https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/01/abasmanesh-4.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-01-10 05:42:252023-01-31 02:12:52سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 186
349نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
خدای من شـــــــــکرت یک قسمت دیگه از این سفر نابمون و کلی زیبایی هایی که نوش جان کردم
الان ساعت یک و 13 دقیقه بامداد روز چهارشنبه شروع به نوشتن کردم تو دل تاریکی خونه و گیاه پتوس زیبایی که روبروم هست که وقتی خریده بودمش کوجیک بود برگهاش تا نصف تنه اش بود ولی الان برگ هاش بزرگ شدن و رفته روی دیوار و کلی زیبا کرده این خونه مون رو و من هر بار که نگاهش میکنم کلی کیف میکنم
باز هم این قسمت با رقص و آهنگ تو یه فضای فوق العاده با کلی آدم خوش انرژی شروع شد و باز هم استادی که یاد گرفتیم ازش کار کردن روی خودمون زمان نمیشناسه و همیشه ادامه داره تا وقتی که زنده ایم، مهم نیست چقدر روی خودمون کار کردیم و چه نتایج بزرگی گرفتیم اگر میخوایم این نتایج ادامه داشته باشه و باز هم بیشتر و بزرگتر و لذت بهش تر بشه باید همیشه روی خودمون کار کنیم و چی بهتر از عزت نفس که پایه و اساس همه چیز هست، استاد جان بی نهایت تحسین میکنم شما رو که هر کلمه ای که به ما میگید قبل و بعدش شما با تمام وجودتون بهش عمل کرده و میکنید و این همون صداقته هست که مریم جان و تمام ما دانشجوهای شما این رو لمس کردیم تو کلمه به کلمه ا یکه آموزش میدید و به لطف الله و شما داریم با این رسال و زندگی در بهشت تو زندگی تون هم میبینیم و بهتر و بـــــــــهترها درکش میکنیم
شاید به قول خودتون رقص بلد تیستید ولی چقدر خوب و با اعتماد به نفس میرید وسط و با عشق می رقصید و از این کار لذت می برید، استاد من به لطف دوره عزت نفس خــــــــتیلی تغییر کردم میدونم که هنوز باید بیشتر و بیشتر هم کار کنم ولی تا همین جا هم من خیل یتغییر کردم و از نظر عزت مفس اصلا هیـــچ ربطی به زینب قبل تهیه این دوره نداشتم، منی که شهره فامیل و غریبه و دوست و آشنا بودم تو خجالتی بودم آگاهانه وارد شغلی شدم که اصلش صحبت کردن و ارتباط برقرار کردن اونم اغلب با کسانی که از نظر موقعیت اجتماعی و مالی و بقیه موارد بالاتر از من بودن (همون چیزی که تو چکاب فرکانسی قدم اول هم میکید استاد در خصوص این توانایی برقراری ارتباط)، آگاهانه هر جشنی بود کوچیک بزرک من وسط بودم و می رقصیدم منی که رقص بلد نیستم و خیلی مهم ترش همون بحض خجالتی بودن در حد غیر قابل تصورش، یکی از این تجربه ها اتفاقا بجز بحث عزت نفس به سلامتی هم برمی گرده، همین سه ماه پیش به جشن تولدی دعوت بودیم و من و یکی از خواهرام که وارد دوره سلامتی هم شده بودیم تو اون جشن بـــــــــــیشتر از همه و تقریبا از اول تا آخرش وسط بودیم اونم مایی که برخلاف بقیه بجز ناهاری که خورده بودیم تو خونه دیگه تو جشن تولد فقط یه چایی خوردیم ولی بیشتر از همه شون انرژی داشتیم و رقصیدیم و رقصیدیم، البته همون وسط هم ذهن جان باز هم سعی میکرد زورش رو بزنه که بشینم دیگه اکیه حالا رقصیدی دیگه کافیه بابا ببین بقیه چطور قشنگ تر می رقضن ولی توجه نمی کردم و فقط می رقصیدم و لـــــــــذت می بردم
خـــــــــدای من شـــکرت، سفر ادامه داره، استاد این دقیقا یکی از خواسته های من بود که میگفتم چقدر خوب میشه حالا حالاها ادامه داشته باشه چون خـــــــــیلی خیلی لذت بردم، من مخصوصا بخاطر فوت مادرم یه خورده کم کار شدم تو سایت ولی با بودن تو این مسیر من نگاهم فرسنگ ها نسبت به مرگ تغییر کرد و این سریال هم مثل سری اولش خـــــــیلی بهم کمک کرد که با توجه آگاهانه به زیبایی بزرگتر بشم، خـــــــــــدایا شـــــکرت، استاد عزیزم و مریم جان سپاسگزارم از شما عزیزان دلم
قدردان بودن و سپاسگذار بودن نسبت به خودمون نسبت به جهان اطرافمون، چیزی که هر لحظه باید تمرین و تکرارش کنم و خدا رو شکر میکنم دیگه داره بخشی از وجودم میشه، شما استاد عزیزم هم که اینقدر قشنگ به این قانون عمل میکنید که هر بار من با دیدن رفتارهای طبیعی و روزمره شما در راستای عمل کردن به این قانون، بیشتر یاد میگیرم تا من هم همینطور متعهد باشم به عمل کردن، مثل استفاده از این کارواش زیبای سکه ای که بهش هدایت شدید که هر چقدر سکه بیشتری بدید آپشن ها و مدت زمان بیشتری رو به شما میده (همون سیستمی بودن جهان) که یه قانونه، آدم نیست که بخواد دلی بسوزه دلی به رحم بیاد، اگر در مسیر درست بودم نعمت های بیشتر بهم داده میشود تمام، لاجرم داده میشود جون قانونش همینه، خدایا شـــــکرت برای این فورد زیبا و فوق العاده که بوسیله اون استاد و مریم جان به کلی نشنال پارک های زیبا و کلی زیبایی های دیگه رفتن و ما همراه با اونها نوش جام کردیم و بزرگتر شدیم، چـــــــقدر با عشق و با حوصله استاد ایم فورد زیبا رو شستن و برق انداختن که الحق شایسته اش بود
و اما پاسپورت های مربوط به نشنال پارک ها چه ایده جذابی هست، دمشون گرم، تمام نشنال پارک ها در اون ذکر شده و میشه قشنگ هر کدوم رو رفته باشیم تیکک بخوره و مهرش هم بزنیم
خدای من چه غار زیبایی بود، چه متریال طبیعی جادویی بود تو این غار، هر قسمتش به یه شکل زیبای خاصی بود، سنگ هایی که به شکل جادویی و دیوانه کننده ای پیکر تراشی شدند که به قول مریم جام انگار یه پیکر تراش حرفه ای نشسته قدم به قدم سنگ هایی که تو این غار هست رو تراشیده و به این شکل جادویی دراورده باشه، خدای من الله اکبر از این همه زیبایی که تا چند وقت پیش استاد جان که کل ایالت ها رو تقریبا رفته میگفتن آمریکا رو حداقل 50 سال زمان نیازه تا زیبایی اش رو دید ولی الان میگن نه بابا فقط همین یه دونه ایالتش اینقدر زمان لازم داره، خدای من شـــــــــــکرت برای بی نهایت بودن زیبایی ها و نعمت ها و ثروتها
خدایا شــــــــکرت، چقدر لذت بخشه هدایت کردنت خداجونم به سمت در بهترین زمان و مکان بودن، که مهم ترین شعار استاد جان و مریم بانو هم هست در شروع مخصوصا هر سفرشون و می بینیم که چقدر قشنگ همیشه خداوند در بهترین زمان و مکان هدایتشون کرده، همیشه هر جا رفتن بهترین آب و هوا رو تجربه کردن، چاهایی که همین که استاد و مریم جان از اون جا خارج شدن شنیدن کلی برف و بارون های شدید اومده ولـــــــی وقتی اونا اونجا بودن نه خبر فقط خبر هوای خوب و دلپذیر برای تجربه زیبایی ها بوده و بس، خدایا شـــــکرت
هر لحظه مون توحیدی تر و ثروتمندتر در پناه رب العالمین
من همیشه کامنت های فوق العاده شما را میخونم و واقعا لذت میبرم که اینقدر مسلط به قرآن هستید و هر جلسه برامون یه آیه داری
این بار که کولاک کردی و سه تا از آیه های عالی این کتاب را برامون آوردی
از سوره حمد که به نظر من کل قرآن در سوره حمد خلاصه شده و اگر کسی اون سوره را بفهمه و عمل کنه براش کافیه.
از آیه بعد که خدا در مورد خودش به پیامبر توضیح میده و اینکه کارش چی هست و هفت بار ضمیر من در اون آیه به کار میبره خدا
از آیه بعدش که در مورد کسانی هست که در دنیا زندکی خوبی نداشتند و همش در سختی بودند و خداوند در مقابل بهانه ها و کارشکنی ها می فرماید که مگر زمین من بزرگ نبود مهاجرت میکردید،شما باید تغییر میکردید و تغییر میدادید شرایط زندگیتونا
سلام به استاد عباسمنش عزیزم و مریم جانم و سلام به همه دوستان خوبم در این سایت الهی و بینظیر.
بهبه، این قسمت چه شاد و طوفانی شروع شد استاد. چقدر لذت بردم از دیدن مردها و زنهای زیبا و شاد و ثروتمندی که اینقدر قشنگ میرقصیدند و لذت میبردند. تحسین میکنم روحیه و اعتمادبهنفسشون رو.
تحسین میکنم اون آقایی رو که روی سر اون خانم اسکناس میریخت و تحسین میکنم اون خانم رو که برای ایشون بوسه میفرستاد.
ای جووونم به استاد ماه خودمون که هر جا میرن با انرژی خوب و فرکانس عالی خودشون همه رو تحت تأثیر قرار میدن و اینجا هم شیلای عزیز بهشون گفتند که «وایساااا همینجا باهات کااار داریم». یعنی اینکه: انقدر انرژیت عالیه که حیفه بری بشینی و دلمون نمیاد این وسط نباشی.
کلی خاطرات برام زنده شد با دیدن شیلای عزیز و آقای عباس قادری. و از شنیدن دوباره صداشون لذت بردم. براشون سلامتی و بهترین نعمتها رو آرزو میکنم.
تحسینتون میکنم استاد عزیز و عزتمندم. بزرگترین درس عملی عزت نفس رو به ما دادین با این رقصهای زیباتون. والله من که لذت بردم. کِیف کردم از این همه زیبایی رقصتون. چه چیزی در شما هست که باعث میشه ما اینقدرررر عاشقتون باشیم؟ به نظرم، خالص بودنتون. خلوص قلبیتون، صادق بودنتون و در یک کلام، «خودتون بودن». شما عجیب خودتون هستین. وقتی درس میدید و از قوانین خداوند صحبت میکنید، وقتی قربونصدقه مرغ و جوجهها میرید، وقتی میرقصید، و… در هر لحظه خودتون هستید، مثل بچهها که تظاهر کردن و فیلم بازی کردن بلد نیستن و خیلی به انرژی مبدأ نزدیکن و واسه همین هم انقدر خوبن که آدم دلش براشون غنج میره.
و ای جووونم به مریم نازنین و دوستداشتنی خودمون که این همه شادی و زیبایی رو ثبت کردند و لحظه لحظه برای ما فیلم گرفتند و چشم و گوش ما شدند برای دیدن و شنیدن.
ما هم با شما این حسهای خوب رو دریافت کردیم. کلی شاد شدیم و انرژی گرفتیم و خودمون رو اونجا مجسم کردیم. هزاران بار سپاسگزارم ازتون. عاشق هر دوتون هستم.
استاد گفتین که 17 روز در لسآنجلس بودین. و این فقط بخش کوچیکی از سفرتون به دور امریکاست. تحسینتون میکنم که این قدر ثروتمند هستید که بتونید ماهها بدون دغدغه در سفر باشید، اون هم به آزادانهترین و زیباترین شکل ممکن.
اون غار فوقالعاده و جادویی و اعجابانگیز بود. واقعاً که «در هر گوشهای از این عالم نشانههایی برای خردمندان است، اگر که بدانند». بینظیر بود. خدا رو هزاران بار شکر به خاطر این همه زیبایی. و سپاسگزارم که برامون فیلم گرفتید.
مربم جون عاشقتونم که استاد گفتند هر جا میرید از اونجا یه یادگاری میخرید. یاد خودم افتادم. منم اینطوری هستم. از دو سه سفر خارج از کشوری که رفتیم نمادهایی از اونجا به عنوان یادگاری آوردیم که خیلی دوستشون دارم. و دلم میخواد خیلییی زیاد بشن. البته از شهرهای ایران هم همینطور. از هر جایی که رفتیم یه چیزی یادگاری گرفتیم که خیلی حس خوبی بهمون میده.
همه چیز عالی و زیبا بود. خدا میدونه در قسمت بعدی چه مناظر زیبایی رو در تگزاس خواهیم دید.
عاشقتون هستم و بینهایت ازتون سپاسگزارم. در پناه خدا شاد و سالم و ثروتمند باشین همگی.
من میخوام با این جمله شروع کنم که واقعا چرا ما انقدر ساده حرف گوووش نمیدیم ؟ چرا میخوایم زوررر بزنیم برای داشتن هر چیزی ؟؟؟ چرا سعی نمیکنیم درمورد همه چیز رها باشیم …
سعیده سعیده وای بر تو اگر تجربه ی امشبت تورو بزرگتر نکنه …
از صبح هرزمان قصد کردم این قسمت رو ببینم نشد ،یا نت همراهی نمیکرد ،یا کار پیش میومد اصلا به دلایل مسخره که روز قبل اصلا خبری نبود ازش ،حتی یک ثانیه از فیلم پخش نمیشد …
من چی کار کردم ؟ از قانون استفاده کردم
گفتم حتما الان وقت دیدنش نیست،بزار به وقتش …
چون ذهنم تو این مورد ،مثل هزار مورد دیگه مقاومتی نداشت ،خیلی راحت رهاش کرد …
بعد کلی کار انجام دادم ،شکرگزاری،ستاره قطبی، نشانه ی روزانه م،خوندن کامنت بچه ها ،گوش کردن به جلسه ٣عزت نفس،ی جلسه از قدم ٢،کامنت گذاشتن ….
بین تموم کارهای روزمره خونه و بیرون ،اینا همرو انجام دادم ،اما این ویدئو رو نمیشد ببینم و گذاشتم به وقتش …
اینم بگم این روز ها دقیقا دارم تو تضادی زندگی میکنم که اگر سعیده ی یک سال پیش بود تا الان پاشیده بود ،اما من ایمان و توکلم رو حفظ کردم و مطمئنم بزودی در ها باز میشه و اتفاقات عالی میفته و بسیار تونستم حالم رو در طول روز عالی نگه دارم …
خلاصه نمیدونم شما هم حس میکنید یا نه ،این شیطون بچه شبا انگار یکم موذی تر میشه …
طبق عادتم داشتم قبل خواب ایمیل های کامنت بچه هارو میخوندم …تا رسیدم به چندتا جواب تو عقل کل که بچه ها نتایج خوب گرفته بودن …
اون شیطون بچه موذی شروع کرد به نجوا کردن که ها دیدی …بقیه چه خوب نتیجه گرفتن،تو هیچی ،تو فلان ،تو نمیتونی …ازین دسته چرت و پرتا…
یکم حالم گرفته شد …
بعد ته دلم گفت قبل خواب بیا این قسمت سفر به دور آمریکا رو ببین و بعد بخواب …
همزمان با شروع فیلم …
و خوندن گرمی دستای تورو میخوام ،تورو میخوام
تورومیخوام تورومیخوام ،اشکای منم سرازیر شد …
انگار یکی منتظر گریه باشه و دنبال بهونه …
بعد که فیلم رفت جلو تر …. آهنگ شاد شدو استاد اومد
خنده و گریه م قاطی شد :))
بعد چند ثانیه یادم رفت داشتم گریه میکردم اصن :)))))))))
فقط داشتم میخندیدم و کیف میکردم …
آخه من عاااشق بزن و برقصم
کارم اینه :)
من اگر اونجا بودم هیچکس نمیتونست منو از وسط در بیاره :))))
فقط با شلیک کلاشینکف میتونستن منو متوقف کنند :)))))))
آقا مووو به خووودم اووومدم دیدم این شیطان بچه گوورشو گم کرد جاش نووور خدا اوووومد ….
بعد دیینگ دییینگ ،این لامپ های دور سرم روشن شد حالا فهمیدی چرا از صبح ویدئو باز نمیشد ؟؟؟؟
چون الان باید میدیدی !
وقت درستش الان بود !
اینم از نتیجه قانون رهایی …
خدایا دمت گرم
من روی ده دقیقه اول فیلم رو استاپ کردم بیام این کامنت رو بنویسم وبرم
استاد عااااشقتم…. توو فقط برررقص…
با شوق فراوان منتظر مریم جان بودم بیاد تووو صحنه که نشششد
سلام استادعباسمنش عزیزومریم جان.چقدرخداروشکرمیکنم بابت دیدن این فایل چقدرجذاب واعجاب برانگیزبوداین غار.من به شخصه خیلی مناظروپدیده های طبیعی رودوس دارم وقتی میبینمشون انقدرهیجان زده میشم که حتی نمیتونم حرف بزنم.امروزهم بادیدن این غارفقط ی لبخندبزرگ روی صورتم بودباچشمای ازشعف بیرون زده واشک ازچشام سرازیربود.عظمت وابهت این غارانقدرزیادبودکه ازصمیم قلبم داشتم لذت میبردم وسپاسگزارخداوندقادرمتعال بودم.خودم روداخل اون غارتجسم کردم هواشواستنشاق کردم نوروتاریکیشوباچشم سردیدم به قندیلهادست کشیدم صدای پاهام روی تریل رو شنیدم وگوشام روتیزکردم براشنیدن تمام صداهای داخل غارخصوصا صدای سوتی که میومد.نفسم توسینه ام حبس شده بودداشتم توذهنم تصورمیکردم که اگرشماومریم جان باصدای بلندصحبت کنیدصداتون چطوری توی غارمیپیچه تاحتی باانعکاس صداروشنیدم.من دیدن این پدیده های شگفت انگیزطبیعی رو به دیدن الباقی جذابیت های دنیا که مثلاممکنه ساخت دست انسان باشه ترجیح میدم واولویت اولم هستند.خصوصا ی همچین جاهایی بااین میزان ازابهت وشکوه.نه اینکه دست سازه های انسانی برام جذاب نباشن ها،نه.ولی اول دست سازه های خداوندی بعدانسانیدرهرصورت بی نظیربود.
استادعزیزچقدرباشادی ورقص شمامنم شادشدم وخندیدم کلی تحسینتون کردم که باوجوداینکه طبق فرمایش خودتون رقص بلدنیستیداینقدر،زیبارقصیدید.رقصیدن یکی ازکارهاییه که واقعامنوهمیشه سرحال میکنه وبه وجدمیام.حتی درخلوت خودم وبه صورت فان وسرگرمی.چقدرتحسین کردم اون جمع داخل دیسکو،روکه باصلح درکنارهم بالذت همه باهم میرقصیدن ومیخندیدن وشادبودن.چقدرمریم جان روتحسین کردم که شماروبه رقصیدن تشویق کردولذت بردن شمابرای ایشون هم مهم بود.چقدرفضای دیسکوزیبابودبانورهای زیبای رنگی رنگی لباسهای قشنگ مردم وروحیه های خوب واکتیو.سپاسگزارم ازخداوندعزیزم که شرایط لذت بردن شماروهمیشه به طریقه های مختلف فراهم میکنه وراه روبرای همه بازگذاشته حالادیگه هرکسی به روش خودش اززندگیش لذت میبره.خدای عزیزترازجانم دوستت دارم وسپاسگزارتوام تاابدسپاسگزاراستادخوبم ومریم عزیزم هم هستم که چشمای مارونوازش میکنن با یک چنین تصاویرفوق العاده زیبایی،دوستتون دارم
چقدر احساس کهنه اما بسیار لذتبخش قبلا در خودم کردم با اجرای این خواننده های عزیز قدیمی
چقدر اجرای خوب هم داشتند و برا شماها ارزش قائل شدن از اینکه تازه اومدین وارد رقص در مجلس شدین اونجایی که خانم شیلا میگه صبر کنید یه آهنگ خوزستانی براتون اجرا کنیم
وقتی افراد اینجا داشتند میرقصیدن و شادی میکردن یه لحظه این تصاویر رو من دیدم که چقدر اینها در مدار بالایی از جامعه هستند که هم مهاجر هستند هم اینکه چقدر خوش پوش شیک و شاداب واقعا احسنت به همشون حالا شاید یسری ویژگی های دیگه ای که مخالف با کسانی مانند جمع ما داشته باشند من کار به اون ندارم بلکه این ویژگی شاد بودن و مهاجر بودنشون رو تحسین میکنم،،
چقدر مریم بانوی عزیز که اینجور آهنگهای تصویری چندسال قبل با الان رو با هم میکس کردی واقعا خلاقانه و عالی شده ممنون از این زحمات خوب شما
خدای من این روزها من قبل از هر اتفاقی در این فایلها قبلش یا در اتفاقات زندگیم تجربه اش میکنم یا شب قبلش خوابشو میبینم
چونکه من دیشب خواب چندتا از خانم های اقوام خودمون رو میدیدم که همش در حال شادی کردن و گردش رفتنند و من تو خواب پیش خودم میگفتم چطور فلانی که فعلا اوضاع سختی داره اما چطور اینقدر خوشحاله آفرین بهش و من چقدر تحسینش میکردم
مهم نیست که تو خواب دیدم بلکه مهم اینه که خداوند از هر طریق حال خوب رو به من میده این مهمه واقعا سپاسگذار همچین خدایی که لازمان و لامکانه و هیچ محدودیت و غیرممکنی براش وجود نداره ما هم که از همون خداییم پس میتونیم بدون هیچ محدودیتی زندگی کنیم مانند این خانم خواننده بعداز اینهمه سال فعالیت کردن در موسیقی اما همچنان داره فعالیت میکنه
اما من بیشتر از اون و خیلی های دیگه استاد عزیز رو تحسین کردم چونکه یه عمر باورها و نوع دیدگاهی که استاد داره رو من گشتم هیچ کجای دنیا ندیدم چونکه استاد هزاران برابر از اون خانم خواننده که اینقدر هنوز داره ادامه میده باکیفیت تر و قدرتمندتره
چونکه خداروشکر من سالهاست اینقدر تجربه کردم و دیدگاههای آدمهای مختلف رو بررسی کردم و الگو برداری کردم اما همیشه یه حسی در وجود من میگفت که بازم اکثر اون الگوها اونطور که من میخواستم نبودن
و الان خیلی خیلی بهتر درک میکنم که هرکسی نمیتونه الگوی مناسبی برام باشه اما استادان عزیز « استاد و مریم بانو»خیلی عالی و مناسب هستند
استاد چقدر جالب یکی دیگه از هماهنگی های من با این قسمت
از چندروز قبل تصمیم گرفتم که موتور سیکلت خوبم که اونم همرنگ ماشین شماست بهش رسیدگی کنم هم سیستم موتورش هم ظاهرش و همیشه برا اکثر کارهام یا بگم همه کارهام حتی ظاهری ترین کارهام که ممکنه ذهنم یا خیلی ها بگین اینکه مهم نیست اما من با کارکرد باورهام و آگاهی ها میتونم منطق درست برا ذهنم داشته باشم
من از چند روز قبل وقتی تصمیم گرفتم موتورمو درست تر و خوشکل موشکل کنم حرف ذهنم این بود که رسیدگی به ظاهر این موتور نیاز نیست الکی ست
گفتم نه الکی نیست وقتی وسیله نقلیه من ظاهر خوب و تمیز داشته باشه احساس میکنم لیاس خودم تمیز و مرتبه و همچنین دیگران هم ارزش و احترام بیشتری برام قائل میشند چونکه اول خودم دارم برا خودم ارزش قائل میشم و خلاصه من چقدر وسیله براش از لوازم یدکی خرید کردم و یکی از دوستام بهم گفت یه بار موتور تو بده من میبرم کارواش میشورم برق بزنه و برد شست و عالی تحویلم داد بدون هزینه
خودم باز رفتم چندتا وسیله دیگه هم براش خریدم و گذاشتم روش
از روزی که اینجور بیشتر بهش رسیدم الان لذت میبرم از سوار شدنش و همیشه به همه میگم خدایا شکرت این موتور من خیلی عالیه خیلی من دوستش دارم و یه بار هم دوستم تعمیر کار موتور سیکلت هست بهم گفت بی معرفت شدی که نمیای پیش من گفتم باور کن اصلا خراب نمیشه که بیارم پیشت
بااینکه اینهمه هرروز ازش کار میکشم
وقتی استاد شما داری ماشین قشنگتو میشوری و ازش تشکر میکنی بلکه داری از خداوند تشکر میکنی و باعث میشه که ابزار و نعمتهای بیشتر و عالی تری وارد زندگیت بشه و من همون موقع یاد خودم افتادم گفتم خدایا شکرت ببین این هماهنگی جهانت با منه که چندروزه دارم بیشتر از قبل از موتورم تشکر میکنم و بیشتر بهش رسیدگی میکنم بخاطر خوب بودنش و از اینکه همسفر خوب من هست پس من باز بیشتر اینو همیشه هواسم باشه که مهم نیست من از یه آدم تشکر کنم یا از اشیاء مختلف بلکه من دارم از خودم و خدای خودم تشکر میکنم
یادمه وقتی کتاب صوتی راز قدرت از خانم راندابرن گوش میدادم میگفت وقتی شما میگی من از فلان وسیله یا فلان آدم بدم میاد این یعنی عشق ندادن
یعنی عاشق نبودن
یعنی نکات زیبا ندیدن
استاد موقع رقصیدن چقدر متوجه کیفیت جسمانیت شدم
من خودم ورزشکارم و از خیلی سالهای پیش همیشه تلاشم این بود و هست که تغذیه سالم داشته باشم و این ویژگیم رو حتی امروز یکی از اهالی محله مون بهم میگفت و غیراز اون تا الان صدها نفر دیگه بهم میگفت سجاد شنیدم هر تغذیه نامناسب و ناسالمی نمیخوری
خلاصه بگم اینکه هرروز دارم بیشتر و بیشتر این ویژگیم رو بیشتر بهش عمل میکنم
بااینکه هنچز دوره قانون سلامتی رو ندارم اما خب همیشه برا ورودی تغذیه سالم برا خودم ارزش قائل میشم و امشبم خونه برادرم دعوت بودم بااینکه گرسنه بودم اما گفتم من از غذاتون نمیخورم بهم گفتن آهان چونکه روغن و مواد ناسالم داره گفتم بله گفتن بیخیال حالا بیا بخور اما من گفتم نه ممنون
لب نزدم و اومدم خونه جاتون خالی تقریبا یکساعت قبل یه وعده غذای سبک میل کردم
خب بریم سراغ این غار بسیار زیبا و دیدنی یاد قسمت های ابتدایی این سریال افتادم که چقدر غارهای بسیار زیبا رو اونموقع تجربه کردیم اونموقع با صدا الان بی صدا اما هردوتاش هم زیبا هم لذتبخش
اونا برا شما ارزش قائل شدن و شما هم برا اونا که بلند حرف نزدین و با ولوم کم برامون در این غار دیدنی همه جاشو با دوربین به رخ کشیدین و ما هم برا شما ارزش قائل شدیم و همیشه با عشق هستیم
وقتی بهتون گفتن لطفا با صدای آروم داخل غار حرف بزنید مانند کتابخونه یاد خودم افتادم زمانی که قبل از آشنا با این مسیر بخاطر اشتیاق زیاد و سوزان برا تغییر و رشد فردی خودم عضو دوتا کتابخونه شهرم بودم یه بار رفتم داخل کتابخونه داشتم حرف میزدم مسئول اونجا گفت لطفا آروم چونکه دارن کتاب مطالعه میکنند
راستی امروز شهر ما بارون ترکوند خداروشکر خیلی عالی بود
خدایا ممنون از اینکه همه جای جهان زیبات به همه نعمت و لذت رو عطا میکنی بغیرالحساب
درست مانند بارون امروز اگه من نرفته بودم بیرون زیر بارون خب خودم دریافت نمیکردم و از لذتهاش محروم میشدم اونکه میباره
خدایا همیشه این منم که ایراد دارم که باید هربار خودمو عیب یابی و اصلاح کنم تو که مشکلی نداری اما خوشحالم و افتخار میکنم که همچین خدای بی انتهایی دارم و همچنین که بهترین خانواده رو بهم عطا کرده
بهترینها و قدرتمندترین هارو براتون آرزو میکنم نه فقط در یه زمان خاص بلکه در هرزمان،مکان،شرایط،سن و سال،موقعیت خاص.
واااااای گمشده پیدا شده چقدر دلم میخواست ببینم دوباره شیلا رو و بفهمم چرا دیگه ترانه جدید نخوند و فعالیتش رو متوقف کرد
استاد ممنونم که با رفتن به این کاباره و فیلم گرفتن از شیلا منو خوشحال کردین
از خدا میخوام شما و مریم جوون رو هم با یه اتفاق قشنگ و زیبا خوشحال کنه ️️
سلام بر استاد عزیز و همراه خوش ذوقش مریم جوون
استاد امسال بعد از گذشت چندین سال مشهد برای بار دوم برف بارید و دخترم پیشنهاد داد مثل استاد بریم پیاده روی و از این نعمت و برکت خدا لذت ببریم و من هم قبول کردم توی مسیر فقط زیبایی دیدم که قبلا نمی دیدم چون آدم به شدت سرمایی هستم و از برف و بارون و سرما فرار میکنم 🫠🫠
خدا رو شکر که به واسطه شما لنزی روی چشم همه ماگذاشته شد که جهان اطراف مونو جور دیگه ای ببینیم تا بهتر و بیشتر لذت ببریم و نعمت های بیشتری شامل حال خوب مون بشه
از اعتماد به نفسی که دارین خیلی خوشم میاد امیدوارم روزی برسه که من هم همینطور باشم که البته زیاد داغون نیستم ولی راحت هم نیستم
خدایا چه غار قشنگی در دل زمین جا دادی که این همه زیبایی رو نمیشه وصف کرد و نمیشه سپاسگزاری کرد
خودت میدونی که اگر تمام درختان قلم بشوند و تمام دریاها مرکب نمیشه نعمت های تو رو نوشت و سپاسگزاری کرد
امروز با مشکلی که برام پیش اومده و هنوز نتونستم برطرفش کنم سعی کردم ذهنم رو از ناخواسته بردارم و بذارم روی خواسته ام تا برام بهترین اتفاق رقم بخوره
از شما و مریم جوون بابت این نگاه متفاوتی که در ما ایجاد کردین تا جهان برامون زیبا جلوه کنه بی نهایت سپاسگزارم
یکی از بزرگترین نعمتهایی که خداوند به من داده تا بهتر رشد کنم وجود نازنین شما و مریم جوونه
شما برام (ربّ مضاف) شدین
از خدا میخوام این کشتی نوحی که ساختین و ماها رو با هدایت به سمت این کشتی میاره حفظ کنه
سلام ب استاد مهربانم و مریم جان ودیگر دوستان همفرکانسی امروز بارها وبارها این فایل دیدم ولذت بردم وکامنتهای دوستانم رو خوندم خیلی حالم عالی شد واقعا همه وهمه عالی مطلب را بازگو میکنند از خوندن کامنتها لذت میبرم وتازه متوجه میشم ک باید چطوری ازاین فایلهای عالی درس زنگی کردن را بیاموزم امروز خیلی حالم عالی عالی شد ودر تمام لحظه ها شکر گزار خدای خودم بودم خدایا ازت ممنونم مرا ب این کره خاکی آوردی تا عاشقانه بندگی کنم من لایق بندگی خدا مهربانم رو دارم من عاشق خدای خودم هستم ثروتمند شدن خیلی باشکوه استاد ازت ممنونم راستی قدم اول خریدم داره کمکم چرخ دندهای زندگیم روان میشه منتظر خبرای خوب از نتیجه زندگیم باشید بدرود
استاد جان این سوال واقعا ذهن منو مشغول کرده و بعد از خوندن کامنت دوستان، هی لابلای این متن ها و کامنت های دوستان عزیز، تو ذهنم این میومد اون نفرات اولی که غار رو کشف کردندچطور تونستن ؟ یا بقول مریم جان اولین نفر چطوری اومده پایین؟چطوری اومده تو دل این غــار؟ غاری که تاریکه تاریکه و از یک ارتفاع خیلی زیاد باید بیای پایین تا برسی تو مسیرهای غار.صخره صخره صخره…یعنی تنها راهش این بوده که یک طناب بندازن پایین یواش یواش بیان تو دل تاریکی غار…
استاد جان و مریم جانم این سوال ذهن منم خیلی مشغول کرده و فقط این به ذهنم میاد ایمان و باور اون اولن نفر ستودنی بوده. قدرت ایمان و باوری قــوی تونسته که دست به همچین کاری بزنه.تو دل ناشناخته قدم که نه، شیــرجــه بزنه. واقعا یک ایــمان، یک شجاعت، یک باور قوی فقط باعث شده…
جایی که راه نیست، خداوند راه میگشاید…
اون فرد با اون ایمان و باورش خدا میدونه اون لحظه با چه قدرت و حمایت و هدایتی به سمت داخل غار حرکت کرده و این ناشناخته رو جوری کشف کرده که الان میشه گفت جز جذاب ترین، حیرت انگیز ترین، قدیمی ترین، شگفت انگیز ترین و خارق العاده ترین خلقت های خداست.واقعا درود بر اون ایمان و باورش. من از خدا میخوام دل منــو چنان بزرگ کنه که چنان ایمان و باوری در من شکل بگیره تا برم توی دل ترس ها و ناشناخته ها و تجربه های نــابــی که فقط خودش میتونه حامی و نگهدار و هدایتگرم باشه فقط خودش…
خدایا شکرت که منو هربار بزرگتر و آماده دریافت نعمت ها و ثروت های بیشتری میکنی….خب این سوال که تو غار بودیم که اومدم مکتوب کردم، ذهنم آرام گرفت و قلبم میگه هیچ چیز نشدنی نیست و حتی زیرزمین هم مسخر انسان میشه وقتی فقط تنها قدرت جهان رو اون بدونیم.
بنام خدایی که بشـــــــدت کافیست
سلام به همه همسفران نازنینم
خدای من شـــــــــکرت یک قسمت دیگه از این سفر نابمون و کلی زیبایی هایی که نوش جان کردم
الان ساعت یک و 13 دقیقه بامداد روز چهارشنبه شروع به نوشتن کردم تو دل تاریکی خونه و گیاه پتوس زیبایی که روبروم هست که وقتی خریده بودمش کوجیک بود برگهاش تا نصف تنه اش بود ولی الان برگ هاش بزرگ شدن و رفته روی دیوار و کلی زیبا کرده این خونه مون رو و من هر بار که نگاهش میکنم کلی کیف میکنم
باز هم این قسمت با رقص و آهنگ تو یه فضای فوق العاده با کلی آدم خوش انرژی شروع شد و باز هم استادی که یاد گرفتیم ازش کار کردن روی خودمون زمان نمیشناسه و همیشه ادامه داره تا وقتی که زنده ایم، مهم نیست چقدر روی خودمون کار کردیم و چه نتایج بزرگی گرفتیم اگر میخوایم این نتایج ادامه داشته باشه و باز هم بیشتر و بزرگتر و لذت بهش تر بشه باید همیشه روی خودمون کار کنیم و چی بهتر از عزت نفس که پایه و اساس همه چیز هست، استاد جان بی نهایت تحسین میکنم شما رو که هر کلمه ای که به ما میگید قبل و بعدش شما با تمام وجودتون بهش عمل کرده و میکنید و این همون صداقته هست که مریم جان و تمام ما دانشجوهای شما این رو لمس کردیم تو کلمه به کلمه ا یکه آموزش میدید و به لطف الله و شما داریم با این رسال و زندگی در بهشت تو زندگی تون هم میبینیم و بهتر و بـــــــــهترها درکش میکنیم
شاید به قول خودتون رقص بلد تیستید ولی چقدر خوب و با اعتماد به نفس میرید وسط و با عشق می رقصید و از این کار لذت می برید، استاد من به لطف دوره عزت نفس خــــــــتیلی تغییر کردم میدونم که هنوز باید بیشتر و بیشتر هم کار کنم ولی تا همین جا هم من خیل یتغییر کردم و از نظر عزت مفس اصلا هیـــچ ربطی به زینب قبل تهیه این دوره نداشتم، منی که شهره فامیل و غریبه و دوست و آشنا بودم تو خجالتی بودم آگاهانه وارد شغلی شدم که اصلش صحبت کردن و ارتباط برقرار کردن اونم اغلب با کسانی که از نظر موقعیت اجتماعی و مالی و بقیه موارد بالاتر از من بودن (همون چیزی که تو چکاب فرکانسی قدم اول هم میکید استاد در خصوص این توانایی برقراری ارتباط)، آگاهانه هر جشنی بود کوچیک بزرک من وسط بودم و می رقصیدم منی که رقص بلد نیستم و خیلی مهم ترش همون بحض خجالتی بودن در حد غیر قابل تصورش، یکی از این تجربه ها اتفاقا بجز بحث عزت نفس به سلامتی هم برمی گرده، همین سه ماه پیش به جشن تولدی دعوت بودیم و من و یکی از خواهرام که وارد دوره سلامتی هم شده بودیم تو اون جشن بـــــــــــیشتر از همه و تقریبا از اول تا آخرش وسط بودیم اونم مایی که برخلاف بقیه بجز ناهاری که خورده بودیم تو خونه دیگه تو جشن تولد فقط یه چایی خوردیم ولی بیشتر از همه شون انرژی داشتیم و رقصیدیم و رقصیدیم، البته همون وسط هم ذهن جان باز هم سعی میکرد زورش رو بزنه که بشینم دیگه اکیه حالا رقصیدی دیگه کافیه بابا ببین بقیه چطور قشنگ تر می رقضن ولی توجه نمی کردم و فقط می رقصیدم و لـــــــــذت می بردم
خـــــــــدای من شـــکرت، سفر ادامه داره، استاد این دقیقا یکی از خواسته های من بود که میگفتم چقدر خوب میشه حالا حالاها ادامه داشته باشه چون خـــــــــیلی خیلی لذت بردم، من مخصوصا بخاطر فوت مادرم یه خورده کم کار شدم تو سایت ولی با بودن تو این مسیر من نگاهم فرسنگ ها نسبت به مرگ تغییر کرد و این سریال هم مثل سری اولش خـــــــیلی بهم کمک کرد که با توجه آگاهانه به زیبایی بزرگتر بشم، خـــــــــــدایا شـــــکرت، استاد عزیزم و مریم جان سپاسگزارم از شما عزیزان دلم
قدردان بودن و سپاسگذار بودن نسبت به خودمون نسبت به جهان اطرافمون، چیزی که هر لحظه باید تمرین و تکرارش کنم و خدا رو شکر میکنم دیگه داره بخشی از وجودم میشه، شما استاد عزیزم هم که اینقدر قشنگ به این قانون عمل میکنید که هر بار من با دیدن رفتارهای طبیعی و روزمره شما در راستای عمل کردن به این قانون، بیشتر یاد میگیرم تا من هم همینطور متعهد باشم به عمل کردن، مثل استفاده از این کارواش زیبای سکه ای که بهش هدایت شدید که هر چقدر سکه بیشتری بدید آپشن ها و مدت زمان بیشتری رو به شما میده (همون سیستمی بودن جهان) که یه قانونه، آدم نیست که بخواد دلی بسوزه دلی به رحم بیاد، اگر در مسیر درست بودم نعمت های بیشتر بهم داده میشود تمام، لاجرم داده میشود جون قانونش همینه، خدایا شـــــکرت برای این فورد زیبا و فوق العاده که بوسیله اون استاد و مریم جان به کلی نشنال پارک های زیبا و کلی زیبایی های دیگه رفتن و ما همراه با اونها نوش جام کردیم و بزرگتر شدیم، چـــــــقدر با عشق و با حوصله استاد ایم فورد زیبا رو شستن و برق انداختن که الحق شایسته اش بود
و اما پاسپورت های مربوط به نشنال پارک ها چه ایده جذابی هست، دمشون گرم، تمام نشنال پارک ها در اون ذکر شده و میشه قشنگ هر کدوم رو رفته باشیم تیکک بخوره و مهرش هم بزنیم
خدای من چه غار زیبایی بود، چه متریال طبیعی جادویی بود تو این غار، هر قسمتش به یه شکل زیبای خاصی بود، سنگ هایی که به شکل جادویی و دیوانه کننده ای پیکر تراشی شدند که به قول مریم جام انگار یه پیکر تراش حرفه ای نشسته قدم به قدم سنگ هایی که تو این غار هست رو تراشیده و به این شکل جادویی دراورده باشه، خدای من الله اکبر از این همه زیبایی که تا چند وقت پیش استاد جان که کل ایالت ها رو تقریبا رفته میگفتن آمریکا رو حداقل 50 سال زمان نیازه تا زیبایی اش رو دید ولی الان میگن نه بابا فقط همین یه دونه ایالتش اینقدر زمان لازم داره، خدای من شـــــــــــکرت برای بی نهایت بودن زیبایی ها و نعمت ها و ثروتها
خدایا شــــــــکرت، چقدر لذت بخشه هدایت کردنت خداجونم به سمت در بهترین زمان و مکان بودن، که مهم ترین شعار استاد جان و مریم بانو هم هست در شروع مخصوصا هر سفرشون و می بینیم که چقدر قشنگ همیشه خداوند در بهترین زمان و مکان هدایتشون کرده، همیشه هر جا رفتن بهترین آب و هوا رو تجربه کردن، چاهایی که همین که استاد و مریم جان از اون جا خارج شدن شنیدن کلی برف و بارون های شدید اومده ولـــــــی وقتی اونا اونجا بودن نه خبر فقط خبر هوای خوب و دلپذیر برای تجربه زیبایی ها بوده و بس، خدایا شـــــکرت
هر لحظه مون توحیدی تر و ثروتمندتر در پناه رب العالمین
سلام به همگی
امیدوارم عالی باشید
امشب هم در جهت عمل به ایده ام میخام یه آیه دیگه از قرآن رو آنالیز کنم
آیه امشب آیه ی خیلی آشنایی برامون
ایاک نعبد و ایاک نستعین
اهدنا صراط المستقیم
صراط الذین انعمت علیهم
غیر المغضوب علیهم
و لاضالین
اینا آیاتی که خودمون شاید هزاران بار اصن به زبان آورده باشیمشون
ولی هیچ وقت اونقدر به معنیش دقت نکردیم
از آیه اول شروع میکنم
تنها تو رو میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
وقتی دقت میکنم به این آیه
فقط توحید رو توش میبینم
کلا این سوره فاتحه
انگار خدا داره توش به ما آموزش میده که چه جوری باهاش حرف بزنیم
وقتی میگه تنها تو رو میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
یعنی خدایا من معبودم تویی
اونی که توی ذهن من قدرت داره تویی
اونی که توی ذهن من یه کاری از دستش بر میاد تویی
اونی که میتونه زندگی من چه در جهت بد
چه در جهت خوب ازاین رو به اون رو کنه زندگی منو تویی
خدایا فقط تو رو میپرستم
و از تو یاری میجویم
حالا چون من فقط تو رو میپرستم ثمره اش اینکه ما باید یه اقدام عملی انجام بدیم
همه ی ما توی زندگی مون یه سری تضاد هست
حالا اونی که وضعش خوبه ممکن تضادش این باشه که رابطه اش با فرزندش بهتر باشه
خلاصه هرکی به یه شکل داره به سمت خواسته هاش هدایت میشه
حالا اینکه ما چه راهی رو برای رسیدن به این خواسته ها بریم
خیلی مهم که چه جوری گام بر میداریم برای رسیدن بهش
اونی که مثلا یه ماشین میخاد میتونه بره به ریس بانک التماس کنه که یه وام بهش بده و یه جورایی خداش بشه اون ریسه بانکه
همون آدم میتونه از خدا درخواست کنه که به ی راهی هدایتش کنه که بتونه از کسب و کارش و از سودی که کسب و کارش بهش میده یه ماشین خوب بخره
اینجاس که نشون میده ما داریم کیو میپرستیم
اینجاس که نشون میده که ما داریم چه راهی رو میریم
اگه ایاک نعبد و ایاک نستعین باشه
قطعا ما از خدا درخواست میکنیم
و بارها گفتم
خدایی که ما رو آفریده از ما بیشتر میخاد که ما به خواسته هامون برسیم
اینو میشه از اون آیه
اذا سالک عبادی فهمید
اونجایی که خدا میگه اگر بندگان من از تو پرسیدن بگو من نزدیکم
اجابت میکنم درخواست هر درخواست کننده ای را
این از اون چیزهایی که قشنگه
توی آیه بعدی چی میگه
حالا اول دلشو خالص کرد برای خدا
میاد توی آیه بعدی چی میگه
خدایا ما را به راه راست هدایت کن
راه کسانی که بهشون نعمت دادی
این صراط مستقیم
بارها توی قرآن تکرار شده
اونجایی که شیطان میخاد از درگاه خدا رونده بشه
آخرین حرفهاش اینکه من بر سر راه مستقیم تو خواهم نشست
این یکی از آخرین حرفاشه
چیزی که من از قرآن دیدم
معمولا وقتی میخاد یه موضوعی را توضیح بده اونا توی یه آیه مجزا میاد میاره توضیحشو میده و تمام
مثلا چی
مثلا هزار بار گفته متقین ال
متقین بل
ولی یه بار اومده گفته
متقین چه کسانی هستن
الذین یومنون بالغیب
کسانی که به اون چیزی که نمیبینن ایمان دارن
و یقیمون صلاه
و نماز بر پا میدارن
و مما رزقناهم ینفقون
و از آنچه خدا بهشون روزی کرده انفاق میکنند
و حالا ادامه داره
ولی خدا داره در مورد ویژگی هایی صحبت میکنه
که همش منجر میشه به مسلط بودن روی نفس
این چیزی که من تا الان از قرآن دیدم
حالا بارها میاد از اون واژه به عنوان کلید استفاده میکنه
یا مثلا هزار بار گفته خردمندان ال خردمندان بل
بعد یه بار میاد توضیح میده که خردمندان کسانی هستن که وقتی کلامی رو میشنون بهترین اون رو انتخاب میکنن و تمام
دیگه نمیاد هر دفه بگه منظورش از خردمندان کیا هستن
برای صراط مستقیم هم اینجا از اون جاهایی که کامل توضحش داده
یه بار برای همیشه
این یه راهی
راه کسانی که بهشون نعمت داده شده
از بس ما ها خدا و نعمت رو دور از هم دیدیم عادت نداریم به یه همچین چیزهایی شنیدن
چون خدا که هزار بار به صورت آشکار و با زبان بی زبونی گفته که
بابا ثروت خوبه
اصن اصل ثروت مشکلی نداره
دنیا پرستی بده
این که فک کنی قیامتی نیس
اینکه فک کنی حساب و کتابی نیست
اینکه فک کنی که هرکار دلت بخاد میتونی بکنی و از هر راهی که شده میتونی خودتو به چندرغاز پول برسونی
این چیزهاس که توی قرآن کوبیده شده
وگرنه اصن خدا با اصل ثروت هیچ مشکلی نداره که هیچ
یه جایی داره خودش الانا باز میکه که
اصن اصل داستان اینکه که تو نعمتو این دنیا تجربه کنی که اون دنیاهم خدا برات بترکونه
یاد اون آیه ای میوفتم که میگه
فرشتگان موقع قبض روح به اونها میگن روی زمین چگونه بودید میگن ما زار و زبون بودیم بهشون میگن مگه زمین گستره نبود که مهاجرت کنید
و سر انجام اینا میشه جهنم
خیلی لذت میبرم ببین موقع قبض روح اینا رو از همه مون میپرسن
اینکه چرا تو این دنیا بد بخت بودی یا اینکه خوشبخت بودی
و خدا کنه که ما جوابمون راه راست کسانی باشه که بهشون نعمت داده شده
میدونی چرا
به خاطر ایاک نعبد و ایاک نستعین
اگه قدرتو بدیم به ریسمون به بابا مامانمون یا به هرکس دیگه
دیگه میشه نعبد فلانی
دیگه نمیشه ایاک نعبد
پس دیگه منجر به این نمیشه که تو به اون راه راست برسی
منجر به اون راه کج میشه
راه کجه چیه
راه کسانی که مورد قضب واقع شدن
و نه گمراهان
خیلی جالب ها
اینا همش مثل زنجیر توی هم رفته
قدرت دادن به خدا
ثمره اش میشه تهش نعمت
اگ واقعا قدرتو بدیم به خدا
اگه ندادیم قدرتو به خدا میشه بد بختی
میشه فقر
و مگه خدا نگفته من هرچیزی جز شرک رو میبخشم
دیگه از این ضایع تر
اقا خدا گفته دنیا پرستی نکنید قبول
اصن آدمی که اعتماد به نفس داشته باشه
اصن بقیه ب چشمش نمیان
که واسه بقیه حاضر باشه دست به هرکاری بزنه
که تهش منجر بشه به دنیا پرستی
یاد حدیث حضرت علی میوفتم
خیلی دوس دارم این حدیثو
هزاران بارم به خودم گفتم
که میگه
از هر دری فقر بیاد تو ایمان خارج میشه
ماها از بس دور برمون فقر دیدیم
اصن ثروتمند شدن برامون عجیبه
در صورتی که این همه خدا توی قرآن گفته
که رحمت من همه چیز را فرا گرفته آنرا به هرکس که در مشیتش باشه میدهم
ته این حرفا
راه راست خیلی ساده اس
خیلی ساده با منطق یه بچه ابتدایی هم میتونی بفهمی
که فقر ختم میشه به دوری از خدا
فقر ریشه اش میرسه به شرک
به چشمت به دست بقیه بودن
و تهش میشه جهنم
و از اون طرف ثروت تهش میرسه به راه راست خدا
به بی نیاز بودن از هر بنده ای
به نزدیک شدن به خدای که رب همه ی ماست
خدایا ما رو به راه راست هدایت کن راه سلیمانت راه کسانی که بهشون نعمت دادی
خدایا منو از اون متقینی قرار بده که فاصله ای بین حرف و عملشون نیست
دوستون دارم…
سلام آقا مجید
من همیشه کامنت های فوق العاده شما را میخونم و واقعا لذت میبرم که اینقدر مسلط به قرآن هستید و هر جلسه برامون یه آیه داری
این بار که کولاک کردی و سه تا از آیه های عالی این کتاب را برامون آوردی
از سوره حمد که به نظر من کل قرآن در سوره حمد خلاصه شده و اگر کسی اون سوره را بفهمه و عمل کنه براش کافیه.
از آیه بعد که خدا در مورد خودش به پیامبر توضیح میده و اینکه کارش چی هست و هفت بار ضمیر من در اون آیه به کار میبره خدا
از آیه بعدش که در مورد کسانی هست که در دنیا زندکی خوبی نداشتند و همش در سختی بودند و خداوند در مقابل بهانه ها و کارشکنی ها می فرماید که مگر زمین من بزرگ نبود مهاجرت میکردید،شما باید تغییر میکردید و تغییر میدادید شرایط زندگیتونا
سپاسگزارم
سلام محمد عزیز
اینقدر دیگه حسن جویی کردی فک کنم با آدمها هم که صحبت میکنی خلاصه نکات مثبتشونو از کلامشو میتونی بگی
آفرین بهت که اینقدر خوب میتونی آنالیز کنی و نکات مثبت رو روش تمرکز کنی
اتفاقا منم تمرکز شما به نکات مثبت رو خیلی دوس دارم که واقعا هم هنر میخاد داشتنش هم اراده
اینا یکی از مصداق تقواس توی قرآن که تو الان با این تمرکزت توی مسیرشی بهت تبریک میگم
امیدوارم شب عیدی کلی پول برات بیاد
سلام آقا مجید ممنون بابت این کامنت زیبات
خیلی کامنتهایی که مینویسی رو دوست دارم این که آنالیز میکنی آیات قرآن رو
و کاربرد این آیات رو با زندگی امروزمون رو مورد بررسی قرار میدی ، خیلی زیبا و تاثیر گزاره
خدا رو شکر بابت این سایت و این بچه های توحیدی و کار درست
سلام فرشید عزیز
مرسی از حسن نظری که داری به کامنتهای من
این زیبایی توی نگاه شماس که دارید مسیر صدق بالحسنی را پیش میرید
بهت تبریک میگم
و این تمرکز میتونه حسابی برات غوغا کنه
مرسی از حس خوبی که با کامنتت بهم دادی
امیدوارم شب عیدی بترکونی کلی پول برات بیاد
استاد جانم
سلام
استاد باور کنید اگر اینقدر در مورد رقصتون حرف نمی دید و اینکه بلد نیستید اینقدر این فایل جلب توجه نمیکرد، فوقش این بود که شاید و میرقصین.
اما الان فراتر از شادی معنا داره، معنای اعتماد به نفس و عدم اهمیت حرف مردم را داره….
استاد ارشیا را خیلی دوست دارم، فرکانسش را، عزت نفسش را، کمپانی اش را آزادی مالی و مکانی اش را، مدیریت مجموعه انسانی اش را و و و ….
و همیشه وقتی ارشیا را میبینم میگم، ببین استاد و ارشیا چقدر اوکی هستن… منم میخواااااام
به نام خدای وهاب
سلام به استاد عباسمنش عزیزم و مریم جانم و سلام به همه دوستان خوبم در این سایت الهی و بینظیر.
بهبه، این قسمت چه شاد و طوفانی شروع شد استاد. چقدر لذت بردم از دیدن مردها و زنهای زیبا و شاد و ثروتمندی که اینقدر قشنگ میرقصیدند و لذت میبردند. تحسین میکنم روحیه و اعتمادبهنفسشون رو.
تحسین میکنم اون آقایی رو که روی سر اون خانم اسکناس میریخت و تحسین میکنم اون خانم رو که برای ایشون بوسه میفرستاد.
ای جووونم به استاد ماه خودمون که هر جا میرن با انرژی خوب و فرکانس عالی خودشون همه رو تحت تأثیر قرار میدن و اینجا هم شیلای عزیز بهشون گفتند که «وایساااا همینجا باهات کااار داریم». یعنی اینکه: انقدر انرژیت عالیه که حیفه بری بشینی و دلمون نمیاد این وسط نباشی.
کلی خاطرات برام زنده شد با دیدن شیلای عزیز و آقای عباس قادری. و از شنیدن دوباره صداشون لذت بردم. براشون سلامتی و بهترین نعمتها رو آرزو میکنم.
تحسینتون میکنم استاد عزیز و عزتمندم. بزرگترین درس عملی عزت نفس رو به ما دادین با این رقصهای زیباتون. والله من که لذت بردم. کِیف کردم از این همه زیبایی رقصتون. چه چیزی در شما هست که باعث میشه ما اینقدرررر عاشقتون باشیم؟ به نظرم، خالص بودنتون. خلوص قلبیتون، صادق بودنتون و در یک کلام، «خودتون بودن». شما عجیب خودتون هستین. وقتی درس میدید و از قوانین خداوند صحبت میکنید، وقتی قربونصدقه مرغ و جوجهها میرید، وقتی میرقصید، و… در هر لحظه خودتون هستید، مثل بچهها که تظاهر کردن و فیلم بازی کردن بلد نیستن و خیلی به انرژی مبدأ نزدیکن و واسه همین هم انقدر خوبن که آدم دلش براشون غنج میره.
و ای جووونم به مریم نازنین و دوستداشتنی خودمون که این همه شادی و زیبایی رو ثبت کردند و لحظه لحظه برای ما فیلم گرفتند و چشم و گوش ما شدند برای دیدن و شنیدن.
ما هم با شما این حسهای خوب رو دریافت کردیم. کلی شاد شدیم و انرژی گرفتیم و خودمون رو اونجا مجسم کردیم. هزاران بار سپاسگزارم ازتون. عاشق هر دوتون هستم.
استاد گفتین که 17 روز در لسآنجلس بودین. و این فقط بخش کوچیکی از سفرتون به دور امریکاست. تحسینتون میکنم که این قدر ثروتمند هستید که بتونید ماهها بدون دغدغه در سفر باشید، اون هم به آزادانهترین و زیباترین شکل ممکن.
اون غار فوقالعاده و جادویی و اعجابانگیز بود. واقعاً که «در هر گوشهای از این عالم نشانههایی برای خردمندان است، اگر که بدانند». بینظیر بود. خدا رو هزاران بار شکر به خاطر این همه زیبایی. و سپاسگزارم که برامون فیلم گرفتید.
مربم جون عاشقتونم که استاد گفتند هر جا میرید از اونجا یه یادگاری میخرید. یاد خودم افتادم. منم اینطوری هستم. از دو سه سفر خارج از کشوری که رفتیم نمادهایی از اونجا به عنوان یادگاری آوردیم که خیلی دوستشون دارم. و دلم میخواد خیلییی زیاد بشن. البته از شهرهای ایران هم همینطور. از هر جایی که رفتیم یه چیزی یادگاری گرفتیم که خیلی حس خوبی بهمون میده.
همه چیز عالی و زیبا بود. خدا میدونه در قسمت بعدی چه مناظر زیبایی رو در تگزاس خواهیم دید.
عاشقتون هستم و بینهایت ازتون سپاسگزارم. در پناه خدا شاد و سالم و ثروتمند باشین همگی.
استاد جااانم سلام و سلام بروی ماه دوستانم …
من میخوام با این جمله شروع کنم که واقعا چرا ما انقدر ساده حرف گوووش نمیدیم ؟ چرا میخوایم زوررر بزنیم برای داشتن هر چیزی ؟؟؟ چرا سعی نمیکنیم درمورد همه چیز رها باشیم …
سعیده سعیده وای بر تو اگر تجربه ی امشبت تورو بزرگتر نکنه …
از صبح هرزمان قصد کردم این قسمت رو ببینم نشد ،یا نت همراهی نمیکرد ،یا کار پیش میومد اصلا به دلایل مسخره که روز قبل اصلا خبری نبود ازش ،حتی یک ثانیه از فیلم پخش نمیشد …
من چی کار کردم ؟ از قانون استفاده کردم
گفتم حتما الان وقت دیدنش نیست،بزار به وقتش …
چون ذهنم تو این مورد ،مثل هزار مورد دیگه مقاومتی نداشت ،خیلی راحت رهاش کرد …
بعد کلی کار انجام دادم ،شکرگزاری،ستاره قطبی، نشانه ی روزانه م،خوندن کامنت بچه ها ،گوش کردن به جلسه ٣عزت نفس،ی جلسه از قدم ٢،کامنت گذاشتن ….
بین تموم کارهای روزمره خونه و بیرون ،اینا همرو انجام دادم ،اما این ویدئو رو نمیشد ببینم و گذاشتم به وقتش …
اینم بگم این روز ها دقیقا دارم تو تضادی زندگی میکنم که اگر سعیده ی یک سال پیش بود تا الان پاشیده بود ،اما من ایمان و توکلم رو حفظ کردم و مطمئنم بزودی در ها باز میشه و اتفاقات عالی میفته و بسیار تونستم حالم رو در طول روز عالی نگه دارم …
خلاصه نمیدونم شما هم حس میکنید یا نه ،این شیطون بچه شبا انگار یکم موذی تر میشه …
طبق عادتم داشتم قبل خواب ایمیل های کامنت بچه هارو میخوندم …تا رسیدم به چندتا جواب تو عقل کل که بچه ها نتایج خوب گرفته بودن …
اون شیطون بچه موذی شروع کرد به نجوا کردن که ها دیدی …بقیه چه خوب نتیجه گرفتن،تو هیچی ،تو فلان ،تو نمیتونی …ازین دسته چرت و پرتا…
یکم حالم گرفته شد …
بعد ته دلم گفت قبل خواب بیا این قسمت سفر به دور آمریکا رو ببین و بعد بخواب …
همزمان با شروع فیلم …
و خوندن گرمی دستای تورو میخوام ،تورو میخوام
تورومیخوام تورومیخوام ،اشکای منم سرازیر شد …
انگار یکی منتظر گریه باشه و دنبال بهونه …
بعد که فیلم رفت جلو تر …. آهنگ شاد شدو استاد اومد
خنده و گریه م قاطی شد :))
بعد چند ثانیه یادم رفت داشتم گریه میکردم اصن :)))))))))
فقط داشتم میخندیدم و کیف میکردم …
آخه من عاااشق بزن و برقصم
کارم اینه :)
من اگر اونجا بودم هیچکس نمیتونست منو از وسط در بیاره :))))
فقط با شلیک کلاشینکف میتونستن منو متوقف کنند :)))))))
آقا مووو به خووودم اووومدم دیدم این شیطان بچه گوورشو گم کرد جاش نووور خدا اوووومد ….
بعد دیینگ دییینگ ،این لامپ های دور سرم روشن شد حالا فهمیدی چرا از صبح ویدئو باز نمیشد ؟؟؟؟
چون الان باید میدیدی !
وقت درستش الان بود !
اینم از نتیجه قانون رهایی …
خدایا دمت گرم
من روی ده دقیقه اول فیلم رو استاپ کردم بیام این کامنت رو بنویسم وبرم
استاد عااااشقتم…. توو فقط برررقص…
با شوق فراوان منتظر مریم جان بودم بیاد تووو صحنه که نشششد
انشالله دفعه بعدددد :))))))
الله اکبرازاین عظمممممممت
سلام استادعباسمنش عزیزومریم جان.چقدرخداروشکرمیکنم بابت دیدن این فایل چقدرجذاب واعجاب برانگیزبوداین غار.من به شخصه خیلی مناظروپدیده های طبیعی رودوس دارم وقتی میبینمشون انقدرهیجان زده میشم که حتی نمیتونم حرف بزنم.امروزهم بادیدن این غارفقط ی لبخندبزرگ روی صورتم بودباچشمای ازشعف بیرون زده واشک ازچشام سرازیربود.عظمت وابهت این غارانقدرزیادبودکه ازصمیم قلبم داشتم لذت میبردم وسپاسگزارخداوندقادرمتعال بودم.خودم روداخل اون غارتجسم کردم هواشواستنشاق کردم نوروتاریکیشوباچشم سردیدم به قندیلهادست کشیدم صدای پاهام روی تریل رو شنیدم وگوشام روتیزکردم براشنیدن تمام صداهای داخل غارخصوصا صدای سوتی که میومد.نفسم توسینه ام حبس شده بودداشتم توذهنم تصورمیکردم که اگرشماومریم جان باصدای بلندصحبت کنیدصداتون چطوری توی غارمیپیچه تاحتی باانعکاس صداروشنیدم.من دیدن این پدیده های شگفت انگیزطبیعی رو به دیدن الباقی جذابیت های دنیا که مثلاممکنه ساخت دست انسان باشه ترجیح میدم واولویت اولم هستند.خصوصا ی همچین جاهایی بااین میزان ازابهت وشکوه.نه اینکه دست سازه های انسانی برام جذاب نباشن ها،نه.ولی اول دست سازه های خداوندی بعدانسانیدرهرصورت بی نظیربود.
استادعزیزچقدرباشادی ورقص شمامنم شادشدم وخندیدم کلی تحسینتون کردم که باوجوداینکه طبق فرمایش خودتون رقص بلدنیستیداینقدر،زیبارقصیدید.رقصیدن یکی ازکارهاییه که واقعامنوهمیشه سرحال میکنه وبه وجدمیام.حتی درخلوت خودم وبه صورت فان وسرگرمی.چقدرتحسین کردم اون جمع داخل دیسکو،روکه باصلح درکنارهم بالذت همه باهم میرقصیدن ومیخندیدن وشادبودن.چقدرمریم جان روتحسین کردم که شماروبه رقصیدن تشویق کردولذت بردن شمابرای ایشون هم مهم بود.چقدرفضای دیسکوزیبابودبانورهای زیبای رنگی رنگی لباسهای قشنگ مردم وروحیه های خوب واکتیو.سپاسگزارم ازخداوندعزیزم که شرایط لذت بردن شماروهمیشه به طریقه های مختلف فراهم میکنه وراه روبرای همه بازگذاشته حالادیگه هرکسی به روش خودش اززندگیش لذت میبره.خدای عزیزترازجانم دوستت دارم وسپاسگزارتوام تاابدسپاسگزاراستادخوبم ومریم عزیزم هم هستم که چشمای مارونوازش میکنن با یک چنین تصاویرفوق العاده زیبایی،دوستتون دارم
به نام تنها رب کیهان
سلام به بهترین بنده های این رب مهربان
استاد عزیز دوباره در حال رقص و شادی کردنه
اوه اونم با اجرای زنده خواننده خانم شیلا
و آقای عباس قادری
چقدر احساس کهنه اما بسیار لذتبخش قبلا در خودم کردم با اجرای این خواننده های عزیز قدیمی
چقدر اجرای خوب هم داشتند و برا شماها ارزش قائل شدن از اینکه تازه اومدین وارد رقص در مجلس شدین اونجایی که خانم شیلا میگه صبر کنید یه آهنگ خوزستانی براتون اجرا کنیم
وقتی افراد اینجا داشتند میرقصیدن و شادی میکردن یه لحظه این تصاویر رو من دیدم که چقدر اینها در مدار بالایی از جامعه هستند که هم مهاجر هستند هم اینکه چقدر خوش پوش شیک و شاداب واقعا احسنت به همشون حالا شاید یسری ویژگی های دیگه ای که مخالف با کسانی مانند جمع ما داشته باشند من کار به اون ندارم بلکه این ویژگی شاد بودن و مهاجر بودنشون رو تحسین میکنم،،
چقدر مریم بانوی عزیز که اینجور آهنگهای تصویری چندسال قبل با الان رو با هم میکس کردی واقعا خلاقانه و عالی شده ممنون از این زحمات خوب شما
خدای من این روزها من قبل از هر اتفاقی در این فایلها قبلش یا در اتفاقات زندگیم تجربه اش میکنم یا شب قبلش خوابشو میبینم
چونکه من دیشب خواب چندتا از خانم های اقوام خودمون رو میدیدم که همش در حال شادی کردن و گردش رفتنند و من تو خواب پیش خودم میگفتم چطور فلانی که فعلا اوضاع سختی داره اما چطور اینقدر خوشحاله آفرین بهش و من چقدر تحسینش میکردم
مهم نیست که تو خواب دیدم بلکه مهم اینه که خداوند از هر طریق حال خوب رو به من میده این مهمه واقعا سپاسگذار همچین خدایی که لازمان و لامکانه و هیچ محدودیت و غیرممکنی براش وجود نداره ما هم که از همون خداییم پس میتونیم بدون هیچ محدودیتی زندگی کنیم مانند این خانم خواننده بعداز اینهمه سال فعالیت کردن در موسیقی اما همچنان داره فعالیت میکنه
اما من بیشتر از اون و خیلی های دیگه استاد عزیز رو تحسین کردم چونکه یه عمر باورها و نوع دیدگاهی که استاد داره رو من گشتم هیچ کجای دنیا ندیدم چونکه استاد هزاران برابر از اون خانم خواننده که اینقدر هنوز داره ادامه میده باکیفیت تر و قدرتمندتره
چونکه خداروشکر من سالهاست اینقدر تجربه کردم و دیدگاههای آدمهای مختلف رو بررسی کردم و الگو برداری کردم اما همیشه یه حسی در وجود من میگفت که بازم اکثر اون الگوها اونطور که من میخواستم نبودن
و الان خیلی خیلی بهتر درک میکنم که هرکسی نمیتونه الگوی مناسبی برام باشه اما استادان عزیز « استاد و مریم بانو»خیلی عالی و مناسب هستند
استاد چقدر جالب یکی دیگه از هماهنگی های من با این قسمت
از چندروز قبل تصمیم گرفتم که موتور سیکلت خوبم که اونم همرنگ ماشین شماست بهش رسیدگی کنم هم سیستم موتورش هم ظاهرش و همیشه برا اکثر کارهام یا بگم همه کارهام حتی ظاهری ترین کارهام که ممکنه ذهنم یا خیلی ها بگین اینکه مهم نیست اما من با کارکرد باورهام و آگاهی ها میتونم منطق درست برا ذهنم داشته باشم
من از چند روز قبل وقتی تصمیم گرفتم موتورمو درست تر و خوشکل موشکل کنم حرف ذهنم این بود که رسیدگی به ظاهر این موتور نیاز نیست الکی ست
گفتم نه الکی نیست وقتی وسیله نقلیه من ظاهر خوب و تمیز داشته باشه احساس میکنم لیاس خودم تمیز و مرتبه و همچنین دیگران هم ارزش و احترام بیشتری برام قائل میشند چونکه اول خودم دارم برا خودم ارزش قائل میشم و خلاصه من چقدر وسیله براش از لوازم یدکی خرید کردم و یکی از دوستام بهم گفت یه بار موتور تو بده من میبرم کارواش میشورم برق بزنه و برد شست و عالی تحویلم داد بدون هزینه
خودم باز رفتم چندتا وسیله دیگه هم براش خریدم و گذاشتم روش
از روزی که اینجور بیشتر بهش رسیدم الان لذت میبرم از سوار شدنش و همیشه به همه میگم خدایا شکرت این موتور من خیلی عالیه خیلی من دوستش دارم و یه بار هم دوستم تعمیر کار موتور سیکلت هست بهم گفت بی معرفت شدی که نمیای پیش من گفتم باور کن اصلا خراب نمیشه که بیارم پیشت
بااینکه اینهمه هرروز ازش کار میکشم
وقتی استاد شما داری ماشین قشنگتو میشوری و ازش تشکر میکنی بلکه داری از خداوند تشکر میکنی و باعث میشه که ابزار و نعمتهای بیشتر و عالی تری وارد زندگیت بشه و من همون موقع یاد خودم افتادم گفتم خدایا شکرت ببین این هماهنگی جهانت با منه که چندروزه دارم بیشتر از قبل از موتورم تشکر میکنم و بیشتر بهش رسیدگی میکنم بخاطر خوب بودنش و از اینکه همسفر خوب من هست پس من باز بیشتر اینو همیشه هواسم باشه که مهم نیست من از یه آدم تشکر کنم یا از اشیاء مختلف بلکه من دارم از خودم و خدای خودم تشکر میکنم
یادمه وقتی کتاب صوتی راز قدرت از خانم راندابرن گوش میدادم میگفت وقتی شما میگی من از فلان وسیله یا فلان آدم بدم میاد این یعنی عشق ندادن
یعنی عاشق نبودن
یعنی نکات زیبا ندیدن
استاد موقع رقصیدن چقدر متوجه کیفیت جسمانیت شدم
من خودم ورزشکارم و از خیلی سالهای پیش همیشه تلاشم این بود و هست که تغذیه سالم داشته باشم و این ویژگیم رو حتی امروز یکی از اهالی محله مون بهم میگفت و غیراز اون تا الان صدها نفر دیگه بهم میگفت سجاد شنیدم هر تغذیه نامناسب و ناسالمی نمیخوری
خلاصه بگم اینکه هرروز دارم بیشتر و بیشتر این ویژگیم رو بیشتر بهش عمل میکنم
بااینکه هنچز دوره قانون سلامتی رو ندارم اما خب همیشه برا ورودی تغذیه سالم برا خودم ارزش قائل میشم و امشبم خونه برادرم دعوت بودم بااینکه گرسنه بودم اما گفتم من از غذاتون نمیخورم بهم گفتن آهان چونکه روغن و مواد ناسالم داره گفتم بله گفتن بیخیال حالا بیا بخور اما من گفتم نه ممنون
لب نزدم و اومدم خونه جاتون خالی تقریبا یکساعت قبل یه وعده غذای سبک میل کردم
خب بریم سراغ این غار بسیار زیبا و دیدنی یاد قسمت های ابتدایی این سریال افتادم که چقدر غارهای بسیار زیبا رو اونموقع تجربه کردیم اونموقع با صدا الان بی صدا اما هردوتاش هم زیبا هم لذتبخش
اونا برا شما ارزش قائل شدن و شما هم برا اونا که بلند حرف نزدین و با ولوم کم برامون در این غار دیدنی همه جاشو با دوربین به رخ کشیدین و ما هم برا شما ارزش قائل شدیم و همیشه با عشق هستیم
وقتی بهتون گفتن لطفا با صدای آروم داخل غار حرف بزنید مانند کتابخونه یاد خودم افتادم زمانی که قبل از آشنا با این مسیر بخاطر اشتیاق زیاد و سوزان برا تغییر و رشد فردی خودم عضو دوتا کتابخونه شهرم بودم یه بار رفتم داخل کتابخونه داشتم حرف میزدم مسئول اونجا گفت لطفا آروم چونکه دارن کتاب مطالعه میکنند
راستی امروز شهر ما بارون ترکوند خداروشکر خیلی عالی بود
خدایا ممنون از اینکه همه جای جهان زیبات به همه نعمت و لذت رو عطا میکنی بغیرالحساب
درست مانند بارون امروز اگه من نرفته بودم بیرون زیر بارون خب خودم دریافت نمیکردم و از لذتهاش محروم میشدم اونکه میباره
خدایا همیشه این منم که ایراد دارم که باید هربار خودمو عیب یابی و اصلاح کنم تو که مشکلی نداری اما خوشحالم و افتخار میکنم که همچین خدای بی انتهایی دارم و همچنین که بهترین خانواده رو بهم عطا کرده
بهترینها و قدرتمندترین هارو براتون آرزو میکنم نه فقط در یه زمان خاص بلکه در هرزمان،مکان،شرایط،سن و سال،موقعیت خاص.
واااااای گمشده پیدا شده چقدر دلم میخواست ببینم دوباره شیلا رو و بفهمم چرا دیگه ترانه جدید نخوند و فعالیتش رو متوقف کرد
استاد ممنونم که با رفتن به این کاباره و فیلم گرفتن از شیلا منو خوشحال کردین
از خدا میخوام شما و مریم جوون رو هم با یه اتفاق قشنگ و زیبا خوشحال کنه ️️
سلام بر استاد عزیز و همراه خوش ذوقش مریم جوون
استاد امسال بعد از گذشت چندین سال مشهد برای بار دوم برف بارید و دخترم پیشنهاد داد مثل استاد بریم پیاده روی و از این نعمت و برکت خدا لذت ببریم و من هم قبول کردم توی مسیر فقط زیبایی دیدم که قبلا نمی دیدم چون آدم به شدت سرمایی هستم و از برف و بارون و سرما فرار میکنم 🫠🫠
خدا رو شکر که به واسطه شما لنزی روی چشم همه ماگذاشته شد که جهان اطراف مونو جور دیگه ای ببینیم تا بهتر و بیشتر لذت ببریم و نعمت های بیشتری شامل حال خوب مون بشه
از اعتماد به نفسی که دارین خیلی خوشم میاد امیدوارم روزی برسه که من هم همینطور باشم که البته زیاد داغون نیستم ولی راحت هم نیستم
خدایا چه غار قشنگی در دل زمین جا دادی که این همه زیبایی رو نمیشه وصف کرد و نمیشه سپاسگزاری کرد
خودت میدونی که اگر تمام درختان قلم بشوند و تمام دریاها مرکب نمیشه نعمت های تو رو نوشت و سپاسگزاری کرد
امروز با مشکلی که برام پیش اومده و هنوز نتونستم برطرفش کنم سعی کردم ذهنم رو از ناخواسته بردارم و بذارم روی خواسته ام تا برام بهترین اتفاق رقم بخوره
از شما و مریم جوون بابت این نگاه متفاوتی که در ما ایجاد کردین تا جهان برامون زیبا جلوه کنه بی نهایت سپاسگزارم
یکی از بزرگترین نعمتهایی که خداوند به من داده تا بهتر رشد کنم وجود نازنین شما و مریم جوونه
شما برام (ربّ مضاف) شدین
از خدا میخوام این کشتی نوحی که ساختین و ماها رو با هدایت به سمت این کشتی میاره حفظ کنه
خدایا شکرررررت بی نهایت ️️️️️️
سلام ب استاد مهربانم و مریم جان ودیگر دوستان همفرکانسی امروز بارها وبارها این فایل دیدم ولذت بردم وکامنتهای دوستانم رو خوندم خیلی حالم عالی شد واقعا همه وهمه عالی مطلب را بازگو میکنند از خوندن کامنتها لذت میبرم وتازه متوجه میشم ک باید چطوری ازاین فایلهای عالی درس زنگی کردن را بیاموزم امروز خیلی حالم عالی عالی شد ودر تمام لحظه ها شکر گزار خدای خودم بودم خدایا ازت ممنونم مرا ب این کره خاکی آوردی تا عاشقانه بندگی کنم من لایق بندگی خدا مهربانم رو دارم من عاشق خدای خودم هستم ثروتمند شدن خیلی باشکوه استاد ازت ممنونم راستی قدم اول خریدم داره کمکم چرخ دندهای زندگیم روان میشه منتظر خبرای خوب از نتیجه زندگیم باشید بدرود
بنام تنـــها فرمانروای آسمان ها و زمین
استاد جان این سوال واقعا ذهن منو مشغول کرده و بعد از خوندن کامنت دوستان، هی لابلای این متن ها و کامنت های دوستان عزیز، تو ذهنم این میومد اون نفرات اولی که غار رو کشف کردندچطور تونستن ؟ یا بقول مریم جان اولین نفر چطوری اومده پایین؟چطوری اومده تو دل این غــار؟ غاری که تاریکه تاریکه و از یک ارتفاع خیلی زیاد باید بیای پایین تا برسی تو مسیرهای غار.صخره صخره صخره…یعنی تنها راهش این بوده که یک طناب بندازن پایین یواش یواش بیان تو دل تاریکی غار…
استاد جان و مریم جانم این سوال ذهن منم خیلی مشغول کرده و فقط این به ذهنم میاد ایمان و باور اون اولن نفر ستودنی بوده. قدرت ایمان و باوری قــوی تونسته که دست به همچین کاری بزنه.تو دل ناشناخته قدم که نه، شیــرجــه بزنه. واقعا یک ایــمان، یک شجاعت، یک باور قوی فقط باعث شده…
جایی که راه نیست، خداوند راه میگشاید…
اون فرد با اون ایمان و باورش خدا میدونه اون لحظه با چه قدرت و حمایت و هدایتی به سمت داخل غار حرکت کرده و این ناشناخته رو جوری کشف کرده که الان میشه گفت جز جذاب ترین، حیرت انگیز ترین، قدیمی ترین، شگفت انگیز ترین و خارق العاده ترین خلقت های خداست.واقعا درود بر اون ایمان و باورش. من از خدا میخوام دل منــو چنان بزرگ کنه که چنان ایمان و باوری در من شکل بگیره تا برم توی دل ترس ها و ناشناخته ها و تجربه های نــابــی که فقط خودش میتونه حامی و نگهدار و هدایتگرم باشه فقط خودش…
خدایا شکرت که منو هربار بزرگتر و آماده دریافت نعمت ها و ثروت های بیشتری میکنی….خب این سوال که تو غار بودیم که اومدم مکتوب کردم، ذهنم آرام گرفت و قلبم میگه هیچ چیز نشدنی نیست و حتی زیرزمین هم مسخر انسان میشه وقتی فقط تنها قدرت جهان رو اون بدونیم.