سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 195 - صفحه 15

662 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    محمدرضا روحی گفته:
    مدت عضویت: 1339 روز

    به نام پروردگار نور و زیبایی

    با سلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته گرامی و همه دوستان هم فرکانسی خوبم

    خدا را شکر اولین سفر استاد و خانم شایسته در تراکمپر در ایالت تگزاس چقدر پرچم خوشگل و خوش رنگ تک ستاره ساختمان‌های شیک فضای سبز آنها زیبا و تمیز بود

    خدا قوت استاد در هر حالتی سرحال هستی از خواب هم بیدار می‌شوی خنده از لبات نمی‌افته و چقدر مردم بی‌نظیر و فوق العاده با اطلاعات کامل که در هر ایالت برای عموم یک بروشور می‌دادند چقدر برای من تازگی و جذاب بود الله اکبر از مناظر زیبا جاده‌های خلوت و تمیزی که در طول مسیر می‌شود دید این فرهنگ سازی مردم این کشور قابل تحسین است

    و به قول استاد اگر روی زیبایی‌ها شکرگزاری تحسین و توجه کنیم به زیبایی‌های بیشتر قطعاً به فضا و آدمای خوب و زیبایی هدایت می‌شویم چقدر غروب خورشید پرنور و رنگ زرد آن فوق العاده بود خدایا شکرت چقدر انرژی گرفتم از دیدن غروب خورشید دوست ندارم چشم بردارم انقدر جذاب بود برام و از شما دو استاد بابت تمام تصویر های خوبی ونشان دادن تمام زیبایی‌ها سپاسگزارم

    در پناه الله یکتا شاد سلامت و ثروتمند باشید انشاالله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
  2. -
    فاطمه ربیعی گفته:
    مدت عضویت: 1446 روز

    بنام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به استاد عشق استاد مهربانی استاد توحید وسلام به مریم جان عزیزتر ازجان

    من فقط مات ومبهوت این شدم حرفایی که استاد زدن چقدرررر مربوط به من بود خدای من،امروز همسرم مرخصی بود خونه بود ومن قبل از شنیدن این حرفا یعنی تانصف فایلو دیده بودم واستپ کردم شروع کردم به نصیحت کردن همسرم که باید اینجوری باشی اینجوری فک کنی باوراتو عوض کنی و چرا فلان نیستی وبهمان نیستی واز این حرفا،اخه الان ماه هاست دست کشیدم از نصیحت کردنش وگفتم دیگگگگگه تمام کارش ندارم وچقدر سبک بودم چقدر احساس لذت میکردم اینکه سرم تو کاره خودمه وخودمم میدونم وقتی شروع میکنم به نصیحت واینکه بخوام بیارمش توی این مسیر احساس عجز وناتوانی میکنم واحساس بدی بهم دست میده ودرجواب همیشه بهم میگه ازم میخوای من تغییر کنم تو چقدر تغییر کردی چقدر اخلاق ورفتارت تغییر کرده که داری این حرفا رو به من میزنی بعدش ادامه فایلو زدم واستاد شما شروع کردین به این حرفا ومن واقعا شوکه شدم گفتم این حرفا داره به شخص خودم میزنه اره اره خدا ازطریق استاد جوابمو داد وچقدر خوشحال شدم

    استاد هروقت فایل سفربه دور امریکامیذارین روی سایت همیشه به این فکرمیکنم که اخه چجوری هم میشه سلامت بود هم رابطه عاشقانه داشت هم ازادی مالی هم ازادی مکانی هم ازادی زمانی داشت وچقدررررررر تحسینتون میکنم استاااااد که هیچ بنی بشری تو دنیا نبوده ونیست که بخواد اینقدر موفق باشه درتمام جنبه ها واین موفقیت پایه واساسش توحیده احساس خوبه لذت بردنه بقیه کارا جهان انجام میده کل کائنات دست به دست هم میدن که یه ادم توحیدی رو به عرش برسونن که یه ادم توحیدی رو خوشبخت ترین کنن،مانمیتونیم اصلا تواناییشو نداریم که بخوایم تصمیم بگیریم که چیکار کنیم چه مسیری برامون خوبه چه مسیری بده چه شغلی خوبه چه شهرو کشوری خوبه برای زندگی وووو…واین قدرت فقط دست رب العالمینه که به بهترین نحو برای ما انجام میده کافیه باورش کنیم بهش ایمان داشته باشیم وچشم بسته زندگیمون رو به دستش بسپاریم وقتی بااحساس خوب بدون نگرانی وترس به دستش بسپاریم واقعا پادشاهی میکنیم واقعا سعادت وخوشبختی رو تجربه میکنیم

    استاد من الان درک کردم که هدف شما از زندگی لذت وشادیه خدا خیلی قشنگ براتون میچینه بدون اینکه اعتراض کنی یااینکه بهش بگی ازچه مسیری منو ببر

    باید پارو نزد وا داد باید دل رو به دریا داد خودش میبردت هرجا دلش خواست به هرجا برد بدان ساحل همانجاست،مشکل مااینه که هم خوشبختی رو میخوایم هم پارو میزنیم که کدوم ور بریم درحالی که ما نمیدونیم که اون راهی که انتخاب میکنیم به ضررماهست یابه نفع ماست،بهترین کاری که باید انجام بدیم اینکه تسلیم باشیم وبذاریم هدایت بشیم وهراتفاقی که بیفته الخیر فی ماوقع هست

    فقط میتونم بگم استاد ومریم جان عاشقتونم همین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  3. -
    زهرا علیپور گفته:
    مدت عضویت: 982 روز

    به نام خدای هدایتگرم

    سلام به مسافرین سفر به دور آمریکا

    هردم اراین باغ بری میرسد تازه تراز تازه تری میرسد

    مریم جان چقد شنیدن صدات برام انرژی بخشه سلام به تو بانوی زیبا ممنونم ازت به خاطر فیلم برداری عالیت ممنونم که این لذت سفر رو بهمون هدیه میدی

    بازم حرفهای ناب استاد در دلم غوغا کرد و من بازهم یه نکته ی طلایی دیگه رو باید قاب بگیرم بزارم توی دیوار ذهنم و همیشه حفظش کنم

    توجه به نکات مثبت اگر دور و ورت نازیبایی هست اشکال نداره تو توجه تو بردار بزار روی زیباییها

    حتی وقتی جایی که میبینی پراز آشغاله وتو نگاه میکنی و ناراحت میشی نباید بهشون توجه کنی و توجه تو بردار بگرد و یه نکته ی مثبت پیدا کن

    کاری که من انجام میدادم وقتی میرفتیم مسافرت بااینکه خیلی جاهایی قشنگی رو میدیدم ولی زمانیکه مردم میدیم آشغال ریختن توی طبیعت با ناراحتی میگفتم چقد ببی فرهنگن اینا آخه حیفشون نمیاد همه جا کثیف میکنند

    ممنونم استاد جانم تا حرفهای شما درذهن من جا بگیرد بسیار زمان وتکرار لازم است

    همه چی برق میزد از بس تمیز بود هر حایی رو که نگاه میکنم حتی ذره ای از نازیبایی نمیبینم

    وااااای خدای من دستشویی رو چقد مرتب تمیز و با سلیقه چی بگممم که هرچی تحسینشون کنم کمه

    استاد جانم الحق که شما شایسته ی بودن در اونجا هستید

    من در محله یی زندگی میکنم که از لحاظ تمیزی مردم خیلی اهمیت میدند اصلا همه سعی میکنند تمام آشغال ها رو به سطل های آشغال بریزند ولی یه مدتی بود که جلوی خونه ی ما یکی هر ساعتی آشعال میزاشت ومن همش ناراحت که کی میاد اینکارو انجام میده ولی بعد فهمیدم که خودم بهش خوراک دادم و توجه کردم وحالاهی بیشتر شده و آقا جلوی خودمو گرفتم همه چی درست شد به همین سادگی

    آقا من بدنبال خونه میگردم که خونه مونو عوض کنیم میرفتم بنگاه هی درمورد اون موردی که توخونه دوست نداشتم باشه حرف میزدم وباز کار جلو نمیرفت

    امروز که از در حیاط اومدم بیرون دیدم آقا ما چه جای قشنگی داریم دوتا پارک جلوی خونه در چند قدمی خیابون بزرگ نزدیک به حاشیه وکیل آباد ولی من بدنبال جای دیگه میگردم من نمیبینم که جای به این زیبایی دارم آب در کوزه و ما گرد جهان میگردیم

    خلاصه تازه فهمیدم چقد محل زندگی و خونمون عالیه پراز نکات مثبت و من چشمام نمیبینه میگم دیگه استاد بازم زدی به هدف باز گوش ذهن منو گرفتی و کمی گوش مالیش دادی

    آخ که هر چیم از این فایلا بزارین بازم کمه و من حالا حالا ها باید یاد بگیرم توجه م روی چی باشه

    این فایلایی که برامون میزارین پراز درس و آگاهیه که اگر درطول زندگی فقط یه دونه شو رعایت کنیم کلی تغییرات خواهیم دید

    تازه از اون درختایی که گل صورتی داشتند ما هم توی پارکمون داریم وخیلیم زیبا هستند

    خدایا چقد خوشحالم که بازم یه نکته یاد گرفتمم

    استاد جانم مریم جانم چقد دوستتون دارم که قابل گفتن نیست

    درپناه الله یکتا باشید

    عاشقتووونم دوستان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  4. -
    مریم پهلوان گفته:
    مدت عضویت: 2050 روز

    به نام خدای مهربونم که من را به این مسیر زیبا هدایت کرد.سلام بر همه دوستان همراه.

    چقدر این مردمان کشور زیبای امریکا از ریشه

    واصولی درست کار میکنن چه فرهنگهای زیبایی

    دارند اینقدر تمیزی براشون مهمه. که نصفه شب پارکها رو تمیز میکنن که انسانها صبحشون رو با تمیزی وزیبایی شروع کنن.وچقدر برای شهر محل سکونتشون ارزش قائل هستن که اینقدر بروشور تهیه کردند ودردسترس بقیه گذاشتن وجاهای دیدنی را معرفی کردند.چه قدر دیدن اون آسمان نارنجی همراه با حرفهای دلنشین استاد تحسین برانگیز بود که آدمهای هم فرکانس هم رو جذب میکنند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  5. -
    اسداله زرگوشی گفته:
    مدت عضویت: 1295 روز

    به نام «ربّ» یگانه فرمانروای هستی

    سلام و ارادت خدمت استاد عباسمنش عزیز؛ مریم جان و همه عزیزانم

    قسمت سوم سفرنامه- ایالت تگزاس

    دیدن زیبائی ها و یادگیری درسهای این فایل رو از کاور فایل آغاز میکنیم. ایالت تگزاس با اهتزاز پرچمش در طبیعتی زیبا، رودخانه های پر آب،مسابقات گاوبازی و تصویری از دنس و رقص و پارتی به مخاطبینش معرفی می شود. چه زیباااا!

    یادم اومد قبلنا وقتی اسم تگزاس رو می شنیدم تصورم کافه های بین راهی قدیمی ای بود که هر کسی یه کلت به کمرش بسته و هر کسی زودتر موفق بشه شلیک کنه به دیگری زنده است! این خاصیت رسانه است که برای رسیدن به اهدافش همه چیز رو قربانی میکنه! همانطور که تصوری که اونها از ما دارند هم متقابلا وحشتناکه! بگذریم برگردیم به این ابتکار جالب و تحسین برانگیز! کدوم اقدامو میگم؟ همین طراحی نماد تگزاس برای گرفتن عکس یادگاری گردشگران وتوریست ها!اینکه بدونی و ببینی که انسانهایی به نیازهای تو توجه می کنند و حتی نیاز هایتانرا قبل از درخواست اجابت کرده اند چه حس فوق العاده ایه؛ چه سورپرایز جالبیه! و من اینکارو کلی تحسین میکنم.

    دوبینو روی لبه کاپوت تنظیم میکنم و با تمام احساس فرمان فورد رو در دستم میگیرم و از بالای پل فلزی هیولایی که طول زیادی هم داره در حال عبورم!ووووووه

    همینجور که نگاهم به ستونها و لاین های زیاد و پهن این سازه عظیم است، در دلم طراحان و سازندگان این پل مستحکم را تحسین میکنم و از رانندگی بر روی این پل عظیم لذتمیبرم. خدایا شکرت.

    طبق رسم و عادت همیشگی، برای اطلاع از جاذبه های ایالت و گرفتن اطلاعات بیشتر وارد سیتی سنتر تگزاس میشیم. چیزی شبیه به چادرهای موقت معرفی جاذبه های گردشگری خودمان در ایام نوروز! پرچم زیبای ایالت منو یاد پرچم فرانسه انداخت که از سه رنگ آبی و سفید و قرمز تشکیل شده. در ابتدای ورودمان نوشته ای در همه جا جلب توجه میکنه که گویا شعار این ایالت است که نوشته:

    Don,t mess With Texas یعنی به تگزاس کرم نریزید! که منظورش احتمالا همان نظافت و آشغال نریختن در این ایالت است. و چقدر این فرهنگ آشغال نریختن در اماکن عمومی در این کشور نهادینه شده و تبدیل به فرهنگ و قانون شده! واقعآ احساس خوب ارزش داره! احساس خوب قیمتش گرانبهاست! این لذتی که از دیدن خیابانها و محیط میبریم رو با چه قیمتی میتوان بها گذاشت؟ اینها چیزائیه که باید بعنوان فرهنگ روشون کار کرد! اصلا کار فرهنگی همینه! نه آن دخالت های بی جا در حریم شخصی افراد! چقدر میتونه نگاهها متفاوت باشه یارب!!!

    آقا عاشق این سکانس دست و صورت نشسته استاد شدم رفت! انگار خودم داشتم استادو بعد بیدار شدن می دیدم و باهاش صحبت می کردم! چقدر این سکانس طبیعی و لذت بخش و قابل لمس بود. استاد قربون صورت ماه نشستت برم من ! ( اگه شینا کنارم بود میگفت مگه استاد نگفت قربون هیچکسی نرین خخخ و مجبورم میکرد پاکش کنم! اینقد آموزش های شما در بچه ها نهادینست) مررررسی مریم جان که این صحنه رو شکار کردین و مرسی از استاد که این صحنه رو حذف نکردن و ما دیدیم! اینها همه ناشی از عزت نفس بالاتون داره استاد یه کف مرتبم اینجا هر کی میخونه برای استاد و مریم جان بزنه.

    تصاویر زیبای بادگیر های تگزاس منو به یاد نیروگاه بادی منجیل و رودبار انداخت و منو با خودش به شمال برد با اون خاطرات قشنگ! احساس خوب احساس خوب، همینه استاد!

    دلیل نصیحت نکردن دیگران از دید قانون!!!

    بارها در فایلهاتون اشاره کرده بودین که از نصیحت کردن و نصیحت شنیدن بدتون میاد. دلیلش رو عمل نکردن همان افراد نصیحت گر به حرفاشون عنوان می کردی ولی امروز دلیل نصیحت نکردن رو از دیدگاه قانون یاد گرفتم! یاد گرفتم ریشه نصیحت کردن از قصد ما برای بهبود میاد. یاد گرفتم ریشه نصیحت کردن از ضعف و کاستی میاد! یاد گرفتم وقتی دارم نصیحت میکنم ناخواسته تمرکزم بر ناخواسته ها، ضعف ها و کمبود هاست! حتی اگه قصدم این نباشه. از کجا معلوم؟ از احساس بدم هنگام نصیحت کردن! و طبق قانون این احساس بد، بدی های بیشتری را جذب زندگیم می کند.

    اگه میخوام به کسی کمک کنم راه حل چیه؟ اگه خیلی نتونستیم جلو خودمون رو بگیریم و احساس مسئولیت بی جایمان گل کرده بود ( زیرا ما به دلیل اینکه به فرکانس دیگران دسترسی نداریم نمیتونیم هیچ کسی رو کمک کنیم مگه اینکه خودش بخواهد) چکاری میتونیم انجام بدیم؟! جوابی که دریافت کردم اینه:به جای نصیحت پیشنهاد بدیم بهش! مثلا به نظرم اینکارو انجام بدی بهتر نتیجه میگیری یا اینکارو انجام بدی بازدهی و نتایجت بیشتر خواهد شد. اینجوری تمرکزمان روی خواسته هاست و دچار احساس بد نخواهیم شد.

    طلوع و غروب زیبای خورشید عالم تاب از قشنگی ها ونعمتها و موهبت های خالق یزدان به ما است که هرگز برایمان تکراری نخواهد شد! و چقدر غروب خورشید در دشتها بی نظیر و فوق العاده است. تجربه دیدن غروب خورشید در دشتهای مهران (زادگاهم) بقدری فوق العاده و زیباست که آدم دوس داره فقط نگاه کنه و گریه کنه! خورشید به قدری بزرگ و زیبا میشه که قابل وصف نیست. فکر کنم دوستانم در مناطق جنوبی و کویری چنین تجربه ای را تائید کنند.

    =================================================

    رد پایی از یک کامنت و یک تعهد!

    استاد میخوام برگردم به عقب، به حدود 7 ماه پیش! به قسمت نتایج دوستان از آموزه های استاد عباس منش قسمت 11 – صفحه 12! آنجایی که از خودم ردپا گذاشتم و متعهد شدم اقساط و بدهی هامو بپردازم! میخواهم قسمتی از آن کامنت را برایتان در زیر کپی کنم.

    استاد این حرفتو دارم به خودم میگم:اگر به هر دلیلی قرض و قسط و وام گرفته ام، همشون را پرداخت و تسویه میکنم و در همین جا متعهد می شوم که هرگز حتی اگر اسلحه روی مغزم بگذارند و بگویند یا قرض و وام بگیر یا به آپشن های دیگر فکر کن یا میکُشیمت بگم که مرا بِــکُشید! این خطا را بار دیگر تکرار نخواهم کرد؛ تمام شد و رفت.

    و خدا رو شکر استاد انجامش دادم!!! این تعهد از همان روز و حتی قبل از نوشتن کامنت این فایل یعنی 1401/11/06 آغاز شد و روز 1402/05/21 پایان رسید. این آخرین وامی بود که تسویه شد. وام خانه اولی ها که یک وام بلندمت که منو همسرم باهاش یه آپارتمان خریدیم در تهران و تا سال 1409 ادامه داشت! ولی ما 7 سال زودتر تسویش کردیم و نامه بانک رو گرفتم و سند آپارتمان رو از رهن بانک درآوردم. الان دیگر یه ریال قسط و وام ندارم. میخواستم از احساسم بگم دیدم هر آنچه برایم اتفاق افتاده در کامنتم نوشتم و من حالا آن جملات را تجربه میکنم! من تعهدم را با انجامش دادم شروع کردم و الان بعد 7 ماه با تمومش کردم پروندشو بستم. برنامه و پیش بینی من برای اتمام اقساط و بدهی هایم آخر امسال بود ولی این قانون بدون تغییر خداوند است که وقتی من مصمم باشم در انجام کاری، خداوند هم دستان بی شمارش را به کمکت میفرستد تا کار زودتر و بهتر از آنچه انتظارش را داری انجام شود. امروز رفتم پرینت پرداختهای حسابهایم را از بانک گرفتم و حساب کردم از آنروز تا الان مبلغ 3632899919 ریال (363 میلیون تومان) اقساط پرداخت کردم در این 7 ماه یعنی حدود 52 میلیون در ماه! آنهم برای ما که کارمند دولتیم و کل درآمد زندگیمون کمتر از این رقمهاست. و این همان دستهای خداوند است که یاریمان کرد هدفم را به منزل مقصود برسانم.استاد وقتی به خودم نگاه میکنم میبینم واقعآ من از پری روز دیگه آن آدم سابق نیستم! این حرف منو شما خیلی خوب درک می کنید. با اینکه به ظاهر تغییری در درآمد و وضع زندگی من نسبت به قبل بوجود نیامده ولی من این تغییر و احساس میکنم. یه لذت درونی شیرینی همه وجودم را فرا گرفته.استاد احساس ثروتمند بودن میکنم! کاملا احساس میکنم که زنجیر قطوری از زنجیرهای بی شماری که دورم پیچیده شده رو پاره کردم. دقیقآ احساس میکنم مدار مالی ام ارتقا پیدا کرده! دیگه نگران مانده حسابم نیستم. دیگه از هزینه کردن نمی ترسم. دیگه چونه نمی زنم.دیگه به فروشنده نمیگم اگه راه داره کمتر حساب کن یا تخفیف بده. قبلنا هم اینکار و آگاهانه انجام می دادم ولی فرکانس رو که نمیشه گول زد استاد! تو دلم خدا خدا میکردم تخفیف بده یا ارزونتر حساب کنه و مدار مالی من هم مشخص بود رشد داشتم ولی لاک پشتی.اما تو همین چند روز احساس میکنم میلیاردرم! نه اینکه هزینه ای کرده باشم یا چیزی خریده باشم نه! بلکه از احساس درونی ای حرف میزنم که در رفتارم هویداست. اصلا نمیشه ادا درآورد یا نقش بازی کرد. ظهر به خانمم گفتم هر چی نیاز داریم بنویس برم بگیرم! 23 ام ماه یه کارمند این حرفو بشنوه تعجب نمیکنه!(حداقل کارمندای دولت میتونند شهادت بدن) و الان که مشغول نوشتن این کامنت هستم همسرم اومد گفت میری بیرون؟ منم که تمرکزم رو کامنت نوشتن بود گفتم نمی دونم چجور مگه؟ گفت خودت گفتی میرم خرید! و آنوقت بود که یادم افتاد برای خونه خرید لازم داریم و گفتم لیستو بنویس عصری میرم. وقتی به همین رفتارم دقت کردم دیدم قبلنا حرف من این بود که چیزای ضروری رو لیست کن بقیه رو بذار سر ماه وقتیکه حقوق دادند! و این یعنی مدار کمبود! یعنی مدار فقر! جهان به این این احساس از خرید، به این احساس از هزینه پاسخ میده حتی اگه من روزی صد بار فایل باور فراوانی رو گوش بدم فایده نداره! حتی اگه روزی هزار بار مانتراهای فراوانی رو تکرار کنم فایده نداره. آن احساسی که من در عمل دارم باهاش مواجهه میشم داره کار انجام میده و مدار و نعمت و ثروت من رو تعیین میکنه. استاد دو سه روز پیش یکی از عزیزان سایت برام کامنت گذاشته بود (رضوان عزیز) که ان شااله سفرهای خارج از کشور بری. و من همون لحظه با خودم گفتم چرا که نه! حتما این اتفاق برایم میفته و اونو میبینم و در دسترسم است.با اینکه باز تاکید میکنم از لحاظ درآمدی اتفاق محسوسی برام رخ نداده و دارم از احساسم حرف میزنم! قبلنا احساسم میگفت ان شااله! از همون ان شااله هایی که پدر و مادرها و خودمون به بقیه میگیم و نشان از ناباوری هایمان دارد ولی الان احساس من میگه چرا که نه! حالا دارم خیلی از حرفاتونو درک میکنم! خیلی از حرفاتون تا وارد مدارش نشی تا مزش نکنی درکش نمی کنی. مثل خیلی از جملاتی که هر روزه میکیم در سایت ولی وقتی میرسیم درکش خواهیم کرد، مزشو میفهمیم! مثل همین کلید واژه دوره قانون آفرینش که میگه ما خالق زندگی خودمان هستیم و هر روز که می گذرد من احساس متفاوت و درک بهتری از این جمله پیدا میکنم یا جمله هیچ اتفاقی، اتفاقی اتفاق نمیفته! و …

    این مطلب و نوشتم استاد تا رد پایی بشه برای خودم و دیگران از انجام یک تعهد.این مطلب را نوشتم که باورهایم را قوی و قویتر کنم در این مسیر زیبا. این مطلب رو نوشتم که عزیزانم ببینند وقتی از خودمان ردپا میگذاریم به راحتب میتونیم راه رفته مان را ببینیم و راه موفقیت هایمان را پیدا کنیم. کامنتی که من گذاشتم کامنت شماره 133 ام بوده که در ساعت 20:20 دقیقه ثبت شده و وقتی به ارتباط اعداد نگاه می کردم دیدم تکرار عدد 3 برایم خیلی نشانه است و این تعهد رو خداوند برایم بیستِ بیست انجامش داد. در پایان لینک دیدگاهمو میذارم که اگه کسی دوست داشت ببینه راحتتر دسترسی بهش داشته باشه.ممنونم استاد بابت همه چیز من به خواستتون از بچه های سایت عمل کردم و نتیجشو دریافت کردم یعنی نه قرض گرفتم حتی یک ریال و نه وام گرفتم حتی وام قرض الحسنه و نه به کسی قرض دادم حتی یک ریال! و ازین بابت خودم و خانواده ام (همسر و دخترم) را تحسین میکنم که همراه من بودند در انجام این تعهد.یا حق

    abasmanesh.com

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 68 رای:
    • -
      آزاده کاکاوندی گفته:
      مدت عضویت: 1472 روز

      سلام گرم به اسداله عزیز

      چقد کامنتت پرمحتوا بود دمت گرم تحسینت میکنم پرداختن کل قسط وام خونه رو مبارکت باشه آزادی و آرامش رسیدن به مقصد را مبارکت باشه خرید آپارتمان زیبات را مبارکت باشه خریدهای نقدی که امروز رفتی انجام دادی

      تحسینت میکنم و سپاسگزارم ازت که به تعهدت عمل کردی و لذت بردم از تعهدت واقعا نتونستم برات کامنت نزارم

      شاید خنده دار باشه منم حدود7 میلیون وام دارم 4 درصد که پنج ششمشه داداشام میدن و من فقط 1 ششمشه میدم حدود 95 تومن اما از پارسال دقیقا همون زمان که فایب آقای عطار اومدهرموقع پول دست من میومد من دوسه قسط با هم پرداخت میکردم شاید باورتون نشه 95 تومن چیزی نیست حتی اما من برای اینم آرامش نداشتمدراین حد هی میگم کی تسویه بشه این و داداشم یه روز گفت خوشبحالت تو دیگه کی هستی میگی 95 تومن آرامشو بهم میریزه و کلی بهم خندید گفت کاش منم روزی برسه بگم 95 هزار قسط دارم (اینجا بازخاطره تعریف کردم باور کن داداش اصلا من چیزی یادم نمیاد یهو یه جمله ای مینویسم بهم الهام میشه انگار اینو بنویس و از نگاه زیبای شما که به این نکته از کامنتهای من توجه کردید سپاسگزارم )

      الان که شما گفتید حقوقتون هیچ تغییری نکرده اما دستهای خدا و هدایت خدا زیاد بودن برای پرداختن قسط وامتون اینو به عنوان نشانه میگیرم که از هدایت خدا استفاده کنم خودش این 7تومن وام منو پرداخت کنه از راهای بی نطیرش چون فقط روی خودم حساب کردم ووشرک ورزیدم خدایا ممنو ببخش و هدایتم کن که به راحتی و اسانترین شکل ممکن این وام هم پرداخت کنم و به آرامش ذهنی کامل برسم مثل اسداله عزیزداداش عزیزم

      اون جمله ای ام که گفتید رضوان عزیز براتون نوشتند انشالله سفرهای خارجی برید منم از ته دل میگم انشالله سفرهای خارجی زیادی برید ولذت ببرید و دقیقا درست گفتید انشالله های ما انگار باور نداریم رویاهامونو

      من خودم این حسو دارم گاهی و تاالان بهش توجه نکردم سپاسگزارم ازتون که بیان کردید حس و حال زیبایت را

      دست به خاک بزنی طلا بشه داداش عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
      • -
        اسداله زرگوشی گفته:
        مدت عضویت: 1295 روز

        سلاااام و درود بر خوشک نازارم

        تبریک میگم بهتون که موفق شدین عکس پروفایلتون و بذارین . به قول استاد وقتی مخاطبتو بتونی ببینی ارتباط بهتری با صحبت هاش میتونی برقرار کنی و زیبائیتونم تحسین میکنم.

        الان که من اقساط و بدهی هامو صفر کردم کلام استاد رو درک میکنم که منظور ایشون چی بوده! تفاوت در احساس کلید واژه داشتن بدهی یا نداشتن بدهی است. من قبل از این خودمو گول میزدم میگفتم من بدهکار کسی نیستم یا مقروض نیستم و ئرآمد کافی دارم که مشکلی نداشته باشم! ولی احساس رو نمیشه دور زد! هر ماه که من اقساطم رو پرداخت میکردم ناخودآگاه در مدار فقر قرار میگرفتم! و این مدار مانع و ترمز نعمت و ثروت های بیشترم شده است. آراده جان ممکنه 95 هزار پولی نباشه ولی هر بار که فکر میکنی باید قسط بدی هر بار که داری قسط میدی احساست بد میشه حتی اگه 1 ریال باشه و این همون نکته ایه که من بهش توجه نداشتم و وقتی پرداخت کردم لمسش کردم! زیرا ثروت یک مسئله روانیه! پس درنگ نکن در تسویه وامت و نگران نباش هر چقدر دستت میاد پرداخت کن آنوقت دست خدا رو باز میذاری که دستاشو به کمکت بفرسته. ممنونم بابت توجهتون و مثالی که از خودتون زدن. همیشه شاد و ثروتمند باشید.یا حق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      وجیهه بانو گفته:
      مدت عضویت: 1852 روز

      درودی بیکران به برادر متعهدم

      به برادر باصفا و خوبم

      به این خط که رسیدم موندم……..

      تشویق تون کنم ؟؟؟!!!

      بغضی که از شوق گلومو گرفته رو رها کنم ؟؟!!!

      یا اشکی که از شادی سرازیر شده رو پاک کنم ؟؟؟!!!!!

      خدایاااااااااااااااا شکررررررررررت

      بهتون تبریک میگم برادر خوبم چقدرررررررررررررر خوشحالم کردین

      و چقدر تحسینتون میکنم که جسارت داشتین و رد پا از خودتون به جا کذاشتین و تعهد دادین..

      این لحظه مقدس رو بارها و بارها بهتون تبریک میگم همینطور به همسر همراه و‌ گلتون و به دخترزیباروی نازنینتون شیناجان

      واقعا همینه:

      وقتی توی مسیر باشی..

      وقتی هدایت الله رو انتخاب کنی..

      وقتی به این هدایت متعهد باشی باید هم نتایجت اینقدر شیرین باشه که نه تنها کام خودتو ، بلکه کام همه دوستان و همراهانتم شیرین میشه….

      این بیت از شعر جناب حافظ در ذهنم زمزمه شد، تقدیم شما:

      در طریقت هر چه پیشِ سالک آید خیر اوست

      در صراط مستقیم ای دل ، کسی گمراه نیست…

      الهی شکر اینقدر این خبر خوشآیند بود برام و رفتم تو فکر شیرینی گرفتن ازتون که کلاااااااا فراموش کردم بقیه کامنت تونو …

      (ان شاءالله خبر بعدی تونو از یکی از کشورهای مورد علاقه تون ، در حال سفر بخونیم)…

      خببببب ، بزارید برگردم کامنت رو مجدد بخونم میام خدمت تون…

      فقط تحسینتون میکنم

      که اینقدر تمام و کمال ، دیتیلی به همه موارد اشاره کردین…

      جالبه که ذهنیت من هم از تگزاس یک ایالت بزرگ و پهناور با شنهای روان و بوته های خار چرخان در بیابان :) با چند تا کاکتوس بزرگ و فاصله دار از هم و مردانی اسلحه به دست در شهر سرگردان و چند نفری هم از پی طلا حیران :/

      ولی میان ماه ما تا ماه گردون

      تفاوت از زمین تا آسمونه ( خدایا شکر)

      فقط سپاس و دیگر هیچ….

      برای جمع خانواده سه نفری تون نور و عشق الهی میطلبم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
      • -
        اسداله زرگوشی گفته:
        مدت عضویت: 1295 روز

        سلااام و درود بر خواهر عزیزم بانوی عشق

        ممنون و سپاسگزارم بابت قلب پاک و ضلالی که دارین. آرزو میکنم هر بار که دری از وجود نازنینت میچکه، از سر شوق باشه و شادی.

        بانو جان شما با هر شعر زیبایی که مینویسید، با هر کامنت قشنگی که میذارین لایق گرفتن شیرینی اید اینکه جای خود دارد!

        قبلنا که سرمون تو اخبار و تفسیر و در و دیوار بود و بقول معروف از همه جا خبردار، اینجوری باورهای مخربمون رو ساختیم و قدرت دادیم و الان که از همه جا بی خبریم صحبت عوام رو نمی فهمیم! تا چیزی میگن نمی گیریم. بعدش که میپرسم جریان چیه میگند بابا تو دیگه کی هستی خخخ

        واقعآ دارم احساس میکنم برای مردم مثل اصحاب کهف هستم! هر کی ازم میپرسه فلان اتفاق و شنیدی میگم نه! میگند قیمت دلار چند شده؟ میگم نمی دونم! میگند قیمت ماشین چنده؟ میگم نمی دونم! میگند بورس امروز خوب بود؟ میگم ندیدم!میگن ارز دیجیتال چی داری؟ میگم ندارم! و آخرش میگند بابا تو دیگه کی هستی خخخخ

        ممنونم خواهر عزیزم بابت وقتی که گذاشتید و کامنتی که برام گذاشتین برای شما و سید حبیب جان آرزوی سلامتی و سعادت و ثروت دارم.یا حق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
        • -
          زکیه لرستانی گفته:
          مدت عضویت: 1754 روز

          سلام ب همشهری و دوست عزیزم اسداله جان مهربون

          امروز داشتم کامنت هارو نگاه میکردم بعد ایمیل اومد برام

          ک دوستان کامنت نوشتن

          ویکی شون از همشهری عزیزم ک چقدرم فعاله ماشاالله

          11تا کامنت نوشته

          چقد انرژی گرفتم

          وتحسینت کردم

          وخداروشکر کردم

          کامنت قسمت جدید سفر بدور امریکا رو باز کردم قسمت 196

          چقد کامنت فوق العاده ای بود

          از عمل کردن ب تعهدی گفتی ک انجامش دادی و خداهم پاداشتو داده خداروشکر

          چقد تحسبنت کردم وبهت افتخار کردم ک اینقد متعهد داری مسیرو ادامه میدی

          فقط اونجا دکمه پاسخ نداشت گفتم اینجا بنویسم برات

          میخواستم ازت تشکرکنم ویک خبر خوب بهت بدم

          اینکه ازهمون روزی ک تواولین قسمت سفر استاد تو کامنتت نوشتی ک برید سفرنامه رو شروع کنید خییلی خوب بوده برات و تاثیرات بزرگی داشته

          تو زندگیت

          منم باوجود نجوا ها ک میگفتن حوصله داری باید کلی وقت بزاری

          انرژی بزاری تعهد باید بدی و..

          رفتم همون شب ک کامنتتو خوندم شروع کردم سفرنامه رو

          وامروز روز6سفرنامه هستم چقد عالی بوده این چند روز

          انگار دیدم بازتر شده وآگاهی های بیشتری و دارم دریافت میکنم

          و ی سری نشانه ها رو هرروز دارم میبینم وانرژی م بیشتر میشه واحساسم عالیه

          و خدامیدونه ک قراره تاآخر سفرنامه چی اتفاق های فوق العاده ای و تجربه کنم

          خییییلی ازت ممنون دوست من

          مرسی ک ب ندای درونت گوش دادی و نوشتی

          خداروشکرمیکنم بابت تک تک این معجزه های بظاهر کوچیک ولی دراصل خیییلی بزرگ برام

          و اینکه عاشقتممم

          ب الله یکتا میسپارمت

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
          • -
            اسداله زرگوشی گفته:
            مدت عضویت: 1295 روز

            سلام بر همشهری و خوشکه نازارم زکیه عزیز

            خوشحالم که سفرنامه رو دنبال می کنی و کامنت میذاری. باور کن اصل داستان همینه! تمرکز و عادت چشم و ذهن و حواس به دریافت ورودی خوب، آنوقت است که خروجی زندگیت جز زیبایی و خوبی و نعمت و ثروت نخواهد بود و این قانون بدون تغییر خداوند است که ما خالق زندگیمان هستیم با افکار و فرکانس ها و ورودی هایمان. با عشق کامنت هاتونو میخونم و دنبال می کنم. در پناه خداوند باشی دوست عزیز.یا حق

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      رسول خانکی گفته:
      مدت عضویت: 1144 روز

      سلام به اسدالله عزیز وگرامی

      دوست خوبم تبریک میگم به خاطر تعهدی که داشتید در صفر کردن بدهی ها و وام هاتون ،

      واقعا تحسینتون میکنم.

      دوست عزیز منم مدتی هست که قسط ها و وامهام را دارم دوتا سه تا پرداخت میکنم و به زودی برای تعهدی که دادم ایشالله صفر میشه.

      و واقعا چقدر انسان احساس آزادی بیشتری میکنه و چقدر عزت نفس آدم بالا میره وقتی بدهی نداری ،

      و احساس ثروتمند بودن به آدم دست میدا ناخودآگاه.

      و انسان آزادی عمل بیشتری برای روبروشدن با ناشناخته ها و شروع کسب و کارش داره.

      انشالله همیشه سلامت و ثروتمند باشی در کنار خانواده محترمتون.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
      • -
        اسداله زرگوشی گفته:
        مدت عضویت: 1295 روز

        سلام و درود رسول عزیز

        خوشحال شدم وقتی گفتین شما هم به خودتون تعهد دادین بدهی و اقساطه تون رو پرداخت کنید.و بزودی این احساس قشنگ و خدایی را که از بی نیازی نشات میگیره را تجربه خواهی کرد. منتظر خبرهای خوبتون هستم رفیق.در پناه حق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      شهلاحیدری گفته:
      مدت عضویت: 1276 روز

      سلام دوست نازنیم اسداله عزیز

      ای جانم چقدر حالم خوب بود خوب تر هم شد با خوندن کامنت قشگت

      خداروصد هزار مرتبه سپاسگزارم که دوستانی مثل شما دارم که ایتقدر تغییر تو زندگیشون رخ داده

      چون خودم هم آرام آرام این تغییرات در زندگیم داره صورت میگیره

      چقدر چقدر خوشحال شدم نوشته بودی وام وقرض تمام شده ..الهی شکرت

      چقدر خوشحال شدم نوشته بودی بدون ترس خرید انجام میدین

      چقدر خوشحال شدم وتحسین میکنم که رفیقی مثل خدا داری

      الهی دور این خدا بگردم من با این رفاقتش

      اسداله عزیز دوست نازنینم از همون خدابرات بهتریهارو برای خودت همسر نازنینت ودختر عشق جانت خواستارم

      بهترینها به تمام معنا….

      در پناه خدای یکتا باشید…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        اسداله زرگوشی گفته:
        مدت عضویت: 1295 روز

        سلام و درود شهلای عزیز

        ممنوووونم بابت این احساس قشنگت!

        ممنوووونم بابت این قلب مهربانت!

        ممنوووونم بابت این دل پاکت!

        ممنوووونم بابت این نیت قشنگت!

        ممنوووونم بابت این سخاوت وجودت!

        و ممنوووونم از خداوند که مرا با چنین فرشته های نازنینی آشنا کرد که وجودشان برایم بسیار ارزشمند است و سپاسگزار حضورشان در زندگیم هستم.

        شهلای عزیز قطعا خداوند این نیت خیر و احساس قشنگ رو 1000برابر به زندگیتون برمی گرداند زیرا قانون جهان همینست! و نشونش همین تغییرات آرام آرام در زندگیت است که داره صورت میگیره و آرزو میکنم نعمت و سلامتی و ثروت و حال خوش الهی روزی هر روز زندگیت باشد دوست عزیز.یا حق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      رضوان یوسفی گفته:
      مدت عضویت: 2249 روز

      به نام خدای بخشنده ی مهربان

      سلام اسدالله عزیز و مومن و موحد و ثروتمند و خداجویم

      میلیاردر کی بودی تو؟؟؟

      سلام به میلیاردر آینده ای نزدیک، بابا دست مریزاد با حقوق کارمندی ماهی 50 میلیون قسط بدی!!!

      مصداق عینی آیه

      «ِ وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجا ِ وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدْرا»

      احسنت احسنت به این تعهد و پشتکار.

      تحسین تان می کنم. خوشا به سعادت شینا که همچین بابای توحیدی داره، چه باورهای زیبایی در ضمیر ناخودآگاه اش نقش ببندد.

      برایتان از خدای مهربان میخوام در آمد هر روزتان بشه 50 میلیون تومان به زودی زود .ان شاءالله

      در پناه حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
      • -
        اسداله زرگوشی گفته:
        مدت عضویت: 1295 روز

        سلاااااام رضضضضضوان عزیز

        درسته دیگه بدهکار کسی نیستم و قسط هامو تسویه کردم ولی بدهکار مرام و لطف ومحبا همیشگیتون هستم!

        رضوان جان ممکنه میلیاردر نباشم ولی احساس میلیاردر بودن میکنم زیرا به قول استاد: ثروت یک مسئله ذهنی است! و من الان این جمله استاد رو درک میکنم و مطمئنم هر چقدر بیشتر ادامه بدم بیشتر و متفاوت تر درک خواهم کرد.

        چقدر این آیه 3 سوره طلاق که در کامنتت آوردی حال و روز مرا بیان میکنه!

        و از جایی که گمان نَبَرد به او روزی عطا کند، و هر که بر خدا توکل کند خدا او را کفایت خواهد کرد که خدا امرش را نافذ و روان می‌سازد و بر هر چیز قدر و اندازه‌ای مقرّر داشته است.

        واقعآ همین است. خداوند از جایی روزیت را می رساند که فکرشم نمی کنی! و چقدر ما بندگان در برابر اینهمه لطف و بخشندگی خداوند کم توکلیم!

        آرزو میکنم تنها و یگانه قدرت زندگیمان را خدا بدانیم و ایمانی داشته باشیم که بغیر از او به کسی توکل نکنیم.

        یارب این احساس قشنگ و این آرزوهای زیبا را 1000 برابر کن و به زندگی عزیزانم برگردان.آمین یا رب العالمین.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      مهدی کرمی خلیلانی گفته:
      مدت عضویت: 855 روز

      درود بر اسدالله صدیق و عزیزم

      این شعر از مولانا اومد تو ذهنم

      ای هرچه بیندیشی در خاطر تو آید

      آن چیز همان لحظه بر بنده گذر کرده

      از خداوند مهربان واست بهترین ها رو خواستارم الله وکیلی کلی تحسینت کردم

      از خدا میخوام هر خواسته ایی داری خیلی زود تو زندگیت اتفاق بیفته چون حال من و دوستان همدل و خوب کردی

      زنده و پاینده باشی

      به قول ما لرا

      “بی قضا بویی”

      یعنی درد و بلا ازت دور

      ممنونم و سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
      • -
        اسداله زرگوشی گفته:
        مدت عضویت: 1295 روز

        سلاااام و درود آقا مهدی عزیز

        به به بابت این ذوق و قریحه شعرییتون برا!

        ممنونم بابت لطف و محبتی که ابراز کردین و لهجه زیبای لری هم که آمیخته با فرهنگ و هویت سرزمین و استانم برایم زیباست.

        منم این وقت صبح که هنوز روز نشده این بیت لری رو تقدیمت میکنم امیدوارم مقبولت باشه همینو در چنته داشتم خخخخ

        یه شاوه نصفه شاوه نیمه ده شوگار

        دل گری بونم گره سی دینه یار…

        ان شااله در زمان و مکان مناسب ببینمت آقا مهدی، در پناه حق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
        • -
          مهدی کرمی خلیلانی گفته:
          مدت عضویت: 855 روز

          درود و احترامِ ویژه اسدالله صدیق و عزیز

          بهبه مشتاق دیدارتم در بهترین مکان و بهترین زمان واست بهترین ها رو خواستارم از خداوند زیبایی ها

          شادی های خودت و خانوادهء محترمت ممتد

          زنده باشی به مهر و دوستی

          ممنونم ازت

          “بی قضا بویی جونه برار”

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سحر دیزجانی گفته:
      مدت عضویت: 1319 روز

      درود برررر تو اسداله موحد ، درود برتو اسداله متعهد ، این آخر شب اینقدر با کامنتت بهم انرژی دادی که خواب از سرم پریده و دلم میخواد با دوبالی که الان احساسش میکنم پرواز کنم

      خدایاااا شکرت که بازهم امروز تو ستاره قطبی ازت خواستم که یک کامنت بخونم که کلی بهم احساس عالی بده

      و اسداله زرگوشی عزیز برای دومین بار منو سورپرایز کرد

      خدایاااا تو چطور این همزمانی ها رو انجام میدی و فرکانسها رو با هم هماهنگ میکنی؟

      خدایا فقط میتونم شکر کنم بخاطر تعهد زیبای اسداله زرگوشی و زیباتر از اون پرداخت ماهیانه 50 میلیون با حقوق کارمندی که اگه تو انجامش ندادی پس کار کی میتونه باشه

      واااااای آقای زرگوشی دوستداشتی نمی دونی چقدر بهم حس خوبی منتقل کردی

      احسنت به تو ، احسنت به ایمانت، احسنت به تعهدت ، احسنت به شجاعتت ، دمت گرم ، خیلی لذت بردم

      قطعا لایق رفتن به مدار بالاتری

      افرین افرین

      کامنت قبلی تونو که گفته بودین برای انجام کاری اومدین تهران رو خونده بودم ، والان نتیجه ایی که نوشتین قابل تحسینه ، تبریک میگم

      به خانمتون و شینای عزیز هم بخاطر داشتن همچین پدر متعهدی تبریک میگم

      کلمات یاری نمیکنه ،فقط اینکه آرزوی رفتن به مدارهای بالا و بالاتر رو براتون دارم ، شما شایسته ش هستین اسداله عزیز

      خدایا منو رو دوشت سوار کن و راه ببر ، هرجا که توبگی و هرکاری که تو بخوای ، چون برخودت وظیفه کردی که اجابتمون کنی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        اسداله زرگوشی گفته:
        مدت عضویت: 1295 روز

        سلااام و دررود سحر عزیز

        ممنونم از توجه و نگاه زیباتون و لطف و محبت همیشگیتون و کامنت بسیار پرانرژی و مثبتتون.

        سحر جان خوشحالم و خداوند را شاکرم که کامنتم دستی از دستان بی شمارش شده تا این بنده بهشتی اش احساس خوبی را دریافت کند. خدایا شکرت

        یارب تو شاهدی که این قسمت از کامنت سحر عزیز حرف دل من و تجربه زندگی من است: خدایا فقط میتونم شکر کنم بخاطر تعهد زیبای اسداله زرگوشی و زیباتر از اون پرداخت ماهیانه 50 میلیون با حقوق کارمندی که اگه تو انجامش ندادی پس کار کی میتونه باشه؟!!!

        واقعا هم همین بوده و همینست! جز لطف و عنایت و کمک خداوند هرگز نمی توانستم با حقوق کارمندی اینهمه قسط را در مدت کوتاهی پرداخت کنم. آنهم زمانی که هیچگونه پس اندازی نداشتم! تو کامنتهای سفرنامه پارسال نوشتم که یکی از معجزات سفرنامه هدایتم به انجام یک معامله ملکی بصورت مشارکتی با خواهر زاده ام بود و اون معامله خودش معجزه ها داشت از استارت تا پایانش که دقیقآ اوایل بهمن ماه پارسال سند خورد و الان بیاد آوردم که من حتی 1 میلیون پس انداز هم نداشتم و تعهدم را شروع کردم و الان که نگاه میکنم سحر عزیز میبینم چقدر کارهای بزرگ انجام دادم و موفقیت مالی داشتم با اینکه من هنوز رو دوره های ثروت کار نکرده ام! و ممنونم از شما که بیادم آوردین با کامنتتون که بیشتر شکرگزار خداوند باشم و ایمان بیاورم به این مسیر.خدا رو شکر آن معامله هدایتی هم در بهترین زمان و در بهترین مکان اتفاق افتاد و بعد از آن قیمت آن ملک حداقل 50-60 درصد رشد داشت! اصلا وقتی به هدایت خداوند عمل میکنی و نمی لغزی باور کن اتفاقاتی برات میفته که انگشا به دهن میمونی و من هنوزم که یادآوری برام میشه جز خدا هیچ کسی نمیتونست این زمانبندی رو هماهنگ کنه.الله اکبر از عظمت بزرگی و بخشندگی خداوند!!!

        از فرکانس گفتی سحر جان؛ حرف دل منو زدین! اصلا این روزها انگار خداوند بمن نیرویی داده که رد فرکانس هامو در همه اتفاقات و جزئیات زندگیم می بینم و نکته جالبتر سریع و بیدرنگ عمل کردن فرکانس هایم است چه زمانی که فرکانسم خوب بوده و چه زمانی که فرکانسم بد بوده! و این بمن تلنگر جدی زده که ببین بیشتر باید حواست به افکار و ورودی هات باشه!

        ممنونم سحر جان مممممنونم کامنت شما دستی از دستان خداوند بود که بیاد بیاورم! که فراموش نکنم! که کوچک نشمارم! و ببینم و ببینم و ببینم دستاوردها و موفقیت هایم را و کوچک نشمارم، کوچک نشمارم و کوچک نبینم!!!

        میبینی کار خدا رو!!! اومدم شکرشو گفتم که خدایا شکر سحر احساس خوبی داشته؛ میبینم من از کامنتش چقدر سورپرایز و احساس خوب دریافت کردم. اصلا خداوند میدونم چندین برابر اون احساستو بمن برگردوند سحر جان!

        آدم حیررررون میمونه! واقعآ کلمات کم میارن در برابر این انرژی و احساس. فقط سکوت. احساسم منو به سکوت دعوت میکنه تا غرق این لذت شوم…

        این عدد 606 روز حضورتم به فال نیک بگیر که برایم پر از نشانه است! بدرود عزیز

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      نسرین نجفی گفته:
      مدت عضویت: 1302 روز

      سلام خدای من خدای هدایتگر خدای عشق و نور و ثروت

      سلام استاد جانم مریم جانم سفرتون بخیر و خوشی

      سلام آقا اسد آله عزیز برادر موحد و متعهد و الهی

      و سلام به همسفرای عزیز در این سفرنامه الهی و پر از آگاهی و امید و درسهای توحیدی

      آقا اسداله تحسینتون میکنم بی نهایت برای کامنت‌های پر محتوا و کامل و دید زیبا بینتون که چقدر همه چیز و دقیق و درست می‌بینید و درک میکنید و تکرار میکنید تا در مدار بهترینها قرار بگیرید

      چقدر کامنت‌های شما رو دوست دارم و دنبال میکنم نحوه نگارش و جمله بندیهاتون تعریف خاطرات و نتایجتو ن صداقت کلامتون و قلب پاک و مهربونتون و دوست دارم و از کامنت‌های شما کلی درس میگیرم و همانطور که قبلا هم براتون کامنت کردم کامنت‌های شما برای من حکم تقلب داره که یه لقمه حاضر آماده اس که فقط باید قورتش بدم

      از زیبایی‌های این فایل خیلی زیبا نوشتید از تصور پرچم فرانسه از غروب و طلوع خورشید زادگاهتون از باد گیرهای منجیل و شمال سرسبز و طبیعت زیبای خودمون مرحبا به این نگرش و این تصورات و مقایسه و همزمانی و هم مکانی در این سفر با سفرهای خودتون خیلی لذت بردم

      منم مثل شما ولی نه با ایمان و قدرت شما به گفته استاد گوش دادم و از تجربه های آقای رضا عطار هم استفاده کردم و قرضهاو وامهامو پرداخت کردم و الان فقط یه 50 تومن بدهی اونم به خودم دارم نه به شخص یعنی اینکه به حساب دفترم بدهکارم که دارم تمومش میکنم به یاری الله

      و خیلی براتون خوشحالم که آزاد و رها و سبک شدید حستون و درک میکنم و میدونم بدهکار نبودن و قسط و قرض نداشتن چه لذتی داره و اینکه شما گفتید مبلغ 363 میلیون و تسویه کردید و این با حقوق شما نمیخونه و خداوند و دستانش این مبلغ و مهیا کردن نشان از ظرف شماست که بزرگتر شده و شکر گزاری شما که به قول الله مهربان ما شما را میافزاییم در مورد شما اتفاق افتاده و این رشد فرکانسی شما برای باور فراونی و باور راحتی نتایج و خلق کرده

      و به زودی با همسفر شدن در این سفرنامه به سفرهای خارجی هدایت میشید و منم براتون تحقق آرزوها و خواسته اتون و دارم انشالله

      ناگفته نمونه که منم عاشق سفر کردن به جاهای ناشناخته ام و با همسفر شدن با استاد لذت میبرم و در مدار سفر های زندگیم قرار میگیرن و یه سفر خارجی هم حتما تا پایان امسال میرم به لطف الله مهربان

      واما قسمت 195 سفرنامه چقدر زیبا بود و زیبایی‌های تگزاس و به چه راحتی و زیبایی نمایان کردن الحق که مریم جان کارگردان و فیلمنامه نویس ماهرین

      با دیدن زیبایی‌های این شهر و کلا ایالت متعدد آمریکا خود من باور میکنم که چقدر این کشور ثروتمنده و ساکنین اون در مدار فراوانی و زیبایی و تمیزی قرار دارند تمیزی سرویس‌های بهداشتی تو راهی و ویزیتور سنتر ایالتها تمیزی خیابان‌ها و جادها و آسفالت های خوب خیابان‌ها بدون دست اندازه‌ای زیادی اون پل طویل و زیبا غروب بی نظیر که از لنز دوربین مریم جان رخ نمایی می‌کرد وایی خدای من چقدر عظمت و بزرگی و زیبایی تو رو میشه تو این سفر بیشتر دید و احساس کرد و امنیت و باز شعار تمیزی باور منو برای مهاجرت بهتر میکنه از اینکه استاد تو جلسه 3 کشف قوانین میگه ترمزها هارو بشناسیم و دیگه گاز ندیم یکی از ترمزهای من برای مهاجرت اینه که من تو یه کشور غریب چطور کار کنم چطور پول در بیارم چطور ارتباط برقرار کنم آیا مردمش منو می‌پذیرن نکنه احساس عدم لیاقت باعث بشه نتونم ارتباط بگیرم نتونم کار کنم و هزارن ترمز دیگه که با همسفر شدن در این سریال ترمزهامو میشناسم و باور منطقی براش پیدا میکنم وآماده میشم تا در زمان مناسب و در مکان مناسب مهاجرت کنم به راحتی

      وایی خدای من لذت بردم از درختان فوقالعاده زیبا سر سبز و تنومند در اطراف خیابان‌ها حتی چقدر این درختان منظم و پر بار رشد کرده بودن و از اون نمادهای تگزاس آدمک‌ها سر حیوانات از اون ظرف و ظرفهای قدیمی و انسانهای سرخپوست و با اکسسوریهای مربوط به کشور و فرهنگشون خیلی جداب بود ودقیقا خودم و در اون مکان احساس کردم که دارم میگردم تو اون بازارچه که چندتا از اون نمادها رو بخرم و سوغات با خودم بیارم خصوصا اون کله اسب که با تاج پر آرایش شده بود خیلی دوست داشتم اونجا باشم و با دیدن این فایل زیبا خودمو در اونجا احساس کروم اینکه تو جاده و پارکینگ ماشین‌ها در ویزیتور سنتر رنگ خوشرنگ قرمز فورد استاد چقدر جلوه اون مکان دوچندان کرده بود و اینکه چقدر استاد سفر راحت گرفته و با شلوارک و یه تیشرت ساده و لذت بردن از یه خواب راحت تو تراک کمپر و سحر خیزی و هیجان مریم جان برای دیدن ویزیتور سنتر و اشتیاقش برای ظبط فیلم سفرنامه و شکارچی بودن نکات مثبت در سفر تحسین برانگیز بود

      ممنون از آقا اسداله نازنین برای کامنت فوقالعاده زیبا و پر محتوا و سپاس از دوستانی که وقت گذاشتید و کامنت منو خوندید

      روز بخیر تا روزی دیگر با استاد خدا پشت و پناه همه مون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        اسداله زرگوشی گفته:
        مدت عضویت: 1295 روز

        سلام و درود نسرین عزیز

        خدا رو شکر که شما هم در حال عمل به آموزه های استاد هستید و قطعآ با تسویه این 50 تومن شما هم احساس مرا تجربه خواهی کرد ومدار مالی تون بالاتر میره. تحسینتون میکنم بابت اینکه کسب و کار خودتون رو دارین و با آزادی مالی که بدست خواهید آورد به وسیله این سفرنامه هدایت شوید به بهترین و زیباترین مکانها برای مسافرت و کلی اتفاقات خوب براتون بیفته و حالشو ببرین. بهترینها رو برات آرزو میکنم دوست عزیز.یا حق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      سمیه زمانی گفته:
      مدت عضویت: 2249 روز

      سلام اسدالله عزیز،

      امیدوارم حال دلت عالی عالی باشه که ظاهرا از همیشه عالی تری… قربون خدا برم چقد قشنگ هدایت می کنه… دخترم تینا رو آوردم کلاس شنا، قبلش داشتم کامنت سعیده ی شهریاری عزیز و جواب روحنواز سعیده رضایی عزیز به سعیده شهریاری رو می خوندم و اشکام سرازیر بود ولی دیدم مجال پاسخ دادن نیست و باید دخترم رو ببرم کلاس. گفتم اونجا جوابش رو می دم. الان که گوشی رو باز کردم تا جواب بدم به سعیده، صفحه ی این کامنت شما باز شد یه لحظه فک کردم چی شد؟؟ یادم افتاد تو خونه از لپتاپ داشتم کامنت می خوندم. خلاصه دیدم عه من کامنت شما رو تو این فایل نخوندم، گفتم حالا که خدا داره بهم می گه بخون، می گم چشم، خیلی هم عالی. شروع کردم به خوندن و اشک بود که از چشام باید پاک می کردم… چقدر حس کردم اون شادی و رهایی بعد از پرداخت بدهی رو چون هزاران بار این حس رو برای خودم تجسم کردم و قند تو دلم آب شده. منم دقیقا همون فایل آقا رضای عطار روشن گل تلنگر بزرگی برام بود، اتفاقا اون فایلا رو با همسرم گوش می کردیم و بعدش هردومون تو دفترم نوشتیم و امضا زدیم که تعهد جدی می دیم برای پرداخت تمام کارتای اعتباری و بدهی ها… و خدا رو شکر خدای وهاب و مهربون از جاهایی که فکرشو نمی کنیم یا چیزایی که قبلا بودن ولی به ذهنمون نمیومد داره کمک می کنه و بدهی هامون داره پرداخت میشه. هربار که بخشی از بدهی رو پرداخت می کنیم با خودم می گم یک قدم نزدیکتر به اون حس فوق العاده ی رهایی… خدایا شکرت. بیشتر از نصف بدهی‌مون رو پرداختیم خدا رو شکر و بزودی بقیه ش هم پرداخت میشه.

      آفرین آفرین به این تعهد و همت که تو 7 ماه کل بدهی رو پرداخت کردی. بسیار تحسینت می کنم و بشدت اطمینان قلبی دارم از اینکه با بالاتر رفتن مدار مالی کلللییی نتایج محسوس خواهی گرفت. همینقدر هم اطمینان دارم که خودم هم تو این مسیر بهتر و قویتر از قبل عمل می کنم. خدایا شکرت بخاطر وجود این سایت و دوستای با فرکانس و متعهدی که با خوندن کامنتاشون ایمانم دوچندان میشه… سپاسگزارم اسدالله عزیز از این ردپایی که نوشتی و جان دوباره ای به باورهای من دادی…

      از صمیم قلب خوشحالم برات ( واقعا انگار خودم بدهی هام رو پرداخت کردم :))) به همون اندازه انگار خوشحالم الان). و از خدای منان و وهاب ثروت و نعمت و سلامتی روزافزون برات می خوام.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        اسداله زرگوشی گفته:
        مدت عضویت: 1295 روز

        سلام و درود سمیه جان

        آره عزیز خدا رو شکر از همیشه عالی ترم! اصلا مگه آدم تو بهشت حالش بد میشه؟!

        ان شااله یه فرصتی بشه این دو تا وروجک (شینا و تینا) یه مسابقه شنا برگزار کنند و ما تماشا کنیم و لذت ببریم!

        سمیه جان تا در مدار دریافت کامنتی نباشی، هرگز به آن دسترسی نخواهی یافت و این قانون فرکانسه و شاید دلیل این هم فرکانسی همین تعهد به پرداخت اقساطمون باشه!

        قطعآ با پشتکار و همت شما زوج دوستداشتنی بزودی این احساس زیبا و افزایش مدار را تجربه خواهی کرد و خداوند از طریق کامنت من به شما این بشارت را داده است.

        سمیه جان قدر این اشک ها رو بدون! این اشک ها مقدسند! هر کسی این درون زیبا و دل صاف و بزرگ و نداره! هیچوقت مانع اشکهات نشو یا از اشک ریختن خودتو ملامت نکن! این اشکها ارزش انسانی تو رو بالا و بالاتر میبرند. امیدوارم هر باز که پلکهایتان خیس است از سر شوق و لذت و حال خوب باشد مثل همین کامنتی که برای من نوشتی. لحظه لحظه های زندگیتون سرشار از حضور خدا.یا حق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          سمیه زمانی گفته:
          مدت عضویت: 2249 روز

          سلام دوست عزیزم.

          چقدر این نقطه ی آبی و این حس خوبی که در کامنت بهم هدیه دادی رو دوست داشتم. اول صبح بعد از نمازو خوندن چند آیه از قران اومدم سر دفترم و شکرگزاریم رو نوشتم. بعدم سایت رو باز کردم و دیدم از شما و یه دوست خوب دیگه کامنت دارم. خدایا شکرت.

          واقعا تحسینت می کنم و خوشحالم که دوستانی چون شما در سایت دارم. یادمه همین 5-6 ماه پیش یکی از خواسته های من از خدای مهربونم یافتن دوستان با فرکانس بود و الان می بینم واقعا این خواسته م او این سایت بهشتی برآورده شده:)

          مشتاقانه منتظر این فرصتی که گفتی هستم. جالبه که اسماشونم شبیه هست. کلاس شنا هم که می رن… بنظرم سنی هم نباید خیلی فاصله داشته باشن. تینا 6 مهر 9 ساله میشه.

          امیدوارم در پناه الله مهربان و در کنار خانواده ی دوست داشتنیت شاد و سلامت و ثروتمند باشی.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
          • -
            اسداله زرگوشی گفته:
            مدت عضویت: 1295 روز

            سلام و درود مجدد سمیه عزیز

            خوشحالم که خداوند در بهترین زمان و بهترین مکان کامنتم رو به دستتون رسونده است.

            شینای منم متولد 1392/11/28 است که میشه 9 سال و نیم الان و به قول شما تقریبا در یک رنج سنی هستند.

            خدا رو شکر بابت این وروجک های دوستداشتنی که خداوند بهمون هدیه داده تا در کنارشون بیشتر و بیشتر از زندگی لذت ببریم. برای شما تینا خانم و خانواده عزیزتون سلامتی و شادکامی آرزو میکنم دوست عزیز.یا حق

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        سعیده شهریاری گفته:
        مدت عضویت: 1310 روز

        خداااای بززززرگ ….خدای بزززرگ

        این هم سومی….

        سمیه جانم …عزیزدلم …

        عضو خانواده ی بهشتی زمانی ها …

        امروز من بیشتر از روز های دیگه احتیاج به کنترل ذهن داشتم …

        خیلی منتظر یک نقطه‌ی آبی موندم ،بلکه قلبم روشن بشه ..اما نیومد …

        بجاش ..؟

        بجاش ٣بار به ٣تاکامنت از ٣تا خواهر بهشتی هدایتم کرد…

        بدون اینکه من تلاشی بکنم ،بدون اینکه ایده ای داشته باشم …

        گفتم نقطه‌ی آبی ؟

        گفت بیا شیرین‌تر ازنقطه ی آبی

        من هدایتت میکنم بری کامنت رفیق های بهشتیت رو بخونی که برای شما ننوشتن …اما اسمت اونجا هست…

        نمیدونی چقدر دیوونه ی این هدایت شدم امشب سمیه ی نازنینم

        از فرمانروا می‌خوام خواسته های ریز و درشتت رو من حیث لا یحتسب راحت و طبیعی و شیرین و گوارا برآورده کنه …

        عاشقتونم …

        به امید دیدار روی ماه همتون در بهترین زمان و مکان

        قلبِ فراوانِ فراوانِ فراوان

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
        • -
          سمیه زمانی گفته:
          مدت عضویت: 2249 روز

          سلام مجدد به سعیده ی دوست داشتنی. جالبه که این نقطه ی آبی رو میس کرده بودم و تا الان که دو روز گذشته ندیده بودمش. سایت رو که رفرش کردم دیدم زده نقطه ی آبی رفتم پاسخ به دیدگاهها دیدم عه اینا که مال دیروزه و امروز به هر سه شون جواب دادم! بعد گفتم نکنه پیامی داشتم که ندیدم و خدا داره بهم نشون می ده… بعد رفتن پیامای قبلی رو چک کردم دیدم عه سعیده جانم یه پاسخ هدیه کرده بوده به من و من ندیدمش. بعدم گفتم مرسی خدا جون که دستمو گرفتی آوردی اینجا و گفتی ببین کی برات پاسخ گذاشته (چشمای قلبی). مرسی از دعاهای قشنگت رفیق خوبم. مرسی که انقدر مهربونی انقدر دل صاف و رقیقی داری… این عبارت من حیث لا یحتسب رو خیلی دوسش دارم و خیلی هم لازم دارم که قوی باورش کنم :)))

          الاهی که این نقطه ی آبی دوم رو در بهترین مکان و زمان دریافت کنی و در پناه خدای مهربون شادی و سلامتی و ثروت بی حد و حصر رو تجربه کنی. دوست دارم دختر خوب :)

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      محمد حسین تجلی گفته:
      مدت عضویت: 2252 روز

      به نام خدایی که جاری و ساری هستش در زندگیمون

      به نام خدایی که بی نهایت رزاقه به شرطی که رزاق بودنش رو باور کنیم

      آقا اسدالله عزیزم خیلی دوستت دارم

      جدی میگم من یه تغییر بزرگ و یک رشد خیلی خوبی در زمینه احساس لیاقتت و صلح درونیت احساس می کنم

      اینو به وضوح در دیدگاه هایت و مخصوصاً پاسخ هایی که به دوستامون میدهی دیدم و درکش کردم

      بهت تبریک میگم دوست عزیزم که اینقدر عالی داری روی خودت کار می کنی

      قبل از اینکه بخواهم راجع به خود دیدگاهت بنویسم بگم که دیدگاه رضوان عزیز و شما که اون آیه و معنی آیه بود بی نهایت حسم رو عالی کرد و بهم قوت قلب داد

      عاشقتونم من

      اما در مورد دیدگاه

      ماشاالله چقدر دل نوشته های زیبا و با ارزش می نویسی

      چقدر شاکر خداوندم که این لیاقت و این ارزش رو در خودم ایجاد کردم که در کنار دوست های موحد، زیبا اندیش، مهربان و با شخصیت و با ادب و دوست داشتنی ای همچون شما هستم

      چقدر دوستتون دارم و از شما ها اگاهی های زیادی یاد میگیرم

      اوکی

      بریم سراغ دیدگاه اصلی خود شما

      قدرت تمرکز بر نکات مثبت و ریز بینی ای که در دیدن این فایل داشتی رو تحسین می کنم

      واقعاً نکاتی که نوشتی منو به وجد آورد و خیلی خیلی تحسینت کردم

      خدایا شکرت

      قسمت دوم دل نوشته‌ی شما که فلش بک به هفت ماه پیش بود

      بیییی نهایت تأثیر گذار بود

      واقعا سپاسگزارم ازت برای نوشتن این فکت ها در اینجا

      نمیدونی چقدر ایمانم رو قوی تر کرد

      و این باور ها رو بیشتر در ذهنم تثبیت کرد که…

      پس می شود، پس من هم می توانم

      خداوند به شجاعان پاسخ می دهد

      وقتی که شما در مسیر هدایت الهی قرار میگیری، فقط کافیه که قدم برداری… شما یک قدم در راستای الهاماتت بر میداری و خواسته‌ی شما 999 قدم به سمت شما میاد

      بهشت را به بها دهند نه به بهانه

      ایمانی که عمل می آورد، گوهر و جواهر است

      اگه برای خودت ارزش قائلی بهت بربخوره و در راستای این برخوردن تعهد بده و تعهد بده و تعهد بده و استمرار و استمرار و استمرار داشته باش و تا رسیدن به هدف… تا رسیدن به هدف با قدرت و با توکل حرکت کن و مطمئن باش که درها باز میشه مطمئن باش که در این مسیر تنها نیستی و خداوند ازت عاشقانه حمایت می کنه و مطمئن باش که پاداش ها بزرگتر از اون چیزیه که بتوانی فکرشو بکنی

      برای اثبات این حرفم فلش بک میزنم به چندتا از جملاتی که خود شما در بالا نوشتی

      ———————————————

      برنامه و پیش بینی من برای اتمام اقساط و بدهی هایم آخر امسال بود ولی این قانون بدون تغییر خداوند است که وقتی من مصمم باشم در انجام کاری، خداوند هم دستان بی شمارش را به کمکت میفرستد تا کار زودتر و بهتر از آنچه انتظارش را داری انجام شود

      ———————————————

      وقتی به خودم نگاه میکنم میبینم واقعآ من از پری روز دیگه آن آدم سابق نیستم!

      ———————————————

      تو همین چند روز احساس میکنم میلیاردرم! نه اینکه هزینه ای کرده باشم یا چیزی خریده باشم نه! بلکه از احساس درونی ای حرف میزنم که در رفتارم هویداست

      ———————————————

      احساس ثروتمند بودن میکنم

      ———————————————

      رضوان عزیز برام کامنت گذاشته بود که ان شااله سفرهای خارج از کشور بری. و من همون لحظه با خودم گفتم چرا که نه! حتما این اتفاق برایم میفته و اونو میبینم و در دسترسم است.با اینکه باز تاکید میکنم از لحاظ درآمدی اتفاق محسوسی برام رخ نداده و دارم از احساسم حرف میزنم! قبلنا احساسم میگفت ان شااله! از همون ان شااله هایی که پدر و مادرها و خودمون به بقیه میگیم و نشان از ناباوری هایمان دارد ولی الان احساس من میگه چرا که نه! حالا دارم خیلی از حرفاتونو درک میکنم! خیلی از حرفاتون تا وارد مدارش نشی تا مزش نکنی درکش نمی کنی

      اسدالله جانم به همون اندازه که مطمئن هستم که من بنده و مخلوق خداوندم و خداوند ارباب و خالق منه

      به همون اندازه مطمئنم اگه امشب یک کتاب کامل در مورد موهبت های ثروتمند شدن می خواندم اینقدررر تاثیر نمی گرفتم و انگیزه ام برای تسویه‌ی بدهی هام که اتفاقاً مبلغ ناچیزی هم ازش مونده زیاد نمیشد

      خلاصه… زبانم از بیان قاصره که بگم چقدر سپاسگزارم ازت

      باز هم میگم با قلبم دوستت دارم اینو با چشمایی که اشک شوق برای حرکت کردن و ded free شدن دارم برایت نوشتم

      پایدار باشی :)

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
      • -
        اسداله زرگوشی گفته:
        مدت عضویت: 1295 روز

        سلام و درود بر محمد حسین عزیز

        ممنونم رفیق که اینقدر با دیتیل و جزئیات برام نوشتی.

        ممنونم رفیق بابت نگاه زیبا و لطف و محبتی که ابراز کردین

        ممنونم رفیق بابت اینکه بار دیگر با کامنتت مرور کردم جملاتی رو که خدا گفت و من نوشتم!

        ممنونم رفیق که اینقدر عالی خوندی و عالی نوشتی برام.

        ممنونم رفیق بابت دل پاک و قلب مهربونتون که به قول شاعر هر آنچه از دل براید لاجرم به دل نشیند.قطعآ این احساس و حس قشنگی که دارید دوطرفه خواهد بود وگرنه هرگز در مدار هم قرار نمی گرفتیم.آرزو میکنم خداوند هر آنچه در دل دارید را تجربه زندگیتان قرار دهد و آنچه رویا دارید را زندگی کنید.در پناه حق دوست عزیز

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      عارفه گفته:
      مدت عضویت: 1230 روز

      سلام سلام اسداله عزیز

      دوست با اخلاق. صبور و با ادب و قابل احترام من

      وقتی کامنتت را خوندم هر بخش از دستاورد هات منو ذوق زده می‌کرد و سپاسگزار خدا بودم

      گاهی می‌بینیم چقدر سپاسگزاری در تمام جوانب واجب رفتاریمون شده من شده آگاه استاد دارند از مسائل گذشته اشون میشگمد و وقتی پشتش در مورد حل شدن اون مسئله حرف می‌زنند میگم خدایا شکرت

      آفرین اسدالله عزیز که تعهد دادی پاش موندی پسر

      این نمونه مثال ها به من یادآوری میکنه که تو میخوای ثروت بسازی و به قول خودت صفر هستی و هیچ کاری نداری

      چقدر نمونه از بچه های سایت هست که این شرایط را داشتند و تازه بدهکار هم بودند؟ و خودسون را کشیدند بالا؟

      پس میشه به شرط ایمان

      خدا قوتت بده هم برای تعهدات هم برای فعالیت فوق‌العاده ات توی سایت و این خونه ی مهربون

      تو میدونی مثل کی میونی؟

      مثل شخصی که تو یک خونه که مهمونی هست وقتی مهمون میاد با جون دل میره استقبالش و باعشق ازش میزبانی میکنه و درعین ابنکه حواسش به مهمون جدید تر هست مهمون قبلی راهم رسیدگی میکنه

      دلسوزیت تو جواب دادن به کامنت های بچه ها توی سایت این احساس را به من میده

      بازم هم مثل همیشه

      برات بهترین هارا آرزو دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        اسداله زرگوشی گفته:
        مدت عضویت: 1295 روز

        سلام و درود عارفه عزیز

        ممنونم رفیق از محبتو لطف همیشگی تون. خدا رو شاکرم که کامنتم باورهاتو برای دنبال کردن خواسته ها و رویاهات بیشتر کرده است. با اراده و فرکانس مثبت و شناختی که از شما دارم مطمئنم با ادامه مسیر به اهدافتان خواهید رسید و از تجربه های شیرینی که کسب کردید برایمان خواهید نوشت و ما هم نوش جان میکنیم. در پناه حق باشی دوست عزیز

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      فهیمه زارع گفته:
      مدت عضویت: 2997 روز

      سلام به اسداله عزیز

      خداروشاکرم که بازم درمدار دریافت آگاهیهای کامنت ارزشمندت قرار گرفتم دیشب موقعه خواب کامنتت را خواندم ولی نخواستم با حالت خواب آلودی برات کامنت بزارم گفتم انشاالله صبح

      احسنت به تو اسداله عزیز چه زیبا ودقیق آگاهیهای فایل را مکتوب کردی وچه جالب ازدیروز تا حالا هرچه کامنت خواندم همه تگزاس را یه بیابان پهناور و….تصور می‌کردند ومن اولین چیزی که از تگزاس به ذهنم رسید کارتون لوک خوشانس بود خخخ

      از دلیل نصیحت نکردن دیگران از دید قانون گفتید من چقدر لذت بردم وتحسین کردم این حد از درک قانون را وعمل به آن

      از طلوع وغروب بی نظیر خورشید گفتید که بارها تجربه کردم غرق لذت وعظمت خداوند شدم ممنونم که با مکتوب کردن این تجربه ها اول صبحی انرژی ام فوق العاده شده

      اسداله عزیز بهت تبریک میگم وچقدر خوشحال شدم که به تعهدتون عمل کردید

      تحسینت میکنم که اینقدر قشنگ قانون را درک کردید وروی قانون فراوانی کار کردید که بدون ترس خرید میکنید

      خرید آپارتمان تهران هم مبارک باشه

      اسداله عزیز میلیارد بودن برازنده شماست وآنچه که احساس می‌کنید اتفاق می افته چرا که نه پس میلیارد شدنت مبارک دوست عزیز وچقدر خوشحالم که همسر مهربانت ودختر نازنیت شینا جان هم در مسیر عمل به این تعهد شما راهمراهی کردند واین نشان دهنده اینه که نه تنها قانون رو درک کردید به آن عمل هم کردید که همسرتون هم در این مسیر کنار شما بودند واقعا بعضی مواقع کلمه ها نمیتونند بیان احساسات باشند آنقدر از میلیارد شدنت خوشحالم که انگار خودم میلیارد شدم بازم بهت تبریک میگم

      یه نکته ای الان به ذهنم رسید در خصوص دلیل نصیحت نکردن دیگران از دید قانون

      دیشب همسرم خونه که آمدند به من گفتند فردا بعداز ظهر قراره که با داداشم ودوست داداشم جایی برند وشاید دیرتر بیان منزل اصلا خودم تعجب کردم من هیچی نگفتم فقط به ایشون گفتم مواظب خودت باش شاید باورت نشه اسداله الان این مطلب به ذهنم آمد اگر قبلا بود این قبلا که میگم یعنی دو روز قبل بهش میگفتم نه اینجوری ،اینکار رو نکن وشروع میکردم به توضیح دادن ولی نکته جالب اینه که من دیروز فقط فایل گوش داده بودم وتا موقعه آمدن ایشون کامنتم را نوشتم وناخودآگاه در برابر این حرفش سکوت کردم والان موقعه خواندن کامنت شما این مسئله یادم آمد وچقدر قانون وفرکانس دقیق عمل میکنه یعنی بدون اینکه من حواسم باشه آگاهی این فایل در ذهنم نشسته که اصلا حرفی نزدم واین هم میشه گفت از معجزات سفرنامه هست خیلی پرحرفی کردم دیگه هم کلاس حمید حنیف شدم خخخ

      اسداله عزیز بازم برات بی نهایت خوشحالم وصمیمانه بهت تبریک میگم وسپاسگزار وجود ارزشمندتم ممنون که هستی واین رد پای قشنگ رو از خودت گذاشتی تا من فهیمه هم یاد بگیرم

      به امید روزی که کامنتت را از کشوری که دوست داری درپایین یکی از فایلهای همین سفرنامه بخوانم وتوهمون کامنت برام بنویسی که من در یکی از خوش آب وهوا ترین وزیبا ترین نقاط دنیا دارم کامنتم را درحالی که شینا جان کنارم نشسته مینویسم چرا که نه

      به زودی زود

      بهترین بهترینها را از رب العالمین برات خواستارم

      یاحق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        اسداله زرگوشی گفته:
        مدت عضویت: 1295 روز

        سلام و درود فهیمه عزیز

        خدا رو شکر که باز هم دارم برایت مینویسم و ممنونم از توجه و لطف همیشگیتون عزیز.

        کارتون لوک خوش شانس و خوب اومدین معلومه حافظتون از من قویتره. راجع به غروب زیبای خورشید هم دقیقآ وقتی کویر رو گفتم یاد شما افتادم که حتمآ تجربه کردین و تائید می کنین که خدا رو شکر همینطور هم شد.

        برکات سفرنامه در زندگیمان شاید محسوس حسش نکنیم ولی اگه دقت کنیم بی شماره. کار درستی انجام دادین در مقابل همسرتان و از این بابت بهتون تبریک میگم که انجام قانون جزء شخصیت شما شده. زیرا توجه به ناخواسته ها، ناخواسته های بیشتری رو براتون میاره و این قانون است.

        ممنونم که به من یادآوری کردین، قطعآ بدون همکاری و همراهی همسر مهربان و دختر عزیزم من نمی تونستم این هدفم رو محقق کنم و از این بابت هم همواره شکر گزار خداوند و قدردانشان بوده و هستم.

        بهترینها رو براتون آرزو میکنم دوست عزیز.یا حق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      حمید حیدری گفته:
      مدت عضویت: 2740 روز

      سلام اسدالله عزیز،،چه کامنتی،،دمت گرم،لذت بردم از خوندنش،،و درس گرفتم،منم اوایل اشنایی با استاد ،6،7 سال پیش،،20،30 میلیون بدهکار بودم،ماشینم نداشتم،تازه عروسی کرده بودم، ولی با استفاده از فایلهای دانلودی،نمیدونم چجوری،در عرض 1،،2 سال با ی حقوق اداره کاری ثابت،،بدهکاری ها رو دادم،ی 405 هم خریدم ،سال 96،،20 میلیون،،هنوز گاهی فکر میکنم میگم چ جوری شد،،از کجا،،مسیر ،مسیر درستیه،،ولی هنوز بعده چند سال ،گاهی از مسیر خارج میشم،،دوباره بر میگردم،،الگوهای تکرار شونده زیاد دارم،،ولی منم مث شما گفتم،قرض،قسط،وام،،اصلا،،حتی اگه اصلحه بزارن رو سرم،تشکر از شما…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        اسداله زرگوشی گفته:
        مدت عضویت: 1295 روز

        سلام و درود بر همراه همیشگی آقا حمید عزیز

        تحسینتون میکنم که خیلی وقت پیش تونستید به این خواستتون برسید و این احساس زیبا رو تجربه کنید.این موفقیت میتونه الگوی خوبی برای موفقیت ها و اهداف آتیمان باشد.زیرا یکبار طعم زیبای رسیدن به خواسته ها چشیده ای و این راه رفته را باز هم میتوانی تکرار کنی. بدرخشی رفیق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      جواد شفاهی گفته:
      مدت عضویت: 2090 روز

      سلام دوست عزیزم آقا اسداله

      تبریک میگم به شما برای این موفقیت بزرگ

      برای این عید بزرگ

      اسداله عزیزم من درک میکنم احساس آزادی شمارو از بند قول زنجیره‌ های خودساخته

      چقدر اشک ریختم با هر جمله شما تو این کامنت

      من حدود 11 سال هست که کسب کار خودم رو شروع کردم دقیقا از سال اول یعنی 21 سالم بود بدهی بار آوردم بد اون هر سال بدهکارتر میشدم هر کاری میکردم باز میوفتادم تو چاله

      روزهای به شدت وحشتناک رو گذروندم

      من بارها هدف خودم رو گذاشتم پرداخت کامل بدهکاری ها اما موفق نشدم

      چون هنوز به اندازه کافی مدارم رشد نکرده بود

      از 402/3/25 شروع کردم تعهد دادم که هر طور شده اینبار باید این بار سنگین از رو دوشم بیوفته

      تا الان که مینویسم بخشی کوچیکی پرداخت شده اما من به تعهدم پایبند هستم و دارم ادامه میدم و دارم ایمان و لیاقت خودم رو به خداوند ثابت میکنم برای دریافت نعمت های بیشتر

      خیلی لذت بردم از تعهد شما دوست عزیزم از ایمان قلبیتون

      قطعا خداوند من رو هم یاری میکنه از جایی که گمان نمی‌کنم این مسله رو برام حل میکنه

      و این گاری سنگین رو از دوشم باز میکنه

      از همین الان دارم اون آزادی بد آخرین مبلغ بدهکاری و دعوت کردن خودم و همسرم به یک رستوران برای جشن گرفتن احساس میکنم

      دوست عزیزم آرزوی موفقیت روز افزون رو براتون دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        اسداله زرگوشی گفته:
        مدت عضویت: 1295 روز

        سلام و درود آقا جواد عزیز

        با اینکه دارم 12 امین کامنت امروزم را جواب می دهم ولی کامنتت بمن انرژی دوباره ای داد.بخصوص وقتی که گفتی تعهد دادید و دارید عمل می کنید. مطمئنم این اولویت دادن به پرداخت بدهی ها دستان بی شمار خداوند را به کمکتان خواهد فرستاد و شاهد معجزات بی شمارش خواهی بود و این احساس بی نظیر را تجربه خواهی کرد با دعوت همسرتون به رستوران و صرف یک غذای لذیذ. گوارای وجودتان باد.

        عکس پروفایلتونم خیلی زیباست و پر از حس خوب و انرژی مثبته که خدا رو شکر هم زیبا هستید و هم خوش تیپ. بهترینها رو تجربه کنی رفیق.یا حق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      زینب اسماعیلی گفته:
      مدت عضویت: 1783 روز

      سلام آقای زرگوشی عزیز؛ امیدوارم هر کجا که هستید غرق در تجربه سلامتی، آرامش، نعمت و ثروت باشید.

      انقدر لذت بردم از خوندن دیدگاه شما که دلم نیومد براتون پاسخ ننویسم! از صمیم قلبم این استقامت و تعهد شما رو تحسین می‌کنم و تبریک میگم که در این مدت کوتاه تونستید همچین مبلغی رو تسویه کنید. 7ماه کجا و 7سال کجا!! من عااشق دستان خداوندم، عاشق این کمک هایی که جهان به ما میکنه وقتی بهش اثبات می‌کنی که چقدرر مصمم هستی برای به مقصود رسوندن هدفت و بعد خداوند هم دستانش رو به کمکت می‌فرسته تا هر چه سریعتر، لذت‌بخش تر و راحت‌تر به خواسته‌ات برسی واقعاا بی‌نظیره.. اون اعتماد به نفس و عزت نفسی که توی روند درحال بیشتر شدنه احساسش فوق‌العاده‌ست که خداوند در هر صورت درحال حمایت و پشتیبانی برای رسیدنت به هدفت هست و باعث احساس توانمندی و آرامش خاطر میشه.

      اما دوست دارم بازم به این موضوع برگردم که همه این نتایج عالی با یک تصمیم و یک تعهد غیرقابل بازگشت شروع میشه، با یک ایمان و حرکت به سمت هدف حتی اگر ندونی قراره چطور حدود 363میلیون رو تا کِی یا حتی چقدرش رو تسویه کنی!! خیلی شما، این تعهدی که روش ایستادگی کردید و در مسیر موندن تون رو تحسین می‌کنم که باعث شده انقدر حالتون فوق‌العاده بشه، مدارتون بالاتر بره و در این روند انقدر پیشرفت کنید که باورهای ثروت قوی تری پیدا کردید که باعث تغییر رفتارهای قبلی شما شده و شخصیت جدیدتری از خودتون در موضوع ثروت آپدیت کردید، واقعا لذت بردم! از شما دوست عزیزم سپاسگزارم که این نتیجه شیرین عمل به تعهد تون رو اینجا با ما به اشتراک گذاشتید.

      در پناه امن الله یکتا باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    فاطمه گندمکار گفته:
    مدت عضویت: 1890 روز

    به نام تنها قدرت جهان.

    دوست دارم برم تنها یه جایی. از همه ی این وابستگی ها و روز مرگی ها رها شم. حس میکنم یه مدت طولانیه زیبایی های کوچیک و نمیبینم.حالم خوبه خوشحالم اما زیبایی های کوچیک مثل اجناس زیبای یه مغازه رو نمیبینم و حس میکنم از اصلم دور شدم.

    دلیلشم این میبینیم که اون موقع که خیلی زیبایی ها کوچیک و میدیدم یادمه زمان کنکورم بود و من فقط درس میخوندم و با هیچکس در ارتباط نبودم و به اینده و هیچ چیز فکر نمیکردم یا خیلی کم فکر میکردم و تنها ورودی هام درس و استاد بود.اما بعد که وارد دانشگاه شدم نجواها شروع شدن حالا چه کاری کنم من پول میخوام حالا ایندم چی میشه تکلیف روابطم چی میشه و رفتم توی دنیای نه چندان زیبای به اصطلاح آدم بزرگا. اره اینجا اعتراف میکنم که ذهنم خییییییلی درگیر این مسئله میشه که آیندم چی میشه.؟ هدفم چیه؟ رسالتم چیه؟ چرا کار ندارم میخوام برم سر کار؟ روابطم چی میشه؟ ازدواجم چی؟ درسته که سعی کردم باز هم حالمو خوب نگه دارم اما اون ارامش و حال خوبی که قبلا میچشیدم که بشدت خالص و پاک بود خیلی متفاوته. اون موقع یه عالمه با خدا حرف میزدم نشونه ها رو میدیدم قدم برمیداشتم….

    خدایا الان فهمیدم. فهمیدم دلیل این مسئله چیه و میخوام من و دور کنی از همه ی افکار بیخود. من این لحظمو میخوام من تو رو میخوام من ارامش نزدیکی به تو رو میخوام. چرا اینقدر برام مهم شده که چی میشم چی میشم چی میشم؟ چرا اینقدر دارم به خودم سخت میگیرم؟ هدایتم کن به سمت علی بی غم بودن و تمرکز روی کوچیکترین دلیل هل برای شادی.

    دوست دارم به ذهنم استراحت بدم و بگم خدایا من تسلیم من دیگه نمیخوام به چیزی فکر کنم از اینجا به بعدش با تو..

    من از بنده های خوب خدام و میدونم که در هر شرایطی که الان هستم عالی ازش میگذرم و بزرگتر میشم. میخوام از همین لحظه نکات مثبت کوچیکو ببینم و بخاطرش ذوق کنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    حسین عبادی گفته:
    مدت عضویت: 1862 روز

    بنام خداونده بخشنده و مهربانم

    سلام به استاد و بانو شایسته عزیز

    سلام به هم سفرهای گلم

    الهی شکر که یکبار دیگه تونستم همسفر شما باشم همسفر زیبایی ها و قشنگی ها و هدایتها

    چقدر دوست دارم این وزیتور سنترارو هر وقت وارد یه ایالتی میشید میگم چقدر جالب بدون هیچ تعصبی از ایالت و از شهرشون به زیبایی و قشنگی تعریف میکن و دعوت میکنن این یعنی همون عشق

    استاد چقدر قشنگ گفتید بازم این حرفو که اقا نیاز نیست به کسی توضیح بدی الله اکبر که همیشه ورد زبونتون اقا نیاز نیست توضیحححح بدی ول کن بابا تو زیبایی هارو ببین هدایت میشی به زیبایی ها تو زیبا نگاه کن هدایت میشی به زیبایی ها ول کن هر کسی که نگاهش با نگاهت فرق داره وووول کن بابا دمت گرمممم استاد.

    از موقعی که این جمله رو فهمیدم هر کس یه اشغال یا چیزی میندازه دیگه نمیگمممم اااااه بی فرهنگ و…. زود و سری اعراض میکنم .

    یه وقتاییم پیش میاد که مبینم میگمم نگاهههه اینوووو بعدش به خودم میام که اااا نگاه داری کج میریییی حواست باشه…

    و از همون موقعی که این حرف شمارو مرور میکنم خیلللی کم پیش میاد که بر بخورم به چنین افرادی خدارو صد هزار بار شکررررررر الهی شکرت.

    استاد سفرمون مبارک باش در

    پناه رب بریممم که زیبایی رب رو ببینیم و کیففف کنیم الهی شکرررررررررررررررررررررررررررر.

    در پناه جان جانان رب العالمین شاد و سلامت و ثروتمند باشی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    بهار بختیاری گفته:
    مدت عضویت: 1697 روز

    به نام خداوندم که رزق میدهد بی حساب و از جایی که فکر نمیکنم.

    سلام استاد جانم

    سلام مریم جان عزیزم

    استاد جان قسمت قبلی که خانم شایسته ی‌عزیزم از تغییراتشون گفتن.

    از خاطره ی اولین سفر تا آماده سازی آخرین سفر، یک نکته توجه منو جلب کرد.

    اون هم سکوت شما در مقابل سبک زندگی ایشان در سفر مرنجاب.

    مریم جانم گفتن که شما با تعجب نگاهشون می‌کردید ولی چیزی نگفتید و خود شما هم تاکید کردید که فکر کنم من چیزی نگفتم وقتی سبک شما(یعنی خانم شایسته) را دیدم.

    استاد این تاکید شما بر اینکه به همراه تون احتمالا چیزی نگفتید منو به فکر برد.

    از خودم پرسیدم علت احتمالی سکوت استاد چی بوده؟

    خوب استاد ، استاد درس دادن و قوانین بوده، چرا باید سکوت کنه؟ و جالبه این سکوت را شما به خاطر نیاوردید و چون رفتارتون طبق قانون بوده حدس زدید که من طبق قانون عمل کردم و چیزی نگفتم.

    تو این قسمت هم واضح توضیح دادید که حتی سعی در آموزش و تصحیح مسیر نکنید چون این رفتار تمرکز بر نا هماهنگی طرف مقابل داره.

    در واقع علت رفتار شما همین بوده. شما آگاهانه چیزی به مریم جان تو سفر اول نگفتید، چون نخواستی تمرکزتون روی کمبود اعتماد به نفس طرف مقابل تون باشه.

    استاد واقعا استاد نام برازنده ای برای شماست.

    تا این حد دقیق

    تا این حد عامل

    تحسین میکنم شما را، درکتون از قانون را و عملگرایی تون را

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
    • -
      سجاد محمدیان گفته:
      مدت عضویت: 904 روز

      سلام بهار خان عزیز..تو چقدر خوب هستی که متوجه این باوری شدی که توجه روی نکته ی منفی در تغییر دیگران (در این موضوع و جریان سکوت استاد)..یعنی توجه روی کمبود باور اعتماد بنفس شخص مقابل…خیییییلی حضضض کردم از این آگاهی ای که از طریق شما ؛خدا بهم لطف کرد و پاسخ سوالم رو داد.. خدایا شکرتتتتتت..چقد تازگیا متوجه پاسخ های خداوند به سوالاتم میشم خدایا شکرررررتتت..

      ممنونم بهاااار جاودان و همیشه باشکوه .‌در پناه الله یکتای بی همتا باشی عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    سیده سمانه گفته:
    مدت عضویت: 1979 روز

    به نام خداوند فراوانی ها

    سلام خدمت استاد خوشتیپم و مریم گلی زیبارو‌ دوست داشتنی و دوستان توحیدی و خیلی باارزشم.

    خواستم ردپایی بزارم از نتایجی که به واسطه ی دنبال کردن این سایت روحانی و این فایل های بینظیرو ادامه دادن این مسیر به وجود اومده و برام خیلی با ارزش هستن چون خودم میدونم که از چه باورها و چه محیط زندگی که بودم این نتایج برام رقم خورده به همون اندازه که تونستم افسار این ذهن رو بکشم که خب قطعا باید تا نفس میکشم تو این راه بمونم برای خلق زندگی دلخواهم در تمام جوانب.

    سفرتون بخیر و خوشی استاد عزیزم، باعشق تمام سریال های سفرتون رو دانلود کردم و هرروز چند قسمتشو با عشقم و دختر گلم(یکسال و هشت ماهش هست خیلی دوست داره شمارو تا پخش میشه پامیشه نانای میکنه و خوشحالی)نگاه میکنیم و لذت میبریم و یاد میگیرم.

    همه چیز از اسفند 98 شروع شد آشنا شدن من بعد از 2ماه مقاومت و نپذیرفتن شما توسط ذهن منطقی.

    به محض آشنا شدن با شما که روز و شب شده بود کار من گوش دادن به فایل های رایگان و نوشتن بلافاصله اولین نشانه ها آغاز شد و اون قطع رابطه ی اشتباهی بود که بعد از اون تصمیم درهای بهشتی یکی پس از دیگری به روم باز میشد.دومین نتیجه ی بشدت بزرگم که شده بودم برده ی تخم مرغ شکستن برای خودم روزی تا 4تا هم میشد یا تماس های فامیل که براشون بشکنم چشم زخمشون برداشته بشه یادم میاد خندم میگیره از زمانی که یادم میاد و از بچگی تو این وادی بودم وخانواده برام میشکستن بزرگ که شدم هم خودم و هم خانواده امان امان از شرک. همش نگران که چون فلانی من و دید اینجوری شدم و بدو تخمرغ ،حرفه ای شده بودم و بقول آشناها دستم سبک بود زود خوب میشدن خدای من

    و باز هم فایل چشم زخم شما من و ترکوند فهمیدم و بلافاصله گفتم عه اینطوریاس چطور خدا مراقب استاد هست پس مراقب منم هست هیچکس هیچ قدرتی نداره ک بخاد ب من آسیب بزنه و الان حدود 3 سال پاکی دارم چه آرامشی دارد بماند ،چقدر راحت شدم از قید و بند اون حرکت خیلی خوشحالم خدایا شکرت .نتایج حال خوب و روحیه ی شاد وهمزمانی های عجیب حذف شدن آدم های منفی و دوستام بطور عجیبی کات میشدن اینا دیگه شده بود جز روتین و طبیعی خلاصه جونم بگه براتون همینطور اتفاقات قشنگ و عالی رقم میخورد برام تاااا خواسته ی بعدیم که یک رابطه ی سالم و شاد بود با کسی که اون هم در مدار باشه و هم فرکانس من باشه، خواسته ای که تا چند ماه بعد از اشنایی با شما برام نشدنی بود وهمش میگفتم من دیگه تنها میمونم و کسی لیاقت بودن با من رو نداره ادم صادق نیست و…که خدای مهربونم وقتی دید دارم روی خودم کارمیکنم باورش کردم و باورها و تصویرسازی های هم راستا با خواستمو انجام میدم به طرز معجزه واری این رابطه برام رقم خورد بعد از حدود 2ماه انقدر همه چیز زود نتیجه میداد که تاریخ ها همه نزدیک به هم هستن خیلی شگفت انگیزه شاید باورتون نشه ولی آبان 99 مراسم عقدمون بود طبق درخواست من و همسرم امید جان مهمون زیاد نداشتیم چندتا جوونا بودن.چند نفر از فامیل ناراحت شدن بماند، قرارمون بود حرف و نگاه احدی برامون مهم نباشه وهرطور که دوست داریم و خوشحالیم زندگی کنیم.جفتمون تازه با استاد اشنا شده بودیم هیچی نداشتیم حتی امید شغلشو رها کرد از کرمانشاه و اومد مشهد هزینه ی خواستگاری و لباسشو مجلس کوچیکمون از کجا و چجوری خدا برامون رسوند خودمونم نمیدونیم همه چی به بهترین شکل برگزار شد.حالا نوبت این بود بیشتر ایمانمونو ثابت کنیم که چند مرده هلاجیم قورت دادن فایل ها و حرفای استاد الکی بوده یا نه،خانواده ی من خیلی منفی بودن و ما آرامش نداشتیم ابدا ،تصمیم گرفتیم بدون عروسی بدون جهیزیه بریم خونه ی خودمون چجوری نمیدونستیم با هیچ پول و اثاثی فقط میدونستیم خدامون خیلی کارش درسته.اواخر بهمن ماه بود 7صب میزدیم بیرون دوتایی دنبال خونه تو برف و سرما گاهی میخندیدیم گاهی از شدت این قدم بزرگ گریه میکردیم دروغ چرا پر ترس بودیم و اضطراب ولی ی حس امیدواری عجیبی ته دلمون بود که مشتاقمون میکرد برای حرکت بیشتر، روز دوم یک خونه ی 50 متری تو ی جای متوسط از اپلیکشن دیوار پیدا کردیم و باهم رفتیم و اوکی شد و صابخونه گفت اول ازدواجتونه باهاتون راه میام.چندروز بعدش امیدجانم با وانت اومد جلوی در خونمون ی مقدار جهیزیه تهیه شده بود واسم گذاشتیم توی ماشین وامید جانم رفت بالا و به من گفت جلو بشینم نگم از اون حس و حال غریب اشک میریختم و تو دلم خدا خدا بود که ما قدم برداشتیم خودت هدایتمون کن خودت حامی و پشتیبامون باش.وسایل و بردیم بالا امید جانم وسایلی نداشت کل خونه شد دوتا کفی تخت و دوتا تشک روش و ی بخاری کوچیک و یکم ظرف و ظروف.وای خدای من چقدر حالمون خوب بود چقدر شاد بودیم باهم خونرو تمیز میکردیم با چ عشقیییی هرچی بگم کم گفتم.هیچوقت فکرشو نمیکردم که اون همه خواسته و آرزوم از ازدواج همچین خونه ای باشه.ولی چرا انقد خوشحالم، ذره ای برام اهمیت نداشت حس آزادی داشتم حس استقلال حس بزرگی حس توکل و ایمان عظیم.فروردین 1400 درست 2ماه بعد رفتن به خونه ی خودمون متوجه شدم باردارم(که این خودش آرزوی بزرگ من بود و تو ذهنم نشدنی که من مادر نمیشم)هم خیلی خوشحال بودیم و اشک های شوق و هم ترس ها و نجواها که ما هنوز حتی یخچال نداریم و اینبار بیشتر از هر زمانی کنترل ذهن و توکل لازممون بود. بشدت فقط روی خودمون کار میکردیم امیدجانم ی کسب و کار آزاد واسه خودش راه انداخت طبق هدایت های خداوند و درآمدی داشتیم..به مرور به فاصله ی یکسال تمام وسایلمونو خریدیم.به راحترین شکل ممکن که همه میگفتن لوازم چقدر گرون شده با بچه کوچیک و خرج های زیاد ولی ما همیشه بهترین مواد غذایی رو داشتیم هیچوقت حس کمبود نکردیم خیلی حالمون خوب بود خیلی، که باعث تعجب خیلی ها میشدیم همیشه از وسایل نداشتمون باهم حرف میزدیم عکساشونو داشتیم، تعهدم داشتیم طبق آموزه های استاد فقط نقد خرید کنیم همه میگفتن نمیتونید چقدر جمع کنید که بشه یک وسیلتونو بخرید اشتباه نکنید وام بگیرین و ما باز هم تعهد داشتیم که هیچ وامی نداشته باشیم اینجاست تفاوت ما با اون 99درصد. به طرز معجزه آسایی جهان این تعهد و صبرو ثابت قدم بودن مارو که دید دونه ب دونه وسایلمونو رفتیم با عشق خریدیم با سربلندی با عزت که دنبال کیفیت بودیم نه ارزونی همه جا چک و اقساط بود و بشدت اصرار داشتن که ما قسطی ازشون برداریم وقتی میدیدن که ما انقد اصرار داریم به فقط نقد خریدن تعجب میکردن و خدا میدونه تو دل ما چ قندی آب میشد و چقد ذوق داشتیم.

    بعد از یکسال خونمونو عوض کردیم خونه ی بزرگ و دوخواب ویوی زمین چمن سرسبز و پر درخت الانم هنوز اینجاییم و شکرخدا دومین سال هست که تمدید کردیم.عاشق این خونه و حس و حال بشدت مثبت و آرومش هستم تابستون ها بوی چمن زنی قلبم و روغنکاری میکنه شب ها که فواره های اب و روشن میکنن برای ابیاری نگم از خنکی و بوی بهشتیش.

    و نتیجه ی بشدت بزرگتر من که شاید واستون خنده دار باشه ولی واسه خودم ته پاگذاشتن رو ترسم بود ته ایمان بود بعد از زایمان طبیعی که بزرگترین ترس من در جهان بود که به لطف خداوندم به زیباترین شکل ممکن با چه معجزاتی ازش پیروز بیرون اومدم(( تمام این لحظه ها فایل های شما از من جدا نشدن)) وچقدر عزت نفسم زیاد تر شد با این تصمیم که فقط به صورت طبیعی باید دخترم دنیا بیاد راهی که خود خداوند قرار داده پس بدن من هم این توانایی رو داره.پس از اون غلبه کردن به ترس بعدیم بود ،جراحی دندان های عقل که تاوان این ترس چندین ساله کج شدن و روی هم رفتن دندان های فک پایینم بود خواسته ی ارتودنسی داشتم از جهان و بهم گفت حاضری چه بهایی بدی قربانیتو کردی(فایل قربانی کردن برای هدف) و من در تاریخ 25 اسفند 1401 با ایمانی راسخ به تنهایی با پای خودم حتی به همسرم اجازه اومدن ندادم(سمانه ای که واسه زدن یه امپول ی تیم اسکرت باید میداشت)رفتم و این کابوس این انرژی خوار هرروزمو توسط بهترین دست خداوند دکتر حاذق و مهربانی که پیدا شدن ایشون هم کاملا هدایتی بود، بدون کوچکترین دردی بدون بیهوشی گرفتن، دوتا جراحی همزمان فک پایین برام انجام دادن و با پای خودم اومدم خونه تو بغل همسرم کلی گریه کردم از شدت ذوووووق از شدت خوشحالی که تونستم من بالاخره تونستم بهای زیباتر شدن و سالم تر شدن دندان هامو دادم به ترسم چیره شدم و شکستش دادم و جایزه ی این حرکت بزرگم انجام ارتودنسی شد خداایا شکرررررت.

    قبل ازاشنایی با شما خواستگارهای زیادی داشتم که میگفتن بعد از ازدواج باید بریم از مشهد و من قاطع میگفتم نه و رد میکردم ترس شدید از رفتن به شهر دیگه ای واسه زندگی داشتم بعد از ازادواج با امیدجان شیرین ترین هدف من شده مهاجرت به شمال(اقدامات در حال انجام هست به دست خداجونی) و بعد از اون که خودمو محک زدم و بزرگ شدم مهاجرت کنیم به ترکیه خیلی برام جالبه که انقدر عاشق هجرت شدم حس خیلی خوبی دارم بهش.سپاااس گذار خداوندم که پله به پله داره من و قوی تر میکنه و شجاع تر.

    بخدا که فقط میخاد باور کنیم که همه چی واسه ماهم شدنیه ماهم تغییر میکنیم ماهم شجاع تر و قوی تر میشیم همین و قدم برداریم و نترسیم.استاد جانم خدا میدونه چقدر جفتمون بزرگ و توحیدی شدیم هیچ نگرانی نداریم و بی وقفه تلاش میکنیم واسه هرروز بهتر شدن این هنوز اول راه شیرین با شما بودن و به خدای شما ایمان آوردن.ازت ممنونم دست خوب خداوند که باعث این همه خیر و برکتی.همیشه آرزوم تشکیل یک خانواده ی شاد و سالم و آروم بود به واسطه ی شما عزیز و لطف خدا رقم خورد و من 3ساله خوشحالترین راضی ترین و سپاس گذار ترین انسانم نسبت به قبل خودم.خیلی دوستتون دارم.عمرتون طولانی و پر از لذت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
    • -
      نجمه رضائی گفته:
      مدت عضویت: 1939 روز

      سلام به سمانه زیبارو و ارزشمند

      وای خدایا چه کامنت خوبی

      سمانه جان بینهایت سپاسگزارم که نوشتی تا هم ایمان خودت و هم ایمان من و کسانیکه میخونند تقویت بشه

      آفرین بهت برای نتایجی که خلق کردی

      تو رو برای ایمانت تحسین میکنم برای شجاعتت برای ادامه دادن و کم نیاوردنت

      امیدوارم در کنار فرزند عزیزت و همسر ت در بهترین شرایط ممکن باشید

      خیلی خیلی خوشحالم که با جزییات نوشتی و خیلی درسها برام داشت.

      انشاالله به خوبی و خوشی مهاجرتتو شروع کنی و برامون بنویسی .

      یا حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        سیده سمانه گفته:
        مدت عضویت: 1979 روز

        سلام به نجمه ی عزیزم سپاس از نگاه زیبات دوست توحیدی من.

        ممنونم که وقت گذاشتی و کامنت من رو خوندی و برام این متن زیبارو نوشتی که خیلی خوشحالم کرد و حال دلمو عالی ، همیشه در بهترین شرایط جسم وروح باشی در هماهنگی با نیروی منبع رب وهابمون.

        دوستت دارم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      رضوان یوسفی گفته:
      مدت عضویت: 2249 روز

      به نام خدایی که در این نزدیکی ایست

      سلام سلام به سیده سمانه بانوی زیبا و خوشکل و توحیدی و مومن و

      ثروتمند و خداجویم

      قبل از اینکه کامنتت رو بخونم پروفایل ات رو دیدم اولین بار بود شما را دیده بودم، ولی با همون بار اول دلم گفت چه آشناست، چه نزدیک است، بعد که نوشته شما را خواندم دیدم درست میگه، شما چقدر با ایمان هستی،چقدر توحیدی عمل کردی، چقدر عزت نفس داشتی ،چقدر پا روی ترس هات گذاشتی، سمانه جان نه یکبار بلکه هزاران هزار بار تحسین ات می کنم. آفرین به شما و عزیز دل ات.

      خدا را شکر که هدایت شدم به این زندگی عاشقانه زیبا و درس آموز.

      خدا را شکر که دوست زیبا و با ایمان دیگه ای به دوستان بینظیرم افزوده شد.

      خدایا شکررررررررت

      سیده سمانه جان ان شاءالله این شور و شوق الهی تان روز به روز بیشتر و بیشتر شود.

      در پناه حق روز به روز توحیدی تر و شادتر و موفق تر و ثروتمند تر عاشق تر باشی مهربان بانو زیبا

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        سیده سمانه گفته:
        مدت عضویت: 1979 روز

        سلام به رضوان عزیزم که همیشه کامنت های ارزشمندتو میخونم و کلی چیز یاد میگیرم.شما برای من نااشنا نبودی چون همیشه دنبال کننده ی کامنت های زیبات هستم.و کلی ذوق کردم که برام نوشتی انرژیم فول ‌شد و همین حس برمیگرده به خودت چه خوبه که قاعده ی بازی رو انقدر قشنگ بلدی.

        سپاس گذارم برای این حجم از محبت و عشق بی قیدو شرطی که درونت موج میزنه و این نشون از روح بزرگ و قلب پر از خدای تو هست که عاشقانه عشق میورزی.

        سپاس گذارم از نگاه و چشمان زیبا بینت و وجود تحسین گرت.

        شاد و سلامت باشی در پناه خدای مهربانی ها.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    مینو گفته:
    مدت عضویت: 1969 روز

    سلام و روز به خیر

    از این که سفر رو جزیی از زندگی خودتون قرار دادید ، خوشحالم ، من هم همیشه با سفر کردن حس خوبی رو تجربه می کنم

    به تازگی بعد از چند سال که دارم رو خودم و باورام کار میکنم

    به هرچه ساده تر کردن زندگیم و سفر کردنهام رسیدم

    قبلا اگر سفری بهم پیشنهاد میشد که مجبور میشدم با وسایل کم برم سفر ، یا اگر وسیله نقلیه خیلی راحت نبود یا اگر تو مقصد هتل عالی نبود سفر رو رد می کردم

    چند ساله که از طرف عزیزانم بهم پیشنهاد میشد که بیا بریم پیاده روی اربعین به سمت کربلا رو

    اما من مدام سختی های راه میومد تو ذهنم

    کوله پشتی سنگین نداشتن جای خواب ثابت

    راه طولانی …

    ولی همین کار کردن رو خودم

    تونست باورهایی برام بسازه و در واقع لطف و هدایتای خدا و باورایی که بهم الهام میشد

    منو اونقدر تغییر داد که از یه شخصیت سختگیر تبدیل شدم به ادمی که بتونم تو هر شرایطی

    زندگی کنم و خودم رو وفق بدم

    واقعا برای خودم هم سخت بود فکر کنم من روزی اینطوری بشم

    از یه ادم سخت به یه ادم فلکسیبل !

    هر سال مادرم از حال و هوای خاصی که تو این سفر برقراره تعریف میکرد

    همسرم هم خیلی میگفت بیا بریم من هواتو دارم هرجا خسته شدی ماشین میگیرم خودم مراقبتم

    ولی نمیرفتم

    حالا جالب اینجاست امسال که من ثبت نام کردم برم اون نمیتونه بیاد

    باخودم گفتم خدا میخواد من بتونم این سفر رو خودم تنهایی مدیریت کنم و به همسرم اتکا نکنم و بتونم با سختی ها خودمو وفق بدم

    البته تنها نیستم و مادر و خواهر گلم هم هستند

    اما نبود همسرم هم واسه خودم هم واسه خودش سخته

    ولی دلو زدم به دریا و گفتم باید هر طور هست امسال برم و نترسم

    خواهرمم گفت باید به زندگی جنگلی عادت کنی

    اخه خواهرم با وجودیکه از من یازده سال کوچکتره ولی پارسال رفت

    واقعا داشتم به این فکر میکردم که چقدر پیامبر ص و اهل بیت و امام حسین علیه السلام بین مردم محبوب و دوست داشتنی هستن که این همه ادم از سر تا سر جهان

    هرسال میان تو این مسیر سخت

    باپای پیاده

    با یه کوله

    و تازه وقتی هم برسن کربلا بخاطر ازدحام جمعیت نمیتونن درست برن حرم زیارت هم بکنند

    ولی بازم هر سال داره جمعیت بیشتری به این پیاده روی جهانی کشیده میشه

    این عشق و محبت مردم به اهل بیت واقعا عجیبه

    من فکر میکنم خود اهل بیت هستند که این محبت رو در دل انسان ها قرار میدن

    و توسط این محبت هست که انسان ها

    رو به سمت مسیر درست و به سمت هدایت شدن

    به مسیر صراط مستقیم الهی دعوت می کنند

    جرقه اصلی اون محبت هست

    چقدر خوبه که ما هم محبت اهل بیت محبت امام حسین علیه السلام محبت امام زمان علیه السلام رو در قلبمون داشته باشیم

    چون این محبت به ما کمک میکنه از بدی ها و گناهان دور بشیم و به سمت نور بریم

    الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور

    خدا سرپرست کسانیست که ایمان آورده اند و آن ها رااز تاریکی ها به سوی نور خارج می کند …

    نور به نظر من همون نور اهل بیته

    محبت اهل بیت در دل ادم نور هدایت رو روشن میکنه

    واقعا داشتن محبت و ولایت اهل بیت برای هر ادمی میتونه منشاء هدایت یافته شدن باشه

    در طول تاریخ هم همیشه افرادی که محب اهل بیت بودن به خاطر این محبت نجات پیدا کردن و کسانی که محبت اهل بیت رو در دل نداشتن نتونستن به سمت زیبایی ها هدایت بشن

    یکی از بهترین جاهایی که در اون هااحساسی عالی دارم حرم اهل بیت علیهم السلام هست

    فرقی نداره …حرم امام رئوف امام رضا علیه السلام باشه یا در حرم حضرت معصومه س ، در قم

    یا در حرم امامانی که در کشور عراق هستند

    هرجاحرم اهل بیت هست حالی عالی موج میزنه بخاطر روح پاک اهل بیت و فرشتگانی که در اون حرم حضور دارند

    تاالان نتونستم به مدینه برم برای زیارت ائمه ی بقیع

    اما دوست دارم آنجا را هم تجربه کنم

    امیدوارم خداوند محبت اهل بیت رو به ما عطا کنه

    و بهمون هدایتش رو به صراط مستقیمش عطاکنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: