سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 200 - صفحه 17

666 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    حسين روح نواز گفته:
    مدت عضویت: 1201 روز

    سلام به استادعزیزم خانم شایسته مهربان

    ودوستان عزیزم

    استادواقعاچه زمان جالبی اومدیدتوی این منظره ی بسیارزیبابه قول خودتون حتی ازسوییس هم زیباتره

    منم واقعاازاین مدل طبیعت خیلی خوشم میادترکیب کوهستان وجنگل و رودخونه

    البته اینم بگم عاشق طبیعت وکوهنوردی وجنگل نوردی هستم وتاالان کوه بسیارزیبای سبلان وگردنه بسیارزیبای حیران رورفتم که اونایی که رفتن میدونن چقدرزیباست این مناطق درمنطقه خودمون

    دوستان من حدوداچهارروزپیش تصمیم گرفتم که هرشب یه قسمت ازسفربه دورآمریکاوزندگی دربهشت روببینم وتحسین کنم که همین امروزهدایت شدم به یه سفرخیلی اتفاقی وخیلی هم هدایتی به سمت ساری وازجاده فیروزکوه وسمت قائم شهرکه اونجادقیقاجاهایی روتوی مسیردیدم وچیزهایی روتجربه کردم که دقیقامن روبه یادحرف استادانداخت که ماهرزیبایی روببینیم وتحسین کنیم دقیقاازهمان نوع وجنس زیبایی روتجربه میکنیم ومن روتحت تاثیرگذاشت این حرکت ومن ساعت هادارم به این موضوع فکرمیکنم واحساس زیبایی رودریافت میکنم

    استادواقعامن ازدیدن این زیبایی هایی که دراین سریال هست سیرنمیشم وهرباربااشتیاق تروتشنه ترازقبل میام تااین زیبایی هاروببینم وتحسینش کنم چون که دیگه میدنم که هرچقدربیشترازاین زیبایی هاببینم وتحسینش کنم به سمت خودم دعوتشون میکنم زیبایی هارو

    این دوستای عزیزمونم که بودن خیلی جالب بودحرکتشون ودرس بزرگی رودادبه من این که اولش تحسین کردم اون خانوم روبابت پیشگام بودنشون دوم اون آقاپسری که بودرو بابت این که برترسش غلبه کرد وماهمگی دیدیم که بعدازچندین بارپرش توی اب اونم بااسراردوستش سری آخرکه داشتن شیرجه میزدن حتی به جایی رسیده بودکه چن ثانیه ای روزودترازاون خانوم هم پریدتوی آب و واقعاقابل تحسین هستش این حرکتشون

    چقدرزیبابودگلی روکه استادازش فیلم گرفت برامون

    چقدرزیبابوداون حداززیبایی وزلالی آب به طوری که من سردی آب روکاملا احساسش میکردم

    چقدرزیبابوداون لحظه ای روکه خانم شایسته عزیز تشویق میکردن اون آقاپسرروبرای این که ترس هاشوبذاره کناروبه قول استادبرای چندثانیه فکرنکنه…چون خودشم میدونست که قبل ازاون دوستش پریده توی آب واتفاقی براش نیفتاده والگوش دقیقاجلوی چشاش بود…

    استادواقعادمت گرم بابت ماشینی که تهیه کردی وباعث شدید که هم خودتون دسترسی پیداکنیدبه اون زیبایی درمنطقه کوهستانی که کارآر وی نبوداینجاهاولی فوردخودش روواسمون اثبات کرد

    وباعث شدتادربهترین زمان به بهترین مکان هدایت بشیم واون همزمانی روببینیم که اون دوتادوست هم اونجابودن وماهم باشیم واون درس هاروخداوندازطریق اونهابهمون بده…

    استادچقدرجاده ومسیرگذرتون تمیزوزیبابودخیلی تحسین میکنم جاده وعلائم وتابلوهاشون کاملا استاندارده تاآدم باخیال راحت مسافرت کنه حتی زمانی هم که شمامیخواستیدواردمسیرکوهستانی بشیدکه به آبشارمنتهی میشدهم تابلوزده بودکه باچه نوع ماشینی امکان رفتن به این مسیرکوهستانی وسنگلاخی وجودداره

    تشکرمیکنم ازاستادوخانم شایسته که این زیبایی روبه تصویرکشیدن

    ازخداواستون سلامتی وشادی وثروت بی انتهامیخوام

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  2. -
    یگانه بانو گفته:
    مدت عضویت: 820 روز

    سلام گرم تابستونی من به استاد عزیزم و خانم شایسته ی نازنین

    سلام به دوستان همفرکانسی عزیزم

    تقریبا میشه گفت در اطراف من هیچ فرد همفرکانسی وجود نداره که بتونم درمورد آگاهی های این سایت باش حرف بزنم، چه تو خونواده چ همکارا چ دوستام ……

    تنها دوستان همفرکانسی من تک تک عزیزانم تو این سایت هستن، راحت میتونم درمورد آگاهی هام نتایجم دغدغه هام حرف بزنم، اینجا جاییه که جنس حرفا یکیه، رنگ و بوش یکیه همش عشقه عشق.اینارو گفتم بدونین چقدر برام عزیزین و چقدر دوستتون دارم، من زندگی رو در کنار شماها در جمع شماها و تو سایت دارم زندگی میکنم.در بیرون از اینجا چقدر غریبم ….(بغض کردم چقدر)

    یه چیز جالب بگم براتون

    تو کامنتهای قبلیم گفتم که تو محیط کارم به یه تضادی خوردم که زیاد خوشایندم نبود، و خداروشکر تونستم حلش کنم.(حذف شیفت های تعطیلاتم)

    بعد حل شدن این موضوع و کلی ذوق و شوق برای نتیجه گرفتن و خلق کردن خواسته م ، یه سری نجواها اومد سراغم که«حالا که آسوده شدی و شیفت های تعطیلیت حذف شد چقدر اضافه کارت کم بشه و چقدر رو حقوقت تاثیر بذاره، آره خوشحال باش سر ماه ک حقوقتو دیدی و خورد تو ذوقت میفهمی»

    این نجواها داشت حسمو منفی میکرد سریع مچشو گرفتم و نذاشتم زیادی جولون بده، دیگه بسه هر چی افسار زندگی منو گرفتی تو دستت.من اینجام که مثل قبل زندگی نکنم والا چ فرقی کردم با قبلم.

    سریع به خودم گفتم ، مگه فقط از این طریق بود که روزی می‌رسید بهم، خدای من هزاران راه و روش داره این موضوع و برام حلش کنه و مطمئنم یه دری به روم وامیشه چون سپردم به خودش.یا نهایتش اینه که هزینه های اضافیمو کم می‌کنه که این کاهش حقوق به چشمم نیاد.

    باور کنید با این صحبت ها آروم شدم، دوباره برگشتم به همون حس و حال عالیم به خوشحالیم ادامه دادم و روزی نبود که به خاطرش شکرگزاری نکنم.هر روز شکرگزاری میکردم که یادم نره با عمل به قانون و لطف خدا جونم به چ نتیجه ای رسیدم.

    بچه ها اشک امونم نمیده و بسختی دارم می‌نویسم ، همش اشتباه تایپ میکنم و مجدد برمی‌گردم تصحیحش میکنم.همین دیروز بود که حکم افزایش حقوق من خورده شد.دو برابر اضافه حقوقی که بخاطر شیفت های تعطیلی میگرفتم.

    اصلا شرایط جوری رقم خورد که یکدفعه این اتفاق افتاد به شکل باورنکردنی و خیلی راحت.

    اصلا نمی‌دونم چی بگم، مگه میشه آخه

    به خدای خودت اعتماد کنی، خوش و خرم زندگیتو بکنی و لحظه به لحظه شکرگزاری کنی بعدش نتایج همین جور سلسله وار پشت سر هم بیفته؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    زبانم قاصره از این همه مهربونی و لطف خدا، زبانم قاصره ……

    من از روز اول ورود به سایت مشتاق خریدن دوره های استاد بودم، ولی استاد گفته بودن تا زمانی که از فایل های رایگان نتیجه نگرفتین نرین سراغ محصولات.

    هنوز کلی فایل رایگان مونده بود که من ندیده بودم، با وجود اینکه کلی نتایج ریزو درشت از فایل هایی که گوش کرده بودم گرفته بودم ولی بازم با خودم میگفتم نکنه هنوز آمادگی دریافت دوره ها رو نداشته باشم؟ نکنه هنوز آگاهی هام بحدی نرسیده باشه که تو مدار خرید دوره ها نباشم و نتیجه دلخواهمو نگیرم و دلسرد بشم؟.نکنه برم سراغ محصولات و از این گنج هایی که توی فایل های رایگان هست غافل بشم و هزارتا اگه دیگه….

    هر روز شوق خرید داشتم و از طرفی هم این نجواها

    امروز که این فایل و دیدم از صحنه ای که اون آقا پسره برای پریدن از بالای صخره ها تعلل داشت یاد خودم افتادم، که چقدر دارم تعلل میکنم و خرید دوره هارو دارم به تعویق میندازم

    بابا بخر تمومش کن، دیگه نشانه از این واضحتر آخه….

    به محض اینکه فایل تموم شد سریع رفتم تو قسمت محصولات بدون لحظه ای درنگ سریع محصولی که به عشق همون وارد سایت شدم و خریدم.دوره عشق و مودت در روابط

    مشکل و معضل اصلی من تو تک تک لحظات زندگیم که اجازه لذت بردن از نتایج دیگه مو بهم نمیاد.

    وقتی داشتم میخریدم این دوره رو دستام از شدت هیجان میلرزید‌.میدونم روزای خیلی خیلی عالی ای در پیشه…..

    با تمام وجود عاشقتونم………..‌

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 59 رای:
    • -
      مرجان گفته:
      مدت عضویت: 1252 روز

      سلام ودرود. دوست همفرکانسی عزیزم .خوشحال وسپاسگزار خداهستم که دراین سایت الهی دوست خوبی دارم. وهرروز به تعداد اونها اضافه میشه

      تحسینت میکنم که تونستی نجواهای ذهنت را خاموش کنی وهرروز روی خودت کار کنی. حال خوب احساس خوب لاجرم دریافت خوب داره. حالا چه مالی چه روابط چه سلامتی

      دوست خوبم خوشحال شدم وتحسینت میکنم که تونستی دوره عشق ومودت رابخری افرین دختر

      تو لایق بهترین ها هستی

      به جرات میتونم بگم یکی از بهترین دوره های استاد. را تهیه کردی.

      من که خیلی این دوره رادوست دارم. به امید کامنت های سراسر موفقیتت تو دوره عشق ومودت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      مرجان مسعودی گفته:
      مدت عضویت: 1559 روز

      سلام دوست عزیزم چقددددددر خوشحال شدم از نتایجی که داری میگیری ذوق کردم آفرین که به خودت امید میدی آفرین که برای خودت جایزه خریدی تا نتایج بیشتری رو رقم بزنی به امید اینکه روزهای قشنگتری رو خلق کنی

      خوندن گفتگوهای ذهنی دوستان باخودشون و دیدن امید و توکلشون و خوندن نتایج حاصل از این باورهای توحیدی و افکار جدید به آدم انگیزه میده.

      به شخصه هر کامنتی که علاوه بر تحسین فایل هدیه استاد در اون از نتایجشون هم میگن به من یکی کلی درس و انگیزه میده

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      مهدی کرمی خلیلانی گفته:
      مدت عضویت: 878 روز

      درود و احترام خدمت استاد عباس منش عزیز و خانم شایستهء گرانقدر

      سلام یگانهء بانوی عزیز خواهر ارزشمند

      و با احساسم کلی تحسینتون کردم کلی خداروشکر کردم کلی ذوق کردم واستون که آسان شدید برای آسانی ها امیدوارم هر روز و هرلحظه زندگیت در مسیر توحید باشه

      شگفت زده شدم

      زنده باشید خواهر معنوی ام

      بدرود

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      محمد گفته:
      مدت عضویت: 1102 روز

      سلام به شما

      چقدر خوشحالم بابت نتایجی که گرفتی

      چقدر عالی نتایجت رو بیان کردی و اصلا خیلی عجیب هدایت شدم به این کامنت شما چون داشتم کامنت میذاشتم که بعد از ارسال یه دفعه سایت اومد به این کامنت

      و گفتم باید بخونمش

      خیلی تبریک میگم بابت افزایش حقوق با ساعت کاری کمتر رو داری تجربه میکنه

      این ها فقط داره باور می سازه که خواسته ها چقدر میتونه عجیب باشه که آخه من چجوری می تونم با ساعت کار کمتری حقوقم رو از دست ندم اما با خدا می شود مهم نیست چقدر دور از ذهن باشه اگر شاکر باشیم در کنار باور های درست به آنچه بخواهی میرسی

      خیلی تبریک میگم بابت خرید دوره جدید

      آفرین که انقدر عملگرا هستی انقدر درسات ها رو اجر می کنی

      امیدوارم منم به زودی اولین محصولم رو بخرم

      شاد و پیروز باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      رضا حسینی گفته:
      مدت عضویت: 1140 روز

      یگانه بانوی عزیزم سلام

      چقدر احساس شما پاک و زلاله، چقدر کامنت هاتون پر از آگاهی های نابه.

      شما بدون اینکه محصولی خریداری نکات فایلها رو به زیبایی بیان می کنی.

      بعضی ها بزرگی رو یاد می گیرند

      اما بعضی ها بزرگی رو با خودشون دارند.

      و تو یگانه بانوی عزیزم بزرگی در ذاتت نهفته است.

      تک تک لحظاتت غرق در عشق و مودت الله مهربان

      مانا باشی بانو

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      Omid گفته:
      مدت عضویت: 1367 روز

      سلام و درود خدمت یگانه عزیز

      بنده ب شخصه از دیدن و پیشرفت دوستان هم فرکانسیم خیلی خوشحال میشم و این نور امیدی میشه برای من و بچه های دیگه …

      تبریک میگم ب خاطر این شهامت و استمرار در مسیر آگاهی و رشد مالی و شغلی هر جایی ک احساسات خوبی رو تجربه می‌کنیم نعمت ها ب سمت ما سرازیر میشن خدایا شکرت

      در پناه خدواند موفق و سربلند و ثروتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      یوسف احمدی فرد گفته:
      مدت عضویت: 2534 روز

      سلام دوست عزیز

      تبریک بهتون میگم که مدارتون رفته بالاتر و نتایج خوبی گرفتین، این بخاطر کار کردن رو خودتونه و لایقتر شدن و خداوند وعدش حقه و ایمان کسی رو نادیده نمیگیره، همینطور ادامه بدین و از نتایجتون واسمون بنویسید که هم یاد بگیریم و هم ایمانمون تقویت بشه. خدا رو شکر میکنم و به خداوند بزرگ میسپارمتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      مریم پهلوان گفته:
      مدت عضویت: 2073 روز

      سلام یگانه بانوجان.دوست هم فرکانسیم.من هم خیلی خوشحالم که با شما دوستان عزیز در این جمع فوق العاده حضور دارم.من هم جدیدا یه تجربه ای مثل شما دارم .من امسال به خاطر شرایط بارداریم خیلی از شیفتهای اتاق عملمو کم کردم اصلا شیفت شب نرفتم برعکس بارداری های قبلیم که تا اخر 39هفته همه جور ه میرفتم تازه 70تا 80ساعت اضافه کار هم داشتم.اما روی این بارداریم دیگه معتقد نبودم که فقط خدا از طریق این کارم به من پول میرسونه.راحتی واسایش خودم برام ملاک بود.بیشتر تو ی خونه کنار بچه های دیگم مشعول کار کردن روی محصولات وسایت بودم واحساسم عالیه.تا اینکه ماه پیش مدرک کارشناسیمو بعد از 12سال که ارائه دادم قبول کردن وحکم افزایش حقوق زده شد.این هم نتیجه احساسات خوب وباور های توحیدی .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      حامد احمدی گفته:
      مدت عضویت: 1725 روز

      سلام به شما دوست همفرکانسی

      سپاسگزارم ازتون که از نتیجه هاتون برامون می‌نویسید تا برامون باور پذیر بشه رسیدن به خواسته‌ها و خیلی خوشحال شدم به خاطر نتیجه ای که گرفتید وقتی تونستید ذهنتون رو کنترل کنید و در لحظه باشید و سپاسگزار خداوند پاداش بهتون داده شده.امیدوارم از دوره ای که خریدید بهترین بهره رو ببرید .موفق و سلامت و ثروتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    نرگس در مسیر توحید گفته:
    مدت عضویت: 1661 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته ی عزیز

    سلام خدمت دوستان عزیزم

    استاد با به تصویر کشیدن این همه زیبایی ها توی این فایل دیوانم کردین

    چقدر زیباست

    خدای من نمیدونم اول کدوم بگم

    از درختای سبز و زیبا و بلند قامت

    از اون آبشار رویایی که با دیدنش احساساتی شدم

    از اون ابرای پفکی که توی آسمون و هوای تمیز معجزه ی خداوند بود

    از ماشین هیولا که مثل مرد داره براتون کار میکنه

    یا از اون ماشینای خفنی که توی جاده یکی یکی رد میشدن

    نمیدونم اول کدومش رو تحسین کنم

    فقط میدونم مدار من رفته روی دیدن زیبایی هایی که لایق دیدنشون هستم

    استاد افرادی این فایلها رو میتونن ببینن که لایقش هستن و اینقدر روی خودمون کار کردیم که داریم میبینیم

    منی که دارم الان کامنت مینوسم در دل طبیعت زیر درخت گردو در هوای فوقالعاده دراز کشیدم و دارم براتون مینویسم همین جا هم فایل زیبای شما رو تماشا کردم خیلی چسپید

    توی فصل اول سفر به دور آمریکا همه ی فایلها زیبان ولی آبشار نیاگارا بهترینشونه

    توی این دوره از سفرتون این زیباترین فایله تا فعلا

    و چقدر اون خانمه رو تحسین کردم بخاطر شجاعتی که داشت و با دیدن اون صحنه هایی که خانم اول پیش قدم میشد برای پریدن من داشتم توی ذهنم با خودم میگفتم ببین افراد شجاع و جسور با غلبه بر ترساشون میتونن زندگی رو بیشتر تجربه کنن و بیشتر لذت ببرن

    افراد شجاع از زندگی لذت میبرن ولی افراد ترسو حسرت میخورن

    داشتم قانون غلبه برترسها رو توی ذهنم مرور میکردم که شما شروع به توضیح دادن کردین و حرفام رو تایید کردید خیلی خوشحال شدم

    این فایل خیلی به موقع بود

    امروز من رفته بودم بالای یه دیوار دومتری شایدم ارتفاعش بیشتر باشه خواستم بپرم یه لحظه ترسیدم گفتم نه ولی سریع گفتم من به ترسهام نمیتونم باج بدم همیشه وقتی از چیزی میترسم میگم حتی اگر بمیرم باید برم توی دل ترسام مرگ بهتر از ترسه

    اگر اون کار باعث مرگم بشه خوشحال میشم چون با شجاعت میمیرم نه با ترس

    راستش استاد توی زندگی من از همون بچگی قهرمان زندگی من خودم بودم یعنی رفتار و عملکرد هیچ کس منو راضی نمیکرد کارهایی که انجام میدادم و میدم برای اطرافیانم باعث تعجبشون میشه میگن آخه چطور یه دختر اینقدر میتونه نترس و شجاع باشه

    بخداوندی خدا قسم من تاحالا توی اطرافیانم تا الان به سن 27سالگی رسیدم هیچ دختری رو ندیدم به اندازه ی خودم جسور و نترس و شجاع حتی به جرات میتونم بگم از خیلی مردها هم مردترم و جسارت منو خیلی از مردها هم نداره

    شاید برای خیلی از خانمهایی که این فایل رو میبینن تعجب آور باشه ولی برای من طبیعیه چون خودم چنین شخصیتی دارم و اگر منم جای اون خانم بودم همون حرکات رو میزدم

    رفته بودم شمال رفتیم دریا من رفتم داخل آب تا جایی که دیگه آب تا سرم بالا اومد با اینکه شنا بلد نیستم ولی نتونستم بگذرم از اون زیبایی و تجربه کردن دریا بقیه ی خانما هم بودن لب ساحل نشسته بودن و فقط تا همون نزدیکای ساحل اومدن توی آب

    یکی از دوستام توی ماسال زندگی میکنه وقتی براش تعریف کردم گفتم آره رفتم آمل خیلی خوشگذشت و رفتم توی دریا با تعجب گفت چی؟! توی آب هم رفتی گفتم آره

    گفت من تا حالا توی آب نرفتم چون میترسم زیر پام خالی بشه

    بودن در مسیر توحید شجاع ترم کرده و خیلی خوشحالم که در مسیر هستم

    خدایا شکرت بخاطر وجود استاد شجاع و جسورم سید حسین عباسمنش و خانم مریم شایسته که با دیدن زندگیشون منم شجاع تر میشم بیشتر

    بهترین بهترینها رو براتون آرزو میکنم انشالله که همیشه در پناه خدای مهربان شاد و سلامت و ثروتمند باشید در دنیا و آخرت

    خیلی لذت بردم از تماشای این فایل سپاسگزارم که این زیبایی ها رو باهامون به اشتراک گذاشتید

    عاشقتونم بینهایت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  4. -
    مریم رمضانی گفته:
    مدت عضویت: 1404 روز

    سلام به استاد ومهربانوی عزیزم

    خدا قوت بهتون میگم وکلی لذت میبرم از دیدن فایلهای بی نظیرتون

    میخواستم تجربه های بی نظیری که داشتمو به اشتراک بزارم شاید دلیلی بشه برای تجربه زیباییهابرای دوستانم

    استاد یه مدت هست که ما سفرهامون یه مدل دیگه ای شده و کاملا با سفرهای قبلمون قابل مقایسه نیست

    ما تهرانیم و از اونجایی که تمرکز زیادی روی کارمون گزاشتیم نمیتونیم مسافرتهای چند روزه بریم

    ( کارمون خدمات اتوموبیل هست و خانوادگی درش فعالیت داریم همسر وپسر بزرگم درقسمت تعمیرات ومن و پسر کوچکم در قسمت حسابداری ودفتری مشغول به کاریم)

    ولی تمرکز روی کار جلوی لذت بردن وسفر کردن مارو نگرفت

    ما شروع به سفرهای 24ساعته کردیم از پنج شنبه شب تا جمعه شب

    وانقدر تو این سفرها لذت میبریم و کیف میکنیم که هیچ وقت این همه کیف و لذت رو تو سفر های طولانی قبلمون نداشتیم

    ما لذت بردن از زنگیمونو گزاشتیم رو دور تند و از دقیقه ،دقیقه سفرمون لذت میبریم و هیچ زمان پرتی نداریم

    همین سفر 24ساعته هفته قبلمون رفتیم به تنگه دار در شهر نوشهر که به دره بهشت ویا آمازون ایران معروفه وبه همه دوستانی که میتونن واین دیدگاه رو میخونن پیشنهاد میدم که تجربش کنن حدود 4یا5 کیلومتر تو ی اب رودخانه ،در یک دره وسط جنگلهای شمال نمیدونین که چه لذتی داشت وما چه کیفی کردیم ارتفاع آب متغیر بود بعضی جاهاش به 2/5میرسید که نیاز به شنا کردن داشت و بعضی جاهاش کمتر حدود 0/5متر

    نمیدونم از کدوم زیباییش براتون بگم از آدمهایی که اونجابودن از عشقی که به هم میدادن از شورونشاطی که اونجابود از موزیک و رقصهای دسته جمعی تو دره وسط جنگل وقتی که نصف بدنت تو آبه واز شجاعت دخترها وپسرهایی که از سنگها بالا میرفتن و میپریدن تو گودالهای پراز آب طبیعی که رودخانه درست کرده بود از درختهای سر به فلک کشیده کنار رودخونه از شاخه های اویزون شده توی آب از کدوم زیبایی بگم که حق مطلب ادا بشه ویه عالمه هم زمانیهای عالی اتفاقهای قشنگ

    ویه عالمه درسی که به صورت عملی از اعتماد کردن به خدا وایمان داشتن و حرکت کردن در مسیر های ناشناخته میگیریم

    و وقتی برمیگردیم ومیرسیم خونه یه آدم دیگه ای شدیم و به صورت عملی یه عالمه چیز یاد گرفتیم

    ما به این نکته مهم در زندگی رسیدیم که برای لذت بردن از زندگی و یا بهتره بگم برای زنده گی کردن هیچ بهانه ای وجود نداره

    ما هم سریال زندگی دربهشت استاد رو میبینیم ولذت میبریم وهم خودمون سریال زندگی دربهشت خودمونو میسازیم وحالشو میبریم ومیدونیم که شاید بهتره بگم تازه یه مدتیه که فهمیدیم که

    لذت بردن از زندگی وابسته به مکان و زمان نیست

    همین حالا همین جایی که هستم بهترین لذتو میبرم

    جدیدترین نگاهی که برامون ایجاد شده به پیشنهاد همسرم اینه که هر روز کاریمون رو هم به شکل یه سفر ببینیم و

    یه مراسم بری خودمون درست کردیم

    صبح که از خواب بلند میشیم همه باهم دعای شروع سفر رو میخونیم هر کدوممون هر دعای قشنگی که به دلمون میادو میگیم و روزمونو شروع میکنیم و کارمون رو هم به شکل یه سفر نگاه میکنیم و زندگی در بهشت روزمون رو میسازیم واین باعث شده از کارمون هم صد چندان لذت ببریم

    سپاسگزار خداوندم برای هدایتش

    تشکر از استاد و مریم خانم شایسته،بهترین الگوهای این روزای زندگیمون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  5. -
    مهناز محمدی مرام گفته:
    مدت عضویت: 1949 روز

    با سلام و درود بر استاد عباسمنش عزیز و مریم جان همیشه همراه و هم قدم

    چقدر دیدن این فایلها احساس هیجان و شوروانرژی به من و همه اعضا میده چقدر توی هرقدمتون زیبایی و فراوانی و طراوت و تازگی هست چقدر حس آزادی و پاکی در چشم و دل همه انسانهایی که توی کشورهای بزرگ و متمدن زندگی میکنن زیاده

    استاد عزیزم دیدن فایهای سفرشما شده برای من تفریح و لذت لحظه شماری میکنم تا فایل جدید بیادو با شما سفر کنم منم عاشق سفروتفریحم عاشق سفر به مناطق ناشناخته و بکر هستم عاشق استراحت توی طبیعت و ماندن و خوش گذرونی توفضای باز آب و جنگل و کوه و نورو صدای خنده جونها بچه ها و کلا انسانهای شاد هستم

    خدایا من چطور میتونم شکر یکی از این نعمتهاتو بجا بیارم چطور میتونم مناظر زیبا و اون حس و حال را در حافظه خودم ذخیره کنم چطور میتونم اون حس و حال رها شدن و پریدن و دل کندن از جایگاه امنم را تجربه کنم

    این فایل پراز درس بود بقول استاد داشتن یک همراه که راهو برات باز کنه دلت بشه گاهی چقدر میتونه انسان را تغییر بنیادین بده چقدر داشتن کسی که بهت انگیزه بده دستتو بگیره و باعث رشدت بشه زیباهست خداوند روزی هممون بکنه دوستانی اینچنینی

    چقدر زیبا تر اینکه خانمی شده پرپرواز انگیزه دهنده شده انرژی دهنده چقدر باعث افتخار بود برای من که خانمی راهگشا بود این خانوم هرکجای زندگی باشه مطمئنا راهنما و راهگشا هست هرکجای زندگی قراربگیره رهبروفرمانده هست و وقتی خانمی اراده کند تا پیشرو و فروانده باشد کاربرای کسانیکه پشت سرش حرکت میکنن بسیارآسون و راحت و لذت بخشه و حس امنیت و آرامشی عمیق را تجربه میکنن

    این دختر ازکودکی دختری جسور و پرقدرت و پراراده بوده پدرومادر هیچ وقت به این دختر نمیشه و نمیتونی را نگفتن هیچ وقت ازهیچ کاری منعش نکردن و و ترسی توی وجود این دختر زرنگ و جسورو و شجاع نیست خداوندا از تو میخواهم مرا یاری کنی تا منهم همیشه بتونم الگو و راهنما و راهگشا برای دیگران باشم چون دقیقا همچون روحیه ای دارم و همیشه برای اطرافیانم راهنما بودم و عاشق همچون دخترانی پرقدرتم

    خدایا شکرت بابت این طبیعت زیبا که دیدنش مخصوص کسانی هست که حاضرن بهای دیدنش را بپردازن و اینهمه راه سخت را عبور کنن خدایا ازتو میخواهم همسر پایه و خوش مشرب و پرانرژی داشته باشم الان همسرم برعکس این هست همسری که هم فرکانس و هم مدار نباشه بسیارآزار دهنده هست برای همین دارم روی خودم کارمیکنم تا مداروفرکانسم بالاتر بره و یکی را داشته باشم که همراه و همسفرم باشه توی زندگی من ازخداوند میخوام همه اعضا پرانرژی و مثبت اندیش که دراین سایت ارزشمندهستن همسر و همراه هم پایه و هم فرکانس داشته باشیم با جرات و جسارت و خلاق و پرانرژی تا عمرمون پربرکت باشه (( الهی امین پروردگارا )) خدایا تو نعمتهایت را فراوان و بیحساب برایمان آفریدی چشم بینا بده تا لذت ببریم و بفهممیم و درک کنیم نعمتهایت را خدایا مسیر زندگیمان را آسون و هموارولذت بخش از زیبا ترین و آسونترن مسیر ها قرار بده تا هرلحظه بشترلذت ببریم و بیشترتورا شکر کنیم

    و یک پیشنهاد دارم برای اعضا کاش گروهی بود توی تلگرام یا واتساپ که اعضای این گروه راحتر بیتونیم باهم صحبت کنیم و نبادل انرژی کنیم مخصوصا برای کسانیکه دراطرافشون انسانهای مثبت اندیش و پاک کمتری هست شکر گزاری کنیم و هرروز برای این سایت ارزشمند و استاد دعای خیر کنیم و ازتجربیاتمون بزاریم اگر گروهی هست چطور میتونم مطلع بشم کسی اگر میدونه راهنماییم کنه لطفا

    متشکرم از همه تک تک اعضا و برای همتون عشق و نورو سلامتی و آگاهی روزافزون طلب میکنم حس خوشبختی و آرامشتون هرروز بیشتر باشه در پناه خداوند همیشه موفق و موئدباشید

    استاد عزیزم برات بهترینهارا طلب میکنم که مسیر زندگی را برامون آسونترو زیباتر کردی خدا میسر زندگیتو نورانی و لذت بخش تر کنه الهی آمین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    Shahsavari گفته:
    مدت عضویت: 2379 روز

    بنـــــــــــــام یکتــــــــــــای بی همتـــــــــــــا

    آنها هرگز آواز جهنم را نخواهند شنید و به آنچه مشتاق و مایل آنند (در بهشت) تا ابد متنعمند ( الانبیاء102)

    سلام به همه ی عزیزان دل در این سایت توحیدی …

    الله اکبـــــر چه بهشتی ست اینجااااا

    خدایا سپاسگذار توام که باری دیگر چشمانم را به دیدن این زیبایی ها روشن کردی

    خدایا سپاسگذار توام که قلبم را با دیدن این بهشت زیبا آرام کردی …

    خدایا سپاسگذار توام که به من توفیق 200 فایل دیدنی از دنیای زیبایت را عنایت کردی تا ببینم و درک کنم که چه در پیرامونم خلق کرده ای

    خدایا شکرت که با دیدن این زیبایی هایت و اشنایی با این کشورهای زیبا باعث شد تا خواسته های بزرگتر داشته باشم باعث شد تا باورهای اشتباهم را بفهمم باعث شد تا با انسانهای ارزشمندی اشنا شوم دیدن این فایلها باعث شد تا نگاهم به زندگی عوض شود نگاهم به موجودات وخلایق خداوند عوض شود باعث شد تا خودم را بیشتر بشناسم و به ارزشمندی و عزت نفسم بیشتر پی ببرم باعث شد تا ایمان و توکل را از این انسانهای ارزشمند یاد بگیرم

    دیدن این فایلها باعث شد تا به وجود فراوانی خداوند بیشتر پی ببرم

    دیدن این فایلها باعث شد تا بیشتر برترسهایم غلبه کنم ،

    تحسین میکنم مردم عزیز این کشور رو که چقدر با خود در صلح هستند چقدر برای خودشان زندگی میکنند نه برای دیگران

    به وجودشان افتخار میکنم تا ابد …

    چه ابشار زیبایی در دل این کوه زیبا خلق شده خدایا قدرت بی کرانت را سپاس

    شنیدن صدای این ابشار زیبا خیلی به من ارامش عجیبی داد که ناخوداگاه اشک ریختم خدایا تورا شکر

    بسیار تحسین کردم اون خانوم و اقا رو که از زاویه های مختلف می پریدن داخل اب وقتی رفتن از اون ارتفاع بالا پریدن ایمان و توکل رو در وجودشون احساس کردم چقدر بیشتر انگیزه میگرفتن که استاد و مریم جان تشویقشون میکردن ..

    چقدر حس رهایی و زیبایی در وجودشون بود …مرحبا و هزاران آفرین

    من پریدن توی اب رو هنوز تجربه نکردم بخاطر خاطره ای که از بچگی در وجودم مانده است ،، اینکه وقتی کوچک بودم از یه ارتفاع خیلی کم منو دخترعموم ناخوداگاه هل داد توی اب و بدجور ترسیدم و این هنوز در وجودم مانده البته که به لطف خدا و استاد گلمون دارم کم کم این ترسها رو از خودم دور میکنم و اتفاقا شنا کردن رو در لیست هدفهام گذاشته ام

    و انشاالله سر اولین فرصتم تجربه میکنم .این یکی از پاشنه های اشیلم بود که متوجه شدم خدایا شکرت

    تحسین میکنم اون خانم سن بالا رو که شیبب به اون تندی رو پایین اومده بود و پیاده روی میکرد ، برعکس بعضی از خانمها که اصلا پیاده روی نمکنند و هی بهونه کمر دردی و پا دردی واسه خودشون میارن واصلا برای سلامتیشون به خودشون کمک نمیکنند

    تحسین میکنم استاد جان رو که به اون خانوم کمک کردن و دستشون رو گرفتن ، استاد اتفاقا دیروز روی یه دیواری خوندم که نوشته بود یک دست صدا دارد

    تحسینت میکنم مریم جان که با وجود اون سربالایی به راهت ادامه دادی و مثلا نگفتی به استاد که من یکم بشینم خسته شدم ،،به قول خودت زانوهات خالی کرد و رد دادی امااااا هزار افرین که ادامه دادی یه لحظه اشکم در اومد دلم خواست دستت رو بگیرم

    ترسها واهی هستن و من هر وقت در دل یک ترسی میرم بیشتر به خودم افتخار میکنم که غلبه میکنم و اون ناپدید میشه

    ترسها باید باشن تا من پیشرفت کنم و وجوم رو گسترش بدم پا گذاشتن روی ترسها از من یک انسان قوی میسازه و باعث میشه ایمان و توکلم بیشتر بشه

    تحسین میکنم شما رو که بهترین الگو برای من هستید

    بهترین راه غلبه بر ترس از کم شروع کردنه ، یک باخت کوچیک اونقدری به چشم نمیاد، اما یک برد کوچیک انگیزه ای برای ادامه دادن است

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  7. -
    الیاس و فاطمه سادات گفته:
    مدت عضویت: 1417 روز

    به نام خالق زیبایی درکل جهان هستی

    وسلام به خالق زیبایی در خانواده بزرگ عباس منش

    من الیاس هستم وخیلی حالم خوبه که خداوند بهم یه گوشی اندروید عطاکرد ویک جفت چشم ومقداری اگاهی که بتوانم درمسیری قدم بگذارم که همش زیبایی هست وزیبایی

    چقدر استاد تصاویر جدا از زیبا بودنش چقد ارامش داره همیشه میگفتم اینها بخاطر گوشی خوب هست که استاد داره ولی یه روز رفتم به تماشای غروب در فصل پاییز واین ترکیب رنگ منو دیوانه کرد وگفتم بهترین لنز جهان هم نمیتونه این تصویرو به این کیفیت نشون بده الله اکبر

    وقتی که تصاویرو میدیدم فکر میکردم شما داری تونقاشی بابراس حرکت میکنی ونقاشی بابراس متحرک شده این قدر که این ترکیب رنگ وماشینها وابرها زنده هستند تواین تصاویر که حد نداره سپاسگزارم که هروز من وبا 500تا تکتومنی من ومیبری اون طرف دنیا واینهمه زیبایی میبینم فقط خرجش یه مقداری نت هست ویه وقت گذاشتن عاشقتم

    استاد یه چند وقت قبل من وخانمم تصمیم گرفتیم بریم مشهد همینجوری تفریحی

    ولی اونقدر هم پول نداشتم

    فقط ببینید که خدا چه میکنه برای یه نفرتو یه گوشه دنیا وچقدر زیبا بحرفش گوش میده بعضی وقتها فکرمیکردم قبلا که خدا خدای عباسمنش هست ولی باتمرینات واگاهی ها فهمیدم اینجوری نیست خدای همه هست همه همه.

    درجریان باشیم که اگر داخل خونه خودمون بخوایم آبگوشت درست کنیم با قیمت الان برای 3نفر 150میشه هزینش تقریبا حالا من اهل حساب کتاب نیستم تمرکزم روی درامد هست نه خرج ولی این یه معیار هست که بهتر بفهمم

    همه چیز دست به دست هم داد بااینکه شرایطش خیلی هم جورنبود ولی وقتی جورشد گفتیم بریم توکل برخدا

    ما رفتیم 4روز مشهدبودیم هدایت شدیم به یک مجتمع تفریحی صبحانه ناهار شام چقدرعالی ودخترمم گفت من وببرید شهربازی اونجاهم رفتیم باغ وحش هم رفتیم استاد همه تفریح ما شد1میلیون ت یعنی روزی که خواستم حساب کنم گفتند بابای شما ازاین امکانات استفاده نکردن و85درصد تخفیف براتون خورد

    گفتم خدایا تودیگه کی هستی دمدگرم سپاسگزارتم. واقعا اگه نمیرفتم باور نمیکردم بشه رفت

    استاد عزیز

    به خانم گلم گفتم که ببین دراین شرایط گرونی با این هزینه ها وگرفتاریها وهمه شرایطی که برای همه هست

    بببن وقتی درمسیر درست باشی وقتی احساست خوب باشه وبه تمریناتت درست عمل کنی ببین چقدر راحت وزیبا هدایت میشی به یک جاهای عالی توی همون شهر یا استانی که هستی با کمترین هزینه. ودوباره به خودم وخانمم گفتم فقط باهمین مسیر وهمین سایت وهمین استاد میریم جلو به لطف خدای نازنین و وهاب

    وبازهم استاد ایمانم زیادتر شد به خدایی که همه ماروداره هدایت میکنه به بهترین مکانها

    شاید این پیام روشما نخونی ولی ازکسی که داره این پیامو میخونه خواهش میکنم خواهش میکنم یه تشکر ویژه حالا به هرشکلی که برای شما که پیام میرسونی ویژه هست یک تشکر ی که درشان استاد باشه ازطرف من داشته باشی ازایشون من قدر دان شما هستم وارزو میکنم که هرروز عالیترین باشید

    واون خانمم برای من درس بزرگی داشت واونم این بود که وقتی داری میری بالاودنبال پیشرفت هستی نباید ببینی اطرافیانت چه میکنند تا تو هم اون کارو انجام بدی باید به فکر قدم برداشتن خودت باشی وبقیه دوست دارن میان دوست ندارند نمیان وتو فقط شجاعت نشون میدی وحرکت میکنی

    وخیلی سپاس خدا نگهدارتون

    پنجشنبه 1402/06/02

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  8. -
    نازیلا شمسی گفته:
    مدت عضویت: 1729 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام خدمت استاد عزیزم مریم مهربونم و دوستان خوبم چقد زیبا بود کوه ها چقد ابشار قشنگ بود خدارو شکر بابت این همه زیبایی ک وجود داره این همه کوه و درخت واین همه فراوانی ک باید بابتش خدارو شکر کنیم من خودم توشهری هستم ک هم جنگلای زیبا داره هم دریا داره وخیلی فراوانی های دیگ که بابتش خدارورشکررمیکنم. خیلی خوشحالم ک تواین شهر زیبا زندگی میکنم

    چقد خوشم اومد از اون خانمی ک باشجاعت تمام پرید تو اب ی حس اعتماد ب نفس خاصی رو این موضوع دیده میشد ک ب راحتی از ارتفاع تقریبابلندی پرید تو اب خیلی خوب بود شجاعتشو خیلی دوست داشتم و اینک تو اب به اون سردی. اینقد راحت بود من خودم ب شخصه اب سرد نمیتونم بمونم واقعا دمش گرم و چه جاده زیبایی خدایاااا ابرا خیلی زیبا بودن. جاده فوق العاده تمیز و زیبا بود. خیلی حس خوبی بهم داد این فایل خدارو شکر بابت زیبایی هایی ک تواین فایل دیدم و خدارو شکر بابت اون حرفای قشنگی ک تواین فایل از شما شنیدم سپاس بابت این فایل زیبا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  9. -
    ابراهیم خسروی گفته:
    مدت عضویت: 1416 روز

    سلام به استاد عزیزم، خانم خیلی شایسته و هم خانواده های عزیزم.

    واااقعا دیدنه این آسمون به این شفافیت و سفیدی ابرا حاله آدم رو خوب میکنه، تصویری که من دیروز تقربیا مشابهش رو تو مسیر بابلسر میدیدم.

    لذت بخش ترین قسمت این فایل، لبخند اون پسر بعد از پا گذاشتن روی ترس هاش و پریدن بود.

    در حالی که چند دقیقه قبلش نجواها میگفتن، کف پات میخوره به کف رودخونه و پاهات خورد میشن، الان لیز میخوری با کمر میری پایین روی این سخره ها، من چجور بپرم چه کار اشتباهی کردم اومدم اینجا، اصلا میرم پایین تر میپرم یا بزار برگردم، نکنه اینقدر برم پایین که خفه بشم یا سرم بخوره به سخره!؟

    و هیییچکدوم از این ترس ها اتفاق نیوفتاد!

    تا کی!؟

    تا لحظه ای که پرید توی آب، و با هربار پریدن شجاعتش برای پریدن دوباره بیشتر و بیشنر میشد.

    این ترس ها، در تمامه جنبه های زندگیمون وجود داره، ترس از حزف مردم، ترس از بی پولی، ترس از دیر رسیدن، ترس از قدم برداشتن و در نهایت ترس از تغییر شخصیت!

    واااقعا آموزش دهنده بود این قسمت برای من.

    اما در مورد سفر خودم که دیگه کم کم میخوام برگردم و خیییییلی خیییییییییییلی دلتنگ اینما میشم دوست دارم از تجربیاتم بگم، سفری که از شنبه شب شروع شد و شنبه صبح تموم میشه به لطف و رحمت خدای واحد.

    من صبح با حاله خوب وقتی بیدار شدم، یه مقدار تو سایت بودم و اومدم روی سکوی جلوی کلبه ام نشسته ام و دیدم آقا باقر(باغبون افغانی ملک) با شوق و ذوق اومد سمتم و ما هرررر وقت با هم صحبت میکنیم میگه ای کاش زودتر تو رو میدیدم، ای کاش زود تر میدیدمت! حتی امشب وقتی با هم صحبت میکردیم بهم گفت خوب اینم از درس امشب من که یاد گرفتم، دیدم خداوند قلب هارو به سمتم هدایت میکنه،

    خداروشکرت، همین آقا باقر 6 تا بچه داره که هر 2،3 سال یه بار میره افغانستان ببینشون،وقتی نشستم پای صحبتاش دیدم همش میگفت دیگه روزگار مارو اینجوری میخواد، و… اینم بگم خانواده اش شرایط خیلی بدی دارن در حدی که یخچال ندارن!

    و بعد از 1 ساعت صحبت کردن از شرایط فاجعه بار بهش گفتم چرا خانواده تو نمیاری اینجا!؟

    گفت100 میلیون تمن پول میخواد من ندارم، بهش گفتم اگر من راهنماییت کنم که تو 6 ماه صد میلیون رو بدست بیاری اینکارو میکنی !؟

    گفت چی!؟

    گفتم مگه نه 6 تا بچه داری!؟با خانمت میشه 7 نفر!

    درسته!؟

    گفت آره

    گفتم 7 نفرشون شروع کنن به فرش یافتن، هر فرش دستباف رو بیار اینجا مثلا بجای فرشی 20 میلیون بفروش 15 میلیون، بعد از 6 ماه 100‪ میلیون جور میشه و میتونی بیاریشون اینجا، و همین فرش بافی رو اینجا ادامه بدین!!!

    گفتم برو بازار فرش فروشی، نخ و نقشه بخر، ببین چه فرشی، چه سایزی، چه طرحی پر فروشه اون هارو ببافن بیار اینجا بفروش، بعد گفت کسی رو سراغ ندارم که ازم بخره!

    گفتم تو قدم اول رو بردار!

    بعد از چند دقیقه گفت راستی من 4،3 نفر سراغ دارم که ازم بخرن!!!

    باورتون نمیشه! بلند شد سرپا خودشو تکوند هی دور خودش میچرخید میگفت چرا به فکر خودم نرسید!؟

    چرا زودتر به این فکر نکردم!

    25ساله من هر 3 سال یه بار خانواده ام رو میبینم!!!

    راست میگی!. کاشکی زودتر تو رو میدیدم!

    و رفت.

    ساعت 11 ظهر شد پدر دوستم تماس گرفت، گفت آماده باش که بیام سمتت بریم جاهای دیدنی رو نشونت بدم، باورتون نمیشه این آقایی که سنش حداقل 20 سال از من بزرگتره منو برد تو دله روستا تو بلند ترین ارتفاع با نهایت عشق و محبت و حریص وار، برای من وقت گذاشت و واسم توضیح می‌داد، و بهم گفت من تماما در خدمت شما هستم!

    هر چی شما فرمودید میبرم میگردونمت!

    بلافاصله یاد دوست شما استاد، آقای تاد افتادم اما تو همون زمان ذهنم هی میگفت تو و این همه ارزش!؟

    خودتو کوچیک تر کن تو لیاقت این همه احترام، ارزش و محبت رو نداری!!

    و من هررر لحظه میگفتم من لیاقت بهترین برخورد هارو دارم!

    بعد از 3 ساعت گشت و گذار، تو مسیر برگشت گفت من با پسرم شرط کردم تحت هیییچ شرایطی شخص مجرد حق نداره بیاد تو این کلبه ها!

    این خط قرمز منه!. اما پسرم بهم گفت قراره یه نفر تنهاست بیاد اینجا، گفتم تنها یعنی چیییی!؟

    یعنی مجرده!؟

    گفت آره!

    گفتم تو تأییدش میکنی!؟

    گفت آره و بعد قبول کردم

    پدرش میگفت که پسرم خیییییلی شیفته ی تو شده و میاد خونه و میگه این آقا خییییلی آگاهه، خیلی محترمه، خیلی تر تمیز و خوبه و اینو بدونین آقا ابراهیم، من این وسط خیلی سود کردم!

    چون پسرم از شما داره الگو میگیره، از شما یاد میگیره و این خیلی برا من مهمه و ارزشمنده، منم خیلی خوشحالم که شما اومدین اینجا!

    اون داشت میگفت و من تو قلبم هی میگفتم خداوند قلب ها را رام میکند!

    عزت دست خداست!

    خدایا شششکرت.

    بعد اومدم تو کلبه ام، واسم نهار خیار و گوجه و انگور و نون آوردن، وقتی دیدم اینقدر نهار شون معمولیه و در حد یک حاظریه بلافاصله به خودم گفتم نگاه کن!

    اینها خودشونن!

    من روز اول بهشون گفتم هر غذایی که خودتون خوردین برا منم بیارین و بدونه اینکه نگرانه قضاوت من باشن همون غذای ساده ی خودشون رو آوردن واسم.

    واقعا صداقت مهمترین عامل خوشبختیه. در صورتی که اگه فبلا بود میگفتم این چه غذاییه که آوردن!

    من بعد از 3،2 ساعت پاچه های شلوارم رو زدم بالا و رفتم تو رودخونه ای که 10 متر پایین تره از کلبه ام!

    شروع کردم به پیاده روی توی زودخونه، ذهنم هی میترسوندم میگفت ممکنه مار باشه، سگ وحشی باشه، جونوری چیزی نیشت بزنه تو آب، اما من باااااید میرفتم جلو(چون دوطرف رودخونه ی باریک تمااااما پوشیده بود از درختچه و بالای سر رودخونه هم اینقدر تحت پوشش درخت بود که نور خیییییلی کمی به آب میرسید) من رفتم و رفتم و رفتم دیگه خبری از ترس نبود، فققققط لذت بود از مسیر، صدای آب ناز، دو طرفم گل و گیاه کم کم هی دوست داشتم فققققط برم جلو تا اینکه یه جایی قلبم بهم گفت برو سمت چپ، از آب بیرون اومدم و چه صحنه ای دیدم!

    یک بوته ی گل محمدی که 7،8 تا گل محمدی قرررمز داشت و توی عمرم بوی گل محمدی رو ایینقدر خالص و خوش بود حس نکرده بودم واقعا، رفتم جلو تر درخت سیب رو دیدم، درخت گردو، گل های زرد، بنفش و تونلی با درختای چنار.

    اما اینم بگم همزمان افکار اذیتم میکردن میگفتن الان صاحب باغ میاد اذیتت میکنه، سگه ول ممکنه بیاد بگیردت و… اما من توجه ام رو میزاشتم روی زیبایی ها.

    برگشتم سمت رودخونه و نشستم روی یه تخته سنگ بزرگ و پاهای عزیزم رو گذاشتم تو آب.

    من به این پاها خیییییلی بدهکارم، خیلی باید بهشون خنکی و راحتی بدم کم کم دوباره راه افتادم سمت کلبه، بعد آقا باقر گفت برو پایین هم آبشاره هم اسبه، رفتم پایین تر دیدم یه اسب تماااام قهوه ای، با پیشونی سفید ایستاده داد زدم بروونی!!

    برووونی! پسر خوب پسر خوب!!!

    اصصصلا خوده خوده برونی بود استاد!همممه چیزش!

    رفتم دوباره پایین یه آبشار دیدم به بلندی 3 متر و من بالای سر آبشار بودم و نشستم روی یه تخته سنگ و لذت بردم و لذت بردم و لذت بردم.

    خدا از قلبم خبر داره وقتی صبح تو فایل سفر به دور آمریکا دیدم تو آسمون چند تکه ابر سفید هست و آسمون آبیه آبیه، گفتم خدایا من همینو میخوام، منم همینو میخوام، خدااا شاهده هوا و آسمون و ابرا همونی شدن که من میخواستم، فهمیدم همه چیز به توجه و ایمان به قدرت درخواستمون برمیگرده

    گذشت تا ساعت 7 عصر واسم آش و کیک آوردن و چچچقدر خوشمزه، بعد از اینکه نوشه جانم کردم و هوا دیگه تاریک شده بود و اون اتفاقی که باید میوفتاد، افتاد!

    برقا رفتن و من بودم و آسمونی که اییینقدر ستاره داشت که انگار پولک دوزی شده

    خدایا شکرت، همنیجور که از دیدنه آسمون لذت بردم گفتم من شهاب سنگ میخوام (ای رب العالمین ممنونم از اشکی که روی صورتم جاری کردی از شوق نوشتن این کامنت) گفتم بهم شهاب سنگ نشون بده، و رفتم تو گوشی و هدایت شدم به کامنت سید علی خوشدل که گفت با درخواستم ابرا رفتن کنار، گوشی رو گذاشتم کنار و داشتم ستاره هارو میدیدم و میگفتم منو ببخش که از کسی جز تو کمک میخوام یهویی دیدم یه شهاب سنگ بسیار زیبا رد شد و دقققیقا اون شهاب سنگ جلوی چشمای من بود و خیلی پر نورد بود، دیییوانه شدم، گریه کردم، دست میکشیدم روی سرم و گفتم خدایا تو تا این حد نزدیکی!!!

    خداروشکر

    خداروشکر

    بعد از 1 ساعت که برقا اومدن، پدر دوستم گفت تا کی بیداری!؟ گفتم حالا ها بیدارم گفت خوب باشه ببخشید برق رفت نشد زود شام درست کنیم، واست شام میاریم، گفتم بابا 1 ساعت پیش که یه کاسه ی بزرگ آش و نون بربری و کلی کیک و بسکویت آوردین!

    گفت نه اونکه پیش‌از شام بود، بعد از 1 ساعت واسم کباب زعفرانی بیینظیر آوردن و خیییییلی لذت بردم.

    شب خوابیدم و فردا صبحش رفتم بابلسر دریا!!!

    واااااای من!!!

    دییییوانه شدم!!

    همینجور که رفتم تو دریا واسه شنا کردن هی میگفتم

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    یا رب العالمین

    و ذوووووق میکردم مثله خندیدن و قهقهه زدنه یه بچه ی نوزاد کوچیک نوزاد

    کیییییف میکردم و میییزدم به دل دریا و ایییقدر رفتم جل. که هیچکس رو ندیدم جلو تر از من باشه با اینکه زیاد شنا بلد نیستم اما یه طنابی بود اون رو گرفتم و رررفتم تا جایی که پام به کف دریا نمیرسید، موج ها میومدن سمتم

    گاهی سوار موجا میشدم که منو ببرن جلو

    گاهی پشتم رو بهشون میکردم و با شدت مییییزدن تو کمرم

    گاهی من مممحکم میییرفتم تو جهت خلاف موج جوری که سینه ام رو هل میداد، گاهی قبل از اینمه موج بهم برسه یه کم می‌پریدم بالا و موج از زیر پام رد میشد یهو وقتی میومدم پایین دلم آب میشد،گاهی وقتی موج میومد من میرفتم زیره آب،گاهی میرفتم تو عمق20، 30 سانتی آب دریا و دراز می‌کشیدم و میدیدم موج ها دارن قشششنگ آروم میان سمتم و ت. دلم میگفتم خدایا همینجور دریای خوشبختی و ثروت رو سمتم روانه کن و انگار میدیدم که بعضی موج ها سمت من کج میشن،گاهی بدو بدو میرفتم تو دله دریا و لذت بود و لذت بود و لذت.

    موقع برگشتن وقتی داشتم برمیگشتم سمت پل سفید دیدنه جنگل چچچنان دیوانه ام کرده بود که چسبیده بودم پنجره ی ماشین و ذوووق میکردم جوری که مسافر جفتیم خنده اش گرفته بود از حسسسه لذت من و بهش گفتم شما این طبیعت واستون عادی شده!؟

    لبخند زد و گفت آره تقریبا، شما لذت ببرید!!

    واااقعا خداروشکر

    واااقعا خداروشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 144 رای:
    • -
      فهیمه زارع گفته:
      مدت عضویت: 3021 روز

      سلام ابراهیم عزیز

      موقعه خواندن کامنتت هرلحظه داشتم تحسینت میکردم آفرین به تو که این زیبایی ها را ملموس حس کردی احسنت به ارتباط قشنگت با رب العالمین از درخواست هایی که کردی وهرلحظه اجابت شد چقدر لذت بردم از تمام زیبایی هایی که تعریف کردی

      چقدر تحسینت کردم بخاطر راهکار فوق‌العاده ای که به آن پیرمرد افغان دادی وصدالبته که تو یکی از دستان خداوند بودی آن لحظه

      ابراهیم عزیز خداراسپاسگزارم که به کامنتت هدایت شدم صمیمانه سپاسگزار وجود ارزشمندتم

      در پناه حق شاد وسلامت وثروتمند وسعادتمند باشید در دنیا وآخرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      سمانه جان صوفی گفته:
      مدت عضویت: 1952 روز

      سلام اقا ابراهیمِ عزیز.

      بسیار بسیار لذت بردم و کیف کردم با کامنتتون و توصیف هاتون از زیبایی و نعمتهای دریافتی تون.

      هم این کامنت هم کامنتِ قبلی…

      این کامنت گفتین شهاب سنگ، آمد…

      کامنت قبلی بارها و بارها گفتین آی رب العالمین و قلبم از جا کنده شد…

      خوشحالم که نوشتین.

      خوشحالم که خوندم.

      خوشحالم که تو این مدارم و دسترسی پیدا کردم به کامنت هاتون.

      شما رفتین سفر، اما ما همگی با شما اونجا هستیم از بس قشنگ توصیف میکنین.

      سفر و لذت هاش، سفر و تجربه هاتون، نوشِ جانتون باشه.

      بهترین ها برای شما، برای همه مون.

      الهی شکر واسه خوندنِ کامنتهای زیبا و دلنشین.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      پوریاکاتبی گفته:
      مدت عضویت: 1295 روز

      بنام نامی یزدان

      أَلَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ

      آیا سینه‌ات را برایت نگشودیم

      وَوَضَعْنَا عَنکَ وِزْرَکَ

      و بار سنگین‌ات را از [دوش] تو برنداشتیم؟

      سلام بر تو ای ابراهیم زیبا نیکو زیبا کلام

      آیا واقعا زیبایی ها رو به تو نشون ندادند ابراهیم عزیز؟

      نوش جووووووونت گوارای وجودت انقدر داشتم لذت میبردم از کلمات اشکم قطع نمیشد

      الهی شکر بابت این آشنایی با کلام زیبات ابراهیم عزیز ،واقعا میرسه اونروزی که میفهمیم تک تکمون که واقعا ارزشش رو داشت چشمامون رو ببندیم روی عادات بد گذشته و با ایمان و لطف الله یکتا کمر ببندیم برای تغییر خودمون و لذت ببریم و بچشیم ازین طعم بهشتی زندگی

      امروز منم هدایت شدم ساعت 6 صبح روز جمعه خواب رو ول کنم و با شوق برم یه سفر کوچولو نزدیک داشته باشم و خداروشکر روحم جلا پیدا کرد راضی بودم از عملکرد خودم و به لطف خدا قطعا یه روزی این سفر توحیدی گونه رو هم آغاز خواهم کرد

      ممنونم ابراهیم عزیز هروقت مینویسی میخکوب کلماتت میشم خداوند تورو در این مسیر حفظ و محافظت کنه

      قلب منی داداش

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
      • -
        ابراهیم خسروی گفته:
        مدت عضویت: 1416 روز

        پوریا جان ممنونم بابت قلب پاکت

        تو لیاقت دیدنه زیبایی ها رو داری

        تو لیاقت استشمام بوی نم بارون و بوی حسه خوب خاکی که نمناکه رو داری

        تو لیاقت هدیه های بینظیر رو داری

        همییین الان در حین نوشتنه کامنتت، تو اتوبوسم و دارم برمیگردم خونه، دیدم یه بچه ی کوچیک تو پراید از کنار اتوبوس داشت رد میشد و وقتی بزرگی اتوبوس رو دید ذوق زده شد و هی دست تکون میداد برا اتوبوس! بدونه اینکه کسی بهش توجه کنه!

        وقتی من ذوق بچه رو دیدم نوشتن کامنت رو متوقف کردم و با لبخند و با ذوق واسش هی دست تکون دادم اونم واسم دست تکون داد و جوووری خندید که عقب عقب افتاد تو بغل خواهرش خخخخخخخخ

        من این حال و احساسات رو برات آرزو میکنم

        دوست دارم داداشم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  10. -
    نجمه رضائی گفته:
    مدت عضویت: 1962 روز

    به نام خدای بخشاینده مهربان

    سلام به تمامی دوستان عزیزم.

    ‏عجب فایلی بود خیلی پراز مناظر زیبا ،پر از درس،پر از نکته ،خدایا شکرت در مدار شنیدن و دیدن این آگاهیا هستم توفیق عطا کن در گروه عمل کنندگان باشم الهی آمین.

    آفرین به این دختر خانم خیلی خیلی تحسین برانگیزه چقد شجاع و نترس و با اعتماد بنفس بود شخصیتهای جسور جذاب و دوستداشتنی هستند.پریدن توی آب سرد اکسترا ترسه!

    و‌چقدر این دخترخانم مهارت داشت در کنترل ترسهاس،

    چندسال پیش رفته بودیم تنگه تیزآب شیرازیا میدونن چه جای قشنگیه، اونجا داخل آب راه رفتم ولی ازاینکه کامل تو آب برم خیلی میترسیدم ،منم مثل این آقا پسر چندین دقیقه درحال بگو مگوهای ذهنی بودم ،بپرم نپرم چیکاررکنم دستم روی دکمه های مانتوم بود بازش کنم یا نه!! وای وای ترسم اجازه نداد آبتنی کنم آقایونی ک بودن همه شنا کردند آب ریختن روی ما ،لباسامون کامل خیس بود ولی خب شنا نکردم نه من نه بقیه دخترا! ولی خیلی دوس داشتم شنا کنم ،ترس مثل غل و‌زنجیر میمونه کاری با آدم میکنه که نتونی حتی یک قدم برداری.

    اعتراف میکنم هنوز حسرت اون روزو دارم میتونستم شنا کنم لذت ببرم ولی خودمو محدود کرده بودم .

    تو بچگیم نزدیک آب بودیم بارها و بارها پریده بودم تو آب ،شنا و آببازی و…‌

    بزرگتر که شدم ترسها بیشتر شده ….نجواها قدرت گرفتند و نتیجش شده حسرت کارهای نکرده واقعا حسرت بدترین احساسه .

    به لطف بودن در این مسیر الهی سعی میکنم جوری زندگی کنم که اگه یک ساعت،یک روز،یک ماه بعد به اون روز فکر کردم حسرت نخورم ،قبلا مثل الان توانایی کنترل احساس و بروزشو نداشتم و بیشترین حسرتهایی که میخوردم بابت همین موضوع بود خب خداروشکر اینجا آدمو رشد میده.

    خدایاشکرت چه مناظری چه آبشاری چه گلهایی چه بهشتی وای خدایا چقدر لذتبخشه.

    دیشب تو محیطی بودم که فضاش به شدت منفی بود خیلی تلاش کردم ذهنمو کنترل کنم با فایلها و‌کامنتها سرگرم بودم امروز صبحم متوجه شدم این فضا قراره تا شب ادامه داشته باشه و حتی بدتر بشه یعنی من بعد از چندین ماه که آگاهانه وارد هیچ فضای منفی نشده بودم دیشب خیلی برام عجیب بود برای بقیه چقدر دلنشینه صحبت از درد،غم،دزدی،بی پولی …..

    امروز تصمیم گرفتیم بیام بیرون و تاشب خونه نرم چون مهمونی بود و من با وجود کنترل ذهنم ولی بازهم متوجه صحبتها میشدم البته که میتونم ایگنور کنم ولی حسم میگفت برو تنها باش، الان چندین ساعته تو پارک بانوان هستم پیاده روی کردم، از کلاغها و گربه های پارک فیلم گرفتم ،بازی والیبال دخترارو دیدم ،بازی کردن بچه کوچیکارو دیدم ،اینجا دراز کشیدم آسمان زیبا و درختان قشنگو تماشا کردم،خانمای مسن خیلی شیک و سالم درحال قدم زدن بودن،چندین بار این قسمتو دیدم و هربار کلی لذت بردم ، از نشاط و پویایی خانمایی که تو پارک هستن حس خوبی گرفتم،خیلیا اکیپی اومده بودن چایی و ناهار میخوردن .خوشحالم که برای کنترل ذهنم این تصمیمو عملی کردم و قدم برداشتم با وجود اینکه ازم توقع داشتن بمونم و پای درددلاشون بشینم ….اما خب مهم نیست چی توقع دارن، خودم مهمترم چون اینجوری سودی که بهم میرسه بیشتره کلی زیبایی وارد ذهنم کردم ، حتی به بدنمم سود رسوندم چون حدودا 16 ساعته فست هستم و حالم بسیار بسیار بهتر از دیشبه که تو جمع بودم.

    زیبایی های این قسمت اینقدر زیاده که حس میکنم باید ده ها بار فایلو ببینم تا بتونم جز به جز زیبایی هارو تحسین کنم زیبایی های این قسمت با زیبایی های این پارک باهم ادغام شده و ذهنم داره شارژ میشه و حتی دیشب هم جبران شده .

    برای این فایل هزاران صفحه میشه نوشت برای تک تک مواردی که گفتید کلی مثال هست در تایید توضیحاتتون.

    ممنونم استاد جان امیدوارم همیشه سالم و سرزنده باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
    • -
      سمانه جان صوفی گفته:
      مدت عضویت: 1952 روز

      سلام نجمه جان.

      تحسینت میکنم برای کنترل ذهنت و جدا شدنت از نازیبایی ها.

      تحسینت میکنم برای فستینگِ 16 ساعته.

      تحسینت میکنم که بدون توجه به قضاوتِ دیگران، روح و جسمت رو بردی پارک تا تغذیه شن با خوبی ها و زیبایی ها.

      تحسینت میکنم که تو پارک توجه کردی به زیبایی ها و تحسینشون کردی.

      تحسینت میکنم که تو پارک، اون همه زیبایی شکار کردی.

      اتفاقا امشب این سوال اومد بالا برام که چرا وقتی روی خودمون کار میکنیم، همه چیز خوبه، گاهی اوقات یه موجِ منفی میاد و من تشخیص نمیدم دلیلش چیه؟

      اینکه مگه باید موج منفی بیاد؟

      طبیعیه؟

      بله، میاد تا من با خودم رو به رو شم.

      تحلیل کنم خودمو، ببینم چی شده؟ چه ورودی هایی رو دریافت کردم که بی دقتی کردم و نازیبا بودن؟

      اصلا ببینم واکنش میدم یا کنترل ذهن میکنم.

      خب اگه یه تضاد نباشه نمیتونم تشخیص بدم شخصیتم عوض شده یا نه.

      اینه که وقتی نوشتی نازیبایی اومده سمتت، و راهکارهاتو نوشتی برای بهبود خودت،

      به این فکر کردم وقتی نازیبایی میاد سمتم چیکار میکنم؟

      خب جدیدا شدیدا متمایل شدم به سپاس گزاری، چون فرکانسش بسیار بالاست و در فاصله ی کمی حالمو خوب میکنه، تازه بعدش اتفاقای خوب و نشانه ها هم میان.

      پیاده روی هم یکی از اون کارهاییه که فرکانسِ منو خالص و پاک میکنه، از بس قشنگی میبینم، از بس گفتگوهای جذاب با خودم و خدا دارم…

      از بس تمرینهامو میبرم تو پیاده روی و انجامشون میدم…

      تحسینت میکنم که از خودت و تجربه ات و راهکارِ بهبودت نوشتی.

      برای همه مون خوبه که بیشتر بخونیم و متوجه بشیم برای همه پیش میاد ناخواسته، فقط نحوه ی رویاروییِ ما با ناخواسته است که میتونه ما رو ببره تو جاده ی سرسبزِ رشد یا کویرِ خشک و داغِ عدمِ رشد.

      بهترین ها برای تو و همه مون عزیزم.

      خدایا ازت ممنونم که منو هدایت میکنی به کامنت هایی که باید بخونم، تا بهتر یاد بگیرم و برام یادآوری شه.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: