سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 193

دیدگاه زیبا و تأثیرگذار یزدان عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

اول از همه اینو بگم که من کاملا روال فعالیت‌ شما در سایت رو زیر نظر گرفتم و دیدم که همیشه با یک روال مشخص در حال فعالیت هستین.

تا قبل از این، در حال کار کردن با دوره کشف قوانین بودین و در قالب این دوره هر روز در سایت فعالیت می‌کردین؛ بعدشم که برنامه سفر به دور امریکای جدید رو دارین شروع می‌کنین.

انگار هر کدوم از این برنامه‌ها حکم یک هدف کوتاه مدته و در قالب این اهداف، فعالیت شما در سایت شکل گرفته.

نکته‌ی جالب ماجرا اینجاست که شما نه برای فعالیت در سایت، بلکه برای زندگی خودتون تلاش مستمر دارین و اهداف متوالی رو طی میکنین، در همین حین فعالیت خودتون رو در سایت منتشر میکنین.

این نکته خیلی مهمه و به نظرم وجه تمایز شماست که بر خلاف دیگران، نه صرفا برای فعالیت در سایت، بلکه برای زندگی‌ خودتون تلاش میکنین و خیلی طبیعی و راحت و لذت‌بخش همون زندگی رو منتشر میکنین!

همین باعث شده فایل‌های شما واقعی‌تر از هر نوع واقعیت به نظر برسه! نه شوآف و نه بازیگری! و همین واقعیته که برای ما دانشجویان آموزندست؛ مثل پدری که با واقعیت زندگیش به بچه‌هاش درس بده نه با تذکر و نصیحت!

فرض مثال همین که من دارم میبینم زندگی شما چه‌طوری با اهداف متوالی پر شده و به زندگی‌تون چه‌طوری جهت داده؛ بهتر درک میکنم که منظور از هدفمندی همیشگی در زندگی چیه!

اصلا چرا من هیچ تناقضی بین حرفاتون با واقعیت زندگی‌تون در فایل‌ها پیدا نمیکنم؟!

همین دیروز بود که به صورت نشانه‌ای و اتفاقی، که هیچ اتفاقی اتفاقی نیست، با یکی از فایل های سفر به دور امریکای قبلی روبرو شدم و اونجا بودش که گفته بودین شما فقط تعیین می‌کنین که چه چیزی رو در این سفر میخواین تجربه کنین و چه چیزی براتون مهمه، انتخاب مقصد و انتخاب مسیر رو به نیروی هدایتگر می‌سپارین!

دقیقا مصداق بارز همین جمله رو امروز هم در ابتدای سفرتون دیدم که گفتین دورنمای ذهنی شما اینه، ولی هدف تجربه‌ی لذت و زیبایی بیشتره، حالا ممکنه مسیر و مقصد تغییر کنه.

با خودم میگم همین سفر شما مقیاس کوچکتری از زندگیه! چی میشد اگر یاد می‌گرفتیم نسبت به زندگی هم اینجوری نگاه کنیم و با خودمون تعیین کنیم که چه خواسته‌هایی به صورت نهایی میخوایم!؟

یعنی منظورم اینه میتونستیم به جای اینکه در زندگی بگیم دقیقا فلان ماشینو میخوام، دقیقا فلان خونه رو میخوام، دقیقا در فلان کشور میخوام زندگی کنم، دقیقا با خانم ایکس میخوام ازدواج کنم؛ با خودمون تعیین کنیم که واقعا چه چیزهایی رو میخوایم تجربه کنیم!

بگیم اگر میخوام ازدواج کنم، چه توقعات و انتظارات و آمال و آرزویی دارم که میخوام با یک رابطه تجربه کنم؟

چه توقعاتی از ماشین مورد نظرم دارم؟

چه توقعاتی از کشوری که میخوام مهاجرت کنم دارم؟ چه شرایطی برام مهمه و میخوام تجربه کنم؟

بعدش که تعیین کردیم، سعی کنیم به معنای واقعی نسبت به گزینه‌ها و مسیرهای پیش رو رها باشیم و سعی کنیم که در آرامش و حال خوب گوش به زنگ نشانه‌ها باشیم؛ اینجاست که ممکنه چیزهایی سر راهت قرار بگیره که حتی در تصورات تو نگنجه و این پاداش کسی هست که کارش رو به کاردان میسپاره!

به دنبال این موضوع دارم به این فکر میکنم که استاد عباس‌منش چقدر راحت و ساده، برنامه‌ریزی ذهنشون دال بر اینه که میخوان در سفر لذت و زیبایی رو تجربه کنن؛ یعنی میخوام بگم چقدر ساده به این جمله و این خواسته رسیدن شاید اگر ما بودیم کلی چیزای ریزتر و مدنظرمون بود!

نکته‌ی بعدی در این خصوص اینه که استاد عباس‌منش چقدر قشنگ و به معنای واقعی، رها بودن نسبت به مقصد و مسیر رو اجرا میکنن که باعث شده حتی اگر به اون مقصد نرسن و به جای بهترش هدایت بشن ناراحت نشن!

میخوام بگم این دوتا نکته که به وضوح بتونی خواسته ات رو از سفر تعیین کنی و نسبت به راه‌ها و مقاصد رها باشی، فقط با تمرین بدست میاد!

شاید استاد عباس‌منش بعد از سالها سفرهای پیاپی به چنین نتیجه‌ای رسیدن که‌ بهترین خواسته و بهترین توقع از سفر کردن براشون دیدن زیبایی و تجربه‌ی لذت بیشتره و این خواسته براشون بالاترین رضایت رو به همراه داشته. پس لازمه ماهم به قدری اینو برای خواسته‌های ریز و درشت به کار ببریم تا قلق کار دست‌مون بیاد.

یکی از نمونه‌های بارز تجربه‌ی لذت و شادی بیشتر در سفر رو در امکانات و تجهیزات استاد میتونیم ببینیم که به قول خودشون لذت سفر رو براشون بیشتر کرده؛ از تراک‌کمپرشون بگیر تا همین گریل برقی جدیدی که گرفتن و به قول خودشون هر بار به یک آپدیت جدید برای سفر کردنشون هدایت میشن و اینجوری لذتی بیشتر از سفر قبلی رو تجربه میکنن.

استاد جان خیلی خوشحال و خوشبختم از اینکه زیبا فکردن رو، کلید زیباتر کردن زندگیم می‌بینم و احساس خوب رو، محصول زیبا فکر کردن ساختم.

در شرایطی که همه و همه به دنبال تغییر بیرون خودشون هستن و کلید مسائل رو در بیرون جستجو میکنن، من با بهبود افکارم نسبت به مسائل، به بهبود کیفیت زندگیم می‌پردازم و این جزئی از شخصیت من شده!

خیلی خوشبختم از این خوشبختی که دهه سوم از عمرم رو، یعنی دورانی که شخصیت انسان شکل می‌گیره دانشجوی شما و مسیر توحید شدم.

خیلی ممنونم از اینکه خودتون هستین و همیشه شنوا و مجری الهامات قلبتون هستین.

منتظر خواندن نوشته تأثیرگذارتان هستیم
  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 193
    313MB
    21 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

529 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «فاطمه(نرگس) علی پور» در این صفحه: 3
  1. -
    فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
    مدت عضویت: 1341 روز

    بنام الله روزی دهنده…

    بنام خداوندیکه هر لحظه در حال هدایت و حمایت ماست…

    بنام خداوند نشانه ها!..خداوندیکه که مدام داره با نشانه هایش ما رو در مسیر راست ثابت قدم میکند…

    …………

    این سفرنامه…خداوند به من یادآور شد…تو خاستتو به من گفتی چی میخای…دیگه بزار من میدونم چه سمتی تو رو هدایت کنم،’که برات خوب باشه…

    سفر من سفر بیزنسیه!..بیزنسی که اینروزا،با تمرکز بیشتری دارم با هدایتهای الله کارمو پیش میبرم..

    و این سفر بیزنسیم..همراه با دوره عزت نفس.هنوز زیباتر شده…و چه درهایی برویم باز نموده…

    استاد عزیزم.من شما رو تحسین میکنم.که تمام کاراتون توکل و ایمان بخداست…و همیشه این دعای زیبا…در زمان مناسب و در مکان مناسب.رو همیشه بر لبای دلنشینتون جاری هست!…و میزاریید با هدایتهای الله کاراتونو پیش ببریید…

    چقدر این هدایت الله مهمه تو هر کاری!..چیزی که یه درصد افراد خاصی به این نیروی درونیشون ایمان دارن…

    دلیل موفقعیتهای شما!…بخاطر این نوع نگاه توحیدی وار هست…

    چقدر درک هدایت الله…هر بار که پیش میری بیشتر میدونی.،’که نیازمندیشی…

    هر وقت روی عقل خودم حساب کردم.همون موقع نتیجشو دیدم…

    ولی وقتی از خداوند هدایت میخام..کاملا متفاوتر میشه..که اینم با تکامل،’درک میشه و به عملگرایی به انجام میرسه..

    استاد عزیزم…یسری اتفاقات ،’هست که من با گفته های دیگران میشنوم اونم تو لحظه…

    و یا به یه صحنه برخورد میکنم…

    و واقعا میام به زندگی خودم در طی روزمره نگاه میکنم.می بینم چقدر مدار من بالاست..اصلا دیگه اون اتفاقات برای من معنا نداره..

    یا میگم.نگاه کن چقدر شرایطتت بهتر شده…میدونی بخاطر اینکه افکارت تعقییر کرده..

    وقتی سفرهای شما رو میبینم.و با اون کوالیتی بالا…بخودم افتخار میکنم که با چنین فردی در حال روابطم.و از اموزه هاش استفاده میکنم!

    و سفرنامه شما!زندگی شما.!موفقعیت شما!…تمام به یه نقطعه ختم میشه..اونم هدایت الله هست…

    .

    دقیقا میشه همون مدرسان شریف!..

    برای ماها هم شده….در زمان مناسب و در مکان مناسب با هدایتهای الله..

    استادم..منم سفرم با همین پکیج هست..و خیلی خیلی لطف خداوند شامل حالم شده..چه آرزوهایی که داشتم طی همین دو سال.دستانشو واسم فرستاد و برآورده شد..و من اینو مدام از طریق دستانش.به وضوح می بینم..

    من همیشه عاشق سفر در شب بودم..الان توسط نزدیکانم چند بار این تجربه بینظیر رو داشتم..حتی تجربه کمپ در دل کوهستان..و دیدن طلوع آفتاب زیبای خداوند…وای چی بگم!..

    قبل از اینکه بیام در جایگاه راز و نیازم با خداوند…

    در پشت بام خونمون..که الان ساعت 7.28دقیقه شب هست…روبروم کوه زیبا و با پروژکتور همسایه نورانی شده…و ابرهای مدل کومولوسی هم بالای سرم و هر لحظه قطرات بارن روی سرم میریزه….و هوای عالی خنک بهم میوزه….همه اینها..

    با ورودم به این قسمت،’ از خداوند گفتم خدا کاش یه بارونی میومد یکم اینجا خیس میشد.همون لحظه این اتفاق پیش اومد…

    چقدر خداوند از درون ما اگاهه ..ولی ما با بی ایمانیمون میخاییم کارامو پیش ببریم..

    همه چیز خداست همه چیز هدایتهای الله هست..تا هدایت الله نباشه هیچ کاری درست و دقیق انجام نمیشه…

    من این نوع نگاه رو توی سفرهای هدایتیم خیلی درک کردم..و باعث شد ایمانم خیلی قوی بشه.و میدونم این مسیر باید خیلی استقامت بورزم.تا بتونم زندگی رو در تمامی جوانبش..بهتر و بهتر کنم..

    ……

    نکته زیبای دیگر از این فایل…من از بچگی عاشق کره زمین،’ از این گردا که معلمها میوردن مدرسه،’.. داشتم.کلا شکلشو خیلی دوستدارم..

    همیشه دوستداشتم ببینم اون شخصی که تو یه کشور دیگه زندگی میکنه..چه فکری داره…

    مخصوصا عاشق کشور امریکا هستم…یه حس خاصی دارم…مخصوصا سریال پزشک دهکده ..یه بوی خاصی برام داشت…

    من همیشه نیروی .حس درونیم زیاد بود..نمیدونم بخاطر اینکه تو فضای طبیعت زندگی میکنم..هست…

    ولی همیشه احساس میکردم من یچیزی تو درونم دارم.ولی نمیدونستم اون چی هست…

    و لطف خدا شامل حالم شد تا باورش کنم..

    وامروز خوشحالم روی شونه های خداوندم و ایمان به غیب دارم…

    چون همه چیز..ایمان بخدا.و احساس خوب هست…

    مخصوصا الان که همه چیز یه قطعه بهشته!..

    هوای خوب و ویوی کوه زیبا…و بوی نم بارون روی خاک…چه حسیه!…

    میخاستم .یه نکته زیبا بگم از بسته بندی زیبای تسلا…

    منم با ادامه دادن به هدایتهای الله..کاری تولید کردم..و حتی پک و همون جعبه کارم..شکله بسته بندی تسلا شده…

    و اینقدر زیبا و ساده هست..بدون هیچ پیچیدگی..که خودم لذت میبرم هر بار بهش نگاه میکنم.واقعا کارم با ادامه دادن.که باز میدونم این جریان ادامه داره.بهتر از اینم،’عالی میشه..

    وقتی میام اونو با چند ماه پیش مقایسه میکنم چقدر قابلیت استفاده ،’بودنش’عالی شده..

    هر کسی میبینش..میگه چقدر باحاله…

    من تو پیکیچی که با هدایت الله خریدم.خداوند منو هدایت کرد به چیزی که بسیار ساده و راحت هست..و جاهایی که تحقیق کردم..خیلیا دقیقا بهمین موارد زوم کرده بودن..که میخاییم راحت باشه.و کیفیت کارشم برامون مهمه..فعلا من با هدایت پیش بردم کارمو!..دقیقا همین پکیچی که افراد دوستدارن.هست!…

    ولی فقط اینروزا باید بتونم ذهنمو کنترل کنم برای قدم بعدی…

    چون واقعا اصلا سر در نمیاره ذهنم…

    و…

    خداوند ،داره .بهم نشون میده..که ذهنت هیچی نیست…بزار اینکار ،’فقط بر عهده من بر میاد..

    هر جا طبق خاسته ذهنم پیش رفتم نابود شدم.

    ولی هر جا هدایت بود راحتی و سادگی و اسانی و پر از درس …

    چیزی خلق کردم.که طی این چند سال تو حیطه کاریم اصلا بهش پی نبرده بودم…

    و دلیل اینکه جنس کارم متفاوته..بخاطر تکرار و تمرین و استمرار و ایمان و توکل و هدایت بوده…و هستتتتتتت

    جز این دیگه نمیتونم کردیت بدم بخودم..چون واقعا من هیچی از اینکار نمیدونستم..و الانم نمیدونم…

    فقط میخام..پونت این فایل توحیدی در سفر استاد رو..و پونت سفر بیزنسیم رو کردیت بدم به هدایت الله و اجازه دادن بخودش..که ما رو هدایت میکنه..و من باید بیشتر تسلیمش باشم و بیشتر این موضوع رو کردیت بدم بخودش!چون خودش از دید بالا میبینه.و تمام راه ها رو میدونه..و میدونه چی الان برای من خوبه!

    و من این سفرمو به توکل بخودش ادامه میدم..هر چی گفت من عمل میکنم….

    الهی رضایی به رضای خودت…

    بقول استاد.

    بسم رب اشهدا و الصدیقین.

    بنام خدایی که شاهد راستگویان هست..

    اون خدا راستگویی رو در کارم و جنس کارم میبینه.اون خدا هم بقیه کارامو انجام میده..

    مثل اسباب بازی و دیگر کارای شرکت تسلا…افرادی باهاش هم مدارن.که کیفیت کارشو درک کردن بهمین خاطر میلیونها دلار.واسش پول پرداخت میکنن.

    حتی دوره شما استاد عزیز..چی میشه که من اینقدر خودمو لایق خرید دورهاتون ببینم..

    چون میخام کارای خودمم متفاوت باشه با اکثریت جامعه..و میدونم برای بهتر شدن…باید بهترین خودمو ارایه بدم.

    ارائه کار خوب..پیشرفت خودم و جهانم…و ایمان بیشتر به پروردگارم..و این سیکل همیشه باید در جریان باشه….الهی و ربی من لی غیرک!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  2. -
    فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
    مدت عضویت: 1341 روز

    بنام خداوند بخشنده مهربان.

    بنام خداوندی که ما را آفرید. و زییاییهای جهانش را به ما عطا نمود…

    سلام و درود به سفرنامه جدیدم..سفری که از این ساعت با کلام الله هدایت خاستم..

    و مرا هدایت نمود تا دریچه قلبم را بسمت و رویش باز نماییم.تا زیباییهای دیگری را با شور و شوق شروع کنم.

    شور و شوقی که هر چه به درونش پیش میرم.برام واضحتر و زیباتر میشود…

    سلام به استاد عزیزم.سلام به استاد بهشتیم…

    اوایلی که شما شروع کردین به گذاشتن فایل جدید سفرنامه…من با عشق دنباله رو این زیباییها بودم..ولی مسیرم هنوز همون سفرنامه قبلی بود…

    ولی امروز این سفر برام یه تازگی جدید داره…

    تازگی که زیباییها برایم پایان پذیر نیست..

    زیباییهایی که دارم با نام کلام الله به جلو پیش میرم.

    و میخام این سفرنامه جدیدم را با تعمق بیشتری پیش ببرم…

    میدونید چرا؟…چون احساس میکنم فرکانس این زیباییها شدت گرفته..شدتی که همه چیز داره براحتی و سادگی پیش میره…

    آه استادم…!هر چی پیش میرم و دارم به خودشناسی بیشتری میرسم…بعضی موقعها حقیقتا کم میارم!

    اینقدر این خودشناسی زیر روم کرده…هر چی بیشتر توش فرو میرم احساس میکنم خونه اولم..

    اینقدر عمق صحبتهاتون..عملکرداتون.رفتارتون شخصیتتون طبق قانون جهانه..

    میگم خدایا این مرد داره چکار میکنه!

    مانند شما هیچ حای دنیا ندیدم و نشنیدم.

    همون چیزی که از بچگی ، بدنبال اینجور ذهنیتی میگشتم.

    استادم من همیشه بدنبال گمگشته ایی در درونم بودم…درونی که 30خورده ایی سال…برایم سوال بود بودنم در این جهان هستی …..

    و چراها؟

    و اماها؟

    و بودنم؟

    و زندگیم؟

    همه چیز همه چیز برایم سفری نا کجا آباد بود!

    تا اینکه صداهایم اینقدر در درونم زبانه میکشید که پی چراغ روشنگری میگشتم..تا امروز شاهد همچنین جایی باشم..

    همچنین جایی که جز خوشبختی و سعادتمندی نمیبینم !

    چیزی که برام الان بدیهی شده..نور الهی سر تا سر وجودم رخنه کرده و مدام هدایتهای پروردگار زندگیم را دگرگون کرده…

    ولی وای بر این نجوا !وای بر این نجوا!که چقدر چموشه….

    واقعا الان میدونم کجای کارم…

    میدونی باید فقط تعمق کنی تفکر کنی در جایی که هستیم.چون انسان خیلی زود فراموشکاره!

    خیلی زود یادش میره کجا بوده!الان به کجا رسیده!…

    ومن امروز سپاسگزار این پروردگارم هستم.که زبانم قاصره از اینهمه نعمتهایش برای سپاسگزاری!

    که مرا وارد خانه فردی کرد…که جز عشق و شور شوق الهی ..در لحظه به لحظه زندگی اینفرد.چیز دیگری را نمیبینم…

    و این شخصیت شما در رفتارتون و نحوه زندگیتون.خریدتون.همه چیز همه چیز داره اشرف مخلوقات خداوند رو، با نگاه کردن این سفرنامه ها و قانون جهان به ما یاداور میکنه…

    و داره صدا میکنه درونمو…

    که ببینین….

    تو هم اینراهو ادامه بده..

    یادته کجا بودی تو چه راهی بودی..

    الان به کجا رسیدی؟

    بله خداییم دارم کم کم اهرم رنجمو قوی تر میکنم..

    میدونم کجا بودم…

    خوب دوستداری عمل کنی پایبند باشی؟

    بله!……..بله……بله……..

    پس مانند این مرد توحیدی عمل کن

    که کجا بود و به کجا رسید!

    کسی که تو بندرعباس با اون شرایط..الان تمام لوکیشنهای امریکا رو میدونه.که کجا بره و از چه محلی بازدید کنه.ووووووهمه چیز…الله اکبر

    یادمه همیشه به ما میگفتن…باید باید زندگی رو داشته باشی که فقط تو محدود خودت باشه..

    یا پاتو از گلیم خودت دراز نکن!چقدر مسخره

    و هزاران باورهای اشتباهیی که…واقعا شخص خودم هیچ وقت فکرشو نمیکردم که بتونم تو کارم تو رشته ایی که هستم براحتی همون کاری که دیگران سخت میدونستنشو..الان براحتی مثل اب خوردن دارم انجامش میدم..

    ولی حرکت خیلی خوبی برای زندگیم زدم..که همونا رو خداوند بهم الهام کرد..مثل همون قبلیا..قوی باش و ادامه بده..تو میتونی!

    استادم من سپاسگزار این روز عزیز خداوند هستم..الان داره نم نم بارون اهسته ولی پی درپی..که صبح تا حالا پایین میاد.رو از گوشه اتاقم نگاه میکنم!.

    .اتفاقا رفتم بیرون نگاه کوه زیبامون کردم و امروز رو تاهد دادم که بیشتر سپاسگزار خداوندم باشم.

    بیشتر با خداوند هماهنگ باشم.

    که هدایت خاستم ..خداوند مرا هدایت کرد به سفر جدیدم..

    که مثل شما چه اون اوایل سفر به دور امریکا که با اروی سفر میکردین ..کلیتش دیدن زیباییها بود..چه الان که با تراکمپر..و با وسایل ضروری و اسان…به سفر میریید..

    میخام بگم شما همیشه بفکر نشان دادن زیباییهای پروردگارمون هستین…و سرسپردگی و هدایت پروردگار برای خاستتون …

    کل روش شما برای تمام خاستهها..عشق. لذت و شادی و هدایته..رها بودن و هدایت پروردگار هست!

    چیزی که همیشه من عاشقش بودم.. منم میخام ستاره قطبی امشبم…رها بودن و سرسپردگی مطلق خاسته ام در برابر پروردگارم باشم!

    هر موقع بهش متصل شدم..خیلی رها شدم..

    و میخام مثل شما به لطف الهی…در برابر خاسته هایم و هر چیزی که من دوستدارم تو زندگیم بهش برسم رو…با هدایت خودش جلو برم..

    چون رسیدن ما به خاسته هامون معیار و ملاک نمیشه..

    اون زیباییها و اون تغییر رفتارها.و اون تغییر شخصیتهایی هست که تو مسیر خاستهامون بهش برمیخوریم…

    میدونید مثل چیه؟

    مثل آب روانی با حجم زیادی هست..که با قدرت داره…تخته سنگهای زیرشو نرم و روان میکنه…

    ولی آب روان ملایم و کوچک باید خیلی تضاد بهش بخوره. که سنگها زیر کمرش صاف بشن..

    ولی با ادامه دادن همین برکه کوچک هم..میتونه سطح زیرشو سیقل بده ..و به بزرگی برسه.و به دریا و اقیانوسها منتهی بشه

    ما هم دقیقا مانتد رود هستیم که باید ادامه بدییم.

    مثل شما..که امروز شاهدش هستم.که راه رفتنمون شده روان شدن سپاسگزاری در مقابل پروردگار!

    در نهایت!…

    سپاسگزارم از خداوند که این مرد عمل را وارد زندگیم نمود.تا بیشتر و با دقت تمام از آموزه ها استفاده کنم!..و بشینم ساعتها در مورد این شخصیت برای ذهنم تحلیل کنم…

    تا مانند رود در جریان باشم…

    و هر گونه تضاد بهش برخوردم بدونم برای رشد من اومده..تا منو بزرگ کنه!

    الهی امیدی به امید خودت..امشبم را با سفر جدیدم و با کامنتای دوستان عزیزم شروع میکنم.

    بسم رب الشهدا و الصدقین..

    بنام پروردگاری که شاهد صادقان و راستگویان هست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
    مدت عضویت: 1341 روز

    بنام تنها قدرت جهانم.

    خداوند زیباییها که هر روز با این سفرنامه ها زیباییهای بیشتری را به بچه های سایت عباسمنشی.یاداور میکنه!

    فبای الا ربکما تکذبان

    کدامیک از نعمتهای خدادتد را انکار میکنید.

    یادمه همیشه دوستداشتم سفر به دور امریکا برم..از بچگی…

    یادمه یه صحنه زیبا از یه استیت پارک بزرگ بود تو اتاق یکی از خونه دوستانم زده بود..اون صحنه صحنه واقعی از افرادی بودن که با شور و عشق در کنار همدیگه..خوشحالی میکردن.من همیشه به بهونه های مختلف میرفتم نگاه این عکس مینداختم..

    همیشه میگفتم منم به همینجور جایی هدایت میشم…

    ولی نمیدونستم چجوریه….

    تا اینکه سالها گذشت گذشت…..

    تا امروز شاهد چنین سفرهایی شدم..

    نمیدانم چجور سپاسگزار خداوتدی باشم که هر روز هر روز گسترشم میده..

    هر روز جنس ستاره قطبی من تغییر میکنه

    هر روز زیباییهای اطرافم چند برابر میشه

    هر روز خوشبین تر میشم..

    میدونید چرا چون خدادتد بهم میگه نرگس عالیه..( اسم دومم اسم همیشگیم نرگسه.).

    ولی شناسنامه ایی فاطمه هست…

    دوستدارم از خودم بگم..از بچگیم بگم..همیشه عاشق تمییزی و پاکی و زندگی عالی بودم..دوستداشتم دیدم فقط زیباییها رو ببینه..

    یادمه دانشجو که بودم عشقم این بود از دانشگاه میومدم پیاده روی کنم با خودم خوشحال باشم..دقیقا همیشه همینجور بود از تمام لحظهام استفاده کردم.همیشه خوشحال خوش خنده..با دوستان فیض میبردیم..

    یادمه درختهای تزیینی بزرگی که توی بلوارهای خیابون زند شیراز بودم..تو خیال خودم آمریکا رو تجسم کرده بودم..

    میدونید چرا!؟

    چون خواب دیده بودم من دانشگاه امریکا قبول شدم…..

    و این مکان بسیار زیبا..هوای عالی..هنوز که هنوزه بهش فکر میکنم یادم از اون صحنه زیبا میفته

    استادم من قبل از اینکه با شما باشم…

    بهمین رویاها چشم دوخته بودم..ولی نمیدونستم دنیای واقعی وجود داشته باشه..که من شاهد این مکانهای زیبا باشم…

    تمام نقاشیهام.عکس رودخانه پر از ماهی و خونه روی اب..خورشید تابان.درختان سرسبز و پر از میوه های سیب…خونه شیروبونی شکل…

    و گلها و گیاهان زیبا بود هنوز نقاشیهای بچگیمو دارم.

    اینقدر با حزئیات میکشیدم..یادمه کل رودخانه نزدیک به نزدیک ماهی های کوچولو میکشیدم.

    و درخت سیبمم همینجور عاشق این صحنه بودم..

    ولی من کوهم دوستدارم..کوه و دشت خونه روی اب. و انواع درختها…و با تعدادی جوجه غازهای خوشکل…

    استادم میخوام در نهایت بگم.من این زندگی را در بچگیم به تصویر میکشوندم…

    رویایی که از دید همه غیر قابل تصویر بود..ولی من همیشه هدایت خداوند رو میدیدم…تا اینکه فهمیدم دنیای واقعی اش وجود داره..

    من شاهد امروز سفرنامه ها و زندگی در بهشتهایی شده ام..که هر چی از این زیباییها بگم..بهمون خداوند واحد کم میارم..

    من بعضی وقتا با خودم میگم.خدایا.چرا من زود تو رو پیدا نکردم.چرا من از تو دور بودم..چرا شرک میورزیدم…

    من خیلی دوستتدارما.دوستدارم دیگه همیشه کنارم باشی…دوستدارم فقط زیباییهاتو ببینم.

    دوستدارم سفر کنم به درونم.دوستدارم بیشتر سفر به دور امریکا رو ببینم.زندگیهای زیبا را دوستدارم….برای همیشه ببینم..

    فقط میخام بگم خیلی دوستدارم..

    ایه زیبای امروزم…

    سوره النفال.آیه 73…

    مومنانی که هجرت کررند و در راه خدا به جهاد برخاستند و آنانکه پناه دادند و حمایت کردند اینان مومنان راستین و واقعی اند برای انان آمرزش و رزق با ارزشی است..

    من به شما دو عزیز بهشتی این سفر زیباتتونو با این فورد زیباتون و تمییزی و پاکی این بهشتتون تبریک و تحسین میگم.به امید روزهای عالی..در این سفرنامه..

    ممنونم از لطف پروردگاری که با این سفرنامه ها هر روز هر روز دارم رشد میکنم.و بیشتر خداوندمو میشناسم..و بدونم و درک کنم.خداوند همجا را بر حسب اون منطقه اش زیبا آفریده.فقط ما باید دیدمونو تغییر بدم.و بدنبال زیباییها باشیم..تا هدایت بشیم به زیباییهای بیشتر

    فرکانس قوی این سفرنامه..و کامنت دوستان عزیز همگی باعث روشنی بخش راههای زندگیمون شده.خدا داند چه روزهایی خوبی را تو زندگیمون شاهد باشیم..

    به امید روزهای عالی..سفر به سرزمین.سرسبز و زیبا!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: