نکته جالب اول اینه که چقدر گوگل مپ پیشرفت کرده و با جزئیات بالا محیط اطراف و مسیر رو با کیفیت بالا به نمایش میذاره
نکته بعد اینه که چقدر سرسبزی و زیبایی در این مسیر وجود داره و ببین جهان چقدر در مسائل مختلف پیشرفت کرده آبیاری رو با شیوه ایی جدید انجام میده و طرح های خیلی زیبایی رو ایجاد می کنه
سرچ کردم دیدم اسم این سیستم، آبیاری عقربه ایی و کلی مزایا داره. مثلا:
راندمان آبیاری را تا حدود 90 درصد افزایش می دهد. که با این افزایش راندمان سطح زیر کشت نیز به همان نسبت افزایش یافته و سود بیشتری نصیب کشاورز می شود.
️آبیاری عقربه ای میتواند سطح وسیعی از اراضی را با شعاع بسیار زیاد آبیاری کند.
️یکنواختی آبیاری : این سیستم آب را بطور یکسان در تمام نقاط مزرعه پخش می کند در نتیجه محصول در تمام نقاط مزرعه بطور یکنواخت رشد کرده و عملکرد آن در هر هکتار افزایش می یابد .
️ به شکل کاملاً اتوماتیک و تنها با بکارگیری قسمت ناچیزی از نیروی هیدرولیکی تـأمین شـده توسـط مکانیزم پمپاژ (جهت جابجایی) آبیاری می کند.
️در مقایسه با سیستم آبیاری بارانی ثابت به لوله و آبپاش کمتری نیاز دارد.
️به نیروی انسانی کمی برای آبیاری نیاز دارد و هزینه کارگری را کاهش می دهد.
️راه اندازی و استفاده از این سیستم بسیار راحت است و نیاز به دانش و تخصص خاصی ندارد.
نکته بعدی که این قسمت داشت این بود که اولا: ما وقتی اطلاعات نادرستی از یک موضوع داریم ، برداشت های نادرستی می کنیم و نتیجه گیری کاملا نادرستی می کنیم که در نهایت نتایج نادلخواهی می گیریم. پس یاد بگیریم هر چیزی را از هر فردی نپذیریم و نسبت به آنچه می شنویم تفکر کنیم و به دنبال منطق های قوی باشیم.
خب اگر من بخوام در پاسخ به سوال استاد از تجربه هام در این زمینه که با اطلاعات نادرست نتیجه گیری کردم چند تا تجربه دارم:
مثلا مدرسه که بودیم بچه ها با یه خودکار خاص می اومدن سر امتحان و فکر می کردن دلیل نتیجه خوب اون امتحان، اون خودکار خاصشون هست.
یادمه بچه که بودم سردرد شدید داشتم و دکتر تشخیص خاصی نمی داد. تو آزمایش هام هیچی نبود خانواده من هم که باور های مذهبی داشتن منو می بردن پیش سید فلانی که دعا بخونه و خوب بشم چون می گفتن که یکی منو چشم زده و اون سید با دعا خوندن منو شفا بده. اون سید هم یه چیزی توی کاغذ می نوشت و تا می کرد دورش پلاستیک میکشید و تاکید می کردن بازش نکن و همیشه باهات باشه. اما با اینحال این مشکل من هیچ وقت درست حل نشد و هر هفته بعد از خواب سردرد شدید داشتم و خانواده معمولا اعتقاد به چشم خوردن من داشتند.
من چشم زخم رو مانعی می دیدم برای رسیدن به موفقیت. یادمه تا یه پیشرفت تحصیلی می کردم، خانواده اجازه نمی داد زیاد دربارش حرف بزنم که مبادا چشم بخورم و من همیشه یه ترسی داشتم که اگر موفق بشم نکنه چشم بخورم و نابود بشم.
حتی توی تلویزیون هم رواج داشت طرف آخوند بود میگفت مثلا فلان مداح که یهو مثلا سکته کرده و فوت شده تاکید می کرد که مردم چشمش کردن و دلیل می آورد
گذشت و گذشت تا اینکه با استاد آشنا شدم وتو “آیا چشم زخم حقیقت دارد؟”، استاد این قضیه رو کامل توضیح دادن و من کلا بی خیال این چشم زخم شدم چون از قبل هم به این داستان شک داشتم و نمی فهمیدم چرا آدمای زیادی هستن که چشم نمی خوردن، راحت منطق های استاد رو پذیرفتم که چشم زخم وجود نداره.
بعد از اون فایل، به خودم گفتم چون من این قضیه رو باور کردم سردرد دارم و بعد از اینکه منطق های اون فایل باورم رو در این زمینه تغییر داد، جالبه که سردرد شدید من که همیشه با حالت تهوع بود تموم شد اون هم به راحتی و فقط با تغییر باورم.
الان که اصلا مریض نمی شم و اگر سردرد هم بگیرم راحت میخوابم سریع خوب میشم و انقدر کمه که جلوی تمرکزم روی کارم رو نمی گیره.
خداروشکر به لطف الله وارد مسیری شدم که بهترین جواب ها و حقایق جهان رو دارم از استاد میشنوم و حرف هیچکس برام قابل اطمینان نیست و خودم رو فقط با آموزش های استاد بمباران میکنم
این فایل به یادم آورد که: بله این است تاثیر باور های غلط و بدون دلیل پذیرفتنِ حرف های دیگران که می تونه 20 سال از عمرت تو را درگیر بیماری کنه و اما تأثیر باورهای درست که منطق های قوی هم دارند، اینه که خیلی راحت و سریع درمانت میکنه.
خدایا صدهزار مرتبه شکرت بابت این جهان قانونمند تو. خدایا شکرت بابت استاد عباس منش و بانو شایسته
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 197223MB14 دقیقه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
طس ۚ تِلْکَ آیَاتُ الْقُرْآنِ وَکِتَابٍ مُبِینٍ﴿١﴾
طاء، سین. این آیاتِ [با عظمتِ] قرآن و کتابی روشنگر است
هُدًى وَبُشْرَىٰ لِلْمُؤْمِنِینَ ﴿٢﴾
[که سراسر] هدایت کننده [انسان ها] و برای مؤمنان مژده دهنده است. (2)
الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاهَ وَهُمْ بِالْآخِرَهِ هُمْ یُوقِنُونَ ﴿٣﴾
همانان که نماز برپا می دارند و زکات می پردازند، و قاطعانه به آخرت یقین دارند؛ (3)
خدااااای بزررررگ و خوووووشگل و قششششنگ و قدررررتمند و دلبببببرم
من نمیدونم،شماااا میدونی
من بلد نیستم،شمااااا بلدی
نشون به اون نشون که خوووودت گفتی بهمون
یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ ۖ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ
ای مردم، شما همه به خدا فقیر و محتاجید و تنها خداست که بینیاز و غنیّ بالذّات و ستوده صفات است.
بِبببییییییییین
من به شما فقیر برای زندگی کردن
من به شما فقیر برای نفس کشیدن
من به شما فقیر برای دیدن
من به شما فقیر برای شنیدن
من به شما فقیر برای حتی یک ثانیه دیگه زنده بودن
من به شمااا فقیر برای نوشتن
دست این بنده ت رو بگیییر و تاج زیبای بندگیت رو روی سرم بزار و اجازه بده برای یک صلات دوباره …
سلاااااام و سر سلااامتی و عشق و نور و روشناییِ خدا به استادهای قشششنگم و همه ی همسفر های دلبر
یک بار دیگه صدای سعیده رو از وسط بخشش icu میشنوووید از شیفت صبح
به ظاهر من دیشب شبکار بودم و الان باید در بیهوشی بعد شبکاری به سر میبردم!
اما مدار آسونی ها همیشه گزینه ی بهتری رو برات سراغ داره …
مثلا همکارت زنگ میزنه ،وازت خواهش میکنه که من مشکل دارم برای فردا میشه من شیفت ١٢ساعته سنگین شبکاریِ شمارو بیارم ،شما شیفت صبح 6ساعته منو ؟
اینطور میشه که من دیروز کلی زمان آزاد پیدا میکنم برای کار کردن روی خودم و فعالیت توی سایت …
و امروز هم یک شیفت استیبل رو دارم میگذرونم!
همین الان که دارم مینویسم کل کارای مریضام رو انجام دادم!دور رکعت نماز شکرموخوندم ،قرآنمو خوندم ،نشانه ی روزانه م رو دیدم،این قسمت سریال رو،دوبار با لذت و آرامش نگاه کردم …
برای یادآوری تکرار میکنم من الان شیفت صبحم تو بخش icu
به قول حمیدِحنیف
ICU مخفف Intensive Care Unit بود و کلمه (Intensive)معنیش میشه خیلی شدید. ولی به مردم میگن ویژه تا کسی نگران نشه.
این چه انرژی که من رو در سخت ترین بخش با بدحال ترین مریض ها ،انقدر آسون کرده برای لذت بردن از کار کردن؟
اصلا کار کی میتونه باشه غیر از قدرت فرمانروا ؟
آیا این نتیجه ،حاصل تلاش من برای هرروز تمرین شخصیت صَدَّقَ بِالْحُسْنى بودن نیست ؟
مثلا همین امروز همکارم داشت کار مریضاشو میرسید با خودش زمزمه میکرد :من ایرااانمو توووو عراااقی چه فرااااقی چه فرااااقی
من از صبح افتادم دارم این آهنگ رو بلند بلند میخونم :
آهوی دشت زنگاری
آهوی دشت زنگاری
تویی که میگی
دوستم داری
تو قلب این شهر شلوغ به کی
منو اینجا میسپاری
:)))))))))))
اصلا هم نمیدونم چرا مغزم روی این ریپیت کرده خداشاهده:)
دیگه تنظیمات کارخانه روی آهنگ های شاده،اِنی وِی کاریشم نمیتونم بکنم :))))
ولی نتیجه مشخصه …نتیجه مشخصه …
وقتی نتیجه دستته ،بیشتر ایمان میاری برای ادامه دادن…
===================
٢١:١٢ شب
سلام دوباره از تلاش یک سعیده ی بهبود گرا برای ادامه دادن صلات از چندین ساعت فاصله!
چندتا اتفاق باعث توقف جریان هدایت در نوشتن شد و ازونجا که من عادت ندارم با دستام بنویسم ،پس اجازه دادم زمان بگذره و دوباره به هدایت وصل بشم.
همین الان ذهنم داره بوق ممتد میزنه الان چه وقت نوشتنه؟الان چه وقت کامنت گذاشتنه؟
ولی من میدونم وقتایی که ذهنم داره انقدر تلاش میکنه من یک کاری رو انجام ندم!دقیقا این همون کاری که باید انجامش بدم تا کمر این شیطان ذهن رو زمین بزنم :)
پس این تیکه از دیوار غار حرا رو دفتر مشق خودم قرار میدم
و از محتویات افکارم رد پا میزارم برای سعیده ی ماه ها و سال های آینده …کما اینکه بارها و بارها سوال هایی داشتم که خداوند از طریق کامنت های قبلیم،جوابم رو داد :)
وَإِنْ یَمْسَسْکَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلَا کَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَإِنْ یُرِدْکَ بِخَیْرٍ فَلَا رَادَّ لِفَضْلِهِ یُصِیبُ بِهِ مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ﴿107﴾
و اگر خدا گزند و آسیبی به تو رساند، آن را جز او برطرف کننده ای نیست، و اگر برای تو خیری خواهد فضل و احسانش را دفع کننده ای نیست؛ خیرش را به هر کس از بندگانش بخواهد می رساند و او بسیار آمرزنده و مهربان است. (107)
مینویسم برای سعیده ی روز های آینده از هدایت و دریافت آگاهی در حد ظرف امروزش :
توی این آیه خداوند از اراده ی خودش صحبت میکنه :
اگر اراده ی خدا بخواد به کسی آسیب برسه،کسی نمیتونه برطرفش کنه
اگر ارادهی خدا برای کسی خیر بخواد،کسی نمیتونه مانعش بشه
خداوند داره از اراده و قدرت مطلق خودش میگه !
خب پس !
این وسط من چی کاره م ؟
فرض کنم که خدا برای من خیر نخواد،شر بخواد !
من توی این اراده ی خدا چه قدرتی دارم پس ؟
میرسیم به این تیکه آیه یُصِیبُ بِهِ مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ
این ارادهی خداوند چه جوری کار میکنه ؟
باز داره برمیگرده به من!
اینجا از یشا استفاده میکنه ،از مشیت،یا همون قوانین…
یعنی شما که بنده ی خدا باشی ،میتونی از قوانین بدون تغییر خداوند استفاده میکنی
حالا :
اگر درست استفاده کردی===> میرسی به اراده ی خیر خداوند!
اگر برعکس از قوانین استفاده کردی===> میرسی به گزند و آسیب !
پس اراده الله هم باز برمیگرده به قوانین و اعمال من!
هیچ چیز از پیش تعیین شده نیست!
هیچ سرنوشتی از قبل نوشته شده نیست !
این منم که خالق زندگیمم! ولا غیر !
اما آخر آیه خداوند میاد از این ویژگی هاش میگه:
وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ
غفور: بسیارآمرزنده؛ پوشندۀ گناه؛ آمرزندۀ گناه
رحیم: رحیم چون بر خدا اطلاق شود مراد از آن نعمت دهنده و احسان کننده است
یعنی این عشششق مطلق،این نووور مطلق،این زیبااااییی،این فرمانرواااااا
میگه بندگان من،شما به ویژگی های بخشنده ی گناهان و احسان کننده ی من خیییییلی نزدیکتریدااااا،خیییلی راحت تره به ارادهی خیر من برسید ، چرا آخه به خودتون ظلم میکنید ؟؟؟
و توی آیه بعدی هم میاد تکمیل میکنه :
قُلْ یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَکُمُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکُمْ ۖ فَمَنِ اهْتَدَىٰ فَإِنَّمَا یَهْتَدِی لِنَفْسِهِ ۖ وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا یَضِلُّ عَلَیْهَا ۖ وَمَا أَنَا عَلَیْکُمْ بِوَکِیلٍ
بگو: ای مردم! یقیناً حق از سوی پروردگارتان برای شما آمد؛ پس هر که هدایت یابد، فقط به سود خود هدایت می یابد و هر که گمراه گردد، فقط به زیان خود گمراه می شود، و من نگهبان شما نیستم.
وَاتَّبِعْ مَا یُوحَىٰ إِلَیْکَ وَاصْبِرْ حَتَّىٰ یَحْکُمَ اللَّهُ ۚ وَهُوَ خَیْرُ الْحَاکِمِینَ
چیزى را که به تو وحى مىشود پیروى کن و صبر کن تا خدا داورى کند که او بهترین داوران است.
خدای بزرگ ،فرمانروای مطلق ،عشق من،نور من،صاحب من
دست مارو بگیر و هدایتمون کن…
خدایا … ما بلد نیستیم راه بریم…
ما رو روی دوشت سوار کن…
قدم هارو برامون بردار…
خدایا اگر دستمون رو نگیری و هدایتمون نکنی ،ما قطعا گمراه میشیم …
خدایا برای تجربه جهنم نیازی به مرگ و آخرت نیست ،یک لحظه زندگی بدون نور و عشق و توحید ،جهنم واقعیه…
خدایا ،ما به هر خیری که برامون بفرستی،فقیریم.
رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ
پروردگارا، به ما صبر و استواری بخش و ما را ثابت قدم دار و بر شکست کافران یاری فرما.
رَبَّنَا آتِنَا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَهً وَهَیِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا
پروردگارا! رحمتی از نزد خود به ما عطا کن، و برای ما در کارمان زمینه هدایتی فراهم آور.
دووورت بگرررردم
دوووورت بگرررررردم
دووووووورررررت بگرررررردم
همون خدااایی که شمارو هدایت کرد ،الان دست منو گرفت وگفت بیا ،این کامنت روبخون و غرق عشق و لذت شو
نسیییم جااانم ،ازت سپاسگزارم،ازت سپاسگزارمکه سخاوتمندانه از من اسم بردی و منو رو غرق نور و عشق خدا کردی…
برات بهترینِ بهترینارومیخوام … برای شما …برای خانواده ی قشنگ ودلنشینتون
نسیم جانم ،من دیشب هدایت شدم به جلسه 7 دوره شیوه حل مسئله
یسر بهش بزن
مطمئنم خیلی کمکت میکنه
دوووستتت دارم بی نهاااایت
به امید دیدار روی ماه همتوووون
قلللب زیاد و فراوان ورنگی رنگی از زیر آسمون شماااااال تاااا هرجا که بندگان خوب خدا هستند.
خدااایااا شکرت
============
نسیم …نسیم جانم
کامنتم رو نوشتم و بعد احساسم گفت لینک سریالی که گذاشتی رو بازش کنم …
حالا کامنتمو ویرایش میکنم و باعشق و اشک چشم هام برات مینویسم…
نسیم جانم…زیر اون قسمت سریال،من 3تا کامنت گذاشتم وهرکدومش نوووری شد به قلبم،نمیدونی نمیدونی ….
نمیدونی چه هدایتی بود…
نسیم دلم میخواد برات بنویسم …خدا عشقه …خدا نوره …خدا اوله…خدا آخره…خدا ظاهره…خدا باطنه …
خدا همه چییییزه نسیم …همه چیز ….
دوستت دارم رفیق غار حرای من دوستت دارم نور خدا
بهترین ها رو برات میخوام…از نورِ آسمون ها وزمین….
اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاهٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَهٍ الزُّجَاجَهُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَهٍ مُبَارَکَهٍ زَیْتُونَهٍ لَا شَرْقِیَّهٍ وَلَا غَرْبِیَّهٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُورٌ عَلَى نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشَاءُ وَیَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ
کیمیای نازنینم،سلام به روی ماهت
سلام به قلب روشن و پر از نورت
ازت سپاسگزارم رفیق غار حرای من
از خداوند میخوام مثل اسم قشنگت …مثل قلب روشنت …مثل زیبایی های جسم و روحت
به ثانیه ثانیه زندگیت بباره و کیمیایی بشه برای تموم مس های زندگیت و همه رو تبدیل به طلا کنه …
طلای نور الله …
طلای نور آسمون ها و زمین …
دوستت دارم کیمیا
ازت ممنونم برای قوت قلبی که بهم دادی
زندگیت به نور الله منور باشه همیشه …
اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاهٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَهٍ الزُّجَاجَهُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَهٍ مُبَارَکَهٍ زَیْتُونَهٍ لَا شَرْقِیَّهٍ وَلَا غَرْبِیَّهٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُورٌ عَلَى نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشَاءُ وَیَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ ﴿نور35﴾
خدا نور آسمانها و زمین است مثل نور او چون چراغدانى است که در آن چراغى و آن چراغ در شیشه اى است آن شیشه گویى اخترى درخشان است که از درخت خجسته زیتونى که نه شرقى است و نه غربى افروخته مى شود نزدیک است که روغنش هر چند بدان آتشى نرسیده باشد روشنى بخشد روشنى بر روى روشنى است خدا هر که را بخواهد با نور خویش هدایت مى کند و این مثلها را خدا براى مردم مى زند و خدا به هر چیزى داناست (نور35)
پاکیزه ی قشششنگ نازنینیییم سلااااام بروی ماهت
سلام به زیبایی های الله در روح پاکِ پاکیزه
رفیق غار حرای من،چطوری انقدر قشنگی؟چطور انقدر قلبت روشنه؟چطور انقدر مهربونی؟
عاشقتم دختر
هر بار با هرکامنتت من رو غرق عشق خدا میکنی
از خداوند میخوام برای هر کلمه ی کامنتت که پر از عشق و نور الله بود،هزاران برابر به زندگیت بباره …
از جاهایی که فکرش رو نمیکنی،اتفاقات فوق العاده برات بیفته و هربار بیای و برامون بنویسی و مارو غرق لذت قدرت خدا کنی
دوستت دارم پاکیزه جان،بی نهایت
دلم میخواد بزودی روی ماهت رو ببینمت،وقلب مهربونت رو در آغوش بکشم.
مرسی که هستی
مرسی که مینویسی
مرسی برای قلب پر از نورت
مرررررررسی
احسان عزیزم ،سلام به روی ماهت
تلگراف بهشتی شما ،در بهترین زمان و مکان دریافت شد.
ازت سپاسگزارمم رفیق غار حرای من،احساسات شما کاملا دریافت شد.
چون دقیقا در حالی نقطهی آبی پربرکتت اومد که من آلردی وسط دریافت هدایت خداوند بودم.
توضیح دادنش شاید از حوصله ی عزیزت خارج باشه اما خلاصه میگم درحالیکه من الان باید شیفت باشم ،تنهایی در حال سفر دوسه روزه به گرگان وخانه ی پدریم.
مینویسم دوسه روزه …
ولی کی از یک ساعت بعدش خبر داره…؟
سفر توحیدی که با هدایت الله شروع شد و معلوم نیست چقدر خیر و برکت قراره برام بیاره…
به قول استاد وقتی مزه ی شیرین هدایت رو چندبار میچشی دیگه به کمتر ازون قانع نیستی …
و من تسلیم تر از هر تسلیم …
از خزه های کف رود خونه جدا میشم و خودم رو به جریان هدایت میسپارم تا من رو ببره اونجایی که باید …
ﻛﺴﻲ آﻣﺪ ﻛﻪ ﺣﺮف ﻋﺸﻘﻮ ﺑﺎ ﻣﺎ زد
دل ﺗـﺮﺳـﻮی ﻣﺎ ﻫﻢ دل ﺑﻪ درﻳﺎ زد
ﺑﻪ ﻳﻚ درﻳﺎی طوﻓﺎﻧﻲ دل ﻣﺎ رﻓـﺘـﻪ ﻣﻬﻤﺎﻧﻲ
ﭼﻪ دوره ﺳﺎﺣﻠﺶ از دور ﭘﻴﺪا ﻧﻴﺴﺖ
ﻳﻚ ﻋﻤﺮی راﻫﻪ و در ﻗﺪرت ﻣﺎ ﻧﻴﺴﺖ
ﺑﺎﻳـﺪ ﭘـﺎرو ﻧـﺰد وا داد ﺑﺎﻳﺪ دل رو ﺑﻪ درﻳﺎ داد
ﺧﻮدش میبرَدِت ﻫﺮﺟﺎ دﻟﺶﺧﻮاﺳﺖ
ﺑﻪ ﻫﺮﺟﺎ ﺑﺮد ﺑﺪون ﺳﺎﺣﻞ ﻫﻤﻮﻧﺠﺎﺳﺖ
ﺑﻪ اﻣﻴﺪی ﻛﻪ ﺳﺎﺣﻞ داره اﻳﻦ درﻳﺎ
ﺑﻪ اﻣﻴﺪی ﻛﻪ آروم ﻣـﻴﺸـﻪ ﺗﺎ ﻓﺮدا
ﺑﻪ اﻣﻴﺪی ﻛﻪ اﻳﻦ درﻳﺎ ﻓﻘﻂ ﺷﺎه ﻣﺎﻫﻲ داره
ﺑﻪ ﻋﺸﻘﻲ ﻛﻪ ﻧـﻤﻲﺑﻴﻨﻲ ﺷـﺒﺎﺷـﻮ ﺑﻲ ﺳﺘﺎره
دل ﻣﺎ رﻓـﺘـﻪ ﻣـﻬﻤﺎﻧﻲ ﺑﻪ ﻳﻚ درﻳﺎی ﻃﻮﻓﺎﻧﻲ
ﺑﺎﻳـﺪ ﭘـﺎرو ﻧـﺰد وا داد ﺑﺎﻳﺪ دل رو ﺑﻪ درﻳﺎ داد
ﺧﻮدش میبَرَدِت ﻫﺮﺟﺎ دﻟﺶﺧﻮاﺳﺖ
ﺑﻪ ﻫﺮﺟﺎ ﺑﺮد ﺑﺪون ﺳﺎﺣﻞ ﻫﻤﻮﻧﺠﺎﺳﺖ