https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/08/abasmanesh-4.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-08-12 02:36:352023-08-14 05:35:05سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 194
596نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
این توحید پایمان ویکانگی او فضل وعطای خداست برام وبرهمه مردم لیکن اکثر مردمان شکر این عطابه جا نمیآورند
خدایا از تو سپاسگزارم به خاطر همه خیر و برکت هایی که نصیبم کردی ونصیبم میکنی
خدایا از تو سپاسگزارم به خاطر همه خوبی هاولطف هایی که در حقم کردی و همه نعمت هایی که عطا کردی
خدایا از تو سپاسگزارم به خاطر اینکه همیشه دستانت روی شانه هایم بود ونمیدیدم وامروز درک کردم که خوششانس ترین انسان روی زمین هستم که مرا انسان آفریدی تا خالق زندگیم باشم ومراقبم بودی ورشدم دادی
خداوندا برقلبم جاری شو
سلام ودرود به تنها استاد توحیدی واستاد مریم بانو
خداراشکر که باز سفر جدید را شروع میکنیم با استاد وزیبایی ها را میبینیم تا به زیبایی های بیشتر هدایت شویم واین قانون بدون تغییر خداست
ایالت زیبای البوما وشعار زیبای هیچ جا خونه خود آدم نمیشه وواقعا هرجا لذت ببری روی این کره خاکی همون جا بهترین جا برای اوست
ویزیتور سنتر که بهترین جا برای معرفی اون ایالت وزیبایی هاش هست که میتونی بری ببینی
عاشق این پل زیبا در اول فایل شدم که چند بار درسفر به دور آمریکا از روی این پل عبور کردید و فیلم گرفتید
میرسیم به حرف های بسیار ارزشمند مریم جان که قشنگ درک میکنم صحبت هاشون رو
زمانی که من برای خودم ارزش قائل باشم بقیه هم برام ارزش قائل میشن
زمانی که دیگه از رژ لب های رنگی که همیشه در کیفم داشتم 4سال میشه که کنار گذاشتم وخودم شدم چقدر از درون از خودم راضی تر شدم و همون صلح با خود وعزت نفس که پایه همه تغییرات از همین عزت نفس وتغییرشخصیت ما اتفاق میفته
واقعا مریم جان من هم تغییرات زیادی را درون شما میبینم که چقدر قشنگ روی خودتون کار کردید والگوی من هستید وسعی میکنم یاد بگیرم از شما رفتارهاتون وباورهاتون را
یه چیزی استاد میخوام بگم از دیروز که در کدنویسی نوشته بودم روز پربرکت وعالی میخوام
عصر دیروز پیاده روی کردم تا نمایشگاه مواد غذایی که چند روز بود شروع شده بود
اینقدر آروم ورها بودم که انگار با خدا راه میرفتم وباحساس خوب رفتم داخل ولذت بردم از مواد غذایی ها ویه غرفه یه قرعه کشی گذاشته بود ومیدبدم همه هجوم میبرن ولی من اصلا برام مهم نبود وخیلی قشنگ نوبت من شد ومسئول غرفه برام انجام داد درصورتی که بقیه باید اسکن میکردند
خلاصه به کارت قرعه کشی هم به من دادند
قلبم میگفت همه چی به نفعم میشه وصبر کن
تا زمان قرعه کشی ایستادم فقط به خدا میگفتم خدایا من میخوام لذت ببرم وفقط به خاطر اینکه قوانین تو را بهتر درک کنم وایمانم قوی تر بشه میخوام برنده شم ولی رهابودم واحساسم خوب بود
استاد از بین جمعیت بسیار زیادی که در قرعه کشی ثبت نام کردند نفر دوم اسم من را صدا زد
وچیزی که بیشتر درک کردم گفتم خدایا من خوش شانس ترین انسان روی زمین هستم که خدایی چون تورادارم که مرا انسان خلق کردی
همه جا کمکم میکردی ومن نمیدیدم همه جا بودی ودستم را گرفتی ومن منتظر یه معجزه بزرگ بودم مثل معجزات پیامبر
چقدر جاها کنارم بودی وانچه خود داشت زبیگانه تمنا میکرد
با این اتفاق درس خیلی بزرگی گرفتم که برای خودم ارزش بیشتری قائل باشم احساس لیاقت در درونم را افزایش بدم چون من بنده عالی خدا هستم ولیاقت بهترین ها را دارم
استاد شما با سفرهاتون مارا هم با خود به سفر درون میبرید وماهم مدارمون بالاتر میره
اینقدر بالا که من هم به سفر میرم و بزرگتر میشم با شما رشد کردم با شما ظرفم بزرگتر شد ایمانم بهترشد وهمش سود وسود وسود
استاد چقدر حرف هاتون به دل میشینه چون از دل میاد
استاد من 5سال هست هر هفته با همسرم به سفر میرم سفر کاری ولی لذت بخش
میبینم که چقدر صبورتر شدم درسفر گاهی کولر ماشین کار نمیکرد گاهی ماشین داغ میکرد ولی با درس هایی که ازشما ومریم جون یاد گرفتم سعی کردم درهمون لحظه آروم باشم و طول مسیر برام لذت بخش باشه نه رسیدن به مسیر وفقط بگم الخیر فیماوقع وتسلیم باشم وفقط لذت ببرم
وچقدربه زیبایی ها هدایت شدم ومیشم
سفر من رو بزرگ کرد به آدم دیگه ازمن ساخت
رها بودن صبوربودن به درون خودم رفتن با خودم در صلح بودن با خدا صحبت کردن سپاسگزاری احساس لیاقت همه کوله بار سفر ونتایج عالی به همراه داشته برام
چقدر سفر با شما دلچسب هست خودتون ومریم جون وخدا وبچه های سایت این سفررا پرانرژی تر کرده
سلام خدمت استاد عباس منش عزیز و و بانو شایسته گرامی…
چقدر این فایل برایم زیبا بود
فقط آن سناریویی را که خانم شایسته تعریف کردند که در هنگام جمع کردن وسایل سفر ؛ متوجه یک تغییر عظیم در خود شدند ، خیلی مرا مجذوب خود کرد و مرا برانگیخته کرد تا از همین تجربه مشابه خودم که در چند روز پیش اتفاق افتاد بنویسم تا یادآوری برای خودم باشد و الهام بخش برای دوستان توحیدی ام
چند روز پیش ، زیر دستیِ چرم خود به همراه قلم نی و جوهرهای خودم را برداشتم تا کمی خوشنویسی کنم
به رسم همیشه ؛ زیر دستی چرم خودم را که شبیه یک دفتر است باز کردم تا تعدادی کاغذ سفید از میان آن بردارم بردارم و آماده نوشتن شوم که ناگهان چشمم به یک کاغذی افتاد که سالیان سال در بین آن کاغذها بود ولی من متوجه آن نبودم
گویا که این کاغذ می بایست در طی این سالیان اینجا بماند و بماند تا در این زمان جلوی چشمم بیاید و فیلمِ زندگی مرا در عرض یک ثانیه با عنوان “ببین چی بودی و چی شدی” را به من نشان دهد
روی این کاغذ چیز خاصی نبود جز یک تک مصرعی از یک شاعر که حاوی 7 واژگان بود ولی نشان از تغییر من به اندازه آسمان های هفتگانه میداد
اسم آن دورانی را که من این تک مصرع شرک آلود را بروی این کاغذ زیبا نوشته بودم میگذارم “دوران جاهلیت رضا” که الان که به آن دوران نگاه میکنم میبینم چقدر تغییر کردم
من فعلا کاری به قسمت اول این مصرع ندارم که نشان از اوج گمراهی من بود که تمرکز و کانون توجه من بروی جنگ و تظاهرات و… بود و الان خدا رو شکر میکنم که هدایت شدم به مسیر صَدَّقَ بِٱلۡحُسۡنَىٰ…
به مسیر زیبایی که انتهای آن فِی ٱلدُّنۡیَا حَسَنَهࣰ وَفِی ٱلۡـَٔاخِرَهِ حَسَنَه است…
من وقتی به قسمت دوم فکر کردم و نگاه کردم که چی بودم و چی شدم واقعا مات و مبهوت ماندم از این لطف و هدایت خدا
من چقدر گمراه بودم که از بزرگمردی طلب مدد میکردم که خودش عاجزانه در دعای کمیل از خدای خودش طلب مدد میکند
یارَبِّ ؛ قَوِّ عَلى خِدمَتِکَ جَوارِحی
همین یک دعای این بزرگمرد کافی بود تا من به خود آیم و و از این شرک خفی به در آیم
به قول شاعر
هر که منظور خود ، از غیرِ خدا می طلبد
چون گداییست که ، حاجت ز گدا می طلبد
من چقدر گمراه بودم که خودم را در پناه امامانی میدیدم که خودشان و جدّ بزرگوارشان حضرت محمد ، کلّهم أجمعین نیازمندِ به خدایی بودند که هیچ پناهی جز او نبوده و نیست و نخواهد بود
و مانند کسانی مباشید که خدا رو فراموش کردند که این فراموشی مساوی است با فراموشی خودِ خودِ خودشان….
[سوره الحشر ١٩]
نمیدانم چه شده بود که من اینجوری شده بودم
با اینکه خود این بزرگواران ما را از این امور بازداشتند اما ما اصل زندگی این پرچمداران توحید را فراموش کردیم و درگیر متشابهاتی از زندگی آنها شدیم…
من فقط عاشق این دعای توحیدی امام سجاد علیه السلام هستند بنام ابوحمزه ثمالی که معمولا در بین ما ایرانیا در سحرگاهان ماه رمضان از تلویزیون پخش میشود و…
با اینکه امام سجاد فرزند امام حسین و نزدیکترین شخص به این بزرگمرد هستند اما در این دعا هیچ وقت از برند نام پدرشان یعنی امام حسین در خواسته هایشان استفاده نکردند
یا خود امام حسین در دعای توحیدی عرفه هیچ وقت از برند نام پدرشان حضرت علی و جدشان حضرت محمد استفاده نکردند و فقط مستقیم از خود خدایی خواستند که أَقۡرَبُ إِلَیۡهِ مِنۡ حَبۡلِ ٱلۡوَرِیدِ است…
اما ما چه کردیم…
فقط کافیه پشت برخی ماشین ها را ببینیم
بیمه امام رضا ، سفر در پناه امام هشتم ، بیمه ابوالفضل و….
یا….
سپاسگزارم بانو شایسته بابت این صحبت های شما که مرا به این خاطره هدایت کرد….
و سپاسگزارم استاد عباس منش بابت توضیحات تکمیلی شما و تحسین میکنم صبر و سکوت شما را در برابر خانم شایسته ی آن زمان که پاداش چنین صبر و سکوتی ؛ شده خانم شایسته ی این زمان ، یک همسفر پایه و کلکسیونی از همه خوبی ها ، به قول شاعر
سلام آقارضای عزیز خداراسپاسگزارم با اینکه شارژ گوشیم رو به اتمامه به خواندن کامنتها ادامه دادم ورسیدم به کامنت ارزشمند شما
خداراسپاسگزارم که به کامنت ارزشمندت هدایت شدم یعنی به جرأت میتونم بگم کامنتت صحبت خداوند بود با من همیشه وقتی میدیدم دیگران متوسل به ائمه میشن با با خودم در جنگ بودم چون از روزی که یادم میاد اعتقادی نداشتم که قدرت بنده خدا از خود خدا بیشتر حالا چه ائمه که از معصومین هستند وچه افراد عادی فکر میکنم استاد تویکی از فایلهای دوره عزت نفس اشاره به این موضوع کرده باشند از وقتی از زبان استاد شنیدم دیگه هیچ وقت احساس گناه نداشتم که نمیتونم این بزرگواران را واسطه قرار بدم بین خودم وخدای خودم گوش دادن بارها وبارها فایل دعای کمیل استاد ونامه 31 امیرالمؤمنین به امام حسن وامروز با کامنت شما به درک کامل رسیدم که مسیرم درسته
فهیمه خانمی که اهل تفکر است و این تفکر بر فهمِ فهیمه خانم میفزاید…
تحسین میکنم این تفکرات شما را در دوران گذشته که منجر به این شده بود که در برابر این رفتارهایی که از دیگران برای درخواست های خود از خدای خود سر میزد ، واکنش نشان دهید…
و من کامل درک میکنم که این واکنش شما همراه با یک احساس نازیبایِ بسیار ریزی همراه بود با این عنوان که
“نکنه من دارم اشتباه میرم؟”
و این احساس و نجوای نازیبا از اینجا نشات میگرفت که خودتان را میدیدید که تک و تنها در این طرف ایستاده اید و جمعیت بسیاری در آن طرف…
و تحسین میکنم این استقامت شما را در این مسیر که نتیجه اش شد بشارتی از جانب خدا که أَلَّا تَخَافُوا۟ وَلَا تَحۡزَنُوا۟ وَأَبۡشِرُوا۟ بِٱلۡجَنَّهِ ٱلَّتِی کُنتُمۡ تُوعَدُونَ
و خدا را شکر که من لیاقت این را داشتم که دستی از دستان خدا باشم تا خدا از طریق من این احساس نازیبا را به کلی از شما ریشه کن کنه
و خدا رو شکر که شما هم دستی از دستان خدا شدین برای من تا پادشاه جهانیان از طریق شما این احساس نازیبای کوچک را از من دور کند که از دیروز با من همراه بود با این عنوان
“ببین فایل سفر به دور آمریکاست و همه دارن از زیبایی های این سفر میگن ، اونوقت تو آمدی از….”
فهمیه خانم عزیز باز هم از شما ممنونم بابت این نظر زیبایتان و از پادشاه جهان آرزومندم که همیشه تحت پناه خودش باشیم و یک دَم از هم صحبتی با او غافل نباشیم ، همان پادشاهی که از زبان یکی از بهترین بندگانش یعنی حضرت علی علیه السلام به همه ما میگه
هزار ماشالله شما چقدر خوب و راحت و لذت بخش زندگی میکنید. ادم با دیدن شما روحش زنده و شاداب میشه، امیدش به زندگی زیاد میشه، انگیزه ش برای تغییر کردن بیشتر میشه، منم دوست دارم مثل شما زندگی کنم، منم اونطور زندگی رو دوست دارم. دوست دارم بدون آرایش باشم، سبک و راحت باشم از هیچکس خجالت نکشم که حالا در مورد ظاهر من چه قضاوتی میکنن، نکنه از من خوششون نیاد و با من همراه نشن و تنها بشم، نکنه با من صحبت نکنن و به من محل نزارن، کلی به خودم شک میکنم که نکنه اینجوری بشه، اونجوری بشه، همش تو خیالات و توهمات و خودمنفی بافی هام غرقم بیشتر روز، و بهترین لحظاتم رد میشن، و یه بار نمیگم که حیف از این لحظه ای که گذشت و من میتونستم آسون بگیرمش و لذت ببرم و حس خوب خلق کنم.. همش تو اوهام پوچ غرقم و فکرم 24 ساعت مشغول تحلیل و قضاوت و ارزیابی هست، اون هم به غلط! و بیهوده و پر از منفی و مخرب! و من مدتها این آسیب ها رو ندیدم و ننشستم اینها رو ارزیابی کنم! فکر کنم که آیا ارزشش رو داره که مردم از من خوششون بیاد؟ به من محل بزارن؟ برای جلب توجه و همراهی اونا، افسار و کنترلم رو بدم دست اونا؟ که بگن چه مدلی بپوشم چه رنگی بپوشم چقدر آرایش بکنم،. ناخن و مژه مصنوعی بزارم تا واقعا یه دختر خوشگل و دوست داشتنی و جذاب بشم؟ اون موقع همه بهم محل میزارن، دوست دارن کنار من باشن، همیشه خیالم راحته که ارزش و جایگاه محکم و بالایی تو قلب و چشم اطرافیانم دارم، اونقدر که چشم پر کن و تو دل برو شدم! ولی باید امتحان کنم ببینم زمانیکه این همه من وقت بزارم انرژی بزارم هزینه کنم، چقدر محبت بدست میارم؟ و وقتی ساده و بی آرایش هستم ولی درست زندگی میکنم، انسان درستکار، باارزش و مفیدی هستم چقدر محبت بدست میارم؟ به قول استاد مگه یک انسان چقدر زمان و عمر داره که بتونه با افراد بیشتری معاشرت کنه و مگه قراره با چند میلیارد انسان که تو زمین زندگی میکنن با همه معاشرت کنه و محبوب همه باشه؟ همین قدر که با سه چهار نفر که مثل هم فکر میکنن و زندگی میکنن اگه بخواد معاشرت کنه براش کافیه دیگه. الان اینکه من انتظار دارم وقتی میرم کلاس زبان، همه بچه ها از من خوششون بیاد، یا وقتی مهمونی میرم با همه گرم بگیرم و تو فامیل همه منو تایید کنن و تو خانواده حتی همه منو دوست داشته باشند، واقعا انتظار صحیحی نیست. برای من چیزها و ارزشهایی مهمه که دوست دارم تو اون مسیر و تو اون سبک زندگی کنم و ممکنه شرایط قابل پیش بینی نباشه، مثلا اکثر جاهایی که برم کسی علاقمند نباشه با من معاشرت کنه و بهم توجه کنه، ممکنه تو خانواده هم همه با هم جور باشن و من تنها باشم. ولی مهم اینه که دیگه اون مدت زمان و اون مقدار انرژی و هزینه ای رو که تا الان صرف میکردم تا منم مثل بقیه بشم تا ببینم بقیه کی رو بیشتر دوست دارن، منم خودمو شبیه اون کنم، و تمرکز میزاشتم رو بررسی و تحیلی این مورد، دیگه کلا این مصارف رو بردارم از ریشه و وقت و انرژیم که آزاد شد، این انرژی رو بزارم روی مسائلی که اصل هستن و ذاتا با ارزش هستن. مثلا اصل ساده زیستی، خوش بینی، مثبت اندیشی، صبر زیبا، تلاش و تمرکز رو هدف، بهبود و پیشرفت هر روزه، زیبا شدن درون، زیبا دیدن بیرون بدون آرایش، ایمان و توکل قوی یه خدا، ایمان به توحید، صحبت و همنشینی با خدا، انتظار نداشتن از هیچکس و با همه مهربان و خوش اخلاق بودن، سپاسگزاری، ساخت عادت های خوب و شاد زندگی کردن، بی خیال زندگی کردن و.. کلی چیزهای خوب که اونقدر پربرکت هستند که اگه وارد زندگی من بشن که دیگه من رو بی نیاز از هر انسانی و هر توجهی و معاشرتی میکنن. منم میخوام مثل شما زندگی کنم استاد و مریم جانم. ساده و سبک و شاد و کنجکاو. انشالله مریم جان تو این سفر هم به خواسته اش میرسه. خیلی خیلی ممنونمم از شما بابت هر فایل بی نظیر. خدا قوتتون بده و برای ما حفظتون کنه.
خیلیییی خوشحالم که یه بار دیگه همسفر شما شدم توی این سفر بی نظیر و قراره کلی اتفاقات قشنگ رو تجربه کنیم
این فایل رو من بعد از شنیدن خبر قبولی پسرم توی آزمون فرمان رانندگی گوشش دادم درست زمانی که احساسم فوق العاده بود و کلی از این فایل دریافت کردم
خدا رو شکر میکنم که شما رو دارم و ازتون هر لحظه یاد میگیرم
مریم جان شما هم عین من موهات داره بلند میشه یادمه زمانی که سه سال پیش دیدم موهاتون کوتاهه منم دلم موی کوتاه خواست و کاملا مردونه زدم اونم با منطق درست خودم و هیچوقت پشیمون نشدم با اینکه دیگران بهم میگفتن پشیمون میشی و این کار رو دو بار تکرار کردم و خدا میدونهکه چقدر کارا برام راحت شد حموم کردن در کسری از ثانیه و خشک نکردن و راحت شستن و… و الان بعد از تقریبا سه سال دلم موی بلند خواست و دارم اینکارو میکنم و جالب اینجاست که همون راحتیه هنوز هم هست شستن راحت و خشک نکردن که میزارم خودش خشک بشه و سلامتی کامل موهام بدون هیچ رنگی و الان که دیدم موهای شما هم داره بلند میشه حس خوبی بهم دست داد خدایااااا شکرررت
و اما تجربه شما توی سفر و آرایش کردن منو یاد خودم انداخت اول انرژی ای که باید میزاشتم تا چیزی جا نمونه دوم ساکی که باید اونا رو جا میدادم سوم یک ساعت زودتر بلند شدن و ارایش کردن و در طول روز مراقب خراب نشدنش حالا یا توی سفر یا مهمونی یا هر جایی گاهی وقتا دلم میخواست کل صورتمو بمالم و آب بزنم ولی نمیتونستم و بدتر از همه پاک کردنش موقع شب با اون همه خستگی واااای الان یادم میفته یه جوری میشم ولی به لطف اموزش های شما منم الان دیگه راحت سفر و مهمونی میرم و وقتی بقیه رو میبینم که چقدر انرژی میزارن واسه اینکارا خدارو صد هزار بار شکر میکنم به خاطر این تغییر بزرگ خودم حتی توی روزمرگی هام وقتی تصمیم میگیریم جایی بریم برای یکی دو سه ساعت راحت پامیشم راحت ترین لباسمو میپوشم و راه میفتیم تازه از پسرا و همسرمم زودتر حاضرم بازم الهیییی شکرررر به خاطر ابن تغییر اساسی
در مورد راحت سفر کردن هم خب قبل عید 1402 ما یه سفر 5 روزه داشتیم که البته باز هم به لطف آگاهی هایی که از شما داشتیم خیلییییی راحت سفر کردیم و خودمون رو به جریان الهی سپردیم هر کسی یه گوشه کارو میگرفت و از خدا هدایت میخواستیم که در بهترین زمان در بهترین مکان باشیم که خداروشکررررر همین اتفاق افتاد و این سفر تبدیل شد به بهترین سفر عمرم
اما بزارین یه تجربه بگم از چند روز پیش که به همراه همسر جان و پدر و مادرم راهی یکی از شهرهای استان خودمون گلستان شدیم شهر گنبد یعنی مادرمو واسه درمان همراهی کردیم و چون با خودم بسته بودم که میریم واسه همون کار و برمیگردیم دیگه یه جورایی از اون حس رهایی و جریان الهی فاصله گرفته بودم و یادم رفته بود که این هم یه سفر کوتاه حساب میشه و ممکنه هر اتفاقی بیفته و بعد از اتمام اون برنامه مادرم قصد کرد که جایی بشینه واسه غذا و استراحت و من مخالفت کردم و اوضاع رو سخت کردم و گرما رو بهونه کردم و باعث شد یکم ناراحتی و حس بد پیش بیاد و الان با این فایل متوجه اشتباهم شدم
استادجان و مریم عزیزم فوق العاده ازتون سپاسگزارم به خاطر این اگاهی ها
و بینهایت از خداوند سپاسگزارم به خاطر هدایتم به این مسیر زیبا
از دیروز تعهد دادم ک پای ثابت سفر ب دور آمریکا باشم تا تو مدار مسافرت قرار بگیرم…
و صبح ک پا شدم بعداز ستاره قطبی اومدم اینجا و دیدم ک بععععله فایل جدید سفرنامه… خدایا شکرت…
استاد عزیزم مرسی بابت این تصاویر زیبا این جاده رو به خدا این درختانی ک انگار دارن سفر سلامتی رو واستون ارزو میکنن و آسمونی ک آغوششو باز کرده برای همراهی شما… زیباست همه چی … دارم عشق میکنم از دیدن مناظر بینظیر و همراهی با چهره های نورانی شما… همین فایل خودش کلی اگاهی داد بهم درباره سفر از اینکه از قالب روزانه ام بیام بیرون و بعد تازه ای از زندگیو تجربه کنم اینکه فکر نکنم تمام زندگی فقط همین شهرو همین مسیر هروزمه و …همین آدما و همین شغل ،اینکه چقدر میتونم رهاتر باشم نسبت به شرایط اطرافم .. این که جهان بی نهایت زیبایی و اتفاقات فوق العاده واسه تجربه کردن داره و خدا مارو واسه همین لذت بردن ها و تجربه ها خلق کرده…
سلام خدمت استاد گرامی و مریم عزیز و دوستان هم فرکانسی.
من نسبت به سفر به دورآمریکا ارادت خاصی دارم چون اولین بار با اومدن این سریال روی سایت من تونستم از یه سیکل معیوب تمرکز بر نکات منفی و تضادهای بسیاری که به خاطر این ویژگی من رو احاطه کرده بود خودم رو خارج کنم و اهمیت سپاسگزار بودن رو درک کردم و اتفاقات زندگیم با سرعت زیادی همراه با این سریال به سمت مثبت شروع به تغییر کرد.
این روزها من هم در حال سفر و در واقع هجرت هستم اما نه هجرت مکان، دارم یه سری تغییرات بزرگ درشغلم ایجاد میکنم و در واقع همون ساده سازی که شما با سفر آموختید رو دارم یاد میگیرم درشغلم و کارم پیاده کنم و تمام اون پیچیدگی که در شغلم و کارم داشتم رو جمع کردم با مجموعه ای که همکاری داشتم قطع همکاری کردم، کلی وسایل و اسباب کار که به جای لذت باعث سخت شدن کار برای من شده بود رو حذف کردم و میخوام از توی خونه استارت کارم رو بزنم اونم فقط آنلاین اونم فقط با یه موبایل ساده، از چند سال پیش که شغل کارمندی رو ترک کردم و پا در مسیر علاقه ام گذاشتم یه چیزی که من رو آزار میداد همین پیچیدگی و سختی کار جدیدم بود و اینکه کارم بیشتر فیزیکی بود، با اینکه توی این سال ها لذت بردم اما تضادها هم زیاد بود و من نمیتونستم اونطور که باید شکرگذار کارم باشم اما الان که برمیگردم به عقب خدا رو شکر میکنم بابت تمام اون تضادهایی که باعث شد من به وضوح برسم که دقیقا چی میخوام و دوست دارم کارم به چه شکل باشه.
صحبت هایی که مریم جان داشتن رو فقط خانوما درک میکنن و مطمئنا اکثرخانم ها یه دوره ای از زندگیچنین شرایطی رو تجربه کردن و من هم همینطور، یادم هست وقتی مجرد بودم اینقدر اعتماد به نفسم پائین بود که هرگز بدون آرایش روبروی هیچ پسری حاضر نبودم آفتابی بشم حتی بقال سرکوچه، من چهره ی خودم رو قبول نداشتم، قیافه ام رو همینی که هست رو دوست نداشتم و یادم هست اولین تجربه ی سفر مجردیم سخت ترین تجربه ام بود چون همش مواظب بودم که آرایشم خراب نشه و همش نگران بودم که بالاخره میتونیم جایی رو پیدا کنیم که من آرایشم رو تمدید کنم یا خیر.
اما الان به نسبت چند سال پیش چقدر تغییر کردم که کل روتین پوستی من فقط یه مرطوب کننده ی پوسته، که اونم توی این سفر آخر هفته ای با خودم نبردم، استفاده از اونم فقط به خاطر اینه که پوست خشکی دارم که بعد شستشو حالت کشیدگی رو پوستم حس میکنم، البته علاقه به روتین مراقبت پوست و مو دارم اما وابسته به این کار نیستم، هر وقت خونه بودم دوست دارم انجام بدم و پوست و موی درخشان تر و هلتی تری داشته باشم اما اینجوری ام نیست که توی سفر هم حتما باید این روتین باشه، سال ها میشه پول برای لوازم آرایشی ندادم با اینکه خودم هم در صنعت زیبایی فعالیت میکنم.
یه تفاوتی هست بین کسی که برای حرف مردم و اینکه قیافه ی خودش رو دوست نداره آرایش میکنه با کسی که واقعا به این کار علاقه داره توی خونه و حتی وقتی کسی ام نمیبینتش هم دوست داره انجامش میده، من خودم وقتی میخوام کاری رو انجام بدم از خودم سوال میکنم و سعی میکنم درون خودم رو واکاوی کنم، شده جایی دوست داریم آرایش داشته باشیم اما چون محیط مذهبی بوده و اون آدم هایی که قرار بوده توی جمع شون حاضر بشیم آدم های مذهبی و گاها متعصبی بودن که اگر آرایش میکردی حتما قضاوتت میکردن آرایش نکردیم نه برای اینکه عزت نفسمون بالاست بلکه برعکس چون عزت نفمسون پائینه و تایید اون جمع مذهبی برامون مهمه.
اما سفر…
کل زندگی یه سفره، یه سفری که میتونیم با آسون گرفتن به خودمون و دور و بری هامون لذتبخش تر طی طریق کنیم و رشد کنیم یا با علف های هرز باورهای محدود خودمون رو توی قواعد فراوان قرار بدیم و مقاومت داشته باشیم.
این روزا خیلی اهمیت آسونگیر بودن رو بهتر درک کردم، تا همین چند وقت پیش که زمان زیادی ام ازش نگذشته به خاطر کمالگرایی زندگی رو سخت کرده بودم به خودم و اطرافیانم سخت گرفته بودم، روی هر حرف و واکنشی حساس شده بودم، خیلی زیاد در برابر اوضاع بیرونی مقاومت داشتم اگر یه روز نمیتونستم اون برنامه ی روزانه ام رو داشته باشم و اون قدم هایی که برای اهدافم تعیین کردم رو بردارم و کمی به خاطر یه مهمونی یا یه سفر کوتاه دو روزه، اون روتین به هم میخورد خیلی از نظر احساسی درگیر میشدم چون مقاومت داشتم در برابر اوضاع و میخواستم همه چیز تحت کنترل من باشه، الان متوجه شدم که این تاکید بر ثبات و اینکه حتما یه برنامه ی مشخص و از پیش تعیین شده باشه باعث میشه راه رو بر هدایت خدا ببندیم و دستان خدا رو محدود کنیم.
سفر باعث میشه آدم از قالب ها فاصله بگیره و روی جریان هدایت سوار بشه و مقاومت ها رو بزاره کنار و رهاتر بشه و اجازه بده به خودش که رشد کنه.
من خیلی امید دارم که با پیگیری فایل های جدید سفر به دور آمریکا بتونم با تمرکز روی اونا و تجسمش، یه سفر دلپذیر رو برای خودم خلق کنم چون من هم خیلی وقته که به سفر دور نرفتم و خیلی بهش نیاز دارم.
سلام خدمت استادای عزیزم که دست های ارزشمند خداوند مهربانم در زندگیم هستم
و سلام خدمت تک،تک اعضای خونواده عزیزم
خدایا شکرت که امروز هم فرصتی بهم عطا کردی که رد پایی از خودم به جا بزارم
خدایا شکرت که هدایتم کردی سمت این فایل ارزشمند
نمیدونید با چه ذوقی فایل رو دانلود کردم و از اول تا آخرش رو با چه دقتی گوش کردم
هر سری که یکی از فایل ها رو گوش میدم یا میبینمش یه گره کور توی ذهنم باز میشه
یه جورایی به اون گره کور از دید وسیع تر و جدیدی نگاه میکنم منظورم از وسیع و جدید اینه که میشه بازش کرد یعنی راه حل داره
اینجوری امید،سرزندگی،ذوق وشوق تو وجودم پدیدار میشه
مثل موضوع مهمی که دست مریم جانم درد نکنه مطرحش کردن
موضوعی به نام احساس لیاقت؛
چیزی که توی وجودم خیلی کم میتونم ببینمش و جالبه که توی بیشتر گفتار و رفتار هام به صورت خیلی هوشمندانه مخفیه جوری که اصلا فکر نمیکنم وجود داشته باشه
همین دیروز بود که من برنامه ریزی کردم که برم فلان قرص مولتی ویتامین رو بگیرم بعد صبحونه بخورم یا برم فلان کرم ضد آفتاب گرونه که کم،کم قیمتش سیصد چهارصد تومان رو بگیرم یا برای شب فلان کرم رو بگیرم
و پیش خودم فکر میکردم اینا لازمه باید باشه و نگم براتون از حوصله یی که باید برای همه اینا خرج کنی
من همیشه طرفدار سادگی هستم ولی خیلی کم پیش میاد از این علاقه ام استفاده کنم شاید نه صد البته باید اساسی روی عزت نفس و احساس لیاقتم کار کنم
چون من وقتی برنامه هایی مثل روتین صبح و شب برای مراقبت از پوست و مو و نمیدونم موقع بیرون رفتن فلان لباس و فلان آرایش بخوام انجام بدم زندگی خیلی برام پیچیده و سخت میشه نمیتونم از زندگیم لذت ببرم چون بخاطر انجام این کار ها باید از خیلی چیز ها بگذرم
باید یاد بگیرم و همش برای خودم دیکته اش کنم که من بدون هیچ عامل و دلیلی ارزشمند هستم چون به این دنیا اومدم ارزشمندم نیازی نیست چیز های مثل شغل آنچنانی یا آرایش و لباس های آنچنانی ارزشمندی منو تعیین کنه
کسی که اعتماد به نفس بالا داره خودشو لایق بهترین ها میدونه
باید خودمونو لایق بهترین روابط، بهترین ثروت ها،بهترین مکان ها برای زندگی و…بدونیم چون زمانی که خودمونو بی قید و شرط لایق بهترین ها بدونیم نعمت های لاشمار خداوند وارد زندگی مون میشه
باید خودمونو همین جوری که هستیم بپذیریم با همین قیافه با همین اندام چه چاق چه لاغر باید بپذیریم که خدا ما رو همین جوری که هستیم دوست داره نیازی نیست حتما فلان اندام و فلان آرایش ایده آل رو داشته باشیم
اول سپاسگزار خداوند متعالم هستم و بعد سپاسگزار شما دو عزیز که اینچنین زیبا آگاهمون میکنید
واقعا با تمام وجودم این رابطه زیبا و دوست داشتنی شما رو تحسین میکنم خیلی زوج زیبایی هستید و من چقدر سپاسگزار خداوندم هستم که چشمانی زیبا و بینا بهم عطا کرده تا زیبایی رابطه شما رو ببینم،تحسین کنم،بخوام و همچین رابطه یی رو تجربه کنم
و جا داره تحسین کنم زیبایی و نظم این کشور زیبا رو که با چه دقتی به همه چیز فکر میکنند جوری که میان برای هر ایالتی ویزیتور سنتر و بروشور هایی میزارند که زیبایی و خود اون ایالت رو معرفی کنه
واقعا دمشون گرم
خدایا شکرت
هر جا هستید انشاالله در پناه رب شاد،پیروز،سالم،ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید
تحسین میکنم مسیر به این زیبایی و تمییز را ، تحسین میکنم مریم بانو عزیز رو که هرروز بیشتر تلاش کرد و خودش را آسان کرده برا زندگی و تغییرات چشمگیر ،تحسین میکنم عشق و علاقه مریم بانو را به استاد عزیز و متقابلا ،تحسین میکنم مدام خدارو شکر گویی این زوج مهربان را،
این تغییرات مریم عزیز نشان میده که فقط کافیه بخواهیم و تلاش کنیم و روند تکاملی رو طی کنیم
من هم اوایل خیلی حساس بودم که همه چیز سر جای خودش باشد و غیر این عصبانی ام میکرد ولی کم کم خواستم و روند تکاملی رو طی کردم و خدا رو شکر خیلی بهترم ولی باید بهتر از این شوم ،تو مسافرت که خیلی راحت شدم و خیلی آسان میگیرم ،عاشق مسافرت هستم و خدا رو شکر امسال چند تا مسافرت رفتم و کسانی که همراهمون بودند میگفتند چقدر بهتر میدانید در سفر چیکار باید کرد مثلا در بخش غذا ، اگه لازم باشه قبل از گشت و گذار برنامه غذا حل شده است و بعد از تفریح آماده هست ،و هر اتفاقی که می افتد سعی میکنم بگویم حتما خیریت دارد و میپذیرم و راحت قبولش میکنم و احساس میکنم در سفرهای جدید خیلی بیشتر بهم خوش میگذره تا قبل که حساس بودم البته نتیجه الان حاصل از آموزهای استاد و خواستن خودم بوده و هرروز بهتر از روز قبل در مسیر تکامل قرار دارم خدارو هزاران مرتبه شکر ،البته خیلی جای بهتر شدن دارم و تلاش خودم و میکنم
خدارو شکر از اینهمه زیبایی که استاد عزیز و مریم بانو مهربان با عشق به ما نشان میدهند
این دعای استاد را خیلی دوست دارم و براتون آرزو میکنم
در پناه خداوند یکتا شاد، پیروز، سلامت و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید .
سلام و عرض ادب و احترام و خدا قوت به استاد عباسمنش و یاور و عزیز دلشون خانم شایسته که الحق این فامیلی برازنده ایشون هست و یه سلام هم به اون کسایی که واقعا یه جهاد اکبر برای کنترل نجواهای ذهن و تغییری بنیادین درشخصیت
و دیگر حوزه ها مالی، سلامتی، عزت نفس، معنویت و روابط به راه انداختند.
یه جایی روی دیوار مدرسه چند تا جمله جالب خوندم نوشته بود:(سختترین قدم قدم اول است مثله یه کودک که تازه میخواد راه رفتن را تجربه کنه یا یک انسانی که به هر دلیلی یه مدت از نعمت راه رفتن محروم بوده و دوباره خوندم: انسانها شکست نمیخورند بلکه تلاش خود را متوقف میکنند و جایی دیگر هم خوندم هر وقت اهدافت مهمتر از خوابت شد میتونم بهت بگم که به یک درصدی ها خوش اومدی و ما بچه های گروه تحقیقاتی عباس منش جزو اون یک درصدی های جهان هستیم که یک روزی به خاطر تسلیم و رها بودن و سپردن خودمون به دامان خداوند به طرز معجزه آسا به این سایت بینظیر هدایت شدیم و با خود و خدای خود عهد و پیمان بستیم و تعهد دادیم که تمام شرایط و اتفاقات ما توسط خودمون رقم میخوره چگونه توسط فرکانسهایی که به جهان هستی ارسال میکنیم و به هیچ وجه وبه هیچ وجه نمیتونیم اینو قبول کنیم که مقصر شرایط حال حاضر ما عوامل بیرونی (پدر، مادر، تورم، دلار، جامعه، اقتصاد، دولتمردان و….) و هزاران چیز دیگر که به راحتی میشه خودمون را توجیه کنیم و اونا را مقصر بدونیم.
استاد عزیزم فایل سفر به دور امریکا قسمت 193را با عشق بارها و بارها دیدم و چقدر اشک شوق ریختم از این همه زیبایی که واقعا نمیشه و زبان و کلام ناتوان هست از گفتنه این همه نعمات فراوان خداوند
فقط بارها و بارها اشک ریختم و گفتم خدایا صد هزار بار شکرت به خاطره این همه (تمیزی این کشور، وسعت زمینی، سرسبزی فراوان، انسانهای مثبت نگر و قانونمد و متعهد، فراوانی از همه نظر در این کشور و….)
بسیار از خداوند شاکرم که توفیق به ما داد که توسط شخصی که از هیچ به هر انچه که در زندگیش میخواست رسید و انقدر سخاوتمند است که ما را هم در داشته ها و دیده هایش شریک میکنه و این به ما ثابت میکنه که تا دیگران در مورد هر چیزی حرف میزنند و قضاوت میکنند باور نکنیم چون اون امریکایی که من میبینم با اون چیزی که دولتمردان در ذهن مردم جا میندازند 360درجه فرق میکنه.
فقط میتونم بگم نوش جونت استاد عزیزم شما یه زمانی بذر ایمان، تعهد، توکل، جهاد اکبر، کنترل ورودیهای ذهن، شکرگزاری داشته هاتون و…. را کاشتی و امروز داری نتایج اون محصولات را میگیری و به ما نشون میدی و من الگویی بهتر از شما در همه حوزه ها پیدا نکردم.
باز هم از صمیم قلب هزاران هزار بار خدا را سپاسگزارم که این شرایط را برای من و دیگران فراهم کردید و نشون دادید که انسان واقعی کسی است که حرف و عملش یکی باشه وبه قول خودتون ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است.
باز هم سپاسگزارم ببخشید من بابد برم سره کار باز هم برمیگردم.
ممنون که وقت گذاشتید و احساس قلبی من را شریک شدید ممنون.
به نام خداوندی که منو خالق آفرید تا خودم خلق کنم زندگیم رو
سلااااااام سلااااااااام و سلااااااااااام خدمت استاد عباسمنش، خانم شایسته و همه دوستان عزیزم
بینهایت هر روز، هر لحظه و هر حال سپاسگذار خداوندم که منو به این مسیر الهی و پر از آگاهی هدایت کرده و من هر روز و هر لحظه دارم رو خودم کار میکنم و هر روز دارم رشد میکنم؛ کوچولو، آهسته و پیوسته
استاد تحسینتون میکنم این آزادی و استقلال مالیتون رو، استقلال و آزادی زمانیتون رو و استقلال و آزادی مکانیتون رو و اینکه هدایت شدین به بهترین، زیباترین و ثروتمندترین کشور دنیا؛ تونستین با این آزادی این تراک خفن و حرفه ایی رو بخرین و کمپر روش سوار کنین و هر جا و هر زمان دوست دارین برین مسافرت و این استقلال زمانی و مکانیتون این فرصت رو بهتون میده هر وقت هر جا دلتون میخاد برین، هر زمان دوست دارین برین مسافرت برین سفر و هرچقدر دوست دارین بمونین که بخاطر داشتن استقلال زمانی و مکانیتون هست.
استاد بینهایت تحسینتون میکنم بخاطر رابطه عاطفیتون: قطعا با توجه به مدار و شخصیتتون همچین پاداشی خداوند بهتون میده و شما بازهم آزادانه با خانم شایسته هر جا و هر وقت دلتون میخاد میرین سفر
و از همه مهم تر اینکه شما هدایت شدین به خواستتون در زمینه شغلیتون که مختص به مکان و زمان نباشه و این سبب میشه برین کل آمریکارم بگردین و در کنارش کارتون و بیزنستون و عشقتون و تفریح و لذتتونم هست؛ آره کار، تفریح، عشق، لذت وکسب ثروت یکیه جدای از هم نیست.
واقعا لذت بردم، واقعا یاد گرفتم و کلی خواسته در من شکل گرفت که منم آزادی میخام، منم میخام دنیارو تجربه کنمم، منم میخام زندگی رو تجربه کنم؛ بعد آشنایی با شما من یه سفر رفتم، قبلش سفر رفته بودم ولی بعد آشنایی با شما یه سفر یه هفته ایی با ماشینم رفتم و تو اولین تجربه ام هر روز و هر لحظه میگفتم از این زیبا ترم داریم؟ از این تجربه بهترم داریم؟ یعنی خدای من شاهده خدا هر لحظه داشت منو شگفت زده میکرد، منو سوپرایز میکرد؛ من رفتم به استان زیبا و سر سبز گیلان؛ ینی تو این 1 هفته جایی نبود من تو رشد نرفته باشم، روزی 5 الی 6 لکیشن با اتفاقات هیجان انگیز که خدا برام برنامه ریزی میکرد و هر روز بهترو زیبا تر از روز قبل؛ میتونم بگم بهترین سفر عمرم بود، بهترین روزای زندگیم بود؛ استاد این خواسته استقلال و سفر زمانی در من شکل گرفت که من شمارو دیدم، که من سفر به دور آمریکارو دیدم که من زیبایی هارو دیدم، و شمام به همین دلیل دارین سفر به دورآمریکارو منتشر میکنین که من توجهم بره رو زیبایی، بره رو فراوانی و کیفیت و استاندارد های زندگی شمارو ببینم و کلی خواسته در من شکل بگیره: استاد واقعا سپاسگذارتونم و اینکه به همون اندازه که شما تو سفر رشد میکنین، شما تو سفر تجربه کسب میکنین به همون اندازه منم با دیدن شما رشد میکنم و تجربه کسب میکنم و به همین دلیل بوده که اون سفر انقدر برام لذت بخش بوده چون شمارو دیدم و بعد اون سفر متوجه شدم که چرا همش شما دوست دارین تو سفر باشین واقعا سفر کلی موهبت داره برا آدم
استاد بهتون تبریک میگم این سبک زندگیتون رو این آسان گیری شمارو: قطعا من هم میتونم به عنوان یک مرد درگیری هایی مثل یه خانم رو داشته باشم مثلا من یه عروسی میخام برم باید برم پیرایشگاه اصلاح کنم، سشوار بکشم و به موهام چسب و تافت و اینا بزنم؛ البته این یه مثال بود و خیلی از این دست مسائل ولی از وقتی با شما آشنا شدم سعی کردم تو لباس پوشیدنم مثل شما راحت بگیرم وچقدر خوب که خانم شایسته این موضوع رومطرح کرد توضیحات خودشون رو از قبل و بعد از کار کردن رو خودشون دادن وقتی منم دارم به قبل و بعدم فکر میکنم دیدم آره منم خییییلی تغییر کردم، خیلی بزرگ شدم، خیلی رشد کردم و برام لذت بخش تر بوده که قراره این رشد کردنه این بزرگ شدنه ادامه دار باشه
بنظر من چون استاد شما عاشق استقلال عاشق آزادی هستین: راحت میگیرین توی همه موارد و سال هست که تو خونه بدون اینکه یه مسافتی رو طی کنید و مثلا تو صف باشین موهاتون رو اصلاح میکنین و تو لباس پوشیدن راحتین؛ و به این طریق دارین لذت میبرین از زندگیتون دیگه؛ واقعا نوش جونت استاد این لذتی که شما هر لحظه و هر ثانیه دارین تو زندگیتون دارین تجربه میکنین.
استاد عاشقانه منتظر قسمت های بعد هستم خیلی دوستم دارم
خدایا منو به راه راست راه کسانی که به آنها نعمت دادی هدایت کن
خدایا منو به مسیر شرایط اتفاقات ایده ها و انسان هایی هدایت کن با تک تک سلول های بدنم از تک تک لحظات زندگیم لذت ببرم
خدایا منو هدایت کن به استقلال زمانی، استقلال مکانی و استقلال مالی
به نام خداوند بخشاینده مهربان
یوسف گفت،من پیروی کردم از آیین پدرانم ابراهیم خلیل واسحق ویعقوب
درآیین ما نباید چیزی را با خدا شریک گردانیم
این توحید پایمان ویکانگی او فضل وعطای خداست برام وبرهمه مردم لیکن اکثر مردمان شکر این عطابه جا نمیآورند
خدایا از تو سپاسگزارم به خاطر همه خیر و برکت هایی که نصیبم کردی ونصیبم میکنی
خدایا از تو سپاسگزارم به خاطر همه خوبی هاولطف هایی که در حقم کردی و همه نعمت هایی که عطا کردی
خدایا از تو سپاسگزارم به خاطر اینکه همیشه دستانت روی شانه هایم بود ونمیدیدم وامروز درک کردم که خوششانس ترین انسان روی زمین هستم که مرا انسان آفریدی تا خالق زندگیم باشم ومراقبم بودی ورشدم دادی
خداوندا برقلبم جاری شو
سلام ودرود به تنها استاد توحیدی واستاد مریم بانو
خداراشکر که باز سفر جدید را شروع میکنیم با استاد وزیبایی ها را میبینیم تا به زیبایی های بیشتر هدایت شویم واین قانون بدون تغییر خداست
ایالت زیبای البوما وشعار زیبای هیچ جا خونه خود آدم نمیشه وواقعا هرجا لذت ببری روی این کره خاکی همون جا بهترین جا برای اوست
ویزیتور سنتر که بهترین جا برای معرفی اون ایالت وزیبایی هاش هست که میتونی بری ببینی
عاشق این پل زیبا در اول فایل شدم که چند بار درسفر به دور آمریکا از روی این پل عبور کردید و فیلم گرفتید
میرسیم به حرف های بسیار ارزشمند مریم جان که قشنگ درک میکنم صحبت هاشون رو
زمانی که من برای خودم ارزش قائل باشم بقیه هم برام ارزش قائل میشن
زمانی که دیگه از رژ لب های رنگی که همیشه در کیفم داشتم 4سال میشه که کنار گذاشتم وخودم شدم چقدر از درون از خودم راضی تر شدم و همون صلح با خود وعزت نفس که پایه همه تغییرات از همین عزت نفس وتغییرشخصیت ما اتفاق میفته
واقعا مریم جان من هم تغییرات زیادی را درون شما میبینم که چقدر قشنگ روی خودتون کار کردید والگوی من هستید وسعی میکنم یاد بگیرم از شما رفتارهاتون وباورهاتون را
یه چیزی استاد میخوام بگم از دیروز که در کدنویسی نوشته بودم روز پربرکت وعالی میخوام
عصر دیروز پیاده روی کردم تا نمایشگاه مواد غذایی که چند روز بود شروع شده بود
اینقدر آروم ورها بودم که انگار با خدا راه میرفتم وباحساس خوب رفتم داخل ولذت بردم از مواد غذایی ها ویه غرفه یه قرعه کشی گذاشته بود ومیدبدم همه هجوم میبرن ولی من اصلا برام مهم نبود وخیلی قشنگ نوبت من شد ومسئول غرفه برام انجام داد درصورتی که بقیه باید اسکن میکردند
خلاصه به کارت قرعه کشی هم به من دادند
قلبم میگفت همه چی به نفعم میشه وصبر کن
تا زمان قرعه کشی ایستادم فقط به خدا میگفتم خدایا من میخوام لذت ببرم وفقط به خاطر اینکه قوانین تو را بهتر درک کنم وایمانم قوی تر بشه میخوام برنده شم ولی رهابودم واحساسم خوب بود
استاد از بین جمعیت بسیار زیادی که در قرعه کشی ثبت نام کردند نفر دوم اسم من را صدا زد
وچیزی که بیشتر درک کردم گفتم خدایا من خوش شانس ترین انسان روی زمین هستم که خدایی چون تورادارم که مرا انسان خلق کردی
همه جا کمکم میکردی ومن نمیدیدم همه جا بودی ودستم را گرفتی ومن منتظر یه معجزه بزرگ بودم مثل معجزات پیامبر
چقدر جاها کنارم بودی وانچه خود داشت زبیگانه تمنا میکرد
با این اتفاق درس خیلی بزرگی گرفتم که برای خودم ارزش بیشتری قائل باشم احساس لیاقت در درونم را افزایش بدم چون من بنده عالی خدا هستم ولیاقت بهترین ها را دارم
استاد شما با سفرهاتون مارا هم با خود به سفر درون میبرید وماهم مدارمون بالاتر میره
اینقدر بالا که من هم به سفر میرم و بزرگتر میشم با شما رشد کردم با شما ظرفم بزرگتر شد ایمانم بهترشد وهمش سود وسود وسود
استاد چقدر حرف هاتون به دل میشینه چون از دل میاد
استاد من 5سال هست هر هفته با همسرم به سفر میرم سفر کاری ولی لذت بخش
میبینم که چقدر صبورتر شدم درسفر گاهی کولر ماشین کار نمیکرد گاهی ماشین داغ میکرد ولی با درس هایی که ازشما ومریم جون یاد گرفتم سعی کردم درهمون لحظه آروم باشم و طول مسیر برام لذت بخش باشه نه رسیدن به مسیر وفقط بگم الخیر فیماوقع وتسلیم باشم وفقط لذت ببرم
وچقدربه زیبایی ها هدایت شدم ومیشم
سفر من رو بزرگ کرد به آدم دیگه ازمن ساخت
رها بودن صبوربودن به درون خودم رفتن با خودم در صلح بودن با خدا صحبت کردن سپاسگزاری احساس لیاقت همه کوله بار سفر ونتایج عالی به همراه داشته برام
چقدر سفر با شما دلچسب هست خودتون ومریم جون وخدا وبچه های سایت این سفررا پرانرژی تر کرده
خداراشاکرم که در این سایت هستم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت استاد عباس منش عزیز و و بانو شایسته گرامی…
چقدر این فایل برایم زیبا بود
فقط آن سناریویی را که خانم شایسته تعریف کردند که در هنگام جمع کردن وسایل سفر ؛ متوجه یک تغییر عظیم در خود شدند ، خیلی مرا مجذوب خود کرد و مرا برانگیخته کرد تا از همین تجربه مشابه خودم که در چند روز پیش اتفاق افتاد بنویسم تا یادآوری برای خودم باشد و الهام بخش برای دوستان توحیدی ام
چند روز پیش ، زیر دستیِ چرم خود به همراه قلم نی و جوهرهای خودم را برداشتم تا کمی خوشنویسی کنم
به رسم همیشه ؛ زیر دستی چرم خودم را که شبیه یک دفتر است باز کردم تا تعدادی کاغذ سفید از میان آن بردارم بردارم و آماده نوشتن شوم که ناگهان چشمم به یک کاغذی افتاد که سالیان سال در بین آن کاغذها بود ولی من متوجه آن نبودم
گویا که این کاغذ می بایست در طی این سالیان اینجا بماند و بماند تا در این زمان جلوی چشمم بیاید و فیلمِ زندگی مرا در عرض یک ثانیه با عنوان “ببین چی بودی و چی شدی” را به من نشان دهد
روی این کاغذ چیز خاصی نبود جز یک تک مصرعی از یک شاعر که حاوی 7 واژگان بود ولی نشان از تغییر من به اندازه آسمان های هفتگانه میداد
اسم آن دورانی را که من این تک مصرع شرک آلود را بروی این کاغذ زیبا نوشته بودم میگذارم “دوران جاهلیت رضا” که الان که به آن دوران نگاه میکنم میبینم چقدر تغییر کردم
واقعا خدا را شکر و به قول داوود نبی و سلیمان نبی
(وَلَقَدۡ ءَاتَیۡنَا دَاوُۥدَ وَسُلَیۡمَـٰنَ عِلۡمࣰاۖ وَقَالَا ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِی فَضَّلَنَا عَلَىٰ کَثِیرࣲ مِّنۡ عِبَادِهِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ)
[سوره النمل 15]
و اما آن تک مصرع چه بود
یک تک مصرع شرک آلود که اینگونه بود
“زمانه بر سرِ جنگست ، یا علی مَدَدی”
من فعلا کاری به قسمت اول این مصرع ندارم که نشان از اوج گمراهی من بود که تمرکز و کانون توجه من بروی جنگ و تظاهرات و… بود و الان خدا رو شکر میکنم که هدایت شدم به مسیر صَدَّقَ بِٱلۡحُسۡنَىٰ…
به مسیر زیبایی که انتهای آن فِی ٱلدُّنۡیَا حَسَنَهࣰ وَفِی ٱلۡـَٔاخِرَهِ حَسَنَه است…
من وقتی به قسمت دوم فکر کردم و نگاه کردم که چی بودم و چی شدم واقعا مات و مبهوت ماندم از این لطف و هدایت خدا
من چقدر گمراه بودم که از بزرگمردی طلب مدد میکردم که خودش عاجزانه در دعای کمیل از خدای خودش طلب مدد میکند
یارَبِّ ؛ قَوِّ عَلى خِدمَتِکَ جَوارِحی
همین یک دعای این بزرگمرد کافی بود تا من به خود آیم و و از این شرک خفی به در آیم
به قول شاعر
هر که منظور خود ، از غیرِ خدا می طلبد
چون گداییست که ، حاجت ز گدا می طلبد
من چقدر گمراه بودم که خودم را در پناه امامانی میدیدم که خودشان و جدّ بزرگوارشان حضرت محمد ، کلّهم أجمعین نیازمندِ به خدایی بودند که هیچ پناهی جز او نبوده و نیست و نخواهد بود
(قُلۡ إِنِّی لَن یُجِیرَنِی مِنَ ٱللَّهِ أَحَدࣱ وَلَنۡ أَجِدَ مِن دُونِهِۦ مُلۡتَحَدًا)
ای محمد به آنها بگو که هرگز کسی مرا در برابر [قهر و غضبِ] خدا پناه نتواند داد و من هرگز به غیر او پناهگاهی نمی یابم…
[سوره الجن ٢٢]
من خیلی خدا رو شاکرم بابت این تغییر…
من از خدا معذرت میخواهم بابت گذشته ام و از او میخواهم لحظه ای مرا به حال خودم رها نکند….
من خیلی تغییر کردم
و الان به شکرانه این تغییر این سخن زیبا را از این بزرگمرد تاریخی مینویسم با یک قالَ علی علَیه السلّام
مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبّه
هر کس که خودش را شناخت ، ربّ خویش را شناخته…
جمله ای بسیار سنگین که نشان از درک بالای این بزرگمرد داشته از این آیه قرآن که
وَلَا تَکُونُوا۟ کَٱلَّذِینَ نَسُوا۟ ٱللَّهَ فَأَنسَاهُمۡ أَنفُسَهُمۡ
و مانند کسانی مباشید که خدا رو فراموش کردند که این فراموشی مساوی است با فراموشی خودِ خودِ خودشان….
[سوره الحشر ١٩]
نمیدانم چه شده بود که من اینجوری شده بودم
با اینکه خود این بزرگواران ما را از این امور بازداشتند اما ما اصل زندگی این پرچمداران توحید را فراموش کردیم و درگیر متشابهاتی از زندگی آنها شدیم…
من فقط عاشق این دعای توحیدی امام سجاد علیه السلام هستند بنام ابوحمزه ثمالی که معمولا در بین ما ایرانیا در سحرگاهان ماه رمضان از تلویزیون پخش میشود و…
با اینکه امام سجاد فرزند امام حسین و نزدیکترین شخص به این بزرگمرد هستند اما در این دعا هیچ وقت از برند نام پدرشان یعنی امام حسین در خواسته هایشان استفاده نکردند
یا خود امام حسین در دعای توحیدی عرفه هیچ وقت از برند نام پدرشان حضرت علی و جدشان حضرت محمد استفاده نکردند و فقط مستقیم از خود خدایی خواستند که أَقۡرَبُ إِلَیۡهِ مِنۡ حَبۡلِ ٱلۡوَرِیدِ است…
اما ما چه کردیم…
فقط کافیه پشت برخی ماشین ها را ببینیم
بیمه امام رضا ، سفر در پناه امام هشتم ، بیمه ابوالفضل و….
یا….
سپاسگزارم بانو شایسته بابت این صحبت های شما که مرا به این خاطره هدایت کرد….
و سپاسگزارم استاد عباس منش بابت توضیحات تکمیلی شما و تحسین میکنم صبر و سکوت شما را در برابر خانم شایسته ی آن زمان که پاداش چنین صبر و سکوتی ؛ شده خانم شایسته ی این زمان ، یک همسفر پایه و کلکسیونی از همه خوبی ها ، به قول شاعر
“آنچه خوبان همه دارند ، تو یکجا داری”
سلام آقارضای عزیز خداراسپاسگزارم با اینکه شارژ گوشیم رو به اتمامه به خواندن کامنتها ادامه دادم ورسیدم به کامنت ارزشمند شما
خداراسپاسگزارم که به کامنت ارزشمندت هدایت شدم یعنی به جرأت میتونم بگم کامنتت صحبت خداوند بود با من همیشه وقتی میدیدم دیگران متوسل به ائمه میشن با با خودم در جنگ بودم چون از روزی که یادم میاد اعتقادی نداشتم که قدرت بنده خدا از خود خدا بیشتر حالا چه ائمه که از معصومین هستند وچه افراد عادی فکر میکنم استاد تویکی از فایلهای دوره عزت نفس اشاره به این موضوع کرده باشند از وقتی از زبان استاد شنیدم دیگه هیچ وقت احساس گناه نداشتم که نمیتونم این بزرگواران را واسطه قرار بدم بین خودم وخدای خودم گوش دادن بارها وبارها فایل دعای کمیل استاد ونامه 31 امیرالمؤمنین به امام حسن وامروز با کامنت شما به درک کامل رسیدم که مسیرم درسته
ممنونم ازت سپاسگزار وجود ارزشمندتم
درپناه حق
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام بر فهمیه خانم بزرگوار
فهیمه خانمی که اهل تفکر است و این تفکر بر فهمِ فهیمه خانم میفزاید…
تحسین میکنم این تفکرات شما را در دوران گذشته که منجر به این شده بود که در برابر این رفتارهایی که از دیگران برای درخواست های خود از خدای خود سر میزد ، واکنش نشان دهید…
و من کامل درک میکنم که این واکنش شما همراه با یک احساس نازیبایِ بسیار ریزی همراه بود با این عنوان که
“نکنه من دارم اشتباه میرم؟”
و این احساس و نجوای نازیبا از اینجا نشات میگرفت که خودتان را میدیدید که تک و تنها در این طرف ایستاده اید و جمعیت بسیاری در آن طرف…
و تحسین میکنم این استقامت شما را در این مسیر که نتیجه اش شد بشارتی از جانب خدا که أَلَّا تَخَافُوا۟ وَلَا تَحۡزَنُوا۟ وَأَبۡشِرُوا۟ بِٱلۡجَنَّهِ ٱلَّتِی کُنتُمۡ تُوعَدُونَ
و خدا را شکر که من لیاقت این را داشتم که دستی از دستان خدا باشم تا خدا از طریق من این احساس نازیبا را به کلی از شما ریشه کن کنه
و خدا رو شکر که شما هم دستی از دستان خدا شدین برای من تا پادشاه جهانیان از طریق شما این احساس نازیبای کوچک را از من دور کند که از دیروز با من همراه بود با این عنوان
“ببین فایل سفر به دور آمریکاست و همه دارن از زیبایی های این سفر میگن ، اونوقت تو آمدی از….”
فهمیه خانم عزیز باز هم از شما ممنونم بابت این نظر زیبایتان و از پادشاه جهان آرزومندم که همیشه تحت پناه خودش باشیم و یک دَم از هم صحبتی با او غافل نباشیم ، همان پادشاهی که از زبان یکی از بهترین بندگانش یعنی حضرت علی علیه السلام به همه ما میگه
أَیُّهَا النَّاسُ لَا تَسْتَوْحِشُوا فِی طَرِیقِ الْهُدَى لِقِلَّهِ أَهْلِهِ
ای مردم در راه هدایت ، بخاطر کمی أهل آن نترسید و ادامه دهید…
بنام خدای بخشنده مهربان
سلام استاد و مریم جان نازنینم و دوستای خوب سایت
هزار ماشالله شما چقدر خوب و راحت و لذت بخش زندگی میکنید. ادم با دیدن شما روحش زنده و شاداب میشه، امیدش به زندگی زیاد میشه، انگیزه ش برای تغییر کردن بیشتر میشه، منم دوست دارم مثل شما زندگی کنم، منم اونطور زندگی رو دوست دارم. دوست دارم بدون آرایش باشم، سبک و راحت باشم از هیچکس خجالت نکشم که حالا در مورد ظاهر من چه قضاوتی میکنن، نکنه از من خوششون نیاد و با من همراه نشن و تنها بشم، نکنه با من صحبت نکنن و به من محل نزارن، کلی به خودم شک میکنم که نکنه اینجوری بشه، اونجوری بشه، همش تو خیالات و توهمات و خودمنفی بافی هام غرقم بیشتر روز، و بهترین لحظاتم رد میشن، و یه بار نمیگم که حیف از این لحظه ای که گذشت و من میتونستم آسون بگیرمش و لذت ببرم و حس خوب خلق کنم.. همش تو اوهام پوچ غرقم و فکرم 24 ساعت مشغول تحلیل و قضاوت و ارزیابی هست، اون هم به غلط! و بیهوده و پر از منفی و مخرب! و من مدتها این آسیب ها رو ندیدم و ننشستم اینها رو ارزیابی کنم! فکر کنم که آیا ارزشش رو داره که مردم از من خوششون بیاد؟ به من محل بزارن؟ برای جلب توجه و همراهی اونا، افسار و کنترلم رو بدم دست اونا؟ که بگن چه مدلی بپوشم چه رنگی بپوشم چقدر آرایش بکنم،. ناخن و مژه مصنوعی بزارم تا واقعا یه دختر خوشگل و دوست داشتنی و جذاب بشم؟ اون موقع همه بهم محل میزارن، دوست دارن کنار من باشن، همیشه خیالم راحته که ارزش و جایگاه محکم و بالایی تو قلب و چشم اطرافیانم دارم، اونقدر که چشم پر کن و تو دل برو شدم! ولی باید امتحان کنم ببینم زمانیکه این همه من وقت بزارم انرژی بزارم هزینه کنم، چقدر محبت بدست میارم؟ و وقتی ساده و بی آرایش هستم ولی درست زندگی میکنم، انسان درستکار، باارزش و مفیدی هستم چقدر محبت بدست میارم؟ به قول استاد مگه یک انسان چقدر زمان و عمر داره که بتونه با افراد بیشتری معاشرت کنه و مگه قراره با چند میلیارد انسان که تو زمین زندگی میکنن با همه معاشرت کنه و محبوب همه باشه؟ همین قدر که با سه چهار نفر که مثل هم فکر میکنن و زندگی میکنن اگه بخواد معاشرت کنه براش کافیه دیگه. الان اینکه من انتظار دارم وقتی میرم کلاس زبان، همه بچه ها از من خوششون بیاد، یا وقتی مهمونی میرم با همه گرم بگیرم و تو فامیل همه منو تایید کنن و تو خانواده حتی همه منو دوست داشته باشند، واقعا انتظار صحیحی نیست. برای من چیزها و ارزشهایی مهمه که دوست دارم تو اون مسیر و تو اون سبک زندگی کنم و ممکنه شرایط قابل پیش بینی نباشه، مثلا اکثر جاهایی که برم کسی علاقمند نباشه با من معاشرت کنه و بهم توجه کنه، ممکنه تو خانواده هم همه با هم جور باشن و من تنها باشم. ولی مهم اینه که دیگه اون مدت زمان و اون مقدار انرژی و هزینه ای رو که تا الان صرف میکردم تا منم مثل بقیه بشم تا ببینم بقیه کی رو بیشتر دوست دارن، منم خودمو شبیه اون کنم، و تمرکز میزاشتم رو بررسی و تحیلی این مورد، دیگه کلا این مصارف رو بردارم از ریشه و وقت و انرژیم که آزاد شد، این انرژی رو بزارم روی مسائلی که اصل هستن و ذاتا با ارزش هستن. مثلا اصل ساده زیستی، خوش بینی، مثبت اندیشی، صبر زیبا، تلاش و تمرکز رو هدف، بهبود و پیشرفت هر روزه، زیبا شدن درون، زیبا دیدن بیرون بدون آرایش، ایمان و توکل قوی یه خدا، ایمان به توحید، صحبت و همنشینی با خدا، انتظار نداشتن از هیچکس و با همه مهربان و خوش اخلاق بودن، سپاسگزاری، ساخت عادت های خوب و شاد زندگی کردن، بی خیال زندگی کردن و.. کلی چیزهای خوب که اونقدر پربرکت هستند که اگه وارد زندگی من بشن که دیگه من رو بی نیاز از هر انسانی و هر توجهی و معاشرتی میکنن. منم میخوام مثل شما زندگی کنم استاد و مریم جانم. ساده و سبک و شاد و کنجکاو. انشالله مریم جان تو این سفر هم به خواسته اش میرسه. خیلی خیلی ممنونمم از شما بابت هر فایل بی نظیر. خدا قوتتون بده و برای ما حفظتون کنه.
سلااام به استاد عزیزم و مریم جان و همه دوستان
خیلیییی خوشحالم که یه بار دیگه همسفر شما شدم توی این سفر بی نظیر و قراره کلی اتفاقات قشنگ رو تجربه کنیم
این فایل رو من بعد از شنیدن خبر قبولی پسرم توی آزمون فرمان رانندگی گوشش دادم درست زمانی که احساسم فوق العاده بود و کلی از این فایل دریافت کردم
خدا رو شکر میکنم که شما رو دارم و ازتون هر لحظه یاد میگیرم
مریم جان شما هم عین من موهات داره بلند میشه یادمه زمانی که سه سال پیش دیدم موهاتون کوتاهه منم دلم موی کوتاه خواست و کاملا مردونه زدم اونم با منطق درست خودم و هیچوقت پشیمون نشدم با اینکه دیگران بهم میگفتن پشیمون میشی و این کار رو دو بار تکرار کردم و خدا میدونهکه چقدر کارا برام راحت شد حموم کردن در کسری از ثانیه و خشک نکردن و راحت شستن و… و الان بعد از تقریبا سه سال دلم موی بلند خواست و دارم اینکارو میکنم و جالب اینجاست که همون راحتیه هنوز هم هست شستن راحت و خشک نکردن که میزارم خودش خشک بشه و سلامتی کامل موهام بدون هیچ رنگی و الان که دیدم موهای شما هم داره بلند میشه حس خوبی بهم دست داد خدایااااا شکرررت
و اما تجربه شما توی سفر و آرایش کردن منو یاد خودم انداخت اول انرژی ای که باید میزاشتم تا چیزی جا نمونه دوم ساکی که باید اونا رو جا میدادم سوم یک ساعت زودتر بلند شدن و ارایش کردن و در طول روز مراقب خراب نشدنش حالا یا توی سفر یا مهمونی یا هر جایی گاهی وقتا دلم میخواست کل صورتمو بمالم و آب بزنم ولی نمیتونستم و بدتر از همه پاک کردنش موقع شب با اون همه خستگی واااای الان یادم میفته یه جوری میشم ولی به لطف اموزش های شما منم الان دیگه راحت سفر و مهمونی میرم و وقتی بقیه رو میبینم که چقدر انرژی میزارن واسه اینکارا خدارو صد هزار بار شکر میکنم به خاطر این تغییر بزرگ خودم حتی توی روزمرگی هام وقتی تصمیم میگیریم جایی بریم برای یکی دو سه ساعت راحت پامیشم راحت ترین لباسمو میپوشم و راه میفتیم تازه از پسرا و همسرمم زودتر حاضرم بازم الهیییی شکرررر به خاطر ابن تغییر اساسی
در مورد راحت سفر کردن هم خب قبل عید 1402 ما یه سفر 5 روزه داشتیم که البته باز هم به لطف آگاهی هایی که از شما داشتیم خیلییییی راحت سفر کردیم و خودمون رو به جریان الهی سپردیم هر کسی یه گوشه کارو میگرفت و از خدا هدایت میخواستیم که در بهترین زمان در بهترین مکان باشیم که خداروشکررررر همین اتفاق افتاد و این سفر تبدیل شد به بهترین سفر عمرم
اما بزارین یه تجربه بگم از چند روز پیش که به همراه همسر جان و پدر و مادرم راهی یکی از شهرهای استان خودمون گلستان شدیم شهر گنبد یعنی مادرمو واسه درمان همراهی کردیم و چون با خودم بسته بودم که میریم واسه همون کار و برمیگردیم دیگه یه جورایی از اون حس رهایی و جریان الهی فاصله گرفته بودم و یادم رفته بود که این هم یه سفر کوتاه حساب میشه و ممکنه هر اتفاقی بیفته و بعد از اتمام اون برنامه مادرم قصد کرد که جایی بشینه واسه غذا و استراحت و من مخالفت کردم و اوضاع رو سخت کردم و گرما رو بهونه کردم و باعث شد یکم ناراحتی و حس بد پیش بیاد و الان با این فایل متوجه اشتباهم شدم
استادجان و مریم عزیزم فوق العاده ازتون سپاسگزارم به خاطر این اگاهی ها
و بینهایت از خداوند سپاسگزارم به خاطر هدایتم به این مسیر زیبا
دیگه دستم خواب رفت از تایپ کردن و نگه داشتن گوشی
به خدای بزرگ میسپارمتون
سلام ب استاد نازنینم و مریم جون عزیز…
از دیروز تعهد دادم ک پای ثابت سفر ب دور آمریکا باشم تا تو مدار مسافرت قرار بگیرم…
و صبح ک پا شدم بعداز ستاره قطبی اومدم اینجا و دیدم ک بععععله فایل جدید سفرنامه… خدایا شکرت…
استاد عزیزم مرسی بابت این تصاویر زیبا این جاده رو به خدا این درختانی ک انگار دارن سفر سلامتی رو واستون ارزو میکنن و آسمونی ک آغوششو باز کرده برای همراهی شما… زیباست همه چی … دارم عشق میکنم از دیدن مناظر بینظیر و همراهی با چهره های نورانی شما… همین فایل خودش کلی اگاهی داد بهم درباره سفر از اینکه از قالب روزانه ام بیام بیرون و بعد تازه ای از زندگیو تجربه کنم اینکه فکر نکنم تمام زندگی فقط همین شهرو همین مسیر هروزمه و …همین آدما و همین شغل ،اینکه چقدر میتونم رهاتر باشم نسبت به شرایط اطرافم .. این که جهان بی نهایت زیبایی و اتفاقات فوق العاده واسه تجربه کردن داره و خدا مارو واسه همین لذت بردن ها و تجربه ها خلق کرده…
خدایا شکرت
به نام خدای توانا ومهربان.
سلام خدمت استاد گرامی و مریم عزیز و دوستان هم فرکانسی.
من نسبت به سفر به دورآمریکا ارادت خاصی دارم چون اولین بار با اومدن این سریال روی سایت من تونستم از یه سیکل معیوب تمرکز بر نکات منفی و تضادهای بسیاری که به خاطر این ویژگی من رو احاطه کرده بود خودم رو خارج کنم و اهمیت سپاسگزار بودن رو درک کردم و اتفاقات زندگیم با سرعت زیادی همراه با این سریال به سمت مثبت شروع به تغییر کرد.
این روزها من هم در حال سفر و در واقع هجرت هستم اما نه هجرت مکان، دارم یه سری تغییرات بزرگ درشغلم ایجاد میکنم و در واقع همون ساده سازی که شما با سفر آموختید رو دارم یاد میگیرم درشغلم و کارم پیاده کنم و تمام اون پیچیدگی که در شغلم و کارم داشتم رو جمع کردم با مجموعه ای که همکاری داشتم قطع همکاری کردم، کلی وسایل و اسباب کار که به جای لذت باعث سخت شدن کار برای من شده بود رو حذف کردم و میخوام از توی خونه استارت کارم رو بزنم اونم فقط آنلاین اونم فقط با یه موبایل ساده، از چند سال پیش که شغل کارمندی رو ترک کردم و پا در مسیر علاقه ام گذاشتم یه چیزی که من رو آزار میداد همین پیچیدگی و سختی کار جدیدم بود و اینکه کارم بیشتر فیزیکی بود، با اینکه توی این سال ها لذت بردم اما تضادها هم زیاد بود و من نمیتونستم اونطور که باید شکرگذار کارم باشم اما الان که برمیگردم به عقب خدا رو شکر میکنم بابت تمام اون تضادهایی که باعث شد من به وضوح برسم که دقیقا چی میخوام و دوست دارم کارم به چه شکل باشه.
صحبت هایی که مریم جان داشتن رو فقط خانوما درک میکنن و مطمئنا اکثرخانم ها یه دوره ای از زندگیچنین شرایطی رو تجربه کردن و من هم همینطور، یادم هست وقتی مجرد بودم اینقدر اعتماد به نفسم پائین بود که هرگز بدون آرایش روبروی هیچ پسری حاضر نبودم آفتابی بشم حتی بقال سرکوچه، من چهره ی خودم رو قبول نداشتم، قیافه ام رو همینی که هست رو دوست نداشتم و یادم هست اولین تجربه ی سفر مجردیم سخت ترین تجربه ام بود چون همش مواظب بودم که آرایشم خراب نشه و همش نگران بودم که بالاخره میتونیم جایی رو پیدا کنیم که من آرایشم رو تمدید کنم یا خیر.
اما الان به نسبت چند سال پیش چقدر تغییر کردم که کل روتین پوستی من فقط یه مرطوب کننده ی پوسته، که اونم توی این سفر آخر هفته ای با خودم نبردم، استفاده از اونم فقط به خاطر اینه که پوست خشکی دارم که بعد شستشو حالت کشیدگی رو پوستم حس میکنم، البته علاقه به روتین مراقبت پوست و مو دارم اما وابسته به این کار نیستم، هر وقت خونه بودم دوست دارم انجام بدم و پوست و موی درخشان تر و هلتی تری داشته باشم اما اینجوری ام نیست که توی سفر هم حتما باید این روتین باشه، سال ها میشه پول برای لوازم آرایشی ندادم با اینکه خودم هم در صنعت زیبایی فعالیت میکنم.
یه تفاوتی هست بین کسی که برای حرف مردم و اینکه قیافه ی خودش رو دوست نداره آرایش میکنه با کسی که واقعا به این کار علاقه داره توی خونه و حتی وقتی کسی ام نمیبینتش هم دوست داره انجامش میده، من خودم وقتی میخوام کاری رو انجام بدم از خودم سوال میکنم و سعی میکنم درون خودم رو واکاوی کنم، شده جایی دوست داریم آرایش داشته باشیم اما چون محیط مذهبی بوده و اون آدم هایی که قرار بوده توی جمع شون حاضر بشیم آدم های مذهبی و گاها متعصبی بودن که اگر آرایش میکردی حتما قضاوتت میکردن آرایش نکردیم نه برای اینکه عزت نفسمون بالاست بلکه برعکس چون عزت نفمسون پائینه و تایید اون جمع مذهبی برامون مهمه.
اما سفر…
کل زندگی یه سفره، یه سفری که میتونیم با آسون گرفتن به خودمون و دور و بری هامون لذتبخش تر طی طریق کنیم و رشد کنیم یا با علف های هرز باورهای محدود خودمون رو توی قواعد فراوان قرار بدیم و مقاومت داشته باشیم.
این روزا خیلی اهمیت آسونگیر بودن رو بهتر درک کردم، تا همین چند وقت پیش که زمان زیادی ام ازش نگذشته به خاطر کمالگرایی زندگی رو سخت کرده بودم به خودم و اطرافیانم سخت گرفته بودم، روی هر حرف و واکنشی حساس شده بودم، خیلی زیاد در برابر اوضاع بیرونی مقاومت داشتم اگر یه روز نمیتونستم اون برنامه ی روزانه ام رو داشته باشم و اون قدم هایی که برای اهدافم تعیین کردم رو بردارم و کمی به خاطر یه مهمونی یا یه سفر کوتاه دو روزه، اون روتین به هم میخورد خیلی از نظر احساسی درگیر میشدم چون مقاومت داشتم در برابر اوضاع و میخواستم همه چیز تحت کنترل من باشه، الان متوجه شدم که این تاکید بر ثبات و اینکه حتما یه برنامه ی مشخص و از پیش تعیین شده باشه باعث میشه راه رو بر هدایت خدا ببندیم و دستان خدا رو محدود کنیم.
سفر باعث میشه آدم از قالب ها فاصله بگیره و روی جریان هدایت سوار بشه و مقاومت ها رو بزاره کنار و رهاتر بشه و اجازه بده به خودش که رشد کنه.
من خیلی امید دارم که با پیگیری فایل های جدید سفر به دور آمریکا بتونم با تمرکز روی اونا و تجسمش، یه سفر دلپذیر رو برای خودم خلق کنم چون من هم خیلی وقته که به سفر دور نرفتم و خیلی بهش نیاز دارم.
به نام خداوند مهربان
سلام خدمت استادای عزیزم که دست های ارزشمند خداوند مهربانم در زندگیم هستم
و سلام خدمت تک،تک اعضای خونواده عزیزم
خدایا شکرت که امروز هم فرصتی بهم عطا کردی که رد پایی از خودم به جا بزارم
خدایا شکرت که هدایتم کردی سمت این فایل ارزشمند
نمیدونید با چه ذوقی فایل رو دانلود کردم و از اول تا آخرش رو با چه دقتی گوش کردم
هر سری که یکی از فایل ها رو گوش میدم یا میبینمش یه گره کور توی ذهنم باز میشه
یه جورایی به اون گره کور از دید وسیع تر و جدیدی نگاه میکنم منظورم از وسیع و جدید اینه که میشه بازش کرد یعنی راه حل داره
اینجوری امید،سرزندگی،ذوق وشوق تو وجودم پدیدار میشه
مثل موضوع مهمی که دست مریم جانم درد نکنه مطرحش کردن
موضوعی به نام احساس لیاقت؛
چیزی که توی وجودم خیلی کم میتونم ببینمش و جالبه که توی بیشتر گفتار و رفتار هام به صورت خیلی هوشمندانه مخفیه جوری که اصلا فکر نمیکنم وجود داشته باشه
همین دیروز بود که من برنامه ریزی کردم که برم فلان قرص مولتی ویتامین رو بگیرم بعد صبحونه بخورم یا برم فلان کرم ضد آفتاب گرونه که کم،کم قیمتش سیصد چهارصد تومان رو بگیرم یا برای شب فلان کرم رو بگیرم
و پیش خودم فکر میکردم اینا لازمه باید باشه و نگم براتون از حوصله یی که باید برای همه اینا خرج کنی
من همیشه طرفدار سادگی هستم ولی خیلی کم پیش میاد از این علاقه ام استفاده کنم شاید نه صد البته باید اساسی روی عزت نفس و احساس لیاقتم کار کنم
چون من وقتی برنامه هایی مثل روتین صبح و شب برای مراقبت از پوست و مو و نمیدونم موقع بیرون رفتن فلان لباس و فلان آرایش بخوام انجام بدم زندگی خیلی برام پیچیده و سخت میشه نمیتونم از زندگیم لذت ببرم چون بخاطر انجام این کار ها باید از خیلی چیز ها بگذرم
باید یاد بگیرم و همش برای خودم دیکته اش کنم که من بدون هیچ عامل و دلیلی ارزشمند هستم چون به این دنیا اومدم ارزشمندم نیازی نیست چیز های مثل شغل آنچنانی یا آرایش و لباس های آنچنانی ارزشمندی منو تعیین کنه
کسی که اعتماد به نفس بالا داره خودشو لایق بهترین ها میدونه
باید خودمونو لایق بهترین روابط، بهترین ثروت ها،بهترین مکان ها برای زندگی و…بدونیم چون زمانی که خودمونو بی قید و شرط لایق بهترین ها بدونیم نعمت های لاشمار خداوند وارد زندگی مون میشه
باید خودمونو همین جوری که هستیم بپذیریم با همین قیافه با همین اندام چه چاق چه لاغر باید بپذیریم که خدا ما رو همین جوری که هستیم دوست داره نیازی نیست حتما فلان اندام و فلان آرایش ایده آل رو داشته باشیم
اول سپاسگزار خداوند متعالم هستم و بعد سپاسگزار شما دو عزیز که اینچنین زیبا آگاهمون میکنید
واقعا با تمام وجودم این رابطه زیبا و دوست داشتنی شما رو تحسین میکنم خیلی زوج زیبایی هستید و من چقدر سپاسگزار خداوندم هستم که چشمانی زیبا و بینا بهم عطا کرده تا زیبایی رابطه شما رو ببینم،تحسین کنم،بخوام و همچین رابطه یی رو تجربه کنم
و جا داره تحسین کنم زیبایی و نظم این کشور زیبا رو که با چه دقتی به همه چیز فکر میکنند جوری که میان برای هر ایالتی ویزیتور سنتر و بروشور هایی میزارند که زیبایی و خود اون ایالت رو معرفی کنه
واقعا دمشون گرم
خدایا شکرت
هر جا هستید انشاالله در پناه رب شاد،پیروز،سالم،ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید
خدانگهدار
به نام خداوندی که توانایی نوشتن بهمون بخشید
سلام به همگی
تحسین میکنم مسیر به این زیبایی و تمییز را ، تحسین میکنم مریم بانو عزیز رو که هرروز بیشتر تلاش کرد و خودش را آسان کرده برا زندگی و تغییرات چشمگیر ،تحسین میکنم عشق و علاقه مریم بانو را به استاد عزیز و متقابلا ،تحسین میکنم مدام خدارو شکر گویی این زوج مهربان را،
این تغییرات مریم عزیز نشان میده که فقط کافیه بخواهیم و تلاش کنیم و روند تکاملی رو طی کنیم
من هم اوایل خیلی حساس بودم که همه چیز سر جای خودش باشد و غیر این عصبانی ام میکرد ولی کم کم خواستم و روند تکاملی رو طی کردم و خدا رو شکر خیلی بهترم ولی باید بهتر از این شوم ،تو مسافرت که خیلی راحت شدم و خیلی آسان میگیرم ،عاشق مسافرت هستم و خدا رو شکر امسال چند تا مسافرت رفتم و کسانی که همراهمون بودند میگفتند چقدر بهتر میدانید در سفر چیکار باید کرد مثلا در بخش غذا ، اگه لازم باشه قبل از گشت و گذار برنامه غذا حل شده است و بعد از تفریح آماده هست ،و هر اتفاقی که می افتد سعی میکنم بگویم حتما خیریت دارد و میپذیرم و راحت قبولش میکنم و احساس میکنم در سفرهای جدید خیلی بیشتر بهم خوش میگذره تا قبل که حساس بودم البته نتیجه الان حاصل از آموزهای استاد و خواستن خودم بوده و هرروز بهتر از روز قبل در مسیر تکامل قرار دارم خدارو هزاران مرتبه شکر ،البته خیلی جای بهتر شدن دارم و تلاش خودم و میکنم
خدارو شکر از اینهمه زیبایی که استاد عزیز و مریم بانو مهربان با عشق به ما نشان میدهند
این دعای استاد را خیلی دوست دارم و براتون آرزو میکنم
در پناه خداوند یکتا شاد، پیروز، سلامت و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید .
سلام و عرض ادب و احترام و خدا قوت به استاد عباسمنش و یاور و عزیز دلشون خانم شایسته که الحق این فامیلی برازنده ایشون هست و یه سلام هم به اون کسایی که واقعا یه جهاد اکبر برای کنترل نجواهای ذهن و تغییری بنیادین درشخصیت
و دیگر حوزه ها مالی، سلامتی، عزت نفس، معنویت و روابط به راه انداختند.
یه جایی روی دیوار مدرسه چند تا جمله جالب خوندم نوشته بود:(سختترین قدم قدم اول است مثله یه کودک که تازه میخواد راه رفتن را تجربه کنه یا یک انسانی که به هر دلیلی یه مدت از نعمت راه رفتن محروم بوده و دوباره خوندم: انسانها شکست نمیخورند بلکه تلاش خود را متوقف میکنند و جایی دیگر هم خوندم هر وقت اهدافت مهمتر از خوابت شد میتونم بهت بگم که به یک درصدی ها خوش اومدی و ما بچه های گروه تحقیقاتی عباس منش جزو اون یک درصدی های جهان هستیم که یک روزی به خاطر تسلیم و رها بودن و سپردن خودمون به دامان خداوند به طرز معجزه آسا به این سایت بینظیر هدایت شدیم و با خود و خدای خود عهد و پیمان بستیم و تعهد دادیم که تمام شرایط و اتفاقات ما توسط خودمون رقم میخوره چگونه توسط فرکانسهایی که به جهان هستی ارسال میکنیم و به هیچ وجه وبه هیچ وجه نمیتونیم اینو قبول کنیم که مقصر شرایط حال حاضر ما عوامل بیرونی (پدر، مادر، تورم، دلار، جامعه، اقتصاد، دولتمردان و….) و هزاران چیز دیگر که به راحتی میشه خودمون را توجیه کنیم و اونا را مقصر بدونیم.
استاد عزیزم فایل سفر به دور امریکا قسمت 193را با عشق بارها و بارها دیدم و چقدر اشک شوق ریختم از این همه زیبایی که واقعا نمیشه و زبان و کلام ناتوان هست از گفتنه این همه نعمات فراوان خداوند
فقط بارها و بارها اشک ریختم و گفتم خدایا صد هزار بار شکرت به خاطره این همه (تمیزی این کشور، وسعت زمینی، سرسبزی فراوان، انسانهای مثبت نگر و قانونمد و متعهد، فراوانی از همه نظر در این کشور و….)
بسیار از خداوند شاکرم که توفیق به ما داد که توسط شخصی که از هیچ به هر انچه که در زندگیش میخواست رسید و انقدر سخاوتمند است که ما را هم در داشته ها و دیده هایش شریک میکنه و این به ما ثابت میکنه که تا دیگران در مورد هر چیزی حرف میزنند و قضاوت میکنند باور نکنیم چون اون امریکایی که من میبینم با اون چیزی که دولتمردان در ذهن مردم جا میندازند 360درجه فرق میکنه.
فقط میتونم بگم نوش جونت استاد عزیزم شما یه زمانی بذر ایمان، تعهد، توکل، جهاد اکبر، کنترل ورودیهای ذهن، شکرگزاری داشته هاتون و…. را کاشتی و امروز داری نتایج اون محصولات را میگیری و به ما نشون میدی و من الگویی بهتر از شما در همه حوزه ها پیدا نکردم.
باز هم از صمیم قلب هزاران هزار بار خدا را سپاسگزارم که این شرایط را برای من و دیگران فراهم کردید و نشون دادید که انسان واقعی کسی است که حرف و عملش یکی باشه وبه قول خودتون ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است.
باز هم سپاسگزارم ببخشید من بابد برم سره کار باز هم برمیگردم.
ممنون که وقت گذاشتید و احساس قلبی من را شریک شدید ممنون.
به نام خداوندی که منو خالق آفرید تا خودم خلق کنم زندگیم رو
سلااااااام سلااااااااام و سلااااااااااام خدمت استاد عباسمنش، خانم شایسته و همه دوستان عزیزم
بینهایت هر روز، هر لحظه و هر حال سپاسگذار خداوندم که منو به این مسیر الهی و پر از آگاهی هدایت کرده و من هر روز و هر لحظه دارم رو خودم کار میکنم و هر روز دارم رشد میکنم؛ کوچولو، آهسته و پیوسته
استاد تحسینتون میکنم این آزادی و استقلال مالیتون رو، استقلال و آزادی زمانیتون رو و استقلال و آزادی مکانیتون رو و اینکه هدایت شدین به بهترین، زیباترین و ثروتمندترین کشور دنیا؛ تونستین با این آزادی این تراک خفن و حرفه ایی رو بخرین و کمپر روش سوار کنین و هر جا و هر زمان دوست دارین برین مسافرت و این استقلال زمانی و مکانیتون این فرصت رو بهتون میده هر وقت هر جا دلتون میخاد برین، هر زمان دوست دارین برین مسافرت برین سفر و هرچقدر دوست دارین بمونین که بخاطر داشتن استقلال زمانی و مکانیتون هست.
استاد بینهایت تحسینتون میکنم بخاطر رابطه عاطفیتون: قطعا با توجه به مدار و شخصیتتون همچین پاداشی خداوند بهتون میده و شما بازهم آزادانه با خانم شایسته هر جا و هر وقت دلتون میخاد میرین سفر
و از همه مهم تر اینکه شما هدایت شدین به خواستتون در زمینه شغلیتون که مختص به مکان و زمان نباشه و این سبب میشه برین کل آمریکارم بگردین و در کنارش کارتون و بیزنستون و عشقتون و تفریح و لذتتونم هست؛ آره کار، تفریح، عشق، لذت وکسب ثروت یکیه جدای از هم نیست.
واقعا لذت بردم، واقعا یاد گرفتم و کلی خواسته در من شکل گرفت که منم آزادی میخام، منم میخام دنیارو تجربه کنمم، منم میخام زندگی رو تجربه کنم؛ بعد آشنایی با شما من یه سفر رفتم، قبلش سفر رفته بودم ولی بعد آشنایی با شما یه سفر یه هفته ایی با ماشینم رفتم و تو اولین تجربه ام هر روز و هر لحظه میگفتم از این زیبا ترم داریم؟ از این تجربه بهترم داریم؟ یعنی خدای من شاهده خدا هر لحظه داشت منو شگفت زده میکرد، منو سوپرایز میکرد؛ من رفتم به استان زیبا و سر سبز گیلان؛ ینی تو این 1 هفته جایی نبود من تو رشد نرفته باشم، روزی 5 الی 6 لکیشن با اتفاقات هیجان انگیز که خدا برام برنامه ریزی میکرد و هر روز بهترو زیبا تر از روز قبل؛ میتونم بگم بهترین سفر عمرم بود، بهترین روزای زندگیم بود؛ استاد این خواسته استقلال و سفر زمانی در من شکل گرفت که من شمارو دیدم، که من سفر به دور آمریکارو دیدم که من زیبایی هارو دیدم، و شمام به همین دلیل دارین سفر به دورآمریکارو منتشر میکنین که من توجهم بره رو زیبایی، بره رو فراوانی و کیفیت و استاندارد های زندگی شمارو ببینم و کلی خواسته در من شکل بگیره: استاد واقعا سپاسگذارتونم و اینکه به همون اندازه که شما تو سفر رشد میکنین، شما تو سفر تجربه کسب میکنین به همون اندازه منم با دیدن شما رشد میکنم و تجربه کسب میکنم و به همین دلیل بوده که اون سفر انقدر برام لذت بخش بوده چون شمارو دیدم و بعد اون سفر متوجه شدم که چرا همش شما دوست دارین تو سفر باشین واقعا سفر کلی موهبت داره برا آدم
استاد بهتون تبریک میگم این سبک زندگیتون رو این آسان گیری شمارو: قطعا من هم میتونم به عنوان یک مرد درگیری هایی مثل یه خانم رو داشته باشم مثلا من یه عروسی میخام برم باید برم پیرایشگاه اصلاح کنم، سشوار بکشم و به موهام چسب و تافت و اینا بزنم؛ البته این یه مثال بود و خیلی از این دست مسائل ولی از وقتی با شما آشنا شدم سعی کردم تو لباس پوشیدنم مثل شما راحت بگیرم وچقدر خوب که خانم شایسته این موضوع رومطرح کرد توضیحات خودشون رو از قبل و بعد از کار کردن رو خودشون دادن وقتی منم دارم به قبل و بعدم فکر میکنم دیدم آره منم خییییلی تغییر کردم، خیلی بزرگ شدم، خیلی رشد کردم و برام لذت بخش تر بوده که قراره این رشد کردنه این بزرگ شدنه ادامه دار باشه
بنظر من چون استاد شما عاشق استقلال عاشق آزادی هستین: راحت میگیرین توی همه موارد و سال هست که تو خونه بدون اینکه یه مسافتی رو طی کنید و مثلا تو صف باشین موهاتون رو اصلاح میکنین و تو لباس پوشیدن راحتین؛ و به این طریق دارین لذت میبرین از زندگیتون دیگه؛ واقعا نوش جونت استاد این لذتی که شما هر لحظه و هر ثانیه دارین تو زندگیتون دارین تجربه میکنین.
استاد عاشقانه منتظر قسمت های بعد هستم خیلی دوستم دارم
خدایا منو به راه راست راه کسانی که به آنها نعمت دادی هدایت کن
خدایا منو به مسیر شرایط اتفاقات ایده ها و انسان هایی هدایت کن با تک تک سلول های بدنم از تک تک لحظات زندگیم لذت ببرم
خدایا منو هدایت کن به استقلال زمانی، استقلال مکانی و استقلال مالی
خدایا شکرت