سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 202

دیدگاه زیبا و تأثیرگذار امینه عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

خداوند بهتون قوت بده ک اینقدر با شجاعت و عزم قوی چهار ساعت پیاده روی کردید بدون اینکه ذره ای از مسیر خسته بشید. هرچی بیشتر گذشت و هرچه به پایان مسیر میرسیدید، به زیبایی بیشتری هدایت میشدید.

چقدر خوبه در مواردی که مسیر سخت بنظر میرسه و انسان در طول مسیر خسته میشه و ذهن شروع میکنه به غر زدن و شکایت، بیایم نکات مثبت و جنبه مفید مسیر رو تو ذهنمون بولد کنیم و به پاداشی ک خدا برای این جسارت ما در نظر گرفته فکر کنیم. این میتونه هرچیزی باشه و اینجا شما از این جنبه که بدنتون قوی میشه و قدرت جسمانیتون بالا میره، بهش توجه کردید. من تحسین میکنم این ایمان و نگرش مثبت تون واز خدای بزرگ براتون زیبایی بیشتر و بیشتر و بیشتر و بیشتر میخوام.

خدای من چقد آب شفاف بود. وقتی زوم کردید روی سنگ های تو اب انگار ک اصلا ابی نبوده روی اون سنگها اینقدر همه چی شفاف بود.

یا اون سنگ های شگفت انگیزی ک در نگاه اول واقعا انگار خرده چوب بودند و نه سنگ! سنگایی ک مثل شمشیر روی دیواره کوه تصویر زیبایی ایجاد کرده بودند، چقدر تمیز و تیز و زیبا بودن.

الهی شکرت بابت این درخت های سر به فلک کشیده. وقتی شما دوربینو به بلندای درخت هدایت میکنید، خودمو میبینم ک گردنمو تا اخر سمت اسمون بردم تا بتونم ببینمشون اینقدر ک بلند و رویایی هستن

استاد چقد حال میده خوابیدن کنار رودخونه و صدای اب ک از هر لالایی بهتره، به خواب بری و ی خواب رویایی و پر از آرامش رو تجربه کنی. من بعضی مواقع ک بد خواب میشم صدای اب و بارون ک میزارم تو گوشم چنان آرامشی تو وجودم میپیچه که الان با تصور اینکه کنار یه رودخونه بخوابم دیوونه شدم

استاد وقتی شمارو میبینم ک درعین حالی ک سنتون از من بیشتره، چقدر بیشتر از من کنجکاو ترید و به دنبال کشف زیبایی ها و شگفتی های بیشتر هستید.  وقتی گفتید دوست دارید خیلی بیشتر از اینا -مثل بچگیاتون- کنجکاو باشید و باید روی خودتون کار کنید، از خودم خجالت کشیدم. این جملتون برام خیلیی درس داشت

چقدر شما همیشه به دنبال بهبود خودتون هستید با اینکه بیشتر از هرکس دیگه ای جهان زیبارو دیدید و تجربه و تحسین کردید؛ یا با اینکه بیشتر از همه به فناوری و تکنولوژی جدید دسترسی دارید اما بازم دنبال پیشرفت و کنجکاوی و زیبایی بیشتر هستید.

وقتی برمی‌گردم به فایل هایی ک سالها قبل گذاشتید روی سایت و مقایسه می کنم اونا رو با فایل هایی ک الان منتشر می کنید، می بینم چقدر بیشتر رشد کردید و این تو رفتارتون و زندگیتون کاملا واضحه. چقدر عزت نفستون بیشتر شده؛ چقدر زیبابین تر شدید؛ چقدر تمرکز تون بیشتر روی اصله؛ چقدر ایمانتون قوی تر شده؛ و همه اینا برمیگرده به اینکه شما در هر شرایط و جایگاهی که باشید با هر میزان موفقیتی، بازم به دنبال پیشرفت و بهبودی بیشتر هستید و «اینه دلیل پیشرفت های روزافزون شما که از همون اول مسیرتون باهاتون بوده و هر بار رشد کرده»

من شمارو تحسین میکنم و سعی میکنم مثل شما اینقدر متعهد و با ایمان قدم بردارم؛ زیبایی ها رو بیشتر و بیشتر تحسین کنم و دنبال نکات مثبت هر مسئله ای باشم

استاد عزیزم از شما سپاسگزارم بابت این سفر و آگاهی هایی که در حین سفر با ما به اشتراک می گذارید و فرصتی که در اختیار ما گذاشتید تا دلیل این همه موفقیت شما رو بیشتر درک کنیم و ایمانمون بیشتر بشه و متعهد تر به قوانین باشیم

منتظر خواندن نوشته تأثیرگذارتان هستیم
  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 202
    276MB
    15 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

539 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «نگین» در این صفحه: 5
  1. -
    نگین گفته:
    مدت عضویت: 2744 روز

    به نااام خدااای عشقم

    درووود و سلااام بر استادان جااان.

    دروود بر خانواده ی بزرگ و عزیزم.

    به به لذت بردم .چقدر زیباااا.چقدر قشنگ.چه شکوهی چه عظمتی چه تنوعی چه ثروتی چه فراوانیییی….

    خدایااا سپاسگزارتم برای دیدن این شگفتی هااا.

    استااد جان یعنی عاشقتونم با این دمپایی هاتون.مریم جانم با دمپایی های سفییید.

    چه صدای آبی چه رودخونه ی زلالی چه درختای سر به فلک کشیده ای چه گل هایی خدااای من.چه ترکیب بی نظیری.خدای من چه سنگ هایی چه عظمتی.

    اهدنا السراط المستقیم.صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علهیم.

    نووش جان روحتون دیدن این زیبایی ها.

    خدای من این زلالی این پاکی آب این مسیری که میرین دایم منو یاد روستای قشنگ بی نظیرمون میندازه.خدایا شکرت.این گل ها چقد در اوج ظرافت و کوچولویی با زیاد بودنشون تو دل تابستون شگفتی خلق کردن.

    زمانایی من میرفتم پیاده روی تو روستامون مثه این گل سفیدا بود که شبیه بابونه هستن گمونم من میکندم بعد این وسط گلارو میچلوندم :):):):):) این وسطه گله بر اثر فشار انگشتام دونه دونه میزدن بیرون :):):):):) چرا اینجوووری میکردممم :):):):):)

    خدایااا شکرت چه آبه زلاااله.خدای من شکرت برای فرصت دیدن این زیبایی ها.

    واقعا دمتون گرم 4 ساعت پیاده رویی کردید.منم دیروز رفتم تنهایی باشگاه و تا باشگاه 10 دقیقه پیاده روی داریم.نمیدووونید این مسیولان باشگاه که ما خیلیم نمیتونیم باهاشون حرف بزنیم با همون یه ذره زبان ترکی دست و پا شکسته ای که بلدم چطور مثل همیشه بهم خوشامد گفتن پرسیدن چرا جانه دلم نیومده و من گفتم او آکشام گیلیور و چقدر از همین یه ذره حرف زدنای من لذت میبرن و با چه عشقی همیشه بهمون محبت و توجه میدن.خدایاا سپاسگزارتمممم.شکرت برای این دوره قانون سلامتی که من دیگه با قد 169 رسیدم به وزن 57 و هی سلامت تر و خوش هیکل تر و تراشیده تر و قوی تر میشم.دیروز تمرین پا انجام دادم.استاد جان ما خونمون تقریبا در ارتفاعه به همین خاطر یک ویوی بی نظیر رو داریم و از یه کوچه که شیبش اگه بگم 50 یا حتی 60 درجه هس دروغ نگفتم قبلنا اصن ازش نمیرفتیم الانا براااحتی انتخابش میکنیم و پایان پیاده رویمون رو با اون میبندیم که عضلات پامون حااال بیان.

    استاد جان از قاب لپ تاپ هنوز تو بالکن رو به یک ویوی رویایی این قسمتم دیدم و لذت بردم.

    حساابی بهتون خوش بگذره.

    در پناه حق باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 21 رای:
  2. -
    نگین گفته:
    مدت عضویت: 2744 روز

    به نام ربم.

    درود جناب مقدم عزیز.بسیار ازتون سپاسگزارم برای کامنت های بی نظیرتون که همیشه میخونمشون وکلی لذت میبرم و یاد میگیرم ازتون.چقدر زیبا خالصانه و عمیق بر زبانتون جاری میشه.خدارو سپاسگزارم که به سمت خوندن کامنت های شما عزیز بزرگوار هدایت میشم.ازینکه متناسب با هر فایل سفرنامه شما بهترین برداشت هایی که میشه مطابق با زندگی زیبای خودتون بگیرید رو بیان میکنید واقعا لذت میبرم.

    تبریک برای خونه ی جدیدتون.امیدوارم که لذتش رو ببرید.

    برای این خواستم کامنت بگذارم براتون تا سرگذشت خونه گرفتن خودمون رو در شهر زیبای استانبول براتون بگم.که چطور به راحتی و زیبایی و خارق العاده رقم خورد.

    ما زمانی که با یه عالمه چمدون به این شهر زیبا مهاجرت کردیم دوتا دختر و پسر جوون و کم تجربه اما با ایمان قلبی که قوت قلبی و اطمینان خاطر بهمون داده بود اومدیم.من ایمان داشتم که بهترین ها برامون رقم میخوره و بهترین انسان ها رو ملاقات خواهیم کرد.خیلی فایل هایی که استاد در مورد تحسین انسان هایی که مهاجرت میکنن حال منو خوب میکرد.اینکه مهاجرت کنی از شهرت بری از خانوادت دور بشی از دوستانت و همه ی اون چیزهایی که ساختی و در واقع از نقطه ی امنت بیای بیرون و توکل کنی به خدایی که همه جا هست و همه جا برات خدایی میکنه و مختص مکان و زمان خاصی نیست.

    من ایمان داشتم که مزد این توکل رو خواهیم گرفت.باورتون نمیشه در کشور جدید شهر جدید که حتی ما زبونشون رو نمیدونستیم به چه انسان هایی هدایت شدیم.از طریق یک شخص بسیار غریب به فردی در استانبول هدایت شدیم که قبل از اومدن ما برامون هتل گرفته بود برای 10 روز.

    روز اول اومدن دنبالمون به همراه همسرشون و رفتیم رستوران.روز دوم ماشین رنت کردیم و آوردن در هتل تحویلمون دادن.کوچکترین نشونه هارو میگرفتیم و بررسی میکردیم و همیشه جواب صحیح به طرز متفاوتی برامون چشمک میزد.روز سوم و چهارم و پنجم چندتا خونه دیدیم.براحتی و با لذت با گوگل مپ سوار بر ماشین با شنیدن موزیک درین شهر زیبا مسیر هارو طی میکردیم و چقدر لذت بخش بود.در حین مسیر هم سعی میکردیم لذت ببریم و با جانه دلم برا خونمون برنامه ریزی میکردیم.روز ششم رفتیم که بازم خونه ببنیم و جالبه دایم میگفتن با این قیمتی که شما میگین خونه تو استانبول گیر نمیاد و الان با خارجی ها خوب راه نمیان و همه کرایه یک سال رو جلو میگیرن.اما ما میگفتیم نه برای ما میشه.وگرنه خدا اینجور همه چی رو ردیف نمیچید برامون که حالا برسیم اینجا و نشه.قطعا میشه.روز ششم وارد محله ای شدیم که من و جانه دلم دهنمون باااز مونده بود ازین حجم از زیبایی.خاطرمه اونجا به ایشون گفتم الااان حس میکنم اومدیم خاارج :):):):):) اون روز دوتا خونه دیدیم و دومین خووونه بی نظیر بود.خونه ی بسیار زیبا با ورودی که پر از کمد چوبی اونم قهوه ای و سمت چپ آشپزخونه با کابینت های چوبی با بالکن و باربیکیو و جالبه من قبلش همش تصور میکردم و از خدا میخواستم خونهه اگه کوچیکم بود اشکال نداره فقط بالکن داشته باشه اما دیگه انصافا باربیکیو آپشن خفن و تو دل برویی بود که خدا برام رو کرد.سمت راست سه تا اطاق خواب که یکیش اطاق بچه به قول خودشون چوجوک که کاغذ دیواری شده و طراحی شده برای اطاق دخترونه و دو تا سرویس بهداشتی یکی ایرانی که دیگه اینو دیدم انصافا کرک و پرم ریخت :):):):):):):) و اون یکی سرویس بهداشتی که اصن برا خودش یه اطاق زیباس.هاال خونه که رو به ویوی ابدی دریاچه و استخر باز همسایه ها با خونه های زیبااااا و سقف شیروونی و از یک طرف رو به دریای مارمارا.قیمت خونه از چیزی که ما خواسته بودیم بیشتر بود اما از کرایه واقعیش فرسنگ هاااا فاصله داشت.اما بازم شب گفتیم خدای رزاق، ما توکل کردیم و الانم باز ازت هدایت میخواهیم که به بهترین خونه مارو هدایت کنی.با اینکه دلمون تو همون خونه بود اما بازم نشستیم و تمام مزیت ها و معایب خونه هایی که رفته بودیم رو نوشتیم.با اینکه اون دوستمون و هر به قولی املاکی که میدیدم میگفت فقط خونه بگیرین اصلا به خارجی خونه نمیدن و عجله کنید ما با آرامش مسیر خودمون رو طی میکردیم.نمیذاشتیم این صحبتها مانع اون شاه ارتباط و ایمان قلبیمون بشه.دایم با خودمون میگفتیم شما که نباید خونه پیدا کنین خدا این کارو برامون میکنه.با نوشتن حسن و معایب ها نهایتا دیدیم بااازم همین خونه ای که یکمم از هزینه ای که ما حداقل براش در نظر گرفته بودیم بالاتر بود پیروز شد.روز هفتم که قرار بود بریم چند تا خونه دیگه ببینیم کنسل شد و به دوستمون گفتیم ما همون خونه رو میخواهیم.من روزها که خونه میدیدم عصرها و شب ها دنبال وسیله میگشتم.تو چند روز کوتاه همه سایت های استانبول رو که البته قبلا از ایران پیداشون کرده بودم زیر و رو میکردم و جالبه که بعد متوجه میشدم به اولین چیزهایی که هدایت میشدم نهایتا همون رو بهش هدایت میشدیم و انتخاب میکردیم.روز هفتم رفتیم که قرارداد ببندیم.صاحبخونمون صاحب کارخونه هست.رفتیم کارخونشون اونم چه کارخوونه ای.املاکیه همسایمونه و اون کسی بود که دوستمون باهاش ارتباط گرفته بود.جالبه که ما نمیدونستیم اما گویا صاحبخونه ابتدا گفته بوده که من به خارجی خونه نمیدم و دوستمون گفته بود شما بگذارید بچه ها خونه رو ببینن و در همین دیدنه که همسایمون که املاکیه باشه و خونه رو نشون ما داد گویا در یک ملاقات شاید 5 دقیقه ای از ما برای صاحبخونه گفتن و روز بعد که برای قرارداد رفتیم یک مرد بی نظیر مودب با پرستیژ خوش صحبت و اصلا به لطف خدا مهر ما به دلش گذاشته شد.کی غیر از خدا میتونست همچین کاریو بکنه.وقتی هم متوجه شده بود که ما تازه ازدواج کردیم بیشتر خوشش اومده بود.دوستمون که همه کارهای مارو میکرد و ترجمه میکرد گفت که ایشون گفتن به بچه ها بگین اگه دوست دارن بیان پیش خودم کار کنن :):):):):):):):):):):):):) واقعا زمانی که یادم میاد چشام پر اشک میشه و قلبم گرم که چطور خدا لحظه به لحظه مارو هدایت و حمایت میکرد.

    آغا احسان همون روز یعنی روز هفتم بعد از قرارداد رفتیم برق خونه رو وصل کردیم.عصر رفتیم ظرف و ظروف خریدیم و وسایل بهداشتی و این جور چیزا.شبم اومدیم قبل رفتن به هتل یه چرخ تو خونمون زدیم و رفتیم هتل.

    روز هشتم رفتیم با دوستمون گاز و آب رو وصل کردیم و به طرز معجزه آساااااایی رفتیم وسیله های چوبیمون رو خریدیم.فقط اینو بگم بهترین کیفیت با کمترین قیمت ممکن اوووونم چه کیفیتیییییی در واقع رویه مبله چرمه سفارشی با سرویس خواب و پا تختیو میز توالت و میز نهارخوری 8 نفره بوفه کنسول همه و همههههه 6 هزار لیر.حالاااا چرااااا زمانی که دیگه این محصولات رو از سایت برداشته بودن و انصراف داده بودن از فروش (زن دوستمون در واقع برامون میگشت) اماااا چراااا اینا اکی شدن؟؟؟؟ به خااطر همزمانی هاااا.بخاطر اینکه خدا مهر مارو به دلشون انداخته بود.وقتی مارو دیدن دیگه تموووم شد همه چی.خودشونم یه باربر برای سیته شون داشتن هماهنگ کردن که با یک سوم قیمت وسایل رو در روووز نهم برای ما آوردن به خونه رویاییمون.ما اصن همچین سیستم حمل و نقلی ندیدههه بودیم.دوتا پسر جووون شاید نهایتا 24 ساله و لااغر این وسایل بزرگ و سنگین رو در عرض 4 ساعت با ابزار خفن باز کردن و پیچیدن و بدون ذره ای خطو و خش آوردن و دوباره سر هم کردن و هرجا که گفتم گذاشتن و رفتن.اون خانواده هم چه انسان های نازنینی بودن چقدر ثروتمند بودن و بخاطر یک همزمانی دیگه اوناهم تصمصمیشون رو قطعی کرده بودن و ست کامل سرویس خواب و مبل و نهارخوری و همه چیز رو سفارششون رو قطعی کرده بودن و بعد از رفتن ما خریدای جدیدشون تو راه بودن.با گوگل ترنسلیت با هم حرف میزدیم و آغاهه حدودی انگلیسی میفهمید و استاد دانشگاه بود بهمون گفت این وسایل سفارشی ساخته شدن و الان 100 هزار لیر قیمتشونه ما دوس داشتیم به شما بدیم با اینکه از فروششون منصرف شده بودیم.ما تقریبا به یک بیستم قیمت واقعی صاحب این وسایل زیبا و با کیفیت شده بودیم.جالبه آخر بار هم دختر کوچویکشون به انگلیسی جمله آماده کرد و از طرف خانوادشون به عنوان هدیه ازدواجمون یه آباژور قشنگم بهمون هدیه دادن.وقتی نشستیم تو ماشین جفتمون در شگفت زده ترین حالت ممکنی بودیم که دو انسان میتونستن باشن و فقط نگاهمون به آسمون زیبا و خالق این نعمت ها بود و سپااسگزار.

    روز دهم هتل زیبامون رو تحویل دادیم و اومدیم خونه بهشتیمون.ظهر رفتیم ماشین رو که بنگاهش از قضا نزدیکه خونمون بود تحویل دادیم و میبایست منتظر میشدیم که صاحب بنگاه بیاد و دیپوزتمون رو بازگردونن وقتی ایشون اومدن یک هیکل درشت و خشن با سبیل های چنگیزی و داش مشتی با یک کت و شلوار و تسبیح درشت به دست وارد شدن.کارکنانش وقتی رییسشون اومد داشتن از استرس جان به جان آفرین تسلیم میگفتن اسم رییسه هم عزیز خان بود و تابلو بزرگیی از عکسشون هم به دیوار بنگاه بود :):):):):):):):) اونجاهم یه خانمه ایرانی که به زبان ترکی مسلط بودن کار میکردن و جالبه که اون آغاهه هم از ما خوشش اومده بود و دوس نداش ما بریم و شمارشو گف سیو کنیم و مستقیم هر زمان ماشین خواستیم به خودش بگیم.جالبتر اینکه نمیخواستن بخشی از دپوزیت رو تا زمان مشخص شدنه جرایم رانندگی پس بدن اما عزیزخان با اتکا به حرف ما که فقط گفتیم ما همه چیز رو طبق قانون رعایت کردیم کل دیپوزیت رو پس داد و اونجا چشمان باز و از حدقه بیرون زده ی کارکنانش دیدنی بود.

    پایان روز دهم اینطور گذشت که اومدیم و خونه ی بهشتیمونو برق انداختیم شب رو در منزل زیبامون خوابیدیم.

    آغای مقدم من برام ثابت شده که همه جاااا خدا هست اگه باورش کنیم اگه ارزش خودمونو بفهمیم اگه گوش بدیم به ندای الله و بپذیریم و قدم برداریم و باور کنیم که خدا به گفته ی خودش وفادارترین هست به عهدش.

    خداروسپاسگزارم که به کامنت زیبای شما هدایت شدم و باعث شد این تجربیاتم رو یادم بیاد و با نجواهای ذهنم مقابله کنم و بنویسم.

    راااستییی اینم بگم و کامنتمو تموم کنم.اجاره خونمونم مثل ترکا باهامون قرارداد بست صاحبخونه ی ثروتمندمون و ماه به ماه می پردازیم.هر زمانم که کرایمونو واریز میکنیم ازمون تشکر میکنه:):):):):):):) و دیگه اینکه اون دوستمون بعدا گفتن چون شما از هیچ خونه ای خوشتون نمیومده من همینجوری شماره این املاکیو یهویی پیدا کردم و به واسطه هام زنگ نزدم دیگه.وقتی اومدن خونمون دیگه نمیخواستم بگم اما برگهاشون ریخت :):):):):):):):):)

    جالبه که خداوند مارو به سمت کسایی هدایت کرد که اصن به این پول ها نیاز ندارن و همینه که ما تو خونه ای هستیم که یک سوم اجاره واقعیش رو میدیم و ازمون تشکر هم میکنن.

    این کارو کی جز رب العالمین کسی که قدرت آسمان ها و زمین در دستان اوووست و برای ما خواهر میشود برادر میشود نان درون سفره میشود خانه میشود دوست نزدیکتر از خانواده میشود و عشق و ثروت جاری در زندگی میشود اگر بهش ایمان داشته باشیم ازش بخواهیم و قبولش کنیم و به الهاماتش گوش جان بسپاریم.

    در پناه حق باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 15 رای:
  3. -
    نگین گفته:
    مدت عضویت: 2744 روز

    درود مجدد آقای مقدم عزیز و بزرگوار.

    سپااااس فراوان ازین قلم زیباتون و سپاس از خداوند که رهنمودهای زیباش رو از طریق شما روح پاک الهیش برام فرستاد.

    حقیقتش خیلیی دوست داشتم بیام و یک روز نتیجه توکل و ایمانم رو برای این مورد خونه گرفتن تو سایت بنویسم اما هربار به علتی نمیشد و دیروز زمانی که کامنت زیبا و الهام بخش شمارو خوندم زمانی قلب صافتون که صاحب خونتون متوجه خلوصش شد و در واقع خداوند دل هارو برای بندگان صالحش نرم میکنه دیدم گفتم نگین جان اینجا بهترین زمان و مکانه که بنویسی تا هم خودت یادت بیاد هم اثری بمونه برای سال های بعد که شاید این قدما به چشمم کوچیک بشن و خاطرم نره که با ایمان و توکلم خدا چه درهایی رو برام گشود و کافیه من ادامه بدم مداومت کنم باااازهم ازین قبیل اتفاقات خواهد افتاد.

    که انصافاااا هر روز رو ما با دیدن نعمات بی شمار خداوند و معجزات ریز و درشتش داریم سپری میکنیم.

    یاد گرفتیم با عشق جانم همییییشه حتی در مورد کوچکترین چیزهایی که میتونست نباشه یا اگر بود و متوجهش نمیشدیم یا درکش نمیکردیم سعی میکنیم عامدانه بولدشون کنیم بهشون توجه کنیم و بابتشون سپاسگزاری کنیم و اصن سطح انرژیمون بوووست میشه.

    چه تصمیم قشنگی گرفتید برای سفر.

    شاید جالب باشه بدونید تقریبا 2 ماه پیش ما مهمان داشتیم و موضوع جالب این بود که از بس ما لذت میبردیم و دیگه به صورت روتین سپاسگزاری میکردیم و ذوق میکردیم از زیبایی هایی که میدیدم اونها گفتن براتون هنوز عادی نشده و ما گفتیم خدا میدونه که هر روز باااز برامون این نعمت ها این زیبایی ها این رفاه این راحتی و زیبایی ها خارق العادست.من و همسرم یاد گرفتیم شکر کوچیکترین چیزهاارو بجا بیاریم و به قول شماا مگه ایناا کوووچیکن؟اینا خودشون دریای ثروت و نعمتن.

    دقیقا چند روز پیش تو بالکن رویاییمون که معبودگاهم شده داشتم با خدا صحبت میکردم و کمی برای اینکه به درآمد برسم درگیری ذهنی داشتم و از خدا هدایت خواستم.یهو دیدم خداوند بهم گف نگین الان چقد ثروت داشتی چه ملک ها و ماشین هایی داشتی چه حساب بانکی داشتی که دلت آروم میگرفت؟ حالا فک کن که داریشون فک کن الان بیدار شدی تمام اینا وجوود داره.یعنی در واقع الان هم مدارشون شدی وگرنه که اونا به محضی که خواستی من گفتم باش و شدند.حالا بهم بگوو حست چیه آیا راضی هستی؟آیا آرومی؟آیا شوق زندگیت تغییری میکنه؟

    به خودم اومدم دیدم واقعااا درستههههه.منه نگین لذت لحظه ی حال رو دارم به چیزایی گره میزنم که خوشبختی و آرامش من رو عمیقا پاسخگو نیستن.من با تمام وجودم ثروت رو میخوام اما حواسم باشه نعمت هایی که دارمو فدای اون نباید بکنم.صبوری کنم مثل همیشه تا تکاملم طی شه و از مسیر لذت ببرم.منه نگین ثروتمند با خانه های مجلل در شهرهای متفاوت و حساب بانکی دلاری یورویی که هر چی خرج کنم بازم شارژ شه با چقد پول این زیبایی این حس خوب رو میتونم بخرم.با چه پولی من این آگاهی هایی که تو سایت استاد عباسمنش جاریه میتونم داشته باشم.با چه پولی میتونم احترام و لبخند شوق آدم هایی که حتی نمیشناسمشون ولی وقتی میبیننم به لبشون میاد رو میتونم بخرم.

    آقا احسان خوب میفهمم اون ثروتی رو که دارین ازش صحبت میکنید و لذت بودنش در زندگیتونو دارین تجربه میکنین.

    سپاااسگزار شمام برای این دعاهای ناب و زیباتون و امیدوارم متقابلا هزاران برابرش در زندگیه زیباتون جاری بشه.

    بهترین هارو از خداوند منان براتون خواستارم.

    ضمناا اگه اومدین استانبول حتما جزایر پرنس رو ببینید که شکوه و عظمت و زیبایی خالق اونجا موج میزنه.اگه هم اهل هیجان هستید شهربازی ویالند رو سر بزنید که مدل مینیمال دیزنی لندهای زنجیره ای هستش.

    در پناه حق باشید دوسته الهی ارزشمندم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  4. -
    نگین گفته:
    مدت عضویت: 2744 روز

    درووود و سلاااام نگااار عزیزم.

    درووود بر تو نگار زیبای چشم و ابرو مشکیه خوشگلم.من معتقدم دختراییی که مویه مشکی و چشم و ابروی مشکی دارن 10 هیییچ از بقیه جلوترن :))))))))))))))))))

    وااای نگاار عزیییزم سپاااسگزارتم برای این روح پاکت و این پیغام پر از عشق و حس خووبت.این پیغامت ضربان قلب منووو بالا برد.

    نمیدونم چند بار خوندمش.خواستم از دانشگاه برگردم و باز بخونمش و بعد برات پاسخ بفرستم.

    ازت سپاااسگزارم نگار زیبا.میدووونی اون دوستی که از طریقش به کانال تلگرام استاد عشق عباسمنش هدایت شدم و شروع تحول زندگیم و هدایتم به این سایت الهی بود هم اسم شما هست.اسم اونم نگاره و اونم زودتر از من مهاجرت کرد و در هنگ کنگ با همسرش و دو فرزند زیباش در اوج عشق و سرخوشی زندگی میکنه.

    این پیام سراسر نورت با این اسم زیبات برای من پر از نشوونست.

    سپاسگزارتم که برام نوشتی و احساس شور و اشتیاقت رو با من به اشتراک گذاشتی.

    خدااای من چطوری ازت سپاسگزاری کنم برای داشتن اینچنین بندگان پاکی و روانی به زلالی آب.

    نگار عزیزم آرهههه من و همسرم خیلییی باهم رفیقیییم.ساعت ها باهم حرف میزنیم در مورد زندگیمون آرزوهامون حرف های چون الماس استاد و زمان از دستمون میرهههه:)))))))))))) تازه از ذوق تو حرف همدیگه هم میپریم :))))))))))

    خیلییییی خداروشاکرم برای بودنش در کنارم ازینکه رب العالمین از طریقش انقدر خالصانه عشقش رو بهم نشون میده.

    نگار عزیزم برات یه زندگی پر از اتفاقات شگفت انگیز در کنار عشق عزیزت رو از خداوند خواستارم.

    آره میشه به همه چیز رسید.من که هنوززز کلی چیییز میخوام :)))))))))))

    اصن از خدا کم خواستن خوب نیییست.اگه باور کنیم عظمت و قدرتش رو اصن زشته ازش کم بخواهیم.از کسی که گفته من بر خودم واجب کردم برآورده کردن خواسته هاتونو.اصن زشت نیس ازش کم بخواهیم؟ :))))))))))

    من که هر صبح بهش میگم اینو میخوام اینم میخوام و میگم خدا جون ببخشید اگه الان اینا برام بزرگترین هاست والا از تو کم خواستن زشته.

    فکر کن بری پیش یه قدرتی که جهان و جهانیان رو خلق کرده و ازش با شک و تردید درخواستی بکنی.خوب معلومه که زشته.واای همش اینو به خودم یادآور میشم.که باور کن و درخواست کن و بعد حالتو خوب نگه دار تا نشونه ها و هدایت هارو ببینی.

    نگااار عزیزم برای این پیام سراسر نوورت این عشق خالصت که خداوند منو لایق شنیدش از طریق تو کرد سپاسگزارتم.

    برات رسیدن کره گونههه به تمام خواسته هاتو از رب العالمین میخوام.

    برات آرامش و اشتیاق زندگی از خدای وهابمونو میخوام و تورو به خودش میسپارم.

    دوست دارم یه روز ببینمت.

    من همییییشه مشتاقم برام از کوچیکترین حس و حالات بنویسی و من بخونم و غرق ایمان بیشتر به پروردگارمون بشم.

    سپاسگزارم برای قلب مهربونت که برای داشته های من از خداوند سپاسگزاری.ایین حجم از بزرگی و وسعت دید و قلب شگفت انگیز و بی نظیره.دلم خواست منم داشته باشمش.

    در پناه حق باشی نگار خوشگل و چشم و ابرو مشکیه من.

    .

    .

    وااای نگااار عزیزم اول برات کامنت گذاشتم و بعد نحوه ی آشناییت با سایت استاد عشق رو خووندم.

    شگفت انگیییییزه.واای نگار عزیزم چقدر از خوندنش لذت بردم.

    واای من هم سن تو عاشق رقص و موسیقی و خوانندگی بووودم.چقدر خوشحالم که تونستی استعدادتو پیدا کنی و ازینکه برای بارور کردنش قدم برداشتی بهت افتخار میکنم.

    من هنوز هم آواز میخونم و وقتی برای همسرم میخونم مدهوش صدام میشه.

    اتفاقا ترم پیش در دانشگاه سر کلاس برای استادمون به درخواستشون خوندم چون توی صحبت ها متوجه شده بودن که من گیتار میزدم و میخوندم و با اینکه زبون خودمونو نمیدونستن خیلییی لذت بردن و همیشه این تو ذهنم میمونه.

    اتفاقا بهم گفت تو باااید این صدا رو به گوش جهانیان برسوونی.

    آره نگار عزیزم تو بیشتر ازونی که فکر کنی برای من پیغام آور بودی عزیزم.

    در آینده باهم کنسرت میگذاریییم و حسابی هم میرقصیم:)))))))))))))

    چقدددر دوس دارم رقصتو ببینم.

    امیدوااارم به پیجت هدایت شم عزیزم.

    خوش بدرخشی عزیز دلم.

    در پناه حق باشی خوشگلم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    نگین گفته:
    مدت عضویت: 2744 روز

    درود و سلام حسن گرامی عزیز.

    سپاااسگزارم از خداوند سریع الاجابه که به محض درخواست اجابت میکنه.

    چقدر لذت بردم از پیام سراسر عشقت و پر از تایید قدرت رب العالمینم که امروز از طریق تو به من رسید و همینطور خوووشحااالم و راضیم از خودم که اون روز به هدایتش عمل کردم و نوشتم گوشه ای از مسیر الهیمونو که الان قوت قلبی بشه نشونه ای بشه برای هم پاره هام برای بندگان ارزشمندش که بیان بخونن و بگن آره میشه و دلشون قرص بشه و برن تو دل ترساشون و ایمانشون قویتر بشه.خوووشحالم که دستی شدم برای آسون تر شدن مسیر زیبای سفر زندگیت دوسته الهیم.

    ممنونم که برام کامنت گذاشتی و بهم گفتی این جسارت زیبات رو این تلاش الهیت برای تغییر به سمت بهتر شدن زندگیت رو و این توکلت رو این قدم قدم رفتن تو دل تجربه های قشنگتر زندگیه زیبات رو.

    بهترین ها رو از رب العالمین کسی که قدرت آسمان ها و زمین در دستان اوست برات میخوام.

    امروز که با خدای عشقم صحبت میکردم یه چیز دیگم بیشتر برام جا افتاد هرچند که همیشه به زبونش میارم ولی واقعا به قول استاد درک یه چیز خیلی متفاوت تر از دونستنشه.دوست دارم با شما در میونش بگذارم.

    من امروز بیشتر فهمیدم ایمان یعنی چی.ایمان یعنی نگران نبودن.یعنی حتی زمانی هم که اون چیزیو که میخوای رقم نخورده خوشحال بودن و شاد بودن.

    یعنی وقتی ایمان داری با آرامش قدم برمیداری یعنی حتی وقتی به موووو میرسه تو میدونی تو آغوش خدایی هستی که امور همه چیز در دسته قدرت اووست و فقط آرامش داری و خوشحالی و ادامه میدی چون نگران نیستی که بشه نشههه دیر بشه زوود بشه چوون میدونی هر چی پیش بیاد تو کسیو داری که بیشتر از خودت عاشقته بیشتر از خودت دوست داره و بیشتر از خودت مشتاقه که به خواسته هات برسی و پاااره نمیشه.آخه همه چییییز مااال خودشه بخاطر تو که باورش کردی اگه بهش ایمان داشته باشی دنیارو جوری میچینه که برای تو بهترین باااشه.

    پس دستش رو باز میذاری و به کار خودت که عشق بازی باهاشه و لذت از هر لحظه ی زندگیته میپردازی و بدون نگرانی و ترس قدم برمیداری.

    واای ازین جمله و این آیه ی قرآن که میگه کیست که اگر تمام دنیا بخوان بکشنش پایین ولی خدا بخواد ببرتش بالا و بتونن جلوی قدرت خدا رو بگیرن و کیییست که اگر خدا بخواد بکشدش پایین و تمام دنیا بخوان بکشنش بالا بتونن جلوشو بگیرن.

    واای این جمله منووو مثل مووشک بوست میکنه.

    آره من نگران نیستم من شادترینم من راضی ترینم من خوشحال ترینم من متوکل ترینم من موحدترینم به درگاه خووودش من محتاااج ترینم به خودش و تنها از خودش میخوام و دیگه باقییش با خوودشه و تمااااام.

    دوسته الهیمه من حس میکنم این جمله اینجا حسابی صدق میکنه و این جمله ی خداست به من :)))) تو فقط باااااش تمااام بد و خوووبش بااا من

    و همه چیییز به خدا زیباست شگفت انگیزه و رویایی

    خوش باشی و شاد باشی و خوشحال دوسته ارزشمندم.

    به خدا میسپرمت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: