سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 196

دیدگاه زیبا و تأثیرگذار افلاطون عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

استاد من همیشه ماشینمو میبردم کارواش، هیچ وقت خودم نشستم ماشینمو؛ یه جورایی فکر میکردم وقتمو باید بذارم رو کاره مهم تر: اما از وقتی از این زاویه سپاسگزاری رو درک کردم؛ ماشینمو با جان و دل خودم میشورم و الانا کمتر از قبل میذارم خاکی روش بمونه؛ چون قبلا هفته ایی یه بار میبردمش کارواش: اما الان همیشه تمیز نگهش میدارم تا از ماشینم به صورت واقعی سپاسگزاری کنم و جای اهرم رنج و لذت تو ذهنم بابت تمیز نگه داشتن ماشین تغییر کرده و با لذت این کارو انجام میدم، و این اتفاق تو خونمم داره میوفته، و خونمو برای اینکه ازش بابت آرامشی که بهم داده تشکر کنم، تمیز نگهش میدارم با لذت: 

من شخصیتی بودم که با خانوادم‌ زندگی میکردم تشنم میشد نمی رفتم آب بخورم، زیر گاز و اصلا روشن نکردم؛ روتین زندگی به این صورت بود از خواب بیدار میشدم، دوش میگرفتم، صبحانه میخوردم، میرفتم سرکار، غروب برمیگشتم خونه شام میخوردم میخوابیدم؛ اما الان صبح رخت خوابمو جمع میکنم، خونه رو‌مرتب میکنم، ظرفامو میشورم، لباسامو میشورم و الان که سپاسگزاری رو از این زاویه درک کردم کارارو با لذت و با عشق انجام میدم؛ خدایا شکرت

استاد عزیزم واقعا ماشینتون زیباست، واقعا ماشینتون خفنه و بنده تحسینتون میکنم که آخرین و بهترین مدل تراک فورد رو خریداری کردین؛ انصافا خیلی خوشگله و بهتون میاد

واقعا جالبه که ابتدای ورودی هر ایالتی؛ یه ساختمونی درست کردن و میان اون ایالت رو به‌زیبایی پرزنت میکنن؛ این کشور، کشور خلاقیت و ثروته؛ استاد تحسینت میکنم که به زیباترین و ثروتمند ترین کشور دنیا هدایت شدین، شما لایق زندگی کردن در بهترین لوکیشن هستین؛ البته که شما هر جا که باشین اونجارو خودتون تبدیل می کنید به بهترین مکان برای زندگی کردن؛

استاد من واقعا ازتون تشکر میکنم، وقتی صبح از خواب بیدار میشم و به زندگیم نگاه میکنم، با تموم وجودم از خدا تشکر میکنم از وقتی وارد این سایت شدم معجزه و شگفتی برام رقم خورد، همین الان آرامش تموم وجودمو گرفته، واقعا ازتون سپاسگذارم، تک به تک محتواهای این سایت میلیارد میلیارد می ارزه؛ تو همین ویدیو شما کلی درس به ما دادین؛ سپاسگزار بودن هر لحظه تون، احترام و عشق ورزیدن به خانم شایسته، سپاسگزاری کردن عملی از ماشینتون، و اینکه هر جور خودتون راحتیت زندگی میکنین: خدایی تو آمریکا با دمپایی شصتی دیگه فکر کنم مرحله آخره عزت نفسه. خدایی دمت گرم استاد هرطور خودتون دوست دارین زندگی میکنین و‌از سبک شخصیتون کوتاه نمیاین؛ حتی اونجایی که خانم شایسته مقاومت کردن گفتن نه پابرهنه نشیم هیشکی پابرهنه نیست. قطعا من در اینجور مواقع کوتاه میام ولی شما گفتین میخواین اولین نفر باشین؛ فقط اینجاست که من میتونم این رو آموزش ببینم و‌چقدر خوشحالم که من اینجام هر روز دارم بزرگ و بزرگ تر میشم، هر روز آرامش بیشتر، هر روز سپاسگزار تر؛ هر روز نتایج شگفت انگیز و‌ معجزه آسا؛ خدایا شکرت

کویر واقعا زیباست. من یک بار اصفهان رفتم کویر؛ کویر ورزنه. لذت بردم از اون سفرم و از اون تجربیاتی که کسب کردم.

استاد واقعا تحسینتون میکنم این آزادی و استقلالی که دارین و‌هر وقت دلتون بخواد میرین مسافرت، استاد این خواسته در من هم‌ شکل گرفت منم دوست دارم مثل شما هر زمان دلم خواست برم مسافرت.

استاد عزیزم بازم از شما و از خانم شایسته تشکر میکنم بابت سریال فوق العاده سفر به دور آمریکا و سپاسگزار خداوند متعالم که امروز هم به من فرصت زیستن داد و سپاسگزارم بابت چشمام که این زیبایی ها رو میبینم. بخاطر دستانم و انگشتانم که این کامنتو دارم مینویسم و به خاطر قلبم که اونجایی خداجونم.

منتظر خواندن نوشته تأثیرگذارتان هستیم
  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 196
    224MB
    15 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

486 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «زینب اسماعیلی» در این صفحه: 1
  1. -
    زینب اسماعیلی گفته:
    مدت عضویت: 1791 روز

    به نام نقاش زیبایی ها

    سلام به دوستان و هم‌ سفرای عزیزم؛

    بالاخره رسیدیم به کلرادوی زیبااا! خداقوت میگم به استاد عزیزم برای رانندگی این 2700کیلومتر، خانم شایسته نازنین برای فیلم‌برداری از این همه زیبایی و فورد خفن که به برکت وجودش این سفر درحال طی شدنه.

    خیلی لذت بردم و تحسین کردم دیدن این صحنه که استاد با وجود اینکه می‌تونستند فورد رو خیلی راحت به کارواش ببرند اما با تمام عشق به شیوه خودشون از این تراک بی‌نظیر و فول آپشن سپاسگزاری کردند

    و در نتیجهٔ این سپاسگزاری و توجه، جهان طبق قانون بدون تغییرش شرایط و موقعیت های بیشتری رو از این جنس وارد تجربیات مون میکنه که باعث سپاسگزاری ما میشه دقیقاا مثل زمانی که اون دوست عزیز در سنتر رو باز نگه داشتند تا وارد بشیم.

    فضای زیبای سنتر و رابطه قشنگی که افراد باهم دارند جای خود، زمانی که تلویزیون اون بخش سنتر رو دیدم با خودم گفتم چقدر همه چیز داره آسونتر میشه! یعنی هر روز داره همه چیز ساده تر، راحت تر و با کیفیت تر میشه.. به جای اینکه پرسنل و نیروی فردی قرار بدن که اونها بخوان از صبح تا شب برای افراد یک اطلاعات تکراری رو چندین بار توضیح بدن و هی دوباره کاری بشه، رفتن تو دل مسئله و گفتند میایم یکبار برای همیشه این مسئله رو حل ‌کنیم. تمام سوالات احتمالی درباره کوه سنگی، دریاچه و.. رو در نظر گرفتند و به راحتی مستندی آماده کردند تا هم زیبایی اون منطقه به نمایش گذاشته بشه و هم سؤالات احتمالی افراد با دیدن این ویدیو برطرف و اطلاعات شون بیشتر بشه، دمشون گرم^^

    وای وای خدای من این هدایت هستااا! استاد من تا حالا تجربه رفتن به هیچ صحرا یا کویری نداشتم و باورتون نمیشه وقتی دو قسمت پیش درمورد تجربه های عالی که از کویر مرنجاب داشتید، گفتید اولین چیزی که توی ذهنم فلش بک خورد زیبایی های سفر قبلی که به نشنال پارک شن های سفید داشتیم و اون فضای رویایی بود که دیدم. و با خودم می‌گفتم چقدر خوبه که باز هم در این سفر به همچین مکانی بریم و exactly right here! چقدر زیبا به این نشنال پارک باشکوه پر از تپه های شنی هدایت شدیم خیلییی خوشحال شدم، با دیدن تپه های شنی توی جاده با خودم گفتم چی میشه که این مکان فوق‌العاده بین تمام مکان های دیگه قراره اولین مقصد و تجربهٔ ما از کلرادو باشه به غیر از هدایت =)

    من همییشه این عزت نفس شما رو تحسین می‌کنم استاد!

    اشکال نداره اگر بقیه کفش‌هاشون رو در نیاوردند، “خب ما میشیم اولین افرادی که طبیعت رو لمس می‌کنند!” که بعدش دوستان دیگه‌ای هم نتونستند از این تجربه بگذرند و کفش هاشون رو در آوردند. استاد با این جمله شما اصلا رادار های عزت نفسم زود فعال شدند و گفتم زینب برو که رفتیم برای بخش عزت نفس ماجرا مثل زمانی که

    خانم شایسته بدون داشتن هیچ بُردی اما لذت تجربه سُر خوردن از روی شن ها رو از خودش دریغ نکرد

    یا اون پسری که روی بُرد ایستاده بود و از روی تپه سر خورد اما وسط راه انگار نه انگار که افتاد، همونجا درازکشیده داشت از نرمی شن ها لذت می‌برد

    یا اون خدایاشکرت زیبایی که خانم شایسته توی دل تپه نوشتند

    یا وقتی که این همه خانواده اومده بودند و هر کدوم به شیوه و روش خودش درحال لذت بردن از شن های روان بود و نه نگران بودن کسی می‌بینه، نمی‌بینه یا حتی چی فکر میکنه

    یا حتی همین سر خوردن از روی تپه ها! اگر قبلا من بود می‌گفتم، آقاجان زشته الان وسط راه میفتی بعد ازت می‌خندن! شنی میشی و.. اما الان تا اینجا رو دیدم گفتم اینجا حال میده بری سر بخوری و لذت ببری. نهایتا میفتی می‌خندی خاطره میشه =)

    (اینجا هم خودش حل مسئله بود! اینکه سیستم دوش آب رو گذاشته بودند تا اگر شنی شدی با خیاال راحت خودت رو تمیز کنی و اینجوری با یک تیر دو نشون زدی هم لذتت رو بردی توی تپه ها خووب شنی شدی و هم بعدش خیلی شیک و تمیز دوش می‌گیری، ایول بهشون)

    یا زمانی که خانم شایسته کتانی هاش رو پوشید، استاد هم ترجیحش نپوشیدن بود و.. چقدر دیدن عزت نفس افراد و در صلح قرار گرفتن با خودشون برام لذت‌بخش و آرامش‌بخشِ.

    درون بچه هم همیشه در بهترین زمان در بهترین مکان دست به کار میشه تا به ما زیبایی ها رو از زاویه دیگه‌ای نشون بده، از کل. و اون موقع حداقل برای من چقدرر ترکیب رنگ و کنتراست منطقه جذابیت بیشتری پیدا میکنه و دید وسیع تری بهم میده تا از هیچ جزئی از زیبایی نگذرم که کنار هم قرار گرفتنش باعث همچین چشم انداز فوق‌العاده‌ای شده.

    مشتاقانه منتظر دیدن زیبایی های بیشتر و نوشتن درباره شون در قسمت های بعدی سفرمون هستم، عاشقتونم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: