استاد شما بسیار تحسین برانگیزید که تواین سن تقریبا میشه گفت نصف بیشتر کره ی زمین رو سفر کردید و جز زیبایی خدا چیزی بهتون نشون نداده.
وقتی شمارو با آدمای هم سن وسالتون توی فامیلمون مقایسه میکنم میفهمم که چقدر شما متفاوت از اکثریت جامعه هستید. اون طرز فکرتون رو کاملا متفاوت از بقیه آدمها کردید و چه عادلانه خداوند با توجه به ایمانوافکاروتعهده هرکس پاسخ میدهد. استاد جان چقدر عالی تمرین ستاره ی قطبی رو اول صبح انجام میدید و هردوتون هم پایه ی همدیگه، فرکانس تون رو روی خوبیهای دورو اطرافتون تنظیم میکنید و چقدر خوب اتفاقاتوشرایط همسنگ با کانون توجه تون رقم میخوره و خداوند دقیقا به جایی هدایتتون کرده که اون آدما هم درست مثل شما به تمیز بودن اهمیت میدن و طبیعت رو تمیزتر از اون چیزی که تحویل گرفتن تحویل میدن.
استاد جان شما تو سفرهاتون اونقدر با خودتون در صلح هستید که هیچوقت ندیدم که بگید آب و هوای فلان منطقه جالب نیست،یا بگید منطقه ی کویری رو دوست ندارم و …
شما نقطه ی کویری، سرسبز، کوهستانی، هررر نوع پوشش آب و هوایی که داشته باشه رو با عشق تجربه کردید و از هر منطقه ای بخوبی یاد کردید. چقدر این ویژگیتون رو دوست دارم و خیلی علاقه مندم که من هم این ویژگی درونم به صورت بنیادین رشد بدم.
چون قشنگ میفهمم این ویژگیم، پاشنه ی آشیلمه. اگه بهترین جا هم سفر کنم و از نکات مثبتش تعریف کنم دست آخر میگم ولی این ویژگی منفی هم داشت… اما چیزی که من از شما میبینم این نیست که هم جنبه ی مثبتش رو بگید و در کنارش جنبه ی منفیش رو هم به زبون بیارید.
چقدر خوب میتونید ذهنتون رو کنترل کنید وقتی که دیدید هنوز ویزیتور سنتر بسته است، چیزی که من تازه از شما یاد گرفتم که حتی تو این موقعیت هم نخوام بی دلیل از کوره در برم و سریع خودمو به یک چیزی مشغول کنم که ذهنم نخواد برا خودش اسمون ریسمون ببافه. مثل الانِ مریم جان که شروع کرد به دیدن اطلاعات راجب اون پارک و تعریف کردن از هوای بی نظیر اون محیط
تحسین میکنم اون خانم مسئول رو که با تمیز نگه داشتن سطل زباله ها کمک میکنه فضای اونجا مرتب و تمیز بمونه.
تحسین میکنم استادم رو که از هر موقعیتی استفاده میکنه برای اینکه یک انرژی عالی به تک تک سلولهای بدنش برسونه. استاد ماشالله به این همه عضله های هیولایی که ساختید واقعا که بسیار تحسین برانگیز شد و چقدر عالی دارید پیش میرید
چقدر این قسمت رو دوست داشتم که اومدن دوران قدیم انسان ها را به صورت مجسمه در آوردن و قشنگ به نمایش گذاشتن که از چه شرایط و با چه خونه هایی، الان بشر به این حد پیشرفت اقتصادی و … رسیده.
خدای من چقدر بعضی از شکل خونه ها شبیه خونه های مناطق ایران خودمونه. اون خونه هایی که سقف خونشون حیاط خونه ی دیگست. خیلی برام جالب بود مجسمه هایی رو اینقدر طبیعی درست کرده بودن قشنگ اون شرایط قدیم رو بهتر میتونستم احساس کنم
چقدر اون مدل گردنبند رو دوست داشتم که مریم جان برای دوستاشون انتخاب کردن، اون هم به عنوان هدیه،خدای من خوشبحال اون دوستانی که میخوان این هدیه های ارزشمند رو از شما دریافت کنن.
استاد اون موقع که وارد تونل شدید چقدر حسش رو دوست داشتم که ازون دور داشتیم به نور بیرون از تونل نزدیک میشدید انگار یک حس روحانیی یک لحظه بهم دست داد.
مریم جان اینکه گفتید استاد تو یوتیوب راجب نشنال پارکها اطلاعات زیادی کسب میکنه، واقعا چقدر دوست دارم این ویژگی استاد رو،که خیلی عالی راجب یک مکان اطلاعات کسب میکنه و وقتی که میخوان راهی سفر بشن دیگه رودوش خدامیشینید و اجازه میدید اون خودش هدایتتون کنه به جایی که براتون بهتره.
اینکه گفتید آدمای ویزیتور سنترا با عشق و با حوصله به سوالاتون جواب میدن، واقعا که چقدر تحسین برانگیزن. این نیست که بگن ما کلی اطلاعات رودرو دیوار براتون چسبوندیم برید اونا رو بخونید.
وقتی که باورت این باشه که درجهان آدمهای خوب و مهربون هست و خودت هم این ویژگی رو درونت رشد بدی ،جهان لاجرم هدایتت میکنه به آدمای فوق العاده و مهربون
سپاسگزارم از شما مریم جان که انقدر عالی، دوره ی تکامل رشد و گسترش انسان رو از جوامع ابتدایی تا به الان برامون توضیح دادید:
اینکه چطور ظرفهای سفالی رو با ذهن خلاقشون هربار یک شکل جدید به سفالهامیدادن و رنگ میکردن،اینکه بیشتر ابزارشون با سنگ بوده،و خیلی جالب تر اینکه از پربوقلمو لباس درست میکردن،و با انتهای پرهای اونها سوزن خیاطی و میل قلابی درست میکردن.
واقعا که خدا هم با توجه به شرایط شون بهشون ایده الهام میکرده. چقدر این موضوع بهتر برام جا افتاده که ایده های الهامی همیشه با شرایط حال حاضرت تطابق دارد نه کمتر ونه بیشتر.
خیلی خوب وعالی در مورد تکامل انسانهای نخستین تا به الان برامون توضیح دادید و اینکه چقدر انسان میتونه قوه ی خلاقیتش رو به کار ببنده و خودشو به حدی از رشد و پیشرفت برسونه که هم خودش خوب زندگی کنه و هم جهان رو جای بهتری برای زندگی بکنه.
واقعا که خلاقیت و ایده ی کارساز یک آدم چقدر میتونه چندین هزار نفر دیگه رو در آسایش بگذاره و از همه مهمتر چقدر میشه در کنار اون ایده پولسازی کرد
چقدر ازین موزه درس گرفتم که واقعا انسان چقدر هربار ونسل به نسل به دنبال بهبوده و همیشه دوست داره که با باوره “چطور ازین بهتر” خودش و دنیای اطرافش رو بهبود بده.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 199419MB22 دقیقه
با نام و ذکر رحمت خدا
سلام بر دو استاد گرانقدرم و درود به همه دوستانم
خدایا تویی که به ذهن من روشنی می بخشی تا با توجه به نشانه هات درس بگیرم و تکرار کنم و بنویسم. ازت سپاسگزارم.
خدایا ازت سپاسگزارم که همین الان که تابستونه در نقطه ای از جهان خنکای دم صبح دمای هوا رو به زیر 10 درجه رسونده و آفتاب زرافشانش اومده که قدرت نمایی کنه ولی مشیت الهی بر این قرار گرفته که این منطقه کوهستانی جوری تکامل پیدا کنه که زیر آفتاب ساعت 7:35 صبح فقط 11 درجه باشه.
نسیم خنکش صورت بندگان قدرشناس رو نوازش میکنه. اون نازنین بندگانی که دل رو با عشق و اطمینان به طبیعت بکر زدن و طبیعت هم بستر امن و آرومی برای خواب ناز و طولانیشون شد. الهی شکر….
الهی ازت سپاسگزارم که قوانین ثابت و بدون تغییری در جهان وضع کردی که طبق اون خودت هر شخصیتی بسازی جهان هم در مقابلت سر خم میکنه و همون بُعدش رو نشونت میده. وقتی تمیزی و پاکیزگی رو انتخاب کنی فقط چشمات پاکیزگی رو می بینه.
من فکر می کنم طبق حرفهای استاد درباره قوانین الهی این پاکیزگی در مورد ذهن هم صادقه. هرچقدر افکارت رو پاکسازی کنی، سعی کنی زباله وارد محیط ذهنت نکنی و همیشه جارو به دست آماده باشی یواش یواش به محیط ذهنی و اجتماعی هدایت میشی که آدمها و شرایط ذهن پاکتر و زبان پاکیزه تری دارند. وقتی زبانت رو عادت بدی به حرفهای مودبانه و پاکیزه دیگه کسانی هم که آشغال از دهنشون خارج میشه جلوی تو کم میارن و ناخودآگاه مودب میشن. من این رو به چشم دیدم و تجربه کردم. و خوشحالم که تونستم تا حدودی بهش عمل کنم. چه پاکیزگی محیطم. چه ذهن و افکارم (که البته هنوز خیلی جا داره تا آشغالها از زیر مبل و فرش خارج بشه) و چه پاکیزگی زبان و گفتارم.
$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
در مورد آفتاب اول صبح گفتم، دوست دارم این نکته رو اضافه کنم که به نظر من نور خورشید صبح و انرژیش فرق داره با خورشید عصر. رنگش فرق داره. نمی دونم چطور، باید در موردش تحقیق کنم ببینم نظریه ام درسته یا نه ولی حس می کنم طراوت خورشید تازه دمیده بیشتر و رنگش لطیفتره.
ای جااااانم به قدرت عضلات استاد خوش تیپم! ماشالله هزار ماشاالله چه شنا زدنی! چه استفاده بهینه ای از وقت انتظار! مریم جان توجه به زیبایی های اطراف، استاد هم ورزشک (که واسه خودش به اندازه یه اردوی تیم ملی آمادگی بدنی می خواد) و اینم بگم بدون نفس نفس زدن!!!!!!!! Nothing but Excellent
$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
بریم سراغ Native Americans
چقدر هنرمندانه این ویزیتور سنتر طراحی و کار شده بود. واقعا از تک تک مجسمه ها و ماکت ها لذت بردم. حتی حالتهای چهره و فشاری که موقع کار کردن بهشون وارد میشده هم قابل لمس بود. مشخصه که افرادی که کمک کردن تا این فرهنگ مجسم و ملموس بشه تمام جزئیات رو در دلشون حفظ کردن و فرهنگشون انقدر براشون با اهمیت بوده که تونستن این احساسات رو به هنرمندان مجسمه ساز منتقل کنن و این مجموعه ساخته بشه.
چقدر من عاشق موزه گردی و دونستن درباره ردپای پیشینیان هستم و خدا منو هدایت کرده به اینجا که مریم جان با آب و تاب از معماری و روند تکاملی این مردم صحبت می کنه و من نوش جان می کنم. الهی شکر.
این روزها تو تا کلمه ای که خیلی داره واسم از همه جا تکرار میشه کلمه خلاقیت و تکامل هست. احساس می کنم دقیقا چیزیه که بهش نیاز دارم و خدا داره برام فریادشون میزنه.
اول خونه های سنگی. بعد کمک گرفتن از سنگ ها به عنوان ابزارهای اولیه. بعد خلاقیت و تراش دادن سنگها برای خوش دست کردن ابزارها. بعد خلاقیت برای دوزندگی و پارچه بافی. تکامل در ساخت ظروف و ابزارهای نگهداری مواد غذایی. بعد که نیازها برآورده شد ورود به عرصه هنر.
یعنی زمانیکه نیاز تامین میشه و یک حالت آرامش و شادی در وجود آدم شکل می گیره ذوق هنریش گل میکنه. حالا نکته اینجاست که اگر از همون اول به هدایت الهی ایمان داشته باشی و بدونی کاری که داری انجام میدی هم میتونه باعث شادی و آرامشت بشه و هم تو رو رشد میده و در کنارش نیازهات رو هم برآورده میکنه، میتونی از همون ابتدا از هنر و خلاقیتت هم بهره ببری. یعنی عشق کنی و کار کنی. یعنی کار کردنت همون تفریحت باشه و همزمان منبع خیر و برکت و ثروت نیز هم…..
انسان به قول مریم جان میتونه به جایی برسه که حتی صخره ای به اون بزرگی رو به تسخیر خوش دربیاره. شهرکی زیر صخره ساخته بشه که تو و خانه و کاشانه ات رو از گزند باد و بارون در امان نگه داره. همه قبیله در پناه همدیگه و در خدمت همدیگه.
حالا من باید چه درسی از این موضوع بگیرم؟ فقط ببینم و تحسین کنم و رد شم؟ نه. من باید بنویسم و فکر کنم و در اطراف خودم دقت کنم. چه مشکلی هست که میتونم با استفاده از امکانات موجود در طبیعت اطرافم حلش کنم؟
این روزها که از کار قبلیم دست کشیدم، فقط ذهنم متمرکز شده روی خلاقیت، شروع از صفر و تکامل، ساده گرفتن انجام کارها و ایده های ساده حل مسائل و ثروت آفرینی. و خدا خودش شاهده که داره از در و دیوار برام ایده و نشانه می ریزه…. مثل نشانه دیروزم که فایل سفرنامه خانه کافمن بود. مثل فایل امروز که مراحل تکامل بومی های امریکا رو نشون میده که از صفر رسیدن به به تسخیر درآوردن صخره به عنوان سرپناه شهرکشون و انواع و اقسام ابزارها و ظروف و هنرمندیهاشون.
من این رو باور می کنم چون کسانی که زودتر از من این مسیر رو رفتن (استادم عزیزم و مریم نازنینم) دارن میگن ذات آدم خلاقه. چون همه زیست شناسان و روانشناسان و جامعه شناسان همیشه گفتن و انسان در عمل ثابت کرده که خلاق و مبتکره. به قول استاد نیازی به قسم حضرت عباس نداره. هر کسی هرجایی گیر افتاده باشه و خطر رو لمس کرده باشه حتی اگه خودش رو نادانترین و خنگترین آدم روی کره زمین فرض کرده بوده باشه، اما در یک لحظه برای نجات جون خودش یا عزیزانش بصورت ناخودآگاه کاری کرده که از مهلکه نجات پیدا کنه. پس منم یکی از همین بنی آدم هستم که فرقی با هیچکدوم از همنوعانم ندارم و قطعا لحظه تیک خوردن خلاقیتم در مورد کسب و کارم میرسه و من از الان براش تو دلم جشن گرفتم.
اینها برای من نتیجه است. یعنی من دارم ریشه هام رو در زمین سفت می کنم و حتما حتما حتما روز شکوفایی و گل و میوه هم میرسه. همونطور که در موارد دیگه مثل روابط و معنویت و عزت نفس برگ و گل هم دیدم روی ساقه هام. الهی بی اندازه شکرت.
$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
دل مهربون و معرفت مریم خوشقلبم رو بنازم که برای دوستانش هدیه های نفیس تهیه کرده. یک تیر و چند نشون! هم ابراز عشق و رفاقت به دوستانش که توی سفر هم به یادشون بوده. هم ایجاد حس خوب در خودش و هم گسترش جهان از طریق خرید از صنایع دستی یک منطقه و بردن به مناطق دیگه. انتقال این حس زیبا به قلبهای بیشتر. و البته کمک مالی به صنعتگر و فروشنده. دمتون هم گرم. خدا به مالتون برکت بده.
استاد گل نازنینم هم که دیگه نگم…. عشق خالصه. عاشق روحیه جستجوگرتون هستم استاد که به کم قانع نمی شید و از همه جا اطلاعات کسب می کنید و همین موضوع یکی از دلایل تفاوت فاحش شما با دیگرانه. ته همه چیز رو درمیارید و من باید این عضله رو در ذهنم تقویت کنم با الگوگیری از شما.
الهی شکر که کارمندانی در جهان هستند که از تکرار کارشون خسته نمیشن و با عشق و حوصله با ارباب رجوع برخورد می کنن. چقدر آدم احساس ارزشمند بودن پیدا می کنه وقتی میتونه خدماتش رو با تمام وجودش برای مشتریش ارائه بده و مشتری اینجور راضی برگرده. گل راضی بلبل راضی!!! البته 100 درصد اطمینان دارم که انرژی سفید و زلال اون مسافران دوست داشتنی هم هست که وجه خوب اون کارمندان رو برانگیخته میکنه. آخه کیه که با استاد خوش مشرب ما برخورد کنه و عاشقش نشه؟
الهی شکرت برای این آگاهی ها و درس های امروز
سلام سعیده نازنینم. سلام عسل دهان و شکربیان
درود به قلب شکفته شده ات. درود به خیسی چشمان خداجوت
عزیزدلم شما مرتبط ترین فرکانسها رو با این فایل فرستادی. شما به اصل اشاره کردی.
شما به نور توجه کردی و این قانون جهانه که از هر نشانه ای درسی بگیری برای رشد خودت و نتیجه اش قطعا دو سر که چه عرض کنم هزار راه سود و خیر مطلقه.
سعیده نازنینم، حس می کنم داری کم کم و دونه دونه وزنه های بسته شده به بالن ذهنیت رو رها می کنی تا این بالن اوج بگیره. داری با شادی قلبیت پرواز می کنی به سمت خواسته هات. همونطوری که من دارم حسشون می کنم برای خودم. شک ندارم که مسیرم درسته و نیاز دارم بزرگتر بشم تا قدم برسه به دستگیره در که بازش کنم.
تو هم داری هی سبدت رو پرتر می کنی و این داره در جهان دیده میشه. به قول حافظ ثبت است در جریده عالم دوام ما. به اندازه دانه خردلی که رشد کنی کرام الکاتبین ثبتش می کنن و اثری ازت در جهان باقی میمونه که فقط چون ما یک بعد محدود جسمانی داریم نمی تونیم الان به چشم ببینیمشون. ولی همین الان در زندگیمون حضور دارند.
من خیلی دلم برای همه مون روشنه و از معبودم تمام قد سپاسگزارم بابتش
عاشقتم که با توحیدت هر قلب آماده ای رو به تکاپو میندازی. به قول همون آیه ای که اول کامنتت نوشتی پوستها چروکیده میشه و دوباره با هدایت الهی آروم میشه. به قول خودمون مورمورمون میشه. موهای تنمون سیخ میشه و این از قلب خودت برمیاد. از توجهت به نور الهی. خدا پشت و پناه قلب مهربونت رفیق
سلام به شما فهیمه عزیز و بامحبت
متشکرم از نگاه قشنگت به اونچه که خدا به قلب من جاری میکنه. من از خودم هیچی ندارم و خودم می دونم که هنوز سراپا نقص و اشتباهم. منتهی می دونم که این راه درسته و اگر تلاشم رو نکنم که بیشتر و بیشتر این آموزه ها رو عمیق کنم ره من به ترکستان ختم میشه.
بابت دعای قشنگت متشکرم و برات از درگاه خدای روزی رسان روزی نور و برکت و نعمت فراوان آرزو می کنم. و البته تندرستی.
سلام به شما آقای بساطیان عزیز و بزرگوار. شما همیشه لطف و محبت داشتید به من و خدا سپاسگزارم بابت این جریان محبت که در فضای سایت جاریه و انشعابی از اون به من هم میرسه.
خدا براش کاری نداره که از بی نهایت طریق بندگانش رو هدایت کنه. این خدا نیست که محتاج ستایش باشه چون در ذاتش صمد هست. این ماییم که نیاز داریم از طریق دستان خدا هدایت بشیم و این ماییم که محتاج ستودن رب العالمینیم.
این ماییم که ممکنه دست پروردگار بشیم برای روزی رسوندن به بنده اش.
در هر صورت همیشه به اونچه که از جانب الله از خیر میرسه فقیریم. و من لذت میبرم از این محتاج بودن به قدرت مطلق جهان.
خداوند شما رو سیراب و راضی کنه از خیر و نعماتش.
سلام و سرسلامتی به شما فائزه جان. چه صورت زیبایی و چه لبخند دلنشینی دارید.
متشکرم از حسن توجه شما و خدا رو شکرگزارم که به واسطه بندگان خوشقلبش به من روزی میرسونه و سیرابم میکنه.
خیلی دلم میخواد تمام حرفهایی که به زبونم میاد رو بصورت عملی انجام بدم. از بعدازظهر یه ضرب المثل داره تو ذهنم میچرخه: ز عمل کار برآید به سخندانی نیست. واقعا از خدا میخوام که کمکم کنه و منو به مسیری هدایت کنه که تمام این آموزه ها رو در عمل پیاده کنم و اون موقع است که میتونم با افتخار سرمو بالا بگیرم و بگم یکتاپرستم. موحدم. خاضعم. سپاسگزارم. باایمانم.
از خدا برای همه مون توحید عملی آرزو می کنم و باز هم شما متشکرم بابت لطف و مهربونیتون.
سلام سلاااام و صد سلام به دوست خوبم فهیمه پژوهنده مهربون و گل.
ازت متشکرم و به وجودت افتخار می کنم. شما لبخند عمیقی رو روی لبم نشوندی و شبم رو روشن کردی. می دونستی اسم و فامیلت خیلی خیلی برازنده و پرمعنیه؟ فهیمه: دختر فهمیده و باکمالات، کسی که درک بالایی داره
و پژوهنده هم که دیگه نیاز به توضیح نداره.
یعنی عمدا هم بخوای از مسیر درست خارج بشی اسم و فامیلت اجازه نمیده. قدرشون رو بدون!!!
فهیمه جان خیلی خیلی امیدوارم به دریافت هدایت الهی و مطمئنم میتونم اثر شگفت انگیزی روی گسترش جهان بگذارم. فقط نیاز دارم پا بگذارم روی ترسهام. برم تو دل ناشناخته ها. نجوای ذهن هشداردهنده و ترساننده رو خاموش کنم و موتور ایمانم رو روشن کنم. خیلی کامنتت دلمو روشن کرد و بهم امید داد.
برای شما هم در هر مرحله ای از تکاملت هستی خیر فراوان و روزی بی حساب آرزو می کنم. ان شاالله در مدار آسان شدن برای آسانیها بدرخشی عزیزدلم