سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 194 - صفحه 7

596 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    علیرضا خنجری گفته:
    مدت عضویت: 1974 روز

    سلام سلام

    امیدوارم حالتون خوب خوب باشه

    سفر چقدر حال میده

    اونم سفر هدایتی

    دوره جدید هم داریم

    اونم چه دوره ای استاد

    استاد بابا اینا همین امروز بزار رو سایت

    من

    ادمی هستم ک احترام زیادی برای همه قائلم

    ولی احترامم از درونم نمیاد

    مثل عطری نیست ک خود ب خود خوش بو کنه

    از خودم میکنم

    احترام میزارم ک بقیه بگن عجب ادم خوبی هستی

    احترام میزارم تایید بقیه را بگیرم

    احترام گذاشتن کاری خیلی خوبی و درستیه

    ولی نیت کارم اشتباهه

    به قول پیامبر ثواب کاری به نیتش ن ب عملش

    منم میخوام احترام گذاشتن به بقیه را بیشتر کنم

    ولی احترامی ک خود ب خود باشه

    ن از خودم بکنم

    همگی در پناه الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  2. -
    نسرین سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2537 روز

    سریال سفر به دور آمریکا قسمت 194

    به نام رب سفر و تغییر و تحول درونی

    با سلام خدمت استاد عزیزم مریم خانم و همه ی دوستان همسفرم

    خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان این آگاهی ها همراه بشم و هر بار یکم هوشیاتر و بیدارتر

    استاد عزیزم و مریم خانم با تمام وجود پذیرای اون لبخندهای روی لبتون و اون گشادگی چهرتون هستم چون قلبم اصل بودنش رو داره تایید میکنه

    با دیدن عکس زیباتون ی چیزی یادم اومد و اون این بود که من قبل از اودن به این مسیر خیلی از عکس گرفتن فراری بودم به خاطر عزت نفس پایینی که داشتم که فکر میکردم زیبا نیستم و احساس لیاقت و ارزشمندی نمیکردم و بنابراین از دوربین و موبایل و امثالهم گریزان بودم .الان خیلی بهتر شدم ولی هنوز هم یکم مقاومت هست

    الان که خوب فکر کردم ی دلیل دیگه هم داشت و اونم این بود که آدم ها وقتی عکس میگرفتن خودشون نبودن ی لبخند فیک که نبود رو ایجادش میکردن و من نمیتونستم این کار رو بکنم و همیشه هم از این موضوع ناراحت بودم که چرا من این مهارت !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! رو ندارم و از این جور حرفها

    اما از وقتی که اودم توی این مسیر فهمیدم که اتفاقا این یک نشانه اس که من دوست دارم خودم باشم دوست ندارم نقابی داشته باشم برای اینکه خندان دیده بشم در حالی که واقعا نبودم

    الان که دارم مجدد عکس شما رو نگاه میکنم دقیقا متوجه میشم تفاوت بین لبخند واقعی که نشان از رضایت درونی داره با ی لبخند جعلی که صرفا برای تایید گرفتن از دیگرانه اولی پایدار و با ثباته و همیشه رد و اثرش هست دومی گذرا و لحظه ایه و چند لحظه بعد وجود نداره !!!!

    همین الان که دارم کامنت این فایل رو مینویسم برق یهو قطع شد و لپ تاپم هم که امروز صبح فراموش کرده بودم شارژش کنم داره چشمک نمام شدن شارژش رو میزنه و باید خاموش بشه و همین ی تمرینیه برای کنترل ذهن من

    بنابراین لپ تاپ رو خاموش میکنم و خودکار و برگم رو برمیدارم و میرم بیرون توی حیاط تا نوشتنم رو ادامه بدم تا زمانی که برق بیاد آخه من با گوشی راحت نیستم تایپ کنم .جالبه توی همین فایل هم استاد راجع به تضاد کولر صحبت کردن و من هم الان با تضاد برق روبرو شدم و میخوام بررسی بکنم رفتار خودم رو در باره این تضاد .

    خوشحالم که اینقدر تغییر کردم که با این اتفاقه مثل اکثریت مردم اینجا نیستم که توی همچین مواقعی داد و بیداد راه بندازم و بد وبیراه که این چه وضعیه .تازه خیلی ها هم این ساعت صبح که ساعت 8 صیحه و برای ما بچه های سایت خیلی از بیدارشدنمون گذشته خواب بودن احتمالا و با این اتفاق الان با ی حس خیلی بدی از خواب بیدار شدن و دارن گله میکنن که خوابشون بهم خورده و ……

    اما ما یاد گرفتیم ذهنمون رو کنترل کنیم و جور دیگه ای به این قضیه نگاه کنیم که حسمون بد نشه و بنابراین من الان توی حیاط کارم رو ادامه میدم هرچند هوای بیرون هم گرمه اما خدا رو شکر سکوت و آرامش حیاط و محیط کار نوشتن رو خیلی راحت تر میکنه

    داشتم میگفتم تغییر زاویه دید این روزها سرگرم دوره عشق و مودت استاد هستم ی دوره ی بی نظیری که فکر میکنم هرکی میخواد شروع کنه به خریدن دوره های استاد اول باید از این دوره شروع کنه چون واقعا کلید رسیدن به همه چیز رو توی همون جلسه اول توی دستت میزاره حالا بماند چه چیزهایی در جلسه های بعدش گفته میشه که من هنوز ازش خبر ندارم

    خلاصه توی جلسه اول این دوره بحث اصلی استاد در مورد به صلح رسیدن با خودمون با روح الهیمونه برای رسیدن به همه ی خواسته ها و این جلسه برای من همزمان شد با این فایل که باز هم مریم جان در مورد خودشون که صحبت میکردن باز موضوع حول و حوش خود ارزشی و به صلح رسیدن با خودمون

    مریم جان صحبت های شما من رو برد به دوره ی دوازده قدم و اون جلسه ی عزت نفسی که شما به عنوان ی الگوی خیلی خوب برای اولین بار شروع کردین به صحبت کردن در مورد خودتون و موضوع آرایش کردنتون و چقدر این صحبت ها برای من شیرین و دلچسبه چون بیاد آوردم که حتی قبل از امدن به این مسیر هم درگیر این حواشی نبودم خلی نمیخوام بگم آرایش کردن ی چیز بده نه هر کسی که دوست داره و این کار حس خوبی بهش میده و این کار رو برای دل خودش انجام میده نه برای تایید گرفتن از دیگران میتونه این کار رو انجام بده اما امان از وقتی که بشه اولویت برای پر کردن خلاها و جلب توجه

    یادمه قبل از امدن به این مسیر کیف آرایش من ی کیف خیلی خیلی کوچولو بود با ی رز لب و ی ضد آفتاب چون روزی چند بار می رفتم بیرون برای کارم که همون هم چقدر برام سخت بود زدن ضد آفتاب و شستنش

    ولی الان دیگه همون هم نیست فقط ی رژ لبه چون اصلا بیرون نمیرم و کارم داخل خونه اس و تنها آرایش من محدود میشه به زمانی که میخوام عروسی چیزی برم

    یادمه همون قبل از آشنایی با استاد وقتی مسافرتی میرفتم و میرفتم توی سرویس های بهداشتی مخصوصا اول صبح 99 درصد خانم ها و دخترها ی کیف آرایش دستشون بود و نیم ساعت فقط پقت میذاشتن برای ٰایش کردن از این بزن و از اون بزن و من واقعا برام جای سوال بود چرا اینهمه سختی

    اتفاقا همین دیروز که رفته بودم موهام رو کوتا کنم توی آرایشگاه و پوست یک دختر خانم رو که اونجا بود دیدم که پر از لک بود ی نگاهی به آینه انداختم و همون جا شکر گزاری کردم از خدای خودم به خاطر نعمت پوست صاف و یکدستی که بهم داده که بدون هیچ ماده ی بیرونی میدرخشه که البته با دوره قانون سلامتی این درخشش و شفافیت به اوج خودش رسیده بود

    الان که دارم فکر میکنم من توی این زمنیه خیلی خیلی با خودم در صلح قرار گرفتم و بقول استاد میتونم ادعا کنم توی این جنبه خیلی خوبم چون همیشه قلبم دنیال اصل این موضوع بوده و هست ی اصل بی نقاب و بیریا که بقول استاد از قبل از تولدمون هممون این آگاهی رو داشتیم و حتی تا چند سال بعد از تولد هم خوب اجراش میکردیم اکا کم کم باورهامون شکل گرفت و این اصله کمرنگ شد البته توی جامعه ی ما خیلی بیشتر چون من هرچی توی این سریاله مرد و زن بچه ی آمریکایی دیدم همه نشان از هماهنگ بودن با این اصل داره چیزی که توی جامعه ی ما به سمت دور شدن از این اصل داره ویش میره و چقدر خانواده ها بجای سرمایه گزاری کردن روی خودشون دارن برای نقاب بیشتر داشتن خرج میکنن جوری که الان دختر کوچولوهای ابتدایی هم همشون ی کیف ٰآرایش دارن پر از رژ لب و برق لب و …… و کم کم داره این باور در اونا شکل میگیره که همین جور ی زیبا نیستن و حتما باید ٰآرایش کنن تا زیبا دیده بشن هرچند من دارم سعی میکنم به خواهرزادم بگم که اون بدون ٰآرایش هم زیباست و نیازی به این چیزها نداره و خداییش هم همین جوریه که وابسته نشه به این عوامل بیرونی اما باز هم این قضیه هست .

    خدا رو شکر برق هم اومد و من اومدم داخل و بقیه ی کامنت از لپ تاپم

    ی موضوع دیگه که مریم جان در موردش صحبت کردن در مورد ساده گرفتنه :

    چیزی که من واقعا قبل از اومدن به این مسیر توش مشکل داشتم که البته تمام اعضای خانواده همین طوری بودن که هر موضوعی رو آنچنان پیچیده میکردن که جز سختی و رنج چیزی براشون نداشت .اما خدا رو شکر از وقتی که سریالهای مستند این سایت شروع شد و من دیدم واقعیت زندگی استاد و مریم جان رو سعی کردم که خودم رو بهبود بدم در این زمینه و خدا رو شکر خیلی بهتر شدم مخصوصا در مورد کنار اومدن با قضیه نبود دسشویی توی طیبعیت که واقعا برام زجر آور بود قبلا ولی الان خیلی بهتر شدم در موردش و البته در تمام ابعاد زندگیم سعی کردم اون سختی گیرهای گذشته رو نداشته باشم و ساده بگیرم و بیشتر لذت ببرم

    استاد جان شما توی فایل مصاحبه با من قسمت 6 وقتی دارین در مورد سبک شخصی خودتون توضیح میدین و رابطه ای که دارین میگین آقا خیلی ها اصلا توی مدار دیدن و درک این رابطه ای که من میگم و بر اساس توحید شکل گرفته نیستن و مثال اون خونه ای رو میزنین که میگین اگر این خونه رو بدین به ی نفر که توی مدار ثروت نیست و بهش بگین این خونه فقط مالیاات سالانش 5 میلیارده ( البته اون موقع دلاری ده تومن ) اون نمیتونه بپذیره این رو و درکش کنه و پس میزنه اونجا شما میگین چند سال به خودتون فرصت بدین اونوقت تازه درک میکنین من چی میگم

    و من خودمم هم سال اولی که با شما آشنا شده بودم میشنیدم اما درک نمیکردم که رابطه ی عاشقانه و بدون وابستگی یعنی چی. اما الان بعد 5 سال دارم درک میکنم که اونموقع چی میگفتین چون 5 سال با شما و مریم جان بودم و دیدم زندگی شما و رابطه ی شما رو و تایید شد برام

    الان که مریم جان داشتن صحبت میکردن من خدا رو شکر کردم که میفهمم چی داره میگه چون خودم هم تجربه کردم و دیدم نتیجه زندگی بدون آرایش کردن رو و بنابراین درک میکنم با تمام وجودم چی میگه

    الان درک میکنم وقتی شما میگین میشه ی نفر رو خیلی دوست داشت اما بدون وابستگی یعنی چی چون خودم هم تجربش کردم و ازش گذر کردم

    آقا من عاشق این گستردگی این آمریکا شدم که تا چشم کار میکنه شما وسعت میبینی اصلا مگه میشه زاویه دید آدم محدود بشه با اینهمه گستردگی با این سفره سبز رنگی که جلوی چشمش گسترده شده و هرجایی که میری هست و بی نهایته و فراوانه

    چقدر این ویزیتور سنترها کار لذت بردن و سفر کردن رو راحت کردن که منو رو میزارن جلوت و میگن بفرما و لذت ببر انتخاب کن و تجربه کن

    چقدر لباس اون خانمه رنگارنگ و خوشگل بود چشمام رنگی رنگی شدن چقدر خوبه آزادی در پوشش هر لباسی که دوست داری رنگارنگ بی رنگ کوتاه بلند نیم تنه و ….. بدون قضاوت شدن و برچسب خوردن

    چقدر دیدن اون راحتی و ریلکسی اون دختر بچه روی اون نیمکت چوبی داخل ویزیتور سنتر لذت بخش بود که رها و آزاد کاری که دوست داشته توی اون لحظه انجام بده رو داره تجربه میکنه و چقدر من هم دوست دارم تجربش کنم که وقتی میرم جایی و دوست دارم کاری انجام بدم کاری که به من لذت میده و به دیگران هم آسیبی نمیرسونه بتونم انجامش بدم و نگران قضاوت شدن نباشم درست مثل این بچه .ان شالله اگر زمانی خودم بچه داشتم با این آگاهی ها ی جوری تربیتش میکنم که در تجربه کردن خواسته هاش رها و آزاد باشه

    خواستم بگم اون درخته چقدر زیباست و اون بطری ها و ….. بعد ی لحظه به خودم اومدم و گفتم اینجا همه چیز زیباست پس اصلا نمیشه برچسب زد به چیز خاصی فقط باید گفت شگفت انگیزه همه چی تمیز زیبا مرتب

    اوه اونجایی که مریم جان گفتین من الان دارم زندگیم میکنم :

    و دقیقا زندگی من هم همینه من تازه توی سن 40 سالگی با آگاهی های استاد آشنا که شدم تازه فهمیدم که اونهمه مدرسه رفتن و درس خوندن و شاگرد زرنگ و نمونه بودن هیچ کمکی به من نکرده و باید تازه بشینم سر کلاس اول و از اول همه چیز رو یاد بگیرم از کسی که خودش ی الگوی خوبیه چون اونهمه الگو که توی مدرسه و اجتماع من داشتم و پذیرفته بودم خودشون چیزی نداشتن که به من نشون بدن و برا همین هم من چیزی یاد نگرفته بودم .خدا رو شکر این 5 سال به اندازه تمام اون 40 ساله آگاهی کسب کردم و زندگی رو زندگی کردم واقعا .پتانسیل وجودم فعال شد

    ی نکته ای مریم جان گفتن که :

    استاد آدم رو آگاه میکنن که کانسپت سفره چیه

    و هین ویژگی خوب استاد باعث میشه که فرد از قبل بدونه توی چه محیطی قراره بره و چقدر نداشتن همین ویژگی باعث اختلاف میشه توی سفرها وقتی از قبل شرایط کلی گفته نمیشه .شده خود من و خواهرم با دامادمون میخواستیم بریم بیرون و ایشون به ما نگفتن اون جایی که میخوایم بریم چجوریه و وقتی رفتیم دیدیم خیلی سخته بود برای ما خانم ها حتی عبور از اون منطقه و همین باعث ناراحتی و دلخوری میشد

    خدا رو شکر برای این آگاهی ها سپاسگزارم استاد و مریم جان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
  3. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1287 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    سلامی دوباره به شما که ما را باز هم به رویاهایمان بردید و صبح که چشمانمان را باز کردیم در جاده‌ای به سوی ایالت آلاباما بودیم. نمی دانید که چقدر خوشحال هستیم شما را در ترک کمپر می بینیم و خودمان را در بالای آن و روی سقفش تصور می کنیم که نشسته آیم و با شما همراه این سفر هستیم. اما این بار کم و بیش قلق سفر دستمان آمده و می دانیم که هم خودمان ان جا هستیم و هم به لطف خانم شایسته تصاویر آن را همزمان می بینیم. خدایا شکرت که تو چقدر بزرگی. هم اساتید ما هستند و هم پای سفر ما. خدایا شکرت.

    در ایالت آلاباما هستیم. جاده های سبز اشنا، تمیز ، زیبا، آسمانی ابی و پرچم آمریکا در اهتزاز.

    هیچ جا خونه آدم نمی شه.شعار ایالت الا با ما است اما ما احساس می کنیم که شما در هر مکانی که باشید آنقدر آرامش دارید که همان جا خانه شما است فقط شکل آن تغییر کرده است.

    در این ویزیتورسنتر نقاط دیدنی را دیدیم و باز سوار بر ترک از روی پل عبور می کنیم و به ایالت می سی سی پی می رسیم.فقط این بالا روی سقف باد گرم کمی اذیت می کند ولی ما لذت می بریم.

    ماشاالله چقدر موهای خانم شایسته زیباتر شده است. و حالا از خودشان صحبت می کنند و ما را هم به یاد گذشته می اندازند که ما هم چقدر تغییر کرده ایم .

    اولین سفرتان که دوست داشتید تمام لوازم ارایشیتان را همراه ببرید ولی اکنون فقط یک وسایل جزعی.و مقایسه با اکنون و گذشته که چقدر اعتماد به نفس شما بیشتر شده و چقدر تغییر کرده اید. بیدار شدن در طول زمانی که شما با استاد و آموزه های ایشان آشنا شدید و هر سفری برایتان یک دگرگونی بود برداشتن پایتان از روی ترمز بود و تایید گرفتن از دیگران پایتان را بیشتر روی ترمز فشار می داد و حالا چقدر رها هستید و آزاد.واقعا شما دو نفر را کنار یکدیگر که می بینیم کیف می کنیم ، لذت می بریم و از صحبت کردن شما ما هم غرق در شادی می شویم. خدایا شکرت.

    حالا هر روز هر دو زیباتر ، جذابتر، شادتر، دلنشینتر، ……..هستید. شجاعتی که خانم شایسته دارند قابل ستایش است و تغییرات ایشان را اگر بر روی نمودار ببریم نقطه انتهایی آن از بالای جدول بیرون می زند و روز به روز بیشتر با خودشان به صلح می رسند.

    زیبایی روح و جسم همزمان با هم.

    ما هم به چشمان خانم شایسته همیشه نگاه می کنیم و لذت می بریم از این همه زیبایی. از این همه صداقت و پاکی که در نگاهشان است و قلبشان را ما در مردمکهای چشمشان می بینیم . قلبی که به بزرگی همه دنیاست.

    کولر ماشین خراب شد و هوای گرم که در می سی سی پی است شما را روانه نمایندگی می کند و در نهایت باید پنج روز ماشین تحت تعمیر باشد ولی با کمی توضیح مشکل رفع شد ولی این مسیله که پیش آمد باز هم به خانم شایسته ثابت کرد که چقدر تغییر کرده اند و همسفری بی نظیر هستند و در کنار استاد لحظات خوبی را که هر دو تحت هدایت خداوند هستید را دارید و خواهید داشت.

    اولین سفری که با استاد رفتید و وسعت زندگی را درک کردید و اکنون به یاد می آورید این همه تغییر و تحولی را که با خواست خودتان و هدایت خداوند و هم نشینی با استاد برایتان رقم خورد و چالشهای زندگیتان را که به نحو احسن از پس آن بر آمدید.

    در سفر انسانها بیشتر به عمق وجودش پی میبرند و نقابهایش را مجبور هستند که کنار بزنند و رو راست باشند با خودش با همسفرشان و با زندگی.

    جزیره هرمز که با کمترین امکانات نود نفر سفر کردید و لذت بردید. از همکاری و هم فکری و همنشینی با یکدیگر.بهترین سفر زندگی برای همه کسانی که در آن سفر با استاد بودند. حتما جزیره هرمز هم به یاد دارد هم ساحلش و ماسه های ان و هم شهر و مردم آن.

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  4. -
    محمدصادق امام بخش زاده گفته:
    مدت عضویت: 1580 روز

    به نام خدای زیبایی آفرین

    نکات مثبت قسمت 194 سریال سفر به دور آمریکا

    نکته مثبت اول جاده های سرسبز آمریکاست.. هر دو طرف جاده چمن و درخت هست و آدم لذت میبره از دیدن این جاده‌های زیبا

    نکته مثبت دوم رسیدن به ایالت الاباما که ایالت کشاورزی در آمریکا هست و چقدر جالبه ورودی هر ایالت ویزیتورسنتر داره و افراد میتونن بیان و از امکانات عالی برخوردار بشن ضمن اینکه میتونن ببینن این ایالت چه زیبایی‌هایی داره

    نکته مثبت سوم دختر کوچولو زیبامون که روز صندلی‌ها دراز کشیده و داره با مامانش صحبت میکنه.. خدای من چقدر نازه

    نکته مثبت چهارم پل هوایی بزرگ هیولا که چقدر قوی و مستحکم ساختنش و چقدر عریض هم هست یک عالمه ماشین میتونه ازش رد بشه

    نکته مثبت پنجم ابرهای سفید بسیار زیبا و کپل که با این سرسبزی آمریکا ترکیب شده و پوستر ایجاد کرده!

    نکته مثبت ششم در مورد ساده گرفتن و راحت سفر کردن هست و مثال مریم جان خیلی جالب بود که از تغییرش صحبت میکرد که قبلاً چطور آدمی بود و چقدر آرایش میکرد و چقدر سخت میگرفت و چقدر از درون احساس ارزشمندی نداشت و نیاز داشت به اینکه دیگران تاییدش کنند و بعد از اینکه تصمیم گرفت سفر کنه و استاد رو دید که تقریباً هیچی استفاده نمیکنه و همه چیز برای استاد خوب پیش میره و فهمید باید تغییر کنه و راحت بگیره و خودش رو فارغ از آرایش ارزشمند بدونه و این تغییر رو ایجاد کرد و امروزبه جایی رسیده که فقط یک شامپو و مسواک و کرم ضد آفتاب برمیداره و چقدر این تغییر کردن تحسین برانگیزه. من هم قبلاً خیلی برام مهم بود که دیگران در مورد من چی فکر میکنن و از بچگی یادم هست 3 ساعت جلوی آینه موهام که کوتاه شده بود رو هم شونه میکردم و ژل میزدم و هر جا میخواستم برم یک ساعت دور مو‌هام بودم که اتو مو بکشم روغن بزنم اینطوری کنم اونطوری کنم فقط برای اینکه از نظر بقیه خوشکل به نظر برسم و بقیه تاییدم کنند و همیشه هم باز ته دلم راضی نبود که نه بازم خوشکل نشدی و مدل موهات خوب نشده و خدای من چقدر زیاد برام مهمه که دیگران تاییدم کنند و مورد تأیید دیگران واقع بشم. حالا تو موضوع ظاهر خیلی بهتر شدم ولی تو حوزه های مختلف دیگه نیاز دارم دیگران تاییدم کنند یا اگر یک کسی کاری بگه بهم باید حتماً انجامش بدم که تاییدش رو داشته باشم مخصوصاً پدر و مادرم از خواسته‌های خودم میگذرم و دوست دارم تأیید اونها رو داشته باشم!! در مورد ظاهر با اینکه الان به جایی رسیدم که نظر دیگران برام مهم نیست و اتفاقاً به خاطر اینکه سالها موهام رو کوتاه نگه میداشتم به این دلیل که موهای بلند ما فر هست و زیبا نیست و یک خواسته عمیق در من ایجاد شده بود که موهای بلند رو تجربه کنم به خاطر خودم نه به خاطر آدم‌ها و دلم این تغییر رو میخواست اما از بچگی بهم گفته بودن که موهای ما فر هست قشنگ نیست بقیه چی میگن وای فلانی چی میگه و هزار تا حرف که قضاوت دیگران و تأیید دیگران توش مهم بود یا اینکه زشته مردم چی میگن و حرف مردم به شدت برامون مهم هست تصمیم گرفتم موهام رو بلند کنم و گفتم اگر عزت نفس داری و میخوای این تجربه موهای بلند رو داشته باشی به خاطر خودت باید در عمل نشون بدی که حرف دیگران برات مهم نیست و به خاطر مردم زندگی نمیکنی و اومدم و موهام رو کوتاه نکردم و بلند کردم و ذره یا به حرف دیگران توجه نکردم و گفتم خودم مهم هستم. گفتم من همیشه موهام کوتاه بوده دوست دارم موهای بلند رو تجربه کنم و این کار رو انجام دادم و الان موهام بلند شده و انصافاً چقدر تجربه لذت بخشی هست با اینکه یکم آزادی که تو کوتاهی مو داشتم رو گرفته ولی قرار نیست که همیشه بلند باشه و من این تجربه رو میخواستم فر خیلش قشنگی هم داره و واقعاً خودم رو دوست دارم و زیبا هستم و به خاطر باورهایی که ایجاد کردم و مخصوصاً تمرین آینه نشده یک کسی من رو ببینه و بگه این چیه چکار با خودت کردی و همه میگن چقدر موهات خوشکله کجا رفتی درستشون کردی و باور کن اگر اینو بهم نمیگفتن هم برام مهم نبود! خودم برای خودم مهم بودم و مهم این هست که خودم راضی باشم. و الان با اینکه موهام بلند هست نهایت زمانی که در یک یک شبانه‌روز برای شونه کردن موهام میگذارم 3 دقیقه هست. اونم به خاطر اینکه شونشون کنم که هوا بخوره و موهای فر خوشکلم نظم بگیره و روی صورتم نباشه.

    نکته مثبت بعدی در مورد سفر کردن هست که استاد میگه سفر کردن یعنی بزنی به دل جاده بری تو طبیعت و نه اینکه بری هتل. هتل رفتن که آدم خونه خودش هست که از هتل رفتن بهتره.. من اصولاً تو زندگیم خیلی کم سفر کردم و تجربه‌ی اینچنینی که استاد داره در مورد سفر که میزنه به دل طبیعت و جاده رو نداشتم. همیشه باید هتلی از قبل آماده میبوده یا خونه کسی باید میرفتیم و ویلایی اجاره میکردیم و این شکل از سفر که از غالب های روزمره‌ات بیای بیرون و تجربه جدیدی از زندگی رو داشته باشی رو نداشتم و امیدوارم که خداوند لطفش رو بهم داشته باشه که این نوع سفر رو هم بتونم تجربه کنم

    نکته مثبت بعدی انعطاف پذیر بودن و چالش‌ها رو برطرف کردن در سفر هست اینکه یک سفر میخوای بری ممکنه هست چالشی بوجود بیاد و باید بتونی از پس این چالش ها بر بیای مثل از کار افتادن کولر خودرو مثل پنچر شدن تایر یا هر چی و در این زمان باید بتونی کنترل ذهن خوبی داشته باشی و انعطاف پذیر باشی که در این شرایط برای خودت و همسفرت شرایط خوبی رو فراهم کنی و باعث دردسر بیشتر باشی. و همچینن سفر کردن آدم رو میسازه. من همیشه این جمله رو از مریم جون و استاد میشنوم که سفر کردن وارد یک مدار بالاتر میکندت و به قول استاد انسان ساز هست. امیدوارم در این سفر هم ساخته بشیم و از سفرهای زندگیمون برای ساخته شدن خودمون خودشناسی بهتر و رشد بیشتر استفاده کنیم.

    امیدوارم سفر بهتون خیلی زیاد خوش بگذره و رشد کنید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  5. -
    مرضیه جعفری گفته:
    مدت عضویت: 3005 روز

    سلام به همه همسفرای عزیز

    چقدر تو این کشور همه چیز سر جاش هست همه چیز منظم و مرتب هست به همه چیز فکر میشه شلوغ کاری و رو دست هم نگاه کردن نیست یه فضایی در نظر گرفته میشه برای خوش آمد گویی و معرفی اون ایالت و آگاهی دادن و به استراحت کوتاه مدت و یه فضای بشدت تمیز و آراسته هست نه هزار تا مکان قربون یه به درد بخورش.فکر کنم اصلا از این استراحتگاه های بین راهی که ایران داره نیست اونجا فقط همین ویزیتور سنترها و جایگاه های پمپ بنزین و یه سری رستوران که اونم تو شهرها هستند نه بین راهی و این قدر تو هم تو هم و زیاد و بی کیفیت.

    مورد بعدی سفر و همسفر هست واقعا استاد درست میگند که توی سفر خیلی مهمه با کی همسفر میشی هرچقدرم جاهای قشنگ بری هرچقدرم زیبا باشه اما همسفرت رو مخ باشه زهر مارت میشه و من اینو قشنگ درک کردم خداییش خودم خیلی آدم راحت گیری هستم فقط سعی میکنم خوش بگذرونم از کمترین امکانات بیشترین استفاده و لذت رو ببرم برای همینم بعد از چندین سفر دیگه واقعا ترجیه میدم نهایتا دو نفره باشه یا یه شناخت کلی نسبت به اون افراد داشته باشم بدونم انعطاف پذیرند تاب و تحمل پیش آمدها و غیر منتظره ها رو داشته باشند چون بقول استاد واقعا سفر هیچی معلوم نمیکنه هر آن ممکنه چیزی پیش بیاد اگه یه نفر این وسط بخواد گیر بده و شروع به ناسازگاری و غر زدن بکنه چنان فشاری روی بقیه میوفته که واقعا همه چیز پیچیده و سخت میشه.ادم سفر می‌ره که خوش بگذرونم دلش باز بشه حالش خوب بشه رفاه و راحتی که تو آدم هست چه لزومی داره تویی که دنبال راحتی و رفاهی بری سفر خوب تو خونت بمون خوش و خرم.سفر باید تجربه های آدم رو بیشتر کنه دید آدم رو وسیعتر کنه ظرف وجود آدم رو بزرگتر کنه و همه اینا مستلزم اینه که خودت رو به چالش بکشی و یه تقابلی با خودت داشته باشی دیگه.

    و واقعا دلم میخواد منم یه همچین همسفر پایه ای داشته باشم مثل استاد و مریم جون که اینقدر آماده و مهیا از نظر شخصیتی و روحی هستند برای هر چیزی برای هر لذتی برای به چالش کشیدن خودشون و تواناییهاشون و فراتر رفتن از از اون محدوده امنشون.اینجوریه که آدم رشد می‌کنه بزرگتر میشه دیگه وگرنه همیشه ترسها جلوتر از تو حرکت میکنند و چنان غل و زنجیر میشند به دست و پات که حتی قدمی برنداری و به طبع همون جور کوچولو و ضعیف باقی خواهد موند آدم اینکه فایده نداره خوب نیست.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  6. -
    محمدرضا قناد باشی گفته:
    مدت عضویت: 820 روز

    سلام بر شما بزرگان

    بزرگی یک پکیج کامله

    باید قدرشناس باشم

    که دارم بزرگ میشم

    با پکیج کامل عباسمنش

    باید قدر همچنین همسفر

    شایسته ایی را چون

    خانوم شایسته عزیز دانست

    خانوم شایسته شما فقط آرایش کردن را رها نکردی

    شما نشانگر یک بانوی زیبا

    هستید شما پکیج کامل عشقی

    قدر شما را نه تنها استاد می‌دانند

    بلکه من هم به عنوان شاگرد شما میدانم شما خوده خوده خودت هستی شما نماینگر عزت نفسی

    شما نماینگر حال خوبی

    شما نماینگر تمیزی هستی

    شما نماینگر معرفت هستی

    شما نماینگر کنار اومدن با دیگران در هر شرایط سختی حتی در کویر

    شما در انعطاف پذیری و سفر نمونه بارز و الگوی خوبی هستی

    نه تنها استاد را با خودت

    همراه کردی بلکه هزاران نفر

    را با خودت همراه کردی..

    شما در شرایط تغیر کردی

    ولی نکته مهم مهم قضیه

    این که خودت می خواستی

    و همه و من یاد میگرم که باید

    خودم بخواهم در اوج عصبانیت

    اوج اتفاق های بد خودت را کنترل کنی..مانند از کار افتادن کولر که شما با کتاب خودتو باد زدی ..

    پس اولین چیزی که من باید یاد بگیرم از شما این که اول بخواهم

    و خواسته اش را در خودت ایجاد کردی..شما خانوم شایسته وقتی می توانی خیلی چیزها را از استاد بخواهی ولی همین غنی بودن شماست که شما را برای استاد برجسته کرده ..

    دوستتون دارم

    شما نامبر وانی استاد شایسته بزرگوار

    واقعا نمونه بارز خانوم ایرانی هستی

    و هیچ کس جای شما را برای ما نمیگیره چون شما هر لحظه خواهان تغیری..

    دوست دارم اخلاق شایسته شما را

    و خودم یاد میگیرم مانند شما رفتار کنم و حداقل خودم باشم و خواسته تغیر داشته باشم و غر نزنم

    و خوب باشم و شرایط بد را به خوب تبدیل کنم به جای شکایت

    تمرکزم را بگذارم روی نکات مثبت..

    شکر ممنونم برای وجود شما

    شکر

    شکر

    شکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  7. -
    محمد نوراللهی گفته:
    مدت عضویت: 1063 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته

    یه سوالی داشتم چند بار در عقل کل و فایل های دانلودی مختلف این سوالم پرسیدم ولی یا منتشر و تایید نشده یا جواب ندادن

    اما اگر کسی راهکاری داره خیلی ممنون میشم راهنماییم کنید

    من 17 سالمه می‌خوام قبل از اینکه دیپلم بگیرم خداوند خودش اون خونه رویاییمو و ماشینو درآمد رویاییمو بهم بده ولی خوب آیا به این شکل به خدا نگاه کردن جواب میده؟ ( چون من از خداوند خیلی چیزا خواستم ولی بدستشون نیاوردم) ولی این موضوعی که گفتم ( اون خونه ) مهمترین موضوعه برام مخصوصا الان که دارم کم کم به دیپلم گرفتنم نزدیک میشم

    اون خونه واجب تر از همشه آیا میشه شدنیه در این مدت به ظاهر کم اتفاق بیوفته ؟ من باید چیکار کنم چ دوره ای رو استفاده کنم من امسال ک هیچ سال بعد ک دیپلم بگیرم باید برم سربازی من دارم میگم حتی قبل از دیپلم گرفتنم خداوند خودش اون خونه رویاییمو بهم بده چون قیمتش اصلا یه چیزه رویایی هستش که من بعد از 10 سال کار کردن 20 سال کار کردن هم نمیتونم پولشو بدست بیارم تا بگیرمش دوستان نظرتون در این مورد چیه که آیا شدنیه یا ن و اگر شدنیه من باید چیکار کنم چ دوره ای رو استفاده کنم من چون زیاد هم پول ندارم میخواستم یکی از دوره های اساتید دیگه رو ( آقای عرشیانفر) با عنوان ماه کامل ( از آرزو تا دستیابی ) آنلاین که قیمتش کمتره و میتونم بگیرمش گفتم ببینم چه پیشنهادی میدید که چیکار کنم ؟

    اولا که این خواسته ( بدست آوردن اون خونه رویاییم قبل از دیپلم گرفتنم) با این مثال و الگو که آقا عرشیا در سن کم 17 سالگی به تنهایی رفتن آمریکا در سن کم همون روزای اول صاحب خونه شدن ، این مثال رو هی برای خودم در نظر می‌گرفتم

    ولی آخه من چیکار میتونم انجام بدم تا قبل از دیپلم گرفتنم اون خونه رو بدستش بیارم حالا نمی‌دونم چجوری ولی راهکاری دارید؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  8. -
    ‌‌‌🌸زهرا سلطانی🌸 گفته:
    مدت عضویت: 3082 روز

    سلام استاد عزیزم و مریم جونم که هر روز داری زیباتر و جذاب تر از قبل میشی

    وقتی صحبت های مریم عزیز رو شنیدم تا انتهای فایل فقط خدارو سپاس گزاری کردم چون انگار این فایل فقط و فقط برای من ضبط شده بود

    جریان از این قراره که من چند وقته به صورت منظم و تکاملی دارم کوهنوردی می کنم و یه هدف برای خودم گذاشتم و اونم اینه که با این کوهنوردی ها بدنم اماده بشه که برم دماوند و حتی فکر کردن به صعود به قله دماوند حالمو اینقدر خوب می کنه که انرژیم میره روی هزار

    ولی وقتی بهش فکر کردم دیدم همه چی اوکی برای رفتن من به قله دماوند ولی یه ترمز توی ذهنم بود و این بود که چون تجربه شب مانی توی کوه و طبیعت رو نداشتم خیلی برام سخت بود که خب اگه برم اونجا دستشویی رو چکار کنم و شب چجوری بخوابم و از این حرفا که توی ذهنم مدام داشت تکرار می شد

    جالب اینه که دیروز با یه گروه فوق العاده ررفته بودم کوهنوردی و خیلی هم خوش گذشت و چندتا دوست پایه و باحال هم پیدا کردم

    همین گروه قراره هفته بعد جمعه برن دماوند یعنی همه چی به راحت ترین طریق ممکن برای من جور شد

    خدا همه چی رو برام جور کرد و گفت تو فقط اراده کن و اشتیاق داشته باش من بقیه کارا رو خودم درست می کنم و تنها ترمزی که توی ذهنم بود همون قضیه سرویس بهداشتی و شرایط خواب شب بود که با این فایل بی نظیر و صحبت های فوق العاده مریم عزیزم خیلی برام پذیرشش راحتر شد

    امیدوارم هفته دیگه بیام و از صعودم به قله دماوند براتون تعریف کنم

    و یه چیز دیگه که قشنگ مثل هدیه سورپرایز اول صبحی بود برای من اماده شدن دوره شگفت انگیز احساس لیاقته اینقدر با همه وجودم از شنیدن این خبر خوشحال شدم که انگار دوتا بال دراوردم استاد خدایا شکرت استاد خواهش می کنم این دوره رو بزارید روی سایت فکر کنم نفر اولی که دوره رو بخره خودم باشم فقط منتظرم استاد لطفا این کارو زودتر انجام بدین تحمل انتظارو ندارم

    از وقتی که دارم دوره عالی کشف قوانین رو کار می کنم و دارم ترمزهامو بیرون می کشم می بینم ای بابا همه ترمزهایی که دارم به سرش داره بر میگرده به احساس لیاقتی که سالهاست توی وجودم خفه کردم و چقدر نیاز دارم به صورت ریشه ای به شیوه عالی که دارین دوره ها رو به روز رسانی می کنی روی این احساس کار کنم استاد

    سپاس گزارم استاد و همچنان منتظر خبر انتشار این دوره هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  9. -
    ماریا اکبری گفته:
    مدت عضویت: 1888 روز

    به نام مهربان پروردگارِ باسخاوتم که هدایتم کرد به این آگاهی ها تا با شناخت و درک قوانین ثابتش خالق عامدانه ی تمااااام خواسته هام باشم

    سپاسگزارم از شما استاد عباسمنش عزیزم که این آگاهی ها رو دراختیارمون قرارمیدین تاخوب زندگی کنیم و کمک کنیم جهان جای بهتری برای زیستن باشه

    وقتی مریم جون از خودشون صحبت میکردن کاملا درک میکردم که راجب چه سختی صحبت میکنن،من هم بخاطر فرایند رشدم عزت نفسم بسیار آسیب دیده بود و میخواستم اعتماد بنفسمو با آرایش کردن و تحسین شدن دوباره بدست بیارم ،سالها سخت زندگی کردم و سالها پشت لایه ای از آرایش پنهان شدم تا خوب بنظربرسم

    ازاونجایی که همیشه دنبال بهبود دائم بودم کم کم به اصل خودم برگشتم و معطوف به درون شدم

    درست مثل تعاریف مریم جون یک کیف از کرم های شب و روز داشتم و یه عالمه به ظاهر ،به خودم می‌ رسیدم و تازه افتخارمیکردم که اینهمه به خودم میرسم ،چون اکثر خانم های دور و برم داشتن اینکارو میکردن و من فکر میکردم که این درسته،،،، استاد چقدر عالی یادم دادید که مسیر درست مسیر اقلیت هست ،سپاسگزارم ازشما

    من واقعا عاشق سفرم و خداروشکر چون درمسیر آگاهی هستم توجهم همیشه به نکات مثبته ،همیشه سفرهای طبیعت گردی میرم و از خرید و مراکز خرید که بیشتر خانومها گرایششون به خریدو …هست دورم، چون واقعا مست طبیعت میشم جادو میشم ،اصل تماشای طبیعت بکر و موندن تو طبیعت برام نیایش محسوب میشه و این خصوصیتم باعث شد تا به خودم کمک کنم که هربار راحت ترازقبل باشم ،یعنی درست مثل مریم جون مدارم با هرباسفر تغییر می‌کنه و خودم دقیقا اینو احساس میکنم و خودمو تحسین میکنم ،ومیگم ماریا سری بعد باز راحت ترازاین باش و باز لذت بیشتری ببر….

    این فایل سراسر داستان زندگی منو احساس لیاقتم بود و درطول این سی دقیقه دائم صحبت های شما دو عزیز دل رو تأیید میکردم و مسیر خودم بهم یاد آوری میشد

    چقدر خوشحال شدم بابت معرفی محصول جدیدِ احساس لیاقت ،به لطف مهربان پروردگارِ باسخاوتم تهیش میکنم ،یادم میاد روز اول ازتون شنیدم که محصولات من باید با راحتی تمام تهیه شده اگر با سختی و چالش و قرض و قوله باشه صحیح نیست و این برام شد باور و همیشه به لطف الله مهربان من به آسونی و لذت محصولات رو تهیه میکنم و و کیف میکنم با آگاهی های زندگی سازشون و محتوای غنی شون، مطمئنم این محصول خیلی بهم کمک می‌کنه چون واقعا ریشه ی همه چیز برمیگرده به ،همون عزت نفس و احساس لیاقت

    مثل سفر های با کیفیتی که میریم ،مکان زندگیمون ،ماشینی که سوار میشیم ،طرز برخورد دیگران با ما،یا ما با دیگران، شغلمون ،درآمدمون، میزان بهای پرداخت خواسته هامون ،ودرکل هرچیزی که به زندگی زمینی مربوط میشه ،بنظرم برمیگرده به احساس لیاقت و خودارزشمندیمون.

    خیلی مشتاقم که این محصول رو تهیه کنم و زندگیش کنم و تغییرات بزرگ رو پس از اون درزندگیم ببینم

    امروز تو تمرین ستاره قطبیم نوشته بودم که یه فایل جدید ببینم و یه خبر خوب بشنوم که به لطف خدا هردوش دراین سایت دراین لحظه تیک خورد.

    میرم که با یه دنیا احساس خوب بقیشم تیک بزنم ،من می‌دونم که دارم کارمو درست انجام میدم چون احساس خوب برام اتفاق خوب میاره.

    راستی این روزا صد درصد خالق روزم هستم اگه کمی رو به راه نباشم دیگه بالای 90 درصد خالق روزم هستم این چکاپ رو ازتمرین ستاره قطبی میگیرم ،چند وقته که تمرکزمو رو سایت بیشتر کردم،ولذت بیشتری میبرم از زنده بودنم ، و درامتدادش خالق صد درصد روزم میشم

    ورودی های سایت مثل بنزین سوپر عمل می‌کنه برای ماشین زندگیم و این بنزین به آسونی و لذت منو به مقصد میرسونه و من به همین راحتی میشم خالق صد درصد روزم و این بسیار لذت بخشه….

    عاشقتونم وبازم سپاسگزارم که این آگاهی ها رو با سخاوت تمام دراختیارمون قرارمیدین 🟢

    شماهم شاد وسلامتو ثروتمندو سعادتمند باشید هم در دنیا و هم درآخرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  10. -
    رسول خانکی گفته:
    مدت عضویت: 1163 روز

    سلام به استاد جان و مریم جان

    وهمه دوستان همفرکانسی

    خدارا صدهزار مرتبه شکر سفرمون شروع شده و اول سفر از احساس لیاقت و خود ارزشمندی صحبت شد.چه نکات ارزشمندی را عنوان کردید مریم جان

    من یاد سفر اخیرمون به اردبیل افتادم بابت تغییراتی که کرده بودیم و برای ما عادی بود و وقتی بقیه را دیدیم واقعا تعجب کردیم.

    همسر من که کلا با دو دست لباس که احتیاج به اتو کردن هم نداشت همراهش اوورد و یه کرم ضد افتاب و منم دوتا تیشرت و یه شلوار راحتی.

    و جالبه در صبح اولین روز اقامتمون خانمهای همسفرمون حداقل یک ساعت ارایششون و اتو کردن لباسهاشون طول کشیدو میتونم بگم که نصف صندوق ماشین لباس آورده بودن.

    و همسر من در عرض 5 دقیقه آماده شد برا رفتن به بیرون.

    وفردای روز بعد آقایون برای آب گرم رفتیم و جاتون خالی بعد خوردن کله پاچه در شهر اردبیل می‌خواستیم برگردیم که یه کم دیر شد.

    از اونجا که آب اردبیل آشامیدنی نیست من روز قبل دوتا پک 6 تایی آب معدنی گرفته بودم،که ظاهرا تموم شده بود .

    و خانم ها زنگ زده بودند به همسرانشون که برگشتید آب بگیرید بیارید ،برای خوردن و چای دم کردن

    همسر بنده هم وقتی متوجه میشه آب نیست بدون آرایش، فقط یه مانتو تنش کرده بود ورفته بود فروشگاه سر کوچه یه پک 6 تایی آب معدنی بزرگ گرفته بود که همه خانم ها تعجب کرده بودند که شما همینطوری میخوای بری بیرون؟

    ووقتی همسر من هم به فروشگاه مراجعه کرده بود و از اونجا که حمل 6 تا آب معدنی برا یه خانم شاید مشکل باشه ،کارگر اون فروشگاه تا درب منزل آب ها را براش آورده بود و اینم پاداش خداوند بود .

    و اینکه ما واقعا خیلی تغییر کردیم مخصوصا همسرم.

    یاد سفر پارسالم به مشهد افتادم که طی ده سال گذشته یادم نمیومد که همسرم در طی مسیر اصلا دستشویی برن ،به علت نامناسب بودن و…

    توراه برگشت بودیم که من زدم کنار با یه بطری آب برم دستشویی که یه دفعه همسر منم بیرون اومد و گفت منم دستشویی میکنم.

    واقعا برام تعجب برانگیز بود این همه تغییر ،کسی که 16 ساعت دستشویی در طی مسیر نمی‌رفت و چای و نوشیدنی نمیخورد الان همه چیز میخوره و خودشا با شرایط سفر وقف داده.

    در اونجا بود که من خیلی خدارا شکر کردم و وقتی ما با این جمع سفر رفتیم تغیراتی که کردیم برامون خیلی ملموس‌تر شد.

    از عزت نفس بالا و خودارزشمندی تا خیلی تغییرات دیگه

    سپاسگزار خداوند هستم بابت داشتن همسری که بامن همراه هست و با رفتن به هر سفر لذت بیشتری را تجربه میکنیم و از قالب‌هایی که داریم بیرون میایم.

    خدارا صدهزار مرتبه شکر

    استاد عزیز سپاسگزاری میکنم از شما و مریم جان و همه دوستان همفرکانسی .

    یا حق.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 24 رای: