سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 188

به نام خدای مهربان

سلام استاد، سلام مریم جون، سلام دوستان مهربون

استاد من این فایل رو دیروز دانلود کردم ولی یه جای آرام و خلوتی پیدا نکردم که اون رو ببینم.

تا امروز صبح بعد از نماز و نیایش خداوند یه چرتی زدم، خواب شما را دیدیم با لباس چریکی بودید، من وپسرم منتظر شما بودیم، هر دوی ما ازشما درخواست داشتیم، شما اصلا اجازه صحبت ندادید، سر پسرم رو میان دو دست آرام فشار دادید و به من گفتید،درخواست ات رو بنویس.

من از خواب بیدار شدم خیلی خوشحال شدم که خواب شما را دیده بودم، ولی از اینکه نمیدونستم اصلا چه درخواستی از شما دارم ناراحت شدم و گفتم حتی نمی دونم خواسته ام چیه؟

تا اینکه این فایل رو امروز عصر دیدیم، و شما از توری صحبت کردید، که در ایران برگزار کردید. و من یه لحظه یادم اومد که قبلا تو دلم از شما درخواست برگزاری همچنین تورهایی رو داشتم، من عاشق گشت گذارهای گروهی هستم، از اردوهای مدرسه ای خاطرات خوشی دارم. کاش زمان مناسب اش زودتر فراهم شود در بهترین مکان، من و تمام دوستان سفر به دور آمریکا باشیم.

استاد مررررسی که این قدر زیبا، نور خدا را بازتاب می کنید و بچه های سایت به تبع از شما هم همینطور.

استاد این فایل رو در سکوت تماشا کردم چقدر فضای اونجا قابل لمس تر شد برام انگار من بودم که دست در ماسه های نرم می کردم .

راستی تمام در و دیوار خونمون را با خدایا شکرت مزین کردم، هر کی میاد، اگه یکم اهل دل باشه میگه چه خوبه این ها را نوشتی، اگه نه میگه اینا دیگه چیه؟!

و خدا را شکر رفت و آمد، آدم های الکی خیلی خیلی کمتر شده.

استاد یه بهترین زمان برایم پیش اومده دوست داشتم با شما به اشتراک بذارم.

دیروز ظهر من و همسرم برای پیاده روی رفتیم به طبیعت بیرون شهر، من انتظار داشتم طبق معمول خیلی شلوغ باشه ولی پشه پر نمیزد، ویه سکوت و آرامش خاصی حاکم بود و من و همسرم کلی در مورد خدا و زیبائی آنجا صحبت کردیم، همسرم اینقدر روحانی شده بود که حتی به سگ ها سلام می‌کرد. واقعا انگار اون طبیعت رو برای ما دو نفر خالی کرده بودند.

و اما امروز همسرم و برادرش با بچه ها رفتند، آنقدر شلوغ بوده که نمیشد راحت قدم بزنی. البته اونجا همیشه شلوغه حتی وسط هفته. ولی دیروز بصورت معجزه آسایی خلوت بود.

خدایا شکررررررررت بخاطر این معجزات

استاد تو را سپاس

به نام خدای مهربان

سلام عشقم سلام مهربونم

دختر چه زیبا می نگاری، گرچند برا ماتعجبی نداره، چون میدونیم، که نسرین ما الان شارژرش وصله به منبع و اونه که داره عشقو محبت و شگفتی های کلامی رو می پراکند.

همیشه وقتی میخوام کامنتت رو بخونم، تو دلم میگم آخ جون برم ببینم امروز نسرین جون، چه تحفه دوست دوستی برامون آورده، و امروز هم عالی وصل بودی،

مررررسی نسرین جان که شاگرد خوبی هستی و مطمئن ام ان قریب به درجه استادی می رسی.

عشقم دوست دارم، ان شاءالله در بهترین زمان وبهترین مکان همدیگر رو از نزدیک می بینیم.

گرچند ما هر روز در کنار هم هستیم

مراقب حال دلت باش.

دوست دارم

به نام خدای مهربان

سلام به لیلایِ عزیز و خوش قلب

لیلا جان چقدر لذت بردم از توصیف زیبایت از طبیعتی که در فایل دیدی، من هنوز فایل رو ندیدم،

اینبار گفتم بذار اول کامنت بچه‌ها رو بخونم تا وقتی فایل رو نگاه بدون چی دارم می‌بینم و باید هر صحنه رو چگونه نوش و جان کنم.

بچه‌ها هر کدام از یک زاویه ی به فایل نگاه می کنند که حتی در فکرت نمی گذرد. و چقدر خوبه که با تمام طعم ها بشینی وفایل رو نگاه کنی. فایل مثل یه گوشت تازه و گرمی میمونه که دست چندین آشپز حرفه ای بدی و هر کدام با سلیقه خودش اون گوشت رو درست کنه، فکرش رو بکن چه تنوع غذایی میشه. الآن من دارم دست‌پخت همه رو مزه میکنم بعد خودم میرم گوشت خودم رو بپزم.

مررررسی عزیز مهربان

لیلا جان،مرتب مثل امروز، بشارتی بده به ما از جانب دوست

در پناه حق پاینده و پایدار و سعادتمند در دنیا و آخرت باشی مهربان بانو

به نام خدای مهربان

سلام سحر به خیر

سلام به داداش گلمون

دیشب اولین بار بود ساعت 11 خوابیدم، ساعت 4 صبح بیدارشدم،اومدم تو سایت گفتم، بذار مثل استاد فرکانس مون رو تنظیم کنم بعد از سر جام بلند شم.

که پاسخ شما را دیدم، خیلی خوشحال شدم، که از بچه زرنگ سایت پاسخ دریافت کرده بودم.مرررسی.

اتفاقا من تمام کامنت ها رو نگاه کردم، و امتیاز دادم ول کامنت شما نبود، غیبت نوشتنی دو روزه داشتید. با خودم گفتم حتما گیر مهمان بوده نتونسته خلوت کنه و خودش رو بزنه شارژ.

خدایش کامنت خوب بود ولی مشصه جریان بود گرچند تو پریز بودی، آخه قانون سوم نیوتن چه ربطی به پرداخت بها داره(خنده از ته دل) پسررر، قانون سوم نیوتن اینکه هر عملی انجام بدی هر فرکانسی رو بفرستی، همسنگ با اون بهت برمی گرده.

ببخشید دیگه من احساسی رو که دریافت می کنم، می نویسم، از موقعیکه