سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 191

دیدگاه زیبا و تأثیرگذار علیرضا عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

ــــــ به نام خداوند هستی بخشِ زیبایی‌ها ــــــ

سلام به استاد جان و مریم عزیزم،

الان با یک بُغضِ عاشقانه دارم این کامنت رو می‌نویسم.

چقدر «احساسِ تحول و شکوفایی» زیبا و قشنگه که وقتی دستات رو میزاری تو دست خدا و میخوای «خودت و جهان اطرافت» رو متحول کنی حتی اگه در «بهشت» باشی، چنااااان «پیشرفتــــــی» ایجاد میکنی که «سودِش» برای میلیاردها میلیاااارد نفر در تاریخ میرسه.
قطعا در تاریخ از افرادی یاد میکنن که تحولات بزرگی ایجاد کردن،

شما فقط فرض کن، تحولاتی که استاد در زمینه {آموزشِ : توحید عملی و خلق آگاهانه 100٪ زندگی دلخواه} ایجاد کردن و دارن همچنان این مسیر رو ادامه میدن»، داره چه نتایج بزرگی رو برای هممون رقم میزنه و این تازه اولِ مسیره.

امشبم مثل هر 2 شب یکبار ساعت‌های 4-5-6 صبح منتظره فایل جدید بودم و این فایل هم ادامه {معجزات} امروز من در {دریافت آگاهی‌ها} بود. دوست دارم این «کامنت زیبا» رو با یک «آیه زیبا» که اتفاقا همین چند ساعت پیش باهاش «برخورد کردم»، شروع کنم ؛

⁦⁦⁠⁠⁠⁠⁠⁠{نمل:84}

ـ«حَتَّى إِذَا جَاءُوا قَالَ أَکَذَّبْتُم بِآیَاتِی وَلَمْ تُحِیطُوا بِهَا عِلْمًا أَمَّاذَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ :

.تا چون [همه منکران] بیایند، [خدا] گوید: آیا نشانه‌های مرا [به تمامه] دروغ شمردید و احاطه [=شناخت] علمی به آنها پیدا نکردید؟ پس [در مدت زندگی دنیا] چه می‌کردید؟»ـ

⁠⁠⁠⁦⁠⁠⁦⁠⁠⁠این آیه به وضوح میگه که {یگانه خالقِ ما که ربِ جهانیانِ}، کیهان رو آفرید و بعد از زمان طولانی چند میلیارد ساله، حیاتِ روی زمین شکل داد

تا در این «روندِ تکاملیِ خلقت حیات»» به ما {فرصت یکباره‌ی تولد و زندگی مادی} رو بده و

ما با اومدنمون در این «جهان 2 قطبی» با داشتن قدرت {خودآگاهی و اختیار} در کمااااالِ {آزادی} بتونیم بر اثرِ «برخورد با تضادها و ناخواسته‌ها» از کودکی تا امروزمون در مسیر {خلاقیت و شناخت و ساختِ خواسته‌های دلخواه} قرار بگیریم

و برای [ هدف و برنامه‌ای ] که براش اومدیم که {احساس و تجربه خودمون به صورت دلخواه + تکامل و تکامل و تکاملِ} آماده و «ساخته شدن» بشیم تا [ ادامه بهشت این دنیا رو در فرکانسی بالاتر] در جهانِ پس از مرگ تجربه کنیم و مایــــــــی که از {{مخلصین}} بودیم و دستان اصلی خداوند روی زمین برای پیشرفتش، در جهان بعد هم دستانی قدرتمند برای انجام اهداف بعدی هستیم.

پس هرچقدر «علم و آگاهی» کسب کنیم بازم {مدارهایی بالاتر} هستن که «درکی بزرگتر و بهتر» برای ما دارن تا بتونیم قدرتمندتر {خلاقیتمون} رو به {واقعیت} تبدیل کنیم.⁠⁠⁠

استاد عزیزم میخوام چندتا {باور سازنده و قدرتمند} که در این فایل دیدم رو بنویسم تا هممون استفاده کنیم ؛

( باور اول ): پیشرفت بیشتر امکان پیشرفت بیشتر رو فراهم می‌کنه:

{{ هرچی بیشتر ما با خلاقیتمون مسائل ریز و درشت بیشتری رو حل میکنیم,

هرچی بیشتر با هنرمون روحیه و شادی بیشتری رو در جهان پخش میکنیم,

هرچی بیشتر کارها و استفاده از ابزار رو راحت‌تر میکنیم,

هرچی دسترسی رو به چیزهای (مکان+افراد+اشیاء) سخت آسون تر میکنیم,

خب نتیجه همه اینا اینه که میلیاردها دلار پول ساخته میشه و چنااان فضا و امکاناتی فراهم میشه که در وسعت خیلـــی بزرگتری فرصت برای اجرای ایده‌ها و زندگی لذت بخش تر به وجود میاد. }}

( باور دوم ): زندگی یه سفره کوتاه مدتِ (50-100-400 سال که در برابر ابدیت باهم فرقی ندارن) و این مسیر با اهداف پیاپی معنا پیدا میکنه و انگیزه مارو همیشه زنده نگه میداره و در این سفر خداوند تمام امکانات رو برای ما آماده کرده که شامل ؛

{{{ جاده زیبا، هموار، مستقیم + نشانه‌ها،علائم، تابلو‌ها (برای ماندن و ادامه دادن در مسیر) + یک خودروی آخرین مدل با قابلیت آپگرید سخت افزاری و نرم‌افزاری (مثل؛ بنز، تسلا، فورد، آئودی، بوگاتی و…)

و وقتی همه این امکانات و شرایط محیاست تنها این میمونه که این همه نعمت هارو «ببینیم اعتماد کنیم» و «حرکت» کنیم تا خداوند و جهان هستی «هدایتمون» کنه که توانایی های نامحدود ما از حالت «بالقوه» به «بالفعل» در بیاد. }}}

( باور سوم ): اگر هدف و خواسته ای در «ذهنمون» داریم :

{{ «اول»؛ باور کنیم که می‌شود،

چون ما در «جهانِ احتمالات» زندگی میکنیم که با مجموعه‌ای از بینهایت «واقعیت» تعریف میشه و زمانی «خواسته‌ای قلبی» در وجود ما شکل میگیره که ما میتونیم اونو «خلق» کنیم حتی اگه قبلا در دنیا انجام نشده باشه.

«دوم»؛ صادقانه با خودمون بگیم که حاضریم چه بهاهایی برای رسیدن به این خواسته بپردازیم و در عمل اون هارو عاشقانه انجام بدیم چون پاداش های بزرگ برای این میزان از «ایمان به غیب و توکل و تعهد و پرداخت بهاست».

«سوم»؛ از اونجایی که یه «فاصله فرکانسی» با این خواسته داریم، فقط «حرکت» کنیم و «صبور» باشیم و از طرف خودمون «آمادگیمون» رو نشون بدیم و «اجازه» بدیم که «خداوند و جهان» کارشون رو انجام بدن و مارو در «زمان و مکان مناسب» به خواستمون برسونن. }}

⁠⁠⁠به طوره کلی میخوام این { 3 باور مهم} رو روی خودم مثال بزنم ؛

منی که عاشق {موزیک} هستم وقتی «میبــینم» که روزانه «تکنولوژی» داره پیشرفت می‌کنه و زندگی هارو راحت‌تر و لذت بخش تر می‌کنه،

خب به خودم میگم یکی از «لایف استایل های» که میتونم طولانی مدت داشته باشم اینه که یه [ تراک کمپر کوچیک ] دقیق همین مدلی داشته باشم و و تبدیلش کنم به {استودیو ضبط} و در بین تجربیات سفر و زیبایی‌هایی که میبینم و «ایده های الهامی» رو که اگر در سفر نبودم امکان دریافتشون نبود رو راحت میتونم تبدیل به یه {پروژه ای به صورت یک تِرَک یا آلبوم} کنم که 10ها و 100ها میــلیون بازدید داشته باشه و میلیــون ها دلار هم پول بسازه،

الله و اکبر که هرچی جلوتر میریم {فراوانی و معجزات} رو بیشتر تو زندگیمون میبینیم،⁠⁠

نمی‌دونم چند نفر این «احساس» رو پیدا کردن وقتی استاد گفتن که می‌خوان برای چند ماه و مدت طولانی برای هدفی خاص به تنهایی سفر برن و خانم شایسته هم روی آپدیت دوره ها کار کنن،

همون موقع گفتم دوبااااااااااره یه {انقلاب بزرگ} در راهه.

اما وقتی استاد صحبت هاشو ادامه داد این «احساسِ» اومد و بهم گفت؛ *استاد داره می‌ره برای تمرکز روی کار کردن ∆{فضای آموزش زبان انگلیسی}∆

و الان تقریبا بالای 90٪ به این مطمئنم نمی‌دونم چراا !!!

استاد میتونم لبخندت رو موقع خوندن این کامنت ببینم، چه بااااحال. انشالله که تو این مسیر هممون هر روز و هر روز بهتر و عمیق‌تر {آگاهی‌ها و قوانین} رو در {عمل} اجرا کنیم و {نتایجمون} الهام بخش میلیون ها نفر دیگه میشه و به خودمون اثبات میکنیم که دقیقا از وقتی که خواستیم «تغیــر کنیم و قدم برداشتیم» خداوند برای ما هزاران باااار بیشتر قدم برداشت و مارو حُل داد به سمت خواسته‌هامون.

خدایاااشکرت.

منتظر خواندن نتایج زیبا و تأثیرگذارتان هستیم.

سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    738MB
    46 دقیقه
  • فایل صوتی سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 191
    20MB
    21 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

437 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «شهرزاد عبدی» در این صفحه: 4
  1. -
    شهرزاد عبدی گفته:
    مدت عضویت: 1659 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان

    الان نمیدونم در کدوم نقطه‌ی این جهان زیبای خداوند هستین ولی هرجا که هستی استاد عزیزم آرزو شادی و سلامتی دارم واسه شما و مریم عزیز.

    استاد انگار قلبم کنده شده وقتی اخر فایل خدافظی کردین اشک تو چشمانم جمع شده همیشه این کارتون تحسین میکردم اینکه مدتی از هم دور میشید و هردوتا به هم فرصت فکر کردن و رشد کردن و از همه مهمتر بزرگتر شدن میدین به هم…

    استاد دلم خیلی خیلی واستون تنگ میشه امیدوارم تو این هدف بزرگی که به امید خدا هدایت شدین برای رسیدن بهش،پیروزمندانه برگردین…

    استاد چقدر قشنگ گفتین واقعا ادم وقتی هدف نداره خیلی روزاش سخت میگذره هرچی به ساعت نگاه میکنه انگار نمیگذره من خودمم بارها دچار این موضوع شدم چقدر خوبه که گفتین منم دچار بی انگیزگی میشم منم گاهی تنبلی میکنم منم گاهی هیچ هدفی ندارم چون وقتی من دچار این موضوع میشدم احساس میکردم من یک مشکلی‌ تو تمریناتم دارم انتظار زیادی داشتم فکر میکردم همیشه باید خوب و هدفمند باشم ولی به لطف بچه های عزیز تو این موضوع به خوبی راهنماییم کردن و من دیگه خودمو سرزنش نمیکنم…

    استاد جانم درمورد موضوع هدف که من چی بگم انقدر از این اتفاقات تو زندگیم افتاده که خیلی هاش شایدم فراموش کرده باشم بیشترینش تو روابط بوده واسم…

    اما بزارید از این اخری بگم که دوستانم کمک کردن بهم و من خیلی بهتر از قبل از این مرحله گذشتم…

    درست همین روزا یک سال پیش خداوند متعال موجود دوست داشتنی به من هدیه داد و منو لایق لقب مادری دونست…

    همه میدونن که چند ماه اول ادم دچار یه سری بی حالی هایی میشه ولی من هرجوری بود این مراحل گذاشتم کنار و تو نقطه‌ای از زندگیم رسیدم که دیگه خیالم از روابطم راحت بود چون دوسال بابتش زحمت کشیدم و حالا میتونستم با خیالی راحت برم واسه خودم روی موضوع پیدا کردن علایقم و مشغول شدنم…(اخه من اولویتم تو زندگیم اول درست کردن روابطم بود چون خیلی داغون بود همه چی و تا اونو درست نمیکردم نمیتونستم روی موضوع کسب و کار کار کنم)

    تو ماه های 4 یا 5 بارداری بودم که یه ایده به سرم زد و آگهی آموزش دوره های زیبایی به چشمم خورد با خودم گفتم این همونیه که دنبالشم حالا مبلغ کلاسش 5 تومن بود و من هزارتومنم نداشتم با خودم گفتم جور میشه نگرانش نبودم اخه خداروشکر مدار ثروتم تا حدود زیادی خوبه.رفتم واسه ثبت نام مدارکم فرستادم به دکترمم صحبت کردم و گفت مشکلی برای بچه پیش نمیاد و رفتم تو دل کار…

    استاد باورتون نمیشه در کمتر از یک هفته نفهمیدم کی پول کلاسم جور شد و من واریزش کردم و از همه اینا مهمتر اینکه همش استاده میگفت وسایلی که باید تهیه کنید حداقل 10 میلیون لازم دارید و باید قبل شروع کلاس تهیه بشه و شاید باورتون نشه من با 3 تومن که بازم نمیدونم از کجا بهم رسید همه وسایلم تهیه کردم اصلا باورم نمیشد یعنی وقتی اومدم تو ماشین همش یه نگاه به وسایلم کردم یه نگاه به مبلغ از طرفیم یاد حرف استادم با اون رقم زیاد…

    خلاصه که بارداری من اصلا محدودم نکرد تا سه ماه کلاسمو رفتم و هرکی منو میدید تعجب میکرد با این شرایط اومدم کلاس جونم براتون بگه سفر هامو تا اخرین ماه داشتم رانندگی میکردم هرکاری که فکرشو کنید من انجام میدادم بدون ترسی و همش باخودم میگفتم خدا خیلی بهتر از من میتونه از این بچه مواظبت کنه و بچه واسه من قرار نیست محدودیت بشه چون کلا شخصیت خیلی شاد و اکتیوی دارم نمیتونم یه جا بشینم..

    خلاصه دختر ناز من به دنیا اومد و چندماهی گذشت تا همین یک ماه پیش احساس کردم حال و حوصله ندارم همش بفکر اینم که زودتر دختر به غذا خوردن بیوفته تا من آزاد بشم برم مشغول به کار بشم ولی یه چیزی این وسط مشکل داشت با اینه انگیزه داشتم ولی حالم خوب نبود…

    تا اینکه به لطف راهنمایی دوستان من به این نتیجه رسیدم که الان تو این شرایط انگیزه و هدف من بزرگتر کردن بچمه باید از این لحظه لذت ببرم از لحظه های باهم بودنمون باید اجازه بدم تکاملش به خوبی بگذره و به وقتش که خدا بهم میگه میرم واسه کارم و باورتون نمیشه انقدر انگیزه ام زیاد شده حالم خیلی خوبه روزام به خوبی میگذره دیگه اذیت نمیشم انقدر کیف میکنم با دخترم و در لحظه زندگی میکنم…

    خدارو هزار مرتبه شکر بابت شما آگاهیتون و دوستانی که منو راهنمایی میکنن و باورتون نمیشه منم از اون روز تصمیم گرفتم بقیه بچه هارو راهنمایی کنم تا الان اصلا کامنت نذاشته بودم ولی الان سعی میکنم روزی یدونه ام که شده جواب دوستان بدم…

    خداروشکر خداروشکر

    عاشقتونم استاد ممنونم مریم عزیزم که این حرف های طلایی استاد واسمون فیلم میگیری

    امیدوارم هرجا که هستین شاید و سلامت باشین خیلی مشتاقم که بدونم اون موضوع چیه….

    دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  2. -
    شهرزاد عبدی گفته:
    مدت عضویت: 1659 روز

    سلام به شما دوست عزیزم

    خیلی خیلی خوش آمدی به این دنیای پر از عشق پراز حال خوب پراز آگاهی های بی انتها پراز الهامات قشنگ پرازمعجزه هرچی بگم از قشنگی این دنیا کم گفتم ما همه یک خانواده ای انقدر روابط این خانواده باهم خوبه که نگم برات اینجا همه به هم کمک میکنن یکی دست اون یکی میگره اون یکی هدایتش میکنه ما همه خنده های و گریه هامون باهمه شاید برات سوال باشه چرا گریه؟؟ بهت میگم من با خوندن بعضی کامنت های اشکم درمیاد چون خالصانه نوشته شده با دیدن نتیجه ها اشکم درمیاد چون افتخار میکنم که یکی از اعضای خانواده ام انقدر موفقیت به دست آورده خلاصه که بهت بگم گریه هامونم از سر خوشحالیه از سر خالص بودن بعضی از صحبت هاس…

    مرسی که انقدر قشنگ نوشتی خیلی کیف کردم با اون مثال تراک کمپر بهترین و جذابترین مثالی بود که میشد بزنی درکل کامنتت خیلی زیبا بود کلامت خیلی دلنشینه دوست داشتم

    ایشالا همیشه سلامت و ثروتمند باشی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    شهرزاد عبدی گفته:
    مدت عضویت: 1659 روز

    سپاسگزارم از شما عزیزم

    خیلی ممنون از تعریف های قشنگتون امیدوارم در کنار هم به موفقیت های بی انتها دست پیدا کنیم.ما همه اینجاییم که بهم دیگه کمک کنیم و دست همو بگیریم و بشیم یکی از دستهای زیبای خدا…

    انشالا بازم کامنت های زیباتو ببینم و کیف کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    شهرزاد عبدی گفته:
    مدت عضویت: 1659 روز

    مرسی عزیزدلم

    چقدر زیبا و دلنشین صحبت کردین انرژی کلامت رو دوست دارم عزیزم خدا دوتا پسرای نازنین شمارو هم نگه داره ایشالا همیشه زیر سایه پدر و مادرشون شاد و سلامت باشن…

    من خیلی دنبال الگوهایی مثل خودم هستم.. مادرانی که دارای فرزند هستن…

    میخواستم اگه امکانش هست بهم دیگه کمک کنیم تا بعضی از ترمزهایی که امکانش هست یک طرفش فرزندمون باشن پیدا کنیم…

    من نمیدونم شما شاغل هستین یا نه ولی من در دوره بارداری یکسری دوره هایی دیدم که قصدم این بود بعد تولد فرزندم یکسال بعدش شروع به کار کنم…

    بعد از مدتی با صحبت هایی که با مادرم داشتم(ایشونم در دوره های استاد هستن و مشاورن)گفت به من تو میتونی زودترم شروع کنی ترمزهاتو بزار کنار بخاطر دخترت و من تصمیم گرفتم ایشالا در سال جدید جایی رو اختیار کنم و شروع به کار کنم….

    حالا اینجا چندتا سوال پیش میاد؟؟

    با خودم میگم نکنه الان باید شروع کنم و تا بعد عید صبر نکنم اخه یکی از دلایلی که میخوام تا بعد عید صبر کنم دخترم هست الان تازه رفته تو 6 و کم کم داره غذارو شروع میکنه و با خودم گفتم این یک ماه بهش فرصت بدم تا قشنگ با غذا اوکی بشه و من خیالم راحت بشه و با ذهنی آزاد شروع کنم…

    میدونید بارها استاد گفتن که عشق سوزان که میتونه شمارو به ثروت در راستای هدفتون برسونه…

    من خیلی علاقه دارم مستقل بشم و کسب درآمد کنم مدار ثروتمم خیلی خوبه نشون به اون نشون که هنوز مشغول به کار نشدم پول های میلیونی میاد تو حسابم و همیشه دوست داشتم روزی برسه که مشغول به کار بشم و پول های میلیونی به حسابم بیاد و حسابمم هیچ وقت صفر نشه و الان این اتفاق داره واسم میوفته در صورتی که هنوز شروع به کار نکردم…

    میدونم استرس شک و تردید خیلی بد اما گاهی مامانم هی خودشو مقایسه میکنه با من میگه تو نوزاد بودی با خودم میبردم کلاس شیرینی و عشق سوزان یعنی این درواقع میخواد بگه من انگار عشقم هنوز سوازن نیست در صورتی که کار من ناخن درست کردنه دیگه همه خانم ها میدونن که چقدر کار حساس و در کنارش بوی موادش کاملا خطرناک واسه بچه اخه من چطور میتونم با وجود دخترم الان اینکارو بکنم اونم با این حساسیت که نمیشه وسط کار مشتری ول کنم

    خلاصه که مامانم انگار شده واسم تضاد نمیدونم چیکار کنم دلم میگه صبر کنم اجازه بدم دخترم تکاملش بگذرونه و در سال جدید شروع کنم و خیلی با این تصمیم حس خوبی دارم ولی گاهی مادرم با زیر سوال بردنم و یا مقایسه هاش منو اذیت میکنه و برای لحظه ای شک به دلم میوفته…

    اگه شما و دوستانم تجربه ای یا حرفی دارید خوشحال میشم بگین..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: