سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 202

دیدگاه زیبا و تأثیرگذار امینه عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

خداوند بهتون قوت بده ک اینقدر با شجاعت و عزم قوی چهار ساعت پیاده روی کردید بدون اینکه ذره ای از مسیر خسته بشید. هرچی بیشتر گذشت و هرچه به پایان مسیر میرسیدید، به زیبایی بیشتری هدایت میشدید.

چقدر خوبه در مواردی که مسیر سخت بنظر میرسه و انسان در طول مسیر خسته میشه و ذهن شروع میکنه به غر زدن و شکایت، بیایم نکات مثبت و جنبه مفید مسیر رو تو ذهنمون بولد کنیم و به پاداشی ک خدا برای این جسارت ما در نظر گرفته فکر کنیم. این میتونه هرچیزی باشه و اینجا شما از این جنبه که بدنتون قوی میشه و قدرت جسمانیتون بالا میره، بهش توجه کردید. من تحسین میکنم این ایمان و نگرش مثبت تون واز خدای بزرگ براتون زیبایی بیشتر و بیشتر و بیشتر و بیشتر میخوام.

خدای من چقد آب شفاف بود. وقتی زوم کردید روی سنگ های تو اب انگار ک اصلا ابی نبوده روی اون سنگها اینقدر همه چی شفاف بود.

یا اون سنگ های شگفت انگیزی ک در نگاه اول واقعا انگار خرده چوب بودند و نه سنگ! سنگایی ک مثل شمشیر روی دیواره کوه تصویر زیبایی ایجاد کرده بودند، چقدر تمیز و تیز و زیبا بودن.

الهی شکرت بابت این درخت های سر به فلک کشیده. وقتی شما دوربینو به بلندای درخت هدایت میکنید، خودمو میبینم ک گردنمو تا اخر سمت اسمون بردم تا بتونم ببینمشون اینقدر ک بلند و رویایی هستن

استاد چقد حال میده خوابیدن کنار رودخونه و صدای اب ک از هر لالایی بهتره، به خواب بری و ی خواب رویایی و پر از آرامش رو تجربه کنی. من بعضی مواقع ک بد خواب میشم صدای اب و بارون ک میزارم تو گوشم چنان آرامشی تو وجودم میپیچه که الان با تصور اینکه کنار یه رودخونه بخوابم دیوونه شدم

استاد وقتی شمارو میبینم ک درعین حالی ک سنتون از من بیشتره، چقدر بیشتر از من کنجکاو ترید و به دنبال کشف زیبایی ها و شگفتی های بیشتر هستید.  وقتی گفتید دوست دارید خیلی بیشتر از اینا -مثل بچگیاتون- کنجکاو باشید و باید روی خودتون کار کنید، از خودم خجالت کشیدم. این جملتون برام خیلیی درس داشت

چقدر شما همیشه به دنبال بهبود خودتون هستید با اینکه بیشتر از هرکس دیگه ای جهان زیبارو دیدید و تجربه و تحسین کردید؛ یا با اینکه بیشتر از همه به فناوری و تکنولوژی جدید دسترسی دارید اما بازم دنبال پیشرفت و کنجکاوی و زیبایی بیشتر هستید.

وقتی برمی‌گردم به فایل هایی ک سالها قبل گذاشتید روی سایت و مقایسه می کنم اونا رو با فایل هایی ک الان منتشر می کنید، می بینم چقدر بیشتر رشد کردید و این تو رفتارتون و زندگیتون کاملا واضحه. چقدر عزت نفستون بیشتر شده؛ چقدر زیبابین تر شدید؛ چقدر تمرکز تون بیشتر روی اصله؛ چقدر ایمانتون قوی تر شده؛ و همه اینا برمیگرده به اینکه شما در هر شرایط و جایگاهی که باشید با هر میزان موفقیتی، بازم به دنبال پیشرفت و بهبودی بیشتر هستید و «اینه دلیل پیشرفت های روزافزون شما که از همون اول مسیرتون باهاتون بوده و هر بار رشد کرده»

من شمارو تحسین میکنم و سعی میکنم مثل شما اینقدر متعهد و با ایمان قدم بردارم؛ زیبایی ها رو بیشتر و بیشتر تحسین کنم و دنبال نکات مثبت هر مسئله ای باشم

استاد عزیزم از شما سپاسگزارم بابت این سفر و آگاهی هایی که در حین سفر با ما به اشتراک می گذارید و فرصتی که در اختیار ما گذاشتید تا دلیل این همه موفقیت شما رو بیشتر درک کنیم و ایمانمون بیشتر بشه و متعهد تر به قوانین باشیم

منتظر خواندن نوشته تأثیرگذارتان هستیم
  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 202
    276MB
    15 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

539 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سمیه زمانی» در این صفحه: 3
  1. -
    سمیه زمانی گفته:
    مدت عضویت: 2249 روز

    سلام استادای نازنینم سلام دوستای گلم که کلی دلم تنگتون بود.

    خدایا شکرت که تونستم این فایل پر از زیبایی رو ببینم و شکرت که هدایتم می کنی تا این کامنت رو بنویسم.

    چقدر لذت بردم از تشکری که مریم جان اول فایل از اون نقطه ی زیبایی که کمپ کرده بودن برای دو شب کرد. خدای من چقدر این انسان با خودش و با همه چی در صلحه واقعا که الگوی فوق العاده ای هستی مریم جان برای تمام ما. الگوی فوق العاده ای از یک دانشجوی خوب بودن در کلاس استاد عزیزمون. و صد البته که بهترین الگو هستی چون روز و شب با استاد هستی و علاوه بر تلاش بی وقفه ی خودت برای کار کردن روی خودت، همنشینی با استاد هم خودش کاتالیزور بزرگی هست تو این مسیر. حقا که لیاقت همنشینی و همراهی و همیاری با استاد در شأن و منزلت خودته… آفرین. تو خیلی از کامنتها هم اینو می خوندم که دوستان اشاره کردن به همین الگو بودن مریم جان.

    وای که چه صحنه ایه اون منظره ی اول فیلم. من که دو سه تا سکرین شات گرفتم داشته باشم… اصلا بی نظیره خدای من عین کارت ‌پستال… آخه مگه میشه آسمون اونقدر آبی باشه ؟ دیگه ایموجی چشمای قلبی اینجا جواب نمی ده خخخ.خیلی خوبه ما که از صفحه ی گوشی و لپتاپ می بینیم انقدر لذت می بریم و قند تو دلمون آب میشه چه برسه به دیدن از نزدیکش… خدایا منم می خوام :) به همسرم تصاویر رو نشون می دادم و می گفتیم که حتما باید یه سفر به کلرادو تو برنامه بذاریم… خیلی عالیه همه جاش. چقدر این درختای قد کشیده و بلند زیبان چقدر دلنشینن. خدایا شکرت… خداییش خلقتت آخر هنر و زیباییه خداجونم. عاشقتم.

    بعدم که رفتیم چند دقیقه اونورتر برای تجربه ی یه قسمت جدید از این ارض واسعه ی خدای مهربون. چه آبشار گوگولیی به به و آب بقول استاد ییییخِ یخ :))

    نمی دونم مریم جون شوخی کرد یا جدی می گفت که فردا بیایم اینجا دوش بگیریم ولی شوخیشم باعث میشه سردم شه الان خخخ.

    به به دمتون گرم و خدا قوت واقعا اون سربالایی حسابی نفس گیر بنظر میومد و ماشالا به بدن هردوتون که انقدر قوی هست و سه چهار ساعت پیاده روی تو این جاده های سنگلاخ رو براحتی انجام می دین. اینم از برکات دوره ی سلامتی. خدایا شکرت.

    [اینجا نامبرده کلی نوشت از اون چادری که اون کمپر ها زدن و شیروونی بالاش و تجربه ی کمپ رفتنمون جمعه شب گذشته و یهو دیدم عه گوشی خاموش شد!! انقدر غرق نوشتن بودم که اصلا حواسم نبود باتری گوشیم کم بود (ایموجی دست کوبیدن رو پیشونی)! ولی خب خدا رو شکر که قبلش یه بار ارسال کرده بودم و در حال ادیت بودم. در کل هم خدا رو شکر کنترل ذهنم خیلی بهتر از قبله و بدون ذره ای ناراحتی گفتم اشکال نداره لابد قراره بهتر بنویسمش… اونم بعد از یه روز کاری طولانی و یه میتینگ دیروقت که واقعا آخر میتینگ تصویرم رو قطع کردم دراز کشیدم رو زمین از خستگی خخخ! خودم یه لحظه به خودم افتخار کردم :)))] خب داشتم می گفتم چه ایده ی جالبی بود اون شیروونی بالای چادر… ما جمعه عصر بلاخره رفتیم سمت دریاچه ی silver like که سه ساعت و نیم به سمت شمال میشیگان بود و تو کمپ سایتی که توی استیت پارک کنارش اجاره کرده بودیم چادر زدیم و یه شب فوق العاده رو وسط درختا سپری کردیم. سایتای اطراف پرررر بود از انواع و اقسام آروی ها و تراک کمپرها. خودش یه فان بود تجهیزات و امکانات این آروی ها رو می دیدی. کمپر بغلی ما یه پیرمرد دو پیرزن بودن با آروی جمع و جور که سه تا سگ کوچولوشون رو هم آورده بودن و جالبه که صبح دیدم با نرده یه فضای بسته ای ایجاد کرده بود براشون که هم سگاش راحت باشن و تو لیش نباشن و هم بقیه کمپرها راحت باشن اگه احیانا سگ دوست نداشته باشن. چقدر خانواده ها دیدم که با بچه ی تو کالسگه بچه های حول و حوش یکسال اومده بودن و با خودم گفتم چقدر این مردم آسون می گیرن، ما ایرانیا به زور اگه با بچه ی کوچیک مهمونی و مسافرت کوتاه تو هتل فوقش بریم، کمپ؟ بچه یکساله؟ ایول واقعا. البته که انصافا امکانات سایت خوب بود، دسشویی ها تمیز، حمام، مغازه ای که خیلی از مایحتاج ضروری رو داشت، خلاصه واقعا تحسین کردم هم صاحب سایت رو و هم اینهمه مردم کمپر که از هر فرصتی برای تفریح و خوشی استفاده می کنن. جالب اینجاس که تا جایی که بادمه همه امریکن بودن با اینکه میشیگان جمعیت اینترنشنال زیادی داره! این یعنی از کالچر میاد، امریکایی ها از بچگی عادت می کنن به در طبیعت بودن و لذت بردن و تفریح… خلاصه اینم یه نکته بود. عصری تا رسیدیم همسرجان بساط آتیش رو برپا کرد توی اون فایر کمپ که سایتمون داشت اونجا و جاتون خالی یه برگر محشر زدیم بر بدن. بعدم دور آتیش نشستیم و چایی خوردیم. شب هم هوا عالی نه سرد نه گرم خیلی خوب بود. صبح که پاشدم از چادر اومدم بیرون و اون هوای تازه ی پر از اکسیژن رو استنشاق کردم و گفتم خدایا شکرت. یه پیاده روی کوچولو هم کردم اون دور و اطراف. خیلی خوب بود. طرفای ظهر جمع کردیم رفتیم سمت تپه های شنی بسیار زیبا که خیلی خوشگل بین دوتا دریاچه بودن یعنی Michigan lake و Silver lake. یه ماشین توریستی که چند ردیف صندلی داره و می بره آدما رو تو این تپه ها می گردونه سوار شدیم و 45 دقیقه ای گشتیم و از زیبایی های اون اطراف لذت بردیم. اتفاقا راننده هم یه آقای میانسال شوخ طبع بود که خیلی بنظر میومد با خودش و کارش در صلحه. خیلی با حوصله تو چند تا ایست برامون کلی توضیح داد و به این فکر کردم این آدم در روز چندبار این حرفا رو تکرار می کنه ولی انقدر شیرین و با حوصله س! بعد از اونم رفتیم برای ناهار و بعدم ساحل زیبای سیلور لیک. خیلی زیبا بود باد خنک زیاد بود ولی آفتابم می تابید و دما دلچسب بود… چقدر از راه رفتن رو ماسه ها لذت بردم، از جمع کردن سنگای صاف و صیقلی کوچولو کوچولویی که پیدا می کردم تو رنگای مختلف… خدایا شکرت برای این تجربه ی فوق العاده.

    یادم افتاد که این چندوقت چقدر تو کامنتا می خونیم بچه ها سفرن. حالا یا سفر توحیدی مثل سفر فوق العاده ی ابراهیم عزیز یا سفر کاری-توحیدی :))) یا هر سفر دیگه ای. چقدر عالیه، اینم از قانون بدون تغییر خداونده دیگه… کلی زیبایی می بینیم خواسته شکل می گیره، و بعد جذبش می کنیم… خدایا شکرت، عاشقتم و عاشق این قوانین بی نظیر.

    خب برگردیم به بقیه ی فایل!

    وااای خدای من چقدر این سنگای کوه جالب بودن آدم تا دست نزنه باورش نمیشه اینا واقعا سنگن. خیلی جالب بود اون حالت سوزنی شکلی که کنده می شدن و عین چاقو تیز… الله اکبر خیلی جالب بود. واقعا چی می شد اگه کنجکاوی مون مثل بچگی می موند؟ فکر کنم همه دانشمند و عالم و فرزانه می شدن خخخ.

    عاشق استادم که بعد از یکی دوبار که گفتن حس می کنم که کنجکاویم نسبت به قبل کمتر شده بعدش گفتن که اونم روش کار می کنیم درست میشه این یعنی اگه چیزی رو می فهمم که دوست ندارم نشینم هی تکرار کنم و بگم حیف شد چقدر قبلنا بهتر بودم و از این حرفا بلکه با امید و توکل مطمئن باشم درستش می کنم.

    سپاس بسیار زیاد از هردوتون که انقدر وقت و انرژی می ذارین و حتی تو پیاده روی های صعب العبورتون ما رو همراهتون می کنین. عاشقتونم زیاد.

    تا قسمت بعد [البته تا همیشه] در پناه الله مهربون و در این طبیعت زیبا خوش و سلامت باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 69 رای:
  2. -
    سمیه زمانی گفته:
    مدت عضویت: 2249 روز

    سلام دوست مهربونم نگین عزیز. مرسی از پیامت و انرژی خوبی که بهم هدیه کردی با پاسخت. خوشحالم که کامنتم نکنه ای داشت برات و امیدوارم همه مون که در این مسیر هستیم بتونیم هر روز پیشتر بریم و مدارمون رو ارتقا بدیم. در پناه الله مهربان شاد و سلامت و ثروتمند باشی دوست گلم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    سمیه زمانی گفته:
    مدت عضویت: 2249 روز

    به به سلام به رضوان توحیدی و دوست داشتنی گروه. خدا می دونه که چقدر از دیدن نقطه آبی از تو دختر مهربون خوشحال شدم… همیشه از خوندن کامنتات لذت می برم و یاد می گیرم. خیلی خوشحالم دوستانی مثل تو در سایت دارم و تلاش می کنم یاد بگیرم ازتون. مرسی که وقت گذاشتی و این حس خوب رو بهم هدیه کردی اونم اول صبح. البته الان که دارک جواب می دم 2 بعداز ظهره ولی صبح بعد از نوشتن سپاسگزاریم اومدم تو سایت و کلی خوشحال شدم از نقطه های آبی که داشتم و باعث شد روزم رو با انرژی بیشتری شروع کنم. آره واقعا اینکه با خواهرام و مامانم تو سایت هستیم نعمت بزرگیه و بلا استثناء یکی از موارد شکرگزاری صبحام هست. روزی نمیشه که ما تلفنی یا اسکایپ حتی شده چند دقیقه کوتاه راجع به قوانین و فایل و کامنت حرف نزنیم و واقعا خدا رو شکر می کنم. امیدوارم این تجربه نصیب شما هم بشه و اعضای خانواده ت علاقه مند بشن و وارد این بهشت توحیدی بشن. خیلی دوسِت دارم رضوان عزیزم، شاگرد زرنگ کلاس و امیدوارم یه روزی خارج از سایت هم ببینمت :) مرسی که انقدر فعالی تو سایت و کامنتای عالی می نویسی.

    در پناه خدای مهربون شاد و سلامت و ثروتمند باشی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: