سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 202

دیدگاه زیبا و تأثیرگذار امینه عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

خداوند بهتون قوت بده ک اینقدر با شجاعت و عزم قوی چهار ساعت پیاده روی کردید بدون اینکه ذره ای از مسیر خسته بشید. هرچی بیشتر گذشت و هرچه به پایان مسیر میرسیدید، به زیبایی بیشتری هدایت میشدید.

چقدر خوبه در مواردی که مسیر سخت بنظر میرسه و انسان در طول مسیر خسته میشه و ذهن شروع میکنه به غر زدن و شکایت، بیایم نکات مثبت و جنبه مفید مسیر رو تو ذهنمون بولد کنیم و به پاداشی ک خدا برای این جسارت ما در نظر گرفته فکر کنیم. این میتونه هرچیزی باشه و اینجا شما از این جنبه که بدنتون قوی میشه و قدرت جسمانیتون بالا میره، بهش توجه کردید. من تحسین میکنم این ایمان و نگرش مثبت تون واز خدای بزرگ براتون زیبایی بیشتر و بیشتر و بیشتر و بیشتر میخوام.

خدای من چقد آب شفاف بود. وقتی زوم کردید روی سنگ های تو اب انگار ک اصلا ابی نبوده روی اون سنگها اینقدر همه چی شفاف بود.

یا اون سنگ های شگفت انگیزی ک در نگاه اول واقعا انگار خرده چوب بودند و نه سنگ! سنگایی ک مثل شمشیر روی دیواره کوه تصویر زیبایی ایجاد کرده بودند، چقدر تمیز و تیز و زیبا بودن.

الهی شکرت بابت این درخت های سر به فلک کشیده. وقتی شما دوربینو به بلندای درخت هدایت میکنید، خودمو میبینم ک گردنمو تا اخر سمت اسمون بردم تا بتونم ببینمشون اینقدر ک بلند و رویایی هستن

استاد چقد حال میده خوابیدن کنار رودخونه و صدای اب ک از هر لالایی بهتره، به خواب بری و ی خواب رویایی و پر از آرامش رو تجربه کنی. من بعضی مواقع ک بد خواب میشم صدای اب و بارون ک میزارم تو گوشم چنان آرامشی تو وجودم میپیچه که الان با تصور اینکه کنار یه رودخونه بخوابم دیوونه شدم

استاد وقتی شمارو میبینم ک درعین حالی ک سنتون از من بیشتره، چقدر بیشتر از من کنجکاو ترید و به دنبال کشف زیبایی ها و شگفتی های بیشتر هستید.  وقتی گفتید دوست دارید خیلی بیشتر از اینا -مثل بچگیاتون- کنجکاو باشید و باید روی خودتون کار کنید، از خودم خجالت کشیدم. این جملتون برام خیلیی درس داشت

چقدر شما همیشه به دنبال بهبود خودتون هستید با اینکه بیشتر از هرکس دیگه ای جهان زیبارو دیدید و تجربه و تحسین کردید؛ یا با اینکه بیشتر از همه به فناوری و تکنولوژی جدید دسترسی دارید اما بازم دنبال پیشرفت و کنجکاوی و زیبایی بیشتر هستید.

وقتی برمی‌گردم به فایل هایی ک سالها قبل گذاشتید روی سایت و مقایسه می کنم اونا رو با فایل هایی ک الان منتشر می کنید، می بینم چقدر بیشتر رشد کردید و این تو رفتارتون و زندگیتون کاملا واضحه. چقدر عزت نفستون بیشتر شده؛ چقدر زیبابین تر شدید؛ چقدر تمرکز تون بیشتر روی اصله؛ چقدر ایمانتون قوی تر شده؛ و همه اینا برمیگرده به اینکه شما در هر شرایط و جایگاهی که باشید با هر میزان موفقیتی، بازم به دنبال پیشرفت و بهبودی بیشتر هستید و «اینه دلیل پیشرفت های روزافزون شما که از همون اول مسیرتون باهاتون بوده و هر بار رشد کرده»

من شمارو تحسین میکنم و سعی میکنم مثل شما اینقدر متعهد و با ایمان قدم بردارم؛ زیبایی ها رو بیشتر و بیشتر تحسین کنم و دنبال نکات مثبت هر مسئله ای باشم

استاد عزیزم از شما سپاسگزارم بابت این سفر و آگاهی هایی که در حین سفر با ما به اشتراک می گذارید و فرصتی که در اختیار ما گذاشتید تا دلیل این همه موفقیت شما رو بیشتر درک کنیم و ایمانمون بیشتر بشه و متعهد تر به قوانین باشیم

منتظر خواندن نوشته تأثیرگذارتان هستیم
  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 202
    276MB
    15 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

539 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «صحرا دختر طبیعت» در این صفحه: 5
  1. -
    صحرا دختر طبیعت گفته:
    مدت عضویت: 2702 روز

    به نام خدای زیبایی ها

    خدای فراوانی فراوانی فراوانی ها

    خدایی که همراه همیشگی ام بوده…

    سلام عرض میکنم خدمت استاد ومریم عزیزم و همسفران زیبا اندیشم

    قسمت 202 سفر به دور آمریکا

    سلام مرا از ی دشت خیلی خیلی سرسبز با انواع درخت و درختچه که هموار و صاف هست که سمت چپش چند تا مسیر پیاده روی هست که آدما تک و توک دارند ورزش میکنند ، سمت راستش ی میدون با کاج های کوچیک و بوته هایی خوش رنگ که انعکاس نور خورشید گلهای صورتی ، بنفشش رو زیباتر کرده ، دور تا دور این محیط پر از نیمکت هست که صحرا همیشه هدایت شده به یکی از آنها که اتصال صورت بگیره…

    کدوم اتصال ؟؟؟

    همونی که با دیدن این سریال داریم یاد میگیریم ، همونی که قراره با انجام دادنش به صلح درون برسیم…

    همون احساسی که مریم جان با دروبینش ثبت کرد و با ما به اشتراک گذاشت و خبر از رفتن به جای جدید می‌دهد…

    همون مکث لحظه ای مریم جان که در قابش ی آسمون آبیِ بزرگِ بزرگِ بی انتهاست که با نور خورشید و کوه های استوار و درختان راست قامت ، همان 10 ، 11 ثانیه ابتدای فایل رو میگم که ضربان قلب مرا تند و تند تر کرد…

    دوست داشتم همان جا بمانم و( شما بروید من خودمو می‌رسونم بهتون ؛ جمله ای آشنا برای دوستانم که باهم سفر رفتیم…) من باشم و خدا و اون حجم از زیبایی ژرف اندیش که قطعا چشمانم رو تَرْ ، جسمَمْ رو پاکْ می‌کنه تا روحم پر بکشد برای وصل شدن…

    همان وصل شدنی که با آگاهی های که از این 2 عزیز دل به ما گفته میشود و ما با توجه به مداری که هستیم دریافت می‌کنیم…

    همون جاده ی زیبایی که نزدیک 4ساعت راه رفتیم ، شیب داشت ، بالاو پایین داشت ، خستگی داشت ، اما ما از مسیرمان لذت بردیم و پاداشش سلامتی و تندرستی ، احساس خوبِ ، اتفاقات خوبِ

    همان مسیری که خداوند برای صاحب های خانه اش و اهالی توحیدی زیبا اندیش این سایت الهی راحت و آسون کرده کارها رو ، پس سوت زنان دَرِشْ حرکت کردیم ، اما به شرط پاکی و زلالی دل و روحت و برداشتن آت و آشغال ها از زیر مبل ، به شرایط نداشتن خشم و‌ کینه و حسادت…

    همانی که با کنترل ورودی ها داریم به دستش میاریم…

    پس از قلب من ، به قلب همه ی شما عشق و آرامش و شادی…( صحرا با ی عالمه چشم قلبی و ستاره ای فراوان)

    من وقتی مقابل تابش نور خورشید قرار می‌گیرم لحظه ای می ایستم دستانم رو روی قلبم میگذارم و چشمانم رو می‌بندم و برای لحظاتی روحم پَر می‌کشد…

    چقدر این لحظات ناب هستند ، نابِ نابِ ناب

    خدایا شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت

    این روزها آگاهانه هدایت خواسته ام برای درک دریافت الهامات…

    این روزها شجاع تر شدم‌ برای رفتن به دل ترس هایش

    این روزها آدمای خوش فرکانسی و ثروتمند و زیبا اندیش سر راهم قرار می‌گیرند

    این روزها آرامترم شدم از رفتن آنهایی که هم مسیرت نبودند…

    این روزها دارم یاد میگیرم که محکم قدم اول رو بردارم، تاکید میکنم ، قَدَمِ اَوّوّوّلْ…

    قدم اول پرسیدن سوال خوب بود که به قول استاد روزمان رو باهاش شروع کنیم تا متوجه موانع ذهنی ام شوم ، همانی که ترمز راهم میشود…

    abasmanesh.com

    چقدر پاداش این سفر زیباست…

    سفری بیرونی که ما رو آرام ارم وصل می‌کنه به درون مون…

    سفری که داره قلبم منو باز می‌کنه ، همون نقطه ای که به قول یوگی به رنگ سبزه و ترکیبش با سبزی طبیعت بکر خداوند منو داره با خودم روبرو می‌کنه ، داره با خودم میشناسونه ، دارم میپذیرم خودمو همانطور که هستم ، همینِ ظاهر و باطنِ من ، آره من بدون هیچ قید و شرطی دوست داشتنی و ارزشمند هستم…

    این حس ناب رو کجا میتونی پیدا کنی؟؟

    جای بهتری سراغ ندارم…

    چه جایی بهتر ازبن محفل صمیمی

    شیطان دارد تلاش می‌کند و میگویید بس است چقدر مینوسی ، چقدر حرف میزنی و چقدر های….

    من پذیرفتم خودم رو ، همانطور که هستم

    دارم تلاش میکنم که بهتر از قبل خودمو در آغوش بگیرم…

    دارم تلاش میکنم ، رو در رو با تمرین اینه پذیرای خود واقعی ام باشم و به یاد بیارم چرا اینجا هستم…

    به یاد بیارم سرمایه های ارزشمند درونی ام رو… سرمایه ی خوب کلامی و ارتباطی ام رو ، خوش انرژی بودن رو ، صداقت و درستکاری ام‌ رو ، خوش رو ، خوش قول و خوش حساب بودنم رو هزاران سرمایه درونی دیگر که با همان جسارتی که در اختیار کنجکاوی قرار میگیرد در حال مکاشفه هستم…

    خدایا شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت

    او دیگر نمی‌تواند مرا منصرف کند ، چون می‌خوام هر روز برای بندگی خدایم ، رب العالمینم ، یک قدم بردارم تا از بند زنجیرهای شیطان رها شوم…

    او دیگر نمی‌تواند مرا منصرف کند ، چون من دارم آرام آرام با قدم های مورچه ای مستمر وارد ترس هایم میشوم…

    دیشب خوب مُچَشْ رو گرفتم ، داشت به سرعت می‌تاخت ، چرا که در عبادتهای پیاده رو ام با چنان انرژی الهی و خوبی در حال هدایت به واضح شدن موضوع کنفرانسم بودم که بعد با ی ورودی نا زیبا..

    اما خوبیش آن بود که زیاد در این حالت نماندن و این حالت دارد کوتاه و کوتاه تر میشود و این یعنی رشد و درست بودن مسیر

    خدایا شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت

    چقدر زمان زود گذشت ، از صبح خیلی سایت رو چک کردم و دیدم خبری از فایل نیست ، رهایش کردم و نیایش روزانه ام رو آغاز کردم و بعد…

    دارم اماده میشم برای دریافت فراوانی نعمت و ثروت بیشتر ،که با رها بودن و خودارزشمندی وجودم در حال دریافتش هستم ….

    خدایا شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت

    بماند یک ردپا زیبا در 6 شهریور 1402

    ساعت 8.30 صبح به وقت ایران

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 14 رای:
  2. -
    صحرا دختر طبیعت گفته:
    مدت عضویت: 2702 روز

    سلام به سیدعلی عزیز

    دوست توحیدی و زیبا اندیشم

    امیدوارم حال خودت و عادله عزیز خوبِ خوبِ خوب باشه…

    الهی که روح عمه ی عزیزت در آرامش باشه…

    مگه میشه در حرکت و سفر باشی ، در طبیعت بکر خدا باشی و اتصالی صورت نگیره…

    دل نوشته ات انرژی عمیقی به قلبم فرستاد و لبخندی رو بر لبانم نشوند که مهر محکمی شد بر درستی مسیرم…

    همان دو راهی هایی که نجوا میخواد سواری بدهد ولی انتخاب ما چیز دیگریست…

    کامنتت کمی چشمانم رو تَرْ کرد برای برادرزاده ی که فقط 3 ماه مهمان بود ، اما تجربه اش بیش از چند سال بود…

    زمانیکه که این خبر رو شنیدم در خانه تک و تنها بودم و هدیه ی گرفته شده و نرسیده به دست شان روبرویم بود…

    کنترل ذهن سخت بود…

    اما با باز کردن قرآن و هدایت به آیه ی زیبا

    الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَهٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ

    کسانى که چون مصیبتى به آنها رسید گفتند: ما از آن خدا هستیم و به او باز مى‌گردیم

    و تجربه استاد جانم قلبم آرامِ آرامِ آرام شد…

    و فردا با آرامشی عجیب در زمانی کوتاه در مراسم کنارشون حاضر شدم…

    چرا کوتاه ؟؟؟

    وای خدای من زمان بندی خدا چقدر دقیقِ دقیق هست…

    در محل کارم قرار بود کارگاهی برگزار شود ، کارگاه بازی ، چون کارم با کودک هست ، این کارگاه هر بار به تاخیر می افتاد ولی دقیقا شروعش همزمان شد با این اتفاق…

    انتخاب من کاملا مشخص بود ، پاهایم اصلا یاری نمی‌کرد کنار خانواده باشم ، پس آگاهانه چند روز متوالی لذت و شادی و بودن در زمان حال رو تجربه کردم…

    میدانی سید علی جان ، اون تایم کوتاه 3 ماهه ، برای صحرا فرصتی بود برای دریافت عشق بی نهایت بی نهایت خداوند

    فرصتی بود که با تمام وجودم آنها را بغل کردم ، عمیق نگاهشان کردم ، عمیق دست و پاهای کوچکشان رو لمس کردم و برای بار اول بوی نوزاد را استشمام کردم…

    آخه تجربه ی اول عمه شدن رو داشتم…

    همه ی اون لحظات پر از آگاهی بود…

    و تجربه ناب الان من با حسین ، برادر دوقلویش آنقدر عمیق است ، که مرا وصل میکند به منبع ، به خداوندی که همراه همیشگی ام هست ، او را در لبخند هایش ، در رقص و پایکوبی هایش ، از بالا اومدن پله ها و در اتاقم رو زدن و و با لبخند عَمِه گفتن هایش…

    مرا وصل میکند به خدایی که در این نزدیکی است ، جوری دیگر باید نگاه کرد…

    ممنون برای وجود ارزشمند شما 2 عزیز دل که الگوی من هستید ،

    از قلب من ، به قلب شما دو عزیز صلح و آرامش و صدای خداوند باشه

    دوست تون دارم

    صحرا دختر طبیعت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  3. -
    صحرا دختر طبیعت گفته:
    مدت عضویت: 2702 روز

    سلام فهیمه ی زیبااندیش مهربانم

    دوست توحیدی و ثروتمندم

    ممنون برای پاسخ ارزشمند و زمانی که برایم گذاشتی

    خدارو هزاران بار شکر شکر شکر شکر شکر برای این خانواده توحیدی و صاحب خانه و اهالی دوست داشتنی اش

    فهیمه جانم همه ی‌ انچه را که گفتی انعکاس درون زیبا و زلال خودت هست دوست مهربانم

    شاد و سلامت و ثروتمند باشی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    صحرا دختر طبیعت گفته:
    مدت عضویت: 2702 روز

    سلام دوست توحیدی زیبا اندیشم

    سعیده خوش قلب و مهربانم

    الهی که حال دلت خوبِ خوبِ خوب باشه

    رفیق غار حرای من، سلام منو از تهران ، گوشه ای از بهشتِ خداگونه میشنوی…

    چند روزه به فضایی الهی هدایت شدم که رقص یک صدا و منظم و هم‌ آهنگ فواره ها در قاب سرسبز شمشادها که تابش نور خورشید زیباییَشْ رو صد چندان کرده و چشم هر بیننده‌ای رو مست و مدهوش

    صبر کن ، گفتم چشم هر بیننده‌ای ، نه نه نه اصلا اینطور نیست ، الان تعدادکثیری از این منظره بی تفاوت عبور کردند ، ولی…

    چشم هارو باید شست ، جور دیگر باید دید…

    خدایا شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت برای بودن مون در این سایت توحیدی و رفقای نازنینی مثل خودت…

    چقدر خوبه که حال و‌ هوایت را این‌گونه با ما به اشتراک می‌گذاری ، مثل قصه ای زیبا که با شنیدنش متوجه زمان نمیشی ، قصه ای که با جان و دلت برایمان تعریف می‌کنی…

    چون قصه گو می‌گوید آنچه که بهش گفته میشود ، می‌نویسد آنچه که به قلبش الهام میشود…

    این مسیر همه اش برای ما زیبایی و زیبایی و لذت است حتی زمانیکه فکر میکنند تو در گوشه ای نشسته ای و فکر میکنند مسأله ای داری…

    بگذار بگویند پشت سر مان هر چیزی که دیده اند به ظاهر ، آنها حایگاه شان همان پشت سرمان ست…

    ما در مسیر درست هستیم و آشنا می‌شویم با 8 میلیارد دست خداوند…

    این روزها آرام تر و شادتر از قبل ، در وجودم جشنی برپاست ، به خاطر آنکه پذیرا تر شدم برای رفتن آدمایی که هم مدارم نبودند ، قلبم گفت راه درست رو ، ولی صحرا در بند شیطان بود…

    به ازای هر قدمی که مرا از بند شیطان رها کند…

    به ازای هر قدمی که میروم در دل ترس هایم…

    به ازای هر کنترل ذهن که مانند نوزاد نوپایی هستم در این مسیر…

    به معنای واقعی نوپا که تاتی تاتی میرود…

    می‌دونی چرا ؟

    این چند روز قرار بود موضوع پرزنت خودم رو برای کنفرانس جهانی ارایه کنم ، خود موضوع، فضای و ابزار و منابعش همه و همه برایم همزمانی ها داشت و من سراپا ذوق زده با چشمان قلبی فراوان فراوان

    فضای کنفرانس ، فضای بینهایت دوست داشتنی ست که جنس آدم هایش شبیه به سفر به دور آمریکاست که از همه ی جهان دور هم جمع می‌شوند ،

    این فضای الهی پاداش خداوند بود برای تمرکزم بر زیبایی ها و لذت بردن از مسیر…

    با وجود این همه همزمانی و اتفاقات قشنگ ، اما ترسی عمیق و مرموز در وجودم بود که مرا در مقاومت و طفره رفتن از ارسال موضوع برده بود…

    چقدر چقدر چقدر من مشرک هستم و کلی کار دارم…

    چقدر چقدر چقدر اون مورچه سیاه وجودم رو حس کردم که در نیمه ی تاریک وجودم دارد جولان میدهد…

    خدای خوبم من به هر خیری از جانب تو فقیرِ فقیرِ فقیر هستم

    در نیایش های عصرگاهی ام دستمو گذاشتم تو دست الله مهربان و پا گذاشتم روی سنگلاخ ها و توهمات ذهنی ام….

    نوشتم آنچه را که میبایست ارسال میشد…

    نوشتم آنچه که با قلبم و احساسم عحیبن بود…

    نوشتم آن چیزی رو که قراره در کنار کودکان تجربه کنم و با عشق برای آنها ارایه دهم…

    میدانم و ایمان دارم که خداوند یار همیشگی من ، حواسش به من هم ست و هوایم رو دارد…

    من فقط و فقط و فقط باید سهم خودمو انجام دهم…

    خدایا به امید خودِ خودِ خودت

    ممنون سعیده جانم ، برای حضور الهی ات در این خانه بهشتی….

    دوست دارم…

    از قلب من به قلب شما ی عالمه عشق و دوستی و آرامش و لحظات ناب الهی

    الهی که همیشه در مسیر توحیدی و فراوانی نعمت و ثروت ، شادی و لذت و آرامش باشی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    صحرا دختر طبیعت گفته:
    مدت عضویت: 2702 روز

    سلام به دوست توحیدی مهربان زیبا اندیشم ، محمد حسین عزیز

    الهی که حال دلت خوبِ خوبِ خوب باشه

    ممنون که برایم وقت گذاشتی و این همه نشانه های ناب الهی از زبان شما برایم گفته شد ….

    خدایا شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت برای بودن مون در این مسیر توحیدی

    امیدوارم در زمان مناسب هدایت بشی به یک طبیعت بکر و با خدا درونت و آرامش و سکوت طبیعت تجربه ها به دست بیاری و با ما به اشتراک بگذارید.

    اشاره به عکاسی و جهانگردی کردید ، خواسته ای که منم با بودن در طبیعت با تمام وجود دوستش دارم…

    دوست دارم چند اتفاق رو برای خودم مرور کنم تا یادم بماند و و قانون مرور شود و ایمانم بهتر از قبل شود…

    در دوران پندمیک من هدایت شدم به دوره ای آنلاین برای تولید محتوا با ی استاد عالی ، ی انسان موفق ، یک کارگردان و مستند ساز حرفه ای ، که خروجی آن این شد که صحرا بهتر متوجه شد که چقدر به مستند سازی و عکاسی در طبیعت علاقه دارد…

    ( آنقدر که خانم شایسته عزیز رو در سریال سفر به دور آمریکا تحسین کرده بودم …)

    برای همین در کنار کار با کودک ، متوجه شدم که به مستند سازی هم علاقه ی بسیار زیبای دارم….

    و بعدش به جاهای بینظیری هدایت شدم برای مستند سازی و من هر بار آگاهانه تر با خودم بارها و بارها گفتم دوست دارم با یک مستند ساز و کارگردانی کار بلد آشنا بشم که کارش خودش هم با کودک باشد و خداوند یکی از بی‌نظیر ترین ، بهترین ، با تجربه ترین ، درست کارترین و… دستش رو سر راهم گذاشت و من هفته ی بعد با او و دستیارش دیدار کاری و دوستانه ای خواهم داشت…

    خیلی خوب یادمه که در غروب آخرین جمعه ماه تیر ، بعد گوش دادن فایل « قلبی که به سوی خدا باز میشود» و گفتگوی درونی ام اتفاقات خوبی رخ داد و من بعدش یک آگهی پروژه نمایشی دریافت کردم و نجوا چقدر تلاش کرد که مرا منصرف کند ولی نتوانست و من باز یک قدم برداشتم و از بندش رها شدم و به خدای خودم نزدیکتر شدم….

    الان که می‌گویم ضربان قلبم تند تند میزنه ، به این خاطر که چقدر خداوند به ما نزدیکه و او دوست دارد که ما ثروتمند باشیم و در مسیر علاقه مان قدم برداریم و پول بسازیم…

    خدای خوبم من به خیری از جانبِ تو فقیرِ فقیرِ فقیرِ فقیرِ فقیرِ فقیرِ فقیرِ فقیرِ فقیرِ فقیرِ فقیرِ فقیرِ فقیرِ فقیرِ فقیرِ فقیرِ فقیرِ فقیرِ فقیرِ فقیرِ فقیرِ فقیرِ فقیرِ هستم

    او همیشه مرا در زمان مناسب به مکان مناسب به انسان های درست با باور های درست هدایت میکند.

    خدای من شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت شکرت

    راستی گفتی جهانگردی ، پیشنهاد میکنم با برادرزاده هایت تئاتر مشارکتی شهر طلا رو باهم ببینید ، فوق العاده است…

    راستی خیلی خیلی ممنون هستم از هدایت هایی که برایم نوشتی…

    الهی که همیشه در مسیر توحیدی و فراوانی نعمت و ثروت ، شادی و لذت و آرامش باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: