سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 204 - صفحه 8

454 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    علی بردبار گفته:
    مدت عضویت: 1874 روز

    سلام به رفقای عزیزم

    جاتون سبز، دیروز پریروز منم با خانومم و بچه ها و پدر مادرم یه سر رفتیم کنار یکی از رودخانه های باحال و سرسبز اطراف شهرمون.

    آب بسیار خنک و سبزی و تمشک و پونه وحشی و ماهی کوچولو و عنکبوتهای غول آسای زیبا و سنجاقک های زمردی وچنار و هلو و گردو…. و بوی عطر..بوی عطر رودخانه و پونه های تند وحشی، بعلاوه لاستیک‌های گلی شده ماشینم که تا الان هم پاک نشده ن!. این، مختصر سفر کوچک و قشنگ ما بود که قد یه ماه خستگی رو از تنم بیرون کشید.

    اما این قسمت مسافرت در کلرادو!

    یه آهنگ پس‌زمینه زیبا و نماهای دور و سبز از کوهی که بالاش هنوز یه نخود سفیدی برف دیده میشد! چه قشنگ! هوای اونجا باید حسابی معتدل و خوشمزه باشه!

    چه سبزی لطیفی تو محیط موج میزنه. این سبزی یعنی هزاران هزار لیتر آبی که از آسمان نثار زمین شده اند. بنازم به این فراوانی!

    چه شهر کوچولوی قشنگی! از همون بالای جاده میشه تحرک تمام اهالی شهر رو زیر نظر داشت! هر کی هر جا می‌ره و میاد، از همون بالا معلومه، چه رویایی!

    چه ویزیتور سنتر جمع و جوری! ببین تاریخچه ی حمل و نقل، مهمترین حادثه ی تاریخی اینجا بوده که در طی زمان شکل گرفته! این مسأله نشون میده که مسأله ی ارتباط بین آدمها، مهمترین مسأله تاریخچه ی این اجتماع کوچیکه و این مسأله قابل تسری به کل تاریخ بشر هست! نکته جالبی بود….معلوم می‌کنه که چرا این سوسیال مدیا ها اینقدر محبوب اند. این ، داستان بشریته!

    اون آقایی که برای پیدا کردن آب به شماها کمک کرد، انگار از یکی از سریالهای تلویزیونی دهه 70 میلادی در اومده بود… خودش و خونه ش! چقدر این آدم منو به فکر فرو برد! این آدم ، احتمالا در یک چارچوب محدود، زندگی می‌کنه و پیرتر میشه و خودش و ایده آلهای زندگیش رو به سالهای پیش رو میبره، بدون اینکه تحت تهاجم فرهنگی قرار بگیره! بعید می‌دونم سوسیال مدیا رو گوشیش داشته باشه! این رفتار، مال این دهه نبود!! دمش گرم، خیلی دوستش داشتم!

    شهر سیلورتون و مردمش و طبیعتش، مال یک گذشته ی زیبای قشنگ بودند. بقالی بزرگشون هم دلپذیر و قشنگ بود…توش عطر میوه و خوردنی هم پیچیده بود. چه سفر کوتاه و قشنگی!

    اون نمای پایانی انجمن ترومپت نوازان آبی پوش، فصل الخطاب این قسمت بود. داستانی که فقط برای دل معدودی آدم نواخته می‌شد…عکسی که فقط برای دل همان تعداد آدم برداشته شد…اینکه شما با این آدمها هم مدار شدید و با آنها معاشرت داشتید، نشان میداد که آدمها و شهر خوبی هستند! آدم بد به پست شماها نمیخوره!

    خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 33 رای:
    • -
      سیدحبیب حافظان گفته:
      مدت عضویت: 2079 روز

      سلام علی جان

      چرخی تو کامنتا میزدم تا رفیقای خوبمو پیدا کنم

      هر فایلی که استادان جان میزارن برای من حکم یک دورهمی رو داره که باز بروبچ جمع میشن و گل میگن و گل میشنون

      و این محیط الهی و توحیدی پر میشه از عطر حضور خدا

      چقدر دلم می خواست یه جمع فیزیکی داشتیم و پشت این دلها رو میدیدم که چه تن های مقدسی دورشونو گرفته

      مثل همیشه از کامنت طنازت لذت بردم و برات یک دنیا حال خوب و آرامش در پرتو آگاهی از خداوند متعال خواستارم

      غرق در عشق باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
      • -
        علی بردبار گفته:
        مدت عضویت: 1874 روز

        وای! سلام عالیجناب عشق!

        به خدا دیشب حدود 11، منم میخواستم زیر کامنت شما کامنت بذارم که دوتا از رفقام که خونه ما مهمون بودن، همون موقع قصد کردن برن و من هم رفتم برای بدرقه و ….خلاصه یادم رفت!

        دل به دل راه داره آقا!

        آره…چقدر خوب میشد همدیگه رو می‌دیدیم و دور هم بودیم.چقدر خوبه که بعد هر قسمت، دور همی با کامنت داریم! حالم دگرگون میشه بعد هر قسمت و خواندن کامنت های رفقا. شما خیلی خوب مطلب رو بیان فرمودید.

        به خانم سلام برسونید. پر از حال خوب و خوشبختی باشه زندگیتون. هفته م به خیر شد. ممنون از کامنت شما، رفیق عزیزم.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    مصطفی خدابخشی گفته:
    مدت عضویت: 2056 روز

    بنام خداوند وهاب

    بنام خداوندی که بخشندگی‌اش سراسر کیهان را فرا گرفته و بزرگی و مهربانی‌اش بر همهگان همواره در حال باریدن است.

    سلام به خانواده فوق‌العاده و صمیمی عباسمنش و درود خداوند بر بندگانی که در حال انجام عمل صالح هستند. بر نجواها غلبه میکنند و رشد و بزرگ شدن رو هدف اصلی و نهایی زندگی خودشون میدونند.

    شهر زیبا و شریف سیلورتون و اینهمه زیبااییییش…الحق که اینجا شبیه شبیه خود اروپاست…من که یه لحضه باورمم نمیشد اینجا آمریکا باشه..چقدر زندگی در جایی که وایستادید برای ناهار رویایی بود…

    خودتون استاد زندگی تو شهر کویری رو تجربه کردی و میدونی چقدر آفتابش بی پرده‌اس…روزهایی که هوا گرفته طور و حالت ابر بود یعنی انگار بهشت بود برامون…عین همین جایی که وایستادید برای ناهار…یه آسمون ابر گرفته و همه رنگ ابری یا سیلور شیدی توش هست و باد خنک میوزه و مخصوصا اگه یه نم بارون هم بزنه که دیگه دیوونه کننده میشه.. چقدر اهالی این منطقه به بهشت خدا نزدیکن(اللته اگه آگاه باشن)…این طبیعت زیبا…این صدای آب…این آسمونی که هر لحضه ممکنه برکتش بباره…این صدای قطار …. این چهچه پرنده‌ها و …..

    خیلی ممنون که از رانندگی برامون فیلم میزارید…چقدر با آرامش…چقدر با آسایش…چقدر بی عجله…چقدر با یقین همه دارند رانندگی میکنند. چقدر فراوانی تراک، همه ماشالا پیکاپ تراک خفن دارن برای حمل بار و ….

    چقدر دلم میخواست داخل یکی از این مغازه‌هایdeli رو ببینم و مچکرم که این را انجام دادید. چقدر همه نوع رنگ و فراوانی و زیبایی داخل مغازه‌ها بود…چقدر انسان‌های خوش‌اخلاق و خندان و در صلح‌با خودی رو آدم میبینه…

    خدایا شکرت که چشمانی سالم و قلبی باز برما بخشیدی تا شاهد دیدن زیبایی‌هایت باشیم. خدایا مچکرم که چشم قلبم را بیناتر کردی تا شاهد و نظاره گر زیبایی‌های روزافزونت باشیم که براستی خوشحال و رستگاریم. خدایا بر روشنی چشم سر ما بیافزای تا آرام‌تر و سپاسگذارتر و در شادی بیشتر باشیم تا از نعمت‌های جهانت بیشتر بهره مند شویم.

    امیدوارم از این فضای سبز کوهستانی لذت فراوان ببرید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  3. -
    رضوان یوسفی گفته:
    مدت عضویت: 2239 روز

    به نام خالق افلاک و خورشید و زمین و هوای پاک

    سلام به سید حسین عباسمنش عزیزم

    و سلام به مریم شایسته مهربان و عزیزم

    و سلام به دوستان توحیدی و بی‌نظیرم

    عاشقانه دوستتان دارم و روی ماه تان را با عشق می بوسم، ای بندگان خاص خدا

    امروز صبح هنگام طلوع آفتاب، پدیده واقعا دیدنی اتفاق افتاد، خورشید در حالی طلوع کرد که ستاره درخشان صبح در آسمان می درخشید و ماه که تقریبا کامل بود در سمت غرب آسمان را با نور خودش روشنی خاصی داده بود و هوا بسیار دلچسب بود.

    دلم میخواست زمان متوقف بشه و اون لحظات زیبا تمام نشن، ولی به قول مریم جان با زیبایی خداحافظی می کنیم برای دیدن زیبایی دیگر.

    سفر ما در حالی ادامه پیدا کرد که وارد شهر زیبا و کوهستانی سیلورتون شدیم و طبق قانون باید یه نگاهی به ویزیتور سنتر اون شهر بیاندازیم، و چه زیبا تکامل زندگی در این شهر رو به تصویر کشیدن. فقط برایم یه سوال هست تکامل انسان تا به کجاست؟!!! از جایی که هیچ نداشته الان همه چی دارد دیگر می خواهد چی داشته باشد؟ شاید انسان های تکامل یافته ما بتوانند موجودات دیگر را خلق کنند، گرچند الان هم اینکار را می کنند.

    .

    مریم جان گفت که سرویس بهداشتی اش چه بوی خوبی می دهد، این مرا یاد روز اولی که رفته بودیم دانشگاه ماهشهر، اونجا یکی از دوستان مون که یه ترم جلوتر از ما بود، راهنمای ما بود قسمت های مختلف دانشگاه را به ما معرفی می کرد و اولین چیزی که خیلی با آب و تاب تعریف کرد، گفت بچه‌ها سرویس بهداشتی هاش یه بوی خوبی میده و خیلی تمیز و شیکه.(واقعا هم همینطور بود).

    .

    و اما دوباره دستان بینهایت خدا در خدمت بندگان خدا قرار میگیره و انسان بسیار خوبی رو سر راه استاد یکی یکدونه ما قرار میده که ببرش و اون آب ماشین را پر کند. خدایا شکررررررررت که قوانین ات دقیق و درست و در زمان مناسب و در مکان مناسب عمل می کنند.

    .

    واما تنها سوپر مارکت اون شهر که میشه همه چی توش پیدا میشه. خدا شکر و چقدر تمیز و منظم و مرتب چیده شده.

    و مغازه های شیک و قشنگش، خدای من همه چی دارن، چه زیور آلات زیبایی، چه لباس های باکیفیتی. چه کارهای دستی قشنگی، چه عروسک های نازنی، چه سنگ های تزئینی قشنگی، چه درختچه های دست ساز قشنگی، چه ظروف سرامیکی نازی،چه ماگ های خوشرنگ و خوش دستی، چه کلاه های با حالی و ناز، چه کاردستی قشنگی با تنه درخت درست کردنند که کلی کاربرد داره، چه کیف های چرمی با کیفیتی، چه کارای حصیری قشنگی (حتی قشنگ تر از حصیرهای شادمانی هاست) چه پتوهای نرم با طرح قبیله ای بسیار جذابی، چه ساک های دستی خوشگلی، چه هودی های عالی و گرمی. در کل همه چیزیش عالی عالی بود کل مغازه رنگ و وارنگ بود خدایا دلم همشون رو میخواد خیلی قشنگن(استیکر چشمان قلبی)

    و گل های رنگ و رنگی که جلوی اون مغازه ها بود واقعا زیبا و خوشرنگه، و زیبایی مغازه را چندین برابر کرده. خدایا شکررررررررت.

    استاد و مریم جانم سپاس گذارم بخاطر تهیه این فایل های عالی و باکیفیت و زیبا .

    ان شاءالله روز به روز جوان تر و شادتر و موفق تر و ثروتمند تر باشید عزیزای دلم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 73 رای:
    • -
      فهیمه زارع گفته:
      مدت عضویت: 2987 روز

      سلام به رضوان عزیز

      رضوان خلاق وپرانرژی

      رضوان دوست داشتنی

      رضوان جان تو بی نظیری در سبک خودت یگانه ای چقدر تحسینت کردم از این همه هنر ،خلاقیت ،ذوق وعشقی که به خرج دادی برای پروفایلت یعنی از ته دل خندیدم ولذت بردم

      سپاسگزار وجود دوست داشتنی ات هستم ممنون که هستی ومینویسی وهر دفعه چشمه های جدیدی از این هنرت را برای ما رو میکنی

      بوس به وجود نازنیت

      با آرزوی بهترین بهترینها ومحقق شدن تک تک خواسته هایت

      یاحق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      سیدحبیب حافظان گفته:
      مدت عضویت: 2079 روز

      سلام بر رصوان بانو

      خیلی برام جالبه که وقتی کامنت ها رو میخونم انگار یک خانواده چندقلو همسان دور هم جمع شدند و دارن راجع به پدر و مادرشون صحبت می کنند.

      یک روحیه طنز و طنازی هم تو دلنوشته هاشون میبینم ، مثل خود شما و این عکس های هنرمندانه و در عین حال طنزتون که تلاش کردید حضورتونو مسجل کنید.

      خب شما در این جمع هستید و مثل ستاره میدرخشید

      میترسم روزی که واقعاً یک عکس واقعی با استاد و بانو بگیرید همه فکر کنند فتوشاپه

      خب نکن خواهر من ، بترس از اون روز که دروغگو خطابت کنند….خخخخخخ

      ولی با همه وجودم از وجودتون در خانواده خوشحالم و ان شاءالله روزی رو ببینم که همه دور استاد جمع شدیم و یک عکس واقعی مشترک تو همه پروفایلامون گذاشتیم دقیقا مثل همون جمعی که تو یکی از قسمت‌های سفر به دور آمریکا با استاد کباب خوردند.

      براتون تحقق تمام آرزوهاتونو خواهانم.

      آمین

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
    • -
      فهیمه پژوهنده گفته:
      مدت عضویت: 2175 روز

      سلام رضوان قشنگم

      دختر منو دیوونه کردی. ببینش داره توی اون دشت زیبا برامون گیتار هم میزنه و استاد و مریم جان دارند نشونش میدن. وای که چقدر با این کارات آدمو دیونه میکنی. یعنی دمت گرم که با امکانات موجود خودت اینقدر قشنگ خودتو به سمت خواسته هات سوق میدی.و به کائنات اینطوری درخواست هاتو میفرستی. رضوان خیلی خیلی تحسینت میکنم.

      راستی تجربه دیدن آسمان و ترکیب طلوع خورشید و دیدن ماه و ستاره صبحگاهی که احتمالا شما سیاره ناهید رو دیدی گوارای وجودت. چقدر کیف کردم واقعا سپاسگزار تمام وجودت هستم و این ردپاهای زیبایی که حتی با زبان تصاویر میذاری.

      دوستت دارم دوست خوش ذوق، پر از عشق من

      یک بوس برات میفرستم با پیک ویژه از جنس فرکانس عشق از تهران به امیدیه…

      ++

      )(بــــــــــوســـــــــ )(

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      مریم جوان گفته:
      مدت عضویت: 1341 روز

      سلام رضوان جان

      دختر خوش ذوق و هنرمند ، عاشقتم که تا ی فایل میاد سریع اعلام حضور میکنی در اون محفل عاشقانه و اون فضای ملکوتی

      و این گیتاری که در دستت هست نشان از این داره که در موسیقی هم هنرمندی

      و میدونم روزی میرسه که در کنار آتش در کنار استاد و مریم عزیز ساز مینوازی و میزنی و میخونی که

      خدا همینجاست تو قلب خونه، تو عطر پاک گلای پونه…

      خدا همینجاست؛ تو عطر بارون تو چشم خیس منو خیابون!

      خدا همینجاست؛ بین من و تو ساده ساده عین من و تو

      خدا همنیجاست؛ تو لحظه هامون بین نماز احساس و بارون!

      خدا همین جاست خدا همین جاست خدا همینجاست…

      تو بی کسی هام وقتی که از عشق معجزه میخوام…

      خدا همینجاست؛ واسه همیشه چشماتو وا کن معجزه میشه!

      خدا همین جاست بین من و توساده ساده

      عزیزم در پناه الله یکتا سربلند و سرفراز باشی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    مريم احمدي گفته:
    مدت عضویت: 1871 روز

    به نام خدای عشق و مهربانی

    سلام و درود به استاد عزیز و خانم شایسته مهربان

    واقعا چه زیبا بود این مناظر و پر از درس و آگاهی مخصوصا ان تابلو که تاریخ قطار و قانون تکاملش رو ًپله و پله نشون میداد.

    این نشون میده که قانون تکامل برای هر چیزی و هر کسی در این جهان الزامی است …

    وقتیکه درک ما از قوانین بیشتر میشه متوجه میشیم که بهترین روش برای طی کردن تکامل لذت بردن از انچه که در حال حاضر داری و ایمان داشتن به فراوانی و نعمت بیشتر…

    انسانی که تکاملش رو طی میکنه نه تنها ان نعمتی که داره کم رنگ نمیشه بلکه لذت بخش تر هم میشه هر روز.

    من خودم الان بیشتر از 23 سال هست که در بهترین کشور دنیا انگلیس هستم و واقعا روزی نیست بخاطر این محبت و لطف از خداوند تشکر نکنم.

    من ان زمانها چیزی از قوانین نمیدونستم ولی همیشه عاشق خدا و صحبت کردن باهش بودم..

    همیشه دوست داشتم تنها باشم و با خدا در تجسمم درخواست هدایت کنم و جالب بدون اینکه قوانین رو بدونم و یا کسی یادم دادن باشه ساعتها در تجسمم خودم رو بهترین جای دنیا تصور میکردم …

    فکر میکردم میرم یک حای بسیار دور مثل دبی جای که هیچ کس دستش بهم نرسه اخه ان روزها حال دلم از خیلی بد بود از ادمها رنجش داشتم و دبی رو دور میدیم خخخخخخ.

    از همه ادمها خسته شده بودم……

    وقتی اذیت میشدم بطور ذهنی بدون اینکه قوانین رو بدونم فقط ساعتها غرق در رویای خودم میشدم ..در واقع اعراض میکردم ناخوداگاه

    گاهی از ادمها دلتنگ میشدم میرفتم امامزاده ها با این که فقط ٢٢ سالم بود ساعتها ان جا بودم با خدا حرف میزدم ..

    همش میگفتم من رو جای ببر که دست هیچ کس بدون احازه من بهم نرسه…

    واقعا خیلی کار خدا زیبا بود،، یک سال بعد همسرم به علت فشار روحی زیاد با وجود اینکه درامد عالی داشت و خدا رو شکر وضعیت مالی مون هم نسبتا خوب بود . گفت بیا مهاجرت کنیم..

    من رو میگی ،،، تعحب کردم باورم نمیشد به خودم گفتم مگر میشه.. اخه همسرم بسیار زیاد به خانواده ش وابسته بود ،،

    بهم گفت خسته شدم احساس میکنم با وجود دارمد خوب دلم ارامش میخواهد بیا بریم از ایران و گفت من همیشه تو رویا دوست داشتم فرزندانم در بهترین کشور دنیا تحصیل کنند …تو هم میتونی ادامه تحصیل بدی من هم یک کار پیدا میکنم..من رو میگی مات و مبهوت که چطور ممکنه ان هم این رویا رو در سرش داشته خدای من هیچ وقت بهم نگفته بود….

    ازش پرسیدم کجا بریم….

    گفت یک دوست دارم چند سال پیش رفته هلند بهش تماس میگیرم میریم اونجا…

    من باز رفتم امام زاده از خدا خواستم کمکم کنه حالا الان که قوانین رو بهتر درک میکنم میفهم که واقعا باورهای توحیدی من بهم خیلی کمک کرد البته همش ناخوداگاه بود ..

    چند روز بعد داخل صف نانوایی یک از همسایه دیدم ، گفت همسرش مهاجرت کرده. گفتم کی ؟؟!!!! گفت الان یک ماه رفته انگلیس و جور بشه برای من هم ویزا بفرسته برم…

    خدای من واقعا چقدر من ان روزها داشتم طبق قانون افرینش عمل میکردم بدون اینکه ذهنی ازشون خبر داشته باشم…

    خلاصه به همسرم گفتم و ان هم گفت برو ازش بیشتر اطلاعات بگیر

    ایشون لطف کردن و شماره همسرش رو دادن و بعد وقتی همسرم بهش زنگ زد …

    گفته بود که اره بهترین کار دنیا رو انجام داده ، اما به همسرم گفت فقط اشتباهی که من کردم نکنه… حتما اگر میخواهی بیای با همسرت بیا ،،،

    خلاصه چند روز بعد رفتم کتاب خونه کتاب فروشی که یکم اطلاعات جمع کنم ، اخه ان موقع اینترت و معجزه بزرگ جهان در اختیار نداشتم…

    در کتاب فروشی کتاب انگلیسی در سفر توجه من رو به خودش جلب کرد، بدون درنگ خریدمش روی جلدش عکس تلفن باکس قدیمی انگلستان بود

    اندم خونه با ذوق و شوق به همسرم نشون دادم .. بعش گفتم میخواهم انقدر بخونم که انشالله رفتیم انجا مشکل زبان نداشته باشم…

    خدای من بازم داشتم قانون هدایت رو ناخوداگاه قدم به قدم انجام میدادم …

    در واقع همه این اتفاقات بخاطر باورهای توحیدی که نسبت به بزرگی خدا و ایمانی که بهش داشتم بود … و از همه مهمتر تصویر سازی ذهنی م که مرتب دوست داشتم جای برم که دور از دسترس همه باشم…

    ان زمانها خواسته من دبی بود خخخخخخخ اما خواست خدا خیلی بزرگتر و بهتر بود… راه های خدا هزاران بار زیباتر و عالی تر هست…

    یک حسی در من بهم میگفت به هیچ کس در مورد مهاجرت چیزی نگو .. منم مرتب به همسرم میگفتم که به کسی نگه تا کار مون بشه بعد همه میفهمند .. بازم این عمل ناخوداگاه بود و واقعا هدایت پروردگار

    روزها امام زاده میرفتم و شب ها توجه و تمرکز روی زبان انگلیسی.. واقعا تصمیم گرفتم بودم که از ایران برم…

    همسرم ماشین سنگین داشت سال ٢٠٠٠ خلاصه گذاشتیمش برای فروش

    دلم هم نمیخواست از راه سخت مهاجرت کنم اخه دو تا فرزند داشتنم کوچک بودن پسر دومم 5 ماهش بود

    خلاصه همش دعا میکردم خدایا خودت کمکمون کن

    یک روز به دلم افتاد که برم دفتر هواپیمایی ،،

    خدای من چه کردی با من ….. انجا با یک خانم مهربون فرشته خدا ( اصلا خدا بود در وجود ان) آشنا شدم و انقدر من رو راهنمایی کرد که نگو

    خلاصه باهم دوست شدیم

    چند دفعه رفتم و امدم بهم گفت … برو پاس ایرانی تون رو اول بگیرین .. اخه هنوز نداشتیم خخخخخخخخ

    و گفت چند مدت دیگه سفر به کشور اروپای شرقی ازاد میشه بهت خبر میدم

    دو هفته بعد از پاس بهم زنگ زد گفت بیا برات بلیط رزرو کنم بری من هم رفتم چهار تا بلیط گرفتم و به کل خانواد گفتیم میخواهم بریم مشهد و بعد بریم قشم برای زندگی خخخخخخ

    دوست داشتم قبل از سفر حتما به مشهد مقدس بریم که این تکه راست گفتیم به خانواده خخخخ اخه اگر میگفتیم امکان نداشت بزارند….

    ما از شیراز پرواز کردیم به مشهد و بعد به تهران و پرواز به اروپا و خلاصه مطلب سفر ما به سمت انگلیس اغاز شد.

    مسیر سفر ما واقعا مثل معجزه بود ،، همه چیز عالی و راحت تا اینکه به فرانسه رسیدم و انجا همسرم به خانواده تماس گرفت ،، ناگفته نمونه ما ماشین خونه و بیشتر وسایل بزرگ فروختم گفتیم بهترش قسم میخریم خخخخخخخ

    مقداری دیگه داشتم خونه مامانم گذاشتیم….

    اینحا هم بدون متوجه بشم قانون داشتم رعایت میکردم ناخوداگاه و تمام پله های پشت سرم رو با حس درونی و هدایت خدای عشق خراب کردم..

    همه چیز عالی و معجزه وار پیش رفت . تا اینکه به فرانسه رسیدیم…. و تضادها شروع شدند…. تماس همسرم با خانواد باعث شد دشوار اختلافات زیاد بشیم…

    و روحیمون رو نا ارام کرد..

    فرزندم کوچکم در فرانسه به شدت مریض و در بیمارستان بستری شد.. ولی جالب خدا با ما بود چون وقتی داخل بیمارستان بودم ، با یکی از پرستارها که بعد متوجه شدم همسرش وکیل هست اشنا شدم.. خیلی مهربون بود دلش سوخته بود و عاشق پسرم شده بود.. اخه ناز و تپل بود ان هم فرزندی نداشت…خیلی بهمون رسیدگی کرد ما رو داخل اتاق که فقط مال ما بود برد کلی مراقبت و رسیدگی ….

    من هم که فرانسوی بلد نبودم یکم دست پا شکسته باهاش انگلیسی صحبت میکردم..

    پسرم دو هفته در بیمارستان بستری بود

    روز سوم و چهارم گفت به همسرش صحبت کرده که به ما کمک کنه

    من و همسرم رفتیم دفتر ایشون،،، خیلی مهربون بود برامون مترجم تلفونی گرفته بود …. . مترجم گفت میگه من کمک میکنم با وجود اینکه کشور فرانسه مهاجر خیلی خیلی کم میگه براتون بگیرم..همسرم خوشحال شد اما من رو میگی گفتم نننننننننه امکان نداره …..

    وای خدای من انجا هم داشتم قوانین رو ناخوداگاه اجرا میکردم.

    گفتم خدا به دلم گذاشته بریم انگلیس یا میریم انجا یا برمیگردیم ایران……

    خلاصه باهم بحث مون شد گفت تو دیوانه ی خخخخ ببین پسرمون مریض شده باید اینجا بمونیم ……از اون التماس و بحث از من انکار

    و پافشاری برای رفتن …..

    خلاصه اقا وکیل مهربون( دست خدا) گفت بزار ببینم براتون چکار میکنم برید بهتون خبر میدم…

    برامون هتل گرفت خخخخ خدای من شاید باورش. سخت باشه برای بعضی ها اما واقعا اتفاق افتاد برای ما …

    بعد چند روز باز زنگ زد گفت بیا افیس

    خلاصه رفتیم گفت یک همکار دارم در انگلیس گفته باید بیاین اینجا و از اینجا کارتون انجام بدم…

    خلاصه مطلب خداوند کمک کرد و ما امدیم در کشور زیبای انگلیس

    خدایا شکرت که به الهامات گوش دادم الان با وجود ٢٣ سال به خداوندی خدا روزی نیست که من خدا رو شکر نکنم به خاطر این نعمت..

    ما در این مدت شاهد نعمت پشت نعمت تضاد پشت تضاد و تکامل بودیم…

    خدا رو شکر و هدایت پروردگار الان حدود 5,6 سال هست که در مسیر بیداری و خودشناسی قرار گرفتم البته ان هم بخاطر تضاد بسیار بزرگ زندگی که نقطه عطف زندگیم شد بود..

    دوستان ارزشمندبه خدا زندگی خیلی لذت بخش تر میشه وقتی که هدف داری و به خداوند ایمان صددرصد حتی با وجود تضاد باز هم نمیترسی میری در دل ترسهات و فقط با توکل و تسلیم ….

    کل تک تک زندگی من معجزه هست …

    واقعا اگر بخواهم بنویسم ساعتها و صفحات نیاز بسیار هست… با وجود اینکه دوره استاد رو الان چند سال دارم زیاد کامنت نمیزاشتم.. شاید هم تکاملم رو باید طی میکردم..

    اما الان خیلی خوشحالم که حسی بهم میگه گاهی کامنت بزارم که شاید بتونه نور درون من و هدایت های زندگیم باعث بشه مسیر یک نفر رو براش روشن تر کنه…

    واقعا همه اتفاقات زندگی م همش خدا بود در کنارم و هست …..

    به خدا وقتی بهش اعتماد میکنی ، طوری دستانش یکی پس از دیگری مسیر رو برات هموار میکنه که تو مات و مبهوت میشی…چون هر وقت بهش اعتماد کردم بطور معجزه اسایی به بهترین شکل هدایتم کرد و هر وقت ترسیدم و خواستم خودم انجام بدم رنجش کشیدم…. به قول مولانای جان وقتی رها و تسلیم باشی خودش میبرتت به بهترین مسیر و تو فقط باید شاد و ارام باش حتی اگر در دل سخترین تضادها باشی… بیایم رها و تسلیم باشیم و خدا رو در تک تک اتفاقات ببینم حتی تضادها هم رو محبت بدونیم … مولانا عزیز

    چه زیبا گفت:

    هر لحظه که تسلیمم در کارگه تقدیر

    آرام تر از آهو بی باک تر از شیرم

    هر لحظه که می کوشم در کار کنم تدبیر

    رنج از پی رنج آید زنجیر پی زنجیر

    استاد عزیز و خانم شایسته مهربون و دوستان ارزشمند براتون بهترینها از خداوند درخواست دارم…تک تکون غرق در نعمت ارامش آگاهی و ثروت بی کران و همیشه سلامت و در پناه خداوند باشین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 34 رای:
    • -
      فهیمه زارع گفته:
      مدت عضویت: 2987 روز

      سلام به مریم عزیز

      چقدر تحسینت کردم در ایمانی که به خداوند داشتی

      تحسینت کردم که شجاعانه تضادها را پله هایی کردی برای پیشرفت وترقی

      تحسینت کردم که یه لحظه هم شک وتردید را به خودت راه ندادی واطمینان داشتی وعده خدا حق هست وچقدر این داستان مهاجرتت که به آسانی صورت گرفته براذهن منطقی من درسها داره که اگر مریم جان تونسته اگر نسیم ویاسمن وآذر و…..توانستند منم میتونم چون طبق قانون همه ما به یک اندازه به خدا ونعمتها دسترسی داریم

      ممنون که این ردپای قشنگ را ازخودت گذاشتی تا باورهای ما تقویت بشه

      بهترین بهترینها را در هرلحظه برایت آرزو دارم

      یاحق

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      اعظم گفته:
      مدت عضویت: 911 روز

      سلام خدمت مریم جان چه داستان زیبایی واقعا ازتون سپاسگزارم بابت داستان قشنگی که برامون تعریف کردی خیلی خوب بود و حس خوبی گرفتم مریم خانم واقعا اگه همه دوستان بدونیم که این نوشتن کامنت چقدر میتونن راهگشا و پربرکت باشه برای بچه ها و چقدر حال دوستامون رو خوب می‌کنه و شور و شوق و امید رو زنده می‌کنه توی وجودمون اگه اینارو بدونیم همیشه سعی میکنیم که از حال خوب و اتفاقات زندگیمون از تضادها از همه مراحل رشدمون بنویسیم

      کامنت نوشتن واقعا نعمت بزرگیه من هر زمان که انرژیم کمی پایین باشه دیگه راهکارش رو می‌دونم و میام چندتا از کامنتهای دوستامون میخونم و کللللی حالم عالی میشه و پر از شوق و انرژی و امید و نزدیکی به خداوندم میشم

      در پناه خدا همیشه خوشبخت باشی مریم عزیز

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      علی بردبار گفته:
      مدت عضویت: 1874 روز

      سلام به دوست عزیزم ،خانم احمدی عزیز

      داستان شما، یک خط صاف داشت. من اوج و فرود زیادی در آن ندیدم. همه اش اعتماد به خدا بود و تسلیم.

      خواندن چنین داستانی برای من که ذهنم به شدت جفتک انداز و چموشه، آرامش آورد. اینکه میشود سخت نبود و همه چیز را به خدا سپرد و او بهترین تصمیم ها را میگیرد.

      ما حدوداً هم سن هستیم و من برخلاف شما، این بیست و سه سال را در شیراز ماندم و جای خاصی نرفتم!

      خلاصه بگویم شما کار خوبی کردید و من هم همینطور!

      اعتقاد من این بود و اعتقاد شما آن.

      من از داستان شما لذت بردم، چون داستان ایمان بود. نه داستان انگلیس یا هر جای دیگر. داستان ایمان، برای من جذاب و جدید است، چون آدم با ایمانی نبودم. نتیجه ایمان شما، زندگی با کیفیت. بهتر و در جای بهتر بوده. من هم اینجا تمام تلاشم را کردم تا زندگی خوبی بسازم، ولی بی ایمانی باعث شد به بنده خدا بیش از خدا چنگ بیندازم و خودم میدانم این نتیجه، لیاقت من را ندارد!

      ممنونم به خاطر این شرح حال قشنگ و جذاب.

      خوشبخت و خوش شانس و پولدار باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  5. -
    سیده مریم موسوی گفته:
    مدت عضویت: 1354 روز

    به نام خداوندعاشق حامی وهدایتگرم به مسیرنعمت

    سلام به استادعزیز خانم شایسته ودوستان گل

    خدایاشکرت

    واااقعا تحسینتون میکنم عملگراییتون به قانون کنترل ذهنتون عزت نفسوتسلیم بودنتون توحیدی بودنتون شکرگذاربودنوزیبابین بودنتونواحساس لیاقتتونو

    تمام این نعمتها وخوشبختی نتیجه ی کنترل ذهن وسپاسگذاری ودرلحظه زندکی کردن وتمرکز برزیباییتونه

    چه جاده های بهشتی ورویایی چه کوه های عظیمی چقدر کیفیت دوربین گوشی فوق العادس

    چقدرلذت بخشه سفربا عشق همفرکانست که هردو زیبابین باشین ولذت سفرروچندین برابرکنه

    چقدرساختموناش رنگابارنگن ورنگای شادن نو وتمیزن

    چقدر گلهای خوشرنگوزیبایی خیییلی زیباست

    تحسینتون میکنم ک اینقدرفرکانسای خوب فرستادین اینقدر خوب کارکردین روی خودتون که خدا دستاشو اینطوری براتون میفرسته که اون ادم کارشو ول کنه بیاد به شما آب بده چقدر باید شما رهاوسپاسگذارباشید که اینطوری خدادستاشو بفرسته

    واقعا تحسینتون میکنم

    اون آبشار به به نشستن کناراون رودو غذاخوردن خییییلی دلچسپه نوش جانتون این هدایتولذت

    فقط ازخدا کمک میخوام که منم بتونم ایقدرسپاسگذاروزیبابین باشم رهاباشمودرحال زندگی کنم تاهدایت بشم به بهشت

    خدایا کمکم کن هدایتم کن به راه راست راه کسانی که به آنهانعمت داده ای

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 13 رای:
  6. -
    محبوب ایرانی گفته:
    مدت عضویت: 1100 روز

    با سلام

    خدمت استاد عزیزم و مریم جان عزیز

    خیلی خوشحال هستیم منو همسرم و دخترم که شما بزرگواران را هر روز پرانرژی و سرحال می‌بینیم

    الان هم در شهر سیلورتون هستیم چه طبیعت زیبایی داره این ایالت خوب خوش به حالتون استاد دارین کیف میکنین و اینا از لطف خداوند هست که به عنوان جایزه به بنده هاش میده

    و عجب طبیعت زیبایی داره این ایالت و چه کوها و رودها و چمن عالی داره عجب هوای زیبایی داره خدا را صدهزار مرتبه شکر واقعأ زیباست

    منتظر تصاویر زیبای شما از سایر جاهای دیدنی و عالی هستیم

    آرزوی سعادت و خوشبختی برای شما داریم

    از طرف خانواده ایرانی نمینی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  7. -
    حسام گفته:
    مدت عضویت: 1979 روز

    سلام به خدایی که همیشه توی قلبم

    اصلاً استاد عباسمنش کیه؟

    خدا نیازها و درخواست هاش چیه؟

    اصلا مگه خدا نیازمنده که درخواست داشته باشه؟

    پس چرا میخواد به فرشته ها ثابت کنه که اون چیزیو میدونه که اونا نمیدونن؟

    چرا اینقدر منو مثل خودش خالق آفریده؟

    چرا دوس داره به من ثابت کنه که نزدیکمه؟

    چرا از روح خودش در قلب من دمیده؟

    آیا خواسنه خدای من گسترش جهانه؟

    چرا بیشتر میخواد من ثروتمند بشم؟

    من کیم؟

    استاد شایسته چی میگه؟

    چقدر ظرفم کوچیکه که حرفهای قابل ملموس و قابل انجام هرروزه استاد شایسته رو به سختی درک میکنم؟

    منظورش چیه؟

    من برای چی زندم؟

    دوس دارم کجا و با کیا باشم؟

    این عطار روشن ها چی میگن؟

    این خوشدل ها ترابی هااین سعیده هااین شهریاریها صوفیها همت ها – شهریور هاهمه دوستان سایت و ……….اینجا نقششون چیه ؟

    و………..

    اینو که یقین دارم خدا جون تو همیشه پیشمی و تنها نیستم

    اینو که یقین دارم که بقول استاد بهم گفته میشه

    اینو که یقین دارم خواسته من باعث شد هدایت بشم به دوتا استادم و سایت

    اینو که یقین دارم که در بهترین مکان و زمان و شرایط پیش بهترین خدا (من قبلا خیلی خداها ساخته بودم _ الانم بازهم هنوز چند نفر خدا دارم و دارم هی بهتر میشم تا حذف بشن)

    پیش بهترین خدا و آدمام

    اینو که یقین دارم اگه من یک درصد دوس دارم مثل دو تا استادم و همه فرشته های حاضر در سایت ذهن ثروتمند و زندگی شاهانه در تمام موضوعات داشته باشم . خدا و فرشته های سایت صدها برابر بیشتر میخوان من تجربش کنم. چون اونا باور دارن به فراوونی

    چون توی دنیای 8 میلیارد آدمی من فقط خدا و این تیکه از بهشت زمین رو پیدا کردم که اینو برام بیشتر میخوان.

    به قول استاد

    وقتی روی خودت کار می‌کنی شما هدایت میشی به آدم های درست ،حالا ممکنه ی وقتایی هم ی چیز های ناخواسته بشنوی یا ببینی

    چرا؟

    چون ما تو محیط ایزوله نیستیم

    اما همینکه تلاش کنیم تو زمان های بیشتری از روز مثبت بمونیم ،خودش بقیه کارها رو پیش میبره…

    به قول استاد

    بچه ها این تیکه خیلی مهمه

    اگر من در مسیر درست قرار بگیرم،من در زمان مناسب،با آدم های مناسب برخورد میکنم

    حالا این برخورد میکنم درمورد روابط می‌تونه باشه،درمورد کار می‌تونه باشه،درمورد هرچی می‌تونه باشه

    در زمان مناسب،با آدم های مناسب،با شرایط مناسب برخورد میکنم

    بقول استاد همین دیشب میگفت

    بچه ها

    بچه ها این کلیده

    وقتی شما شور و شوق داری برای زندگی زندگی و جهان هم شور و شوق بیشتری رو برات فراهم میکنه —و بالعکس وقتی شور و شوق نداری……

    چند وقتیه کامنتهای دوستان رو بهتر درک میکنم

    چرا ؟ برای اینکه من روزی چندین بار یه کامنتو میخونم

    چون کامنت سعیده

    کامنت اون نیس

    چون این زبون خدای منه

    بقول دوست عزیزم سعیده خانوم

    إِنَّ اللَّهَ یُدافِعُ عَنِ الَّذینَ آمَنوا

    خداوند از کسانی که ایمان آورده‌اند دفاع می‌کند

    چه وکیل مدافعی قدرتمند از خداوند برای اینکه تموم زندگیت رو بهش بسپاری ؟

    وَأُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ

    کار و بارم را به خدا مى سپارم بى گمان خداوند به[حال]بندگان بیناست

    چه کسی قدرتمند از فرمانروای عالم ؟

    و اینجا خیلی لذت داره برام

    یکی بیاد به من بگه اگه سریالها ،اگر این یک تصویر از بهشت وعده داده شده نیست ،پس چییییه ؟

    خوندین اون آیه رو ؟ که خداوند میگه وقتی بهشتی ها وارد بهشت میشن ،میگن عهههه،خدایاا دمت گرم ،این بهشت همونی که قبلا بهمون روزی دادی !؟

    فکر کن! ی لحظه فکر کن!

    فرشته ی مرگ اومده روح ما رو برده دم در بهشت ،میگه بفرمایید تو ،دم در بده :)

    بعد ما زل زدیم بهش میگیم ،عهه اینارو ما قبلا داشتیم :))))

    چه کسی می‌تونه این حرف رو بزنه ؟چه کسی می‌تونه مصداق دقیق این آیه باشه ؟

    وَبَشِّرِ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ۖ کُلَّمَا رُزِقُوا مِنْهَا مِنْ ثَمَرَهٍ رِزْقًا ۙ قَالُوا هَٰذَا الَّذِی رُزِقْنَا مِنْ قَبْلُ ۖ وَأُتُوا بِهِ مُتَشَابِهًا ۖ وَلَهُمْ فِیهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَهٌ ۖ وَهُمْ فِیهَا خَالِدُونَ

    و مژده ده کسانی را که ایمان آوردند و نیکوکاری پیشه کردند که جایگاه آنان باغهایی است که نهرها در آن جاری است، و چون از میوه‌های گوناگون آن بهره‌مند شوند گویند: این مانند همان میوه‌هایی است که پیش از این در دنیا ما را نصیب بود، و از نعمتهایی مانند یکدیگر بر آنان آورند، و آنها را در آن جایگاههای خوش، جفتهایی پاک و پاکیزه است و در آن بهشت، جاوید خواهند زیست.

    من تو یک کامنت که لینکش رو میزارم براتون،درمورد این آیه در حد ظرف خودم برای حمیدِ حنیف نوشتم. که بنظرم اینجا نمیتونه ثمره فقط به معنی میوه باشه… اینجا ثمره دقیقا تموم نعمت های که در نتیجه ی اعمال صالح خداوند به

    یک جمله ای این روز ها افتاده سر زبونم ،روزی صدبار به خودم میگم سعیده ،کجا،دنبال چی می‌گردی؟

    هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ

    حی و قیوم و قادر و قاهر

    اول اول آخر آخر

    دوستان عزیز چقدر با کامنتهاتون اشک میریزم

    انگار کامنتاتون

    انگار صحبت های استادها

    انگار

    داره آشغالهایی که سالهای سال پشت مبل گذاشته بودم رو دارن میبرن دم درب خونه

    چی بگم

    ممنونم با بت همه چیز از همه آدما و انرژی های سایت

    از خدا که سرپرست سایته تا همه عوامل و کامنتها و ….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 16 رای:
  8. -
    بیت اله دوستی اوج گفته:
    مدت عضویت: 1212 روز

    سلام به راهنمای قانون جهان هستی

    و یاد آورد این قانون فراموش شده توسط من

    چقدر زیباست این طبیعت

    مثل اثر انگشت هست هر بار هر دفعه با توجه به کانون توجه ت برداشت های متفاوتی داره برای هر انسان که با خواندن این درکه متفاوت با توجه به فرکانس مون و کانون توجه مون برداشت زیبایی متفاوت از دریچه چشمان به مغزمون و از قلبمون دریافت می‌کنیم ‌

    خدارو شکر سپاسگذارم میتونم اگانه توجه مو به دلخواه رقم بزنم سپاس گذارم که امروز هم تونستم از این زیبایی های سفر به دور آمریکا رو ببینم

    استاد مسیر عشق چقدر عالی در کنار شما در سفر هستم و انتقال این زیبایی ها توسط شما و بانو شایسته عزیز به من انتقال داده میشه

    سپاس اندر سپاس خدارو شکر که واقعا در زمان مناسب و مکان مناسب هستید هیچ وقت این فایل ها به همین صورت نیست دوباره روز بعد بری متفاوت و زیبایی خواست زمان خودشو داره هروز از دیروز بهتر از لحظه بعد زیباتر خواهد بود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  9. -
    هاله فتاحیان گفته:
    مدت عضویت: 1768 روز

    با سلام ودورد به استاد ومریم جون وهمه دوستان تو این قسمت فقط وفقط زیبایی وقشنگی دیدم خیلی عالی بود رنگ درها اتاق ها فروشگاهی که همه چی رنگی رنگی بود واقعا زیبا بود بیشتر از اونی که تصور کنیم به خاطر این همه زیبایی خدایا ملیارد مرتبه شکرت به خاطر اینکه چشمان سالمی دارم ومیتونم این همه زیبایی ببینم ملیارد مرتبه شکر به خاطر این همه تکنولوژی که تصاویری که اون سر کره خاکی من میتونم ببینم ملیارد مرتبه شکرت به خاطر اینترنت خدایا ملیارد مرتبه شکرت وبه خاطر استاد عزیز ملیارد ها مرتبه شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    مهدی نامجوفر گفته:
    مدت عضویت: 1385 روز

    به نام خدای بی نهایت مهربان

    به نام تنها قدرت حاکم بر جهان که ادا نداره

    به نام خدای که درخواست درخواست کننده رو اجابت می کنه اما اگر ما هم اجابت کنیم ارباب جهانیان را

    خدایاشکرت که امروز به من مهدی فرصت دادی ببینم این جریان فراوانی انسان های خوب جریان فراوانی سخاوتمندی انسان های خوب جریان فراوانی کوه ها و دشت های که فراوانی رنگ ها جشم من رو خیره و شیفته خودش کرد خدایاشکرت به خاطر فراوانی آب های جاری از دل زمین چه در دل کویر و چه در دشت و کوه ها خدایاشکرت به خاطر فراوانی تراک که چقدر سفر ها رو راحت تر و لذت بخش تر کرده خدایاشکرت به خاطر فراوانی تمیزی که هر کجا رو نگاه می کنم جز پاکی و زلالی چیزی نمیبینم خدایاشکرت به خاطر فراوانی نعمت ها در یک فروشگاه که با سخاوتمندی در لحظه به ما بچه ها حتی خانم مسن با لبخند مهمان نوازی کرد خدایاشکرت به خاطر فراوانی تنوع محصوللت که هر چی میبینم دلم میخوادخدایاشکرت به خاطر فراوانی تصمیمات خوب ایده های خوب که شده باعث رشد و گسترش جهان از یک گروه کپر نشین رسیدن به شهر نشینی در طی شاید کمتر از 50 سال خدایاشکرت به خاطر فراوانی تنوع ها و تفکراتی که میشه تفاوت رو دید در کشوری که ادعای قدمت میلیون ساله داره با کشوری که قدمتش تتها 300 الی 400 ساله میبینم که از کجا در طی اندک زمان به کجا رسیدن در شهر سیلورتون که به جای اینکه همه فرار کنن داخل خانه ها و جورج در مقابل جک قرار بگیره و بعد جورج در حالی که کمی ترسیده به جک می گه آماده ای برای دوءل بعد جک در حالی که سیگار برگش رو گوشه دندانش حفظ می کنه دستی به اسلحه خودش می کشه با اخم اما با اعتماد به نفس می گه هی پسر با شمارش من شروع می کنیم یک دو وسه و بنگ بنگ …. میبینیم گروه موسیقی وسط خیابان در این سطح از زیبای و لذت میان مینشینن و با عشق و لبخند و حرف های خوب به جای اسلحه ساز دست می گیرن و مقابل دوربین با سخاوتمند استاد برای ما لبخند میزنند و این نشان دهنده گسترش جهانه و ما فقط در این کشور میتونیم در گوشه به گوشه اش رشد و گذشت و توحیدی شدن این مردم رو ببینیم درس بگیرم و لذت ببریم خدایا بی نهایت سپاسگزارتم به خاطر دیدن این همه زیبای تنها از یک نقطه کوچک دنیای بی نهایت تو که باید سال ها نشست و زیبای مردم و زندگی این آدمها رو طبیعتی که در آن زندگی می کنن رو از نزدیک دید و لذت برد و ناتوان از گفتن و نوشتن نعمت های بی نهایت تو در این مکان رویای و روحانی سپاسگزار شما استاد سخاوتمند و مریم خانم مهربان و سخاوتمند هستم و چقدر خوشحالم در این راه صراط مستقیم هستم و هر روز بیشتر و بیشتر درک منم ی کنم میفهمم یاد می گیرم و در زندگیم اجرا می کنم درس خوب زندگی کردن رو درس با خودم و جهانم در صلح بودن رو درس اینکه بابا از زندگیت لذت ببر و شکرگزار نعمت هات باش مهدی عزیزم که خداوند بی منت بخشنده و مهربان است .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای: