سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 200

به نام خدای مهربان

سلام به خانواده ی بهشتیم

عاشق این عکس کاورتون شدم خفن های خوشتیپ

استاد همیشه با تاپ ترین مکان ها هدایت میشن و البته به امکانات انسانی و هدایتی هم مجهز هستند

برگ درختان داره سبز کم رنگ میشه که نشون از اومدن پاییز زندگیست

بازهم مکانی شگفت انگیزی که از تصور خلاق و تجسم تحسین برانگیز استاد به وجود اومده وسوار بر این تراک کمپر هیولا این فورد شگفت انگیز که احساس می‌کنم با استاد صحبت می‌کنه و میگه چطور ازم استفاده کن قرار کلی اتفاقات هدایتی و خوب ببینیم

همه چی به طرز رویایی عالی ،قشنگ،لذت بخش ،بهشتی ،چه کلماتی می‌تونه این شگفتی ها و مناظر توصیف کنه

به غیر این خدای مهربان که اینطور قشنگ هدایت می‌کنه چطور میشه با یک پیاده روی زیاد به یک مکان زیبا و درود افتاده و ناشناخته رفت و در همون ابتدا یک آگاهای دیگر در انتظارمون باشه

شجاعت این دختر خانم تحسین برانگیز واقعا و وقتی شجاعت وایمانتو نشون میدی انگیزه ای میشه برای دیگران و زمانی که لذت میبری مهم نیست که میخوای چیکار بکنی واگر قرار کاری بکنی تنها کافی انجامش بدی وقتی چند بار انجام بدی میبینی که شد و دیگه شجاع میشی حالا با الگو خیلی منطقی میشه برای ذهنت و بهتر میرسی به اون خواسته

باز هم زیبایی ها که تمامی ندارد خدایا شکرت

درس این داستان

ترس ها اجازه ی کاری را نمیدن،که منطقی برای اینکه خطر بفهمیم و با این ترس باعث میشه که قبل انجام کاری بررسیش کنیم مثل این زوج که قبلش عمق و امنیت آبو بررسی کردن والی اگه کسی این جاها نترسه همینطوری شیرجه میزنه و چون بررسی نکرده احتمال داره کم عمق باشه و آسیب ببینی بنابراین ترسیدن امری منطقیست که از تولد با ما بوده کل احساساتی مثل شادی و غم و ترس و شجاعت از همون ابتدای تولد با ما بودن اما الگو ها و محیط اطراف باعث شده که یک سری احساسات درونمون کم و زیاد بشه که نمونش در دوتا بچه میشه دید بچه ی کوچکتر الگوی خودش که فرزند بزرگتر هست میبینه و هرکاری که فرزند بزرگ انجام بده باشدت بیشتر ی انجام میده ،به خاطر همین استاد همیشه میگن واسه باور پذیری به دنبال الگوه هایی باشید که اون راهو رفتن و یا اون کارو انجام دادن و یا پریدن تو آب مثل همین دختر خانم که با شجاعتش آقا پسر داستان ما را تشویق میکرد

همه ی ما زمانی که با استاد آشنا نشده بودیم دارای یکسری احساسات بودیم از جمله احساس غم و ناراحتی و شکست عاطفی ،شکست مالی ،حتی خوشحالی و ترس حس دوری از معنویت و خدا و هر حال دیگر بودیم استاد که به عنوان الگو دیدیم واسمون باور پذیر شد و ذهن منطقیمون بعد از بارها و بارها گوش کردن فایل ها دیدن این سریال ها ،تمرکز برنکات مثبت و دریافت آگاهی ها گفت که آره میشه و به دنبال این شدن چقدر زندگیمون متحول شد در تمام ابعاد که هرکسی به اندازه ی ظرف خودش ،لیاقت خودش ،باور سازی خودش و عمل کرد خودش دریافت می‌کنه

خود من چند وقتی هست که تو یه دفتر جیبی اتفاقات خوب و معجزات زندگیمو می‌نویسم و هر زمانی که میرم بیرون اونا رو میخونم و شروع میکنم درموردشون صحبت میکنم با خودم وخدای خودم و اینطوری ذهنمو با این منطق ها بمباران میکنم بعدش خود به خود هر اتفاقی برام میفته متوجه میشم که خیره چون منطق پشتش هست و در جهت رشدم هر چیزی سر راهم قرار میگیره خیره

درس دیگه ای که از این فایل میشه گرفت این که بازهم برای گرفتن یک آگاهی خداوند در زمان و مکان مناسب استاد را قرار دادن تا این صحنه ها را ببینیم و انشالله که درس بگیریم و عمل کنیم

مریم عزیزم تحسینت میکنم شما نمونه ی یک بانوی شجاع و قهرمان هستین