اول از همه میخوام یه تشکر جانانه از مریم بانو کنم که این لحظات فوق العاده رو با ما هم به اشتراک میزاره تا ما، هم لذت ببریم و هم با فرهنگ های مختلف و شهرهای مختلف ایالات متحده آشنا بشیم و هم احساس کنیم که خودمون در دل اون طبیعت زیبا و سرسبز شهر سیلورتون از ایالت کلرادو با شما همسفر هستیم.
استاد عزیز و مریم جان، این شیوه هدایتی حرکت کردن در سفرهاتون به سمت زیبایی ها واقعا لذت بخش است. منم عاشق این شیوه گردشگری هستم. کلی به ادم شوق و هیجان میدهد که توی لحظات آینده قراره چه زیبایی های دیگه ای رو ببینه.
قسمت ویزیتور سنتور این شهر کوچیک خیلی خیلی تمیز و جمع و جور و مرتب بود. واقعا از تمیزی اون خونه کوچولو لذت بردم و به یاد مادر تمیز و کدبانو خودم هم افتادم. تصاویر تاریخچه پیشرفت نقل و انتقالات در این شهر کوچیک رو که دیدم، منو به یاد این انداخت که چقدر خواسته های ما باعث گسترش جهان میشه و جهان هم از این خواسته های ما حمایت میکنه.
سرویس های بهداشتی چقدر تمیز بودند و چقدر مردم به بازدید کننده ها ارزش و احترام می دن که حتی داخل رستروم دو تا صندلی هم گذاشته بودند و همه جا فوق العاده تمیز بود.
چقدر مردمان خوب که بدون چشم داشت به بقیه کمک میکنند، زیاد است. اون آقا وسط کار و کاسبی خودش بلند میشه دوچرخه اش رو سوار میشه تا شما رو ببره به خونه خودش تا بتونید تان کمپر رو پر آب کنید، بدون اینکه شمارو بشناسه.
استاد چقدر شما و مریم جان هماهنگ هستید؛ هم کار میکنید؛ هم برای ما فیلم میگیرید و هم اینکه مسافرت و تفریح میرید و لذت میبرید. واقعا این هم جهت بودنتون، همراه بودنتون و پایه بودنتان و مهم تر از همه اون انس و الفتی که خدا بین شما دو نفر قرار داده، ستودنی است. برای هم بمونید و کلی لذت های دیگه باهم تجربه کنید و کلی موفقیت های دیگه به دست بیاورید انشاالله و سایتتون جهانی بشه به زودی.
تک سوپر مارکت کوچولو شهر سیلورتون خیلی تمیز و مرتب بود: چندین نمونه فلفل؛ دو نمونه قارچ و چند نمونه سیب داشت. خدایا شکرت بابت فراوانی این جهان پهناور ما. حتی هندوانه قاچ شده روشو سلفون کشیدند که اگر کسی هندوانه کامل نخواد بتونه اونو بگیره. چقدرم رنگش قرمز بود و شیرین و آبدار به نظر می رسید.
مکانی که برای خوردن غذا هدایت شدید، خیلی زیبا بود: صدای آب و صدای آبشار فوق العاده است.
چه ایده جالبی که کنار مغازه، اون گلدون های خوشگل با اون گلهای صورتی و آبی قشنگ گذاشتند. چقدر منظره سیلورتون کوچک زیبا کرده است. فروشگاه محلی شهر داخلش کلی وسیله هست: کلاه های رنگارنگ لباسهایی که روی اکثرشون نوشته بود سیلورتون کلورادو؛ خیلی حس وطن دوستی شون برام قابل تحسین بود.
اون جعبه هایی که مریم جان داخل مغازه باز میکردید خیلی زیبا بود. واقعا راههای پول درآوردن خیلی زیاده. میشه با یک ایده ساده از هر وسیله ای پول درآورد. استاد اون گروهی که همه با هم جمع شده بودند از مرد و زن، خیلی حس خوبی میداد چقدر ساده و صمیمی. واقعا چقدر مردم با خودشون در صلحند. هر مغازه ای که وارد می شید سلام میکنند. همه چیز همه چیز قابل تحسین است ماشین های عالی، ابرهای تو آسمان، رنگ آبی آسمان، فضای سرسبز شهر و کوههای سرسبز و فوق العاده…
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 204304MB16 دقیقه
این جهان کوهست و فعل ما ندا
سوی ما آید نداها را صدا
این بگفت و رفت در دم زیر خاک
آن کنیزک شد ز عشق و رنج پاک
زانک عشق مردگان پاینده نیست
زانک مرده سوی ما آینده نیست
عشق زنده در روان و در بصر
هر دمی باشد ز غنچه تازهتر
عشق آن زنده گزین کو باقیست
کز شراب جانفزایت ساقیست
عشق آن بگزین که جمله انبیا
یافتند از عشق او کار و کیا
تو مگو ما را بدان شه بار نیست
با کریمان کارها دشوار نیست
بنام او …
اوست که اصل است
اوست که اول است
اوست که آخر هست و ظاهر و باطن…
سلام و درود و پرودگار به همه ی ما ، که از اوییم…همه از ذات پاک پرودگار هستیم….همه یکی هستیم ….
ابتدای فایل ، برای من نمود جهان هستی رو داشت بخاطر همین این شعر به سرعت از ذهنم گذشت…
و لاجرم نوشتمش..
نمیدانم چه بگویم ..جز اینکه همه چیز زیباست …این کوه و دشت و درختان و رودخانه و انسان ها و همه و همه و همه چیز زیباست…
زیرا که همه چیز ، همه ی این جهان از وجود خداست…
خدای زیبا………….
آرامش قلب ها….
همه چیز زیباست…..
اصلا نمیتونم حرفی بزنم …دلم میخواست اون آگاهی های نابی که از فایل دوم روز شمار آگاهی من به من رسید و در مورد سکوت بود و 5 دقیقه پیش داشتم گوش میدادم و بی نهایت تحت تاثیر قرار گرفتم … رو اینجا بنویسم تا بتونم حق مطلب رو ادا کرده باشم..
دیشب با هدایت سمانه نازنینم به روزشمار آگاهی من هدایت شدم ..
سمانه عزیزدلم بینهایت سپاسگزارم که نوشتی برام که به این فایل ها یک سری بزنم…
دوستت دارم نازنینم…
یک شهریور روز تولدم …تصمیم گرفتم هر روز ، یک روز و یک فایل از این روز شمار بی نظیر رو گوش بدم ..اما بعدش درگیر زمینی شدن شدم و رهاش کردم
فایل روز دوم…
میگفت سکووووووت کن ..بگذار او سخن بگوید…..!!!!
سکووووووت میکنم تا او سخن بگوید..
سپاس جانانه ای از اعماق وجودم از اصل و ذات وجودم دارم از رب العالمین… سپاسگزارم الله یکتا که مرا به حال خود رها نکردی و مرا به سوی اصل ، به سوی خودت دعوت کردی و جهان قشنگت را در پیش چشمانم داری زیبا نشان میدی
دارم زیبا میبنیم….
دارم همه چیز رو زیبا و ازلی و ابدی میبینم .
دارم همه جا تورا میبینم …چون تورا یافتم…
باور کردم اگر اینجا هستم…یعنی تورا پیدا کردم، همون گمشده ای که سالها بخاطرش قلبم آروم نبود…
دوستت دارم رب العالمین…تو از منی…من از توام…
پس چگونه تورو دوست نداشته باشم؟!!!!!!!!
دارم میبینم که در همه چیز زیبایی هست و خوبی.…
دارم ذات و روح تو که در کالبد جسممن نهفته و سالها درگیر زمینی شدن بود و رهایش کردم و سقوط کرد و حالا بواسطه هدایت الهی تو داره اوج میگیره به زیبایی ها و زیبا دیدن و از زیبایی ها گفتن …عادت میدم…آشتی میدم..در آغوشش میکشم…
الهی…
شب زیباست …چون توی آسمان اونقدر زیبایی گذاشتی …که هیچکس نمیتونه بگه شب زشته ، آسمون زشته..
روز زیباست ….
طلوع خورشید زیباست
غروب خورشید زیباست
باران زیباست …
جنگل زیباست..
کوه زیباست…
دشت زیباست….
دریا زیباست…
کویر زیباست….
حیوانات زیبا هستن
انسان ها زیبا هستن
خدایا هرچی تو خلق کردی زیباست…برای همه زیباست …
ندیدم کسی تا حالا بگه دریا زشته!!!!
بگه کویر زشته
بگه کویر زشته
بگه جنگل زشته!!!!
ما هر زمان از جهان مادی که ساخته دست انسان هست بخوایم فرار کنیم ….به طبیعت پناه میاریم…
خدایا حتی یه تخته سنگ توی رودخونه هم زیباست...
خدایا حتی یه شاخه خار توی بیابون هم زیباست….
خدایا حتی ترک های حاصل از بی آبی بیابون هم زیباست….
میدونی چرا ؟؟؟
چون اینارو الله یکتا مستقیما خلق کرده ..
من انسان هیچ دستی توش نداشتم
بخاطر همین، از این مکان ها آرامش به عمق جان ما میرسه….
خدا خیلی خیلی خیلی اینجاها راحت تر لمس میشه راحت تر دیده میشه …
خدای خوبم ، تو زیبایی و دیگه شکی ندارم….
من زیبا هستم و دیگه شکی ندارم….
این جهان زیباست و من دیگه شکی ندارم…
خدای خوبم همه چیز را سپاس….
زندگیم را به دستان پر قدرتمند تو میسپارم…. هرچه تا الان من میخواستم با نفس خودم با جسم و ذهن خودم اونو هدایت کنم و نشد و نخواستی…..
اکنون از تو هدایت میخوام…زیبای زیبای زیبا ..اکنون زندگیمو به دست اصل و ذات پر نور و زیبای تو میسپارم….
خدایا چراغ راه من شو..
خدایا چراغ راه عزیزانی شو که اینجا تورو صدا میزنن…
سپاسگزارم از استاد عباسمنش عزیزم و خانم مریم شایسته که در هیایوی این جهان ، پیام آور نور الله یکتا شدند.
صمیمانه تشکر میکنم و از صمیم قلبم دوستتون دارم..
انا نالله و انا الیه راجعون
عاشقتونم عزیزای دلم…
سلام به روی ماه وجیهه بانوی عزیزم ، همچنین سلام به همسر بی نظیرشان سید حبیب جان…
الان که وقت کردم و دارم کامنت هارو به ترتیب امتیاز میخونم…
کامنت آقای سید حبیب اینقدر پر از آگاهی و بقول معروف دلی نوشته بودن که من همیشه هر کامنتی خوشم میاد اول خودشو همه کامنت های زیرش رو میخونم بعد خودم پاسخ میزارم…
به کامنت شما رسیدم که تکمیل کننده و ادامه کامنت همسر نازنین تون بود…
مخصوصا قسمت هایی که از توکل نوشتین چقدر رزق امروز من رو تامین کرد از خدای بزرگ…
تووووکل…
چیزی که ازش دیشب داشتم برای پارتنرم میگفتم…..!!!!
چیزی که من دیروز صبح معجزه توکلش رو دیدم….
امسال برای سال تحصیلی جدید دوست داشتم از دوتا از همکارانم فاصله بگیرم…صمیمی بودیم و من از وقتی با قانون آشنا شده بودم همش به جایی از فکرم درگیر این بود که چطوری ازشون فاصله بگیرم…اما آروم بودم و گفتم به خدا توکل میکنم یه راهی جلوی پاک میزاره…
پریشب بود داشتم به همکارم میگفتم از مهر تصمیم گرفتم برای ادامه تحصیل درس بخونم و باشگاه برم ..دیگه وقت آزادی ندارم..یعنی داشتم آمادش میکردم که ارتباط باید کمتر باشه…
صبح بخاطر یه موضوع کاری داشتیم تبادل نظر میکردیم که یهو گفتن که راستی من و اون یکی همکارمون از مدرسه ی تو رفتیم یه جای دیگه!!!!!!!!!
شوکه شدم ..فکر کردم داره شوخی میکنه…
اصلا همچین چیزی این وقت تابستون امکان نداره..همه همون تیرماه سازماندهی میشن…
اصلا یه جوری این مدت تابستون داشت از دلتنگی برای شروع مهر میگفت که تصور هرچیزی رو میکردم الا اینکه اینجوری مسیرشون جدا بشه ازم!!!!!!!
من اینقدر محال میدیدم این موضوع رو که فقط داشتم با ذهن و فکرای کوچیک خودم به روش خودم فاصله میگرفتم…اما نمیدونستم خدا برام چی درنظر گرفته!!!!
سبحان الله
الهی هزار هزار مرتبه شکرت ..
روز به روز داره بیشتر باورم میشه که باید همه دل نگرانی هارو به خودش سپرد!!!!
خدا کار نمیکنه شاهکار میکنه!!!!!!!!!!!!!!!!
هر چه آن خسرو کُند ، شیرین کُند
به به!!!!!!!
ای جاااانم به این خسروووووو!!
در ادامه دوباااااره از بیاداوری عشق و ایمانی که بین شما و همسر عزیزتون جریان داره ، غرق لذت شدم و هزاران درود و سلام به قلب های نورانی و عاشق شما میفرستم ..
الهی الهی الهی با سیدحبیب جانان ، توفیق مهاجرت و سفرهای توحیدی بی نظیر رو در کنار همدیگه باااااا عشق زیاااااااااد داشته باشین خیلی زود زود زود….
عاشقتونم
خدا امضای قشنگش رو پای خواسته های قلبی شما و عزیزدلتون بزنه وجیهه بانوی زیبا و دلنشین
سلام به آقا رضای خوشتیپ و خوشگل و زیبارو و خوش اندام که انگار خدا با صبر و حوصله نشسته نقاشی کرده صورت زیبا و سیرت زیبای ایشون رو…..
دقیقا همونجوری که الله یکتا با صبر و حوصله نشسته و هدایتش کرده!!!!
احسنت به خدا که احسن الخالقین هست الحق…
رضای نازنین ، دیروز چندین بار کامنت شما از زیر چشمم گذشت ولی سعادت خوندن رو نداشتم …
اما امروز صبح که با آرامش نشستم و دارم یکی یکی برحسب امتیاز میخونم…
خیلی هدایت شده نشستم و خوندم…
هرچی بیشتر میخوندم بیشتر لذت میبردم ، همش آگاهی ناب ناب بود..
یعنی اگه بی انصافی نکنم بهترین کامنتی بود که خوندم…
(( چه ارتعاشی پشت این الگوی تکرار شونده هست؟
یک ارتعاش بسیار زیبا که چنین نتایجی را خلق میکند….
ارتعاشی از جنس یک رابطه زیبا با خدا
به قول حضرت علی علیه السلام در حکمت 89 نهج البلاغه
مَنْ أَصْلَحَ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ الله ، أَصْلَحَ اللَّهُ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النَّاسِ
هر کس که رابطه بین خود و خدا را اصلاح کند ، خدا رابطه ی بین او و مردم را اصلاح میکند…
کنترل قلب ها به دست خداست ، خدایی که به تعبیر قرآن که میگوید
وَقَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ ٱلرُّعۡبَ
[سوره اﻷحزاب 26]
در قلب دشمنان ترس و وحشتی می اندازد از قدرت گرفتنِ مسلمان ، حال همان خدا قادر است در قلب های مردم ، محبت را نیز بیاندازد ، مثلا قلب فرعون را برای موسی نرم کرد تا از کشتنش صرف نظر کند و…
وَأَلۡقَیۡتُ عَلَیۡکَ مَحَبَّهࣰ مِّنِّی وَلِتُصۡنَعَ عَلَىٰ عَیۡنِیۤ
[سوره طه ٣٩]
وقتی خدا را با ایمانی صد در صد به عنوان حامی و یاور خود انتخاب کنیم که انگار همه کارهایش را رها کرده و فقط مشغول هدایت من است ، آن وقت نتیجه اش میشود چنین امری که ما دیدیم..))
خیلی خیلی خیلی خیلی زیبا بود..پر از آگاهی..لذت بردم…
واقعا احسنت بر شما
تحسین میکنم شما رو
از خدا خیلی خیلی سپاسگزارم که امروز ، داره پر رنگ تر و شفاف تر از روزای قبل منو با آگاهی های ناب، با صبر و حوصله، قدم به قدم… روشن میکنه ..
منم به قول شما دارم سوسکی سوسکی هرجور رب العالمین صلاح میدونه، هدایت میشم..
اما راضی هستم خیلی…
خیلی خیلی شاکرم که دارم هدایت میشم …حداقل گمراه از دنیا نرم…
وقتی بار اول کامنت شمارو خوندم…پروفایل شمارو خوندم….
الله اکبر...
اونجا دیگه مو به تنم سیخ شد از چیزایی که نوشتین…
از داستان هدایت شما….
اینقدر تعهد!!!!!!!!!!!!
که نفت دانشگاه شیراز رو به دانشگاه امام صادق ترجیح….
چه میکنه این نور هدایت…
قطعا الخیر و ما فی وقع دوست خوبم…
واقعا آفرین به شما….
تحسین میکنم شمارو…..
اونجایی که از تصورات ماخولیایی خودتون گفتین که دیگه معرکه بود!!!! (ایموجی خنده دندونی)
امیدوارم یک روز مقاومت رو بشکنید و الله یکتا به دلتون بندازه و اون تیکه آخر پروفایلتون که گفتین بین من و خداست رو برامون بنویسید…
امیدوارم روزی برسه از هدایت های ریز ریز به هدایت های سرعت نوری برسید
با درودها و قلب فراوان
سلاممممم به روی ماه برادر عزیزم آقا رسول عزیز…
امروز برحسب امتیازات داشتم کامنت هارو میخوندم…الحق و الانصاف این کامنت ها چه نوووووری توشونه وای که امروز من چقدر لذذذذذت بردم از کامنت ها….هر کامنتی که میخوندم…فکر میکردم بهترین کامنت هست…
هرچی می اومدم پایینتر هی میگفتم ای باباااااااا این یکی گل سر سبد کامنت هاس…
درگیر درست کردن ناهار بودم که از اولش که شروع کردم به پختش رسیدم به کامنت شما…هی گفتم الان فرصت میشه…تا الان که ناهارم آماده شد و سرو شد و فرصت کردم…
آقا رسول بزرگ مرد، واقعا تحسین میکنم شمارو ، چقدر خوب روی خودتون کار کردین ،چقدر درست خودتون رو شناختین ،چقدر به این مسیر متعهد هستین…چقدر با دقت و فوکوس لیزری زیاد هر فایل رو نگاه میکنید و نکات مثبت رو از دلش بیرون میکشید
وقتی یکی یکی از شخصیتی صحبت کردین که با خودش در صلحه..
لذذذذذت بردم …مثل یه تست روانشناسی یا کنکور بود واسم…
هر کدوم رو میخوندم پیش خودم میگفتم من کدوم هستم ..من چی هستم…
چقدر عااااااالی بود…
اومدم اون قلب کوچیک پایین کامنت رو بقول شما رنگی رنگی سبز کردم تا سر فرصت ازش نت برداری کنم…..
تحسین میکنم شمارو
بی نهایت سپاسگزارم که وقت گذاشتین و این آگاهی های ارزشمند رو نوشتین….
قسمت محشر بعدی کامنت شما، دیدار شما با مشتی حسن بود…خدای من چقدر این مرد بزرگ بودن…
جایی که ما آدم ها با دیدن پشه با حشره کش و اسپری به جونشون میوفتیم و تا چند ساعت هم خودمون رو از. بوی بد این اسپری های حشره کش توی عذاب میندازیم…
این مرد این مرد بزرگ اینقدر وجودش بزرگه و با خودش و مگس ها در صلحه که اینجوری به این قضیه نگاه میکنه…
سبحان الله…
واقعا درس بزرگی توی این دیدار بود …اونقدر وجودشون صاف و صیقلی بود …که گفتن اگه نباشن دست من از کار میوفتهههههه!!!!! واقعا سهراب سپهری راست میگه:
چشم هارا باید شست جور دیگر باید دید……
استاد عزیزمون راست میگن هرکس به اندازه ظرف وجودش از خدا بهره مند میشه…
وقتی کامنت های بچه ها رو میخونم…
به یه چیزایی اشاره میکنم، میگم خدایا چطوری متوجه این چیزا میشن….
چرا من نمیبینم….
میفهمم که اونا توی مسیر تکامل شون…با هر حرکت رو به جلو…یه قسمت از ذهن و وجودشون صاف و صیقلی میشه و میتونن با چشم دل بهتر ببینن و درک کنن
نوبت منم میرسه..
آروم آروم
عجله ای نیست…
تکامل باید طی بشه….
برادر عزیزم ، آقای رسول … سپاسگزارم از دیدگاه ارزشمندی که نوشتین.
سپاسگزارم از خدای خوبم که امروز منو لایق آگاهی های ناب کامنت های دوستان جان میدونه…و توی این مسیر کنارمه و دستمو رها نکرده و نورش رو هر لحظه توی زندگیم میبنیم…
دوست خوبم هرآنچه از خدا میخوای،. برای شما از الله یکتا از صمیم قلبم آرزو میکنم…
نور خدا روشنی بخش لحظات زندگی شما….
دوستتون دارم و در پناه حق باشید همیشه…
با درود و قلب های رنگین کمانی…
سلام به روی همچو ماه فهمیه زیبا و خوش قلب و توحیدی …
فهمیه جان باورت میشه هر بار که با کامنت شما مواجه میشم اولین کاری میکنم دیدن عکس شماست….
چقدر زیبا هستین ، ماشاالله….
چه آرامش خاصی داره نگاه شما…
خدا چقدر با صبر و حوصله نشسته شمارو دقیقا مثل آسمون و طبیعت شهر سیلورتون زیبا خلق کرده….خدایا سپاسگزارم که چشمای منو به زیبایی ها دعوت میکنی و زبانم رو برای تحسین زیبایی ها ، باز میکنی….
چقدر کنار همسرتون، عزیزدلتون قاب زیبا و عاشقانه ای دارید…
خدای مهربونم نور عشق رو هرچه بیشتر از گذشته به قلب مشترک بین شما بتابونه عزیزدلم
نازنینم ، اینقدر قشنگ و با دقت و ریز بینانه زیبایی های فایل رو شرح دادین که اگر قرار باشه برای این فایل یک متن انتخاب کنن بهترین متن ، کامنت زیبای شماست…
چقدر عالی آسمون و فضا و مردم این شهر رو توصیف کردین…
هرچی که چشم من ندید و رو گفتین و دیدم و لذت بردم ….
متشکرم بخاطر اینکه این آگاهی های ناب رو به اشتراک گذاشتین ….
همیشه پرشور و زیبابین و زیبا و ثروتمند و عاشق و سلامت در پرتو یزدان بمونید
دوستت دارم مااااچ به روی ماهت
سلااااااااام سید عظیم عزیزم.
باباااااا پسر این چنین خووووووب چرایی.…؟؟!!!!
من که مات و مبهووووت این دید زیبا بین و وسعت دید بزرگت عظیم جانم….
پسر داری همینجوری میری باباااااااا هاااااا…..
دوستت دارم که اینقدر ساده و دلنشین نوشتی ،چقدر لذت بردم از شیوه بیان ساده و خودمونی و دلی که برامون از زیبایی ها نوشتی …
برو بالاااااااااا…خخخخ
این برو بابا چقدر معرکه است….یه کلمه با کلی انرژی خوب و بار معنای زیااااااد….
چقدر روحت و قلبت بزرگه مهربانم که این چنین کودک درونت با صلح فراوان این زیبایی هارو دیده و نوشته ….
اونجایی که گفتی صدای قطار که داشت میگفت من اومدم من اومدمممممممم
سید بخداااا خیلی خیلی خیلی بزرگه اون قلب مهربانت…
هم لذت بردم هم اونقدر بامزه میگی که روحمممم شاد شد …
اونجایی که گفتی بوس به کله ات ، دیگه نتونستم جلوی خندم رو بگیرممممم
سید جانم خوشبحال اونایی که پیشتن و از وجود بزرگت بهره میبرن و لذت میبرن….
واااااای الهی اونجایی که گفتین: استاد شایسته اگه تونستین برام فیلم بگیرید…
انتهای عزت نفس بود
دمتون گررررم….
تحسینت میکنم جان دل..
بهت افتخار میکنم
از خوندن تک تک کلمات کامنتی که نوشتی لذت بردم…
سپاسگزارم از خدای بزرگ که به من سعادت خوندن دیدگاه ارزشمندت رو داد و یاد گرفتم میشه ساده نوشت و بدل نشست…
خیلی خیلی لذت بردم
دوستت داااارم خیلی…
برووووو بالاااااااااا…
با قلب فراوووننن…
سلام زکیه جانم ،عزیزدلم
سلام به روی ماهت ، به قلب بزرگ و زیبابین شما قشنگم..
زکیه عزیزم کامنتی برای من نوشتی که سعادت نداشتم جواب در خور شأن وجود نازنینت بدم خواهر خوبم…
چقدر شما بزرگی عژیزم از خوندن کامنتی که نوشتی لذت بردم…
میدونی عزیزم کامنت های بچه ها رو که میخونم…هر کدوم زیبایی خاص خودشو و وسعت دید خودشو از فایل شرح میده…
و همه این کامنت ها با هم …مثل قطعات یک پازل هستن که وقتی کنار هم چیده بشن…شرح کامل و جامعی از فایل میشن….
چقدر ناب و پر آگاهی هستن…
چقدر دید متفاوت و زیبایی از فایل توصیف کردی…
با خوندنکامنت ها قلبم باز میشه…
تحسینت میکنم عزیزدلم…..
خداروشکر میکنم که سعادت خوندن…کامنت پر شور شمارو داشتم و روزی من شد امروز…
نازنینم دوست خوبم برامنوشته بودی که در حال یادگیری خیاطی هستی….
و مصمم هستی و بهش علاقه داری…
از خدای بزرگ و مهربون آرزومندم که قلبت رو پر از نور کنه…از خدای خوبم از ته قلبم آرزومندم که توی این مسیر دستای هدایتگرش رو توی دستات بزاره و به بهترین ایده ها و آسون ترین روش ها و مسیر ها برای تحقق آرزوهای قلبیت هدایتت کنه….
دوستت دارم…
امیدوارم روزی نه چندان دور که میدونم اصلا دور نیست نقطه آبی ازت دریافت کنم که موفق شدم….
که خدا اجابت کرد… شاهد پرواز کردنت به اوج باشیم..
. منتظر نتایج فوق العاده ت هستم دوست نازنینم…
با قلب و درود فراوان
برادر خوبم سلام به قد و قامت برافراشته شما و انرژی شما و دستهای تنومند شما که به نشانه آزادی و رهایی باز کردین …
احساس رهای و اوج گرفتن رو توی عکس شما میبینم…
درود میفرستم به شما….منت سرم گذاشتین و با پاسخ پر از آگاهی که برام نوشتین ، چراغ راه من شدین …و به دانسته های من اضافه کردین و آگاه تر از قبل شدم
میدونی رسول جان ، دو سه ساعت پیش که کامنت خودتون رو خوندم ، چقدر لذت بردم.
الان نقطه آبی شمارو دریافت کردم و چقدر خوشحال شدم ..
بقول سید حبیب حافظان عزیز، دیدن نقطه آبی دوستان عجب لذتی داره…
داشتم فکر میکردم چطوری به اینهمه شناخت از خودتون و خدای بزرگ رسیدین….
جوابش رو اینجا پیدا کردم …
عملگراییی!!!!!
و اینکه وقتی چیزی رو میبینید و میشنوید چشم بسته قبولش نمیکنید..دنبال کشف حقیقتش میرید ..
اینحوری وقتی خودت حقیقت رو کشف کردی ، دیگه توی وجودت موندگار میشه …اونوقت میشه یه نور همیشگی توی قلبت..و مسیر راهت…
توی دو قسمت کامنتی که نوشتی اینو متوجه شدم..
1) جایی که از آیه سوره مائده نظیر آیه انا نالله و انا الیه راجعون رو پیدا کردی و نوشتی ..
تحسین میکنم این روحیه حقیقت جوی شمارو….
افتخار میکنم به شما..
سپاسگزارم که از شما که این رو با من به اشتراک گذاشتین…
2) شعری که از مولانا نوشتم رو پیدا کردین تفسیر کردین و حتی به دفتر مثنوی معنوی مراجعه کردین . تحسین میکنم شمارو …
هرچقدر بگم کم گفتم..
چقدر خوبه دارم از گمراهی به سوی نور میام و توی این مسیر صحبت ها و دیدگاه ها و هدایت های شما عزیزان صفای جان من شده…
سپاسگزارم از خدای واحد و یکتا بخاطر اینکه منو دعوت کرد به این مسیر و داره بهم پر و بال میده برای اوج گرفتن….
راستی رسول جان …کتاب ملت عشق رو پیشنهاد میدم بخونی.. نمیدونم خوندی یا نه
ولی بینظیره.
در پناه الله همیشه سعادتمند و ثروتمند و سلامت و شاد و شاد باشید
با قلب رنگی رنگی و درود فرااااون
واااااو سید عظیم…
کم با روح روان ما بازی کن پسر خوب خداااااا....
سلام به روی ماهت ، به دماغ قلمی و قرمزت که نمیدونم از شوق و ذوق قرمز شد یا از روی خدایی نکرده احساسات نازیبا …..
سید عظیم میدونی من خیلی توی دانشگاه دوست لر زبان از استان لرستان داشتم…همین الان روزانه با یکیشون مدام در حال گپ و گفت هستم…
همیشه وقتی از اصفهان میخاستم برم خوزستان از استان لرستان باید رد میشدم….
6 سال به همین صورت گذشت….
یادش بخیر…..
خب میخاستم یکم حالت خوب بشه یه شوخی با دماغ های خودمون بکنیم…
سید عظیم بچه های لرستان دماغ های باریک و کشیده ای دارن برعکس دماغ ما خوزستانی ها که کپل و بزرگه!!!! البته من سالها پیش نصفشو جراح محترم عطاشو به لقایش بخشید وگرنه نصف اکسیژن کره زمین وارد ریه های من میشد!!!!!خخخخخخخ
حالا تصورت کردم با یک عدد عشق که اتفاقا اسمش سید عظیم نازنین هست با چشمای قرمز و دماغ کشیده قلمی که با یک عدد قلب بززززررررگ آینه ای که از دل شب با حالت خسته و کوفته داره از اعماق قلبش گرد عشق رو میپاشه به روح و روان من.….
چه سعادتی دارم من
چقدر دوستت دارم
برو بالااااااااا…..
راستی به ساحت مقدس برو بالا شوخی نکن…واقعا خیلی انرژی داره!!!! چه کلمه ای مثبت تر از این!!!
کامنت سمانه جان رو خوندم ..لبریز از عشق شدم …
کلمه به کلمه اش حق بود برای شما…
سید عظیم جان، لیاقت شما خیلی خیلی خیلی بالاست ..
بهت افتخار میکنم…
نور خدارو توی سلول به سلول و ذره ذره وجود ارزشمندت میبینم …
چقدر به خودم میبالم که عشق و محبت خدا از طریق شما داره به سمت من جریان پیدا میکنه….
بقول معروف مال خودمی به هیچکس نمیدمت داداش خوبم ….حتی سمانه و آزاده!!!!!
لری هم دیگه بلد نیستوم!!! خخخخ
چقدر دوست دارم بشینیم توی یک کافه و یک قهوه باهم سرو کنیم و هی بگی ساده و خودمونی و من هم استفاده کنم….
سپاسگزارم دوست خوبم که نوشتی برام …
خیلی خیلی خیلی برام ارزشمنده…
همه عشقی که میدی ، بقول پاکیزه جان کرور کرور به قلب مهربانت برگرده عزیردل…
با قلب فراوان