سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 195

به نام خدا

سلام به استاد عزیزم سلام به بانوی همراه.

اون چیزی که امروز من به عنوان مشق خودم فهمیدم که باید بنویسم یا بهتره بگم هدایت شدم به سمت نوشتن آن پاشنه آشیلم است که با صحبت‌های شما پی به آن بردم برای همین تصمیم گرفتم صحبت‌های شما را مشق دوباره کنم تا بهتر یادم بماند و تکرار و مرور کنم تا با استمرار برطرف نمایم.

از دقیقه 12 گفته‌های شما را باز تکرار می‌کنم.

و این تمیزی و این زیبایی که خودش رعایت می‌کند باعث می‌شود هدایت شود به جاهای زیبای بیشتر یعنی بچه‌ها این قانون بدون تغییر خداوند است که جهان ما را به جایی هدایت می‌کند که با فرکانس‌های ما هماهنگ باشد با درون ما هماهنگ باشد.

یعنی ما اگر آدم‌های عصبانی باشیم هدایت می‌شویم به آدم‌هایی که آنها هم عصبانی‌اند اگر ما آدم‌هایی باشیم که منتقد هستیم از همه می‌خواهیم ایراد بگیریم از همه چیز می‌خواهیم یک داستانی در بیاوریم و گیر بهش بدهیم گرفتار آدم‌هایی می‌شویم که آنها هم دارند انتقاد می کنند آنها هم می‌خواهند به ما گیر بدهند اگر ما آدمی هستیم که خیلی زیبا بینیم آدم‌های زیبا بین را می‌بینیم اگر ما آدمی هستیم که خیلی تمیزیم محیط را پاکیزه نگه می‌داریم جهان هم ما را هدایت می‌کند به آدم‌ها و جاهایی که پاکیزگی و تمیزی بیشتر است اگر آدم‌هایی هستیم که تمیزی را تحسین می‌کنیم سپاسگزاری می‌کنیم و توجه می‌کنیم بهش جهان هم ما رو هدایت می‌کند به جاهای زیباتر یعنی شاید در محل زندگی ما ممکن است یکسری جایی باشد که زیبا نباشد تمیز نباشد ولی یک قسمت‌هایی هست که زیبا و تمیز است اگر یاد بگیریم که تمرکز کنیم بر روی زیبایی‌ها و نه نازیبایی‌ها تمرکز کن بر روی تمیزی‌ها و در مورد آن صحبت کنیم در مورد آنها فکر کنیم از آنها نباشیم که تا یک چیز نازیبا دیدیم تا یک چیز کثیف دیدیم ، بیاییم و بگوییم آی!! مردم چقدر بی‌فرهنگند آی !!ببین این کار را کردند و به این شکل توجهمان را ببریم به سمت آنچه که دوست نداریم اتفاق بیفتد

یعنی من یاد گرفتم در زندگیم اگر که جایی که هستم یک چیزی باشد که نازیبا باشد قشنگ نباشد به هر دلیلی یا یک ویژگی داشته باشد یک فردی که زیبا نباشد سعی می‌کنم اصلاً در موردش صحبت نکنم بهش توجه نکنم سعی می‌کنم حتی به طرف نخواهم توضیح بدهم نخواهم حتی طرف را ارشاد کنم یک عادت خیلی بدی که بعضی از ماها داریم مخصوصاً آن‌هایی که یک ذره در این فضا می‌آیند و یک آگاهی‌های کسب می‌کنند خیلی دوست دارند به بقیه هم این آگاهی‌ها را بدهند بقیه را هم ارشاد کنند خیلی دوست دارند بقیه را نصیحت کنند فکر می‌کنی داری تمرکز می‌کنی روی نکات مثبت وقتی داری به بقیه توضیح می‌دهی ولی در واقع اگر دقت کنی اگر به احساست توجه کنی می‌بینی که احساست بد است وقتی داری نصیحت می‌کنی فکر می‌کنی یک جایی ایراد است و می‌خواهی آن ایراد را برطرف کنی تمرکزت روی ایراد است تمرکزت روی نازیبایی‌هاست خوب. یاد بگیریم تمرکز کنیم بر روی زیبایی‌ها یاد بگیریم فقط از زیبایی‌ها صحبت کنیم یاد بگیریم نخواهیم کسی را ارشاد کنیم نخواهیم کسی را نصیحت کنیم نخواهیم به کسی بگوییم چه کار بکن چه کار نکن ما فقط روی خودمان کار کنیم و اگر احساسمان خوب باشد تمرکزمان به صورت واقعی بر روی زیبایی‌ها باشد که این نیاز دارد به تمرین این نیاز دارد به تلاش نیاز دارد به کنترل ذهن یعنی اینطور نیست که راحت بشود این کار را انجام داد ولی اگر بتوانی این کار را انجام بدهی بدون تردید این قانون خداوند است که ما را هدایت می‌کند به جایی به افرادی به موقعیت‌هایی که با فرکانس غالب ماجور باشد

که می‌گویم کلمه فرکانس های غالب استفاده می کنم این مفهوم دارد نه اینکه یک روز توجه ما مثبت باشد اگر تبدیل بشود به عادت اگر تبدیل بشود به شخصیت جهان ما را هدایت می‌کند به جاهایی به افرادی که با فرکانس های غالب ما هماهنگ باشد بنابراین خیلی خوب است که زیبایی‌ها را ببینیم و تحسین کنیم دوست دارم یاد بگیریم زیبایی‌ها را ببینیم و به زیبایی‌ها توجه کنیم جهان هم همانطور ما را هدایت می‌کند به زیبایی‌های بیشتر

استاد این مسئله ایراد گرفتن و نصیحت کردن چیزی بود که من در این چند ماه اخیر در دامش گرفتار شده بودم شاید گفتنش ت نباشد چون دوباره برمی‌گردم به تمرکز روی نازیبایی‌هایم فقط همین تکه را برای خودم بازنویسی کردم تا همیشه یادم بماند باید تکرار و تکرار و مرور و مرور و ممارست در مورد کانون توجه ام داشته باشم.

خدا رو کرور کرور کرور شکر که مرا در این مسیر زیبایی قرار داد این بهترین هدیه امروزم بود.