سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 189 - صفحه 1

الان حدود ساعت 6 صبحه که بعد از نوشتن کامنت روز هفتم روز شمار تحول زندگی من و نخوابیدن دیشب ، حالا انقدر انرژیم خوب بود که وقتی صفحه اصلی را دیدم که فایل جدید آپلود شده هم خوشحال تر شدم و هم دانلود که کردم نتونستم صبر کنم تا بعدا با همسرم باهم ببینیم و الان دارم میبینم و نکات مثبتش را هم ثبت میکنم : ) و بعدا هم مجدد همراه با همسرم میبینم

از اولین نکات مثبت به بعد :

= رها بودن استاد و بانو ، که بارها و بارها در فایل ها دیدیم ، با اینکه گفتند بارها میخواستیم بریم سن انتونیو ولی باز هم نشد بریم ، و سریع کانون توجه میره سراغ یه کباااابی ، و یه جوری هم تعریف میکنه استاد که من که هنوز تصویرشو ندیدم الان دم صبحی هوس کباب کردم ، ای جاااان و منم عاشق کباب : )

چقدر خوب و به قول خود استاد دیگه به طور پیش فرض شده که سریع رد میشه از اون ناخواسته و کانون توجه میره روی زیبایی های دیگه و سریع نشونه هم میاد و هدایت میشند

من خودم رشتم انیمیشن بوده و ذهنیتم هم اغلب انیمیشنی هست ، وقتی که استاد میگند نشونه ها با ما صحبت میکنند ، نا خواسته یاد انیمیشن قدیمی سیندرلا افتادم که ، سیندرلا با پرنده ها و موش ها صحبت میکرد و زبونشون را متوجه میشد و باهاشون مهربون بود و اونا هم بهش کمک میکردند ، حالا شده قضیه استاد که همه نشونه ها را متوجه میشند و با کمک اونا هدایت میشند : ))

= نکته اصلی اینه که تسلیم باشیم در برابر پروردگار ، خدایی که میدونه خواسته قلبی ما چیه

= ای جاااان به اون موتورهای خوشگلی که به آر.وی های خوشگل وصل بودند ، من عااااشق موتورم : )

= چقدر همه جا تمیزه ، یکی موارد بسیار قابل توجه خودم و مادرمه ، این تمیزی کلی تمام فضاهای داخلی و بیرونی و چقدر این تمیزی حس خوبی به همراه داره

= داخل فضای بازی بچه های کوچیک و استخر توپی که بود ، در همین فضای کوچیک سه نژاد متفاوت را میبنیم ، که باز نشون میده چقدر در راحتی و آرامش ، نژادها و اعتقادات مختلف در کنار هم زندگی میکنند و بدون تعصب و نگاه نژاد پرستانه ای

یاد داخل خود ایران میفتم ، که همیشه افعانستانی هایی که مقیم ایران هستند به دید متفاوتی دیده شدند ، برخورد شده باهاشون و از کلیه خدمات محرومند ، یادمه از بچگی از این نگاه بدم میومد و در طول تحصیلم و حتی ورزشم ، رفیق های افغانی داشتم و الان دقیقا یاد یکی از دوستانم در دوران راهنمایی افتادم که افغانی بود و فوق العاده با ادب و باهوش ، که البته نمراتش هم عالی بود ! هر وقت که کسی حرفی نژاد پرستانه و تمسخر بهش میزد اونم از روی حسودی ، یه جوری دوست داشتم برم پیشش و فضا را عوض کنم و از نگرانی درش بیارم ، که البته بنده خدا به این حرف ها عادت کرده بود !

= ایوووول چه جالب ، استاد حتی در پیش بینی قهرمان جام جهانی هم زد تو خال !!! بابا دست خوش !!!

= بازی کامیپوتری و مخصوصا فوتبال استاد هم که از قدیم الیام ، نیاز به تعریف نداره و ثابت شده است

+میبینم زمانیو که بتونم کنارتون بازی کنم و به اون مدار برسم : )))

= چقدرررر رنگ دریا زیباست ، من عاشق دریا و ساحلم ، و اعتراف میکنم تا به الان هر ساحل و دریایی که نشون دادید یکی از یکی زیبا تر و خوش رنگ تر بوده

انعکاس نور خورشید روی دریا ، عاااااالیه ، عااااالی ! ای جااااان !

= باز هم تمیزی فضا و آسفالت و همینطور توام با سخت نگرفتن خانواده ها نسبت بچه های کوچیک که به راحتی کف زمین نشستند ، و مردمی که خودشون هستند و زیاد کاری به کسی و نگاه بقیه ندارند

همه این ها زیر بادکنک های رنگ رنگی زیبای نزدیک باشگاه

= استا من عااااشق فضا و تمیزی باشگاه هایی هستم که نشون دادید ، به قول یه عکس فان ، نوشته بود توی این باشگاه ها اینقدر وسیله و فضا هست ، که دیگه لازم نیست بیای بگی : داداش چندتا ست دیگه داری ؟؟! خخخخخ !!!

فضای مناسب و آهنگ مناسب باشگاه که البته صداش هم خیلی زیاد نیست ، و نه آهنگ هایی که نمیدونم با چه نیتی اینجا توی باشگاه پخش میکنند ، یهو از آهنگ های عمو حسن میره توی رپ های دارک و منفی ، که واقعا ربطی به بدنسازی و اون فشار وزنه نداره !!! خخخخخ

و البته اندام استاد که بارها و بارها در طول این سفر و به مدل های مخلتف تحسینشون کردم ، واقعا هیکل زیبایی ساخته استاد ، اونم به قول خودشون بدون فشار زیاد و تمرین خیلی کم ، که البته گردنبندی هم که در طول این سفر استاد گردن انداختند هم به خفن تر شدن تیپشون اضافه کرده : )

این فایل چقدر علایق من داخلش بود

از اول :

موتور ، آر وی ، کبااااب ، بازی فوتبال اونم با پی اس 5 ، دریاااا ، و ورزش رفیق دیرینه ی من و بدنسازی با تجهیزات عالی

عالی بود استاد ، ممنونم و چقدر حسم خوبه با توجه بیشتر بر نکات مثبت و نوشتن اونها