سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 205

دیدگاه زیبا و تأثیرگذار افسانه عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

توی تصاویر شروع فایل، شهر سیلورتون کوچولو رو با خونه هایی با نمای متفاوت در دل کوه های پوشیده از درخت دور تا دور می بینیم که زیبا و فوق العادست. بریم سراغ درس ها و آموزشهای عملی شما استاد نازنینم که سخاوتمندانه و عاشقانه در اختیارمون میذارید و چقدر شما الگوی بینظیری هستید برای ما با عمل کردن به قوانینی که به ما آموزش می دید.

درس اول این فایل، استفاده از قانون درخواست هست که نشونه ی عزت نفس و به قول شما احساس لیاقت بالاست و اینکه غرور نداشته باشیم و درخواستمون رو مطرح کنیم. اینکه خیلی از کارامون می تونه با کمک و درخواست کردن از دیگران انجام بشه. پس نترسیم و نگران نباشیم یا غرور نداشته باشیم که نکنه افراد جواب منفی یا رد به درخواستمون بدن. بلکه اگر نه هم بشنویم هیچ اشکالی نداره. اگر این فرد جواب نداد، دستان بینظیر خداوند هست. جهان بی نهایت پر از آدمهای خوب و با محبت هست و من خودم همیشه اگه بخوام درخواستی از کسی داشته باشم میگم این آدم مختاره که هر جوابی چه مثبت چه منفی به درخواست من بده، همون جور که خودم مختارم درمورد کمکی که دیگران ازم در خواست میکنند جواب مثبت یا منفی بدم. من و وابسته به درخواست و کمک این بنده ی خدا نیستم و دستان خداوند بسیاره. خداروشکر با این دید هر وقت کمکی خواستم، افراد با روی خوش و حوصله بهم کمک کردن. من بی نهایت سپاسگزار خداوندم برای این افراد و وجود این قوانین در زندگیم.

استاد شما هم که از این آقای عزیز کمک خواستید و با چه عشق و مهربانی ای شما رو بردن خونشون و از آب خونشون مخزن آب رو پر کردین. چقدر با دیدن این سریال و سریال زندگی در بهشت، دید من نسبت به مردم آمریکا عوض شده. دقیقا تو قسمت قبل هم گفتم که چه مردم بی نظیری هستند که به شما این چنین کمک میکنند. البته این تجربه ها نتیجه ی فرکانسهای خودتون هم هست که همیشه روی خوش و خوب این مردم رو برانگیخته می کنید و میبینید. همین در صلح بودن خودتون، همین عزت نفس و اعتماد به نفس، همین احساس لیاقت، همین باورهای خوبی که درباره ی خودتون و این مردم دارید باعث شده که همیشه روی خوب این مردم رو ببینید. خداروصد هزار مرتبه شکر که همیشه قوانینش درست جواب میده و هر کسی درست سر جای خودشه و در مدار افراد هم فرکانس و هم مدار با خودشه ،

درس بعدی این هست که: نیازهای ما در زمان مناسبش پاسخ داده خواهد شد که خانم شایسته ی عزیز میگن و اینم نشون دهنده ی صلح و آرامش درونی و توکل ایشون به خداوند رو نشون میده که ما باید در احساس خوب باشیم. ما باید در آرامش باشیم و در لحظه زندگی کنیم. اگر مسئله ای بوجود بیاد، راه حلش در خود مسئله و با خودش میاد. ما فقط باید در احساس خوب باشیم و اون آرامش و حال خوبی که داریم، قطعا ما رو هدایت خواهد کرد به راه حلش باید به خداوند ایمان و توکل و اعتماد بیشتری داشته باشیم. همین طور که توی قسمت قبل دیدیم که خداوند به راحتی به این نیاز شما پاسخ داد چون مثل همیشه اینقدر خوب به قوانین عمل می کنید و این اصل رو درک کردین که نتیجه ی احساس خوب، اتفاقات خوبه.

نکته بعدی اینه که همین درخواست کردن، چقدر خوب باعث آشنایی بیشتر تون با هم شد و باعث شد تا زمانیکه توی اون شهر هستید، هر وقت آب نیاز داشتید، دوباره از آب منزل ایشون استفاده کنید. همونطور که گفتید “کنار اون رودخونه با عزیزدلم دوش آب گرم گرفتیم و دوباره رفتیم مخزن ماشین رو آب کردیم”. نوش جونتون این لذت و حال خوب و محبتی که دیگران در حقتون میکنن به خاطر فرکانسهای بی نظیر خودتون هست.

نکته بعدی که اصلا نمیتونم ننویسم، تلالو نور خورشید از پشت این کوهها، از این آسمون ابری؛ از این درختای روی کوهها و این سایه ی که افتاده روی کوه هاست. خدای من ، من دیوانه شدم از این ترکیب زیبایی هایی که تمومی نداره.

استاد چقدر خوشحالم که میگید در دوره ی احساس لیاقت روی این موضوعاتی که توی این فایل اشاره کردید، کار میکنیم.

در ادامه هدایت شدیم به یک آبشار زیبا. استاد من عاشق این ذوق تونم که می خواهید این زیبایی هارو به ما هم نشون بدین و به خانم شایسته میگید نشون بده این محیط اطراف رو…

چقدر این درختان روی این کوههای سخت و سنگی به زیبایی رشد کردند. این نشون میده در هر جایی فرصت رشد و زندگی رو خداوند قرار داده برای موجوداتش در این کره ی خاکی.

خدایا صدهزار مرتبه شکر به خاطر وجود این عزیزان در زندگیم؛ به خاطر دست و چشم و گوشی که می تونه ببینه بشنوه و بنویسه و به خاطر تجربه ای که از دیدن این نعمت ها و زیبایی ها داشتم.

منتظر خواندن نوشته تأثیرگذارتان هستیم
  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 205
    317MB
    16 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

652 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سعیده شهریاری» در این صفحه: 2
  1. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1303 روز

    بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِیمِ

    وَإِنْ یَمْسَسْکَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلَا کَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ ۖ وَإِنْ یُرِدْکَ بِخَیْرٍ فَلَا رَادَّ لِفَضْلِهِ ۚ یُصِیبُ بِهِ مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ ۚ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ(107 یونس)

    و اگر خداوند،زیانی به تو رساند، هیچ کس جز او آن را برطرف نمی‌سازد؛ و اگر اراده خیری برای تو کند، هیچ کس مانع فضل او نخواهد شد! آنرا به هر کس از بندگانش بخواهد می‌رساند؛ و او غفور و رحیم است!

    =======================================================================================

    نشانه ی امروز من:27 دی ماه 1403

    خدایاشکرت،خدایا ازت ممنونم،خدایا مرسی که کنارمی،مرسی که مراقب منی،مرسی که هرجایی باشم تو جلوتر از من،وایسادی و داری ازم محافظت میکنی،خدایا ببخشید که من بی ایمانم،من ضعیفم،من ناآگاهم،من ناسپاسم….

    خدایا تو خیلی بزرگتر از عقل محدود منی،خدایا من رو همینجوری که هستم بپذیر،از من و کم کاری هام و ترسیدن هام و گمراه شدن هام بگذر،میدونم که منو میبینی،منو میشنوی وحواست بهم هست که دارم تموم تلاشمو میکنم ایمانم رو حفظ کنم،از کمک های توحیدی که بهم میرسونی میفهمم حواست هست،از نشانه ها،از هم زمانی ها،از دستانی که توی زندگیم میاری میفهمم که تنها نیستم….

    سر صبح که دیدم نشانه م یک قسمت از سریاله گفتم شاید خدا میخواد از کامنت های قبلیم باهام حرف بزنه،دیدم من برای این فایل رد پا نزاشتم….تصمیم گرفتم اول برم فایل جدیدِ پربرکت امروز رو ببینم بعد بیام سر وقت نشانه م…به آگاهی فایل جدید گوش دادم،خواستم براش کامنت بنویسم دیدم قلبم بستس…رهاش کردم…و بعد خدا گفت بیا الان وقت دیدن نشانه روزانته….جدا از آگاهی هایی که استاد جان اول فایل بهم هدیه داد….آهنگ آخر فیلم….اون آهنگ بی کلام….چه کرد با من….چه کرد با من…..چند بار زدم از اول رو دوباره گوش کردم….و غرق شدم در خاطراتی که از شنیدن این آهنگ مثل فیلم جلوی چشم هام رژه میرفت ….

    الان فهمیدم چرا استاد تو جلسه 2 قدم 9 میگه به خدا بگید هدایتم کن بشونم اون چیزی که باید بشنونم که کمکم میکنه در مسیر پیشرفت و سلامتی و ثروت و سعادت….

    چه کرد با من این آهنگ…چه کرد با من اون خاطرات…

    تابستانِ لذت بخش سی سالگی…

    شیفت های استیبل ICU…امید….توکل…ایمان….احساس خوب…کارهای اداری انتقالی که خودش گام به گام پیش میرفت….سریال سفر به دور امریکا….کامنت نوشتن…کامنت خوندن…لذت رسیدن نقطه های آبی پربرکت….

    اون موقع نمیدونستم چه اتفاقاتی توی راهه…اون موقع نمیدونستم خداوند چه پلن هایی برام ریخته…شهریور 1402 هنوز دوره ی احساس لیاقت نیومده بود …حتی مطمئن نبودم اگر این دوره بیاد من اصلا میتونم بخرمش یا نه….چه برسه که کل زندگیم رو کن فیکون کنه…نمیدونستم من چه پاشنه ی آشیلی دارم….

    نمیدونستم این مسیر به کجا میره و از چه جاهایی عبور میکنه ….

    خدا منو بغل کرد وبرد اورژانس کودکان….

    خدا دستمو محکم گرفت و گفت هم انصراف بده و هم بگو دیگه به اون شهر و اون خونه برنمیگردی…

    خدا تنها رفیق من شد و گفت روی خودت کار کن تا در بعدی رو برات باز کنم….

    خدا بود که گفت نگاه به دیوارهای بتنی نکن،من پروازت میدم….

    خدا مدیر برنامه های من شد و گفت حالا برو کیش….

    خدایا،صدامو میشنوی؟!من جز تو کسی رو ندارم،جز تو پناهی ندارم،تو خدای دانه های اناری،تو هیچ چیز رو بهم نمیریزی…تو همه چیزت روی حساب کتابه،تو امنیت بخشی،تو از هر عیب منزهی،تو مراقب همه چیزی،من رو تو حساب کردم خدا،پشتم به تو گرمه،سرم رو بخاطر تو بالا نگه داشتم…

    تو هیچ وقت دیر نمیکنی،هر کمبودی هست از منه،من هنوزتوی مدار درست قرار نگرفتم،من ازت دور افتادم…حتی وقتی فکر میکنم نورت رو گم کردم و تو تاریکی ام،تو همونجاهم کنارم هستی،منم که نمیتونم ببینمت …

    خدایا….از روی کره ی زمین….منظومه ی شمسی،یک گوشه ی پرتی از کهکشان راه شیری…به قد ارزنی در کیهان و کهکشانت ….صدات میزنم….صدامو میشنوی؟!من به خودم ظلم کردم،منو ببخش.من به هر خیری که از سمت تو به من برسه و من رو از هر نجوای جن و انس و ذهن و همزات شیطان نجات بده،سخت فقیرم.من نمیدونم خدا،من بلد نیستم،تو میدونی،تو بلدی،تو مثل همیشه دستمو بگیر…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 59 رای:
  2. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1303 روز

    سلام به برادر عزیز توحیدی شاگرد زرنگ کلاسِ استادم

    اول این طبقِ نارنگی رواز ما قبول کن جهت تشکر از این جزوه ی مرتب و منظم کلاس درس امروزمون تا بعد من برم سر منبر….

    کامنت شما رو دیشب قبل خواب خوندم ولی انقدر چشام خسته بود که فقط همین جمله ش یادم موند…

    وقتی که شبانه روز من 25 ساعت شد!

    صبح که بیدار شدم،به برکت جمله ای که از شما به یادم مونده بود،تو ستاره ی قطبیم که فکر کنم همون کد نویسی شما ترم بالایی هاست …گفتم خدایا امروز به وقت منم برکت بده …همونطور که به آقا اسدالله عطا کردی …

    و همینم شد …عجیب روز پربرکتی بود …پر از آگاهی و نور و آموزش و نوشتن کامنت و …..

    برای تشکر از شما،از دست من فقط همون یک طبق نارنگی برمیومد اما …از دست خداوند بسیار بسیار خیر ….

    پس وضو گرفتم و از خداوند طلب هدایت کردم برای نوشتن پاسخِ شما و این آیه رو نشونم داد…

    وَلَقَدْ أَوْحَیْنَا إِلَىٰ مُوسَىٰ أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِی فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِیقًا فِی الْبَحْرِ یَبَسًا لَا تَخَافُ دَرَکًا وَلَا تَخْشَىٰ

    همانا به موسی وحی کردیم که بندگان مرا شبانه بیرون برو راهی خشک از میان دریا بر آنها پدید آور که نه از تعقیب و رسیدن فرعونیان ترسناک باشی و نه (از غرق شدن) اندیشه داری.

    من ازین آیه آرامش و امنیت و در پناه خدا بودن شما بندگان صالح رو دریافت کردم …

    با خیال راحت برید سفر …و غرق لذت هدایت و امنیت و نور خداوند باشید …

    الهی که هر لحظه از سفرتون پر از معجزه و زیبایی باشه …

    دوستون دارم بی نهایت و شما و خانواده ی توحیدی قشنگتون رو به دستان قدرتمند فرمانروا میسپارم.

    به امید دیدارتون در بهترین زمان و مکان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 28 رای: