راهنمایی کنید تا بتونم بهتر با قرآن انس بگیرم.
بهترینها رو براتون آرزو می کنم دوست عزیزم
بسم الله الرحمن الرحیم
چقدر جالب میخونه این بشر ادم لذت میبره از این همه استعداد های جالب – چه جذاب با ریتم میخونه با ی ایه ملایم جالب
چقدر استاد جالب تشویق میکنن واقعا
یهو این همه لباس دیدم این همه لباس چه خبر و این جا چرا اویزون شده…چه جالب.
شکر خدا دوباره این دوستمون عرشیا را دیدم چقدر جوون پر انرژی و موفق است که بهالاخره افتخاری بی نظیر نسیبش شده که با استاد عزیز دور هم باشن و این عالیه.
و اینکه میبینم استاد راه بدون مقاومت رو انجام میدن بسیار خرسند شدم و این بسیار بی نظیر است شکر خدا.
به به چه کباب کوبیده بی نظیر و خوشمزه ای رو تدارک دیدن دوستان به خصوص عرفان جان کهادم واقعا لذت میبره از این همه کیفیت بی نظیر وفراوانی این همه ثروت وکیفیت فراوان.
خدا را شکر که این غذای خوشمزه اماده شد و دستمریم خانوم همدرد نکنه بابت این غذای جالب و تدارک دیده.
به به بعد ان غذای بی نظیر الان موقع دور زدن با تراک کمپر فورد هست که مثل ی هیولا همه فن حریف است و اینکه استاد عزیز از اهنگ اون دوستمون استفاده کردنند عالی هست و اهنگ ان دوستمون رو با ارزش دونستند.
خدا را شکر که فرصتی شد تا ان قسمت بی نظیر رو مجدد ببینمو ازش لذت ببرم.
خدایا عاشقتم که من رو با بهترین استاد دنیا آشنا کردی
واقعا بزرگترین سپاسگزاری من از خداوند همینه
اخه استادی که تو دل این جوان ها اینجوری نشسته و اینجوری کمک کرده که زندگی شون خیلی قشنگ بشه استاد نیست پیامبر خداست
خیلی تحسین برانگیزه یه چند تاجوون پراز انگیزه و نشاط دارن توحیدی روی خودشون کار میکنن و خودشون رو از عوام جامعه و حاشیه ها کشیدن بیرون و دارن روی خودشون این چنین متعهدانه کار میکنن
واقعا احسنت
چقدر لذت بردم از این جمع
پر از انرژی مثبت و چقدر هم مؤدب بودن
چه خوبه که جوان ها اینچنین روی خودشون کار کنن و زندگی رو هم برای خودشون قشنگ تر کنن هم دیگران چقدرپدرمادرهای این ها خوشبختن که فرزندانشون با استاد آشنا شدن چون دغدغه همه پدر مادرها آینده فرزندانشون هست مخصوصا پسرها که میترسن گیر دوست ناباب بیفتن و به راه خلاف کشیده بشن ولی این چند نفر و هزاران جوان دیگه که تو سایت هستن و دارن روی خودشون کار میکنن دنیا رو قطعا میسازن
استاد خدا خیرت بده که اینچنین خوبی و همه رو هدایت میکنی با سمت خوبی ها
واو رنگ آسمان رو دیدین فیروزه ایییی اصلا بی نظیر بود این رنگ قلبم باز شد،
من همیشه از رپ خوشم نمیومد چون چند تا که دیده بودم یا فحش میدادن یا حرف های ناامیدی
ولی آقا محمد مفهموم شعرش مثبت بود و لذت بردم
اره درسته وقتی تو مسیر درست باشی رپ هم راه درست میتونه داشته باشه
استاد شما چیزهایی همیشه به ما نشون میدین که باورهای بدمون رو جابه جا میکنه با باورهای خوب
شما فقط دارید خوبی رو به ما نشون میدین و دنیا رو طوری نشون میدین که ما جز زیبایی چیزی نمیبینیم
واقعا سپاسگزارم بابت انتشار این همه آگاهی
خدایا سپاسگزارم ازت که من رو این استاد آشنا کردی و کمکم کن تا در این مسیر بمانم و روز به روز آگاه تر بشم
بنام خدایی که بــــــــــشدت کافیست
استاد جان، مریم بانو و دوستان ارزشمندم ســـــــــــلام، عـــــــــــــــاشقتونم
خدای من شـــــــــکرت شکرت شکرت که انتخاب کردم در این مسیر الهی باشم و تو هر بار شگفت زده ام میکنی با زیبایی ها و آسانی ها و نعمت های بیشتر
من عــــــــــاشق قسمت هایی از سفرمون هستم که عکس منتخب فایل های اون تصویر استاد عزیزم و مریم جان باشه، اصلا دیوانه میشم و هـــــــر چی تحسین کنم این رابطه زیـــــــــبای عاشقانه توحیدی رو کم هست، استاد عزیزم و مریم جان نوش تک تک سلولهای وجودتون باشه این رابطه نـــــــــاب
دیشب داشتم یه کلیپی تدوین میکردم و با عشق انجامش میدادم که دیگه چشام دوست داشتن استراحت کنند و گفتن زینب دیـــــــــگه بخوابیم و منم گفتم چشم، یادم رفت سپاسگزاری ام رو بکنم ولی خـــــــدا رو شکر مینم که این سپاسگزار بودن داره هر روز بخش بیشتری از وجودم رو به خودش اختصاص میده و دیشب هم تو خواب و بیداری سپاسگذاری ام رو انجام دادم از اتفاقای خوب کل روزم از حال خوبم، از زمان و مکان های مناسبی که خداوند من رو هدایت کردم که تـــــــا همون چند دقیقه قبل اینکه خواستم بخوابم هم ادامه داشت، تو کامنت های قبلی ام گفتم که یه مسأاله ای پیش اومد تو کارم و مخصوصا با قسمت دهم ثروت یکم یاد گرفتم که مسائل قراره ظرف وجودی ام رو بزرگتر کنند و بهم یادآوری کنه زینب تو اشرف مخلوقات خدایی پـــــــــس باید رشد کنی این جهان جهان رشد و نعمت هاست یا رشد میکنی یا رشد میکنی تـــــــــــــمام و درک همین یه چیزی که هنوز باید بیشتر و بیشتر تو وجودم بشینه ولی بازم همین الانش شروع شدن باز شدن درها و اتفاقات ناب و بــــــــرکت ها بعد اینکه تسلیم بودن رو انتخاب کردم، دیشب دیدم یکی از همکارانم بهم پیام داده حال و احوال پرسی و شماره کارتت رو بده یه مبلغی باید واست واریز میکردم برای فلان برنامه، درحایل که اصلا نه من ازش خواسته بودم نه اصلا تو ذهنم بود نه حرفی زده بودم، خدایا شـــــــــــــکرت
و اما این قسمت، صبح که بیدار شدم بعد نوشتن ستاره قطبی ام گفتم بیام تو سایت چند تا کامنت بخونم که دیدم اِ قسمت جدید سفرمون هم اومده زود دانلود کردم و با صبحانه ام نشستم نو شجانش کردم، اولش که PLAY کردم برای چند ثانیه فکر کردم حواسم نیست یه فایل دیگه ای رو تو لب تابم پلی کردم بعد گفتم من که رپ ندارم تو لب تابم نوار بالای فایل رو دیدم که نوشته بود سریال سفر دور آمریکا، گفتم پس خودشه بزار پخش بشه ببینیم این قسمتمون چی داره واسمون که ِیاد یگیرم، استاد جان ممنونم که تو این قسمت های سریال های سایت سعی میکنید از هر چیز زیبایی فیلم بگیرید حتی اگر اون چیز جزو علاقمندی شما نباشه مثل همون نمایشگاه ماشین های قدیمی
من سبک رپ رو علاقه ای ندارم ولی از حس و حال نابی که وقتی خواننده اش میخونه لذت میبرم مثل محمدرضا عزیز که وقتی داشت میخوند با تمام وجودش میخوند، چشمهاش ، دست هاش قلبش همه درگیر بودن و نقش داشتن و انگاری تو خلسه میرفت، فقط خودش بود و خدا و چقدر تحسین کردن رو درست انجام میده استاد و باعث برانگیختن بیشتر احساس طرف مقابلش میشه، یاد اون قسمت از زندگی رد بهشت افتادم که دو آقا اومده بودن پرادایش ولی خــــــیلی گارد داشتن برای ارتباط گرفتن ولی چــــــقدر استاد تونست از طریق ارتباط درست کاری کنه اون آقا هر چی عکس داشت تو گوشی اش از خانواده اش رو نشون بده و روز بعد کلی هدیه هم بیاره واسه استاد و مریم جون
خدایا شــــــــکرت برای این خونه زیبامون که هر روز یه حیاط جدید زیباتر رو داری و هر چی میخوای داره، برای شستن لباس هم نمی خواد کلی بند بزاری از فضای خود کمپر هم میتونی استفاده کنی
و اما نوبتی هم باشه نوبت خرید هست اونم چه خـــــــــــــریدی….. کباب اونم از نوع کوبیده اش که قراره برای 8 تا پسر خوشتیپ امـــــــــــــــا گرسنه درست بشه نوش جون کنند :) و مثل همیشه همونطور که از خدا خواستیم در بهترین زمان و مکان بودن را برای این کباب های خوشمزه هم به جایی هدایت شدن استاد و مریم جون که اگر میخوای طعم واقعی نــــــــاب کباب رو داشته باشی باید بری اینجا که یک فروشگاه ایرانی و ارمنی هست با کلی کباب های خوشمزه ای که منتظرن فقط ما بریم بخریم و بزنیم بر بدن
چقدر خانم فروشنده زیبا و خوشرو بود چـــــــــقدر مدل و رنگ موهاش زیباست
و اما بعد خرید این کباب های خوشمزه همراه میشیم با این پسرهای خوشتیپ خوش استایل که وسایل کباب رو هم اینقدر که حرفه ای هستن منقل هم خودشون با خودشون اوردن که خود منقله حرف ها داره واسه گفتن مخصوصا اون آپشنی که خودش یه مسأله مهم رو برای کباب کردن درست کرده با فقط یه تغییر کوچیکِ ساده
چقدر لذت بخش بود و خوشمزه تر این ناهار با همکاری گروهی که نقش اول هم به آقا عرفان عزیز که لباس آشپزی هم بوشیده :)) چه گوشتی بود خـــــــــــدای من چه رنگ و رویی داشت، واقعا جراح هم با این تمرکزی که عرفان عزیز سیخ میکرد کار نمیکنه :)) چـــــــقدر با تمرکز و ظرافتی سیخ میکرد کباب ها رو، دمت گرم عرفان عزیز، نوش وجودتون باشه، انشاله همین کباب ها رو یه در زمان و مکان مناسبش به همراه بقیه دوستانمون بر بدن بزنیم :)))))
و اما بخش آخر این قسمت از سفرمون و تصاویر نــــــــــــــابی که با درون بچه هیولای فــــــــــوق العاده گرفته شده؛ خــــــــــدایا شـکرت برای این درون فوق العاده که با کـــــــــلی تصاویر نابی که به لطف استاد عزیزم ثبت کرد چــــــــقدر بزرگتر شدم و لذت بردم، خدا جونم من این درون هیولا رو میخوام
و اما ترکیب این فورد و تراک کمپر و این طبیعت نــــــــــابی که با درون ثبت شده و آهنگ محمدرضای عزیز یه ترکیب برنده ای هست که فقط باید لذت برد ازش، چقدرصدای محمدرضای عزیز با این موسیقی زیبا و عرفانی شده، محمدرضای عزیز بــــــــی نهایت تحسینت میکنم که دو ساله فقط شروع کردی ولی داری نتایجش رو نوش جان میکنی مخصوصا این آهنگت که آخر این قسمت پخش شد با این موسیقی عرفانی فوق العاده شده بود و لذت بردم ازش، برکت باشی
هر لحظه مون توحیدی تر و ثروتمندتر در پناه خدای وهاب