سلام به استاد و مریم جانم و اهالی زیبا اندیش این سایت توحیدی
Welcome to Texas
ایالتی ثروتمند تر از ایالت آلاباما که بر پرچمش آن تک ستاره می درخشد. باز مثل همیشه مریم جان دوربین به دست در پی ثبت زیبایی ها
چقدر خوبه وجود این ویزیتور سنتر ها که پر از فراوانی نعمت و ثروته با هر سلیقه ای.
چقدر اون صحنه زیبا بود که نقشه ایالت رو به قسمت های کوچک تقسیم و اونو بُلد کرده بودند و بعد اطلاعات مورد نظر زیر هر قسمت وجود داشت.
چقدر خوبه این عادت کردن به دیدن زیبایی ها رو در همه ابعاد زندگی مون گسترش بدیم.
چقدر خوبه که در بیشتر لحظات زندگی تلاش کنیم زیبا بین تر ، زیبا اندیش تر و زیبا کردار تر باشیم.
چقدر خوبه درونی شدن این عادت ، چون باعث میشه در مواقعی که به چالش بر میخوریم ناخودآگاه به دنبال راه حل باشیم ، ناخودآگاه نیمه ی پر لیوان رو ببینیم.
در خیلی از مواقع به خصوص در کار گروهی این مسأله رو تجربه کردم یعنی احساس نا زیبایی در موضوعاتی پیش اومده ولی به اندازه خودم تلاش کردم که در آن حالت نمانم و چون عادت به بیان احساساتم دارم ( منظورم مثبت هست ) ، متوجه نگاه های متفاوت اطرافیانم شدم ، و به همین خاطر از ی جایی به بعد تصمیم گرفتم که آگاهانه سکوت اختیار کنم و نخوام این نوع فکر رو به اندازه ی سر سوزن ابراز کنم.
در ابتدای راه انجام این کار برای من که دختر برونگرایی هستم خیلی دشوار بود ، اما آرام آرام آرام در حد قدم های مورچه اقدام کردم که حالا داره میشه بخشی از وجودم.
به محض متوجه شدن این الگوی تکرار شونده ، تصمیم گرفتم که دهان خودمو ببندم و نخوام توضیح بودم ، نخوام ارشاد کنم و نخوام براشون خدایی کنم. انجام این کار چقدر بهم کمک کرده تا آرامشم بیشتر بشه ، و به درون خودم وصل بشم ، باعث شده چقدر جلوی نشتی انرژی رو بگیرم و در دنیای خودم سیر و سلوک کنم.
چقدر خوبه در این گشت و گذار ها ، همیشه استاد و مریم جان قوانین رو برای ما مرور میکنند.
چقدر خوبه که با چشمان مون دل به جاده های زیبا و پهناور ، 5 ، 4 بانده این کشور میسپاریم ، از پل های وسیع و بی نهایت بزرگ رد میشیم ، ناخودآگاه داشتم دنبال قایق و کشتی های تفریحی میگشتم.
چقدر خوبه که این کشور و مردمانش در مدار شادی هستند و از هر فرصتی به دنبال شادی میگردند…
چقدر خوبه با گوش هایمان صدای استاد توحیدی مان رو میشنویم که عاشقانه داره به ما درس میده و ما با دل و جون به حرفهایش گوش می سپاریم.
چقدر خوبه با دیدن و شنیدن دیگر در ذهن مون جایی برای حرف های پوچ و بی اساس باقی نمی ماند. این یعنی خود خوشبختی و رسیدن به صلح درون
استاد جانم چقدر عالی برایمان گفتند که جهان بیرون ما ، انعکاس دنیای درون ما ، انعکاس آن چیزی ست که ما بهش تمرکز میکنیم.
چقدر خوبه که ما آگاهانه تصمیم گرفتیم و پا در این جاده گذاشتیم ، جاده ای که ظاهرش دیدن زیبایی جهان اطراف مون هست و درونش وصل شدن به منبع هستی است.
چقدر خوبه که در این جاده، کار ما تحسین کردن زیبایی ها ، دیدن نکات مثبت آدما ، همان آدم های که نیمه شب با جاروبرقی های بزرگ شون در پارکینگ لاتا و ویزیتور سنترها مشغول تمیز کردن هستند ، همان عزیزانی که وقتی ما صبح زود بیدار میشیم ، متوجه تلاش شون میشم که: بله افرادی هستند که زودتر از ما بیدار شدند و دارد کار میکنند…
چقدر خوبه که مریم عزیزم دوربین به دست میرود به هر جایی که بوی تمیزی میدهد ( یاد اون خانومی افتادم که در یکی از سرویس بهداشتی های إستِیت پارک ها ، دوست پسرش براش حلقه گرفته بود و ضربان قلبش خیلی خیلی بالا رفته بود از شدت خوشحالی و عزیز دل استاد این صحنه در 4. 5 صبح برای ما ثبت کرده بودند) یادش بخیر
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 195277MB17 دقیقه
سلام به استاد عزیزم و بانو شایسته مهربان و زیبا و درخشنده
خیلی دوستتون دارم
همین یه خط رو نوشتم گریم گرفت ادامه اشو خدا به خیر کنه ، با اینکه سالهاست در این مکتب هستم و درس میگیرم و مشق می نویسم اما هر بار که میخوام کامنت بزارم مثل همون دفعه اولمه که قلبم پر از شور و شوق و هیجانه و الانم برای نوشتن و ارسال کردن کامنت یا مشق زندگی مکتب عاشقی استاد عباسمنش شور و شوق و هیجان دارم و اشک جاریه
شما دو انسان بزرگوار راه و روش زندگی رو به شکلی آسان به ما یاد دادید و من سپاسگزار شما هستم که انقدر عالی وجود خودتون رو کنکاش میکنید و تغییر میکنید و این رو به ما انعکاس میدید
و هر آنکس که خواستار تغییر جدی باشه شما رو پیدا میکنه و راه و روش شما رو پیش میگیره و ادامه میده بدون اینکه دیگه پشت سرش رو نگاه کنه
دیدن لحظات دو نفره شما برای من یکی از جذابیت های زندگیمه و بخش جدایی ناپذیر زندگی قشنگم هست.
من کسی هستم که با عشق و علاقه و شور و شوق سالها مکتب شما رو دنبال کردم و نتایج باور نکردنی رو خلق کردم،
یعنی خداوند بزرگ بعد از اون تضاد های سنگین و درخواست عمیق من، من رو عاشقانه هدایت کرد سمت شما.
از اینکه قراه انرژِی بزارید، زمان بزارید و چشمای ارزمشندتون قراره این متن رو بخونه از خداوند درخواست می کنم کمکم کنه که انقدر کامنت خوبی بنویسم که ارزش خوندن داشته باشه و چشمای زیبای شما دو عزیز و دوستان بینظیرم در این سایت نوازش بشه و قلبتون پر بشه به نور الله انشالله.
من طبق مطالعات و تحقیقات خودم و طبق دوره سلامتی استاد به درک و فهم در مورد نحوه خوردن و زندگی کردن رسیدم که زندگی برای من اسان شده
از اونجایی که فعالیت ورزشی بالایی دارم و 6 تا 8 ساعت در روز ورزش می کنم دو وعده در روز غذا می خورم به همراه همسر عزیزتر از گلم
امروز بعد از فست، وعده رو اماده کردم ( تخم مرغ،اسفناج،کاهو، بلوبری و اواکادو)
همزمان که داشتیم غذا می خوردیم گفتم که فایل سفر به دور امریکا استاد رو هم تماشا کنیم؛
بسی لذت بخش تر …
در کنار عشقی که از خداوند خواسته بودم (برای بدست اوردن چنین عشقی تغییر اساسی در درون خودم ایجاد کردم، شخصیت تغییر دادم و باور های مناسب در راستای اون ساختم،سناریو نوشتم، تجسم کردم، تحسین کردم و …)
در مکانی هستم که برای در آن بودن خداوند رو باور کردم، مکتب استاد رو عاشقانه دنبال کردم و وحی منزل دونستم و عمل کردم به هر آنچه که با جان و دل گوش دادم، هرگز روی خودم رو کج نکردم روی دیگر اساتید، هرگز کنجکاو نشدم که دوره هاشون رو تهیه کنم.
مثل خیلی ها که می شناسم وقتی به در بسته ای می خوردم نمی گفتم ایراد از اموزش های استاده ، به استاد بزرگوارم بد و بیراه نمی گفتم چیزی که خیلی زیاد دیدم.
قلبا می دونستم که اشتباه از خودم هست نه از اموزه هایی که هزاران نفر نتیجه گرفتن هیچ، خود استاد و خانوم شایسته برای این امر کافی هستند که نشون بده با تغییر افکار و شخصیت جهان اطرافت به طرز جادویی تغییر میکنه
الان در یک روستایی هستم که (وی اشکش جاری می شود)
رویام بود
من عاشق روستام
زمانی که اختلافات خانوادگی داشتیم من و خواهرم و مادرم تقریبا بی جا و مکان شده بودیم اما مهم این بود که ما دوره 12 قدم رو داشتیم
اون زمان خدا دست مارو گرفت برد تو یکی از روستاهای املش
من هر روز خدا فایل تو گوشم بود شجاع میشدم می زدم تو دل جنگل و خدا دستم رو میگرفت می برد رودخونه، میبرد زیر درختای پرتقال و نارنج
مراقبه می کردم، می نوشتم، تجسم میکردم
بعد از زمان خیلی کوتاهیی که عمیقا تغییر رو احساس کردم جهان من رو هدایت کرد به سمت مشهد
این داستان ادامه داشت
درسته که به در های بسته زیادی می خوردم منم مثل خیلی ها کم میاوردم گریه میکردم اما پا پس نمیکشیدم و ادامه میدادم
بار دیگر خدا دستم رو گرفت و من و برد به سفر
چیزی که همیشه اینو می خواستم
ما در سفر زندگی می کنیم …(وی لبخند بزرگی میزند)
الان در روستای Akcaabatدر شهر زیبای ترابزون هستیم
هر روز که بیدار میشم گریم میگیره از حجم زیبایی و سر سبزی اینجا
و خونه ای که توش هستیم هر لحظه منو یاد سخن استاد میندازه که میگفتن انقدر جهان هر روز داره ثروتمند میشه که برید روستاهارو ببینید که تو خونه هاشون چه امکاناتی دارن…
به ولله که تو بهترین هتلا و خونه هایی که تو امارات و شهرای مختلف ترکیه رفتیم این امکانات ومبلمانی و لوازم اشپزخانه و … که اینجا تو این روستا تجربه کردم هیچ جا ندیدم و این نشون میده که جهان هر روز در حال ثروتمند شدنه
هر روز در حال رشد کردنه و عاشق افرادی هست که به دنبال رشد هستند و بهش کمک می کنند که رشد کنه
اینم آرزوم بود که دارم زندگیش میکنم:)
بعدیش شغلمه که به طرز جادویی بعد از فایل دو حل مسئله من خودم رو پیدا کردم و اون سوالات جوری درون منو کشید بیرون که سالها ازش بیخبر بودم و میگفتم واقعا چطور نفهمیدم انقدر اون سوالات واکاوی کرد درون من رو که دقیقا بعد از تموم شدن به جواب دادن اون سوال ها که ساعت های طولانی داشتم جواب میدادم و دوروز طول کشید بعد از همون دقیقا کسب و کارم جدی شکل گرفت و به درامد رسیدم از شغلی که عاشقش هستم، استعداد و توانایی بالایی درش دارم و خدا کمکم کرد به صورت جدی تری دنبال کنم و ازش کسب درامد کنم.
هر روز مطالعاتم، تحقیقاتم، عملکردم روی همین عشق و علاقم داره میگذره و دارم از درون رشد می کنم.
نکته بعدی اینه که من همیشه از نوجوانی که یادمه مشکل خواب داشتم و همین موضوع یک سرزنش هر روزه پدرم به من بود
و من با این سرزنش بزرگ شدم که چرا ظهر از خواب بیدار میشم.
بعد از ازدواج هم این داستان ادامه داشت و خواب همه چیز زندگی منو داشت ازم می گرفت از همه چیز عقب افتاده بودم وقتی بیدار میشدم از اینکه هیچ کاری نتونستم بکنم ناراحت بودم و عزت نفسم خورد و خاک شیر میشد.
با تغذیه درست و ورزش منظم که روتین هر روز زندگی منه تونستم این مسئله رو حل کنم
جالبه که همین مسئله باعث شده بود به همسرمم سرایت کنه
خلاصه ما جفتمون الان راس ساعت شش یا شش و نیم بیدار میشیم و من قبل از انجام هرکاری اول به سوالات فانوس دریایی ثروت دو جواب میدم
چیز پیچیده ای نیست
صبح به محض بیدار شدن موج فکری خودم رو روی موج خداوند میچرخونم و می خوام کل روز خدا رو ببینم و باهاش عشق کنم.
پس چون عشقش رو از اون جایی که خداوند و بعد استاد عزیزم در قلبم زنده کرد؛
قبل از انجام هر کاری میگم
عشق ابدی من سلام …
شروع میکنم به نوشتن از روز قبل از لحظه از اتفاقاتی که تجربه کردم و می کنم
جالبه که هر روز یک چیز جدید می نویسم
اینجوری نیست که یه لیست ده تایی تکراری بنویسم مثل یه تایپیستی که به مقاله ای که تایپ میکنه هیچ احساسی نداره
نه
انقدر با عشق می نویسم که اشکم در میاد قلبم شکفته میشه
به قول یوگی ها چاکرای قلبم باز میشه
همین الانم خدا پاداش این احساس خوب الانم رو داد
همسرجانم صدام زد که ببیننننن بارون گرفتهههههههه
من دیگه پر زدم از دیدن این بارون زیبا و این درختای انبوه
بعد از عشقبازی با خدای خودم، آب جوشی می خورم و شروع میکنم به برگزاری کلاس های ورزشیم
چون الان عادله شما مدرس بین المللی یوگا و هنر های رزمیه
و شاگرد داره و داره عشق میکنه
سپاسگزار پروردگارم هستم و اساتید بزرگوارم بانو شایسته و استاد عباسمنش.
نمونه ای از سپاسگزاری روزانم رو میزارم
انقدر به من نعمت دادی که نمیدونم از کدوم شروع کنم ؟
اول بگم بخاطر اینکه می تونیم بریم سامسون و خونه جور شد ماشین جور شد
هر خیری رسید از جانب تو بود و ازت سپاسگزارم خدای مهربانم
دیروز بعد از کلاس عشقم وعده اول رو درست کرد
و از این بابت خیلی سپاسگزارم که همسرم الان کمک میکنه اشپزی میکنه ظرف میشوره و بهم کمک میکنه وقتی که شاگرد دارم کلاس دارم خیلی خدایا از این بابت خوشحالم و ازت سپاسگزار هستم
خدا جانم دیروز با عشقم رفتیم گردش کلی جاهای خوب رفتیم و لباسای قشنگ دیدیدم
بعدش دوباره برگشتیم خونه و کوفته و سالاد خوشمزه درست کردم و بعدش خوابیدم بعدش عشقم دوباره گفت که بریم بیرون؟
چیزی که مسئله ام بود و آرزوشو داشتم همیشه من بهش میگفتم ولی از وقتی که مشغول کار خودم هستم و دارم روی خودم کار میکنم و حالم عالیه همسرمم عالی شده و اهل بیرون رفتن و این همزمانیه واقعا معجزه اوره و خداست خداست
خداست دیگه وقتی که تو دلت شاد باشه غصه چیزی رو نخوری خدا می تونه بهت کمک کنه اما وقتی که غصه می خوری خدا هم نمی تونه بهت کمک کنه و روزی هزار بار به خودت بگو که هر خیری برسه از خداست خدا فقط بهت نیکی میده خوبی میده عشق میده خوشبختی میده پول می ده سلامتی میده لذت می ده سفر میده
سوئیس میده، لندن میده، المان و امریکا و ژاپن و کره جنوبی میده.
ولی هر شری دیدی از خودت دیدی از خشمی که کنترل نکردی از حسادتی که ورزیدی از توجه ای که گذشتی روی نازیبایی ها از غیبت هایی که کردی از نیت های بدی که در قلبت داشتی از قضاوت ها و مقایسه هایی که کردی از تمام تفکرات منفی چه راجع به خودت چه راجع به دیگران شر های زندگیت رو می سازه.
خدایا سپاسگزارم که به من اجازه میدی صب به صب برای تو از تو بنویسم و ازت تشکر کنم ازت سپاسگزاری کنم
دیروز خیلی خوش گذشت و واقعا ازت سپاسگزارم
ما رفتیم موزه انکارا و واقعا جذاب بود همه چیز، اینکه انسان همیشه در حال ساختن و خلق کردن بوده و این جذاب بود برای من.
دیروز ما راه افتادیم و بار دیگر به من اجازه رانندگی دادی به من کمک کردی و عالی رانندگی کردم و ما شاد و خندان رسیدیم به شهر زیبای سامسون
چقدر زیبا مارو هدایت کردی به دیدن زیبایی های بیشتر دشت های وسیع از گل های افتابگردان چون بهشت زیبا و چشم نواز بودن.
انقدر ابرها و اسمان کوه ها درختان پر پشت وسبز کمرنگ و پرنگ و رنگی رنگی تا دشت های وسیع و تپه های زیبا و سر سبز و دشت های زرد که تک درختی وسط اون دشت ها بود خیلی زیبا بودن خیلی زیبا بودن هر زمان هدایت می شیم به سمت این مسیر های زیبا همیشه یاد اون روزهایی میوفتم که تو اتاقم فایل های استاد رو تماشا میکردم سفر به دور امریکا، زندگی در بهشت، فایل های توجه بر زیبایی ها و الان دارم با تمام وجودم تجربه میکنم هر آنچیزی که بهش توجه و تحسین کردم و میگفتم خدایا شکرت که داره به استاد خوش میگذره خدایا شکرت که استاد ثروتمنده و میتونه عالی ویدیو بسازه و به من نشون بدی که اینارو میتونی داشته باشی اینا چیزایی هست که میتونی از زندگی بخوای عادله ی قشنگم ایناست که می تونی تجربه کنی و … عادله قصه ی شیرین ما داره تک تک اون ویدیو هایی که با عشق و گریه و تحسین و سپاسگزاری و با قلبی صاف دنبال می کرد رو داره تجربه میکنه.
اون زمین های پر از گل های افتاب گردان باور کردنی نبودند خداجانم
ازت سپاسگزارم ازت سپاسگزارم خدای خوبم
با هم در اون مسیر رویایی اهنگ های ایتالیایی گوش دادیم گنجینه های استاد رو گوش دادیم و بعد اهنگ های سامی یوسف عزیز و قرآن، کلام پر مهرت خدای من با صدای زیبا و گوش نواز شیخ محمود شحات انور
خیلی لذت بخش بود خیلی واقعا سپاسگزارم
ما رسیدیم به شهر زیبای سامسون و بار دیگر دریای زیبات رو دیدیم و اومدیم به این خونه زیبا
چقدر این خونه زیباست چقدر خوبه برای یوگا
و واقعا سپاسگزار هستم خدای من
اینجا همه چیزش خیلی جذابهه
بار دیگر به من لطف کردی و چشم گشودم و پنجره این زیبایی این دریای زیبارو تماشا کردم خدا جانم ازت سپاسگزارم بخاطر این دریا که افتاب نورش تابیده روش و انگار اکلیل ریختن
خیلی زیبا بود خیلی خدای من
دیروز رفتیم خرید کردیم و کوفته خوشمزه خریدیدیم و عالی بود
خدایا ازت سپاسگزارم که دیروز امضا زدی شکرگزاری منو
تو پادشاه منی ارباب منی رفیق منی عاشقت هستم و عاشقانه می خوام صب به صب اول قبل از هر کس دیگه ای هر چیز دیگه ای با تو صحبت کنم با تو عشق کنم
تویی که همه چیز به من بخشیدی و هر خیری تو زندگیم دارم میبینم از جانب تو هستش رب من.
اینکه دیشب چیزای جدید بهم یاد دادی و بهم فرصت یادگیری دادی ازت سپاسگزارم اینکه
الان کمکم میکنی که به شاگردام به بنده های نازنینت کمک کنم
خدایا ازت سپاسگزارم
این ها همه بخش کوتاهی از سپاسگزاری روزانم بود که بابتش سپاسگزار خداوند هستم، ما دیروز راهی مقصد بعدی شدیم میخوام بگم انقدر مسیرش زیبا بود که خودش مقصد بود تا مسیر و دو طرف ما پر شده بود از کوه و درختان انبوه، تجسم هایی که همیشه در ذهنم می کردم رو دیروز با چشم هم دیدم و اشک تو چشمم جمع میشد از این همه زیبایی و شکوه و جلال پرورگار، ما بعد از طی کردن یک مسیر رویایی با کلی تونل های طولانی و جذاب رسیدیم به روستای هامسیکوی، و انقدر جذابه که با خودت میگی دقیقا اومدم تو بهشت. دیروز و پریروز هعی میگفتم من عاشق باغ ذرتم
الان این خونه ای که مارو مهمونش کردی دقیقا باغ ذرت داره و کی جز تو شنید این حرف رو ؟ دیدن باغ ذرت برام جذابه و تماشا کردنش منو یاد سریال آنشرلی میندازه.
ازت سپاسگزارم پیاده روی عاشقانه ما در مسیر رویایی و رسیدن به یک دشت زیبا و دست تکون دادنمون به ادمای شادی که با ماشین رد می شدن ، چیزی که همیشه در ویدیو های استاد دیده بودم و برام جالب بود میگفتم ااااا چقدر ادمای اونجا شادن و وقتی استاد و دوربینش رو میبینن بهشون دست تکون میدن چیزی که تو ایران تجربه اش نکرده بودم اون زمان بعد از دیدن ویدیو های استاد این همیشه از ذهنم میگذشت و برام جذاب و جالب بود که دیروز دوبار این لحظه رو که تو ویدیو های استاد میدیدم و رو تجربه کردم .
و تماشا کردن ابرای سفید و زیبا و کوه های به شدت رویایی به همراه شنیدن صوت قران
چیدن تمشکای زیادی که دم جاده بود
و دیدن روی لطیف و زیبای همسرم وقتی که نم بارون خورد به صورت زیباش و هیجان زده شد.
خیلی صحنه رویایی بود برام.
بخاطر حضور عاشقانه و مهربانانه همسرم ازت سپاسگزارم خدای خوبم
بخاطر عشقی که بین ماست ازت سپاسگزارم
بخاطر روزی که به ما میدی و می بخشی و برای کافران قابل باور نیست سپاسگزارم
برای این لحظات ناب ازت سپاسگزارم پروردگارم خدای مهربانی ها خدای باشکوه من
دوست دارم تا صب سجده کنم و سپاسگزاری کنم
بخاطر این درختای سیبی که تو منطقه هست اون فندوقایی که بهمون دادن اون دو دختر خوشگل
بخاطر اون درخت الوی سیاه زیبا
بخاطر مه و کوه و اون خونه صورتی میان درختا و کوه ها
بخاطر گپ و گفت و لبخند با دو خانوم مهربان روستایی
بخاطر این خونه که موجش فرکانسیش و حس و حال و انرژِیش شبیه خونه مادربزرگاس
و اب و هوا و بوی اینجا منو یاد روستای پدریم می ندازه
نکته ای که استاد نازنینم و خانوم شایسته مهربان اشاره کردند تمیزی بود، چیزی که من خیلی همیشه بهش فکر میکردم وقتی که تازه با قوانین اشنا شده بودم سعی میکردم بر خلاف بقیه به طبیعتی که می ریم مسافرتی که می کنیم خونه کسی میریم تمیز و مرتب باشم و اگر زباله ای هست بردارم و یا نریزم و یا قوانین اون شهر و کشور رو به خوبی رعایت کنم، و همیشه در دلم میگفتم که من با رعایت کردن هر قانون به کشور هایی هدایت میشم به مکان هایی هدایت میشم که افراد قانون رو رعایت می کنند و به جایی میرسم که با خواسته قلبی من یکی باشه و وقتی فرهنگ رانندگی شهر دبی رو دیدم و ارامشی که دارند افراد و تمیزی به اندازه اش همیشه اینو به من یاداوری میکرد که ببین یادته چقدر سعی میکردی قوانین رو رعایت کنی حالا ببین جایی اومدی که همه دارن رعایت میکنند وتو نه تنها خوشحالی بلکه میگی وای خدای من اینا چقدر تمیزن و چقدر متعهد هستند به اجرای قوانین کشور و بار ها و بار ها در دلم تحسین میکردم؛ و از اون جایی که شنیده بودم زنان ترک بسیار تمیز هستند وقتی اومدیم ترکیه من این رو به عینه دیدم. تمام خونه ها و هتل هایی که رفتیم یک چیزی که برای من از اول سفر تا الان که دوماه و خورده ای شده ، اینه که چقدر این افراد تمیز هستند و دکوراسیون خونه هاشون چقدر قشنگه و چقدر همشون شوق و ذوق زندگی دارند و سلیقه به خرج میدن حتی تو روستاها که ما فکر میکنیم امکانات کمه اونم تو ارتفاعات و اینجا فهمیدم نه تنها خانوم های ترک بلکه اقایون ترک هم به شدت تمیز هستند و من هربار که میدیدم میگفتم خدای من چقدر تمیزن و درست مثل یک مادری که همیشه سعی میکنه ظرف بشوره پاک کنه و فلان اقایون هم همینطور هستند و هربار مردی رو دیدم اینجا که انقدر تمیز هستش بهشون گفتم این رو و تحسینشون کردم و جالبه که اونا میگفتن واقعا؟ و تشکر میکردن و یکی از جذابیت های سفرمونه این موضوع و همیشه دو نفری تحسینشون میکنیم.
چیزی که برام جالبه اینه که همیشه وقتی استاد ویدیو از سفر هاشون میزاشتن من هم دلم سفر می خواست و این اولین همزمانی جذابی هست برام که استاد و شاگرد هردو در سفر هستند … سپاسگزار خداوند و شما هستم استادگرانقدرم و بانوشایسته زیبا.
عاشقتونم سفرتون به خیر و شادی تا مشق بعدی خدانگهدار
سلام و درود فراوان به تمامی عزیزانی که محبت کردند و عشق پراکنده کردند و برای این مشق عاشقی کامنت نوشتن
احسان مقدم عزیزم
مریم عزیزم
جواد صنمی دوستداشتنیم
که گفتید باز هم کامنت بنویس دارم براتون با عشق و لبخند می نویسم
دوستتون دارم و ازتون سپاسگزارم بخاطر عشقی که دادید و چندین روزه که دارم به کامنتاتون فکر میکنم لبخند میزنم و میگم خدایا خوشبحالت چه بنده هایی داری
الهی که عاقبتتون به خیر باشه
سید عظیم بساطیان عزیز انقدر کلام زیبایی خداوند بهشون داده که با نوشتن کلمات الهی و بهشتیشون قلب منو پر کردن از رب
سپاسگزارم از تمام بندگان عاشق خداوند که بند بندشون از عشق و نور خداست
کسی که میگی خدا نیست ؟ اصلا خدا چی هست؟
خدا عشقه خدا لبخنده خدا پاکی و مهربانیه
میگی نه ؟
برو بنده های عاشقش رو ببین
مثل خودش شدن
عاشق، مهربان
قلبشون چون حریر لطیف و زیباست
هرچه خوبیه نصیب شما
خدایا چطور برای دریافت این همه عشق ازت ممنون باشم ؟
دلم میخواست برای تک تک عشقای خداوند پاسخ بزارم اما از اونجایی که برای هر پاسخم ایمیل میره برای بعضی از دوستان
گفتم هربار احساس عمیقی منو کشوند سمت نوشتن بیام و بنویسم تا مهر تاییدی باشه یا قلبی رو عاشق تر کنه به سوی رب
ولی انقدر کامنت همه مخصوصا شما قلب منو لمس کرد که نتونستم ننویسم
با بعضی اشک ریختم با بعضی لبخند هر چه بود غیر عشق نبود
واقعا باید قدردان این بستر باشیم که می تونیم این همه عشق رو یکجا ببینم
به قول دو دوست عزیز که از کلمه پکیج استفاده کردند و خیلی جالب بود برام
دقیقا اینجا میتونی پکیج عاشقی و مهربانی رو ببنی که جای دیگه نمیتونی
البته جای دیگه میتونی انشالله بهشت فردوس
کامنت دوست عزیزمون مریم تیزقدم خیلی منو به فکر برد
که عاشق خدا بودن اصلا سخت نیست اخه وقتی تو عشقی یه قدم سمتش برمداری عشق خدا انقدر به بنده اش زیاده که بدو بدو میاد سمتش
مثلا من اصلا فکرشو نمی کردم از کلمه سوئیس استفاده کنم و یه شخصی تو دل همون زیبایی بخواد مشق عاشقیم رو بخونه
و سوئیس یکی از آرزوهامه که این بزرگوار دارنش و این کلمه رو حسم گفت اول بنویسم و این همون نشونه ی محکمی شد برای بنده ای که خدا میدونست قراره بخونتش
الله اکبر
و مدرس یوگا شدن برای نگین خانوم عزیز آرزوس که من دارمش
این نشون میده که هر کسی که الان هر چیزی که داره ممکنه آرزوی یکی دیگه باشه
پس از هر چیزی که داریم بی اندازه قدردانش باشیم و سپاسگزار
و ازش لذت ببریم و درگیر روزمرگی های زندگی نشیم نگیم این که حالا هست این چیه مثلا من دارم من فلان چیزو میخوام
این که چیزی نیست ….
همون چیزی که تو دلت داری می گی این که چیزی نیست آرزوی دست نیافتنی خیلی هاست
قدم به قدم خدا بهمون میگه چیکار کنیم برای رسیدن به خواسته ها
یکی از دوستان نوشت که عادله جان میدونم که سختی زیادی رو پشت سر گذاشتی…
یکم فکر کردم گفتم
چه سختی من کشیدم ؟
اهاااان لابد منظورشون اون تضادهایی که هست که اومد منو خواهرمو رشد بده
می خوام بگم که من و خواهرم تو دل همون تضاد شبا میزدیم می رقصیدیم به الله قسم
و انقدر شاد بودیم که دوستانی که اومدن تو زندگیمون فکر میکردن ما الان تو کاخی قصری چیزی هستیم که انقدر شادیم
و اون شادیه، خنده از ته دله، غصه نخوردنه متوکل بودنمون رو نشون داد و نتایج اومد، دوستای خوب، سفرای عالی و اتفاقای بینظیر، مهاجرت،ازدواج رخ داد
درسته که اتاقه نه متری نموری بود اما ما تو قصر نورانی خدا بودیم …
بخاطر همین سختی نکشیدیم برعکس عشق کردیم، اون سال یادمه پر رنگ ترین سفره افطاری رو تجربه کردیم تو دل همون تضاده و کلی هدیه گرفتیم که تولدمون نبود، مراسم خاصی نبود، مراسم تو دل ما، تولد دوباره تو دل ما بود، هدیه هاشم میومد
شاید هر کس دیگه ای جای من و خواهرم بود یه بلایی سر خودش میاورد اما الان عکسا و فیلما هست که ما داشتیم خیلی لذت میبردیم و بخوایم از نگاه خودمون داستان رو تعریف کنیم همه بگن ااا خیلی ام بد نبوده که این درحالی بود که اطرافیان نزدیک گریه میکردند و ما اونارو دلداری میدادیم
عجیبه نه ؟
نه عجیب نیست
برای کسی که عاشق خداست همه جا بهشته و از همه مهم تر ما جدی 12 قدم رو دنبال میکردیم
تا خدا بنده نواز است به خلقش چه نیاز؟
میکشم ناز یکی تا به همه ناز کنم …
خداوند تو دوره دوازده قدم به منو خواهرم دانشی داد که غم نگرفتیم، آرامشی داد که ماتم نگرفتیم
همین باعث شد که در گمراهی مطلق نمیریم و به رقص بیایم
رسیدم به کامنت پر از شور و شوق خانوم نظام الدینی
پیامشون و پیام همه دوستان هر کدام به یک شکل قلب من رو باز کرد
و اشکم درومد از این همه عشق و محبت
نمیدونم چی بگم به ولله که تک تکتون عشقید، جنستون عشق و شادیه، کلامتون و مهر و محبته
خدا همتون رو حفظ کنه و دنیا و آخرت همتون به خیر و صفا باشه انشالله
حتما دعایی که ذکر کردید رو با عشق مطالعه میکنم ازتون سپاسگزارم
کامنت اقای جواد بایرامی که پر از محبت بود، سپاسگزار تک تکتون هستم از صب دارم کامنتای شما رو می خونم و غرق لذت هستم
بعد کامنت دوست خوبمون مهدیه گازرانی
وقتی رسیدم به این خط که مادرتون صداتون زد که عادله کامنت گذاشته
با صدای بلند خوندمش و جفتمون من و آقا علی لبخند میزدیم از این کامنت
چیزی که من رو به فکر برد این بود که ما از هیچ چیزی خبر نداریم
اینکه چه کسی عاشق ماست، روی چه کسی تاثیر مثبت یا منفی گذاشتیم و در کل هیچی نمی دونیم
و این کامنت یه پتک جالب بود برام
نکته بعدی اینکه واقعا خانواده بزرگ عباسمنشی هستیم
گرچه دوریم از هم و در یک خانه زندگی نمی کنیم اما هممون در یک خانه زندگی میکنیم:)
در یک مدار
در یک خط
در یک موج
در یک ارتعاش
در یک فرکانس
در یک نقطه
با هم در حال زندگی کردن هستیم و بهم سلام و درود می فرستیم و عشق میدیم
خدارو سپاس واقعا به خاطر این درک
بعد توجه من رو دل نوشته ی بانوی زیبایی ها ندا دولت آبادی عزیز(به شدت زیبا) جلب کرد
که چقدر عاشقانه و دلی برام نوشتن
یعنی من انقدر لبخند زدم لپم درد گرفته
خدایا شکرت
در مورد هدایت شدن به مسیری که عاشقش هستم خیلی زمان برد و من نسبت بهش مقاومت های زیادی داشتم چون تحصیلاتم و زحماتم روی یه رشته دیگه بود سابقه کاری های شش هفت ساله و بعد دو ساله روی یک تخصص دیگه بود البته همه اونا باید میبود که الان خیلی سرعتی داره رشدم میده تو حوزه ای که عاشقش هستم
و حرف مردم، حرف خانواده، سابقه کاریم و تحصیلم تمام این برچسب ها جلوی من رو با قدرت می گرفت که سمت مسیری که عاشقش هستم قدمی بردارم
و میگفتم خوب من که دارم از این کار پول در میارم چرا برم اونو استارت بزنم
اون که نمیشه ازش پول ساخت
و خوب خیلی تلاش کردم چون به شدت مقاومت داشتم
اولین کاری که ادم باید بکنه اینه که بره به دوران کودکیش و ببینه از بچگی عاشق چی بوده و چه چیزی رو راحت تر از بقیه یاد میگرفته
وقتی شروع می کنی به نوشتن کوچولو کوچولو این پیچ و مهر هایی که قفل شدن و زنگ زدن کم کم باز میشه و خود به خود در مسیر عشقت قرار میگیری و ایده ها میان و بعد پولم میاد.
رسیدم به مشق عاشقیه خانوم مهربانی ها و زیبایی زکیه لرستانی
زمانی که من تازه اومده بودم تو سایت اصلا دنبال الگو نمی گشتم و میگفتم انقدر اموزه های استاد رو جدی دنبال میکنم که خودم الگو بشم و بگم از این اموزه این دستاور رو دارم از این محصول این اتفاقات رو خلق کردم و …
هرگز به دنبال دیدن نتایج دوستان و خانواده بزرگم نبودم اما با دیدن نتایجشون ایمانم بیشتر میشد انرژِی بیشتری می گرفتم و این خوبه
مثلا یکی از افرادی که همیشه دنباله رو کامنتاشون از همون اوایل که از کار در ابزار یراقی کامنت می زاشتن دنبال می کردم تا الان اقای عطار روشن عزیزم هستن.
دیگه با بقیه دوستان آشنایی نزدیک دارم و از نزدیک شاهد رشدشون بودم تا الان مثل خانوم سمیه رازگردانی، سید علی خوشدل، شکیبا کیانی فر، حامد امیری، بهنام رحمانپور، محمد فتحی، حمیدحاجتی، احسان حاج کریمی، نیکو دانشمند و خیلی از دوستان دیگه که طولانی نشه …
همه این عزیزان از جایی که شروع کردند رو ما تماشا کردیم و الان همشون به آرامش خیلی خوبی رسیدن، با خدای خودشون خیلی رفیقن، سلامتی دارند، عزت نفس دارند، شرایط مالیشون خیلی خوب شده و اکثرشون به مسیر که عاشقش هستند هدایت شدند و دارند تخصصی دنبال می کنند و تلاش می کنند.
از جنس کامنتت و چهره قشنگت مشخصه که بسیار قلب مهربانی داری، تو این مسیر بالا پایین ها میان اما هرگز به این طنابی که الان سفت گرفتیش رها نکن یا دستت رو سر نده
با همین فرمون ادامه بده با عشق و میدونم اینکارو میکنی
سپاسگزارم ازت که با عشق برای من نوشتی
با عشق و لبخند کامنتای همه عزیزان و عشقای خدارو خوندم و لذت بردم و قدردان و سپاسگزارتونم
ممنونم که وقت گذاشتید، انرژِی گذاشتید و با عشق برام نوشتید این عشقی که دادید هزار برابرش می چرخه تو زندگیتون
یهو میبینید یه کودک بی دلیل بهتون لبخند زد
یه کفشدوزک اومد روی دستتون
تو سایه قدم می زدید و یهو آفتاب صورتتون بوسه زد
نشسته بودید و به یه گوشه خیره و یهو بادی اومد و بغلتون کرد
این چنین عشقی که پراکنده کردی میگرده میپره تو آغوشت تازه خیلی بیشتر
بی تفاوت از اینا نگذریم خیلی خدا هر روز بهمون عشق میده بیشتر چشم هایمان را بشوریم .
رسیدم به عشق نامه زهره عزیز
کامنتشون باعث شد گوشام داغ بشه
خیلی شدید بود دیکه
مخصوصا شعری که نوشتند و نحوه شروع کردن نامشون خیلی عاشقانه بود منو برد تا ستاره ها
خوب اشکم درومد
چجوری انقدر با صفایید انقدر عاشقید انقدر مهربونید
خوب دوست دارم الان تک تکتون رو تو آغوشم بگیرم
خدا همتون رو حفظ کنه
کامنتوون جوری بود که دیگه خیلی سخت میشه جاده خاکی زد
باید همیشه تو مسیر باشیم و عاشقانه موحد
کامنت شما و بقیه دوستان باعث شد باز جدی تر باشم نسبت به آموزه ها
هرچند جدی هستم اما جدی تر، با تمرین های بیشتر، تفکر بیشتر
واقعا که چون رطب این کامنت برام شیرین بود قشنگ رفت تو قلبم
ریسمون به ریسون رو دلم بافتیدش
عشقی که موج دادید هزاران برابر برگرده که قطعا برمیگرده
خدا خودش از جنس نور و عشقه
و عاشق بنده ای که عشق بده پس حسابی بهش عشق می بخشه
سپاس بیکران با یه نفس عمیق ممنونم
گرچه کامنتم طولانی میشه اما بزارید بگم
در پاسخ به دل نوشته پر از شور و شوق بانو برزگری عزیزم
میخوام بگم این احساست رو منم تجربه کردم و می دونم چه احساسی داشتی
تایمی که پندمیک بود از خونه نباید می رفتیم بیرون
من طبق معمول داشتم مطالعه میکردم و فایل گوش میدادم و تو همون حال و هوا بودم و کتاب ملت عشق رو می خوندم یهو به خدا گفتم که بیرون نرفتیم خوشگلیاتو ببینیما
اون تایم من تازه از خوابگاه خونه دار شده بودم و یه خونه نقلی حیاط دار با درخت انجیر و سیب
که عشق کردم اونجا
شاید باورتون نشه
یهو برف گرفت
من مات و مبهوت مونده بودم
یه جایی جول اوستین میگفت
خداوند خواسته های شما را قبل از درخواست اجابت کرده است
و من این جمله رو اون لحظه با پوست و خونم لمس کردم
سریع ویدیو گرفتم اون لحظه رو و برای خودم ثبتش کردم
گفتم خدایا منو نبردی بیرون خوشگلیاتو اوردی تو خونه
نمیدونید چه برف زیبایی بود
وقتی که روی درخت انجیر و سیب نشست
من محو تماشای خوشگلیاش بودم
و اون گریه شما کاملا طبیعی بود با گریه آتیش عشق دلتون رو یه کوچولو خنک کردید
سپاس
جالبیه خط به خط کامنتا اینه که همه با سپاسگزاری شروع می کنند
این یعنی همه خوب درس رو یاد گرفتند در این مکتب
که اول از همه سپاسگزار باش و سپاسگزاری رو در قلبت روشن کن
بقیه اش درست میشه
احسنت به استاد از شاگردایی که تربیت کرده
درود به همتون درود به قلب باصفاتون
رسیدم به عشقنامه غزل عزیزم؛ چقدر خداوند بهت زیبایی بخشیده خدایا شکرت
گفتم دیگه وقتشه …. منم در دلم گفتم قربونت برم عزیزم
کامنت شما هم جوری انرژِیش بالا بود که دو بار دم عمیق گرفتم
ازت سپاسگزارم که انقدر عالی درس می گیری، خیلی باهوشی
خدارو سپاسگزارم که چشمانی سالم دارم و می تونم عشقنامت رو بخونم و لبخند بزنم
میدونی الان ساعت نه شبه و من کنار درختای فندق نشسته ام و صدای جیرجیرک ها میاد
اینجام دوبار اذان میگن و خوندن کامنت پر از انرژی بالاتون و عاشقانه اتون با اذان همزمان شد و این یعنی خیلی خدا برجسته تر کرد کامنتتون رو برای قلبم
سپاس
اما نکته اینجاست که نزدیک ترین افراد به من با اینکه نحوه کار کردن من رو دیدن نتایجم رو دیدن اما بازم ایمان نمیارن و مسیر خودشون رو میرن و ناسپاسی و غیبت و تهمت بخش عظیم زندگیشون هست
پس همین که ما کسی رو میبینیم که نتیجه گرفته یا خوب به قانون عمل کرده و مسیرش رو ادامه میدیم همین بزرگترین هدایته و جهان یاریش میکنه
و رسیدم به کامنت دوست نازنین و خداییمون آقای حافظان دوستداشتنی که کلی با دلنوشتشون عشق کردم و خندیدم
سپاسگزارم، همیشه سلامت و تندرست باشید
می دونم کامنتم طولانی میشه اما عیبی نداره
در پاسخ به دوست نازنینم اقای معنادار می خوام بگم که
ازتون سپاسگزارم بخاطر این نکته برداری دقیق این توجه که گذاشتید و من هم ازتون یادگرفتم که باید نکته بین باشم و همه چیز رو با جزیئات ببینم
احسنت به شما
وقتی تو این مسیر حرکت می کنی و تمام اون نکاتی که عرض کردید رو آدم رعایت میکنه نباید بعدش عجله تو دلش بیاد
نگه خوب من که امروز ستاره قطبی نوشتم، سناریو نوشتم، اینم از باورایی که کار کردم، اینم که سفر به دور امریکارو هم دیدم
خوب دیگه امروز اون اتفاق خفنه که به خدا گفته بودم باید رخ بده دیگه
داستان اینجاست که همه اینا تمرین هایی هستند که به ما در حال خوب بودن رو یاد میده
و ما از حال خنثی یا بد بیایم تو موج حس شادی
چون جنس ما از شادیه و باید تو شادیه باشیم تا اتفاق های خوب رقم بخوره
اما همین خودش پروسه داره
نمیتونی انتظار داشته باشی از خودت و جهان که بعد از یک هفته نوشتن یا یک ماه نوشتن اتفاق عجیبی غریبی بیوفته
اصلا اتفاق عجیب غریب نمیوفته ما باید انقدر به قول خانوم شایسته عزیز شاخکامونو تیز کنیم که نشانه هارو ببینیم
لمسشون کنیم
چون هر لحظه نشانه میاد
هر لحظه میاد
آیا ما هر لحظه نشانه ها رو دریافت میکنیم ؟
هر چقدر گوشامونو برای شنیدنش تیز تر کنیم
هرچقدر هوشیارانه تر زیستن رو یاد بگیریم
بیشتر با خداوند هم کلام میشیم
بعد کم کم خیلی منطقی خیلی عقلانی اتفاق ها میوفته
اما وقتی امادگیت رفت بالاتر، هدایت های خداوند رو مزه کردی، تایید کردی، تحسین کردی، دلی سپاس گفتی
اون وقت اتفاق هایی میوفته که با خودت میگی الله اکبر این حرکت این اتفاق به عقل جنم نمیرسید
چطوری اینجوری شد ؟
اینجاست که دیگه کلا از منطق خارج میشه
بزارید یه داستانی رو بگم که اصلا منطقی نیست
من و آقای خوشدل نازنینم در شهر دبی رفتیم سینما (قبل از عمل به دوره سلامتی) که فیلم ببینم قبلش یه مقدار خوراکی خریدیم و رفتیم داخل و قبل اینکه فیلم شروع بشه ما تند تند ساندویچمون رو خوردیم
فیلمم شروع شد
گفتم ااا کاشکی چیپسم میگرفتیم
بعد آقا علی گفتن که دیگه نمی تونیم بریم بیرون
سالن خالی بود
فقط ما نشسته بودیم اخر سالن و یک خانواده هندی
من دیگه کلا توجه ام از روی فیلم (ride on2023 جکی چان) برداشته شد
گفتم خدایا اگه همین الان بخوای یه حرکتی بزنی چیکار میکنی
من که بیرون نمیتونم برم
اینجام که فقط این خانواده هندی نشستن کلا هم نوشیدنی دارن
من چیپس میخوام
منتظر نشستم ببینم خدا برام چیکار میکنه
الان این منطقیه ؟
وسط فیلم رسید دیگه یه خانوم و آقای عرب وارد سالن شدن یه عالمه خوراکی خریده بودن
اینا شروع کردن به خوردن بعد خانومه به سمت من نگاه کرد ولی من نگاش نکردم
چیپس و سس رو گذاشت کنار صندلی من
دست بهش نزد
خوراکیاشونو خوردن رفتن
اصلا انگار اومدن خوراکیاشونو بخورن برن
من موندم و چیپسی که برای من گذاشت
من نتونستم بخورم کلا گریه بودم
کی این کارو کرد؟
چیش منطقی بود؟
غیر این بود که خدا شنید ؟
مطمئنم شما هم به شکلای دیگه تجربه کردید چون خدا خیلی خلاقه و بی نهایته به هر بنده ای یه جور خاص با داستان های خاص و جدید صفا میده
بریم برای ادامه
دلم نیومد که نگم
برای جواد شفاهی و مونس عزیزشون از خداوند مهربان سفری رویایی رو درخواست میکنم،
الهی که همیشه با هم غرق شادی و احترام باشید و از کنار هم بودن درس بگیرید و رشد کنید
یکی از خواسته هام قبل از رابطه این بود که خدایا شخصی با ایمانی رو بیار تو زندگیم که هروز بهم چیزای جدید یاد بده و منو رشد بده و این خواسته به این علت شکل گرفته بود که همیشه من داشتم به اطرافیان یا آدمایی که میومدن تو زندگیم چیزی یاد میدادم چیزی ازشون یاد نمیگرفتم
ولی الان به لطف الله من هر روز خدا دارم چیزای جدید از همسرم یاد میگیرم چه مبحث کامپیوتری چه قانون
و این خیلی قشنگه که زوجین همدیگرو رشد بدن و یک نمونه جذاب رشد هم استاد و بانو شایسته هستن
که چقدر عاشقانه همدیگر رو رشد میدن
سپاس دوست خوبم
دوستای نازنینم ازتون خیلی ممنونم خیلی زیاد
دوستتون دارم در پناه و آغوش رب مهربان باشید