سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 189 - صفحه 7

375 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    حمید علی شاهی گفته:
    مدت عضویت: 2114 روز

    به نام خداوند مهربان ،بخشنده وهدایتگرم.

    سلام به استاد عزیزم وبانو شایسته حرفه ای.

    وسلام به همه‌ی همسفر های سفر به دور آمریکا.

    هوای بارونی اونم تو ماشین درحال رانندگی ‌یکی از لذت های منه چون حس خوبی میگیرم از این هوای فوق العاده.خدایا شکرت.

    استاد چقد خوب در نشانه هایی که خداوند به شما الهام میکنه فکر میکنید و تصمیم درست رو میگیرید واین باور که مطمئنید خداوند با نشانه هایش انسان را هدایت میکند در شما به وضوح کامل رسیده و اینقدر خوب از اون باور استفاده میکنید واقعا تحسینتون میکنم.

    من خودم هم وقتی می‌خوام تصمیمی بگیرم تا جایی که میتونم به نشانه هایی که خداوند می خواد به من نشون بده توجه میکنم واین رو هم میشه از احساسی که اون لحظه دارم تا حد زیادی فهمید.

    مثلاً اگه می خوای یه وسیله ای بخری یا به یه مکانی بری یا کسی رو ببینی اگه به نشانه های خداوند توجه کنیم دقیقا با احساسی که در اون لحظه داری بهت میگه باید چیکار کنی ومن خودم چه اتفاقات خوبی تجربه کردم با همین توجه کردن وگوش کردن و دیدن نشانه های خداوند وهرجا رو که سر باز زدم از دیدن نشانه های خداوند و روی تصمیم به ظاهر درست خودم موندم چه احساس بد و شرایط نامناسبی رو تجربه کردم البته اینم بگم که هرکدوم ما به اندازه ظرف مون و مداری که در اون قرار داریم نشانه های که از طرف خداوند بهمون الهام میشه رو متوجه میشیم و بهمون اندازه نتیجه میگیرم که من واقعا سپاسگزارم خداوندم که به اندازه ظرف ومدارم نتیجه های بی نظیری برایم رقم زده.خدایا شکرت.

    خدایا شکرت به خاطر همه ی هدایت های بی نظیرت .

    جاده وهچنان بارون و چه RVهای زیبایی با اون همه امکانات راحتی و فوق‌العاده‌ای که داره و موتور های زیبایی که روشون سواره خدایا شکرت به خاطر این همه نعمت ،پیشرفت وفروانی که برای لذت بردن انسان ها آفریدی که نهایت لذت رو ببرن.خدایا شکرت.

    چه فضای شاد،زیبا ورنگارنگی با اقسام بازی های مختلف برای کودکان که هرچقدر بخوان بازی کنند ولذت ببرن وپدر مادر هاشون هم از دیدن بازی فرزنداشون لذت ببرن و حس خوب بگیرن.

    وای استاد دوباره کباب باز حالی به حالی شدم با دیدنشون (ایموجی خنده)این کباب چی داره که من اینجوری میشم خدا میدونه.

    استاد تحسینتون میکنم برای اینکه آنچه برای خود میپسندی رو برای دیگران هم بپسندرو خوب اجرا می‌کنیین واون لذتی رو که از کباب بردین رو می خواین دوست خوبمون آقا فرزین هم تجربه کنن وازش لذت ببرن واقعا دمتون گرم.

    مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدم

    دولت عشق آمد و من دولت پاینده شد

    دیده سیر است مرا جان دلیر است مرا

    زهره شیر است مرا زهره تابنده شدم

    گفت که دیوانه نه‌ای لایق این خانه نه‌ای

    رفتم دیوانه شدم سلسله بندنده شدم

    گفت که سرمست نه‌ای رو که از این دست نه‌ای

    رفتم و سرمست شدم وز طرب آکنده شدم

    گفت که تو کشته نه‌ای در طرب آغشته نه‌ای

    پیش رخ زنده کنش کشته و افکنده شدم

    گفت که تو زیرککی مست خیالی و شکی

    گول شدم هول شدم وز همه برکنده شدم

    گفت که تو شمع شدی قبله این جمع شدی

    جمع نیم شمع نیم دود پراکنده شدم

    گفت که شیخی و سری پیش رو و راهبری

    شیخ نیم پیش نیم امر تو را بنده شدم

    گفت که با بال و پری من پر و بالت ندهم

    در هوس بال و پرش بی‌پر و پرکنده شدم

    گفت مرا دولت نو راه مرو رنجه مشو

    زانک من از لطف و کرم سوی تو آینده شدم

    به به pes5 یعنی چقد من عاشق این فوتبال با کامپیوترم که یادم میاد که اینقدر تو این بازی خوب شده بودم که کسی حریفم نمیشد وچه دوران خوشی بود.استاد دمتون گرم یه پا حرفه ای هستین خودتون گل اول پشت بندش گل دوم اصن اجازه نفس کشیدن به آقا فرزین نمیدین. دمتون گرم واستاد اونجا که گفتین من پیش بینی کردم آرژانتین قهرمان میشه اصن من گفتم مگه میشه مگه داریم خدایا توانیم به استاد عزیزم الهام کرده بودی من دیگه زبونم بند اومده. فقط میتونم بگم خدایا شکرت.

    چه ایده ی زیبایی رو اجرا کرده بودن وسقف خیابون رو با بادکنک های رنگارنگ و زیبا طراحی کرده بودن وحس خوبی به مردم القا میکرد واقعا تحسین برانگیزه.

    بعد کلی عشق وحال بریم به باشگاه و ورزش و به بدنمون حال بدیم .چه باشگاه مجهز و زیباییه با کل دستگاه مدرن و عالی که مردم در حال ورزش کردن هستن ومخصوصا اون دستگاهی که با مقاومت نیروی آب کار میکرد چقد خوب بود.

    چقدر جای تحسین دارن بانو شایسته با اندام زیبا و ورزیشون وخانم نیلوفر که ایشون هم اندامشون عالییه ودارن به بانو شایسته طریقه استفاده از دستگاه رو یاد میدن ‌ومعلوم که آدم شوخ طبع وشادی هم هستن.واقعا تحسین برانگیزه.

    واستاد من مثل قبل این رابطه عالی شما وبانو شایسته رو تحسین میکنم خدای من چقدر این رابطه زیبا و عالییه .خدایا شکرت.

    واقا فرزین که چقدر خوب نحوه‌ی استفاده از دستگاه به شما توضیح میداد و استاد شما چقدر خوب از دستگاه استفاده کردین و من دلم رفت برای اون عظله هاتون واقعا عالیه و خیلی جای تحسین داره.

    خدایا شکرت به خاطر این همه زیبایی و فراوانی نعمت و وجود استاد عزیزم و بانو شایسته.

    سپاسگزارم استاد عزیزم و بانو شایسته برای به تصویر کشیدن این همه زیبایی و آگاهی های ناب.

    در پناه الله متعال شاد،سلامت،ثروتمند وسعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

    خدا نگهدارتون.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  2. -
    سمانه گفته:
    مدت عضویت: 1937 روز

    سلاااااااممم

    سلااااااااااممممم

    سلااااااااااااامممممممم به همه

    خیلیییییی احساسم عالیییه به خاطر اینکه لحظه به لحظه بیشتر میتونم قوانین رو درک کنم حالا براتون پایینتر تعریف میکنم داستان رو

    چقدر خوبه این رها بودن . چقدر خوبه جریان داشتن در مسیر هدایت الهی . چقدر خووبه که آویزون برنامه و ذهن و چیدمان ذهنی خودمون نباشیم

    دقیقااا هممون این تجربه رو داشتیم که قبل از اینکه قانون هدایت و نشانه ها رو درک کنیم خیلی به خودمون و برنامه هامون چسبیده بودیم و باید کاری که برنامشو ریخته بودیم انجام میدادیم حتی به زور و به هر قیمتی که شده که نتیجش یا بد بوده یا اونجوری که میخواستیم نشده یا اینکه شده ولی ته ذهنمون این سوال بوده که آیا ارزش اون همه حرص و جوش و سخت گرفتن رو داشت ؟

    حالا داستان ….

    دقیقااا همین الان که دارم این کامنت رو مینویسم قرار بود همسرم امروز قبل ظهر بیاد دنبالم بریم یه سری کارای بانکی رو انجام بدیم که تماس گرفت کار براش پیش اومده امروز نمیشه منم که تمام کارامو ردیف کرده بودم و آماده بودم واسه رفتن . یه لحظه سکوت کردم و گفتم این یه نشانه است و دلیلی داره و به سمت چیز دیگه ای که به نفعمه میخواد منو هدایت کنه که البته اگه آدم قبل بودم قطعا یه برخورد لفظی پیش میومد و کدورت و مابقی داستانی که خیلی ها الکی درگیرش میشن خلاصه اومدم سراغ سایت و دیدم به به چه همزمانی فوق العاده ای پس این بود هدایت که بهم یادآوری کنه رها باشم و جریان داشته باشم خواست بهم بگه که قانون و درست اجرا کردی

    حس فوق العاده ایه که بسپاریم و تسلیم خداوند باشیم خداوند با همین نشانه ها ما رو هدایت میکنه به سمت زیبایی ها و قشنگی ها و نتایج فوق العاده

    الهی شکرررت

    خدا میدونه که چه چیزای قشنگی با همین جریان داشتن و رهایی در انتظارمونه

    فردا خدا بخواد میرم دنبال کارای بانکیم که مطمئنم اتفاقات فوق العاده ای برام میفته

    عجب کوبیده ای عجب چای فوق العاده ای اونم توی این لیوان ها که ایران اکثرا عاشقشن اوووف طعم جفتشو حس کردم

    واااااای استاد عجب پیش بینی ای کردینااااا

    آرژانتین قهرمان شد

    حاضرم شرط ببندم قبل این پیش بینی از طریق قانون یه سرانگشتی بررسی کردی نگو نه که باورم نمیشه

    دریااااا ساحللل شننن همش فوق العاده صداش حس مراقبه رو برام تداعی کرد الهی شکرررر به خاطر اینهمه نعمت فوق العاده

    باشگاه هم که نگوووو بدن استاد رو ببین تورو خدااا هیچ ربطی به گذشته نداره هر لحظه اشتیاقم واسه دوره سلامتی بیشتر میشه بخدااا خیلی زود به خودم هدیه میدم

    خدایااااا سپاسگزارمم بابت همه چی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  3. -
    شمیم کردستانی گفته:
    مدت عضویت: 1534 روز

    میدونید چی برام جالبه

    من وقتی میگم میخوام برم امریکا هر کسی یه چیزی میگه

    یکی میگه اونجا ادماش اینجورین اونجورین و…به درد ما ایرانیا نمیخوره

    یکی میگه امریکا رفتن سخته ویزا نمیدن و…

    نکته ای که برای من قابل توجهه اینه که اونا هیچی از امریکا نمیدونن و هیچ اطلاعاتی راجبش ندارن

    فقطط چیزهاااااایی که شنیدن روووو بااااور کردن

    بدونه اینکه خودشون تحقیق کنن و از صحت اون حرفا مطمئن بشن

    درست مثل خودم در بقیه موارد

    مثلا هر چی که به من راجب خدا،پول ،خودم،عشق گفته بودن رو بدونِ اینکه خودمم تحقیق کنم باور کرده بودم.

    به من گفته بودن خدا ادمای دروغگو رو دوست نداره،کار بدی کنی دعوات میکنه،مجازات میشی و خدا از ادمای بد روی بر میگرداند.

    پس من فکر میکردم خدا وقتی ادم بدی باشم یا کار بدی کنم باهام حرف نمیزنه.

    در صورتی که اتفاقا اونی که گناهکاره ،اونی که فقیره ،اونی که بی کسه ،اونی که ادم بدیه به خدا بیشتر از ادمای خوب نیاز داره،پس خدا کمکش میکنه ،هدایتش میکنه.

    راستش من خوووب که فکر کردم دیدم اصلا حرفهایی که راجب خدا قبلا شنیده بودم منطقی نیست و با منطق من جور در نمیومد و فهمیدم اشتباست.

    خدا انقدددر مهربونه که با کثیفترین ادما و بدترین و گناهکارترین ادما حرف میزنه،یکیش خود من.

    ازت مهمنونم خدای مهربون که هر ثانیه باهام صحبت میکنی،اینو‌ بدون که همونطوری که تو عاشق منی منم عاشق تو هستم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  4. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2179 روز

    بنام تنها فرمانروای آسمان ها و زمین

    سلام به استاد عزیز و گرانقدرم سلام به مریم بانوی شایسته و مهربانم

    سلام به دوستان عزیز و همسفر و هم فرکانسی ام

    سلام به سفر سلام به صبح دل انگیز سلام به خدا

    دوباره یک قسمت دیگه و ماجرای دیگه از تجربه و حرکت.

    قسمت 189 سریال سفر به دور آمریکا

    استاد دیشب یک مهمون یکهویی داشتیم و من واقعا سورپرایز شدم، خداروشکر همه چی داشتیم،شام هم سریع آماده شد.میدونید جریان از اونجایی که همسرم تماس گرفتم گفت میخواد از پاسداران بره زعفرانیه محل کار شوهر دوستم که البته دوست ایشون هم هستن.بعد یهو سر شب زنگ زد گفت داریم میریم خونشون، اشرف جان رو برداریم بعد پیاده بیایم اونجا. اصلا برای یک لحظه تو ذهنم گفتم چه جالب همین عصری با اشرف کلی حرف زدیم، شب هم میبینمش.اینا رو گفتم تا به اینجا برسم من اگر فهیمه قبلی بودم شاکی میشدم، چرا برای خودت مهمون دعوت میکنی حالا دیدیش دیگه باز با هم چرا میخواین بیاین، مگه بیکاری، من الان چیکار کنم چی درست کنم و…اما دیروز شاید به اندازه یک ربع فقط داشتم به این مهمون یکهویی فکر میکردم و میگفتم این اتفاق برام چه درس هایی خواهد داشت. بعد یک چایی ریختم بعدش رفتم تو آشپزخونه کارامو کردم و بعد یکم اون دفترها لپ تاپ و هرچی که اطراف بود رو سرو سامان دادم همین. خدایی سخت نگرفتم و سعی کردم هدایتی عمل کنم و با آرامش و شادی. اصلا استرس نداشتم، اصلا نگران نبودم یا غر نزدم این چه کار یهویی و بدون برنامه ریزی هست که داره میکنه، فقط بفکر خودشه و….واقعا و انصافا هیچی از این جور فکرها نکردم. فقط کارهای خودمو کردم با یک کوچولو تغییرات و غذای بیشتر. خداروشکر کردم برای داشتن این گاز تک شعله ایی که داریم این آرام پز زود پز حرفه ایی مون که میتونستم مرغ ها رو بریزم توش و کمتر از نیم ساعت آماده بشه(خدایی عجب مرغی هم شد جاتون خالی) بعد از بیشتر از 5 الی 6 ماه برنج دوباره داشتم درست میکردم(اونم چیز خوبی شد خداروشکر) سالاد هم که آماده داشتیم فقط من ریختم تو ظرف.الان که دارم فکرمیکنم کار خاص و سخت و پیچیده ایی نبود. (فقط اینکه شکل غذاها و این همه تنوع خارج از سبک قانون سلامتی بود اذیت میشدم و باخودم میگفتم خدایا میخوام حتی مهمونی رفتن و مهمون اومدن مون مطابق با چیزهای خوب و هماهنگ با بدن باشه اینو میخوام. کمک کن تا پولدارتر بشیم و غنی تر برای همچین تجربه هایی…)خلاصه که دوستم جالب بود که میگفت یک قسمت هایی از سفر به دور آمریکا رو دیده و چندجا رو تعریف کرد و حرف تراک کمپر و ماشین معمولی که توی استیت پارک با یک چادر معمولی درست کرده بودین گفت. منم یهو رفتم لپ تاپ رو آوردم تا اون قسمت رو پیدا کنم(آخر قسمت 178 ماشین سوبارو با یک تنت معمولی رو بهمون نشون دادین) خلاصه که مرور عکس دسته بندی سفر به دور آمریکا همانا، دیدن قسمت ها با سرعت زیاد همانا و کلی خاطره و اتفاق تو ذهنم همانا…اصلا حس غریبی بود که چقدر این سفر به دور آمریکا منو رشد داده، چقدر تجربه های منو زیاد کرده، چقدر همین شروعش از قسمت 1 که با خواسته مریم جان که به نوعی تمرین ستاره قطبی اش رو به سبک خودش اینطوری انجام داده و یک جاهایی هم از سفر به دور آمریکا به عنوان دفترچه راهنمای 12 قدم یاد میکنه وانصافا که از کجا شروع شد.من اولین قسمت رو در مشهد یک خونه زیر زمینی دیدم و الان در تهران با لپ تاپ خودم در خونه ایی در طبقه دوم میبینم.چه تغییرهایی کردم خدایا از سال حدود 98 تا 1401 یعنی کمتر از 4 سال.

    تغییرات فیزیکی، تغییرات در امکانات و راحتی دالود ککردن فایل ها، تغییر در نوع نگاه و تمرکزی دنبال کردن محتوای سایت، تغییر در حس نزدیکی به استاد و اینکه آمریکا یا خارج از کشور رفتن چیز خاصی و دور و عجیبی نیست. تغییر در نوع نگاه و نگرش و باور و اعتقادات….یعنی واقعا چقدر تغییر کرده این فهیمه ایی که یک روزی پا گذاشت توی این سایت، با محتوای این سایت همراه شد، اومد تو سفر و با شما سفر میکنه. چقدر این فهیمه بزرگتر شده، چقدر این فهیمه تو تمام جنبه هاش تغییر کرده. باید اینو بگم من از نظر مالی شاید ظاهرا افتضاح تر شدم چون قبلا یک سرکاری یک آب باریکه ایی داشتم،مستقل تر بودم اما تو موضوع مالی باید بگم به شدت به شدت ضعف دارم به شدت ترمز و باورهای مخرب دارم. خداروشکر همسرم درآمدش چندین برابر شده، خبری از درد و دیسک کمر نیست سلامت تر و خوش هیکل وخوش اندام تر شده اما من فکر میکنم تو یک ترمزی موندم که واقعا عذابم میده. من نمیخوام که شوهرم بهم پول بده، من نمیخوام دیگه برای کسی کار کنم، نمیخوام یک روز پروژه داشته باشم کار باشه و پول دستم بیاد چند روز و چند هفته نباشه. من میخوام دائم این نعمت و ثروت پول بر من بباره و اینقدر که بی نیاز بشم، لینقدر که حس کنم تو دریاچه طبیعی پرادایسی هستم که از آسمونش هم داره بی وقفه باران میاد و منو سرشار از نعمت میکنه. این صحنه ایی که هربار شنا کردن شما رو زیر بارون تو دریاچه دیدم خواستم با این نگاه که اینا نعمته اینا ثروته که استاد ازش پرشده و هنوزم این جریان ادامه داره و چه حس خوبیه. جریانی بی وقفه، آرامشی که تو رو بی نیاز ا هرچیزی میکنه، ذهنی که دودوتا چهار تا نمیکنه نگران نیست و فقط نیازمند یک چیز و یک کسه. نیازمند احساس بی وقفه خداست، نیازمند هدایت خداست، دلی که پر نمیشه فقط با نام و یاد خدا، من میخوام به نیازی از هرچیزی مادی برسم که فقط و فقط اونا منو نیازمند تر به خودش بکنن. خدایا من همچین درخواستی ازت دارم و میدونم که تو بخشنده تر از حد تصور منی، بزرگتر از بزرگترین مقیاس های نجومی که تونستم یکم درکش کنم هستی، خدایا من نمیدونم چطوری و چه زمانی سعی میکنم و تلاش میکنم که عجول نباشم و فقط از این تجربه ها و مسیر لذت ببرم و چقدر من خوشبختم که چون تویی دارم که برای من همه چیز میشوی. خدایا ممنونم که زبانت رو دارم میفهمم و برای دیدن و شنیدن نشونه هات بیناتر و شنواتر شدم. خدایا تشکر میکنم ازت برای این چیزی که به گردنم آویزونه الان و نمیشه که اصلا یاد تو منو نندازه. چیزی که خودت بهم هدیه دادی یهویی.پلاک استیل گردی که با خط خوش نستعلیق نوشته خــدا خدایا تو اینو خودت سرراه من گذاشتی، خودت به من دادی. خدایا میدونم که ثروتمند شدن معنوی ترین راهیه که منو بتو نزدیکتر میکنه و تو رو بیشتر به من نشون میده. تو اصلا برای همین منو اشرف مخلوقات کردی چون مثل یک پادشاه ارزشمند زندگی کنم منو مثل خودت خالق آفریدی و به من آزادی دادی حق انتخاب دادی تا بشم همون یک تیکه از وجودت که روی زمین داره راه میره و خلق میکنه، بشم بنده ایی که اومده تا تجلی یک ذره قدرت تو روی زمین باشم. منو با جی پی اسی بنام قلب که مجهزترین ابزار برای راهنمایی منه تجهیز کردی. خودت که اینقدر ثروتمندی، خودت که اینقدر تو اون همه نشانه ی حضورت هست چطور من فکر میکنم اگر ثروتمند بشم از راه تو دور میشم واقعا این ترس از ثروتمند شدن کار شیطان ذهن من نیست که میخواد منو از تو دور کنه چون میدونه که اگر هرچی بتو نزدیکتر بشم کمتر روش حساب میکنم و نمیتونه روی من تسلط پیدا کنه. چون منو میخواد اسیر خودش نگه داره. من اینقدر این ذهن رو تربیت میکنم، اینقدر این ذهن و برنامه نویسی و کدهاشو رو تغییرمیدم که اینقدر هماهنگ بشه با روحم که اصلا نتونه غیر از اون کار کنه. هماهنگی روح و ذهن. هماهنگی قلب با عقل…وای که چقدر هماهنگی زیباست. اصلا زیبایی خودش یک هماهنگیه. زیبایی خودش یک تعادله. زیبایی یک جاده دوطرفه است که قلب و عقل رو بهم ارتباط میده. من میخوام اینقدر زیبایی ها رو در هرچیزی ببینم، اینقدر به زیبایی ها توجه کنم، اینقدر چیزی جز زیبایی نبینم، اینقدر زیبا بشم تا این ارتباط و جاده دوطرفه رو بسازم تا این هماهنگی رو خلق کنم و بشم احسن الخالقین. خلقی کنم که جز تحسین حرفی نمونه که خودمم تحسین کنم و جز خدا نبینم. خدایا عاشقتم که میگی و مینویسم و منو پاک میکنی با هربار اشکی که شدت حضورت در قلبم رو در سکوت فریاد میزنه و انعکاس یک فریاد در سکوت قطره های اشک اومدنه…………..

    اینا مقدمه بود برای حال خوب و روان کردن افکارم و حالا میخوام برم ادامه ماجرای سفری رو ببینم تمرکزی تر که انگار نشانه ها و هدایت ها میگه سفر رو به اتمامه. برو به ثبات برس، برو در کلبه بهشتی خودت مستقر شو و بعد از این همه گشت زدن و ملاقات ها و دیدارها و ایده گرفتن بقیه زندگی رو با انرژی مضاعف ادامه بده.چقدر سفر خوبه چقدر خوبه که تموم نشه انگار بهش عادت کردیم اما باید یادبگیرم که حتی به این زیبایی ها وابسته نشم.خدایا خودت ظرف منو بزرگ کن برای درک این همه آگاهی و دریافت شون. خدایا منو آسان کن برای آسانی ها خدایا منو آماده تر کن برای دریافت نعمت و ثروت های بیشتر. خدایا تنها تو را میپرستم و تنها و تنها از تو یاری میجویم.…………

    ……………………………………………………………………………….

    سریال سفر به دور آمــریــکـا_ قسمت 189

    خدایا شکرت برای این جاده

    خدایا شکرت برای این باورن

    خدایا شرکرت برای این نشانه هات

    خدایا شکرت برای این همه ماشین و ثروت

    خدایا شکرت برای این سایت و ساکنیش

    خدایا شکرت برای این سفرپر خیر و برکت

    خدایا شکرت برای این لحظه

    san Antonio تکزاس

    در مسیر سن آنتانیو تکزاس بودیم و برنامه این بود که بریم مرکز شهر زیبای اونجا رو ببینیم اما نشانه ها گفتن فقط از این مسیر عبور کنین و باز هم رفتین تکزاس اما این سن آنتانیو رو نرفتین.

    واقعا چقدر تحسین تون کردم استاد جان برای این همه هدایتی عمل کردن تون، برای اینکه خودتون برنامه نمیریزین و روی عقل و منطق خودتون حساب نمیکنین و به خدا اعتمادتون رو در عمل نشون میدین و میذارین اون برنامه بریزه، اون شما رو پیش ببره. میذارید خداوند راهنمای مسیر و مقصدهای بعدی شما در سفر باشه. واقعا چقدر خوب زبان نشانه ها و خداوند رو میفهمید. منم تازه دارم یاد میگیرم و یکم ذهنم رو تربیت کردم خودشو هی قاطی نکنه.

    مراکز پرجمعیت ایالت تکزاسایالت تک ستاره ها(طبق آمار 2018) شــعــار این ایالت رفاقت و دوستی هست.

    1 هیوستون (یک کبابی مشتی داره میریم بزنیم بر بدن…)

    2 سن آنتونیو

    3 دالاس

    4 آستین، تگزاس/پایتخت این ایالت هست.

    5 فورت وورث، تگزاس

    6 ال پاسو

    7 آرلینگتون، تگزاس

    8 کورپس کریستی

    9 پلینو

    10 لاریدو، تگزاس

    خدایا شکرت برای این سفر جادویی که نشونه ها دارند میگن که این سفر رو به پایان برسونیم.پس سرعت سفر رفته بالاتا بریم تا برسیم به فلوریدا و دیدن دوستان و بعد بریم به پارادایس…

    _ نشانه ها همیـشه با ما صحبت میکنند.خداوند هر لحظه با ما حرف میزنه.

    آی تِـن i_10 جنوبی ترین اتوبان شرق به غرب امریکا.عجب جاده ایی هست این جاده i10 که از لس آنجلس کالیفرنیا شروع میشه و به جکسون ویل فلوریدا میرسه.

    استاد یکجورایی اینقدر به این اسم ها و جغرافیای کشور آمریکا دارم مسلط میشم که وقتی جدیدا فیلم آمریکایی میبینیم اسم یک ایالت یا شهری رو میشنوم انگار بلدم،انگار برام اشناست یا یک خاطره از سفر تو دهنم میاد. خصوصا این سری سفرمون که سعی کردم بیشتــر خودمم دست به کار بشم سرکنجکاوی یک چیزهایی رو سرچ کردم و اغلب سعی کردم لابلای کامنت ام بنویسم تا یادم نره. برای این تجربه ها فکر میکنم بیایم آمریکا راه خونتون رو به راحتی بتونیم پیدا کنیم. استاد فکر کنم یک روزی میشه که هر روز با مهمون های یهویی غافلگیر میشین یکی از اونا قطعا مــا هستیم که قراره در بهترین زمان و بهترین مکان هدایت بشیم. من که جدیدا 90 درصد خواب هام شما هستین و تو خواب هام هم دارم باهاتون زندگی میکنم، پس اگر همین مسیر رو ادامه بدم قطعا طبق قانون بدون تغییر خداوند میشود. فقط باید صبر و توکل و امیدم رو از دست ندم. باید ز مسیر خارج نشم. باید قدم های استوارتر و با ایمان تری بردارم تا این راه و رسیدن به خواسته قلبی ام کوتاه تر و کوتاه تر بشه به امید الله یکتا و قوانین ثابتش. یک کوچولو تصورش هم لبخند رو لبهام میاره و ذوق میکنم تصور کن اگر حتی تصور کردنش سخته که البته دیگه داره تصورش هم آســون میشه که تو خوابم بارها دیدمتون و گپ ها زدیم. تصور میکنم روزی رو که جهانـم پر میشه از واقعیتی بنام شما و خالقی بنام من. تصور کن تصور کن که این شیرین ترین و دلچسب ترین لحظه است. تصور کن فهیمه که اون روز میرسه و تو به خواسته ات میرسی. روزی که میگی اینا هم مثل یک سفر منو به مقصدی چون شمـا استاد عزیزم رسوند. خدایا چقدر این سفر هم دلچسبه چون تو مسیر این سفری با همچین مقصدی چقدر من هربار قوی تر، هربار پرنتیجه تر، هربار غنی تر و شادتر و پرعشق تر و در صلح تر و آزادتر میشم.اصلا نمیشه نوشت حال و هوای این سفر و مقصد این سفر رو واقعا عالیه واقعا لذت بخشه، واقعا شگفت انگیزه که قوانین ثابت خدارو که درک میکنی هیچ چیز غیر ممکنی وجود نداره فقط کافیه من فکر خدا رو بخونم، کـافـیــه من هماهنگ بشم با این قوانین تا اونا منو ببرن و من به این سیستم قانونمند شکی ندارم و اعتماد دارم چون این قانون ثابت و بدون تغییر و تبدیل این خدای قادر و توانمند و عشق منه پس فقط کافیــــه…..چــــون خــدا بــرایـــم کـافـیـسـت

    ………………………………………………………….

    دوباره پلی کردم استاد ببین چی گفتی فقط:

    (آیا شما با من حرف میزنی، یا این خداست که با من با زبان شما با من حرف میزنه یا فکرهایی رو به ذهنم میاره که اینجور با هم مرتبط هستند. اینا رو چطور میشه توضیح داد این همزمانی ها و اتفاق ها رو چطور…عقل که میگه من عاجزم تسلیمم از من توضیح نخواه. اینگونه است که خدا میگوید و در سکوت باید فقط دید و شنید…)

    _ یک سری چیزها آدم تـــوی ذهـنـش هست که آدم میخواد، به سمت شون حرکت میکنه، از اون طرف هم چشم و گوشش رو باز میکنه برای نشونه ها.

    _ خداوند همیــشه و همواره چیزهای بهتری برای ما درنظر گرفته

    میدونید خدا چی به ذهنم آورد اینکه مــن بیشتر از تو میخوام که ثروتمند بشی فهیمه پاتو از رو ترمزها یکی یکی بردار. نه چـون تو خوبی چـــون اساس جهان من برپایه خیر و خوبی و ثروت و فراوانی هست یک کلام اساس جهان رو بر پایه گسترش خلق کردم پس اگر با قانون من هماهنگ بشی من مشتاق تر از تو برای ثروتمند شدنت هستم.خداجونم شکرت شکرت شکرت که اینطور هدایت میکنی و اینطور ساده و اسان با من حرف میزنی. اینطور ایمان و امید رو در قلبم بیشتر میکنی و میگی خستگی معنا نداره بلند شو حرکت کن.

    _از خدا با ایمان سوال بپرس خداوند قطعا جوابتو میده.پاسخ میده، اجابت میکنه. اون اجابت کننده مطلق و داناست.

    استاد خدا بامن هر لحظه حرف میزنه و الانم جواب رو داد. سوالی که چند وقته ازش میپرسم.

    _ نکتــه و پوینت قضیه اینه که تسـلـیم خداوند باشیم. بذاریم خداوند ما رو هدایت کنه، نشونه ها رو ببینیم و حواس مون باشه که خداوند با همین ابزارها داره با ما صحبت میکنه. هر وقت هم نشونه ایی اومد بگیم چشـم و بخدا بگیم خدایا تو فقط ما رو به سمت زیبایی ها، قشنگی ها و خوبی ها هدایت کـن ما نمیدونیم اون زببایی یا قشنگی که ما در اون لحظه انتخاب کردیم واقعا اون لحظه مناسب ما هست و برامون زیبا هست یا نه. ولی تو میدونی خواسته ی قلبی ما چیه. تو به دل و قلب ما آگاهـی پس ما رو به همون سمت هدایت کـن.

    چه حرف های قشنگی بود استاد جان، استاد جان چه انتهای سفری رو نوید دادین و چه درس هایی رو بهمون دادین. استاد جان چقدر خدا هرلحظه با تک تک ما با تیکه های وجودش، پاره های روحش داره حرف میزنه و ما چقدر همه به هم متصلیم. چقدر وقتی سعی میکنیم هرلحظه به خودش وصل باشیم این یکپارچگی همه چیز رو بیشتر درک میکنیم. که ما هیچ چیز جدا از هم نیستیم. ما چیزی از وجود خدا نیستیم. اصلا چیزی غیر از خدا اطراف مون وجود نداره. اطرافت رو نگاه کن چیزی میبنی که ردپا و اثری از خدا در اون نباشه من که همه خدا میبینم اطرافم.حتی کلام شما رو راهنمایی و نشانه و پاسخ خدا دیدم و واقعا پاسخ داد خدا به من.فقط باید یادم نره که همیسه و هرلحظه خدا داره پاسخ میده داره با ما حرف میزنه.

    …………………………………………………………………………….

    یک ایالت وقتی اینقدر پهناور و وسیعه هم خشکی داره هم آب و درخت و طبیعت. خدایا ما رو اینقدر پهناورر و وسیع کن. میخوام اینقدر همه چیز در وجودم باشه و اینقدر غنی و ثروتمند باشم. اینقدر که شبیه تو بشم بزرگ و بی انتها و ثروتمند…

    استاد دیدی خدا باهات با اون تابلوها حرف زد و شما هم حواست بود و دیدی و پاسخ اون سوالت رو دریافت کردی اسم شهر آستین رو یادت آورد. همین صحنه هم نمونه کوچکی از بخواهید تا به شما داده شود. درخواست کن تا اجابت کنم تو را. سوالی بی جواب نمیمونه. همه ی سوال ها رو خداوند جوابشون رو راه حل هاشن رو داره. تو فقط ادامه بده

    ………………………..

    این قسمت انگلیسی حرف میزد چی بود جریانــش…

    چه بارونی به شیشه میزد، واقعا چه شدتی داشت قطره های بارون نبود که به شیشه میخورد باید بگیم گوله گوله بارون میزد کار از قطره گدشته بود اینقدر فراوانی نعمت تو چند ثانیه به شیشه برخورد میکرد. خدایا شکرت برای این بارون و این همه نعمت

    خدایا فقط اونجا که از کنار آر وی ها و اون موتورهای جفتی که پشت شون بودن رد شدیم. ثروت با شکوه است

    …………………………………………………………………………..

    به به با مریم جان میریم که اطراف یک دوری بزنیم، دیدن محل بازی بچه ها، شادی بچه ها و وَرجِـه وُرجِــه بچه ها، دیدن تلاش بچه ها برای بالا رفتن. خدایا اون خانم زیبا رو ببین که بقول همسرم انگار آلیس بود در سرزمین عجایب یا شایدم آن شرلی با موهای قرمز.خیلی محیط بامزه ایی بود، آهنگ های شاد کودکانه، محیطی که رنگی رنگی بود پر از وسیله و اتاق های مختلف بود. وای اون اتاق نجــومــی ک سیارات مختلف رو روش نقاشی کردن چقدر حس خوبی داشت منو یاد یک خاطره ایی انداخت وقتی مسئول آموزش شرکت دانش بنیانی در دانشگاه فردوسی بودم و برای اولین بار یک مرکز بزرگ رفتم به عنوان نماینده شرکت(تنهایی رفتم)، جلسه با مسئولین و در انتها موفق شدم پروژه و طرح خودمو برای ایده ایجاد اتاق نجوم بدم و بعد هم اجراش کردیم و چقدر زیبا شد یادش بخیر چه کارهایی کردما یادم اومد. اینا هم موفقیته دیگه. جالبه چند روز پیش دبیر سابق دوران دبیرستانم بهم زنگ زد و ازم درخواست کرد و پرسیدکه آیا یک وبینار آنلاین میتونم بذارم. فکر کنید من تهران اون مشهد(که البته بارها بعد از فارغ تحصیلی دیدمشون و حتی جلوی معلم فیزیکم برای بچه هاش کلاس نجوم برگزار کردم.) خدایا شکرت که به یادم آوردی که چه کارهایی کردم و چه مسیرهایی رو تا الان طی کردم پس ادامه بدم و شاد باشم و لذت ببرم. در لحظه زندگی کنم مثل این بچه های بامزه و گوگولی خودش میبردمت، خودش هدایتم میکنه. تو فقط شاد باش و در لحظه زندگی کن.

    …………………………………………………………………..

    به به اومدیم کـــبــاب خوشــمـزه بزنیم بر بدن. عجب چای نباتی استاد مگه داریم مگه داشتیم.خدا قوت استاد جان بعد از یک روز رانندگی.

    دولت عشــق آمد و دولت پاینده شدم

    وای که چقدر این شعرهای مولانا پر از حس و حال خوب و نابــه

    کامل این بیت از غــزل مـولـانـا با عشق تقدیم شما:

    * مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدم

    دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم

    * دیده سیر است مرا جان دلیر است مرا

    زهره شیر است مرا زهره تابنده شدم

    * گفت که دیوانه نه‌ای لایق این خانه نه‌ای

    رفتم دیوانه شدم سلسله بندنده شدم

    * گفت که سرمست نه‌ای رو که از این دست نه‌ای

    رفتم و سرمست شدم وز طرب آکنده شدم

    * گفت که تو کشته نه‌ای در طرب آغشته نه‌ای

    پیش رخ زنده کنش کشته و افکنده شدم

    * گفت که تو زیرککی مست خیالی و شکی

    گول شدم هول شدم وز همه برکنده شدم

    * گفت که تو شمع شدی قبله این جمع شدی

    جمع نیم شمع نیم دود پراکنده شدم

    * گفت که شیخی و سری پیش رو و راهبری

    شیخ نیم پیش نیم امر تو را بنده شدم

    * گفت که با بال و پری من پر و بالت ندهم

    در هوس بال و پرش بی‌پر و پرکنده شدم

    * گفت مرا دولت نو راه مرو رنجه مشو

    زانک من از لطف و کرم سوی تو آینده شدم

    * گفت مرا عشق کهن از بر ما نقل مکن

    گفتم آری نکنم ساکن و باشنده شدم

    * چشمه خورشید تویی سایه گه بید منم

    چونک زدی بر سر من پست و گدازنده شدم

    * تابش جان یافت دلم وا شد و بشکافت دلم

    اطلس نو بافت دلم دشمن این ژنده شدم

    * صورت جان وقت سحر لاف همی‌زد ز بطر

    بنده و خربنده بدم شاه و خداونده شدم

    * شکــر کند کاغذ تو از شکــر بی‌حد تو

    کآمد او در بر من با وی ماننده شدم

    * شکـر کند خاک دژم از فلک و چرخ به خم

    کز نظر وگردش او نورپذیرنده شدم

    * شکــر کند چرخ فلک از ملک و ملک و ملک

    کز کرم و بخشش او روشن بخشنده شدم

    * شکــر کند عارف حق کز همه بردیم سبق

    بر زبر هفت طبق اختر رخشنده شدم

    * زهره بدم ماه شدم چرخ دو صد تاه شدم

    یوسف بودم ز کنون یوسف زاینده شدم

    * از توام ای شهره قمر در من و در خود بنگر

    کز اثر خنده تو گلشن خندنده شدم

    * باش چو شطرنج روان خامش و خود جمله زبان

    کز رخ آن شاه جهان فرخ و فرخنده شدم

    …… …….. ……. ……… ……… ……….. ……….. ……….

    خدایـــــا شکـرت برای این بزرگان در ادبیات مون

    خدایا شکرت برای این زیبایی ها و این سروده های اگاهی بخش

    خدایا شکرت برای این مکان آرامش بخش و خوشمزه

    خدایــا شکـــرت برای این آزادی در انتخاب غذا و تنوع غذاهای خوشمزه

    ………………………………………………..

    به به میبینیم که رسیـدیــم خونه دوستان عزیزمون. چه خونه زیبایی چه وسایل زیبایی. به به استاد رو میبینیم که چه گلــی میزنه. چه پیش بینی میکنه. چه بازی کردن انصافا تیم آرژانتین. منو همسرمم با هم دیدیم واقعا برنده شدن تیم آرژانتین با اون اسطوره و قهرمانش آقای لیونل مسی نوش جونشون. واقعا ایشون انصافا باور جابجا کنی هست این شخصیت استا اگر بشه یکبار باورهای ایشون و بازی و نحوه نگرش وموفقیت هایی که بدست اورده رو برامون تحلیل کنین و قوانین رو با ایشون بررسی کنین.(این یک درخواست صمیمانه و پیشنهاد هست استاد عزیزم.) بنظرم جـای یک فایـل فوتـبالی تو سایت کمه. چه جالب شما بازی ایران و انگلیس رو در سفر بودین اما هدایت شدین خونه دوست مون و باهم دیدین. من اون بازی رو کامل ندیدم اما ایران هم نتیجه باورها و انرژی ناهماهنگ خودش و طرفدارهاشو گرفته قطعا. حالا بخواد هرکی بگه مقصر مربی بود، داور بود، پارتی بازی بود سیاسی بود هر دلیلی بود قطعا مدار جمعی ایرانی ها و باورهاشون همچین نتیجه ایی رو براشون رقم زده.

    فقط صحنه ایی که استاد تو بازی با آرژانتین به پرتقال گل زد حرف مریم جان رو برای دیدن نشونه ها دیدین.بعد پیش بینی استاد برای برد آرژانتین،گفتن بخدا این یک نشانه است.الان که جندین هفته میگذره دیکه نتیجه مشخصه….(همسر منم میگفت امسال آرژانتین میاد بالا. و تو بازی نهایی منم میگفتم آرژانتین و عجب بازی خفنی بود. اصلا سخت بود که تموم بشه و انصافا هر دو تیم با لیاقت و شایستگی فوتبال بازی کردن و چه گل هایی کاشتن. آرژانتینفرانسه 33 آخرشم بعد دو تا نیمه وقت اضافه نیم ساعته در پنالتی 4_2 آرژانتین با افتخار پیروز میدان شد.اونم با لیونل مسی پیرترین بازیکن که بالای 30 سال سن داره. باورها رو جابجا کرد واقعا…)

    شوخی اون دوست عزیز آقا فرزین که مهمون خونشون بودیم هم باحال بود، که کم نیورد گفت از قصد دارم گل میخورم تا ایشون تو فیلم خوب بیفته ها…..نوش جونتون بازی کردن هاتون با استاد. واقعا تحسین تون میکنم که در همچین مداری قراردارین و لذتشو میبرین.چه بازی هایی باهم کردین از بازی های کامپیوتری و کنسول بازیps5 پینگ پنگ، بدمینتون، پاستور و حکم. بعد باهم رفیتم ساحل ماسه ایی سفید وزیبا و دیدن موج دریا. خدایا شکرت. چقدر این فایل معجون بود.

    بعد میریم باشگاه ورزشی دوستامون. تو مسیر یک خیابون رو دیدیم با بادکنک سقف زدن انگارسقف بادکنکی. خیلی باحال بود. دمشون گرم چند روز با جرثقیل داشتن کار میکردن تا این بادکنک ها رو نصب کنن.

    عجب بدنی ساختی مریم جان واقعا تحسین برانگیزی. به به چه عضلاتی.چه حجمی پیدا کردن. چه حس خوبی داره ورزش کردن و ساختن عضلاتت.منم عضلات دستم داره حجم میگیره و فرم پاهام خیلی خوش فرم داره میشه. البته حرکات شکم هم میرم تا عضلات شکمم حسابی قوی بشه.چند وقته همسرم میگه بریم باشگاه. خدایی چیزهایی که خونه داریم دیگه جواب آقا رو نمیده خدایی خیلی بدنش قوی هست. من خیلی بدنسازی رو دوست ندارم شاید یوگا یا همون تکواندو که بچه تر بودم میرفتم برم دنبال کنم یا شایدم تای چی. چون تای چی هم دوست دارم در کل رزمی و دفاع شخصی هم دوست دارم.حالا ببینم نشونه ها منو کی و به چی هدایت میکنه.اما واقعا ورزش خوبه واقعا اونم ورزش که بعدش از شادی تبدیل به رقص میشه.چه تجربه خوبی بود با دوستامون بریم ورزش (فرزین و شکوفه عزیزاگر اشتباه نکنم واقعا تحسین تون میکنم دوستان عزیز)و اونا از تجربه خودشون برای استفاده کردن از وسایل بهمون بگن.راستی یک کشفی که کردم اینکه چرا من هیچ وقت از بدنسازی خوشم نمیاد. متوجه شدم چون صبر و تکامل ندارم و بخاطر یاد گرفتن و درک تکامل هم شده دارم انجام میدم.البته من ورزش صرفا برای زیبایی دوست ندارم دوست دارم یک مهارتی هم به من اضافه بشه و فکر میکنم بدنسازی مهارت اضافه نمیکنه فعلا مهارت منو در درک قانون تکامل بیشتر میکنه. شایدم بعدا چیزهای بیشتری ازش یاد گرفتم و بیشتر خوشم اومد شاید. الان که فکر میکنم یک دلیل دیگه هم اینه که من فکر میکنم وقتی بدنت ساخته میشه خیلی تو چشمی و خیلی توجه جلب کن میشی و این در مرکز توجه بودن(که احتمالا از عزت نفس پایینم میاد) منو اذیت میکنه.خدایی نوشتن چقدر خوبه به کشفیاتم در مورد خودم اضافه شد.خدایا بی نهایت شکرت

    ………….

    سپاسگزارم برای این فایل 20 دقیقه ایی معـجـون.

    کوتاه پر از درس و نکته و یادآوری و زیبایی و عشق و دوستی

    سپاس سپاس سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
    • -
      فرزاد امان اله زاده گفته:
      مدت عضویت: 1614 روز

      سلام فهمیه خانم عزیز

      از کامنت زیباتون لذت بردم واقعا خیلی زیبا نوشتین و وقت گذاشتین

      چه باورهای عالیو فوق العاده ی در مورد ثروت گفتین که نیاز داره همه ما بهشون عمل کنیم موضوع ثروت یه موضوع کاملا ذهنی هستش و خیلی راحت در زندگی ما جریان داره فقط کافیه مقاومت هارو کم کنیم و من اینو به شخصه دارم تجربه میکنم از جاهای برام پول و ثروت وارد زندگیم میشه که اصلا بهشون نمیتونستم فکر کنم

      بازم ممنونم بخاطر کامنت های زیباتون .همیشه کامنت های شما رو میخونم و لذت میبرم

      دوست عزیز در پناه خداوند شاد و ثروتمند باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        فهیمه پژوهنده گفته:
        مدت عضویت: 2179 روز

        سلام به شما آقا فرزاد عزیز

        واقعا ازتون سپاسگزارم که کامنتم رو خوندین و وقت گذاشتین و برام کامنت گذاشتین.

        واقعا ممنونم از لطف و توجه زیبای خودتون. وای ک چقدر به موقع گفتین من همین الان داشتم به خداجون میگفتم و روی نشانه ی من میخواستم بزنم و ز خدا خواستم تا بگه روی کدوم باورم کار کنم تا اجازه بدم این همه ثروتش وارد زندگیم بشه. روی میزم این باور رو نوشتم. خدا عاشق منه-_ خدا بیشتر از من میخواد که من ثروتمند بشم… و ترکیب دیدن ان نوشته ام و خوندن متن کامنت شما اصلا معرکه بود. من خیلی ترمز دارم خیلی. میدونم خیلی مقاومت دارم. اول از همه باید بیشتر باور کنم که پول یک موضوع کالا ذهنی هست.

        یک خاطره کوتاه بگم چند روز پیش از اونجایی که دلم کمی از بی پول بودن هام شکسته بود و رفته بودم پیاده روی. با خدا گفتم خداجونم من که تو رو دارم حس میکنم بزرگیت رو در حد فهمم درک کردم. اینم میدونم زندگی منو داره باورهام میسازه اینم متوجه ام که پول هم شکلی از انرژی هست و من باورهام بهش شکل میدم و توام که انرژی هستی که تو شکل های مادی مختلف میتونم ببینم خداجونم میخوام خودتو در قالب شکلی بنام پول نشونم بدی. میخوام باورم رو قوی کنم که تو همه جیز میشوی و پولدار شدن منو از تو دور نمیکنه. باورتون میشه تو همین مسیر پیاده روی و اشک ریزان یهو روی زمین پول پیدا کردم. اصلا انگار گنج پیدا کردم. الان هم که یادم اومد اشکم اومد. خدا اینقدر قشنگ جوابم رو داد. این انرِژی هوشمند که خودشو به من واضح نشون داد که این فکر درسته….حالا من چرا اینقدر پامو محکم گذاشتم روی ترمز نمیدونم.چقدر این باورهام مثل سیمان سد شدن جلوی دریافت نعمت ها نمیدونم اما باید جهاد اکبر به پا کنم اونم نمیدونم چطوری. ممنونم که برام نوشتی و باعث شدین این چیزها یادم بیاد و انگیزه ایی در من شعله ور بشه و درونم برای ثروتمند شدن و خدا رو در قالب ثرت دیدن بیشتر بشه.واقعا فرزاد عزیز صمیمانه سپاسگزارم که هستی.

        ممنونم ممنونم که برام اینقدر زیبا نوشتی:

        “موضوع ثروت یه موضوع کاملا ذهنی هستش و خیلی راحت در زندگی ما جریان داره فقط کافیه مقاومت هارو کم کنیم”

        منم از صمیم قلبمم براتون از الله یکتا بهترین بهبودهای بیرونی و درونی رو خواهانم.

        ارادتمند شما فهیمه

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      اصغر کاظمی گفته:
      مدت عضویت: 2384 روز

      سلام به خانم پژوهنده ی پژوهشگر

      سلامی به زیبایی دلنوشته ات

      سلام به‌خودم که چقدر راضییم که در خواست ایمیلی کامنتهایت رودادم

      میدونی وقتی داشتی میگفتی که میخوام دستم توجیب خودم باشه

      یهو بهذهنم اومد آره این تفکر چقدر برای خانمها میتونه عالی باشه که این استقلال مالی باعث قوی فکر کردن زندگی کردن با عزت وتصمیم گیریهای سازنده بهتر ومحکمتر در عین حفظ احترام وعشق ورزیدن دوطرفه وهمچنین زیباتر شدن روند پیشرفت زندگی ولذت بردن در کنار هم ومستقل ازهم بودن مانند استاد عزیز ومریم ی گل میشه

      فراموش نکنم با خوندن کامنت پر از محتوا طبق روال ریزبینی وتحلیلهای شما که بسیار برام لذت وآگاهی بخش است

      بخودم گفتم شما میتونی یک رمان نویس بسیار توانمند باشی وبا نوشته های زیبایت وچاپ کتاب رمان میتونی درآمد کسب کنی

      همین دلنوشته امروزت در مورد سفر 189 واقعا یک کتاب عالی میتونه باشه

      فکر میتونی نویسنده ها چی می‌نویسن که شما نمینویس (البته فقط یک پیشنهاد دوستانه)

      از خداوند بابت این دلنوشته پر از محتوایت سپاسگزارم

      اینکه از دلنوشته بجای کامنت استفاده میکنم بخاطر این که واقعا از تحری افکارت لذت میبرم

      شاد وسلامت وموفق باشیدهمیشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        فهیمه پژوهنده گفته:
        مدت عضویت: 2179 روز

        سلام به دوست عزیز پر از عشق و خوبم.

        آخه شما چقدر خوبین. واقعا از شما آقا اصغر کاظمی عزیز خیلی سپاسگزارم.چقدر قشنگ منو یاد علاقه هام میندازین. واقعا من ته وجود خودم رو درآوردم دیدم یکی از چیزهایی که منو اصلا سیر نمیکنه پژوهش کردنه پژوهشگری هست از کجا متوجه شدین؟!… یکی از اون چیزهایی که بخاطرش منو از جایی که بودم بلند کرد و طوفانی در وجودم به پا کرد یک رویا و شروع نوشتن یک کتاب بود. که همون شب زیبا مقدمه و یک چند صفحه ایی نوشتم. واقعا میدونم خیلی ترمز دارم یکی اینکه اصلا شاید نویسندگی رو شغل نمیدونم یا اینکه مگه من از کدوم علاقه هام پول در آوردم. اصلا کی میاد کتاب بخونه، مگه همه مثل تو فکر میکنن. تو همه چی رو پیچیده میکنی. تو ارزه نداری یک کار رو تموم کنی ما الان تو تهران به پول نیاز داریم نه آرامش و…وای که چقدر تو مغزم آشغال پاشغال و افکار مسموم هست.اصلا اینکه شما دوستان اینقدر از من تعریف میکنید هم حتی باور نمیشه. میگم اینا خیلی مهربون و زیبا بین هستن و لطف دارن حالا منم که در اون حد نیستم که بچه های سایت میگن.

        یادمه رضوان عزیز یکجا برام منو نویسنده الهی خطاب کرده بود اشکم اومد بعد با خودم گفتم چقدر قشنگ شد اگر بشه که بشم خوبه. میدونید من انگار مشکل خود کم بینی دارم. خودمو دست کم میگیرم. خیلی از خودم توقع دارم خیلی ب خودم سخت میگیرم. خیلی خدا بهم نشونه میده این افکار و ترس ها دست و پای حرکت کردن رو از من گرفته. اصلا الان حس میکنم یک گوشه رینگ ذهنم گیرر کردم لای این همه باور خراب و هی دارم ازشون کتک میخورم. میدونید خیلی خسته ام از این همه کتکی که نمیدونم چطور خوردم و از کجا خوردم. متنفرم از زیر بار فشار و کتک بودن. اشک هام بند نمیاد واقعا دارم درد میکشم خسته ام از نداشتن هام و از اینکه اینقدر به خودم ظلم میکنم. با کامنت دوست قبلی مون من تصمیم گرفتم برای بار چندم و اینبار اسمش رو میذارم یک جهاد اساسی برای بلند کردن خودم از این وضعیت. من باید خودم دست خودمو بگیرمو بلند بشم. من همونی هستم که خودمو بارها آروم کردم و خودمو نوازش کردم حالا چرا اینکار رو نکنم. اشکال نداره من اینجاها نقطه ضعف دارم اما ببینم که چقدر هم همین فهیمه ضعیف تونسته با ایمان و جسارت پیش بره ببینم و خودمو باور کنم.

        از اسم رمان هم میترسم اما چرا که نه اونم یک قله است و باید فتحش کنم. تکامل خودمو طی میکنم عجله نمییکنم و به اون قله هم میرسم. عاشق فتح قله ام عاشق کارهای سختی هستم که منو قوی میکنه.عاشق خودمم که با این همه کتک هنوز سرسخت تو میدون هستم و دارم انرژی هان رو جمع میکنم تا قدرتمند از لابلای این همه فکر مزاحم بیام بیرون. تا فهیمه ایی بسازم که خودم بهش افتخار کنم.واقعا ممنونم که برام نوشتین و اجازه میدین اینقدر راحت کنارتون بلند بلند فکر کنم و بنویسم و بازهم شما دوستا عزیزم منو به خودم یادآوری کنید واقعا خیلی خیلی ممنونم برای این لحظه برای اینکه اینقدر لطف دارین.

        واقعا از پیشنهادتون خیلی خیلی ممنونم.واقعا ممنونم که هستین و به من برای در مسیر علایقم بودن و جرات پیدا کردن و رشد اعتمادبنفسم له شده ام کمک میکنید. واصلا نمیتونم که ننویسم میام کوتاه بنویسم و هربار بیشتر از چیزی که فکر مکنم میشه و اصلا فکر نمیکنم اشکم بیاد اصلا یکجوری اینقدر جاری میشم که بی وقفه میاد….خدایا از تو یاری میجویم خدایا تنها رتو را میپرستم کمکم کن تا بلند شم همین طور که با دستات دست منو میگیری به وجودمم این قدرت رو بده نمیدونم چطوری تو میدونی من فقط تسلیم توام فقط

        با اشک و عشق و شوق نوشتم

        با صداقت تمام فکرهامو کلمه و جمله کردم.

        به امید خدا با شهامت بتونم برم تو دل ترس ها و این زنجیرها

        خالق مرا شاد آفرید آزاد ازاد آفرید

        مرور کردم و بازهم سپاس که برام نوشتی:

        “شما میتونی یک رمان نویس بسیار توانمند باشی وبا نوشته های زیبایت وچاپ کتاب رمان میتونی درآمد کسب کنی”

        _ فکر میتونی نویسنده ها چی می‌نویسن که شما نمینویس

        خداجونم شـــــــــــکـــــــــــرت

        سپاسگزارم دوست عزیز براتون از الله یکتا بهترین بهبودهای درونی و بیرونی رو خواهانم

        ارادتمند شما فهیمه

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          اصغر کاظمی گفته:
          مدت عضویت: 2384 روز

          ممنونم جواب کامنتتو دادی

          ازشما میخوام اینقدر از این کلمات دل شکسته استفاده نکنید

          که تویوسفی چنانکه بدرون نظرنمایی

          درست نویسندگی برای پول نیست ولی انتشار آگاهی خود بخود پول رو وارد زندگی میکنه

          انسانها برای یادگیری وکسب آگاهی در هر زمینه ای باید بها پرداخت کنند تا بتونن نتیجه دلخواه رو بگیرن

          شادیو سلامتی موفقیت آرزوی من برای شما دختر گلم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      رضوان یوسفی گفته:
      مدت عضویت: 2243 روز

      به نام خدای مهربان

      سلام به فهیمهِ پژوهنده

      دخترررررررررررر، نوشته ات چقدر با حال بود.لذت بردم احسنت به این قلم

      منم وقتی شروع می کنم به نوشتن یه چیزی هایی برام روشن میشه و منو به تعجب وا میداره.

      این دیگه خاصیت سایت الهی همینه.

      مررررسی فهیمه جان، از عالی هم عالی تر بود.

      در پناه حق پاینده و پایدار و سعادتمند در دنیا و آخرت باشی مهربونم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        فهیمه پژوهنده گفته:
        مدت عضویت: 2179 روز

        سلام رضوان جونم دوست بهشتی و پرعشقم

        آره اصلا نوشتن نمیدونم با خودش چه جادویی داره.واقعا کامنت های توام خیلی باحاله. گاهی نمیرسم به صفحه ایی که کامنتت باشه. خدایی استاد باید یک دوره تند خوانی بذارین. خدایی اول فال رو میبینیم گل از گل مون میشکفته بعد مینویسم اصلا گل شکوفا میشه رشد میکنه بعد کامنت ها رو میخونیم که دیگه انگار آب و نور و تغذیه مناسب به این شکفتن دادیم و به اندازه یک باغ گل ذهن مون پر میشه از قشنگی و خوبی و زیبایی و آگاهی و عشق بچه ها…

        خدایی دوره تند خوانی باشه من فقط برای اینکه بتونم به خوندن همه ی کامنت ها برسم قطعا شرکت میکنم.البته بنظرم نسبت به قبل خیلی بهتر شده سرعت خوندنم اما میدونی یک مسئله هست اینکه من هر کامنت رو میخونم یک استپ عمیق باید بزنم تا اونا رو هضم کنم.خخخخ

        کامنت خودم رو مرسم میخونم که دیگه میگم از کجا اینا رو نوشتی.باورت میشه گاهی یادم نیست که همچین چیزهایی اصلا نوشتم. میخوام وقتی اینجوری سورپرایز میشم یا یادم میره دفتر کنارم باشه بنویسم. مثل بخش هایی از کامنت شما دوستان قشنگم رو که گاهی مینویسم برای خودم.

        ممنونم که برام نوشتی و باعث شدی این ایده به ذهنم بیاد.

        دوستدارت فهیــمه

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      فهیمه زارع گفته:
      مدت عضویت: 2991 روز

      سلام به فهیمه عزیز ودوست ارزشمندم

      تحسینت میکنم بخاطر این همه تغییرتو فوق العاده ای با این قلمت تحسینت میکنم که چقدر عالی تونستی نجواهای ذهنت را کنترل کنی من چقدر برا کنترل نجواهای ذهنم ازت الگو میگیرم همیشه این جمله ات تو ذهنمه زیپ دهانت رو ببند وحرف نزن واقرار میکنم قبل از اینهامنم از بی برنامه بودن همسرم شاکی میشدم چرا موقعیت منو در نظر نمیگیره ولی الان با دیدن رفتارهای مریم جان در سریال زندگی در بهشت وسفر به دور آمریکا متوجه شدم مشکل از خودمه که برا تایید طلبی دیگران وارزش قائل نشدن برا خودم به خودم همه چیز را سخت میگرفتم در حالی که خداوند آسان میکند برای ما آسانی هااگر بخواهیم ازش

      تحسینت میکنم که از آموزه های جلسه اول قدم اول استفاده کردی واحساست را باجهت دهی افکارت به سپاسگزاری از داشته هایت عالی نگه داشتی وهمین باعث اتفاقات زیباتر ویادآوری خاطرات خوش گذشته شد

      چقدر تحسینت کردم که دوست داری مستقل درعین حال عاشق وهمراه همسرت باشی ومطمئنم به زودی از نتایج عالی ات در زمینه کسب ثروت بیشتر برامون تو این سایت ردپا میگذاری وبا خوشحالی وذوق میگی تونستم بازهم تونستم در این زمینه هم به موفقیت برسم شک ندارم فهیمه جون ومن هم آرزو میکنم که خداوند وهاب آنقدرازخزانه بیکرانه اش بهت ثروت ونعمت وایده های عالی جهت کسب ثروت بیشتر بده که این باور در وجودت نهادینه بشه ثروتمندشدن معنوی ترین کار دنیاست وخداوند بیشتر از خودما دوست داره که ما ثروت مند باشیم

      خدا راشاکرم بخاطر وجودت

      کامنتت درخصوص آگاهی های فایل فوق العاده وتحسین برانگیزه فهیمه قشنگ وزیبا بین من میدونم که به هیچ طریق نمیتونم حق مطلب را ادا کنم وسپاسگزار محبتت وقلم شیوات باشم

      بهترینها را برات آرزو میکنم که با نوشتن دلنوشته هات مارا هم سر ذوق میاری برای نوشتن احساسات وافکارمان

      درپناه حق ثروتمند وشاد وتندرست باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      آسمان گفته:
      مدت عضویت: 1584 روز

      به نام خدای زیباییها و ثروتها خدایی که هدایتگر است و عاشق

      سلام فهیمه عزیز دوست خوبم با خوندن کامنتون متوحه شدم چقدر افکارموم شبیه هم هست من همیشه آرزوی داشتن درامد داشتم و دلم نمیخواست از همسرم پولی بگیرم بعد از هفده سال زندکی مشترک تازه با اشنا شدن با این قوانین تونستم به این ارزویی که برام دست نیافتنی بود برسم چه ارزوها داشتم که طی این دوسال تیک خورد به لطف خدای مهربانم که همیشه با لبی خندون و اغوش باز در کنارم احساسش میکنم

      خواستم بهتون بگم معجزات در راه هست

      من امسال تعهد دادن تا درامد خودم رو پنج برابر کنم و به لطف الله مهربان و قدرتمندم بلافاصله یک پیشنهاد کاری بهم شد دقیقا پنح برابر درامدی که داشتم و بعد از انحام کار و تسویه حساب طزف بیشتر از اوتی که باید به من داد این رو یک نشانه دونستم از طرف خدای مهربانم

      اما بعد از چند هفته بیکار شدم به دلایلی

      جایی در کامنتهای یکی از عزیزانم خوندم که هر بار مشکلی پیش کیومد می گفتم این ته مونده باورهای محدود کننده من است

      من با خودم.گفتم این آخرین زورهایی هست که ترمزهای ذهنی من داره میزنه

      سعی کردم حالم رو خوب نگه دارم و در اون مدت من کتابهای استاد رو میخوندم و وقت بیشتری داشتم برای کار کردن روی خودم و من سپاسگزاری میکردم از لطف خداوند چون یکی از خواسته های من همین بود که وقت بیشتری داسته باشم برای کار کردن روی خودم

      به لطف حدای مهربان من دوباره درامد دارم اما اینبار با کار بسیار راحتر و سریعتر که اینم نشان دهنده اجابت کردن خواسته های ماست که برای خداوند اصلاااا کاری نداره

      این بشارت رو بهتون میدم معجزات برای شما در راه است باایمان و باور قلبی بهتون این مژده رو میدم دوست عزیزم

      خدایا ما را هدایت کن به راه کسانی که به آنان نعمت داده ای نه انان که غضب کرده ای و نه گمراهان آمین یا رب العالمین

      در پناه خدای مهربانم باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        فهیمه پژوهنده گفته:
        مدت عضویت: 2179 روز

        سلام به شما آسمان عزیز

        واقعا خیلی خیلی سپاسگزارم از اینکه برام نوشتین و این امید رو در من مضاعف کردین.

        چقدر تحسین تون کردم چقدر خوشحالم که برام نوشتید و از تجربه خودتون گفتید و یا از قسمتی از کامنت بچه ها نوشتید: هر بار مشکلی پیش میومد می گفتم این ته مونده باورهای محدود کننده من است

        واقعا چقدر خوبه دوستانی چون شما عزیزانم دارم و برای بهتر و بهتر پیش رفتن و حال خوبم کمکم میکنید.

        آسمان جان میدونی من قبل ازاینکه ازدواج کنم هم سرکار میرفتم. من از اون بچه های فعالی بودم که تو دوران دانشجویی رفتم سرکار. کارها و تجربه های مختلف رو انجام دادم اما الان که فکر میکنم که هیچ پولی بلد نبودم پس انداز کنم یا پولمو دادم به این و اون یا نهایت مجله موفقیت میخریدم. وقتی هم ازدواج کردم با همسرم پولامو شریک بودم و میرفت برای اجاره خونه یا چیزهای دیگه. خداروشکر میکنم من هیچ وقت پول دوا و دکتر اصلا ندادم. اما واقعا اون قسمتی که استاد تو فایل رضای عزیز گفت نه قرض بگیرین نه قرض بدین. من جز دسته دوم بودم که قرض میدادم الان بیشتر میفهمم چرا قرض ندیم. من همیشه یک قسمت ذهنم دنبال پول هایی بود که دادم به این و اون. که البته بیشتر رفت به زندگی مشترک. اومدیم تهران با یک رویا اومدم شروع کردم اما نتونستم ادامه بدم دنبال کار رفتم و خیلی سریع هم بهم زنگ زدن اصلا کار بهم پیشنهاد شد. رفتم و باز به دلایلی ادامه ندادم. البته این فکر که برای کسی کار نکنم و باورهای این چنینی که همسرم بهم میگفت تو مگر اومدی اینجا برای کسی کار کنی بیشتر منو در مسیر دنبال کاری برای خوودم بودم. اما من هیچی ایده ایی نداشتم. خداروشکر یهو یکی از آشنایان یک کار تولید محتوا و تدوین سپرد و یکجورایی من کار دار شدم. بعد اون پروژه تموم شده فعلا. من دنبال یادگرفتن ورد پرس بودمو هستم اما یکم به بمب بست رسیدم. میخوام برم کارورزی. چون اصلا این یک فیلد متفاوت از اون 8 ، 9 سال سابقه کار کردن هام هست. از طرفی رزومه من برای کارهای مرتبط خیلی راحت تر میشه. اما اصلا نگران نیستم که کار پیدا نشه من هروقت جدی دنبال کار بودم سریع رو هوا کار پیدا کردم. فقط در تردید اینم که دنبال نشونه ام تو چه فیلدی و از چه مسیری…فعلا میخوام به علاقه هام بچسبم و به لذت بردنم ادامه بدم.خدا خودش منو هدایت کنه به راه آنان که بهشون نعمت داده نه گمراهان…

        واقعا آسمان عزیز خیلی خیلی سپاسگزارم ازت.

        میدونستی من عاشق آسمان و نجومم و البته رشته ام زمین شناسی بوده. چقدر این اسم زیباست آسمان….واقعا معجزات خدا در راه است.این جمله شما رو که خوندم انگار خوده خدا بهم گفت به آسمان خیره شو که نعمت ها در راه است…

        برات از الله یکتا بهترین بهبودهای درونی و بیرونی رو خواستارم.

        ارادتمندت فهیمه

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    نسرین سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2511 روز

    سریال سفر به دور آمریکا قسمت 189

    به نام خدایی که حامی منه در مسیر تغییر باورها و افکارم

    با سلام خدمت استاد عزیزم مریم جان و همه ی دوستان خوبم

    خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان این آگاهی ها همراه بشم و با اونها بزرگ

    میدونستم امروز قراره ی قسمت دیگه از سفر به دور آمریکا بیاد و بنابراین از خداوند درخواست کردم قدرت درکش رو بهم بده

    ی بار فایل رو دیدم و لذت بردم .الان که میخوام برای بار دوم ببینم و نکات زیباش و پیام هاش رو بنویسم ی چیزی به ذهنم رسید .یادمه استاد شما توی یکی از فایل هاتون میگفتین که ی فردی ی سری تحقیقات رو توی قرآن انجام داده بود فکر کنم به اسم خلیفه راشد اگر درست گفته باشم که مشخص میکرد که میزان تکرار ی سری حروف که اول سوره ها اومدن رو توی اون سوره که مثلا سوره ای که با الم شروع شده میزان تکرار این حروف توی سوره با ی مضرب خاصی تکرار شده

    الان که دقت میکنم توی هر قسمت سفر به دور آمریکا هم همچین اتفاقی داره می افته .یعنی چی ؟

    من وقتی که از شیشه ماشین شما تصاویر ساختمون های بیرون رو داشتم نگا میکردم که اونقدر خوشرنگ و زیبا بودن که قلب من با دیدنشون باز میشد به نظرم اینا عین building blocks های رنگ و وارنگی می اومدن که بچه ها باهاشون بازی میکنن و خونه میسازن و چیزای دیگه

    و بعدش که که فایل جلو رفت توی اون قسمتی که بچه ها بازی میکردن باز هم اینا تکرار شد توی رنگ های مختلف و توی قالب های مختلف و بعد توی اون خیابونه که سقف بادکنکی براش درست کرده بودن بازم هم تکرار شد این الگو حالا باز هم توی رنگ های مختلف و با ی قالب دیگه

    اینا رو که کنار هم میزارم میگم همینه .خداوند با چه هوشمندی ی سری الگوها رو توی ی سری مکان های خاص داره تکرار میکنه مثل همون غاری که توش ی سری الگوهای رنگ و وارنگ مرتب تکرار شدن و این همون نشانه ها و آیت هایی هستند که خداوند توی قرآن ازش صحبت میکنه که میگه تذکره ای هستن برای آنان که می اندیشند و تعقل میکنن و قلیلا ما تذکرون .و چقدر توی بعضی سوره ها حتی خود این هم هی تکرار میشه با فاصله که فلان چیز و فلان چیز نشانه ان برای درس گرفتن اما چه کم شما انسان ها پند میگرین و البته ما اینجاییم که جز اون قلیل ها باشیم که پند میپذیریم و تعقل میکنیم و همین جوری از کنار این مسایل رد نشیم

    برگردم از اول :

    چقدر اون نم نم بارون روی شیشه ماشین زیبا بود اینم یکی دیگه از بارزترین نشانه های رحمت خداوند که حتی ی فرد نابینا هم که نمیبینه حسش میکنه و درکش میکنه حالا ممکنه نتونه رنگ قرمز ی بلاک یا رنگ آبی ی بادکنک رو درک کنه اما این یکی دیگه قابل انکار نیست اما وای به حال کسی که ظاهرا بیناست اما این نشانه ی آشکار رو حس نکنه و درکش نکنه

    چقدر جالبه هرچی بیشتر مینویسم درک ها بیشتر میشه .خداوند توی قرآن خیلی از کلمه آشکار و پنهان استفاده کرده با لفظ ها ی مختلف که خداوند هر آشکار و پنهانی را میبیند و میداند و او غایب نیست و حاضر هست همه جا .اون وقتی منی که جانشین اون هستم توی این دنیای مادی و از روح خودش در من دمیده اگر ادعای خلیفه اللهی رو دارم باید ببینم و بدانم نشانه های آشکار و پنهان خداوندم رو و اگر میبینم چیزهای آشکار رو تایید کنم و هر آنچه رو که نمیبینم اما میدونم که هست رو باز هم تایید کنم که هست اگر چه من نمیبینم همون عالم غیب:

    الذین یومنون بالغیب

    و شکر گزار باشم و در این صورت هست که میتونم ادعای جانشینی داشته باشم و اونموقع است که شیطان وجودم دیگه بهم برچسب ناسپاسی نمیزنه که تو ناسپاسی و اون قول و عده ای که برای فریب دادن من از راه راست داده رو نمیتونه اجراییش کنه زمانی که من استمرار داشته باشم در این کار و او وعده ی خداوند برای پر کردن جهنم از شیطان و غالورهاش دیگه شامل من نمیشه

    مین جور که استاد داره رانندگی میکنه و اون صحنه ها دارن رد میشن سینه ی من باز میشه انگار با دیدنشون مخصوصا رنگ های متنوعشون حالا طرح و شکل های متفاوت هم که دیگه بماند مثل اون ساختمون شیشه ای آبی رنگ عظیم الچثه حیت انگیز تا اون ساختمون های رنگی رنگی کوچولوی نقلی

    پیام و انداز و تذکر هر چی اسمش رو میزاری :

    وقتی قرار باشه ی اتفاقی نیوفته نمی افته پس زور نزنم که نه من حتما باید امروز برم فلان جا یا من امروز باید فلان کار رو انجام بدم .باید رها کنم تا در زمان مناسبش و براحتی اتفاق بیفته و من چقدر این روزها دارم این رو تجربه میکنم که مثلا چند بار خواستم ی نرم افزاری رو نصب کنم چند بار پشت سر هم تلاش کردم نشده بعد فهمیدم باید رها کنم رها کردم و یکم بعد با آرامش بیشتر نصبش کردم خیلی راحت .و این همون باز گذاشتن قلبه برای اتفاقات که استاد توی قدم چهارم یا پنجم دوازده قدم بهش اشاره کردن همون :

    عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیر لکم و عسی ان تحبوا شیئا و شر لکم

    استاد و مریم جان میخوان برن سن آنتونیو اما هر بار نمیشه حال اینار با نشانه ای مثل باران . باید به نشانه ها اعتماد کرد اگر ایمان داریم و گرنه بقول استاد اگر میگی من بلدم و من میدونم که برو

    همینه داستان هدایت که بقول استاد وقتی میخوای از مسیر ای به مسیر بی بری گوگل مپ هم بهت گفته برو بعدی ی دفه ی اتفاقی می افته و اون مسیر بسته میشه گوگل مپ بهت میگه آقا نرو .بعد من بگم خودت گفتی برو پس چرا حالا میگی نرو پس من میرم و گوش نمیدم خب معلومه نتیجه چی میشه .اما وقتی اعتماد میکنه به همون که بهت گفت برو و الان بهت میگه نرو بهترین چیز برات اتفاق می افته حتی اگر ظاهرش چیز خوبی نباشه

    استاد از دوست صحبت کردین چقدر من لذت میبرم از اینکه شما اینهمه دوست دارین اما در عین حال خلوت خودتون رو هم دارین .من توی کامنت قسمت قبلم نوشته بودم که هیچ دوستی توی دنیای فیزیکی ندارم اما توی سایت عباس منش خیلی دوست های فوق العاده فرکانسی دارم و یکی از دوستان برای من نوشته بودن که داشتن دوست خوب توی دنیای فیزیکی هم صفای خودش رو داره .و از اون روز به بعد به صورت معجزه آسایی تونستم یکی از بچه های سایت رو پیدا کنم و الان مدت کوتاهیه که با ایشون در ارتباط هستم و چقدر سپاسگزار خداوند هستم به خاطر این اتفاق که یک انسان شاد سرشار از شوق و انگیزه و علاقه به کار رو خداوند سر راه من قرار داده که دارم کلی چیز ازش یاد میگیرم و کلی توی کارهای سایتم بهم کمک میکنه .همون عبارت دست خدایی که شما استاد ازش صحبت میکنین .

    آخ که چقدرر توی دبیرستان از جغرافیا و تاریخ متنفر بودم ی سری مطالب خشک تئوری ولی الان که دارم این اطلاعات رو از استاد میشنوم اولا خیلی برام لذت بخش چون مسیرش رو ی جورایی سفر کردیم همراه با استاد و میدونیم دارن چی میگن تازه این اطلاعات کلی در آینده میتونه بهمون کم کنه وقتی که ان شا الله میریم فلوریدای آمریکا پیش استاد دیگه وقتی میگه آی تن ما میگیم آره استاد این همونه اتوبانیه که میگفتین که کالیفرنیا رو متصل میکنه به فلوریدا جنوبی ترینش که شرق به غرب و غرب به شرق آمریکا رو بهم متصل میکنه .نه مثل کتابهای جغرافیای خودمون که الن ی ذره اش یادمون نیست و معلم هامون هم خودشون نمیدونستن این چیزی که دارن میگن کجای ایرانه چون بنده خداها خودشون هم نرفته بودن که بدونن

    پیام بعدی :

    آقا تو حرکت کن برای چیزهایی که تو ذهنته قدم بردار حالا ممکنه همین مسیر رو تا آخر بگی یا ممکنه توی مسیر نشونه بیاد و بگه مسیر باید عوض بشه دیگه بدون مقاومت بپذیر و البته که در هر دو صورت باید حالت خوب باشه و لذت ببری چه مسیر رو تا انتها بری چه ی کم تغییر مسیر بدی یا کلا مسیرت رو عوض کنی

    و با این پیام یادم میاد که من چقدر مقاومت داشتم در مورد حرکت کردن و پذیرای اتفاقات بودن ولی الان خدا رو شکر خیلی خیلی خوب شدم جوری که بعضی وقتها خودم هم باورم نمیشه که من همون آدم قبلیم با اونهمه شک و تردید که الان خیلی راحتر قدم بر میداره و پیش میره

    پیام سوم :تسلیم خداوند باش و بزار خداوند با نشونه ها باهات صحبت کنه :

    و باز هم یادآوری مطالب دوره روانشناسی ثروت 1که تسلیم خداوند بودن یعنی عمل کردن به هر ایده ای که میاد و رها بودن از هر نتیجه ای که میخواد بده اعتراف میکنم که تازه توی این دوره فهمیدم تسلیم بودن یعنی چی چون من قبلش چون و چرا میکردم در مورد ایده ها که این خوبه اون بده این ممکنه نتیجه بده اون ممکنه نتیجه نده .اما حالا نه فقط عمل کردن و نچسبیدن به نتیجه

    و کلی اطلاعات جدید متفاوت :

    تگزاسی که دیدی و بهت نشون دادی توی فیلم های وسترن با اون کابوهاش فقط قسمت غرب تگزاس ی همچین وضعیت کویری رو داره پس ی جورایی بهت دورغ نگفتن حالا ممکنه اغراق کرده باشن چون واقعا وجود داره اما اولا آمریکا فقط تگزاس نیست یا بهتر بگم مترادف با تگزاس نیست بعدشم خود تگزاس هم مترادف با کویر نیست فقط ی قسمت غربش .حالا بقول اون فیلمه افتاد مجید دلبندم خخخ

    استاد گفتین آستین یادم اومد ی جشنواره برگزار میشه اونجا هر دسامبر به مدت چند روز به اسم :

    Austin Limits Festival

    خیلی جشنواره با حالیه راجع بهش خوندم و این یک نشونه است که ی روزی از نزدیک میام و همه ی اون چیزهایی که توی کتابها خوندم راجع به آمریکا رو از نزدیک تجربه میکنم

    چه آروی های نود تمیز خفنی با اون موتورهای پشتشون که نشان از ثروت و فراوانی دارن

    خدای من اون چترها چقدر زیبا بودن بازم تکرار اون الگوی قالب های رنگارنگ اینبار به شکل چتر های رنگارنگ

    چقدر اینجا با حال و قشنگه ی جا مخصوص بازی کردن با بچه ها خواهر زادم این رو ببینه میگه خالبه بریم اینجا چون میدونه من پایش ام و دوست داره با من تجربه کنه این چیزا رو

    چقدر دیوارهاش هم بلند بودن و فضاش وسیع بود با اون نقاشی های رنگ و وارنگ .منم ترغیب شدم به بازی کردن چه برسه به بچه ها .چقدر ایمنی رعایت شده بود که بچه ها با خیال راحت بازی کنن . چقدر وسایل سالم و تمیز بودن آدم کیف میکنه ی همچین جایی بچش رو ببره البته همه جای آمریکا اینجوریه و من عاشق همین تمیزی و نظمشونم

    چقدر هم متنوع هستن .چقدر تلاش اون بچه ها برای بالا رفتن ستودنی بود .

    ی نکته دقت کردین اون بچه هایی که چاق بودن اون پایین پایین بودن و اودن بیرون ولی اون بچه هایی که لاغر بودن چقدر داشتن تلاش میکردن برای بالا رفتن اینم از مزایای لاغری و انرژی بالاست

    چه کباب کوبیده ای دهنم آب افتاد نوش جان .دقت کردم هرچی رستوران ایرانی تا حالا شما رفتین از چینی های تک رنگ و سفید استفاده میکنن که همین چقدر غذا رو قشنگ تر نشون میده و اشتهای آدم رو چند برابر میکنه .خیلی ساده اما شیک و مجلسی همون اصلی که استاد همیشه تاکید میکنن روش کارایی وسایل

    و اما خط نستعلیق ایرانی که پر آوازه اس و ماندگار

    آما اون بیت دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم :

    خدا رو شکر که وقتی با دولت استاد عباس منش آشنا شدیم که واقعا دولت عشق و زیبایی و احترام و ارزشه داریم دولت فیزیکی و دنیوی خودمون رو پاینده می کنیم :

    مرده بودم زنده شدم گریه بودم خنده شدم

    دولت عشق امد و من دولت پاینده شدم

    گفت که دیوانه نیی لایق این خانه نیی

    رفتم و دیوانه شدم سلسله بندنده شدم

    گفت که سرمست نیی رو که از این دست نیی

    رفتم و سرمست شدم وز طرب اکنده شدم

    گفت که با بال و پری من پر و بالت ندهم

    در هوس بال و پرش بی پر و پرکنده شدم

    چشمه خورشید تویی سایه گه بید منم

    چون که زدی بر سر من پست و گدازنده شدم

    شکر کند چرخ فلک از ملک ملک و ملک

    کز کرم و بخشش او روشن و بخشنده شدم

    این حکایت همه ی ماست که از وقتی که هدایت شدیم به سمت دولت عباس منش پادشاهی ای که با بودن با خدا برای خودش درست کرد ما هم داریم دولت های خودمون رو با پادشاهی خودمون میسازیم

    چقدر هم شلوغه اینجا فراوانی ثروت و فراوانی مشتری وقتی کیفیت بالا باشه نتیجش میشه این

    وقتی استاد دیدم اونجوری دراز کشیدین و دارین با لذت بازی میکنین با خود گفتم خدایا من رو هم هدایت کن به همچین شرایطی و همچین روزهایی که با آزادی کامل هر آنچه رو که دوست دارم تجربه کنیم. اینجا یاد صحبت هاتون افتادم استاد که میگین خیلی آدم های ثروتمند تر از من هست اما خیلی هاشون اصلا فرصت نمیکنن از ثروتشون استفاده کنن اما من همه ی چیهای خوب رو با هم دارم و این هم مصداقش اینجا که 2 ماه میری مسافرت و از همه لحاظ آزاد و رها هستین

    تبریک میگم به این دوستان عزیز هم در مدار شما قرار دارن و در کنار شما .وقتی اینا رو میبینم میگم ببین اینا تونستن پس تو هم میتونی در مدار استاد قرار بگیری و یروزی از نزدیک ایشون رو ببینی و در کنارش باشی فقط ادامه بده

    چقدر حال میده تلویزیون بزرگ و بازی فوتبالی که به انجام دادنش علاقه داری منی که فوتبالی نیستم هم هوس کردم

    چقدر جالب استاد باز هم پیش بینیتون درست از آب درومد و آرژانتین قهرمان شد با حضور مسی

    آفرین به آقا فرزین که اینقدر فرکانسشون رفته بالا که اینهمه با استاد بازی میکنن و استاد هم از بودن با ایشون لذت میبره

    چقدر زیبا بود دریا انگار اکلیل پاشیده بودن روی آب اینجوری برق میزد

    چقدر زیبا چقدر رویایی اون سقف رو درست کردن بودن و زیباتر از اون رحاتی آدم ها بود که بقول مریم جان هر جوری راحت بودن هر جوری دوست داشتن داشتن تجربه میکردن این زیبایی رو یکی دراز کشیده یکی ایستاده یکی خم شده

    چه دوستای ایرانیمون هم خوش تیپ و خوش هیکلن و خوش اندام .مریم جان هم که عالی

    چه فضای بزرگی سرشار از تجهیزات و ثروت و مشتری

    آره جهان سرشار از فراوانیه اگر من این باور رو در خودم بسازم من هم هدایت میشم به این فراوانی ها

    سپاسگزارم استاد و مریم جان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  6. -
    شمیم کردستانی گفته:
    مدت عضویت: 1534 روز

    سلام استاد مهربونم

    سلام مریم جون

    سلام دوستای عزیزم

    من اعتراف میکنم که قبلا وقتی میرفتم تو قسمت نشونه ها و قسمتهاای از سفر به دور امریکا و سریال زندگی در بهشت برام میومد ،میگفتم اَی بابااااا

    واکثر وقتا نگاش نمیکردم

    ولی کم کم فهمیدم که معنی این نشونه ها چیه

    معنی این نشونه ها این بود که به زیبایی ها توجه کن ،به چیزایی که میخوای و دوست داری توجه کن

    تو فقط توجه کن و به چطوریش کاری نداشته باش.

    چون سیستم RSIمغز ما عین برنامه ویز عمل میکنه و ما رو از سریعترین مسیر به اون چیزها میرسونه.

    و خدا روشکر خیلی از چیزهایی که من میخوام تو زندگی شما استاد عزیزم واین سریالها هست.

    و من حالا خیلی وقته که هر روز صبح که از خواب بیدار میشم و شب که میخوام بخوابم حداقل نصف یک فایل رو نگاه میکنم و مطمئنم که به زودی منم با عشقم میایم امریکا.

    چقدر لذت بردم از این دو جوان ایرانی که دارن تو امریکا زندگی میکنن .چه دختر زیبا و ظریفی.

    چقدررر ایرانی تو امریکا زندگی میکنه و من نمیدونستم.

    استاد من تو ایرانم و به هر کی میگم میخوام برم امریکا ،هر کی یه چیزی میگه،یکی میگه نمیشه سخته امریکا رفتن ،یمی میگه اونجا به درد ما ایرانیا نمیخوره و…. و برای من جالبه چون اونا دارن باورای خودشون رو میگن و من خودم هیچ اطلاعاتی نداشتم راجب امریکا اومدن و اینکه اونجا چه شکلی و….

    اما چون فایلای شمارو دیدم باورام داره ساخته میشه و من با چشمام میبینم که چقدررر ایرانی اونجا زندگی میکنه.

    من خیلی دوست دارم یه جای شیک و تمیز که هم پر درخت باشه و هم دریا و هم اینکه تقریبا خلوت و اروم باشه زندگی کنم.

    ازتون ممنونم بابت فایلایی که برامون تهیه میکنید و چقدر خوبه که این فایلا خیلی عادیه و شما خودتونید ،هم اونطوری که تو زندگی عادیتون هستید.

    راستی استاد شما چقدددر دوست دارید اونجا ،هم ایرانی و هم خارجی.

    خدایا شکرت بابت دیدن اینهمه زیبایی و چشمهایی که بهم دادی تا این زیبایی ها رو بتونم ببینم.

    خدایا شکرت که غم رو از من گرفتی،خدای مهربونم ازت ممنونم که هر وقت که ناراحتم کنارمی و منو دلداری میدی و بهم میگی ناراحت نباش،تو مهربونترین خدای دنیایی.

    ازت ممنونم که خیلی سخت نگرفتی و من میدونم که تو به راحتی پول و ثروت رو به من میدی.

    با خدا باش و پادشاهی کن .

    من هر روز چیزهای جدیدی دارم یاد میگیرم و من هر روز در حال تغییرم ،خدارو شکر پس یعنی دارم پیشرفت میکنم.

    یادمه سال 98 در حالی که اتفاق به ظاهر بدی برام افتاده بود به خدا گفتم خدایا میدونم باید ایمان داشته باشم میدونم باید به تو توکل کنم ولی من ایمان ندارم ،من بلد نیستم ،خودت بهم یاد بده،الان میفهمم و دارم میبینم که داره بهم یاد میده و من دارم روز به روز تسلیم تر و با اینان تر میشم ،روز به روز رابطه ی من داره با خدا صمیمی تر میشه و من کم کم از ادما رها تر میشم فکر کنم اینطوری وابستگیمم داره کنتر میشه.

    گاهی وقتا نمیدونم درون من داره چه اتفاقاتی میفته و چه تغییراتی رخ میده اما من یااد گرفتم که اعتماد کنم.

    خدایا شکرت

    من اعتراف میکنم هر چی که دارم از تو دارم،چشم ،گوش ،کل این بدن و سلاکتی ،زیبایی ،خانواده ،عشقمو….حتی تو خودت به من عشق رو یاد دادی قدم به قدم باهام اومدی و اول از همه بهم یاد دادی عاشق خودم باشم بعد بهم فهموندی که توام عاشقمی بعدش ادمی که عاشقمه رو بهم دادی و بهم یاد دادی که همونطوری که عاشق خودمم عاشق اونم باشم و اجازه بدم اون ادم خودش باشه و اونو همونجوری که هست دوست داشته باشم و….

    خدایا شکرت

    خدایاشکرت با بت تمام لذتهایی که تا له امروز در این دنیای زیبات بردم.

    خدایا شکرت بابت تمام عشقها و محبتهایی که تا به امروز تجربه کردم و خواهم کرد.

    سپاس مهربونترینم

    مرسی که هستی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    سجاد قربانی گفته:
    مدت عضویت: 2825 روز

    به نام خدا

    سلام خدمت استاد و دوستان و خانم شایسته.استاد چه تیرکی زدی دمت گرم خیلی بازیتون خوبه و چقدر دوستای مثبتی دارید که حتی موقع گل خوردن هم می‌خندن خیلی این رابطرو دوست دارم که داخلش شوخیو خنده با نهایت احترام هست برعکس روابطی که قبلا خودم داشتم و خب هربار داره کمتر میشه خدارو شکر.اون آقاهه تو باشگاه که پشت سر شما بود چه وزنه های سنگینی میزد دمش گرم چقدر باشگاه تمیزی که دوست دارم منم تجربه کنم این شرایطو .چقدر وسایل باحالی برای بچه ها گذاشتن که من تو بچگی تجربه نکردم .سقف بادکنکیو دوست داشتم و اون کبابا که من چقدر دلم خواست .چقدرررر آزادی فکر و عقیده خوبه که هر کسی با هر پوششی که خودش دوست داره میاد بیرون با هجاب و بی هجاب با هم قدم می‌زنند و دوست هستن بدون این که بخوان همو تغییر بدن .خدایا شکرت.ممنون بابت زیبایی هایی که به نمایش میزارید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    سوسن صدیقی گفته:
    مدت عضویت: 1480 روز

    بنام خداوند جان

    با سلام خدمت استاد عزیزم خانم شایسته ی عزیز و همه ی اعضای سایت

    خدایا شکرت که باز هم تونستم یه قسمت دیگه از سریال سفر به دور آمریکا رو ببینم استاد من عاشق این تسلیم بودنتون هستم چقدر عالی چقدر زیبا دارین به قانون عمل میکنین واقعا هم همینه خداوند همواره ما رو با نشانه ها هدایت میکنه فقط کافیه که ما باور داشته باشیم که خداوند هدایت میکنه تا بشنویم و عمل کنیم منم خیلی جاهایی که بین دو راه یا چند مسئله گیر میکنم از خدا کمک میخوام ودر اون لحظه کوچکترین اتفاقی یا حتی ایده ای که به ذهنم میرسه رو اجرا میکنم اما خیلی دوست دارم که همیشه اینجوری باشم نه اکثر مواقع

    استاد چقدر عالی و دقیق نتیجه مسابقات جام جهانی رو پیش بینی کردید الله اکبر چند لحظه فقط هنگ موندم مگه میشه اینقدر دقیق و بعدش با خودم گفت بله میشه برای کسی که دقیق به نشانه ها گوش میکنه چرا نشه در این دنیای مادی نشدی در کار نیست

    اون قسمتی که برای بچه ها درست کرده بودن چقدر زیبا بود چقدر بزرگ بود عاشقش شدم چقدر تفریحات زیادی اونجا بود خدایا شکرت بابت اینهمه فراوانی دنیات

    استاد چقدر اون خیابون که با بادکنک ها دیزاین شده بود زیبا بود اصن فوق العاده بود خدایا شکرت و استاد چه باشگاه زیبایی چقدر امکانات داره چقدر دستگاه هاشون پیشرفته س الهی شکرت

    در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    یکتا سعادت گفته:
    مدت عضویت: 1608 روز

    سلام استاد عزیزم و مریم جونم

    و تمام دوستان فوق‌العادم

    استاد من و خانواده‌ام همراه شما 2 ماه در سفر بودیم

    ولی سفرهای ما از چهارشنبه شروع میشد تا جمعه

    چه سفر فوق العادی داشتیم

    چه جنگل های عالی دیدیم

    چشمه رودخانه های زیبایی دیدم

    تجربه های کسب کردیم

    استاد بقدری من سریال سفر به دور امریکا میدیم

    و چند قسمتشو دخترمم وقت میکرد میدید

    میگفت مامان زندگیت شده مثل زندگی استاد عباسمنش

    و گفت هیچ سالی نبود ک از پائیز تا زمستان ما انقد سفر رفته باشیم

    وااای خدا جونم چقد ما را هدایت میکرد

    ب سمت زیبایی‌ها

    یه شب هوا سرد بود

    می خواستیم اتیش روشن کنیم نمیشد

    بد بخدا گفتم هدایتمون کن ما اتیش روشن کنیم

    بد گفتنم

    یه اقایی اومد گفت ما داریم میریم از اتیش ما استفاده کنید

    چه اتیش بود ما تا ساعت 4صب دم اتیش بودیم

    و من کلی با خدا صحبت کردم

    چقد حس و حالم خوب بود اون شب

    تمام سفر های ما بی نظییر بود

    چقد غذا هایی خوشمزه خوردیم

    ک موزییک زنده داشت کلی رقصیدیم

    دخترم ب قدری هیجان داشت میگفت مامان چقد خوش میگذره

    استاد دمتون گرم تحسینتون میکنم چقد خوش تیپ شدید

    استاد امروز از خواب بیدار شدم

    از خدا خواستم یه مسیری بهم نشون بده

    که اونم تو مسیر غرب و شرق بود

    امروز قبل اینکه فایل ببینم گفتم خدایا تو یه نشانه بده

    منو هدایت کن

    مسیر غرب برم یا شرق

    سمت غرب ک بودم چند روز پیش ب همسرم گفتم دلم میگه بریم شرق بد ک رفتیم دیدیم اونجا خیلی سر سبزه تر

    خیلی شیک تره

    ولی غرب خیلی خشک تر بود

    نشانه هام سمت شرق بود

    بد امروز از خداخواستم گفتم

    یه مسیر نشانم بده

    برای خودم این مسیر شرق واضح و شفاف بود

    بد صبح فایل دیدم شماهم در مورد هدایت و مسیر شرق غرب گفتید

    مونده بودم همین طور ک چقدر این مسیر برام درسته ک برم سمت شرق

    خدا را شکر گفتم ک انقد با نشانه واضح برام صحبت میکنه

    وسط های فایل همسرم زنگ زد

    گفت میریم شرق یا غرب

    گفتم شرق گفت اتفاقن خودمم اینو دیده بودم ک میگی شرق

    وااای خدا دارم دیونه میشم

    استاد یه کاری دارم انجام میدم تموم شه میام راجبش صحبت میکنم

    که اینکار چقد فوق العاده داره برام پیش میره

    امروز فقط مسیر شرق میرم

    همه کارهامو میسپارم ب خدا

    اون منو هدایت میکنه

    ب مسیر درست

    انسانهای درست

    من در زمان مناسب و در مکان مناسب هستم

    و انسانهای درست سر راه من قرار میگیرن

    استاد داشتم پایان میدادم ب متنم که دلم خواست چند روز پیش ی اتفاقی برام پیش اومد براتون تعریف کنم

    من این باور خیلی باور دارم وقتی میگم خیلی اتفاق ها برام خوب پیش میره

    من در زمان مناسب در مکان مناسب با افراد مناسب قرار میگیرم

    چند سال پیش ک مستجرم یه روز زنگ زد گفت

    من کولر گازی میخوام

    و من چند هفته بود ک با شما اشنا شده بودم

    و یه ملکی خریده بودیم دستمون اون تایم هیچ پولی نبود

    هیچی

    و مستجرمم اصرار میکرد من کولرگازی میخوام

    رفتیم قیمت کردیم گفتن 20 میلیون

    منم اون موقع هیچ پولی نداشتم

    گفتم چکار کنم بد همسرم خیلی عصبی بود گفت اینم وقت گیر اورده تو این موقعیت (خندم گرفت )

    منم هر روز داشتم شکر گزاری میکردم

    بد گفتم خب نیاز داره ما باید بر اش تهیه کنیم

    بهمن ماه بود و ملک ما اداری بود

    و ب یه شرکت رهن داده بودیم می خواست نمی دونم چ مدرکی بگیره یادم نیست

    اسرار میکرد من این کولر میخوام و سریع برام تهیه کنید

    من و همسرم ب هیچ عنوان تو هر شرایطی که باشیم

    قرض نمیکنیم

    بد گفتم خیره پولش جور میشه

    بد چند روز ما ب طور معجزه وار یه کولر خریدیم

    و پولشم خیلی راحت 23 میلیون جور شد سال 99

    و ما رفتیم وصل کردیم تحویل دادیم

    بد من این ملک فروختم

    و اون شخصی ک ملک گرفت گفت کولر گازی ببرید

    من لازم ندارم

    و به یه شخصی گفته بودن اومده بود باز کرده بود

    اماده بود

    همسرم رفت اورد جا نداشتیم ب مدت یک روز

    گفت بزارمش زیر پله ک مثل انباری بود جا داشت بدن میام جابجاش میکنم

    بد اون یه روز شد دوهفته

    بد چند روز ما یه جایی می‌خواستیم بریم خیلی عجله داشتیم

    همسرم ساعت 3نیم میاد

    بد من داشتم رو دروه 12 قدم کار میکردم

    یه سرو و صدای شنیدم گفتم همسایه بالایمونه

    بد همون لحظه زنگ زدم ب همسرم گفتم دیر میشه

    ساعت 1 خونه باش مرخصی بگیر بیا حرکت کنیم

    گفت باشه

    همسرم اومد خونه دید کولر نیست

    اومد بالا گفت کولر نیست گفتم خبر ندارم

    زنگ زد ب بالای هامون اونام گفتن ما خبر نداریم

    به همسرم گفتم نیم ساعت پیش یه صدایی اومد ولی من فکر کردم همسایه بالای مونه

    بقدری عصبی بود یه لحظه منم حالم بد شد ب مدت 5دیقه

    ولی سریع خودمو جم کردم

    و همون روزم داشتم فایلی ک شما در مورد خونتون تعریف میکردید

    ک اب گرفته بوده پارکت خونتون رو ولی سریع حستونو خوب کرده بودید و نتیجه گرفته بودید

    ب همسرم گفتم ولش کن

    توکل بخدا

    اون کولر ماست پولش ب طور معجزه اومده بود

    خریدار نخواستش

    هیچ کس نمی تونه اونا استفاده کنه اون مال حلاله

    ک اینا را میگفتم هم خودم و همسرم اروم شیم

    بد همسرم گفت من قیمت کردم اون قیمتش خیلی الان بیشتر شده

    گفتم دیگه ادامه نده دست و صورتتو بشور

    من بهت قول میدم آرامش داشته باشی ب یک ساعت نمیکشه

    میارنش

    منم نهار اوردم غذامون خوردیم

    من ک ارامش خیلی زیادی داشتم

    و ذهنمو سریع کنترل کردم

    و همسرمم اروم کردم

    گفتم هیچی نگو اینجاست ک باید کار بسپاری ب خدا

    و خودتو کنار بکشی

    فقط توکل کن

    همسرمم اروم کردم

    گفتم خدایا اون مال ب من برمیگرده بدون اینکه من قدمی بر دارم

    بد ک اینا از ته دلم از خدا خواستم

    همسایمون زنگ زد گفت چی شده

    دیگه جریان تعریف کرد همسرم

    گفت من زنگ میزنم ی دوست دارم ببینم چکار میتونه کنه

    زنگ زد و گفتن اره در باز بوده و اون شخص برده بوده

    و تازه داشته بازش میکرده

    بد همسایمون گفت سریع بهش بگو بیاره

    و اونم سریع کولر اورد

    و کولر ما تو یک ساعت سالم بر گشت

    و همسایمون گفت خانم سعادت

    چقد خدا با شما بود

    چقد شما خوبید همه کارهاتون چقد معجزه وار انجام میشه

    خدا را شکر

    بقدری من با دوره 12 قدم کنترل ذهن یاد گرفتم

    واقعا هر زمانی ذهنمو کنترل میکنم اتفاقها خیلی راحت

    برام انجام میشه

    استاد جان این یه ماه ک گذشت من خیلی معجزها دیدم

    میبوسمتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  10. -
    امین خاوری گفته:
    مدت عضویت: 2267 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام به استاد عزیزم

    سلام به مریم جون خوشگلم

    من خانم امین هستم و تصمیم گرفته بودم از این به بعد کامنت های بیشتری رو روی سایت قرار بدم

    تصمیم گرفتم تمرکزم رو بیشتر روی زیبایی ها بزارم و هر زیبایی که میبینم رو بنویسم و به سمت زیبایی‌های بیشتری هدایت بشم

    اول از مریم جون عزیزم سپاسگزارم که انقدر عاشقانه برای ما فیلم میگیره تحسین میکنم شمارو از این عزت نفس بالاتون، از اینکه لحظه‌ای با خودتون فکر نمیکنید که بقیه درمورد من چی فکر میکنن ، من چرا دارم فیلم میگیرم، باید در این صحنه فیلم رو قطع کنم، اینجا شلوغه اینجا ساکته یا بقیه دارن منو نگاه میکنن و …

    واقعا آفرین بهتون

    داشتن الگوهایی مثل شما باعث میشه هر روز و هرروز آدم رشد کنه

    و به‌به چه بارون قشنگی چقدر من بارون رو دوس دارم و قدرش رو میدونم

    چقدر زیبا میکنه فضا رو چقدر رویایی میکنه فضا رو چقدر رنگ سبز چمن ها و درختارو قشنگ تر میکنه

    چقدر خیابونا و ماشینار‌و و هوا رو و روح ادمارو تمیز میکنه

    استاد عزیزم چقدر خوب به نشونه ها توجه میکنید چقدر خوب نشونه هارو میگیرید و چقدر خوب به نشونه ها عمل میکنید

    وایی کباااب

    استاد من چندین روزه هوس کباب کردم ولی فرصت نشده برم یه دل سیر کباب بخورم اما با دیدن این قسمت از سریال که یک نشونه مهمی توی زندگیم بود

    باعث شد بگم مهدیه خودت و خودت از همه چی مهم تری تو باید به خودت رسیدگی کنی به خودت بیشتر اهمیت بدی

    باید بری لذت ببری

    بری هرچی میخوای بخوری، نزاری از اون زمانش بگذره نزاری خواسته هات تو دلت بمونن و کمرنگ و کمرنگ تر بشن

    تو خودتو همیشه باید در الویت قرار بدی و وقتی به خودت اهمیت بدی یعنی داری سپاسگزاریتو نشون میدی

    سپاسگزارم از خداوند عزیزم که هر لحظه داره با نشونه ها با ما صحبت میکنه

    چقدر تحسین میکنم دوستان استاد رو

    چقدر دوستانتون هم مثل شما در مدار و فرکانس خوبی قرار دارن

    در مدار ثروت خوبی هستن در مدار روابط خوبی هستن که دوستی مثل شما دارن استاد عزیزم

    چقدر در مدار خوبی از شادی هستند

    چقدر رابطه دوستانه قشنگی دارید

    و قسمت آخرم که مورد علاقه من بود

    دریای بی انتها

    آفتاب دلچسب پاییز

    ساحل سفید و مرجانی

    صدای موج دریا

    همش زیبایی هست و زیباییی

    چقدر خوبه باشگاه‌هایی هست که خانوم ها و اقایون بتونن باهم ورزش کنن بتونن باهم وقت بگذرونن بتونن باهم تفریح سالمی داشته باشن و چقدر قشنگه بدون محدودیت زندگی کردن چقدر قشنگه بدون فکرای مزاحم زندگی کردن چقدر قشنگه همه باهم ورزش کنن و کسی به کار کسی کاری نداشته باشه

    استاد و در آخر هم تحسینتون میکنم برای اندام فوق العادتون هر بار که قسمت های قبل رو با الان میبینم و مقایسه میکنم بیشتر به این موضوع پی میبرم که چقدر داشتن سلامتی کامل و اندام خوب و سبُک زندگی کردن باعث میشه ادم بهتر و راحت تر زندگی کنه و محدودیتی نداشته باشه

    امیدوارم خداوند من و دوستای عزیزم در این سایت رو هدایت کنه به راه کسانی که به اونها نعمت و ثروت و فراوانی و خوشبختی و حال خوب بخشیده

    مثل راه استاد عزیزم

    دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: