https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/09/abasmanesh-1.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-09-03 02:09:102023-09-07 07:41:56سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 205
652نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
عاشقِ محلِ پارک اتومبیل در حاشیه ی خیابان شدم که به صورت کج هست و بسیار مرتب و منظم.
من عاشقِ هر چیزِ مرتب و منظمی هستم.
استاد جان ممنونم که روی تصاویر زیبا، صحبت کردین و آگاهی ها رو مرور کردین برامون:
– نیازها پاسخ داده میشن، در زمان مناسب.
– اهمیت درخواست کردن، که باعث میشه عزت نفس و اعتماد به نفسمون بالا و بالاتر بره.
اگه اجابت شد خیلی خوبه.
اگه نشد هم با حسِ خوب میریم از دیگری درخواست میکنیم.
– خوش خلقی، صداقت، معرفت آدمهایی که تو کشور آمریکا باهاشون معاشرت کردین.
من همیشه شما رو بهترین سپاس گزار میدونم به درگاهِ خدا.
با دیدن این همه قشنگی، منم دوست دارم برم سفر توحیدی و وارد جاده ای بشم که سرسبز و تمیزه.
دوست دارم تو طبیعت کَمپ کنم و حسابی لذت ببرم از صدای طبیعت، آب، هوای خوب.
دیروز به همسرم گفتم دلم یه سفر میخواد به سبکِ استاد، رها و تحتِ هدایتِ خدا، تو دلِ جاده و طبیعت…
چقدر دوست دارم اطراف همش کوه هست، کوه های قشنگ و محکم و با اقتدار.
تحسین میکنم مردمِ این سرزمین رو که اهلِ تفریح و سفر و کمپ کردن هستن.
لذت بردم تو جاده انواع و اقسام ماشین های متناسب با کمپ کردن در طبیعت رو دیدم.
یا حتی همون چادرهای کمپ در طبیعت.
این نشون میده براشون فرقی نداره، با هر امکاناتی که داشته باشن، میرن تو دلِ طبیعت تا روحشون رو از طبیعت تغذیه کنن.
و آبشارِ زیبا و باصفایِ انتهای فایل…
چقدر قشنگه که به اون آبشار زیبا انقدر احترام میذارن که تابلویی جهت معرفیش گذاشتن تو جاده و اینکه یه محوطه ی امن هم ساختن کنارش تا بازدید کنندگان با خیالِ راحت توقف کنن و از اون جایگاه با لذت آبشار رو تماشا کنن…
داشتم فکر میکردم وقتی نگاهِ زیبا و زیبادوستی در انسان باشه، به هر چی زیبایی اطرافش هست احترام میذاره و براش ارزش قائله و به طرزِ مناسبی رسیدگی میکنه به اون قشنگی…
حسِ احترامی که به اون آبشارِ زیبا گذاشته شده بود توسطِ مردمانِ این سرزمین، به شدت تحسین برانگیز بود برام.
این موارد رو متوجه شدم و تا جایی که یادم اومد نوشتم، باقیِ زیبایی های این فایل رو توی کامنتهای بچه ها میخونم و کیف میکنم.
یادمه تو قسمت قبلی من متوجهِ هندوانه های قارچ شده نشدم، تو کامنت بچه ها خوندم و رفتم دوباره دیدم تو ویدئو.
کامنتها خیلی خوبه چون از منظرهای متفاوتی از قشنگی ها یاد میشه.
من سپاس گزارم برای همه ی کامنتهای دلی و توحیدی که مینویسین بچه ها.
یه چیزی الان کشف کردم، آپشنِ سه کامنتِ پر امتیاز هر فایل در صفحه اش، برداشته شده.
بلافاصله گفتم حرکت هوشمندانه ای از طرف استاد و عزیزانِ فنیِ سایته به این جهت که تمرکزمون نره سمت کامنت های پر امتیاز و سعی کنیم تعداد کامنتهای بیشتری رو بخونیم و با کامنتهای تعداد بیشتری از بچه ها آشنا شیم.
و خوشحال شدم که نزدیک ترین کامنت با توجه به موضوع فایل (کامنتِ برتر) رو در دو فایل آخر سایت خوندم.
راستی استاد جان، رنگِ تیشرت تون خیلی جذابه، شما هم جزوی از طبیعت شدین دیگه :)
بسیار تحسین برانگیز هستین که برای بهبود و سلامتِ روح و جسم تون هر لحظه دارین تلاش میکنین.
مریم جونم سپاس بیکران برای حضور پر رنگ و جذابتون در این سفر و ویدئوهای جذابی که برامون تهیه میکنین.
درون بچه جان، از شما هم خالصانه مچکرم به خاطرِ این تصاویرِ شاهکاری که برامون میگیری.
خدایا مرسی برای این همه قشنگی تو هر ثانیه از زندگیمون.
آقا انقدر سرعتِ آگاهی های داخلِ کامنتت بالاست که نمیرسم بخونم و تحلیلشون کنم برای خودم :)
تحسین برانگیزی برای این تحلیلهای درونی و کشف و شهودهات.
این قسمت برای منه:
خود خدا هم برای خلق هیچ چیزی عجله نمیکنه. بهنظر من عجله نداشتن تو زندگی، دست کم نگرفتن خودت و صبور بودن برای حصول نتیجه و مدیریت احساسات و حفظ آرامش و سپاسگزاری برای هر لحظه زندگیت و با عشق حرکت کردن برای اهدافت و رها بودن از نتیجه و عمیق شدن در هر لحظه از زندگی یعنی به سبک خدا زندگی کردن. سبکی که انسان رو به شادی و شادکامی میرسونه.
بَه بَه از این کلمات و جملات…
به روح و قلبم نشست…
فکر کن بعد از کامنتِ کولاکِ آقا ابراهیم، هدایت شدم به کامنتِ شما…
چه شود…
اُوِر دُوز نکنم صلوات :))))
چه صادقانه از ترمزها نوشتی.
از بکن نکن هایی که جامعه یا رودربایستی و تربیت بهمون تحمیل کردن…
خدا رو شکر که داریم یاد میگیریم عینِ ابرهیمِ بت شکن، دونه به دونه ی این شرک ها رو بشکنیم…
سپاسِ بیکران برای این کامنتِ ناب و طلایی.
در پناه رب العالمین نازنینم باشیم همگی.
خدایا شکرت که هدایتم کردی این کامنتِ ناب و طلایی رو بخونم امشب.
امیدوارم خودت و همسرِ نازنینت و خانواده ی محترمت، خوب و خوش و سلامت باشین.
بسیار سپاس گزارم برای کامنتِ عالی و نابی که نوشتین.
خوندنِ هر خط و جمله و کلمه اش برام مرورِ آگاهی ها بود.
ممنونم که سخاوتمندانه به اشتراک گذاشتینشون.
درخواستی توحیدی و درخواستی شرک آلود…
درخواست میتواند یک تمرین و محلول شوینده برای از بین بردن غرور و منیت و خودبرتر بینی است…
چقدر زیبا تفاوت درخواست ها رو توضیح دادین.
بسیار لذت بردم از خوندنِ کامنتتون.
خداوند یکتا، به شما و به همه مون در دنیا و آخرت عزّت بده، سلامتی بده، سعادت و ثروت بده، آرامش و امنیت بده، حال خوب و روزیِ فراوان بده.
الهی آمین.
خدایا شکرت که صبح ساعت 5:40 بیدارم کردی، هدایتم کردی به نوشتنِ ستاره قطبی و سپاس گزاری (عبادتِ صبحگاهیِ مورد علاقه ام) و در ادامه هدایتم کردی به سایت و خوندنِ کامنتِ زیبای آقای رضا احمدی یکی از بنده های خوبِ خودت.
یعنی خدا اینطوری محبتش رو بهم نشون میده که یه دوستِ عشقِ نازنین، یادِ من میوفته، میاد کامنتمو میخونه و برام پاسخ مینویسه و نورِ عشقِ وجودش رو به من هدیه میده.
سلام به فهیمه جانم.
امیدوارم سرشار از حس های خوب باشی.
و به قولِ استاد جان، زمان هایی که آگاهانه خودت و کانونِ توجهت رو در حسِ خوب قرار میدی، بیشتر و بیشتر بشن.
خیلی ازت سپاس گزارم که اینچنین سخاوتمندانه مهر و محبتت رو به من و بقیه ی بچه ها هدیه میدی.
امضاتو (کامنتِ پاسخ و تحسین پای کامنتهای بچه ها) پایِ خیلی از کامنتها دیدم و تو دلم تحسینت کردم که فهیمه جان سخاوتمندانه مینویسه.
زمان و عشق میذاره، کامنتهای بچه ها رو میخونه و تحسینشون میکنه تو مسیرِ رشد و بهبودشون.
به قولِ آقا احسان جانِ عزیزِ مقدم، حتما که بیشترش برمیگرده به زندگیِ خودت فهیمه جانم.
این صدق بالحسنی ها که هر کدوم مون از استاد جان یاد گرفتیم و تمرین میکنیم، بلافاصله تو زندگی هامون اثرِ خودشون رو میذارن.
ماچ به رویِ ماه و نازنینت.
بغل و عشق و قلبِ فراوان از سمانه جانِ جانانم به فهیمه جانِ نازنین و سخاوتمندم.
خدایا شکرت که برای همه کس، همه چیز میشوی، الحق که تو برای ما کافی هستی.
ندیده، عینِ برادرِ خودم دوستت دارم، از بس که از سمتت، از درک و آگاهی هات، انرژیِ مثبت و رشد به سمتم روانه میشه.
کاملا حس میکنم اهلِ تحلیل و کاوش هستی، اهلِ پیدا کردنِ الگوهای موفق هستی تا ذهنت رو تربیت کنی تا باور کنه که میشه.
خوشحالم که از سمتِ کامنتهای سعیده جانم (شهریاری) به سمتِ شما هدایت شدم.
بی نهایت لذت میبرم از نوعِ نگاهت به جهانِ پیرامونت و درجه ی اعتماد و سپاس گزاریت به درگاهِ اللهِ یکتا.
چقدر خوشحالم جایی هستم که هم خودم هم همه ی دوستام، با صدایِ بلند و رسا، فارغ از هر نوع تربیتی که داشتیم تو خانواده و جامعه،فارغ از اینکه کجا زندگی میکنیم، فارغ از جنسیت مون، فارغ از نوعِ پوشش مون و افکارمون، با صدای رسا و بلند، با شجاعت، اسمِ اللهِ یکتا رو میبریم…
خدا، نقشِ اصلیِ این سایته.
که هر طرف میریم، حتما اسمش تو فایلهای استاد و کامنت همه میاد بی برو و برگرد…
استاد جانم مرسی برای ایجادِ این بسترِ امن و زیبا، برای عشق و عاشقی هامون با خدا.
همیشه بدرخشی تو هر شرایط و موقعیتی که هستی آقا احسان.
بهت افتخار میکنم که انقدر روی خودت کار کردی و میکنی که نورِ وجودت، پخش شده و اطرافیانت متوجه میشن و به سمتت میان و دوستت دارن.
خدایا شکرت برایِ نعمتِ صدق بالحسنی که دسترسیم بهش باز شده و دارم کیف میکنم باهاش.
به نامِ خالقِ زیبایی ها، خدایی که زیباست و زیبایی ها را دوست دارد.
سلام به همه ی عزیزانِ سایت.
چقدر از این شهرِ کوچولو موچولویِ باصفایِ سیلورتون در ایالت کلورادو خوشم اومد.
نمایِ درون بچه تازه باعث شد بهتر ببینم محیط رو.
کوه های سرشار از درختانِ سبز در دورادورِ شهر، یه قابِ باشکوه رو ساختن.
انگار این شهر، مجموعه ای از رنگهاست.
ساختمون های زرد، بنفش، نارنجی، آبی، قهوه ای، صورتی، سبز، قرمز، سیاه، سفید، طوسی و … دیدم.
یه ماشینِ صورتی دیدم که ذوق زده ام کرد.
عاشقِ محلِ پارک اتومبیل در حاشیه ی خیابان شدم که به صورت کج هست و بسیار مرتب و منظم.
من عاشقِ هر چیزِ مرتب و منظمی هستم.
استاد جان ممنونم که روی تصاویر زیبا، صحبت کردین و آگاهی ها رو مرور کردین برامون:
– نیازها پاسخ داده میشن، در زمان مناسب.
– اهمیت درخواست کردن، که باعث میشه عزت نفس و اعتماد به نفسمون بالا و بالاتر بره.
اگه اجابت شد خیلی خوبه.
اگه نشد هم با حسِ خوب میریم از دیگری درخواست میکنیم.
– خوش خلقی، صداقت، معرفت آدمهایی که تو کشور آمریکا باهاشون معاشرت کردین.
من همیشه شما رو بهترین سپاس گزار میدونم به درگاهِ خدا.
با دیدن این همه قشنگی، منم دوست دارم برم سفر توحیدی و وارد جاده ای بشم که سرسبز و تمیزه.
دوست دارم تو طبیعت کَمپ کنم و حسابی لذت ببرم از صدای طبیعت، آب، هوای خوب.
دیروز به همسرم گفتم دلم یه سفر میخواد به سبکِ استاد، رها و تحتِ هدایتِ خدا، تو دلِ جاده و طبیعت…
چقدر دوست دارم اطراف همش کوه هست، کوه های قشنگ و محکم و با اقتدار.
تحسین میکنم مردمِ این سرزمین رو که اهلِ تفریح و سفر و کمپ کردن هستن.
لذت بردم تو جاده انواع و اقسام ماشین های متناسب با کمپ کردن در طبیعت رو دیدم.
یا حتی همون چادرهای کمپ در طبیعت.
این نشون میده براشون فرقی نداره، با هر امکاناتی که داشته باشن، میرن تو دلِ طبیعت تا روحشون رو از طبیعت تغذیه کنن.
و آبشارِ زیبا و باصفایِ انتهای فایل…
چقدر قشنگه که به اون آبشار زیبا انقدر احترام میذارن که تابلویی جهت معرفیش گذاشتن تو جاده و اینکه یه محوطه ی امن هم ساختن کنارش تا بازدید کنندگان با خیالِ راحت توقف کنن و از اون جایگاه با لذت آبشار رو تماشا کنن…
داشتم فکر میکردم وقتی نگاهِ زیبا و زیبادوستی در انسان باشه، به هر چی زیبایی اطرافش هست احترام میذاره و براش ارزش قائله و به طرزِ مناسبی رسیدگی میکنه به اون قشنگی…
حسِ احترامی که به اون آبشارِ زیبا گذاشته شده بود توسطِ مردمانِ این سرزمین، به شدت تحسین برانگیز بود برام.
این موارد رو متوجه شدم و تا جایی که یادم اومد نوشتم، باقیِ زیبایی های این فایل رو توی کامنتهای بچه ها میخونم و کیف میکنم.
یادمه تو قسمت قبلی من متوجهِ هندوانه های قارچ شده نشدم، تو کامنت بچه ها خوندم و رفتم دوباره دیدم تو ویدئو.
کامنتها خیلی خوبه چون از منظرهای متفاوتی از قشنگی ها یاد میشه.
من سپاس گزارم برای همه ی کامنتهای دلی و توحیدی که مینویسین بچه ها.
یه چیزی الان کشف کردم، آپشنِ سه کامنتِ پر امتیاز هر فایل در صفحه اش، برداشته شده.
بلافاصله گفتم حرکت هوشمندانه ای از طرف استاد و عزیزانِ فنیِ سایته به این جهت که تمرکزمون نره سمت کامنت های پر امتیاز و سعی کنیم تعداد کامنتهای بیشتری رو بخونیم و با کامنتهای تعداد بیشتری از بچه ها آشنا شیم.
و خوشحال شدم که نزدیک ترین کامنت با توجه به موضوع فایل (کامنتِ برتر) رو در دو فایل آخر سایت خوندم.
راستی استاد جان، رنگِ تیشرت تون خیلی جذابه، شما هم جزوی از طبیعت شدین دیگه :)
بسیار تحسین برانگیز هستین که برای بهبود و سلامتِ روح و جسم تون هر لحظه دارین تلاش میکنین.
مریم جونم سپاس بیکران برای حضور پر رنگ و جذابتون در این سفر و ویدئوهای جذابی که برامون تهیه میکنین.
درون بچه جان، از شما هم خالصانه مچکرم به خاطرِ این تصاویرِ شاهکاری که برامون میگیری.
خدایا مرسی برای این همه قشنگی تو هر ثانیه از زندگیمون.
سلام به سارایِ نازنینم.
دوستِ قشنگی که وقتی باد میاد و برگها تکون میخورن یادش میوفتم.
کیف کردم از خوندنِ کلِ کامنتت.
کجاشو بولد کنم بیارم اینجا وقتی از همه جاش خوشم اومده و به جان و دلم نشسته؟
مرسی برای یادآوری هات از قوانین.
مرسی که از ارتباطِ دلیِ خودت و خدا نوشتی.
مرسی که یادآوری کردی فرکانسِ بچه ها به شدت خالصه، جالبه چند دقیقه پیش منم همینو تو کامنت برای فرزانه جانم که معلمِ نازنینی هست نوشتم.
مرسی که با قلبت نوشتی و به قلبم نشست.
مرسی که یادم انداختی با حسِ خوب، میرسم به خواسته هام.
آقا چرا این مورد انقدر فَرّاره و فراموش میشه؟؟؟؟؟
ماچ به رویِ ماهِ خودت و دخترِ نازنینت.
خدایا سپاس گزارتم که هدایتم میکنی کامنتهای عالی و توحیدی رو بخونم و کیف کنم.
الله نور سماوات والارض
سلام آقا ابراهیمِ عزیز و موحد.
مگه میشه این کامنت رو خوند و تحسینش نکرد؟
مگه میتونستم نیام که بگم اشکم دراومد با کامنتتون؟
مخصوصا اون قسمت که گفتین حاضر شدین برین مصاحبه با خدا، و خدا دم در منتظرتون بود دیگه نتونستم خودمو نگه دارم، اشکها سرازیر شدن…
مرسی که نوشتین.
من کامنت عقل کل شما رو نخوندم، سپاس گزارم که اینجا نوشتین و خوندم.
چقدر قشنگ روایت کردین از همون اول، از زمانِ سختی تا رسیدین به آسانی…
هر چقدر سپاس گزارِ خدا باشیم کمه.
چقدر خوشحالم که در مدارِ این کامنتِ ناب و طلایی قرار گرفتم.
امید و توکل کلیدهای این کامنت برای منه.
خدای من چقدر زیبا سخن میگویی با هر کدوم مون…
یادِ پاسخِ تستِ هوش افتادم…
زرده
این پیام رو برام داشت:
سمانه خانم به هوشِت نناز …
اگه هوشی داری اونم از خدا داری، ولی یادت باشه تو باید از خدا بپرسی هر چیزی رو نه از خودت…
قسمتی که باورهای توحیدی (آیات قران) رو نوشتین برای خودم کپی کردم تو نوتِ موبایلم….
خدایا شکرت که تو زندگیِ همه مون هستی، بی فرق و توفیق…
بهترین حال جهان را دارم
با تو پیدا و نهان را دارم!
هرچه خوشبخت شدن میخواهد
من کنار تو همان را دارم
کامنت تون یکی از بهترین کامنتهایی بود که تو این مدت خوندم.
داخلش توحید بود و توحید و توحید…
سپاس گزارم برای این کامنتِ ناب آقا ابراهیم.
بهترینها برای شما.
الهی شکرت که هدایتم کردی این کامنتِ محشر و جذاب و توحیدی رو بخونم الان.
سلام به آقا احسانِ عزیز و موحد و دوست داشتنی.
آقا انقدر سرعتِ آگاهی های داخلِ کامنتت بالاست که نمیرسم بخونم و تحلیلشون کنم برای خودم :)
تحسین برانگیزی برای این تحلیلهای درونی و کشف و شهودهات.
این قسمت برای منه:
خود خدا هم برای خلق هیچ چیزی عجله نمیکنه. بهنظر من عجله نداشتن تو زندگی، دست کم نگرفتن خودت و صبور بودن برای حصول نتیجه و مدیریت احساسات و حفظ آرامش و سپاسگزاری برای هر لحظه زندگیت و با عشق حرکت کردن برای اهدافت و رها بودن از نتیجه و عمیق شدن در هر لحظه از زندگی یعنی به سبک خدا زندگی کردن. سبکی که انسان رو به شادی و شادکامی میرسونه.
بَه بَه از این کلمات و جملات…
به روح و قلبم نشست…
فکر کن بعد از کامنتِ کولاکِ آقا ابراهیم، هدایت شدم به کامنتِ شما…
چه شود…
اُوِر دُوز نکنم صلوات :))))
چه صادقانه از ترمزها نوشتی.
از بکن نکن هایی که جامعه یا رودربایستی و تربیت بهمون تحمیل کردن…
خدا رو شکر که داریم یاد میگیریم عینِ ابرهیمِ بت شکن، دونه به دونه ی این شرک ها رو بشکنیم…
سپاسِ بیکران برای این کامنتِ ناب و طلایی.
در پناه رب العالمین نازنینم باشیم همگی.
خدایا شکرت که هدایتم کردی این کامنتِ ناب و طلایی رو بخونم امشب.
سلام آقا رضایِ عزیز و محترم.
امیدوارم خودت و همسرِ نازنینت و خانواده ی محترمت، خوب و خوش و سلامت باشین.
بسیار سپاس گزارم برای کامنتِ عالی و نابی که نوشتین.
خوندنِ هر خط و جمله و کلمه اش برام مرورِ آگاهی ها بود.
ممنونم که سخاوتمندانه به اشتراک گذاشتینشون.
درخواستی توحیدی و درخواستی شرک آلود…
درخواست میتواند یک تمرین و محلول شوینده برای از بین بردن غرور و منیت و خودبرتر بینی است…
چقدر زیبا تفاوت درخواست ها رو توضیح دادین.
بسیار لذت بردم از خوندنِ کامنتتون.
خداوند یکتا، به شما و به همه مون در دنیا و آخرت عزّت بده، سلامتی بده، سعادت و ثروت بده، آرامش و امنیت بده، حال خوب و روزیِ فراوان بده.
الهی آمین.
خدایا شکرت که صبح ساعت 5:40 بیدارم کردی، هدایتم کردی به نوشتنِ ستاره قطبی و سپاس گزاری (عبادتِ صبحگاهیِ مورد علاقه ام) و در ادامه هدایتم کردی به سایت و خوندنِ کامنتِ زیبای آقای رضا احمدی یکی از بنده های خوبِ خودت.
فرزانه…
فرزانه جان…
چه مناجاتی داشتی…
دلم رفت برات که (چشمهای اشکی، چشمهای قلبی، قلبی که ذوقِ تو رو داره که انقدر موحدی)
نمیدونم چی بنویسم…
سمانه ای که تا میخواست، کلمات ردیف میشدن تند تند الان نمیدونه چی بنویسه…
دیدی سمانه خانم، قلبت میگه تو مینویسی، نه ذهنت…
الان هم قلبم میخواد باهات صحبت کنه…
چه روایتی داشتی از زندگیت، از فراز و نشیب هات…
از پیدا کردن خدا تو زندگیت و اینکه الان سفت چسبیدی بهش…
فرزانه یه بار کامنتِ یاسمنِ قشنگم (زمانی جان) رو خوندم که آیه ای نوشته بود از کلام اللهِ مجید:
قَالَ کَذَٰلِکَ قَالَ رَبُّکَ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ وَقَدْ خَلَقْتُکَ مِنْ قَبْلُ وَلَمْ تَکُ شَیْئًا ﴿٩﴾ سوره مریم
[فرشته وحی به او] گفت: چنین است [که گفتی، ولی] پروردگارت فرمود: این [کار] بر من آسان است، و همانا تو را پیش از این در حالی که چیزی نبودی آفریدم. (9)
هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ، این بر من آسان است.
همــــــــــه چیز برای خدا آسونه…اما همونقدرش به من میرسه که باور دارم. لامصب بزرگ تر فکر کن!
همه ی ما به یک اندازه به خدا دسترسی داریم و فقط کافیه که قلبمون رو پاک کنیم و بخوایم که هدایت بشیم!
این قسمت که بولد کردم دقیقاً متنِ کامنتِ یاسمن جانه که تو نوت موبایلم کپی کرده بودم برای خودم.
و برای تو، برای امشب…
فرزانه خدا خودش میگه:
هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ، این بر من آسان است.
من و تو چیکاره باشیم که شک کنیم روی قدرتش؟؟؟؟؟
خدایا اجابت کن خواسته ی قلبمون رو…
فقط تو میدونی، فقط تو میتونی…
الهی آمین.
کامنتِ تو اشکِ منو درآورد…
این سومین باره که اشکم در میاد تو کامنتها، اولی کامنتی که آقا اسدالله برای خودم نوشت.
دومی کامنتِ آقا ابراهیم برای فایل 205 وقتی گفت خدا دم در منتظرش بود با هم برن برای مصاحبه…
سومی هم کامنتِ تو…
میدونی چرا؟
چون تازه کم کم داره قلبم نرم و شفاف تر میشه نسبت به قدرتِ خدا…
تو نوشتی:
خدایا دلم میخواد…بهم لذت شنیدن ،صدای شر شر آب رو از فایل های استاد عباسمنش عزیز به من ببخشی…
و من اختیارِ اشکهام از دستم خارج شد حتی الان که مینویسم…
یه روزی که دور نیست میای مینویسی که اجابت شده خواسته ات…
الهی شکرت، فقط همین.
سلام به روی ماهت، رویِ ماهِ درخشانت خانم معلم جانم…
بهترین حال جهان را دارم با تو پیدا و نهان را دارم!
هرچه خوشبخت شدن میخواهد من کنار تو همان را دارم.
چه شود هرچه که خواهم شودو چشم تو غرق نگاهم شودو!
خنده ات پشت و پناهم شودو از تو خالی نشود زندگیم…
چه شود قافله غم رودو از بهشتم جهنم رودو!
لحظه های پوچ بی هم رودو از تو خالی نشود زندگیم…
فرزانه
فرزانه جان
ببین کارهای خدا رو آخه…
این پیام رو ارسال کردم بیاد به سمتت، نقطه ی آبی رو دیدم، بازش کردم، فکر میکنی از کی پیام اومده برام؟؟؟؟
از تو
فرزانه ارزشمند…
من فقط سکوت!
الهی شکرت بی نهایت.
سلام به فرزانه جانم.
الان اینطوری به نظرم رسید زیرِ این کامنتت، این مناجاتِ زیبای ملاصدرا رو برای تو و خودم بنویسم و یادآوری کنم:
ملاصدرا می گوید :
خداوند بینهایت است و لامکان و بی زمان
اما به قدر فهم تو کوچک میشود
و به قدر نیاز تو فرود میآید،
و به قدر آرزوی تو گسترده میشود،
و به قدر ایمان تو کارگشا میشود،
و به قدر نخ پیر زنان دوزنده باریک میشود،
و به قدر دل امیدواران گرم میشود…
پــدر میشود یتیمان را و مادر.
برادر میشود محتاجان برادری را.
همسر میشود بی همسر ماندگان را.
طفل میشود عقیمان را.
امید میشود ناامیدان را.
راه میشود گمگشتگان را.
نور میشود در تاریکی ماندگان را.
شمشیر میشود رزمندگان را.
عصا میشود پیران را.
عشق میشود محتاجانِ به عشق را…
خداوند همه چیز میشود همه کس را..
به شرط اعتقاد؛ به شرط پاکی دل؛ به شرط طهارت روح؛
به شرط پرهیز از معامله با ابلیس…
دوباره برام نشونه اومده برای توجه به توحید…
قاب هنریِ توحید دوباره امروز صبح افتاد…
اینبار چسبهای قبلیشو کندم، چسب جدیدم زدم…
اگه یه بار دیگه بیوفته دیگه 100 درصد مطمئن میشم خدا باهام اینطوری هم صحبت میکنه.
الان شک ندارم، از این جهت نوشتم که درصد ایمانم به نشانه ها داره کم کم بالا و بالاتر میره…
دیشب هم هدایت شدم به فایل توحید عملی 9 و شعرِ شگفت انگیزِ پروین جان اعتصامی که استاد به زیبایی خوندن و تحلیل کردن.
جالبه دیشب تا صبح این فایل رو گذاشته بودم روی تکرار تا صبح پخش بشه…
نمیدونم چرا اینارو اینجا نوشتم، اومدم و نوشتم، من که نمیدونم…
ماچ به رویِ ماهِ زیبات خانم معلم جانم.
خدایا شکرت برای آشناییم با توحید و کم کم درک کردنش.
سلام فرزانه جانم.
60 روز عضویتت در این سایتِ روحانی، مبارکِ خودت و خودم و همه باشه…
از پای کامنتِ قبلی که برات نوشتم مستقیم اومدم اینجا تا ازت تشکر کنم که برام نوشتی.
نقطه آبی رو بهم هدیه دادی.
برام دعای خیر و شادی و سفر کردی…
میخواستم تو همون پاسخی که زیر کامنت آقا ابراهیم گذاشتی اینو بنویسم، اما اینجا هم فرقی نداره…
کامنت آقا ابراهیم که خودش شگفت انگیز بود…
همه، منِ جمله خودم ایشون رو تحسین کردیم، از توحیدش گفتیم…
شب، نیم ساعت پیش، با چک کردن ایمیلم و کامنت های تو، رسیدم به کامنتت برای آقا ابراهیم…
اما کامنتِ تو فرق داشت با بقیه برای من…
کامنتِ تو هم چیزی دست کم از کامنت آقا ابراهیم نداشت از بُعدِ انقلابِ روحی در من…
فرزانه ای که محکم تو بغلِ خدایی، هر چی دلت میخواد، بخواه ازش، همه ی کار و زندگیش رو خدا گذاشته رو اجابتِ خواسته های تو …
اینو میشنوم…
نه با گوش
با قلب…
شرط اول قدم آنست که مجنون باشی…
دوستت دارم، خیلی متفاوت تر از قبل…
خیلی عمیق تر…
رفته بودم که بخوابم…
رسیدم به کامنتت، فقط خوابم نپرید، هوش و حواسم هم پرید…
اومدم زیر پنجره، رو به درختای خوشگلمون تو دلِ شب که نور چراغ های سفید داخل باغچه روشنشون کردن، برات مینویسم…
میدونی دارم چی گوش میدم دیگه…
بله، چه شود هر چه شود صاحب قلب بی قرار من تو باشی…
عشق و قلب من برای تو، هر کجایِ جهانِ زیبای خدا که هستی.
خدایا امروز شگفت انگیز بود، مثل هر روزم، مرسی ازت
یعنی خدا اینطوری محبتش رو بهم نشون میده که یه دوستِ عشقِ نازنین، یادِ من میوفته، میاد کامنتمو میخونه و برام پاسخ مینویسه و نورِ عشقِ وجودش رو به من هدیه میده.
سلام به فهیمه جانم.
امیدوارم سرشار از حس های خوب باشی.
و به قولِ استاد جان، زمان هایی که آگاهانه خودت و کانونِ توجهت رو در حسِ خوب قرار میدی، بیشتر و بیشتر بشن.
خیلی ازت سپاس گزارم که اینچنین سخاوتمندانه مهر و محبتت رو به من و بقیه ی بچه ها هدیه میدی.
امضاتو (کامنتِ پاسخ و تحسین پای کامنتهای بچه ها) پایِ خیلی از کامنتها دیدم و تو دلم تحسینت کردم که فهیمه جان سخاوتمندانه مینویسه.
زمان و عشق میذاره، کامنتهای بچه ها رو میخونه و تحسینشون میکنه تو مسیرِ رشد و بهبودشون.
به قولِ آقا احسان جانِ عزیزِ مقدم، حتما که بیشترش برمیگرده به زندگیِ خودت فهیمه جانم.
این صدق بالحسنی ها که هر کدوم مون از استاد جان یاد گرفتیم و تمرین میکنیم، بلافاصله تو زندگی هامون اثرِ خودشون رو میذارن.
ماچ به رویِ ماه و نازنینت.
بغل و عشق و قلبِ فراوان از سمانه جانِ جانانم به فهیمه جانِ نازنین و سخاوتمندم.
خدایا شکرت که برای همه کس، همه چیز میشوی، الحق که تو برای ما کافی هستی.
سلام آقا احسانِ عزیز.
ندیده، عینِ برادرِ خودم دوستت دارم، از بس که از سمتت، از درک و آگاهی هات، انرژیِ مثبت و رشد به سمتم روانه میشه.
کاملا حس میکنم اهلِ تحلیل و کاوش هستی، اهلِ پیدا کردنِ الگوهای موفق هستی تا ذهنت رو تربیت کنی تا باور کنه که میشه.
خوشحالم که از سمتِ کامنتهای سعیده جانم (شهریاری) به سمتِ شما هدایت شدم.
بی نهایت لذت میبرم از نوعِ نگاهت به جهانِ پیرامونت و درجه ی اعتماد و سپاس گزاریت به درگاهِ اللهِ یکتا.
چقدر خوشحالم جایی هستم که هم خودم هم همه ی دوستام، با صدایِ بلند و رسا، فارغ از هر نوع تربیتی که داشتیم تو خانواده و جامعه،فارغ از اینکه کجا زندگی میکنیم، فارغ از جنسیت مون، فارغ از نوعِ پوشش مون و افکارمون، با صدای رسا و بلند، با شجاعت، اسمِ اللهِ یکتا رو میبریم…
خدا، نقشِ اصلیِ این سایته.
که هر طرف میریم، حتما اسمش تو فایلهای استاد و کامنت همه میاد بی برو و برگرد…
استاد جانم مرسی برای ایجادِ این بسترِ امن و زیبا، برای عشق و عاشقی هامون با خدا.
همیشه بدرخشی تو هر شرایط و موقعیتی که هستی آقا احسان.
بهت افتخار میکنم که انقدر روی خودت کار کردی و میکنی که نورِ وجودت، پخش شده و اطرافیانت متوجه میشن و به سمتت میان و دوستت دارن.
خدایا شکرت برایِ نعمتِ صدق بالحسنی که دسترسیم بهش باز شده و دارم کیف میکنم باهاش.