سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 201 - صفحه 1 (به ترتیب امتیاز)

517 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2190 روز

    به نام تنها رب جهان

    سلام عشقای دل

    سلام عشقای جان

    وای دارم دیووووونه میشم

    استاد چه کردید به خدا؟؟

    من تازه دوره روانشناسی ثروت دو را از سایت استاد جون عشق تهیه کردم و همین طور داره نتایجم پر رنگ تر میشه یعنی چند روزه در فایل یک ثروت دو موندم و دلم نمیاد بروم فایل دو میگم کمه بازم کمه

    همین فایل یک خودش به تنهایی یه دوره است

    الهی که همیشه زنده باشید استاد عزیزم

    الهی که همیشه به الهامات دلتون عمل کنید

    زبانم قاصره

    خدا خودش می دونه و بس

    الهی صد هزار مرتبه شکر برای وجودت استاد عزیز دلم

    نکات جالب و عالی را شاگرد اول ها گفتن الهی شکر

    ولی نکته ای که به شدت ذهنم رو درگیر کرد این بود که

    چطور مریم خانم وقت این همه کار و فعالیت را داره ؟؟؟؟

    خدا بهشون سلامتی کامل عنایت کرده بیش از حد تصور ولی باز هم بیشترش کنه و همین طور موندگار بمونه

    خدا را بی نهایت شکر برای وجودشون

    چون واقعا وقتی روی حوزه کسب و کار داری فعالیت میکنی بیشتر وقت و روز را برای کسب و کار می گذاری

    یا اینکه روی روابط داری وقت می گذاری تمام وقت روی حوزه روابط هستی

    مریم خانم شما هم به استاد رسیدگی می کنید

    هم در سایت فعالیت داری

    هم وقت می گذاری تا با دوستان تون باشید ووو

    واقعا شما یه فرشته هستید

    خدا را شکر برای وجودتون

    الهی که همیشه باشید این همه فعال و درستکار

    یعنی واقعا شما دائم دارید از خودتون می پرسید چطور از این بهتر ؟ چطور از این ساده تر ؟ چطور از این می تونه لذت بخش تر

    باشه

    و خداوند که همیشه هدایتگر راه ها هست شما را برای ما اینگونه آفریده

    الهی که همیشه همین طور فعال بمونید برامون تا ما هم یاد بگیریم و فعال باشیم

    تا همیشه شاهد زندگی کردن مثل شما همین طور عزت مندانه باشیم

    وقتی دفتر شکرگزاری مریم خانم را دیدم به خودم گفتم نه تنها الان بلکه همیشه باید شکرگزاری فرصت ها ، داشته ها وو……… را داشته باشم

    چون خود همین یه تضاد هست که میگه وقتی به فرصت های عالی هدایت شدی

    وقتی نتایج خودت را گرفتی دیگه حل شده است

    اما نه

    باید تمرین ها را مثل مریم خانم ادامه بدهیم

    مگه ایشون کم نتیجه گرفته اند

    مگه کم نتیجه دارند

    پس باید حتی آواز یه گنجشکی که داره می خونه سپاسگزار لطف و مرحمت خداوند باشیم

    خدایا شکر

    خدایا شکر دفتر شکرگزاری مریم خانم را دیدم

    و یاد گرفتم که ببین این تمرین کولاک میکنه من هم باید همینطور باشم

    الهی شکر برای وجودتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 67 رای:
    • -
      فاطمه گفته:
      مدت عضویت: 1181 روز

      سلام به زهرای عزیز و سپاس گذارم بخاطر این کامنت زیبات…

      واقعا به نکته ی خوبی اشاره کردی اونم تلاش های مریم جانِ شایسته… واقعا این زن قابل تحسینه.. فوق العاده اس تو همه ی موارد عالیه و یک نمونه کامل برای ما زن هاست تا در تمام موارد مثل ایشون رفتار کنیم…

      تو تمیزی شماره یک

      تو کار شماره یک

      تو رابطه عااالی ترین و بدون هیچ وابستگی نه حتی به فردی که باهاش رابطه دارند بلکه وابستگی به هیچ کس نه خانواده نه هیچکس فقط وابسته ی خدا…

      وااای زهرا جان من وقتی حجم

      دفتر سپاس گذاری مریم جان رو دیدم گفتم حقا که لیاقتت همونجاست جای درستت همونجاییه که هستی…

      و اون نکته ی طلایی این فایل و چیزی که من درک کردم این بود که گفتند که همه چیز رو بسپاریم در واقع به خداوند و ترس و نگرانی ای برای مسعله های آینده نداشته باشیم آینده منظور یک روز بعده حتی و در امروز زندگی کنیم و لذت ببریم و از خداوند بخایم ما رو در مسیر لذت و آسونی ها قرار بده….

      خدارو سپاس گذارم و میخام یه دفتر بگیرم به بزرگی دفتر مریم جان و بنویسم اتفاقات یک روز گذشته رو و سپاس گذار اون هدایت ها و حضور خداوند در تک تک لحظات زندگیم باشم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      علیرضا یکتای مقدم گفته:
      مدت عضویت: 1364 روز

      بسم الله الرحمن الرحیم

      سلام به شما خانم زهرا قاضی

      کامنت زیبای شما را مطالعه کردم و یک نکته نظر منو جلب کرد شاید یک نشانه باشه

      من روانشناسی ثروت1 را آخراش هستم و نمی دانم ثروت2 را بلافاصله امسال بخرم یا باشه بعدا

      لطفا منو راهنمایی بفرمایید.

      در پناه الله یکتا شاد ثروتمند و سلامت باشید.

      علیرضا یکتای مقدم

      مشهد مقدس

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      حیدر احمدی برزگر گفته:
      مدت عضویت: 1282 روز

      به نام خداوند مهربان

      خانم قاضی یکتا پرست و ثروتمند سلام

      به رسم ادب ، اول سپاسگزار خداوند مهربان هستم بابت همه نعمت‌ها و موهبتهای که به جمع ما عنایت کرده.

      دوم از شما ممنونم که کامنت مفید و پر معنای رو نوشتید.

      علاوه بر یاد آوری قوانین و شکرگذاری، نمونه عملی هم ، یاد آور شدید.

      از اینکه تو چنین جمع خدا پرست و سعادتمند هستم ، خدا رو شکر میکنم.

      در پناه آلله یکتا شاد، تندرست، خوشبخت، ثروتمندوسعادتمنددردنیاوآخرت باشید.

      یاحق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    سلما مصدق گفته:
    مدت عضویت: 2801 روز

    سلام و درود دوباره به استاد عباسمنش عزیزم و استاد شایسته نازنین و همسفران گل

    ویژگی سپاسگزاری شما خیلی قابل تحسینه از وسایلتون سپاسگزاری میکنین یه جوری که انگار موجود زنده هستن و خداوند هم شما رو هر بار به وسایل بهتری هدایت میکنه مثل همین تراک کمپر فوق‌العاده که چقدر سفر رو برای شما آسون کرده واقعا از دیدن سفرهای شما لذت میبرم مریم جان

    مدل نشستنتون روی صندلی چقدر مناسب و راحت بود ایده گرفتم ازتون عزیزم. منم با لپ تاپ و موبایل زیاد کار میکنم و لازمه که درست نشستن و راحتی رو اولویت خودم قرار بدم.

    خدایا صدهزاااار مرتبه شکرت عجب جای بکر و زیبا و آرومی رو پیدا کردین چقدر آرامش داره

    استاد جان چقدر عالی سیستم سیم کشی داخل تراک رو ارگانایز و مادیفای کردین. شما واقعا خلاق هستین چون همیشه دلتون به دنبال راحتی بیشتره. فقط با یک دکمه تمام وسایل مورد نیازتون روشن میشه. یعنی کل امکانات اینجا به تسخیرتون دراومده!

    از نحوه ارگانایزینگ لپ تاپ ها و تدوین فایل ها و همکاری شما دو عزیزدل خیلی برام جالب و تحسین برانگیزه. مریم جان چقدر قشنگ از استاد عزیزمون تعریف و تمجید کردین عاشقتونم!

    مریم جان چه لباس راحت و لطیف و ساده و زیبای پوشیدین مثل ماه میمونین. چه صدای زیبا و آرامش بخشی دارین هم شما و هم استاد عزیزم خیلی صداتون رو دوس دارم.

    استاد جون گفتین بااینکه شما خودتون توی پارادایس زندگی می کنین ولی این طبیعت هیچوقت براتون تکراری نمیشه و انقدر سپاسگزار هستین این ویژگی باذوق بودن شما رو با تمام وجودم تحسین میکنم.

    واو چقدر جالب که توی امریکا فضاهای طبیعی به اسم BLM Land هست که میشه هر چقدر که بخوای اینجا بمونی و لذت ببری. آفرین به شما که با پرسیدن سوال چطور میشه لذت بیشتری برد و راحتتر بود، به مکانهای درست هدایت شدین که حتی خیلی از مردم امریکا ازش خبر ندارن.

    مریم جان عزیزم واقعا ازتون ممنونم که درمورد سپاسگزاری هاتون توضیح دادین چه ایده قشنگی گرفتم که صبحها توی دفترم مربوط به همون لحظه ای باشه که دارم تجربه میکنم و حتما حتما از فردا این ایده رو امتحان میکنم!

    استاد جانم وقتی من هم بارها شده که بعضی مسیرها از نظرم خیلی سخت بوده ولی رفتم تو دلش و برام آسون شد. یادمه همزمان با سفر به امریکای قبلی منم دائما خودمو میبردم به سفرهای کوتاه نیمروزی و خوش میگذروندم. یه روز زدم بیرون و رفتم بام تهران دیدم اونجا یه صخره گذاشتن و آدما به نوبت دارن تلاش میکنن که ازش بالا برن ولی نمیتونستن. خیلی خوشم اومد، یه حسی بهم گفت برو بالا تو میتونی! اولش مقاومت کردم ولی دل رو زدم به دریا خلاصه طنابها رو بستم و قدم به قدم بالا رفتم و صعود کردم خیلی احساس خوبی داشتم که به حرف دلم گوش کردم. بااینکه اولین بارم بود صخره نوردی میکردم ولی تونستم از پسش بربیام و به توانایی هام بیشتر ایمان اوردم. الان بازم برام یادآوری شد که مسائل زندگی هم مثل همین مسیرهاست که باید قدم به قدم برم تو دلش و نگران قدمهای بعدی نباشم! این ذهن شیطانی وظیفشه که منو ببره تو جهنم و منو بسوزونه ولی من نباید باهاش همراه بشم با یادآوری همین باورهای الهی که میگه: ان مع العسر یسری، همه مسائل بلااستثنا راه حل دارن، راه حل هر مسئله خیلی ساده اس و تو دل خودشه، انا علینا للهدی، تو خود پای در راه بنه و هیچ مپرس خود راه بگویدت که چون باید کرد.

    اتفاقا من هنوزم دارم دوره فوق‌العاده حل مسائل رو کار میکنم و خیلی از مسائلم رو باهاش حل کردم خدارو صدهزاااار بار شکر…

    راستی چقدر پوست هردوتون توی نور آفتاب داره میدرخشه عشق منین میبوسمتون! سپاس بینهایت بابت این فایل های آموزنده و این آگاهی های ناب.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 79 رای:
    • -
      محسن فصاحت گفته:
      مدت عضویت: 888 روز

      سلام به سرمایه عزیز

      یه حسی بهم گفت بیام و برات بنویسم و تحسینت کنم اول رفتم و جریان هدایتت به سایت را خوندم و حسابی لذت بردم امیدوارم مثل الان حالت خوب باشه و در لحظه حال باشی و جریان هدایت را دنبال کنی و شکرگزار باشی و با خودت بیشتر در صلح باشی و روح بزرگی داشته باشی توکل کنی و به نتیجه پایانی فکر کنی و به چگونگی و چرایی کار نداشته باشی

      با اینکه در دوره حل مسائل با هم بودیم ولی دفعه اولی هست که نگاهم به کامنت شما جلب شد

      شاید تا حالا هنوز با هم همفرکانس نبودیم

      برات بهترینها را آرزو دارم دوس دارم دستاوردهات را برام بنویسی و از از شغل و حال و هوات بگی البته اگه دوس داری و احساست بهت میگه.

      کامروا شاد و پیروز باشی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  3. -
    یگانه بانو گفته:
    مدت عضویت: 804 روز

    ” راندا برن ” می گه من افراد زیادی رو می شناسم که هیچ امیدی به معجزه و تغییر در زندگیشون وجود نداشت. اونها با کلید شکرگزاری تونستند معجزات عجیبی را بیافرینند.سلامت دوباره ی کلیه ها، شفای قلب بیمار، بازگشت بینایی، از بین رفتن تومور، رشد استخوان و باز سازی مجدد بیمار ، حتی درست شدن ارتباطاتی که کاملا” به پایان رسیده بود.

    تبدیل یک ازدواج نا موفق به یک ازدواج با عشق، متحول شدن روابط والدین با فرزندانشون، پولدار شدن افراد فقیر، سرازیر شدن وفور نعمت به زندگی افراد، و… همه نمونه های مختلفی هستند از مواردی که راندا برن معتقده افراد اون رو با کلید شکر گزاری به دست آوردند.

    “والاس واتلز ” بنیانگذار تفکر نوین ، گفته :

    ” تو بدون شکرگزاری نمی توانی خیلی از قدرت استفاده بکنی، چون شکرگزاری است که تو را به قدرت متصل می کند!”

    سلام به استاد و خانم شایسته ی عزیزم

    به همه ی دوستای باعشق همفرکانسی

    یعنی بحث شکرگزاری که میشه من کلی کیف میکنم.واقعا خیلی فوق العاده و شگفت انگیزه، هر چی از قدرت شکرگزاری بگم کم گفتم.کلی نتیجه گرفتم ازش…

    تو هر زمینه ای بکار بردم بلااستثنا نتیجه فوق العاده ای گرفتم.

    حالا که بحث بحثه سفره یه خاطره بگم از یه سفری که داشتم،

    از همون استارت سفر، همین که حرکت کردیم یه سردرد بدی اومد سراغم، سمت چپ سرم بشدت شروع کرد به درد گرفتن و اجازه نمی‌داد از زیبایی های مسیر لذت ببرم.منی که مقاومت میکنم معمولا برای قرص خوردن، اگه قرص همراهم بود به جای یدونه حتما دو تا باهم می‌خوردم که سریع خوب شه.

    یه لحظه یاد شکرگزاری افتادم، گفتم شروع کن مگه به قدرت شکرگزاری و حس خوبش ایمان نداری؟؟؟

    با خودم گفتم خداروشکر فقط یه سمته سرمه

    شروع کردم با تمام حسم از سمت راست سرم که درد نمی‌کرد شکرگزاری کردم.بعدش سرگرم دیدن جاده شدم.اصلا نفهمیدم پنج دقیقه شد یا نه، سرم کاملا خوب شد.

    یعنی چه می‌کنه این شکرگزاری، درواقع اون احساس خوبی که ایجاد می‌کنه معجزه می‌کنه.

    من یاد گرفتم اینجا، در کنار شما عزیزانم که ترس هامو بزارم کنار و با امید و توکل بخدا برم تو دل هدف هام، یاد گرفتم خدا رو لحظه به لحظه کنارم احساس کنم و نگرانی بابت چیزی نداشته باشم.چقدر دل آدم قرص و محکم میشه با ایمان بخدا، چون میدونی هر چی پیش آید جز خیر و خوبی برات نخواهد بود.چقدر خوبه این دلخوشیا چقدر لذت بخش میشه زندگی….

    دل بــســـپــار به آتشی که نمى سوزاند ابراهیم را

    و دریایى که غرق نمی کند موسى را

    نهنگی که نمیخورد یونس را

    کودکی که مادرش او را به دست موجهاى نیل می سپارد

    تا برسد به خانه ی تشنه به خونش

    دیگری را برادرانش به چاه مى اندازند سر از خانه ی عزیز مصر درمی آورد

    آیا هنوز هم نیاموختی ؟!

    که اگر همه ی عالم قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند

    و خدا نخواهد، نمی توانند

    پس

    به تدبیرش اعتماد کن

    به حکمتش دل بسپار

    به او توکل کن

    و به سمت او قدمی بردار….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 90 رای:
    • -
      اسداله زرگوشی گفته:
      مدت عضویت: 1302 روز

      سلام و درود یگانه عزیز

      چقدر خوب از شکرگزاری و معجزه شکر گزاری گفتید و اونو در کامنتتون بولد کردید، احسنت به شما. هممون میدونیم که شکر گزاری بالاترین فرکانس رو داره به همین دلیل است که اینقدر سریع حالمون خوب میشه و سبب میشه با سرعت زیادی به سمت خواسته هایمان حرکت کنیم و خواسته ها و آرزوهایمان هم با سرعت زیادی به سمت ما حرکت کنند. خواستم این مطلبو به کامنتتون اضافه کنم که عزیزانی که دوست دارند بهتر و بیشتر شکرگزار باشند و شکرگزاری کنند توصیه میکنم کتاب معجزه شکرگزاری اثر راندا برن رو مطالعه کنند.خیلی در این زمینه بهشون کمک میکنه . پروفایل جدیدتونم بسیار زیباست و ازین بابتم تحسینتون میکنم. براتون در این مسیر زیبا سلامتی و نعمت و ثروت آرزو میکنم دوست عزیز.یا حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
      • -
        یگانه بانو گفته:
        مدت عضویت: 804 روز

        آقای زرگوشی عزیز

        ممنونم از لطفتون

        من همیشه از خوندن کامنت های پرازآگاهی شما لذت میبرم و کلی درس میگیرم.

        ممنون بابت توصیه ای ک کردین، من خودم با همین کتاب باشکرگزاری و تاثیر شگفتش تو حال خوب آشنا شدم.

        به تک تک عزیزان توصیه میکنم از این موهبت عظیمی که خداوند در اختیارمون قرار داده غافل نشن.

        من بعد هر بار شکرگزاری، از این که توفیق شکرگزاری هم داشتم شکرگزاری میکنم.

        پیام های شما عزیزان باعث دلگرمیمه……

        در پناه حق

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      پاکیزه بارکزی گفته:
      مدت عضویت: 867 روز

      و ما بدون خدا بسیار ضعیف هستیم و با خدا پر قدرت ترین موجود عالم خواهیم بود

      سلام به روی همچون ماهت یگانه عزیزم

      چقدررررر زیبا بیان کردی چقدرررر زیبا زیبایی قلبت را هویدا کردی

      چقدر ایمانم را نسبت به شکرگذاری بیشتر کردی

      تشکر مهربانم

      واقعا عالی در باره شکرگذاری گفتی

      و اینکه تجربه خودت را گفتی

      با تجربه مریم جان و خودت ایمان من هم بیشتر شد

      چقدررررر شما زیبا هستین

      من همیشه زیبایی شما را تحسین میکنم عزیزم

      و هم چنان این کمنت زیبا و بیان زیبای تان را تحسین میکنم

      شاد باشی و پر روزی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
      • -
        یگانه بانو گفته:
        مدت عضویت: 804 روز

        پاکیزه ی عزیزم

        با چشم زیبابین چیزی جز زیبایی نمیتوان دید.

        ممنون بابت لطفت و پاسخت برای من

        خوشحالم که دلنوشته هام انگیزه ای تو وجودت ایجاد کرد.

        من خودمم با خوندن تجربیات دوستان کلی انرژی میگیرم و ایمانم قوی میشه.بخاطر همین دوست دارم تو کامنت هام حتما اشاره ای هر چند کوچیک به تجربیاتم بکنم.

        برات لحظاتی سرشار از عشق و زیبایی آرزومندم….

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      محمدرضا روحی گفته:
      مدت عضویت: 1346 روز

      به نام هدایت الله

      سلام بریگانه عزیز ودوست داشتنی

      از شما سپاسگزارم بخاطر این نکته های خوبی که از بزرگان گفتی وچقدر حس خوبی ازش دریافت کردم

      چقدر کامنتت خوب ودوست داشتنی بود

      اینقدر منو جذب خودش کرد که دوست داشتم ادامه دار باشه

      یگانه عزیز توتنها یگانه بی همتایی

      شما را به خدای بزرگ ومهربان میسپارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
      • -
        یگانه بانو گفته:
        مدت عضویت: 804 روز

        آقا محمدرضای مهربان

        بسیار سپاسگزارم از شما دوست عزیز

        تایید و تحسین عزیزانی چون شما انگیزه ای برای هر چه قویتر قدم برداشتن به سوی اهدافم برام ایجاد می‌کنه.

        اینکه مسیرم درسته و هر چه پرقدرت تر باید ادامه بدم.

        لحظاتتون پر از آرامش…

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      الهام سیاوشی فرد گفته:
      مدت عضویت: 835 روز

      به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم

      سلام بر یگانه عزیزم

      منو عزیزدلم هرشب کتاب صوتی راز رو گوش میدیم وبا صدای اون خوابمون میبره خیلی زیبا نوشتی عزیزم همین الآنم که دارم کامنت می‌نویسم دفتر شکر گذاری جلو دستمه و نصفه شکر گذاری هامو نوشتم و اومدم این‌جا چقدر خوبه که ما میتونیم با شکر گذاری واحساس خوب رشد کنیم

      منم دقیقا مثل شما وقتی واسه یکی از ارگانهای بدنم موردی پیش میاد سریع میام سراغ شکر گذاری بابت بقیه ارگانهای بدنم و ازشون تشکر میکنم و اصلا نمیدونم کی خوب شدم و یادم می‌ره اصلا کجام درد میکرد به لطف الله

      ممنون عزیزم خیلی زیبا نوشتی

      به تدبیرش اعتماد کن

      به حکمتش دل بسپار

      به او توکل کن

      وبه سمت او قدمی بردار…

      باور کنیم که همه چی در دستان قدرتمند خداست

      فقط کافیه باور کنیم

      دوستون دارم که اینقدر باهم هم فرکانس هستیم خدایا کرور کرور شکررررت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        یگانه بانو گفته:
        مدت عضویت: 804 روز

        سلام الهام عزیزم

        آرزوی زندگی سرشار از عشق و زیبایی برای شما و عزیزدلتون دارم.

        بله دوست خوبم شکرگزاری قدرتمندترین فرکانس خوب و داره.وقتی شکرگزار هستی کانون توجهت روی نکات مثبته، و طبق قانون توجه به نکات مثبت برابر است با احساس خوب

        و احساس خوب باعث وقوع اتفاقات عالی میشه.

        در هر زمینه ای که خواستار پیشرفت و بهبودش هستیم کافیه از قدرت شکرگزاری استفاده کنیم تا شاهد قدرت شگفت اون تو زندگیمون باشیم.

        چ تو زمینه سلامتی، چ روابط، چ ثروت……….

        ممنون از پاسخ و توجه ت عزیزم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      سیدمجید حسینیان گفته:
      مدت عضویت: 3775 روز

      بنام خدا

      سلام یگانه جان

      چقدر کار خوبی کردی که به شکرگزاری اشاره کردی و از نتایجش گفتی

      واقعا که چقدر شکرگزاری خوبه و حداقل کارش اینه که حالمونو عالی میکنه

      من ی سررسید شکرگزاری دارم که با خودم سر کار میبرم و هرچند وقت ی چیزایی توش مینویسم که حسابی همکارامو کنجکاو کرده بود و بالاخره بهسون گفتم چی مینویسم و کتاب معجزه شکرگزاری رو هم بهشون معرفی کردم

      چند وقت پیش مساله‌ای رخ داده بود که من حقیقتا نمیتونستم حالمو خوب کنم یا توجهمو به چیزی ببرم و بخاطر اون شکرگزاری کنم

      بنابراین فقط شروع کردم به گفتن 《خدایا شکرت》 بدون اینکه چیز مشخصی توی ذهنم باشه و فقط مثل ی ذکر داشتم تکرار میکردم و واقعا کمتر از ده دقیقه حالم عالی شد و تونستم برم دنبال نعمت‌هام و حالمو بهتر و بهتر کنم و

      بازم ممنون‌ از این یادآوری

      با آرزوی بهترین‌ها

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    Ehsan Moqadam گفته:
    مدت عضویت: 1960 روز

    به نام خالق عشق و زیبایی

    درود و خداقوت به اساتید عزیز و دوستان ناب خودم در این مسیر پر از نعمت و فراوانی و برکت

    چی از این قشنگ‌تر که خداوند ما را مهمان کرده تا این زیبایی‌های بی‌حد و مرزش رو ببینیم

    انقدر در حال و فرکانس عالی هستم که فقط دوست دارم بنویسم، داستان هم از اینجا شروع شد که داشتم به تغییر شکل خدایی که تو ذهنم در این سال‌ها ساخته بودم فکر میکردم، خدایی که در ابتدا فقط یک اسم ازش می‌شنیدم و الان شده رفیق جون جونیم، چرا این رو میگم واسه اینکه فقط یه رفیق جون جونی میتونه اینجوری پای رفیقش بایسته با تمام خطاهاش از روز اولم بیشتر دوستش داشته باشه و دوست داشته باشه که در مسیر درست قرار بگیره. بهترین رفیق ما هم چهار بار ببینه داریم اشتباه میکنیم و بهمون گوشزد کنه بعد ببینه ما کار خودمون رو می‌کنیم و نتیجه نمی‌گیریم دفعه پنجم ولمون میکنه و مسیرش از ما جدا میشه اما تنها خداست که هر چقدرم خطا کنی باز بار بعد محکم‌تر در آغوشت میگیره.

    داشتم با خودم میگفتم چقدر این خدای الان من جذاب‌تره، چی بود اون خدایی که قبلاً فکر میکردم دارم میپرستمش یه خدای غضبناک که منتظر ما خطا کنیم بعد حالمونو بگیره یا لذت ببره ما عز و جز کنیم برای رسیدن به یه خواسته‌ای اما این خدا حال میکنه که من حال کنم.

    یکی از همون سوال‌های سازنده‌ای که بهم یاد داد خدا دربارش بپرسم این بود که:

    حال میکنی خدا چجوری برات شکل بگیره؟

    به خودم گفتم حال میکنم خدا قبل از اینکه بهش بگم برام آماده کنه همه چیزو شیک و مجلسی من رو به خواسته‌هام برسونه

    حال میکنم قبل ازینکه بهش بگم منو بخشیده باشه و به‌خاطر خطاهام منو سرزنش نکنه

    حال میکنم این خدا حال کنه بندش سرش بالا باشه همیشه، عشق کنه با زندگیش و آدمای اطرافش

    حال میکنم خدا از حال کردن من حال کنه نه اینکه دنبال این باشه من پدرم دربیاد تا یه چیزی بهم بده

    چقدر همین یه سوال خدارو برامون آسان‌تر میکنه

    شکرت ای رب عزیزم که داری اینجوری خودت رو بهم نشون میدی

    واقعاً وقتی ما از خدا هدایت بخوایم زمین و زمان میشه نشانه برامون

    این روزها خیلی دارم روی باور فراوانی و ارتباطش با دریافت نعمت‌ها و احساس لیاقت و همینطور معنویت ثروت کار میکنم دلیلش هم این بود که حس کردم ریشه‌های این موضوعات خیلی در من قدرتمند نیست دقیقاً یکی از اون هدایت‌ها فهم همین موضوع بود، یعنی وقتی به زندگی استاد نگاه میکنم متوجه میشم که استاد روی ریشه‌ها خیلی خوب کار کردن و الان ما داریم ثمره اون رو میبینم چون ممکنه خیلی از ماها زندگی الان استاد رو با زندگی الان خودمون مقایسه کنیم و فکر کنیم که پیشرفت ما در مقابل پیشرفت استاد خیلی کمرنگه اما اگر دقیق‌تر نگاه کنیم متوجه میشیم که این‌ها ثمره‌ اون ریشه‌هایی است که استاد سال‌ها روش زمان و انرژی گذاشت و حالا با پرورش اون داره نتایج هر روز بزرگ و بزرگ‌تر میشه پس بهتره به‌جای مقایسه به خودمون آرامش بدیم و اجازه بدیم قوانین رو به‌خوبی درک کنیم، اصلاً نشانه کار کردن روی فراوانی کم شدن عجله و نگرانی در مورد آینده است.

    در همین راستا رفتیم با دوستم یه رستورانی تو الهیه که خیلی شلوغ بود، البته کافه مورد علاقه من یه صد متر اونورتر بود که این‌بار می‌خواستیم بریم اون یکی رستوران، وقتی رفتیم داخل پارکینگ چهارطبقه پارکینگ که همونطور که می‌تونید حدس بزنید زیر بنز و بی‌ام‌و نبود پر پر بود فقط برای یه رستوران که وقتی رفتیم رو ساعت باید حدود 3 ساعت صبر میکردیم تا ویت اگر تازه خالی بشه و به ما نوبت برسه که تصمیم گرفتیم بریم همون کافه همیشگی (این رو هم بگم اینجور موقع‌ها من خیلی دوست ندارم تو صف وایسم و توقعم این بود که بخوره تو ذوقم اما اینبار حال کردم از اینکه گفتم پسر چقدر فراوانی دمش گرم، ما اومدیم که اصلاً اینو ببینیم چون من خودم تابه‌حال نرفته بودم اونجا). وقتی به کافه رفتیم که یک کافه باغی هست و یه گالری هنری هم اونجاست دیدیم اونجا هم باید تو ویت وایسیم که البته مدتش زیاد نبود، تو همین حین رفتیم یه سر به گالری هم زدیم و جالب بود که باوجود اینکه اون فرد و آثارش اصلاً برای من تعریف شده نبود اما علاقه‌مندان بسیار زیادی اومده بودند که به دوستم گفتم ببین واقعاً برای هر چیزی مخاطبان زیادی وجود داره باز هم یه نشونه دیگه از فراوانی.

    بعد که نشستیم یه خانواده با یه بچه کوچک اومدن و چند تا میز اون طرف‌تر نشستن بعد دیدم بچشون که پسر هم بود زل زده بود به ما و اصلاً همین موضوع باعث تعجب مادرش شده بود که می‌گفت بچه من فقط به دخترا میخنده و پسر میبینه گریش میگیره اما نمیدونم چرا شمارو دیده ماتش برده، دیدم همون موقع که اینو گفت یه خانمی میز بغلمون نشسته بود گفت خب حق داره آقای به این خوشتیپی و جذابی معلومه باید نگاه کنه. به خودم همون موقع گفتم ببین از وقتی که تو داری آگاهانه به زیبایی‌های خودت و جهان توجه و تمرکز میکنی جهان هم داره بهت واکنش نشون میده، دقیقاً همین امروز داشتم با یه آقایی صحبت میکردم ایشون گفتن آقا چقدر آدم وقتی با شما صحبت میکنه انرژی و درعین حال آرامش میگیره و همین دوستم هم قبل ازینکه صحبت رو شروع کنیم گفت دوست مشترکمون گفته من خودم فکر میکردم خدای انرژی‌ام اما احسان یه چیز دیگست و آدم خیلی کیف میکنه وقتی کنارش هست و دنبال این هستن که یه برنامه سفر با من بگذارن.

    خبر خوبی که من از آموزش‌ها گرفتم که همه این‌ها اکتسابی است و اگر نگاه ما واقعاً تغییر کنه نتایج هم تغییر خواهد کرد.

    دلیل اینکه ما انقدر با عشق داریم استاد رو دنبال می‌کنیم، خانم شایسته‌ای که این همه سال در کنار استاد هستند دائماً زیبایی‌های استاد رو تحسین می‌کنند اینکه استاد این ریشه رو در خودش تقویت کرده به‌خوبی و دائماً زیبایی‌های خودش رو به خودش گوشزد کرده.

    اصلاً همین موضوع صحبت منو دوستم شد که بهش گفتم ببین ما کاملاً کپی پیست خانواده‌هامون هستیم اغلب و خیلی باید روی ریشه‌ها بیشتر کار کنیم، دلیل اینکه چند روز خوب کار می‌کنیم دوباره حالمون ناکوک میشه اینکه به ریشه‌ها به‌دقت توجه نمی‌کنیم و این مسیر باید تا ابد ادامه داشته باشه.

    ریشه معنویت ثروت

    ریشه فراوانی نعمات

    ریشه لیاقت

    قبلاً فکر میکردم اگر به خودت توجه کنی، از خودت تعریف کنی خودخواهیه و دیگران بدشون میاد اما الان میبینم اولاً که تو بی‌نیاز میشی از توجه و تحسین دیگران و دوماً جهان از در ودیوار تو رو تحسین میکنه بدون اینکه تو نیازی بهش داشته باشی.

    من خودم باید اعتراف کنم خیلی روی این موضوعات جای کار دارم و لازمه که خیلی قوی‌تر روشون کار کنم.

    من بیش از اینکه صحبت‌های استاد رو بشنوم محدودیت‌های جامعه، خانواده و محیط اطرافم رو شنیدم و باور دارم و یه باوری که به‌تازگی ساخته میشه خیلی باید مراقبش بود تا به‌اندازه کافی قدرت بگیره.

    امروز داشتم مصاحبه عادل فردوسی‌پور و پژمان جمشیدی رو میدیدم و میفهیدم که چقدر داشتند درخصوص ارزش‌های اساسی زندگی صحبت میکردن و چقدر نزدیک بود صحبت‌ها به آموزه‌های استاد و چقدر سپاس‌گزای کردم که خدا منو یه این مسیر هدایت کرد.

    دقیقاً استاد تعبیر شما از جاده‌های کوهستانی مثال تجربه من از شناخت قوانین، تغییر و شناخت خداوند بود.

    از دور کشف و شناخت قوانین خیلی پیچیده و غیرممکن بود، تغییر دردناک و خداوند گنگ و مجهول اما هرچقدر که پیش رفتیم مسیر هموارتر، خداوند رحمان‌تر و تغییر لذت‌بخش‌تر شد.

    من خودم عاشق این سبک طبیعی هستم که شما درش هستید و خدای مهربانم بهم نشان داد که به‌زودی تو هم تجربه میکنی.

    من دارم تمرین میکنم خدای وهاب رو باور کنم اون خدایی که بی‌حد و مرز میبخشه نه اون خدایی که از تنگدسنی من لذت میبره.

    واقعاً سپاس‌گزار شما هستم

    سپاس‌گزار خدایی که ما رو به این زیبایی‌ها هدایت کرد

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 94 رای:
    • -
      پاکیزه بارکزی گفته:
      مدت عضویت: 867 روز

      قبلاً فکر میکردم اگر به خودت توجه کنی، از خودت تعریف کنی خودخواهیه و دیگران بدشون میاد اما الان میبینم اولاً که تو بی‌نیاز میشی از توجه و تحسین دیگران و دوماً جهان از در ودیوار تو رو تحسین میکنه بدون اینکه تو نیازی بهش داشته باشی

      واییی که این قسمت جملاتت بی نظیر بود آفرین احسان عزیز

      سلام به روی ماه زیبایت

      و چقدررر کمنت زیبا و پر از محتوا نوشتی

      راستی هم که خدایی انرژی هستی احسان عزیز

      چون همین حالا با خواندن کمنتت فول از انرژی شدم

      مرسی که حس خوب دادی

      تحسین میکنم این حد از شور اشتیاقت را

      به زودی بخیر به روند طبیعی جهان زنده گی میکنی

      و به بالاتر از تصورت میرسی

      شاد باشی ثروتمند باشی عالی باشی پر از انرژی باشی خدایی باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      محمد کرمی گفته:
      مدت عضویت: 1251 روز

      سلام آقا احسان که وقتی دست به قلم میشه اینقدر زیبا مینویسه که آدم ذوق میکنه از خوندن ..

      مشخص که خیلی دارین رو خودتون کار میکنید و نتایجشم بدون شک وارد زندگی شما شده

      در مورد توحید و رفاقتتون با خدا چقدر قشنگ صحبت کردین و چقدر منو بیهد خودم انداخت دوست عزیز ،هر وقت توکل کردم و فقط خودمو به خدا نیازمند دونستم و از خودش خواستم بی منت و بدون قضاوت از اینکه من چه آدنی هستم و حتی به یک لحظه قبل منم کار نداشت و از درو دیوار بهم نعمت داد و هر وقت مسئلم حل شد یادم رفت کی برام کارو انجام و سرکش شدم و مغرور ..واقعا کی میتونه مثل خداوند عمل کنه راجب بندهاش ،بنده ای که به محض توبه کردن به محض اینکه تسلیم میشه انگار تمام دنیا دست به دست هم میدن که همه چی به نفعش بشه

      کدوم دوست ما کدوم فامیل ما و حتی پدرو مادر ما میتونه همچین خصوصیاتی داشته باشه ..آقا احسان چند وقتی بود تو عالم خودم تعهد دادم به خودم که بتونم صفات خداوند پیدا کنم و سعی کنم اونجوری باشم که نزدیک باشه به صفات خداوند ،مثل بخشنده مهربان بودن ،مثل قضاوت نکردن بندش ،مثل خشمگین نبودن ،مثل همه رو به یک چشم نگا کردن ،مثل وهاب بودنش ،مثل نترسیدنش ،

      و امروز شما این قوانین بهم یادآوری کردین که تعهد خودمو یادم نره و همیشه تو این مسیر گام بردارم

      خدای که از وقتی دلبستم بهش احساس بی نیازی میکنم دیگه وابسته هیچکس نیستم ،از رفتن هیچکس ناراحت نمیشم ،دیگه دست پامو جلو هیچ جنس مخالفی گم نمیکنم بلکه بچشم یکی از خودم میدونمش و چه نگاه زیبای بهش دارم وقتی میبینم همه ما در واقع یکی هستیم مگه من میتونم به خودم به چشم بد نگاه کنم مگه آدمها جزئی از ما نیستن و ما جزئی از اونا ..همه ما خدایم

      خدایا شکرت بابت فهمیدن قوانینت بابت این قوانین ثابتت

      خدایا شکرت بابت بودن دوست عزیزی مثل آقا احسان و خدایا بی نهایت سپاس بابت وجود استاد عباس منش عزیز و توحیدی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
      • -
        Ehsan Moqadam گفته:
        مدت عضویت: 1960 روز

        درود بر شما محمد جان

        سپاس‌گزارم برادر که انقدر لطف داری به من

        خوشحالم که خداوند این توفیق رو به من داد که قلبی رو متوجه خودش کنم، واقعاً چه سعادتی بزرگ‌تر از این؟!

        تکامل انسان به همین طریق شکل میگیره، این عین آیه قرآن هست که: وقتی مسئله‌ای برای انسان بوجود میاد نشسته و خوابیده از ما کمک می‌خواد که تا مشکلش حل بشه و زمانی که مشکلش رو حل می‌کنیم فراموش می‌کنه و تصور میکنه که خودش حل کرده، حالا کار انسان باتقوا اینکه این رو به خودش یادآوری کنه.

        چقدر نکته تو همین آیه هست یکیش همینکه وقتی یه مسئله‌ای حل کردنش برات مهم میشه و باتمام وجود خودت رو تسلیم خدا میکنی خداوند حتماً پاسخ میده، البته که خداوند همیشه پاسخ میده اما زمانی که مسئله‌ای برای ما مهم میشه ما بیشتر سعی می‌کنیم که سمت خودمون رو بهتر انجام بدیم و انسان بهتری باشیم و تصور می‌کنیم حالا دیگه خدا به دلمون نگاه میکنه و مشکلمون رو حل میکنه درصورتی‌که خدا همیشه به دل ما نگاه میکنه این برداشت اشتباه ما از خدا و احساس گناهی که به اشتباه از خدا داریم رابطه ما رو با خداوند تار کرده.

        خوشحالم دوست عزیزم که انقدر توحیدی شدی در ارتباط با موجودات دیگه، من خودم قبلاً اگر یه خانمی پیشنهادم رو رد میکرد یا تاقچه بالا میگذاشت هزار بار به خودم سرکوفت میزدم و الان میگم کسی که با من باشه در مدار من قرار میگیره و قلبش رو خدا نرم میکنه برای من پس به‌جای سرکوفت زدن خودت رو تحسین کن و بگو اتفاقاً پس قراره یه آدم بهتر باهاش ارتباط برقرار کنم.

        برات بهترین‌هارو آرزو دارم دوست عزیزم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      مرضیه ایزدی گفته:
      مدت عضویت: 1547 روز

      سلام آقا احسان

      ممنون که نکاتی که تجربه را کردید را برامون نوشتید

      برام آموزنده بود

      نکاتی که در مورد تحسین خود نوشتید واقعا درست و اساسی بود

      در مورد اینکه استاد ریشه ای روی خودشون کار کردند

      باهاتون موافقم

      می دونید علت نتایج پایدار ایشون هم همین است

      خیلی نکات آموزنده ای از کامنتتون گرفتم

      بیشتر از تجربیاتتون بنویسید

      ممنون از کامنت زیباتون

      در پناه خداوند همیشه سلامت و شاد باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      سمانه جان صوفی گفته:
      مدت عضویت: 1936 روز

      سلام آقا احسان

      خیلی ممنونم ازتون که کامنتهای به این خوبی رو مینویسین.

      همیشه تو کامنتهاتون کلی درس برای من وجود داره:

      کار کردن روی ریشه ها

      بهتره به‌جای مقایسه به خودمون آرامش بدیم و اجازه بدیم قوانین رو به‌خوبی درک کنیم، اصلاً نشانه کار کردن روی فراوانی کم شدن عجله و نگرانی در مورد آینده است.

      خبر خوبی که من از آموزش‌ها گرفتم که همه این‌ها اکتسابی است و اگر نگاه ما واقعاً تغییر کنه نتایج هم تغییر خواهد کرد.

      قبلاً فکر میکردم اگر به خودت توجه کنی، از خودت تعریف کنی خودخواهیه و دیگران بدشون میاد اما الان میبینم اولاً که تو بی‌نیاز میشی از توجه و تحسین دیگران و دوماً جهان از در ودیوار تو رو تحسین میکنه بدون اینکه تو نیازی بهش داشته باشی.

      ممنونم از به اشتراک گذاریِ این آگاهی های ناب.

      و تشکر ویژه دارم که تو کامنتهاتون مثال از خودتون میارین، اینطوری قابل درک تر میشن قوانین و آگاهی ها.

      یه تحسین ویژه هم از خواهرتون سمانه جان برای شما:

      قلم بسیار زیبا، روان و قابلِ درکی دارین.

      همیشه شاد و ثروتمند و سعادتمند باشین.

      الهی شکرت برای آگاهی های نابِ این سایتِ ارزشمند.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      آزاده کاکاوندی گفته:
      مدت عضویت: 1480 روز

      سلام اقا احسان این دومین کامنت من به شما بود یکی در پاسخ کامنت اقا ابراهیم یکی ام کامتت خودتون

      اقا من چی بگم اصلا چی میتونم بنویسم

      از چی بنویسم

      کدوم از حرفاتو بنویسم

      حرفایی که همشون از خدا بود

      از فراوانی

      از وهابیت خدا

      از احساس لیاقت

      تو بگو از کدوم بنوبسم تا همونو بنویسم

      اصلا من مبهوت این توصیفات زیبات این کارکردن رو خودت شدم این احساس لیاقت عالیت

      چه باورهای قشنگی

      چه دیدگاه قشنگی

      پسر تو محشری محشر به تمام معنا و واقعی

      چه مثالهای زیادی در مورد فراونی زدی اصلا کل کامنتتو باید سیو کنم و برای خودم تکرار کنم

      چون این روزها برای هدفم خیلی به این باورها و وهابیت خدا نیاز دارم

      سپاسگزارم عزیزم به خاطر کامنت عالی و پر محتوات

      دوستت دارم وخداراشکر انقد عالی داری رو خودت کار میکنی

      در پناه الله یکتا باشی احسان ثروتمندم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        Ehsan Moqadam گفته:
        مدت عضویت: 1960 روز

        درود بر شما آزاده جان زیبارو و زیبابین

        بنده الهی و آزاده خدا

        چقدر چهره و قلم زیبا و آرامش‌بخشی داری دوست عزیزم

        از خدای مهربان بی‌نهایت سپاس‌گزارم برای دوستان عزیزی چون‌ شما

        هر چقدر آدم روی باور فراوانی و احساس لیاقت و ارتباط ثروت و معنویت و توحید کار کنه باز جای کار داره،. من هربار که فایل‌های استاد رو گوش میدم بیشتر قانون مدارها و فرکانس رو درک میکنم چون همون آگاهی‌ها داره گفته میشه اما برداشت من کاملاً پخته‌تر و متفاوت‌تر میشه و به‌اندازه‌ای که میتونم متعهد باشم ظرفم بزرگ‌تر میشه

        اینکه درک کنیم خداوند هیچ محدودیتی برای من نمی‌خواهد و هر محدودیتی که هست به‌خاطر افکار محدودکننده خودمونه چقدر به انسان آرامش و قدرت میده، چقدر مسیر رو برامون روشن‌تر میکنه

        این زمزمه‌های الهی با خداوند به‌شخصه انقدر زندگی من تاثیرگذاره که نمی‌تونم ازش حرفی نزنم، بدون هیچ پرده و ماسکی بشینی با خدای خودت حرف میزنی بدون اینکه کسی صدات رو بشنوه چقدر عاشقانه و امیدبخش و البته ثمربخشه، بدونی که خدا همیشه همراهت هست و صدات رو میشنوه و اعمالت رو میبینه، آیا تو هم خدا رو تو لحظه‌های زندگی همراه خودت میکنی و باهاش صحبت میکنی و کارهای قشنگت رو بهش نشون میدی؟ مثه یه بچه که یه نقاشی میکشه میدوه میگه مامان بابا خاله عمو دایی ببین چه نقاشی قشنگی کشیدم بعد تو هم میگی اره عزیزم خیلی فوق‌العا ست افرین به تو، آیا ما هم اینجوری با خدا رفتار میکنیم؟ میگیم خداجونم امروز این زیبایی رو دیدم این تجربه قشنگ رو داشتم، دقیقاً مثه بچه‌ها اگر جاییشم بلد مباشیم میپرسیم چجوری بکشم مثلاً کلاغ رو، بعد قلمو دستت میگیری میگی اینجوری عزیزم یادش میدی، ما هم هر چیو بلد نیستیم ازش بپرسیم خداجونم بگو من می‌خوام این اتفاق برام بیفته تو بگو نشونم بده چجوری بکشمش چجوری دعوتش کنم به زندگیم، گاهی نقش خدا تو زندگی ما از نقش بزرگ‌ترامون تو دوران بچگیمون هم کمتر میشه

        خدا تو زندگی ما طوری عمل میکنه که ازش توقع داشته باشیم که دخالتش بدیم تو کارهامون

        انقدر وقتی دربارش صحبت میکنم ذوق‌زده میشم که قشنگ حس استاد رو درک میکنم دوست دارم با کسانی که در مدارش هستند صحبت کنم ازش بگم

        واقعا خداروشکر

        از شما دوست عزیزم بسیار سپا‌س‌گزارم و برای شما از خدای متعال بهترین و ناب‌ترین لحظات و تجربیات رو آرزومندم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
        • -
          آزاده کاکاوندی گفته:
          مدت عضویت: 1480 روز

          سلام اقا احسان عزیز دوست خوبم

          از کامنتت سرشار ار احساس و شادی شدم

          چقدر نقش خدارا تو زندگیمون کم رنگ‌کردیم واقعا ولی الان شما گفتیدمنم باید اینو تمرین کنم هرلحطه صداش بزنم باهاش حرف بزنم هرچند این کار میکنم اما نگاه شما قشنگ تر بود و یه تمرین اساسی باحال بود که خدا از زبان شما به من داد انجامش بدم

          و حتما ار این به بعد تمام شوق و ذوقهامو تمام کارهامو باهاش درمیان میزارم که لذت ببرم از وجودش همون طوری که خدا لذت میبره از وجود ما ابن ما هستیم با افکارمون همه چیو محدود کردیم برای خودمون

          بازم سپاسگزارم که این کامنت و صحبتهای الهی برام نوشتی

          هرجا هستی در بهترین مکان و موقعیت خودت باشی دوست عزبزم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      هادی قره قانی گفته:
      مدت عضویت: 1936 روز

      درود احسان عزیز

      تحسینت میکنم بابت کامنت زیبات، حالم خوب شد.

      به شخصه تا الان هر چی از خدا خواستم واقعا بخشیده و سخاوتمندانه بخشیده. چون یقین دارم بیشتر از اینها میتونن بده و چون شاید باورم در مورد یه سری چیزا ضعیف بوده بقیه خواسته هام هنوز موقعش نیست و گرنه او هست تا اجابت کنه…

      حتی دیروز قبل انتشار فایل، موقع سپاسگزاری روزانه از خدا خواستم هدایتم کنه به نشانه واضحی برای ادامه دادن یک کاری، و چند دقیقه بعد این فایل سفر به دور آمریکا منتشر شد و آگاهی های که داشت خیلی واضح تر از اون نشانه ای که انتظارش و داشتم بود.

      خداروشکر برای وجود استاد، شما دوستان و این سایت بی نظیر.

      پاینده باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    حسین رجب پور گفته:
    مدت عضویت: 2003 روز

    بنام الله که تنها نجات دهنده و روزی دهنده اوست …

    سلام …

    فایل بسیار زیبایی بود مخصوصا منظره پشت سر استاد و خانم شایسته در قاب دوربین ……….انگار خداوند زمین رو فرش ب رنگ سبز پهن کرده …

    اما این ما هستیم که قدرت معنا بخشیدن ب هر چیزی رو داریم این قدرت رو خداوند ب ما عطا کرده ..ما این قدرت رو داریم که ب هر چیزی بی توجه باشیم و یا بهش معنای خاصی بدهیم

    ب هر چیزی که توجه کنیم داریم بهش انرژی میدیم و ب واقعیت زندگیمان تبدیل میشه …

    اما چرا گاهی اوقات وقتی ب خواسته هامون فکر میکنیم هیچ حسی نداریم یا بی تفاوتیم …؟

    جواب این سوال بر میگرده ب درون خودمان جایی که ابزار قدرتمندی بنام ذهن قرار داره …گاهی اوقات ما با خودمان چنان غرق گفتگوی ذهنی میشیم که یادمان میره تو دنیای مادی هستیم …همه چی رو ماداریم خلق میکنیم صحبتهای زیبایی که استاد در بخش پایانی این فایل مطرح کردند منو ب یاد موضوعی انداخت که گفتنش یک یاد اوری خواهد بود

    شرایط منفی و مشکلات تو زندگی همه هست و نمیشه این موضوع رو کتمان کرد اما اگر نتونیم ذهن رو کنترل کنیم و پیوسته ب مشکلات توجه کنیم نه تنها از همان جنس اتفاقات بیشتر وارد زندگی مان میکنیم بلکه ذهنمان را نیز شرطی میکنیم که در اینده بصورت خودکار ب این جنس مسائل توجه بیشتری داشته باشه در حالی که وقتی مشکلات رو پشت سر میذاریم میبینیم چقدر اسان بود …

    کسی که توانایی در کنترل ذهن نداره در واقع مشکلات و شرایط منفی فشار مضاعف روی شخص میاره و باعث میشه ذهن بصورت اتوماتیک درگیر مشکلات بیشتری بشه و ب طبع چیزی که حاصل میشه احساس بد و منفی هست و طبق قانون جهان هستی احساس که نوعی انرژیه انرژیهای مشابه بیشتری رو در قالب فیزیک بسمت ما جذب میکنه ..

    جهان کارش تولید فراوانی و تکثیر کردن طبق الگوها و کدهایی ست که ما ب ذهنمون میدیم …( حداقل چیزی که ب زندگی ما مربوط میشه ما کدش رو مینویسیم ) این موضوع رو میشه در گیاهان ب وضوح دید هر میوه ایی که درخت میاره هسته یا دانه برای تکثیر کردن ب همراهشه…… درون دانه میوه الگوی تبدیل شدن ب درخت موجوده ( یعنی فراوانی ) اگر ذهن منفی ای داشته باشیم و یا همیشه احتمال رخ دادن اتفاقات بدی رو در ذهن داشته باشیم همانها رو در جهان مادی خلق خواهیم کرد …

    فرق بین ادمهای موفق و ناموفق دقیقا در همین نکته هست که انها از مشکلات بعنوان انگیزه و نردبام استفاده میکنن تا ب خواسته هاشون برسند ولی ادمهای ناموفق در مشکلاتشون دست و پا میزنن و گیر میکنن و منتظرن یکی بیاد نجاتشون بده زیرا ذهن انها برای چنین چیزی تربیت نشده از انجایی هم که همه چیز ب ذهن ما بر میگرده بنابراین نتیجه ایی که حاصل میشه جز بدبختی و درجا زدن نخواهد بود

    همه چیز ب قدرت ما در کنترل ذهن مان بر میگرده …ب افکار و باورهای ما بر میگرده …. ب احساس ما…

    احساس همان انرژی ایه که ما بهش شکل میدیم و خلقش میکنیم اما اگر کنترل ذهن نداشته باشم ان وقت این ذهن ماست که احساس مارو شکل میده …

    اگر همه میتونستن از قدرتی که خداوند درون شان قرار داده استفاده درست کنن الان فقیری در دنیا نبود سیاره ایی که نصفش از طلاست 90درصد ساکنین ان در حسرت رسیدن ب خواسته هاشون بسر میبرن….

    اگر ما خواسته ایی داشته باشیم ولی هیچ احساسی پشتش نباشه هرگز بهش نمیرسیم اگر هم برسیم یا خیلی زود از دستش میدیم یا بود و نبودش برای مان فرقی نمیکنه…

    چون زندگی یعنی احساس ….همه چیز ب احساس مان برمیگرده ….چیزی که ما ب خاطرش پا ب این دنیای مادی گذاشتیم تجربه خلق کردن بشکل مادی بود وگرنه در دنیای ذهنی همه ی ما هر لحظه در حال خلق کردن هستیم..

    احساسی که ما در هر لحظه داریم خمیر مایه خلق کردنه بشرطی که قوانین جهان هستی رو بلد باشیم زندگی یعنی تجربه کردن در هر لحظه ….

    احساس همون انرژی ایه که ب ما میگه در چه فرکانسی قرار داریم ………..وقتی سپاسگزاری میکنیم اما هیچ حسی بما دست نمیده یعنی تنها یه ورد خواندیم برای رسیدن ب حالتی که از سپاسگزاری ب احساس خوبی برسیم نیاز ب تمرین داریم …

    احساس یعنی اگاهی هشیارانه از ارتعاشی که درونش هستیم این انرژی یا احساس رو ما کنترل و جهت میدیم اگر ذهنمان را ب حال خودش بذاریم مثل باغی که ب حال خودش رها شده علفهای هرز درونش در میاد کار ذهن توجه ب موضوعات منفیه و کار ما توجه ب موضوعات مثبته… در این نبرد کسی موفق میشه که باور قوی تری داشته باشه

    در اخر میخوام بگم همه چی ب خودما بر میگرده اگر میخوایم موفق بشیم تنها کاری که باید بکنیم عمل ب دانسته هاست وگرنه هیچ کس نمیتونه ب ما کمک کنه حتی خداوند ….

    تشکر ….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 99 رای:
    • -
      آزاده کاکاوندی گفته:
      مدت عضویت: 1480 روز

      بنام خالق زیبایها

      سلام به اقا حسین عزیز

      کامنتو دوست داشتم چون تمام درسها و نکات و باورهای مهمی که استاد همیشه میگن رو برامون یاداوری کردی

      مخصوصا اون تیکه اخر که گفتی

      در اخر میخوام بگم همه چی ب خودما بر میگرده اگر میخوایم موفق بشیم تنها کاری که باید بکنیم عمل ب دانسته هاست وگرنه هیچ کس نمیتونه ب ما کمک کنه حتی خداوند ….

      تحسینت میکنم برای عمل به اگاهیها عزیزم

      سپاسگزارم برای کامتت خوبت

      در پناه الله یکتا باشی عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      ژیلا موسوی گفته:
      مدت عضویت: 1231 روز

      سلام حسین آقای عزیزم

      چقدر کامنتت رو دوست داشتم

      دست رو نقطه ضعف من گذاشتی

      آدم بی احساسی بودم و هستم

      یعنی از همون بچگی طوری یادم دادن طوری بار اومدم که احساساتی نباشم

      احساس یعنی چی

      اون حسو بریز دور تو فقط باید منطقی باشی فقط باید با عقل کار داشته باشی

      آدم که احساساتی نمیشه وگرنه گولش میزنن

      اصلا و ابدا به حست توجه نکنیاااا

      و….

      هزاران جمله ی دیگه که حس احساس کردن رو در من کشته

      خدایا کمکم کن چقدر کار درپیش دارم

      بسیار سپاسگزارم از شما حسین جان آگاه و مهربون که اینا رو برامن نوشتی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      سیدمجید حسینیان گفته:
      مدت عضویت: 3775 روز

      بنام خدا

      سلام دوست خوبم حسین آقای گل

      ممنون از کامنتی که نوشتی و توضیحاتی که دادی

      بسیار آموزنده و ارزشمنده و مرور آموزه‌ها

      ی موردی در من هست که نمیدونم ایراد چیه

      من حالم خیلی خوبه و خدا رو شکر احساس حوبی دارم و سپاسگزاریم حالمو عالی میکنه و احساسم رو بهتر

      من نمیدونم چرا هیچ خواسته‌ای ندارم و همین باعث شده انگیزه‌هامم کم بشه اما حالم خیلی خوبه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    حسن کفاش دوست گفته:
    مدت عضویت: 2961 روز

    به نام خداوند جان آفرین

    حکیم سخن بر زبان آفرین

    سلام استاد گرامی

    سلام خانم شایسته

    سلام دوستان هفرکانسی

    من مات و مبهوت مانده ام از این تصاویر کارت پستالی که دارم می بینم . مگر می شود در این فضا بود غیر از سپاسگزاری کار دیگری انجام داد. این فضا مست و مدهوش می کند تو را که فقط باید به خدای بزرگ و خالق این همه زیبایی فکر کرد. الله و اکبر . خدای من زبانم قاصر است از این همه زیبایی . خدا شکرت . این بود پاسخ تمرین ستاره قطبی امروز من . البته میشه گفت دیروز من چون الان بامداد روز بعد است ولی چون هنوز نخوابیده ام پس می شود امروز من که از خدای خودم دیدن زیبایی محصور کننده را خواسته بودم. در نگاه اول یک ماشین زیبا را ددیدم و تحسین کردم خیلی زیاد و فکر می کردم خدا می خواهد این را به من نشان دهد فارغ از اینکه خدا میخواهد بهترش را به من نشان دهد و من را اقناع کند . خدای من شکرت .

    من سپاسگزار شما دو فرشته الهی هستم که بی نظیرید و ما اعضای این خانواده صمیمی را از دیدن این زیبایی های بی نظیر محروم نمی کنید . خدایا شکرت بابت وجود نازنین شما.

    استاد جان در مورد تکامل در مسیر سفر به دور آمریکا گفتید و من به خوبی چون همه فایلهای این سریال دوست داشتنی را دیدم و این خواسته در من به وجود آمد که مهاجرت کنم و این کار را با ایمان کامل انجام دادم به خوبی با پوست و گوشت خون و خودم تکامل را درک می کنم. استاد جان اصلا من اولین بار و اصولی ترین بار قانون تکامل را از شما آموختم و هر لحظه و تلاش می کنم که از خودم بپرسم که آیا تکامل خودم را طی کرده ام یا نه؟ استاد این یک قانون بی نظیر است که به من خیلی کمک کرد که در دام خیلی از حرص زدنهای الکی و عجله کردن های الکی نیافتم و از این بابت بسیار خدای خودم را شاکرم.

    مریم خانم عزیز واقعا شما بی نظیرید و برای من یک الگوی بسیار عالی هستید از همه جهت. مثل موسی و هارون هستید برای من و یا مثل محمد و علی هستید . خدای من چقدر این سپاسگزاری تاثیرگذار است در زندگی ما و چقدر من خودم را می گویم در بیشتر مواقع این کار را به خوبی انجام نمی دهم و یادم می شود که به درستی و با نهایت لذت و در خور و شایسته خدایی که این همه نعمت را به من داده است سپاسگزار باشم ولی همیشه تلاش می کنم و تلاش می کنم که بهترین ورژن خودم را در این زمینه بگذارم ولی این نعمتهایی که خدا به من داده است اینقدر زیاد است که هرچه بخواهم سپاسگزاری کنم از پس آن بر نمی آیم.

    استاد جان به چه نکته عالی و ظریفی اشاره کردید که مسیر همیشه از بیرون خیلی سخت است و وقتی در مسیر قرار میگیری اصلا مسیر آنقدرها که فکر می کنی سخت نیست. من این را در مهاجرت که پاشنه آشیل خیلی از افراد است و برای خودم تازه تر است به خوبی دیدم. استاد جان من نزدیک به یک سال پیش با توکل به الله مهربان به همراه همسر بهتر از جانم که بهترین هدیه خداوند برای من است و سه تا فرزند که در آن زمان یک نوزاد چند ماهه بود از ایران مهاجرت کردیم به سرزمینی که خودمان نمی دانستیم که چه باید بکنیم و حتی زبان آنها را هم بلد نبودیم ولی یک ایمان داشتیم و یک توکل و خدایی که برای ما مسیر را باز می کرد. الله اکبر الان که به یک سال پیش نگاه می کنم می گویم خدایا شکرت که در زمان مناسب و در مکان مناسب همه چیز اتفاق افتاد. استاد جان اصلا برای ما مهاجرت سخت نبود علیرغم اینکه خیلی ها از ما سوالاتی می پرسیدند که اصلا ما به آنها فکر نکرده بودیم و می گفتیم که در مسیر درست می شود. از اینکه فرزندانم زبان آنها را نمی دانند و در مدرسه می خواهند چه کنند و ما می گفتیم که یاد می گیرند و در طی این یکسال آنقدر آنها خوب شده اند از نظر زبان که ما خودمان متعجب هستیم. از کار من می پرسیدند می گفتم که با یک شرکت قرارداد بستم در صورتی که اون شرکت شرکت الهی بود و اصلا شرکتی در کار نبود فقط برای اینکه خیلی توضیح ندهیم این را می گفتیم ولی خودمان را سپرده بودیم به خودش و او خودش برای ما همه کار کرد. استاد جان خیلی از دوستان من از یکسال پیش هنوز در فکر مهاجرت هستند و هر روز مسیر برایشان تیره و تاریک تر و ترسناک تر می شود ولی الان به من بگو از این کشور برو به یک کشور دیگر بسیار جسورتر و با تجربه تر شده ام و همین است که ندای الهی من را به ماندن در اینجا ترغیب می کند.

    این را به عنوان یک برادر کوچکتر می گویم و بیشتر برای یادآوری به خودم می گویم که مسیر اصلا به آن سختی که فکر می کنید نیست هر مسیری من خودم دارم وارد مسیر شغلی میشوم که هیچ اطلاعاتی در مورد آن ندارم و هیچ ایده ای برای آن ندارم ولی کار شروع کرده ام و گفته ام که خود اوس کریم در مسیر به من میگه که من چکار کنم.

    استاد جان افتخار می کنم که این درس را از شما خیلی خوب یادگرفته ام و در هر مسیری دارم آن را اجرا می کنم و قدم برمی دارم و اصلا و ابدا هیچ ایده ای برای ادامه آن و چگونگی ادامه آن ندارم ولی ولی ایمان دارم که در مسیر به من گفته میشود . چرا گفته می شود؟ چون بارها گفته شده است و هر زمان که نجوای شیطان می آید می گویم لال شو فلان جا یادت هست خدا چطور درها را برایت باز کرد. همین چند روز پیش از جایی پول وارد زندگی من شد که من اصلا فکرش را نمی کردم و هیچ هیچ ایده ای نداشتم. اینها را بارها و بارها برای این نجوای شیطان می گویم و می گویم و او هم هی کار خودش را انجام می دهد و من هم کار خودم. برخی موارد اعتراف می کنم که او پیروز می شود ولی جدیدا بیشتر پیروزی ها با من است و او اغلب شکست می خورد و بوی دماغ سوخته نجوای شیطان را کاملا احساس می کنم. اگر جایی هم من شکست خوردم درسش را می گیرم که دیگر تکرار نکنم و بیشتر از پاشنه آشیلم ضربه می خورم که موارد مالی است، در جاهای دیگر اون حریف من نمی شود و میداند که پاشنه آشیلم کجاست و همان جا ها به من ضربه می زند ولی من هم جدیدا گارد خودم را می بندم و در این زمینه هم دارم روی خودم کار می کنم و افتخار می کنم به خودم که دارم او را شکست میدهم.

    خیلی استاد جان این فایل برای من عالی بود و باید بارها و بارها گوش کنم و زیبایی های آن را تجسم کنم و ایمان دارم به زودی زود هدایت خواهم شد به چنین مکان زیبایی همانطور که با دیدن سریال سفر به دور آمریکا هدایت شدم به این کشور زیبا. من نتیجه توی دستم هست و می توانم به خودم افتخار کنم و این باعث اعتماد به نفس عالی من شده است و بارها و بارها مسیر را برای خودم مرور می کنم و اصلا ترسی از وارد شدن در در هیچ مسیری ندارم و از این بابت خیلی خیلی خدا رو شکر می کنم که خود خدا را دارم .

    استاد جان یاد یک جمله از شما افتادم که این روزها خیلی تکرارش میکنم:

    اعتقاد داشتن به خدا که کاری را انجام نمی دهد، اعتقاد درست به خدای درست داشتن است که کارها را انجام میدهد

    من تمام تلاشم را دارم می کنم که اعتقاد درست تری به خدای درست تری در خودم ایجاد کنم و هر اندازه که بتوانم اینکار را بهتر انجام دهم نتایج من بهتر خواهد شد، نقطه سر خط.

    در پناه الله یکتا شاد باشید و سربلند.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 109 رای:
    • -
      نوید گفته:
      مدت عضویت: 3157 روز

      سلام به همسفر خوب و با ایمانم

      حسن جان تبریک میگم بهت

      برای مهاجرتی که اقدام کردی

      مسیرت هموار باشه

      کارات به آسونی انجام بشه

      به بهترین افراد هدایت بشی

      ‌خیلی حال کردم با اون جوابی که افراد میدادی

      با ی شرکت قرارداد بستم

      عالی بود

      کاترین پاندر تو یکی از کتاباش نوشته بود

      زمانی که بچه بودم هر وقت تو خونه پول و آذوقه ما تموم میشد پدرم به مادرم میگفت ی نامه بنویس برای اون سازمان مخفی تا این چیزا رو برامون فراهم کنه

      میگه بعدها که بزرگ شدم از مادرم پرسیدم اون سازمان مخفی چی بود که براش نامه مینوشتی؟

      و مادرش در جواب گفته بود…

      برای خدا نامه مینوشتم

      الان که جواب شما رو خوندم یاد اون قسمت از کتاب افتادم

      برات بهترین‌ها رو ارزو میکنم

      در پناه الله باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
      • -
        پاکیزه بارکزی گفته:
        مدت عضویت: 867 روز

        کاترین پاندر تو یکی از کتاباش نوشته بود

        زمانی که بچه بودم هر وقت تو خونه پول و آذوقه ما تموم میشد پدرم به مادرم میگفت ی نامه بنویس برای اون سازمان مخفی تا این چیزا رو برامون فراهم کنه

        میگه بعدها که بزرگ شدم از مادرم پرسیدم اون سازمان مخفی چی بود که براش نامه مینوشتی؟

        و مادرش در جواب گفته بود…

        برای خدا نامه مینوشتم

        سلام نوید عزیز

        چقدررررر زیبا نوشتی این قسمت را

        چقدر ایمان مهم هست همه چیز ایمان هست همه چیز خداست

        همه چیز ایمان هست

        هر چی پیش میرویم به ایمان میرسیم

        همه چیز ایمان هست

        سلامت باشی رفیق خوب من

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
        • -
          نوید گفته:
          مدت عضویت: 3157 روز

          سلام دوست خوبم

          خدا رو شکر میکنم بابت بودن تو این مسیر

          چون دوستای خوبی رو به من داده

          دوستایی که با کامنتاشون پاشنه‌های آشیل رو یاداوری میکنن

          واقعا هم ایمان خیلی مهمه

          اصلا اصل و اساسِ همه باورها ایمانه

          ایمان نباشه هیچ باوری رو ذهن نمیپذیره

          منطقی کردن تمام باورها به ایمان برمیگرده

          ایمان که باشه تمام مسیرها برای تمام نعمت‌ها بازه

          ممنون که یاداوری کردی دوست خوبم

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      پاکیزه بارکزی گفته:
      مدت عضویت: 867 روز

      به نام خداوندی که برگی بدون اذن او از درخت نمی افتد

      سلام به برادر عزیزم حسن عزیز

      سلام به روی ماهت

      سلام خدا به وجود ارزشمندت

      میدانی اقا حس عزیزم با تک تک کامنت هایت خدا همرایم حرف زد

      با تک تک کامنتت

      من چند روز پیش ویدیو های زیبایی امریکا و دوبی می دیدم در یوتیوپ بعدا چشمم به یک ویدیو بروسیه امریکا افتاد

      حس کردم خدا می‌گوید برو دنبالش بیبین چی هست

      رفتم دنبال کردم دیدم من واجد شرایط اش هستم چیز های که دارد دارم

      بعدا زیاد حس خوشی و حس خوب کردم گفتم هدایت خداوند هست

      قبلا من زیاد بخاطرررر مهاجرت به امریکا کوشش کرده بودم تا حد مرگ تلاش کرده بودم ولی چون سراسر مشرک بودم نشد بعد از همو تلاش ها و اشک ها به این مسیر زیبا هدایت شدم

      خوب وقتی ویدیو را دیدم

      زهنم گفت ؛ پاکیزه جان چی فکر داری مگم کم تلاش کردی نشد حالی به این آسانی برایت شود

      در قرآن هم گفته شده همیشه وقتی ما هدایت میکینم یا سخنی میگویم نشده که شیطان لا به لای سخن های ما حرف نزند

      ولی ما پیام خدا را بالا میاوریم

      خدا گفت ؛پاکیزه عزیزم بنده نازنینم عزیز دردانه من

      او زمان با من نبودی به من ایمان نداشتی پشتتت به من بود از من نخواستی ولی حالا من هدایتت کردیم از من خواستی من همرایت هستم من میدهم

      بعد با خودم گفتم چی کنم ؟

      گفت ؛ تو فقط باورش کن چون اگر باور‌کنی من می‌توانم برایت بدهم

      من توانا هستم ولی به باور و فرکانس های تو پاسخ میدهم

      و حالا خودش کمکم دارد از دیروز من نشانه میبینم بیبین کمنت خودت سراسر از مهاجرت بود از اینکه خدا را باور کنیم اعتقاد درست داشته باشیم به خدایی درست اینکه نترسم نگران نباشم خدا میسازد

      اعتقاد داشتن به خدا که کاری را انجام نمی دهد، اعتقاد درست به خدای درست داشتن است که کارها را انجام میدهد

      امروز با خودم فکر داشتم که همه از خدا میخواهند ولی بعضی ها که از خدا میخواهند و به خواسته هایشان میرسند مثل زیاد بچه های همین سایت مثل خودت

      گفتم چی باوری دارند به خدا

      که اینگونه میشود برای شان

      میدانی این را هم از کمنت خودت دریافت کردم

      اینا به توانا بودن خدا ایمان دارند اینکه خداوند هر کار می‌تواند او قدرتمند هست خداوند هدایت شان می‌کنند در دل کار میرند اوس کریم می‌گوید

      اینکه تنها چشم شان به خدا هست و خدا را بالاترین قدرت میداند

      لاجرم نعمت و ثروت هم وارد زنده گی شان می‌شوند

      ممنونم دوست عزیزم

      بازم برای مان بنویس

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
      • -
        فرزانه ارزشمند گفته:
        مدت عضویت: 761 روز

        عاشقتم پاکیزه جاااااان…

        چقدر قشنگ می‌نویسی ..چقدر دلنشینی..

        همین الان کامنتی که برایم نوشتی رو ریپلای کردم…

        دوباره به این کامنتت که مختص آقا حسن عزیز هست هدایت شدم…

        جواب همه چیزایی که دیشب تر از خدا خواستم و جواب خدایا کمکم کن های دیشب ..اینجا بود. …

        از دل نوشته و قلب و روح قشنگ پاکیزه بود….

        پاکیزه نازنینم بمانی برای ما و این سایت الهی…چقدر خوب خودت رو سناختی و خداروشناختی و بهش توکل و ایمان داری…

        دوستت دارم…منتظر نوشتن نتایج فوق العاده شما هستم

        روی ماهت رو میبوسم…

        خداوند تورو به هرانچه خواهانش هستی به‌آسانی و سادگی و عزتمندانه برساند نازنینم.

        مااااااچ فراوان

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      آزاده کاکاوندی گفته:
      مدت عضویت: 1480 روز

      بنام الله یکتا

      سلام به حسن آقا توحیدی و عزیز

      چقد کامنت خدایی بود خیلی دوست داشتم

      اول از همه تبریک میگم عزبزم بخاطر مهاجرتت و پا رو ترست گذاشتن افرین به شما که با همسرت و 3 تا نوزاد کوچکت مهاجرت کردی بدون هیچ امکاناتی(بلد بودن زبان یا پول زیاد یا کار خاص)

      فقط و فقط با توکل به خدا انجام دادید

      و خداراشکر در این مسیر موفق شدی و نتیجه تو دستته

      خدایا شکرت برای همسر همراهت

      تو یه جایی از کامنتت گفتی استاد مریم مثال موسی و هارون یا محمد و علی هستند یارو یاور هم

      منم میگم شماهم با همسرت مثال موسی و هارون هستید عزیزم

      تحسینت میکنم برای شغل عالیت که هدایتی بهش رسیدی

      برای کارکردن رو خودت و اینکه داری سعی میکنی دهن شیطون ببندی و کار خودتو انجام بدی و از لحاظ مالی پیشرفت کنی.افرین به همت عالیت

      این تیکه اخر کامنتت خیلی زیبا بود

      اعتقاد داشتن به خدا که کاری را انجام نمی دهد، اعتقاد درست به خدای درست داشتن است که کارها را انجام میدهد

      خیلی خیلی زیبا بود و حسمو خوب کرد واقعا هم اعتقاد درست به خدا داشتن همه کار برات میکنه

      بازم بخاطر کامنت عالیت سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مهرداد یوسفی گفته:
      مدت عضویت: 1014 روز

      سلام به حسن اقای بی نظیر که اینقدر راحت مهاجرت کردید

      واقعا تحسینتون میکنم که تصمیم گرفتید و راحت هدایت شدید به بهترین مکانها و زمانها

      من خیلی به مهاجرت و دیدن زیبایی ها دنیا و کشورها علاقه دارم اما وقتی بهش فکر میکنم سوالها پیدا میشه که از کجا باید شروع کنم

      اینا که رفتن از کجا شرع کردن و به کدوم کشور رفتن

      یا اینکه توی اون کشوری که زبانش رو بلد نیستم چطور میتونم درخواستهام رو بگم

      یا اینکه با چه مقدار سرمایه برم و اونجا چقدر پول میخاد

      همه این سوالها برام پیدا میشه و نمیدونم چه جواب بدم

      من تازه شغل خودم رو ایجاد کردم و درامد چندانی ندارم اما به لطف خداوند داره بیشتر میشه اما نمیدونم چه موقع برای مهاجرت شروع کنم و کجا باید برم

      ممنون میشم بهم کمک کنید و باورها ی که برا خودتون ساختید و چطور به جواب این سوالها رسیدید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      فرزانه ارزشمند گفته:
      مدت عضویت: 761 روز

      بنام آرامش بخش دلها

      سلام آقای حسن کفاش دوست عزیز…

      تا الان افتخار خوندن کامنت های شمارو نداشتم..حتی به اسم شما هم برخورد نکردم…

      قبل از خوندن کامنت تون، پروفایل رو خوندم…

      چقدر دوست دارم مثل شما خدارو درک کنم ایمان بیارم…خودمو بهش بسپرم

      نمیدانم من خیلی عجولم…

      یا هنوز باید منتظر باشم و ممارست بخرج بدم…

      منی که با قدرت تمام تا همین چند ماه پیش میگفتم خدایی نیست…

      بنظرتون زوده تقلا کردن برای شناخت خدا ؟؟!! یا باید صبور باشم….

      حقیقتش اینکه دارم نا امید میشم

      چند روز اخیر نتونستم گول ذهن شیطانیم رو نخورم

      و تسلیمش شدم و

      الان داره حسابی روحم رو عذاب میده ولی هرچی دارم کامنت هارو میخونم همش نشانه برای من هست…

      نمونه اش همین کامنت شما….

      گفتید نتیچه توی دستتونه…

      ایمان داشتین و………

      چقدر تحسینتون میکنم….

      بهتون افتخار میکنم ….

      امیدوارم به هرانچه توی قلبتون جوانه زده ، زیر سایه لطف پروردگار برسید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        پاکیزه بارکزی گفته:
        مدت عضویت: 867 روز

        به نام خداوندی که اذن او مرا کافی هست

        به نام خداوندی که عاشق من هست

        به نام خداوندی که برگی بدون اذنش نمی افتد

        سلام به عزیز من فرزانه ارزشمند

        سلام دوست مهربان خوبم

        چقدر تحسین میکنم این شور شوق تان را

        خواستم برایت بنویسم فرزانه ارزشمند

        شناخت خداوند یکباره نیست یک شبه نیست قدم به قدم هست آهسته آهسته خدا درک میکنی حس میکنی شناختت بیشتر میشود تجربه هایت بیشتر میشود ایمانت بیشتر میشود

        حالا کمنت خودت دیدم یاد خودم افتیدم و خواستم بیان کنم

        من آنقدر عجله داشتم در شناخت خدا پیش از این که وارد سایت شوم یعنی استاد بشناسنم

        لایو های اقا سهیل سنگرزاده را می دیدم در یکی از لایف هایش اشک ریخت گفت وقتی نام خدا گرفته میشود من احساساتی میشوم

        من با دیدن او ویدیو خلاص شدم

        هر لحظه میگفتم تو چی داری که او آدم اشک ریخت چرا من احساسی نسبت به تو ندارم چرا حست نمیکنم چرا دوستت ندارم

        چرا وقتی نامت گرفته میشود قلبم عادی هست

        بعد از دیدن او ویدیو میگفتم امشب خدا بیایه پیش من بشینه و خودش معرفی کند ‌صبح من سراسر غرق عشق شوم

        چنین نیست

        ولی حالا آرام شدم ارامش پیدا کردم خدا را حس میکنم درک اش میکنم عجله ندارم فامیدم این هم قدم به قدم میشود

        مثلا یکبار یکجایی بودم که هیچ درختی نزدیک من نبود من یک نشانه میخواستم برای یک کاری

        گفتم خدایا تو خو همیشه هستی تو مرا میبینی اگر این کار شدنی هست من نشانه میخواهم گفتم برگ درختت بیایه پیش پا ها من

        باورت میشود همان لحظه برگی با باد نزد من آمد و پیش پاهایم نشست با وجودی که هیچ درختی نزدیک من نبود

        این را کی شنید ؟ غیر‌ خدا

        این کار کی بود ؟ غیر خدا

        شنوا تر از او نیست

        دانا تر از او نیست

        عاشقتر از او نیست

        یادم میاید دوران مکتب بودم یک روز غذا نبرده بودم زیاد گرسنه هم بودم پولم نداشتم گفتم خدایا زیاد گرسنه هستم غذا هم نیاوردم پول هم نیست

        همان روز یک دوستم که هیچ وقت غذا نمی آورد حتی در مکتب منتظر نمیبود که برویم آماده گی کانکور

        پیش من آمد و گفت برایت غذا آوردیم این را بخاطر تو ‌اوردیم

        او سخن های که با خود گفته بودم کی شنید غیر خدا

        کی این کار کرد غیر خدا

        خدایا کرور کرور شکرت که خدایی نظیر تو داریم

        فرزانه عزیزم خدا را حس میکنی با دیدن نعمت های که برایت داده و هر لحظه میدهد

        لطف های که کرده هست

        صبر داشته باش از خودش بخواه

        باز بیبین چطور عاشقش میشوی

        چطور عزیز ات میشود

        چطور رفیق جانی میشود

        شاد باشی رقیق خوب من

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
        • -
          فرزانه ارزشمند گفته:
          مدت عضویت: 761 روز

          سلام پاکیزه عزیزدلم ، خواهر خوبم بی نظیرم …

          قبل از هرچیز بگویم خیلی دوستت دارم‌‌..

          دور قلب مهربونت بگردم قشنگمممممم ‌‌

          متشکرم که نوشتی برام ..متشکرم که از تجربه خودت گفتی.‌‌متشکرم که برام نوشتی و قلبم رو باز کردی

          از خدایی که نصف و نیمه درکش کردم و اصلا نمی‌دونم درکش کردم یا نه … سپاسگزارم که سوالی که پرسیدم رو به واسطه دست مهربانش، پاکیزه زیبا پاسخ داد…

          پاکیزه نازنینم با لهجه قشنگت برام نوشتی…

          دیشب شب سختی داشتم …تنها بودم و اشک ریختم و ریختم…

          با کامنت آقای ابراهیم و صدای آسمانی عبدالباسط و کامنت های دوستان عزیزم اشک ریختم ..بغضم ترکید…دفترمو‌ برداشتم و صفحه ها پر کردم که خدایا کمکم کن..فقط همین را بارها نوشتم … نمیدانم شنید یا نه..

          نمیدانم حال خرابم بخاطر چه بود…

          اما میدونم که گمشده ای دارم‌..

          احساس میکنم همه ماها که اینجا هستیم برگزیده شدیم که به خدا نزدیک بشیم…

          حالا دلایلی که باعث شده به این مسیر بیایم…شاید فقط دلیل اومدن باشه ..هدف و غایت خداست…

          پاکیزه نازنینم..همین الان از خواب بیدار شدم…

          چندین شب هستش که تنها هستم …داشتم فکر میکردم حتما این شب ها مقدسه و باید تنها باشم …

          بیدار شدم خیلی گرسنه بودم ..

          یه املت درست کردم ..الان که نشستم تا شروع به خوردن کنم…گوشیو برداشتم وارد سایت شدم ..چندین نقطه آبی داشتم..چقدر این نقاط زیبا هستن…قلبم باز شد..

          از بین همه اول مال شمارو باز کردم ….

          بازش کردم و یکم که خوندم که دیگه اشتهایی به غذا نداشتم …غذای روح من کامنت بی نظیر شما بود…..

          پاکیزه عزبزجانم، بله من عجولم….گفتین سهیل سنگرزاده …گفتم اول جواب پاکیزه جان قدم بعد میرم سراغ این ویدیو که پاکیزه رو خلاص کرد…

          پاکیزه جان ، اولین روزایی که شروع کردم به جستجوی خدا…سه ماه پیش بود..وقتی برای سفر تابستان به روستای پدری م به استان چهارمحال بختیاری رفتیم…بعد از دو هفته منو مادرم تنها شدیم‌‌.‌..عضو سایت شدم و تشنه توحید..

          تنها بودم سکوت بود..من بودم و یه روستای زیبا و بکر و.کوه و‌ دشت و باغ و رودخونه و صدای گوسفند و مرغ و خروس…

          در به در دنبال توحید بودم…کامنت میخوندم عقل کل رو زیرو رو کردم. فهمیدم اصل توحیده…اول و آخر خودشه..صبح ها پیاده روی میرفتم…با خدا حرف میزدم حضورش رو حس میکردم کنارم .. سجده میکردم توی دشت های سرسبز..هدایت میخاستم

          یک روز عصر کنار رودخانه بودم.. پاهام توی آب بود.کفش هام کنارم بود و دفترم توی دستم و مینوشتم و عبدالباسط برایم سوره حمد میخواند و من با کوه و درو دشت و رودخانه و پرندگان حرف می‌زدم..

          یک آن دیدم یک تای کفشم رو آب برد..جریان رودخانه بخاطر حجم آب زیاد حاصل از آب شدن برف کوه ها، تند بود..

          آرام بود..گفتم دیگه آب برده کفشو باید پا برهنه برگردم روستا..زیاد فاصله ای نبود و..

          رفتم دنبال کفش ببینم تا کجا می‌ره

          نمیدانم چطور شد جریان رودخانه برعکس شد و کفش قشنگ 3 چهار متری به سمتم برگشت و قشنگ جلوی جایی که بودم ایستاد…

          راستش اون موقع یه جمله قشنگ رو توی سایت دیده بودم «« من به دستان خدا خیره شدم معجزه کرد»

          این جمله ورد زبانم شده بود .تا خودآگاه تکرار و تکرار میکردم..بادیدن برگشت کفش به سمتم..فهمیدم این برگشت با این سرعت بالای آب مگر اتفاقی می‌تونه باشه؟؟؟؟؟ چطور ممکنه؟؟؟کمی ایمانم بیشتر شد…

          بیشتر انگیزه گرفتم..شروع کردم به خواندن قرآن و اسما حسنی و وووو….

          الان نمی‌دونم کجام ، احساس میکنم جاهایی که افسار قلبم و روحم رو میدم دست ذهنم…پرت میشم وسط جهنم..

          از خودم بدم میاد..که اینقدر حقیرم..که اینقدر سستم..که اینقدر به یگانه قدرت جهان بی ایمانم..احساس میکنم شرمنده خدا هستم و حق برگشت دوباره بهش رو ندارم.نه اینکه الله اجازه نمیده…نه!!!

          من روی برگشت ندارم..من خجالت زده هستم..میدونم در خونش باز بازه…

          دوست خوبم پاکیزه قشنگمممممممم متشکرم بی نهایت و بقول خودت کرور کرور که منو لایق کامنت خودت قرار دادی ..منت گذاشتی و وقت گذاشتی و نوشتی برام

          کامنت ارزشمندی که نوشتی میزارم توی قلبم و می‌بوسم محبتت رو و هر کلمه ای که نوشتی..

          دوستت دارم..

          بازم برایم بنویس

          دوستت دارم خیلی

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
          • -
            سمانه جان صوفی گفته:
            مدت عضویت: 1936 روز

            سلام به فرزانه جانم.

            فرزانه جانِ گل و گلاب.

            دلیل برای سمانه برای اینکه هر صحبت یا مطلبی تو قلبش میاد، تو هر فایل، یا کامنت مستقل، یا کامنت پاسخ به دوستاش بنویسه، کاری که انجام میدم، اما الان به بعد محکمتر انجام میدم، فارغ از این نجوا که، آیا خونده میشه یا نه…

            اونی که باید بخونه، میخونه سمانه جون.

            شما به بقیه اش کار نداشته باش گلم…

            اینکه شونصد میلیون نفر یه کامنت رو بخونن یا فقط یک نفر اهمیت نداره…

            هر دو حالت قشنگه.

            هر دو حالت عزیز و محترمه.

            مهم اینه اون کامنت ماموریتِ خودش رو داره، که ایفا میکنه، چه برای 1 نفر چه شونصد میلیون نفر….

            اصل اینه، مابقی فرعه جانِ دلم.

            حالا سندی که ازش حرف میزنم برای خودم چیه؟

            من داشتم از طریقِ ایمیلم، دونه دونه کامنتهای دوستانِ نازنینم رو میخوندم.

            بعد از وجیهه بانوی عزیزم، نوبت رسید به فرزانه جانم و این کامنت…

            فرزانه جان فکر میکنه داره برای پاکیزه جان کامنتِ پاسخ و تشکر و تحسین مینویسه…

            از احوالاتِ درونیش مینویسه.

            البته تا قسمتی درست فکر میکنه ها، اما این فقط یه بخشِ کوچک از ماموریتِ این پاسخی هست که داره مینویسه…

            و اما ماموریت‌های متفاوت این کامنتت (یا هر کامنتِ دیگه ای) در سایت:

            برای من اینطوری شد که وقتی کامنتت رو خوندم، دیدم بَه بَه فرزانه ی ما چقدر نگاهش توحیدیه، چقدر قلبش خداییه، آیا فرزانه ی ما خودش متوجه شده رفته تو مدار توحید و داره بالا میره؟

            اینکه این شک و تردید و ترس هاش طبیعیه، چون افتاده تو مدارِ توحید، شیطان از طریق نجوا داره تمومِ زورش رو میزنه تا فرزانه رو از مدار توحیدِ زیبایی که واردش شده خارج کنه، اما نمیتونه، زورِ بی خودی داره میزنه.

            چون خدا همیشه و هر لحظه با فرزانه است…

            هواشو داره…

            بوسش میکنه.

            بغلش میکنه.

            نازش میکنه.

            داره اجازه میده فرزانه خودش کم کم خدا رو پیدا کنه، باهاش رفیق شه…

            فرزانه فکر میکنی برای خدا کاری داره تو یه ثانیه ما رو عاشقِ خودش کنه و با کله بریم تو مدارِ توحید؟

            نه

            کاری نداره.

            اما خدا میخواد ما ذره ذره این شهدِ شیرینِ توحید رو بچشیم، مزه مزه اش کنیم، اینطوری بهتر درک میکنیم، بهتر می‌فهمیم خدا چه انرژیِ وسیع و نامحدودی هست و قدرش رو بهتر میدونیم و اتفاقا حالا که خودمون داریم پیدا و کشفش میکنیم، پس بیشتر و بیشتر میریم سمتش و میریم تو بغلش وقت و بی وقت…

            گاهی هر کدوم مون غفلت میکنیم از بغلش میایم پایین، ولی دوباره یادمون میوفته تو بغلشون بودن چه کیفی داده بهمون، دوباره میپریم بغلش…

            فکر میکنی خدا ناراحت میشه از بغلش پایین میریم، دوباره برمیگردیم تو بغلش؟

            من که حسم میگه نه…

            اتفاقا میگه باریکلا سمانه، من میخوام خودت بفهمی، خودت بیای پیشم، با قلبت بیا پیشم، هیچ زور و اجباری نیست، همش اختیاره….

            حالا منم که میبینم خدا انقدر بی نهایته، انقدر مهربونه، انقدر باصفاست، هر بار هم که اشتباهی میکنم و دور میشم ازش، به محضِ آگاه شدنم، کار و زندگی رو میذارم زمین میپرم تو بغلش دوباره…

            فرزانه فکر میکنی خدا خسته میشه از دست تک تکِ ما؟

            نه

            چون ما مخلوق خودشیم.

            عاشق ماست.

            بلا تشبیه مثل پدر مادری که بچه اش هر چی خطا کنه، همیشه آغوشش بازه و میگه برگرد پیشِ خودم.

            خدا نه ناراحت میشه، نه احساسی و هیجانی برخورد میکنه با ما…

            یعنی اینکه از دستمون عصبانی نمیشه، قضاوتمون نمیکنه، سرزنشمون نمیکنه، بهمون دروغ نمیگه، کینه نداره ازمون…

            فقط میگه:

            سمانه، فرزانه و …، من اینجام، همیشه بودم، همیشه هستم، همیشه هم خواهم بود، قبل از اینکه تو به دنیا بیای بودم، بعد از اینکه تو دنیا رو ترک کنی هم هستم، من همیشه هستم…

            بنده ی من، از چی میترسی، از کی میترسی؟

            از دیگران میترسی؟ نترس من هستم.

            از خودت میترسی؟ نترس من هستم.

            از شیطان میترسی؟ نترس من هستم.

            از شرکِ درونت میترسی؟ نترس من هستم.

            ببین فرزانه، چه قشنگ خودش داره میگه، من تایپ میکنم…

            من و تو و بقیه بچه ها چی میخوایم دیگه از زندگیمون.

            خدایی داریم که به این شیوایی و شفافی و زلالی و سادگی هر لحظه باهامون اتصال داره و صحبت میکنه…

            حالا اگه من گاهی سنسورهای ارتباطیم با خدا ضعیف میشه و صداشو دریافت نمیکنم، اشکال نداره، ترس نداره، خودش روشِ اتصالِ مجددِ سنسورهای ارتباطیم با خودش رو میگه بهم…

            همه چی خودشه

            خودشه

            خودشه

            من دیگه از چی میترسم وقتی خدایی یه این بزرگی و توانمندی دارم.

            خدایی که به همه چیز اشرافِ مطلق داره.

            یعنی چی؟

            یعنی میدونه من به چی فکر میکنم و چطوری، چی میخوام و …

            نظاره گر هست تا برم پیشش ازش کمک و راهنمایی بخوام…

            چرا نظاره گر هست و ورودِ مستقیم و بدونِ اجازه نمیکنه؟

            چون بهم اختیار داده.

            میخواد بهترینِ خودم رو خلق کنم…

            وگرنه چه فرقی بینِ انسان و حیوان و سایر مخلوقاتشه؟

            هیچی

            فقط برای انسان، یه آپشنِ ویژه اضافه کرده…

            آپشنِ انتخاب که از تفکر میاد…

            وگرنه تو مابقیِ چیزها با حیوانات و سایر مخلوقات یکسانیم، فخری هم وجود نداره…

            اعتبارِ انسان به عنوان اشرفِ مخلوقات از جایی شروع میشه که متوجه میشه میتونه فکر کنه…

            و خلق کنه…

            اولین خلق به نظر من برای انسان، ورود به مدارِ توحید هست…

            فرزانه میدونی تو خیلی ثروتمندی که از همون اول فهمیدی همه چیز توحیده؟

            من با فایل توحید عملی جذب شدم به استاد و آگاهی ها و سایت…

            اما خوب درک نکردم تا چند ماهِ پیش، بعد از حدود 3 سال عضویت در سایت، تازه دوزاری ام افتاد که اصل توحیده

            به توحید برسی به همه چیز میرسی.

            تحسینت میکنم برای درکِ بالات.

            و اما روستایی که نوشتی و دل منو بردی و اتفاقا انگیزه دادی پاسخ بنویسم برات…

            من فکر کردم اومدم تحسین کنم روستا رو و تجربیاتت رو، ماجرای کفش رو و …

            نگو خودمم تو چرخه ی هدایت وارد شدم برای تو بنویسم از خدا، برای خودم بنویسم و یادآوری کنم از خدا و برای هر کس دیگه ای که مثل من و تو میخونه این کامنت رو…

            پس همش سوده و سوده و سود به قول مریم جانم.

            بعد از مدتی، نوسان هات تو مدار توحید کمتر و کمتر میشه فرزانه جان.

            اومدم که این مژده رو بهت بدم.

            چون وقتی روی این شعر عالی که میگه:

            صد بار اگه توله شکستی بازآ

            باور پیدا کنی

            و برگردی

            تو کش و قوس با خودت و نجواهات برگردی پیش خدا…

            کم کم ایمان و باورت محکمتر میشه

            کمتر خودت رو سرزنش میکنی برای اشتباهاتت از سَرِ ناآگاهی.

            و بومب…

            آرامشی که میخوای کم کم وارد زندگیت میشه…

            چرا تاکید دارم روی کم کم

            چون میدونم خودم و تو و بقیه گاها شتاب داریم تو رسیدن به هر چیزی…

            حتی توی رسیدن به خدا هم شتاب داریم.

            این اشتباهه ماست که مانع رسیدن میشه…

            روند تکاملی یعنی یادم بیاد قبلا چی بودم و الان ذره ذره دارم بهتر میشم.

            یه شبه نتیجه ی مطلوبم حاصل نمیشه

            این یه مسیره

            باید آروم بمونم و لذت ببرم تا کم کم نتیجه ها آشکار شن برام…

            همه مون اولِ راهِ توحید هستم.

            تعداد روزهای حضورمون در سایت نمیگه جلوییم یا عقبیم از بقیه…

            فقط سبکِ کار کردنمون روی خودمونه که میگه کجاییم…

            فقط روی خدا حساب کن سمانه جون.

            فقط روی خدا حساب کن فرزانه جون.

            این کمال گرایی رو بنداز تو سطلِ آشغال، بهبود گرایی رو بیار به جاش هر لحظه.

            این کلیدِ رسیدن به نتیجه ی محبوب و مطلوبه.

            انسان: روی خودت، مهارتهات، توانمندیهات، آپشن هات حساب نکن، چون تله است، مغرور میشی، فکر میکنی خود به خودی شاخی، خفنی، باحالی…

            نه عزیز…

            دست خدا روی شونه هاته که انقدر پرقدرت داری میری جلو به نتیجه ی مطلوبت میرسی…

            خدا یه لحظه نگاهش رو از روت برداره پودر میشی…

            خدایا یه لحظه هم نگاهت رو از ما برندار لطفاً خواهشاً، ما جهل داریم ولی تو بزرگی کن ما رو کلاً زیرِ چترِ حمایتیت نگهدار…

            مرسی عزیزم.

            یه سپاس گزاری ویژه میخوام بکنم از خدا:

            برای این کامنتی که تایپ کردم.

            مرسی که بهم روزی دادی هم درک کنم، هم تایپ کنم، هم لذتش رو ببرم.

            مرسی که اینچنین زیبا و واضح صحبت میکنی باهامون.

            امروز از اول تو لذت و شادی و دریافتِ هدیه بودم از خدا، تو پیاده روی شدیدتر شد، وقتی کامنتت رو خوندم بیشتر شد، وقتی پاسخ نوشتم برات هم باز بیشتر شده، تا پایان شب که بخوام بخوابم و فرداش بیدار شم به فضلِ خدا و ادامه ی زندگیم. بیشتر و بیشتر هم میشه…

            تحسین میکنم این کامنت رو.

            چون اعتبارش از من نیست، منم یه مخاطبم مثل بقیه، ولی سعادت داشتم اولین مخاطب باشم.

            الهی شکرت برای این روزیِ غیرِ حسابِ خفن و باحالی که بهم دادی و میدی هر لحظه.

            فرزانه جونم مرسی بهم انگیزه دادی برات بنویسم و تحسینت کنم، بعد برسم به تحلیل خودم، بعد خدا هم روزی شو داد بهم تو این کامنتِ بی نظیری که خودش گفت و سمانه تایپ کرد.

            روزیِ خدا برای همه هست، فقط ما باید شرایطی رو فراهم کنیم با افکار و اعمالمون که دسترسی مون باز شه به روزی ها، از اول روزی ها هستن، اتفاقا ما با ترمزها داریم میبندیمشون.

            ماچ به روی ماهت دخترِ خوب و نازنین، فرزانه جونم.

            الهی، الحمدالله

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
        • -
          سمانه جان صوفی گفته:
          مدت عضویت: 1936 روز

          سلام به پاکیزه جانِ نازنینم.

          به هر طرفی میرم یه کامنت ناب ازت میخونم و بدو بدو میام بهت بگم باریکلا دختر.

          آفرین بهت.

          خوب عشق و عاشقی میکنی با خدا.

          نوش جونت.

          چقدر قشنگ نوشتی این کامنت رو.

          خدا به قلبت نور داد و تو این نور رو آوردی برای فرزانه جان نوشتی.

          جالبه پاکیزه جان، من اول کامنت فرزانه جان رو که در پاسخ به تو نوشته بود خوندم و براش پاسخ نوشتم از قلبم، گفته شد و من نوشتم.

          الان اومدم کامنت تو رو بخونم دیدم چقدر مشابه هستن از لحاظِ پیامی که میدن…

          بله دیگه، خداوند از طریقِ دو نفر حرف خودش رو به فرزانه جان رسونده.

          خوش به سعادتِ فرزانه جان که اینطوری تو بغلِ خداست.

          نوشِ جونش.

          کامنتت رو که خوندم یاد یه خاطره خوب افتادم.

          چند سال پیش نیاز مالی داشتم، داشتم با خدا صحبت میکردم، تا اومدم بنویسم تو دفترم درخواستم رو تلفن زنگ زد و نیازِ مالیِ من برآورده شد…

          من که به کسی غیر از خدا نگفته بودم…

          حتی انقدر طول نکشید که از ذهن و قلبم بیاد روی کاغذ…

          خدا شگفت انگیزه…

          نه به خاطر اینکه نیار مالی مو اجابت کرده بگم ها…

          تو این مدت بی نهایت هدایت و راهنماییم کرده واسه بهتر شدن.

          کلی بهم عشق داده

          کلی بهبود پیدا کردم

          کلی آرامش پیدا کردم…

          اینا کارِ کیه؟

          چرا من قبلا اینطوری نبودم؟

          چرا الان اینطوری ام؟

          دقیقا از وقتی تو توحید محکم تر شدم، باورم به خدا بیشتر و بیشتر شده، بی نهایت زیبایی و رشد وارد زندگیم شده…

          چقدر هم زیبایی تو راهه و قراره کیف کنم حسابی.

          الهی شکر که هدایت شدم به کامنت تو و فرزانه جان امروز.

          تا خودم کلی یادآوری شه برام و درسهامو بگیرم.

          الهی شکر…

          مرسی از دونه به دونه پاسخ های با عشقی که برام مینویسی پاکیزه جان.

          صبح امروز پیامت رسید دستم و لذت بردم.

          مرسی برای کامنتهات در سایت.

          امروز یه چیزی رو در موردت حس کردم:

          اینکه مخصوصا این چند روز اخیر، خدا فرستادت با کامنتهات تا بیای و نور رو واردِ قلب هامون کنی.

          نه فقط من.

          کامنتهای پاسخِ بقیه رو هم برات خوندم متوجه شدم فقط برای من فرستاده نشدی، اومدی تا نور رو بدی به سایت…

          هر کی دسترسیش باز باشه، نور رو از کامنتهات برمی‌داره و لذت میبره.

          مرسی ازت دستِ زیبای خدا.

          دوستت دارم عزیزم.

          الهی شکر که هر طرف رو می کنم فقط زیبایی های تو رو میبینم خدای خوبم.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
          • -
            پاکیزه بارکزی گفته:
            مدت عضویت: 867 روز

            به نام خداوند عشق و ارامش

            به نام پروردگار زمین و آسمان

            خدایی من کرور کرور شکرت

            خدایا بدان که من زیاد دوستتت دارم بخاطر که چقدر تو مهربان هستی بیبین چقدر بنده های عالی و زیبا داری چقدر قلب پاک دارند چقدر خوب هستن

            سلام خدا بر قلب پاکت سمانه عزیزم

            سلام خدا و نور خدا به زنده گی زیبایت

            شما چقدر بهشتی و مهربان هستین

            عشق پروردگار زیبایم هستی سمانه خوش قلبم

            سمانه گلم من بی نهایت دوستتت دارم

            رفیق گل من از خداوند بهترین های عالم برایت میخواهم که غرق عشق خدا شوی و هر لحظه سجده شکر بجا بیاوری

            عزیز دل من شاد آرام باشی زیر سایه خدا

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      اکرم هاشمی گفته:
      مدت عضویت: 1454 روز

      بنام خداوند مهربان

      شما قدم های بزرگی رو با ایمان برداشتید

      توکلی که به خرج دادین ، ایمانی که نشون دادین، وقتی مسیر اصلا روشن نبود شما اعتماد کردین به رب ، گوارای وجودتون که فَإِنَّ اللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ

      الهی که دم به دم بر ایمان و توکلتون افزوده بشه و منتظر شنیدن خبرهای فوق العاده ای از شما و خانواده محترمتون هستیم

      همواره سعادتمند در دنیا و آخرت باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      حیدر احمدی برزگر گفته:
      مدت عضویت: 1282 روز

      به نام خداوند مهربان

      حسن جان درود بر شما

      به رسم ادب ، اول سپاسگزار خدای مهربان هستم بابت همه نعمت‌ها و موهبتهای که به جمع ما عنایت کرده.

      دمت گرم با این کامنت زیبا و ایمان محکم کنت،

      خیلی حال کردم و لذت بردم از صداقت و پاکی کلامت،

      فقط به رسم ادب ، این کامنت رو برات نوشتم، چون الحمدلله خودت تو مسیر توحیدی و عاقبت بخیر.

      در پناه آلله یکتا شاد، تندرست، خوشبخت، ثروتمندوسعادتمنددردنیاوآخرت باشی.

      آمین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      سیدمجید حسینیان گفته:
      مدت عضویت: 3775 روز

      بنام خدا

      سلام دوست خوبم، حسن جان عزیز

      ممنونم که این تجربه و عملکرد عالیت رو واسمون گفتی و بهمون قوت قلب دادی

      خیلی لذت بردم از شنیدنش

      خیلی عالی هستی و بقول خودت نتیجه توی دستته

      انشاالله بیای و هر روز از رسیدن به خواسته‌هات واسمون بنویسی

      با آرزوی بهترین‌ها

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1317 روز

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

    وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ ۚ فَأَیْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِیمٌ ﴿١١5﴾

    مالکیّتِ مشرق و مغرب فقط ویژه خداست؛ پس به هر کجا رو کنید آنجا روی خداست. یقیناً خدا بسیار عطا کننده و داناست.

    وَقَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا ۗ سُبْحَانَهُ ۖ بَلْ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ کُلٌّ لَهُ قَانِتُونَ ﴿١١6﴾

    و گفتند: خدا فرزندی گرفته، منزّه است او،بلکه آنچه در آسمان ها و زمین است مخلوق و مملوک اویند و همه در برابر او مطیع و فرمانبردارند.

    بَدِیعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ وَإِذَا قَضَىٰ أَمْرًا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ ﴿١١٧﴾

    [بی سابقه ماده، مدت و نقشه] پدیدآورنده آسمان ها و زمین است. وهنگامی که فرمان به وجود آمدن چیزی را صادر کند فقط به آن می‌گوید: «باش». پس بی درنگ می باشد

    ===================================

    خدای عزیز وشیرین و دلبرو قدرتمندم،به سمت نور تو روی میارم و از هر ناخواسته و کمبود و هر نجوای ذهن و همزات شیطان اعراض میکنم و ازت طلب یاری میکنم که این صلات رو مایه ی روشنی قلب من قرار بدی و تا مسیر رو برام واضح تر و قدم هارو آسونتر کنه و تجربه ی لذت و خوشبختی در لحظه رو برام به ارمغان بیاره.

    إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِیفًا ۖ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ

    ===================================

    نشانه ی امروز من به تاریخ شانزده مرداد ماه ١4٠٣

    سلام به استاد عباسمنش عزیزم

    سلام به استاد شایسته جانم

    سلام به یاران غار حرای من

    سلام به وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ

    خداروصدهزار مرتبه شکر برای یک روز توحیدی دیگه،خداروشکر که امروز حالم بهتره،خداروشکر که امروز در فرکانس شکرگزاری بودم و صفحه ها با خدا صحبت کردم،امروز باهاش رقصیدم،امروز باهاش خندیدم،امروز باهاش کلی برنامه ریزی جدید کردم،کلی خواسته های جدید ازش خواستم …اونم می‌گفت پاشو بیا برقصیم بابا!اینایی که نوشتی برای من تیله بازی هم نیست!الان رقص مهمه!

    بزن و برقص و شاد باش …و اجازه بده در ها خودش برات باز بشه…

    خداوکیلی شما هم مثل من آهنگ میزارید تنهایی با خدا برقصید؟یا این دیوونه بازی ها فقط مختص منه؟ولی وقت بزارید امتحانش کنید…خیلی باحاله :)

    یک موضوع دیگه اینکه هروقت نشانه م میشه سریال سفر به دور آمریکا جدید،قبل اینکه فایل رو ببینم اول میرم دنبال رد پای خودم تا هدایتم رو از کامنت خودم بگیرم,امروز دیدم یک اتفاق نادر افتاده :))) من زیر این فایل کامنت ندارم.حتما لازم بوده الان بنویسم.هرچند یادمه همون موقع چقدر از صحبت های استاد هدایت دریافت کردم ولی لازم بود حتما امروز دوباره این صحبت های روحانی رو بشنوم و توی دفترم بنویسم.

    =====================================

    مثل یک ذکر با خودت تکرار کن:

    مسیر بسیار زیباست.

    خداوند همیشه داره هدایت می‌کنه

    مسیر بسیار لذت بخشه

    هرمسئله ای هم پیش بیاد،راه حلش هم هست.

    وقتی آدم اینجوری حرکت می‌کنه،میتونه نجواهای ذهن رو خاموش کنه و به یاد بیاره مسائلی که قبلا حل کرده،مسیر خیلی لذت بخش تر میشه.

    ذهن همیشه بدترین حالت ممکن رو Bold می‌کنه و میاره جلوی چشمت و این کار شیطانه!

    مسیر شاید از دور ترسناک باشه،حالا مسیر مهاجرته،کسب و کاره،یک ازدواجه،هرمسیر جدیدی از دور ترسناکه.

    ولی وقتی میری توی دلش،میبینی همه چیز راه حل داره،همه چیز در زمان مناسبش گفته میشه.

    هرچند اگر ما احساس خوبی داشته باشیم،مثبت نگاه کنیم،اگر حالمون خوب باشه،تقریبا همیشه مسیر نرم و روانه!

    صحبت های استاد شایسته جانم:

    وقتی ما خیلی همه چیز رو ساده بگیریم.

    و بخاطر اون چیزهایی که در لحظه داریم سپاسگزار باشیم

    واقعا ما از زندگیمون راضی خواهیم بود.

    و این رضایت درونی،هدایتگر ما میشه به سمت نعمت های که دوباره راضی ترمون می‌کنه

    =====================================

    استاد جان با اجازه تون یک آپدیت جدید از باور هام و درخواست هام هم بنویسم اینجا رد پایی باشه برای آینده:

    وقتی اسفند ماه انصراف خودم رو از کار اعلام کردم،اومدم ویژگی های شغل درخواستیم رو برای خدا نوشتم،الان اون دفتری که درخواستمو نوشته بودم همرام نیست ولی تقریبا یادمه چیزهایی مهمی که نوشتم اینا بود:

    من یک شغلی می‌خوام که بهم آزادی زمانی و مالی ومکانی بده،به گسترش جهان توحیدی کمک کنه،ترکیب نویسندگی من با قرآن و قانون باشه،به رشد و‌پیشرفت من کمک کنه،در جامعه ی ثروتمند و توحیدی کار کنم،درآمدم به تومن،یورو،دلار باشه،شغلی که عاشقشم و اگر لازم باشه براش چند روز نان استاپ کار کنم ،اگرم نخوام کار کنم هیچ محدودیتی نداشته باشم.

    ‌و طبق آگاهی های جلسه ٣ قدم٧ سعی کردم کلا به هیچ پیش فرضی نچسبم و تسلیم باشم و اجازه بدم جریان هدایت حرکت کنه و منو ببره اونجایی که باید …

    همزمان که روی دوره ها کار میکردم و باور هام رو درست میکردم،خودمم تو گرگان دنبال کار میگشتم که بالاخره از یک جایی شروع کنم.

    و اون داستانی که چندبار تعریف کردم،جریان هدایت کلا منو کند از شمال آورد جنوبتر،جزیره کیش و وصل کرد به یک مدیرعامل توحیدی ثروتمند …

    خب!این شغلی نبود که من درخواست داده بودم اما میدونستم باید تسلیم باشم و اجازه بدم خدا کارها رو پیش ببره،و خدا میدونه از ١١ اردیبهشت که من مشغول به کار شدم تا الان که 17 مرداد من اندازه چند سال تجربه کسب کردم و شخصیتم رشد کرد و عزت نفسم صد پله بالاتر رفت و کلی مسئله با هدایت خدا حل کردم که هربار باعث رشد و پیشرفتم شد.

    من توی این کار،با دوتا خانم بی نهایت مهربون،توحیدی ،ثروتمند و صاحب کسب و کار آشنا شدم که کلا باورهای محدود کننده ی من،از ریشه کنده شد…که ببین سعیده،ببین میشه!

    هم خانوم باشی،هم توحیدی باشی،هم ثروتمند باشی،هم صاحب کسب و کار خودت!

    استاد من یک چیزی رو خوب ازتون یاد گرفتم ،اینکه خدا و خرما رو باهم بخوام!اونجا که تو دوازده قدم میگید دوستاتون بهتون میگن شما دیگه داری از خدا سو استفاده می‌کنی!ولی شما میگی توی زندگی من جواب داده…

    ضمن حفظ سپاسگزاری قلبی خودم،تمرکز روی نکات مثبت کارم،یاد گرفتن کار از پایه،تحسین همکار توحیدی و مدیرعامل ارزشمندم،تحسین این کار آسون و لذت بخش ،تحسین این همه احساس مهم بودن و احترام،تحسین کار کردن با جامعه ی ثروتمند و توحیدی …

    با دریافت نشونه های واضح از طرف جهان،درخواست های جدید برای الله فرستادم :

    خدایا من هم می‌خوام مثل این دوتا خانوم توحیدی ثروتمند،بیزنس خودم رو داشته باشم،میخوام رئیس خودم باشم،میخوام فقط به خودم جواب پس بدم،میخوام مسئولیت کارم بر عهده ی خودم باشه،میخوام در عین ثروتمند بودن با عشق کار کنم و خوشبختی رو تجربه کنم.

    خدایا الان شرایط خیلی خوبه،خیلی عالیه،ازت ممنونم،ازت سپاسگزارم !ولی بهم بگو !

    چطور آسون تر ؟چطور قشنگتر؟ چطور پردرآمد تر؟

    سوال !سوال مناسب!

    با این ایمان که قطعا این سوال ها جواب داره و خدا بهم جوابشو میگه !

    یکی دو روزه دارم فقط به جلسه ٢ قدم ٩ گوش میدم …

    خدا همیشه منو هدایت می‌کنه به شرایط،ایده ها،آدم هایی که راه حل هارو به من میگن،خداراه حل ها رو به من میگه!

    خدایا جواب تموم مسائل رو تو میدونی،من نمی‌دونم.من نمی‌دونم.من نمی‌دونم.تو میدونی،تو هم بهم میگی،منم آماده ی شنیدنشم:)

    وقتی هم منتظری با ایمان و باور ،جواب ها گفته میشه،جواب ها به کسی گفته میشه که منتظره بشنوه،منتظره بفهمه،باور داره که گفته میشود.

    کسی که باور داره هدایت میشه،حرکت می‌کنه!

    کسی که ایمان داره حرکت می‌کنه!

    کسی که ایمان داره من توانایی خاصی ندارم،خدای منه که توانایی داره توکل میکنه،سرشو بالا نگه میداره،باج به دیگران نمی‌ده ولی جلوی خدای خودش تسلیمه!

    ایمان،ایمان،ایمان،ایمانی که حرکت بیاورد ایمان است،ایمانی که حرکت نیاورد حرف مفت است!

    استاد نمیدونی اونجایی که عصبانی میشی یهو یک چیزی میگی در حد چوب معلم گله،هرکی نخوره خله!انقدر من میخندم،انقدر لذت می‌بردم ازین همه حرص و ولعی که دارید تا ما حرکت کنیم به سمت خواسته هامون …

    یک جایی هم توی جلسه ٧ روانشناسی ثروت از دست کسایی که رفتن توی بورس عصبانی شدید و میگید بچه ها رفتن پولشون رو گذاشتن اونجا ،بعد میگن من در هااااله ای از خداوندم…اینجوری اونجوری…بورس برای من جواب میدهد…بعد دوتا انگشتتون رو میارید بالا میگید توووهم!تووووهم!!!

    من اصلا اون تیکه رو جدا کردم برای خودم،هربار نگاهش میکنم ازین همه اشتیاقتون لذت میبرم و البته به این طنز کلامتون میخندم،پیشنهاد میکنم خودتون برید یک بار دیگه ببینید:))))

    استاد اینجور موقع ها منو یاد آیه میندازید:

    لَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ

    یقیناً پیامبری از جنس خودتان به سویتان آمد که به رنج و مشقت افتادنتان بر او دشوار است، اشتیاق شدیدی به [هدایتِ] شما دارد، و نسبت به مؤمنان رؤوف و مهربان است.

    خدا می‌دونه من چقدر دوووستون دارم استاد!از صمیم قلبم!

    ازتون ممنونم،ازتون ممنونم برای تموم این اشتیاق،برای اینکه یک روز اشاعه ی توحید رو هدف زندگیتون قرار دادید و حاضر شدید براش جانتون رو فدا کنید.

    من طعم شیرین توحید رو با آموزش های شما درک کردم و دارم تموم تلاشم رو میکنم که خشت به خشت زندگیم رو باهاش بسازم .

    این سعیده و این نهصد و پنجاه و سه روز تلاش و استمرار در مسیر توحید …

    انشالله رد پاهای بعدیم نتایج واضح تر و بزرگتر و قشنگتر از قانون باشه …

    قانونی که الله درموردش میگه:

    سُنَّهَ اللَّهِ الَّتِی قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ ۖ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّهِ اللَّهِ تَبْدِیلًا

    استاد جانم بینهایت ازتون سپاسگزارم و دعا میکنم در بهترین زمان و مکان ببینمتون.

    قلب فراوان از جزیره ی زیبای توحیدی کیش

    سعیده در پی معرفت و خودشناسی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 110 رای:
    • -
      فیروزه گفته:
      مدت عضویت: 1099 روز

      سلام بر یگانه معبود عالم هستی

      سلام بر سعیده جانم در مسیر رسیدن به دریای وصال معشوق

      امروز قلبم برای حرف زدن باهات بال بال میزد که بنویس، بنویس ،بنویس مثل ی قطره که دوست  داره زودتر خودشا برسونه دریا.

      این آیه را که خوندم حسم فقط میگفت برات بفرستم.

      وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ ۚ وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ ۚ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا ﴿٣﴾

      و او را از جایی که گمان نمی برد روزی می دهد، و کسی که بر خدا توکل کند، خدا برایش کافی است، [و] خدا فرمان و خواسته اش را [به هر کس که بخواهد] می رساند؛ یقیناً برای هر چیزی اندازه ای قرار داده است. (3)سوره طلاق

      ی کم‌ ترجمه دلیش را بنویسم:

      از جایی که هرگز احتمالش را نمیدادی مسئلت حل میشه و روزیت میرسه.

      هرکس به خدا توکل کنه خدا کافی براش(فقط روی خدا حساب کنه) حسابی روت حساب کردم خدا.

      توکل یعنی دیگه تو وظیفت را انجام بده  بسپار  به خدا

      ما وقتی  وکیل  میگیریم، همه کارها را  می‌سپاریم  به وکیل و دلیل نداره نگران باشی  چون تو بهترین وکیل  دنیا خدا را داری.

      توکل یعنی بسپار به خدا و تو طبق قانون و وظایفی که خداوند گفته عمل کن بقیش بسپار به خدا،خدا کارش را میرسونه  به آخر،تا آخر مسیر یار تو هست.

      امیدوارم این آیه  ی نور بشه در وجودت و ایمانی بشه که با شور و مستی خواست های را که نوشتی و درخواست کردی را لمس کنی و فریاد بزنی از بزرگی الله  از اینکه فقط  رو خودش حسابی حساب کردی و برقصی و شادی کنی با خدا،ی جشن دو نفره.

      در مورد رقص با خدا گفتی و دیونه بازی  مثل الان با این اهنگ ی رقص های که ی وقتایی دوتایی میخندیم ، سر انتخاب اهنگ دعوا میشه،اینکه وارد ی دنیایی میشی که دیونه بازیه که انگار تویی و خدا  فقط،عشق و عشق و حال عالی قربون و صدقه رفتن،انگار تموم دنیا مال تو هست و‌ چیزی به جز این حال برات مهم‌‌ نیست.

      به قول این اهنگ پر احساس

      دنیارو وقتی که قراره بی تو تنها شم نمیخوام

      چیزی به جز اینکه بتونم عاشقت باشم نمیخوام

      دیدار من با تو اگه حتی تو خوابم باشه خوبه

      اما اگه باید صبح از این خواب خوش پاشم نمیخوام

      ای کاش حقم از تموم زندگی تنها تو باشی

      من عاشق تنهاییم تنها بشم اما تو باشی

      تصمیم میگیرم که تا وقتی که زنده ام حق باشم

      اما فقط وقتی که تو اعماق این دریا تو باشی

      تموم زندگیما فقط با ی اشاره بهت میبخشم این کار را برام کاری نداره.

      خداوند همیشه داره هدایت می‌کنه

      یاد جمله های ناب قدم‌6 جلسه 1 افتادم که اگر باورش کنیم باید کن فیکون کنیم.

      تمام اتفاقات و هدایت پیامبران ها  مثل موسی و ابراهیم و پیامبر و … نه به دلیل  تواناهای پیامبر نه  بخاطره تواناهای ابراهیم  یا توانایی  موسی هست ، دلیلش بخاطره توانایی خدای اونهاست باورهایی  که به خدای خودشون داشتند

      اصلا اصولا ما ی عالم فرصت را داریم در  هر لحظه از دست میدیم  فقط به دلیل اینکه  این هدایت را باور  نمی‌کنیم و حرکت نمیکنیم و  میگیم‌ چطور و تا جواب چطور را بدست نیاریم حرکت نمی‌کنیم….

      تفاوت ما انتخاب  بین ایمان و ترسه و اگر عمل  نکنیم اگر ایمانون را نشون ندیم  ما هم تفاوتی با آدم هایی که این مسیر توحیدی را نرفتن نداریم و فقط دلمون خوش بوده  ایمان داریم.

      سعیده جان با تک تک کلماتت  دلم‌

      روشن شد دلم پر از نور شد،هر جا باشی دوستت دارم،میبوسمت ی عالمه.

      در پناه خدای همیشه مهربان  غرق در عاشقی و رقص با خدا  باشی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 47 رای:
      • -
        سعیده شهریاری گفته:
        مدت عضویت: 1317 روز

        فیروزه …فیروزه…فیروزه…

        فیروزه ی عزیز‌و‌مهربون و‌گرانبهای من…چه کردی با قلب کوچیک سعیده…

        نمیدونم چندبار باید این تلگراف الهی رو بخونم تا تموم نورش رو با تموم وجودم دریافت کنم…

        فیروزه جانم،برام پیغام خدا رو آوردی،برام نور آوردی،برام عشق آوردی

        میبوسمت،تورو،قلب مهربونت رو،صورت مثل ماهت رو

        ازت بینهایت سپاسگزارم که به ندای قلبت گوش کردی و پیغام الله رو برام آوردی.

        دوستت دارم‌باشه؟!

        به امید دریافت یک نقطه ی آبی پربرکت دیگه ای ازت

        ‌درپناه الله میسپارمت.

        خدای نورٌ علی نورٌ

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 37 رای:
    • -
      امید گفته:
      مدت عضویت: 2364 روز

      سلام خانم شهریاری عزیز

      بسیار از کامنت خوبتان لذت برم واقعا عاشق نوع نگاه شما به توحیدم منم همیشه توحید توحید میکنم ولی اعتراف میکنم شما شاگرد برتر نسبت به من هستین

      میخوام منم داستان مهاجرت و البته معجزه 12 قدم با شما و همه دوستان به اشتراک بزارم

      در سال 1401 زیر چک و لگد جهان داشتم خرد میشدم از لحاظ مالی در تگنای شدیدی قرار داشتم کل پس اندازامو داشتم خرج میکردم به امید اینکه فرجی بشه و نمیشد آنچه که باید اتفاق می‌افتاد

      بالاخره اواخر 1401 و ابتدای 1402 بود تصمیم گرفتم از این کاری که اصرار دارم دست بکشم و خودم را به خدا بسپارم

      در آن لحظه بهم یادآوری شد که توانایی‌ام چیه و گفت که به دوستت زنگ بزن و درخواست کن ببین کاری سراغ نداره و ایشون گفت چرا برای یکی از پروژهامون لازم داریم و معرفیم کرد و همان شد در یه شرکت استخدام شدم مبلغ قرارداد x تمن نوشته شده بود در حالیکه مبلغ مورد انتظار خودم حدود 2x بود

      با رئیس صحبت کردم گفت از آنجایی که تمام عوامل از شما و کارت رضایت دارن برات جبران میکنم بعدها فهمیدم که رو سرم شیره مالیده

      خلاصه من رو کارم تمرکز کرده بودم و همزمان هم 12 قدم را قدم به قدم میخریدم و جلو میرفتم سعی در اصلاح خودم و افکارم و باورام داشتم خلاصه یه 6 ماهی گذشت

      یه روز ایمیلم را چک کردم یکی از ایمیل‌ها نوشته بود که فلان شرکت نفری مثل شما میخواد و من براش رزومه را فرستادم

      بعد یه هفته باهام تماس گرفتن و گفتن مبلغ پیشنهادیت چند هستش گفتم 4x در حالیکه فکر می‌کردم که ممکنه عدد را چکش کاری کنن پذیرفتن و گفتن پاشو بیا اینجا

      اینجا کجا بود؟ اینجا اونجایی بود که باید مهاجرت میکردم و گفتم باشه فرداش از همکارام خداحافظی کردم و پس فردا با بلیطی هواپیمایی که برام تهیه شده بود راه افتادم به سوی کار جدید در شهر جدید در جنوب ایران

      به جنوب که رسیدم همش احترام بود و با من جلسه گذاشتن و منو به عنوان سرپرست واحد معرفی کردن کار از لحاظ راحتی چندین برابر از کار اولم راحتر، آسانتر و کمتر بود روزی 20 دقیقه نیم ساعت بیرون کار میکردم بقیش کار دفتری و نرم افزاری بود.

      همکارن بسیار موحدی ، محترم، با شخصیت و فوق العاده بودن

      یادمه به این شهر جدید که رسیدم بخاطر گفته استاد سعی میکردم هر جا میرم اونجا را تحسین کنم از بلوار رد میشدم سرسبزی و گل‌های قرمز وسط بلوار تحسین میکردم خورشید در حین طلوع و غروب تحسین میکردم همکارمو و شرایط کاری و شرکتی که خوش بودم و امکانات رفاهی و … را تحسین میکردم و خدا را شکر عزت و احترام فوق‌العاده و بی نظیری دارم

      از لحاظ دستاوردی 12 قدم کامل خریدم و گوش دادم

      از لحاظ مالی اکثر بدهی‌هام را پرداخت کردم فقط وامی مونده که انشالله آن هم به زودی قسطاش تموم میشه و تا من منم، دیگه از این غلطا نمیکنم

      از لحاظ پس انداز چیزی حدود 20x در فرمت های مختلف در همین یکسال دارم

      از لحاظ روابط در سطح بسیار خوبی هستم دوستان خوبی پیدا کردم و روابطم با عزیز دلم مثل همیشه عالیست

      در شهر جدید خانه اجاره کردم و با چندتا چمدان اینجا اومدم و اینجا کلی وسایل نو و جدید گرفتم

      از لحاظ سلامتی فوق العاده ام چند ساله هیچ دارو و قرصی درمانی مصرف نکردم ولی یکی دو هفته یه بار یه قرص ویتامین D مصرف میکنم

      از چند سال قبل اپیدمی تا الان فقط واکسن کرونا را تزریق کردم

      تنها کسالتم سالی یکی دوبار سرماخوردگی هستش ‌که با عسل و آبلیمو سلامتی مجدد بدست میارم

      نعمت های فوق‌العاده‌ای در زندگیم دارم که تا چند ماه پیش برام رویا بود و خدا را شکر الان برام بدیهی شدن

      با خدای خودم روابط فوق‌العاده‌ای دارم همش در حال سپاس گزاری و گفتوگو باهاش هستم باهاش تقسیم کار کردم و اکثر کارامو اون انجام میده

      در همین مدت با ماشین شخصی تهران، اصفهان، شیراز کامل گشتم اماکن دیدنیشونو دیدم در حالیکه تا 1 سال قبل با وجود اینکه ماشینم داشتم اما اصلا در مدار و فرکانس سفر نبودم ماشینم همش تو پارکینگ بود

      اینا را گفتم که یجورایی چکاپ فرکانسی شد تا برای خودم یادآوری باشه و با چکاپ فرکانسی خودم در سال پیش مقایسش کنم و برا شما هم یه FACT بشه که به چنان دستاوردهایی خواهید رسید که الان رویاهات هستن

      برات آرزوی موفقیت میکنم و مطمئنم به زودی دستاوردهای جدیدتو خواهم شنید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
    • -
      سید علی حسینی گفته:
      مدت عضویت: 1843 روز

      سلام به سعیده خانم عزیز

      توحید و نگاه شما منو حیرت زده کرده من تا الان کامنت نداشتم ولی از این کامنت شما خیلی لذت بردم انقدر که شبیه اون تفکر من در مورد زندگی در کمال خوشبختیه واقعا بهتون تبریک میگم شما کار بزرگی انجام دادید اینکه بتونی از شغلت بیای بیرون و مهاجرت کنی من میفهمم که چقدر سخته

      آخه منم این مسیر رو طی کردم واقعا یکی از سخت ترین در عین حال جذابترین کارای که انجام دادم تو زندگیم تونستم از کار قبلی خودم بیام بیرون و اومدم به تهران و یک شرکت بسیار بزرگ و….

      این با

      عشق و قلبی باز به سمت خداوند اتفاق افتاد، نمیدونم چطور با ترسام روبرو شدم ولی اومدم وانجامش دادم و خدا رو تو لحظه به لحظه این قدم و تنهایی هام حس کردم که دستش پشت و پناه من بود و کمکم کرد تا راحت ترین چالش بزرگ زندگیمو طی کنم

      چرا بزرگ آخه همیشه مهاجرت برای ذهن من خیلی بزرگ بود و فکر میکردم باید خیلی قوی باید باشم تا برام رخ بده نمیدونم شاید….

      کسی که با چشم بسته تو تاریکی ها قدم برمیداره جز با ایمانش بخداوند نیست این ایمان از قلبی قوی و محکم میاد که استاد عباسمنش و خیلی از رفقا این گروه دارنش

      واقعا حرف استاد تو جلسه توحید عملی 6 درسته خوشبختی جز توحید نیست

      من هر چقدر به انسان های موفقی مثل شما نگاه میکنم این ویژگی رو میبینم واقعا دمتون گرم گرم لایک دارید.

      میدونید واقعا هر بار با خوندن کامنتاتون حالم خوب شده و نگاهم به زندگی تغییر کرده

      از خدا بهترین ها رو براتون آرزو میکنم که شما لایق بهترین ها هستید.

      ذهن انسان دوس داره همیشه همه چیو تفسیر کنه ولی من همیشه اینو به خودم میگم این دنیا بزرگتر از اونیکه ذهن من بتونی عملکردشو تفسیر کنه خیلی وقتا اون چیزی که فکر میکنم خیلی بده بهترین اتفاق زندگیمونه بخاطر این من کلا نسبت به اتفاقات برچسب ذهنی ندارم و این خیلی بهم کمک کرده

      صحبت بسیار است

      خیلی دوس دارم در مورد زندگی خودم بنویسم مثل شما ولی فکر میکنم هنوز وقتش نیست

      براتون آرزوی بهترین ها رو دارم

      با تشکر

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      جواد یوسفی گفته:
      مدت عضویت: 2768 روز

      سلام بر آن خواهر توحیدی نورانی منش راه دورمان

      خواهر مقدس همه‌ی اعضای سایت

      کارمند افتخاری سایت

      که همچون مریم در معبد نشسته و براش میوه تازه میاد

      چقدر سوره قشنگیه مریم

      چقدر واقعا

      بزار از اولین آشنایی من با این سوره مریم خانوم بگم

      یه شب فیلم سینمایی اینجا چراغی روشن است رو میدیدم که پیشنهاد میکنم شما هم ببینید و یه قسمتیش اون سربازه با اون زنه هر دو تا سوره مریم رو از حفظ میخونن.

      خدا تو اون سوره مثل همون درخواست های شما که بهتون گفته علَیَّ تیله اونجا هم گفته علَیَّ هیِّن

      دیشب یه اتفاق جالب افتاد

      من یه پول من حیث لا یحتسب بدستم رسیده بود بقول استاد گفتم چجوری این پوله رو خرج کنم بره این حسابه خالی بشه

      با خانمم و بچه ها گفتم بریم دو سه روز شمال

      گفتن پول گفتم همون پول رو ببریم

      خلاصه

      خانمم شروع کردن با بچه‌ها به بستن چمدون و لوازم

      ساعت 11ونیم یادم اومد یا خدا

      کارت ماشین و گواهینامه خانمم رو دادم دفتر بیمه برا تمدید بیمه ماشین

      حالا به اینها گفتم صبح 4 و نیم بریم که هوا خنک باشه

      اومدم تو ماشین یه قران دارم باز کردم سوره مریم

      ذکر رحمت عبده زکریا

      بستم اومدم خونه دیدم خانمم میگه پام درد گرفته خیلی هم زیاد

      گفتم بگیر استراحت کنین پسفردا میریم

      هر چی خیره

      خلاصه صبح چند تا کار اداری هم داشتم با اینکه اداره ها بسته بود انجام شد عجیب یعنی اون آدمه شیفت اومده بود اداره

      بعد روغن ماشین رو هم اوکی کردم یادم افتاد معاینه فنی هم تموم شده اونم گرفتم و مدارک هم از بیمه گرفتم اومدم خونه دیدم همه چیز رو بستن آماده منتظر من

      نشستیم تو ماشین و الان هم تو یه روستایی در شمال نزدیک گالیکش گلستان که اونم هدایت شدیم بهش یه ویلای تر تمیز نوساز دارم کامنت مینویسم که اونم داستان قشنگی داره

      بزار بنویسم

      اومدم تو جاده همون سر خیابون مون تصمیم گرفتم از یه راه روستایی خلوت بیام بجای یه جاده شلوغ و گردنه و کامیون و…

      اینجوری بگم تو مسیر حدود 240 50 کیلومتر فقط 4 تا 5 ماشین دیدم اونام از روبرو میومدن

      اومدیم میامی شاهرود

      شب قبل دیده بودم تو گوگل مپ که یه راه از گرمه جاجرم میاد شمال

      گفتم از همین راه بریم تا حالا نرفتم

      اومدیم قبلش دیده بودم یه اقامتگاه بومگردیه تو روستای فارسیان تو جاده شاهرود آزاد شهر

      گفتم شاید بریم اینجا

      اومدیم تو این جاده یادم اومد اه ما می‌خواهیم بریم اونجا

      زدم تو گوگل دیدم اه یه فارسیان دیگه هم تو همین مسیر ما هست اتفاقا بومگردی هم داره

      گفتم بریم همینو

      راه افتادم

      خانمم گفت این جاده رو شما تا حالا نیومدی شب یه جا واستا نزدیک تر باشه گفتم برا من فرقی نداره از یه نفر پرسیدم آدرس یه بومگردی رو تو مسیر همون جاده

      رفتیم تو روستا از اینور اونو سوال کردم پیداش کردیم نبود خودش

      باباش رو پیدا کردم اومد در یه سویت رو برامون باز کرد کثیف و بهم ریخته

      خانمم گفت حوصله رانندگی داری؟

      گفتم بریم

      امدیم یه روستا بالاترش یه دفعه تو گوگل اومد بومگردی فلان

      بزور یا علی مدد رفتم پیداش کردیم و خودشم نبود کلید رو با چراغ قوه پیدا کردم در رو باز کردم باز صد رحمت به قبلی

      دوباره راه افتادم چه مهی گرفت یه جاده پر پیچ و خم و مه سنگین خانمم گفت بیا برگردیم همون قبلی

      گفتم نه باید بریم میریم اومدیم جلوتر کم کم مه باز شد رسیدیم همون روستای فارسیان ورودی روستا یه سوپر مارکت بود بغل یه خونه

      رفتم در زدم کسی نیومد برا راهنمایی ما

      اینترنت هم قطع شده بود

      یه دفعه دیدم یه موتور سیکلت اومد یه جوون

      جلوشو گرفتم گفتم بومگردی میخواستم کجاست

      گفت مسافرین گفتم آره گفت عموم اتفاقا ویلا داره میده اجاره

      زنگ زد گفت آره خالیه بیارشون تا با هم بریم اینو گفت پشت سر ما بیاین

      اومدیم اینجا یه خونه بزرگ حیاط دار نوساز کوچه خلوت باغچه

      تمیییز و شیک و قیمت مناسب

      الان هم همونجام

      جالب بود نه؟

      راستی من هیچ پلنی برای سفر ندارم فقط دارم هدایتی میرم ببینم به کجا میرسیم البته که با خانواده و شرایط یه بچه سه ماهه

      موفق باشید

      والله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      سارا محمدی گفته:
      مدت عضویت: 1489 روز

      بسم الله الرحمن الرحیم

      یوسف:39

      یَاصَاحِبَیِ السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُّتَفَرِّقُونَ خَیْرٌ أَمِ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ

      ای دو یار هم بند، آیا اربابان متفرق [دنیائی] بهترند، یا خداوند یگانهِ چیره [بر همه هستی]؟

      سلاااام بر سعیده نورانی… الهی همیشه غرق در نور الله باشی دختر… تحسینت می کنم… تحسینت می کنم از صمیم قلبم

      و بهت تبریک میگم که اینقدر عالی داری روی خودت مار می کنی و جهاد می کنی… به قول قرآن:

      عنکبوت:69

      وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ

      و کسانی که در راه ما [با قبول مصیبت‌ها و محرومیت‌ها] می‌کوشند، مسلماً ما نیز آن‌ها را به راه‌های خود رهبری خواهیم کرد و مسلماً خدا با نیکوکاران است.

      و به قول استاد عزیزم، وقتی تو با این حد از تعهد داری روی خودت کار می کنی… ادامه میدی… ادامه میدی… درها باز میشه… درها باز میشه

      واااای دختر خداروشکر برای این خال خوبت… برای این زندگی توحیدی که ساختی… برای درخواست های جدیدت از خدایی که همواره، همواره احابت می کنه… مبااااارکت باشه اجابت این درخواستت… العی بازم روی دوش خدا باشی و فقط لذت ببری

      سعیده جانم… دوست توحیدی من… تکه ای از خدا… فقط خدا نی دونه مه وقدر دوستدارم و تحسینت می کنم….

      فرکانس عشقت به استاد رو که چقدر خالصه، میشه فهمید و لمس کرد…

      نوش جووووووونت عزیز دلم

      نوش جونت

      الهی افزونتر بشه برات

      حق توعه …. چون ربت فقط خداست… چون داری تزکیه می کنی خودت رو از اربابان دیگه… چقدر خوبه که ربمون فقط خداست و فقط باید به اون بگیم چشم و تسلیمش باشیم

      إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِیفًا ۖ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ

      من با ایمان خالص روی به سوی خدایی آوردم که آفریننده آسمانها و زمین است و من هرگز از مشرکان نیستم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      سیده گفته:
      مدت عضویت: 483 روز

      سلام به دوست عزیزم

      سعیده جان

      کامنت پر از عشق و آگاهی تو را در 11اسفند 403 خوندم و لذت بردم .

      امروز خواستم برم اداره برق برای وصل کردن کنتور برق محل کار جدیدم ، زنگ زدم مهندس نبود ،

      چند روز می‌خوام برم نمیشه یه کاری پیش میاد ولی می‌دونم خیره

      امروز به خودم گفتم به نیت این کار به سری بزنم و نشونه ام رو ببینم

      باورت نمیشه همون اول فایل دیدم مریم جان درباره برق و چجوری نصب پریز های برق توی تراکمیر داره حرف میزنه

      خیلی برام جالب بود

      خدا رو شکر کردم

      اومدم سپاس گزاری هام رو هم نوشتم و تمرین ستاره قطبی رو انجام دادم و از خدا هدایت خواستم

      حالم عالی عالی شده بود

      دو بار فایل رو گوش کردم و یه بار که داشتیم تو ی مسیر با همسر خوبم می رفتیم برای کاری ، از این آگاهی های امروز و نشونه تعریف کردم .

      الان هم اومدم یه چند تا کامنت از این فایل رو بخونم که رسیدم به کامنت شما و وقتی دیدم درباره کارجدید حرف زدید به فال نیک گرفتم و اومدم اسمتون رو نگاه کردم و دیدم هم اسم خودم هستی دیگه معطل نکردم وار خوشحالی شروع به نوشتن کردم البته من با پیشوند اسمم توی سایت معرفی شدم.

      عالی هستی دختر

      آفرین به تو

      توی کار جدیدت موفق باشی

      حالا که یک سال و نیم از کارت میگذره خوشحال میشم از موفقیت های خودت برام بگی تا دل گرمی بشه برای من

      دوست عزیزم .

      شاد و پیروز و ثروتمند باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    سارا مرادی همت گفته:
    مدت عضویت: 1086 روز

    رَبِّ قَدْ آتَیْتَنِی مِنَ الْمُلْکِ وَعَلَّمْتَنِی مِنْ تَأْوِیلِ الْأَحَادِیثِ ۚ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَنْتَ وَلِیِّی فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَهِ ۖ تَوَفَّنِی مُسْلِمًا وَأَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ

    پروردگارا، تو از پادشاهی به سوی من آمده ای و تفسیر احادیث را به من آموختی، پدیدآورنده آسمان ها و زمین، تو یاور و دوستِ من در دنیا و آخرت هستی، خدایا مرا مسلمان بمیران و بمیران. مرا به صالحان ملحق کن.

    سلام به روی ماه ِ زوج مهربان و دوست داشتنی

    دلم میخواد این فایل و از آخر به اول بیام

    استاد مشابه تجربه شما رو من داشتم منتهی به شکلی دیگه

    ی بار که نصفه شب داشتم قدم میزدم به مکانی رسیدم که از دور خیلی تاریک بود ، از دور ظلماتِ مطلق بود و خیلی ترسناک به نظر میرسید

    اما وقتی آروم آروم واردش شدم حتی تاریک هم نبود

    و اونجا بود که به این آگاهی رسیدم

    موضوعات و شرایط از دور ترسناک هستن اما وقتی واردش میشیم چیز خاصی هم نبوده

    منتهی این آگاهی تا به عمل تبدیل بشه زمان میبره

    بعدش با خوندنِ قرآن برام منطقی تر شد که اگه میگم مومن هستم ، اگه خدا رو تنها قدرت میدونم و قرارِ خدا هدایتم کنه من باید همین لحظه رو زندگی کنم و قدمِ بعدی گفته میشه ، تازه ی باورِ ریشه یی تر هم برای خودم دارم که آخرش مگه چی میخواد بشه ؟؟؟

    تهش باید بمیری !!! نهایتش اینکه میمیری دیگه …

    و فکر به مرگ و گذرا بودنِ این جهان خیلی بهم هم قدرت میده برای حرکت و هم آرامش

    چقدر این صحبتها بینظیرِ

    دقیقا امروز در مورد هدایت داشتیم با خواهرم صحبت میکردیم که ، هدایت ادامه افکاری که ما داریم

    هدایت مسیر فکری و فرکانس ما رو واضح تر میکنه

    چون جهان فقط به خواسته های ما پاسخ میده

    مریم جونم منم بارها این تجربه رو داشتم که در مورد چیزی که سپاسگزاری کردم و اون موضوع و گسترش دادم در لحظه های بعدی

    و این خودش یعنی قانون درست عمل میکنه و به کانون توجه ما پاسخ میده

    وقتی من سپاسگزاری میکنم در واقع دارم به اون موضوع با احساسِ خوب توجه میکنم

    و جهان هم طبقِ قوانین به احساسِ من پاسخ میده

    خدایا بینهایت سپاسگزارتم

    عجب منظره ی نابی و عجب صحبتهای فوق العاده یی

    خدایا تو دوست من در دنیا و آخرتی ، ای دوستِ مهربونم خودت هدایتم کن به بهشت و آسونم کن برای آسونی ها.

    خدایا من به غیبِ تو ایمان دارم

    چقدر سفر با این تراکمپر لذت بخش و رویایی

    خداروشکر

    مریم جونم سپاسگزارم که کامنت ها رو با عشق میخونی و منتشر میکنی

    دقیقا لباسی که الان پوشیدم شبیه لباس شماست ،اینم ی همزمانی

    منم اتفاقا تو سفر و البته همه جا لباسی و میپوشم که راحتم و کلی هم لذت میبرم

    ما هم بخاطر این سایتِ رویایی که روزی آرزوی استاد بوده ، باورهای بینظیر داریم

    همین اینترنت ، بخاطر تضادی که تو سفر قبلی داشتین خلق شده

    پس تضاد ها باعث ِ بهبود و پیشرفت میشن

    خداروشکر که وسطِ کوه اینترنت پر سرعت هست

    ایلان ماسکِ عزیز خدا بهت سلامتی و برکت بده

    البته اون ذوقی که داشتین برای کارتون ، خداوند هدایتتون کرده به آسانی

    نوش جونتون

    اینترنت. نامحدود ، برقِ نامحدود نشانه باورِ فروانی

    تازه کامنت های نامحدود هم داریم

    وای این کوهستان ، من یادِ کارتون هایدی انداخت

    همین تعادلی که دارید باعث لذت بیشتر و تداوم سفرهاتون شده مریم جونم

    ترکیبِ ساخت باورهای بینظیر و دیدنِ نتایج هم برای من ترکیبِ جادویی

    خدارو بینهایت شکر

    آخ آخ عالیه این تراکمپر

    ایشالا بزودی سفر با تراکمپر و شروع میکنم

    چه حسِ خوبیه با شوهرت همکار باشی و شوهرت موقع کار نظر تو رو بپرسه برای بهبود ِ کار

    دستِ شما درد نکنه بابتِ این فایل ها که آپلود میکنید

    همش سود و سود و سود

    استاد هم که استادِ آسان کردنِ کارهاست

    واقعا شوهری با باورهای عالی خیلی زندگی و لذت بخش تر میکنه

    استاد سپاسگزارم که این تجهیزات و انجام دادین

    البته منم این سیستم و تو خونه انجام دادم

    والا منم خیلی راضی ام

    خدا راضی باشه

    چطور از این بهتر چطور از این لذت بخش تر ؟؟؟؟؟

    این سوال پرسیدن و من از 12 قدم یاد گرفتم

    استاد سپاسگزارم

    استاد اینجایی که منم زندگی میکنم طبیعتش بینظیره اما وقتی میرم ی جای دیگه خیلی برام تازگی داره

    حستون و درک میکنم

    روحِ طبیعت تا مغزِ استخون آدم نفوذ میکنه و مثلِ خون تو بدن به جریان میافته

    فکر کن تو این طبیعت ی هفته بمونی تنها در سکوت

    وای چه حالی بده و بعدش تمام سلول هات شروع میکنن باهات حرف زدن

    خدایا بابت این احساسِ ناب سپاسگزارتم

    وای استاد از ستاره ها گفتین

    من دیونه میشم

    شبها اگه ابری نباشه میشینم زیر ِ سقفِ آسمون و محو ستاره ها و لذت میبرم و کلی آگاهی ناب دریافت میکنم و چقدر زیرِ این آسمون بینظیر من خودم و بهتر شناختم

    خدایا آخه بابتِ کدومش شکر کنم که ذره یی شکر نعمت بجا بیارم ؟؟؟!!!!

    خداروشکر که در هوای کوهستانی با گرمای بخاری تراکمپر بینظیر لذت بخش خوابیدین

    این زمین هاهم فراوانی خداوندِ

    در این جهان بینهایت نعمت وجود داره وقتی ما با نعمت ها همفرکانس بشیم لاجرم هدایت میشیم به این نعمت ها

    این درخت های کاجِ زیبا و این رنگ سبزِ فسفری واقعا بینظیرِ

    یَنْشُرْ لَکُمْ رَبُّکُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَیُهَیِّئْ لَکُمْ مِنْ أَمْرِکُمْ مِرْفَقًا

    خداوند از رحمت خودش افزایش میده نعمت ها رو در زندگی ما ، به دستور و خواسته ی ما

    چه برنامه ی فوق العاده یی دارین ، جمع دخترونه و کلی حرفهای قشنگ و مفید

    به به ، تحسین میکنم روابطِ دوستانه تون رو

    منم جمعِ دخترونه رو دوست دارم و اینقدر خوش میگذره که لذتِ بیدار موندن بیشتر ِ

    ی شب 7 تا از دوستام خونه من بودن ، ساعت چهار صبح برای اینکه بخوابن بهشون مدیتیشن دادم و فکر کردم خوابیدن دیگه اما زهی خیالِ باطل ……

    منم عاشقِ سفرم ، دقیقا تو لحظه هستیم

    خدایا هدایتم کن به سفرهای لذتبخش

    استاد ی درخواست دارم

    اگه قلبتون گفت

    داستانِ کنیزک و پادشاه و بخونید و مثل اشعار بینظیرِ پروین که برامون با نگاه قانون معنا کردین ، این شعر هم معنا کنید

    سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 241 رای:
    • -
      سمانه جان صوفی گفته:
      مدت عضویت: 1936 روز

      سلام سارا جانِ عزیزم.

      کامنتت، اولین کامنتی هست که برای این فایل میخونم، خوشحالم هدایت شدم به سمتش.

      این جمله تو خیلی دوست دارم:

      اگه میگم مومن هستم ، اگه خدا رو تنها قدرت میدونم و قرارِ خدا هدایتم کنه من باید همین لحظه رو زندگی کنم و قدمِ بعدی گفته میشه

      بَه بَه، مرسی که نوشتیش تا برامون یادآوری شه.

      من دوست دارم نکاتِ تاثیرگذار و زیبای کامنتِ دوستان برای خودم رو بولد کنم تا هم دسترسیم بهشون راحت تر شه هم تمرین بیشتری کنم روی توجه به نکات مثبت:

      وقتی من سپاسگزاری میکنم در واقع دارم به اون موضوع با احساسِ خوب توجه میکنم

      هر روز بیشترم دارم به تاثیر و فرکانسِ بالای سپاس گزاری پی میبرم، اینو از احوالات و اتفاقهای زندگیم دارم متوجه میشم.

      از کلمه ی گسترش سپاس گزاری که نوشتی خیلی خوشم اومد، اینطوری بهش نگاه نکرده بودم…

      یه جمله ی جذابِ دیگه:

      در این جهان بینهایت نعمت وجود داره وقتی ما با نعمت ها همفرکانس بشیم لاجرم هدایت میشیم به این نعمت ها

      سارای نازنینم مرسی برای اینکه این کامنتِ قشنگ و پر از زیبایی رو نوشتی و به اشتراک گذاشتی تا همه مون بخونیم و کیف کنیم.

      بهترینها برای تو عزیزم.

      نگاهِ زیبایی به زندگی داری، تحسینت میکنم.

      موقعِ خوندن کامنتت و نوشتنِ پاسخ، بادِ خوبی داره میاد و میخوره به صورتم، این باد لذتِ کامنتت رو چند برابر کرد…

      هوای خنک و مطبوع، با صدای آواز پرنده ها …

      چه پکیجِ زیبا و هیجان انگیزی، به به

      الهی شکرت.

      خدایا شکرت برای کامنتهای خوبِ دوستانم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 42 رای:
      • -
        سارا مرادی همت گفته:
        مدت عضویت: 1086 روز

        بنام رب العالمین که برگی بی اذنش تکون نمیخوره

        سلام به روی ماهت سمانه جونم

        سپاسگزارم که با عشق برام نوشتی

        امروز از صبح خدا همینجوری پشت سر هم سوپرایزم کرده

        خدارو بینهایت شکر

        سمانه جون ی نکته یی تو کامنتت بود که اشکم و جاری کرد و اونم

        باد

        باد زبانِ گفتگوی من و خداست

        هر موقع باهاش حرف میزنم تو هر شرایطِ آب و هوایی باد میاد و پیغام رسان خداست برای من

        نشود فاشِ کسی آنچه میان من و توست

        پاسخم ده به زبانی که میانِ من و توست

        امروز ی کار بزرگی کردم و گفتم خدا جونم تحسینم نمیکنی چنان بادی شروع شد که لذت بردم و اشک ریختم و سپاسگزاری کردم

        خدا برای من کافیست

        إِنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ

        و خدا میداند و من نمیدونم

        خدایا عاشقتم

        خدایا تو فقط با من حرف بزن که با تو من آرومِ آرومم

        سمانه قشنگم ، قربونت برم که با فرکانست قلبت برام نوشتی و لاجرم به قلبم نشست

        دوستت دارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 32 رای:
        • -
          سمانه جان صوفی گفته:
          مدت عضویت: 1936 روز

          سلام سارا جانم.

          سلام به روی همچون ماهت.

          من که غش کردم برای این قسمت:

          امروز ی کار بزرگی کردم و گفتم خدا جونم تحسینم نمیکنی چنان بادی شروع شد که لذت بردم و اشک ریختم و سپاسگزاری کردم

          یه طوری خوندم انگار کودک درونت داشت با خدا صحبت می‌کرد…

          چشمهام قلبی قلبی شد برات.

          نوشِ جانت باد جان.

          من قبلا متوجهِ این شگفت انگیزی باد و صدای باد نبودم، از وقتی متوجه شدم، هر لحظه بیشتر و بیشتر عاشقش میشم.

          اتفاقا منم دیشب نشونه میخواستم، قبلش کمی باد میومد، بعد از نشانه خواستن همچنان باد میومد و شدیدتر شد انقدر که هر بار صداشو میشنیدم میگفتم دمت گرم خدا جونم، داری به من عشق میدیا، حواسم هست…

          دیدی بعضی وقتا نشونه میخوایم، نشونه میده خدا، بعد میگیم این که نشونه نیست عادیه …

          بعدش تازه دوزاری مون میوفته این نشونه است دیگه.

          نشونه شاخ و دیم نداره که :))))

          امیدوارم هر ثانیه بهتر درک کنم نشونه هارو و حسم شاد و پرنشاط تر شه.

          همه مون همینطوری باشیم.

          ماچ به روی ماهِ توحیدیت.

          ارتباطِ قلبیت با خدا نوشِ جونت.

          چقدر قشنگ و دلی نوشتی:

          نشود فاشِ کسی آنچه میان من و توست

          پاسخم ده به زبانی که میانِ من و توست

          هر کسی نشانه ی خودش رو داره که فقط هم خودش میفهمه معنیشو.

          اینو استاد بهم یاد داده. عینِ شونصد میلیون چیزِ خوبِ دیگه ای بهم یاد دادم.

          استاد جان، مرسی.

          پَر هم یکی دیگه از نشانه های منه، امروز هم دیدمش، سر راهم، جلویِ در خونه ی مامانم، یه پَرِ کوچولو که یه دنیا حرف پشتش داشت برام.

          میدونی امروز به خدا چی گفتم:

          من یه خواسته ای دارم که نشانه های زیادی اومده براش، مستقیم هم اومده، واضح هم اومده، بعد گفتم خدایا من نمیدونم تو نمیدونی، بعد خودم به خودم گفتم دیگه باید چطوری نشونه بده که متوجه بشی و مطمئن باشی؟

          مگه خودش چند وقت پیش بهت نگفت:

          رهروی ما اینک در منزل است

          باید حتما سند و مدرک دستت باشه که باور کنی؟

          من کی باشم که شک کنم…

          خیره ان شالله.

          همه مدله خیره.

          درصدِ اعتماد و اطمینانم خیلی بالاتر رفته به خدا، نسبت به قبلم…

          الهی شکر.

          الان تو کنترل ذهنم

          هر چی باشه جواب، من عاشقِ خدا هستم و میمونم.

          صبح هم که از خودش خواستم منو همیشه عاشقِ خودش نگهداره.

          کجا و با چی این حالِ خوب رو دارم و پیدا میکنم؟

          هیچ جا.

          از وقتی اومدم تو بغلش، میزانِ شادی و حال خوب و حسِ خوب و اتفاقای خوب تو زندگیم به صورت تصاعدی داره بالا میره…

          خدایا شکرت که پیدات کردم.

          که خدایِ حقیقی رو پیدا کردم.

          حالا حالاها جا داره که کشفت کنم.

          تو خیلی بزرگ و توانمندی.

          همین اندازه که تا الان کشف کردم اینهمه خوشحالم، آرامش دارم، قلبم صیقلی شده، ببین لحظات پیشِ روم چه لذت‌های مضاعفی تو راه باشه واسم.

          خدایا خودت و حس خوبم نسبت بهت و رابطه مونو پایدار و محکم و ابدی کن.

          مخلصیم خدا جون دربست.

          مرسی که برام نوشتی سارا جونم.

          مرسی بهم انگیزه دادی بنویسم و تحسینت کنم و خودمم تحلیل کنم.

          ماچ به رویِ ماهِ توحیدی و جذابت.

          همیشه تو بغلِ خدا باشی پایین هم نیای…

          خدایا، کجا میتونستم تو کل عمرم اینچنین شفاف و صادقانه از خدا بگم، صحبت کنم، سپاس گزاری کنم…

          اینجا

          این سایت

          عبادتگاهِ منه

          منطقه ی امن و روحانیِ منه

          من میام اینجا عبادت کنم.

          یا به قولِ سعیده جانم صلاه (صلات) منه…

          اینجا خودِ خودِ خودمم.

          تازه یه خبر خوبی هم ان شالله در راهه که دوست دارم اینجا بگم.

          از فضلِ خدا بهم بده…

          هر چی بده خدا خیره

          من تسلیمم و سپاس گزار.

          صبح هدایت شدم به فایل فقط روی خدا حساب کن.

          عجب فایلِ محشریه.

          همه ی فایلهای استاد هر بار گوش میدم تازگی دارن.

          قبلا تکراری بود، دوست نداشتم دوباره گوش بدم.

          فکر کنم اگه مدارمون تغییر نکنه، فایل تکراری به نظر میرسه.

          و وقتی مدارمون عوض میشه، هر بار جدید میشه برامون.

          در آغوش خدا باشی و سعادتمند و ثروتمند سارای عزیزم، که هم اسمِ خواهرمی.

          ماچ بهت.

          الهی شکر برای همه چیز، همه چیز، همه چیز.

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 18 رای:
    • -
      ابراهیم خسروی گفته:
      مدت عضویت: 1400 روز

      سلام دوست عزیزم.

      یکی از لذت بخش ترین لحظات عمر من که بسیار بی تاب و بیقرارم واسش ، زمانیه که دوستان برام کامنت بنویسن و من بخونم، باذاینکه5یکی از دوستان واسم کامنت نوشته بود اما بقدری لذت بخش بود کامنتتون که دوست داشتم کامنت سراسر احساس شمارو بخونم.

      مخصوصاً اون قسمتی که فرمودید تهش مرگه.

      بسیار تحسینتون میکنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      فهیمه زارع گفته:
      مدت عضویت: 3005 روز

      سلام به سارای خوش ذوق وخوشرو

      چقدر عالی فایل را تحریر درآوردی چقدر لذت بردم از کامنت بی نظیرت احسنت به تو قشنگ حس آرامشی که هنگام نوشتن داشتی را می‌توان لمس کرد احسنت به تو سارای زیبا چه پیشنهاد عالی به استاد دادی ازت سپاسگزارم

      سارای ثروتمندم سپاسگزار حضورتم

      میبوسمت به امید روزی که از نزدیک ببینمت

      درپناه جان جانان هرلحظه دربهترین حالت وبهترین مکان باشی یاحق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
      • -
        سارا مرادی همت گفته:
        مدت عضویت: 1086 روز

        بنام خدای مهربونم

        سلام به روی ماهت فهیمه جونم

        سپاسگزارم که با عشق برام نوشتی عزیزم

        وای عکست خیلی عالیه ، تحسین میکنم رابطه عاطفی زیبات و

        خداروشکر

        چقدر کار قشنگی کردی عکس دونفره گذاشتی

        چقدر رنگِ لباس هاتون قشنگه، کلی ذوق کردم وقتی عکسِ دونفره تون رو دیدم

        ایشالا هر روز عشقتون پررنگتر و گرمتر باشه و از لذتِ با هم بودن از اعماق وجودتون شاد و راضی باشین

        دوستت دارم ، دوستِ زیبای من

        ایشالا که در بهترین زمان و مکان در آغوشت میگیرم و روی ماهت و میبوسم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      آزاده کاکاوندی گفته:
      مدت عضویت: 1480 روز

      سلام به سارای توحیدی و خوش قلب

      همیشه کامنتها تو میخونم و کلی تحسینت مبکنم و لذت میبرم برای درک بالات عزبزم

      یه جملا ای تو کامنت بود که توجهمو خیلی جلب کرد و لذت بردم

      (خدایا من به غیبِ تو ایمان دارم)

      واقعا خدایا منم به غیب تو ایمان دارم و میخام منو سوپرایز از وجودت کنی

      چقد این جمله ات قشنگ بود

      چه تجربع های قشنگی از سفرت گفتی عزیزم

      سپاسگزارم بابت وجودت عزیزم

      مطمینم به تمام خواسته های دلت به زودی میرسی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      ام البنین بیگدلی فر گفته:
      مدت عضویت: 3104 روز

      سلام سارا جان

      لذت بردم از خوندن کامنتت عزیزم.

      به نکات خیلى خوبى اشاره کردى .

      (بعدش با خوندنِ قرآن برام منطقی تر شد که اگه میگم مومن هستم ، اگه خدا رو تنها قدرت میدونم و قرارِ خدا هدایتم کنه من باید همین لحظه رو زندگی کنم و قدمِ بعدی گفته میشه ، تازه ی باورِ ریشه یی تر هم برای خودم دارم که آخرش مگه چی میخواد بشه ؟؟؟

      تهش باید بمیری !!! نهایتش اینکه میمیری دیگه )

      این قسمت از کامنت (من باید همین لحظه رو زندگى کنم ) دقیقا همونى بود که باید مى خوندم، این روزا فهمیدم باید روى این موضوع بیشتر و بیشتر کار کنم .

      تبریک میگم که تونستید این باور رو در وجودتون نهادینه کنه .

      جالب بود منم خیلى تحسین کردم و گفتم چقدر خوبه که آدم با شوهرش همکار باشه .

      منم خیلى دوست دارم استاد داستان کنیزک و پادشاه رو با نگاه قانون معنا کنند .

      دوست عزیز عشق و آرامش رو برات آرزو میکنم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      پاکیزه بارکزی گفته:
      مدت عضویت: 867 روز

      به نام خداوندی که اذن او مرا کافی هست

      به نام خدایی که منبع عشق و سلامتی هست

      خدایا کرور کرور شکرت برای هدایت هایت برای این دوستان زیبا

      خدایا کرور کرور شکرت برای این حس خوب که دارم

      خدایا شکرت

      سلام به روی ماهت سارا عزیزم

      چقدررررررر زیبا هستین

      چقدرررر قلب تان زیباست کمنت تان زیباست تک تک کلمات تان زیباست

      چقدررر دوست تان دارم

      تحسین تان میکنم که این قدر زیبا قانون درک کردین زیبا بیان میکنن عالی عمل میکنن

      و چقدرر به نکات مهم و زیبا اشاره کردید

      تمام جملات تان زیبا و پر از نکته های عالی بود

      با تمام وجودم این زیبایی های تان را تحسین میکنم

      عزیزم در پناه الله جهان شاد سالم ثروتمند سعادتمند در دنیا و اخرت باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      حیدر احمدی برزگر گفته:
      مدت عضویت: 1282 روز

      به نام خداوند مهربان

      درود بر سارا مرادی همت خدا پرست و ثروتمند

      به رسم ادب ، سپاسگزار خدای مهربون هستیم بابت همه نعمت‌ها و موهبتهای که به جمع ما عنایت کرده.

      سپاس از شما بخاطر کامنت مفید و زیبای که وقت گذاشته و نوشتید.

      به درستی در عمل قوانین رو یاد آور شدید.

      بابت قرار داشتن تو این جمع خوب، سپاسگزار خدای مهربون هستم.

      در پناه آلله یکتا شاد، تندرست، خوشبخت، ثروتمندوسعادتمنددردنیاوآخرت باشید. یاحق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      ایمان متین فر گفته:
      مدت عضویت: 3182 روز

      سلام دوست عزیز

      سپاسگزارم بابت کامنت زیبا و آرام بخشِتون از خدا می خوام بهترین ها براتون رقم بخوره و چرخ زندگیتون روان تر بچرخه و در این روزگار ، آسان بشوید برای آسانی ها

      استاد منم با نظر دوستمون موافقم لطفا داستان کنیزک و پادشاه رو در صورت امکان نقل کنید سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    نجمه رضائی گفته:
    مدت عضویت: 1947 روز

    سلام و درود به همتون خداروشکرت که در مدار دیدن این زیبایی ها قرار گرفتم.در مدار خوندن کامنتهای بینظیر دوستان قرار گرفتم .امیدوارم حال دلتون عالی باشه.

    مریم جان:

    خداروشکر ما همه چی همه جا داریم به یاری این تراک کمپر عزیز که اینقد داره نیازهای مارو جواب میده و الان میخواستم بیرون بشینم کامنتهارو‌ منتشر کنم که دیدم لبتابم باتری نداره! فقط کافیه اینجا (همزمان سیم شارژ لبتاب به تراک وصل میشه ) در دل این طبیعت بکر ما بخاطر استارلینک اینترنت داریم بخاطر تراک‌کمپر برق داریم میتونیم همه کار بکنیم ،خیلی راحت من اینو پلاگین میکنم به این شکل! (درحال وصل کردن سیم شارژ به لبتاب)

    وای خدایا فقط شنیدن این جملات اینقدر برام لذتبخش بود خدامیدونه تجربه اش چندین هزار مرتبه دلنشین تره که هرچی بخوای در دسترست باشه اونم در دل این منطقه کوهستانی زیبا با همچین ویوی عالی و بکری، وقتی از برق و اینترنت صحبت میشه بیاد میارم تو سفرهام چقدر داشتن برق و اینترنت احساس میشد ،برای شارژ کردن گوشی و هندزفری پاوربانک چند هزار میلی آمپری دارم که خب اونم شاید دو بار بتونه نیاز منو رفع کنه و همیشه ی جاهایی تو سفر گوشیم خاموش میشد و نمیتونستم فیلم بگیرم منم مث تمامی دوستان زیبا بین ،عاشق فیلم و‌عکس گرفتن از طبیعت هستم، همیشه این خواسته در من وجود داشت که چی میشه تو طبیعت بکر که برق و اینترنت نیست نگران تموم شدن شارژ گوشیم نباشم؟

    مخصوصا تو سفرهای چند روزه که از روزای اولش کلی فیلم و‌عکس دارم ولی روزهای پایانی که به جاهای قشنگتری ام هدایت میشدم نمیتونستم ثبتشون کنم افسوس میخوردم مثلا سپیدان شیراز ، بندر دیلم، غار مغان، جنگل جیغ،غار اسکلت، روستای قشنگی تو‌چالوس ک اسمش یادم نیست و…اینها جاهاییه که اواخر سفر گوشیم خاموش شد و نتونستم تصویر بگیرم اما هزاران بار برای خودم زیباییاشو نوشتم و مرور کردم تصویرسازی میکردم تا یادم نره و بمونه تو ذهنم.

    چقدر داشتن تراک کمپر عالیه یک خواسته جدید برای من بوجود اومده و اونهم سفر کردن در صورتیکه خونه ام همراهم باشه ! وای خدای من چقدر میتونه این تجربه بینظیر باشه و

    طبق آیه 24 سوره ابراهیم که میگه : هرچی از قبل خاستی بهت داده ام من مطمعنم که به این خواسته میرسم همین الان که تجسمش کردم قلبم گواهی داد با این نشونه که طپشش رفت بالا و ذوق و شوق فراونی تو‌وجودم ایجاد شد.

    در مورد تعادل در گشت و گذار و کارکردن روی سایت که‌گفتید خواستم بگم منم بعنوان دانشجوی شما سعی کردم در سفرهای اخیرم بین گشت و گذار و بودن در سایت تعادل ایجاد کنم و چقدر حال و هوام بهتر و عالیتر بود ،یعنی من صبحها قبل از آماده شدن کامنت میخوندم ستاره قطبی مینوشتم بعد میرفتم گشت و‌گذار میکردم دوباره ی زمانی که برای استراحت داشتم میومدم تو سایت کامنت میخوندم ،مینوشتم ،دوباره گشت و گذار میکردم و شب یا غروب بقیه کامنتها رو میخوندم نکاتشو مینوشتم شبها قبل خواب همین کارو میکردم زیبایی های روزمو مینوشتم نشونه های سایتو چک میکردم کامنتهای فایل جدید و میخوندم ….و خلاصه از روزم به نحو بهینه استفاده میکردم .

    استاد جان ممنون که امکانات داخلی تراک کمپر رو بهمون نشون میدی دوتا لبتاب ،تلویزیون، کلی پریز وسه راهی برق، و یک جنریتور هیولا و دستگاه مبدل وای خدایا چی ازاین لذتبخشتر که هرجایی بریم به راحتی بتونیم کارمون رو انجام بدیم هم پول بسازیم هم سفر کنیم هم در کنار خانواده باشیم هم لذت ببریم اصلا کارمون همون لذت بردنه باشه. روحیه بهبودگرایی شمارو تحسین میکنم استاد عزیزم که بفکر چطور ازاین بهتر و‌چطور ازین راحتتر انجام شدن هستید و این تجربه رو دارم که هربار سفر میکنم کوله ام از بار قبلی سبکتر میشه مثلا اولین بار برای سفر کلی خرت و پرت برداشته بودم وقتی تو سفر بودم فهمیدم عملا خیلی از وسایلم کاربردی نداره! برای سفر بعدی وسیله اندک برداشتم و همینطور در سفرهای بعدی و بعدی . ما اون شرایط خاص رو اگه تجربه نکنیم و در اون قرار نگیریم نمیتونیم بفهمیم چطور راحتتر و بهتر ! مثلا من اگه سفر اولی رو نمیرفتم هیچوقت نمیتونستم بفهمم بدون برداشتن یکسری وسایل میشه سفر راحتی داشت! یک نمونش اینکه کلی سیم همراهم بود مثلا به شارژر گوشی ی سیم وصل بود ، هندزفری همینطور ،پاور بانک همینطور و اسپیکر که خب اینهمه سیم خیلی بهم ریختگی داشت و شلوغ کرده بود بعد دیدم خیلی از سیمها رو میشه مشترک استفاده کنم و تو سفر بعدی خبری از اینهمه سیم نبود یا صابون و شامپو کوچیک که همراهم بود ولی تو سفر متوجه شدم ی شامپوی کوچیک متعادل کافیه نیاز به دوتاش نیس یا مثلا مسواکم رو‌کوچیکتر انتخاب کردم ی مسواک با دم کوتاه، بُرِس رو کوچیک انتخاب کردم ، یا برای لباسها همینطوری عمل کردم و سفرهای بعدی لذتبخشتر شد. استاد جان اینکه شما رفتید سفر تا تراک رو کاملا بفهمید خیلی قشنگ درکش کردم و بهبودهایی که ایجاد کردید خیلی عالیه خداروشکرت برای اینکه سفر هربار راحتتر و بهتر میشه .

    خانم شایسته عزیز از نوشتن سپاسگزاری تو دفتر گفتید این تمرین برای من تبدیل به مخدر شده گاهی اوقات که شرایطش نیست و توی گوگل کیپ گوشیم مینویسم ولی حس و حال نوشتن توی دفتر با خودکارای رنگی برای من خیلی بیشتره به محض بازکردن دفترم حسم عالی میشه مثلا بعد از چندروزی که نتونستم یادداشت کنم وقتی میرسم خونه و میرم سراغ دفترم یه آخیش از ته دلم میگم و لبخندی تا بناگوش رو صورتم نقش میبنده.

    استاد جان ازتون تشکر میکنم برای تهیه و تدوین این سریالهای عالی که اینبار خیلی متفاوتتر از سفرهای قبله و علاوه بر هدایت کانون توجه ما به سمت زیبایی ها،کلی آگاهی و درسهای ناب داخلش هست.

    در پناه الله یکتا باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 246 رای:
    • -
      پاکیزه بارکزی گفته:
      مدت عضویت: 867 روز

      به نام خداوند که اذن او مرا کافی هست

      سلام به روی ماهت نجمه عزیزم

      چقدررررر اسم زیبا داری

      چقدررر نوشته هایت زیبا بود

      و حرف های مریم عزیز را چقدر به خوبی نوشته کردی واقعا جای تحسین دارد

      چقدر زیبا نوشتی که زنده گی که همه چیز داشته باشد چقدر لذت بخش هست

      تحسین میکنم این بیان زیبایت را

      تحسین میکنم این نگاه زیبایت را

      تحسین میکنم کمنت بی نظیرت را

      تحسین میکنم درک بالایت را

      تحسینت میکنم که چقدرر قانون زیبا درک کردی

      و تشکر میکنم از تجربه های که گفتی کم کردن وسایل آسان گرفتن زنده گی

      نجمه عزیزم دوستت دارم

      چون روح خدا هستی تکه از خدا هستی

      الهی همیشه شاد ثروتمند باشی عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      آزاده کاکاوندی گفته:
      مدت عضویت: 1480 روز

      سلام به نجمه عزیزم

      چقد کامنتت زیبا بود

      سپاسگزارم این نکات مهم از سفر به ما اشتراک گذاشتی

      منم یادگرفتم از شما این بار رفتم شامپو کوچک و مسواک و برس کوچک بگیرم

      سپاسگزارم ازت عزیزم تجربیات سفرتو با ما به اشتراک گذاشتی

      لذت بردم از اون جاهای زیبا و دیدنی که رفتی حتما درموردشون سرچ میکنم و اطلاعاتمو بالا میبرم که منم هدابت بشم به همچین جاهایی

      واقعا خدایا شکرت برای این همه همه امکانات چه خوبه که ادم هرجا بره خونه اشم همراهش باشه و وسایل جزیی باخودش ببره و لذت ببره فقط

      بازم ممنونم برای حس خوبی که بهم انتقال دادی

      انشالله به تمام خواسته های قلبیت برسی عزیزم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      رویا مهاجرسلطانی گفته:
      مدت عضویت: 2229 روز

      درود و سلام خدمت شما دوست عزیز .. چقدر قشنگ تمام نکات رو توصیف کردید و چقدر ریزبینانه و چقدر منو برد توی حس و حال چنین موقعیتی چقدر تحسین برانگیز و چقدر زیبا .. نجمه عزیزم برای این ظریف بینی آت تحسینت می کنم عزیزم .. برای این نگاه زیبایی که داشتی برای تعادل در گشت و گذار واقعا چقدر زیبا گفتی اینکه در سفرهای اخیرم بین گشت و گذار و بودن در سایت تعادل ایجاد کنم و چقدر حال و هوام بهتر و عالیتر بود ، دقیقا منم به همین شیوه دوست دارم زندگی کنم و از حواشی بدور باشم و لذت زندگی رو ببرم و برای من از همه چیز لذت بخش تر اینه که مدام در سایت بچرخم . الان هم اومدم توی پارک سرسبزو زیبایی که خانه های ویلایی زیبایی اطرافشع و بعضی از افراد سگ های خوشگل شون رو آوردند بازی کنند و منم هر چند لحظه یا به این خانه های ویلایی زیبا نگاه می کنم و تحسین شون می کنم و یا به این سگ های بازیگوش نگاه می کنم و ااز دیدنشون توی این فضای سرسبز و زیبا لذت می برم و همین طور هم دارم کامنت ها رو می خونم و می نویسم .. واقعا راست گفتید که سپاسگزاری تو دفتر گفتید این تمرین برای من تبدیل به مخدر شده

      واقعا منم همین طوری هستم همش دوست دارم ی گوشه ای بشینم و توی سایت بچرخم بنویسم و دفترامو نگاه کنم و مطالب رو توشون ثبت کنم .. ولی گاهی این شرایط وجود ندارد خیلی توی فکر دفترهام هستن. تنها مونس و همراه همیشگی ام همین مبایل و سایت و دفتر خودکارام هستش که عاشقانه صبح ها بهشون سلام احوالپرسی می کنم و بعدش خودکارامو می بوسم بهشون می گم بهترین ها رو برام بنویسید

      و اونجایی که گفتید . ولی گاهی اوقات که شرایطش نیست و توی گوگل کیپ گوشیم مینویسم ولی حس و حال نوشتن توی دفتر با خودکارای رنگی برای من خیلی بیشتره به محض بازکردن دفترم حسم عالی میشه مثلا بعد از چندروزی که نتونستم یادداشت کنم وقتی میرسم خونه و میرم سراغ دفترم یه آخیش از ته دلم میگم و لبخندی تا بناگوش رو صورتم نقش میبنده. دقیقا منم عاشق دفترهام هستم . خدا رو شکر که ما همه از هدایت شدگانیم و حضور هر یک از ما اینجا سرشار از ذوق و شوق توحیدی است خدا رو شکر

      نجمه جان اینقدر مطالب کامنتت زیبا و قشنگ و پر محتوایی که نکته به نکته های کامنتت رو باید ریزبینانه تر بخونم و بهش فکر کنم خواستم تشکر و قدردانی کنم بخاطر اینکه به کامنت زیبا و پر محتوای هدایت شدم ممنون و سپاسگذارم و بهترینهع بهترین ها رو برات آرزومندم .

      روز و شبت بخیریت و شادی

      و ایام بکامت شیرین و گوارا همراهه با عشق و ثروت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      محمد گفته:
      مدت عضویت: 1086 روز

      سلام به شما نجمه خانم عزیز

      سپاس گذارم بابت کامنت زیبایی که گذاشتید

      چقدر زیبا از امکانت تراک کمپر گفتید و

      انقدر زیبا و ساده بیان کردید که تجریبات سفر های قبلی می تونه در بهبود سفر های بعدی کمک کنه همه ما وقتی فایل های استاد رو می بینیم ناخودآگاه جذب شیوه زندگی استاد میشیم اینکه چطور راحت تر چطور ساده‌تر مسائل رو حل می کنن

      مثالش خود من :

      وقتی فایل های زندگی در بهشت رو دیدم

      اینکه استاد برای حل مسائلشون مدام دنبال راه حل میگشتن و نمی پذیرفتن که یک چیزی که قبلا ساخته شده به همان شیوه باقی بمونه

      مثلا مسئله وصل کردن شلنگ آب به شیر آب که استاد کانکتر رو توی آمازون جستجو کردن و مسئله رو حل کردن

      من هم همینطوری هر مسئله ایی برخورد می کنم فورا توی اینترنت دنبالش میگردم ومی بینم بله روش جدید تری اومده که این مشکل رو حل کردن

      یا اینکه دنبال یادگیری توی یوتیوب میرم و یادمیگیرم

      خداروشکر واقعا بابت فایل های سفر به دور امریکا و زندگی در بهشت

      شاد و پیروز باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      حیدر احمدی برزگر گفته:
      مدت عضویت: 1282 روز

      به نام خداوند مهربان

      نجمه خانم یکتا پرست و ثروتمند سلام

      به رسم همیشه ، خدا رو شکر میکنیم بابت همه نعمت‌ها و موهبتهای که به جمع ما عنایت کرده.

      چقدر کامنت تون زیبا و قلم تون روان بود.

      ممنون شما هستم که برای هدایت خودتون و ما وقت میزارید.

      نکات خوبی رو متذکر شدی و در عین حال راه های عملی رو یاد دادید.

      در پناه آلله یکتا شاد و سلامت باشید. یاحق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    ابراهیم خسروی گفته:
    مدت عضویت: 1400 روز

    سلام خدمت استاد عباس‌منش عزیز و خانم شایسته و همراهان مهربان.

    امروز روز آخر سفر منه و من دارم برمیگردم به شهرم، سفری که شنبه 140‪2/05/28 شروع شد وشنبه 140‪2/06/04 تموم میشه به امید خدا

    دیروز وقتی که بلیط برگشت رو گرفتم خیلی دلم تنگ شد برا اینجا، برا اینکه تو احساس بد نمونم سریع لباس پوشیدم رفتم جایی که باید میرفتم.

    دوباره پل ورسک، دوباره، کوه و جنگل و تنهایی، دوباره رفتن تو دل تونل و روبرو شدن با ترسم.

    وقتی خواستم شروع کنم به پیاده روی ریل و رفتن تو تونل، از حراست راه آهن پرسیدم که قطار ساعت چند میاد!؟ میخوام برم تو تونل.

    گفت مشکل نداری بخوای بری تو تونل!؟

    گفتم یعنی چی!؟

    چه مشکلی!!

    گفت یعنی نمیرسی!؟

    گفتم نه نمیترسم، گفت قطار مشخص نیست کی میاد، ازش تشکر کردم و رفتم به سمت تونل

    تو مسیر نیم ساعته ای که داشتم میرفتم تا برسم به تونل یاده قولهایی افتادم که به خداوند دادم تو 2 سال پیشم.

    من به خداوند قول دادم و ازش درخواست کردم( به صورت طلبکارانه) که خدایا کمکم کن!

    شرایط کاری و مالیم رو درست کن تا برم جنگلتو ببینم!

    تا شکرگزارت باشم و لذت ببرم!

    برم دریاتو ببینم تا به بزرگی و ابهتت پی ببرم!

    برم کوه ها تو ببینم تا سجده کنم به درگاهت از عظمتت!

    بارون و بیابون رو ببینم تا عششق کنم باهات!

    بهم عشق بده، خودتم میدونی من آدمه خیییییلی دهن لقی هستم نسبت به محبت هایی که بهم میکنی! بهم خیر بده تا هرجا رسیدم بگم تو بودی!!!

    په من الان چی دارم جز بدهکاری و بدبختی و گرفتاری و کارگری و نگرانی!

    وقتی داشتم روی ریل راه آهن راه میرفتم از خدا تشکر کردم که هم نعمت هاشو بهم داد، هم قدرت عمل به قول‌هایی که داده بودم!

    این خدا چقدر زیباست چقدر مهربونه که مشکلت رو حل میکنه، بعد قول حال خوبی و عشق رو بهت میده!

    من دیدم بعد از اینکه شغلم درست شد وشرایطم بهتر شد تو این سفر، دریا رو دیدم و بزرگی و عظمت خدا رو ستایش کردم!

    کوه رو دیدم و در برابر ابهتش خضوع کردم، جنگل رو دیدم و به زیبا آفرینیش پی بردم و تحسینش کردم، نوازش بارون و نسیم خنکش رو دیدم و باهاش عشق کردم،برقا رفتن و ستاره رو دیدم و شهاب سنگ رو نشونم داد، و به نزدیک بودنش و شنوا بودنش بیشتر ایمان آوردم.

    بعد از گفتنه این حرفا با خودم رسیدم به تونل، تونلی که میترسیدم برم داخلش، همینکه داشتم به تونل نزدیک میشدم آیات قرآن اومد جلو چشمم و بهم گفت،

    نمرود که ادعای خدایی می کرد رو ما آوردیم پایین، هیچ کس هیچ قدرتی در برابر ما نداره، کم کم سرعت راه رفتنم بیشتر و بیشتر میشد، کم کم اشتیاق رفتن توی تونل در قلبم بیشتر و بیشتر میشد وارد تونل شدم اما اینبار با چشمان کاااملا باز همه جای تونل رو نگاه کردم اینبار با اینکه موبایلم شارژ داشت اما چراغش خاموش بود و راه میرفتم بلللند داد میزدم سلاااام

    سلاااام، میخواستم صدام بپیچه و با ترسم بیشتر روبرو بشم، چون تو تاریکی مطلق پیچش صدا ترس رو بیشتر میکنه،دیگه از صدای برخورد سنگ ها ی زیر پام به آهنای ریل نمی‌ترسیدم،تو مسیرم همون دخمه ای که بهش میگفتن جان پناه و ازش میترسیدم و کااامل برمیگشتم و نگاش میکردم و فیلم میگرفتم خیلی قدرت مند وشجاع تر بودم، داشتم از تونل خارج میشدم که قلبم گفت وایسا!

    خم شو و یک تیکه سنگ بردار، یه سنگ برداشتم اندازه ی گردو و بهم گفت اینو از طرف من یادگاری داشته باش و همیشه این سنگ من رو به تو رو یادآوری کنه که من تو ترس ها و شرایط سخت کنارتم، یادت بیاد که تویی که فکرشم نمیکردی بری تو تونل من شجاعت دادم به قلبت و به همه چیز محیطم.

    من این سنگ رو با خودم آوردم و با قلبم دوستش دارم

    وقتی از تونل زدم بیرون برگشتم و به تونل نگاه کردم، با یه حسه غرور و خرسندی و احساس خوب بهش فهموندم که تو هیچی نیستی در برابر خدای من!

    تو هیچی نیستی!

    تو فقط یه ترس پوچ بودی که شکستت دادم!

    از طرفی عاشق اون تونل شدم، دیگه نمیترسیدم ازش بلکه حس کردم دوستش دارم و باهام رفیقه، حس کردم اون هم بهم لبخند زد و تحسینم کرد!

    اون لحظه خیییییلی خیییییییییییلی به خودم افتخار کردم که تو ترسم نمردم!

    من اومده بودم که با ترس هام روبرو بشم

    کم کم به رفتنم ادامه دادم و بعد از ده دقیقه ایستادم!

    دیدم چند تا پرنده دارن بالا سرم تاب میخورن،نگاه ابرای پفکی بزرگ کردم که کم کم نور غروب خورشید قرمز رنگشون کرده بود، و شروع کردم به توبه کردن!

    از خدا طلب بخشش کردم که جز اون به کس دیگه ای پناه میوردم، روی بقیه حساب میکردم، حال خوبی رو از بقیه میخواستم،نه مغزم توان حضم کلماتی بود که تو ذهنم میومد، نه چشمام توان این همه اشک رو داشت، و نه من قدرت ایستادن سر پا از ترس و ابهت قدرت خدایی که این همه هستی رو خلق کرد، پاهام سست شده بود که به زانو بیوفتم و به درگاهش سجده کنم، شروع کردم با پرنده هایی که بالای سرم رد میشدن صحبت کردن، با کوه ها که شکافی به اندازه ی یک خیابون پهن تو دلشون داشتن، صحبت کردن با جنگل و با ابر ها

    بهشون میگفتم

    ای پرنده ها!

    شما شاهد باشین من به خدای خودم پناه میارم و توبه میکنم به درگاهش از هر شرکی که ورزیدم!

    ای باد ای نسیم تو شاهد توبه ی من باش اگر در قیامت خدا ازم جواب خواست بابت شرکی که بهش ورزیدم، تو شهادت بده که من توبه میکنم و پشیمونم از گناهانم!

    ای برگ برگ این درخت ها شما شاهد حالم باشین که من فقط خدا رو میخوام و قلبم رو بهش میدم، میگفتم و اشک میریختم، داد میزدم بدونه اینکه صدایی از دهنم خارج بشه،فقط میچرخیدم و اطرافم رو نگاه میکردم و آیه ی قرآن اومد تو ذهنم که :

    به هر طرف رو کنید، رو سوی خدا کرده اید،و یاد مناجات حضرت علی افتادم که میگه:

    از حکومت تو به کجا گریزم که هر جا رو کنم تحت حکومت توست!

    من از خوف قدرتش حتی نمیتونستم به خودش بگم و ازش توبه بخوام، نه اینکه خدا رو خشمگین یا شکنجه گر ببینم!.

    نه! انگار حس کرده بودم چقدر بزرگ و چقدر قدرتمنده!

    یاده آیه ی قرآن افتادم که میگه اگر ما این قرآن را بر کوه نازل میکردیم، کوه متلاشی میشد!

    ضعفم جوری بود که حس کردم باید بشینم

    نشستم روی ریل و زانو هامو بغل کردم و سکوت کردم، دور تا دورمو نگاه میکردم،مثل بچه ای که از گشنگی گریه کنه و بعد از شیر خوردن آروم بشه و بخوابه، من آروم شده بودم. دوباره بلند شدم و شروع کردم پیاده رفتن، بعد از 1 ساعت رسیدم به جاده اصلی هوا تاریک شده بود ولی 1 ساعت پیاده راه داشتم تا کلبه ام، تو تاریکی شب، دل کوه و جنگل و کنار جاده تصمیم گرفتم این یک ساعت رو پیاده برم، بقدری حالم خوب بود شروع کردم به خوندن!. بلللند بلند داد میزدم و میخوندم

    آهنگ هایی میومد تو ذهنم که قلبم رو شاد می‌کردن!

    آمده ام که سر دهم

    عشق تو را به سر برم

    ور تو بگویی ام که من

    نی شکرم شکر برم

    اوست نشسته در نظر

    من به کجا نظر برم

    اوست گرفته شهر دل

    من به کجا سفر برم

    من به کجا سفر برم

    با من صنما دل،یک دله کن

    گر سر ننهم وانگه گله کن

    مجنون شده ام، از بهر خدا

    زان زلف خوشش یک سلسله کن

    آه خدا ممنونتم بابت وجودت

    ممنونم که لحظه به لحظه ی این سفر رو نوشتم تا رد پای این سفر توحیدی بینظیر بمونه تا همیشه

    این سفر، تمامه قلبم رو بعد از 31 سال زنگ زدایی کرد، جلا داد!

    سفری که به خدای واحد در عین این 7،8 روز حتی 1 لحظه هم نگفتم ای کاش کسی کنارم بود، 1 لحظه هم وقتم رو هدر ندادم و حوصله ام سر نرفت، اندازه ی کوووچکترین مسئله مشکل برام ایجاد نشد، از هرکی آدرس میخواستم اومده بود اهواز و خاطرات خوشی داشت و با محبت باهام رفتار میکرد، یه جایی از کسی آدرس خواستم گفت حالا تو بیا پیشم بشین، و نشستم با آرامش کلی صحبت کردیم و لذت بردیم و خندیدیم. تمامه این سفر لذت بود و لذت بود ولذت

    و من از خداوند قول گرفتم که به زودی از این جنس سفر ها دوباره برام قرار بده.

    خدایا شکرت

    اما در نهایت از صمیم قلبم تشکر میکنم از عشق و محبتی که بهم داشتید درطول این سفر، از دعاهای خیرتون، تحسین کردنتون، نکته برداری تون، ابراز عشقتون، مهمون نوازی شمالی های عزیز و این بی‌نهایت عشقی که از شما گرفتم، ای کاش در توانم بود تک تک کامنت ها و امتیاز هایی که به کامنتهام میدادین رو جواب میدادم اما واااقعا بقدری درگیر معجزات زیبایی خداوند بودم که حتی وقت نکردم یه ماهی کبابی بخورم.

    اما از صمیم قلبم ذوق میکردم وقتی میدیدم دوستی واسم کامنت نوشته

    عاشقتونم خیییییلی

    دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 525 رای:
    • -
      Ehsan Moqadam گفته:
      مدت عضویت: 1960 روز

      درود بر ابراهیم عزیزم

      انقدر زیبا توصیف کردى که قشنگ حس کردم تو تونل با هر قدمت با هر احساسى که در هر لحظه درونت ایجاد شده یکى شدم

      درود بر روح پاک و موحدانه تو که با شجاعت به دل ترس‌ها زدی و ابراهیم‌وارانه بت‌های شرک و ترس خودت رو شکوندی

      وقتی گفتی با خدای خودم عهد بستم فوراً این آیه به یادم اومد که:

      کیست وفادارتر از خدا به عهد خویش؟

      مگه میشه خدا قول بده و عمل نکنه، اگر ما ایمان داشته باشیم، قدم برداریم و واقعاً از ته قلبمون توکل کنیم بهش خودش بهترین شکلش رو برامون میچینه.

      اگه تعریف این خدا تو ذهن ما درست بشه زندگیمون بهشت میشه، خدایی که دوست داره به بنده‌هاش نعمت بده، منم خودم همیشه یه همچین مکالمه‌ای دارم، بهش میگم بهم بده تا همه جا جار بزنم که کار تو بوده، میدونم که تو نیازی نداری اما من خیلی بهت نیاز دارم، خیلی به این احساس نیاز دارم، هر چقدرم که بدست میارم نیازمندتر میشم به این احساس. اینه اون خدایی که باید باورش کرد، خدایی که دوست داره ما داشته باشیم چیزهایی که بهمون احساس بهتری میده.

      دمت گرم دوست من

      از خدا برات بهترین و زیباترین لحظات و تجربیات رو آرزومندم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 52 رای:
      • -
        آزاده کاکاوندی گفته:
        مدت عضویت: 1480 روز

        سلام به اقای مقدم

        چقد کامنتی که برای ابراهیم عزبز نوشتی زیبا بود و از جنس خدا

        چه باورهای قشنگی داشتی وقتی گفتی چه کسی وفادارتر ار عهد من به شما

        یا خدایا تو به من بده که همه جا بگم تو بهم دادی و جار بزنم تو به من نیاز نداری ولی من به تو نیاز دارم

        چه دیدگاه قشنگی عزبزم

        واقعا تحسینت میکنم

        و با اجازه ات این تبکه های کامنتتو کپی کردم که همیشه داشته باشمم

        چون همیشه وقتی ترس میخاد برم غلبه کنم باهاش حرف میزنم

        و این کلامت شمام دیگه تکرار میکنم که احساسم پرررنگ تر از حضور خدا بشه

        سپاسگزارم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      مرضیه ایزدی گفته:
      مدت عضویت: 1547 روز

      آقا ابراهیم سلام

      چقدر اسمتون مثل کامنتتون توحیدی است

      باور می کنید تمام لحظه ها را نوشته بودید تجسم کردم و انگار فیلم می دیدم و لذت می بردم و با خودم می گفتم که خداوند چقدر لذت برده که همچنین بنده ای دارد

      نوش جانتان اینهمه عشق خداوند

      چقدر حس و حال خوب کامنتتون منو شگفت زده کرد و

      برای امروز حالم را عالی کرد

      هم فایل امروز خیلی توحیدی بود هم کامنت شما و

      و واقعا امروز چقدر لذت بردیم از اینهمه حضور خداوند در لحظه هایمان

      ممنون از شما که این لحظات زیبا را با ما به اشتراک گذاشتید

      همیشه در پناه خداوند شاد و سلامت باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 32 رای:
    • -
      پاکیزه بارکزی گفته:
      مدت عضویت: 867 روز

      مَن‌کان‌لِلّٰه،کان‌الله‌ُلَه

      ‏تو نگاهت به خدا باشه؛خدا و همه‌ ی نیروهاش،برای‌توخواهندبود!

      سلام به برادر خوبم ابراهیم عزیز

      سلام بر وجود ارزشمندت

      سلام خداوند به تک تک کلمات قشنگ ات

      سلام خداوند بر بنده عزیز اش

      مبارک باشد این عاشقی

      مبارک باشد این قلب صیقلی

      مبارک باشد این رفاقت

      همان لحظه که رو هر طرف میکردی و خدا را می دیدی چی حس زیبایی دارد

      خوشا به سعادتت

      به دریا بنگرم دریا توینم

      به صحرا بنگرم صحرا توینم

      به هر سو بنگرم کوه در دشت

      نشان از قامت رعنا توینم

      رفاقتت مبارک باشد برادر عزیزم

      این رفاقت همه چیز برایت میشود

      الهی کرور کرور شکرت

      که تجربه یک سفر رویایی را داشتی

      الهی هر کس که آرزویی سفر و مهاجرت را دارد به بهترین و آسان ترین حالت انجام شود

      چقدر لذت بردم از تک تک کامنتت

      چقدر تحسین ات میکنم

      چقدر با این سفر زیبایت ما هم ایمان ما قوی شد

      که هر که به خداوند توکل کند خداوند نیرو هایش را در اختیارش میگذارد

      چقدر ایمان ما هم بیشتر شد

      چقدررر تحسین ات میکنم که در دل ترس هایت رفتی

      و با ترس هایت رو به رو شدی

      چقدر زیباست که لبخند خدا را حس کردی

      این حس با هیچ چیز مقایسه نمیشود

      خدایا شکرررررررت

      قدرت خداست

      همه چیز خداست

      آنچه که در آسمان و زمین هست از آن اوست

      قدرت اوست

      عشق اوست

      خدایا عشقت را در دل مان و ایمانت را در قلب مان قرار بده

      آنکه خاک کویی تو شود طلاگین شود وجودش

      نوش جانت ابراهیم عزیز ابراهیم خلیل الله

      الهی که این حس های خدایی در وجودت ماندگار باشد

      الهی زنده گی ات پر از عطر خدا شود

      هر کجا باشی با حضرت یار باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 27 رای:
    • -
      وجیهه بانو گفته:
      مدت عضویت: 1859 روز

      درودی بیکران به شما اقا ابراهیم بزرگوار

      آنچه از دل بر آید لاجرم بر دل نشیند

      یقین دارم وقتی داشتین این جملات روحانی رو‌ مینوشتین خداوند باهاتون بود…

      همون جاهایی که موقع نوشتن بغض کردین و اشک ریختین ، اشک ریختم و احتمالا دوستان دیگه ایی که این کامنت رو بخونن اشک بغض خواهند کرد و اشک خواهند ریخت…

      از شوق…

      از لطف خداوند…

      از باور به این که هست و نزدیکتر از رگ گردن به ماست…

      خدایاااااااااااااااا شکررررررررررت

      آقا ابراهیم بزرگوار وقتی کامنت تون رو میخوندم اون احساس در لحظه بودنتون… اون آزادی از هر قید و بند رو در وجودتون احساس میکردم…

      آزادی تون مبارک

      امیدوارم بتونید این هدیه الهی آزادی رو تا ابد برا خودتون حفظ کنید..

      به قول جناب سعدی عزیز که انگار این بیت وصف حال شماست:

      من از آن روز که در بند توام آزادم

      پادشاهم که به دست تو اسیر افتادم

      همه غم‌های جهان هیچ اثر می‌نکند

      در من از بس که به دیدار عزیزت شادم

      خدایا شکر برای این تجربه بینظیرتون

      الهی بارها و بارها این احساس روحانی در زندگیتون تکرار بشه

      و من و همه اعالی این سایت توحیدی نیز اینچنین تجربیاتی رو درک و لمس کنند.الهی امین

      در پناه نور و عشق الهی باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 25 رای:
    • -
      فهیمه گفته:
      مدت عضویت: 1244 روز

      سلام آقا ابراهیم عزیز

      من از اول سفرتون کامنت هاتونو خوندم واقعا زیبا مینویسید و طوری تشریح میکنید که من واقعا انگار اونجا بودم

      چقدر با خوندن کامنتهاتون اشک ریختم و خندیدم و لذت بردم

      از خداوند سپاسگزارم که منو به کامنت های شما هدایت کرد

      امیدوارم بزودی سفر دیگری رو شروع کنید و‌ ما از خوندنش لذت ببریم

      خدایا شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
    • -
      مبینا حیدری گفته:
      مدت عضویت: 2218 روز

      سلام به ابراهیم بنده موحد خدا

      عالی نوشتی،زیبا نوشتی،ممنونم که نوشتی

      چه عاشقانه ،گفت وجوهات با خداوند رو نوشتی ،چه دلبری کردی از خدا،نوش جانت غرق شدن در اقیانوس لذت الهی

      حال دلت همیشه عالی…درس گرفتم از عاشقانه هایت درس توحید گرفتم

      لذت بردم از لحظه ای که پرندگان و درختان و نسیم رو گواهی لذتت گرفته بودی،حال کردم با شهرهایی که برای پروردگار خوانده بودی،همیشه در حال خوش الهی باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 22 رای:
    • -
      زهره گفته:
      مدت عضویت: 921 روز

      به نام الله یگانه

      سلام و درود بر آقا ابراهیم گل

      گفتی بیا،گفتم کجا؟گفتی میان جان ما

      گفتی مرو،گفتم چرا؟گفتی که میخواهم تورا

      گفتی که وصلت میدهم،جام الستت میدهم

      گفتم مرا درمان بده،گفتی چو رستی میدهم

      گفتی پیاله نوش کن،غم در دلت خاموش کن

      گفتم مرا مستی دهی،با باده ای هستی دهی

      گفتی که مستت میکنم،پر زانچه هستت میکنم

      گفتم چگونه از کجا؟گفتی که تا گفتی خودآ

      گفتی که درمانت دهم،بر هجر پایت دهم

      گفتم کجا،کی خواهد این؟گفتی صبوری بایدین

      گفتی تویی دردانه ام ،تنها میان خانه ام

      ما را ببین،خود را مبین در عاشقی یکدانه ام

      گفتی بیا،گفتم کجا؟گفتی در آغوش بقا

      گفتی ببین،گفتم چه را؟گفتی خدا را در خودآ

      آقا ابراهیم عزیز بسیار از کامنت های زیبا و دلنشینت که از قلبت بود لذت بردم .

      بی نهایت تحسینت میکنم و بهت تبریک میگم این سفره توحیدی و خلوت و عاشقانه هایی رو که با معبود داشتی .

      سپاسگزارم که ما رو هم در این سفر توحیدی شریک کردی .

      از الله یکتا آرزوی بهترین ها رو برات دارم موفق و شاد باشی برادر.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
    • -
      علی بردبار گفته:
      مدت عضویت: 1891 روز

      سلام ابراهیم جان

      چه کامنت دلپذیری! ماشاالله به تو! چه قشنگ شرح سفر دادی در این چند روز… انگار منم آنجا بودم.

      از سفر چی میمونه جز احساسش؟

      سالها پیش که تعطیلاتم همه ش تو گیلان و استانهای توریستی دیگه ول بودم، خدا رو دوست نداشتم.

      تمام مسافرت‌ها م که عین آب خوردن جور میشد، با بداخلاقی و کج خلقی و شرک ونکبت و غم نداشتن ها و نبودنها طی میشد! آخه یکی نبود بگه: مگه مجبوری؟!!

      اون سالها گذشت و بعدش به خاطر همون فرکانسها، حالا سالهاست مسافرت دور نرفته م…جور نمیشه، چون قبلش بذر بد کاشته م!

      چه قدر قشنگ بود درخواستت از خدا…چقدر حال کردم. آفرین به تو!

      اون دهن لق بودن رو خوب اومدی! منم دهن لقم و دیگه دلتنگ مهربونیها و لطفش در مسافرت‌های دور و درازم. خدایا! به من همه چی دادی، ولی کافر بودم و نادان !

      حالا بهم بده، زیاد هم بده! هم دهن لقم، هم قلم لق! اونقدر می‌نویسم که همه چی درست بشه!

      خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 19 رای:
      • -
        سمانه جان صوفی گفته:
        مدت عضویت: 1936 روز

        سلام علی آقا

        خیلی کامنتتون رو زیبا و خالصانه نوشتین.

        چقدر کیف کردم از این قسمت:

        حالا بهم بده، زیاد هم بده! هم دهن لقم، هم قلم لق! اونقدر می‌نویسم که همه چی درست بشه!

        این قلم لق که نوشتین هم خیلی باحال بود.

        منم قلم لق هستم :) خوشبختم :)

        جسارتتون رو تحسین میکنم که از گذشته ی خودتون نوشتین و اینکه دلیلِ اتفاقات زندگیتون رو متوجه شدین.

        ان شاالله همیشه همه مون واردِ مدارِ آگاهی بشیم و از مدارِ جهل دور بمونیم.

        در پناهِ رب العالمینِ قشنگم باشین.

        همه مون باشیم.

        الهی شکرت برای فضای پاک، صمیمی، توحیدیِ این سایتِ دوست داشتنی.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      سیدحبیب حافظان گفته:
      مدت عضویت: 2097 روز

      سلام بر ابراهیم

      این کامنت یک دست‌نوشته نیست ،من به این میگم دلنوشته چون اونو فقط دل میتونه بنویسه

      چیزی که دل مینویسه لاجرم بر دل میشینه

      عاشقتم پسر ، چقدر لذت بردم از کامنتهای این دو سه تا سفر اخیر

      واقعا هدایت خداوند بود و بقول بچه های توحیدی سایت ، رزق امروز روح من بود .

      ازت سپاسگزارم ابراهیم جان که مارو مهمون دلت کردی

      بازم سفرکن و باز هم بنویس تا لذت همسفری باتو رو و حظ حضور در کنارتو تجسم کنیم.

      درود

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
    • -
      فرزانه ارزشمند گفته:
      مدت عضویت: 761 روز

      سلام ابراهیم جان

      خلاصه بگم مات و مبهوت تمام چیزی شدم که بهت گذشت و تجربه کردی …

      چقدر بزرگ شدی …

      حالتو خریدارم ….

      اون لحظه ای که آرامش گرفتی و مثل یه نوزاد که سیر شده …خودتو بغل کردی….

      چقدر بزرگ شدی ….

      از کدوم قسمت کامنتت بگم…

      چقدر بی ریا بود هرچی نوشتی …

      حس میکنم الان عاشق خودتی …

      قبلش عاشق خدا شدی….

      آمده ام که سر دهم

      عشق تو را به سر برم

      ور تو بگویی ام که نه

      نی شکرم شکر برم

      اوست نشسته در نظر

      من به کجا نظر برم

      اوست گرفته شهر دل

      من به کجا سفر برم

      من به کجا سفر برم

      ابراهیم جان چقدر برات خوشحالم….

      چه حسی داری؟؟ سبک بالی

      کاش من میتونستم همچین سفری برم…

      همش نگران واکنش حرفای خانواده هستم…

      چقدر احساس بیچارگی میکنم نمیتونم برای دل خودم زندگی کنم…

      جسارتش رو ندارم…

      دیشب بود داشتم به خدا میگفتم خدا دوست دارم برم جایی که که فقط من باشم و تو و آدم ها دست از سرم بردارن…

      چی میخوان از جون من….

      این چیزایی که میگم حال الانم هست که احساس ضعف و بیچاره گی میکنم…

      صحبت های که با خدا داشتی قبل از اینکه توی این مسیر قوی بشی و ازش کمک خواستی خیلی تکان دهنده بودن…منقلب شدم ، بغض کردم….

      تحسینت میکنم ابراهیم جان..

      برات خیلی خوشحالم دوست عزیز….

      خدا مهمون همیشگی قلب و سفر دنیات باشه

      با درود. و قلب فراوان

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
    • -
      رسول خانکی گفته:
      مدت عضویت: 1151 روز

      سلام به اقا ابراهیم عزیز و دوست داشتنی

      پسر تو بی‌نظیری

      چقدر لذت بخشه تو یه شیفت شبکاری بعد کلی کیف کردن و فایل گوش دادن و کامنت خوندن میرسی به کامنت ابراهیم جانم

      واقعا از صمیم قلبم تحسینت میکنم که رفتی تو اون تاریکی و با ترست دوست شدی و حتی مورد تحسین اون قرار گرفتی.

      تحسینت میکنم به خاطر صحبت‌های دلیت با کوه و جنگل و ابر و گل و گیاه

      تحسینت میکنم که کلی خاطره و تصاویر زیبا و شگفت انگیز را برامون به تصویر کشیدی

      به خدا که الان بهت فکر میکنم احساسم اینه که خودم این سفر را رفتم

      با اون خانواده میزبان مهربون و مهمون نوازنشستم باهاشون گپ زدم.

      شیر خوردم

      صبحونه نوش جان کردم تو اون هوای صاف و طبیعت بکر

      انگاری منم تونستم به ترسم، در رفتن به تونل تاریک فائق بیام و باهاش روبرو بشم و مورد تحسین خودم و فضای پیرامونم قرار بگیرم.

      به قول معروف خانم شایسته عزیز

      یه خداقوت جانانه و از سویدای وجودم بهت میگم که این سفر رویایی را برامون ساختی و هر لحظه ما خودمونا پیش شما احساس میکردیم.

      دمت گرم رفیق.

      در پناه خدای رحمان سلامت و ثروتمند باشی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
    • -
      آزاده کاکاوندی گفته:
      مدت عضویت: 1480 روز

      سلام به اقا ابرهیم عزیز و دوست داشتنی و توحیدی

      سراسر وجودم پر از آرامش و نور خدا شد

      خدایی که همه قدرتها به دست اوست و هیج هیج کس هیج قدرتی در برابرش نداره به اندازه پشیزی

      سپاسگزارم که این سفر بی نظیر و توحیدی رو برامون نوشتی

      فرکانست از جنس خدا بود خدایی که منو غرق لذت خودش کرد از نوشتن کامنت به شما

      سراسر وجودم الان حس خداست به خودش قسم

      من چیزی نمینویسم اصلا فکر نمیکنم چیزی بنویسم خودش مینویسه

      چقدر اون لحظاتیی که با خدا وخودت قول داده بودی خدا غرق نعمتت کنه که به دریا و جتگل و کوهش و به هر طرفش نگاه کنی شکرگزارش باشی را دوست داشتم خدابا شکرت واقعا

      حستو درک میکنم و سرشار ار شوقم شوق رسبدن به نعمتهای خدا به در آغوش خدا

      عاشقتم که عاشقم کردی با خداگونه بودن را

      سپاسگزارم بابت وجودت آقا ابراهیم عزیزکه تجربیات زیباتو با ما اشتراک گذاشتی

      انشالله سرشارراز نعمتهای خدا بشی و خداراشکر که تونستی بر ترسهات غلبه کنی

      به هر طرف که رو کنم

      سوی خدا خدا کنم

      به هر ره که روم

      تو رهنمای من باشی

      امده ام که سر نهم

      راه به سوی میخانه روم

      وای خدا من با خدا قسم من حتی بلد نیستم یه کلمه شعر بنویسم این شعر رو خدا نوشت

      یک لحظه گفتم خدایا تو بگو دیگه در جواب ابراهیم عزیز چی بنویسم

      گفت برو دوباره کامنتو بخون از پایین یه لحظه رفتم سوی بالا که کامنتو بخونم چشم افتاد به شعری که گفتی ابراهیم عزیز و خدا گفت این چن بیت رو بنویس

      خدایا شکرت برای وجودت

      برای هرلحظه ام با توام و غرق نور تو میشم

      تو عشق من تو همه چیز منی منی منو غرق خودت کن

      درپناه الله یکتا شاد و ثروتمند باشی ابراهیم عزیز

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
      • -
        فرزانه ارزشمند گفته:
        مدت عضویت: 761 روز

        آزاده جان، سلام نازنینم

        چقدر حرف دلمو زدی..

        چقدر دگرگون شده حالم…

        کامنتی که نوشتی لذت خوندن کامنت ابراهیم عزیز رو صدچندان کرد برام..

        الان حالی دارم که نمیتونم وصفش کنم..

        دفترم جلومه…عبدالباسط با صدای آسمانیش داره همینجوری سوره حمد رو برام میخونه..

        احساس میکنم خیلی اسیرم… احساس میکنم خیلی دورم از خدا…احساس میکنم خیلی به بند کشیده شدم…

        کمکم نمیکنه یا هرچی ،نمیدونم اما هنوز بهس امید دارم..هنوز در خونش نشستم..

        اون لحظه ای که آقای ابراهیم برگشتن و نگاه تونل کرد ‌‌ احساس کردم اون لحظه آزاد شد..

        واقعا نمیدونم چه لذتی داره این آزادی این شوق زندگی..

        اما با تمام وجودم دلم میخواد تجربه اش کنم..

        الان دیگه اختیار اشکام دست خودم نیست..صدای هق هقم سکوت اتاق رو شکسته و حتی عبدالباسط هم دیگه نمی‌خونه…داره میگه ایاک نعبد پ ایاک نستعین… دوباره تکرارش کرده….

        هیچ کامنتی تا این لحظه نتونسته با این شفافیت و عمیق منو تحت تاثیر قرار بده…

        چیزای که آقای ابراهیم تجربه کرد..چقدر آسمانی بود…چقدر خالص بود… چقدر الهی بود.‌

        چقدر بهش افتخار می‌کنم…

        میدونی اینکه همچین بنده خالصی آلان اینجا یک قدمی من تو شهرم داره نفس میکشه چقدر باعث غرورمه..

        چقدر دوست دارم افتخار اینو بده، تا از نزدیک ببینمشون.‌

        نمی‌دونم چرا کامنت شمارو ریپلای کردم اما میدونم که حرفامو میفهمی

        دوستت دارم آزاده جان

        زندگیت پر از نور خدا

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
        • -
          آزاده کاکاوندی گفته:
          مدت عضویت: 1480 روز

          سلام به خواهر عزیزم

          به فرزانه ارزشمند وعزیزم

          بازم به من محبت داشتی و داری که کامنت منو ریپلای کردیو برام نوشتی

          فرزانه جان خوشبحالت به خدا وصل شدی

          من میفهممت عزبزم بارها شده خودم همین حالت تو رو داشتم

          اتفاقا الان خدا تورو بغل کرده می دونی چرا میگم خدا خیلی دوست داره و بغلت کرده چون من با اون سوره حمد با صدای عبدالباسط حالم دگرگون میشه احساس میکنم لحظه مرگمه باور میکنی یا ن

          اما من وقتی این سوره رو گوش میدم با صدای عبدالباسط فقط به نزدیکی خدا و مرگ فکر میکنم یه حزنی تو صداشه وقتی اینو خونده ادمو از زمین از بند خودش جدا میکنه

          میارک باشه این آزادیت

          مطمین باش بهترین هدیه ها رو بهت میده خدا

          یاد داستان موسی افتادم وقتی از ته دلش فریاد زد خدایا من به هر خیری از سوی تو فقیرم

          این جمله حال منو دگرگون میکنه عاشق این جمله موسی هستم بارها تکرارش میکنم وقتی حس میکنم راهی جز پیوستن به خدا ندارم فقط گریه میکنم و تسلیممش میشم بعدش اینو میگم و آرام میشم

          این کامنت ابراهیم اصلا دیشب حالمو دگرگون کرد هرچی میومد به خودش قسم خودش مینوشت من اصلا قبلش چیزی نداشتم بنویسم فقط گفت بنویس و خودش بود و خودش

          من خیلی دوست دارم فرزانه جان که انچنان به خدا وصلی

          مطمین باش به زودی زود خدا کن فیکون میکنه برات اینو از الان دارم حس میکنم

          و مطمین باش تو رو در مدار اقا ابراهیم میزاره و همو زیارت میکنید از الان میگم خوشبحالت

          وقتی اقا ابراهیم زیارت کردی سلام منم بهش برسان

          عاشق لحظه ای ام ابراهیم بتهای درونشو شکست و

          چقدر قشنگ بر ترسش غلبه کرد

          و عاشقش شدم عاشق لحظه عاسقانه اقا ابراهیم با خدا

          چقدررمنم دوست دارم این لحظه رو حس کنم با تمام وجودم فقط و فقط بگم خدا خودت

          به صحرا بنگرم، صحرا تو بینم

          به دریا بنگرم،‌ دریا تو بینم

          به هر جا بنگرم، کوه و در و دشت

          نشان از قامت رعنا تو بینم

          به سر شوق سرِ کوی ته دیرم

          به دل مهرِ مه روی ته دیرم

          بت من! کعبۀ من! قبلۀ من!

          ته‌یی، هر سو نظر سوی ته دیرم

          دلم بی‌وصل ته شادی مبیناد

          به غیر از محنت، آزادی مبیناد

          خراب‌آبادِ دل، بی مَقدم تو

          الهی هرگز آبادی مبیناد

          غم عشقت بیابون پرورُم کِرد

          هوای وصل، بی بال و پرم کرد

          به مو گفتی: صبوری کن، صبوری

          صبوری طُرفه خاکی بر سرم کرد

          یکی درد و یکی درمون پسندد

          یکی وصل و یکی هجرون پسندد

          مو از درمون و درد و وصل و هجرون

          پسندُم آنچه را جانون پسندد

          خوشا آنان که سودای تو دیرند

          که سر پیوسته در پای تو دیرند

          به دل دیرُم تمنای کسانی

          که اندر دل تمنای تو دیرند

          نمی‌دونُم دلُم دیوونۀ کیست؟

          کجا می‌گردد و در خونۀ کیست؟

          نمی‌دونم دل سرگشتۀ مو

          اسیر نرگس مستونۀ کیست

          امیدوارم در لحظه لحظه زندکیت نور خدا در زندگبت در قلبت باشه

          و توروسرشار از تمام نعمت ها کنه برات عزیز دلم

          خیلی دوست دارم اون پیشونی قشنگتو میبوسم چون الان جای بوسه خداست

          میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
          • -
            فرزانه ارزشمند گفته:
            مدت عضویت: 761 روز

            سلام به آزاده قشنگم..

            عکس چهره ماهتو از روی صفحه گوشیم می‌بوسم و عشقی که روانه قلب بی قرارم کردی به چهره ماهت میپاشم نازنینم…

            آزاده عزیزم …با اولین خطی که از کامنتت خوندم …اشکم سرازیر شد…

            اینه رو برداشتم و نگاه خودم خودم و اشکامو پاک کردم و یک لیوان آب خوردم..کنار سفره غذا نشسته بودم ….خودمو بلند کردم رفتم توی اتاق تا با حضور قلب بخونم اون چیزی که نوشتی نازنیننمممم…

            بی نهایت سپاسگزارم که نوشتی برام که لایق دونستی منو ..منت گذاشتی که خوندی و نوشتی برام…

            کامنتت قلبم رو باز کرد عزیزدلم …

            میدونی یبار خونه خواهرم بودم اومدم سوره حمد با صدای عبدالباسط رو گذاشتم تا کمی آروم بشم‌‌…

            خواهرم گفت قطعش کن این منو یاد مراسم ختم میندازه…

            گفتم من دارم باهاش حال میکنم…دقیقا انگار از زمین جدات می‌کنه…آزاده عزیزم چقدر تو لطیفی ..بی نهایت سپاسگزارم از خداوند بزرگ که منو لایق محبت های جانانه شما قرار داد….

            متشکرم بخاطر قوت قلبی که دادی ….

            ممنونم بخاطر حرفای قشنگت که همش حس میکنم از طرف خداست…

            بی نهایت سپاسگزارم که دستی از دستان خدا شدی و قلبم رو آروم کردی….

            بخاطر شعر قشنگ و توحیدی که از بابا طاهر عزیز نوشتی ممنونم سپاسگزارم جان دلم…

            چقدر این شعر نورانیه چقدر خدا توش میزنه…

            احساس میکنم اگه به جایی برسم که بالاتر از این حاله.‌این شعر و درک عاشقانه هایی که برای خداست می‌تونه منو از زمین جدا کنه..هنوز خیلی زمینی هستم هنوز نمیتونم درک کنم .

            اما به خودم افتخار میکنم…که منتظر این روز هستم ….

            تحسینت میکنم آزاده قشنگم بخاطر تعهدی که به این مسیر داری..تحسینت میکنمم عزیزدلم که عاشقانه برای بنده های خدا مینویسی و قلبشون رو نوازش می‌کنی….

            دوستت دارم …

            من هم روی ماهتو میبوسم و از خدا می‌خوام که امضاشو پای آرزوهات بزنه عزیزدلم

            مااااااچ فراوان

            میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      رضا احمدی گفته:
      مدت عضویت: 1780 روز

      بسم الله الرحمن الرحیم

      سلام آقا ابراهیم عزیز

      چقدر این نوشته هایتان از سفرنامه تان دل نشین بود

      قشنگ معلوم بود که این کلمات از صمیم قلبتان جاری بود..

      واقعا این شجاعتتان و واردشدنتان به مدار جدید و جلایافتن قلبتان را تحسین میکنم…

      آرزو میکنم که باز هم از این تجربیات روزی شما بشود تا باز هم با ما به اشتراگ بگذارین…

      در پناه خدا باشین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      سارا مرادی همت گفته:
      مدت عضویت: 1086 روز

      وَاللَّهُ أَخْرَجَکُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَیْئًا وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَهَ ۙ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ

      ‌این خدایی که ما رو از شکم مادرمون خارج کرده درحالیکه ما هیچی نمیدونستیم، به ما چشم داده ، گوش داده ، قلب داده تا شاید سپاسگزارش باشیم .

      خدا خودش میدونسته با سپاسگزار بودنِ نعمت ها ، نعمت های بیشتری وارد زندگیمون میشه .

      چقدر خدا واضح بهمون میگه چیکار کنیم اما من فراموش میکنم !!!!

      سلام به روی ماهت ابراهیم عزیز

      چقدر زیبا لحظه درکِ عظمت و قدرتِ خداوند و به تحریر درآوردی !!!

      الله اکبر و خدا بزرگ است

      چقدر بزرگه؟؟؟؟؟

      خیلی بینظیر بود توصیفت از مراحل رشد و شناختِ خودت و خدای خودت

      با تمام وجودم تحسینت میکنم

      خدایا به عظمتِ قطراتِ بارونت ، ظرف وجودمون و وسیع کن

      که تنها تویی قادر

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      سمانه جان صوفی گفته:
      مدت عضویت: 1936 روز

      سلام آقا ابراهیمِ عزیز.

      لذتِ این سفر نوشِ جونتون..

      چقدر کیف کردم لذت بردم از خوندنِ کلمه به کلمه ی کامنتتون، این 3 کامنت آخرتون که درباره ی سفره شگفت انگیزه.

      چقدر زیبا نوشتین.

      چون از قلب اومده، به قلبها نشسته…

      نیایش و مناجاتتون با خدا بی نظیر بود…

      اشکم در اومد…

      اونجایی که صداش کردین

      توبه کردین.

      درود به شجاعت و جسارتتون.

      درود به توحیدی عمل کردنتون.

      توبه چیزیه که باید بهش دقت کنیم

      چون تا حواسمون پرت میشه، میریم تو جاده خاکی.

      دوباره باید برگردیم تو جاده اصلی

      خدا همیشه تو جاده اصلیه و آغوشش بازه که ما بپریم تو آغوشش…

      مرسی که این کامنتِ شگفت انگیز رو نوشتین و باهمه مون به اشتراک گذاشتین.

      چقدر جنسِ حرفهاتون خالصه.

      خدارو شکر برای قلبِ صیقلیِ تک تکمون.

      بهترینها برای شما و مسیرِ پیشِ روتون.

      سفرهای بیشتر و بیشترِ توحیدی، روزی تون باشه تند تند.

      برای همه مون همینو میخوام.

      قسمتِ تونل و ترس ها خیلی قلبم رو تکون داد…

      اون جایی که گفتین آااااای رب العالمین…

      قلبم زیر و رو شد.

      برداشتنِ اون سنگ به نشان یادگاری و یادآوری شگفت انگیز بود.

      منم یه برگ، رو یادگاری برداشتم از زمین…

      که یادمون بمون هیچ برگی بدون اذن خدا زمین نمیوفته…

      این کامنتِ شگفت انگیز، باید کامنتِ برتر میشد تا همه ببینیمش، بخونیمش، تحسینش کنیم، ذوق کنیم باهاش، یادآوری شه برامون.

      تحسینتون میکنم شدید…

      موفقیت همینه…

      شما با این سفر چند مدار بالاتر رفتین.

      مبارکتون باشه.

      نوشِ جانتون.

      عاشقِ اون قسمتی شدم که نوشتین دهن لقین تو اینکه بگین همه ی نعمتها از خداست و تبلیغشو کنین…

      چه دهن لقیِ شیرین و دل نوازی…

      پر روزی و سعادتمند و ثروتمند باشین همیشه.

      الهی شکرت که خوندنِ این کامنتِ عالی رو، روزیِ الانم کردی.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      نورا افضلی گفته:
      مدت عضویت: 1666 روز

      سلام ابراهیم عزیزدوست هم فرکانسی ام

      ابراهیم عزیز من خیلی وقته که دیدگاه های زیبا وتوحیدی شمارودنبال می کنم

      ازهمون ابتدا دانشجوی ممتاز استاد عزیزمون بودی وباعشق وتلاش وپشتکارفراوانت به هرچیزی که درخواست کردی خداوند صمدوبی نیاز اجابت کرد وتوبه خواسته هات رسیدی وازاینکه اکنون بارفتن به سفرورفتن به دل ترسهات واینهمه باخداوند زیباومقتدر هم سو وهماهنگ شدن وگفتگوی درونی باخدای درونت ورب مهربانت را میخوانم برای من چندان دورازذهن نیست چون شما بسیااااار سخت کوش هستید وبسیاااار توحیدی وخداگونه عمل می کنید من هم یه زمانی تصمیم گرفتم به دل ترسم ازتنهابودن وفقط باخدابودن ، برم

      من به مدت یک هفته تنها به ویلام درکیاسر ییلاقی رفتم شب اول ترس تنهایی به اندازه 2 الی 3 ساعت غلبه کردولی باگوش دادن به فایل فقط روی خدا حساب بازکن وخوندن کامنت های توحیدی بچه ها که فقط درمورد قدرت خدا وعشق الهی بود تونستم برترسم غلبه کنم درطول روز بسیاربشاش وشاداب بودم ولی وقتی شب میشد آرامشم کمتر میشد بااین حال تونستم یک هفته دووم بیارم اما اگرالان بهم بگن میخوای بازیک هفته دیگه اونروزهای تنهایی روتحمل کنی ، میگم نه بهیچ وجه .

      وقتی خودم روباشمامقایسه میکنم متوجه تفاوت بزرگ بینش توحیدی وهماهنگ شدن شماباخداوند درونتون میشم شما بارفتن به دل ترسهاتون آیات الهی برزبانتون جاری میشد وسرشارازعشق زیبای الهی بودید مطمئنا اگربازباتونل مواجه بشید اینبارهم باشوق به دل تاریکی تونل میرید شما کجا … و من کجا …

      خوشابه حالت که غرق عشق الهی هستی وبه هرجانظر میکنی فقط خدا رامیبینی وفقط برقدرت لایزال اوتکیه میکنی وفقط زیبایی عشق زیبایت رامیبینی

      زندگی زیباست ای زیبا پسند

      زنده اندیشان به زیبایی رسند

      آن قدرزیباست این بی بازگشت

      کزبرایش میتوان ازجان گذشت

      موفق باشی ابراهیم عزیز

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      فواد بنیادی گفته:
      مدت عضویت: 907 روز

      سلام دوست خوب من رفیق گلم آقا ابراهیم عزیز

      کامنت شما از جنس عشق بود خییلی لذت با خواندن کامنت شما و تجربه شما یک جورایی شده بودم که قلبم میزد بیرون هیجان و اشک شوق مرا گرفته بود

      (میگه حرف دل به دل میشینه)

      واقعا لذت بردم واقعا تحسین تان میکنم منم دوست دارم همچنین تجربه های زیبا را داشته باشم و این کامنت زیبایی شما چقدر شجاعت در من ایجاد خدایا شکرت از شما دوست مهربانم سپاسگزارم بابت به اشتراک گذاشتن این تجربیات ناب و زیبایتان خدایا شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      مرجان گفته:
      مدت عضویت: 1237 روز

      سلام ودرود ابراهیم عزیز

      چقدر تحسینت میکنم برادرودوست همفرکانسی عزیزم

      ابراهیم خودت شدی وبت ترست راشکوندی افرین برتو

      دوست خوبم منم دیروز تو تنهایی هنگام غروب آفتاب نگاه به خورشید میکردم وتوبه میکردم. کلام زبان نبود. قلبم بود وخداوند

      چقدر لذت بخشه توبه کردن دربرابر رب بزرگت وکامنت تو نشانه ای از معبودم بود

      سفرت بخیر وسلامت.

      منم همراه تو باکامنت هایتون همسفر شدم.

      اولین کامنت که گفتی با اتوبوس میخوای بری شمال اصلا موندم. مگه میشه با اتوبوس شمال رفت ،؟؟؟من همیشه با ماشین شخصی همراه خانواده رفته بودم به خودم میگفتم چطوری میخواد بره دریا. یا کوه. یا ویلا بگیره. مگه میشه. حتی تاحالا به ذهنم نرسیده بود بشه با اتوبوس شمال رفت. برام امکان پذیر بود رفتن به مشهد چون مقصد مشخص بود اما شمال شهر به شهر میخوای کنار دریا بروی چطوری

      ودیدم میشه.

      خوشحالم که ازتنهایی خودت لدت بردی وبزرگتر شدی

      تحسینت میکنم وازت الگو میگیرم. موفق باشی دوست خوبم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      اکرم هاشمی گفته:
      مدت عضویت: 1454 روز

      بنام خداوند مهربان

      عجب حال عجیبی رو تجربه کردین با حضرت حق

      الهی دم به دم براین رفاقت و این حال خوب افزوده بشه

      حال ما رو هم با وصفش خوب کردین

      بخصوص اون ورود به ترس که برای من به شخصه فوق العاده تحسین برانگیزه

      شما کارهای بزرگی کردین

      و به مدارهای بالاتری وارد شدین

      الهی که هر لحظه برهدایت شما افزوده بشه

      و بر ایمان

      و توکل

      و لاجرم سعادتمندی شما رو احاطه خواهد کرد

      در دنیا و آخرت سعادتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      فریبا شهاب گفته:
      مدت عضویت: 1239 روز

      سلام برشما آقاابراهیم که اینقدر نوشته هاتون خدایی است .چقدررررر زیبا ‌روان مینویسی آنقدر که قلبم با خوندن مطالب تون آرامش میگیره

      بهتون خیلی تبرررریک میگم بابت این سفر معنوی که کلی دستاورد جذاب برای شما بهمراه داشت وخدارو صدهزار‌مرتبه‌شکر بابت این حس وحال قشنگ الهی که کسب کردید امیدوارم مسیر زندگی تون همیشه با نور الهی روشن وهمواریاشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      امید و سمانه گفته:
      مدت عضویت: 712 روز

      سلام به ابراهیم عزیز و توحیدی و دردانه ی خداوند.

      با تک تک جملات و حرفات و عشق بازیت با خداوند اشک ریختم و تحسین کردم قلب باز شده و پر از عشقت به الله رو.

      سفر توحیدی و پر از درس و بزرگ شدنت رو بهت تبریک میگم.و ازت سپاس گذارم که این همه لذت و درس های بزرگت و شجاعت و ایمانت رو برای ماهم به نمایش گذاشتی با جملات زیبا و دقیقت.

      خیلی درس ها داشت تک تک کامنتات و این سفر توحیدی.

      از خداوند قدرتمندم میخام که بازهم این مدل سفرها رو تجربه کنی و با ما به اشتراک بزاری.

      سپاس گذارم از قلب بزرگ و بخشنده ات رفیق.

      (سمانه)

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      الهام سیاوشی فرد گفته:
      مدت عضویت: 835 روز

      به نام تنها فرمانروای کل کیهان خدای مهربانم

      سلام و صد سلامم به دوست معنوی و برادر توحیدی

      مبارکت باشه نووووووش جونت درک آگاهی ها

      نوووووش جونت توبه کردنت

      نوووووش جونت خدارو احساس کردی

      نووووووش جونت نگاهت به دنیا ویکتایی پروردگار

      نوووووش جونت رفتن در دل ترسها

      نوووووش جونت شاهد گرفتن مخلوقات خداوند

      نوووووش جونت حال خوبت در سفرهایت

      نوووووش جونت که مثله ابراهیم خلیل الله سفر کردی وهمه چی رو به خودش سپردی

      نوووووش جونت که خودواقعی تو پیدا کردی و باهاش عشق کردی

      نوووووش جونت پیاده‌روی رفتنت با خدا خودتون دوتایی سفر کردن با خدا دوتایی بی نیازی از همه چیز و فقط نیازمند خداوند متعال بودنت نوووووش جونت

      نوووووش جون من که چقدر با کامنتت اشک ریختم و حالم خوب شد

      نوووووش جونم که من هم خودمو در اون مکان و زمان وموقعیت دیدم

      نوووش جونم که منم با تو حرف هامو با خدا زدم و توبه کردم از هرآنچه شریک خدا می‌دانستم

      نوووووش جونم که قدرت رو فقط در دستان خداوند دیدم

      نوووش جونمون گوارای وجودمون این همه خوشی ومعنویت ونگاه توحیدی به پرودگار

      سپاسگزارم برادرم به خاطر وجودت دراین کره خاکی که دستی بودی از دستان پاک خداوند دست تاثیر گذار بر بندگان پاک خداوند.

      امیدوارم این حال قشنگو هر لحظه داشته باشیم و جهان خدا را وسیع تر کنیم با دید زیبا به تمام نعمت ها

      در پناه الله یکتا شاد سلامت ثروتمند خوشبخت وسعادتمند باشید در دنیا و آخرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      اکرم احمدی گفته:
      مدت عضویت: 994 روز

      سلام دوست توحیدی

      واقعا دگرگون شدم بااین کامنت خیلی بینظیرتون

      ،چقدر تاثیر گذاربود

      دقیقا ترس مقابل ایمان

      وقتی ترس میره کنار ایمان جاشو پرمیکنه ،این درس رو از کامنت شما گرفتم برم تودل ترسهام تاایمانم رو قوی تر کنم ،باخوندن کامنت زیباتون فقططط اشک ریختم چقدر ارومم بینهایت سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      مریم جعفری پور گفته:
      مدت عضویت: 1059 روز

      سلام همشهری سلام آقا ابراهیم عزیز

      آقا تبریک میگم چقدر جنس نوشته هاتونم تغییر کرده همه لحظه هایی رو که توصیف کردید خودمو اونجا میدیدم با وضوح خیلی بالااااا..دقیقا منم همیشه وقتی فایلهای بی نظیر سفر به دور آمریکا رو می دیدم از خدا درخواست می کردم که خدایا این همه زیبایی آفریدی این همه جاهای دیدنی و قشنگ پس پولشم بده ماهم ببینیم.من عاشق طبیعتم خیلی دوست دارم سفرکنم وکوه و دریا و جنگل رو ببینم .و امید دارم یه روز با ماشینی که متعلق به خودم باشه سفر برم وکلی لذت ببرم..حس و حالتون ،انرژی خالص و خوبتون توی نوشته هاتون هست و به خوبی میشه حال و هواتون رو درک کرد..تحسینتون می کنم بخاطر تعهدتون و اینکه وقتی به خواسته قلبی که روزی شاید آرزو بود رسیدید خدارو فراموش نکردید و همواره به یاد تنها فرمانروای جهان بودید و سپاسگزار..خداروشکر که به آرزوتون رسیدید خداروشکر بخاطر وجود دوستای خوبی مثل شما.براتون آرزوی سلامتی و تندرستی می کنم امیدوارم زیر سایه خدا سلامت و سعادتمند باشید .

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      رویا مهاجرسلطانی گفته:
      مدت عضویت: 2229 روز

      درود و سلام به آقا ابراهیم عزیزمون … من که لحظه ای نتونستم از اشک هام فرار کنم و حق حق اشک هام امونم نمی‌داد .. آقا ابراهیم عزیز کلامی بر زبانم نمیاد که چطوری باید تحسین تون کنم . زبانم بند آمده و انگار قفل شده منم مثل شما دارم فریاد میزنم ولی نه با صدای بلند بلکه در ذهنم…. بهترین نور و روشنایی الهی بدرقه ی مسیر الهی تون باشه . بهترینه بهترین عشق الهی در قلب تون باشه که خودش منزلگاه الهی است .. بهترینه بهترین سفرهای رویایی و شگفت انگیز رو براتون آرزو می کنم .. همیشه غرق پول و ثروت و انرژی مثبت الهی باشید تا هر آن جایی که عشق تون کشید هدایت بشید ..

      آقا ابراهیم عزیز همیشه و همیشه این درک و احساس الهی تون رو تحسین می کنم و بالاتر از آن که این قلم شیوا و روان الهی تون رو تحسین کردم که در چنین مدار و فرکانس بالایی هدایت شدید پله های رشد و پیشرفت رو چنین بسرعت طی کردید … واقعا ممنون و سپاسگذارم که اومدید و برامون از این سفر الهی و توحیدی تون نوشتید در واقع منم همسفر شما بودم و آنقدر دقیق و واضح از اون زیبایی ها و آسمان و رودخانه ی روان و کلبه و باغبان و غذاهای فوق العاده بهشتی تون تعریف کردید که منم هم سفره ی شام تون بودم و اون راهنمایی که به آن آقای باغبان کردید که بتونه خانواده اش رو از افغانستان بیاره ایران که در کنار خانواده اش باشد و همه شون به شغل فرش بافی مشغول شوند و صدها نکات زیبایی که سبب خیر و برکت این سفر الهی تون بود رو همیشه با لذت و اشتیاق می خوندم و از تجربه های بینظیرتون درس گرفتم . ..

      این که همه ی طبیعت خداوند رو به شهادت گرفتین و گفتید

      ای برگ برگ این درخت ها شما شاهد حالم باشین که من فقط خدا رو میخوام و قلبم رو بهش میدم، میگفتم و اشک میریختم، داد میزدم بدونه اینکه صدایی از دهنم خارج بشه،فقط میچرخیدم و اطرافم رو نگاه میکردم یعنی آنقدر آشک ریختم انگار خودم فریاد میزدم .. چقدر خدا رو شکر کردم بخاطر وجود تک تک عزیزانم که در ای کنید کاووس سایت استاد عزیزمون ساکن هستند… چقدر استاد نازنین مون رو دعا و تحسین کردم بخاطر وجود عزیزش چقدر اشک ریختم بخاطر اینکه خداوند عاشق مونه که همه مون رو یکجا اینجا دور هم جمع کرده و هر لحظه هدایت مون می کنه و لحظه ای از ما غافل نیست ‌

      ممنون و سپاسگذارم که اگه بخوام براتون بنویسم باید برای کلمه به کلمه های این جمله هاتون تا فردا بنویسم و بنویسم .

      ممنون و سپاس

      غرق در نور و عشق و شادی باشید آقا ابراهیم عزیز بازم ممنونم و سه بار دیگه ازتون تشکر می کنم .. سپاس. ممنون مرسی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        ابراهیم خسروی گفته:
        مدت عضویت: 1400 روز

        سلام به دوست عزیزم

        شما قلب پاکی دارید که از حال خوب دیگران خودتون هم حالتون دگرگون میشه،

        گوش نامحرم نباشد جلی پیغام سروش

        این روزا یه آهنگی از محسن چاووشی هست که خیلی فکر کردن بهش حالمو خوب میکنه.

        آهنگای آلبوم ابراهیم از چاوشی

        خدا نزدیکتر از اونی هست که فکر میکنیم، قوی تر از اونی هست که انتظارش رو داریم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      نسرین نجفی گفته:
      مدت عضویت: 1310 روز

      سلام آقا ابراهیم عزیز

      مرد ابراهیمی خدا تحسینتون میکنم به این ایمان و شجاعت که تنها در دل جنگل یه هفته در خلوت خودتون بودید شما بودید و خدا شما بودید و ایمان و باور و توحید احسنت به شما

      تنها و در تاریکی قدم زدن در تونل کاری شجاعانه است که هر کسی جراتش و نداره واقعا سر نترس و ایمان قوی میخواد آفرین بر شما آفرین بر شما که به قول هایتان به خداوند عمل کردید و سجده شکر به جا اوردید در برابر قدرت و عظمت فرمانروای عالم

      چقدر زیبا و بجا شعر هایی و که نوشتید و با خود خوندید و از خوندنشون لذت بردید و سرتا پا شوق و شور حرکت داشتید

      خداوند مهربان همیشه و همه جا هدایتگر و حمایتگر و محافظتان باد

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      رقیه مصطفوی گفته:
      مدت عضویت: 2439 روز

      سلام بر ابراهیم

      خیلی کامنتون برام لذت بخش بود و کلی احساساتی شدم و اشک از چشمام جاری شد و نمیتونستم جلوی خودم بگیرم واقعا که توحیدی شده بودید و من هم لذت بردم از این همه زیبایی که شما توصیف کردید و خودم رو آنجا احساس کردم و بیشتر و بیشتر عاشق خدا شدم و من هم از خدا خواستم که منو نسبت به خودش عاشق تر کنه که تنها عشقم آن باشه و بس و همه کسم باشه. پدرم، مادرم، همسرم، همه کس باشه برام و همیشه حسش کنم و آرام باشم و این آرامش درون زندگی ام جاری باشه.

      بسیار از این کامنت زیباتون لذت بردم. همیشه در زندگیتون آرامش داشته باشین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      فهیمه طاهری گفته:
      مدت عضویت: 1445 روز

      سلام ابراهیم عزیز ازت ممنونم بابت نوشتن این کامنت زیبا که امروزمو عالی ساخت و واقعا قلبم باز شد با خواندنش

      چقدر احساس کردم منم نیاز دارم به تنها سفر کردن به این احساسی که شما داشتی وبا خوندن تک تک کلمه هاتون که توبه کردین حس کردم خودم دارم به خدا این کلمات رو میگم

      واقعا تحسینتون میکنم برای اینکه رفتید تو دل ترسهاتون

      خدایا شکرت به خاطر وجود این سایت الاهی وحضور دوستان عزیز توحیدیم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      فاطمه نعمت زاده گفته:
      مدت عضویت: 1082 روز

      سلام آقا ابراهیم امیدوارم همیشه توی تک تک لحظه ی زندگیتون همین حسوحال بی نظیر روتجربه کنید این قدر رازونیازتون باخالق یکتا زیبا بود ومن لذت بردم و تحسین کردم و اشک ریختم به پهنای صورت گریه کردم چه قدر زیبا آیات قرآن در بهترین زمان و مکان بهتون الهام میشد چه قدر ین احساس رو دوست دارم چقدر زیبا باترسهاتون روبروشدیدچهقدر بهمن انگیزه دادین تاباترسهام که پاشنه ی آشیل من هستن روبرو بشم خدا روصدهزار مرتبه شکر میکنم که به این کامنت زیباوپر از شور و شوق هدایت شدم واگاهتر شدم نسبت به قوانین بدون تغییر خداوند سپاسگزارم از کامنت زیباتون براتون آرزوی موفقیت شادی و خوشبختی روزافزون از الله مهربان دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      سعـید کاکایی گفته:
      مدت عضویت: 1825 روز

      سلام بر ابراهیم عزیز

      احساس میکنم کم کم دیگه باید صدات بزنیم ابراهیم حنیف کسی که موحد بود و یکتا پرست و تنها به حقیقت و راستی ایمان داشت

      ابراهیم جان این حس و حالتو خریدارم بی اندازه حسم خوب شد لذت بردم چقدر زیبا با خدای خودت عشق بازی کردی ،اون جایی که گفتی داد میزدم و با خدا صحبت میکردم اما صدام در نمیومد بغض کردم

      ابراهیم جان عاشقتم تمام این سفر توحیدی پا به پات اومدم و لذت بردم پا به پای تو کنارت بودم مسیرت رو تجسم میکردم و حس بسیار عجیبی گرفتم

      ابراهیم جان منم ی همچین سفری رو از خدا میخوام از صمیم قلب از ته دل از خدا میخوام که جوری شرایطم رو اوکی کنه که منم برم و عظمت خدا رو بیشتر ببینم ، من هر روز بیشتر خود خدا رو میخوام نمیگم مادیات رو رها کردم چون تا زمانی که از ثروت گذر نکنم آرامش درون ندارم و وقتی آرامش درون نداشته باشم نمیتونم با تمام وجود بهش وصل بشم اینجا ازش میخوام که اینقدی شرایطم رو ایده آل کنه که بتونم بیشتر عظمتش رو ببینم ، بیشتر به قدرتش پی ببرم، بیشتر موحد بشم ،خدایا ازت میخوام که منو مورد لطف ابدیت قرار بدی و منو جزو بنده های خوبت قرار بدی

      ابراهیم جان دمت گرم خیلی خوب به منبع وصل شدی لذت ببر و این لذت رو با ما هم به اشتراک بزار هر چند منم تو این مدت اخیر بی نهایت عشق از معبودم دریافت کردم که بارها و بارها با خودم مرور میکنم

      استاد عباس منش عزیز ممنونم به خاطر این همه عشقی که به مسیرتون دارین که هر وقت میام تو سایت این عشق رو با تمام وجودم دریافت میکنم عاشقتونم عزیزای من

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      زهرا حسینی گفته:
      مدت عضویت: 2365 روز

      به نام الله مهربانم

      سلام ابراهیم عزیز دوست ارزشمندم

      توی لحظه لحظه کامنتت، خودم رو جای شما تصور کردم

      با شما از داخل تونل گذشتم و با شما پا روی ترسم گذاشتم: ترس از تاریکی، ترس از تنهایی در جای غریب بودن و چه بذت داره اون لحظه ای که بدون دونستن و شناختن قدم بعدیت، حرکت میکنی و ایمان داری که خداوند همیشه هست، در قدم بعدی، در احظه بعد و همراه تو هست

      یه جاهایی از کامنتت امگار اسکم در اومد

      جقدر از دل مینویسی

      چقدر خودتی برادر عزیزم

      چقدر لذت میبرم از این همه ایمان و جسارت که باعث حرکت میشه

      جقدر این تابستون برای من درس و تجربه داست هم از سفرهای خودم و هم از سفرهای شما دوستانم و تجربه هایی که به اشتراک گذاشتید قطعا همه اینا نسانه ها و هدابت های نداوند برای اینکه به من بگه برو جلو رسد کن و هیچگاه راضی نباش، همیشه بخواه که بهتر باشی و بهتر بشی

      باز هم یپاس

      هزاران بار تحسینت میکنم که تجربه هاتو اینقدر ناب و بی ریا برامون به اشتراک میذاری

      دنیا دنیا عشق و سلامتی و لذت و آرامش رو برای هموون آرزو دارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      احمد فردوسی گفته:
      مدت عضویت: 1510 روز

      به نام اللهی که همیشه در کنار ماست

      سلام ابراهیم جان

      چقدرلذت بردم ازاین کامنت توحیدیت

      تحسینت میکنم که تونستی تودل ترسهات بری

      واقعاداشتم خودم روتجسم میکردم همراه باتو که واردتونل شدی ونترسیدی إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَهُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّهِ الَّتِی کُنتُمْ تُوعَدُونَ

      ـــــــــــــــ

      «کسی که استقامت کند در دنیا و آخرت ملائکه به کمکش می آیند»

      قطعا کسانی که می گویند: پروردگار ما خدا است، سپس استقامت می کنند، ملائکه بر آنها نازل می شوند که نترسید و محزون نباشید و شما را به بهشتی که وعده داده شده اید، بشارت باد.

      (سوره فصلت، آیه 30)

      شادوموفق باشی ابراهیم عزیز

      احمدفردوسی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      زکیه لرستانی گفته:
      مدت عضویت: 1761 روز

      سلام ب دوست موحدم آقا ابراهیم عزیز

      خداروشکرمیکنم بابت هم مدارشدنم با این آگاهی های ناب الهی

      خداروشکر میکنم بابت این سفر توحیدی فوق العاده ک اینقد پر بار بوده براتون و شما رو رشد داده

      چقد کامنت تون تکان دهنده بود

      چقد بغض کردم باهاش

      اشک ریختم

      لبخند زدم

      تحسین کردم

      و لذت بردم از رابطه ی پرشوری ک با خدای درونت برقرار کردی

      الهی صدهزاررر بارشکرت

      منم همچین رابطه ای میخوام

      دوسدارم تجربه ش کنم و لذت ببرم و عشق کنم

      و اشک بریزم باهاش

      سپاسگزارم ابراهیم عزیز

      از اینکه ب اشتراک گذاشتی این آگاهی های ناب ارزشمند و

      ی قسمت از کامنتت منو منقلب کرد اینجا ک گفتی:

      نمرود که ادعای خدایی می کرد رو ما آوردیم پایین، هیچ کس هیچ قدرتی در برابر ما نداره

      اینکه قدرت ازآن خداست ولاغیر

      سپاسگزارم ازت

      مرسی ک هستین

      خدا ب زندگیتون برکت بده

      و عاقبت بخیر بشین ان شاالله

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      فاطمه(نرگس) علی پور گفته:
      مدت عضویت: 1348 روز

      سلام و درود بشما ابراهیم عزیز..

      از اول کامنتتون شور شوق من..اون داستانهای که همیشه دوستداستم از رد پای خداوند بیینم با کامنت شما امروز بهش هدایت شدم.

      این سعتدت و این عظمت..نصیب دلهایی مثل شما عزیزان این سفر بهشتیم شده..تا ما را با این ردپای عشق الهیتون…قلبهامونو گسترش بدیین.

      چفدر این خداوتد بزرگه.چقدر این خداوند زیباست..

      بقول خودتون گفتین..طی این مدت نه حوصله ام سر رفت..نه نیازی به کسی داشتم کنارمون باشه..

      دقیقا برای منم همین داره تداعی میشه..

      از لحظه ایی که خداوند منو هدایت کرد به این همسفران عشق الهی…دیگه اون حوصله سر رفتنها..اون نیازهای عوامل بیرونی همگی برام پوچ شد..

      زندگیم با خودم راحت تر..ساده تر.خوشحال تر..خیلی حالم خوب میشه..همیشه سعی میکنم خیلی بهتر عمل کنم..

      هر جا دقیق عمل کردم اونروزم کاملا متفاوت بوده..

      دیگه سعی میکنم با خودم شاخ و شونه بکشم..واقعا حس رهایی حسیه که اصلا بیخیالی..میزاری هدایت بشی

      ابراهیم!همین الانم هدابت پروردگار بود..میخام منم خیلی بیشتر درکش کنم..بیشتر بیشتر بشه…

      هر چی باهاش راحت میشم.احساس میکنم دارم پرواز میکنم.همون حس رهایی و ترس نداشتن.از گذشته و غمگین شدن برای آینده ندارم.گ

      منم میخام همیشه این حس خداوندی را در لایه به لایه های درونیم قوی تر کنم

      خیلی کامنتتت زیبا بود..زیباییش همون لحظه نابی که همه ما یجورایی مزشو چشیدیم..

      ولی اون تاریکی جنگل و اون تونل..که ذهن مدام داره تو رو از انجام شدنش دور میکنه..و این جسارت و شجاعتت را بهت تبریک میگم…برای شما خیلی متفاوتر شده..تبریکتون میگم..

      اون سنگ عزیز و هدیه پروردگار..هدیه ایی هست..که تمام هدیه های دنیا رو بهت بدن به زیبایی این نمیشه..

      چون هدیه پروردگار..خیلی از چیزا رو که خیلی زیاد هستند وارد زندگیت میکنه..

      و سفرهایی هدایت میشی که بیشتر و بیشتر.بقول مریم عزیزم..

      اون حس سپاسگزار و دیدن اون سنگ و مرور خاطرات اون شب توحیدی….

      و تمام اون لحظات ناب..و اون حس سست شدن زانوهات در مقابل پروردگار….

      همه این نعمتها..چند برابر خدادتد بهت میده..

      و همه اینها هر روز هر روز هروز بیشتر بیشتر و بیشتر میشه..

      بهتون تبریک میگم برادر عزیزم.خیلی دوستتون دارم.تمام نوشته هات مثل یه سریالی بود که خداوند قسمت بعد سریال سفر به دور امریکا را برام پخش کرد…

      بازم سپاسگزارم..عشق کردم..شما با این سفر درون ما رو بخداوند هنوز زیباتر کردین..من این حس خداوتدی را خیلی دوستدارم..

      بزرگترین هدیه الهی رو برامون برگردوندین.

      به امید پیام های زیباتون.

      به امید هدایتهای خداوتدی برای تمام عزیزانم.و برای شخص خودم..که بتونیم با پیم هامون بیشتر خداوند را سجده کنیم.

      ابراهیم منم دوستدارم سست شدن پاهامو در مقابل پروردگارم حس کنم.

      چون احساس میکنم هنوز خشهایی تو درونم هست که باید روش کار کنم..هنوز ذهن میخاد خودشو به رخ بکشونه..

      ولی من سعی میکنم که نشه…چون حس ترس و بیراهه داره…

      به امید دیدار پیام های الهیتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      ایمان متین فر گفته:
      مدت عضویت: 3182 روز

      سلام دوست عزیز آقا ابراهیم

      من براتون از خدا می خوام هر روز فرکانستون بالاتر و بالاتر بره تا معجزه ات بیشتری رو تجربه کنید

      بنمای رهی که رهنماینده تویی

      بگشای دری که درگشاینده تویی

      من دست به هیچ دستگیری ندهم

      کیشان همه فانی اند و پاینده تویی

      الهی هوشیاری ده که در بی راه نیفتیم

      بینایی ده که در چاه نیفتیم

      تو هستی رب العالمین کمکمون کن هر لحظه حواسمون به شرک های مخفی و آشکارمون باشه

      خدایا کمکمون کن چون اگه تو یاریمون نکنی زندگی برامون سخت میشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      میثاق طراوت نیا گفته:
      مدت عضویت: 2868 روز

      سلام دوست خوبم آقا ابراهیم

      واقعا دستمریزاد دارید با نوشتن این کامنت ، لحظه لحظه توصیفاتتون رو میدیدم و از اونجاییکه گفتگوهای درونیتون برای رفتن به تونل رو شروع کردید ناخودآگاه از عظمت و بزرگی رب یکتا اشک میریختم

      چقققققدر حس خوبی بهم دادید اول صبح

      یه دنیا سپاسگزارم بابت نوشتن این کامنت زیباتون ، امیدوارم به سفرهای لذت بخش تر هدایت بشید

      هر کجا هستید شاد و سالم و سلامت و ثروتمند باشید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      شبنم انوری گفته:
      مدت عضویت: 2308 روز

      سلام به ابراهیم عزیزم چقدر قشنگ بود کامنتت با هر کلمه داشتم تصورت میکردم و اون صحنه برام ساخته میشد چقدر قشنگ مسیر تکامل رو طی کرده بودی چقدر زیبا از لحظه مواجهه با ترست گفتی و از لحظه ی غلبه کردن بهش چه ایده ی جالبی که از این پیروزی نیشانه ای برداشتی تا ذهن فراموش کار این لحظه رو فراموش نکنه خداقوت

      امیدوارم من هم بتونم پاروی شرک هام بزارم و به ترس هام غلبه کنم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      حیدر احمدی برزگر گفته:
      مدت عضویت: 1282 روز

      به نام خداوند مهربان

      سلام بر ابراهیم عزیز

      به رسم همیشه خداوند رو شکر میکنم بابت همه نعمتها و موهبتهائی که به جمع ما عنایت کرده،

      ابراهیم جان ، خوشحالم از اینکه سفر توحیدی رو استارت زدی ، این تازه شروع سفر تو است،

      سفری که همیشه باید طی شود تا انسان به سر منزل توحید و یکتا پرستی برسد،

      حرکتت بسیار زیبا و با شکوه است ، خدا رو شکر میکنم که با انسانهای مثل تو در این مسیر هستم.

      خدا رو شکر ابراهیم عزیزم به سلامت در حال برگشت به خانه است،

      خدا رو شکر بابت این سایت توحیدی و استاد عزیزمون.

      دلت شاد ، لبت خندون ، تنت سالم ،و در پناه آلله یکتا باشی، یا حق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      ملیحه امامی گفته:
      مدت عضویت: 884 روز

      سلام و صد سلام به تمام دوستان عزیزم

      سلام به دوست خوبم اقا ابراهیم

      مثل همیشه بی نظیر ی واقعا از خوندن کامنتات کیف میکنم و مثل یه داستان لحظه به لحظشو تصور میکنم مرهبااااا

      به خدا لذت میبرم از این که این قدر عاشقانه معبودت رو ستایش میکنی و خوشحالم از این که سفرت اینقدر برات لذت بخش بوده امیدوارم سفرهای بعدیت هم به همین منوال باشه برات بهترینهارو از خدای یکتا میخواهم شاد و سلامت باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      زهرانجفی گفته:
      مدت عضویت: 1597 روز

      سلام به دوست خوبمون

      آقای ابراهیم عزیزکامنت فوق العاده ای بودخیلی استفاده کردم.هم ازاین کامنتتون هم ازکامنت قبلی.جوری تشبیه کرده بودیدفضارو که میشه باسلول به سلول بدنت لمسش کرد.

      فقط آرزو کردم که خدااین نعمت روبمن هم عطاکنه وبتونم این مسیرو فضاروتجربه کنم.

      تحسین میکنم صداقت گفتارتون وزلالی اشکاتون روموقع مناجات باخدای خودتون.سپاسگزارخداوندم بابت وجود ی همچین دوستان توحیدی که دارم که مدام دارم ازشون درس یادمیگیرم.امیدوارم بازهم ازاین تجارب لذت بخش سفرومکالمه عاشقانه باخدای عزیزمون داشته باشیدوماروهم مهمون این فضاکنید.

      درپناه خداباشید.آمین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      ستاره امید گفته:
      مدت عضویت: 923 روز

      سلام خدا بر شما آقا ابراهیم عزیز. کامنت بسیار زیبایت را خواندم. و اشک شوق از چشمانم سرازیر شد به خاطر ارتباط خوبی که با خالق هستی پیدا کردی.من همیشه کامنتهای زیبای شما را می خوانم. و واقعا انرژی می گیرم. امیدوارم که باز هم از تجربیات خوبتان برایمان بنویسید

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      فرزانه گفته:
      مدت عضویت: 1867 روز

      سلام و عرض ادب

      خیلی خیلی لذت بردم من هم به واسطه‌ی شغلم حدود یک ساعت تنهایی رانندگی می‌کنم و در مسیر کوهستانی و جاده‌ی بسیار زیبا…و واقعا لذت میبرم و شاکر خداوندم.. و اینکه تنهایی میرم خیلی زیاد به من حس عالی میده و لذت میبرم در کل مسیر از آسمان پرنده سبزه درخت خشکی…

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: