سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 198

به نام ربّی که پاسخ است

سلام سیدعلی جان

نشانه!

دیشب که فایل نشانه ام رو تو سایت دیدم، مناظر طبیعت بود از، سفر به دور آمریکای قبلتر، و اونقدر روحم رو لطیف و رقیق و دغدغه هام رو حقیر کرد که گفتم من از این به بعد باید فایل هایی که عظمت خلقت خداوکد رو نشون میده رو ببینم. مثل ویدیوهایی از ستاره ها و کهکشان ها، طبیعت عظیم و… این باعث میشه دغدغه هام رو یادم بره و بگم تو این عظمت جهان، تو نگران چی ای بابا! این همه زیبایی… تو تو روتو کردی سمت نگرانی؟ مگه شاهکار رو نمیبینی؟! آخه جای اون فکرای چرتو پرت میمونه؟! و من که بعد فایل دیشب به این نتیجه رسیدم که باید بیشتر همچین فایل هایی رو ببینم،متوجه شدم چرا خداوند در قرآن انقدر به تفکر و تعقل تو موارد خاص اشاره کرده، مثل اومدن شب و روز و کلی چیز دیگه.تفکر تو عظمت خلقت. برای اینکه افق دیدتو وسیع کنه و یه ویژن جدید بهت بده، یه ویژن بزرگتر. و الان دیدم که شما تو یوتیوبتون فعالیتتون نشون دادن زیبایی هاست. پیداتون میکنم اونجا

خدایا شکرت.

گاهی وقتا میگم یعنی میشه تموم شه این وضعیت؟ تموم شه این افکار؟ تموم شه این وابستگیه؟ یه جوری که خود الانم رو دیگه نشناسم؟ همونطور که استاد میگه… و الان که نوشته بودید بعضی وقتا میگید من همون علی ام؟! چـــــقدر ایمانم رو قوی تر کرد و در نگاهم ساده شد که بله، میشه. حتما میشه اگر تو هم متعهدانه به شنیده هات عمل کنی.

سپاسگزارم سیدعلی عزیز.

به نام پروردگار زیبایی ها

اسدالله جان سلام

وقتی کامنتتون رو خوندم، تو صفحه وب آهنگ رو پخش کردم و با لبخند متن شما رو میخوندم. سپاسگزازم بابت این ایده باحال.

من خودم به شخصه از اون سفر 10 روزه ای که میتونید توش هرچی بخواید خرید کنید واقعا ذوق کردم

هنیئا لکما این پاداش.

حتما از سفرتون برامون بنویسیدانشالله که کلی بهتون خوش بگذره.

فهیمه عزیزم سلام

سپاسگزارم بابت همه ی عشقی که تو کامنتت بهم دادی، چقدر ماه و مهربونی و چقدر زیبا تحسین کردن رو یاد گرفتی عزیزم. فهیمه جانم، وقتی بیدار شدم، حس و حالم به خاطر خوابی که دیده بودم بد بود، و به دنبال اون، یک فکر منفی دوباره با نجوای دیگه ای اومد!شاید قضیه فلان بود…! و من حالم داشت بد میشد! داشتم دوباره وارد بازی ذهنم میشدم! حسم بد شد… الله اکبر از اینکه استاد میگن فایل هارو بارها و بارها و بارها گوش بدید! من یک تکه از فایل قسمت اول دوره عشق و مودت رو که درباره منفی بافی ذهن اسناد صحبت میکنن بریدم و روی ریپیت گوش میدم. حالم داشت از فکره بدمیشد که حدا شروع کرد باهام حرف زدن، قلبم شروع کرد حرف زدن،گفت این فکر منفی که از اول منتفیه! دیگه این آپشن جدید که ذهنت درآورده که کلا منتفیه. چون اصل اون فکر چرته. و اون لحظه فهمیدم که باید بیشتر رو خودم کار کنم و اون فکر رو بنویسم با تمام جزئیات از این کار فرار نکنم(یکی از راهکار های رهایی از افکار منفی). و یکم اروم تر شدم، فقط یکم… و بعد صدای استاد تو گوشم اومد،« ذهن ما همیشه میخواد توجه کنه به نکات منفی، میخواد بدترین چیزها رو ببینه، بدترین اتفاقات رو پیش بینی بکنه،ذهن میخواد این کارو با من بکنه، اما این منم که باید آگـــــــــاهانه، تلاش کنم که ذهن و رحمو باهم هماهنگ کنم….» و اروم ترررر شدم و اومدم فایل رو پخش کردم«… این دوتا رو بهم نزدیک کنم، این کاریه کا من باید انجام بدن نه کاری که ذهنم دوست داشته باشه انجام بده.ذهن همیشه میخواد بدترین حالت هارو بیبینه! اما من باید تلاش کنم، همت به خرج بدم که آگاهانه نکته توجه ذهنم رو از روی بدترین چیزها بیارم رو چیز یکم بهتر که حالم یکم بهتر بشه.باید آگاهانه به جای اینکه اجازه بدیم ذهنمون بدترین مسایل رو برامون رقم بزنه، خودمون آگاهانه روی ذهنمون کار کنیم، شاید اولش خیلی سخت باشه که نقطه توجه دهن رو از روی بدترین چیزها برداری، خصوصا اگر ذهن بیمارگونه ای داشته باشید مثل گذشته من تغییرش خیلی سخت باشه،اما ممکنه،میشه و جواب میدهد و ذهن کم کم رام میشه هرجی افسارش رو بیشتر دستت بگیری… و جهان نتایج جدیدی بهمون نشون خواهد داد. نتایجی که با افکار و توجهات و باورهای جدیدمون هماهنگه.» و اروم شدم و تو دام نیفتادم…خدایت شکرت که هدایت میکنی، که دستنیگیری و نمیزاری فرو بریم تو باتلاق افکار منفی. نشستم گفتم خب چیکار کنم؟ برم یه سر سایت! اومدم و اون نقطه آبی آسمانی و دل انگیز رو کنار پروفایلم دیدم، درحالی که اصلا انتظار نداشتم.و کامنتت رو خوندم. و لبخندم بود که لحظه به لحظه عمیق تر میشد و همون قلبم بهم یاداوری کرد که این پاداش. این پاداش کنترل ذهنه. چون من هربار که یه فکر بهم حمله میکنه و من ذهنم رو کنترل میکنم بعدش پاداش میگیرم و قلبم بهم میگه این پاداشته. و بعضی وقتا من بخاطر اون پاداش ذهنم رو کنترل میکنم انقدر که برام جذابه (‿)

فهیمه مهربانم ازت سپاسگزارم که انقدر زیبا نوشتی ک باعث شدی خودم هم دوباره برم تو صفحه ام و از چشم های زیبای تو خودم رو تماشا کنم.پروردگار به این چشم های زیبابین نور ببخشه (‿)