سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 194 - صفحه 34

596 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سعید گفته:
    مدت عضویت: 660 روز

    یَا مَنْ یَدُومُ بَقاؤُه

    با هدایت خداوند مهربان دور جدید سفر را آغاز می‌کنیم

    هوا آفتابی ، آسمان صاف لطیف، در جاده‌ آلاباما که بسیار زیبا و درختان سبز و ماشین‌های لاکچری در آن تردد دارند خدا را شکر همه چی عالیه

    الله اکبر چه درختان تنومند و زیبایی خدایا شکرت

    خدا را شکر کیفیت فیلمبرداری خیلی بالاست و همینطور ساختمان خیلی زیبا ساخت هست

    و با جزئیات همه چیز رو ایالت توضیح دادن سپاسگزارم ازشون خیلی کار قشنگی هست.

    خیلی باحاله پلش انگار رو آسمونیم الله اکبر

    زیبایی‌های جاده می سی سی پی واقعاً چشم نوازه همه جا سبزی و زیباییه

    اون احساس خود ارزشمندی فارغ از زیبایی چهره س ،فارغ از دستاوردهایی که کسب کردیم ،فارغ از جایگاهی که داریم از دید بقیه ،

    اگر بتونیم برای خودمون اون احساس ارزشمندی رو به یاد بیاریم( چون هممون اون احساس ارزشمندی رو وقتی بچه بودیم داشتیم) واقعاً زندگی در تمام ابعادش تغییر می‌کنه و واقعا شرایط بی‌نظیر میشه

    ریشه مسائل برمی‌گرده به احساس لیاقت ،برمی‌گرده به احساس خود ارزشمندی

    سفر انسان سازه

    خصوصاً سفرهایی که ما میریم نه اون سفرهایی که از این هتل بری اون هتل که سفر نیست ،سفر باید بری توی طبیعت، سفر باید آزاد باشه، سفر باید خیلی راحت باشه و تجربه کنه آدم سفر رو

    و الا اگر هتل رستوران می‌خواد بره خب میره خونش که از هتل بهتره

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    سید محمد رضا موسوی گفته:
    مدت عضویت: 690 روز

    سلام و درود خدمت دوستان عزیز و گرامی ،،

    چقدر انرژی و وایب عالیییییی داشت چقدر این کلیپ و من لمسش کردم خدایا صد هزار مرتبه شکرتتتتتت ،، چقدر تجربه ی سفر فوق العاده ای رو ارسال کردم به رب خودم به کائنات سخاوتند چقدر ذوق دارم از اینکه قرار با عزیزای دلم برم سفر ، اصلا حس سفر رفتن حس خیلی باحالیه ،، چقدر لذت میبرم از اینکه میبینم دقیقاً حس من هم فرکانس حس استاد عزیزم چقدر دلم میخواد دائم در گردش باشم از موندن و استاپ کردن تو هر شرایطی لذت نبردم هیچوقت همیشه دلم خواسته برم ، برم جلو ، تجربه کنه ، بچرخم و جستجو کنم و چقدر این حس فیزیکی بوده ینی هیچ تجربه مجازی و بصری برام جای حضور و لمس فیزیکی و تنفس توی اون محیط رو نتونسته بهم القا کنه ،، خدایا صد هزار مرتبه شکرتتتتتت برای تک تک تجربه های رنگی رنگی که توی مسیرم قرار دادی تک تک سفر های فوق العاده ام به سرتاسر ایالات متحده دوستداشتنی ،،

    خدایا صد هزار مرتبه شکرتتتتتت توانستم زبان انگلیسی را کامل و روان یادگرفتم و صحبت کردم ،،

    خدایا صد هزار مرتبه شکرتتتتتت توانستم تجارب بی نظیرت را لمس کردم حس حضور حس عطرآگین تو توی محیط زندگیم ، توحیدی بودن رو تجربه کردم ،،

    خدایا صد هزار مرتبه شکرتتتتتت ثروتمند و سلامت و شااااااد هستم ،،

    خدایا صد هزار مرتبه شکرتتتتتت که عاششششششق خودم هستم ،،

    خدایا صد هزار مرتبه شکرتتتتتت که اشرف مخلوقاتت هستم ،،

    خدایا صد هزار مرتبه شکرتتتتتت که لایق بهترین هایت هستم ،،

    خدایاااااااا مرسی از حضور همیشگی ات در زندگیم شکرت شکرت شکرت خدااااجونم ،،

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    سیده مینا سیدپور گفته:
    مدت عضویت: 1619 روز

    به نام خداوند بخشنده ی مهربان

    سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم

    وسلام به تک تک دوستانم

    وقتی داشتم این فایل رو میدیدم وقتی مریم جان وشما استادعزیزم داشتید در مورد تغییر شخصیت صحبت میکردید یه چیزی توی ذهنم جرقه زد وبه شکل صدا باهام حرف زد…

    خصوصا اون قسمتی که شمادر مورد خراب شدن کولر وگرم شدن ماشین صحبت کردید وگفتید مریم جان به جای اینکه غر بزنه و گله کنه یه کتاب برداشت وخودش رو باد زد!!!!

    نگاه کردم دیدم خیلی جاها من وبقیه توی زندگیمون بوده وشاید هنوزم گاهی هست که به خاطر ترس، به خاطر قضاوت، به خاطر اینکه اتفاق بدی نیفته واوضاع بدتر نشه سکوت می کنیم توی شرایط سخت و هرکی از بیرون ببینه فکر میکنه که مثلا من نوعی آروم هستم امااااا فقط خدا میدونه که توی وجود من یا مثلا اون شخصی که تو شرایط ناخواسته قرار گرفته چقدر بد و آزار دهنده هست …

    پذیرفتن یه ناخواسته وشرایط نادلخواه ودر صلح بودن با خود یه چیزه، صبر کردن باعشق یه چیزه

    اماااا تحمل کردن واز درون ملتهب بود یه چیز دیگه…

    من توی گذشته خیلی زیاد برام پیش میومد ولی الان شکر خدا خیلی خیلی کم برام پیش میاد که بخوام از روی اجبار سکوت یا صبر کنم….

    اما خیلی می بینم توی اطرافیانم که تو شرایط نادلخواده اگر غر نمیزنن وگله نمی کنندومثلا سکوت کردن، امااا توی وجودشون طوفانی به پاست، مثلا خیلی دیدم که مادرم از ترس اینکه مبادا داداشم سرش غر بزنه که مثلا چرا غذا بی نمک شده یا شوره یا هرچی….همیشه توی شرایط نادلخواه خودخوری میکنه جلوی داداشم یا مثلا بابام چیزی نمیگه مثلا سکوت میکنه که مبادا سروصدا بشه همسایه صداشون رو بشنوه ویا بحث بشه تو خونه… ولی تا اونا از خونه میرن بیرون یا شروع میکنه گله وشکایت و گریه وزاری یا غیبت پشت سر بابام و داداشم….

    من که میدونم این موضوع از کجا آب میخوره، چون مادرم از بحث ودعوا فراریه ویه عمر توشرایط نادلخواه خودشم غر زده و داد بیداد کرده حالا که سنش رفته بالا مثلا میگه جلو درو همسایه زشته یا دعوا وبحث بالا نگیره به اجبار سکوت کرده ، و چون همیشه می ترسه که داداشم یا بابام مشکلی از نظر غذاشون یا توی رانندگی وپشت فرمون یا توی کارهاشون پیش نیاد که مبادا غر بزنن و گله وشکایت کنند برای همین ترس درونی هست که اتفاقا همیشه وقتی مادرم در کنار داداشم وبابام قرار میگیره چه تو خونه چه بیرون اتفاقاق ناخوشایند یا نادلخواهی براشون پیش میاد….

    چقدر تو گذشته ما دادوبیداد وگله کردیم تو شرایط نادلخواه، چقدر از درون وبیرون سوختیم و حرص خوردیم، وچقدر تحمل کردیم واسمش رو گذاشتیم صبر وسکوت!!!!!

    چه سکوتی که بعدش از یه جای دیگه میزنه بیرون به شکل بیماری و تخلیه روی کس دیگه، یا اشک وگریه زاری ؟؟.. و خشم های فرو خرده ای که جای دیگه سر باز میکنه؟؟؟.

    چقدر قشنگه که آدم از درون با خودش در صلح باشه، همه چیز رو گذرا ببینه وبا خودش هربار بگه این نیز بگذرد؟

    اصلا حالا مگه چی شده؟ اینم درست میشه، از این هم عبور می کنیم!!!!

    من شکر الله مهربان خیلی علی بی غم شدم وخیلی وقته خیلی چیزها زیاد ذهنم رو درگیر نمی کنه، از وقتی تونستم قوانین جهان هستی رو کمی درک کنم، از وقتی درک کردم جمله ی این نیز بگذرد رو،از وقتی فهمیدم هیچ چیز ارزش این رو نداره که من خودم رو آزار بدم، از وقتی درک کردم وباور کردم که من قدرت تغییر شرایط بیرونی خودم رو ندارم مگر اینکه درون خودم ودید خودم رو نسبت به شرایط واتفاقات و آدمها وبرخوردهاشون تغییر بدم خیلی خیلی شکر خدا به صلح درونی رسیدم…

    اینم بگم که من هر روز وهرساعت دارم اینو تمرین می کنم، چون توی زندگی هر روز کلی اتفاق هست که داره رقم میخوره که دلخواه نیست وناجالبه اماااا، اون بخشی رو که مربوط به خودم میشه رو باید بتونم که بپذیرم و با مثبت اندیشی به نفع خودم تغییرش بدم سخته توشرایط نادلخواه تمرکز روی خود وشدنیه…

    با بودن توی این سایت وانجام تمرینهای 12 قدم و گوش دادن فایلها به صورت مستمر وهر روز وهمیشگی، سیستم ذهنی وعصبی ما هم تغییر میکنه و عادات خوب جایگزین عادات بدمون میشه….

    فک کنم انقدر چک ولگد دنیارو خوردم تو زمانهایی که میخواستم آدمها وشرایط همیشه دلخواهم باشند و هیچ چیزی برخلاف میلم پیش نره که الان مدتهاست مثل یه قاصدک مثل پر قو سبک بال ورها زندگی میکنم شکر خدا…

    الخیر فی ما الوقع… درک خیر در آن است بهم کمک کرد دنبال خیر در هر موضوعی باشم واتفاقا هم جهان همه ی تلاشش رو میکنه تا اون خیر وخوشی رو بهم نشون بده….

    چقدرشیرین ودلچسب و گواراست این قوانین بدون تغییر خداوند، اینکه بهمون این قدرت واجازه واختیار رو داده که خودمون هر لحظه اون شرایطی رو که دلمون میخواد برای خودمون رقم بزنیم وبزرگترین کاری که ما می تونیم توی شرایط نادلخواه انجام بدیم پذیرش اون اتفاق به هرشکلی که هست و دنبال خیر و نکات مثبت گشتن درست در همون اوضاع نادلخواهست والحق که به قول شما استاد عزیزم میشه تو جهنم هم چیز مثبت وزیبایی برای تحسین پیدا کرد، مثل شعله های رنگی آتیش…..

    استاد قشنگم خیر دنیا وآخرت نسیبتون باشه هرلحظه وهمیشه، که منو به راه درست زندگی به لطف خداوند بردیدبا اینهمه اگاهی های ناب.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    خانم موفق گفته:
    مدت عضویت: 1474 روز

    سلام به مسافران سفر به دور آمریکا

    منم وقتی صحبتهای مریم جان رو میشنیدم که چطور با هر سفری شخصیتشون رشد کردن و به مدارهای بالاتری میرسیدن .

    دقیقا برای منم اینطوری هست از روزی که وارد سایت استاد شدم تا به الان آنقدر تغییر کردم که کسانی که قبلن منو میشناختن و الان دوباره با من برخورد می کنن متوجه تغییرات شخصیتی من شدند .

    خیلی آرام تر با مسایل برخورد میکنم .

    خیلی ارتباطم با خدایم بهتر شد و یادگرفتم فقط به اون تکیه کنم .

    اعتماد به نفسم چندین برابر شده .

    راه زندگیمو و خواسته هامو واهدافم مشخص شد .

    آگاهانه برای رسیدن به اهدافم تلاش میکنم .

    بااین سفرنامه ها تازه فهمیدم رابطه عاشقانه چیه .

    الان تو این 35 دقیقه فایل یا مریم جان استاد رو تحسین میکرد یا استاد مریم جان رو .

    کلا بااین سفرها من پخته تر شدم و چقدر انتظاراتم از روابط عاشقانه بالاتر رفت . اصلا تغییر اساسی کرد .

    چقدر نگرشم به آقایان وخصوصا خانواده های مهاجر تغییر کرد .

    چقدر نگرشم به مردمان آمریکا تغییر کرد .

    چقدر نگرشم به ثروتمندان تغییر کرد .

    چقدر دیدم نسبت به زندگی و جهان اطرافم تغییر کرد .

    چقدر من در موضوعات زندگی منعطف تر شدم .

    وچقدر من دیگه از تضادها وناخواسته ها نمی ترسم بلکه آگاهانه سعی میکنم که در کمال آرامش کدهای مخرب رو پیدا کنم و اون مساله رو حل کنم .

    وکلی موضوعات دیگه .

    آره مریم جان نه تنها شما بلکه نگرشهای ما همسفرها هم با هرسفری تغییر میکنه واین رو مدیون زحمات عاشقانه شما دو عزیز بزرگوار هستیم .

    عاشقانه دوستتون دارم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
    مدت عضویت: 1353 روز

    بنام خداوند بخشنده بخشایشگر

    او کسی است که شما را در خشکی و دریا حرکت می دهد،تا زمانی که سوار کشتی می شوید ،و کشتی مسافرانش را با بادی آرام حرکت دهد،و کشتی نشینان به ان باد آرام شادمان شوند،

    ناگهان بادی سهمگین و تند به آن کشتی وزد و از هر طرفی موجی بر انان بتازد.و یقین کنند که راه نجاتی ندارند خدا را در حالی که اعتقادشان را از هر گونه شرکی می زدایند به یاری می خوانند.که اگر ما را از این نجات دهی مسلما از سپاس گزاران خواهیم شد…

    سلام دوباره به سفر جدیدم سفری که الان سه هفته خوندن کامنتاش برام طول کشید…

    میخام بگم چقدر هماهنگی بین مدارم و خوندن کامنتای دستان الهیم که دوستان عزیزم بودن…چقدر منو به خوشبختی و سعادتمندی و بهبودهای روزانه رسانید!…

    من اول این سفر…با داشتن کلی شامپوهای مختلف..و ترس از اینکه حیفه اون شامپوها رو استفاده نکنم..باعث شد همه رو از خودم دور کنم الان با یه شامپو بچه..کل بدنمو صورتمو میشورم.یه جهاد.باعث شد که من راحت بشم..

    وکلی از وسایل آرایشم که همه دست و پاگیر بود.بازم ترس از حیف بودن وسایل همه رو از خودم دور کنم….

    نتیجه(برطرف شدن چربی زیاد سرم و رفع شوره سرم بصورت خیلی کم)…چون شامپوهای قوی استفاده میکردم خیلی خارش داشتم.الان به لطف الله خیلی کم شده..

    ( باور کمبود.)…که اگر من اونا رو دور ریختم ممکنه بعداش نیاز داشته باشم و بخام بازم خرید کنم)..یه نوع وابسته بودن..

    و نکته خیلی عالی…من بخاطر استفاده از خمیر دندان شب که میخابیدم صبح دهنم پر از حجم سنگینی بود…و بازم نقطعه هدایت خداوند….ماده ساده برای خوشبو کننده دندان و سفیدی دندان استفاده میکنم خیلی راضیم.

    (استفاده از نمک طبیعی که از چشمه ابگرم منطقهمون.هست.و هل.گل محلی رز خوشبو.(گل محمدی)میخک.و یکم جوش شیرین.)بسیار راضیم.اون حجم سنگین بودن دندانمم برطرف شد…و الان خیلی به ندرت از خمیر دندان استفاده میکنم حتی زبانمم باهاش شستشو میدم..خیلی نفسم تو شب آرام هست…

    نکته بعدی:… از این اموزه جریان هدایت در پیگیری کارم الان به نقطعه ایی بدل شد..که من کل ترسهایم ریخت..و امروز شاهد عملگراییم شدم و من بسیار قوی شدم در انجام کارهایم…و کلی پیشرفتهای چشمگیری پیدا کرده ام!

    نکته بعدی بزرگ شدن شخصیتم…و بالا رفتن مدارم همگی ….با شروع این سفرنامه و خوندن کامنتای دوستان مهر بزرگی در وجودم خورد…

    ….

    ……من

    با عشق برای همیشه دریغمو از خوندن کامنتها دور نکنم…و بدونم هر کدوم از ماها..و تک تکمون داریم باعث رشد و پیشرفت همدیگه میشیم…

    و در اینراه تا ابد ادامه میدهیم…..و کلی نتیجه های توحیدی هم در این سفرنامه شامل حالم شد…

    امروز صبح شبکه جم نیچر..شبکه طبیعت خداوند بهم گفت بشین نگاه این مستند کیهانی کن!….

    میخام بخودم بگم..حدودا 30خورده ایی سال هست!کی شده با خودمون بگیم یکم عمق بشیم در قدرت کیهانی….!

    من اصلا نمیدونستم وجود کیهانی چه شکلیه چجوریه!…با وجود اینکه تحصیل کرده هستیم..هیچ وقت جهان اطرافمونو تحقیق نکردیم…

    الان این مدتی که دارم بیشتر روی خودم کار میکنم..دیدگانمم و نگرشم نسبت به جهان اطرافم و خداوند هر روز داره بیشتر میشه ….

    وای چقدر این کهکشان راه شیری بزرگه و ما در این کهکشان با میلیاردها ستاره.وجود داره الله اکبر….در این کشهکشان و هر سیاره ایی روی مدار خاصی همه اینها را خداوند مسخر کرده برای ما!..

    و از خودم پرسیدم من کجا بودم؟

    چرا من این عظمت خداوند را درک نکرده بودم..

    حالا حساب کنید هزاران کهکشانهای دیگر که هر کدوم از کهکشانها میلیاردها ستاره….دقیقا فضایی که میلیاردها قطرات آب قرار بگیره و هر کدوم از این قطران میلیاردها ستاره قرار گرفته…

    نکته زیبایی که این دانشمتد اشاره میکرد..میگفت سیاراتی وجود دارن بنام سیارات خاموش و سرگردان…که هیچ نوری ندارن و روی هیچ مداری قرار نگرفته…نمیدونم بحثش تو علم کیهانی چیه!

    یادم اومد از آیه ایی از قرآن که ما شیطان را در اسمان سرگردان کردیم به محض اینکه میخاد تو علم خداوند رسوخ کنه با شهاب سنگی اونو دنبال میکنیم..

    وای چقدر ما دارییم راحت داشتیم با شیطان هم سو میشدیم .و گوش بفرماش بودیم…کسی که ..دقیقا مثل این سیاره سرگردان و بی نور هست….

    چقدر ما کوچک هستیم چقدر این لایتناهی بودن خداوند را به رخ میکشونه!..

    خداوند در قرآن بیان کرده..که آفرینش آسمانها و زمینم از شما انسانها پیچیده هست….

    واقعا عظمت خداوند را در این مستند حس کردم…چقدر ماها براحتی داریم شرک می ورزیم..

    چقدر زندگیمون شده دست پاگیر چیزهای بی مورد و بی اساس ..چقدر راحت شرک می ورزیم…

    چقدر براحتی قدرت درونیمونو به عوامل بیرون نسبت می دهیم!

    چقدر براحتی درون الهیمونو نسبت میدیم به چیزهای پوچ و بی ارزش…

    استاد عزیزم چقدر این باورها داره ما رو از وجودمون و دنیای زیبامون و طبیعت زیبامون دور میکنه!…اینقدر به چیزهای دنیوی چسبیده ایم..که چند سال من اصلا هیچ شناختی بوجود دنیای اطرافم نداشتم…

    و زندگی رو با همین شرک درونیم پذیرفته بودم..که پدیده شب و روز یعنی پوچی و بی هدفی!که باورهای میلیونها انسانها هست…

    خدایا هزاران سپاس بیکران بابت پدیده های شب و روزم که فقط شده تعقل در آفرینشت…

    خدایا سپاسگزارم که استاد عزیزمو در اینراه الهی ودر راه توحیدی قرار دادی که زیباییهای دنیامو بیشتر بشناسم و بدونم فاصله ها فقط از نظر مکانی نیست..سفر من با فرکانسهایم میتونم قدرت بزرگی تو را در تمام زرات بدنم حس کنم.و بدونم اینقدر تو بزرگی که هر چی شناخت بهت پیدا میکنم بخداوندی خودت کمه…

    من هر چقدر سپاسگزارت باشم واقعا کمه!…

    چقدر عظمتتو از موقعه ایی که شناخت زیباییها در درونم گسترش پیدا کرد..بیشتر دارم میشناسمت چقدر بزرگی…

    پروردگارم من دارم از طریق اینفرد توحیدی ..استاد عزیزم.بهترین راه ها را درک میکنم!

    و میخام تا زمانی که زنده ام فقط زیباییهای تو را درک کنم و هدایت بشم بجاهایی که فقط شناخت خودم و شناخت اطرافم باشه…

    بخاطر همینه قانون زیبای خداوند بر اساس همین اصوله!

    تعقل کردن…صدق بالحسنی..کسانی که تصدیق میکنن زیباییهای خداوند رو الله اکبر..

    و باورهایی که شرک را میتونه تبدیل کنه به توحید به زیباییهای در راه راست قرار گرفته…

    بخاطر همینه استاد مدام داره به ما یاداور میشه باورها هست زندگیمونو میتونه زیرو رو کنه…چون هر چقدر بزرگی خداوند رو باور کنیم و بدونیم ما اشرف مخلوقاتشیم و زمین و اسمانها را مسخر ما کرده…

    و عظمتشو درک کنیم هیچ وقت بهیچ عوامل بیرونی قدرت نمیدیم…هیچ وقت هیچ چیزی رو راحت قبول نمیکنیم…

    چون همه چیز از درون ما سرچشمه میگیره که اینم اگاهانه زندگی کردنه…

    اگاهانه زندگی کردننه..

    از موقعه ایی که من دارم اگاهانه زندگی میکنم.حتی دیدن من نسبت به شناخت اطرافمم کاملا متفاوت شده..بیشتر دارم درونمو اطرافمو احساس میکنم..

    چون همه چیز به درون ما شکل میگیره..

    پس بیاییم نگاه الهیمونو قوی کنیم تا بیشتر عظمت و بزرگی خداوندمون پی ببریم..

    و لعلک ترضی بشیم.

    انشالله در این راه توحیدی همیشه کوشا باشیم و زندگی را با تمام وجودمون زیباببین کنیم…

    یه نگاه زیباببین هست…که تضادها را نرم میکنه! و ما را به آسانیها آسان میکنه…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    ندا گلی گفته:
    مدت عضویت: 1850 روز

    سلام بر عزیزای دل

    اخ جون داریم میریم سفر اینقدر دلم برای سفر کردن باشما تنگ شده بود که با ذوق پلی کردم این قسمت و با ذوق و هیجان دارم نگاه میکنم فایل و بینظیره حسش اون افتاب دوس داشتنی که گرمای خوبش داره حس میشه اون تابلو خوش امدگویی به الباما و حتی بوی بروشورها هم از فرسنگها حسش کردم خدااایا شکرت

    قربون لبخند و خوش رویی تون استاد عزیزم قربونتون برم مریم جان که این لحظات و با ما به اشتراک میزاری و حتی موضوعی که انتخاب کردین جلوی دوربین با ما به اشتراکش بزارین ممنونم ازتون بهترین

    مریم جانم وسط صحبتهاتون استپ کردم که این نکته رو بگم قطعا خانمهای دیگه سایت هستن که شبیه به گذشته شما و گذشته خود من بودن و چقدر این نکات یاداوریش بجا بود خود من یه عالمه تفریحات و تجربه ها بود که به همین دلایل که شاید برای بقیه و مخصوصا اقایون ساده بیاد و قربانی کردم یعنی از تجربیات قشنگی که میتونستم داشته باشم تفریحات خوبم گذشتم که به سختی های ساختگی ذهنم (ارایش، نبود اب، نبود ایینه، خاکی شدن و گلی شدن و کثیف شدن لباسام و دوش نگرفتن و…. ) بها داده باشم

    حالا مریم جون شما گفتین داشتین میرفتین کویر و خب منطقیش این بوده که یسری وسایل و حذف کنین من قبل برای سفر ساده یه روزه اطراف تهران چمدون برمیداشتم با کلی لباس که برنامه ریزی میکردم هرکدوم کی بپوشم مثلا تو یه روز برای اینکه لباسام که اوردم بار اضافه نباشه چهار دست لباس عوض میکردم با اینکه فعالیت خاصی هم نداشتم دیگه لوازم ارایشی بهداشتی که بماند بعد که خوشی م بیشتر جایگزین شد و اولویتم تفریح بود حتی تو یه سفر من یادم میرفت حوله بردارم که حموم نرم که وقت خوشگذرونیم و یوقت نگیره خخخ و حتی لوازم ارایشم در حد برداشتن یه رژ لب شده منی که حتی پالت سایه بزرگ هم با خودم میبردم سفر

    فقط ما خانمها این موضوع رو درک میکنیم و من میتونم بگم یکی از بزرگترین تغییر شخصیتای خانمها مخصوصا تو ایران همین تغییره و من از ته ته دلم به شما تبریک میگم مریم عزیزم

    و یه تجربه کوچولو خنده دار بگم من حتی بدون ارایش با جنس مخالفم حتی ویدیو کال نمیکردم یا مثلا اگه قرار یهویی پیش میومد و مثلا جفتمون همزمان یه جا بودیم که خبر نداشتیم اگه میگفت بیا ببینیم همو من میپیچوندمش که یوقت منو با لباسای ساده یا ارایش کم نبینه بدون ارایش که اصلا بقول شما از خونه بیرون نمیومدم و هربار یه بهانه های عجیبی میوردم که منجر به دعوا و جدایی میشد و شاید اونا تو ذهنشون خیانت و تجسم میکردن در صورتی که مسخره ترین دلیلش همین بود که من ساده بدون ارایش یا با ارایش کم بودم دیگه این موارد که همیشه زودتر از بقیه بیدار میشی که ارایش کنی و حاضر شی و شبا دیرتر از بقیه میخوابی که ارایشتو پاک کنی حمام بری و تقریبا هر خانمی که تجربه اینچنینی داشته میتونه درک کنه

    من تجربه سفرهای خارجی خیلی نداشتم اما سفر های داخلی و یک روزه حتی زیاد رفتم و واقعا سفر ادم و خیلی بزرگ میکنه و شخصیت های واقعی ادمها رو نشون میده و شاید من در حالت عادی جاهایی که میرم غر بزنم اما محاله تو سفر غر بزنم چون اینو تو ذهنم جا انداختم که سفر کردن دیفالتش فرق داره و دسته جمعی هست و تو باید خودت و با دیگران و شرایطی که تو سفر هست وفق بدی

    و چ جالب که در ادامه هم شما صحبتهای منو تایید کردین یجورایی استاد عزیزم من قبل اینکه گوش بدم این قسمت صحبتهاتون و گفتم و شما گفتین که ادمها منعطف باید باشن تو سفر و اقایون نسبت به خانمها منعطف ترن تو این موضوع و من هم قبول دارم

    ممنونم مریم جان عزیزم بابت این موضوع عالی که راجع بهش صحبت کردین و چه مکمل بینظیر صحبتهای استاد هست این موارد برای ما خانمهای سایت که یوقتا شما برامون صحبت کنین از تغییراتتون از مواردی مشابه به همین موضوع که ما رشد شخصیتی بیشتری داشته باشیم

    از استاد عزیزم بابت صحبتهای عالی شون در ادامه و تکمیلشون

    ممنونم از هردو عزیز و خدا رو شکر که ما شما رو داریم بهترینا ️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    نرگس گفته:
    مدت عضویت: 2049 روز

    سلام به همه

    ی حسی بهم گفت برو سریال سفر به دور آمریکا نگاه کن منم گوش کردم این فایل درمورد آرایش کردن مریم جان و تغییراتی که الان کردن و جوری شده که اصلا آرایش نمیکنه این فایل ی نشونه برای من بود چون 22 مهر که جلسه دوم قدم سوم گوش دادم اون فایلم مربوط به همین موضوع بود دقیقا و همون داستان سفر کویر مرنجاب و اون ماجراها، خب بهتر برگردم به قبل زمانی که دوره عزت نفس تهیه کردم اولین دوره ای که خریدم بود اونحاهم موضوع آرایش نکردن مطرح شده بود و من روی این موضوع کار کردم و به جایی رسیدم که وقتی بیرون میرفتم آرایش نمی‌کردم اما دوباره بعد مدتی آرایش کردن شروع کردم(البته اینم بگم من آرایش سنگین غلیظ نمیکنم خیلی ساده و ملیح)و کلا این موضوع یادم رفته بود که با گوش دادن به این دوفایل متوجه شدم باید روی این موضوع کار کنم از 22 مهر تصمیم گرفتم کلا آرایش نکنم اما فرداش بار ذهنم مقاومت داشت نه بابا این حرفا چیه آرایش کن خوشگل تر شی(اینم بگم من ی دختر زیبا با چهره ای معصوم هستم که همه بخاطر زیباییم‌ تحسینم میکنن) تا از نظر بقیه بهتر بنظر بیای و بیشتر بهت توجه کنن، مونده بودم چیکار کنم از اونجایی که باید روند تکاملم طی کنم خیلی به خودم سخت نگرفتم و فقط کرم و رژ ملیح و فرموژه زدم دیگه ریمل مداد نزدم(واقعا ریمل رو اعصابه نمیتونی دست به چشمت بزنی بخارونیش یا وقتی که میشوری کلی سیاه کاری میشه) و تا امروز کل آرایشم همینه که گفتم و قصد دارم همین دوسه مورد حذف کنم اما کم کم، نباید از خودم توقع بیجا داشته باشم

    یک موضوع دیگه که تو این فایل توجه منو جلب کرد ماجرای خراب شدن کولر ماشین بود که با خودم گفتم ببین نرگس حتی استادم با ناخواسته مواجه میشه جوری نیست که کلا زندگیش همش گل بلبل باشه اونم مثل تو ی انسان و بطور صددرصد نمیتونه فرکانس مثبت بفرسته، مهم نحوه برخورد با اون مشکل که احساسش بد نمیکنه بهش توجه نداره غر نمیزنه این فرق استاد با تو و 99 درصد آدماس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    مهدی بیرانوند گفته:
    مدت عضویت: 1874 روز

    خدایا شکرت بابت همه چیز ⁦(⁠◍⁠•⁠ᴗ⁠•⁠◍⁠)⁠⁩

    خدارو شکر احساس میکنم واقعا وارد مرحله جدیدی از زندگیم شدم . الان کمکم شروع کردم و دارم دفتر میزارم کنار دستم و هر فایلی که گوش میدم از استاد همون لحظه استاپ میکنم و نکاتشو مینویسم .

    خدایا شکرت تا قبل این که بنویسم نمیدونستم این همه نکته تو هر فایل هست.

    یه نکته جالبم همین طوری بگم همیشه از بچگیم دوس داشتم یه پلی لیست از اهنگ هایی که خودم ساختم داشته باشم و گوش بدم .

    خدایا شکرت همین الان دارم به پلی لیست خودم گوش میدم . ⁦(⁠◠⁠‿⁠・⁠)⁠—⁠⁩

    درباره احساس لیاقت استاد درست میگن . واقعا تو بچگی هممون همچین احساسی رو داشتیم . من واقعا بچه که بودم احساس میکردم من بهترینم . دیگه ادمی مثل من وجود نداره.

    بعد خانم شایسته هم نکته مهمی رو یاد اور شدند . نباید احساس لیاقتتون وابسته به یه عامل خارجی باشه . حالا میخواد مدل مو باشه . ارایش یا حتی دست اورد ها .

    باید احساس ارزشمندی کنی فارغ از دست اورد هات ، و یا جایگاهت از دید بقیه . این خیلی مهمه در جایی که مردم به یه شغل خاص احترام میزارن فقط اگه شما رفتی دنبال حرفه و هنر موردعلات . باید اول از همه خودت کارتو با ارزش بدونی تا بقیه کارتو با ارزش بدونن . بلا استثنا تمام افراد موفق با اب تاب و از شغلشون حرف میزنن و ارزش زیادی برای کارشون قائلن . انگار که اگه این نقاش فردا نقاشی نکنه دنیا به پایان میرسه . اینطور برای کارشون ارزش قائلن.

    مثلا خود استاد ، چنان ارزشی برای فایل هاش قائله که اول از همه خودش خریداری میکنه و استفاده میکنه . اولین مشتریش خودشه . منم سعی میکنم به عنوان یه اهنگساز برای کارم ارزش قائل باشم و اول از همه خودم به اهنگ هام گوش بدم . و در حالی لذت ببرم که شاید هنوز از نظر بقیه جالب نباشه .

    بعد یه چیز جالب هم . مدتیه دارم فیلم vlog روزانه و سفر و طبیعت از کشور مورد علاقم میبینم . کشوری که هنوز نرفتم توش یه دوستی دارم که عاشقانه منتظرمه تا همه جارو بهم نشون بده . در حالی که میگن مردم اون کشور بشدت از خارجی ها دوری میکنن و رابطه دوستی برقرار نمیکنن.

    حالا چیزی که جالبه برام یکی از فیلم هایی که میدیدم توش یک نفر با لپ تاپش به کافه های مختلف میرفت و قهوه سفارش میداد و با اون ویو های فوق العاده کارشو با لپتاپش انجام می داد.

    حالا من هم دیروز هدایت شدم برای کاری برم بیرون . حالا اون کار انجام مشد . ولی هدایت شدم به یه پارکی . یه شیر موز سفارش بدم و تو اون هوای فوق‌العاده گوشیمو در اوردم و شروع کردم به آهنگسازی. به خودم اومدم دیدم دقیقا هدایت شدم به همون شرایط تو این فیلم ها . خدایا شکرت که میشه یه استودیو مجهز آهنگسازی رو تو گوشیت تو جیبت همراها باشه . خدایا شکرت .

    واقعا خدا و شکر برای این زوج عالی . عاشقشونم . چقدر قشنگ که خانم شایسته تو اون شرایط همکاری میکنه . واقعا ذهن منطقی همینه . غر زدن که کمک نمیکنه … ولی باد زدن چرا. پس بجا غر زدن خودمو باد میزنم .

    خیلی دوس دارم عزیز دلم هم مچین ویژگی هایی رو داشته باشه. خودم خیلی سعی با شزایط کنار بیام و انعطاف پذیر باشم. با عمم کوه میرفتیم یک روز کامل تو طبیعت. شاید خیلی جاها افتاب مستقیم تو سرمون . یا حتی کفشام اذیت میکرد . ولی غر نمیزدم . این ویژگی انعطاف پذیری ، این دنبال راه حل بودن بجای مقصر . واقعا عالیه .

    چقدر زیباعه که اول از همه خود این افراد تحت تاثیر این فایل ها تا این اندازه تغییر میکنن . این نشون دهنده این عشق فوق‌العاده ای که برای این فایل ها گذاشته شده.

    خدایا شکرت عاشق همتونم.

    همتونو دوست دارم

    فعلا⁦ (⁠◍⁠•⁠ᴗ⁠•⁠◍⁠)⁠⁩

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    Amin Iloon گفته:
    مدت عضویت: 934 روز

    به نام خدا

    بریم سراغ این سری از قسمت های سفر به دور امریکا و بریم که کلی لذت ببریم:

    بریم برای دیدن ویزیتور سنتر الاباما رو ببینیم…

    بریم ببینیم که زیبایی هایی رو برامون تدارک یدن بچه ها…

    اون دختر خانم رو ببین که چطوری برا خودش دراز کشیده رو صندلی

    چقدر باحاله که هر ایالت برا خودش پرچم داره – مثلا یکی از این پرچم ها رو بزنی کنار پلاک و هر کجا بری میدونن که از کجا اومدی…

    اینجوری نیاز نیس هی پلاک ماشین ها رو سرچ کنی و بدونی از کجا اومدن…

    وای خدای من چه منظره ی سرسبز و دوست داشتنی

    واقعا شکر خدا بابت این همه زیبایی و لذت

    واو – ولکام تو می سی سی پی

    واو ببینیم خانم شایسته اومده چه چیزی رو رو کنه و چه چیزهای که قراره یاد بگیریم

    چقدر خانم شایسته عالی تغییر کردن و باعث شدن که این همه آزادی و راحتی رو کسب کنند و این به شخصه برای من بسیار باحال و جذاب هست..

    واقعا این تجربه رو داشتم که بعد از ی مدت برکشتم به عقب دیدم چه تغییر بی نظیری کردم و باعث شده که عالی ادامه بدم و انگیزه بگیرم…

    امروز فهمیدم که واقعا سفر نیاز من هست و دوست دارم که در هر صورت از سفر و کشف جاهای جدید لذت ببرم..

    من به خودم قول میدهم که تغییر کنم و همیشه آماده پزیرش تغییر باشم و به جایی برسم مثل استاد که ازادی مالی – زمانی و مکانی رو داشته باشم و سفرکنم ومحدود نباشم…

    خدا را شکر بابت این توضیحات بی نظیر استاد

    چقدر این آسان گرفتنه و این که بگزاریم جریان خودش هدایت کنه ما رو و پیش بریم…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  10. -
    منیره شعبانپور گفته:
    مدت عضویت: 2487 روز

    سلام خانم شایسته عزیز، سلام استاد بی نظیرم! عاشق هر دوی شما عزیزان هستم که واقعا زوج فوق العاده ای هستین، و چقدر خوشحالم برای آشنایی با وجود بی نظیر شما، الهی شکر! امروز صبح زود نشانه ای برای هدایت خواستم و وقتی این فایل اومد، اولش با خودم فکر کردم یعنی تو سریال سفر به دور آمریکا چه نشانه ای برای من هست! بعد گفتم باید ببینم تا متوجه بشم، عاشقتم خانم شایسته عزیز که حتی به استاد هم نگفتین می خواهید از چی صحبت کنید، بعد که دیدم و گوش کردم مدام شما رو تحسین کردم و اینکه چقدر شما بزرگوار هستین که براتون مهمه از تجربیات شخصی خودتون جلوی دوربین برای بچه ها بگین که ما هم متوجه بشیم، شما هم این چالش‌ها رو گذروندین، ازش عبور کردین، و این احساس خود ارزشی واقعا پاشنه آشیل منه! با وجودیکه دوره عزت نفس رو تهیه کردم ولی هنوزم مشکل دارم و برای خودم ارزش قائل نیستم، این بود نشانه امروز من چون هر روز از خدا می خوام از کوچکترین تا بزرگترین امور زندگی منو هدایت کنه، و چه زیبا از زبان شما هدایتم کرد، باید کار کنم رو خودم، رو باورهام، و این احساس خود ارزشی که بتونم با قدرت قدم بردارم و بیام برای شما بنویسم که از کجا به کجا رسیدم. یاحق!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: