https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/08/abasmanesh-7.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-08-18 00:09:172023-08-20 03:28:46سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 197
476نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
چقدر زندگی به سبک قانون سلامتی راحت ، کم خرج أست أست چقدر وقت و پول ذخیره میشه می تونی کلی کار انجام بدی تازه کلی هم سلامت و خوش تیپ باشی ، همسر جان من متاسفانه در این دوره نیست و اعتقادی هم به این سبک غذا خوردن نداره با اینکه انواع و اقسام مشکلات جسمی را داره برای همین برای او غذای دلخواهش را درست می کنم . الان چند روزه که رفته سفر می بینم من چقدر وقت دارم برای کارام چقدر همه چی راحت تره ، برای اولین بار فایل های شما را در تلوزیون دیدم ، چه حس خوبی داشت ، همیشه باید صوتی گوش کنم اون هم زمانی که تنها هستم . درخواست دادم به خدا این ارامش و راحتی من را دائمی کنه ، چه جوریش را نمی دونم خودش بهتر میدونه از چه راهی .
در مورد اون مزارع ذرت و شکلی که تشکیل شده من خیلی سال پیش ( زمانی که جزء دسته ٩٩ درصدی بودم ) فیلمی با موضوعی شبیه این دیدم ، دقیق یادم نیست ولی چیزی شبیه این بود که مو جودات و سفینه های فضائی در این امر دست دارند .
این خرافات اکثرا برای سود جویی های یک سری گروه و افراد خاص ، ساخته شده ، یاد فیلم حضرت یوسف افتادم که ان کاهن بزرگ چه کلکی زده بوده و یوسف انها را رسوا کرد.
همه ما در گذشته از این دسته خرافات شنیدیم ، مثل همان چاه که می گفتند در جمکران هست که استاد در یکی از فایل ها هم در مورد ان گفته که جستجو کردن در مورد این چاه و اخر سر دیدن همه ان نامه ها دور ریخته میشه .یا یک پل معروف در پاریس که به پل عشاق معروفه و پر از انواع و اقسام قفل أست .
خرافاتی که از بچگی گفته بودند
کلاغ ببیتی بد شگون أست و خبر بد دریافت می کنی
شب از زیر درخت رد میشی باید بسم الله بگی . یا یادمه بچه که بودم تعطیلات ده می رفتیم اونجا یک تک درختی در یک زمینی و ارتفاعی بود که روی شاخه هاش پر از نوار پارچه ای بود که گره زده بودند و از دور و اطراف می اومدند اونجا و می گفتند این شفا میده ، واقعا عجب افکاری خدا در قران گفته
خداوند بدین گونه آیات و نشانههایش را برایتان توضیح میدهد، باشد که عقل خود را به کار گیرید.
بقره – 242
چرا ما تعقل نمی کنیم ، به گفته استاد حتی گفته های خدا در قران را هم بدون دلیل و منطق نباید پذیرفت ، راه اثبات و به حقیقت رسیدن اول انکار ان أست .
از بین این همه کامنت همه را جمع کنیم حقدر خرافات زیاد تو جامعه ما بوده و هست خدا را شکر ما تقریبا جدا شدیم و نگران این حرفا نیستم .
چقدر این طبیعت زیباست و با ماشین از این طبیعت رد شدن چه حس و حال خوبی داره ، خدایا شکر از این همه نعمت و فراوانی ، استاد جان تازه دارم متوجه میشم میگید فرصت ها بینهایت هست و هر روز بیشتر میشه یعنی چی .
البته تا من کامنت رو بنویسم و بفرستم ساعت 12 رد میشه و احتمالا برا شما میشه 29ام.ولی برا من فال نیک بود امروز و این همزمانی این اعداد مهر تثبیت رو زد.
من دقیقا روز 26 ام یعنی دو روز پیش اومدم کامنت نوشتم به یه تضادی برخورده بودم با همسرم یکم چالش داشتیم.اون روز شبش نه شب بعدش دیگه واقعا با خودم کنار اومدم و این بار هم سعی کردم رفتار و بی احترامی همسرمو فراموش کنم و تمرکزم رو جدی تر بزارم روی نکات مثبتش.
استاد جان دوستان عزیزم مریم جون باورتون میشه امروز خدا سورپرایزم کرد.!پاداشمو بهم داد باورم نمیشه.دقیقا دیشب داشتم به همسرم میگفتم من دوست دارم همسرم پر انرژی باشه اهل سفر باشه با من همراه باشه.گفت میدونی تو نا شکری!
گفت همین الان شوهر تو که من باشم هم پر انرژی ام هم اهل سفرم هم باهات همراهم..
گفت ببین از عید دوتا مسافرت رفتیم هر پنج شنبه جمعه میریم بیرون سفر کوتاه یا همین اطراف خسیسم نیستم هر جا هم میگی پایه تم.ولی تو ناشکری!
یه آن موندم انگار تمام این سه سال که دارم رو خودم کار میکنم از جلو چشمم رد شد سفرهای مختلفم همه رد شدن!
دیدم واای راس میگه!این ادمی بود که تا سر کوچه سر کوچه نمیومد.اعتقاد داشت مسافرت فقط سالی یه بار اونم یک هفته ولی الان اگر خودشم نیاد به من میگه برو.نمیدونم اون لحظه عذاب وجدان گرفتم.گفتم ای دل غافل محبوبه خانم باز از بی راهه رفتی.دلم براش سوخت.ازش عذر خواهی کردم و همونجا به خودم و خدای خودم قول دادم دیگه هیچ وقت ناشکری نکنم.
و قبلشم بهش گفتم تا حالا به طلاق فکر کردی ؟
گفت طلاااق ؟(کلی با تعجب)
نه براچی باید به طلاق فکر کنم.من عاشقتم.
گفتم من تو این هفته ای که گذشت خیلی به جدایی فکر کردم…
قسم خورد گفت باورت میشه من حتی یه بارم به این موضوع فکر نکردم.من تو رو خیلی دوست دارم.
اینو که گفت یک نوری تو دلم روشن شد.
انگار نور خدا بود که به قول خودش با روغن درخت زیتون میسوزه ،نوری بر روی نوری بود.
نمیدونم من وابستگیم از بین رفته (چون اگر همین 4 سال پیش بود سکته میکردم اگه حرف طلاق رو میزد.)یا سنگ دل شدم یا مهر من براش بیشتر شده.ولی چیزی که فهمیدم این بود که در اوج ناراحتی از دست من بازم عاشقمه و دوسم داره.
خدایا صد هزار مرتبه شکرت.
و اما بریم سراغ سورپرایز خدای مهربونم.
نمیدونم این اتفاق خیر و برکت هر شب قران خوندنم بود برکت سعی در کنترل ذهنم بود یا هر دوش.
امروز که از خاب پاشدم هر لحظه میگفتم شکرت هر کاری میکردم هر چی که انجام میدادم میگفتم شکرت.خدا جوابمو داد.
اونقد گفتم استاد حال مستی تو خریدارم که اخر خودش جام مستی رو بهم داد.
واای خدا عاشق این حالمم.ازم نگیر.
اون شب که کامنت عادله جون و اقای علی ابودرایی رو خوندم روحم رفت یه جایی که نمیدونم کجا بود.اومدم کامنت گذاشتم.
و حالا امروز در حال شکرت شکرت بودم ک6 سر ظهر شوهرم زنگ زد گفت خیلی یکهویی گفت میخای بری فیلبند؟
گفتم چی میگی!
گفت گفتم میری فیلبند اینقد ارزو داشتی بری اگه میری بیا برا تو و مامانم بلیط بگیرم با تور برین.
گفتم اره که میرم.(هر چند شیطان نجوا میکرد با مامان ممکنه خوش نگذره )گفتم اره بنده خدا هم از خونه میاد بیرون.
گفت مطمئنی گفتم ارههه و تو دلم گفتم خدا داره میبرم دستمو گرفته چرا دستشو رد کنم.اقیانوس ابر یکی از ارزوهامه که برم سجاده مو پهن کنم.
واای خدا گوشی رو که قط کردم گفتم خدایا تو چی تو کی !اخه چه جوری ماکه الان شرایطش رو نداشتیم.
اخه شب قبلش که با شوهرم صحبت میکردیم گفت من ندارم مرتب بریم مسافرت توهمش میگی کمپر بخریم فلان بخریم بریم سفر اگر پولم داشته باشم وقتشو ندارم سرکار دارم.
و حرفی که من تو دلم زدم گفتم مگه قراره تو منو ببری اونی که بخاد ببرم میبره چون قراره ببره جاییکه به خودش نزدیکه.سکوت کرده بودم.
فقط گفتم اگه هزار تا سفر هم بری ولی دلت خوش نباشه به دوقرون نمی ارزه.
و بعدش دیگه از هم ناراحت نبودیم.بعدش صوت قران گذاشتم تو گوشم.(من همیشه فقط معنی قران رو میخوندم ولی تو چندتا کامنت دیدم بچه ها میگن قران گذاشتیم گوش کردیم.گفتم بزار امتحان کنم.و دو شب این کارو کردم.خداایااا چقدر جوابه.هم صوتشو گوش کنی هم
معنی شو بخونی)خدایا صد هزار مرتبه شکرت.
الان یکشنبه شد و قراره سه شنبه شب با دخترم مادرشوهرم و چندتا از دوستام و خاله ام بریم سفر چون تا گفتم من میرم فیلبند همه گفتن ماهم میایم.
نکته جالب و مثبتش برا من این بود که به شوهرم گفتم مامان نمیاد با من تنها نمیاد در صورتیکه تا شوهرم به مادر شوهرم گفته بود با محبوبه بری مسافرت گفته اره اره میرم حتی با وجود پادردش گفته بود اره دوست دارم برم
چند بارم بهم اصرار کرده بود بیا بریم وان ترکیه.
میدونین من خودمو لایق نمیدونستم که با من بیاد مسافرت میگفتم شاید تنهایی با من خوشش نیاد ولی فهمیدم خدارو شکر پیش مادر شوهرم هم عزیز هستم و فهمیدم اونم دوستم داره.
خدایا صد هزار مرتبه شکرت که منو دوست داره.
بعصی وقتا میگم همه ادمایی که خیلی میرن سفر مث من با یه سفر کوچولو ذوق میشن یا براشون طبیعیه.
بعد میگم حتما طبیعیه براشون ولی چرا هیچ وقت سفر رفتن برا من طبیعی نمیشه؟شاید چون به حد خیلی زیاد هنوز نرسیده.
چون وقتی از سفر میام اونقد حرف برا گفتن برا همه دارم که بعضی وقتا میگم نکنه اینا خسته میشن از حرف زدن من!ولی باز میشینم فیلمایی که گرفتم رو نگا میکنم و فقط میگم خدایا شکرت و گاهی اشک میریزم به اون حجم از زیبایی که افریده اشک میریزم به اینکه چه طور منو در زمان مناسب و مکان مناسب قرار داد اشک میریزم.
و میگم فقط خودت برام کافی هستی.
پریشب که داشتم اینجا تو این حرم مجازی کامنت میزاشتم هیچ وقت فکرشو نمیکردم دو شب بعد بیام بگم دارم میرم سفر.هر چند سه روزه اس و کوتاه ولی ارزش اینکه خدا داره منو تو این راه ثابت قدم نگه میداره و خودشو ریز به ریز قدم به قدم بیشتر نشون میده و مهرهای تاییدشو یکی یکی به قانون بدون تغییرش میزنه برام کافیه.
امروز کلی رزق و برکت هم اومد خونم برنج روغن کلی خرید هم وارد خونم شد.
الهی صد هزار مرتبه شکرت
دخترم راه و بی راه بوسم میکنه من بوسش میکنم دیگه تقریبا هر روز یا یکروز در میون هم رو میبوسیم.چیزی که یک ماه یا دو ماه پیش برام مث شکستن یه کوه سخت بود این روزا دیگه راحت خورد میشه.
البته یک بار در روز یا دوبار در روز یکم تندی میکنم ولی اولا کمتر شده ثانیا میدونم که باید تکاملم رو طی کنم.الهی هزااار مرتبه شکرت.الهی شکرت شکرت شکرت شکرت.
سلام محبوبه خانم من کامنت قبلی اون رو خوندم الانم اتفاقی این کامنتتون اومد جلو دستم و خیلی خوشحال شدم براتون و امیدوارم که هر لحظه از زندگیتون پر از سوپرایزهای عالی باشه و همیشه از حاله خوبتون و خوشبختیتون بیاید بنویسید وقتی از پیشرفت و موفقیتهای دوستام میخونم اصلا حاااالم جا میاد حالم خوب میشه و خداروشکر میکنم که آره دنیا داره قشنگتر میشه
این دیدگاهو انگار برای من نوشتید کل دیروز موضوع های این شکلی برام پیش اومد که خیلی آزارم داد و احساسم بد کرد.
منو همسرم قصد سفر به قشم داشتیم اما کولر ماشینمون خرابه و با کلی هزینه هم درست نشد همسرم به برادرشون گفتن که اگه امکان داره چند روزی ماشینامون و باهم عوض کنیم و با ماشین شما بریم مسافرت گفتن باشه اما دیشب که به جاریم زنگ زدم به عبارتی منو پیچوند و همسرم خیلی ناراحت شد که چرا اصلا چنین درخواستی کردم چرا خواهش بیجا کردم چرا باید میگفتم که الان نه بشنوم و ……
و چون خیلی خوبی ها کرده بود براشون و برای ماشینشون لاستیک خریده بود بدون اینکه پولشو بگیره و وقتی برادرشوهرم بیکار بود کلی کمکشون میکرد انتظار نداشت که الان بهش نه بگن و منم تحت تاثیر حرف های همسرم و ناراحتی های خودم گفتم اینارو بهشون میگم یا حداقل پیش مادر شوهرم میگم که به گوششون برسونه خیلی احساسم بد بود شب موقع خواب گفتم خدایا نمیخوام این چیزای بی ارزش حالم و بد کنه و خدا هدایتم کرد به خوندن قرآن و آیه ی (262)(بقره)
کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق میکنند سپس به دنبال انفاقی که کرده اند منت نمیگذارند،وآزاری نمیرسانند،پاداش آنها نزد پروردگارشان محفوظ است،ونه ترسی دارند و نه غمگین میشوند.
آیه(264)(بقره)
ای کسانی که ایمان آورده اید بخشش های خود را با منت و آزار باطل نسازید،همانند کسی که مال خودرا برای نشان دادن به مردم انفاق میکند،و به خدا و روز رستاخیز ایمان نمیاورد،(کار او)همچون قطعه سنگی است(که بر آن قشر نازکی)از خاک باشد،(و بذر هایی در آن افشانده شود)و رگبار باران به آن برسد(و همه خاک ها و بذر هارا بشوید)و آن را صاف رها کند،آنها از کاری که انجام داده اند چیزی به دست نمیاورند و خداوند جمیع کافران را هدایت نمیکند.
ایه ی(266)(بقره)
آیا کسی از شما دوست دارد که باغی از درخت خرما و انگور داشته باشد،که از زیر درختان آن نهرها بگذرد،و برای او در آن از هر میوهای وجود داشته باشد در حالی که به سن پیری رسیده و فرزندانی ضعیف دارد گردبادی که در آن آتش سوزانی است و با آن برخورد کند و شعله ور گردد و بسوزد؟
(همین طور است حال کسانی که انفاق خود را با ریا و منت و آزار باطل میکنند) این چنین خداوند آیات را برای شما آشکار میکند شاید بیندیشید.
این آیه ها منو بد جوری تو فکر فرو برد و بهم فهموند که فقط سکوت کن وبا خوندن اینها چنان دلم آروم گرفت و همه چیو فراموش کرد که اصلا نفهمیدم کی خوابم برد.
و از خدا برای این سفر هدایت خواسته بودم و گفتم شاید این یه نشونست که الان وقتش نیست اینکه ناراحتی نداره همه چی تو بهترین زمان و مکان برای من اتفاق میفته و تو زمان بهتری هدایت میشم به یک سفر بهتر و این برای من درس بزرگی داشت و فهمیدم یا خوبی نکنیم و یا اگر خوبی میکنیم بدون انتظار و توقع داشتن خوبی کنیم.
محبوبه عزیزم امیدوارم همیشه در سفر باشی و از هرلحظه زندگیت لذت ببری،بهترین هارو برات آرزو میکنم عزیزدلم
و اما تقریبا این داستان شما بعد عید برا من اتفاق افتاد با این تفاوت که اون موقع همسر من قصد خرید یه موتور به قول خودش خفن رو داشت به همون خاطر نتونستیم با جاریام بریم ترکیه.چند روز حالم بد بود ولی ته دلمم میدونستم نباید حالمو بد نگه دارم.اخرش دلمو سپردم به خدا گفتم قطعا تو بهرینا رو برام سراغ داری.
باورت میشه فقط باید برات اتفاق بیفته تا حرف منو باور کنی چون جاریام اینا رفتن ترکیه و ما موندیم خونه شوهرم گفت بهت قول میدم به ما بیشتر خوش بگذره و خیلی خیلی اتفاقی یه تور پیدا کردیم و همه چی در عرض دو ساعت ساعت 11 شب جور شد و رفتیم لرستان و ایلام.
ببین اون سفر یکی از بهرین و بهترین و بهترین سفرای عمرم بود چون واقعا چون اولا جایزه خدا بود ارزشش از همه چیز برام بیشتر بود و نکته بعدش این بود که همسرم عاشق سفر شد.و گفت دیگه از این به بعد هر 3 ماه میریم مسافرت.
چون اونقد با لیدرای تور دوست شد که حتی تورهای یک روزشونو هم میگه بریم.
میخام بهت بگم ادما هیچ وقت نمیتونن حتی اگرم بخان نمیتونن تاثیری تو سرنوشت ما داشته باشن.
جاری من وقتی از سفر اومد و فیلمای منو دید گفت واای چقد به شما بیشتر خوش گذشته ماکه فقط اونجا تو قسمت بار بودیم .
گفتم خدایا صد هزار مرتبه شکرت.
به نظرم این اتفاق برات افتاد که بفهمی اگه کاری رو برا دل خودت و فقط دل خودت و خوش حالی خودت میتونی انجام به کسی لطف کن و اگر نمیتونی و منتظری اون طرف چیزی بهت برگردونه اصلا این کارو نکن.
و در مورد این موضوع که چرا ماشینشونو ندادن و فلان با کسی حتی با همسرت هم صحبت نکن.
در عوضش به خدا بگو کولر ما خراب شد که چی رو بهم بدی.من منتظرش میمونم چون بهترینا رو برام سراغ داری.
شیوای عزیزم مطمئنم به زودی خبرای خوب ازت میشنویم.فقط ثابت قدم باش.
من تقریبا بعد از هر بار گوش دادن به کشف قوانین مدارم تغییر میکنه و آرامتر میشم و ندای قلبم چیزهایی رو بهم میگه که لازمه حال اون موقع منه و بهش نیاز دارم،آرامشی در من جاری میشه فارق از هر دستآورد و نتیجه ای خفن و بزرگ…
چند روزه به شدت آرام بودن و لذت بردن از زندگیم،از داشته هام از همین لحظات برام مهم شده و هر روز بهتر درکش میکنم…
امروز توی ستاره قطبی با احساسی خوب و با تمام وجودم نوشتم:لذت بردن از زندگی فقط امروز، کنترل ذهنم،پیدا کردن ترمزها و لذت بردن از روند تغییر الگوها،بندگی کردن و تسلیم بودن،رها بودن و خدایا منو در بهترین زمان و مکان قرار بده و دستانت رو برای کمک و هدایتم بفرست،امروز نشانه ها رو ببینم با تو باشم چون برای من کافی هستی…
خدای من با استارت روزم اتفاقات شروع شد،راحت رفتم سر کارم،لذت بردم و سپاسگزار بودم از راه رفتنم،نفس کشیدنم و در هوای عالی دارم میرم سر کار خدایا شکرت…تجربه عالی از پرو لباسهام داشتم،مشتری عزیزم کلی تحسین کرد و راضی و خرسند رفت و من خرسند تر… اون لحظه فقط با فرکانس قلبم شاکر بودم و سپاسگزار که خدایا روی تو حساب کردم ببین چه تجربه ای شد شکررررر…بعد یه سبد پر از میوه های بهشتی که دیروز در خواستش رو داده بودم بهم تقدیم شد و من شاکر بودم با فرکانس قلبم خدایا اینا کار تواه شکرررر…مسیر برگشت به خونه در زمان نیاز ریر آفتاب تاکسی نیود و منگفتم پیاده میرم لذت میبرم خدا میرسونه،یه ماشین که اونجایی که من مکث کردم برای تاکسی کار داشت و دید من منتظرم توی هوای گرم و گفت میتونم تا جایی شما رو برسونم و منم پذیرفتم،و خودش گفت من اعتقاد دارم در راه مانده ای رو برسان خدا در راه برای تو میرسانه…این جز هماهنگی فرکانس چی میتونه باشه و تا خونه بازم با قلبم گفتم خدایا شکرت…
آمدم خونه دخترم کلی هدیه زیبا برام آورد…اینا فقط نیتی بود که کردم لذت بردن از همین الانم و بازم گفتم خدایا شکرت و من دیروز به یه نفر کردم و تو ذهنم حالشو جویا شدم همسرم امروز گفت بهم زنگ زده و گفته ازتون خبری نیست و من فهمیدم از کجا آب خورده و یه چشمک ریز با خدا رد و بدل شد…
تجربه عالی در محل کارم و هدایتم به شستن اول پارچه بعد برش که اگر همه رو برش میزدم اینقدر پارچه آب میرفت که هر کسی اون لباس رو میخرید باید میپوشید تن یه عروسک بازم گفتم خدایا شکرت
رفتم بازار قبل از برگشت به خونه یه نون قندی فروشی دیدم دوست داشتم بخرم برای دخترم گفتم شلوغه ولش کن آمدم دیدم همسرم یکی خریده،وااای خدای من…این اتفاقها چند روزه داره میفته از وقتی که فقط گفتم هدفم لذت بردن باشه…اینارو توی دفترم نوشتم و بازم اینجام نوشتم تا تکرار بشه،مثل کامنت یکی از دوستان که استاد چقدر به مسائل ریز روز مره توجه میکنه دنبال زیبایی های کوچیک اطرافشه،حتی پریدن پرنده،صدای آب،دیدن رودخانه در گذر، این توجهات نهادینه شده در استاد که فقط با توجه هات هر روزه و کوچیک اطرافش بوده،کوچیک وبزرگ فرق نداره دقیقا مثل قانون،برای خداوند اجابت کوچیک و بزرگ یکیه،دیگه بستگی به درخواست و فرکانس ما داره کدوم رو میفرستیم،کامنت دوستان این ایده رو داد و مهر تاییدی به احساس چند روزه من بود،کامنتها دقیقا حال منو گفتن،چیزی که من تصمیمش رو گرفتم،گفتم خوب مسیر درسته پس بذار تکرارش کنم و بگم و بنویسمش،چون این خودش یه تمرینه،از سادگی برامون اهمیتش کم شده،اینقدر سادست که بی توجه شدیم،گفتم خوب این رشته رو بگیرم و ادامه بدم که قدم بعدی مدار بعدی گفته خواهدشد تغییر بعدی گفته خواهد شد،ماندن در احساس خوب اصله،برای من گفتن و تکرار همین جمله(فقط امروز تو لذت ببر)معجزه کرده،اگر با این اتفاقات لذت بردم کیف کردم،دست کم نگرفتمشان،هر اتفاقی برام لذت بخش میشه،دیگه کوچیک و بزرگ نداره،همه لطف خداست…
من اومدم بزنم رو فایل جدید سفرنامه ولی نمیدونم چرا ازینجا سردر اوردم و چنتا کامنت اخر رو گفتم بخونم حالا که اومدم ،و کامنت شما دقیقا اونچیزی بود که بهش نیاز داشتم و فهمیدم چرا خدا هدایتم کرد اینجا!
منم میخوام هدف امروزمو بذارم از داشته هام و لحظات حالم لذت ببرم
چقدر لذت بردم از کامنت فوق العادت و جالب اینکه دقیقا من از سه شنبه هفته پیش تصمیم گرفتم که از این به بعد فقط از زندگیم لذت ببرم فارغ از اینکه چقد فروش میزنم چقدر درآمد دارم و…
هر روز صبح توی دفتر شکرگزاریم مینویسم که خدایا امروز آدمایی و بنده هایی رو بیار سر راهم که خوش اخلاق باشن، باهاشون بگیم بخندیم، یه لیوان چای با روی خوش باهم بخوریم و حسابی از همدیگه انرژی بگیریم.
خدا شاهده دقیقا از همون سه شنبه که من این تصمیم رو گرفتم اولا که فروشم دوبرابر شد، سودم دوبرابر شد، مشتری هایی اومدن که 90درصدشون اصن تقاضای تخفیف که نکردن هیچ، حتی کلی لذت بردن از خریدی که کردن و با لب خندون از پیشم میرن. از همون سه شنبه فروش اینترنتیم بیشتر شد و تقریبا هر روز فروش دارم، اونم نه یکی دوکیلو ها، روزی 10 کیلو یا 20 کیلو سفارش میگیرم و براشون میفرستم. و واقعا راه درست زندگی کردن رو الان یاد گرفتم.
ازطرفی چندوقته مشغول ساخت خونه رویاییمون هستیم و یکی دومورد نادلخواه سر راهمون اومدن که دیروز از خدا خواستم که آدمای خوب و با انصاف و کاری رو بفرسته سمتمون، دقیقا همون دیروز اون آدمایی که سلیقه من و خواست من نبودن رفتن و افراد هم فرکانس اومدن که کار رو خیلی سریع تر و بهتر دارن پیش میبرن.
اصن بعضی وقتا فکر میکنم خدا همه کارشو ولکرده و نشسته ببینه من چی میگم و چی درخواست میکنم. دقیقا همونو انجام میده و این خیلی حس خوبی بهم میده.
این چند روز حس میکنم هیچ نیازی به هیچ پارتی و آشنایی ندارم و خدا نامم رو بالا میبره، خدا منو توی شهرم معروف میکنه و مشتری میفرسته و فروشمو بیشتر میکنه.
سفرتون سلامت باشه .اخ که من عاشق سفر کردنم و هر وقت شما عازم سفرید قلب منم پر میکشه برای بودن با شما و دیدن یه جاده طولانی و آسمون پر از تیکهای ابر که وقتی از فاصله دور در حال تماشای جاده و آسمونی انگار انتهای جاده و آسمون به هم وصل شدن،خصوصا از پشت شیشه بزرگ و تمیز تراکمپر
خدا میدونه چقدر خودمو تجسم کردم توی همچین حالتی و چه فرکانسهای فرستادم که منتظر استجابتشونم ..
جادهای تمیز و خونهای رنگارنگ و مردم دوسداشتنی آمریکا
فروشگهای بی اندازه زیباشون که رنگ روشون عقل از سر آدم میپرونه
استاد وقتی میرید سراغ گوشت من حسودیم میشه و دهنم آب میافته ،وقتی که سفر به دور آمریکا رو نگاه میکنم اون قسمتای که میرید رستوان میزنید بر بدن من دیوانشم .
همش فک میکنم پیشتونم در حال خوردن غذا
ولی انصافا فقط در مورد خوراک گوشتی و یکم شیرینجات اینجوریم
البته اینم بگم قانون سلامتی باعث شده من خیلی کم خوراک بشم و فقط تقریبا یک وعده غذا بخورم ولی نمیدونم چرا فایلهای گوشتی شما دهنمو آب میندازه
استاد عزیزم داشتم فایل توحید عملی 2 رو گوش میدادم و کامنت گذاشتم که من روزی که از یکی از دوستام شنیدم ما توسط آدم فضایها خلق شدیم و من خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم و از راه گمراه شدم اونجا بود که خداوند مسیر هدایت بهم نشون داد وصل شدم به شما
اومدم این فایل نگاه کردم دیدم در مورد آدم فضایها صحبت میکنید و گفتم خدایا شکرت هدایت شدم و از زبون شما منطقشو شنیدم ،
درستش همینه واقعا استاد عزیزم که ما بدون اینکه علمی داشته باشیم و با شنیدن چند جمله ساده از راه به در میشیم و چقدر میتونه یه جمله ساده ما رو منحرف کنه
یکی از دوستان توی کامنت نوشته بود به نقل از امام صادق که
“عقل داشتن مجوز ورود به درگاه خداوند و درگاه خداوند مجوز رسیدن به بهشت
یه همچین چیزی نوشته بود وقتی داشتم میخوندمش دیدم که من چقدر نسبت به همه چی بدون تعقل قضاوت میکردم و مشکل اساسی من همین بود
ولی الان خیلی وقت به لطف آگاهی های استاد هر وقت مسلئه ای پیش میاد اولین کاری که میکنم با قانون میسنجمش و این قوانین چراغ راه من شدن در تمام موارد ،و نعمت بزرگتر از این مگه آدم میتونه داشته باشه ..هر چقدر بیشتر با قوانین آشنا میشم بیشتر متوجه میشم که مردم چقدر توی درو دیوارن و چقدر تفاوت هست بین کسانی که اینجا توی سایت دنبال آگاهی هستن با کسانی که اصلا تعقل نمیکنن ..
بقول قران ما مهر گذاشتیم بر دلهایشان
خدایا سپاسگزارم ازت بخاطر هدایتگر بودنت در هر لحظه و سپاسگزار الله ایم که استاد در این راه ثابت قدم نگهداشت ..
راستش داشتم کامنتا بچه ها رو میخوندم تو قسمت 195 که نمیدونم چی شد یه دفعه دستم خورد رو صفحه گوشی رفت به صحفه ی اصلی اول ناراحت شدم که چرا اینجوری شد چرا نشد نظرات بچه رو بخونم ولی چشمم افتاد به فایل ادامه سفر به دور آمریکا خوشحال شدم گفتم خدایا شکرت خواستی بهم بگی استادادامه این سفر بی نظیر رو گذاشته خدایا ممنونم ازت
خدایا شکرت چه فروشگاه بزرگی چقد فراونی چقد نعمت چقد برکت همه چی بسته بندی شده و بهداشتی و تمیز و مرتب تحسین میکنم این تمیزی و مرتب بودن رو خدایا شکرت
چقد خوب و باحال مشتری خودش خریدش روحساب میکنه خیلی تعجب کردم چقد به مشتری اطمینان دارن خدایا شکرت به خاطر این کشور ثروتمند
اینجوری دیگه نمیخاد وقتت رو بزاری بمونی تو صف تا خریدت رو یکی دیگه برات حساب کنه
انشالله تو ایران هم اینجوری بشه که خریدت رو بدون معطلی خودت حساب کنی
خدایا شکرت که با دیدن این فایلها آموزنده روز به روز آگاهتر میشم
خدایا شکرت به خاطر همچین استاد بینظیر وآگاهی که داره راه رسیدن خواسته هامون رو بهمون نشون میده
استاد جان مرسی بابت این سایت با ارزش و آموزنده و الهی ممنونم که هستی خدایا شکرت
امیدوارم روز به روز لحظه به لحظه زندگیتون مثل همیشه در حال پیشرفت باشی
همه دوستان عزیز در پناه الله یکتا شاد، سلامت باشید
اول از همه خبر خوب دارم براتون با تحسین سفر استاد با حس خوب و نوشتن کامنت و خواندن کامنت دوستان عزیزم منم به آسانی سفر جذب کردم و به امید خدا به زودی راهی سفر هستیم و مطمین هستم بسوی زیبایی ها حس خوب هدایت میشیم و در زمان و مکان مناسب قرار خواهیم گرفت ،
جذب بعدی این قسمت که استاد بلوبری خریدن من همون لحظه خیلی نگاه عجیبی به نوع میوه بلوبری داشتم و تحسینش کردم و دقیقا امروز ظهر مامانم از یخچال دلستر بلوبری آورد سر سفره ناهار دقیقا همون عکس بلوبری که روش زوم کرده بودم همون بود ، گفتم الله اکبر قانون جذب ببین چه جالب فقط ورودی با چشمام داشتم،
گوشت ها را هم تحسین کردم و امشب داداشم ما را دعوت کرد به صرف کباب بره
الهی شکر با دو قلم خرید شما در این قسمت سفر به دور آمریکا منم همین دریافت ها را داشتم خیلی راحت نرم و لطیف
و الان استاد تحسین میکنم رابطه عالی عاشقانه و آگاهانه شما و همچنین تحسین میکنم ثروت بی انتهای شما به به لذت میبرم از این همه حضور رب در زندگیتون
1.اصل داستان اینه مالک اصلی خداست ،
2.گروهی هستند یا اشاعه خرافات فقط کسب درآمد میکنند، مثلا گرفتن دعا و طلسم و بخت گشا ، دعای برکت و رزق ، یا اینکه ما را فرازمینی ها کنترل میکنند
3.اگر ایمان و توحید کار بشه روش خود به خود عشق ثروت آرامش روابط همه در زندگیمون بصورت طبیعی وارد میشه ،
4.اگر باورهای توحیدیمون درست باشه تمام مسیر هدایت باز میشه
5.خداوند مالک صد در صد زندگی ماست و قدرت خلق صد در صد زندگی به ما داده
6.ما باید یاد بگیریم روی هیچکسی حساب نکنیم اینکه بیاییم در دنیای بیرون زدگی آدم ها و خرافات و … حساب کنیم مستقیم به سمت والضالین هدایت میشیم
7.هیچ کسی هیچ قدرتی در زندگی ما نداره و ما نباید حسابی از کسی ببریم
8.خداوند را سپاسگزارم که خودم اتفاقات زندگیم رقم میزنه ،
9.خداوند را سپاسگزارم مفهموم شرک و توحید را فهمیدم و در عمل توحید را اجرا کردم
10.خداوند را سپاسگزارم بخاطر تضادهای زندگیم که منو به این جایگاه و در این مدار هدایت شدم و روحم رشد کرده
خدا را هزاران بار شکر می کنم که دیدن این سریال یکی از بهترین های خونمون شده. خدا رو شکر می کنم که این سریال در روز جمعه برای ما همگام شد با قسمت 11 کشف قوانین زندگی. که استاد همینجا هزاران هزار بار سپاسگذارتون هستم بابت این آگاهی های ناب و بینظیری که با ما به اشتراک میذاری. بسیار لذت بردم و نکات خیلی خوبی یاد گرفتم.
استاد خیلی خوبه که سبد خریدمون شبیه هم شده، که ما هم عمده خریدهامون شده گوشت و مرغ. وخدا رو شکر می کنم که این سبک فوق العاده چقدر زندگی ما را از تمام جنبه ها تحت تاثیر قرار داده.
امروز داشتم پروفایلم رو چک میکردم ودیدم که مدت عضویت ما در سایت به دو سال رسیده.
یادمه که پارسال نشستم یک ردپایی از یکساله شدنم در سایت نوشتم که متاسفانه سیو نشده بود، ولی حتما برای دوسالگی می نویسم که چه معجزاتی برای ما رخ داده، که ما را هر روز آرام تر و سپاسگزار تر کرده. و حتی وجود این سایت یکی از شکر گزاری های روزانه ام شده.
استاد اینا رو گفتم که بگم من هم مدت ها است که به قول خودتون یکتا پرست شده ام، و هیچ خرافات و شرکی را قبول نمی کنم. و یکی از بزرگترین حسرت های زندگی ام باور های مذهبی غلطی بود که دنیای کودکی و جوانی ما را تباه کرد. ولی خب خدا رو شکر که آگاه شدیم و به آرامش رسیدیم.
خدا رو شکر که این سفر ادامه دارد و من منتظر قسمت های بینظیرش هستم.
خدا رو شکر برای سفر های که هر روز با دیدنش حالمون عالی میکنه
چه جاده های زیبایی که تا چشم کار میکنه زیباییه
خدای من چه فروشگاه بزرگی تمیز و زیبا
چه گوشت های قرمز تازه و خوشرنگی
چه قدر فراوانی چه قدر منظم
چه میوه های تازه ای
خدارو شکر هر روز جهان ثروتمند تر میشه
چه استاد دست و دلبازی
چه قدر خانم شایسته عزیز فیلم می گیره با عشق
چه خوب معطل نمیشی خودت حساب می کنی
استاد قدم شما که خیلی پر برکت هست معلومه که به جا های خوب هدایت میشین
خدا رو شکر که خیالتون راهته بابت تمام امکانت کمپر
استاد از خرافات گفتید که زیاده همین امروز پول دست یکی داشتم زنگ زدم بگیرم میگه شنبه پول بیرون نمیدم
یا شنیدم غروب چیزی بیرون ندیم
یا پنج روز عید ضرر میکنیم هیچی به کسی ندیم
چه باورهای اشتباهی به نسل ها رسیده
چه قدر هنوز کسانی هستن که اینها رو پذیرفتن
امیدوارم که آگاهیمون بیشتر بشه
بخدا چند وقت پیش یک آشنایی می گفت دخترم بستن رفتم دعا نویس بازش کردم موکل داشته خودم دیدم می خواستم بگم این چه حرفیه دیدم خیلی جدی میگه خندم میومد چیزی نگفتم
یا دختر عموم چند سال پیش روز عاشورا بود که من خوابم برده بود کلی چیز گفت که چرا خوابیدی راستش من اون موقع آگاهی نداشتم یه جورایی قبول کردم
هر روز کم و بیش این حرفها هست فقط باید اعراض کنیم
فقط قوانین خدا رو قبول کنیم
این خرافات زیاده هنوز زیاد میشنوم که عطسه میاد حرکت نکنید به لطف خداوند دو ساله که از این خرافات بیرون اومدم تازه اگه عطسه بیاد راه میفتم
خدا رو شکر برای این سایت الهی برای این بچه های آگاه انشاالله همیشه بدرخشید
با دیدن این فایل یاد مطالب توانایی تشخیص اصل از فرع افتادم وه استاد چقدر در این مورد و صخبت کردن و یکی از بحث های اساسی است براستی اگر کسی نتونه اصل را از فرع تشخیص بده محال هست که بتونه در مسیر درست قدم برداره مثال بارز این مسئله در افرادی است که بعد از 50یا 60 سال زندگی یخ نگاهی به زندگی داشتن میندازن و یک اهی از نهادشون بلند میشه که به خدایی خدا میتونم بگم اتیش جهنم همونه که داره درونشونو میسوزونه این اه و افسوس یعنی این انسان در طی میسیر زندگیش نتونسته اصل را از فرع تشخیص بده و درست حرکت کنه و نتایج درست بگیره
میبنی طرف50سال با فکر هایی که هیچ سودی براش ندارن سپری کرده و با توجه به اصل قانون جذب کل زندگیش هم صرف چیزهای بی هوده شده
خود من دلیل اینکه به مسیر قبلیم شک کردم و از خدا ملتمسانه خواستم تا منو هدایت کنه همین بود من دیدم انسان هایی رو که یک عمر با تعصب یکی راهی رفتن و حالشون خوب نبود راضی نبودن اصلا گفتارشون با عملشون با نتایج شون از زمین خدا تا اسمونش تفاوت داشت و من از خدا کمک خواستم و بعد از مدتی با استاد اشنا شدم و وقتی یک مجموعه کامل از صحبت ها و نتاتیج استاد دیدم گفتم اره این درسته این صحیحه این چیزی است که باید باشه و در ادامه متوجه شدم استاد بسیار عالی مورد های صحیح را می شناسن و با صورت تمرکز کامل روی اون مورد صحیح وقت میذارن و نتیجه میگیرن
من خدا را برای تمام این هدایت ها و اگاهی های عالی سپاسگزارم
سلام براسنا عزیز و مریم جان و همه همسفران
چقدر زندگی به سبک قانون سلامتی راحت ، کم خرج أست أست چقدر وقت و پول ذخیره میشه می تونی کلی کار انجام بدی تازه کلی هم سلامت و خوش تیپ باشی ، همسر جان من متاسفانه در این دوره نیست و اعتقادی هم به این سبک غذا خوردن نداره با اینکه انواع و اقسام مشکلات جسمی را داره برای همین برای او غذای دلخواهش را درست می کنم . الان چند روزه که رفته سفر می بینم من چقدر وقت دارم برای کارام چقدر همه چی راحت تره ، برای اولین بار فایل های شما را در تلوزیون دیدم ، چه حس خوبی داشت ، همیشه باید صوتی گوش کنم اون هم زمانی که تنها هستم . درخواست دادم به خدا این ارامش و راحتی من را دائمی کنه ، چه جوریش را نمی دونم خودش بهتر میدونه از چه راهی .
در مورد اون مزارع ذرت و شکلی که تشکیل شده من خیلی سال پیش ( زمانی که جزء دسته ٩٩ درصدی بودم ) فیلمی با موضوعی شبیه این دیدم ، دقیق یادم نیست ولی چیزی شبیه این بود که مو جودات و سفینه های فضائی در این امر دست دارند .
این خرافات اکثرا برای سود جویی های یک سری گروه و افراد خاص ، ساخته شده ، یاد فیلم حضرت یوسف افتادم که ان کاهن بزرگ چه کلکی زده بوده و یوسف انها را رسوا کرد.
همه ما در گذشته از این دسته خرافات شنیدیم ، مثل همان چاه که می گفتند در جمکران هست که استاد در یکی از فایل ها هم در مورد ان گفته که جستجو کردن در مورد این چاه و اخر سر دیدن همه ان نامه ها دور ریخته میشه .یا یک پل معروف در پاریس که به پل عشاق معروفه و پر از انواع و اقسام قفل أست .
خرافاتی که از بچگی گفته بودند
کلاغ ببیتی بد شگون أست و خبر بد دریافت می کنی
شب از زیر درخت رد میشی باید بسم الله بگی . یا یادمه بچه که بودم تعطیلات ده می رفتیم اونجا یک تک درختی در یک زمینی و ارتفاعی بود که روی شاخه هاش پر از نوار پارچه ای بود که گره زده بودند و از دور و اطراف می اومدند اونجا و می گفتند این شفا میده ، واقعا عجب افکاری خدا در قران گفته
کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّـهُ لَکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ
خداوند بدین گونه آیات و نشانههایش را برایتان توضیح میدهد، باشد که عقل خود را به کار گیرید.
بقره – 242
چرا ما تعقل نمی کنیم ، به گفته استاد حتی گفته های خدا در قران را هم بدون دلیل و منطق نباید پذیرفت ، راه اثبات و به حقیقت رسیدن اول انکار ان أست .
از بین این همه کامنت همه را جمع کنیم حقدر خرافات زیاد تو جامعه ما بوده و هست خدا را شکر ما تقریبا جدا شدیم و نگران این حرفا نیستم .
چقدر این طبیعت زیباست و با ماشین از این طبیعت رد شدن چه حس و حال خوبی داره ، خدایا شکر از این همه نعمت و فراوانی ، استاد جان تازه دارم متوجه میشم میگید فرصت ها بینهایت هست و هر روز بیشتر میشه یعنی چی .
خدا یار و نگهدارتان باشد و سفر پر از خوشی
سلام سلام
امروز 28 ام رد پای 28
البته تا من کامنت رو بنویسم و بفرستم ساعت 12 رد میشه و احتمالا برا شما میشه 29ام.ولی برا من فال نیک بود امروز و این همزمانی این اعداد مهر تثبیت رو زد.
من دقیقا روز 26 ام یعنی دو روز پیش اومدم کامنت نوشتم به یه تضادی برخورده بودم با همسرم یکم چالش داشتیم.اون روز شبش نه شب بعدش دیگه واقعا با خودم کنار اومدم و این بار هم سعی کردم رفتار و بی احترامی همسرمو فراموش کنم و تمرکزم رو جدی تر بزارم روی نکات مثبتش.
استاد جان دوستان عزیزم مریم جون باورتون میشه امروز خدا سورپرایزم کرد.!پاداشمو بهم داد باورم نمیشه.دقیقا دیشب داشتم به همسرم میگفتم من دوست دارم همسرم پر انرژی باشه اهل سفر باشه با من همراه باشه.گفت میدونی تو نا شکری!
گفتم چرا؟اصلا اینجوری نیست اتفاقا همیشه خدارم شکر میکنم.
گفت همین الان شوهر تو که من باشم هم پر انرژی ام هم اهل سفرم هم باهات همراهم..
گفت ببین از عید دوتا مسافرت رفتیم هر پنج شنبه جمعه میریم بیرون سفر کوتاه یا همین اطراف خسیسم نیستم هر جا هم میگی پایه تم.ولی تو ناشکری!
یه آن موندم انگار تمام این سه سال که دارم رو خودم کار میکنم از جلو چشمم رد شد سفرهای مختلفم همه رد شدن!
دیدم واای راس میگه!این ادمی بود که تا سر کوچه سر کوچه نمیومد.اعتقاد داشت مسافرت فقط سالی یه بار اونم یک هفته ولی الان اگر خودشم نیاد به من میگه برو.نمیدونم اون لحظه عذاب وجدان گرفتم.گفتم ای دل غافل محبوبه خانم باز از بی راهه رفتی.دلم براش سوخت.ازش عذر خواهی کردم و همونجا به خودم و خدای خودم قول دادم دیگه هیچ وقت ناشکری نکنم.
و قبلشم بهش گفتم تا حالا به طلاق فکر کردی ؟
گفت طلاااق ؟(کلی با تعجب)
نه براچی باید به طلاق فکر کنم.من عاشقتم.
گفتم من تو این هفته ای که گذشت خیلی به جدایی فکر کردم…
قسم خورد گفت باورت میشه من حتی یه بارم به این موضوع فکر نکردم.من تو رو خیلی دوست دارم.
اینو که گفت یک نوری تو دلم روشن شد.
انگار نور خدا بود که به قول خودش با روغن درخت زیتون میسوزه ،نوری بر روی نوری بود.
نمیدونم من وابستگیم از بین رفته (چون اگر همین 4 سال پیش بود سکته میکردم اگه حرف طلاق رو میزد.)یا سنگ دل شدم یا مهر من براش بیشتر شده.ولی چیزی که فهمیدم این بود که در اوج ناراحتی از دست من بازم عاشقمه و دوسم داره.
خدایا صد هزار مرتبه شکرت.
و اما بریم سراغ سورپرایز خدای مهربونم.
نمیدونم این اتفاق خیر و برکت هر شب قران خوندنم بود برکت سعی در کنترل ذهنم بود یا هر دوش.
امروز که از خاب پاشدم هر لحظه میگفتم شکرت هر کاری میکردم هر چی که انجام میدادم میگفتم شکرت.خدا جوابمو داد.
اونقد گفتم استاد حال مستی تو خریدارم که اخر خودش جام مستی رو بهم داد.
واای خدا عاشق این حالمم.ازم نگیر.
اون شب که کامنت عادله جون و اقای علی ابودرایی رو خوندم روحم رفت یه جایی که نمیدونم کجا بود.اومدم کامنت گذاشتم.
و حالا امروز در حال شکرت شکرت بودم ک6 سر ظهر شوهرم زنگ زد گفت خیلی یکهویی گفت میخای بری فیلبند؟
گفتم چی میگی!
گفت گفتم میری فیلبند اینقد ارزو داشتی بری اگه میری بیا برا تو و مامانم بلیط بگیرم با تور برین.
گفتم اره که میرم.(هر چند شیطان نجوا میکرد با مامان ممکنه خوش نگذره )گفتم اره بنده خدا هم از خونه میاد بیرون.
گفت مطمئنی گفتم ارههه و تو دلم گفتم خدا داره میبرم دستمو گرفته چرا دستشو رد کنم.اقیانوس ابر یکی از ارزوهامه که برم سجاده مو پهن کنم.
واای خدا گوشی رو که قط کردم گفتم خدایا تو چی تو کی !اخه چه جوری ماکه الان شرایطش رو نداشتیم.
اخه شب قبلش که با شوهرم صحبت میکردیم گفت من ندارم مرتب بریم مسافرت توهمش میگی کمپر بخریم فلان بخریم بریم سفر اگر پولم داشته باشم وقتشو ندارم سرکار دارم.
و حرفی که من تو دلم زدم گفتم مگه قراره تو منو ببری اونی که بخاد ببرم میبره چون قراره ببره جاییکه به خودش نزدیکه.سکوت کرده بودم.
فقط گفتم اگه هزار تا سفر هم بری ولی دلت خوش نباشه به دوقرون نمی ارزه.
و بعدش دیگه از هم ناراحت نبودیم.بعدش صوت قران گذاشتم تو گوشم.(من همیشه فقط معنی قران رو میخوندم ولی تو چندتا کامنت دیدم بچه ها میگن قران گذاشتیم گوش کردیم.گفتم بزار امتحان کنم.و دو شب این کارو کردم.خداایااا چقدر جوابه.هم صوتشو گوش کنی هم
معنی شو بخونی)خدایا صد هزار مرتبه شکرت.
الان یکشنبه شد و قراره سه شنبه شب با دخترم مادرشوهرم و چندتا از دوستام و خاله ام بریم سفر چون تا گفتم من میرم فیلبند همه گفتن ماهم میایم.
نکته جالب و مثبتش برا من این بود که به شوهرم گفتم مامان نمیاد با من تنها نمیاد در صورتیکه تا شوهرم به مادر شوهرم گفته بود با محبوبه بری مسافرت گفته اره اره میرم حتی با وجود پادردش گفته بود اره دوست دارم برم
چند بارم بهم اصرار کرده بود بیا بریم وان ترکیه.
میدونین من خودمو لایق نمیدونستم که با من بیاد مسافرت میگفتم شاید تنهایی با من خوشش نیاد ولی فهمیدم خدارو شکر پیش مادر شوهرم هم عزیز هستم و فهمیدم اونم دوستم داره.
خدایا صد هزار مرتبه شکرت که منو دوست داره.
بعصی وقتا میگم همه ادمایی که خیلی میرن سفر مث من با یه سفر کوچولو ذوق میشن یا براشون طبیعیه.
بعد میگم حتما طبیعیه براشون ولی چرا هیچ وقت سفر رفتن برا من طبیعی نمیشه؟شاید چون به حد خیلی زیاد هنوز نرسیده.
چون وقتی از سفر میام اونقد حرف برا گفتن برا همه دارم که بعضی وقتا میگم نکنه اینا خسته میشن از حرف زدن من!ولی باز میشینم فیلمایی که گرفتم رو نگا میکنم و فقط میگم خدایا شکرت و گاهی اشک میریزم به اون حجم از زیبایی که افریده اشک میریزم به اینکه چه طور منو در زمان مناسب و مکان مناسب قرار داد اشک میریزم.
و میگم فقط خودت برام کافی هستی.
پریشب که داشتم اینجا تو این حرم مجازی کامنت میزاشتم هیچ وقت فکرشو نمیکردم دو شب بعد بیام بگم دارم میرم سفر.هر چند سه روزه اس و کوتاه ولی ارزش اینکه خدا داره منو تو این راه ثابت قدم نگه میداره و خودشو ریز به ریز قدم به قدم بیشتر نشون میده و مهرهای تاییدشو یکی یکی به قانون بدون تغییرش میزنه برام کافیه.
امروز کلی رزق و برکت هم اومد خونم برنج روغن کلی خرید هم وارد خونم شد.
الهی صد هزار مرتبه شکرت
دخترم راه و بی راه بوسم میکنه من بوسش میکنم دیگه تقریبا هر روز یا یکروز در میون هم رو میبوسیم.چیزی که یک ماه یا دو ماه پیش برام مث شکستن یه کوه سخت بود این روزا دیگه راحت خورد میشه.
البته یک بار در روز یا دوبار در روز یکم تندی میکنم ولی اولا کمتر شده ثانیا میدونم که باید تکاملم رو طی کنم.الهی هزااار مرتبه شکرت.الهی شکرت شکرت شکرت شکرت.
خدایا چنان کن سرانجام کار
تو خشنود باشی و ما رستگار
سلام محبوبه خانم من کامنت قبلی اون رو خوندم الانم اتفاقی این کامنتتون اومد جلو دستم و خیلی خوشحال شدم براتون و امیدوارم که هر لحظه از زندگیتون پر از سوپرایزهای عالی باشه و همیشه از حاله خوبتون و خوشبختیتون بیاید بنویسید وقتی از پیشرفت و موفقیتهای دوستام میخونم اصلا حاااالم جا میاد حالم خوب میشه و خداروشکر میکنم که آره دنیا داره قشنگتر میشه
همیشه شاد و خوشبخت باشید محبوبه خانم
سلام محبوبه عزیز
این دیدگاهو انگار برای من نوشتید کل دیروز موضوع های این شکلی برام پیش اومد که خیلی آزارم داد و احساسم بد کرد.
منو همسرم قصد سفر به قشم داشتیم اما کولر ماشینمون خرابه و با کلی هزینه هم درست نشد همسرم به برادرشون گفتن که اگه امکان داره چند روزی ماشینامون و باهم عوض کنیم و با ماشین شما بریم مسافرت گفتن باشه اما دیشب که به جاریم زنگ زدم به عبارتی منو پیچوند و همسرم خیلی ناراحت شد که چرا اصلا چنین درخواستی کردم چرا خواهش بیجا کردم چرا باید میگفتم که الان نه بشنوم و ……
و چون خیلی خوبی ها کرده بود براشون و برای ماشینشون لاستیک خریده بود بدون اینکه پولشو بگیره و وقتی برادرشوهرم بیکار بود کلی کمکشون میکرد انتظار نداشت که الان بهش نه بگن و منم تحت تاثیر حرف های همسرم و ناراحتی های خودم گفتم اینارو بهشون میگم یا حداقل پیش مادر شوهرم میگم که به گوششون برسونه خیلی احساسم بد بود شب موقع خواب گفتم خدایا نمیخوام این چیزای بی ارزش حالم و بد کنه و خدا هدایتم کرد به خوندن قرآن و آیه ی (262)(بقره)
کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق میکنند سپس به دنبال انفاقی که کرده اند منت نمیگذارند،وآزاری نمیرسانند،پاداش آنها نزد پروردگارشان محفوظ است،ونه ترسی دارند و نه غمگین میشوند.
آیه(264)(بقره)
ای کسانی که ایمان آورده اید بخشش های خود را با منت و آزار باطل نسازید،همانند کسی که مال خودرا برای نشان دادن به مردم انفاق میکند،و به خدا و روز رستاخیز ایمان نمیاورد،(کار او)همچون قطعه سنگی است(که بر آن قشر نازکی)از خاک باشد،(و بذر هایی در آن افشانده شود)و رگبار باران به آن برسد(و همه خاک ها و بذر هارا بشوید)و آن را صاف رها کند،آنها از کاری که انجام داده اند چیزی به دست نمیاورند و خداوند جمیع کافران را هدایت نمیکند.
ایه ی(266)(بقره)
آیا کسی از شما دوست دارد که باغی از درخت خرما و انگور داشته باشد،که از زیر درختان آن نهرها بگذرد،و برای او در آن از هر میوهای وجود داشته باشد در حالی که به سن پیری رسیده و فرزندانی ضعیف دارد گردبادی که در آن آتش سوزانی است و با آن برخورد کند و شعله ور گردد و بسوزد؟
(همین طور است حال کسانی که انفاق خود را با ریا و منت و آزار باطل میکنند) این چنین خداوند آیات را برای شما آشکار میکند شاید بیندیشید.
این آیه ها منو بد جوری تو فکر فرو برد و بهم فهموند که فقط سکوت کن وبا خوندن اینها چنان دلم آروم گرفت و همه چیو فراموش کرد که اصلا نفهمیدم کی خوابم برد.
و از خدا برای این سفر هدایت خواسته بودم و گفتم شاید این یه نشونست که الان وقتش نیست اینکه ناراحتی نداره همه چی تو بهترین زمان و مکان برای من اتفاق میفته و تو زمان بهتری هدایت میشم به یک سفر بهتر و این برای من درس بزرگی داشت و فهمیدم یا خوبی نکنیم و یا اگر خوبی میکنیم بدون انتظار و توقع داشتن خوبی کنیم.
محبوبه عزیزم امیدوارم همیشه در سفر باشی و از هرلحظه زندگیت لذت ببری،بهترین هارو برات آرزو میکنم عزیزدلم
سلام شیوای عزیزم.
و اما تقریبا این داستان شما بعد عید برا من اتفاق افتاد با این تفاوت که اون موقع همسر من قصد خرید یه موتور به قول خودش خفن رو داشت به همون خاطر نتونستیم با جاریام بریم ترکیه.چند روز حالم بد بود ولی ته دلمم میدونستم نباید حالمو بد نگه دارم.اخرش دلمو سپردم به خدا گفتم قطعا تو بهرینا رو برام سراغ داری.
باورت میشه فقط باید برات اتفاق بیفته تا حرف منو باور کنی چون جاریام اینا رفتن ترکیه و ما موندیم خونه شوهرم گفت بهت قول میدم به ما بیشتر خوش بگذره و خیلی خیلی اتفاقی یه تور پیدا کردیم و همه چی در عرض دو ساعت ساعت 11 شب جور شد و رفتیم لرستان و ایلام.
ببین اون سفر یکی از بهرین و بهترین و بهترین سفرای عمرم بود چون واقعا چون اولا جایزه خدا بود ارزشش از همه چیز برام بیشتر بود و نکته بعدش این بود که همسرم عاشق سفر شد.و گفت دیگه از این به بعد هر 3 ماه میریم مسافرت.
چون اونقد با لیدرای تور دوست شد که حتی تورهای یک روزشونو هم میگه بریم.
میخام بهت بگم ادما هیچ وقت نمیتونن حتی اگرم بخان نمیتونن تاثیری تو سرنوشت ما داشته باشن.
جاری من وقتی از سفر اومد و فیلمای منو دید گفت واای چقد به شما بیشتر خوش گذشته ماکه فقط اونجا تو قسمت بار بودیم .
گفتم خدایا صد هزار مرتبه شکرت.
به نظرم این اتفاق برات افتاد که بفهمی اگه کاری رو برا دل خودت و فقط دل خودت و خوش حالی خودت میتونی انجام به کسی لطف کن و اگر نمیتونی و منتظری اون طرف چیزی بهت برگردونه اصلا این کارو نکن.
و در مورد این موضوع که چرا ماشینشونو ندادن و فلان با کسی حتی با همسرت هم صحبت نکن.
در عوضش به خدا بگو کولر ما خراب شد که چی رو بهم بدی.من منتظرش میمونم چون بهترینا رو برام سراغ داری.
شیوای عزیزم مطمئنم به زودی خبرای خوب ازت میشنویم.فقط ثابت قدم باش.
برات ارزوی بهترینا رو دارم عزیزم.
سلام دوست خوبم .
کامنتت روخوندم ولذت بردم .به قول
استادتغییرات اینقدرنرم وآهسته
صورت میگیرند که گاهی خودمون
هم متوجه این حجم ازتغییرنمیشیم
.مثل سفرهای متعددی که شمارفتین
ولی برات عادی وطبیعی شده
.درحدی که تازمانی که همسرت
یادآوری نکنه گذشته رومرورنمیکنی
.خیلی خوبه که اینقدرعاشق
سفرهستی .برای من هم سفرلذت
بخشه مخصوصا به جاهای طبیعی
وخارج از محدوده شهرها .
بی صبرانه منتظر گزارشت
ازسفررویایی به فیلبندهستم .اتفاقا
منم ترغیب شدم که درسفری که
تاپایان شهریور به شمال خواهیم
داشت این منطقه رویایی روهم تجربه
کنم .کلی هم درموردش توی اینترنت
سرچکردم .فوق العاده است .
سلام به عاشقانه ترین و توحیدی ترین استاد دنیا…
من تقریبا بعد از هر بار گوش دادن به کشف قوانین مدارم تغییر میکنه و آرامتر میشم و ندای قلبم چیزهایی رو بهم میگه که لازمه حال اون موقع منه و بهش نیاز دارم،آرامشی در من جاری میشه فارق از هر دستآورد و نتیجه ای خفن و بزرگ…
چند روزه به شدت آرام بودن و لذت بردن از زندگیم،از داشته هام از همین لحظات برام مهم شده و هر روز بهتر درکش میکنم…
امروز توی ستاره قطبی با احساسی خوب و با تمام وجودم نوشتم:لذت بردن از زندگی فقط امروز، کنترل ذهنم،پیدا کردن ترمزها و لذت بردن از روند تغییر الگوها،بندگی کردن و تسلیم بودن،رها بودن و خدایا منو در بهترین زمان و مکان قرار بده و دستانت رو برای کمک و هدایتم بفرست،امروز نشانه ها رو ببینم با تو باشم چون برای من کافی هستی…
خدای من با استارت روزم اتفاقات شروع شد،راحت رفتم سر کارم،لذت بردم و سپاسگزار بودم از راه رفتنم،نفس کشیدنم و در هوای عالی دارم میرم سر کار خدایا شکرت…تجربه عالی از پرو لباسهام داشتم،مشتری عزیزم کلی تحسین کرد و راضی و خرسند رفت و من خرسند تر… اون لحظه فقط با فرکانس قلبم شاکر بودم و سپاسگزار که خدایا روی تو حساب کردم ببین چه تجربه ای شد شکررررر…بعد یه سبد پر از میوه های بهشتی که دیروز در خواستش رو داده بودم بهم تقدیم شد و من شاکر بودم با فرکانس قلبم خدایا اینا کار تواه شکرررر…مسیر برگشت به خونه در زمان نیاز ریر آفتاب تاکسی نیود و منگفتم پیاده میرم لذت میبرم خدا میرسونه،یه ماشین که اونجایی که من مکث کردم برای تاکسی کار داشت و دید من منتظرم توی هوای گرم و گفت میتونم تا جایی شما رو برسونم و منم پذیرفتم،و خودش گفت من اعتقاد دارم در راه مانده ای رو برسان خدا در راه برای تو میرسانه…این جز هماهنگی فرکانس چی میتونه باشه و تا خونه بازم با قلبم گفتم خدایا شکرت…
آمدم خونه دخترم کلی هدیه زیبا برام آورد…اینا فقط نیتی بود که کردم لذت بردن از همین الانم و بازم گفتم خدایا شکرت و من دیروز به یه نفر کردم و تو ذهنم حالشو جویا شدم همسرم امروز گفت بهم زنگ زده و گفته ازتون خبری نیست و من فهمیدم از کجا آب خورده و یه چشمک ریز با خدا رد و بدل شد…
تجربه عالی در محل کارم و هدایتم به شستن اول پارچه بعد برش که اگر همه رو برش میزدم اینقدر پارچه آب میرفت که هر کسی اون لباس رو میخرید باید میپوشید تن یه عروسک بازم گفتم خدایا شکرت
رفتم بازار قبل از برگشت به خونه یه نون قندی فروشی دیدم دوست داشتم بخرم برای دخترم گفتم شلوغه ولش کن آمدم دیدم همسرم یکی خریده،وااای خدای من…این اتفاقها چند روزه داره میفته از وقتی که فقط گفتم هدفم لذت بردن باشه…اینارو توی دفترم نوشتم و بازم اینجام نوشتم تا تکرار بشه،مثل کامنت یکی از دوستان که استاد چقدر به مسائل ریز روز مره توجه میکنه دنبال زیبایی های کوچیک اطرافشه،حتی پریدن پرنده،صدای آب،دیدن رودخانه در گذر، این توجهات نهادینه شده در استاد که فقط با توجه هات هر روزه و کوچیک اطرافش بوده،کوچیک وبزرگ فرق نداره دقیقا مثل قانون،برای خداوند اجابت کوچیک و بزرگ یکیه،دیگه بستگی به درخواست و فرکانس ما داره کدوم رو میفرستیم،کامنت دوستان این ایده رو داد و مهر تاییدی به احساس چند روزه من بود،کامنتها دقیقا حال منو گفتن،چیزی که من تصمیمش رو گرفتم،گفتم خوب مسیر درسته پس بذار تکرارش کنم و بگم و بنویسمش،چون این خودش یه تمرینه،از سادگی برامون اهمیتش کم شده،اینقدر سادست که بی توجه شدیم،گفتم خوب این رشته رو بگیرم و ادامه بدم که قدم بعدی مدار بعدی گفته خواهدشد تغییر بعدی گفته خواهد شد،ماندن در احساس خوب اصله،برای من گفتن و تکرار همین جمله(فقط امروز تو لذت ببر)معجزه کرده،اگر با این اتفاقات لذت بردم کیف کردم،دست کم نگرفتمشان،هر اتفاقی برام لذت بخش میشه،دیگه کوچیک و بزرگ نداره،همه لطف خداست…
سلام سمیه ی عزیز
من اومدم بزنم رو فایل جدید سفرنامه ولی نمیدونم چرا ازینجا سردر اوردم و چنتا کامنت اخر رو گفتم بخونم حالا که اومدم ،و کامنت شما دقیقا اونچیزی بود که بهش نیاز داشتم و فهمیدم چرا خدا هدایتم کرد اینجا!
منم میخوام هدف امروزمو بذارم از داشته هام و لحظات حالم لذت ببرم
خداروشکر که کامنت شمارو دیدم
سمیه جان عزیزم سلام
چقدر لذت بردم از کامنت فوق العادت و جالب اینکه دقیقا من از سه شنبه هفته پیش تصمیم گرفتم که از این به بعد فقط از زندگیم لذت ببرم فارغ از اینکه چقد فروش میزنم چقدر درآمد دارم و…
هر روز صبح توی دفتر شکرگزاریم مینویسم که خدایا امروز آدمایی و بنده هایی رو بیار سر راهم که خوش اخلاق باشن، باهاشون بگیم بخندیم، یه لیوان چای با روی خوش باهم بخوریم و حسابی از همدیگه انرژی بگیریم.
خدا شاهده دقیقا از همون سه شنبه که من این تصمیم رو گرفتم اولا که فروشم دوبرابر شد، سودم دوبرابر شد، مشتری هایی اومدن که 90درصدشون اصن تقاضای تخفیف که نکردن هیچ، حتی کلی لذت بردن از خریدی که کردن و با لب خندون از پیشم میرن. از همون سه شنبه فروش اینترنتیم بیشتر شد و تقریبا هر روز فروش دارم، اونم نه یکی دوکیلو ها، روزی 10 کیلو یا 20 کیلو سفارش میگیرم و براشون میفرستم. و واقعا راه درست زندگی کردن رو الان یاد گرفتم.
ازطرفی چندوقته مشغول ساخت خونه رویاییمون هستیم و یکی دومورد نادلخواه سر راهمون اومدن که دیروز از خدا خواستم که آدمای خوب و با انصاف و کاری رو بفرسته سمتمون، دقیقا همون دیروز اون آدمایی که سلیقه من و خواست من نبودن رفتن و افراد هم فرکانس اومدن که کار رو خیلی سریع تر و بهتر دارن پیش میبرن.
اصن بعضی وقتا فکر میکنم خدا همه کارشو ولکرده و نشسته ببینه من چی میگم و چی درخواست میکنم. دقیقا همونو انجام میده و این خیلی حس خوبی بهم میده.
این چند روز حس میکنم هیچ نیازی به هیچ پارتی و آشنایی ندارم و خدا نامم رو بالا میبره، خدا منو توی شهرم معروف میکنه و مشتری میفرسته و فروشمو بیشتر میکنه.
خلاصه که این چند روز خداروبیشتر دیدم و درک کردم.
خدایا شکرت شکرت شکرت
سلام به استاد توحیدی عزیزم
سفرتون سلامت باشه .اخ که من عاشق سفر کردنم و هر وقت شما عازم سفرید قلب منم پر میکشه برای بودن با شما و دیدن یه جاده طولانی و آسمون پر از تیکهای ابر که وقتی از فاصله دور در حال تماشای جاده و آسمونی انگار انتهای جاده و آسمون به هم وصل شدن،خصوصا از پشت شیشه بزرگ و تمیز تراکمپر
خدا میدونه چقدر خودمو تجسم کردم توی همچین حالتی و چه فرکانسهای فرستادم که منتظر استجابتشونم ..
جادهای تمیز و خونهای رنگارنگ و مردم دوسداشتنی آمریکا
فروشگهای بی اندازه زیباشون که رنگ روشون عقل از سر آدم میپرونه
استاد وقتی میرید سراغ گوشت من حسودیم میشه و دهنم آب میافته ،وقتی که سفر به دور آمریکا رو نگاه میکنم اون قسمتای که میرید رستوان میزنید بر بدن من دیوانشم .
همش فک میکنم پیشتونم در حال خوردن غذا
ولی انصافا فقط در مورد خوراک گوشتی و یکم شیرینجات اینجوریم
البته اینم بگم قانون سلامتی باعث شده من خیلی کم خوراک بشم و فقط تقریبا یک وعده غذا بخورم ولی نمیدونم چرا فایلهای گوشتی شما دهنمو آب میندازه
استاد عزیزم داشتم فایل توحید عملی 2 رو گوش میدادم و کامنت گذاشتم که من روزی که از یکی از دوستام شنیدم ما توسط آدم فضایها خلق شدیم و من خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم و از راه گمراه شدم اونجا بود که خداوند مسیر هدایت بهم نشون داد وصل شدم به شما
اومدم این فایل نگاه کردم دیدم در مورد آدم فضایها صحبت میکنید و گفتم خدایا شکرت هدایت شدم و از زبون شما منطقشو شنیدم ،
درستش همینه واقعا استاد عزیزم که ما بدون اینکه علمی داشته باشیم و با شنیدن چند جمله ساده از راه به در میشیم و چقدر میتونه یه جمله ساده ما رو منحرف کنه
یکی از دوستان توی کامنت نوشته بود به نقل از امام صادق که
“عقل داشتن مجوز ورود به درگاه خداوند و درگاه خداوند مجوز رسیدن به بهشت
یه همچین چیزی نوشته بود وقتی داشتم میخوندمش دیدم که من چقدر نسبت به همه چی بدون تعقل قضاوت میکردم و مشکل اساسی من همین بود
ولی الان خیلی وقت به لطف آگاهی های استاد هر وقت مسلئه ای پیش میاد اولین کاری که میکنم با قانون میسنجمش و این قوانین چراغ راه من شدن در تمام موارد ،و نعمت بزرگتر از این مگه آدم میتونه داشته باشه ..هر چقدر بیشتر با قوانین آشنا میشم بیشتر متوجه میشم که مردم چقدر توی درو دیوارن و چقدر تفاوت هست بین کسانی که اینجا توی سایت دنبال آگاهی هستن با کسانی که اصلا تعقل نمیکنن ..
بقول قران ما مهر گذاشتیم بر دلهایشان
خدایا سپاسگزارم ازت بخاطر هدایتگر بودنت در هر لحظه و سپاسگزار الله ایم که استاد در این راه ثابت قدم نگهداشت ..
به نام خدای مهربون
سلام استاد عزیز و خانم شایسته و دوستان خوبم
خدا را شکر میکنم که هدایت شدم به ادامه این سفر
راستش داشتم کامنتا بچه ها رو میخوندم تو قسمت 195 که نمیدونم چی شد یه دفعه دستم خورد رو صفحه گوشی رفت به صحفه ی اصلی اول ناراحت شدم که چرا اینجوری شد چرا نشد نظرات بچه رو بخونم ولی چشمم افتاد به فایل ادامه سفر به دور آمریکا خوشحال شدم گفتم خدایا شکرت خواستی بهم بگی استادادامه این سفر بی نظیر رو گذاشته خدایا ممنونم ازت
خدایا شکرت چه فروشگاه بزرگی چقد فراونی چقد نعمت چقد برکت همه چی بسته بندی شده و بهداشتی و تمیز و مرتب تحسین میکنم این تمیزی و مرتب بودن رو خدایا شکرت
چقد خوب و باحال مشتری خودش خریدش روحساب میکنه خیلی تعجب کردم چقد به مشتری اطمینان دارن خدایا شکرت به خاطر این کشور ثروتمند
اینجوری دیگه نمیخاد وقتت رو بزاری بمونی تو صف تا خریدت رو یکی دیگه برات حساب کنه
انشالله تو ایران هم اینجوری بشه که خریدت رو بدون معطلی خودت حساب کنی
خدایا شکرت که با دیدن این فایلها آموزنده روز به روز آگاهتر میشم
خدایا شکرت به خاطر همچین استاد بینظیر وآگاهی که داره راه رسیدن خواسته هامون رو بهمون نشون میده
استاد جان مرسی بابت این سایت با ارزش و آموزنده و الهی ممنونم که هستی خدایا شکرت
امیدوارم روز به روز لحظه به لحظه زندگیتون مثل همیشه در حال پیشرفت باشی
همه دوستان عزیز در پناه الله یکتا شاد، سلامت باشید
سلام به استاد عزیزم و مریم جان
و دوستان عزیزم در خانواده صمیمی عباس منش
اول از همه خبر خوب دارم براتون با تحسین سفر استاد با حس خوب و نوشتن کامنت و خواندن کامنت دوستان عزیزم منم به آسانی سفر جذب کردم و به امید خدا به زودی راهی سفر هستیم و مطمین هستم بسوی زیبایی ها حس خوب هدایت میشیم و در زمان و مکان مناسب قرار خواهیم گرفت ،
جذب بعدی این قسمت که استاد بلوبری خریدن من همون لحظه خیلی نگاه عجیبی به نوع میوه بلوبری داشتم و تحسینش کردم و دقیقا امروز ظهر مامانم از یخچال دلستر بلوبری آورد سر سفره ناهار دقیقا همون عکس بلوبری که روش زوم کرده بودم همون بود ، گفتم الله اکبر قانون جذب ببین چه جالب فقط ورودی با چشمام داشتم،
گوشت ها را هم تحسین کردم و امشب داداشم ما را دعوت کرد به صرف کباب بره
الهی شکر با دو قلم خرید شما در این قسمت سفر به دور آمریکا منم همین دریافت ها را داشتم خیلی راحت نرم و لطیف
و الان استاد تحسین میکنم رابطه عالی عاشقانه و آگاهانه شما و همچنین تحسین میکنم ثروت بی انتهای شما به به لذت میبرم از این همه حضور رب در زندگیتون
1.اصل داستان اینه مالک اصلی خداست ،
2.گروهی هستند یا اشاعه خرافات فقط کسب درآمد میکنند، مثلا گرفتن دعا و طلسم و بخت گشا ، دعای برکت و رزق ، یا اینکه ما را فرازمینی ها کنترل میکنند
3.اگر ایمان و توحید کار بشه روش خود به خود عشق ثروت آرامش روابط همه در زندگیمون بصورت طبیعی وارد میشه ،
4.اگر باورهای توحیدیمون درست باشه تمام مسیر هدایت باز میشه
5.خداوند مالک صد در صد زندگی ماست و قدرت خلق صد در صد زندگی به ما داده
6.ما باید یاد بگیریم روی هیچکسی حساب نکنیم اینکه بیاییم در دنیای بیرون زدگی آدم ها و خرافات و … حساب کنیم مستقیم به سمت والضالین هدایت میشیم
7.هیچ کسی هیچ قدرتی در زندگی ما نداره و ما نباید حسابی از کسی ببریم
8.خداوند را سپاسگزارم که خودم اتفاقات زندگیم رقم میزنه ،
9.خداوند را سپاسگزارم مفهموم شرک و توحید را فهمیدم و در عمل توحید را اجرا کردم
10.خداوند را سپاسگزارم بخاطر تضادهای زندگیم که منو به این جایگاه و در این مدار هدایت شدم و روحم رشد کرده
به نام خدا
ردپای 112
سلام استاد عزیز و دوستای خوبم
درسته که هر روز ،صبح رو با چک کردن سایت شروع میکنم و شب رو با نوشتن ردپایی به پایان میرسونم
اما چند روزی که بسیار بسیار سرم شلوغه و واقعا احساس دلتنگی دارم که نمیرسم بیش از این در سایت وقت بذارم و کامنت هارو بخونم
امیدوارم بتونم تو شرایط فعلی زمان و انرژی و تمرکزم مدیریت کنم تا از مسیر اصلی زندگی جدا نشم
راستش آنقدر این مدت برکات مختلف وارد زندگیم شده بعد از آشنایی با استاد و سایت بی نظیرشون ،که واقعا دلم نمیخواد روزی بدون این آموزش ها به پایان برسونم
امیدوارم که باز هم سعادت خوندن کامنت هارو پیدا کنم تا آگاهی هارو از چندین دریچه نگاه ،مرور کنم و لذت ببرم
خبرهای خوبی دارم استاد عزیز ،امیدوارم نتیجه هم به اندازه مسیر رسیدن ،زیبا باشه
خداروشکر حس فوق العاده ای دارم ،حس میکنم اولین باره داره درست یا بهتر بگم تقریبا درست ،زندگی میکنم
خدارو عمیقا شکر میکنم که وارد این مسیر شدم
اولین باره تو زندگیم فقط به خودش سپردم همه چیزو !خودش بهترین رقم میزنه ،بهم میگه چیکار کنم که بهترین بشه
خداروشکر که خودم و خدارو پیدا کردم
در پناه خدا باشید
درود بر شما استاد عزیز
درود بر مریم شایسته مهربان
و درود بر همه دوستان
خدا را هزاران بار شکر می کنم که دیدن این سریال یکی از بهترین های خونمون شده. خدا رو شکر می کنم که این سریال در روز جمعه برای ما همگام شد با قسمت 11 کشف قوانین زندگی. که استاد همینجا هزاران هزار بار سپاسگذارتون هستم بابت این آگاهی های ناب و بینظیری که با ما به اشتراک میذاری. بسیار لذت بردم و نکات خیلی خوبی یاد گرفتم.
استاد خیلی خوبه که سبد خریدمون شبیه هم شده، که ما هم عمده خریدهامون شده گوشت و مرغ. وخدا رو شکر می کنم که این سبک فوق العاده چقدر زندگی ما را از تمام جنبه ها تحت تاثیر قرار داده.
امروز داشتم پروفایلم رو چک میکردم ودیدم که مدت عضویت ما در سایت به دو سال رسیده.
یادمه که پارسال نشستم یک ردپایی از یکساله شدنم در سایت نوشتم که متاسفانه سیو نشده بود، ولی حتما برای دوسالگی می نویسم که چه معجزاتی برای ما رخ داده، که ما را هر روز آرام تر و سپاسگزار تر کرده. و حتی وجود این سایت یکی از شکر گزاری های روزانه ام شده.
استاد اینا رو گفتم که بگم من هم مدت ها است که به قول خودتون یکتا پرست شده ام، و هیچ خرافات و شرکی را قبول نمی کنم. و یکی از بزرگترین حسرت های زندگی ام باور های مذهبی غلطی بود که دنیای کودکی و جوانی ما را تباه کرد. ولی خب خدا رو شکر که آگاه شدیم و به آرامش رسیدیم.
خدا رو شکر که این سفر ادامه دارد و من منتظر قسمت های بینظیرش هستم.
در پناه خداوند شاد، سلامت و ثروتمند باشید.
سلام و درود خدمت دو استاد عزیز
خدا رو شکر برای سفر های که هر روز با دیدنش حالمون عالی میکنه
چه جاده های زیبایی که تا چشم کار میکنه زیباییه
خدای من چه فروشگاه بزرگی تمیز و زیبا
چه گوشت های قرمز تازه و خوشرنگی
چه قدر فراوانی چه قدر منظم
چه میوه های تازه ای
خدارو شکر هر روز جهان ثروتمند تر میشه
چه استاد دست و دلبازی
چه قدر خانم شایسته عزیز فیلم می گیره با عشق
چه خوب معطل نمیشی خودت حساب می کنی
استاد قدم شما که خیلی پر برکت هست معلومه که به جا های خوب هدایت میشین
خدا رو شکر که خیالتون راهته بابت تمام امکانت کمپر
استاد از خرافات گفتید که زیاده همین امروز پول دست یکی داشتم زنگ زدم بگیرم میگه شنبه پول بیرون نمیدم
یا شنیدم غروب چیزی بیرون ندیم
یا پنج روز عید ضرر میکنیم هیچی به کسی ندیم
چه باورهای اشتباهی به نسل ها رسیده
چه قدر هنوز کسانی هستن که اینها رو پذیرفتن
امیدوارم که آگاهیمون بیشتر بشه
بخدا چند وقت پیش یک آشنایی می گفت دخترم بستن رفتم دعا نویس بازش کردم موکل داشته خودم دیدم می خواستم بگم این چه حرفیه دیدم خیلی جدی میگه خندم میومد چیزی نگفتم
یا دختر عموم چند سال پیش روز عاشورا بود که من خوابم برده بود کلی چیز گفت که چرا خوابیدی راستش من اون موقع آگاهی نداشتم یه جورایی قبول کردم
هر روز کم و بیش این حرفها هست فقط باید اعراض کنیم
فقط قوانین خدا رو قبول کنیم
این خرافات زیاده هنوز زیاد میشنوم که عطسه میاد حرکت نکنید به لطف خداوند دو ساله که از این خرافات بیرون اومدم تازه اگه عطسه بیاد راه میفتم
خدا رو شکر برای این سایت الهی برای این بچه های آگاه انشاالله همیشه بدرخشید
در پناه الله یکتا شاد، سالم، تندرست و موفق باشید
به نام خدای مهربان
با دیدن این فایل یاد مطالب توانایی تشخیص اصل از فرع افتادم وه استاد چقدر در این مورد و صخبت کردن و یکی از بحث های اساسی است براستی اگر کسی نتونه اصل را از فرع تشخیص بده محال هست که بتونه در مسیر درست قدم برداره مثال بارز این مسئله در افرادی است که بعد از 50یا 60 سال زندگی یخ نگاهی به زندگی داشتن میندازن و یک اهی از نهادشون بلند میشه که به خدایی خدا میتونم بگم اتیش جهنم همونه که داره درونشونو میسوزونه این اه و افسوس یعنی این انسان در طی میسیر زندگیش نتونسته اصل را از فرع تشخیص بده و درست حرکت کنه و نتایج درست بگیره
میبنی طرف50سال با فکر هایی که هیچ سودی براش ندارن سپری کرده و با توجه به اصل قانون جذب کل زندگیش هم صرف چیزهای بی هوده شده
خود من دلیل اینکه به مسیر قبلیم شک کردم و از خدا ملتمسانه خواستم تا منو هدایت کنه همین بود من دیدم انسان هایی رو که یک عمر با تعصب یکی راهی رفتن و حالشون خوب نبود راضی نبودن اصلا گفتارشون با عملشون با نتایج شون از زمین خدا تا اسمونش تفاوت داشت و من از خدا کمک خواستم و بعد از مدتی با استاد اشنا شدم و وقتی یک مجموعه کامل از صحبت ها و نتاتیج استاد دیدم گفتم اره این درسته این صحیحه این چیزی است که باید باشه و در ادامه متوجه شدم استاد بسیار عالی مورد های صحیح را می شناسن و با صورت تمرکز کامل روی اون مورد صحیح وقت میذارن و نتیجه میگیرن
من خدا را برای تمام این هدایت ها و اگاهی های عالی سپاسگزارم