سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 188

بنام خدای زیبایی ها

استاد امروز از صبح هر کاری کردم تمرکز کنم اصلا نتونستم

هی میگفتم خدایا چیه ؟ چمه ؟ یعنی چی ؟ قشنگ احساس کردم ماهیچه تمرکزم شل و ول شده

گییج بودم

چون تمرکز گذاشته بودم رو شغلم بیشتر تا خودم

این خیلی می تونه گمراه کننده باشه

چون من با تمرکز روی خودم و آموزش های شما شغلم رو بدست آوردم

پس باید اون ریشه ای که باعث شده این درخت میوه بده رو آب و غذا بدم

یادم میره وقتی شاخه ها رو میبینم و از ریشه غافل میشم

زمانی متوجه میشم که میبینم برگ ها دارن خشک میشن و فکر میکنم مشکل از من نیست

در حالی که من بودم تغذیه درخت رو فراموش کردم ….

چند تا فایل گوش دادم مرتبط بود با کارم

و نهایتا چند قسمت تحسین زیبایی

بخدا این مغز من انگار اون ماهیچه تمرکز آزاد شد

یک سری حمله هایی میشه به ذهنم ( همون نجواها ) که این فایل ها دقیقا سپر هستن و مثل موشک جوابشون رو میدن و اجازه نمیدن اون نفوذ کنه تو وجود ما تو ذهن ما و بعد بخواد ران بشه

خدایا خودت تو شغلم و‌خودم هدایت کن