https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/08/abasmanesh-7.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-08-18 00:09:172023-08-20 03:28:46سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 197
476نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
چه جالب که ما هم امروز فروشگاه بودیم ،واقعا فروشگاه برای من مثل خوبی از فراوانی!مثل خوبی از اینکه اگه بقیه یه کاری انجام دادن دلیل بر اشباع نیس فقط کافیه تو اون کار بهتر و با کیفیت تر انجام بدی به عنوان مثال ،تا مشتری های خودت داشته باشی
مثل خوبی از افرادی که توان خرید دارند
مثل خوبی از اینکه یه سری آدم کار هارو از قبل برای تو آسان کردند ،همه چیز یک جا جمع کردن
اینکه اگه ایده خوبی باشه لایق پرداخت هزینه بیشتری!مثلا پول بیشتری بابت گوشت بسته بندی داده میشه اما به علت سرعت و سهولت به راحتی این پول پرداخت میکنیم!
نمیتونم از زیبایی رنگ سبز که از شیشه ماشین و بعد لنز گوشی و بعد نمایشگر صفحه به چشام میرسه حرف نزنم !چطور آنقدر فوق العاده زیباس
همزمانی دیگه اینکه دیروز برادرم از ماشین های که نیاز نیس رانندگی کنی و خلاصه پیشرفت تکنولوژی ماشین ها حرف میزد و امروز راحتی استاد در هنگام رانندگی مهرتایید این ماجرا بود
بعد هم مثال زیبا استاد از عدم اطلاع و نتیجه گیری غلط به خاطر آگاهی ناقص
استاد ،استادانه باورهای اشتباه مارو نشونه میگیره
باور ساعت بیداری ،محل زندگی ،سن،جنسیت،کشور و….
از مریم زیبا هم سپاسگزارم که بی منت برامون این آگاهی هارو ضبط میکنه ،امیدوارم این سفر فوق العاده، با رشد و جهش بزرگ شخصیت همراه باشه
بنام خداوند نیلوفرین ستایش ز بهر تو ای بهترین سلاااااااااااام به همه دوستان هم مسیر سلاااااام به استادای گلممم خیلی خوشحالم که منم همراه شما دراین سفر زیبا و آموزنده هستم خدااااایا شکرت واما راجب این فایل ..این فروشگاه نشون میده چقدر فراواااانی نعمت هست هرچی که بخوای هست واقعا خدارو سپاس چقدر فضا بزرگ و راحته چقدر امکانات پیشرفته وبروز چقدر ثروت هست چقدر جهان رو به گسترش و آسانی پیش می ره واقعا خدایا شکرت استاد چقدر خوبه که به واسطه قانون سلامتی خریداتون هم راحت و آسان شده فقط گوشت تمام … وااااااقعا جهان هرکسی درمسیر درست زندگی باشه رو به آسانی ها هدایت میکنه .. اگه قانون سلامتی نبود الان باید کلی مواد خوراکی باید میگرفتین کلیییییییییی وسایل میشد واقعا ولی الان چقدر راحتتتتتتتتتت خداروشکر … استاااااد چقدرررررر موضوع خوبی رو گفتین اینکه اگه درمورد چیزی اطلاعات نداشته باشیم هرکس هرچیزی بگه باور نکنیم ومن یاد قدیما افتادم زمان بچگی و نوجوانی ام با ترس از موجودات فضایی وماورایی واجنه گذشته اونقدررررر منو با این چیزا ترسونده بودن که تمام فکر و موضوع خواب هایم دراین مورد بود تنهایی نمی تونستم جایی بمونم از تاریکی می ترسیدم همش فکر میکردم که الانه که جن ها منو بگیرن و اذیتم کنن اگه اون زمان اطلاعات الانم رو داشتم بچگی هام با ترس نمی گذشت الان که یادم میاد چقدررررر خرافات های زیادی می گفتن مثلا اگه لیوان لب پر شده به هیچ وجه نباید ازاون استفاده کنین چون توی اون جای شکستگی شیاطین واجنه میمونن وزندگی میکنن و اگه ازاون لیوان آب بخوری اون شیاطین وارد بدنت میشوند ومن اون زمان خیلیییی مواظب بودم که یوقت از یه ظرف لب پر چیزی نخورم بعدا فهمیدم چون اون قسمت لب پر هنگام شستشو کامل تمیز نمیشه و ممکنه میکروب وباکتری ها بمونن و تکثیر پیدا کنن باعث بیماری افراد بشه وهم اینکه ممکنه باعث بریدگی بشه اینجوری به مردم گفتن ….. یا اگه آینه ای می شکست می گفتن منتظر اتفاق های خیلی بد باش … یا زمان مدرسه اگه دختری پریود بود ودست به قرآن میزد معلم سرزنش شدیدی میکرد و میگفت فرشته ها تو رو مورد نفرین قرار میده وگناه بزرگی مرتکب شدی وجات قطعا درجهنمه و چقدر ما میترسیدیم واقعاااا ….. یا زمانی که بخاطر چپ دست بودنم منو از آخرت میترسوندن اینکه با هرقاشق غذایی که با دست چپ میخورم مورد لعن و نفرین خدا قرار میگیرم چون که همراه شیطان غذا میخورم ومن چقدر غصه میخوردم ازاین بابت چون نمی تونستم با دست راستم قاشق رو خوب بگیرم و راحت نبودم بعدا که اطلاعاتم درمورد خدا و قوانین خدا بیشتر شد فهمیدم این حرفا چرته و از خود ساخته هست جالبه این حرفو معلم قرآن بهم گفت یا مثلا اگه شبا موهاتونو شونه کنین گناه کردین یا اگه ناخناتون رو شبا گرفتین مرتکب گناه شدین بعدا فهمیدم کلسیم شب ها تو ناخن ها جمع میشه و وقتی میگیریم کلسیم بدنمون کم میشه و هزاران مورد دیگه که باعث ترس و وحشت ما میشد وما بخاطر نداشتن اطلاعات باور میکردیم این چرندیات رو خدایا شکرت که الان اطلاعاتم زیاده و این خرافات و هزاران خرافات دیگه که قبلا برام باعث ترس و وحشت و استرس میشد رو انداختم بیرون از ذهنم و دیگه از چیزی نمی ترسم یاد گرفتم اگر هرکسی چیزی گفت زودی باور نکنم بلکه اطلاعاتم رو در اون مورد زیاد کنم .. هرچند از وقتی که وارد این مسیر توحیدی شدم و کم کم قوانین جهان رو یاد گرفتم واصل و فرع زندگی رو تشخیص میدم دیگه هروقت شایعه ای چیزی شنیدم بلافاصله آدم طبق این قوانین بدون تغییر خداوند تشخیص میده که درسته یا نه ومن خیلی خدای رو سپاس گذارم و استاد خیلی تشکر میکنم که این آگاهی ها رو در اختیار ما قرار میدید ممنونممممممممم .
سلام استاد عزیز وباعشق و سلام بر خانم شایسته عزیز.ازباورهای غلط صحبت کردید که خرافات و باورهای غلط در زندگی من فراوان بود و به لطف شما واموزهای شما وکتاب قرآن تمام آنها کم رنگ شده.یکی از اون باورها این بود که زندگی رو خیلی سخت میگرفتم.ومیخواستم به زور به خیلی چیزها برسم به سختی کارمیکردم به سختی رابطه برقرارمیکردم.وزندگی رو خیلی پیچیده وسخت میگرفتم.واین ریشه درباورهای اشتباهی بود که در کودکی توسط خانواده وارد ذهن من شده بود.ودراین مدت کوتاهی که باشمااشناشدم مدام این جمله شما در گوشم نجوامیکنه که میگفتید گفت اسان گیر کارها ازروی طبع.سخت میگیردجهان برمردمان سخت کوش واین اسان گیر دانستن جهان درس بزرگی بهم دادوقتی این کلیپ زیبارودیدم اسانی هاروبیشتر دیدم اینکه اسان خریدکنی اسان رانندگی کنی اسان پول خرید راپرداخت کنی اسان کشاورزی وآبیاری انجام بدهی و…
امیدوارم هرکجای جهان که هستید شادپیروز وسربلندباشید
بازم آسانی…استاد عزیزم..چقدر این اسانی در هر جنبه ایی از زندگی عالیه.
ما یه سفر کوچولو همراه خانواده داریم باید یه خونه بار کنیم..
من عاشق این صلح و دوستی شما و عزیز دلتون هستم.که اینقدر هدف رو همیشه رو آسانیها قرار میدین…
انشالله خداوند منم هدایت کنه به جاها و افراد و نوقعیتها و شرایط آسان..
من تحسین میکنم این دوره سلامتی که باعث شده ..بیشتر خداوند رو درک کنید.و ایمان را در تک تک سلولهای بدنت جاگذاری کنید..
مت حسین میکنم رفتار زیباتتون که در میان هر صحبتی…تا یه زیبایی میبینید اون حرفتونو قطع میکنید..میگین عععع نگاه این فلان چیز کن چقدر زیباست..
چقدر خوبه این افکارهای زیبا رو مدام تکرار و این تکرارها جزو شخصیتمون بشه..
دیروز من با هدایت الله وارد یه سفر بجایی زیبا خوش اب و هوا شدیم..
من دقیقا در زمان و مکان مناسب قرار گرفتم..موقعه حرکتمون نزدیکایی شهرمون بارون زده بود که آب رودخونه ها در جریان بود..
و ما هیچ بارون شدیدی برخورد نکردیم.و جالبه..در عرض چند دقیقه شهرمون بارندگی داشته بود..
ما بهش برنخوردین بجز چند قطره…
فقط زیباییهاشو دیدیم..
منطقه جنوب وقتی توی تابستون بارون میزنه..هوای خوب با بوی خیس خورده علفهای خشک..یه عطر خاصی داره..
استادم کوه ها به رنگ کرم به رنگ خاکستری روشن و تیره..بازم کرم هاش بیشتر…و رنگ زرد عجیب غریب…این فضاها و کوها را چند صدبرلبر زیبا کرده بود…و با غروب سرخ رنگی..سرخی رو به نارنجی شیک و مجلسی الله اکبر…
همه اینها روحم را نرم و منطعف کرده بود..
من عاشق جاده هستم.دوستدارم همیشه تو جاده باشم.میدونی چرا…؟چون حس آزادی بدستم میده..
و محیط بلندی مثل کوه…که همیشه کنار دستمه..و رقص پرندگان با نوعهای مختلف..
واقعا حس پرنده رو میتونی تو ارتفاع درک کنی..
استاد عزیزم منم میخام مثل شما و سعی کنم روی خودم بیشتر کار کنم.تا بیشتر به درک آسانی قرار بگیرم.چون اسانی خیلی کارا رو راحت میکنه..
چون هدف لذته..
بازم تبریکتون میگم بابت این وجود نازنینتون در این راهی که هدایت شدم.
و نکته بعد از این فراوانی و تنوع غذاها و همه چیز..بازم شکرگزار خداوندم.که نعمتها بر سرمون سرازیره فقط باید بیشتر بشناسیم و درک کنیم قوانین الهی رو
نکته بعد که یادم رفت بگم!از اینکه این سفرنامتونو بیشتر گذاشتین تمرکز روی زیباییهد و نکاتی که الهام از پروردگار بهتون میشه.
دقت کردم تا شما راجع به قانون صحبت میکنید.حالت دوربین مریمم عزیزم قوی تر میشه.
میدونید چرا..چون نکات خاصی هستن..که هیچ کس تو دنیا مثل شما ندیدم..
بایدبا دقت گرفته بشه
جا داره از مریم عزیز تشکر کنم.
بسم الله بریم سر موضوع درسیم.
استاد عزیزم انروز احساس کردم یه باور خیلی باحالی مثل همون ریگ توی گنجد اومد بیرون..
که من برای تمییزکاری زندگی شخصیم که یکی از مهم تزین کارای روزانه ام هست..دارم پوچ میبینمشون..
گفتم خدایا شکرت همین از بچگی بهمون گفتن.از اطرافیانمون و همه..
حالا داره کم کم اون نقطعه اصلیش پیدا میشه به لطف الله..
نشعت میگیره…از گذشتگانمون..و این شنیده خیلی زیاده..
اگه میخای فرد موفقی باشی.هیچ وقت هشتت گرو نهت نباشه…تو زندگیت کم نیاری..
تو کار خونه چیه.هر روز مبخای بشوری بسابی هر روز میخای حیاط جارو کنی.و کارای پیش افتاده..نرفتیم یه درس بخونیم تا کارمند بشیم معلم بشیم مهندس بشیم دکتر بشیم…(جالب فقط کارای استخدامی هم جزوشه)…بریم پست میز بشنیم یه حقوقی بگیرم به اندازه ایی که یه بیمه اخر عمری داشته باشیم تا از گشنگی نمیریم…
استاد این بزرگترین پاشنه هست..همین الان از خدا گفتم برام راحت مثل مو تو ماست دراومد..همش لطف خداوندمه..
همین باعث شده که من برای کارای روزمرگیم که جزو مهم ترین کارای شخصی زندگیمه.ازش لذت نبریم و میخام خودمو سردرگم کنم…
امروز صبح یه لحظه یه حس بدی پیدا کردم فورا فهمیدم دقیقا همون مو. سنگ هست..گرفتمش..به لطف خدا!
همین تفکر باعث شده که من با عجله و حال بعد انجامشون بدم…
و چون دنیا قانون هست..احساس خوب اتفاق خوب..و برعکسشه..من باید بیشتر رو خودم کار کنم.
نکته بعدی استادم..بزرگترین پاشنه من بود.الان دارم حسابشو میکنم..همه برمیگرده به بی ایمانی و شرک..من خیلی فرد مشرکی بودم در تمام جنبه های زندگیم..بدون پرده میگم.
دلیل این باگ عجله ام..همین شرک برمیگرده
من همون تضاد…که اطرافیانم برای رسیدن به خاسته هامون با یه هزینه تغریبا کمی..سراغ دعانویس رفتم..
و گفتم امتحانش کنم..و با وجودی که میدونستم اینکار اشتباهه..
میدونی از کجا فهمیدم از حس تنفر و حس ترس..و حال بد…
وقتی اینکار رو انجام دادم..تمام وجودم به لرزه افتاد..دستام پاهام بخدای رحمان استاد لکنت زبان گرفتم.یه دعایی گفته بود که میخوندم.
زبانم سنگین شده بود چشمام گیج میرفت.
چند بار به زور بدبختی یه ایه ایی که الان یادم رفته.به یه بدبختی تمامش کردیم.
و گذشت…خندم میگیره بهم گفت برو فلان حا قایمش کن.ما رفتیم.مثل کسی که یه گنجی گرانبها داره حالا میخان مردم ازش بفهمن.رفتیم اینکار انجام دادیم..
این تکاملم بود…تا فهمیدم همون چیزی که نیدونستم اعتقاد ندارم کل کم در اوردمش انداختمش تو سطل زباله.فهمیدم چیز بی ارزشیه..
از داستان بعدیم بگم.
من همیشه استاد قبل از استفاده از برنامه شما و هدایت خدا…
که چرا خداوندی که ما را آفریده ما باید یه چادر ضخیم بدون اینکه بدنمون پیدا نشه .بدون یه تار مویی..و نکته جالبتر که من چند ماه روش تمرکز داشتم..پای راست باید بصورت جفت رو هم قرار بگیره.
استادم تا چند ماه انگشتانم از درد نمبتونستم بخوابم..روی پامو محکم کوبیده بودن..
بالاخره با گذشت زمان ما عادت کردیم..خخخخ
خدایا شکرت
بعد….
اصلا من از خوندن ایات هیچی نمیفهمیدم باور کنید بعضی موقع نماز یادم میرفت.
خدایا شکرت
بعضی موقعها اینقدر غرق زندگیم میشدم نمبدونستم رکعت اولیم دومیمم سومیوم اصلا بی هدف..مثل چیزی که روشنه پشت سر هم ورد میخونه..
باور کنید مثل غذای میمومی که سر دلته میخاد بیاد بیرون ولی بخاطر ترسی که بی حهت از خداوندم داشتم…به زور انجامش میداده بودم.
یه چادر نمازی دوخته بودم.چادره نقاب داشت.برای راحتی آستینیم بهش وصل کرده بودم مثل کفنی که فقط صورتم مشخص باشه.
بعد این چادر جنسش ضخیم با شورت و تاپ میرفتم زیرش..مثل یه چادر شبی که مثل یه سنگ سنگین رو سرت ..بعد بخوای حرکتم از خودت انجام بدی.اینم تو هوای گرم.
یادمه یکی از اقوامموندر عرض چند ثانیه مبخوند نیگفتم چجوری میخونی به منم بگو..من خیلی حالم بد میشه..میگفت تمرین کن یاد میگیری..
تا اینکه فهمیدم این خدا با اون خدا کاملا متفاوته..فهمیدم نه میخاد پا جفت کنی.نه چادر سنگین کنی رو سرت
استاد این تضادها که بگم هزاران مثال دارما..زره زره وجودم سوال شده بود..
بعضی موقع یه ارامشی تو درونم بوجود میومد .میگفتم خدایا من نمیدونم تو میدونی.خدایا تو بهم بگو تو چه کسی هستی..من میخام تو رو بشناسم چرا ما محکوم به این زندگی شدیم.که همچیز اجباره..
یادمه بهم گفته بودن..بجز چادر مشکی باید تو دعاهات دستاتتو بالا بگیری با عجز و ناله از خداوندت کمک بخوای..چون تو گناه کاری تو باید دنیای بعدیتو بسازی اون دنیا در عوضش بهت داده میشه..
همین باعث شد..که من وجودمو گم کنم…
همین باعث شده بود.که انتهایی نداره..
استادم همین تضادها و باورهای غلط و شوم…و عحز و ناتوانی من در برابر پروردگار وارد این سیکل الهی بشم.
استاد عزیزم .نمیدونم چجور نمیدونم چطور اول از شما سپاسگزار باشم..
و سپاسگزار خداوتدی که زره زره وجودمه من ارزش بیخبر شدم.هر چه میرم حلوتر بیشتر خداوند از طریق این سایت و کامنت دوستانی که مدارشون بالا هست بهم میگه
آرامش داشته باش.من خودم کمکت میکنم.
استاد تمام مشکلات ما از عجله ها..و بدو بدوها میاد.که خوردنش.پوشیدنش.بردانشتنش ووووو مثالهای دیگه..
استادم امروز از خداوتد اسانی خاستم از طریق نشانه سریال زندگی در بهشت بهم گفتی
همون مهموناتتون اقای ریک با دوستانشون.
در اخر فایل بهم گفتی..
مسیر اشتباه مسیر سخته
مسیر اسان باید باشه روی همون کاناپه راحت دراز کشیدین.
من سپاسگزار این الهامات پروردگارم که زره زره وجودمو هر روز داره بزرگتر میکنه..
هر ردز دارم مثل درختی بزرگ بزرگ میشم…
نوشته سید علی خوشدل زیبا..بیشتر تو اعماق وجودیم نشست…
چون میدونم این عجله کردنها توی باورهامون خیلی سنگینه.باید بتونم ریز ریزش کنم..و همون کمالگرایی..رو تبدیل بیشتر کنم به بهبودگرایی..و منتظر الهامات پروردگار باشم..
تا مثل شما اسان شوم بسوی اسانیها..
دوستدار شما و عزیز دلتون هستم.که با عشق و خلاصه و مفید داریید این سعر بهشتی رو قدم برمیدارین…
چه وال مارت بزرگ و وسیعی. خدایا شکرت بخاطر اینهمه فراوانی، اینهمه ثروت که امکان ساخت همچین فضاهای فوق العاده ای رو میده و ثروتی که امکان استفاده از این مکان عظیم رو میده.
چه جاده ی سراسر سبزی، در واقع خاک قرمز و سبز روشن گیاهان در کنار هم هستن. چه آسمان زیبایی. خدایا شکرت بخاطر دیدن این زیبایی ها.
و استاد که در اون هوای آفتابی در جاده ای طولانی در آرامش کامل در هوای خنک داخل ماشین در حال رانندگی هستن. خدایا شکرت بخاطر اینهمه ثروت.
یادمه وقتی بچه بودم چه شایعه هایی که نمیشنیدیم در مورد جن و مذهب و … که ذره ذره جوونه های ترس رو در ما کاشت و ما هم باور میکردیم.
وقتی الان به خودم نگاه میکنم میبینم هنوز اون ترسها ادامه داره اینبار با تجربیات خودم بهشون اضافه شده. و منم با ناآگاهی بجای استفاده از اون تضادها، بجای روشن کردن خواسته هام، اونها رو در ذهن خودم بزرگ کردم و باعث شدم بیشتر برام پیش بیاد.
البته الان با آموزشهای استاد ، اوضاع کمی بهتر شده ولی هنوز خیلی جای کار دارم.
استاد چقدر خوب شده که بیشتر وقتتون رو به لذت بردن می زارید نه به خوردن اینجوری خیلی وقت زیادی دارید واسه گردش
واقعا چقدر تمیز وزیبا بود اون فروشگاه .چقدر فراوانی چقدر گوشت های تازه نوش جانتان بشه اون همه گوشت
استاد زمانی که داشتید صحبت میکردید انقدر اون فضای که از پنجره دیده میشد. زیبا بود که من فقط اون فضا رو می دیدم .و اون ابرها چقدر شبیه نقاشی ها بود خدایا شکرت بابت این همه زیبایی
نیم رخ زیبایی دارید انگار دماغتون. رو عمل کردید قشنگ قلمی شده
خداروشکر همه این ها لایقتون هست ومن هم شما روتحسین میکنم
استاد در مورد درس امروزمون که فرمودید بله من قبل از آشنایی باشما به یک نفر آشنا شده بودم که میگفتن رمز موفقیت تو 5صبح هست
همه آدم های موفق 5صبح بیدار میشم وموفقیت مثل آسانسور هست اون ساعت
اصلا خدا صبح روزی رو میده هرکی اون موقع بیدار شه کلی روزی میگیره اونم تر وتازه ولی اونی که ظهر بیدار میشه ته مانده ها رو
منم هم باورم شده بود استاد و میگفتن اون ساعت بیدار شو 3تا 20 دقیقه. 20 دقیقه اول ورزش 20دقیقه دوم مطالعه و20 دقیقه سوم شکرگزاری که جمعا بشه 60 دقیقه
من هم یه مدت بیدار شدم اون لحظه خوب بود طلوع رو می دیدم ودیگه خوابم میپرید.تا ساعت 10 صبح سر حال بودم .بعد وقتی بچه ها بیدار میشدن من خوابم میگرفت. سردرد می گرفتم .بعد حس وحالم بد میشد یعنی تا نمی خوابیدم 1ساعت دیوانه می شدم
بعد می دیدم بچه ها چقدر اون لحظه دارن خودشون را آرام نگه می دارن تا من یه وقت بد خواب نشم
یا همسرم میگفت نمی خواد 5بیداربشی همون 7صبح بیدارشو ولی من گوش نمی کردم حالا این یه طرف ماجرا هست
از اون طرف هم باید شب زود می خوابیدم که صبح 5بیدار باشم ساعت 10 شب می رفتم که به بخوابم به بچه ها هم میگفتم سروصدا نکنید
چقدر بچه ها دوست داشتن که با من شب ها فیلم ببین ولی من قبول نمی کردم چرا؟به خاطر اینکه خدا روزی رو صبح میده اگه خواب بمونم اون روز کم میرسه بهمون
وای الان چقدر دارم عصبانی میشم یه 9ماه بیدارشدم بعد همیشه از خداوند می خواستم خدایا مسیر درست به من نشون بده
استاد باورتون نمیشه من تو این مسیر چقدر با کسانی دیگه آشنا شدم تا بیام برسم به شما الان که دارم فکر میکنم می بینم داشتم تکامل خودم را طی می کردم
الان میخوابم وصبح با بچه ها بیدار میشم کنارشون هستم شب ها با هم می خوابیم لذت می برم گاهی از شب زنده داری ها
وخداوند هم همینجوری برکت ونعمت رو جاری کرده واسمون
استاد من سال ها بود گواهی نامه گرفته بودم ورانندگی نمی کردم .و می ترسیدم .
یه روز یه فایل ازتون شنیدم که گفتین .اگر شما بترسید یعنی به خدا ایمان وباور ندارید
وگفتی باید برید تو دل ترس هاتون
من یه روز گفتم باید رانندگی کنم کلی پیاده می رفتم خسته می شدم با بچه ها در صورتی که ماشین تو پارکینگ هست
اونم ماشینی که خودم همیشه از خدا می خواستم. وفقط منتظر بودم همسرم ما رو ببره
استاد به لطف خدا زدم تو دهن ترس ها وبا اقتدار با قدرت رانندگی میکنم وچقدر لذت می برم. و هر موقع که رانندگی میکنم میام بیرون غرق در شادی لذت میشم
واقعا خداروشکر وقدر دان هستم.که هستی بمونی برامون همیشه و همچنین بانو مریم جان چقدر باهات عشق میکنم
سفری دیگر روززیبای دیگر آنهم روزادینه ازخواب نازبلند شوی بعداز انجام کارهای شخصی ازجمله دوش گرفتن عالی درکنارهمسرت درحال تماشای قسمت جدید سریال سفربه دورامریکا باشی که ناگهان پسرگلت ،آرمین عزیزت هیجان زده بیاد ورتبه عالییییی که درکنکور کسب کرده وهمان لحظه خبرش رسیده بود روبه اطلاعت برسونه وکلی ذوق کنی وخوشحال بشی
این همزمانی روبه فال نیک میگیرم وباتمام وجودم سپاسگزارخداوند هستم
خدایاشکرت
خدایاشکرت
خدایاشکرت
واما فایل زیبای امروز هم مثل فایلهای پیشین پر بوداززیبایی ونکات مثبت
ابتدای فایل منظره های زیبا وجادویی دوطرف جاده اون گلهای آفتابگردون بااون موزیک بی کلام روح نواز بود و عالیییی
سپس وارد والمارت شدیم این فروشگاههای زنجیره ای باکیفیت درآمریکا که باور فراوانی رودرماتقویت میکنه بااون اجناس ومیوه های ترتازه وموادغذایی وخوراکی های خوشمزه وباکیفیت
وکلی تحسین کردم استادعزیزم رو بااون استایل وتیپ زیباشون وخانم شایسته نازنین روکه یک لحظه چشممان به جمالشان روشن شد ومردم خونگرم ونازنین کشورتوحیدی امریکارو
من عاشق خرید ازفروشگاهها به این سبک میباشم واکثرخریدمو ازهایپرمارکتهای زیبا ولوکس ولاکچری انجام میدم وکلی هم لذت میبرم
خدایاشکرت بابت این همه فراوانی، نعمت وزیبایی
خدایا شکرت
خدایاشکرت
خدایاشکرت
درادامه بحث اعتقادات، خرافات وباورهای اشتباهمون که استادعباسمنش مطرح کردند دیگه چی بگم وازکجابگم
بدون اینکه قصدتو هین واهانتی به عقاید داشته باشم باید عرض کنم که چقدرازاحساست پاک مردم ازجمله مردم عزیزکشورمون برای نیل به اهدافشون سواستفاده کردن وخواهند کرد
ویکی از ان موارد که بسیاردرکشورمون شایع است
بحث کشف وتولید امام زاده درایران است که اوج این کشفیات دردوران 8سال ریاست جمهوری دولتهای نهم ودهم بود که تعداداما زاده ها درسطح کشوراز7000 به 11000 افزایش پیدا کرد که نتیجه این عمل ناصواب اعتراض برخی ازمقامات ومسئولین وقت بود که خواهان توقف این کارشدند
ویه طنز باحال هم آن سالها بود که میگفتند “اهالی یکی ازروستاهای پرجمعیت و محروم کشور درخواست امام جمعه میکنن وامام جمعه ای معرفی میشه وبعدازحدودیکماه دوباره اهالی همان روستا درخواست امام جمعه میکنن ومسئولین مربوطه میگن که ماهمین یک ماه پیش براتون امام جمعه فرستادیم ونمایندگان اهالی میگن اونو کشتیم امام زاده درست کردیم چون روستامون امام زاده نداشت”خخخخخخخ
درهمین راستا درشهرما اگراشتباه نکنم سال 65یا66 بود که به یکباره امام زاده ای ظهور کردو ماجراازاین قراربود که عده ای رفته بودند چندین دبه وبشکه گلاب درقسمتی ازیک باغ متروکه پسته پخش کرده بودند واین بود سرآغاز کشف امام زاده وخیلی سریع یک چهارپایه بزرگ درست کردن وشد” زری”محل زیارت گاه ومردم نگون بخت هم مراجعه میکردن وهمین بوی گلاب که درآن حوالی پخش شده بود تاییدی بودبرباورکردن این ماجرا ازسوی مردم و مراجعه کنندگان ازخاک آن محل به عنوان تربت تبرک باخودشون میبردند
و متولیان حتی پاراازاین فراتر گذاشته ودرشبهای اول کشف امام زاده تعدادی ادم به نام بیماروافراددارای نقض عضورو ازخودشون می آوردند وبه اصطلاح دخیل می بستند تاشفاه بگیرن وهرشب باهیاهو اعلام میکردند که فلانی شفا گرفته و به سرعت فردمذکوررو ازمحل دورمیکردند خلاصه درکوتاه ترین زمان ممکن و به طورعجیب وباورنکردنی این امام زاده ابتدا درشهرها وسپس درسطح استانهای همجوار و به مرورزمان درسایراستانها فراگیر شد ومردم ازنقاط مختلف کشوربرای زیارت می امدند وهنوز هم پابرجاست هرچند به هیچ وجه آن رونق سالهای اول رونداره و در حال حاضرصرفا برای برگزاری مراسم مذهبی ازآن محل استفاده میشه وخوشبختانه مردم ازجمله نسل جوان درخصوص مسایل اعتقادی خصوصا اعتقادات مذهبی که به خوردمان دادند دارن به آگاهی بیشتری میرسند.
مورد بعدی چاه مسجدجمکران درقم که قطعا همگان ازنحوه شکل گرفتنش واهدافش اطلاع دارند و نیازبه توضیح بیشرنیست
بماند که این اعتقادات نادرست وباورهای اشتباه تاکنون چه صدمات واسیبهای روحی روانی واقتصادی جبران ناپذیری به مردم وکشور وارد کرده است.
إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ .
[پروردگارا!] تنها تو را می پرستیم وتنها از تو کمک می خواهیم.
سلام به تک تکِ اعضای خانواده ی صمیمیِ عباس منش، از استاد و مریم جان گرفته تا همه ی بچه های سایت.
استاد جان دوست دارم تو این کامنت مستقیم با شما صحبت کنم و از احساسِ قلبیم نسبت به شما بنویسم:
استادِ خوش تیپِ ما، با قلبم بهتون افتخار کردم که سَرِ مبارک و زیباتون رو دیدم تو این فایل بدون کلاه، اینکه چقدر راحتین، هر طوری راحتین هستین، این اعتماد به نفس و عزت نفسی که ساختین هر بار بیشتر و بیشتر برای خودتون، واقعا تحسین برانگیزه.
در ظاهر دارم فایل سفر به دور امریکا میبینم.
ظاهرش اینه نعمتِ این فایل، توجه به زیبایی ها و نکات مثبته که هست و حالمو عالی تر میکنه.
اما این تازه یه امتیاز و جایزه ی این فایله.
کلی جایزه دیگه هم هست:
از تو صحبت هاتون و تماشای ویدیوها، نکات مهم در مورد عزت نفس دریافت میکنم.
نکات مهم در مورد روابط خوب دریافت میکنم.
نکات مهم در مورد اعتماد به نفس دریافت میکنم.
نکات مهم در مورد فراوانی دریافت میکنم.
نکات مهم در مورد سلامتی دریافت میکنم.
نکات مهم در مورد توحید دریافت میکنم.
و …
فایلهای شما چند بعدی هستن همیشه.
موفقیت در همه ی زمینه ها، نامی است شایسته برای سایتِ شما.
استاد جان یه موردی رو متوجه شدم درباره اعتماد به نفس شما:
چون دارم از اول میبینم سفر به دور امریکارو، شما رانندگی با RV رو تجربه کردین، الان هم با ترک کمپر…
قبلا در مورد شما اشتباه برداشت میکردم…
حس میکردم شما که موفقین، شجاعین، اعتماد به نفس دارین، کارهای مختلف رو تجربه میکنین و …
از اول همینطوری بودین، یعنی سختتون نیست، همه چیز براتون آسونه. جلوی دوربین دارم میبینمتون که کلی کار انجام میدین و خب بلدین دیگه، عین آب خوردن…
بعدها که مدارم بالاتر رفت تازه درک کردم اتفاقا شما هم ترس دارین، اما با ترس مقابله میکنین و میرین تو دلش و تجربه جدید خلق میکنین…
این یعنی اعتماد به نفس
یعنی بهبودگرایی به جای کمال گرایی
یعنی میترسم، ولی میرم تو دلش، چون خدا کمکم میکنه سفت و محکم میرم جلو.
همین رانندگی با آر وی رو بعدا تو یه فایلی شنیدم که اولش سخت بوده، استرس داشتین تو کنترل ماشین به این بزرگی و …
ولی تجربه کردین و یاد گرفتین و اتفاقا همین تجربه ها هر بار شما رو قوی تر و بزرگتر کرده.
اعتماد به نفستونو بیشتر کرده…
اصطلاحا دست به آچارتر شدین…
یاد دِرون بچه های فراوانتون و تجربیاتتون افتادم.
یادِ تجربه قطع کردن و هرس کردن درختان پردایس افتادم.
یادِ نجاری هاتون افتادم، یادِ ساختِ خونه های مرغ و خروس و بوقلمون ها …
یاد اینکه چقدر به ایالتهای مختلف آمریکا سفر کردین در حالیکه نه تجربه و نه شناختی داشتین نسبت بهشون…
شما تو مدارِ هدایت هستین، تو هر زمینه ای هدایت میخواین، هدایت میاد، شما چشم میگین و عمل میکنین.
تحسین برانگیزین برای تک تک کارها و تجاربتون.
هر چی تعهد بالاتر باشه تو عمل کردن به اینان، نتایج بهتر هم طاهر میشن.
هر کدوم مون اندازه ی تعهدمون جواب میگیریم نه کمتر نه بیشتر.
این عینِ عدالته.
الهی شکرت.
شما به محضِ تولد که با این توانمندی ها به دنیا نیومدین، شما چیکه چیکه خلق کردین همه این توانمندی هارو.
ذهنِ فراموشکار یادش میره قبل رو، مسیر رو، و فقط نگاه میکنه به میوه و الان، یادش میره چی بوده چی شده…
و باید سپاس گزار بود برای چیکه به چیکه ی تغییرات.
همین سپاس گزاریِ دائم و نان استپِ شما، منو شیفته ی شما میکنه.
که این انسان چقدر در برابر خداوند سرش پایینه، چقدر اعتبار همه چیز رو به خدا میده، برای همینه که سرتون پیش بقیه همیشه انقدر بالاست…
این سر پایین انداختن در برابر خدا رو از شما شنیدم و بهتر درک کردم مخصوصا تو فایل گربه چکمه پوشِ 2.
چقدر وجودِ شما تو زندگیم ارزشمنده.
چقدر برای من و یه عالمه آدم دیگه نور آوردین تو زندگی هامون.
شما با آموزش هاتون، خیر در دنیا و آخرت رو برای خودتون خلق کردین، خدمتی که میرسونن خیلی ارزشمنده…
چون دارین بنیادین و به صورت تغییرات شخصیتی و پایدار بهمون کمک میکنین…
شما ماهی نمیدین دستِ ما، ماهیگیری رو یادمون میدین.
برای همین شما بسیار بسیار الگوی شایسته ای هستین برای من.
هم شما هم شاگرد ممتازِ کلاستون، مریم جانِ شایسته که خودش یه پا استاده برای ما.
به قول و لحنِ عادله جان تو فایل گفتگو با دوستان:
استاد عاشقتونم
همین و دیگر هیچ…
خدایِ نازنینم، شکرت برای حضورت در زندگیم هر لحظه، هر ثانیه، قبلاً، الان و بعداً
سلام مرد توحیدی …ای جونم سریال سفر به دور امریکاااا خدایا شکرت چقدر لذت بخشه شغلت بخشی از وجودت باشه نتونی از خودت جداش کنی هم تو خونه شغلت باهات باشه هم تو سفر و هم همجا الهی شکرت برای این آزادی زمانی و مکانی همون خواسته ای که امشب داشتم در موردش صحبت میکردم و الان با دیدن این فایل خداوند مهر تایید منو بر خواستم زد که میخوام اینقدر آزادی زمانی و مکانی داشته باشم و اینقدر استقلال مالی داشته باشم که هر جای این جهان باشم شغلمم باهام باشه و بخشی از وجودم باشه و لذت ببرم …خدایا شکرت استاد به نک تک خواسته هاش رسیده و بی نیاز ه و پر شده الهی شکرت چقدر شما استاد عزیزم الگو عالی هستین برام هر وقت میخوام دنبال الگو باشم اصلا نمیتونم چون شما از همه لحاظ الگو هستین از لحاظ موفقیت از لحاظ سلامتی از لحاظ ثروت از لحاظ آگاهی از لحاظ کنترل ذهن از لحاظ یکتا پرستی از هر لحاظی و بقول شما هر کسی اگر تمرکزش روی خودش باشه برای دیگران هم الگو خوبی میشه دقیقا این اتفاق برای شما افتاده الهی شکر برای وجود با ارزشت
استاد عزیزم از صمیم قلبم دوستون دارم و مشتاق اینم در زمان و مکان و موقعیت وشرایط مناسب به راحتی و به شادی و باعزت ببینمتون ….به زمانبندی خداوند فرمانروای کیهان شکی ندارم و این خواسته اجابت خواهد شد…
خدایا شکرت چه گوشت هایی تمیزی دارم میبینم در این فروشگاه بی نظیر هم تمیز و هم تازه و هم با نظم الهی شکرت حال میده استاد کباب کنی لری خالی خالی بزنی بالا….
چقدر قیمت خریداتون هم خوب بود 167 دلار خدایا شکرت برای این همه فراوانی که هر لحظه وارد زندگیون میشه…در مورد اون داستان آدم فضایی ها توضیح دادید من به شرک پی بردم که وقتی تنها قدرت کیهان رو خدا نبینیم چقدر راحت قدرت به آدم فضایی و جن و شیطان میدیم ،همچیز خداوند است و تنها قدرت و تنها فرمانروای کیهان خداوند است …ما خلیفه خدا بر روی زمین هستیم خدایا شکرت اینها رو میدونم دیگه نمیتونم قدرت به چیز دیگری بدم اگر آدم فضایی هست اگر هر چیزی اون ما هستیم که آسمان و زمین به تسخیر ما در امده الهی شکرت از این اگاهی خداوند حجتش را بر ما تمام کرده اخ چقدر قلبم اروم میشه با این باورها الهی شکرت….
اره استاد نباید هر حرفی رو پذیرفت باید بهش فکر کرد چون راحت تبدیل به باور میشن…بقول الله مومنان کسانی هستن که می اندیشند….
به نام خدا
ردپای 110
سلام استاد عزیز و دوستای خوبم
چه جالب که ما هم امروز فروشگاه بودیم ،واقعا فروشگاه برای من مثل خوبی از فراوانی!مثل خوبی از اینکه اگه بقیه یه کاری انجام دادن دلیل بر اشباع نیس فقط کافیه تو اون کار بهتر و با کیفیت تر انجام بدی به عنوان مثال ،تا مشتری های خودت داشته باشی
مثل خوبی از افرادی که توان خرید دارند
مثل خوبی از اینکه یه سری آدم کار هارو از قبل برای تو آسان کردند ،همه چیز یک جا جمع کردن
اینکه اگه ایده خوبی باشه لایق پرداخت هزینه بیشتری!مثلا پول بیشتری بابت گوشت بسته بندی داده میشه اما به علت سرعت و سهولت به راحتی این پول پرداخت میکنیم!
نمیتونم از زیبایی رنگ سبز که از شیشه ماشین و بعد لنز گوشی و بعد نمایشگر صفحه به چشام میرسه حرف نزنم !چطور آنقدر فوق العاده زیباس
همزمانی دیگه اینکه دیروز برادرم از ماشین های که نیاز نیس رانندگی کنی و خلاصه پیشرفت تکنولوژی ماشین ها حرف میزد و امروز راحتی استاد در هنگام رانندگی مهرتایید این ماجرا بود
بعد هم مثال زیبا استاد از عدم اطلاع و نتیجه گیری غلط به خاطر آگاهی ناقص
استاد ،استادانه باورهای اشتباه مارو نشونه میگیره
باور ساعت بیداری ،محل زندگی ،سن،جنسیت،کشور و….
از مریم زیبا هم سپاسگزارم که بی منت برامون این آگاهی هارو ضبط میکنه ،امیدوارم این سفر فوق العاده، با رشد و جهش بزرگ شخصیت همراه باشه
سپاسگزارم
در پناه خدا باشید
بنام خداوند نیلوفرین ستایش ز بهر تو ای بهترین سلاااااااااااام به همه دوستان هم مسیر سلاااااام به استادای گلممم خیلی خوشحالم که منم همراه شما دراین سفر زیبا و آموزنده هستم خدااااایا شکرت واما راجب این فایل ..این فروشگاه نشون میده چقدر فراواااانی نعمت هست هرچی که بخوای هست واقعا خدارو سپاس چقدر فضا بزرگ و راحته چقدر امکانات پیشرفته وبروز چقدر ثروت هست چقدر جهان رو به گسترش و آسانی پیش می ره واقعا خدایا شکرت استاد چقدر خوبه که به واسطه قانون سلامتی خریداتون هم راحت و آسان شده فقط گوشت تمام … وااااااقعا جهان هرکسی درمسیر درست زندگی باشه رو به آسانی ها هدایت میکنه .. اگه قانون سلامتی نبود الان باید کلی مواد خوراکی باید میگرفتین کلیییییییییی وسایل میشد واقعا ولی الان چقدر راحتتتتتتتتتت خداروشکر … استاااااد چقدرررررر موضوع خوبی رو گفتین اینکه اگه درمورد چیزی اطلاعات نداشته باشیم هرکس هرچیزی بگه باور نکنیم ومن یاد قدیما افتادم زمان بچگی و نوجوانی ام با ترس از موجودات فضایی وماورایی واجنه گذشته اونقدررررر منو با این چیزا ترسونده بودن که تمام فکر و موضوع خواب هایم دراین مورد بود تنهایی نمی تونستم جایی بمونم از تاریکی می ترسیدم همش فکر میکردم که الانه که جن ها منو بگیرن و اذیتم کنن اگه اون زمان اطلاعات الانم رو داشتم بچگی هام با ترس نمی گذشت الان که یادم میاد چقدررررر خرافات های زیادی می گفتن مثلا اگه لیوان لب پر شده به هیچ وجه نباید ازاون استفاده کنین چون توی اون جای شکستگی شیاطین واجنه میمونن وزندگی میکنن و اگه ازاون لیوان آب بخوری اون شیاطین وارد بدنت میشوند ومن اون زمان خیلیییی مواظب بودم که یوقت از یه ظرف لب پر چیزی نخورم بعدا فهمیدم چون اون قسمت لب پر هنگام شستشو کامل تمیز نمیشه و ممکنه میکروب وباکتری ها بمونن و تکثیر پیدا کنن باعث بیماری افراد بشه وهم اینکه ممکنه باعث بریدگی بشه اینجوری به مردم گفتن ….. یا اگه آینه ای می شکست می گفتن منتظر اتفاق های خیلی بد باش … یا زمان مدرسه اگه دختری پریود بود ودست به قرآن میزد معلم سرزنش شدیدی میکرد و میگفت فرشته ها تو رو مورد نفرین قرار میده وگناه بزرگی مرتکب شدی وجات قطعا درجهنمه و چقدر ما میترسیدیم واقعاااا ….. یا زمانی که بخاطر چپ دست بودنم منو از آخرت میترسوندن اینکه با هرقاشق غذایی که با دست چپ میخورم مورد لعن و نفرین خدا قرار میگیرم چون که همراه شیطان غذا میخورم ومن چقدر غصه میخوردم ازاین بابت چون نمی تونستم با دست راستم قاشق رو خوب بگیرم و راحت نبودم بعدا که اطلاعاتم درمورد خدا و قوانین خدا بیشتر شد فهمیدم این حرفا چرته و از خود ساخته هست جالبه این حرفو معلم قرآن بهم گفت یا مثلا اگه شبا موهاتونو شونه کنین گناه کردین یا اگه ناخناتون رو شبا گرفتین مرتکب گناه شدین بعدا فهمیدم کلسیم شب ها تو ناخن ها جمع میشه و وقتی میگیریم کلسیم بدنمون کم میشه و هزاران مورد دیگه که باعث ترس و وحشت ما میشد وما بخاطر نداشتن اطلاعات باور میکردیم این چرندیات رو خدایا شکرت که الان اطلاعاتم زیاده و این خرافات و هزاران خرافات دیگه که قبلا برام باعث ترس و وحشت و استرس میشد رو انداختم بیرون از ذهنم و دیگه از چیزی نمی ترسم یاد گرفتم اگر هرکسی چیزی گفت زودی باور نکنم بلکه اطلاعاتم رو در اون مورد زیاد کنم .. هرچند از وقتی که وارد این مسیر توحیدی شدم و کم کم قوانین جهان رو یاد گرفتم واصل و فرع زندگی رو تشخیص میدم دیگه هروقت شایعه ای چیزی شنیدم بلافاصله آدم طبق این قوانین بدون تغییر خداوند تشخیص میده که درسته یا نه ومن خیلی خدای رو سپاس گذارم و استاد خیلی تشکر میکنم که این آگاهی ها رو در اختیار ما قرار میدید ممنونممممممممم .
سلام و درود
استاد جان چه عالی است
چقدر عالی بود مزرعه کنار جاده
و تحسین میکنم مزرعه آفتابگردان را
یه مورد دیگه که قابل تحسین هست تو فروشگاه فروشنده نبود و شما خودتون تک تک خریدهاتون رو اسکن کردید و مبلغ رو مشخص کردید
این خیلی عالیه نشان از درستکاری و ثروت مردم آمریکاست که به حق خودشون قانع هستند و از دیگران سو استفاده نمیکنند این جالب بود
در مورد این مطلب که خیلی وقتها چیز دیگریست و ما جور دیگه فکر میکنیم
این رو تو روابط خانواده میتونیم ببینیم
که قضاوتی میکنیم که فلانی به این دلیل این رفتار رو کرد ولی اصل قضیه وقتی می فهمی از خودت شر منده میشی
و کلا نظرت عوض میشه و بهش حق میدی
من در روابط زیاد این مطلب رو شنیدم
و طبق فرموده امام علی نباید کسی را قضاوت کرد
دیده را نباید گفت ندیده که جای خود دارد
رو همیشه سرلوحه قرار میدم و کمتر در مورد دیگران نظر میدهم
در مورد مسائل مالی یا شرکت یا کشور هممیشه گفت که من زیاد وارد نیستم
شاد موفق و ثروتمند باشید در دنیا و آخرت
سلام استاد عزیز وباعشق و سلام بر خانم شایسته عزیز.ازباورهای غلط صحبت کردید که خرافات و باورهای غلط در زندگی من فراوان بود و به لطف شما واموزهای شما وکتاب قرآن تمام آنها کم رنگ شده.یکی از اون باورها این بود که زندگی رو خیلی سخت میگرفتم.ومیخواستم به زور به خیلی چیزها برسم به سختی کارمیکردم به سختی رابطه برقرارمیکردم.وزندگی رو خیلی پیچیده وسخت میگرفتم.واین ریشه درباورهای اشتباهی بود که در کودکی توسط خانواده وارد ذهن من شده بود.ودراین مدت کوتاهی که باشمااشناشدم مدام این جمله شما در گوشم نجوامیکنه که میگفتید گفت اسان گیر کارها ازروی طبع.سخت میگیردجهان برمردمان سخت کوش واین اسان گیر دانستن جهان درس بزرگی بهم دادوقتی این کلیپ زیبارودیدم اسانی هاروبیشتر دیدم اینکه اسان خریدکنی اسان رانندگی کنی اسان پول خرید راپرداخت کنی اسان کشاورزی وآبیاری انجام بدهی و…
امیدوارم هرکجای جهان که هستید شادپیروز وسربلندباشید
بسم رب شهدا و الصدقین
سلام و درود به سفر زیبای بهستی عباسمنشیم.
سلام به کامنتای منتخب دوستان مدار بالایم.
کامنتایی که روحمونو نوازش میکنه…
بازم آسانی…استاد عزیزم..چقدر این اسانی در هر جنبه ایی از زندگی عالیه.
ما یه سفر کوچولو همراه خانواده داریم باید یه خونه بار کنیم..
من عاشق این صلح و دوستی شما و عزیز دلتون هستم.که اینقدر هدف رو همیشه رو آسانیها قرار میدین…
انشالله خداوند منم هدایت کنه به جاها و افراد و نوقعیتها و شرایط آسان..
من تحسین میکنم این دوره سلامتی که باعث شده ..بیشتر خداوند رو درک کنید.و ایمان را در تک تک سلولهای بدنت جاگذاری کنید..
مت حسین میکنم رفتار زیباتتون که در میان هر صحبتی…تا یه زیبایی میبینید اون حرفتونو قطع میکنید..میگین عععع نگاه این فلان چیز کن چقدر زیباست..
چقدر خوبه این افکارهای زیبا رو مدام تکرار و این تکرارها جزو شخصیتمون بشه..
دیروز من با هدایت الله وارد یه سفر بجایی زیبا خوش اب و هوا شدیم..
من دقیقا در زمان و مکان مناسب قرار گرفتم..موقعه حرکتمون نزدیکایی شهرمون بارون زده بود که آب رودخونه ها در جریان بود..
و ما هیچ بارون شدیدی برخورد نکردیم.و جالبه..در عرض چند دقیقه شهرمون بارندگی داشته بود..
ما بهش برنخوردین بجز چند قطره…
فقط زیباییهاشو دیدیم..
منطقه جنوب وقتی توی تابستون بارون میزنه..هوای خوب با بوی خیس خورده علفهای خشک..یه عطر خاصی داره..
استادم کوه ها به رنگ کرم به رنگ خاکستری روشن و تیره..بازم کرم هاش بیشتر…و رنگ زرد عجیب غریب…این فضاها و کوها را چند صدبرلبر زیبا کرده بود…و با غروب سرخ رنگی..سرخی رو به نارنجی شیک و مجلسی الله اکبر…
همه اینها روحم را نرم و منطعف کرده بود..
من عاشق جاده هستم.دوستدارم همیشه تو جاده باشم.میدونی چرا…؟چون حس آزادی بدستم میده..
و محیط بلندی مثل کوه…که همیشه کنار دستمه..و رقص پرندگان با نوعهای مختلف..
واقعا حس پرنده رو میتونی تو ارتفاع درک کنی..
استاد عزیزم منم میخام مثل شما و سعی کنم روی خودم بیشتر کار کنم.تا بیشتر به درک آسانی قرار بگیرم.چون اسانی خیلی کارا رو راحت میکنه..
چون هدف لذته..
بازم تبریکتون میگم بابت این وجود نازنینتون در این راهی که هدایت شدم.
و نکته بعد از این فراوانی و تنوع غذاها و همه چیز..بازم شکرگزار خداوندم.که نعمتها بر سرمون سرازیره فقط باید بیشتر بشناسیم و درک کنیم قوانین الهی رو
نکته بعد که یادم رفت بگم!از اینکه این سفرنامتونو بیشتر گذاشتین تمرکز روی زیباییهد و نکاتی که الهام از پروردگار بهتون میشه.
دقت کردم تا شما راجع به قانون صحبت میکنید.حالت دوربین مریمم عزیزم قوی تر میشه.
میدونید چرا..چون نکات خاصی هستن..که هیچ کس تو دنیا مثل شما ندیدم..
بایدبا دقت گرفته بشه
جا داره از مریم عزیز تشکر کنم.
بسم الله بریم سر موضوع درسیم.
استاد عزیزم انروز احساس کردم یه باور خیلی باحالی مثل همون ریگ توی گنجد اومد بیرون..
امروز حینی که داشتم تمییز کاری میکردم..که زود باش..ساعت زندگیت تموم شد..اینکارا ارزش نداره..برو سراغ اون چیز اصلیت..
منم حقیقتا یکم از کوره در رفتم زود متوجه شدم..
گفتم یا خدا….همینه!….
که من برای تمییزکاری زندگی شخصیم که یکی از مهم تزین کارای روزانه ام هست..دارم پوچ میبینمشون..
گفتم خدایا شکرت همین از بچگی بهمون گفتن.از اطرافیانمون و همه..
حالا داره کم کم اون نقطعه اصلیش پیدا میشه به لطف الله..
نشعت میگیره…از گذشتگانمون..و این شنیده خیلی زیاده..
اگه میخای فرد موفقی باشی.هیچ وقت هشتت گرو نهت نباشه…تو زندگیت کم نیاری..
تو کار خونه چیه.هر روز مبخای بشوری بسابی هر روز میخای حیاط جارو کنی.و کارای پیش افتاده..نرفتیم یه درس بخونیم تا کارمند بشیم معلم بشیم مهندس بشیم دکتر بشیم…(جالب فقط کارای استخدامی هم جزوشه)…بریم پست میز بشنیم یه حقوقی بگیرم به اندازه ایی که یه بیمه اخر عمری داشته باشیم تا از گشنگی نمیریم…
استاد این بزرگترین پاشنه هست..همین الان از خدا گفتم برام راحت مثل مو تو ماست دراومد..همش لطف خداوندمه..
همین باعث شده که من برای کارای روزمرگیم که جزو مهم ترین کارای شخصی زندگیمه.ازش لذت نبریم و میخام خودمو سردرگم کنم…
امروز صبح یه لحظه یه حس بدی پیدا کردم فورا فهمیدم دقیقا همون مو. سنگ هست..گرفتمش..به لطف خدا!
همین تفکر باعث شده که من با عجله و حال بعد انجامشون بدم…
و چون دنیا قانون هست..احساس خوب اتفاق خوب..و برعکسشه..من باید بیشتر رو خودم کار کنم.
نکته بعدی استادم..بزرگترین پاشنه من بود.الان دارم حسابشو میکنم..همه برمیگرده به بی ایمانی و شرک..من خیلی فرد مشرکی بودم در تمام جنبه های زندگیم..بدون پرده میگم.
دلیل این باگ عجله ام..همین شرک برمیگرده
من همون تضاد…که اطرافیانم برای رسیدن به خاسته هامون با یه هزینه تغریبا کمی..سراغ دعانویس رفتم..
و گفتم امتحانش کنم..و با وجودی که میدونستم اینکار اشتباهه..
میدونی از کجا فهمیدم از حس تنفر و حس ترس..و حال بد…
وقتی اینکار رو انجام دادم..تمام وجودم به لرزه افتاد..دستام پاهام بخدای رحمان استاد لکنت زبان گرفتم.یه دعایی گفته بود که میخوندم.
زبانم سنگین شده بود چشمام گیج میرفت.
چند بار به زور بدبختی یه ایه ایی که الان یادم رفته.به یه بدبختی تمامش کردیم.
و گذشت…خندم میگیره بهم گفت برو فلان حا قایمش کن.ما رفتیم.مثل کسی که یه گنجی گرانبها داره حالا میخان مردم ازش بفهمن.رفتیم اینکار انجام دادیم..
این تکاملم بود…تا فهمیدم همون چیزی که نیدونستم اعتقاد ندارم کل کم در اوردمش انداختمش تو سطل زباله.فهمیدم چیز بی ارزشیه..
از داستان بعدیم بگم.
من همیشه استاد قبل از استفاده از برنامه شما و هدایت خدا…
که چرا خداوندی که ما را آفریده ما باید یه چادر ضخیم بدون اینکه بدنمون پیدا نشه .بدون یه تار مویی..و نکته جالبتر که من چند ماه روش تمرکز داشتم..پای راست باید بصورت جفت رو هم قرار بگیره.
استادم تا چند ماه انگشتانم از درد نمبتونستم بخوابم..روی پامو محکم کوبیده بودن..
بالاخره با گذشت زمان ما عادت کردیم..خخخخ
خدایا شکرت
بعد….
اصلا من از خوندن ایات هیچی نمیفهمیدم باور کنید بعضی موقع نماز یادم میرفت.
خدایا شکرت
بعضی موقعها اینقدر غرق زندگیم میشدم نمبدونستم رکعت اولیم دومیمم سومیوم اصلا بی هدف..مثل چیزی که روشنه پشت سر هم ورد میخونه..
باور کنید مثل غذای میمومی که سر دلته میخاد بیاد بیرون ولی بخاطر ترسی که بی حهت از خداوندم داشتم…به زور انجامش میداده بودم.
یه چادر نمازی دوخته بودم.چادره نقاب داشت.برای راحتی آستینیم بهش وصل کرده بودم مثل کفنی که فقط صورتم مشخص باشه.
بعد این چادر جنسش ضخیم با شورت و تاپ میرفتم زیرش..مثل یه چادر شبی که مثل یه سنگ سنگین رو سرت ..بعد بخوای حرکتم از خودت انجام بدی.اینم تو هوای گرم.
یادمه یکی از اقوامموندر عرض چند ثانیه مبخوند نیگفتم چجوری میخونی به منم بگو..من خیلی حالم بد میشه..میگفت تمرین کن یاد میگیری..
تا اینکه فهمیدم این خدا با اون خدا کاملا متفاوته..فهمیدم نه میخاد پا جفت کنی.نه چادر سنگین کنی رو سرت
استاد این تضادها که بگم هزاران مثال دارما..زره زره وجودم سوال شده بود..
بعضی موقع یه ارامشی تو درونم بوجود میومد .میگفتم خدایا من نمیدونم تو میدونی.خدایا تو بهم بگو تو چه کسی هستی..من میخام تو رو بشناسم چرا ما محکوم به این زندگی شدیم.که همچیز اجباره..
یادمه بهم گفته بودن..بجز چادر مشکی باید تو دعاهات دستاتتو بالا بگیری با عجز و ناله از خداوندت کمک بخوای..چون تو گناه کاری تو باید دنیای بعدیتو بسازی اون دنیا در عوضش بهت داده میشه..
همین باعث شد..که من وجودمو گم کنم…
همین باعث شده بود.که انتهایی نداره..
استادم همین تضادها و باورهای غلط و شوم…و عحز و ناتوانی من در برابر پروردگار وارد این سیکل الهی بشم.
استاد عزیزم .نمیدونم چجور نمیدونم چطور اول از شما سپاسگزار باشم..
و سپاسگزار خداوتدی که زره زره وجودمه من ارزش بیخبر شدم.هر چه میرم حلوتر بیشتر خداوند از طریق این سایت و کامنت دوستانی که مدارشون بالا هست بهم میگه
آرامش داشته باش.من خودم کمکت میکنم.
استاد تمام مشکلات ما از عجله ها..و بدو بدوها میاد.که خوردنش.پوشیدنش.بردانشتنش ووووو مثالهای دیگه..
استادم امروز از خداوتد اسانی خاستم از طریق نشانه سریال زندگی در بهشت بهم گفتی
همون مهموناتتون اقای ریک با دوستانشون.
در اخر فایل بهم گفتی..
مسیر اشتباه مسیر سخته
مسیر اسان باید باشه روی همون کاناپه راحت دراز کشیدین.
من سپاسگزار این الهامات پروردگارم که زره زره وجودمو هر روز داره بزرگتر میکنه..
هر ردز دارم مثل درختی بزرگ بزرگ میشم…
نوشته سید علی خوشدل زیبا..بیشتر تو اعماق وجودیم نشست…
چون میدونم این عجله کردنها توی باورهامون خیلی سنگینه.باید بتونم ریز ریزش کنم..و همون کمالگرایی..رو تبدیل بیشتر کنم به بهبودگرایی..و منتظر الهامات پروردگار باشم..
تا مثل شما اسان شوم بسوی اسانیها..
دوستدار شما و عزیز دلتون هستم.که با عشق و خلاصه و مفید داریید این سعر بهشتی رو قدم برمیدارین…
به نام خدای زیبایی ها
سلام به هم فرکانسی های عزیزم
سریال زیبایی ها ادامه داره
چه وال مارت بزرگ و وسیعی. خدایا شکرت بخاطر اینهمه فراوانی، اینهمه ثروت که امکان ساخت همچین فضاهای فوق العاده ای رو میده و ثروتی که امکان استفاده از این مکان عظیم رو میده.
چه جاده ی سراسر سبزی، در واقع خاک قرمز و سبز روشن گیاهان در کنار هم هستن. چه آسمان زیبایی. خدایا شکرت بخاطر دیدن این زیبایی ها.
و استاد که در اون هوای آفتابی در جاده ای طولانی در آرامش کامل در هوای خنک داخل ماشین در حال رانندگی هستن. خدایا شکرت بخاطر اینهمه ثروت.
یادمه وقتی بچه بودم چه شایعه هایی که نمیشنیدیم در مورد جن و مذهب و … که ذره ذره جوونه های ترس رو در ما کاشت و ما هم باور میکردیم.
وقتی الان به خودم نگاه میکنم میبینم هنوز اون ترسها ادامه داره اینبار با تجربیات خودم بهشون اضافه شده. و منم با ناآگاهی بجای استفاده از اون تضادها، بجای روشن کردن خواسته هام، اونها رو در ذهن خودم بزرگ کردم و باعث شدم بیشتر برام پیش بیاد.
البته الان با آموزشهای استاد ، اوضاع کمی بهتر شده ولی هنوز خیلی جای کار دارم.
شاد و سلامت باشید در پناه خداوند
به نام خدای زیبایی ها وهدایت گر
سلام استاد وبانو شایسته عزیز
استاد واقعا سپاسگزارم بابت این فایل ها همش زیبایی برکت ورحمت ونعمت هست
استاد چقدر خوب شده که بیشتر وقتتون رو به لذت بردن می زارید نه به خوردن اینجوری خیلی وقت زیادی دارید واسه گردش
واقعا چقدر تمیز وزیبا بود اون فروشگاه .چقدر فراوانی چقدر گوشت های تازه نوش جانتان بشه اون همه گوشت
استاد زمانی که داشتید صحبت میکردید انقدر اون فضای که از پنجره دیده میشد. زیبا بود که من فقط اون فضا رو می دیدم .و اون ابرها چقدر شبیه نقاشی ها بود خدایا شکرت بابت این همه زیبایی
نیم رخ زیبایی دارید انگار دماغتون. رو عمل کردید قشنگ قلمی شده
خداروشکر همه این ها لایقتون هست ومن هم شما روتحسین میکنم
استاد در مورد درس امروزمون که فرمودید بله من قبل از آشنایی باشما به یک نفر آشنا شده بودم که میگفتن رمز موفقیت تو 5صبح هست
همه آدم های موفق 5صبح بیدار میشم وموفقیت مثل آسانسور هست اون ساعت
اصلا خدا صبح روزی رو میده هرکی اون موقع بیدار شه کلی روزی میگیره اونم تر وتازه ولی اونی که ظهر بیدار میشه ته مانده ها رو
منم هم باورم شده بود استاد و میگفتن اون ساعت بیدار شو 3تا 20 دقیقه. 20 دقیقه اول ورزش 20دقیقه دوم مطالعه و20 دقیقه سوم شکرگزاری که جمعا بشه 60 دقیقه
من هم یه مدت بیدار شدم اون لحظه خوب بود طلوع رو می دیدم ودیگه خوابم میپرید.تا ساعت 10 صبح سر حال بودم .بعد وقتی بچه ها بیدار میشدن من خوابم میگرفت. سردرد می گرفتم .بعد حس وحالم بد میشد یعنی تا نمی خوابیدم 1ساعت دیوانه می شدم
بعد می دیدم بچه ها چقدر اون لحظه دارن خودشون را آرام نگه می دارن تا من یه وقت بد خواب نشم
یا همسرم میگفت نمی خواد 5بیداربشی همون 7صبح بیدارشو ولی من گوش نمی کردم حالا این یه طرف ماجرا هست
از اون طرف هم باید شب زود می خوابیدم که صبح 5بیدار باشم ساعت 10 شب می رفتم که به بخوابم به بچه ها هم میگفتم سروصدا نکنید
چقدر بچه ها دوست داشتن که با من شب ها فیلم ببین ولی من قبول نمی کردم چرا؟به خاطر اینکه خدا روزی رو صبح میده اگه خواب بمونم اون روز کم میرسه بهمون
وای الان چقدر دارم عصبانی میشم یه 9ماه بیدارشدم بعد همیشه از خداوند می خواستم خدایا مسیر درست به من نشون بده
استاد باورتون نمیشه من تو این مسیر چقدر با کسانی دیگه آشنا شدم تا بیام برسم به شما الان که دارم فکر میکنم می بینم داشتم تکامل خودم را طی می کردم
الان میخوابم وصبح با بچه ها بیدار میشم کنارشون هستم شب ها با هم می خوابیم لذت می برم گاهی از شب زنده داری ها
وخداوند هم همینجوری برکت ونعمت رو جاری کرده واسمون
استاد من سال ها بود گواهی نامه گرفته بودم ورانندگی نمی کردم .و می ترسیدم .
یه روز یه فایل ازتون شنیدم که گفتین .اگر شما بترسید یعنی به خدا ایمان وباور ندارید
وگفتی باید برید تو دل ترس هاتون
من یه روز گفتم باید رانندگی کنم کلی پیاده می رفتم خسته می شدم با بچه ها در صورتی که ماشین تو پارکینگ هست
اونم ماشینی که خودم همیشه از خدا می خواستم. وفقط منتظر بودم همسرم ما رو ببره
استاد به لطف خدا زدم تو دهن ترس ها وبا اقتدار با قدرت رانندگی میکنم وچقدر لذت می برم. و هر موقع که رانندگی میکنم میام بیرون غرق در شادی لذت میشم
واقعا خداروشکر وقدر دان هستم.که هستی بمونی برامون همیشه و همچنین بانو مریم جان چقدر باهات عشق میکنم
دوستتون دارم.
به نام نامی خدا
به نام خدای زیبایها
خداوندا، برای این روزِ زیبا و این زندگیِ تازه از تو سپاسگزارم.
مهربانا، برای غذا، از خانه، کاشانه، امنیت، بقا بودن از تو سپاسگزارم.
پروردگارا، برای خلاقیت، آفرینندگی، نوآوری، روزِ تازه، روزی نو از تو سپاسگزارم.
آفریدگارا، برای سلامتیِ تن، توانمندیِ جان، جوانمردیِ دل، دل انگیزیِ حال از تو سپاسگزارم
خدایا، برای تواناییِ شکرگزاری، توانایی سخن گفتن، گفتمان، مکالمه، کلامِ پُر مهر،نوشتن عاشقانه، ذکرِ بودن از تو سپاسگزارم.
سلام وصدسلام براساتید گرانقدرمون وهمه دوستان همسفر درسایت الهی عباسمنش
سفری دیگر روززیبای دیگر آنهم روزادینه ازخواب نازبلند شوی بعداز انجام کارهای شخصی ازجمله دوش گرفتن عالی درکنارهمسرت درحال تماشای قسمت جدید سریال سفربه دورامریکا باشی که ناگهان پسرگلت ،آرمین عزیزت هیجان زده بیاد ورتبه عالییییی که درکنکور کسب کرده وهمان لحظه خبرش رسیده بود روبه اطلاعت برسونه وکلی ذوق کنی وخوشحال بشی
این همزمانی روبه فال نیک میگیرم وباتمام وجودم سپاسگزارخداوند هستم
خدایاشکرت
خدایاشکرت
خدایاشکرت
واما فایل زیبای امروز هم مثل فایلهای پیشین پر بوداززیبایی ونکات مثبت
ابتدای فایل منظره های زیبا وجادویی دوطرف جاده اون گلهای آفتابگردون بااون موزیک بی کلام روح نواز بود و عالیییی
سپس وارد والمارت شدیم این فروشگاههای زنجیره ای باکیفیت درآمریکا که باور فراوانی رودرماتقویت میکنه بااون اجناس ومیوه های ترتازه وموادغذایی وخوراکی های خوشمزه وباکیفیت
وکلی تحسین کردم استادعزیزم رو بااون استایل وتیپ زیباشون وخانم شایسته نازنین روکه یک لحظه چشممان به جمالشان روشن شد ومردم خونگرم ونازنین کشورتوحیدی امریکارو
من عاشق خرید ازفروشگاهها به این سبک میباشم واکثرخریدمو ازهایپرمارکتهای زیبا ولوکس ولاکچری انجام میدم وکلی هم لذت میبرم
خدایاشکرت بابت این همه فراوانی، نعمت وزیبایی
خدایا شکرت
خدایاشکرت
خدایاشکرت
درادامه بحث اعتقادات، خرافات وباورهای اشتباهمون که استادعباسمنش مطرح کردند دیگه چی بگم وازکجابگم
بدون اینکه قصدتو هین واهانتی به عقاید داشته باشم باید عرض کنم که چقدرازاحساست پاک مردم ازجمله مردم عزیزکشورمون برای نیل به اهدافشون سواستفاده کردن وخواهند کرد
ویکی از ان موارد که بسیاردرکشورمون شایع است
بحث کشف وتولید امام زاده درایران است که اوج این کشفیات دردوران 8سال ریاست جمهوری دولتهای نهم ودهم بود که تعداداما زاده ها درسطح کشوراز7000 به 11000 افزایش پیدا کرد که نتیجه این عمل ناصواب اعتراض برخی ازمقامات ومسئولین وقت بود که خواهان توقف این کارشدند
ویه طنز باحال هم آن سالها بود که میگفتند “اهالی یکی ازروستاهای پرجمعیت و محروم کشور درخواست امام جمعه میکنن وامام جمعه ای معرفی میشه وبعدازحدودیکماه دوباره اهالی همان روستا درخواست امام جمعه میکنن ومسئولین مربوطه میگن که ماهمین یک ماه پیش براتون امام جمعه فرستادیم ونمایندگان اهالی میگن اونو کشتیم امام زاده درست کردیم چون روستامون امام زاده نداشت”خخخخخخخ
درهمین راستا درشهرما اگراشتباه نکنم سال 65یا66 بود که به یکباره امام زاده ای ظهور کردو ماجراازاین قراربود که عده ای رفته بودند چندین دبه وبشکه گلاب درقسمتی ازیک باغ متروکه پسته پخش کرده بودند واین بود سرآغاز کشف امام زاده وخیلی سریع یک چهارپایه بزرگ درست کردن وشد” زری”محل زیارت گاه ومردم نگون بخت هم مراجعه میکردن وهمین بوی گلاب که درآن حوالی پخش شده بود تاییدی بودبرباورکردن این ماجرا ازسوی مردم و مراجعه کنندگان ازخاک آن محل به عنوان تربت تبرک باخودشون میبردند
و متولیان حتی پاراازاین فراتر گذاشته ودرشبهای اول کشف امام زاده تعدادی ادم به نام بیماروافراددارای نقض عضورو ازخودشون می آوردند وبه اصطلاح دخیل می بستند تاشفاه بگیرن وهرشب باهیاهو اعلام میکردند که فلانی شفا گرفته و به سرعت فردمذکوررو ازمحل دورمیکردند خلاصه درکوتاه ترین زمان ممکن و به طورعجیب وباورنکردنی این امام زاده ابتدا درشهرها وسپس درسطح استانهای همجوار و به مرورزمان درسایراستانها فراگیر شد ومردم ازنقاط مختلف کشوربرای زیارت می امدند وهنوز هم پابرجاست هرچند به هیچ وجه آن رونق سالهای اول رونداره و در حال حاضرصرفا برای برگزاری مراسم مذهبی ازآن محل استفاده میشه وخوشبختانه مردم ازجمله نسل جوان درخصوص مسایل اعتقادی خصوصا اعتقادات مذهبی که به خوردمان دادند دارن به آگاهی بیشتری میرسند.
مورد بعدی چاه مسجدجمکران درقم که قطعا همگان ازنحوه شکل گرفتنش واهدافش اطلاع دارند و نیازبه توضیح بیشرنیست
بماند که این اعتقادات نادرست وباورهای اشتباه تاکنون چه صدمات واسیبهای روحی روانی واقتصادی جبران ناپذیری به مردم وکشور وارد کرده است.
إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ .
[پروردگارا!] تنها تو را می پرستیم وتنها از تو کمک می خواهیم.
اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ
ما را به راهِ راست هدایت کن.
صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلَا الضَّالِّینَ .
راه کسانی که به آنان نعمتِ عطا کردی، نه آنان که مورد خشم تواند و نه راه گمراهان
خدایا شکرت که امروز به من فرصت دادی تا از زندگیام لذت ببرم.
خدایا شکرت که به من و خانوادهام سلامتی دادی.
خدایا شکرت هر روز نعمتهای بیکرانت را وارد زندگیم میکنی و یک نگاه قشنگ بهم میبخشی.
خدایا شکرت که هر لحظه مرا به مسیر درست و راه راست هدایت میکنی.
خدایا شکرت که ایمان و باورم را روز به روز قویتر میکنی.
خدایا شکرت که از جایی که فکرش رو هم نمیکنم به من کمک میکنی.
خدایا شکرت به خاطر قدرت شجاعت و اعتماد به نفسی که دارم.
بدرود تادرودی دیگر
به نام خداوند بخشنده و هدایتگرم
سلام به تک تکِ اعضای خانواده ی صمیمیِ عباس منش، از استاد و مریم جان گرفته تا همه ی بچه های سایت.
استاد جان دوست دارم تو این کامنت مستقیم با شما صحبت کنم و از احساسِ قلبیم نسبت به شما بنویسم:
استادِ خوش تیپِ ما، با قلبم بهتون افتخار کردم که سَرِ مبارک و زیباتون رو دیدم تو این فایل بدون کلاه، اینکه چقدر راحتین، هر طوری راحتین هستین، این اعتماد به نفس و عزت نفسی که ساختین هر بار بیشتر و بیشتر برای خودتون، واقعا تحسین برانگیزه.
در ظاهر دارم فایل سفر به دور امریکا میبینم.
ظاهرش اینه نعمتِ این فایل، توجه به زیبایی ها و نکات مثبته که هست و حالمو عالی تر میکنه.
اما این تازه یه امتیاز و جایزه ی این فایله.
کلی جایزه دیگه هم هست:
از تو صحبت هاتون و تماشای ویدیوها، نکات مهم در مورد عزت نفس دریافت میکنم.
نکات مهم در مورد روابط خوب دریافت میکنم.
نکات مهم در مورد اعتماد به نفس دریافت میکنم.
نکات مهم در مورد فراوانی دریافت میکنم.
نکات مهم در مورد سلامتی دریافت میکنم.
نکات مهم در مورد توحید دریافت میکنم.
و …
فایلهای شما چند بعدی هستن همیشه.
موفقیت در همه ی زمینه ها، نامی است شایسته برای سایتِ شما.
استاد جان یه موردی رو متوجه شدم درباره اعتماد به نفس شما:
چون دارم از اول میبینم سفر به دور امریکارو، شما رانندگی با RV رو تجربه کردین، الان هم با ترک کمپر…
قبلا در مورد شما اشتباه برداشت میکردم…
حس میکردم شما که موفقین، شجاعین، اعتماد به نفس دارین، کارهای مختلف رو تجربه میکنین و …
از اول همینطوری بودین، یعنی سختتون نیست، همه چیز براتون آسونه. جلوی دوربین دارم میبینمتون که کلی کار انجام میدین و خب بلدین دیگه، عین آب خوردن…
بعدها که مدارم بالاتر رفت تازه درک کردم اتفاقا شما هم ترس دارین، اما با ترس مقابله میکنین و میرین تو دلش و تجربه جدید خلق میکنین…
این یعنی اعتماد به نفس
یعنی بهبودگرایی به جای کمال گرایی
یعنی میترسم، ولی میرم تو دلش، چون خدا کمکم میکنه سفت و محکم میرم جلو.
همین رانندگی با آر وی رو بعدا تو یه فایلی شنیدم که اولش سخت بوده، استرس داشتین تو کنترل ماشین به این بزرگی و …
ولی تجربه کردین و یاد گرفتین و اتفاقا همین تجربه ها هر بار شما رو قوی تر و بزرگتر کرده.
اعتماد به نفستونو بیشتر کرده…
اصطلاحا دست به آچارتر شدین…
یاد دِرون بچه های فراوانتون و تجربیاتتون افتادم.
یادِ تجربه قطع کردن و هرس کردن درختان پردایس افتادم.
یادِ نجاری هاتون افتادم، یادِ ساختِ خونه های مرغ و خروس و بوقلمون ها …
یاد اینکه چقدر به ایالتهای مختلف آمریکا سفر کردین در حالیکه نه تجربه و نه شناختی داشتین نسبت بهشون…
شما تو مدارِ هدایت هستین، تو هر زمینه ای هدایت میخواین، هدایت میاد، شما چشم میگین و عمل میکنین.
تحسین برانگیزین برای تک تک کارها و تجاربتون.
هر چی تعهد بالاتر باشه تو عمل کردن به اینان، نتایج بهتر هم طاهر میشن.
هر کدوم مون اندازه ی تعهدمون جواب میگیریم نه کمتر نه بیشتر.
این عینِ عدالته.
الهی شکرت.
شما به محضِ تولد که با این توانمندی ها به دنیا نیومدین، شما چیکه چیکه خلق کردین همه این توانمندی هارو.
ذهنِ فراموشکار یادش میره قبل رو، مسیر رو، و فقط نگاه میکنه به میوه و الان، یادش میره چی بوده چی شده…
و باید سپاس گزار بود برای چیکه به چیکه ی تغییرات.
همین سپاس گزاریِ دائم و نان استپِ شما، منو شیفته ی شما میکنه.
که این انسان چقدر در برابر خداوند سرش پایینه، چقدر اعتبار همه چیز رو به خدا میده، برای همینه که سرتون پیش بقیه همیشه انقدر بالاست…
این سر پایین انداختن در برابر خدا رو از شما شنیدم و بهتر درک کردم مخصوصا تو فایل گربه چکمه پوشِ 2.
چقدر وجودِ شما تو زندگیم ارزشمنده.
چقدر برای من و یه عالمه آدم دیگه نور آوردین تو زندگی هامون.
شما با آموزش هاتون، خیر در دنیا و آخرت رو برای خودتون خلق کردین، خدمتی که میرسونن خیلی ارزشمنده…
چون دارین بنیادین و به صورت تغییرات شخصیتی و پایدار بهمون کمک میکنین…
شما ماهی نمیدین دستِ ما، ماهیگیری رو یادمون میدین.
برای همین شما بسیار بسیار الگوی شایسته ای هستین برای من.
هم شما هم شاگرد ممتازِ کلاستون، مریم جانِ شایسته که خودش یه پا استاده برای ما.
به قول و لحنِ عادله جان تو فایل گفتگو با دوستان:
استاد عاشقتونم
همین و دیگر هیچ…
خدایِ نازنینم، شکرت برای حضورت در زندگیم هر لحظه، هر ثانیه، قبلاً، الان و بعداً
بنام خداوند مینو سرشت
سلام گرم دارم خدمت نازنین خواهرم
مرسی که با قلب زیبات و با اون حس قشنگت برام نوشتی .
چقدر زیبا
چقدر زیبا
چقدر لطیف
چقدر قشنگ
حالا که اینطور شد .
منم شما رو بی نهایت
و از صمیم قلبم دوست دارم
اندازه اون حس قشنگت
اندازه ی پلک زدنات
میخامت و بهت عشق می ورزم.
اینقدر زیبا نوشتی
و با اون حس قشنگت
من هنوز هنگم و مات موندم.
اینجوری نکن .درست نیست . (جهت شوخی )
در پناه اون الله مهربان
و اون رفیق همیشگیت باشی .
منم با صدای بلند که تمام بچه های سایت بفهمن.
دوست دارم و عاشقتم
سلام مرد توحیدی …ای جونم سریال سفر به دور امریکاااا خدایا شکرت چقدر لذت بخشه شغلت بخشی از وجودت باشه نتونی از خودت جداش کنی هم تو خونه شغلت باهات باشه هم تو سفر و هم همجا الهی شکرت برای این آزادی زمانی و مکانی همون خواسته ای که امشب داشتم در موردش صحبت میکردم و الان با دیدن این فایل خداوند مهر تایید منو بر خواستم زد که میخوام اینقدر آزادی زمانی و مکانی داشته باشم و اینقدر استقلال مالی داشته باشم که هر جای این جهان باشم شغلمم باهام باشه و بخشی از وجودم باشه و لذت ببرم …خدایا شکرت استاد به نک تک خواسته هاش رسیده و بی نیاز ه و پر شده الهی شکرت چقدر شما استاد عزیزم الگو عالی هستین برام هر وقت میخوام دنبال الگو باشم اصلا نمیتونم چون شما از همه لحاظ الگو هستین از لحاظ موفقیت از لحاظ سلامتی از لحاظ ثروت از لحاظ آگاهی از لحاظ کنترل ذهن از لحاظ یکتا پرستی از هر لحاظی و بقول شما هر کسی اگر تمرکزش روی خودش باشه برای دیگران هم الگو خوبی میشه دقیقا این اتفاق برای شما افتاده الهی شکر برای وجود با ارزشت
استاد عزیزم از صمیم قلبم دوستون دارم و مشتاق اینم در زمان و مکان و موقعیت وشرایط مناسب به راحتی و به شادی و باعزت ببینمتون ….به زمانبندی خداوند فرمانروای کیهان شکی ندارم و این خواسته اجابت خواهد شد…
خدایا شکرت چه گوشت هایی تمیزی دارم میبینم در این فروشگاه بی نظیر هم تمیز و هم تازه و هم با نظم الهی شکرت حال میده استاد کباب کنی لری خالی خالی بزنی بالا….
چقدر قیمت خریداتون هم خوب بود 167 دلار خدایا شکرت برای این همه فراوانی که هر لحظه وارد زندگیون میشه…در مورد اون داستان آدم فضایی ها توضیح دادید من به شرک پی بردم که وقتی تنها قدرت کیهان رو خدا نبینیم چقدر راحت قدرت به آدم فضایی و جن و شیطان میدیم ،همچیز خداوند است و تنها قدرت و تنها فرمانروای کیهان خداوند است …ما خلیفه خدا بر روی زمین هستیم خدایا شکرت اینها رو میدونم دیگه نمیتونم قدرت به چیز دیگری بدم اگر آدم فضایی هست اگر هر چیزی اون ما هستیم که آسمان و زمین به تسخیر ما در امده الهی شکرت از این اگاهی خداوند حجتش را بر ما تمام کرده اخ چقدر قلبم اروم میشه با این باورها الهی شکرت….
اره استاد نباید هر حرفی رو پذیرفت باید بهش فکر کرد چون راحت تبدیل به باور میشن…بقول الله مومنان کسانی هستن که می اندیشند….
عاشقتم مرد توحیدی ممنونم فایل آماده میکنی میزاری برامون دووووست دارم