وقتی من وارد سایت شدم برای دیدن فایل های سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت خیلی مقاومت داشتم و در ذهنم این بود که یه نفر دیگه سفر رفته و لذت برده چرا من باید وقت بزارم برای دیدن خوشی های دیگران؟! چی به من میرسه؟! ولی بعد از خواندن کامنت های سایت و تحسین ها و ذکر معجزاتی که به واسطه دیدن همین دست از فایل ها در زندگی بعضی از دوستان رخ داده بود، کم کم کنجکاو شدم که در زندگی و سفر دیگران چه برکتی وجود داره که این همه تعریف و تمجید شده و چی به من اضافه میکنه؟
دیدن فایلهای سفر رو شروع کردم.در ابتدا فقط دیدن زیبایی ها، توضیحات استاد و بیان قوانین و شخصیت مریم جان باعث شد به این سریالها علاقه مند شوم. ولی هر چه بیشتر جلو رفتم، احساس بهتری پیدا کردم. به گونه ای که یکی از تفریحات من و پسر دوساله ام دیدن فایل های سفر به دور آمریکا و زندگی در بهشت شده.
هر روز صبح به محض بیدار شدن اولین کارم چک کردن سایت برای دیدن فایل جدید و خواندن کامنت های دوستانه. خودم هم باورم نمیشه چه لبخند گنده ای میزنم هر وقت فایل جدید روی سایت میاد و از ته دل خوشحال میشم و سلولی شکرگزاری می کنم. واقعا خدایا شکرت که هر روز ساعت 5 صبح، به عشق یادگیری قوانین و دیدن زیبایی ها در سایت، بیدار میشم و روز خودم را میسازم. سپاسگزار اساتید عزیز هم هستم که تجربه های بینظیر خود را با ما به اشتراک میگذارید و در رسیدن ما به احساس خوب و گسترش جهان نقش دارند. چون بی شک باعث تغییرات مثبت در زندگی هر آنکه بخواهد، می شوید.
از همه مهمتر، با دیدن این زیبایی ها و تجربه ها، خواسته ها در دل ما ایجاد میشود و با توجه به زیبایی ها، به سمت اون خواسته ها هدایت می شویم. من هم جاده خاکی، آب زلال، آسمان آبی و تمیز، سبزی و طراوت زمین، درختان سر به فلک کشیده، گلهای رنگارنگ، نشستن روی چمن نرم و لطیف، هوای خنک و خشک کوهستان و … میخوام و از خداوند درخواست میکنم هر چه زودتر مرا به این مکان ها و لمس زیبایی ها هدایت کند.
این فایل لبریز بود از زیبایی، فراوانی، عشق در روابط، ثروت، احساس خوب و مهم تر از همه سپاسگزاری. در این فایل 16 دقیقه ای بیش از 22 بار کلمه “سپاسگزاری و خدایا صدهزار مرتبه شکر” از زبان استاد و خانم شایسته عزیز شنیده شد. با دیدن کوچکترین زیبایی، استاد از ته دل سپاسگزاری می کند. اینه فرق آدم ها و دلیل تفاوت در نتایجشون که نشان میدهد -خدا را شکر- چطور استاد هر روز، بهتر و با کیفیت تر از روز قبل رو به جلو است و در همه جنبه های زندگی بهترین ها نصیبش می شود.
واقعا دارم یاد میگیرم، مخصوصا روابط را از شما استاد و مریم عزیز. اینکه چقدر با عشق، احترام و تحسین یکدیگر، بیشتر از این جنس روابط را به زندگی خود دعوت میکنید. من که در زندگی ام واقعا کم کاری کردم و نعمت ها را از خودم دور کردم. ما هم سه، چهار سال اول زندگی مشترک که حالمون با هم خیلی خوب بود و ایرادات همدیگر را اگر هم میدیدم زیاد توجه نمیکردیم و خیلی راحت رد میشدم، انگار خدا یه جور دیگه در زندگی مون بود. از در و دیوار نعمت و فراوانی و ثروت و سفرهای بی نظیر وارد زندگی مان میشد ولی کم کم که شروع کردم به توجه به نازیبایی های زندگی و صحبت و بحث در این موارد، همه چیز برعکس شد. اما خدا را شکر که دلیل اتفاقات زندگی ام را دیگه میدونم و از خدا میخوام فرصت بده بتونم هر روز، بهتر از این آگاهی ها در زندگی ام استفاده کنم.
تحسین میکنم شخصیت جسور و نترس مریم جان را که صبح تنهایی میره تو دل طبیعت و در بهترین شرایط برای مراقبه قرار میگیره. اعتماد و توکل شما ستودنی است. شما برای ما با فوت کردن قاصدک آرزوی زندگی خوب داشتید، من هم در تمام لحظاتی که در سایت هستم و هر زمان در طول روز که از خاطرم میگذرید، بهترین ها را از خداوند منان برایتان طلب میکنم. شما لایق بهترین ها هستید و دقیقا جهان هم شما را به همان سمت هدایت میکند.
منتظر خواندن نوشته تأثیرگذارتان هستیم
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 203305MB16 دقیقه
به نام خالق عشق و زیبایى
درود و خداقوت به استاد عزیز و بانو شایسته نازنین و همه همسفران خوبم در این جمع الهى
واقعاً احساس خیلى خاصى دارم امیدوارم خدا هدایتم کنه بتونم از بهترین کلمات براى بیان احوالاتم در این روزهاى زندگى استفاده کنم
خداوند هر روز داره هدایاى ویژه خودش رو به من عرضه میکنه و نعمتها و وروتهای بیشتری وارد زندگیم میشه واقعاً خداروصد هزار مرتبه شکر
امروز که این فایل رو و تصویر زیبای خانم شایسته در این بهشت خدایی را دیدم انقدر خوشحال شدم که لحظهشماری میکردم فرصتی فراهم بشه هم فایل رو ببینم و هم بیام از زیبایی های این فایل و زندگی خودم بگم چون مشغول کارهای جابهجایی بودم و تا همین الان ناناستاپ باحال عالی مشغول انجام کارهای خونه و صحبت درباره زیباییهای مهاجرتمون بودم.
چقدر این مهاجرت به خانه و محله جدید برای ما فوقالعاده شروع شده، هیچوقت حسم از این موضوع انقدر عالی نبوده و همش این صحبت استاد تو گوشم بود که وقتی شما از نظر فرکانسی تغییر کنید به مکانهای بهتری هدایت میشد و هدایت ما به لوکیشن جدید دقیقاً نتیجه همین باوره، استاد عزیزم از همینجا دستان شما رو میبوسم که پیامآور رحمت و شادی هستید برای ما.
الان هم انگار نه انگار که چند روزه مشغول هستیم خیلی سرحال و پر انرژی هستم.
فقط داریم درباره زیباییهای اینجا، بازخوردها و رفتارهای خوب دیگران، چیزهایی که دوست داریم در این فضا تجربه کنیم و هر چیزی که حس خوبی بهمون میده صحبت میکنیم.
تصمیم گرفتم خیلی از غل و زنجیرها رو باز کنم خیلی از مولفههایی که مدتها بود ثابت نگه داشته بودم واجازه تجربه خواستههام رو نمیداد آزادبگذارمو اجازه بدم جهان من رو به سمت خواستههام هدایت کنه.
من دقیقاً درحال تجربه چیزی هستم که همین چند وقت پیش بر اثر برخورد با یک تضاد در من بوجود اومد و از خدا خواستم بوسیله این خواسته قانون رو بیشتر بهم یاد بده و الحق و الانصاف که شاهکار کرد، مطمئن بودم که بهلطف خدا تجربش میکنم. نگم از هدایتها و دستان بیشمار خدا، از فرشتههای پاکی که در کالبد آدمی یک به یک من را تا سر منزل مقصود روی شانههای خود میبردند.
صبح یه کار بانکی داشتم تو تمرین کدنویسی نوشتم که میخوام کارم بهراحتی و با به برخورد عالی انجام بشه، رفتم دستان خدا وارد عمل شدند و به آسودگی هر چه تمامتر کارهام انجا شد.
نوشتم که میخوام زیبایی ببینم درس یاد بگیرم خدا هدایتم کرد به این فایل و بینهایت زیبایی که امروز در پیادهروی دیدم.
نوشتم میخوام ترمزهام رو پیدا کنم فهمیدم که من داشتم کویر رو ثابت نگه میداشتم و انتظار برنج داشتم، مثلاً میخوام ارتباطات دلخواهم رو تجربه کنم بعد ارتباطم رو با آدمهایی که اتفاقاً خیلی به من نزدیک و صمیمی هستند اما مقاومت شدیدی درخصوص ارتباط دارند حفظ کردم.
میخوام آسون پول در بیارم اما هنوز تو ذهنم کار کردن یعنی هر روز صبح بلند بشی و حتماً بزنی بیرون از خونه و کسی نمیتونه غیر ازین کاری بکنه پول بسازه غافل ازینکه پول فرکانسه جریان ثروت همه جا هست کافیه باهاش همفرکانس بشی تا دریافتش کنی
دیدن زیباییهای بیحد و حصر این فایل قدرت و شکوه خداوند رو بیش از همیشه برام نمایان کرد
خدایا سپاس برای این سفر جدید چالشهایی ممکنه داشته باشیم اما درسهای بسیاری از آن خواهیم گرفت
درود بر شما آزاده جان
وقتی داشتم کامنتت رو در پاسخ به ابراهیم عزیز میخوندم یه حسی همش بهم میگفت براش بنویس که:
از تجربه دیگان استفاده کن اما از خودت بپرس چطور ازین بهتر میشه این کار رو انجام داد؟
چطور میشه راحتتر و سریعتر انجام داد؟
اغلب تجربیاتی که دیگران در رابطه با موضوعات حتی تخصصی هم دارند حاصل افکار و ذهنیت محدودشونه و بههمین خاطر به مسیرهای محدود هم هدایت میشن و بهعنوان واقعیت و مسیر قطعی میپذیرند اما اگر ما قلبمون رو باز بگذاریم و این پرسشهارو از خودمون بپرسیم هدایت میشیم به مسیرهای ساده و آسان
ذهن ما بسیار قدرتمند شرطی شده برای سختی یعنی تو ذهن ما بزرگ شده که مثلاً ورزشکارا خیلی سختی میکشن بعد برای همین موضوع ما ورزش کردن تو ذهنمون شده یه کار سخت حالا برای منی که ورزش رو دوست دارم حتی اگه سختم بوده انجامش دادم اما اون روز داشتم یه گزارش از رونالدو میدیم حساب کردم من بیشتر از اون از نظر زمانی گاهاً تو هفته ورزش میکنم اما اصلاً ملاک زمان نیست، اینکه ما با چه ذهنیتی کارهامون رو انجام میدیم مهمه.
ذهنیت ما هدایتگر ما به مسیرهای درسته، قشنگ برنامهریزی جهان با پرسیدن این پرسشها تغییر میکنه و متوجه میشی که چقدر شرطی شدیم ما برای محدودیت
من خودم مثالهای خوبی دارم از این پرسشهای سازنده نه فقط درخصوص کار در کوچکترین کارهای کوچک
مثلاً همین دیروز داشتم یه لوستر اویزون میکردم برای اتاق بعد داشتم هرچی تلاش میکردم سیمه خیلی نازک بود و کنده میشه، خلاصه یه چند دقیقهای درگیرش بودم و دیدم نمیشه گفتم آقا این روشش نیست بابد خیلی سادهتر ازینها انجام بشه بعد همون موقع بهم گفت خب برادر من بیارش پایین سیمهاش رو مرتب کن چرا اون بالا خودت رو آذار میدی بعد اوردمش پایین درستش کردم اما دیدم باز سیمه کوتاه شده گفتم بازم ازین بهتر میشه دیدم یه لوستر دقیقاً شبیه همون دارم که سیمهاش هم بلندتر بود اوردم تو یه دیقه کمتر نصبش کردم گفتم ببین اینه کار باید همینجوری باشه
میخوام بگم تا زمانی که من داشتم تقلا میکردم و فکر میکردم تنها راه اینکه باید همین لوستر رو به همین روش نصب کنم اصلاً این ایدهها نمیومد و فقط داشت اعصابم خوردتر میشد اما وقتی دست از تقلا برداشتم و پرسیدم سوال از خودم هدایت شدم البته که اگر یه فرد باتجربهتر در کنارم بود حتماً همون اول بهم میگفت که همین کارو انجام بده اما اگرم کسی نباشه هدایت خدا ناقص نمیمونه انجام میشه
الهی که همیشه به مسیرهای آسان و لذتبخشتر هدایت بشی دوست عزیزم
درود بر شما رضا جان دوست خوش سیما و خوش قلم و عزیزم
همیشه وقتی صحبت از توحید میشه انگار بهشکل خودکار یه حسی بهم میگه که بنویس
کامنت شما رو من تو دو حالت مختلف خوندم یکبار قبل از خواب و بار دیگه بعد از خواب و تو تمام خوابم داشتم به کامنت شما فکر میکردم، انقدر این فکر شدید بود که بهمحض بیدار شدن حتی یه ذره هم درنگ نکردم دوباره اومدم خوندم
انقدر فوقالعاده نوشتی که به لیست افرادی که کامنتهاشون رو میخونم اضافه شدی و خیلی زود به صدر رسیدی
رحمت بر روح و قلم پاک و مخلصانت
یه چیزی دوست داشتم اضافه کنم به این نوشته زیبا که خودم تو زندگی خودم و دیگران خیلی خوب تشخیصش دادم و سعی دارم روش کار کنم، اینکه ما نباید به هیچ چیزی نگاه صفر و یک داشته باشیم و داشتن این نگاه ما را از مسیر درست دور و توقعات بیجا از خودمون و خدا ایجاد میکنه برامون، ما انسان توحیدی یا مشرک خالص نداریم، اینکه بزرگان ما همچین نگاه و دعاهایی نسبت به مسئله توحید داشتند و درخواستهاشون به زمان حال ابراز شده یا در جاهایی که پیامبران میخواستند نزد نمرود یا ابراهیم برند خدا ازشون میخواد که با زبان نرم و روی خوش باهاشون صحبت بشه و درواقع فرصتی بهشون داده بشه برای توبه، نمود دیگه این مسئله رو در واقعه عاشورا و خطبههای امام حسین هم میشه پیدا کرد و اینطور نتیجه گرفت که توحید یک مسیره و شرک خروج از این مسیر، کسی که تو این مسیره اگر یادآوری به خودش نکنه و جلوش رو نبینه و به خودش مغرور بشه ممکنه از این مسیر خارج بشه و کسی که خارج از مسیر اگه باور کنه و نگاه کنه به مسیر میتونه دوباره بازگرده.
یه نکته دیگه این بود که توحید و شرک در افراد مختلف نسبت به موضوعات مختلف درجش فرق میکنه مثلاً یکی در بحثهای مالی و کاری باورهای توحیدی و خوبی داره و خیلی راحت و سریع پیشرفت میکنه اما همون فرد در بحث روابط میتونه کاملاً متفاوت باور و عمل کنه که این هم برمیگرده به شرطیسازی که تو ذهنش درباره اون مسئله انجام شده اما میتونیم به جایی نزدیک بشیم که باورهای توحیدی بیشتر و قویتری داشته باشیم و تو ابعاد بیشتری موحدانه رفتار کنیم اما همینکه بخوایم یه انسان کامل و بینقص هم باشیم و برای شرک وجودمون به خودمون سخت بگیریم باز بهنظر من این مارو از مسیر درست دور میکنه
بت ابراهیم فقط بتهای سنگ و چوبی نبودند، ابراهیم داشت شرطیسازی ذهن مردم رو میشکست
محمد شرطیسازی ذهن مردمی رو میشکست که دختر خودش رو بیهیچ پایه و منطقی زنده به گور میکرد
کار ما بهعنوان انسانی که بهدنبال توحیده شناخت و اصلاح این شرطیسازیها در ابعاد و موضوعات مختلفه
فطرت وجودی همه ما از خداست و کاملاً پاکه بنابراین اصلاً نباید نگران چیزی باشیم
شرطیسازی چیزی نیست که عمدی اتفاق افتاده باشه اما وقتی نگاه توحیدی در خودت ایجاد میکنی خداوند باخبرت میکنه از مسیر درست که ممکنه در ابتدا بین نجواهای شیطان صداش خیلی کم باشه اما وقتی مداومت میورزی صدای شیطان کم و صدای خدا بیشتر میشه و تو به مرحله تشخیص و تغییر میرسی
از شما دوست عزیزم یک دنیا سپاسگزار هستم و برات بهترین و نابترین و خالصترین لحظات رو آرزومندم
درود بر شما فرزانه جان عزیز و ارزشمند
سپاسگزار خدا هستم برای وجود نازنین دوستان گلی چون شما که همیشه به من محبت خودشون رو ابراز میکنند. پیام شما عزیزان پیام خداوند به من و مهر تاییدی است بر صحت مسیرم که با بند بند وجودم سپاسگزار خدا هستم.
یه حسی دارم این روزا که از خطا کردن هم دیگه نمیترسم، نمیترسم اگر گاهی نگاه شرکآلودی داشته باشم نسبتبه موضوعاتی که ازشون آگاهی ندارم، نمیترسم از ترسهایی که ممکنه در وجودم نسبت به بعضی مسائل وجود داشته باشه، نمیترسم از بازخورد دیگران و نمیترسم از هیچ چیز و هیچ کس جز خدای خوبم، منظورم ترس پایداره نه ترسی که به زعم من موضعی هست و به دلیل ناآگاهی چون خیالم راحته خدای هدایتگرم من رو در مسیر درست نگه میداره و اگر هم خارج بشم دوباره به مسیر برم میگردونه چون ازش میخوام و اقرار میکنم به ناتوانیم درمورد این کار
وقتی باور داریم که خدا مراقب ماست این حالت فقط مختص مواقعی که ما میدونیم در فرکانس خوبی هستیم نیست و این یه حالت و احساس همیشگی است، حتی در مواقعی که احساس میکنیم از مسیر درست هم دور هستیم خداوند اون زمان هم مراقب ماست.
لحظاتی که از خدا مینویسم و صحبت میکنم رو نمیتونم با هیچ چیز دیگهای در دنیا عوض کنم.
یکی از سپاسگزاریهای من اینکه خدا این توفیق رو به من داده که از خودش بگم، باهاش حرف بزنم، ازش کمک بخوام
یکی از خواستههای اخیرم این شده که خدایا توفیق رفاقت با بندگانی رو بده که صحبت از تو میکنند، نهتنها در حرف بلکه در عمل، همین میشه که یک دفعه با فروشندهای برخورد میکنم که در فروشش خدا رو در نظر میگیره، دوستانی که به امر خداوند بدون هیچ منتی پای به زندگیت میگذارند و بدون هیچ دلیلی یاریت میکنند، تو صدای آواز پرندگانی که گوشهای تو رو نوازش میدن، تو مهر و محبت خانوادت که احساس میکنی خوشبختترین انسان روی زمین هستی، عزیزان ارزشمندی مثل شما که هر حرف و نکتهای ذرهای روی قلبشون اثر میگذاره میان و با نوشتن کامنت صدق بالحسنی میکنن و خداوند آسونشون میکنه برای آسانیها.
خود من انقدر این کامنتها توی تک تک ابعاد زندگیم تاثیرگذاره که واقعاً مستاصل میشم برای ارزشگذاری روی اونها.
خداوند پیش از هر چیزی رفیق همه ماست، نه فقط رفیق ابراهیم. حالا کسانی که مثل ابراهیم قدر این رفاقت رو بیشتر میدونن بیشتر براشون مایه میگذاره، همه رفیقای خوب همینجوری رفتار میکنن و البته که خداوند باتوجه به خصوصیات ذاتیش هرگز خسته یا کلافه نمیشه از رفاقت کردن چون همه ما انسانها در عالم رفاقتهامون هم انسانیم، گاهی خسته و بیمعرفت میشیم، گاهی حال خوب خودمون به رفیقمون ارجحیت پیدا میکنه اما ذات مقدس خداوند مبراست از این خطاهای انسانی.
خدا را شاکرم که خداوند هدایای ارزشمندی چون شما را همراه من کرده و براتون از خدا بهترین و نابترین لحظات و تجربیات رو خواستارم.
درود بر شما فاطمه جان
سپاسگزار شما هستم که انقدر زیبا از تکامل ورود به بهشت برین صحبت کردید، دقیقاً همین اتفاق داره در جهان میفته. یادم میاد ویو خونه قبلی فقط یه درخت سرو بزرگ بود که من همیشه نگاهش میکردم حس شکوه و عزمتش رو تحسین میکردم و بهخاطرش از خدای خودم سپاسگزار بودم و الان در خونه جدید هر طرف که نگاه میکنی پر از درخته، دقیقاً یاد استاد افتادم که میگفتن من یه درخت جلوی خونم بود هر روز بابتش سپاسگزاری میکردم و آرام آرام هدایت شدم به جاهای زیباتر و سرسبزتر، هر چیزی رو ما بهش تو زندگی توجه کنیم بهصورت تکاملی گسترشش میدیم.
مطمئن هستم که به زودی چیزهای بسیار خوبی را تجربه خواهید کرد چون انقدر قشنگ به زیباییها توجه کردید
از خدای مهربان برای شما دوست عزیزم بهترین و نابترین لحظات و تجربیات رو آرزومندم
درود بر سعیده جان عزیزم
نوشتن پاسخ این کامنت مصادف شد با صدای الله اکبر اذان مغرب
منتظر فرصتی بودم تا آمادگی این رو پیدا کنم برای این نوشته منحصربهفرد پاسخی درخور بنویسم، شاید این طولانیترین تاملی بود که درباره یک نوشته داشتم. با هر جملش میایستادم، صحبت میکردم و پر میشدم از آگاهی و بعد خط بعدی
به تجربه به این درک رسیدم که برای خوندن کامنتهای شما باید در بالاترین و خالصترین سطح فرکانسی خودم باشم چون کامنت شما تبدیل به یکی از مصداقهای من شده برای درک قاون مدارها و فاصله فرکانسی که بین هر مدار وجود داره و این فاصله با چیزی غیر از احساس خوب و تمرکز بر زیباییها حاصل نمیشه.
کاملاً درک میکنم که خداوند چطور من رو از بعضیها جدا و به بعضی دیگر نزدیک کرده.
تو این نوشته چندین ترمز اساسی رو در خودم کشف کردم، ترمزهایی که قبلاً هم شناخته بودمشون اما به تاثیرشون توجهی نمیکردم و انگار خداوند با تکرار چندین باره اون راه فرار رو به روم بست، هر بار که بیتوجهی به نشانههای واضح خداوند دور شدم از مسیر و این بار به خودم تعهد دادم که هرگز عمداً بیتوجهی نکنم به نشانهها.
قانون خدا ثابت و هربار ظرف ما بیشتر و بیشتر میشه در دریافت
مکالمه زیبا، خاص و خالصانه چند دقیقه قبل خودم با الله رو مدیون این نوشته زیبای تو هستم. با این نوشته و این مکالمه احساس کردم چندین مدار لول اپ کردم و جا داره که بینهایت از شما دوست عزیزم سپاسگزاری کنم.
یه نکته جالب بگم تک تک شعرهایی که مینویسی توی لیست موردعلاقههای من هست و اتفاقاً چند روز اخیر بیشتر از همیشه گوشش میدادم
خدارو شکر میکنم که خداوند بر زبانت جاری میشه و دلهای ما رو متوجه خودش میکنی، چه سعادت بزرگی
درود بر روح مقدس و تربت پاک وجودت سعیده عزیز
برات از خدای مهربان بهترین و نابترین و برای همیشه مخلصانهترین لحظات رو آرزومندم
درود بر پاکیزه عزیزم
تجلی روح پاک و مقدس خدا
چقدر لذت میبرم از فعالیتت در سایت که مهربانانه برای اکثر بچهها یادداشتهای زیبا مینویسی و لطفت را به همه دوستان خود ابراز میکنی واقعاً صمیمانه ازت سپاسگزارم و روی ماهت رو میبوسم
به لطف خدای مهربان انقدر این خونه برای ما خیر و برکت داشته که همه دوست دارند تند تند بیان خونمون و همه تحسین میکنن زیباییها و انرژی فوقالعاده اینجارو
امروز داشتم با یکی از دوستانم صحبت میکردم و از ماجرای خونه میگفتم بهش گفتم با خدا که صحبت میکردم بهش گفتم خدایا یه خونهای بهم بده که به هر طرفش نگاه میکنم بگم خدایا شکرت و الان دارم اون خواستم رو زندگی میکنم به هر طرف نگاه میکنم فقط میگم خدایا شکرت
داشتم درباره نوشته یکی از دوستان که آیهای خطاب به لقمان گفتند فکر میکردم که سپاسگزاری کردن و سپاسگزار بودن خودش نعمت و حکمت بزرگیه که هر کسی ازش برخوردار نیست و تحسین میکنم شما را که انقدر روحیه تحسین و سپاسگزارانه دارید
دوست عزیز، مهربان و خوش قلبم برات از خدا بهترین و نابترین لحظات رو آرزومندم
در ضمن من سعی میکنم نوشتههات رو با گویش خودت بخونم و چقدر لذتبخشه برام