سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 191

با سلام خدمت استاد عزیز و بانو مریم شایسته

امروز وقت ناهار به برادرم و مادرم گفتم که استاد عباسمنش داره میره مسافرت و یه پروژه جدید داره برامون ، گفتن موضوع چیه ، گفتم نمیدونم استاد نگفت فلن در مورد چیه ولى مکالممونو دوست داشتم ، انگار در مورد یکى از اعضاى خانواده داریم صحبت میکنیم و خوشحال بودیم بابت این تصمیم چون عمیقا باور داریم که قرار نتایج به نفع ماهم باشه .

استاد گفتن از کارهایی که با ایمان انجام دادین و نتیجه گرفتین یا جاهایی که اشتباه کردین مثال بزنین، که قطعا اگر آگاهانه زندگی کرده باشیم و حواسمون به زندگیمون باشه ، براى هممون زندگیمون پر از این مثال هاست ، من خودم به شخصه بى نهایت اشتباه دارم که میتونم اینجا ازشون بگم ، یه عالمه داستان هایی تو زندگیم که اگه توکل داشتم به الله و قدرت اون آسیب نمیدیدم، ولى بخاطر بى ایمانى هام به قول استاد تا میتونستم چکو لقد خوردم از زندگی تا سر به راه بشم .

ولى امروز دوست دارم داستان ایمان داشتنمو بگم چون خیلى دوسش دارم و به همین تازگی ها هم بوده ، اینکه ایمان به خدا داشتم و حقد راحت و لذت بخش هدایت شدم .

تقریبا دوماه بود که تمرکز ١٠٠ داشتم روى خودم براى اینکه احساسم هر لحظه و هرثانیه خوب باشه، هرکارى میتونستم انجام میدادم، فایلا هاى استادو میدیدم ، کتاب میخوندم و با جدیت تمرین انجام میدادم، کتاب هاى استاد رو با نکته برداری میخوندم، هرکارى که به نظرم میتونستم اون لحظه انجام بدم که حالمو خوب نگه داره دریغ نمیکردم ، تا اینکه تو دلم احساس کردم چقد دوست دارم دوره از استاد بخرم و با جدیت بیشتر با استاد همراه بشم . ( ولى نقدینگی کافی نبود)

١۵ دى ماه ١۴٠١ مرخصى گرفتم چون ١٧ دى ماه نوبت دکتر داشتم و باید میرفتم تهران براى دکتر.

١۶ دى ماه رفتم سمت تهران ، قرار بود همون روز ١٧ که کارم تموم شد برگردم ، متاسفانه یک ساعت مونده بود که برسم مطب باهام تماس گرفتن که دکتر امروز نمیان و نوبت شما به روز دوشنبه موکول میشه، و من تا روز سه شنبه مجبور شدم تهران بمونم ، وقتی برگشتم دو روز اخر گفتن استراحت کن سرکار نیا…

و از روز شنبه دیگه قرار شد من سرکار نرم .

همیشه تو این موقعیت ها ادم احساس بدی بهش دست میده اینکه از کار بى کار میشى و دقیقا لحظه اى که تو تمام پول تو حسابتو خرج درمان کردى و پول تو حسابت نیست و دیگه قرار نیست سرکار برى یعنى حقوقی هم نخواهی داشت از این به بعد که امیدوار به حقوق ماه اینده باشی ، حتى اگر کارتو دوست نداشته باشی تو این لحظه ناراحت میشى چه برسه به اینکه من کارمو دوست داشتم .

اما خداى مهربونم شاهده که تو اون لحظه فقط یک جمله رو زبونم بود ( الخیر و فى ما وقع )

اجازه ندادم حسم بد بشه ، ایمان داشتم به اینکه خدا خیر براى من میخواهد پس قطعا من هدایت میشم.

تو همین حالو هوا بودم یه روز صب بیدار شدم و اومدم تو سایت گفتم خدایا امروز هدایتم کن که چیکارى انجام بدم که بیکار نباشم تا این بیکارى یوقت حسو حالمو بد کنه ، دکمه مرا به سوى نشانه ام هدایت کن رو زدم ، قبلا هم از این قسمت استفاده کرده بودم ولى همیشه فایلا هاى سریال ها برام اومده بود و هیچوقت هیچ فایل معرفى دوره اى براى من باز نشده بود ، تا اینکه اونروز فایلی که براى من اومد آگاهى هاى دوره ى ١٢ قدم در یک نگاه بود، که وااااااااى خداااااااااااااااااااااااى من عجب فایلى این فایل ، معجزه ى زندگی من ، قفل قلب من ، اصلا دیوانه کرد منو اونروز دیدن اون فایل و بعد متوجه شدم که باید وارد دوره ١٢ قدم بشم ، درسته من هدایت شده بودم به سمت دوره ١٢ قدم ، درخواست کرده بودم از الله ، حسو حالمو خوب نگه داشته بودم و به این وضوح جواب منو داد من هیچ دیدگاهی نداشتم که چه دوره اى رو تهیه کنم ، اما خدای مهربون میدونست چی براى من بهتره و دقیقا نسخه رو برام نوشت.

و حالا بریم سریع بحثى که ممکنه اکثر ادما درگیرش باشن، حالا پول دوره رو چه جورى تهیه کنم ، همه ى پولتو خرج دکتر کردى ، هیچ پولى تو حسابت نیست، سرکار هم که نمیرى حقوق داشته باشى ، و هنوز نرفته بودم باهاشون تسویه کنم ( البته ناگفته نماند که هنوز هم براى تسویه نرفتم خخخخخخ) …..

ولى یه حسی میگفت خدا هدایت کرده خودشم کمک میکنه تو ذوق و شوق داشته باش نتیجشو میبینى

۴ ۵ روز گذشته بود و من هر روز با حسو حال اینکه میخوام دوره رو بخرم خوشحال بودم ، مثل این بود که یکى اومده باشه در گوشم گفته باشه من پولشو میدم بهت فقط یک هفته دیگه میریزم به کارتت.

شب بود ساعت ١١ شب و ٨ روز بود که از روز مادر گذشته بود ، برادرم خونه مادربزرگم بود که دیدم پیام داده مهرشید شماره کارتتو بده ، گفتم براى چی گفت میخوام پول بزنم برات ، دوباره پیام دادم به چه مناسبت و هنوز شماره کارت براش نفرستاده بودم ، دیدم پیامک واریز اومد برام ، ( برادرم رفته تو اپلیکیشن دیده شماره کارت منو داره و پولو واریز کرد) یعنى حتى اونشب من شماره کارت هم ندادم بهش.

گفتم پیام واریز اومد از طرف کیه ؟

گفت مامانجون ( ما به مادربزرگمون میگیم مامامجون)

گفت مامانجون گفته من وقت نکردم هدیه روز زن بخرم براى مهرشید تو الان اینجایی این مبلغ رو براش واریز کن بابت هدیه روز زن .

امسال اولین سالى بود که مادربزرگم به من هدیه روز زن داده بود یعنى اصلا همچین رسمى ما نداشتیم چون من هنوز ازدواج نکردم اصلا ….

کادو تولد میگرفتم ازش و این مورد کاملا بى سابقه بى سابقه بود

و اینجورى شد که مادربزرگم پول دوره رو به عنوان هدیه براى من واریز کرد و من درجا این رو نشونه اى از الله دیدم و دوره رو خریدم .

و دیدم وقتى که ایمان داشته باشى و حرکت کنى خود الله قدم به قدم دستتو میگیره و کاراتو انجام میده با لذت هر چه تمام تر ….

ازتون ممنونم بابت آپلود این فایل لذت بخش و این همه نکته اى که در این فایل بود .

سلام رضوان عزیزم

خیلى وقت بود که میخواستم بیام این کامنتو بذارم که اگه دوستان دیگه کامنت هامونو خوندن دقت کنند که چقد قوانین الهی دقیق کار میکنه و اینکه ایمان خودمو تقویت کنم و یاداورى کنم بازم به ذهنم که ببین افکار دارن کار میکننا ، ما داریم خلق میکنیم و رد پامو براى ادامه تو این مسیر زیبا بذارم .

از تاریخ کامنت ها مشخصه ، ما اواسط بهمن ماه این کامنت ها رو گذاشتیم ، تو کامنت قشنگت برام نوشتی خدا پلن بهتری برات داره .

دقیقا هفته بعد یجا دعوت به کار شدم ، روزی که داشتم میرفتم براى مصاحبه اصلا فکر نمیکردم انقد انقد دقیق به جایی هدایت بشم که انقد مورد علاقم باشه ، در عین صداقت بگم : وقتی داشتم میرفتم با یه بى حوصلگی خاص که خب حالا برم یه صحبتی کنم ببینم شرایط چه جوریه ولى احتمالا قبول نمیکنم .

ولى حالا شرایط واقعیو رو بگم :

به شرکتى که دقیقا تو خیابونی که من دوست داشتم رفتم ( قبلش چون اصلا نپرسیده بودم که ادرس کجاست، گفتم هروقت خواستم برم میپرسم ) ولى از لحاظ مکانی عالی ، محیط شرکت همونجورى که من همیشه دوست داشتم ، من کار کردن تو محیط هاى شلوغ رو اصلااااا دوست ندارم ، حالا نه تنها محیط کاریم خیلى اروم و عالیه تازه بعضى اوقات مدیر برامون موزیک میذاره یا براى ریلکس کردنمون یا براى انرژی گرفتنمون :))))))))))))

موضوع کاری به شدت مورد علاقمه و من به این مسیر هدایت شدم .

و حالا موضوع جالب تر بدون اینکه من حرفى بزنم خودشون حقوق دقیقا دوبرابر شغل قبلیم رو بهم پیشنهاد دادن ، اصلا من هیچ حرفی در مورد حقوق نزدم ، دقیقا دوبرابر حتى هزارتومنم کمتر نه ، خودشون بهم پیشنهاد دادن ( البته اینم بگم با استفاده از اموزش هاى استاد تو دوره ١٢ قدم تا الان دریافتیم از اونم بیشتر شده ) ……..

خداروشکر بابت این قوانین قدرتمند

مرسی از همتون بابت حضور زیباتون