سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 204

دیدگاه زیبا و تأثیرگذار آزاده عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

اول از همه میخوام یه تشکر جانانه از مریم بانو کنم که این لحظات فوق العاده رو با ما هم به اشتراک میزاره تا ما، هم لذت ببریم و هم با فرهنگ های مختلف و شهرهای مختلف ایالات متحده آشنا بشیم و هم احساس کنیم که خودمون در دل اون طبیعت زیبا و سرسبز شهر سیلورتون از ایالت کلرادو با شما همسفر هستیم.

استاد عزیز و مریم جان، این شیوه هدایتی حرکت کردن در سفرهاتون به سمت زیبایی ها واقعا لذت بخش است. منم عاشق این شیوه گردشگری هستم. کلی به ادم شوق و هیجان میدهد که توی لحظات آینده قراره چه زیبایی های دیگه ای رو ببینه. 

قسمت ویزیتور سنتور این شهر کوچیک خیلی خیلی تمیز و جمع و جور و مرتب بود. واقعا از تمیزی اون خونه کوچولو لذت بردم و به یاد مادر تمیز و کدبانو خودم هم افتادم. تصاویر تاریخچه پیشرفت نقل و انتقالات در این شهر کوچیک رو که دیدم، منو به یاد این انداخت که چقدر خواسته های ما باعث گسترش جهان میشه و جهان هم از این خواسته های ما حمایت میکنه.

سرویس های بهداشتی چقدر تمیز بودند و چقدر مردم به بازدید کننده ها ارزش و احترام می دن که حتی داخل رستروم دو تا صندلی هم گذاشته بودند و همه جا فوق العاده تمیز بود.

چقدر مردمان خوب که بدون چشم داشت به بقیه کمک می‌کنند، زیاد است. اون آقا وسط کار و کاسبی خودش بلند میشه دوچرخه اش رو سوار میشه تا شما رو ببره به خونه خودش تا بتونید تان کمپر رو پر آب کنید، بدون اینکه شمارو بشناسه.

استاد چقدر شما و مریم جان هماهنگ هستید؛ هم کار میکنید؛ هم برای ما فیلم میگیرید و هم اینکه مسافرت و تفریح میرید و لذت می‌برید. واقعا این هم جهت بودنتون، همراه بودنتون و پایه بودنتان و مهم تر از همه اون انس و الفتی که خدا بین  شما دو نفر قرار داده، ستودنی است. برای هم بمونید و کلی لذت های دیگه باهم تجربه کنید و کلی موفقیت های دیگه به دست بیاورید انشاالله و سایتتون جهانی بشه به زودی‌.

تک سوپر مارکت کوچولو شهر سیلورتون خیلی تمیز و مرتب بود: چندین نمونه فلفل؛ دو نمونه قارچ و چند نمونه سیب داشت. خدایا شکرت بابت فراوانی این جهان پهناور ما. حتی هندوانه قاچ شده روشو سلفون کشیدند که اگر کسی هندوانه کامل نخواد بتونه اونو بگیره. چقدرم رنگش قرمز بود و شیرین و آبدار به نظر می رسید.

مکانی که برای خوردن غذا هدایت شدید، خیلی زیبا بود: صدای آب و صدای آبشار فوق العاده است.

چه ایده جالبی که کنار مغازه، اون گلدون های خوشگل با اون گلهای صورتی و آبی قشنگ گذاشتند. چقدر منظره سیلورتون کوچک زیبا کرده است‌. فروشگاه محلی شهر داخلش کلی وسیله هست: کلاه های رنگارنگ لباسهایی که روی اکثرشون نوشته بود سیلورتون کلورادو؛ خیلی حس وطن دوستی شون برام قابل تحسین بود. 

اون جعبه هایی که مریم جان داخل مغازه باز می‌کردید خیلی زیبا بود. واقعا راههای پول درآوردن خیلی زیاده. میشه با یک ایده ساده از هر وسیله ای پول درآورد. استاد اون گروهی که همه با هم جمع شده بودند از مرد و زن، خیلی حس خوبی میداد چقدر ساده و صمیمی. واقعا چقدر مردم با خودشون در صلحند. هر مغازه ای که وارد می شید سلام می‌کنند. همه چیز همه چیز قابل تحسین است ماشین های عالی، ابرهای تو آسمان، رنگ آبی آسمان، فضای سرسبز شهر و کوههای سرسبز و فوق العاده…

منتظر خواندن نوشته تأثیرگذارتان هستیم
  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 204
    304MB
    16 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

454 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «نسرین سلطانی» در این صفحه: 2
  1. -
    نسرین سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2509 روز

    به نام خدای سفر

    با سلام خدمت استاد عزیزم مریم خانم و همه ی دوستان همسفرم

    خدا رو شکر که فرصتی فراهم شد تا با این جریانات همراه بشم

    دیشب بالاخره اولین سفر من بعد از آشنایی با استاد به پایان رسید و امرر.ز که نشستم ی بررسی کردم از سفرم دیدم که اصل و اساس سفر من بر پایه ی این اصلی شکل گرفت که استاد توی همه ی فایل ها و دوره هاشون ذکرش میکنن :

    به هرچی توجه کنی از جنس همون رو بیشتر وارد زندگیت میکنی

    وقتی دقت میکنم توی این یک هفته ای که سپری کردم توی گیلان و رشت دقیقا چیزهایی رو تجربه کردم که توی سریال سفر به دور آمریکا بهشون توجه کرده بودم از :

    سرسبزی

    درخت ها

    جنگل ها

    دریاچه ها و رودخونه ها

    تپه های سرسبز

    خونه های ویلایی که توی دل جنگل ساخته شده بودن

    فراوانی و تنوع کسب و کسب و کارها

    ثروت زیاد

    مشتری های زیاد

    خرید و فروش های زیاد

    و …..

    الان که دارم صحنه های این فایل رو میبینم دقیقا اون آیه قرآن یادم اومد که :

    بهشتیان وقتی وارد بهشت میشن و اون نعمت ها رو میبینن میگن اینا چیزهاییه که قبلا به ما داده شده بود

    وقتی استاد داشتن توی جاده با تراک کمپر رد میشدن و اون خونه های ویلایی کنار جاده رو میدیدم که دور تا دورشون سرسبزی هست و کمی اون ورترشون کوه و جنگل داره خودنمایی میکنه دقیقا یاد تجربه های این چند روزم افتادم که از وقتی که وارد رشت شدیم من بارها و بارها این مناظر رو دیدم که طبیعت و شهر نشینی تو دل هم جا گرفته بودن

    وقتی اون مرد دوچرخه سوار رو دیدم که اونجوری به استاد کمک کردن تعجب نکردم و یاد خودم افتادم که وقتی توی ترمینال داشتم دنبال آبجوش میگشتم و داخل پیدا نکردم و میخواستم برم بیرون چطور یکی از نگهبان های اونجا کتری برقیش رو بخاطر من روشن کرد و آب جوش درست کرد و بهم داد و حتی چای و قند هم میخواست بهم بده که گفتم دارم

    چطور راننده ی سواری خودش وسایلم رو جابجا کرد و برام ماشین گرفت و حواسش به من بود که اذیت نشم

    وقتی که استاد و مریم خانم رفتن کنار اون آب و آبشار تو دل طبیعت که غذاشون رو بخورن یادم اومد که تمام این چند روز من ناهار و شامم رو یا کنار رودخونه خوردم یا کنار دریاچه یا کنار آبشار توی دل طبیعت

    وقتی مریم خانم داشتن از اون فروشگاهه فیلم میگرفتن یادم اومد مغازه هایی که سرشار از فراوانی جنس و مشتری بودن اونم توی دل طبیعت کنار رودخونه و دریاچه و آبشار جاهایی که حتی بردن وسایلشون هم به نظر سخت می اومد

    کلا هرچی که فکر میکردم بیشتر به یاد می آوردم اصل توجه کردن به زیباییها برای تجربه کردن اونها رو

    راستش اون اوایل آشنایی با استاد بخاطر فاصله فرکانسی زیاد اصلا فکر نمیکردم ی روز من هم از نزدیک ی همچین تجربه هایی رو داشته باشم که شب وقتی میخوام بخوام توی ی کلبه چوبی تراس دار که روبه کوه و جنگل باز میشه روی میز و صندلی های چوبی بشینم و به صدای آب رودخونه که از چند قدمیم رد میشه گوش بدم و نم نم بارون و شر شر ناودون رو تماشا کنم مثل پاردایس استاد و خاطرات سفرم رو بنویسم

    یا شب کنار دریا بشینم و توی تاریکی و سکوت یک ساعتی به صدای دریا گوش بدم و وموج ها رو تماشا کنم

    یا توی ساحل سوار بر اسب بشم و اسب سواری رو تجربه کنم اسبی شبیه به برونی

    یا سوار بر قایق و شاتل بشم و اوج هیجان رو تجربه کنم درست مثل زمانی که استاد توی دریاچه سوار بر جت اسکی میشدن و اوج هیجان

    یا توی ییلاقات مه غلیظ رو به صورت دریایی از ابر تجربه کنم و مدهوش سرسبزی و هوای لطیف اونجا بشم درست مثل مه های غلیظ تمپا و پاردایس

    یا حتی توله سگ های زیبا رو ببینم و از دیدنشون لذت ببرم اونم توی دل ییلاق و غلط خوردن سگ مادر رو درست مثل اون قسمتی که مریم خانم از اون سگی که غلط میخورد و حرکات موزون انجام میداد توی چشمه پسر موری فیلم گرفتن

    یا غذا دادن به گربه ها رو تجربه کنم اونم گربه هایی که در فاصله چند سانتی من ایستاده بودن درست مثل غذا دادن استاد به اون پرنده ها

    و …….

    البته اینا رو توی سفر بهش دقت نکرده بودم اما امروز که نشستم و به سفرم فکر کردم و توی ذهنم پلی میکردم یکی یکی شباهت ها خودشون رو نشون میدادن و اینجا بود که فهمیدم اون توجه کردن به جزییات فایل های سفر به دور آمریکا و اون کامنت ها ی چند صفحه ای که مینوشتم با تمام جزییات چون آدم جزیی نگری هستم تاثیر خودشون رو گذاشته بودن و دقیقا صحنه های مشابه خودشون رو جذب کرده بودن اما مجال ظهور پیدا نکردن بودن و این سفر حکم ی کلید رو داشت برای باز کردن اون گنجینه ناخودآگاه

    سپاسگزارم استاد و مریم خانم

    و الان دیگه به یقین رسیدم که به هرچی توجه کنم از همون جنس رو جذب میکنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  2. -
    نسرین سلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2509 روز

    سلام به مونا جان عزیز .سپاسگزارم عزیزم .بله سفر فرصت خوبیه برای شناخت خودمون مخصوصا اگر توی این مسیر باشی و روی خودت کار کرده باشی تازه تو سفر اونم سفر دسته جمعی متوجه میشی چه تغییراتی توی شخصیتت رخ داده

    اتفاقا خواسته ی من هم همینه سفر با آزادی کامل .ان شا الله که به زودی زود به این خواستتون برسین در کنار همسر عزیزتون .اتفاقا توی سفر کنار دریا بودن افرادی که از مهارت عکاسی ثروت خوبی میساختن همونجا ازت عکس میگرفتن و بهت میدادن اونم با مبلغ بالایی .ان شا الله که هدایت بشین به ایده های پولساز عالی با آزادی کاما زمانی و مکانی

    مرسی عزیزم که خوشحالم کردی با پاسخت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای: