دیدگاه زیبا و تأثیرگذار سمیه عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:
شروع فایل خدایی حالم را دگرگون کرد وادرنالین خونم بالا رفت. چقدر استاد. انرژی شما فوق العاده است. هرجا که شادیه استاد هم یه پای این شادی است واین احساس خوب هست که اتفاق خوب رارقم میزنه
من خیلی صدای این خواننده ها را دوست دارم.
وای از رقص استاد که خود عزت نفس بود وخود خواننده فقط نگاه به شما دوخته بود وبه خاطر شما آهنگ توپ خوند
چه میکنه این عزت نفس که بدون هیچ حرفی دیگران را میکشونه وجذب میکنه
استاد توحیدی وخوش تیپ وفیلمبرداری مریم جون چه کرد این قسمت را
چقدر این قسمت را دوست داشتم همیشه در بهترین مکان و بهترین زمان باشی وفقط لذت ببری
حتی خود خواننده را هم پرانرژی کردید با انرژیتون استادجان
بهترین قسمت شادی این سفر برام جمع تو این شادی بود انگار خودم را اونجا دیدم که دارم میرقصم ودستمال میچرخونم
درادامه سفر بعد از17روز شادی ولذت هدایت شدید به مکانی که همه امکاناتی که میخواستید اونجا بود
ایده جالب برای شستن ماشین که با پرداخت سکه خودت میزان کف را مشخص کنی وبشوری پله سفره ادامه بدی
آب و روغن ماشین وشست وشوی ماشین وفورد بی نظیر که به شما حال داده وسفر را راحت تر کرده چقدر همه چیز عالی پیش میرفت وقسمتی که با پاشیدن آب تبدیل به برف میشد خیلی جالب بود که میشه به راحتی لذت برد واسکی کرد
در ادامه هدایت به غار فوق العاده که من توحید وزیبایی را دیدم
یعنی دهانم باز مونده بود میگفتم مگه داریم خدای من چقدر نقش و نگار که به خدا اگر هرکسی که کار مجسمه سازی داشته باشه هرگز نمیتونه این چنین مجسمه بسازه هرکدوم یه جور زیبایی
خدای من هم زمانی دوباره استاد در زمان مناسب به موقع رسیدن به غار چیه ساعت تجربه پیاده روی به سمت زیبایی ها به جای اینکه با آسانسور بری وزیبایی را نمیبینی چه لذتی داره
وتحسین از تمیزی دستشویی که استاد با ذوق تعریف کردند
چقدر انسانی که اولین نفر کشف کرده غار را در فرکانس درستی بوده چه تجربه جالبی میشه که تو اولین نفر باشی که یه غار به این بزرگی را ببینی وبعد بقیه متوجه بشن
من مات و مبهوت این غار شدم یاد جلسه 10 روانشناسی ثروت دو فکر میکنم بود که شما از تکامل زمین وانسانها صحبت کردید این غار من را به یاد تکامل انداخت در طول دیدن این قسمت غار همش به این فکر میکردم چند سال طول کشیده که این طرح های بدیع درست شده
ما هم باید از طبیعت درس بگیریم که هیچ چیز یه دفعه ایجاد شد نشده زمین بعد ازمیلیون ها سال به این شکل شده انسانها هم پس ازطی کردن تکامل قادر به ساختن وراحت کردن کارها شدند
همین در فورد چقدر سازنده ها ساختند وساختند وفکر کردن وهرروز بهتر شدن وپیشرفت کردن
اشکال مجسمه ها مخصوصا مجسمه ای که ریش داشت برایم بی نظیر بود ومجسمه ای که به شکل دامن شده بود و ستون های جالب که انگار خداوند با دست خودش قرارداده بود
خداوندگار بی همتا تو را سپاس به خاطر ردپایی که از وجودت در همه جا هست ومیبینم ومراربه یاد بزرگی وزیبایی آن که جهان را دربر گرفته میاندازد
ومغازه ای پراز فراوانی که میتوانی به یادگاراز سفراجناس را تهیه کنی و همیشه یادت بمونه که به چه جاهایی بی نظیر هدایت شدید
و تکه ای ازسقف مغازه که ابتکار جالبی بودشبیه سازی از غار
ومیرسبم به تگزاس وهدایت به نشنال پارک پراز کوههای بلند وزیبا وبزرگ
وحیوانات جالب نشنال پارک که خیلی زیبا بازسازی کرده بودند
میشد حس کرد مکان های که این حیوانات زندگی میکنند انگار خودت حضور داری ومیبینی
خرگوش وروباه وپرنده وشاهین وبوقلمون ومارزنگی و جغد که هم رنگ درخت بود واین همه حیوانات جالب واین نشنال پارک بی نظیر که ابن همه حیوانات وپرنده دارن زندگی مکنن
وقسمت آخر پاسپورت برای سفر که تیک بزنی و بدونی که کدوم قسمت ها و کجاها رفتید ویادگار میماند برات خیلی جالب بود این ایده به جای نقشه یه کتاب به نام پاسپورت وتیک زدن این خاطرات سفر از هر نشنال پارک
استاد جان داشتم فکر میکردم شما حتما خیلی ازاین نشنال پارک ها را رفتید وخامت خیلی از اون مربع ها را تیک زدید
واقعا کسی مثل شما این همه درسفر ولذت ندیدم
خدارا شکرمیکنم که هدایتم کرد به دیدن این زیبایی های سفر به دور امریکا که طبق قوانین خداوند با دیدن زیبایی ها به زیبایی های بیشتر هدایت میشویم
استاد این قسمت را با همسرم وپسرم دیدیم و خیلی لذت بردیم ورقصیدیم
سپاس از این قسمت که واقعا بینهایت زیبایی داشت
منتظر خواندن نتایج زیبا و تأثیرگذارتان هستیم.
سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD557MB35 دقیقه
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم
وسلام به تک تک دوستانم
6و7 دقیقه اول فایل که دیدم به عنوان نشانه ی امروزم، دیگه ادامشو ندیدم که بیام حسمو بنویسم…
حس یا باور یا دیدگاه، هرچی که میشه اسمشو گذاشت…
استاد جانم جدای همه درسهایی که از شما ومریم جان اموختم، یه درس هست که خیلی خیلی توی زندگی شخصی وخانوادگی واجتماعیم تاثیر مثبت زیادی داشته، اونم این بود، که منه مینا بدون ماسک زندگی کنم وخود ( واقعیم ) باشم!!!
توی دنیای امروزی، که تا چشم کار میکنه و چشم می بینه علایق وسلایق مختلف، دیدگاههای مختلف وسبک ها وروشها ومدلهای مختلف وجود داره، در دنیایی که میلیاردها آدم دارن طوطی وار از هم تقلید میکنند یا میخوان که هرکسی غیر خودشون باشند وتنها عده کمی هستند که سبک شخصی خودشون رو دارند تازه توی همون تعداد اندک هم هستند کسایی که سبک شخصیشون درست نیست اصولی نیست یعنی یا به خودشون ویا دیگران اون سبک شخصیتی آسیب میزنه…
مثلا یکی میاد کل بدن خودش رو تتو میزنه جوریکه دیگه اصلا پوست تنش وقیافه واقعیش مشخص نیست ومیگه من دوست دارم این شکلی باشم، ولی به نظر من که اینم یه جور اسیبه، ولی باز من یاد گرفتم به همین سبک شخصی افراد هم احترام بذارم..
اره توهمین دنیا، با این تفاصیل که همیشه یکی یا چند نفر بهتر از من هستند که من باید سعی کنم از اونها بهتر باشم یا مثل اونها باشم…
من از شما یاد گرفتم که خود خود خود،واقعیم باشم….
اگر چه زمان برد ولی نه چهل سال، من 38 سال هرجوری که بود زندگی کردم به جز اونجوری که باب میلم بود، چون نمیخواستم یا شاید نمی تونستم که بفهمم باید چطوری باشم که خوب وایدال باشم…..
اما کم کم فایلهای شمارو دیدم وگوش کردم و ذهنم رو از تعصب ها وباورهای گذشته پاک کردم وسعی کردم قلبم رو دنبال کنم، قلبی که بهم میگفت مگه دنبال سعادت وخوشبختی نمیگردی؟
بیا حالا یکی پیدا شده که هم میگه وهم زندگیش نشون میده که توی تمام جنبه های زندگیش با اونهمه فراز ونشیبی که طی کرده حالا ادم موفق وخوشبختی هست…
پس ازش یاد بگیرم…
استاد جانم چقدر لذت میبرم از این سبک شخصی تون اینکه همیشه وهمه جا سعی کردید خودتون باشید…
البته خود خوب و پاک و درستکار وصادق واهل عمل و با تقواتون…
اینکه انقدر روی خودتون کار کردید وانقدر قوانین جهان هستی رو زیر رو کردید و به چالش کشیدید که همه جوره باهاش انس گرفتید و درک کردید و زندگی کردید باهاش که دیگه باهاش راحت شدید، وبعدش دیگه فقط خوشبختی بود و خیر و خوشی!!
استاد جانم می تونم بگم من الان در جایگاهی هستم توی روابط خصوصی. خانوادگی و احتماعیم وحتی توی رابطه با خودم وخدای خودم که 99 درصد خود واقعیم هستم، یعنی خودی که رو خودش کار کرده…
یعنی سعی کرده از استادش بیاموزه واموزه هاشو به کار بگیره تو زندگیش…
وقتی من با خدا وقوانینش آشنا شدم و هربار که جلسات قرانی 12 قدم رو گوش میدادم و روش تفکر میکردم وسراغ قران میرفتم هربار که فایلهای توحیدی سایت رو میدیدم ومیشنیدم دری از درهای بهشت به روم باز میشد، یعنی میدیدم که خدا چقدر خودش اهل دله، خودش رفیقه، خودش عاشقه، خودش مهربون و به زبون ساده باحاله، منو وقتی افریده از روح خودش در من دمیده، این یعنی هر اونچیزیکه روح من رو اروم میکنه و بهم حس خوب میده دقیقا همون باعث حس خوشبختی در من میشه…
من از اینکه همیشه باید کسی غیر از خود واقعییم رو ارائه میدادم عذاب میکشیدم، اخه چرا نباید خود واقعیم می بودم، چرا نباید نیازهام وخواسته هام رو بروز میدادم وانطور که دوست داشتم رفتار میکردم؟؟
اصلا خوب یا بد رو چه کسانی واز روی چه اصولی برای من تعریف کرده بودند؟
خب این فقط مشکل من نبود مشکل 99 درصد مردم بود، خصوصا مردم کشور ما که از یه سری اصول وعقاید پوچ پیروی میکردند سالها، که لطف خدا شامل حال نسل ما شد و به لطف فضای مجازی حداقل مردم ایران تا حدودی با فرهنگهای دیگه ی دنیا اشنا شدند و فهمیدن نه بابا فقط ما ادم نیستیم فقط خدا مارو دوست نداره وفقط انسان درستکار ما نیستیم، شاید خیلی هامون فهمیدیم که اصلا اون باور وعقیده ای که ما از انسانیت داشتیم اصلا اون نبوده!!!
واین باعث شده شکر خدا الان جامعه ما هم تا حدودی به سمت وسویی رفته که اطلاعات وآگاهی مردم خیلی بالا رفته و انگار جهان داره کاری میکنه ادمها دوباره یکپارچه بشند یعنی همگی از یه اصول وسبک پیروی کنند اونم اصول درست انسانییت ،ان شالله که بشه اینطوری جهانمون..
استاد جانم من خیلی خوشحالم که با جایگزین کردن باورهای درست اونم کم کم وبه تجربه و به عمل، تونستم حالا حداقل در جایگاهی باشم که سعی کنم خودم رو بپذیرم وسعی کنم هر روز حتی هرساعت یه ورژن جدید وبهتری از خودم به جهان ارائه بدم فارغ از اینکه دیگران منو رد یا تایید میکنند وصد البته اونکه با خودش در صلحه با جهان در صلحه، مورد تایید جهان هست وکسی نه باهاش به مشکل میخوره نه نیازه که شکل دیگه ای باشه….
ومن همینو دوست دارم وهمینطوری حالم خوبه…
اینکه بدونم نیازم چیه و چطور بهش برسم از طریق درستش…
من یاد گرفتم اموختم از شما، که اول رابطه ی خودم وخدای خودمو سروسامان بدم، وقتی رابطه ام باخداوند خوب شده وقتی تونستم سرسوزن بشناسمش، اصلا شرایط جوری پیش رفت که بتونم خودم رو دوست داشته باشم نترسم وانقدر توی اضطراب ونگرانی عمرم رو سپری نکنم، اصلا اتفاقات وموقعییت ها، شرایط، آدمها ،اون سنگینی خودشون رو از دست دادن برام چون من دیدم به همشون تغییر کرد…
من فهمیدم که تا خودم نباشم تا خودم رو درک نکنم تا خودم رو نپذیرم ودوست نداشته باشم نه می تونم با دیگران در صلح باشم نه دیگران با من در صلح وسازش خواهند بود، من یاد گرفتم که بپذیرم به عنوان یک انسان قلب دارم احساس دارم نیاز جنسی وعاطفی دارم نیاز مالی دارم نیاز به عشق دادن وگرفتن عشق از دیگران رو دارم من نیاز دارم که الوییت زندگیم اول حال خوب خودم وتوجه به نیازهای خودم باشه، وقتی من سرجای خودم باشم وقتی من سهم خودم رو بشناسم ودرست انجام بدم، اموراتم به شکل خاصی خوب پیش میره ودر نتیجه هم حال من خوبه وهم حال جهان وجهانیان با من خوبه، اگر هم این وسط کسی حالش با من خوب نیست از من خوشش نمیاد ویا اعقاید منو نمی پذیره برام زیاد مهم نیست، اتفاقا از وقتی یاد گرفتم خودم باشم ودیگران رو همونطوری که هستند بتونم بپذیرم از چشم دیگران انسانی دوستداشتنی تر شدم و خیلی ها دلشون میخواد که هم نشین وهم صحبت و کنار من باشند و از اینکه می بینند انقدر با خودم در صلح هستم خوشحال میشند و دلیلش رو از من جویا میشند…
اینجوری نبود که سریع شخصیتم تغییر کنه واینطوری نبود که بخوام خودم رو مجبور به تغییر کنم مثل گذشته ها، جوریکه مدام خودم رو بشددت کنترل کنم وتا دست از پا خطاء کردم خودن رو سرزنش کنم نه، من از شما یاد گرفتم رها باشم وفقط اجازه بدم اوضاع پیش بره وهر جا نیاز بود فقط برای همون لحظه همون ساعت همون روز اون کاری که باور دارم درسته رو انجام بدم، فقط همین اینطوری یه وقتایی میگذره برمیگردی نگاه میکنی می بینی چند ماهه که شکر خدا داری در مسیر درست پیش میری، حالا این وسط اگر هم خطایی ازت سر بزنه به خودت فرصت جبران میدی…
استاد جانم اینکه بدونی وتشخیص بدی سهمت چیه توی زندگی وچطور بهتره که انجامش بدی اصلا سخت نیست، 99 درصد ادمها می تونند تشخیص بدن که چی خوبه وچی بد، ولی اینکه بتونی کنترل ذهن داشته باشی و اگاهانه زندگی کنی، یعنی هوشیار باشی نسبت به افکارت وگفتارت و کردارت، همین باعث میشه در عمل درست انجامش بدی….
من قبلا زندگیم کلا این شکلی بود که هیچ مکثی بین فکر تا حرف وعملم وجود نداشت!!!
فکر میکردم دهنم باز میشد حرف میزدم دلم میخواست وانجامش میدادم، حالا پیامدش هر چی بود بود دیگه اگه درد بود دردشو می کشیدم واگر خوب بود لذتش رو میبردم..
ولی الان مدتهاست اول فکر میکنم قشنگ فکر میکنم به احساساتم توجه میکنم از خودم سوال میکنم هدفم از این حرف واین رفتار چیه؟ به چی میخوام برسم؟
این سوالات رو که از خودم میپرسم چون به خودم اگاهم وخودم رو میشناسم سریع جواب رو هم دریافت میکنم بعد انجامش میدم، من میدونم که جهان سطل زباله نداره، پس اگر من آشغال وکثیفی ( افکار وگفتار ورفتار ) نادرست به جهان بدم همونو دریافت میکنم…
همیشه تو انجامش موفق نیستم ولی سعی میکنم حواسم به خودم باشه، چون میدونم ارامش وشادی وحس خوشبختی چیزی نیست که کسی بهم بده، باید خودم بسازمش، درستش کنم و به خودم هدیه بدمش، واین هدیه ارزشمند فقط وفقط با کنترل ذهن( تقوا ) بدست میاد…
الهی هزاران بار شکر الله مهربان رو که همیشه از بهترین راه پاسخ میده ، سوال هر درخواست کننده ای رو، وحالا چند ساله که داره از طریق شما واگاهیهاتون پاسخ میده به درخواستهای من ، برای داشتن زندگی بهتر، ودریافت خیر دنیا و بدست اوردن خیر آخرت ان شالله…
در پناه امن خدا باشید استاد قشنگم، برم باقی فایل رو ببینم
به نام خداوندبخشنده ی مهربان..
سلام به روی ماه استاد خوشتیپ و عشق دل خودم،ماشالله به قدو بالا و اون هیکل ورزشکاریتون عزیز دلم، ماشالله به شما که مثل ماه اون وسط میدرخشیدی استادجانم، خدا انشالله حفظتون کنه هرلحظه برای مریم جان وبرای خانوادتون وبرای تک تک ما که عاشقتونیم….
مریم جانم سلام به روی ماهتون عزیزدلم که فیلم این فایلهارو برامون باعشق میگیرید وروی سایت میذارید تا تو شادیهاتون هرلحظه شریک باشیم و شاکر خداوند…
وسلام به همه دوستان عزیزم…
10 دقیقه اول فایلو دیدیم انقد ذوق زده بودم استپ زدم اومدم از حال واحساسم بنویسیم بعدبرم باقی فایلو ببینم…
واااای استاد جانم خیلی سپاسگزارم از رقص زیباتون ممنونم خیلی خیلی ممنونم که فیلمشو برای ما اینجا گذاشتید، خیلی لذت بردم..ماشالله بهتون..
وااای خدای منم چقد کیف کردم از دیدن شیلای عزیز خواننده محبوب دوران نوجوونیهامون، چقدر دلتنگشون بودم، رفتم به گذشته های دور و کلی خاطره برام زنده شد، ماشالله به این شور وشوق وسرزندگی بانو شیلا که تواین سن هم مثل قدیمها سرزنده وشادهستند ومسلط به استیج و برنامه زنده اجرا میکنن، آفرین، کلی اعتماد به نفس وانگیزه گرفتم از دیدنشون، باید حتما این فایلو به مادرم نشون بدم مطمعنم کلی باورهای پوچ و غلط واشتباه تو ذهن مادرم فرسنگها جابه جا میشه، وکلی باعث انگیزه و قدرت میشه براش، چون مادرم 59 سالشه وانقدر مثل خودم شادهست و زنده دل و اهل بزن وبرقص، که هروقت مجلسی میشد کلی باهم میرقصیدیم ولی یه مدته هی میگه زشته دیگه سنی ازم گذشته این واون چی میگن!!!
ولی مطمعنم مادرم وخیلی از خانمهای مملکت ما که توگذشته توزمانی زندگی میکردن که اینجورشادیها توی خودکشورشون بودویه چیز طبیعی وعادی بود براشون واین خواننده های عزیز همسن وسال بودن اونموقعه با مادرامون… ولی با ذوق وگاهی حسرت از خاطره هاشون تعریف میکنن برامون…
طوریکه انگار یکی مجبورشون کرده طور دیگه ای باشن یا شاد نباشن…
همون باورها وعقاید پوچ دیگه…
تازه اسمش گذاشتن طبعییت از قانون واصول جایی که زندگی میکنن..وبا همین باورها
تحت تاثیر تغییرنظام چقدر به اجبار باورها و اعقاید و طرز پوششون تغییر کرد!!
چقدر طرز شادیهاشون تغییر کرد و متاسفانه منزوی شدن جاشو گرفت!!!
تغییری که دلخواه نبود واجباری بود…به قول خودشون البته!!!
اخه کی می تونه منو مجبور کنه که غمگین باشم کافیه من دنبال شادی باشم هرجا باهر قانون و هر شرایط وهر اصولی من، منیکه به دنبال شادی باشم جهان دست به دست هم میده تا بساط شادی منو فراهم کنه(خنده)
من از وقتی باشما استادعزیزم آشناشدم یادگرفتم فارغ از قید وبندهایی که مذهب وسیاست و مکان وزمان وشرایط وآدمها وقوانین برام در نظر گرفته، از هر موقعییتی برای خودم بودن وشادبودن ولذت بردن استفاده کنم…
این حق طبیعیه منه…وکسی نمی تونه این حق رو از من بگیره، خصوصا قضاوت دیگران!!
واقعا چقدر شادی خوبه، چقدر زدن ورقصیدن ولذت بردن از زندگی خود خدارو هم شاد میکنه، چقدر خدا شادی رو دوست داره، که به بنده هاش الهام کرده ساختن ونواختن اینهمه موزیکها وموسیقی ها وترانه های گوناگون رو…
تاحالا به اینهمه گوناگونی صداها، ترانه ها، موسیقی ها دقت کردید؟!
واقعا مغز آدم هنگ میکنه، نمیدم چند میلیون یا شایدم میلیارد خواننده توجهان وجود داره با میلیاردها تن صدای متفاوت، سبکهای متفاوت، شکل وشمایل متفاوت، ترانه های متفاوت…
واقعا آدم دیوانه میشه، اخه ببین چقدر کلمه تو جهان وجود داره که هر شاعری می تونه شعر وترانه ای بنویسه که با ترانه دیگران فرق داشته باشه، اصلا هرکسی یه ترانش یه شعرش باشعر دیگش فرق داشته باشه…
من خودم سالهاست شعر میگم، می نویسم، که به لطف الله میخوام بزودی یکی یکی چاپشون کنم واستارت اولیشو زدم، وبه لطف الله الان تو مراحل تایپ وتصویرگری یه کتاب قصه یعنی چاپ اولین کتاب قصه ام هستم، که به لطف الله نویسندگی و تصویر گری، و گویندگی فایلهای صوتیشم خودم دارم انجام میدم…
میدونم که یه آدم چقدر می تونه نامحدود کلمه هارو جمله هارو که به ذهنش میاد بی وقفه پی درپی بنویسه که این کلمه اش شبیه اون کلمه واین جمله شبیه اون جمله واین اثرش شبیه اون اثرش نباشه…
واین هربار منو شگفت زده میکنه…وزبانم به شکر باز میشه، که خدای من توچقدر زیبایی توچقدر شگفت انگیزی تو چقدر عاشقی توچقدر نازی، که اینجوری توی شعر وترانه واهنگ و رقص وآواز متجلی میشی
در وجود بنده هات…
واقعا خداوند فقط وفقط از بنده هاش همینو میخواد، که از فرط شادی بزنن وبرقصند وشاد باشند وبخند و از اونچه که دارن از وجودخودشون تا هرچیزیکه خودش بهشون داده، لذت ببرن..
به نظر من بزرگترین سپاسگزاری همین شادبودن وزدن ورقصیدنه…اینکه بگی خدایا من انقدر بهت اعتماد دارم انقدر دلم قرصه از بودنت انقدر شادم از داشتند که میخوام هرلحظه بخندم وبرقصم و بخونم وشعربگم وترانه سربدم …
شاید بعضی ها بگن ماکه همیشه این موقعییت رو نداریم اینجوری تواین جمع ها باشیم وبزنیم وبرقصیم، خدمت اون عده باید عرض کنم من تو تنهایی توخونه، حتی موقعه آشپزی و نظافت خونه اکثر موقعه ها موزیک پلی میکنم ورقص کنان کارهامو انجام میدم وحس میکنم باخدا دارم میرقصم هرکی ببینه از بیرون فک میکنه دیوانه ام( خنده)
اقا اگه این دیوانگیه من میخوام دیوانه باشم…
بخدا قسم که بهترین اتفاقات زندگیم برام موقعی افتاده که یه تایم طولانی به هر دلیلی هر جا من در حال رقص وشادی و خنده های از ته دل ولذت بردن از زندگی واون لحظه بودم…
انشالله هممون چنان این باور رو توی وجودمون قدرتمند کنیم وتمرین کنیم که بشه عادتمون که مثل استادعزیزمون وقتی حتی اوضاع برخلاف خواسته ی ماست پاشیم بزنیم برقصیم وبریم شهربازیو وگردش وتفریح و فارغ زغم دوران باشیم…
یعنی خودمون رو عادت بدیم به اینکه شاد باشیم ودنبال شادی…
چون همینطور که غم غم بیشتر میاره، شادی هم شادی بیشتر میاره…
فقط اینطوریه که ایمانمون به خداوند ثابت میشه به والله راه دیگه ای نداره جز این راه، نشون دادن ایمان واقعی..
اینکه بگی من در نهایت توکل در لحظه زندگی میکنم چون میدونم هرچی پیش بیاد برای من خیر به همراه داره، چه من به درکش رسیده باشم ومتوجه اون خیر بشم یا چه متوجه نباشم در هرصورت به قول استاد جهان( خداوند کارشو درست انجام میده) خداوند پاداش میده سریع وخیلی زود…
هممون تجربه کردیم، به قول استاد دیگه هیچ بهونه ای قبول نیست، دیگه اما واگرها قبول نیست…
استادعزیزمون حجت رو برما تموم کردن با آموزش این راه آسون وتجربه هاشون که هربار باما به اشتراک میذارن…
الهی هزاران بارشکر الله مهربان رو، از اینکه من استادجیگر و دوست داشتنی وخوشیپو وعزیز دل و صدالبته موحد وتوحیدی ویکتاپرستی دارم که همیشه تلاش میکنه یکتاپرستی رو به بهترین شکل گسترش بده در جهان…
خداشما استادعزیزمون روحفظ کنه انشالله..
روی ماهتون رو می بوسم استادعزیزم ومریم بانوی گل ودوستداشتنی…
برم باقی فایلو ببینم…
انشالله هممون به لطف الله شادیهامون روز افزون وتنمون سالم ودلمون خوش و حسابهامون پر پول باشه انشالله، وازبندگان شایسته خداوند باشیم تا ابد…