سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 188

از میان نظراتی که شما دوستان عزیز در بخش نظرات این قسمت می نویسید، نوشته ای که بیشترین ارتباط با محتوای این فایل را داشته باشد، به عنوان متن انتخابی این قسمت انتخاب می شود.

منتظر خواندن نتایج زیبا و تأثیرگذارتان هستیم.

سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    387MB
    31 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

379 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «عارفه محمودی» در این صفحه: 1
  1. -
    عارفه محمودی گفته:
    مدت عضویت: 1455 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز

    چقدر اینجا زیبابود چه قدر سفیدی این شن ها و ماسه ها برام غیرقابل باور بود اولش توی جاده احساس کردم برفه بعدش که استاد پیاده شدن متوجه شدم مثل ماسه های همان ساحلی بودن که با مریم عزیز رفته بودن ساحل سی ساید.

    خدایا چقدر رابطه شما دو فرشته برام قابل تحسین هست.چقدر همسفر شدن با شما دو فرشته الهی برامون لذت بخشه خدایاشکرتتت بابت حضورتون در زندگی ام

    اخ وقتی که هردوی شما با پای برهنه پا بروی ماسه ها گذاشتید چقدر برام لذت بخش بود حس بچگی های خودم بهم یاد آوردی می کرد بچه که بودم هربار باغ مون که می رفتم که خاک نرم داشت به خصوص توی باغ هامون که یه نهربود که برای آبیاری باغ مون فقط استفاده میشد بعدش خشک بود یه خاک آبرفتی بود آخ که من کفش مو در می اوردم با پای برهنه می دویدم یا یه توی زمین های کشاورزی مون که تا چشم کار می کرد زمین بود یه تپه و جاده ای داشت که خاکش نرم آبرفتی بود سر سبزی زمین های کشاورزی اطراف و آسمان آبی خدا .سکوت بود فقط سکوت دقیقا استادوقتی شما دراز کشید غلت خوردید کل دوران بچگی خودم برام مرور شد آخ چقدر دلم لک زد برای اون روزهام.که رها بودم از همه چیز فقط خوش بگذرون از نعمت و زیبایی که درحال حاضر مقابل چشمات در لحظه باش.

    چه فکر می کردیم چی شد ما توی عالم بچگی ناخودآگاه به قوانین درست عمل می کردیم در لحظه زندگی کردن راحت فراموش کردن اتفاقات چند دقیقه قبلش…

    بارها شده بود چون شیطنیت هام زیاد بود از بس که رها بودم و دوست داشتم فقط لذت ببرم وقتی می رفتیم باغ و … و اینکه از روی تپه های نرم غلت می خوردم می آمدم پایین بارها شده بود پدرم دعوا می کرد که چرا ازما دور شدی چرا خودت خاکی کردی…

    به محض سرگرم شدن پدرم به کار خودش، انگاری اصلا یادم می رفت چند دقیقه قبلش من سر این موضوع گریه کردم بغض کردم که پدرم برخورد کرد که خودمو خاکی نکنم.دور نشم ازشون به محض دور شدن پدرم ازم باز ادامه بازی خودمو می رفتم. چقدر رها بودم چقدر به قانون درست عمل می کردم درستش همین بود باید رها بود لذت برد از نعمتی که جلو روت نه به گذشته فکر کن نه به آینده اون چیزی که احساست رو خوب می کنه برای لذت بردن انجامش بده.آخ که هرچه بزرگتر شدیم وارد دنیایی شدیم به قولی منظم تر تمیزتر باشیم خلاف قانون عمل کردیم.آخ استاد چقدر رابطه شما با مریم عزیز برام قابل تحسین چقدر همراهی شون می کنید وقتی داره از چیزی لذت می بره و شما به تماشا ایشون می ایستید و تشویق تحسین شون می کنید و همراشون می خندید آخ چقدر لذت بخش بود برام وقتی مریم عزیز روی شن ها اثر خودش خلق کرد و شما ازشون فیلم گرفتید وقتی هم از شما درخواست کرد که شماهم اثرخودتون خلق کنید با کمال احترام مشتاقانه پذیرفتید.( استاد می دونم براتون غیرباور و شاید بگید درستش همینه )…..

    چقدر این لحظه برام دوست داشتنی بود چون خودم باراها این تجربه رو داشتم اما بهم گفتن این بچه بازی ها چیه آخ تو دیگه بزرگ شدی. کی می خواهی یکم خانم تربشی دست ازاین شیطنت های بچگی هات برداری.

    آخ که چقدر دلم تنگ شده برای بچه بازی هام

    که درستش هم همینه مثل یه کودک لذت ببری رها باشی. توی یه فایلی از مریم عزیز شنیدم می گفت وقتی تو داری لذت می بری از اون نعمت ازاون زیبایی درواقع یه نوع خودش سپاسگزاری کردن

    اخ که هرچه بزرگتر شدیم از قانون دور شدیم به خیال اینکه درستش اینکه آگاهانه تر باید رفتار کرد باید شیطنت های بچگی ها رو نکرد اما غلط بود در غلط

    باید آگاهانه تر لذت می بردیم و از صاحب اینهمه زیبایی که داشتم و لذتشو می بردم شکر می کردم سپاسگزاری اخ که این دنیا آدم بزرگا که همش اداس چقدر خسته کننده اس.یه جوری کودک درون مون پنهان کردم… در وجودم یه جورایی خود به خود وقتی که از بس توی جاهایی که رفتیم برای گردش و لذت بردن از طبیعت از دور ایستادم نگاه کردم نکنه مادر پدری نگن زشته بشین سرجات تو دیگه بزرگ شدی مردم نگات می کنن بچه نیستی که یکم بزرگ شو تو کی می خواهی بزرگ بشی در واقع خود به خود عزت نفسمو رو داشتم رو در خودمون از بین بردم یا کمرنگ تر کردم و شد …. حرف مردم، نگاه مردم برای خودمون مهم تر کردم…….

    آخ خدایا این فایل ها این زندگی شما این سفر شما استاد چقدر به ما نشون می دی چقدر ما اشتباه رفتار کردیم، اشتباه یکسری چیزها رو پذیرفتیم، اشتباه باور کردیم،به اشتباه مهم اولویت برای خودمون قرار دادم یکسری چیزاها که … در واقع میشه گفت شرک رو درخودم به وجود آوردم ترس از حرف نگاه مردم که….

    یه جورایی هم ناسپاسی کردم به درگاه خدا از زیبایی هایی که داشتم استفاده نکردم با حسرت نگاه کردم خود به خود هم دور شدیم از اون همه زیبایی ها.آخ که چقدر خودمون رو فراموش کردیم چقدر تنهاتر شدم با خودم ، چقدر غریبه ترشدم با خود واقعیم.لذت بردن از زیبایی ها در وجود همه انسان ها هست کوچک بزرگ دختر پسر نداره.استاد عزیزم مریم جانم که روز به روز هرچه فایل هاتون بیشتر نگاه می کنم بیشتر عاشقتر تون میشم.در واقع عاشق رفتارهاتون میشم عاشق کودک درون تون میشم که منو عاشق خودم کردی منو باخودم آشتی دادید منو با کودک درونم که فرسخ ها فاصله گرفته بودم به خیال اینکه بزرگ شدم باید یکسری کارها رو انجام ندم یا بدم برخلاف میل باطنی واحساس درونم….

    ازتون ممنونم که راه روش درست زندگی کردن درست لذت بردن از طبیعت درست به قوانین عمل کردن بهمون یاد می دید.آخ چقدر لذت بخش یه همسفر پایه داشته باشی برای خندیدن فریاد زدن خدایاشکرت گفتن توی کویر که سکوت باشه سکوت به قول مریم جون صدای قلبتم میشنوی یه همپایه ای مثل استاد داشته باشی وقتی می نویسی خدایاشکرت ازت فیلم بگیره یه همپایه مثل استاد داشته باشی وقتی سر خوردی از بالای اون تپه تا پایین رفتی بعد 4 دسته پا آمدی بالا ازت فیلم بگیر.بعدش توبشی هم پایه استاد استاد غلت بخور بره پایین به یاد بچه هایی که توی ایران باهش دوره داشتن شما ازش فیلم بگیری.بعداز کلی لذت بردن یه ناهار دوتایی در یه ترک کمپر زیبا …. آخ استاد عاشق تونم که قبل از ترک اون مکان ملکوتی زیبا امدید برای یکبار دیگه تجربه و لذت شو بردید تا دوباره انشاالله اینجور مکان ها رو تجربه کنید و شکر خدا کنید.

    دوپرنده عاشقی هستید که دارید به زیبایی این جهان که الله یکتا خلق کرده سر می زنید لذت می برید و به ما هم نشون می دید که این خواسته در ما قوی تر بشه یا اصلا ایجاد بشه که درخواست شو له عالم هستی بدیم تا ماهم تجربه کنیم.مگه دعای خیر چیزی غیراز این می تونه باشه. در وجود یکی انگیزه خواسته ایجاد کنی. استاد جان مریم عزیزم بابت تمامی خواسته هایی که در وجود ما ایجاد کردید برای لذت بردن سپاسگزاری کردن از خدا ازتون ممنونم.

    دوست تون دارم درپناه الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای: