https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/08/abasmanesh-11.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-08-26 01:09:152023-08-28 08:14:58سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 201
517نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به استاد عزیز و بانو شایسته و همه دوستان عزیزم
اول از همه سپاسگزار خداوندم هستم که اول گوش هایمان و چشمانمان را و بعد وجودمان را به سمت زیبایی هایش هدایت میکند ، زیبایی هایی مثل این طبیعت زیبا که استاد وصفش را برای ما گفت و ما شنیدیم و با چشمانمان هم دیدیم…
سپاسگزار خدایی هستم که به برکت این برق و اینترنت نامحدود ، چشمانمان را به این همه زیبایی هدایت کرد ؛ برق و اینترنتی که به برکت یک مسائلی بوجود آمدند که “شرکت خودروسازی فورد” و ” استارلینکِ ایلان ماسک” به چشم یک موهبت و گنج به آنها نگاه کردند و نتیجه اش شده این…
عکس بنر این قسمتِ سریال ، من را یاد “فلکه مریم” پارادایس انداخت ، گویی خدا شما را به blm ای هدایت کرده و با گذاشتن این نشانه برای شما ، گفته اینجا هم عین پارادایس ، خونه خودتونه و خلاصه راحت باشین…(دیدین وقتی میریم مهمونی ، صاحبخونه میگه آقا خونه خودتونه ها راحت باشین ، اینم حکایت از همین داستان داره)
و اما نگاه سپاسگزارانه استاد عباس منش و بانو شایسته
من از صمیم قلبم این دائم در نماز بودن شما و به تعبیر قرآن “ٱلَّذِینَ هُمۡ عَلَىٰ صَلَاتِهِمۡ دَاۤئمُونَ” و “وَٱلَّذِینَ هُمۡ عَلَىٰ صَلَوَ ٰتِهِمۡ یُحَافِظُونَ” بودن شما را تحسین میکنم…
من از عمق وجودم این دائم در ذکر بودن شما را و به تعبیر قرآن “ٱلَّذِینَ یَذۡکُرُونَ ٱللَّهَ قِیَـٰمࣰا وَقُعُودࣰا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمۡ” بودن شما را تحسین میکنم…
شما حقیقتا در مدار آن افراد با ایمانی هستید که خدا به آنها میگوید “یَـٰۤأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوا۟ ٱذۡکُرُوا۟ ٱللَّهَ ذِکۡرࣰا کَثِیرࣰا”
و چه ذکر زیبایی که همواره بر زبان شما جاریست “خدایا شکرت”
نکته این است که خدایی که رئوف و رحیم است و از آنجایی که همواره در کنارِ ماست و به تعبیر قرآن “أَسۡمَعُ وَأَرَىٰ” می باشد ، عاشقانه ما را دوست دارد و چون یکی از صفاتش “إِنَّهُۥ هُوَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡعَلِیمُ” است ، دوست دارد صدای بندگانش را بشنود ، دوست دارد بندگان مومن به خودِ خودِ خودش دائم او را صدا بزنند و بگویند “یاربّ یاربّ یاربّ”…
حال در اینجا این افراد یعنی بندگان مومن به خودِ خدا که در مسیر مهاجرت به سمت خودش هستند ، به دو دسته تقسیم میشوند…
افرادی که خدا را صدا میزنند و خدا به آنها چیزی عطا نمیکند و دلیل این عطا نکردن همین عشقی است که خدا به آنها دارد(الان حتما با خودتون میگین این چه مسخره بازیه دیگه؟ ، این چه خدائیه دیگه؟ این چه عشقیه؟)
جوابش خیلی زیباست ، جوابش این است که اگر خدا به او عطا کند او میگذارد و میرود و انگار نه انگار که خدایی هم داشته ، این عین متن قرآن است که میگوید وقتی به مشکلی بر میخورد خدا خدا خدا میکند و اگر مشکلش را حل کنیم ، میرود گویی که هرگز خدایی نداشته…
حالا بهتر میفهمیم که چرا خدا به او عطا نمیکند ، چون عاشق اوست و دوست دارد صدایش را بشنود ولی این طرز تفکر تا همینجا کافیست و اگر ادامه پیدا کند خطرناک است و باید با این سوال ، این طرزِ فکرِ تا حدودی زیبا را به چالش بکشیم که
“اگر او عاشق من است پس چرا غرق در سختی باشم؟زیرا که هیچ عاشقی تاب دیدن سختی کشیدن معشوقش را ندارد”
و با تفکر در این سوال به این نتیجه میرسیم که ، این خدای عاشق ؛ بی انصاف نیست که به این شیوه مسخره بخواهد عشق بازی کند با مخلوقاتش بلکه عاشق این است که بنده اش غرق نعمت باشد و برای همین به او وعده فزونی داد ، عاشق این است که بنده اش بهترین ها را داشته باشد ؛ اما مساله این است که
“خدا عاشق است که من غرق در نعمت باشم اما آیا من خودم به این ندای خدا لبّیک میگویم؟”
و نشانه این عشقش این است که هر لحظه با نشانه هایش به انسان می آموزد که جزو این افراد مباش و بیا وارد مدار انسان های گروه دوم باش ، همان گروه “وَ قَلِیلࣱ مِّنۡ عِبَادِیَ ٱلشَّکُورُ”
گروهی که سیستمش براساس “لَئن شَکَرۡتُمۡ لَأَزِیدَنَّکُمۡ” است ، به این صورت که تو از صمیم قلبت خدایت را صدا میزنی که “خدایا شکرت” و خدایی که عاشق صدای توست میگه “جووون تو فقط لب تَر کن و بگو خدا” و به فرشتگانش دستور میدهد که
“به او بیشتر بدهید تا باز صدایش را بشنوم ”
و این سیکل مثبت ادامه دارد تا این بنده خدا از زیبایی های این جهان سیر میشود و خدا با ندای “ٱرۡجِعِیۤ إِلَىٰ رَبِّکِ” به او میگوید که آماده شو تا بیایی پیش خودِ خودِ خودم که زیبایی ای هستم که از بودن در کنارش سیر نمیشوی ، همان جایگاهی که به تعبیر قرآن “فِی مَقۡعَدِ صِدۡقٍ عِندَ مَلِیکࣲ مُّقۡتَدِرِۭ” می باشد
این گروه همان رابطه عاشقانه عبد و معبود را دارند ، یک رابطه ای عاشقانه از جنس “رَاضِیَهࣰ مَّرۡضِیَّهࣰ”
خدا توفیق دهد که ما هم جزو این گروه باشیم و مثل استاد عباس منش و بانو شایسته طعم گوارای این گروه را بچشیم…
حال مجددا باید این سوال را از خود بپرسیم که
“خدا عاشق است که من غرق در نعمت باشم اما آیا من خودم به این ندای خدا لبّیک میگویم؟”
شاید الان کمی بهتر فلسفه لبیک حاجیان در مراسم حج را بهتر درک کنیم
“لَبَّیْکَ اللهم لَبَّیْکَ، لبیک لا شریک لک لبیک، إن الحمد والنعمه لک والملک، لا شریک لک”
لبیکی که در هر لحظه از زندگیمان باید بگوییم ولی بخاطر سوءبرداشت هایی که از مذهب داشتیم ، فکر میکردیم این ذکر مخصوص حاجیانی است که در حال طواف هستند…
مطلب خیلی واضح است ولی از آنجایی که ما انسان ها که خودِ خودِ خودمان با انتخابِ خودمان ، این امانتِ عظیمِ خدا را که همان قدرت اختیار بود برای خود انتخاب کردیم ؛ بی ظرفیت می باشیم و به تعبیر قرآن “إِنَّ ٱلۡإِنسَـٰنَ خُلِقَ هَلُوعًا” می باشیم ، نمیخواهیم بروی شخصیتمان کار کنیم و از تغییر استقبال نمیکنیم ، دائم در این سیکل معیوبِ “خدا نمیخواد و من بنده ی گنهکار خدا هستم و من کی باشم که خدا به من نگاه کنه و از این چرت و پرتا ” افتادیم و در یک روزی میمیریم و در روز خاکسپاری مان علاوه بر جسممان ، نام ما هم به گونه ای زیر خاک میرود که انگار نه انگار یک روزی روی زمین زندگی میکردیم…
واقعا پناه بر خدا از چنین روزی…
خب تا الان راجع به دسته ای صحبت کردیم که در فرکانس بندگی خدا و مهاجرت به سمت خدا بودند ولی داستان به اینجا ختم نمیشود و دسته ای دیگر هستند که به تعبیر قرآن اهل “الْکُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْیَانَ” هستند ، دسته ای بسیار خطرناک و گول زننده برای عده ای از گروه اول
این دسته ، افرادی هستند که به تعبیر قران به سنت “استدراج و املاء” دچار شده اند
این دسته “مَغۡضُوبِ عَلَیۡهِمۡ” خدا هستند و خدا از شنیدن صدای آنها متنفر است و برای همین به فرشتگانش دستور میدهد که
“به او بدهید تا صدایش را نشنوم”
واقعا عجیبه ، حکمت چنین عطایی به آنها این است که قشنگ در این دنیا عشق و حال کنند تا در آخرت هیچ نصیب و بهره ای نداشته باشند ، به تعبیر قرآن “وَمَا لَهُۥ فِی ٱلۡـَٔاخِرَهِ مِن نَّصِیبٍ” یا در جایی دیگر میگوید “إِنَّمَا نُمۡلِی لَهُمۡ لِیَزۡدَادُوۤا۟ إِثۡمࣰا”
و از آنجایی که ممکن است این گروه ، منجر به ایجاد کج فهمی و شبهه برای آنهایی که در ابتدای مسیر تغییر و مهاجرت الی الله هستند با سوالها و نجواهای اینچنینی که
“خدایا چرا آنهایی که تو را نمیشناسند ، غرق نعمتند ولی به منی که این همه تو را دوست دارم نمیدی؟”
“خدایا چرا من نه ولی آنها آره؟”
خدا آیاتی بر پیامبر نازل کرد تا جلوی این نجواها را بگیرد…
مراقب باشید گول این زندگی پر از زرق و برق کفار را نخورید که این یک بهره ای اندک است ولی ….
[سوره آل عمران 196_197]
پس مراقب این دسته باشیم و به تعبیر حضرت علی علیه السلام
“إذا رأیت الله سبحانه یتابع علیک النعم مع المعاصی فهو استدراج لک
اگر مشاهده کردی که با وجود معصیت، غرق در نعمتی، بدان گرفتار استدراج شده ای”
و پناه ببریم به خدا از اینکه اهل معصیت باشیم و غرق در نعمت ، که این یک اتفاق بسیار بسیار بسیار ترسناک و وحشتناک است.(اهرم رنج)
و توجه داشته باشیم که همواره در توجه به داشته ها و سپاسگزاری از خدا باشیم تا جزو آن گروه “وَ قَلِیلࣱ مِّنۡ عِبَادِیَ ٱلشَّکُورُ” باشیم تا هم در دنیا زندگی بهشتی داشته باشم و هم در آخرت ، تا مصداق “فِی ٱلدُّنۡیَا حَسَنَهࣰ وَفِی ٱلۡـَٔاخِرَهِ حَسَنَه” باشیم و این اتفاقی بسیار بسیار بسیار نیکو است(اهرم لذت)
و الان که فکر میکنم میگم این دسته ای که اهل عصیان هستند ، حداقل توی این دنیا عشق و حالی میکنند ولی بیچاره آن کس که جزو آن دسته اول باشد
“آنهایی که فکر میکنند ، اگر خدا جواب دعاهایشان را نمیشنود بخاطر این است که دوستشان دارد و میخواهد در آخرت به آنها عطا کند”
“آنهایی که فکر میکنند اگر در این دنیا غرق سختی باشم و محروم از نعمت ها ، خدا در آن دنیا برایم جبران میکند”
اینها نه خیری از دنیا میبرند و نه خیری از آخرت ، این افراد به تعبیر قرآن زیان کارترین هستند ، همان دسته “قُلۡ هَلۡ نُنَبِّئُکُم بِٱلۡأَخۡسَرِینَ أَعۡمَـٰلًا”
این دسته کسانی هستند که نشانه های خدا را در دعوت به گروه “وَ قَلِیلࣱ مِّنۡ عِبَادِیَ ٱلشَّکُورُ” نادیده میگرند و به تعبیر قرآن “کَفَرُوا۟ بِـَٔایَـٰتِ رَبِّهِمۡ” میشوند و حتی در برخی موارد پا را فراتر میگذارند و علاوه بر نادیده گرفتن ، مسخره هم میکنند ؛ به تعبیر قرآن “وَٱتَّخَذُوۤا۟ ءَایَـٰتِی وَرُسُلِی هُزُوًا” میشوند
این دسته کسانی هستند که با توجیهاتی شیطانی مثل اینکه “در این دنیا سختی بکشم تا در آن دنیا شاد باشم” فکر میکنند دارند به شیوه ای عالی رفتار میکنند ولی غافلند از اینکه چه چیزی در انتظار آنهاست ، فکر میکنند که لحظه مرگشان فرشتگان با چهره ای خندان به آنها میگویند ، خوش آمدید ولی نمیدانند که با جواب قاطع ” أَلَمۡ تَکُنۡ أَرۡضُ ٱللَّهِ وَ ٰسِعَهࣰ فَتُهَاجِرُوا۟ فِیهَا” مواجه میشوند و به جایی بدتر از این دنیا هدایت میشوند…
اینها جزو دسته ای از افراد هستند که زیان کارترینِ زیان کارانند و به قول قرآن
پناه بر خدا از اینکه توهم این را داشته باشیم که در مسیر درست هستیم
پناه بر او که مهربان ترین مهربانان است ، به شوق وصل به خودِ خودِخودش…
پناه بر خودِ خودِ خودش که ما بدون او هیچیم و در همه احوال محتاج به او
خدا رو شکر بخاطر این آگاهی ها
فقط ذکر این نکته ضروری است که ما انسانیم و برای درک این سیستم خدا ، اینجوری مثال میزنیم و این مثال ها منجر به این سوء برداشت نشود که خدا انسان گونه رفتار میکند و از نگاه درستِ سیستمی بودن خدا ، ما را غافل کند
همان خدایی که پاک و منزه است از اینکه شبیه به چیزی باشد ولی در عین حال در همه جا در حال تجلّی گری است…
آنکس که در این دنیا کور باشه در آن دنیا هم کور خواهد بود ، البته با یکم پیازداغ بیشتر…
پس بهتره بگردیم بدنبال نشانه های بهشت در این دنیا ، نشانه های از جنس آیاتی که توصیف بهشتش را میکند ، زیرا که خودِخودِخودش میگوید “فِی ٱلدُّنۡیَا حَسَنَهࣰ وَفِی ٱلۡـَٔاخِرَهِ حَسَنَه” یعنی بهشتِ دنیوی و در ادامه این مسیر بهشتِ آخرت
و هر لحظه خدا رو شکر کنیم که از بین این همه انسان های کره زمین ، ما را برگزید که جزو آنهایی باشیم که با قوانینِ سیستمِ بدونِ تغییرش آشنا شدیم…
ما میتوانستیم الان درگیر نرخ ارز و طلا و قیمت تخم مرغ و گوشت و این قفس هایی باشیم که از جانب جریان تاریکی طراحی شده تا به قول قرآن “یُرِیدُونَ لِیُطۡفِـُٔوا۟ نُورَ ٱللَّه” شوند برای ما تا اصلا در مسیر هدایت و تفکر نباشیم ولی به لطف رب العالمین در مدار کسانی قرار گرفتیم که خودِ خودِ خدا برایشان “یُخۡرِجُهُم مِّنَ ٱلظُّلُمَـٰتِ إِلَى ٱلنُّورِ” شده
واقعا از صمیم قلبمان اگر در هر لحظه بگوییم خدایا شکرت ، نمیتوانیم شُکرِ همین یک نعمتش را بجا بیاوریم…
باشد که درک کنیم وجودش را و حواسمان باشد که به سمت خودِ خودِ خودش حرکت کنیم ، به سمت اویی که صدِمطلق است و به قول شاعر
“چونکه صد آید ، نود هم پیش ماست”
و همیشه در دعاهایمان بگوییم که
“خدایا خودِ خودِ خودت را به من بده”
و ذکر لب هایمان این چند کلمه زیبا باشد که “خدایا من نمیدانم و تو میدانی” تا خود خدا که عالم به تمام معناست و به تعبیر قرآن “وَٱللَّهُ بِکُلِّ شَیۡءٍ عَلِیمࣱ” است ، بیاید و دست منِ فقیرِ به خودش را بگیرد و هدایت کند تا در روزی که در برابرش می ایستم جزو آنهایی باشم که “وُجُوهࣱ یَوۡمَىِٕذࣲ نَّاضِرَهٌ إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَه” می باشم
خواندن کامنت های شما واقعا دریچه ی دیگر از زندگی را به من نشان میدهد وچشم دل من رو باز میکند
وبا این قسمت کامنت شما خیلی موافقم [[هر لحظه خدا رو شکر کنیم که از بین این همه انسان های کره زمین ، ما را برگزید که جزو آنهایی باشیم که با قوانینِ سیستمِ بدونِ تغییرش آشنا شدیم… ]]
خدا رو هزار مرتبه شکر که ما جزو این گروه شدیم وکر و لال و کور از دنیا نخواهیم رفت
خدایا شکرت که این سایت واین دوستان عزیز هستن
خدایا شکرت به خاطر وجود این فرد که ما را با این سیستم آشنا کرده
خدایا شکرت به خاطر وجود این قوانین بی عیب و نقص وبی تغییر و ثابتت
برایت از خداوند بهترین وزیباترین وآگاه ترین نگاه را به قوانین خواستارم
ازوقتی باشمادرمسیر قوانین قرار گرفتم ،هرروزم بهتراز روز قبلم بود وتقریبا خیلی کم پیش میومد که به حس بدی دچاربشم.ولی مدتی بود که داشتم احساسات بدی رو تجربه میکردم،کی؟وقتی که داشتم به خوبی روی کشف قوانین کارمیکردم وبرخلاف هدایتی که توی دلم بود به یه سفررفتم(البته من عاشق سفر هستم وهرفرصتی که دست بده حتما استقبال میکنم ولی اینبار حسم خیلی خوب نبود برای رفتن)خلاصه طبق اموزشهام دایم سعی میکردم که حالمو خوب نگه دارم ولی دریک نشست خانوادگی روی تصمیم گیری ودرواقع حساب کشیدن ازمسئول کارهای ساخت وساز مربوط به ارث،حالم خراب شدوبا تمام حرفهای قشنگی که ازقوانین به خودم ودیگران میزدم وادعا داشتم،کنترل احساسم برام سخت شده بود واون حس سبکی درمن کم شده بود.
خلاصه امروز صبح باخودم خلوت کردم وازخودم بیرون رفتم وبه خودم نکاه کردم وبه خودم گفتم،تومیخوای کتاب بنویسی وتاثیرگذارمثبت باشی؟ولی چندروزه که نتونستی احساستو کنترل کنی
اگه قوانینو یاد گرفتی باید بدونی که جایی که توش هستی جای درست درست درستته حالا چته
چرا امیدتو به دیگری بستی چراشکرگزارنیستی بشین وبگو چی داری وبعد بانداشته هات قیاسش کن
خب زنده ای ونفس میکشی اونم بدون زحمت
چند نفرتودنیا دارن به سختی نفس میکشن؟؟؟پس خدایا شکربرای تنفس راحتم
تموم اعضای بدنت سالمه وداره بدون فکرتو کارخودشونو میکنه وراحتی.
چندنفرتو دنیا باانواع بیماریها دستو پنجه نرم میکنن،درد میکشن وشاید ازخدا طلب مرگ میکنن؟؟؟پس تو هرچی شکرکنی به گردش هم نمیرسی.
میبینی،میشنوی،میچشی،میبویی،لمس میکنی
چندنفرتوی دنیا یک یا چندتا ازاین نعمتو ندارن؟؟؟پس میلیاردها بارشکربراش ناچیزه
ذهن وعقل ودرکت ازمسائل عالیه
پس چقدرباید برای چنین انعام بزرگی باید پیشانی به خاک بمالی؟؟.؟
یه خونه خوب وپرنوروکلی وسایل وموادغذایی وماشینی که حداقلهارو براورده کنه وکفشولباسها
یه حقوق کم ولی پربرکت وکلی نعمتو برکتی که ازهزارطرف داره برات میباره رو کنارگذاشتی
دست خدارو بستی،مشرک شدی ،
حرف خوب میزنی ولی درمقام عمل وکنترل فقط تو همون یه دونه ذهن خودت، واموندی
حالتو برای چیزی که اتفاق نیفتاده خراب کردی وکلی قضاوت وغیبت تو کله ات پرکردی
وشروع کردم به شکرگزاری
وقت اذان بود گفتم اینجوری باید شکر کنی،باتموم احساست،نه فقط با چندکلمه به عنوان نماز یا نوشتن وظیفه ای شکر، توی دفترهرروزه.
هرچندکمه،ولی خدای من خیلی بخشنده هست.خیلی خیلی توابه وخیلی خیلی رزاقه وخیلی خیلی هادیه ومنو هدایت میکنه وقتی که به مسیر نادرست میرم.
حسم باز وآزاد شد وقتی باخودم این حرفارو زدم ،درواقع داشتم بلند بلند باخدای وجودم حرف میزدم ،یادم اومد که استاد میگفت من همش دارم باخودم حرف میزنم
قضاوتش میکردم که مگه میشه؟
وحالا این گفتگوی زیبای من با خودم وخدام از بهترین گفتگوهای عمرم بود وآرزو کردم که هرروز چندین بار ازاین مکالمه داشته باشم
جای همه ادمهایی که میخوام منو بفهمنو پرمیکنه
خلاصه بعد همه اینها که ازطولانی شدنش منو میبخشید ،به خودم گفتم حالا بشینم واین قسمت سفربه امریکارو ببینم که حالم بهترم میشه
ودیدم که چه موضوع برچسب خورده ای به من داشت.
امروز هدایتها میگفت که شکرگزارباش ولی ازاین بیشتر هم بخواه،متوقف نشو،باحال خوب پیش برو ولذت ببر چون خدا پاسخ خواهنده رو میده،به راحتی میده،باید بده،چون خودش قول داده
وازهمه مهمتر،،،،،مشرک نباش،وموحد باش چون اگه به راستی وفهم عمیق، شرک وتوحید رو درک کنم ،چیزی نیست توی دنیا وعقبی که بخوام وبهش نرسم
البته این موضوع رو درکش کردم ولی ذهن چموش وفراموشکارم رو باید هردم بهش بگم وبگم وبگم وازخداهرلحظه هدایت بخوام تا منو همیشه توی این مسیرلذتبخشش نگه داره وحافظم باشه
خداوندم رو میلیاردها بارشاکرم که منو درهمزمانیها بااین اساتید عالی ودرجه یک قراردادچون من لایق این بهترینها هستم.
خدایاشکرت بابت یک روزعالی دیگرودیدن سلامتی وحال عالی استادم ومریم مهربانم واین همه زیبایی وشکوه وجلال خداوند متعال دراین فضای رویایی واین خودروعیاردارومریم عزیزکه به سادگی برای خودش میزتدارک می بیندو لپ تاپ رابالذت روی آن می گذاردوعشقش رانثارمان می کند،الهی شکر.
داخل خودروهم که به لطف خداوندو رشدوگسترش، همه چیزفراهم است بانظم عالی، بایدذهنمان راببریم روی آسان گرفتن هرچیز چون همه چیزدرگذراست فقط کافیست که من آرامش درونم رادرهرشرایطی که خداوندبه من هدیه داده حفظ کرده وبه امکانات عالی تری به وقتش هدایت شوم .
به دوروبرم که نگاه می کنم می بینم همه چیزخداونددراختیارم قرارداده ومی توانم خوشبخت ترین باشم وهمان لحظه هایی رابه یادبیاورم که روزاول ازداشتن آنها چقدرخوشحال وشادبودم واین امروزشده هرلحظه شکرگزاری بابت سلول به سلول داشته هایم وازآنهاتشکرکردن وباعث شده درونم لبریزازشادی وآرامش باشد،همین گوشی که دارم واین لحظه ازاین سردنیای زیباکامنت بنویسم وبرودبایک دکمه برسدبه آن وردنیا،چقدردیدن این همه رشدوپیشرفت شکرگزاری وسجده شکرمی طلبدوبعدبنشیندبرجان این سایت طلایی وتمرکزمریم عزیزواستادجان وهمکاران گرامی ودوستان عزیزم وببینندباچشمان زیبایشان وردوبدل شدن این تجارب عالی وثمره اش بشودحال عالی امروز من خدایاخوشبختی دیگرچیست،بخدابرای من همین است عادت کرده ام به احساس عالی داشتن چون برای به دست آوردنش روزوشبم رادوخته ام به استادم وصحبتهای نابشان وبازگذاشتن ذهن وقلبم، این هابرای من خوشبختی ست.
امروز به جای حسرت خوردن های گذشته خدایا به فصل هایی مرامتوجه کردی که همین خودش الهام گرفتن ازطبیعت بود.این همه درسهای عالی درآنهاودرلحظه زندگی کردن وزندگی راساده گرفتن وبه پیش رفتن وآغوشی بازبرای هراتفاق ومسئله ای که من چطوررفتارمی کنم وحال واحساسم چه برایم رقم زده است وگرنه زندگی بدون اتفاق راکه نمی توانم خودم رادرآن محک بزنم چون تمام راهکارهارادرهرموضوعی که بخواهم خداوندراهش رابازکردوجای هیچگونه توجیهی برایم باقی نگذاشت وآن هدایت به سمت استادم بود.
درلحظه بودن سعادتی است که دیگرنگران هیچ چیزنیستی وبهشت رااگربخواهی درهمین دنیاتجربه اش کرده وهرروزت راعالی ترازروزقبل رقم می زنی وباهدایت خداوندبه پیش می روی وباکارنامه ای درخشان درآن دنیاهم بهشت رابرای خودت مجسم می کنی باهمان قوانین ساده وقابل تامل که استادجان درکتابهای پرازدرس به من آموختیدوبعدازآن دیگرسیستم رادرک وهرلحظه سعی کرده ام دستانم دردست شماو خداوند باشدوبرای هرنفس که به لطفش می کشم ارزش قائل شده وزندگی راباعشق،شادی،آرامش وشکرگزاری زندگی کنم.
از خوندن هر قسمت از یادآوری نعمتها همراه با شما خداوند رو شکر کردم و حظ بردم از شمردن نعمتهای خداوند رزاقم…
ممنونم ازتون که برای منم مروری شد به این که:
مراقب باشم نعمتها برام تکراری نشن
و این اتفاق نمیافته مگر با شکرگزاری مداوم و یاد کردن از نعمتهای لایزال الهی…
چقدر تحسین برانگیز بودین که روز و شبتون رو دوخته اید به کلام عشق…به کلامنور… و لاجرم پاداش این تقوا احساس عالی و دریافت نعمتهای بیشمار الهی خواهد بود ان شاءالله…
ممنونم که اینقدر زیبا نوشتین ..
امیدوارم زیبایی ببینید و لذت ببرید خواهر دوست داشتنی من..
خدا رو شکر که یک صبح دیگر با یک فایل جدید و با انرژی مثبت شروع میشه
همین که کاور عکس این قسمت رو دیدم ( خانم شایسته عزیز در وسط این گردالی درخت ها ایستادن) برام درخت همیشه سبز لور در جزیره هنگام در جنوب ایران تداعی خاطره شد که دقیقا یک همچین قابی داشت
واقعا شما استاد عزیز و مریم جان انقدر که در فرکانس های بالای شکر گزاری هستین، همیشه میبینم که به بهترین مسیر و راحت ترین ها هدایت میشین
خدا رو شکر واقعا
من هر بار که شما از اینترنت استارلینک میگین هزار بار خدا رو شکر میکنم
چون به خاطر کار آنلاینم باید اینترنت قوی داشته باشم و مطمئن هستم که به زودی به یکی از پرسرعت ترین اینترنت های جهان هدایت خواهم شد.
و من بی نهااااااااااایت خدا رو شکر میکنم که شما به من این مسیر رو نشون دادین که میشه هم زمان که میری سفر و تفریح میکنی و استراحت میکنی و لذت میبری میتونی هم زمان کار مورد علاقه ات رو هم انجام بدی
با بهترین کیفیت
در بهترین زمان
در پرآرامش ترین مکان
وای خدایا شکر چقدر فراوانی نعمت هست در زمینه تکنولوژی
واقعا خدا رو شکر به خاطر این نعمت بزرگ:
که ابزار کارت انقدر سبک و راحت باشن که بتونی به راحتی با خودت تا سراسر دنیا ببریشون
از لپپتاپ مایکروسافت که مثل پر قو سبکه و میتونی همه جا حملش کنی
تا الکسای فوق العاده که در جا عاشقش شدم
تا دستگاه پرتابل اینترنت استارلینک
به نظرم هر کسی میتونه با سوال دقیق و همیشگی استاد : (چطور از این هم ساده تر ؟؟)
به راحتی به مسیر های هموار هدایت بشه
من این سوال طلایی رو در نوت گوشیم نوشتم
و هر بار که برای انجام کارهام به اون قسمت خاص از نوت گوشیم مراجعه میکنم، این سوال رو میبینم
و برای بخش های مختلف زندگیم هر ایده ای که بهم الهام میشه رو سریع در نوتم یادداشت میکنم
واقعا خدا رو شکر میکنم که وقتی تو سوال میپرسی، به رااااااحتی جواب ها بهت گفته میشه
و حق با خانم شایسته عزیز هست که چقدرررررر این سوال طلایی استاد عباسمنش کار ما رو راحت تر کرده
خدایا شکرت به خاطر این مهمانی girls’s night
نکته جالب توجه اینجاست که:
وقتی تو روی خودت کار میکنی، میتونی دوستانی داشته باشی هم فرکانس با خودتن و زمان هایی رو با هم سپری کنید،
در حالی که خیالت راحته اون ها هم کمابیش هم فرکانس با تو هستن و انرژی هاشون مثبته
و این تنها یک دلیل داره : اون هم تمرین و تمرین و تمرین هست روی خودت!
خانم شایسته عزیز، معلم مهربان ،
چه دقیق و زیبا بیان کردید:{ وقتی که در سفر هستی از گذشته و آینده بریده شدی و فقط و فقط در زمان حال حاضر هستی }
وقتی که شما داشتین صحبت میکردین، انقدر این نکته برام نمایان شد که: شما چقدررررر با خودتون در صلح و آرامش هستین
و این موضوع چقدر جای تحسین داره
و چقدر آموزنده هست
حداقل برای من به شخصه بسیار پند آموز هست
و نکته آموزنده بعدی از مریم جان عزیز
که برای من خیلی تکان دهنده بود و خیلی درس داشت،
چونکه همین چند روز پیش میخواستیم بریم بیرون با دوستان و من همش تو فکر این بودم که لباس چی بپوشم کدام شلوار به کدام تیشرت میاد و کلییی زمان گذاشتم برای درست کردن موهام !!!!
ولی امروز در این فایل در دو سکانس مختلف دیدم که مریم جان چه ساده با یک دست لباس راحت که از توی دوربین داد میزنه چقدر این لباس حس آرامش و راحتی به آدم میده رو پوشیدن
واین یعنی ایشان” خود خود واقعیش” هست
بدون اینکه ترس این رو داشته باشه که وای جلوی دوربین چی میگن آدما
من فهمیدیم برای خوشتیپ بودن نیازی نیست کلی به خودت سخت بگیری و وقت با ارزشتو صرف انتخاب کردن لباس بکنی
فقط کافیه از خودت بپرسی چی بهم حس خوبی میده و یا در چه لباسی راحتم
برای هزارمین بار باید تکرار کنم :
(مهم نیست بقیه چی میگن!!!!)
و اما این نکته آخری که استاد:
اصلا خیلی عجیب بود ،
دقیقا چند دقیقه پیش سر میز نشسته بودم و اصلا نمیدونم چرا یوهو یه سری افکار اومد سراغم، که اگر من از این شهر برم، بعد فلان آدم چی میشه توی خانواده ام.
بعد دقیقا بعد چند دقیقه این جملات طلایی رو از شما شنیدم که:
آیا ندیدهاید که خدا هر آن چه در آسمانها و هر آن چه در زمین است را قابل بهرهبرداری شما کرده [=به انسان استعداد تسلط بر طبیعت بخشیده] و نعمتهای عیان و نهان خویش را بر شما به فراوانی ارزانی داشته.[با این حال] بعضی از مردم بی هیچ علم و هدایت و کتاب روشنی در [انکار وحدانیت] خدا به مجادله میپردازند.
استاد، ابتدای این قسمت از سفرنامه بلحاظ محتوا و نکاتی که مطرح شد شبیه جلسه پنجم قدم سوم بود. جلسه قرآنی که ریشه سخر رو برامون توضیح دادید.
واقعا همینه ، اراده خداوند بر این قرار گرفته تا جهان رو کاملا تحت سلطه انسان قرار بده، تو دل طبیعت ، بدون هیچگونه اتصالی به تیر چراغ برق میشه برق داشت، بخاری، روشنایی و دوش آب گرم و موبایل روشن داشت و اینترنت ماهواره ای که ارتباطت رو با جهان برقرار می کنه و خیلی چیزهای دیگه…
خدایا شکرت برای وجود و حضور انسانهای بزرگی مثل ایلان ماسک برای خلق اینترنت ماهواره ای
خدایا شکرت برای مهندسین و سازندگان این تراک کمپر که امکاناتش بیشتر از سوئیت های هتل های چند ستاره ست.
خدایا شکرت برای امکاناتی که در اختیار استاد و بانو شایسته قرار دادی تا برای ما زیبایی ها رو ثبت کنند و ما هر روز بهتر از دیروز در مسیر رشد قرار بگیریم.
استاد، این اطلاعاتی که شما از دل کشور پهناور آمریکا می کشید بیرون مثل عتیقه ارزشمنده، چون من نتونستم از اینترنت اطلاعات دقیقی از BLM پیدا کنم فقط متوجه شدم مخفف اصطلاح beurea of land management یعنی اداره مدیریت زمین آمریکا ست.
خدارو شکر برای کنجکاوی شما که باعث شده به این اطلاعات بی نظیر و کمیاب دسترسی داشته باشیم. اطلاعاتی که خود آمریکایی ها هم ندارند.
استاد، کاش از نحوه زندگی اونایی که سالهاست در دل چنین طبیعت بکری کمپ می زنند یه فایل تهیه کنید. خب همه که امکانات شما رو ندارند، این که اونها چجوری غذا تهیه می کنند، بهداشت شون، پخت و پز و خیلی موارد دیگه برام سوال شد.
تحسین می کنم شما رو که علاوه بر بهبود دائمی خودتون، جهان اطراف رو هم ارتقا می دید. مثل مجهزتر شدن تراک کمپر یا هرس درختان هرز پارادایس و بهبود وبسایت
این مرامتو خیلی دوست دارم استاد ، اینجوری باعث شده شما همیشه هدف داشته باشید، هدفهای کوچک و کوتاه مدت که منجر به تحقق خواسته های بزرگ شده…دم شما گرم استاد
استاد ، نکته ای در خصوص دورنمای تضادها بیان کردید، که همین موضوع در برههای از زندگیم باعث شد بهای بزرگی رو براش بپردازم. یعنی من در یکی از سربالایی های زندگیم اینقدر عبور از اون شیب رو غیر ممکن می دونستم و اینقدر برای خودم سختش کردم که باعث مشکلات خیلی بزرگی شد و بعدها متوجه شدم که براحتی می تونستم از اون سربالایی عبور کنم. ولی دیگه دیر شده بود.
این روزها که از شخصیت قبلیم کلی فاصله گرفتم به نیکی از اون شرایط یاد می کنم.
بقول استاد ، اینها تضاد نیست اینها EXPAND شدنه، بزرگ شدن، برای وسیع شدن و رشد کردنه…
واقعا ارزش داره که برای یک عمر موفقیت و خوشبختی با چنین چالش هایی روبرو بشیم.
استاد، من مدتیه که با توکل و درک مفهوم آیه ذیل هیچ ترسی از هیچ تضادی ندارم.
پروردگارا، آنچه طاقت تحمّلش را نداریم بر ما تحمیل مکن.
استاد، با این آیه باور کردم که تا وقتی در مسیر درست قرار دارم، اگر مسئله ای هم در زندگیم بوجود بیاد قطعا حل اون مسئله در توانم هست، اتفاقا بارها طی همین یکسال گذشته تضادهای مالی رو تونستم با یاری خدا حل کنم که هیچ برنامه ای برای تامین اونها نداشتم اما خیالم راحت بود که خداوند محل تامین بودجه اش رو بهم نشون میده. و هر بار که مسئله ای رو حل می کنم ظرفیت و توان من بیشتر میشه…
این روزها خیلی آسان شدم برای آسانی ها و مدت زمان بیشتری از شبانه روز رو در لحظه زندگی می کنم، و نگران قیل و قال هایی که هر از چندگاهی میخواد وارد زندگیم بشه، نیستم…
این قافله عمر عجب می گذرد
دریاب دمی که با طرب می گذرد
ساقی غم فردای حریفان چه خوری
پیش آر پیاله را که شب می گذرد
تحسین می کنم، خیام نیشابوری رو که با این شعرش زندگی کردن در لحظه رو به این زیبایی بیان کرده…
استاد دلم می خواد در پایان کامنتم این اطلاعات مختصر رو هم در مورد ایالت کلرادو برای دوستان نازنینم بنویسم:
ایالت کلرادو علاوه بر طبیعتش که بی نظیره، یک شعار بشدت توحیدی هم دارند.
Nil sine numine
به غیر از خدای هیچ
این شعار که ریشه در باورهای توحیدی شون دارن و در این چند قسمت دیدیم به طبیعت چجوری احترام می گذارند، باعث شده قدرت اقتصادی شون در کل ایالات متحده رتبه اول رو داشته باشه و تولید ناخالص داخلی کلرادو برابر با کشور مالزیه…
استاد، این آمریکایی ها براحتی می تونن هزینه بیش از نصف مردم کره زمین رو تامین کنند.
همین ایالت فلوریدایی که شما زندگی می کنید، تولید ناخالص داخلیش از کشورهای عربستان، ترکیه و سوئیس بیشتره…
چرا ؟؟؟… چون شعار اونها هم
in god we trust
تحسین می کنم اینهمه ثروت و نعمتی که در زندگی این ملت جاری شده که من از وقتی خودمو شناختم آمریکا قویترین اقتصاد رو داشته
خدایا شکرت که باورهای فراوانی ما با سفر به دور آمریکا قویتر شده و اینها همه به لطف و کرم توست…
خدایا شکرت برای حضورم در این خانواده الهی
خدایا شکرت برای حضور استاد و بانو شایسته در مسیر زندگیم
استاد عزیزم و شایسته بانو، انشالله در پناه یگانه خالق هستی، پاینده و سربلند باشید.
دوستان نازنینم دوستتون دارم و آرزو دارم جریانی از نعمت و ثروت در زندگی تک تک تون از هر طرف و به بی نهایت روش جاری بشه…
شکرگزاری که بنده خیلی وقتا تنبلی میکنمو نمینویسم وبعنوان یک نمونه، فردی هستم که کنترل کانون توجهم خیلی وقتا سخت و از دستم خارج میشه وبه شخصه خیلی واضح اتفاقات مشابه پشت سرهم برام افتاده ونکته مهمی که متوجه شدم شکرگزاریام وتوجه به نکات مثبت، اگه فقط از رو انجام وظیفه وبدون حس واقعی باشه هیچ فرقی با زمانیکه شکرگزاری نمیکنم وکانون توجهم رو کنتذل نمیکنم نداره بلکه بدترم هس چون ظاهرا دارم خودمو گول میزنم ودرونا تغییری نکردم ولی وقتی عمیقا از صمیم قلبم با دیدن زیباییها ونعمتها به وجد میام و احساسم درگیر میشه کل روزم زیبا وزیباتر میشه ،،،ونکته دیگه اینکه وقتی باحس بدم و تضاداطرافم میجنگم وحلش نمبکنم درواقع ازش فرار میکنم ولم نمیکنن واصلا حالم خوب نمیشه ،،،تا وقتیکه قصد میکنم باهاش مواجه بشم زاویه نگاهمو تغییر بدم یا درحالت ختثی مشاهده ش کنم وعمدا حالمو خوب نگهدارم درعین حال که درتضادم بجای اینکه بجنگم ونادیده بگیرم واونوقته که ابرا میرن کنار و نور میتابه وحالم خوب میشه و همه چی به روال برمیگرده….البته که بقول شما سفر واقعا حضور درلحظهرو به صددرصد میرسونه،،اگه هدف لذت بردن وحال خوب باشه… دقیقا یکی از دوستام امروز از سفرشون به شمال داشت تعریف میکرد بااینکه زده بودن به جاده که بکر سفرکنن ولی میگفت پراز استرس و ناراحتی بوده وحتی حالش بدتر شده …. توجهش فقط به نکات منفی ودردسرا وکمبودا بود وتو صحبتاش اصلا چیری از زیباییا نمیگفت واینو گفتم چون توجه به نکات مثبت وشکرگزاری یه عادته ومیتونه قابل تغییر باشه اگه کسی خودش بخواد و همیشه مدیریتش کنه
استادجان چقدر زیبا به روند رشد وحرکت تو مسیر زندگی اشاره کردید که مسیر درنظر ما ازدور گاهی غیرممکن وسخت بنظر میاد وتا قدم برنداریم وحرکت نکنیم درک نمیکنیم چقدر میتونه ساده ولذتبخش باشه
واین کارکرد ذهن شیطون ماست که دائم میخواد جلوی مارو بگیره وهمیشه بدترین حالتها رودر نظر میگیره ..واقعا این نکته خیلی برای من بموقع بود و بابد میشنیدمش …یک دنیا سپاس
اینقدخوشحالم که سفر جدید رو استارت زدید که نگو اونم سفربه مناطق کوهستانی که عشق منه…
عاشقتونم و بیصبرانه منتظر فایلهای بعدی سفرنامه هستم ….
خیلی سپاسگزارم از دواستادارجمندم …خیلی دوستون دارم
سلام به استاد عزیز، خانم دکتر شایسته و دوستان عباسمنشی
این طبیعت و فضا و هوا و لطافتی که در محیط هست خییییلی لذت بخش و حال خوب کنه قطعا و میتونم حسش کنم آرامشی که در اونجا وجود داره. نوش جانتون
در مورد این نکته ی طلایی (و از نظر ذهن من سخت) که گفتید بدون اینکه فکر کنید به سختی های احتمالی در مسیر، بدون اینکه با ذهنتون سختی ها و مشکلات رو به وجود بیارید، آرامش داشته باشید، لذت ببرید، در لحظه زندگی کنید و از زمان الانتون استفاده کنید و …
شکی نیست که بسیار جملات درست و دقیق و بی نظیری هستند و نتیجه بی نظیری ایجاد میکنه. من در مورد این نکته، تجربه کوچیک خودمو میخوام بگم که همین روزا اتفاق افتاد. از قبل ترش شروع میکنم. در مورد ی مسئله ای خانمم بد عمل کرده بود و نتایجش بد شده بود و من ازین موضوع ناراحت شده بودم، ذهنمو درگیر کرده بود و به هم ریخته بودم در کل. بعد رفتم بیرون که کارامو انجام بدم. توی خیابون پشت فرمون بودم و عابر رد شد، ترمز زدم و ماشین از پشت بهم زد. من ازین قسمت قانون خیلی میترسم که انقد زود جواب میده. سریع به خودم گفتم جواد جان به تووو چههههه . تو چیکار داری به بقیه اخه. تو مسئول عملکرد بقیه نیستی که بخوای انقد واکنش نشون بدی به نتایج بقیه که حالتو بد کنه. تو زندگی خودتو بکن، نتایج خودتو بگیر. و با آهنگ گوش دادن و فایل گوش دادن و صحبت کردن با خودم، حال خودمو بهتر کردم و به خودم آرامش دادم. جای اولی که کار داشتم انققققد طرف با من با محبت و با احترام صحبت کرد که باید میبودید و میدیدید. خیلی خداروشکر کردم و کیف کردم.دوم اینکه، دفتر اسناد برا وکالت دادن برا تعویض پلاک رفتم و … خلاصه بگم که طرف کارت بنزین سهم خودشو که نزدیک 200 لیتر بنزین داشت، داد بهم. اینا شاید از نظر خیلی هاتون انقد کوچیکه که شاید نیاز به گفتن هم نداشته باشه ولی من به خودم یادآوری میکنم که از لحظه ای که من تصمیم گرفتم آگاهانه حال خودمو خوب کنم و آرامش داشته باشم، از تصادف رسیدم(در حال بد)، رسیدم به اینایی که گفتم(در حال خوب). روز بعدش توی جاده بودم تنها داشتم از مشهد به شهرستان میرفتم، با خودم گفتم برا خونه خربزه بگیرم که کنار جاده میفروختن ولی چون روزای قبل ترش مسافرت بودم و سوغاتی برا خونه گرفته بودم، ذهنم میگفت نمیخواد دیگه. ی مدت گذشت و بالاخره ذهنمو خاموش کردم و نگه داشتم که بخرم. فردی که قبل از من خریده بود، برا تخفیف روی فروشنده رو بوسید و اینا. بعدش من با خنده فروشنده رو بغل کردم و گفتم اگه با بوس حل میشه که من از الان شروع کنم به بوسیدنت. اون بنده خدا هم خندید . بهش گفتم برام سه چهار تا خربزه خوب بزاره.ازم پرسید که کجایی هستی و اینا، بهش توضیح دادم. داشت برام خربزه میزاشت، گفتم کافیه. بعد دیدم همینجوری داره کیسه رو پر از خربزه میکنه، گف مامان منم مال همون شهره، حال کردم برات بیشتر بزارم. شاید باور نکنید، من سه چهار تا میخواستم، آخر که شمردم، 22 تا خربزه برام گذاشته بود، بدون اینکه پولشو حساب کنه. در کل میخوام به خودم بگم داستان خربزه یا بنزین شاید میلیارد ها پول نیست ولی نشون میده و ثابت میکنه که از لحظه ای که تو تصمیم میگیری آگاهانه، ورودی رو کنترل کنی، حالتو خوب کنی، حستو خوب کنی، در لحظه حال کنی با همون چیزی که هستی و داری، از جاده از مسیر از ماشینایی که میبینی از خونه هایی که میبینی از طبیعتی که میبینی و میگذری و انسان های خوبی که بهشون برمیخوری و … لذت ببری، نتایج هم ذره ذره تغییر میکنه کم کم بهتر میشه ولی رمز نتایج بیشتر، ادامه دادنه و باید ادامه بدم به همین مسیر بدون اینکه بخوام فک کنم به آینده و خطرات و مشکلات احتمالی که ممکنه اتفاق بیوفته که در نود و نه درصد مواقع هم اتفاق نمیوفته و مثل مثال شماست که از دور، عبور کردن ازش غیر ممکن یا خیلی سخت به نظر میاد ولی وقتی نزدیکش میشیم میبینیم شیبش اونقدام زیاد نیست، حتی اگه زیادم باشه مثل بالا رفتن از کوهی که شیبش تقریبا 90 درجه هست، بازم میتونیم ازش بالا بریم، چون مشکل از شیب نیست، مشکل از ذهنه که اجازه بده حرکت کنیم یا نکنیم و نکته اینجاست که اگه حرکت کنیم در ها باز میشه، اگه حرکت کنیم ساده تر میشه، همون ذهن قبلش میگه نرو که نمیشه ولی بعدش که میریم توی دل کار میگه اونقدم سخت نیستا، اونقدم ترسناک نبودا، پریدن از صخره توی آب حال داد ها، برو دوباره هم اینکارو بکن، دفعه اول نمیزاره، دفعات بعدی خودش میگه برو که حال میده، میگه ایندفه چرخشی بپر، ایندفه ملق بزن که خیلی بیشتر حال میده و … و اینجاست که ما در لذت غرق میشیم نه در آب. بازم به خودم میگم جواد تو قدم اول رو بردار، تو برادری تو به جهان ثابت کن، جهان برات خواهر و برادر و پدر و مادر میشه. خدایا شکرت. خدارو صد هزار مرتبه شکر بخاطر وجود شما دکتر عباسمنش عزیز و خانم دکتر شایسته نازنین. شاید بگید چرا میگه دکتر، ما که دکتر نیستیم، باید بگم که شما خیلی دکتر هستید چون بدون دیدن مراجعینتون، حال همشونو خوب میکنید.
استاد ومریم عزیز، ازتون سپاسگزارم مثل همیشه بابت اینکه با اشتراک گذاری این اگاهی های پی در پی، اون هم باعشق، مارو در این مسیر همواره ثابت قدم نگه میدارید.
حتما خودتون میدونید ودر جریان هستید که فایلهایی که روی سایت میذارید اونم به صورت مرتب و پی در پی، چقد باعث میشه که ما توی این فضای روحانی ومعنوی وتوحیدی زندگی کردن، بمونیم وازش دور نشیم.
منکه با کار روی قدم ها، با نوشتن کامنت روی فایلهای دانلودی و دیدن سریال های سایت و نوشتن دیدگاهم هر روز سعی می کنم فقط وفقط تمرکزم روی بهبود خودم باشم، این سایت واین آموزشها در کنارخوندن هر روز وشب کتاب الله مهربان قرآن، باعث شده من به لطف الله زندگی عادی داشته باشم.
منیکه تا قبل آشنایی باشما وآموزه هاتون یه زندگی غیر عادی داشتم مثل 98 درصد مردم دیگه، والبته که اونموقعه نداری و بیماری و سختی وعذاب و گرفتاری ودعوا و مشکل داشتن از نظر خیلی ها چیزی عادی به حساب میومد!!!!
هنوزم برای اون 98 درصد جامعه خیلی از اون سخت زندگی کردنها چیز عادی هست، درسته در موردش مدام گلمند هستند ولی به نظر من به شدت عادت دارند به اون سبک زندگیه سخت وپراز حاشیه، که هر جارو نگاه میکنی از زندگی خانواده وعزیزانت گرفته تا غریبه ها، همه درگیرند، همه نالانند همه در سختی هستند اما کاری برای بیرون اومدن از این سختی نمی کنند!!!
خدارو صدهزار مرتبه شکر، که از یه جایی توی زندگیم دیگه مطمعن شدم زندگیم خیلی غیر عادی هست ونباید اصلا اینجوری باشه از اون روزها حداقل 7و8 سال گذشت تا با زندگی به سبک شما آشنا شدم، یک زندگی سراسر توحیدی و معنوی …
وقتی کم کم تونستم بفهمم اون غیر عادی ها چیه، اصلا نباید چیز غیر عادی توی زندگیم وجود داشته باشه وبا تمرین وتمرکز سعی کردم اونها رو از زندگیم حذف کنم، حالا مدتهاست که زندگیم به لطف الله یه روند عادی رو داره سپری میکنه…
وبه قول شما اصلا باید که زندگیمون عادی باشه، اصلا زندگی باید اینجوری باشه برای کسیکه همیشه سعی میکنه قدردان وسپاسگزار باشه، کسیکه سعی میکنه مثبتها رو ببینه وبا نوشتن وحرف زدن در موردش بهش دامن بزنه واون هارو گسترش بده توی زندگیش…
باز هم به قول شما کسیکه میاد توحیدی زندگی کنه قرار نیست که اتفاقهای بد وناجور وپراز چالش براش بیفته مثل گذشته..
چون اون منه گذشته تنهایی میخواست با زور وقدرت ناچیز خودش همه چیز رو روبراه کنه اما منه این روزها حتی برای خوابیدن وبرای بیدار شدن، برای راه رفتنش وقدم برداشتنش وحتی برای تفکر کردنش ونفس کشیدنش از خداش هدایت ویاری میخواد که اون خوابش شیرین ودلچسب باشه، و اون قدمهایی که برمیداره در مسیر سپاسگزاری و خیر باشه و اون فکری که در ذهنش هست هدایتش کنه به بهترین عمل و اون نفس کشیدنش عجین باشه با شادی وسرور درونی وقلبی، که شکرگزار باشه بابت اینکه از جهالت به سمت دانایی ونور در حرکته و با هر نفس اینو حس کنه که چقدر باید سپاسگزار باشه که مورد عنایت خداوند قرار گرفته وتو همین دنیا قبل مردن وتمام شدن فرصت جبران، تونسته که حالا جبران کنه و درستش کنه اون بدی ها وظلمهایی رو که خواسته ویا ناخواسته به خودش ودیگران وارد کرده.
نگم ازسپاسگزاری که چقدر انرژیش عالیه، که همه تجربه کردند، منتهی برای داشتن همون تجربه سپاسگزاری هم باید از خداوند هدایت و کمک بخوایم، چون شیطان همیشه منتظره تا با کوچیکترین تضاد ذهنمون رو ببره سمت ناشکری..
تمرین میخواد، خیلی زیاد، انقدر که آگاهانه بتونی صدای ذهن منفیتو خاموش کنی وصدای آرامبخش قلبت رو بالا ببری، دقیقا از همون جلوی چشمت باید شروع کنی هرچیزی رو که می بینی وحس میکنی ومیشنوی باید بابتش شکرگزاری کنی انوقت می بینی که هنوز چند دقیقه نشده انقدر حالت خوب شده انقدر آروم شدیکه خودت به خودت میگی، بی خیال گذشته بی خیال آینده، لحظه رو بچسب…ببین چقدر خوشبخت وسعادتمندی همین حالاهم، پس ببین فرداها چه شود، برای تویی که داری تلاشت رو میکنی تا با صداقت ودرستی وصبرتوام با عشق وامید، وبا یکتاپرستی پیش بری…
بزرگترین آرزوم اینه ایمانم بشه قد واندازه ایمان سیدحسین عباسمنش ،همینقدر یکتاپرست وتوحیدی زندگی کنم رها وسبک وبال، زلال و شفاف و رو راست وصادق و مهربان.
استاد ومریم جانم، انشالله هر لحظه وهمیشه در پناه امن خدا باشید.
سلام به برو بچه همسفرم سلام به روی ماه همتون که اینقدر سفره لذت بخش تر کردید با این صحبتهای قشنگتون چقدر سفر با شماها قشنگه الهی شکر برای این سفرررر دلچسب و توحیدی و عالی
دم همه شماها گرم…
چطور از این بهتر چطور از این لذت بخش تر چطورررر از این عالی تررر؟؟؟
دقیقه 1:16 رو استپ کنید ببینید تصویر مریم بانو رو چقدررررر
دقیقا سپاس گزاری از ته دل رو. میشه از چشاش از لبخندش آن نگاهش فهمید
خدایا شکرت
وقتی به فراوانی ایمان داشت باشی نه مرز برات مهم نه دریا نه جنگل نه کوه نه بیابون فراوانی فراوانی و فراوانی
خدایا شکرت که تو دل جنگل و دل کوه ک ودل دشت و کویر و دریا میتونیم یه خونه کامل کامل داشت باشیممم خدایا شکرت
در آفرینش آسمانها و زمین، و در آمد و شد شب و روز، و در کشتیهایى که در دریا مىروند و مایه سود مردمند، و در بارانى که خدا از آسمان فرو مىفرستد تا زمین مرده را بدان زنده سازد و جنبندگان را در آن پراکنده کند، و در حرکت بادها، و ابرهاى مسخّر میان زمین و آسمان؛ براى خردمندانى که در مىیابند نشانه هاست.
این آیه برای من اومد که بگم خدایا شکرت که چشمانم و به این زیبایی هایی که برای ما درست شده که لذت ببریم از تمام نعمتاللهی شکرت رب من شکرت….
چقدر استراحت بعد از پیاده روی لذت بخش چقدرررر کیف میده .
چقدر قشنگه که طبیعت برات تازگی. داشت باشه در صورتی که خودت یه جنگل 20 هکتاری داشت باشی.
إِنَّا کُلَّ شَیْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ
ما هر چیز را به اندازه آفریدهایم
من همین امروز همین نیم ساعت قبل یه پمپ تصفیه آبی داریم شکرت که یک ماه درگیرش هستن بچه ها حتی تویه جلسه هم در موردش حرف زده شده یود
و ماهم گفتیم بلد نیستیم که بخوایم انجامش بدیم یک ماه گذشت و کسی کاری براش نکرد.
امروز رفتم تو اتاق بچه ها مصطفی گفت عمو حسین کاری برا پمپ نکردی گفتم نه والا مصطفی ولی بزار برم بالا بیام باهم میریم ببینم چکار میتونم براش انجام بدم…
رفتم و اومدم گفت درست میشه عمو حسین گفتم توکل به خدااااا
از خدا هدایت خواستم که بتونم درستش کنم رفتم پا پمپ خدایااااااااااااا شکررررررررررررت شکرت بینهایت
رفتم و سیم رو باز کردم کابل عوض کردم چندتا چیز دیگری عوض کردم و همینجور هدایتی به چیزایی بر میخوردم و چک میکردم
گفتم مصطفی بزن به برق آقا زدیم به برق به لطف رب روشننننننن نشه
الله اکبر
وقتی از خدا میپرسی بهت جواب میده وقتی از خدا بخوای میگه چشمممممممممم الهی شکرت رب من
ولی برعکسش هم هست این در یه صورت انجام میشه فقد و فقد
احساس خوب = اتفاقات خوب
من این حال رو داشتم که احساسم بد بود هیچی از هیچی پیش نرفته پس شرط اول اینه الهی شکرت رب من شکرتتتت
خدایا شکرت برای قانون بدون تغییر…..
سپاس گذاری که وقتی با تمرکز بالا باشه اصلن واویلا میکنه
وقتی میرم سفر دفترامو که میبرم همه بهم میگن حساب کتاب میکنی میگم آره الان که دارم فکر میکردم مبینم آره دارم با خدا حساب کتاب میکنم برای تمام نعمتهاش برای تمام قشنگیهاش که من چقدررررررر چقدرررررر سپاسگزار این همه نعمتهاش هستم چقدر سپاس گزار تمام قشنگی ها و مهرانی هاش هستم
آره با خودم حساب کتاب میکنمدمت گرم که اینو یادم دادی رفیق که حساب کتابم رو باید هر روز انجام بدم که یه وقت بدهکارش نباشم که بخوام بخاطر بدهیم ازش فرار کنم و هیچ وقت نداشت باشمش خدایااااا شکررررررت شکررررررررررت
حسین اینو بدون که( کامنت یکی از دوستان بود اسمش یادم نیست)اگر اینو دید بهم بگه که اون نوشته چون خیلی وقت اینو من. سیو کردم
گفتم: خدا آخه این همه سختی؟ چرا؟
گفت: «انَّ مع العسر یسرا»
“قطعا به دنبال هر سختی، آسانی است.(انشراح/6)
*
گفتم: واقعا؟!
گفت: «فإنَّ مع العسر یسرا»
حتما به دنبال هر سختی، آسانی است.(انشراح/7)
*
گفتم: خب خسته شدم دیگه…
گفت: «لاتـقـنطوا من رحمه الله»
از رحمت من ناامید نشو.(زمر/53)
*
گفتم: انگار منو فراموش کردی!
گفت:«اذکرونی اذکرکم»
منو یاد کن تا یادت باشم.
*
گفتم: تا کی باید صبر کرد؟!
گفت: « وَ ما یدریک لَعلَّ السّاعه تکون قریبا»
تو چه می دانی، شاید موعدش نزدیک باشد.(احزاب/63)
«انّی اعلم ما لاتعلمون»
من چیزایی میدونم که شما نمی دونید.(بقره/ 30)
*
گفتم: تو بزرگی و نزدیکیت برای من کوچک، خیلی دوره! تا اون موقع چی کار کنم؟
گفت: « و اتّبع ما یوحی الیک و اصبر حتی یحکم الله»
حرف هایی که بهت زدمو گوش کن، و صبر کن ببین چی حکم می کنم.
(یونس/ 109)
*
ناخواسته گفتم: الهی و ربّی من لی غیرک (خدایا آخه من غیر تو کیو دارم؟!)
گفت: «الیس الله بکاف عبده»
من هم برای تو کافی ام.(زمر/36
واقعا دقیقا همینه .استاد قشنگ گفت
وقتی آینده نیومده چراااااا اینقدر نگرانی
وقتی زمانش نرسیده از چی میترسی
یادم رفتم شهر بازی میخواستم برم سقوط آزاد همه میگفتن این خیلی وحشتناک من گفتم میخوام برممممممم هیچ نیست لذت بخش و رفتمممممممممم
رفتم و دیدم یه مدیتیشن فوق العاده ای بود خدایا شکرت
آره واقعااا من تویه اینچند ماه اخیرررر همیناتفاقات برام رخ داد که حسین نمیشه نمیتونی ووو…
تا اینکه زمانش رسد و به سادگی و لطف رب راحتتر و بدون هیچ مشکلی انجام شد و رفتتتت
مسیر بسیار زیباست خداوند همیشه من رو داره هدایت میکنه مسیر بسیار لذت بخش هر اتفاقی هم پیش بیاد جوابش هست
هر مسائلی هم باشه جوابش هست….
خدایا ازت میخوام به هر تضادی که بر میخورم یادم بیار که چطور تضادهای قبل رو به لطف تو و ایمان به تو حل کردم و رفتم جلو
خدایا شکرررررررت
همچیز عالی در پناه رب الهی شکررررررر
همه مسائل راه حل داره و لذت میبریم و لذت میبریم و هیچ مسئله خاصی به وجود نمیاد و اگر مسئله ای پیش بیاد خداااوند هدایت میکنه جوابش توش هست و نیاز نیست براش نگران باشیم
الهی شکررررررت رب من
حسین مسیرت شاید از دور ترسناک باشه ولی وقتی میری تو دلش راه حل داره و بهت گفت میشه
حال خوب و احساس خوب= اتفاقات خوب و عالی
ممنونم از مهربون استاد و مریم بانووو الهی شکر برای وجود شماها و بچه های خانواده الهی صد هزار بار شکر
در پناه جان جانان رب العالمین شاد سلامت و ثروتمند باشید
سلام استاد جان عزیز و مریم خانم و تمام دوستان ارزشمندم.
توضیحات انتهایی خیلی مرتبط با حال و هوای اینروزای منه ،من دختری ام که اگه به مدت طولانی جای ثابتی بمونم و یکنواخت زندگی کنم حال واحساسم بد میشه ،تو تمام سالهای زندگیم از 14سالگی در حال سفر و جابجایی بودم ،جابجایی از شهری به شهر دیگه و بهتر،از کاری به کار دیگه که بهتر و راحتتر باشه حتی دوران مدرسه از مدرسه ای به مدرسه بهتر.تو زندگیم تو شهرای مختلفی کارکردم زندگی کردم تو فامیل اولین نفرم که زندگیم متفاوته حتی از برادرای خودم و پسران اطرافم بیشتر سفر کردم و جاهای مختلف کار کردم و بیشتر از اونها آزادی رو تجربه کردم هیچ دختری تو فامیل ما اینقدر آزاد نبوده ،خب با این توضیحات چند وقتیه که دوباره تصمیم به مهاجرت گرفتم ولی اینبار احساس خوبی به مهاجرت ندارم به خودم قول دادم کاری رو با احساس بد انجام ندم بنابراین برای مهاجرت امسالم دست نگه داشتم چون دوبار که اقدام کردم احساسم خوب نبود از طرف خودم تمام شرایط فراهم بود اما احساس کردم کمی کارها سخت داره انجام میشه مثلا ی نمونه سختی این بود که تهیه بلیط ممکن نبود به خدا گفتم خدایا حالاکه اینترنتی نشد بلیط تهیه کنم من سمت خودمو انجام میدم ،میرم حضوری اقدام میکنم خودت هدایتم کن ولی وقتی رفتم با ازدحام جمعیتی مواجه شدم که برای تهیه بلیط صف بسته بودند ولی هیچ بلیطی نبود مسئول فروش بلیط گفت خیلیا از صبح تا 10شب تو صف هستند تا تونستند بلیط تهیه کنند و این مشکل چندروزه ایجاد شده ،من اصلا دوست ندارم اذیت بشم چرا باید برای بلیط چندین ساعت صف وایسم؟ همین منو بفکر برد استاد میگه اگه کاری سخت انجام میشه بدون ی مشکلی تو باورات هست این اتفاق برای دیروزه ،بین دوراهی بودم اگه میرفتم حسم بود اگه نمیرفتم حسم بد بود درهر دو صورت حسم بد بود بنابراین گفتم مدتی صبر میکنم دوباره فکر میکنم ببینم چرا احساسم مانع رفتنم میشه …. پس میگردم ببینم مشکل چیه…
این دومین باره که امسال میخوام مهاجرت کنم ولی احساسم بد میشه و نمیذاره قدم بردارم.بار قبلی حتی تا مرحله آخر که پرداخت بهای بلیط بود رفتم ولی حسی مانعم شد!! نمیدونم چه ترسیه که نمیذاره مهاجرت کنم بار اولمم نیست که ترس از جای جدید داشته باشم ترس دیگه ای هست و فکر میکنم خیلی مخفی و ریزه،توضیحات شما عالی بود احتمالا من دارم آینده رو نگاه میکنم و یک کوهی با شیب زیاد میبینم میگم سخته بالارفتن و هزارتا مسئله دیگه ،ولی من چطور پارسال همین موقع فقط با یک کوله پشتی رفتم تهران ؟ هیچکسی رو نمیشناختم اونجا اولین بارم بود تهران میرفتم چرا حسم بینهایت خوب بود؟ از لحظه تصمیم تا رفتنم فقط یک هفته زمان برد ! اونجا همه چیز خوب پیش رفت و من خدارو کنارم میدیدم، چه اتفاقی افتاده که الان سرعت تصمیم تا عملم طولانی شده و احساسم بده؟؟؟؟خدای من که همون خداست همونی که بهترین شرایط رو برام رقم زد دلها رو برام نرم میکرد سریع کار برام جور کرد کاری که مدنظرم بود با همکارانی که ذهن بسیار ثروتمندی داشتند و از لحظه اول خیلی بامن مهربون بودند حتی بدون اینکه درخواست کنم افزایش حقوق زیادی بعد از یکماه داشتم بااینکه عضو جدید بودم تو مهمونی خصوصی خانوادگی همکارام دعوت میشدم و چقدر احترام و عشق دریافت میکردم ،دلم میخواست بهترین جای شهر زندگی کنم خدا چطور تو ولنجک برام خونه لولکس جور کرد ، دلم میخواست تهرانو بشناسم همکارام میومدن دنبالم شبا میرفتیم تهران گردی پل طبیعت،برج میلاد،پارک ملت، فرحزاد، شهرک غرب پاساژهای قشنگ مثل میلاد و لیدوما و … ،الهیه، بازار تجریش، پاساژ شیک پالادیوم ،فرهنگسراهای مختلف و هزاران تجربه عالی دیگه
حالا چی شده که مردد هستم؟؟
چرا دوبار خواستم حرکت کنم اما زنجیر شده بودم؟؟
استاد خیلی شوکه شدم چون از خدا هدایت خواسته بودم بهم بگه چرا دوباره حسم نگذاشت حرکت کنم این چه چیزیه که منو اسیر کرده؟ توضیحات شما خیلی خیلی متناسب من بود و همچنین باورهای عالی که بین حرفهاتون مطرح کردید . دیروز خیلی نزدیک بودم به خودسرزنشی که حسمو بدتر کنم ولی خیلی کنترل ذهن کردم یادم اومد خودسرزنشی باعث حال بد بیشترم میشه استاد واقعا بین دوراهی موندن برزخ بدیه اینکه ندونی چه کاری باید انجام بدی ! برای چنددقیقه حس بدم و ذهن نجواگرم باعث شد دوسه قطره اشک بریزم ولی خداروشکر میکنم فقطچتددقیقه طول کشید چون سریع به خودم یادآوری کردم احساس بد مثل اینه که دستت تو آتیش باشه باهرمنطقی حست بده باید جلوشو بگیری ، زود جلوی ذهنمو گرفتم و نگذاشتم سرزنش بشم بعد چنددقیقه گفتم نجمه تو بهترین تصمیمو گرفتی …برو چندروزی با خودت خلوت کن بنویس فایل گوش کن هدایت بخواه و ببین اون چیه که جلوی پیشرفتتت روگرفته چون تو میدونی با مهاجرتهایی که میکنی چقدر بزرگتر و باتجربه تر میشی چقدر پیشرفت میکنی بامهاجرت مستقلتر شدی توحیدی تر شدی پس چه ترمز ریزیه که با وجود دیدن این نتایج ،بازهم جلوی حرکتت رو گرفته ؟؟؟؟
استاد من فهمیدم فکر به آینده باعث شده ساکن بمونم ولی هنوز متوجه نشدم دقیقا فکر به چه چیزی در آینده ؟ مثلا شغل جدید؟ یا آدمهای جدید؟ یا چی؟
اتفاق دیروز هرچند در ظاهر خوب نبود ولی من قول دادم هرچی شد بگم الخیر فی ما وقع و بعد با حس خوب سرفرصت خودمو و باورامو شناسایی کنم الان خوشحالم که زودتر از قبل خودمو کنترل کردم فهمیدم توانایی کنترل ذهنم قویتر شده بجای اینکه خودمو سرزنش کنم که چرا نرفتم و فلان ،توجهمو هدایت کردم به زیبایی ها و تجزیه وتحلیل باورام.
استاد جان اینها برکاتِ بودن با شما در این مسیر الهیست،خیلی دوستتون دارم .
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به استاد عزیز و بانو شایسته و همه دوستان عزیزم
اول از همه سپاسگزار خداوندم هستم که اول گوش هایمان و چشمانمان را و بعد وجودمان را به سمت زیبایی هایش هدایت میکند ، زیبایی هایی مثل این طبیعت زیبا که استاد وصفش را برای ما گفت و ما شنیدیم و با چشمانمان هم دیدیم…
سپاسگزار خدایی هستم که به برکت این برق و اینترنت نامحدود ، چشمانمان را به این همه زیبایی هدایت کرد ؛ برق و اینترنتی که به برکت یک مسائلی بوجود آمدند که “شرکت خودروسازی فورد” و ” استارلینکِ ایلان ماسک” به چشم یک موهبت و گنج به آنها نگاه کردند و نتیجه اش شده این…
عکس بنر این قسمتِ سریال ، من را یاد “فلکه مریم” پارادایس انداخت ، گویی خدا شما را به blm ای هدایت کرده و با گذاشتن این نشانه برای شما ، گفته اینجا هم عین پارادایس ، خونه خودتونه و خلاصه راحت باشین…(دیدین وقتی میریم مهمونی ، صاحبخونه میگه آقا خونه خودتونه ها راحت باشین ، اینم حکایت از همین داستان داره)
و اما نگاه سپاسگزارانه استاد عباس منش و بانو شایسته
من از صمیم قلبم این دائم در نماز بودن شما و به تعبیر قرآن “ٱلَّذِینَ هُمۡ عَلَىٰ صَلَاتِهِمۡ دَاۤئمُونَ” و “وَٱلَّذِینَ هُمۡ عَلَىٰ صَلَوَ ٰتِهِمۡ یُحَافِظُونَ” بودن شما را تحسین میکنم…
من از عمق وجودم این دائم در ذکر بودن شما را و به تعبیر قرآن “ٱلَّذِینَ یَذۡکُرُونَ ٱللَّهَ قِیَـٰمࣰا وَقُعُودࣰا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمۡ” بودن شما را تحسین میکنم…
شما حقیقتا در مدار آن افراد با ایمانی هستید که خدا به آنها میگوید “یَـٰۤأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوا۟ ٱذۡکُرُوا۟ ٱللَّهَ ذِکۡرࣰا کَثِیرࣰا”
و چه ذکر زیبایی که همواره بر زبان شما جاریست “خدایا شکرت”
نکته این است که خدایی که رئوف و رحیم است و از آنجایی که همواره در کنارِ ماست و به تعبیر قرآن “أَسۡمَعُ وَأَرَىٰ” می باشد ، عاشقانه ما را دوست دارد و چون یکی از صفاتش “إِنَّهُۥ هُوَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡعَلِیمُ” است ، دوست دارد صدای بندگانش را بشنود ، دوست دارد بندگان مومن به خودِ خودِ خودش دائم او را صدا بزنند و بگویند “یاربّ یاربّ یاربّ”…
حال در اینجا این افراد یعنی بندگان مومن به خودِ خدا که در مسیر مهاجرت به سمت خودش هستند ، به دو دسته تقسیم میشوند…
افرادی که خدا را صدا میزنند و خدا به آنها چیزی عطا نمیکند و دلیل این عطا نکردن همین عشقی است که خدا به آنها دارد(الان حتما با خودتون میگین این چه مسخره بازیه دیگه؟ ، این چه خدائیه دیگه؟ این چه عشقیه؟)
جوابش خیلی زیباست ، جوابش این است که اگر خدا به او عطا کند او میگذارد و میرود و انگار نه انگار که خدایی هم داشته ، این عین متن قرآن است که میگوید وقتی به مشکلی بر میخورد خدا خدا خدا میکند و اگر مشکلش را حل کنیم ، میرود گویی که هرگز خدایی نداشته…
وَإِذَا مَسَّ ٱلۡإِنسَـٰنَ ٱلضُّرُّ دَعَانَا لِجَنۢبِهِۦۤ أَوۡ قَاعِدًا أَوۡ قَاۤىِٕمࣰا فَلَمَّا کَشَفۡنَا عَنۡهُ ضُرَّهُۥ مَرَّ کَأَن لَّمۡ یَدۡعُنَاۤ إِلَىٰ ضُرࣲّ مَّسَّهُ…
[سوره یونس 12]
حالا بهتر میفهمیم که چرا خدا به او عطا نمیکند ، چون عاشق اوست و دوست دارد صدایش را بشنود ولی این طرز تفکر تا همینجا کافیست و اگر ادامه پیدا کند خطرناک است و باید با این سوال ، این طرزِ فکرِ تا حدودی زیبا را به چالش بکشیم که
“اگر او عاشق من است پس چرا غرق در سختی باشم؟زیرا که هیچ عاشقی تاب دیدن سختی کشیدن معشوقش را ندارد”
و با تفکر در این سوال به این نتیجه میرسیم که ، این خدای عاشق ؛ بی انصاف نیست که به این شیوه مسخره بخواهد عشق بازی کند با مخلوقاتش بلکه عاشق این است که بنده اش غرق نعمت باشد و برای همین به او وعده فزونی داد ، عاشق این است که بنده اش بهترین ها را داشته باشد ؛ اما مساله این است که
“خدا عاشق است که من غرق در نعمت باشم اما آیا من خودم به این ندای خدا لبّیک میگویم؟”
و نشانه این عشقش این است که هر لحظه با نشانه هایش به انسان می آموزد که جزو این افراد مباش و بیا وارد مدار انسان های گروه دوم باش ، همان گروه “وَ قَلِیلࣱ مِّنۡ عِبَادِیَ ٱلشَّکُورُ”
گروهی که سیستمش براساس “لَئن شَکَرۡتُمۡ لَأَزِیدَنَّکُمۡ” است ، به این صورت که تو از صمیم قلبت خدایت را صدا میزنی که “خدایا شکرت” و خدایی که عاشق صدای توست میگه “جووون تو فقط لب تَر کن و بگو خدا” و به فرشتگانش دستور میدهد که
“به او بیشتر بدهید تا باز صدایش را بشنوم ”
و این سیکل مثبت ادامه دارد تا این بنده خدا از زیبایی های این جهان سیر میشود و خدا با ندای “ٱرۡجِعِیۤ إِلَىٰ رَبِّکِ” به او میگوید که آماده شو تا بیایی پیش خودِ خودِ خودم که زیبایی ای هستم که از بودن در کنارش سیر نمیشوی ، همان جایگاهی که به تعبیر قرآن “فِی مَقۡعَدِ صِدۡقٍ عِندَ مَلِیکࣲ مُّقۡتَدِرِۭ” می باشد
این گروه همان رابطه عاشقانه عبد و معبود را دارند ، یک رابطه ای عاشقانه از جنس “رَاضِیَهࣰ مَّرۡضِیَّهࣰ”
خدا توفیق دهد که ما هم جزو این گروه باشیم و مثل استاد عباس منش و بانو شایسته طعم گوارای این گروه را بچشیم…
حال مجددا باید این سوال را از خود بپرسیم که
“خدا عاشق است که من غرق در نعمت باشم اما آیا من خودم به این ندای خدا لبّیک میگویم؟”
شاید الان کمی بهتر فلسفه لبیک حاجیان در مراسم حج را بهتر درک کنیم
“لَبَّیْکَ اللهم لَبَّیْکَ، لبیک لا شریک لک لبیک، إن الحمد والنعمه لک والملک، لا شریک لک”
لبیکی که در هر لحظه از زندگیمان باید بگوییم ولی بخاطر سوءبرداشت هایی که از مذهب داشتیم ، فکر میکردیم این ذکر مخصوص حاجیانی است که در حال طواف هستند…
مطلب خیلی واضح است ولی از آنجایی که ما انسان ها که خودِ خودِ خودمان با انتخابِ خودمان ، این امانتِ عظیمِ خدا را که همان قدرت اختیار بود برای خود انتخاب کردیم ؛ بی ظرفیت می باشیم و به تعبیر قرآن “إِنَّ ٱلۡإِنسَـٰنَ خُلِقَ هَلُوعًا” می باشیم ، نمیخواهیم بروی شخصیتمان کار کنیم و از تغییر استقبال نمیکنیم ، دائم در این سیکل معیوبِ “خدا نمیخواد و من بنده ی گنهکار خدا هستم و من کی باشم که خدا به من نگاه کنه و از این چرت و پرتا ” افتادیم و در یک روزی میمیریم و در روز خاکسپاری مان علاوه بر جسممان ، نام ما هم به گونه ای زیر خاک میرود که انگار نه انگار یک روزی روی زمین زندگی میکردیم…
واقعا پناه بر خدا از چنین روزی…
خب تا الان راجع به دسته ای صحبت کردیم که در فرکانس بندگی خدا و مهاجرت به سمت خدا بودند ولی داستان به اینجا ختم نمیشود و دسته ای دیگر هستند که به تعبیر قرآن اهل “الْکُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْیَانَ” هستند ، دسته ای بسیار خطرناک و گول زننده برای عده ای از گروه اول
این دسته ، افرادی هستند که به تعبیر قران به سنت “استدراج و املاء” دچار شده اند
(وَٱلَّذِینَ کَذَّبُوا۟ بِـَٔایَـٰتِنَا سَنَسۡتَدۡرِجُهُم مِّنۡ حَیۡثُ لَا یَعۡلَمُونَ)
(وَأُمۡلِی لَهُمۡۚ إِنَّ کَیۡدِی مَتِینٌ)
[سوره اﻷعراف 182_183]
این دسته “مَغۡضُوبِ عَلَیۡهِمۡ” خدا هستند و خدا از شنیدن صدای آنها متنفر است و برای همین به فرشتگانش دستور میدهد که
“به او بدهید تا صدایش را نشنوم”
واقعا عجیبه ، حکمت چنین عطایی به آنها این است که قشنگ در این دنیا عشق و حال کنند تا در آخرت هیچ نصیب و بهره ای نداشته باشند ، به تعبیر قرآن “وَمَا لَهُۥ فِی ٱلۡـَٔاخِرَهِ مِن نَّصِیبٍ” یا در جایی دیگر میگوید “إِنَّمَا نُمۡلِی لَهُمۡ لِیَزۡدَادُوۤا۟ إِثۡمࣰا”
و از آنجایی که ممکن است این گروه ، منجر به ایجاد کج فهمی و شبهه برای آنهایی که در ابتدای مسیر تغییر و مهاجرت الی الله هستند با سوالها و نجواهای اینچنینی که
“خدایا چرا آنهایی که تو را نمیشناسند ، غرق نعمتند ولی به منی که این همه تو را دوست دارم نمیدی؟”
“خدایا چرا من نه ولی آنها آره؟”
خدا آیاتی بر پیامبر نازل کرد تا جلوی این نجواها را بگیرد…
(وَلَا تُعۡجِبۡکَ أَمۡوَ ٰلُهُمۡ وَأَوۡلَـٰدُهُمۡۚ إِنَّمَا یُرِیدُ ٱللَّهُ أَن یُعَذِّبَهُم بِهَا فِی ٱلدُّنۡیَا وَتَزۡهَقَ أَنفُسُهُمۡ وَهُمۡ کَـٰفِرُونَ)
اموال و فرزندانشان تو را گول نزند که…
[سوره التوبه ٨5]
(لَا یَغُرَّنَّکَ تَقَلُّبُ ٱلَّذِینَ کَفَرُوا۟ فِی ٱلۡبِلَـٰدِ)
(مَتَـٰعࣱ قَلِیلࣱ ثُمَّ مَأۡوَاهُمۡ جَهَنَّمُ وَبِئۡسَ ٱلۡمِهَادُ)
مراقب باشید گول این زندگی پر از زرق و برق کفار را نخورید که این یک بهره ای اندک است ولی ….
[سوره آل عمران 196_197]
پس مراقب این دسته باشیم و به تعبیر حضرت علی علیه السلام
“إذا رأیت الله سبحانه یتابع علیک النعم مع المعاصی فهو استدراج لک
اگر مشاهده کردی که با وجود معصیت، غرق در نعمتی، بدان گرفتار استدراج شده ای”
و پناه ببریم به خدا از اینکه اهل معصیت باشیم و غرق در نعمت ، که این یک اتفاق بسیار بسیار بسیار ترسناک و وحشتناک است.(اهرم رنج)
و توجه داشته باشیم که همواره در توجه به داشته ها و سپاسگزاری از خدا باشیم تا جزو آن گروه “وَ قَلِیلࣱ مِّنۡ عِبَادِیَ ٱلشَّکُورُ” باشیم تا هم در دنیا زندگی بهشتی داشته باشم و هم در آخرت ، تا مصداق “فِی ٱلدُّنۡیَا حَسَنَهࣰ وَفِی ٱلۡـَٔاخِرَهِ حَسَنَه” باشیم و این اتفاقی بسیار بسیار بسیار نیکو است(اهرم لذت)
و الان که فکر میکنم میگم این دسته ای که اهل عصیان هستند ، حداقل توی این دنیا عشق و حالی میکنند ولی بیچاره آن کس که جزو آن دسته اول باشد
“آنهایی که فکر میکنند ، اگر خدا جواب دعاهایشان را نمیشنود بخاطر این است که دوستشان دارد و میخواهد در آخرت به آنها عطا کند”
“آنهایی که فکر میکنند اگر در این دنیا غرق سختی باشم و محروم از نعمت ها ، خدا در آن دنیا برایم جبران میکند”
اینها نه خیری از دنیا میبرند و نه خیری از آخرت ، این افراد به تعبیر قرآن زیان کارترین هستند ، همان دسته “قُلۡ هَلۡ نُنَبِّئُکُم بِٱلۡأَخۡسَرِینَ أَعۡمَـٰلًا”
این دسته کسانی هستند که نشانه های خدا را در دعوت به گروه “وَ قَلِیلࣱ مِّنۡ عِبَادِیَ ٱلشَّکُورُ” نادیده میگرند و به تعبیر قرآن “کَفَرُوا۟ بِـَٔایَـٰتِ رَبِّهِمۡ” میشوند و حتی در برخی موارد پا را فراتر میگذارند و علاوه بر نادیده گرفتن ، مسخره هم میکنند ؛ به تعبیر قرآن “وَٱتَّخَذُوۤا۟ ءَایَـٰتِی وَرُسُلِی هُزُوًا” میشوند
این دسته کسانی هستند که با توجیهاتی شیطانی مثل اینکه “در این دنیا سختی بکشم تا در آن دنیا شاد باشم” فکر میکنند دارند به شیوه ای عالی رفتار میکنند ولی غافلند از اینکه چه چیزی در انتظار آنهاست ، فکر میکنند که لحظه مرگشان فرشتگان با چهره ای خندان به آنها میگویند ، خوش آمدید ولی نمیدانند که با جواب قاطع ” أَلَمۡ تَکُنۡ أَرۡضُ ٱللَّهِ وَ ٰسِعَهࣰ فَتُهَاجِرُوا۟ فِیهَا” مواجه میشوند و به جایی بدتر از این دنیا هدایت میشوند…
اینها جزو دسته ای از افراد هستند که زیان کارترینِ زیان کارانند و به قول قرآن
(ٱلَّذِینَ ضَلَّ سَعۡیُهُمۡ فِی ٱلۡحَیَوٰهِ ٱلدُّنۡیَا وَهُمۡ یَحۡسَبُونَ أَنَّهُمۡ یُحۡسِنُونَ صُنۡعًا)
فکر میکنند دارند درست رفتار میکنند ولی غافلند از…
[سوره الکهف 104]
پناه بر خدا از اینکه توهم این را داشته باشیم که در مسیر درست هستیم
پناه بر او که مهربان ترین مهربانان است ، به شوق وصل به خودِ خودِخودش…
پناه بر خودِ خودِ خودش که ما بدون او هیچیم و در همه احوال محتاج به او
خدا رو شکر بخاطر این آگاهی ها
فقط ذکر این نکته ضروری است که ما انسانیم و برای درک این سیستم خدا ، اینجوری مثال میزنیم و این مثال ها منجر به این سوء برداشت نشود که خدا انسان گونه رفتار میکند و از نگاه درستِ سیستمی بودن خدا ، ما را غافل کند
همان خدایی که پاک و منزه است از اینکه شبیه به چیزی باشد ولی در عین حال در همه جا در حال تجلّی گری است…
خدا رو شکر
یا حق…
به نام رب تنها فرمانروا
سلام رضای عزیز
بسیار لذت بردم از کامنت زیبایت واین همه آگاهی از درک قرآن وسیستم بدون نقص خداوند
واقعا که اگر اینجا بهشت نداشته باشی دیگر بهشتی پیدا نخواهی کرد
من بسیار کیف کردم وذوق کردم از خواندن این کامنت باارزشت در این دیدگاه زیبا صلاتت را کاملا میتوان دید
امیدوارم هر روز زیباتر وبهتر درک کنی این خدای زیبایی ها ونعمت ها وفراوانی ها را
در پناه خودش شاد سالم سلامت وثروتمند باشی
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام بر شما فاطمه خانم عزیز و بزرگوار
بسیار ممنونم از نگاهِ زیبای شما
واقعا هم همینطوره که شما گفتید…
در این دنیا اگر بهشت نداشته باشیم ، در آن دنیا هم بهشت نداریم که نداریم و این همان “خَسِرَ ٱلدُّنۡیَا وَٱلۡـَٔاخِرَهَ” است…
باید به این درک برسیم که آخرت ادامه زندگی همین دنیاست ، به قول قرآن
(وَمَن کَانَ فِی هَـٰذِهِۦۤ أَعۡمَىٰ فَهُوَ فِی ٱلۡـَٔاخِرَهِ أَعۡمَىٰ وَأَضَلُّ سَبِیلࣰا)
[سوره اﻹسراء ٧٢]
آنکس که در این دنیا کور باشه در آن دنیا هم کور خواهد بود ، البته با یکم پیازداغ بیشتر…
پس بهتره بگردیم بدنبال نشانه های بهشت در این دنیا ، نشانه های از جنس آیاتی که توصیف بهشتش را میکند ، زیرا که خودِخودِخودش میگوید “فِی ٱلدُّنۡیَا حَسَنَهࣰ وَفِی ٱلۡـَٔاخِرَهِ حَسَنَه” یعنی بهشتِ دنیوی و در ادامه این مسیر بهشتِ آخرت
و هر لحظه خدا رو شکر کنیم که از بین این همه انسان های کره زمین ، ما را برگزید که جزو آنهایی باشیم که با قوانینِ سیستمِ بدونِ تغییرش آشنا شدیم…
ما میتوانستیم الان درگیر نرخ ارز و طلا و قیمت تخم مرغ و گوشت و این قفس هایی باشیم که از جانب جریان تاریکی طراحی شده تا به قول قرآن “یُرِیدُونَ لِیُطۡفِـُٔوا۟ نُورَ ٱللَّه” شوند برای ما تا اصلا در مسیر هدایت و تفکر نباشیم ولی به لطف رب العالمین در مدار کسانی قرار گرفتیم که خودِ خودِ خدا برایشان “یُخۡرِجُهُم مِّنَ ٱلظُّلُمَـٰتِ إِلَى ٱلنُّورِ” شده
واقعا از صمیم قلبمان اگر در هر لحظه بگوییم خدایا شکرت ، نمیتوانیم شُکرِ همین یک نعمتش را بجا بیاوریم…
باشد که درک کنیم وجودش را و حواسمان باشد که به سمت خودِ خودِ خودش حرکت کنیم ، به سمت اویی که صدِمطلق است و به قول شاعر
“چونکه صد آید ، نود هم پیش ماست”
و همیشه در دعاهایمان بگوییم که
“خدایا خودِ خودِ خودت را به من بده”
و ذکر لب هایمان این چند کلمه زیبا باشد که “خدایا من نمیدانم و تو میدانی” تا خود خدا که عالم به تمام معناست و به تعبیر قرآن “وَٱللَّهُ بِکُلِّ شَیۡءٍ عَلِیمࣱ” است ، بیاید و دست منِ فقیرِ به خودش را بگیرد و هدایت کند تا در روزی که در برابرش می ایستم جزو آنهایی باشم که “وُجُوهࣱ یَوۡمَىِٕذࣲ نَّاضِرَهٌ إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَه” می باشم
بسیار ممنونم فاطمه خانم
عاشق نوشتن هستم ، نوشتن باعت میشود خیلی چیزها را یاد بگیریم
و امشب این کلمات بر دلم نشست و گفتم در جواب شما بگویم
در پناه پادشاه جهانیان باشید
به نام رب تنها فرمانروا
سلام رضای عزیز
هر آنچه از دل بر آید
بر دل نشیند
خواندن کامنت های شما واقعا دریچه ی دیگر از زندگی را به من نشان میدهد وچشم دل من رو باز میکند
وبا این قسمت کامنت شما خیلی موافقم [[هر لحظه خدا رو شکر کنیم که از بین این همه انسان های کره زمین ، ما را برگزید که جزو آنهایی باشیم که با قوانینِ سیستمِ بدونِ تغییرش آشنا شدیم… ]]
خدا رو هزار مرتبه شکر که ما جزو این گروه شدیم وکر و لال و کور از دنیا نخواهیم رفت
خدایا شکرت که این سایت واین دوستان عزیز هستن
خدایا شکرت به خاطر وجود این فرد که ما را با این سیستم آشنا کرده
خدایا شکرت به خاطر وجود این قوانین بی عیب و نقص وبی تغییر و ثابتت
برایت از خداوند بهترین وزیباترین وآگاه ترین نگاه را به قوانین خواستارم
در پناه الله شاد سالم وسلامت باشید
به نام الله یکتا
وباسلام به استاد عزیزو شایسته ی جانم
ازوقتی باشمادرمسیر قوانین قرار گرفتم ،هرروزم بهتراز روز قبلم بود وتقریبا خیلی کم پیش میومد که به حس بدی دچاربشم.ولی مدتی بود که داشتم احساسات بدی رو تجربه میکردم،کی؟وقتی که داشتم به خوبی روی کشف قوانین کارمیکردم وبرخلاف هدایتی که توی دلم بود به یه سفررفتم(البته من عاشق سفر هستم وهرفرصتی که دست بده حتما استقبال میکنم ولی اینبار حسم خیلی خوب نبود برای رفتن)خلاصه طبق اموزشهام دایم سعی میکردم که حالمو خوب نگه دارم ولی دریک نشست خانوادگی روی تصمیم گیری ودرواقع حساب کشیدن ازمسئول کارهای ساخت وساز مربوط به ارث،حالم خراب شدوبا تمام حرفهای قشنگی که ازقوانین به خودم ودیگران میزدم وادعا داشتم،کنترل احساسم برام سخت شده بود واون حس سبکی درمن کم شده بود.
خلاصه امروز صبح باخودم خلوت کردم وازخودم بیرون رفتم وبه خودم نکاه کردم وبه خودم گفتم،تومیخوای کتاب بنویسی وتاثیرگذارمثبت باشی؟ولی چندروزه که نتونستی احساستو کنترل کنی
اگه قوانینو یاد گرفتی باید بدونی که جایی که توش هستی جای درست درست درستته حالا چته
چرا امیدتو به دیگری بستی چراشکرگزارنیستی بشین وبگو چی داری وبعد بانداشته هات قیاسش کن
خب زنده ای ونفس میکشی اونم بدون زحمت
چند نفرتودنیا دارن به سختی نفس میکشن؟؟؟پس خدایا شکربرای تنفس راحتم
تموم اعضای بدنت سالمه وداره بدون فکرتو کارخودشونو میکنه وراحتی.
چندنفرتو دنیا باانواع بیماریها دستو پنجه نرم میکنن،درد میکشن وشاید ازخدا طلب مرگ میکنن؟؟؟پس تو هرچی شکرکنی به گردش هم نمیرسی.
میبینی،میشنوی،میچشی،میبویی،لمس میکنی
چندنفرتوی دنیا یک یا چندتا ازاین نعمتو ندارن؟؟؟پس میلیاردها بارشکربراش ناچیزه
ذهن وعقل ودرکت ازمسائل عالیه
پس چقدرباید برای چنین انعام بزرگی باید پیشانی به خاک بمالی؟؟.؟
یه خونه خوب وپرنوروکلی وسایل وموادغذایی وماشینی که حداقلهارو براورده کنه وکفشولباسها
یه حقوق کم ولی پربرکت وکلی نعمتو برکتی که ازهزارطرف داره برات میباره رو کنارگذاشتی
دست خدارو بستی،مشرک شدی ،
حرف خوب میزنی ولی درمقام عمل وکنترل فقط تو همون یه دونه ذهن خودت، واموندی
حالتو برای چیزی که اتفاق نیفتاده خراب کردی وکلی قضاوت وغیبت تو کله ات پرکردی
وشروع کردم به شکرگزاری
وقت اذان بود گفتم اینجوری باید شکر کنی،باتموم احساست،نه فقط با چندکلمه به عنوان نماز یا نوشتن وظیفه ای شکر، توی دفترهرروزه.
هرچندکمه،ولی خدای من خیلی بخشنده هست.خیلی خیلی توابه وخیلی خیلی رزاقه وخیلی خیلی هادیه ومنو هدایت میکنه وقتی که به مسیر نادرست میرم.
حسم باز وآزاد شد وقتی باخودم این حرفارو زدم ،درواقع داشتم بلند بلند باخدای وجودم حرف میزدم ،یادم اومد که استاد میگفت من همش دارم باخودم حرف میزنم
قضاوتش میکردم که مگه میشه؟
وحالا این گفتگوی زیبای من با خودم وخدام از بهترین گفتگوهای عمرم بود وآرزو کردم که هرروز چندین بار ازاین مکالمه داشته باشم
جای همه ادمهایی که میخوام منو بفهمنو پرمیکنه
خلاصه بعد همه اینها که ازطولانی شدنش منو میبخشید ،به خودم گفتم حالا بشینم واین قسمت سفربه امریکارو ببینم که حالم بهترم میشه
ودیدم که چه موضوع برچسب خورده ای به من داشت.
امروز هدایتها میگفت که شکرگزارباش ولی ازاین بیشتر هم بخواه،متوقف نشو،باحال خوب پیش برو ولذت ببر چون خدا پاسخ خواهنده رو میده،به راحتی میده،باید بده،چون خودش قول داده
وازهمه مهمتر،،،،،مشرک نباش،وموحد باش چون اگه به راستی وفهم عمیق، شرک وتوحید رو درک کنم ،چیزی نیست توی دنیا وعقبی که بخوام وبهش نرسم
البته این موضوع رو درکش کردم ولی ذهن چموش وفراموشکارم رو باید هردم بهش بگم وبگم وبگم وازخداهرلحظه هدایت بخوام تا منو همیشه توی این مسیرلذتبخشش نگه داره وحافظم باشه
خداوندم رو میلیاردها بارشاکرم که منو درهمزمانیها بااین اساتید عالی ودرجه یک قراردادچون من لایق این بهترینها هستم.
باعشق درآغوش مجازی ام میفشارمتون.
درودبه پیام آوران عشق وآرامش استادعزیزم ومریم جونم
وهمه دوستان عالیم
خدایاشکرت بابت یک روزعالی دیگرودیدن سلامتی وحال عالی استادم ومریم مهربانم واین همه زیبایی وشکوه وجلال خداوند متعال دراین فضای رویایی واین خودروعیاردارومریم عزیزکه به سادگی برای خودش میزتدارک می بیندو لپ تاپ رابالذت روی آن می گذاردوعشقش رانثارمان می کند،الهی شکر.
داخل خودروهم که به لطف خداوندو رشدوگسترش، همه چیزفراهم است بانظم عالی، بایدذهنمان راببریم روی آسان گرفتن هرچیز چون همه چیزدرگذراست فقط کافیست که من آرامش درونم رادرهرشرایطی که خداوندبه من هدیه داده حفظ کرده وبه امکانات عالی تری به وقتش هدایت شوم .
به دوروبرم که نگاه می کنم می بینم همه چیزخداونددراختیارم قرارداده ومی توانم خوشبخت ترین باشم وهمان لحظه هایی رابه یادبیاورم که روزاول ازداشتن آنها چقدرخوشحال وشادبودم واین امروزشده هرلحظه شکرگزاری بابت سلول به سلول داشته هایم وازآنهاتشکرکردن وباعث شده درونم لبریزازشادی وآرامش باشد،همین گوشی که دارم واین لحظه ازاین سردنیای زیباکامنت بنویسم وبرودبایک دکمه برسدبه آن وردنیا،چقدردیدن این همه رشدوپیشرفت شکرگزاری وسجده شکرمی طلبدوبعدبنشیندبرجان این سایت طلایی وتمرکزمریم عزیزواستادجان وهمکاران گرامی ودوستان عزیزم وببینندباچشمان زیبایشان وردوبدل شدن این تجارب عالی وثمره اش بشودحال عالی امروز من خدایاخوشبختی دیگرچیست،بخدابرای من همین است عادت کرده ام به احساس عالی داشتن چون برای به دست آوردنش روزوشبم رادوخته ام به استادم وصحبتهای نابشان وبازگذاشتن ذهن وقلبم، این هابرای من خوشبختی ست.
امروز به جای حسرت خوردن های گذشته خدایا به فصل هایی مرامتوجه کردی که همین خودش الهام گرفتن ازطبیعت بود.این همه درسهای عالی درآنهاودرلحظه زندگی کردن وزندگی راساده گرفتن وبه پیش رفتن وآغوشی بازبرای هراتفاق ومسئله ای که من چطوررفتارمی کنم وحال واحساسم چه برایم رقم زده است وگرنه زندگی بدون اتفاق راکه نمی توانم خودم رادرآن محک بزنم چون تمام راهکارهارادرهرموضوعی که بخواهم خداوندراهش رابازکردوجای هیچگونه توجیهی برایم باقی نگذاشت وآن هدایت به سمت استادم بود.
درلحظه بودن سعادتی است که دیگرنگران هیچ چیزنیستی وبهشت رااگربخواهی درهمین دنیاتجربه اش کرده وهرروزت راعالی ترازروزقبل رقم می زنی وباهدایت خداوندبه پیش می روی وباکارنامه ای درخشان درآن دنیاهم بهشت رابرای خودت مجسم می کنی باهمان قوانین ساده وقابل تامل که استادجان درکتابهای پرازدرس به من آموختیدوبعدازآن دیگرسیستم رادرک وهرلحظه سعی کرده ام دستانم دردست شماو خداوند باشدوبرای هرنفس که به لطفش می کشم ارزش قائل شده وزندگی راباعشق،شادی،آرامش وشکرگزاری زندگی کنم.
درپناه خداوندمهربانم هرنفس شاد، سلامت وعالی بدرخشید.
خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت
متشکرم متشکرم متشکرم
هزاران درود به خواهر نازنینم مریم جان
بهههه بههههه
چقدر زیبا نوشتین بانوجان
از خوندن هر قسمت از یادآوری نعمتها همراه با شما خداوند رو شکر کردم و حظ بردم از شمردن نعمتهای خداوند رزاقم…
ممنونم ازتون که برای منم مروری شد به این که:
مراقب باشم نعمتها برام تکراری نشن
و این اتفاق نمیافته مگر با شکرگزاری مداوم و یاد کردن از نعمتهای لایزال الهی…
چقدر تحسین برانگیز بودین که روز و شبتون رو دوخته اید به کلام عشق…به کلامنور… و لاجرم پاداش این تقوا احساس عالی و دریافت نعمتهای بیشمار الهی خواهد بود ان شاءالله…
ممنونم که اینقدر زیبا نوشتین ..
امیدوارم زیبایی ببینید و لذت ببرید خواهر دوست داشتنی من..
در پناه نور و عشق الهی باشید
سلام و صبح به خیر به همه ی دوستان عزیز
خدا رو شکر که یک صبح دیگر با یک فایل جدید و با انرژی مثبت شروع میشه
همین که کاور عکس این قسمت رو دیدم ( خانم شایسته عزیز در وسط این گردالی درخت ها ایستادن) برام درخت همیشه سبز لور در جزیره هنگام در جنوب ایران تداعی خاطره شد که دقیقا یک همچین قابی داشت
واقعا شما استاد عزیز و مریم جان انقدر که در فرکانس های بالای شکر گزاری هستین، همیشه میبینم که به بهترین مسیر و راحت ترین ها هدایت میشین
خدا رو شکر واقعا
من هر بار که شما از اینترنت استارلینک میگین هزار بار خدا رو شکر میکنم
چون به خاطر کار آنلاینم باید اینترنت قوی داشته باشم و مطمئن هستم که به زودی به یکی از پرسرعت ترین اینترنت های جهان هدایت خواهم شد.
و من بی نهااااااااااایت خدا رو شکر میکنم که شما به من این مسیر رو نشون دادین که میشه هم زمان که میری سفر و تفریح میکنی و استراحت میکنی و لذت میبری میتونی هم زمان کار مورد علاقه ات رو هم انجام بدی
با بهترین کیفیت
در بهترین زمان
در پرآرامش ترین مکان
وای خدایا شکر چقدر فراوانی نعمت هست در زمینه تکنولوژی
واقعا خدا رو شکر به خاطر این نعمت بزرگ:
که ابزار کارت انقدر سبک و راحت باشن که بتونی به راحتی با خودت تا سراسر دنیا ببریشون
از لپپتاپ مایکروسافت که مثل پر قو سبکه و میتونی همه جا حملش کنی
تا الکسای فوق العاده که در جا عاشقش شدم
تا دستگاه پرتابل اینترنت استارلینک
به نظرم هر کسی میتونه با سوال دقیق و همیشگی استاد : (چطور از این هم ساده تر ؟؟)
به راحتی به مسیر های هموار هدایت بشه
من این سوال طلایی رو در نوت گوشیم نوشتم
و هر بار که برای انجام کارهام به اون قسمت خاص از نوت گوشیم مراجعه میکنم، این سوال رو میبینم
و برای بخش های مختلف زندگیم هر ایده ای که بهم الهام میشه رو سریع در نوتم یادداشت میکنم
واقعا خدا رو شکر میکنم که وقتی تو سوال میپرسی، به رااااااحتی جواب ها بهت گفته میشه
و حق با خانم شایسته عزیز هست که چقدرررررر این سوال طلایی استاد عباسمنش کار ما رو راحت تر کرده
خدایا شکرت به خاطر این مهمانی girls’s night
نکته جالب توجه اینجاست که:
وقتی تو روی خودت کار میکنی، میتونی دوستانی داشته باشی هم فرکانس با خودتن و زمان هایی رو با هم سپری کنید،
در حالی که خیالت راحته اون ها هم کمابیش هم فرکانس با تو هستن و انرژی هاشون مثبته
و این تنها یک دلیل داره : اون هم تمرین و تمرین و تمرین هست روی خودت!
خانم شایسته عزیز، معلم مهربان ،
چه دقیق و زیبا بیان کردید:{ وقتی که در سفر هستی از گذشته و آینده بریده شدی و فقط و فقط در زمان حال حاضر هستی }
وقتی که شما داشتین صحبت میکردین، انقدر این نکته برام نمایان شد که: شما چقدررررر با خودتون در صلح و آرامش هستین
و این موضوع چقدر جای تحسین داره
و چقدر آموزنده هست
حداقل برای من به شخصه بسیار پند آموز هست
و نکته آموزنده بعدی از مریم جان عزیز
که برای من خیلی تکان دهنده بود و خیلی درس داشت،
چونکه همین چند روز پیش میخواستیم بریم بیرون با دوستان و من همش تو فکر این بودم که لباس چی بپوشم کدام شلوار به کدام تیشرت میاد و کلییی زمان گذاشتم برای درست کردن موهام !!!!
ولی امروز در این فایل در دو سکانس مختلف دیدم که مریم جان چه ساده با یک دست لباس راحت که از توی دوربین داد میزنه چقدر این لباس حس آرامش و راحتی به آدم میده رو پوشیدن
واین یعنی ایشان” خود خود واقعیش” هست
بدون اینکه ترس این رو داشته باشه که وای جلوی دوربین چی میگن آدما
من فهمیدیم برای خوشتیپ بودن نیازی نیست کلی به خودت سخت بگیری و وقت با ارزشتو صرف انتخاب کردن لباس بکنی
فقط کافیه از خودت بپرسی چی بهم حس خوبی میده و یا در چه لباسی راحتم
برای هزارمین بار باید تکرار کنم :
(مهم نیست بقیه چی میگن!!!!)
و اما این نکته آخری که استاد:
اصلا خیلی عجیب بود ،
دقیقا چند دقیقه پیش سر میز نشسته بودم و اصلا نمیدونم چرا یوهو یه سری افکار اومد سراغم، که اگر من از این شهر برم، بعد فلان آدم چی میشه توی خانواده ام.
بعد دقیقا بعد چند دقیقه این جملات طلایی رو از شما شنیدم که:
حتی از کلمه مهاجرت هم استفاده کردین (“نگران نباش
مسیر شاید از دور ترسناک باشه
ولی وقتی بهش رسیدی راه حل بهت
گفته میشه “)
جمله بمباستیک که نیازی به هیچ توضیحی نداره!
بینهاایت از شما سپاسگزارم
با آرزوی بهترین ها برای همه
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام به استاد عزیزم و بانو شایسته
سلام به دوستان صمیمی و همقدمی
لقمان:20
أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُم مَّا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَأَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَهً وَبَاطِنَهً وَمِنَ النَّاسِ مَن یُجَادِلُ فِی اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَلَا هُدًى وَلَا کِتَابٍ مُّنِیرٍ
آیا ندیدهاید که خدا هر آن چه در آسمانها و هر آن چه در زمین است را قابل بهرهبرداری شما کرده [=به انسان استعداد تسلط بر طبیعت بخشیده] و نعمتهای عیان و نهان خویش را بر شما به فراوانی ارزانی داشته.[با این حال] بعضی از مردم بی هیچ علم و هدایت و کتاب روشنی در [انکار وحدانیت] خدا به مجادله میپردازند.
استاد، ابتدای این قسمت از سفرنامه بلحاظ محتوا و نکاتی که مطرح شد شبیه جلسه پنجم قدم سوم بود. جلسه قرآنی که ریشه سخر رو برامون توضیح دادید.
واقعا همینه ، اراده خداوند بر این قرار گرفته تا جهان رو کاملا تحت سلطه انسان قرار بده، تو دل طبیعت ، بدون هیچگونه اتصالی به تیر چراغ برق میشه برق داشت، بخاری، روشنایی و دوش آب گرم و موبایل روشن داشت و اینترنت ماهواره ای که ارتباطت رو با جهان برقرار می کنه و خیلی چیزهای دیگه…
خدایا شکرت برای وجود و حضور انسانهای بزرگی مثل ایلان ماسک برای خلق اینترنت ماهواره ای
خدایا شکرت برای مهندسین و سازندگان این تراک کمپر که امکاناتش بیشتر از سوئیت های هتل های چند ستاره ست.
خدایا شکرت برای امکاناتی که در اختیار استاد و بانو شایسته قرار دادی تا برای ما زیبایی ها رو ثبت کنند و ما هر روز بهتر از دیروز در مسیر رشد قرار بگیریم.
استاد، این اطلاعاتی که شما از دل کشور پهناور آمریکا می کشید بیرون مثل عتیقه ارزشمنده، چون من نتونستم از اینترنت اطلاعات دقیقی از BLM پیدا کنم فقط متوجه شدم مخفف اصطلاح beurea of land management یعنی اداره مدیریت زمین آمریکا ست.
خدارو شکر برای کنجکاوی شما که باعث شده به این اطلاعات بی نظیر و کمیاب دسترسی داشته باشیم. اطلاعاتی که خود آمریکایی ها هم ندارند.
استاد، کاش از نحوه زندگی اونایی که سالهاست در دل چنین طبیعت بکری کمپ می زنند یه فایل تهیه کنید. خب همه که امکانات شما رو ندارند، این که اونها چجوری غذا تهیه می کنند، بهداشت شون، پخت و پز و خیلی موارد دیگه برام سوال شد.
تحسین می کنم شما رو که علاوه بر بهبود دائمی خودتون، جهان اطراف رو هم ارتقا می دید. مثل مجهزتر شدن تراک کمپر یا هرس درختان هرز پارادایس و بهبود وبسایت
این مرامتو خیلی دوست دارم استاد ، اینجوری باعث شده شما همیشه هدف داشته باشید، هدفهای کوچک و کوتاه مدت که منجر به تحقق خواسته های بزرگ شده…دم شما گرم استاد
استاد ، نکته ای در خصوص دورنمای تضادها بیان کردید، که همین موضوع در برههای از زندگیم باعث شد بهای بزرگی رو براش بپردازم. یعنی من در یکی از سربالایی های زندگیم اینقدر عبور از اون شیب رو غیر ممکن می دونستم و اینقدر برای خودم سختش کردم که باعث مشکلات خیلی بزرگی شد و بعدها متوجه شدم که براحتی می تونستم از اون سربالایی عبور کنم. ولی دیگه دیر شده بود.
این روزها که از شخصیت قبلیم کلی فاصله گرفتم به نیکی از اون شرایط یاد می کنم.
بقول استاد ، اینها تضاد نیست اینها EXPAND شدنه، بزرگ شدن، برای وسیع شدن و رشد کردنه…
واقعا ارزش داره که برای یک عمر موفقیت و خوشبختی با چنین چالش هایی روبرو بشیم.
استاد، من مدتیه که با توکل و درک مفهوم آیه ذیل هیچ ترسی از هیچ تضادی ندارم.
سوره بقره قسمتی از آیه 286
لَا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا
خدا هیچکس را، جز به اندازه توانش تکلیف نمیکند.
رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَهَ لَنَا بِهِ
پروردگارا، آنچه طاقت تحمّلش را نداریم بر ما تحمیل مکن.
استاد، با این آیه باور کردم که تا وقتی در مسیر درست قرار دارم، اگر مسئله ای هم در زندگیم بوجود بیاد قطعا حل اون مسئله در توانم هست، اتفاقا بارها طی همین یکسال گذشته تضادهای مالی رو تونستم با یاری خدا حل کنم که هیچ برنامه ای برای تامین اونها نداشتم اما خیالم راحت بود که خداوند محل تامین بودجه اش رو بهم نشون میده. و هر بار که مسئله ای رو حل می کنم ظرفیت و توان من بیشتر میشه…
این روزها خیلی آسان شدم برای آسانی ها و مدت زمان بیشتری از شبانه روز رو در لحظه زندگی می کنم، و نگران قیل و قال هایی که هر از چندگاهی میخواد وارد زندگیم بشه، نیستم…
این قافله عمر عجب می گذرد
دریاب دمی که با طرب می گذرد
ساقی غم فردای حریفان چه خوری
پیش آر پیاله را که شب می گذرد
تحسین می کنم، خیام نیشابوری رو که با این شعرش زندگی کردن در لحظه رو به این زیبایی بیان کرده…
استاد دلم می خواد در پایان کامنتم این اطلاعات مختصر رو هم در مورد ایالت کلرادو برای دوستان نازنینم بنویسم:
ایالت کلرادو علاوه بر طبیعتش که بی نظیره، یک شعار بشدت توحیدی هم دارند.
Nil sine numine
به غیر از خدای هیچ
این شعار که ریشه در باورهای توحیدی شون دارن و در این چند قسمت دیدیم به طبیعت چجوری احترام می گذارند، باعث شده قدرت اقتصادی شون در کل ایالات متحده رتبه اول رو داشته باشه و تولید ناخالص داخلی کلرادو برابر با کشور مالزیه…
استاد، این آمریکایی ها براحتی می تونن هزینه بیش از نصف مردم کره زمین رو تامین کنند.
همین ایالت فلوریدایی که شما زندگی می کنید، تولید ناخالص داخلیش از کشورهای عربستان، ترکیه و سوئیس بیشتره…
چرا ؟؟؟… چون شعار اونها هم
in god we trust
تحسین می کنم اینهمه ثروت و نعمتی که در زندگی این ملت جاری شده که من از وقتی خودمو شناختم آمریکا قویترین اقتصاد رو داشته
خدایا شکرت که باورهای فراوانی ما با سفر به دور آمریکا قویتر شده و اینها همه به لطف و کرم توست…
خدایا شکرت برای حضورم در این خانواده الهی
خدایا شکرت برای حضور استاد و بانو شایسته در مسیر زندگیم
استاد عزیزم و شایسته بانو، انشالله در پناه یگانه خالق هستی، پاینده و سربلند باشید.
دوستان نازنینم دوستتون دارم و آرزو دارم جریانی از نعمت و ثروت در زندگی تک تک تون از هر طرف و به بی نهایت روش جاری بشه…
مانا باشید…
سلام اساتید نازنینم
اخیش الهی دورتون بگردم که وقتی میبینمتون دلم باز میشه …قلبم شادواروم میشه
چقدر این منظره قشنگه چه آسمونی چه ابرایی چه درختایی چه کیفیت تصویری!!!
خوشبحالمون بخدا…
خانم شایسته عزیزم موهاتون داره بلندتر میشه چفدر بهتون میاد …چه ارامشی دارید
چه دفتر قشنگی مخصوص شکرگزاری ..به به
وچه نکات ارزنده ای رو عنوان کردید
شکرگزاری که بنده خیلی وقتا تنبلی میکنمو نمینویسم وبعنوان یک نمونه، فردی هستم که کنترل کانون توجهم خیلی وقتا سخت و از دستم خارج میشه وبه شخصه خیلی واضح اتفاقات مشابه پشت سرهم برام افتاده ونکته مهمی که متوجه شدم شکرگزاریام وتوجه به نکات مثبت، اگه فقط از رو انجام وظیفه وبدون حس واقعی باشه هیچ فرقی با زمانیکه شکرگزاری نمیکنم وکانون توجهم رو کنتذل نمیکنم نداره بلکه بدترم هس چون ظاهرا دارم خودمو گول میزنم ودرونا تغییری نکردم ولی وقتی عمیقا از صمیم قلبم با دیدن زیباییها ونعمتها به وجد میام و احساسم درگیر میشه کل روزم زیبا وزیباتر میشه ،،،ونکته دیگه اینکه وقتی باحس بدم و تضاداطرافم میجنگم وحلش نمبکنم درواقع ازش فرار میکنم ولم نمیکنن واصلا حالم خوب نمیشه ،،،تا وقتیکه قصد میکنم باهاش مواجه بشم زاویه نگاهمو تغییر بدم یا درحالت ختثی مشاهده ش کنم وعمدا حالمو خوب نگهدارم درعین حال که درتضادم بجای اینکه بجنگم ونادیده بگیرم واونوقته که ابرا میرن کنار و نور میتابه وحالم خوب میشه و همه چی به روال برمیگرده….البته که بقول شما سفر واقعا حضور درلحظهرو به صددرصد میرسونه،،اگه هدف لذت بردن وحال خوب باشه… دقیقا یکی از دوستام امروز از سفرشون به شمال داشت تعریف میکرد بااینکه زده بودن به جاده که بکر سفرکنن ولی میگفت پراز استرس و ناراحتی بوده وحتی حالش بدتر شده …. توجهش فقط به نکات منفی ودردسرا وکمبودا بود وتو صحبتاش اصلا چیری از زیباییا نمیگفت واینو گفتم چون توجه به نکات مثبت وشکرگزاری یه عادته ومیتونه قابل تغییر باشه اگه کسی خودش بخواد و همیشه مدیریتش کنه
استادجان چقدر زیبا به روند رشد وحرکت تو مسیر زندگی اشاره کردید که مسیر درنظر ما ازدور گاهی غیرممکن وسخت بنظر میاد وتا قدم برنداریم وحرکت نکنیم درک نمیکنیم چقدر میتونه ساده ولذتبخش باشه
واین کارکرد ذهن شیطون ماست که دائم میخواد جلوی مارو بگیره وهمیشه بدترین حالتها رودر نظر میگیره ..واقعا این نکته خیلی برای من بموقع بود و بابد میشنیدمش …یک دنیا سپاس
اینقدخوشحالم که سفر جدید رو استارت زدید که نگو اونم سفربه مناطق کوهستانی که عشق منه…
عاشقتونم و بیصبرانه منتظر فایلهای بعدی سفرنامه هستم ….
خیلی سپاسگزارم از دواستادارجمندم …خیلی دوستون دارم
سلام به استاد عزیز، خانم دکتر شایسته و دوستان عباسمنشی
این طبیعت و فضا و هوا و لطافتی که در محیط هست خییییلی لذت بخش و حال خوب کنه قطعا و میتونم حسش کنم آرامشی که در اونجا وجود داره. نوش جانتون
در مورد این نکته ی طلایی (و از نظر ذهن من سخت) که گفتید بدون اینکه فکر کنید به سختی های احتمالی در مسیر، بدون اینکه با ذهنتون سختی ها و مشکلات رو به وجود بیارید، آرامش داشته باشید، لذت ببرید، در لحظه زندگی کنید و از زمان الانتون استفاده کنید و …
شکی نیست که بسیار جملات درست و دقیق و بی نظیری هستند و نتیجه بی نظیری ایجاد میکنه. من در مورد این نکته، تجربه کوچیک خودمو میخوام بگم که همین روزا اتفاق افتاد. از قبل ترش شروع میکنم. در مورد ی مسئله ای خانمم بد عمل کرده بود و نتایجش بد شده بود و من ازین موضوع ناراحت شده بودم، ذهنمو درگیر کرده بود و به هم ریخته بودم در کل. بعد رفتم بیرون که کارامو انجام بدم. توی خیابون پشت فرمون بودم و عابر رد شد، ترمز زدم و ماشین از پشت بهم زد. من ازین قسمت قانون خیلی میترسم که انقد زود جواب میده. سریع به خودم گفتم جواد جان به تووو چههههه . تو چیکار داری به بقیه اخه. تو مسئول عملکرد بقیه نیستی که بخوای انقد واکنش نشون بدی به نتایج بقیه که حالتو بد کنه. تو زندگی خودتو بکن، نتایج خودتو بگیر. و با آهنگ گوش دادن و فایل گوش دادن و صحبت کردن با خودم، حال خودمو بهتر کردم و به خودم آرامش دادم. جای اولی که کار داشتم انققققد طرف با من با محبت و با احترام صحبت کرد که باید میبودید و میدیدید. خیلی خداروشکر کردم و کیف کردم.دوم اینکه، دفتر اسناد برا وکالت دادن برا تعویض پلاک رفتم و … خلاصه بگم که طرف کارت بنزین سهم خودشو که نزدیک 200 لیتر بنزین داشت، داد بهم. اینا شاید از نظر خیلی هاتون انقد کوچیکه که شاید نیاز به گفتن هم نداشته باشه ولی من به خودم یادآوری میکنم که از لحظه ای که من تصمیم گرفتم آگاهانه حال خودمو خوب کنم و آرامش داشته باشم، از تصادف رسیدم(در حال بد)، رسیدم به اینایی که گفتم(در حال خوب). روز بعدش توی جاده بودم تنها داشتم از مشهد به شهرستان میرفتم، با خودم گفتم برا خونه خربزه بگیرم که کنار جاده میفروختن ولی چون روزای قبل ترش مسافرت بودم و سوغاتی برا خونه گرفته بودم، ذهنم میگفت نمیخواد دیگه. ی مدت گذشت و بالاخره ذهنمو خاموش کردم و نگه داشتم که بخرم. فردی که قبل از من خریده بود، برا تخفیف روی فروشنده رو بوسید و اینا. بعدش من با خنده فروشنده رو بغل کردم و گفتم اگه با بوس حل میشه که من از الان شروع کنم به بوسیدنت. اون بنده خدا هم خندید . بهش گفتم برام سه چهار تا خربزه خوب بزاره.ازم پرسید که کجایی هستی و اینا، بهش توضیح دادم. داشت برام خربزه میزاشت، گفتم کافیه. بعد دیدم همینجوری داره کیسه رو پر از خربزه میکنه، گف مامان منم مال همون شهره، حال کردم برات بیشتر بزارم. شاید باور نکنید، من سه چهار تا میخواستم، آخر که شمردم، 22 تا خربزه برام گذاشته بود، بدون اینکه پولشو حساب کنه. در کل میخوام به خودم بگم داستان خربزه یا بنزین شاید میلیارد ها پول نیست ولی نشون میده و ثابت میکنه که از لحظه ای که تو تصمیم میگیری آگاهانه، ورودی رو کنترل کنی، حالتو خوب کنی، حستو خوب کنی، در لحظه حال کنی با همون چیزی که هستی و داری، از جاده از مسیر از ماشینایی که میبینی از خونه هایی که میبینی از طبیعتی که میبینی و میگذری و انسان های خوبی که بهشون برمیخوری و … لذت ببری، نتایج هم ذره ذره تغییر میکنه کم کم بهتر میشه ولی رمز نتایج بیشتر، ادامه دادنه و باید ادامه بدم به همین مسیر بدون اینکه بخوام فک کنم به آینده و خطرات و مشکلات احتمالی که ممکنه اتفاق بیوفته که در نود و نه درصد مواقع هم اتفاق نمیوفته و مثل مثال شماست که از دور، عبور کردن ازش غیر ممکن یا خیلی سخت به نظر میاد ولی وقتی نزدیکش میشیم میبینیم شیبش اونقدام زیاد نیست، حتی اگه زیادم باشه مثل بالا رفتن از کوهی که شیبش تقریبا 90 درجه هست، بازم میتونیم ازش بالا بریم، چون مشکل از شیب نیست، مشکل از ذهنه که اجازه بده حرکت کنیم یا نکنیم و نکته اینجاست که اگه حرکت کنیم در ها باز میشه، اگه حرکت کنیم ساده تر میشه، همون ذهن قبلش میگه نرو که نمیشه ولی بعدش که میریم توی دل کار میگه اونقدم سخت نیستا، اونقدم ترسناک نبودا، پریدن از صخره توی آب حال داد ها، برو دوباره هم اینکارو بکن، دفعه اول نمیزاره، دفعات بعدی خودش میگه برو که حال میده، میگه ایندفه چرخشی بپر، ایندفه ملق بزن که خیلی بیشتر حال میده و … و اینجاست که ما در لذت غرق میشیم نه در آب. بازم به خودم میگم جواد تو قدم اول رو بردار، تو برادری تو به جهان ثابت کن، جهان برات خواهر و برادر و پدر و مادر میشه. خدایا شکرت. خدارو صد هزار مرتبه شکر بخاطر وجود شما دکتر عباسمنش عزیز و خانم دکتر شایسته نازنین. شاید بگید چرا میگه دکتر، ما که دکتر نیستیم، باید بگم که شما خیلی دکتر هستید چون بدون دیدن مراجعینتون، حال همشونو خوب میکنید.
عاشقتونم.
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم
وسلام به تک تک دوستانم
استاد ومریم عزیز، ازتون سپاسگزارم مثل همیشه بابت اینکه با اشتراک گذاری این اگاهی های پی در پی، اون هم باعشق، مارو در این مسیر همواره ثابت قدم نگه میدارید.
حتما خودتون میدونید ودر جریان هستید که فایلهایی که روی سایت میذارید اونم به صورت مرتب و پی در پی، چقد باعث میشه که ما توی این فضای روحانی ومعنوی وتوحیدی زندگی کردن، بمونیم وازش دور نشیم.
منکه با کار روی قدم ها، با نوشتن کامنت روی فایلهای دانلودی و دیدن سریال های سایت و نوشتن دیدگاهم هر روز سعی می کنم فقط وفقط تمرکزم روی بهبود خودم باشم، این سایت واین آموزشها در کنارخوندن هر روز وشب کتاب الله مهربان قرآن، باعث شده من به لطف الله زندگی عادی داشته باشم.
منیکه تا قبل آشنایی باشما وآموزه هاتون یه زندگی غیر عادی داشتم مثل 98 درصد مردم دیگه، والبته که اونموقعه نداری و بیماری و سختی وعذاب و گرفتاری ودعوا و مشکل داشتن از نظر خیلی ها چیزی عادی به حساب میومد!!!!
هنوزم برای اون 98 درصد جامعه خیلی از اون سخت زندگی کردنها چیز عادی هست، درسته در موردش مدام گلمند هستند ولی به نظر من به شدت عادت دارند به اون سبک زندگیه سخت وپراز حاشیه، که هر جارو نگاه میکنی از زندگی خانواده وعزیزانت گرفته تا غریبه ها، همه درگیرند، همه نالانند همه در سختی هستند اما کاری برای بیرون اومدن از این سختی نمی کنند!!!
خدارو صدهزار مرتبه شکر، که از یه جایی توی زندگیم دیگه مطمعن شدم زندگیم خیلی غیر عادی هست ونباید اصلا اینجوری باشه از اون روزها حداقل 7و8 سال گذشت تا با زندگی به سبک شما آشنا شدم، یک زندگی سراسر توحیدی و معنوی …
وقتی کم کم تونستم بفهمم اون غیر عادی ها چیه، اصلا نباید چیز غیر عادی توی زندگیم وجود داشته باشه وبا تمرین وتمرکز سعی کردم اونها رو از زندگیم حذف کنم، حالا مدتهاست که زندگیم به لطف الله یه روند عادی رو داره سپری میکنه…
وبه قول شما اصلا باید که زندگیمون عادی باشه، اصلا زندگی باید اینجوری باشه برای کسیکه همیشه سعی میکنه قدردان وسپاسگزار باشه، کسیکه سعی میکنه مثبتها رو ببینه وبا نوشتن وحرف زدن در موردش بهش دامن بزنه واون هارو گسترش بده توی زندگیش…
باز هم به قول شما کسیکه میاد توحیدی زندگی کنه قرار نیست که اتفاقهای بد وناجور وپراز چالش براش بیفته مثل گذشته..
چون اون منه گذشته تنهایی میخواست با زور وقدرت ناچیز خودش همه چیز رو روبراه کنه اما منه این روزها حتی برای خوابیدن وبرای بیدار شدن، برای راه رفتنش وقدم برداشتنش وحتی برای تفکر کردنش ونفس کشیدنش از خداش هدایت ویاری میخواد که اون خوابش شیرین ودلچسب باشه، و اون قدمهایی که برمیداره در مسیر سپاسگزاری و خیر باشه و اون فکری که در ذهنش هست هدایتش کنه به بهترین عمل و اون نفس کشیدنش عجین باشه با شادی وسرور درونی وقلبی، که شکرگزار باشه بابت اینکه از جهالت به سمت دانایی ونور در حرکته و با هر نفس اینو حس کنه که چقدر باید سپاسگزار باشه که مورد عنایت خداوند قرار گرفته وتو همین دنیا قبل مردن وتمام شدن فرصت جبران، تونسته که حالا جبران کنه و درستش کنه اون بدی ها وظلمهایی رو که خواسته ویا ناخواسته به خودش ودیگران وارد کرده.
نگم ازسپاسگزاری که چقدر انرژیش عالیه، که همه تجربه کردند، منتهی برای داشتن همون تجربه سپاسگزاری هم باید از خداوند هدایت و کمک بخوایم، چون شیطان همیشه منتظره تا با کوچیکترین تضاد ذهنمون رو ببره سمت ناشکری..
تمرین میخواد، خیلی زیاد، انقدر که آگاهانه بتونی صدای ذهن منفیتو خاموش کنی وصدای آرامبخش قلبت رو بالا ببری، دقیقا از همون جلوی چشمت باید شروع کنی هرچیزی رو که می بینی وحس میکنی ومیشنوی باید بابتش شکرگزاری کنی انوقت می بینی که هنوز چند دقیقه نشده انقدر حالت خوب شده انقدر آروم شدیکه خودت به خودت میگی، بی خیال گذشته بی خیال آینده، لحظه رو بچسب…ببین چقدر خوشبخت وسعادتمندی همین حالاهم، پس ببین فرداها چه شود، برای تویی که داری تلاشت رو میکنی تا با صداقت ودرستی وصبرتوام با عشق وامید، وبا یکتاپرستی پیش بری…
بزرگترین آرزوم اینه ایمانم بشه قد واندازه ایمان سیدحسین عباسمنش ،همینقدر یکتاپرست وتوحیدی زندگی کنم رها وسبک وبال، زلال و شفاف و رو راست وصادق و مهربان.
استاد ومریم جانم، انشالله هر لحظه وهمیشه در پناه امن خدا باشید.
دستتون دارم عزیزای دلم
بنام خداونده بخشنده و مهربانم…
سلام به استاد و مریم بانو عزیز …
سلام به برو بچه همسفرم سلام به روی ماه همتون که اینقدر سفره لذت بخش تر کردید با این صحبتهای قشنگتون چقدر سفر با شماها قشنگه الهی شکر برای این سفرررر دلچسب و توحیدی و عالی
دم همه شماها گرم…
چطور از این بهتر چطور از این لذت بخش تر چطورررر از این عالی تررر؟؟؟
دقیقه 1:16 رو استپ کنید ببینید تصویر مریم بانو رو چقدررررر
دقیقا سپاس گزاری از ته دل رو. میشه از چشاش از لبخندش آن نگاهش فهمید
خدایا شکرت
وقتی به فراوانی ایمان داشت باشی نه مرز برات مهم نه دریا نه جنگل نه کوه نه بیابون فراوانی فراوانی و فراوانی
خدایا شکرت که تو دل جنگل و دل کوه ک ودل دشت و کویر و دریا میتونیم یه خونه کامل کامل داشت باشیممم خدایا شکرت
إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْکِ الَّتِی تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِمَا یَنْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْیَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِیهَا مِنْ کُلِّ دَابَّهٍ وَتَصْرِیفِ الرِّیَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَیْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ
در آفرینش آسمانها و زمین، و در آمد و شد شب و روز، و در کشتیهایى که در دریا مىروند و مایه سود مردمند، و در بارانى که خدا از آسمان فرو مىفرستد تا زمین مرده را بدان زنده سازد و جنبندگان را در آن پراکنده کند، و در حرکت بادها، و ابرهاى مسخّر میان زمین و آسمان؛ براى خردمندانى که در مىیابند نشانه هاست.
این آیه برای من اومد که بگم خدایا شکرت که چشمانم و به این زیبایی هایی که برای ما درست شده که لذت ببریم از تمام نعمتاللهی شکرت رب من شکرت….
چقدر استراحت بعد از پیاده روی لذت بخش چقدرررر کیف میده .
چقدر قشنگه که طبیعت برات تازگی. داشت باشه در صورتی که خودت یه جنگل 20 هکتاری داشت باشی.
إِنَّا کُلَّ شَیْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ
ما هر چیز را به اندازه آفریدهایم
من همین امروز همین نیم ساعت قبل یه پمپ تصفیه آبی داریم شکرت که یک ماه درگیرش هستن بچه ها حتی تویه جلسه هم در موردش حرف زده شده یود
و ماهم گفتیم بلد نیستیم که بخوایم انجامش بدیم یک ماه گذشت و کسی کاری براش نکرد.
امروز رفتم تو اتاق بچه ها مصطفی گفت عمو حسین کاری برا پمپ نکردی گفتم نه والا مصطفی ولی بزار برم بالا بیام باهم میریم ببینم چکار میتونم براش انجام بدم…
رفتم و اومدم گفت درست میشه عمو حسین گفتم توکل به خدااااا
از خدا هدایت خواستم که بتونم درستش کنم رفتم پا پمپ خدایااااااااااااا شکررررررررررررت شکرت بینهایت
رفتم و سیم رو باز کردم کابل عوض کردم چندتا چیز دیگری عوض کردم و همینجور هدایتی به چیزایی بر میخوردم و چک میکردم
گفتم مصطفی بزن به برق آقا زدیم به برق به لطف رب روشننننننن نشه
الله اکبر
وقتی از خدا میپرسی بهت جواب میده وقتی از خدا بخوای میگه چشمممممممممم الهی شکرت رب من
ولی برعکسش هم هست این در یه صورت انجام میشه فقد و فقد
احساس خوب = اتفاقات خوب
من این حال رو داشتم که احساسم بد بود هیچی از هیچی پیش نرفته پس شرط اول اینه الهی شکرت رب من شکرتتتت
خدایا شکرت برای قانون بدون تغییر…..
سپاس گذاری که وقتی با تمرکز بالا باشه اصلن واویلا میکنه
وقتی میرم سفر دفترامو که میبرم همه بهم میگن حساب کتاب میکنی میگم آره الان که دارم فکر میکردم مبینم آره دارم با خدا حساب کتاب میکنم برای تمام نعمتهاش برای تمام قشنگیهاش که من چقدررررررر چقدرررررر سپاسگزار این همه نعمتهاش هستم چقدر سپاس گزار تمام قشنگی ها و مهرانی هاش هستم
آره با خودم حساب کتاب میکنمدمت گرم که اینو یادم دادی رفیق که حساب کتابم رو باید هر روز انجام بدم که یه وقت بدهکارش نباشم که بخوام بخاطر بدهیم ازش فرار کنم و هیچ وقت نداشت باشمش خدایااااا شکررررررت شکررررررررررت
حسین اینو بدون که( کامنت یکی از دوستان بود اسمش یادم نیست)اگر اینو دید بهم بگه که اون نوشته چون خیلی وقت اینو من. سیو کردم
گفتم: خدا آخه این همه سختی؟ چرا؟
گفت: «انَّ مع العسر یسرا»
“قطعا به دنبال هر سختی، آسانی است.(انشراح/6)
*
گفتم: واقعا؟!
گفت: «فإنَّ مع العسر یسرا»
حتما به دنبال هر سختی، آسانی است.(انشراح/7)
*
گفتم: خب خسته شدم دیگه…
گفت: «لاتـقـنطوا من رحمه الله»
از رحمت من ناامید نشو.(زمر/53)
*
گفتم: انگار منو فراموش کردی!
گفت:«اذکرونی اذکرکم»
منو یاد کن تا یادت باشم.
*
گفتم: تا کی باید صبر کرد؟!
گفت: « وَ ما یدریک لَعلَّ السّاعه تکون قریبا»
تو چه می دانی، شاید موعدش نزدیک باشد.(احزاب/63)
«انّی اعلم ما لاتعلمون»
من چیزایی میدونم که شما نمی دونید.(بقره/ 30)
*
گفتم: تو بزرگی و نزدیکیت برای من کوچک، خیلی دوره! تا اون موقع چی کار کنم؟
گفت: « و اتّبع ما یوحی الیک و اصبر حتی یحکم الله»
حرف هایی که بهت زدمو گوش کن، و صبر کن ببین چی حکم می کنم.
(یونس/ 109)
*
ناخواسته گفتم: الهی و ربّی من لی غیرک (خدایا آخه من غیر تو کیو دارم؟!)
گفت: «الیس الله بکاف عبده»
من هم برای تو کافی ام.(زمر/36
واقعا دقیقا همینه .استاد قشنگ گفت
وقتی آینده نیومده چراااااا اینقدر نگرانی
وقتی زمانش نرسیده از چی میترسی
یادم رفتم شهر بازی میخواستم برم سقوط آزاد همه میگفتن این خیلی وحشتناک من گفتم میخوام برممممممم هیچ نیست لذت بخش و رفتمممممممممم
رفتم و دیدم یه مدیتیشن فوق العاده ای بود خدایا شکرت
آره واقعااا من تویه اینچند ماه اخیرررر همیناتفاقات برام رخ داد که حسین نمیشه نمیتونی ووو…
تا اینکه زمانش رسد و به سادگی و لطف رب راحتتر و بدون هیچ مشکلی انجام شد و رفتتتت
مسیر بسیار زیباست خداوند همیشه من رو داره هدایت میکنه مسیر بسیار لذت بخش هر اتفاقی هم پیش بیاد جوابش هست
هر مسائلی هم باشه جوابش هست….
خدایا ازت میخوام به هر تضادی که بر میخورم یادم بیار که چطور تضادهای قبل رو به لطف تو و ایمان به تو حل کردم و رفتم جلو
خدایا شکرررررررت
همچیز عالی در پناه رب الهی شکررررررر
همه مسائل راه حل داره و لذت میبریم و لذت میبریم و هیچ مسئله خاصی به وجود نمیاد و اگر مسئله ای پیش بیاد خداااوند هدایت میکنه جوابش توش هست و نیاز نیست براش نگران باشیم
الهی شکررررررت رب من
حسین مسیرت شاید از دور ترسناک باشه ولی وقتی میری تو دلش راه حل داره و بهت گفت میشه
حال خوب و احساس خوب= اتفاقات خوب و عالی
ممنونم از مهربون استاد و مریم بانووو الهی شکر برای وجود شماها و بچه های خانواده الهی صد هزار بار شکر
در پناه جان جانان رب العالمین شاد سلامت و ثروتمند باشید
با عشق(تو باورت هستی حسین)
به نام رب هدایتگرم
سلام استاد جان عزیز و مریم خانم و تمام دوستان ارزشمندم.
توضیحات انتهایی خیلی مرتبط با حال و هوای اینروزای منه ،من دختری ام که اگه به مدت طولانی جای ثابتی بمونم و یکنواخت زندگی کنم حال واحساسم بد میشه ،تو تمام سالهای زندگیم از 14سالگی در حال سفر و جابجایی بودم ،جابجایی از شهری به شهر دیگه و بهتر،از کاری به کار دیگه که بهتر و راحتتر باشه حتی دوران مدرسه از مدرسه ای به مدرسه بهتر.تو زندگیم تو شهرای مختلفی کارکردم زندگی کردم تو فامیل اولین نفرم که زندگیم متفاوته حتی از برادرای خودم و پسران اطرافم بیشتر سفر کردم و جاهای مختلف کار کردم و بیشتر از اونها آزادی رو تجربه کردم هیچ دختری تو فامیل ما اینقدر آزاد نبوده ،خب با این توضیحات چند وقتیه که دوباره تصمیم به مهاجرت گرفتم ولی اینبار احساس خوبی به مهاجرت ندارم به خودم قول دادم کاری رو با احساس بد انجام ندم بنابراین برای مهاجرت امسالم دست نگه داشتم چون دوبار که اقدام کردم احساسم خوب نبود از طرف خودم تمام شرایط فراهم بود اما احساس کردم کمی کارها سخت داره انجام میشه مثلا ی نمونه سختی این بود که تهیه بلیط ممکن نبود به خدا گفتم خدایا حالاکه اینترنتی نشد بلیط تهیه کنم من سمت خودمو انجام میدم ،میرم حضوری اقدام میکنم خودت هدایتم کن ولی وقتی رفتم با ازدحام جمعیتی مواجه شدم که برای تهیه بلیط صف بسته بودند ولی هیچ بلیطی نبود مسئول فروش بلیط گفت خیلیا از صبح تا 10شب تو صف هستند تا تونستند بلیط تهیه کنند و این مشکل چندروزه ایجاد شده ،من اصلا دوست ندارم اذیت بشم چرا باید برای بلیط چندین ساعت صف وایسم؟ همین منو بفکر برد استاد میگه اگه کاری سخت انجام میشه بدون ی مشکلی تو باورات هست این اتفاق برای دیروزه ،بین دوراهی بودم اگه میرفتم حسم بود اگه نمیرفتم حسم بد بود درهر دو صورت حسم بد بود بنابراین گفتم مدتی صبر میکنم دوباره فکر میکنم ببینم چرا احساسم مانع رفتنم میشه …. پس میگردم ببینم مشکل چیه…
این دومین باره که امسال میخوام مهاجرت کنم ولی احساسم بد میشه و نمیذاره قدم بردارم.بار قبلی حتی تا مرحله آخر که پرداخت بهای بلیط بود رفتم ولی حسی مانعم شد!! نمیدونم چه ترسیه که نمیذاره مهاجرت کنم بار اولمم نیست که ترس از جای جدید داشته باشم ترس دیگه ای هست و فکر میکنم خیلی مخفی و ریزه،توضیحات شما عالی بود احتمالا من دارم آینده رو نگاه میکنم و یک کوهی با شیب زیاد میبینم میگم سخته بالارفتن و هزارتا مسئله دیگه ،ولی من چطور پارسال همین موقع فقط با یک کوله پشتی رفتم تهران ؟ هیچکسی رو نمیشناختم اونجا اولین بارم بود تهران میرفتم چرا حسم بینهایت خوب بود؟ از لحظه تصمیم تا رفتنم فقط یک هفته زمان برد ! اونجا همه چیز خوب پیش رفت و من خدارو کنارم میدیدم، چه اتفاقی افتاده که الان سرعت تصمیم تا عملم طولانی شده و احساسم بده؟؟؟؟خدای من که همون خداست همونی که بهترین شرایط رو برام رقم زد دلها رو برام نرم میکرد سریع کار برام جور کرد کاری که مدنظرم بود با همکارانی که ذهن بسیار ثروتمندی داشتند و از لحظه اول خیلی بامن مهربون بودند حتی بدون اینکه درخواست کنم افزایش حقوق زیادی بعد از یکماه داشتم بااینکه عضو جدید بودم تو مهمونی خصوصی خانوادگی همکارام دعوت میشدم و چقدر احترام و عشق دریافت میکردم ،دلم میخواست بهترین جای شهر زندگی کنم خدا چطور تو ولنجک برام خونه لولکس جور کرد ، دلم میخواست تهرانو بشناسم همکارام میومدن دنبالم شبا میرفتیم تهران گردی پل طبیعت،برج میلاد،پارک ملت، فرحزاد، شهرک غرب پاساژهای قشنگ مثل میلاد و لیدوما و … ،الهیه، بازار تجریش، پاساژ شیک پالادیوم ،فرهنگسراهای مختلف و هزاران تجربه عالی دیگه
حالا چی شده که مردد هستم؟؟
چرا دوبار خواستم حرکت کنم اما زنجیر شده بودم؟؟
استاد خیلی شوکه شدم چون از خدا هدایت خواسته بودم بهم بگه چرا دوباره حسم نگذاشت حرکت کنم این چه چیزیه که منو اسیر کرده؟ توضیحات شما خیلی خیلی متناسب من بود و همچنین باورهای عالی که بین حرفهاتون مطرح کردید . دیروز خیلی نزدیک بودم به خودسرزنشی که حسمو بدتر کنم ولی خیلی کنترل ذهن کردم یادم اومد خودسرزنشی باعث حال بد بیشترم میشه استاد واقعا بین دوراهی موندن برزخ بدیه اینکه ندونی چه کاری باید انجام بدی ! برای چنددقیقه حس بدم و ذهن نجواگرم باعث شد دوسه قطره اشک بریزم ولی خداروشکر میکنم فقطچتددقیقه طول کشید چون سریع به خودم یادآوری کردم احساس بد مثل اینه که دستت تو آتیش باشه باهرمنطقی حست بده باید جلوشو بگیری ، زود جلوی ذهنمو گرفتم و نگذاشتم سرزنش بشم بعد چنددقیقه گفتم نجمه تو بهترین تصمیمو گرفتی …برو چندروزی با خودت خلوت کن بنویس فایل گوش کن هدایت بخواه و ببین اون چیه که جلوی پیشرفتتت روگرفته چون تو میدونی با مهاجرتهایی که میکنی چقدر بزرگتر و باتجربه تر میشی چقدر پیشرفت میکنی بامهاجرت مستقلتر شدی توحیدی تر شدی پس چه ترمز ریزیه که با وجود دیدن این نتایج ،بازهم جلوی حرکتت رو گرفته ؟؟؟؟
استاد من فهمیدم فکر به آینده باعث شده ساکن بمونم ولی هنوز متوجه نشدم دقیقا فکر به چه چیزی در آینده ؟ مثلا شغل جدید؟ یا آدمهای جدید؟ یا چی؟
اتفاق دیروز هرچند در ظاهر خوب نبود ولی من قول دادم هرچی شد بگم الخیر فی ما وقع و بعد با حس خوب سرفرصت خودمو و باورامو شناسایی کنم الان خوشحالم که زودتر از قبل خودمو کنترل کردم فهمیدم توانایی کنترل ذهنم قویتر شده بجای اینکه خودمو سرزنش کنم که چرا نرفتم و فلان ،توجهمو هدایت کردم به زیبایی ها و تجزیه وتحلیل باورام.
استاد جان اینها برکاتِ بودن با شما در این مسیر الهیست،خیلی دوستتون دارم .