سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 204 - صفحه 14

454 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    آوا گفته:
    مدت عضویت: 1421 روز

    به نام خداوند بخشاینده و مهربان

    سلام به هم فرکانسی های عزیزم

    سریال زیبایی ها ادامه داره

    جاده ای باریک در دل کوه در کنار دره با اون آسمان کبود که بین قله ها محصور شده، اون ویزیتور سنتر با دیوارهای سبز چوبیش، چقدر تمیز و ساکت بود.

    واقعا این مستندسازی آمریکایی ها تحسین برانگیزه. تاریخچه ی همه فعالیتهاشون رو مستند میکنند برای هر کارشون ارزش قائلند. با خودم فکر میکنم اگر تاریخچه ی 2500 ساله ی ایرانو داشتن چه کارها برای این بناهای تاریخی که نمی‌کردند. چه ارزشها که براش قائل نمیشدن. چه فیلم ها که ازش نمی ساختن.

    چقدر امکانات برای راحتی مسافرا فراهم کردن. چه رِستروم تمیز و زیبایی.

    جهان سرشار از انسانهای پاک و مهربانه که به هر طریقی به ما کمک می کنند. مثل اون آقای مهربون که در کمال اخلاص، آب خونه شو در اختیار استاد گذاشت بی چمداشت. واقعا این مردم تحسین برانگیزن.

    این شهر فقط یه سوپرمارکت داشت ولی ماشاالله پر از فراوانی بود.

    چه آبشاری، چه صدای آبی، چه مغازه های شادی چقدر رنگ دیوارهاشون منحصر بفرد و انرژی بخش بود.

    چه وسایل تزیینی جالبی ، بنفش براق . با اینکه شهر کوچکی بود ولی مغازه‌هاش همه جور وسایلی داشتند و نعمت و فراوانی همه جا هویدا بود.

    چه گروه هم نوازان جالبی با لباسهای آبی با سنهای بالا با ساکسیفون هاشون. چه انرژی ای داشتن.

    فضای این شهر برام خیلی شبیه کارتون های بچگیم بود یه آرامش خاصی داشت.

    ممنونم استاد عزیزم بخاطر اینکه در این سفر همراهمون کردید

    شاد و سلامت باشید در پناه خداوند متعال

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  2. -
    لیلا عفت گفته:
    مدت عضویت: 2031 روز

    بنام خدای عشق وشادی وثروتم

    سلام خداجونم سپاسگزارم که از جاییکه گمانشو ندارم بهن رزقهای متنوع وبی حساب میرسونی خدایا سپاس که محبوب وعزیز توام خدایا سپاس که عاشق منی ومرا دوست داری بی قضاوت خدایا سپاس که به آگاهی مطلق تو متصلم

    سلام استاد عزیزم سلام مریم عزیزم سلام به دوستان همخانواده وصمیمی وتوحیدیم که کامنت منو میخونن وبهم باعشق رای میدن

    داشتم روی مفهوم مراقبه کار میکردم ومینوشتم یه کم نوشتم حس کردم خسته شدم دیروز این قسمت زیبارو دانلود کرده بودم اما جایی بودم نمیشد ببینم یهو گفتم چه مراقبه ای بهتراز دیدن سفربه دورآمریکای استاد بزار الان نگاه کنم اولین بار اینجوری دارم سفر بدور آمریکا میبینم اولین بار بعداز هجرت دیروزم از خود گذشته ام وورود به خود جدیدتر وعالیتر وتوحیدی ترم خدایا شکرت

    امروز روز شانزدهم تغییر عادت رفتاری که برای خودم شروع کردم دوست داشتم بتونم بهتر روی خودم متمرکز شم ونشتی های انرژی مو کمتر کنم

    خدایا سپاس که باتو بسروسامان میرسم

    خدایا سپاس که باتو زنده وپاینده

    وبی انتها میشم وهمه ی جان وتن وزندگی وهمه ی کس وکارن تومیشی خدایا سپاس بابت هجرتم از دیروزم خدایا سپاس بابتهجرتم از گذشته ها وحسرتهایم خدایا سپاس که با شادی وشکرگزاری زیبایی های جهانتو برمن آشکار میگردد

    بی تو بسامان نرسم

    ای سروسامان همه تو

    ای بتو زنده همه من

    ای بتنم جان همه تو

    من همه تو توهمه تو اوهمه تو

    هرکه وهرکس همه تو

    اینهمه تو انهمه تو

    خدایا شکوه وعظمت حهانت را سپاس استواری کوههای سربه فلک کشیده ات را سپاس

    سرسبزی وشادوخرمی جهان پهناورت را سپاس

    عظمت وشکوه ثروت وثروتمندیت را سپاس که از شکوه وفضیلتش ثروتمندان با سخاوت میبخشند و زیبایی ثروت باشکوهشان رادباعشق واشتیاق آشکار میکنند ومیپراکنند واینگونه شکرگزار تو وداشته هایشان میشوند باسهیم شدن ثروتهایشان به عاشقان ومشتاقان تغییر وثرتمندشدن وخداگونه شدن ودرک ودریافت فضیلت ثروتهای بی انتهای تو خدایا سپاسگزارم که من ارزشمند ولایقم برای دریافت بهترین شکوه وفضیلت های این جهان سخاوتمند وپهناورت

    خدایا سپاس که هجرت میکنم از زیبایی به زیبایی قشنگتر وپربرکت تر که پاداش این هجرتم است که تو بمن بسخاوت میبخشی در جواب شجاعتم خدایا سپاسگزارم

    خدایا سپاس که میستایم زیبایی های میش رویم را وفقط متمرکز میشوم برآنها تا از مسیرم لذت ببرم ودچار ترس های واهی نشوم

    میستایم ابرهای همت پر از توانمندی بارش رحمتت وعشقت را که مشتاق اند تا سیا آسا برمن ثروتهای بی انتهای ترا ببارانند

    وخودم را تصور میکنم در حظُّ وبهره ی شکوه ثرتمندی وگذراز جاده های مرپیچ وخم زیبا که نسیم خنک رحمت تو صورت زیبا وجوانم را نوازش میکند که حالا من هم تحسین زندگی عزیزانم را تصور وتجسم میکنم گویی آنرا زندگی میکنم

    چه جاده های سسبزو قشنگی خدایا شکرت سرمواز شیشه ی تراک کمپر قرمز خوش رنگ استادعزیزم میارم بیرون ونفس میکشم اینهمه اکسیژن ناب وفراوان وخالص رایگان خداوندم رو که باعشق وبه وفوردبهم بخشیده

    خدایا سپاس بابت خلوتدوتنهایی وحال خوش تجسن رویای شیرین امروزم

    خدایا شکر که امروز بالیاقت تراحساس میکنم که کامنت من برای این فایل رویایی برتر شده چون من امروز متفاوت ترم وهحرت کردم از بی ارزشی ها وعدم احساس لیاقتهای گذشته م ودر لحظه ی حالم زندگی میکنم وزیردوش اکنونم خودمو شستشو میدم وپاک شدن از گذشته وآینده ای روشن وپرقدرت وبا لیاقت رو برای خودم تصور میکنم

    استاد عزیزو باسخاوتم سپاسگزارم که اینقدر گوهره ی وجودی تو سیقل دادی والماس درونتو باباورهای توحیدی تراش دادی که لایق این شکوه ثروتمندی وفضیلت ونزدیکی بخداوندشدی خدایا منم میخوام این ثرتمندی وشکوه وفضیلت ونزدیکی به تورو مگه جور دیگه ای میشه بتو نزدیک شد اگر ثرتمند نباشم چطور مانند تو باسخاوت وبی چشمداشت ببخشم

    خدایا سپاسگزارم که پاکم کردی از باورهای اشتباه گذشته م وباورهای قدرتمند ابراهیم گونه وتوحیدی رو بجاش در ذهنم وقلبم قرار دادی وهرروز برام مرقدرتش میکنی وقتی مسرم سفر با پول نقدی که خودم خلقش کردم با احساس لیاقتم وفقط چیزهای برند وبا کیفیت خریدم چون بخودم تعهد دادم که من برترین مخلوق خداوندم وفقط لایق برترین هام کم میخرم اما نقد میخرم وخوب وبا کیفیت میخرم ودوباره از دل تضاد سفرم بوضوح میرسن خواسته هام که خدایا شکر که خرید نقد داشتم خرید بهترین برندهارو داشتم وفقط برای راحتی خودم برلی خلق رویام کفش Asix وایرپاد اپل خریدم با کیف ولذت با شجاعت جلوی نجوای ذهنم وایستادم گفتم فثط برند میخرم تمام خریدهام برند بود وبا کیفیت ترین واز پول گرانبها وارزشمتد خودم تا ذهن نجواگرم خاموش بشه که من از زیر صفر با بدهی با توانمندیهای معمولیم این ثروتهارو خلق کردم خودمو تحسین میکنم بخودم جایزه های برندو با کیفیت میدم سعی کردم از همه ی لحظه ی سفرم لذت ببرم وجاهای دیدنی شو ببینم

    خدا دستان قدرتمند وپرمهرشو برام جلو جلو فرستاد که کارهامو انجام بدن خدایا سپاسگزارم که معحزه ی تحسین همگانو مسخرمن کرد تا فقط از همه خیرو برکت دریافت کنم چون من باخودم وهمه ی جهانم در صلحم خدایا سپاسگزارم

    میرم از پله ها بالا تا به ویزیتور سنر Silverton این شهر زیبا نگاهی بندازم با کفش های آسیکس کالباسی رنگم که حس بسار راحتی پاهام بهم کیف میده وبا پول خودم خریدمشون بعد از حدود 30 سال خانه داری ومستقل نبودن حالا بهم خیلی کیف میده که خودم درآمد مستقل دارم خدایا شکرت

    به آقای محترمی که با کلاه خوشگل لبه دارش دم در ایستاده لبخند میزنم وبهش سلام میدم واینجوری برلش آرزوی سلامتی میکنم چون من دیگه میتونم باافراد غریبه هم دوست بشم من توانمندیهام عابی شدن من عزت نفسم خیلی فوق العاده شده

    چه رنگ سبز قشنگی زدن داخل این ویزیتور سنر رو این رنگو خیلی دوست دارم چه چیزهای قشنگی چه زیبا روند تکاملی شون رو نشون دادن مثل روند تکامل من توی این سایت ودر مسیر توحید ودرجمع این خانواده صمیمی خداجونم شکرت تمام مراحل تکاملم بیادم اومد که از چه داغونی به اینجا رسیدم البته که هنوزم کلی خرابی دارن برای بهبود اما من توانمندتر شدم ومیتونم روند تکاملموتصاعدی طی کنم چون الگوهایی عالی رو از نزدیک دیدم که تونستن منم میتونم عالیتر بشم منم میتونم توسفر بعدم خریدهای بیشتر بازهم با کیفیت وبرند با پول ودرآمد مستقل خودم بخرم چون منم تونستم گاری زه واردررفته مو با حس وحال خوب شکرگزاری ونوشتن های قطبیم به قطار تبدیل کنم وحالا در مسیر موفقیتم تندتر درحرکتم الان که 1402/6/11 از 1398/10/14 که وارد این مسیر شدم چه تغییراتی کردم من اون آدم گذشته نیستم

    چه rest room زیبایی چقدر برای انسانها ارزش قائل اند که بتونن استراحت عالی داشته باشن وبازهم از مسیر سفرشون لذت ببرن خدایا شکرت بابت تجربه ی چنین سفر مجلل وباشکوهی که استراحت کنی تا بتونی از قشنگیهای سفرت واین شهرزیبا بیشتر بهره ببری ومحو قشنگی هاش بشی خدایا شکرت

    Zipline وبری چه تجربه قشنگی یاد تله کابین زیبای نمک آبرود افتادم کشوردخوشگل ومراز ثروت ونعمت خودمون دوسه باری تله کابین شو تحربه کردم واقعا لذتبخشه البته یکم برام ترسناک بود اما امتحانش کردم وکلی لذت بردم وتومحوطه ی بالای کوه چقدر از قشنگی هاش کیف کردم شمال کشورمونو خیلی دوست دارم آب وهوای معتدل ومرطوبش باحال اصلا پوستت اونقدر لطیف وعالی میشه وقتی شمال هستی البته این سفر چند روزه هفته ی قبلم به جنوب هم خیلی کنار دریای خلیج فارس تو جزیره ی زیبای قشم وشترسواری وبازارگردی ودره های خوشگلش که از حوادث طبیعی ایجاد شده بود غار نمکیش ومراقبه ی توش خیلی بهم کیف داد تجربه ی اول باشکوهی بود کلی چیزهای جدیدتجربه کردم وکلی کیف کردم از حس وحال خوبش پیاده روی تو دره چاه کوه ومنظره های زیبایی فرسایش کوه های قشنگش که الان بادیدن این قسمت سفر بدور آمریکا برام تداعی شد

    چه جالب میخواستم امروز خاطرات سفرمو بنویسم که سه روزه ازش برگشتیم امروز که خلوت تر بودم گفتم مینویسم همزمان شد با کامنت نوشتنم چه همزمانی قشنگی خدا یا شکرت قسمت 204 سفر بدور آمریکا قسمت 10 یا 12 یا شایدم بیشتر سفرهای من با حضورم تو سایت که سفرهایی که تو این مدت خلق کردم هربار باکیفیت ار وخاطره انگیز تر شدن برام خدایا شکرت بابت این حسو حال هنزمانی فوق العاده

    سپاسگزارم استاد جانم سپاسگزارم مریم عزیزم چقدر تواین سفرمون وتوهر سفرمون از ترک کمپر از خونه ی هنراه زیبا وکوچولو وبسیار کارای درحرکت با عزیزانم حرف میزنیم خدایا شکرت بابت حرف زدن از چیزهای قشنگی که هرگز فکرشم نمیکردم چه رسد به اینکه فیلم شو از استادم ببینم ودرخواست کنم از خدا که منم میخوام داشته باشم خداجونم شکرت بابت این وصف عیش که نصف عیشه خداحونم شکرت شورت بابت لذت تخیل ووصف لذتها که بقول انیشتین هنه چیزه خدایا شکر

    وای چقدر مهربانی وسخاوت آفرین به این حداز ایمان وسخاوت وخدایی شدن نوش جان تون دستان خدا که درخدمت رسوندن شما به خواسته هاتون هستن واقعا دمشون گرم چقدر آدمهای فوق العاده ای هستند خدایا شکرت که آب حیات بخش هم براتون فراهم شد بااین آقای پرمهر اکنم باعشق ولذت واقعا خدایا هزاران هزار شکرت

    چقدر سرسبزو خوشگل این شهر اسمش چی بود Silverton چه ماشینهای زیبایی یاد قشم افتادم دوباره انجام ماشینهای خارجی وزیبا خیلی فراوان بود کیف کردیم از تحسین شون این چند روز واز تصویرسازیشون واقعا دوست نداشتم برگردم شهر پرثروتی بود برام مردم خونگرم جنوب واقعا دوست داشتنی ان با مهر برامون دست تکون میدادن منم کلی ذوق میکردم خدایا شکرت

    واقعا خدایا شکرت وقتیکه آدم نیازی پیدا میکنهخدا راههارو براش فراهم میکنه چه نگاه قشنگی داری مریم جانم خیلی این نگاه تو دوست دارم واقعا دمش گرم آقای مهربون واقعا دم شماهم گرم بااین اعتماد وایمان تون بخداوند منم میخوام این اعتنادو ایمان وبخدا جونی خدایا شکرت

    قطار تور گردی تاحالا ندیده بودم ونشنیده بودم تور با قطار ببرن چه جالب کلی بهتون خوش بگذره عزیزانم

    فروشگاه محلی وتنها سوپر مارکت Silverton به به وای چه دلم هوای شمال کرد یهویی دعوتمون کن خدایا

    چه ابرهای تپل خوشگلی بالای کوههای سرسبزش واقعا مثل شمال کشور خودمون خداجونم دلم شمال خواست به نیابت از Silverton زیبا میرین شمال اخ جونمی آمین

    چه زیباست ساختمانهای قشنگ پر ثروتش وماشین های رنگ ووارنگش خدایا هزاران مرتبه شکرت یه تیکه آسمون پراز ابرهای خوشگله چه باحاله نوش جونتون خودمو حس میکنم تو خیابونهای قشنگش تو هوای مطبوعش راه میرم اخ چه کیفی داره خدایا شکرت آدم دیوانه میشه از زیبایی هاش وهوای پاک وتمیز ومحیط پرثروتش خدایا شکرت

    وای چه طبیعت بکر وقشنگی چه رودی چه آبشاری چه خوشگل ورویایی چه شود غذا خوردن تو اون فضای بهشتی با موسیقی دلنشین آب خدایا دیوانه شدم بزار برم یه کم تو رود جاریش راه برم که زندگی وحال خوب بیشتر امروز دروجودم جاری بشه وای که چه کیفی کردم انروز این هنزمانی خاطره تویسی سفرم با کامنت نوشتنم برای این قسمت این رود جاری وقتی تو گرمای قشم خوشگل راه میرفتم چه حالی میده که بری توش قدم بزنی وهمه ی وجودت خنک بشه از حس خنکی این آب جاری که در جز جز وجودت حضور خدا جریان پیدا کنه خدایا شکرت بابت حس خوش این لحظات

    کوه رنگ ووارنگش منو یاد غار نمکی انداخت خیلی زیبا بود همونجوری که کیف میداد اونجا ساعتها بشینی وزل بزنی بقشنگی ثروتهای بی انتهای خداوندی این فضای سرسبز وپرطراوتم کیف میده ساعتها بشیتی وخیره شی بقشنگیهاش وپیاده روی کنی تو فضای قشنگش جای مارو هم خالی کنید اگر رفتید پیاده روی با کفش های راحت وبرند به به

    وای چه ابی چه صدایی دست وصورتمو تو آب خنکش بشورم وای خیسی وخنکیشو میتونم حس کنم خدایا شکرت حس حضوره تویه شکرت

    دستی به چشم های خوشگلم بکشم که یه جور دیگه ببینم جهان خداوندمو واقعا رویایی خدایا هزاران بار شکرت

    آره چه مغازه ی باحالی داره مریم جانم چه رنگ آبی قشنگی زدن چه بل سلیقه رنگ کردن چه جالب رنگ آبیش ست شده با آسمون چه خوشگل

    چه خانم خنده رویی دم در باخنده استقبال مون اومد خدایا شکرت فرش قرمزم به یمن ورود ما پهن کردن چه پرتنوع مغازه هنه چی داره عروسک ولباس وزیوالات وصنایع دستی وکارهای هنری گلیم دستباف یاد شاندیز مشهد هودمون افتادم

    چه قشنگن اینا چین ؟ نمکن مثل نمکهای غار نمکی رنگ و وارنگن براقن مثل ماسه های نقره ای وصورتی کنار ساحل دریای قشم

    ماشالله چه تنوعی چه خلاقیتی چه هنرمندانه وظریف اون باکس های قشنگو درست کردن با چوب کشوهاشونم باز میشه کوچیک وکارا

    چه گلهای زیبا ورنگی وظریفی ای جانم چقدر قشنگن

    اینجا رو چه خبره جشن دارن مراسم هنه لباسهای یه دست رنگ آبی همه چی با محیط وآسمون ست شده جه هارمونی قشنگی همه میانسالن تو گروه شون میخوان بنوازن جشن دارن

    شهر بسیار زیبایی Silverton قشنگ ورویایی خداروشکر بلبت خاطرات سفرم که با سفر به Silverton زیبا در آمریکا همزمان شده خدلروشکر سفرم به آمریکا بخیرو شادی

    سپاسگزارم عزیزانم که چشمهلی قشنگ تون کامنت خوشگل وباعشق واحساس منو میخونه وبهش رای برتر شدن میده

    سپاسگزارم خدایا که امروز جایزه ی هجرتمو سفر به Silverton آمریکا بهم دادی خدایا به مهاجران پاداشهای بزرگ میدی ممنونم هزاران بار از سخاوتت خداجونم

    ممنونم استاد عباسمنش عزیزم ممنونم مریم جانم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  3. -
    پریسا شعبانی گفته:
    مدت عضویت: 2682 روز

    به نام الله خوبی ها

    سلام استاد عزیز و مریم زیبا جان و دوستان عباسمنشی من

    کامنت بنده دقیقا هماهنگ‌هست با این فایل شاید کوتاه شاید کامنت بلندی باشه

    ما هم ب لطف خداوند مهربانم خداوند رزاقم و روزی رسانم ی خانه کوهی گرفتیم در ییلاق نمارستاق منطقه دریوک

    از دوستان زیبا بینم میخام سرچ کنید در گوگل آبشار دریوک در نمارستان آمل

    شگفت انگیزه دوستان و سپاس خداوندا

    این معامله 1 هفته پیش انجام شد و اسان شدن من در مسیر اسباب کشی دیده میشد

    استاد در ی فایل دانلودی عرض میکنن که خاسته ها باید راحت وارد زندکی شما بشه

    چند هفته قبلش من در همون ییلاق به همسرم برگشتم و گقتم میلاد این همه خونه این همه آدم حقه من و تو هست که ی خونه ویلایی داشته باشیم اینجا و دقیقا 1 ماه بعدش ما در بهترین منطقه اش خونه خریدیم

    خداوند برامون پیداش کرد‌ خداوند برامون معامله کرد خداوند برامون بارهای مدنظرم و گذاشت و من رو اسان کرد برای اسانی ها

    دوستان لحظه ای که رفتم بالای تراس ایستادم اشک بود‌که سرازیر میشد از چشمهام و خداوند رو از ته قلبم سپاسگذار بودم حال عجیبی بود

    بخام از مسیر رفت و امد و ویو خونم بگم دقیقا همین مسیری که استاد رفتن حالا بالاتر و کوههایی بلند که نزدیکتر ب جاده هستن

    سرسبزی و رودخانه و درختهای فراوان و سنگ های ریز و درشت کنار رودخانه تمام اینها تجربه این‌چند روزه من بوده و خاهد بود

    استاد اگه ر‌وزی بیاید به شهر زیبای من آمل حتما شمارو مهمان خانه ییلاقمون‌ میکنم حتما و‌ب امید خدا شما رو‌ مهمان گوشت شاه پسند میکنم

    استاد پیاده روی و محیط منزل ما و‌خداوند دقیقا همون چیزی هست که من و شما و دوستانم پسند میکنید

    شهر سیلورتون که نشانه هاش درختهای بلند و یکدست و سرسبزی در فصل تابستان و برف در فصل زمستان و فکر کنم خرس

    مغازه سنتی این شهر از صد تا از شهرهای توریستی کشورم هم زیباتر هنر خودشون رو عرضه کرده بود

    البته که‌ من‌حودم‌زیاد مسافرت نرفتم تجربه از فیلم دیدنهاست

    چشم من و ‌اون فرش تابلو گرفته بود که عکس درخت و خرس و برف داشت

    من اون و تجسم‌ کردم ‌که ‌خریدم و چسبوندم ب دیوار خونه ییلاقم

    استاد جان دوبار هم در اونجا اسم‌ شما برده شد

    که پریسا استادت العان بود چی میکفت بهت

    جدی نه ها اونها داشتن من و ایستگاه میکردن

    اما من با صدای بلند گفتم جاااااااااااااااننننننننن اسم استاددددددددددددد من هم اومد خدایااااااااااااا شکرتتتتتتتتتتتت

    و بعدش سکوت بود

    استاد عزیزم من شما رو هم دعا کردم در لحظات‌خوشی ام‌چون‌شما بودید که مهربانی و‌خوب بود و تقوا داشتن رو بهم‌آموزش دادید

    و در نهایت خداوند خدای خوبی هاست

    خداروشکر

    ب قول مریم جان من از استاد هم راحتتر ب خاسته هام رسیدم

    ی چیز دیگه بگم همونطور ک‌گفته بودم ماشین ما رونیز هست و‌ما اون رو ‌افرود ‌کردیم

    البته این و هم بگم در شهر سیلویرتون هم 99 ماشینها شاسی و آفرود بودن این خاصیت کوه هست

    داخل ماشین پر بودن نشسته بودن

    و دامادم گفت که من کنار سپر ماشین میایستم

    نگاش کردم و رفتم سمتش جلوی کابوت ‌ماشین گفتم پژمان حسش چجوریه ،خوبه ،ب نظرت کیف میده

    همسرم‌که راننده بود‌گفت میتونی خودت و داشته باشی

    دلم شیر شد گفتم‌ اره بابا پریدم رو سپر راننده

    داماد‌بزرگم‌‌ و ‌خاهرزادم‌ هم سپر پشت وایستادن‌ و ‌باربند بالا رو ‌گرفتیم ‌و‌یا علی

    از پل رد شدیم که زیرش رودخونه بود یعنی لاستیک 50 درصدش رد شد . از جاده خاکی با دنده 3 رفتیم

    لذت بود و لذت بدون این زشته اون أخه این‌جیزه

    دوستان تو هر خطی میخاستم بنویسم‌خداروشکر باید‌ مینوشنم ،

    اما شما خودتون بدونین ب خاطر هر تجربه ای من سپاسگذار بودم

    بدرود تا اتفاقات عالی بعدی

    پریسا شعبانی از شهر زیبای امل

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  4. -
    علیرضا فول‌انرژی گفته:
    مدت عضویت: 721 روز

    به نام کامل ترین پرانرژی ترین انرژیه دنیا خدای خوبم

    سلام به استاد عزیز وخانوم‌شایسته مهربون

    سلام به بچه های با عشق سایت

    خداروشکر زندم ونفس میکشم و در سلامتی کامل روحو جسم خودم خانوادم هستم خداروشکر هرچی بگم بازم کمه

    به به عجب زندگیه عجب حال عجب احساسی

    به به عجب ارامشی عجب انرژی عجب شادی

    خدایا چه میکنی با من دیونه شدم خداروشکر زندگیم تو بهترین شرایط خدا جون دوستت دارم

    به به به این فایل زیبا استاد دمت گرم اصن عشق میکنم دیگه دقیقا منم میخاستم یه کلیپ درست کنم برا مغازه رفتم روستامون هدایت شدم به رودخونه باغ درخت گردو‌انار درختان چنار اصن زیبایی مطلق بقوله استاد وقتی داری لذت میبری و باورهای درست داری و از خدا فقط قدرت میخای و همه چیو میدونی از خداست واقعا خدا برات انجام میده منم دیگه خودمو سپردم به خدا دارم لذت میبرم واقعا هم کلیپ درست کردم هم کار کردم هم لذت بردم اصن جدیدا دوس ندارم بخابم فقط دوس دارم از تک تک ثانیه های عمرم لذت ببرم با وجود خدایی که الان درک کردم و دارم باهاش حال میکنم

    خداوکیلی کن به لطفه خدا هر لحظه حالم عالیه و هدایت شدم به نگاه کردن فایل اصن انرژیم هزار برابر شد و فقط تحسین کردم خدا رو با این زیباییها با این نعمتها باین خلقش که اصن زبونم واقعا کم‌میاره چی بگم فقط شکر میکنم که انسان و سالمم وچشم دارم میتونم ببینم

    وقتیکه انقد برا خودشون ارزش قاعل این مردم کشور امریکا انقد احساسه لیاقتشون بالاست انقد با خودشون در صلح هستن انقد تمیز هستن انقد شادو در لحظه زندگی میکنن وقتی استاد انقد با خدا حال میکنه و از خدا میخاد ووابسته بیرون نیست فقط خدا طبق قانون همه چیو راحتواسون جور میکنه و افعا لذت بردم خدایا شکرت که به من لیاقت دادی تو این سایت باشم چون واقعا من لیاقتشو دارم و تلاش میکنم و پرانرژی وساد هستم

    خداوکیلی وقتی شاگردم رفت یلحظه احساسم اومد پایین ولی سریع دفترمو‌برداشتم شکر گزاری کردم و به خدا گفتم دمتگرم من تسلیم تو هستم قدرت تویی من میدونم که نباید بچسبم به کسی صد در صد خودت بهترینها رو برام میاری و مطمعنم دیروز میخاستم کلیپ درست کنم تنها بودم از خدا خاستم خودت بفرست خداشاهده یه حور برام فرستاد یکی فیلم گرفت یکی اوند بازی کرد باهام یکی دیگه ادیت کرد من فقط سهمه خودمو انجام دادم کن فقط حرکت میکنم و مطمعنم خدا بامنه

    صد درصد از وقتی فقط با خدا حال میکنم و فقط از خدا میخام و با خدا داریم عشق میکنیم و میخندیم خیلی باحال شده منو خدا با هم رفیقیم همیشه باهاش حرف میزنم خیلیم با هم شوخی میکنیم شادیم درلحظه حال میکنیم با هم خدا هر لحظه منو سورپرایز میکنه منم میگم نوکرتم

    خدا جدیدا میگه باید بری سایت کامنت بذاری فقط انرژیو‌حاله خوبب بدی و بدی به جهان منم‌میگم‌چشم فقط خدا میگه من مینویسم الانم مغازم تا دیدم مشتری نیست گفتم کامنت بنویسم

    بچه ها حال کنید شاد باشید برقصید لذت ببرید

    من‌که فقط دارم میرقصم میخندم حال میکنم با اینکه از صبح تا شب مغازم و سرپام و لی انرژیم قابل وصف نیست همه فک میکنن من به جیری میزنم میگن دیونه شدی منم به همه میگم من صبح که بلند میشم سیممو‌وصله خدا میکنم خدا هم هر ثانیه فرکانسه انرژیو میفرسته اصن من جریانه خدارو سیمکشی کردم تا وقتی بیدارم به همه میگم‌ انرژی فقط خدا عشق است خدا

    این فایلم که همش میگه خدا تصویر فقط میگه خدا

    استادم گه فقط میگه خدا چرا من نباید بچسبم به خدا

    رابطه عالی میخای بچسب به خدا

    شغل عالی میخای بچسب به خدا

    سلامتی بچسب به خدا

    هر چی میخای بچسب به خدا

    فقط و فقط از خدابخا

    خداروشکر تونستم بنویسم بچها دیونگی عجب عالمی داره وقتی دیونه خدا باشی

    منم دیونم دیونه دوست دارم این حالو

    نگرانی یعنی شرک

    عجله یعنی شرک

    ترس یعنی شرک

    هر چیزی که به غیره خدا باشه شرکه

    هیچیز بالار از خدا نیست

    خدایا نوکرم غلامم دوستت دارم

    تمام

    ️️️️️️️️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
  5. -
    سمانه جان صوفی گفته:
    مدت عضویت: 1927 روز

    به نامِ اللهِ یکتا که اعتبارِ هر چی زیبایی و نعمت وجود داره، از اوست.

    سلام به همه ی عزیزانِ سایت: استاد عباس منش عزیزم، به قولِ وجیهه جانم استاد بانوی عزیزم، مریم جان و همه ی همسفرانِ عزیزم در این سایتِ جذاب.

    خیلی ساده و دلی مینویسم از هر چیزی که منو به وجد آورد تو این فایلِ زیبا:

    محلِ دنج و جذابی که برای غذا خوردن توقف کردین، یه لحظه من میخکوب کرد و اولین چیزی که از ذهنم و قلبم همزمان خارج شد این بود:

    چقدر قشنگه…

    آب، رودخانه، آبشار، کوه، درخت، آسمون، طبیعتِ بکر…

    کوه های پر از درخت و سبز بودن چی میگن؟

    ابرها و اسمونِ خوشگل چی میگن؟

    به هر جا بنگرم آنجا تو بینم…

    چه حسی داره وقتی داری کامنت مینویسی، صدای پرنده میشنوی، یهو فقط سرتو میچرخونی بالا و مستقیم میبینی یه کبوتر نشسته روی شاخه مقابلِ دیدِ تو؟

    من الان تو اون حالت هستم :)

    سر و گردن و چشمهام و وجودم هدایت شدن این قشنگی رو ببینم الان…

    سلام کبوتر جان

    کبوتر جانِ مخلوقِ زیبایِ خدا، بوس و قلب و بغل با چشمای قلبی قلبی.

    سلام به نشانه ی زیبای امروزم…

    الان رفت :)

    شدیدا خوشحالم که تو دریافت و شناساییِ حسِ زیبایی ها، دارم بهتر و بهتر میشم.

    این مغازه ی زیبایی که توش همه چیز داره منو دیوانه کرد.

    این همه رنگی رنگی

    این همه شادی

    این همه قشنگی

    ای همه ثروت

    همه چیز داشت: پوشاک، زیور آلات، عروسک، ظروف، وسایل دکوری، صنایع دستی و کارهای هنری، کلاه، کیف، کتاب …

    من غرق شدم تو اون همه رنگی رنگی.

    من عاشقِ هر چیزِ رنگی رنگی هستم، از مداد رنگی بگیر برو جلو…

    اون عروسکِ شیر که یال هاش رنگی رنگی بود کولاک بود…

    اون سنگهای بزرگ تزیینی، دیوانه ام کردن.

    مخصوصا اینکه بنفش هم بودن.

    کشو کوچولوهای چوبی چی میگن؟

    خدایا چقدر خلاقیت و زیبایی و ظرافت تو آدم ها وجود داره…

    این مغازه ها از همون اول منو تحت تاثیر قرار دادن، به خاطر گلدونهای شاد و رنگی رنگی که نصب کرده بودن جلوی مغازه ها…

    خدایا شکرت برای فراوانی و ثروت و خلقِ پول.

    گلدونِ عزیزی که داخلت گلهای صورتی و بنفش داری، بدان و آگاه باش سمانه عاشقت شد رفت :)

    گروهِ موسیقیِ آبی پوشِ وسطِ خیابون دمتون گرم، چقدر قشنگین شما.

    موهای سفید سرتون چقدر قشنگترتون کرده.

    احسنت به روح و روحیه تون.

    من طیِ دو مرحله این فایل رو دیدم، نصفشو داغِ داغ وقتی روی سایت اومده، نصفشم الان…

    قسمت اولی که دیدم: به شدت رفتار اون آقا که از سر کار خارج شدن تا استاد رو ببرن که مخزنِ آبِ ماشین رو پر کنن، بسیار برام جذاب بود…

    ایشون با دوچرخه بودن، و بارها پشت سرشون رو چک میکردن که استاد راحت بیاد و برسه به مقصد…

    خدایا چه بنده های خفن و مهربونی داری.

    و استادی که اینچنین بنده هایی رو جذب میکنه به خودش، هر جا که باشه فرقی نمیکنه، همیشه دست های خدا آماده هستن تا کمک کنن مسایلِ استاد و مریم جون عینِ کره حل شه…

    مثلِ پله های rv که برعکس عمل می‌کرد و آقای مکانیک اومد…

    مثل سِتاپِ اینترنتِ rv که آقای مهندس اومد…

    و بی نهایت مثالِ دیگه از خود ماها.

    تک تک ما هم تو زندگیهامون دستهای خدا که به یاری مون اومدن رو تجربه کردیم و فقط لازمه سپاس گزارتر باشیم تا این نعمت هم بیشتر و بیشتر شه…

    این ناسپاسیه که فکر کنیم فقط استاد و مریم جون، شاملِ حالِ این دستهای بی نظیر هستن.

    همه ی ما داریم این نعمت رو…

    فقط کافیه چشمهای قلبم رو بهتر باز کنم تا متوجه شم جهانِ خدا چطوری داره میچرخه…

    کاملا با نظم

    با قانون

    با ثُبات

    به زیبایی

    به آسانی.

    الهی شکرت.

    مرسی استاد جان و مریم جان که ویدئوهای به این جذابی رو میگیرین و به اشتراک میذارین تا کلی قشنگی ببینیم و چیزهای خوب یاد بگیریم.

    خدا رو شکر تو مدار دیدن و شنیدن و حس کردن این زیبایی های بی انتها هستم.

    گاهی به خودم سخت میگیرم میگم سمانه این حجمِ وسیع از زیبایی رو داری میبینی چرا نمینویسی ازشون؟

    چرا گاهی به وجد نمیای از دیدنشون؟

    چرا گاهی برات عادیه؟؟

    این جور وقتها میگم نترس، چیزی نیست.

    احتمالا فرکانست کمی پایین اومده که به حد مطلوبت نرسیدی از لذت بردن و هیجان.

    یه کاری کن، بیا و بهبودگرا باش، و از چیزهایی که قلبت رو به جوش و خروش آورده بنویس و با همونا حال کن و لذت ببر.

    بریز دور بیماریِ کمال گرایی رو.

    خب الان دیدم و میبینم که حالم خوبه.

    کامنتِ تحسین و توجهم رو نسبت به این فایل نوشتم با بهبودگرایی.

    الهی شکر برای درکم هر قدر که هست هر لحظه.

    جالبه تو خیابون، سوارِ ماشین، در هر حالتی یه چیزی چشمم میبینه که بگه وای چه خوشگله:)))

    برای همین تغییر و بهبودم بی نهایت سپاس گزارِ اللهِ یکتا هستم.

    مثلِ ماهِ جذابِ دیشب…

    دو شبه پشت سر هم تو مدار دیدنِ ماهِ زیبا هستم…

    تازه دیشب تو مسیر برگشت از خونه مادرشوهرم به خونه خودمون از همسرم پرسیدم چرا تو روستا (روستای آبا و اجدادیِ پدرشوهرم نزدیکِ مشهدِ اردهالِ کاشان) که بودم شب انقدر ستاره ها توی حلقم بودن و به راحتی میدیدم، الان نه؟؟؟؟

    گفت به خاطر الودگیِ هوای تهران…

    بعد که رسیدیم خونه خودمون تو پارکینگِ وسیعِ مجتمعمون، سرمو گرفتم بالا ماه رو دیدم تحسین کردم و بعد دونه دونه ستاره ها آشکار شدن برام…

    گفتم بَه بَه من همین دقایق پیش دلم ستاره میخواست، ستاره داد بهم خدا، اونم تو محلِ زندگیِ خودمون…

    چه خوبه که جایی هستم که هواش تمیزتر از داخلِ تهرانه و ماه و ستاره هاش انقدر قشنگ دلبری میکنن برای من.

    خروج از بطنِ تهران برایِ من به شخصه حُسنه، درسته در عرضِ حدود 40 دقیقه میرسیم به خودِ شهرِ بزرگِ تهران، اما برام جذابه که ما اون ترافیک، شلوغی، الودگیِ هوای تهران رو نداریم تو محل سکونتِ خودمون …

    دقیقا پارسال قبل از اینکه بخوره به شلوغی ها و نازیبایی ها، ما هدایت شده بودیم به خروج از شهرِ تهران…

    روزی بی نهایت بار خدا رو شکر کردیم و میکنیم که تو اون شلوغی ها، دیگه اونجا نبودیم…

    چه میکنه هدایت‌های خدا.

    کاملا منظم و خوش زمان.

    من و همسرم طبیعت دوست بودیم، قشنگ ما رو آورده وسطِ قشنگی های طبیعت.

    الهی شکرت.

    خدایا همیشه هدایتم کن در بهترین زمان بهترین مکان باشم.

    الهی شکرت که دسترسیم باز شد و کامنت نوشتم برای این فایلِ زیبا.

    و باز هم دوست دارم آخر کامنتم همین سپاس گزاری مو بنویسم.

    سیر نمیشم خودم از حسِ خوبی که داره:

    الهی بی نهایت شکر برای حضورِ خودت تو زندگیم، تو اومدی با خودت صفا و عشق آوردی تو لحظاتم، تو اومدی و با خودت صبر و آرامش رو برام اوردی، تو اومدی و قلبمو صیقلی کردی، تو اومدی و قلبمو لطیف کردی، تو اومدی و منو به خواسته هام رسوندی و میرسونی هر لحظه، از خودت خودتو میخوام هر لحظه بدونِ توقف.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 17 رای:
    • -
      سید عظیم بساطیان گفته:
      مدت عضویت: 837 روز

      بنام خداوند بخشنده ی مهربان

      سلام دارم خدمت خواهرگلم

      سلام بر جواهر ارزشمندم

      کامنت تو خوندم و مثل همیشه آرام و لطیف و یه حس خوب ،

      بابت کامنت قبلی، ازتون بی نهایت ممنونم.

      واقعا زبان بنده قاصره

      شک نکن خودتون خوبی

      شما فوق العاده ایی،

      واقعا لذت بردم.

      و ازتون کمال تشکر رو دارم.

      حقیقت خواستم تو کامنت قبل جواب بدم. و یه حسی گفت فایل جدید میاد .و منم دوست داشتم حس و حالم رو به سمانه نازنین انتقال بدم(خیلی شوق داشتم ) گفتم در قسمت بعد یعنی سریال سفر به دوره آمریکا قسمت 204

      منم ایمیل رو چک کردم و خواستم خروج بزنم بر حساب اتفاق دستم خورد به یک قسمتی و ایمیلم مسدود شد .

      امروز صبح از صفحه ی یک تا ده رو سایت بود .و همه رو چک کردم (البته دو یا سه بار ) کامنتی ازشما ندیدم.

      رفتم ایمیل رو چک کردم و خدا رو شکر درست کردم.

      و تا الان که ایمیل برام اومد و این سعادت نصیب ما شد که کامنت سمانه ی عزیز رو بخونم .

      خیلی دلم براتون تنگ شده بود .

      انشاءالله که خداوند بهتون سلامتی بده ،

      و خداوند متعال رو شاکرم برای وجودت خواهر گلم

      حقیقتا دوستان، همه از هم بهترن، خدا رو شکر

      و اگر بخوای پاسخ بدی باید برای همشون بنویسی.

      وقتی کامنت ها رو می خونی ،

      خوب دیگه اثرات مثبت فراوانی داره، که آگه بخوام بنویسم واقعا ساعت ها طول میکشه.

      تشکر کمه و تشکرات باید گفت.

      با نهایت احترام

      و ادب ودر کمال

      تواضع و اردت

      از شما (سمانه نازنین )

      و فرزانه ارزشمند (که همچون اسمشون ارزشمنده )

      از آزاده دوست داشتنی ام

      (که قطعا این کامنت رو می خونن )

      کمال تشکر رو دارم.

      و صادقانه ازتون تشکر میکنم.

      به امید اینکه

      توفیق رفیق

      طریق سعادت ،

      سیادت و سلامت شما باشد .

      امیدوارم هر ساعت و دقیقه

      به کامت باشه .

      و به شادی بگذره

      امیدوارم در هر لحظه

      از زندگی به سوی بهتر شدن

      و سعادت قدم برداری.

      و قله موفقیت رو فتح کنید .

      دوست دارم. من بیشتر

      برو بالا…. بیشتر و بیشتر

      و برکت و شادی توی زندگیت جاری باشه .

      اندازه ی اون حس قشنگت

      که برام نوشتی

      دوست دارم و عاشقتم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    زهره صانعی گفته:
    مدت عضویت: 1728 روز

    سلام ب فرمانروای جهان و جهانیان ،خداوندگاار زمین و زمان

    سلام ب استاد عشق و پیام آور توحید عملی و مریم بانو

    خدای بزرگ من باید چه فرکانسی ب جهانت بدم که کسی با عشق کارش رو رها کن و ب من کمک کن و دستی از دستان تو باش برایم.

    خدای من چقدر این محل روستایی شباهت ب زادگاهم شهسوار داره .آسمانش،خانه ها نزدیک هم.فقط اینجا کوهستانیست.

    چه کوه زیبایی،در دلش آب جاری زمزمه و نیایش خدا داره.

    این همه زیبایی و فراوانی در یک روستای کوچک ستودنیست.

    خدایا تو زمین را برایمان گسترانیدی و محل امن قرار دادی تا با عشق ب یکدیگر کنار هم در آرامش زندگی کنیم

    ممنون استادم جهان را از قاب کوچک لپتابم میتوانم ببینم و این بخاطر عشق و زحمات مریم جان است.

    من ب دستان خدا خیره شدم ،معجزه کرد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    سحر احمدی گفته:
    مدت عضویت: 2597 روز

    سلام به همگی

    خدار وشکر چه کوههای زیبا چه طبیعت زیبا. خداروشکر بابت این کوههای سرسبز .چه آسمان پرابر زیبایی

    چه ویزیتور سنتر تمیز مرتب صمیمی و جمع وجور.

    عجب رست روم تمیز و مرتب بودی خداروشکر.

    چه آدمای مهربون؟ کارش ول کرد با دوچرخه اومد به استاد کمک کرد براش آب فراهم کرد. خداروشکر همرجا میریم با آدمهای خوب برخورد میکنیم

    چه خیابون های پهن و بزرگی دارد چقد شبیه فیلم های کابوی هست. چقد همه مرتب پار ک کردند اصلا کسی نمی بینی دوبله یا بد پارک کرده باشد.

    عجب گرو موسیقی جالبی بود افراد مسن دور هم جمع شدند و یک گروه موسیقی ایجاد کردن…

    چه فروشگاه های جالبی بود. روی لباسها آرم شهرشون زدند یعنی خیلی به شهرشون افتخار میکنند. میریم غذا بخوریم کنار آب و طبیعت زیبا و یک آبشار کوچیک اختصاصی.

    خداروشکر بابت این همه زیبایی.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    محمد گفته:
    مدت عضویت: 1077 روز

    به نام خداوند جان و خرد

    سلام بر دوستان عزیز و مهربان و توحیدی ام

    خدارو سپاس بی نهایت بابت نعمت هایش بابت استاد و بانو شایسته

    بابت نعمت زندگی بابت تپش قلبم که به قول اقا ابراهیم اگر اون نخواد کیه که منو می تونه یه روز دیگه بیدار کنه

    خدارو شکر بابت زیبایی های این جهان زیبا

    خدایا شکرت

    چه طبیعتی چه ابرهایی چه ثروتی چه آدم هایی مهربونی چه آدم های فوق العاده ایی

    از هر دری که استاد وارد می شوند در مسیر و خیابانی که راه می روند می بینیم آدم هایی که بدون یک کلام عاشق استاد و بانو شایسته می شوند و لبخند به لب دارند

    شاید اوایل سفربه دور آمریکار رو می دیدم یا زندگی در بهشت با خودم می گفتم مردم آمریکا مردم خوب و دوست داشتنی هستند اما بعد که خودم بیشتر روی خودم کار کردم بیشتر حرف های استاد رو درک کردم متوجه شدم نه ربطی به کلیت مردم اون کشور نداره بستگی به مداری که استاد درش قرار داره داره

    چون با چشم خودم دیدم با تحسین ویژگی های مثبت مردم چقدر اون ها این ویژگی ها رو مقابل من بروز می دهند

    از لبخند ها از محبت ها از عشقی که به من می دهند

    همه و همه به ثابت کرد مهم نیست من کجا باشم فقط و فقط من به آدم هایی که ویژگی هایی که دوست دارم رو مبینم یا اون آدم به قدرت خداوند شخصیتش در مقابل من عوض می شود

    وقتی اون پیرمرد رو دیدم که با دوچرخه داره استاد رو به سمت آب میبره گفتم ببین اصلا معلوم نیست که اون آدم در مقابل بقیه چه رفتاری رو نشون میده اما برای استاد اون آدم تبدیل به آدمی میشه که استاد دوست داره و این قدرت خداست که آدم ها رو برای ما عوض میکنه

    حتی اینکه به راحتی بدون هیچ تلاشی آدم های با مدار های متفاوت رو از تو دور میکنه مثلا کسی که دوست نداشتم باهاش برخورد کنم میدیدم بدون اینکه باهم برخوردی داشته باشم داره از یه طرف دیگه از من دور میشه

    من تحسین میکنم اون پیرمرد به خاطر مهربانی اش به خاطر بخشش

    خدا شکرت جهان پر از آدم های مهربان است خداشکر که انسان دست های تو برای برای کمک به من هستند برای لطف به من هستند

    خدایا شکرت بابت قانون بدون تغییرت

    خدایا شکرت نعمت ها و فراوانی که همواره به سمت من در جریان است

    شاد و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  9. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2220 روز

    بنام خداوندی که یگانه خالق جهان هستی است که من رو خالق اهداف و خواسته ها و آرزوهای مقدس الهی ام آفرید..

    با درود و سلام خدمت استادان عزیزم

    و سلام به دوستان همسفر این کشتی ستاره نشان که هر کدام از این افراد همانند استادان عزیزمون درخشان و نورانی هستند

    اول از همه برای این فیلمبرداری های زیبا و اون آهنگ زیبایی که مخصوص این سفر تابستانی بینظیر رو انتخاب کردید ممنون و سپاسگذارم و تحسین می‌کنم این شیوه ی سفر به دور آمریکا رو

    استاد عزیزم اینقدر این فایل ها ی آموزشی و آگاهی دهنده رو نگاه کردم که مدام در مدار جذب این زیبایی ها هدایت میشم ..

    چند روز پیش برای پرس و جو و تحقیق یک سری کارهای اداری رفته بودم سمت تهرانپارس .. بعدش رفتم بسمت فلکه اول بغل نانوایی اونجا یک کلید سازی بود که می خواستم یک کلید درب ورودی حیاط رو بسازم دیدم هنوز آن شخص بساطشو راه اندازی نکرده .. پیش خودم گفتم .. اشکالی ندارد عوضش میرم نانوایی تا این آقا پیداش بشه ..

    وقتی وارد نانوایی شدم دیدم یک نانوایی بزرگ که یک سمتش توی یک فضای بزرگی سه تا شاطر نان سنگکی با لباس های فرم و پیش بند و کلاه سفید مشغول نان پزی هستند یک نان سنگک بزرگ کنجدی درخواست کردم … و یک سمت دیگرش نان بربری درست می کردند.. به اون آقای جوانی که داشت نان بربری درست می کرد و خیلی هم خوش اخلاق بود گفتم .. چقدر نان هاتون رو خوشگل درست می کنید و برشته و پر کنجد و عالی یکی از این خوشکلاشو برام بزن… یعنی داشتم بنوعی کارشون رو تحسین می کردم .. بعدش در ادامه بهم گفت ما انواع دانه ها رو می تونیم براتون روش بریزیم چی دوست دارید ؟؟؟ .. گفتم مثلاً چی دارید ؟؟؟

    گفت.. تخم آفتاب گردان .. سیاه دانه .. کنجد .. خشخاش..

    یهو یک آقایی کنارم اومد و گفت مگه خشخاش هم داریم ؟؟؟..

    آقا نونوا گفت.. بله که داریم

    بعدش رفت زیر میز ی کم خشخاش مثل پودر رو ریخت کف دست من و بهم گفت بخور .. خیلی خاصیت داره .. منم تست کردم و بهش گفتم طعم و مزه اش مثل گاه میمونه… گفت آره ولی روی نان خوشمزه میشه..

    خلاصه صحبت بالا گرفت و منم شروع کردم از خودم صحبت کردن ..

    گفتم من هتل‌داری خوندم . زمانی که میرفتم فنی حرفه ای امتحان بدم. یکی از رشته هاشون مدرک نانوایی بود که انواع و اقسام نان ها رو درسشو امتحان میدادند خیلی منم دوست داشتم که نانوایی رو هم بطور تخصصی یاد می گرفتم ولی من آن موقع داشتم در یکی از رشته های شیرینی پزی و آشپزی درجه یک و دو مدرک می گرفتم . و چون خیلی به خمیر علاقه دارم توی فر خانه نان بربری و نان باگت درست میکنم …

    گفت اون نونی که شما درست می کنید با مال ما فرق می کنه

    بعدش گفتم.. خوب من خمیر مایه و تخم مرغ هم بهش میزنم و خیلی هم خوب شده

    گفت. .. آفرین .. درسته .. ببین این خمیر مایه ی ما خیلی عالیه .. کیلویی شصت هزار تومانی است .. بعدش من رفتم پشت میزش و به گونی های این چیزهایی که معرفی کرده بود نگاه می کردم ..

    بهم گفت.. بیا بهت از این خمیر مایه ها بدم و ببر باهاش نون درست کن. و ببین چی میشه.. گفتم خمیر مایه خودم دارم ….بعدش یهو دیدم به اندازه ی یک استکان برام ریخت توی کیسه فریزیری و گره زد .. خیلی خیلی از این سخاوتش خوشم اومد و ازش تشکر کردم .. بعدش همین طور سمت آن دستگاه تنور بزرگ رفتم که ببینم سیستم کارایی ش چطوریه.. تنورشون مجهز به دستگاه های قوی ماشینی بود.. گفتم.. این تنور فقط شعله های زیرش روشنه ؟؟؟

    گفت .. نه . باید هم بالای تنور روشن باشه و هم زیر تنور که حرارت از دو طرف داشته باشه..

    بعدش اومد نان بربری هایی که خمیرشو روی میز چیده بود مایه ی آبکی خمیری روش ریخت و مشغول صاف کردن و فرم دادن کشیده. کشیده با پنجه روی خمیر شد و بعدش گذاشت توی تنور گردون …. حالا منم مثل یک شاگرد کنارش ایستاده بودم هی تحسینش می کردم و سوال می پرسیدم .. انگار خیلی خوشش اومده بود که به طرز کارش توجه کرده بودم یجورایی انگار فهمید که قدر خدمت و انجام دادن کارشون رو می‌دونم..

    در ادامه دیدم .بعد از چرخش یک دور تنور نان ها ی پخته شده دارن نمایان میشن…

    در میان نان های دیگر یکیش خیلی خوشگل بود یک نان خوشگل که رُخش بطور لانه زنبوری کشیده و زیبا و طلایی

    برشته نمایان شد….با خوشحالی و ذوق. به نانوا گفتم … ووووااااایی. چقدر این نان خوشگل شده و چقدر هم پر کنجده….

    با خنده گفت.. اینو مخصوص شما درست کردم.. ی نونی برات درست کردم که هر روز بیایی اینجا نون بخری..

    گفتم. آخه من که اینجا زندگی نمی کنم … من پردیس هستم ( قربون اسم پردیس برم که همش یاد پرادایس بهشتی خودمون میوفتم )

    بهش گفتم اسم تون چیع؟؟؟

    گفت . ابوالفضل

    گفتم.. آقا ابوالفضل.. . من اصلا شهر و شلوغی و ترافیک ماشین ها و آدم ها و آپارتمان های تو در توی شهری رو دوست ندارم.. اصلا دوست ندارم در قید و بندهای قوانین شهری باشم .. دوست دارم آزاد زندگی کنم

    دوست دارم در آزادی زمانی و آزادی مکانی زندگی کنم.

    دوست دارم از هوای آزاد طبیعت زندگی کنم..

    بعدش ادامه دادم و گفتم.. می‌دونی چیع؟؟؟

    من کلا از آدمیزاد بدور هستم.

    من یک جایی دوست دارم زندگی کنم که فقط طبیعت رو ببینم .. یعنی دوست دارم خانه ام جوری باشه که پنجره های بزرگ داشته باشه که از هر سمت خونه ام کوه و دشت و رودخانه و دریاچه و دریا و درختان سرسبز و چمن و آسمان آبی و باران و مه و خورشید و ماه و ستارگان و هوای تر و تازه و لبنیات کوهستانی رو داشته باشم … آقا من از چهار صبح بیدار میشم برای مدیتیشن و سپاسگذاری کردن از خداوند …

    دوست دارم با خداوند بخاطر این زیبایی هایش بلند بلند صحبت کنم و سپیده دم. و اون لحظه ی طلوع خورشید رو از اون دور دست ها بطور نامحدود ببینم … آقا من اصلا شهر رو دوست ندارم .. الان هم توی پردیس اون آخرهاش که دو تا خیابان به کوه هستش رفتم که همیشه میرم اون بالای کوه تپه ی نزدیک خونه ام و از اون بالا به شهرم نگاه می کنم و از خداوند بخاطر این زیبایی هایش تشکر می کنم.. و میگم…. خدایااااا چی میشد یک قصری بالای این بلندی داشتم که حیاط وسیعی داشتم و همه ی سبزیجات و انواع و اقسام درختان میوه رو داشتم و گل های آفتاب گردان می کاشتم و فقط در مواقع خاصی میرفتم شهر…

    خلاصه. یهو دیدم تمام شاطرها دست از کار کشیدن و اون چند نفری که اون وقت خلوت روز ( ساعت 10 و یا شاید 11 صبح) اونجا بودند همین طور داشتند منو با تعجب نگاه می کردند و گوش میدادند…

    انگار داشتم. یک داستان رویایی تخیلی فوق العاده بدور از ذهن رو براشون می گفتم..

    استاد جان بعدش میدونید چی شد؟؟؟؟!

    اینجاش خیلی جالب شد..

    یهو اون آقا ابوالفضل جوان شاطر نان بربری . مبایلشو روشن کرد و که ی چیزی رو بهم نشون بده . گفت. …

    شما باید بری روستای ماااا..

    گفتم.. روستاتون کجاست؟؟؟

    گفت .. سی کیلو متر اونور تر از بلده مازندران…

    گفتم.. بَلده !!!!!؟؟؟ همون شهر نیما یوشیج خودمون ؟؟؟؟

    گفت آره… ولی ما آخرین ده و روستا هستیم .. سی کیلو متر بعد از بلده.

    گفتم اتفاقا چند روز پیش یکی از همسایگان ام داشت از ویلایی که اونجا داشت صحبت می کرد.. و ی شناختی ازش دارم..

    گفت .. بیا عکسشو بهت نشون بدمممممم

    استاد جان ..

    خدا شاهده . خدا شاهده . خدا گواهه که وقتی عکس رو بهم نشون داد دقیقا همین فایلی که شما روی تصویر و بنر فایل گذاشتید بود.

    آسمان به همین آبی رنگ که البته ارغوانی سرمه ای .. نمی‌دونم چه رنگی بگم که آنقدر آبی رنگش زیبا بود که چشم آدمو از زیباییش میزد.. و یک ابر سفید زیبا به همون قشنگی که توی فایل هست … همون چمن ها و دشت سرسبز وسیع با تپه های درختان سرسبز .. با خانه های سقف شیب دار با فاصله فاصله از هم .. هزار چشمه ( البته یک چشمه آب روان دیدم گویا قدیما چشمه های زیادی داشته و یا شاید هم چندین چشمه بهم وصل هستند که این نام رو براش گذاشتند ) .. استاد جان دقیقا شما گفتید که این مناظر شبیه کارت پستال هستش .. بخدا دقیقا انگار داشتم توی صفحه ی مبایلش کارت پستال سویس. و یا همین فایل سفر به دور آمریکا رو می‌دیدم…

    آقا من همین طور خیره داشتم اون عکس رو نگاه می کردم و هی تحسین می کردم .و می گفتم به به به به

    بعدش گفت این که چیزی نیست بیا یک منظره از همینجا توی فصل زمستان و برفی شو نشونت بدم.

    وووووووواااااای دیگه دیوانه شده بودم خدایااآاا. صحنه ای از زمستان برفی .. آنقدر سطح اون تپه ها ی برفی قشنگ بود خوشگل و زیبا بود . که گفتم آقا ابوالفضل من خیلی دوست دارم برم اونجاااا ….

    کسی رو می شناسی که یکماه بهم اجاره بده و برم اونجا بمونم ..

    گفت . زمستانش خیلی خیلی سخته …

    گفتم . حالا زمستان که نه .. ولی فصل پاییز ش و بهارش رو دوست دارم بیام اونجا..

    گفت .. اونجا فکر نکنم کسی اجاره بده .. اگر هم اجاره بده ماهی یک تومان و یا شاید دو تومان باشه..

    بعدش گفت .. اصلا برو پیش پدر و مادرم بمون ..

    من بهشون زنگ میزنم و خبر میدم که میری اونجا .. اصلا شاید خودممم بیام..

    بعدش شماره. رد و بدل کردیم و خیلی خیلی ازش تشکر کردم و گفتم…. باور کنید ایندفعه فقط از پردیس بخاطر این نانوایی میام اینجا نان میخرم ..

    بعدش همشون با هم خوشحال شدند و خندیدن و و دست تکان دادند و بای بای کنان گفتند بیا بیا .. خوشحال میشیم ببینی متون

    دوستان عزیزم این شرایط بودن من در اون نانوایی شاید یکساعت بیشتر طول نکشیداااااااا حتی شلوغ هم نبود یعنی مشتری ها میومدند و تند تند نان هاشون رو خرید می کردند و می رفتند ولی برای من خیلی دلنشین بود و گفتم برسم خونه یکی از چند نمونه ای که در ارتباطاتم به آدم های خوب و عالی و درست و مناسب برخورد کردم رو بیام اینجا براتون بنویسم که یکیش همین آقا ابوالفضل دوست داشتنی بود که شاید سی سال هم نداشت ولی فوق العاده بچه ی خوبی بود خدا رو شکرت .. که اون روز همش به آدم های خوب و عالی برخورد کردم که اگه بخوام تمام اون افرادی که در یک روز

    فقط و فقط در یک روز ش داستانش رو اینجا بنویسم ده برابر این کامنتم طول می کشه..

    فقط بگم . که بعدش اون کلید ساز چقدر توی کارش ماهر بود .. و بعدش خرید های دیگه ام … بعدش سوار اتوبوس های پردیس شدم که از مسافر پر شده بود و داشت حرکت می کرد که وقتی رسیدم و سوار اتوبوس شدم همون جلوی اتوبوس روی پله اش نشستم که دو تا خانم همسفرم بودند که یکیشون خیلی مثبت بود و یکی دیگرشون که انگیزشی بود کلی از قدرت ذهن برای خوب کردن و شفای بیماریش صحبت کرد و لذت بردم و همش می گفت تا میتونی بنویس… بعدش ازم سوال کرد و گفت … شما چقدر می نویسی .!!!!؟؟؟؟

    با خوشحالی گفتم من صدها صفحه روز و شب می نویسم و شاید در طول سال هزاران صفحه رو می نویسم ( خبر نداشت که چقدر اینجا می نویسم خخخ)

    خلاصه بعدش توی میدون پردیس پیاده شدم و تاکسی های محله مون رو سوار شدم که همه شون رو به اسم می شناسم و اونها هم خیلی خوب منو میشناسند و منو دوست دارند و با خوش رویی ازم استقبال می کنند.. بخصوص که من کلاه ماهیگیری سرم می‌ذارم بیشتر منو می شناسند .. خلاصه این راننده های خطی فاز هشت فوق العاده فوق العاده خوب و عالی هستند .. که در مورد آنها اون هم داستان های خوبی برام داشت .. که شاید ی روزی بیام یکی از داستان های فوق العاده عالی اون آقای راننده ای که چقدر اطلاعات خوبی از ماشین بیوک شورولت آمریکایی داشت و مدام تحسین می کرد و از تمام لوازم ماشینی که چهل پنجاه سال پیش تمام شیشه بالابرش برقی بود و چرم های صندلی و مبل ماشین و کلی اطلاعات قوی که داشت بیام براتون بنویسم … به امید خدا ی وقتی دیگر میام راجب این موضوعات یک کامنت براتون می نویسم

    موقعی که سوار ماشین شدم .. بخاطر آشنایی که با این رانندگان خطی تاکسی دارم کلی صحبت از آقا نانوا کردم و مدام داشتم از پخت نانش. تعریف می کردم که اتفاقا ی تیکه نان به آقای راننده دادم و به یکی از مسافر تاکسی هم نان دادم . توی اتوبوس هم به اون دو تا خانم و آقای راننده ی اتوبوس هم از آن نان های خوشمزه دادم. آقای راننده اتوبوس گفت . کاش پنیر و انگور هم بغلش بود .. .. وای چقدر اون روز که این اتفاق های فوق العاده عالی رو تجربه می کردم خوشحال بودم و احساسم خوبتر و خوبتر شده بود از خداوند برای این کنترل های ذهنم ممنون و سپاسگذارم و امروز هم بخاطر یادآوری این خاطرات خوب و خوش و مثبت اندیشی که در ذهنم مدام مرور می کنم از خداوند ممنون و سپاسگذارم خدایااآاا ممنون و سپاس بخاطر اینکه امروز توفیق نوشتن این کامنت رو به من دادی

    خدایاااا شکرت که نعمت سپاسگذار بودن. افزون تر رو در زندگیم به من عطا کردی

    خدایاااا شکرت بخاطر تمام این فایل های ببنظیری که سببب جذب دیده ها شنیده ها زیبایی ها و آگاهی های روز افزونم شده

    خدایا شکرت بخاطر حضورم در این سایت گوهر نشان

    خدایا شکرت بخاطر چشمان زیبایی که این کامنت منو خونده و لبخند توی چهره اش نشسته و دلش شاد شده

    خدایا شکرت بخاطر داشتن چنین استادان عزیزی که لطف خداوند شامل حالم شد

    خدایااااا شکرت بخاطر سلامتی و تندرستی کامل استادان عزیز دلم خانم شایسته جانم و استاد عباسمنش نازنینم

    خدایا شکرت بخاطر مدیر فنی سایت آقا ابراهیم عزیز و خانم فرهادی مهربان

    خدایااااا شکر گذارم شکر گذارم شکر گذارم

    ارادتمند همیشگی شما عزیزان

    رویال مهاجر سلطانی

    IN GOD WE TRUST

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 12 رای:
    • -
      Zahra گفته:
      مدت عضویت: 1710 روز

      سلام دوست عزیزم از خواندن کامنت شما بسیار لذت بردم اونجا که داشتی برا نانواها از خواسته هات میگفتی اعتماد به نفست رو تحسین کردم یاد تمرین آگهی بازرگانی دوره عزت نفس افتادم دقیقا موقع تعریف هات خودم رو در اون فضا دیدم و لذت بردم احساس کردم روح خدایی همه اون نانواها خصوصا آقا ابوالفضل رو بیدار کردی و باهات همراه شدن و این قانون که اگه در فرکانس درست باشی جنبه خوب افراد رو جذب می‌کنی رو در اون فضا درک کردم .

      انشاالله بهترینها و زیباترین ها رو هر کجا هستی تجربه کنی در پناه رب العالمین باشی برات خوشبختی ثروتمندی سلامتی شادی و سعادت دنیا و آخرت رو آرزومندم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        رویا مهاجرسلطانی گفته:
        مدت عضویت: 2220 روز

        سلام و درود زهرای نازنینم . چقدر خوشحال شدم که به کامنت من هدایت شدید و سبب خیر و برکت برام شدی که خودم دوباره و چند باره به کامنتم رجوع کنم و بخونم به خودم یادآوری کنم که همیشه در ارتباطاتم این آگهی های بازرگانی رو انجام بدم و به عزت نفس و لیاقت خودم بیشتر توجه کنم و برای وجودم ارزش بیشتری قایل باشم .. البته وقتی به دست آوردهای خودم رجوع می کنم تازه می فهمم که عمرم رو بیهوده تلف نکردم و همیشه مشغول کاری بودم و خدا رو شکر گذارم که حد اقل حرفی برای گفتن دارم و کلا همیشه سعی می کنم از هنرهام صحبت کنم تا اون جمع رو تشویق کنم به صحبت های درست و مناسب و مثبت و با این کارم باعث میشم از صحبت های حواشی بدور باشم و یا کارهای هنری مو نشونشون میدم یا راجب شیرینی پزی صحبت می کنم و یا بافتنی هام و یا از دوران مربیگریم در رانندگی و شاگردان صحبت می کنم برای قدرت کنترل ذهن ام ..

        زهرا جانم واقعا یک دنیا ازت ممنون و سپاسگذارم برای کامنت قشنگی که برام نوشتی و همچنین از دعای فوق العاده زیبایت که بی شک همانند بومرنگ این دعاهای وارد تجربه ی زندگیت میشه عزیزم .. منم برات بهترینه بهترین نعمت و برکت و سلامتی و خوشبختی و پول و ثروت سلیمان نبی رو آرزو میکنم

        روز و شبت بخیریت و خوبی و شادی و شادکامی

        و ایام بکامت شیرین و گوارا همراه با قلبی از عشق الهی ..

        زهرا جان

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    مرجان مسعودی گفته:
    مدت عضویت: 1534 روز

    سلااااااامی پر از عشق و ذوق و محبت به استاد عزیز و بی ریام و مریم دوست داشتنی ثبت کننده زیباترین زیبایی ها و همه دوستان نازنین که دارم از تک تکتون درس میگیرم

    من سالهاست در محضر استاد مستفیذ میشم و چندساله که عضو سایتم و هرگز مثل این روزها لزوم نوشتن کامنت و خوندن کامنت ها رو درک نکرده بودم.

    بواقع بیش از دیدن فایلها ذوق دارم که کامنتهارو بخونم و از تحسین و ابراز ذوق و شوق و شادی دوستان لذت ببرم از دید بقیه زیبایی ها رو ببینم و صدالبته زیبایی های رو ببینم و درک کنم که خودم در زمان دیدن فایلها متوجه نشده بودم .

    خوندن کامنت ها به من کمک کرده تا بتونم آرام آرام در دیدن و پیدا کردن و بیرون کشیدن نکات مثبت در هر سکانس زندگی به مهارت برسم، از درک و آموخته های بچه ها درس بگیرم از تجربیاتشون بهره ببرم و باورهامو قوی تر کنم و با خودم تکرار کنم که میشه مرجان میشه ببین که برای همه دوستان راه هموار شده زندگی زیباتر شده شرایط فرق کرده و…… و قدم بعدی رو محکم تر برمی‌داریم .

    خداروهزاران بار شکر میکنم که آگاه شدم به حضور افرادیکه دارن باحال خوب و عالی بیخ گوش من زندگی میکنند خلق میکنند و لذت میبرن و این باور که آدمها خوب و مناسب تو دنیا زیاده در من قوی تر میشه .

    خداروهزاران بار شکر برای حضور استاد و آرزوهاش و ذوقش برای برآورده کردن خواسته هایش …..که متعاقبا با برآورده شدن هر خواسته قلبیش، هزاران هزار نفر می‌توانند شاهد دنیا دنیا زیبایی باشن و دلشون قرص بشه که وقتی استاد تونسته و رسیده و داره لذتشو می‌بره پس منم میتونم .

    دیدن پکیجی از زیبایی های طبیعت سرسبزی درختان آسمان ابری پاکی و تمیزی محیط حضور و وجود آدمهای مناسب و خوش قلب در مسیر ، فعالیت و داشتن انگیزه در دوران پس از بازنشستگی ، فراوانی و فراوانی در فروشگاه ها …….. و تکرار و تکرار و تکرار این زیبایی ها در صدها فایل استاد این قانون پر مغز و معنا را در ذهنم تداعی می کند :

    باورهای خوب و تمرکز و توجه به نکات مثبت= دیدن ثروت تناسب پاکی و زیبایی های بیشتر

    از خدای عزیزم برای حضورخودم در این سایت معنوی و همه شما دوستان عزیزم سپاسگزارم و از اینکه اتفاقات قشنگی که داره براتون( باوجودیکه هیچکدومتون رو نمی‌شناسم ) رقم میخوره و باخوندن تک تکشان قند تو دلم آب میشه خرسندم .

    در پناه حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 62 رای:
    • -
      علیرضا یکتای مقدم گفته:
      مدت عضویت: 1355 روز

      به نام خداوند مهربان

      سلام مرجان جان

      به نکته خوبی اشاره کردی ، اینکه اعضای سایت همدیگر را نمی شناسند سراسر دنیا پخش هستن و دور از هم ولی قلبهای پاک آن ها به هم خیلی نزدیک هستن و مثل یک معجزه می مونه که این همه آدم پاک در این سایت در حال عبادت هستن ،.

      من فکر میکنم علت این گردهمایی مسیر توحیدی این سایت هست که در واقع استاد داره نگرش یکتاپرستی را در دنیا ترویج میکنه و خداوند هدایتگر هم هم ایشان و هم اعضای سایت را حمایت میکنه ،

      گاهی توی کامنت ها می خونیم که یکی موفق شده مهاجرت کنه یا سفر رقته و یا درآمد ش 100 برابر شده همه ما خوشحال وشاد میشیم که اگر افراد خارج از سایت باشن حتما حسادت شاید بکنند و لی اینجا حرف قرآن و آیات قرآن داره تفسیر میشه

      ممنونم

      در پناه الله یکتا شاد ثروتمند و سلامت باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      جلال مسعودی گفته:
      مدت عضویت: 2417 روز

      سلام خانم مسعودی عزیز

      چه حس خوبی بهم دادید که در صبح اولین روز هفته، اولین کامنت صفحه بنام هم فامیلی خودم را دیدم.

      از انرژی و حس خوب شما خیلی لذت بردم،.

      خیلی خودم را دوست دارم و تحسین میکنم که با این که بازنشسته شدم،تونستم بر نجوا های ذهنم غلبه کنم و یک کسب و کار فوق‌العاده مورد علاقه ام را در شهر یزد از صفر استارت بزنم و به لطف خدا و دوره های آموزشی عالی استاد از بدهی خلاص شوم و به استقلال مالی برسم و یکی از آرزوهای بزرگ خودم را تیک بزنم.

      امیدوارم به زودی در مدار تجربه فراوانی نعمت و ثروت لذت بخش الهی، با دوستان و خانواده بزرگ سایت عباس منش قرار بگیرم و جشن رسیدن به خواسته هایمان را با هم در محضر استاد جشن بگیریم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      حیدر احمدی برزگر گفته:
      مدت عضویت: 1273 روز

      به نام صاحب اختیار عالم

      درود بسیار بر مرجان خانم مسعودی یکتا پرست و ثروتمند

      به به چه کامنت با احساس و خوبی

      همین احساس خوب، مطمئنآ اتفاقات خوبی رو در بر خواهد داشت

      وقتی ما داریم رو خودمون کار می‌کنیم نتایج به صورت تکاملی به سمت ما حرکت میکنن.

      یعنی نتایج فرکانس های ما یه تایمی میبره که واضح تر ما متوجه اش بشیم

      بی شک شما با این احساس خوب ، به زودی نتایح خوبی رو خلاق خواهی کرد

      البته همین حال خوبی که داری ، خودش نشونه در مدار بودن هستش.

      تکرار باورهای خوب و تمرکز بر نکات مثبت باید به یه روال هر روزه تبدیل بشه.

      براتون بهترینها رو آرزو میکنم.

      در پناه آلله یکتا شاد، سالم، خوشبخت ،ثروتمندوسعادتمنددردنیاوآخرت باشید.

      آمین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      مرجان گفته:
      مدت عضویت: 1228 روز

      سلام ودرود دوست همفرکانسی وهم اسم خودم مرجان عزیز

      چقدر از خوندن کامنتت خوشحال شدم وسپاسگزارتر.

      وقتی نام تو رادیدم کلی ذوق کردم. خدایا یه مرجان دیگه. یه عزیز دل دیگه تو این سایت هست که باخوندن پیامش حال دلم عالی ترشد

      الهی صدهزارمرتبه شکرت بخاطر این سایت الهی. خدایا ممنون وسپاسگزارتم با خوندن کامنت دوستان چقدرحالمون عالی میشه. چقدر توجه وتمرکزمون به نکات مثبت بیشترمی شه چقدر باورهامون قوی ترمیشه

      آره دوست من. همینه. وقتی برای استاد برای مریم جوون وبچه های دیگه شده به سادگی برای من وشماهم میشه

      برات آرزوی میکنم جیبت همیشه پرپول دلت پراز عشق خدا تنت سالم وهمیشه اشک شوق وسپاسگزاریت جاری

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      جمال خسروی گفته:
      مدت عضویت: 1295 روز

      سلام مرجان زیبای دوست داشتنی احسنت قابل تحسین هستی لذت بردم از نوشتن ومکتوب کردن ابرازات وجود نازنینت .

      سپاسگذارم

      سپاسگذارم که هستی وبودنت آرامش دارد

      سپاسگذارم

      خوندن کامنت ها به من کمک کرده تا بتونم آرام آرام در دیدن و پیدا کردن و بیرون کشیدن نکات مثبت در هر سکانس زندگی به مهارت برسم، از درک و آموخته های بچه ها درس بگیرم از تجربیاتشون بهره ببرم و باورهامو قوی تر کنم و با خودم تکرار کنم که میشه مرجان میشه ببین که برای همه دوستان راه هموار شده زندگی زیباتر شده شرایط فرق کرده و…… و قدم بعدی رو محکم تر برمی‌داریم .

      خداروهزاران بار شکر میکنم که آگاه شدم به حضور افرادیکه دارن باحال خوب و عالی بیخ گوش من زندگی میکنند خلق میکنند و لذت میبرن و این باور که آدمها خوب و مناسب تو دنیا زیاده در من قوی تر میشه .

      خداروهزاران بار شکر برای حضور استاد و آرزوهاش و ذوقش برای برآورده کردن خواسته هایش …..که متعاقبا با برآورده شدن هر خواسته قلبیش، هزاران هزار نفر می‌توانند شاهد دنیا دنیا زیبایی باشن و دلشون قرص بشه که وقتی استاد تونسته و رسیده و داره لذتشو می‌بره پس منم میتونم .

      دیدن پکیجی از زیبایی های طبیعت سرسبزی درختان آسمان ابری پاکی و تمیزی محیط حضور و وجود آدمهای مناسب و خوش قلب در مسیر ، فعالیت و داشتن انگیزه در دوران پس از بازنشستگی ، فراوانی و فراوانی در فروشگاه ها …….. و تکرار و تکرار و تکرار این زیبایی ها در صدها فایل استاد این قانون پر مغز و معنا را در ذهنم تداعی می کند :

      باورهای خوب و تمرکز و توجه به نکات مثبت= دیدن ثروت تناسب پاکی و زیبایی های بیشتر

      از خدای عزیزم برای حضورخودم در این سایت معنوی و همه شما دوستان عزیزم سپاسگزارم و از اینکه اتفاقات قشنگی که داره براتون( باوجودیکه هیچکدومتون رو نمی‌شناسم ) رقم میخوره و باخوندن تک تکشان قند تو دلم آب میشه خرسندم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: