دیدگاه زیبا و تأثیرگذار سمیه عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
شروع فایل خدایی حالم را دگرگون کرد وادرنالین خونم بالا رفت. چقدر استاد. انرژی شما فوق العاده است. هرجا که شادیه استاد هم یه پای این شادی است واین احساس خوب هست که اتفاق خوب رارقم میزنه
من خیلی صدای این خواننده ها را دوست دارم.
وای از رقص استاد که خود عزت نفس بود وخود خواننده فقط نگاه به شما دوخته بود وبه خاطر شما آهنگ توپ خوند
چه میکنه این عزت نفس که بدون هیچ حرفی دیگران را میکشونه وجذب میکنه
استاد توحیدی وخوش تیپ وفیلمبرداری مریم جون چه کرد این قسمت را
چقدر این قسمت را دوست داشتم همیشه در بهترین مکان و بهترین زمان باشی وفقط لذت ببری
حتی خود خواننده را هم پرانرژی کردید با انرژیتون استادجان
بهترین قسمت شادی این سفر برام جمع تو این شادی بود انگار خودم را اونجا دیدم که دارم میرقصم ودستمال میچرخونم
درادامه سفر بعد از17روز شادی ولذت هدایت شدید به مکانی که همه امکاناتی که میخواستید اونجا بود
ایده جالب برای شستن ماشین که با پرداخت سکه خودت میزان کف را مشخص کنی وبشوری پله سفره ادامه بدی
آب و روغن ماشین وشست وشوی ماشین وفورد بی نظیر که به شما حال داده وسفر را راحت تر کرده چقدر همه چیز عالی پیش میرفت وقسمتی که با پاشیدن آب تبدیل به برف میشد خیلی جالب بود که میشه به راحتی لذت برد واسکی کرد
در ادامه هدایت به غار فوق العاده که من توحید وزیبایی را دیدم
یعنی دهانم باز مونده بود میگفتم مگه داریم خدای من چقدر نقش و نگار که به خدا اگر هرکسی که کار مجسمه سازی داشته باشه هرگز نمیتونه این چنین مجسمه بسازه هرکدوم یه جور زیبایی
خدای من هم زمانی دوباره استاد در زمان مناسب به موقع رسیدن به غار چیه ساعت تجربه پیاده روی به سمت زیبایی ها به جای اینکه با آسانسور بری وزیبایی را نمیبینی چه لذتی داره
وتحسین از تمیزی دستشویی که استاد با ذوق تعریف کردند
چقدر انسانی که اولین نفر کشف کرده غار را در فرکانس درستی بوده چه تجربه جالبی میشه که تو اولین نفر باشی که یه غار به این بزرگی را ببینی وبعد بقیه متوجه بشن
من مات و مبهوت این غار شدم یاد جلسه 10 روانشناسی ثروت دو فکر میکنم بود که شما از تکامل زمین وانسانها صحبت کردید این غار من را به یاد تکامل انداخت در طول دیدن این قسمت غار همش به این فکر میکردم چند سال طول کشیده که این طرح های بدیع درست شده
ما هم باید از طبیعت درس بگیریم که هیچ چیز یه دفعه ایجاد شد نشده زمین بعد ازمیلیون ها سال به این شکل شده انسانها هم پس ازطی کردن تکامل قادر به ساختن وراحت کردن کارها شدند
همین در فورد چقدر سازنده ها ساختند وساختند وفکر کردن وهرروز بهتر شدن وپیشرفت کردن
اشکال مجسمه ها مخصوصا مجسمه ای که ریش داشت برایم بی نظیر بود ومجسمه ای که به شکل دامن شده بود و ستون های جالب که انگار خداوند با دست خودش قرارداده بود
خداوندگار بی همتا تو را سپاس به خاطر ردپایی که از وجودت در همه جا هست ومیبینم ومراربه یاد بزرگی وزیبایی آن که جهان را دربر گرفته میاندازد
ومغازه ای پراز فراوانی که میتوانی به یادگاراز سفراجناس را تهیه کنی و همیشه یادت بمونه که به چه جاهایی بی نظیر هدایت شدید
و تکه ای ازسقف مغازه که ابتکار جالبی بودشبیه سازی از غار
ومیرسبم به تگزاس وهدایت به نشنال پارک پراز کوههای بلند وزیبا وبزرگ
وحیوانات جالب نشنال پارک که خیلی زیبا بازسازی کرده بودند
میشد حس کرد مکان های که این حیوانات زندگی میکنند انگار خودت حضور داری ومیبینی
خرگوش وروباه وپرنده وشاهین وبوقلمون ومارزنگی و جغد که هم رنگ درخت بود واین همه حیوانات جالب واین نشنال پارک بی نظیر که ابن همه حیوانات وپرنده دارن زندگی مکنن
وقسمت آخر پاسپورت برای سفر که تیک بزنی و بدونی که کدوم قسمت ها و کجاها رفتید ویادگار میماند برات خیلی جالب بود این ایده به جای نقشه یه کتاب به نام پاسپورت وتیک زدن این خاطرات سفر از هر نشنال پارک
استاد جان داشتم فکر میکردم شما حتما خیلی ازاین نشنال پارک ها را رفتید وخامت خیلی از اون مربع ها را تیک زدید
واقعا کسی مثل شما این همه درسفر ولذت ندیدم
خدارا شکرمیکنم که هدایتم کرد به دیدن این زیبایی های سفر به دور امریکا که طبق قوانین خداوند با دیدن زیبایی ها به زیبایی های بیشتر هدایت میشویم
استاد این قسمت را با همسرم وپسرم دیدیم و خیلی لذت بردیم ورقصیدیم
سپاس از این قسمت که واقعا بینهایت زیبایی داشت
منتظر خواندن نتایج زیبا و تأثیرگذارتان هستیم.
سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD557MB35 دقیقه
به نام خدای مهربونم
شروع این قسمت با رقص زیبایی هست که از خانومای خوش لباس و خندان می بینم با رقص نور آبی و قرمز و سبز روی سقف.
انگار که اینجا یه رستورانه. چقدر جالبه که تو رستوران همچین شویی برگزار شده.
مرسی از خانوم شایسته که ویدیوهای قدیمی خانوم شیلا رو هم برامون گذاشتن. خیلی با آهنگ آبادان شهر وفاست کیف کردم.
و رقص صمیمی و سادهی استاد و دوستشون، رقصیدن برای رقصیدن. خندیدن برای خندیدن!
استاد جان باز هم این نگاه که برای تشکر از فورد ببرمش تعویض روغنی. ببریمش کارواش. و کارواش سکه ای که خودت کارشو انجام میدی.
خودت فورد قشنگت که بهت خدمت کرده رو می شوری تمیز می کنی با ذوق و فورد هم ذوق تو رو دریافت می کنه. می گه عشقم خیلی بهتر برات کار می کنم و چقدر خود آدم لذت می بره وقتی تمیز می کنه وسیله شو.
منم برای تشکر از لپ تاپم تمیزش کردم. براش کاور سفارش دادم. برای موبایلم قاب زیبا خریدم. برقش انداختم و داره ازم تشکر می کنه. و خودمم از زیباییش لذت می برم. و حتی بهم گفته خیلی بهتر برات کار می کنم از این به بعد. (◠ᴥ◕ʋ)
…..
نکته ی مثبت اینجاست که علاوه بر بزرگ بودن و عظمت غار، یه مسیر پیادهروی طولانی درونش مهیا شده که شما بتونی ساعت ها پیاده روی کنی و هم زمان جذابیت های این منظره ی طبیعی رو با دقت ببینی. اگه این مسیر نبود شاید بسیاری از قسمت های غار غیرقابل بازدید بود و شگفتی اونها ناشناخته باقی می موند.
در من خواسته ای فراتر از دیدن نقش ها و نگارهای غار، قندیلها، سنگ تراشی هایی که به دست خدا انجام شده هست اونم ساخت نگاهی هست که شما رو در مسیر و مدار دیدن این زیبایی ها قرار داده. بـبین! چقدر جالبه نقش و نگارا! ببین! انگار یه سنگ تراش اونو تراشیده. می بینی، چقدر زیباست. خدایا شکرت.
اولین خواسته ام ساخت این ذوق و شوق درون وجودمه.
نگاه سپاسگزارانه ای که با جزییات تمام شگفتی ها رو می بینه و تحسین می کنه و البته که مأموریت سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت هم جز این نیست که این جور نگاهو به ما یاد بده.
یه جایی از مسیرم فهمیدم که اگه همه ی خواسته هام رو بذارن تو بغلم همین الان، برام کافی نیست تا شخصیتم تغییر نکنه.
و البته که تنها راه رسیدن به خواسته ها تغییر شخصیت درراستای قوانینه.
درک این موضوع که مهم ترین هدفم که همون مهم ترین کاری هست که باید انجام بدم تغییر دادن خودمه، تغییر دادن باورهام، باید بگم خیلی از تقلا ها رو ازم گرفت. راحت شدم و احساس می کنم به صلح بیشتری با خودم رسیدم.
من خیلی کامنت نمی نویسم چون از خودم انتظار دارم کامل و با جزئیات بنویسم اینم می دونم محدودیت ذهن منه. ولی این بار دلم می خواست بنویسم. و از این محدودیت ذهنی فراتر برم.
وقتی به زندگیم نگاه می کنم می بینم زمان هایی واقعا زندگی کردم که محدودیت ها رو کنار زدم و فرای از اون ها رفتم. دوست دارم فرای این تعریف ها زندگی کنم. و اولین قدم فرا رفتن از محدودیت های ذهنه. من برای این زنده ام که مرز ها رو بشکونم. و اول از همه مرزهای ذهن خودمو.
خدا رو شکر چون باور دارم که خداوند بود که احساسمو رهبری کرد تا کلمات کنار هم آراسته شن.
من که عاشقتومم. ️
ʕ ꈍᴥꈍʔ\(๑╹◡╹๑)ノ