خدایا شکرت ببین چه منظره زیباییه. کوههای سرسخت سر به فلک کشیده در اوج آسمانهای آبی با لایههای نازکی از ابر. درختان کاج در دامنه این کوهها. جادهای نرم و روان و تریلی که پیدا میکنیم برای پیاده روی. یک پیاده روی همراه با داشتن احساس خوب و سپاسگزاری و استفاده از این داشتهها.
ماشالله به استاد. ببین با چه سرعتی در این تریل پیاده روی میکنی. با لبانی خندان و شاد و بدنی سالم و سلامت. بعید میدونم اگر استاد وزن و اندام گذشته را داشت میتوانست این گونه به این شکل پیاده روی کنه و یا از اون صخره با تنها دو قدم بالا بره. ماشالله به استاد و این اندام زیبا و قشنگ. احساس میکنم حتی توان بدنی و فیزیکی شما هم چند برابر شده.
خانم شایسته توی فایل گفت: ببین آب به این نرمی چطور سنگ به این سختی را تحت تأثیر قرار داده. منم این برداشت رو میکنم میگم ببین احساس به این خوبی و نرمی چطور همه اتفاقات زندگی رو به نفع خودش تموم میکنه. ببین احساس به این خوبی چطور از هر تضادی پیشرفت و ثروت میسازه. پس قدرت احساس خوب را در خلق اتفاقات خوب را درک میکنم.
الان قبل و حین دیدن این فایل اینقدر احساسم خوب شد که به صورت انفجاری همینجوری بهتر و بهتر شد. بعد این فرکانس احساس خوب به یه جایی رسیده که میگم خوب الان چیکار کنم من خیلی حالم خوبه؟ جواب اینه که لازم نیست کاری کنی. همین احساس خوب را داشته باش و ازش لذت ببر. مگر باور ندارم که احساس خوب = اتفاقات خوب؟ بله باور دارم. همین احساس خوبه که ایدههای ثروت ساز را به سمت من روانه میکند. همین احساس خوبه که کارها را پیش میبره. این احساس خوب مسئولیت منه. هدایتها و اتفاقات خوب هم با خداوند.
برای لحظاتی در این فایل فقط صدای آب را میشنویم و بازم به بیشتر شدن احساس خوب من افزود. وقتی به احساس خوب میرسی یه اتفاقی در درونت میفته. احساس میکنی دیدگاه ذهن با دیدگاه روح یکی شده. وقتی به این مرحله میرسی انگار به صورت پیش فرض این باور رو داری که همه چیز الان خوب و همه چیز سر جای خودشه.
ماشالله به استاد ببین 30 تا شنا رفت. من با هر بار شنا کردن یک بار میگفتم خدایا شکرت. با هر بار گفتن خدایا شکرت احساسم بهتر و بهتر شد. یعنی 30 درجه من دوباره احساسم بهتر شد.
توی این فایل بیشتر آبهای جاری و روان دیدیم. پیام این فایل برای امروز من کافی بود تا درک کنم من هم مثل آب باید روان و رها باشم. رها از هر قید و بندی از هر وابستگی. آزادی و رهایی و گذر کردن معیار و اصول من باشد. بیانتها بودن را بفهمم. پیام این فایل در دل همین آبها بود. در دل این وسعت و گستره زیبا از درختان و آسمان صاف بود. که ببین تو فقط از مسیر لذت بیشتر ببر. رها و آزاد. گذر کن و سفر کن. سفر کردن به ما احساس رهایی میده احساس آزادی میده.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 206317MB16 دقیقه
سلام با استاد و مریم خانمعزیز.
دیشب بعد این فویا به خودماومدم و گفتم که خیلی کقته کامنت نذاشتم،خیلی سرگرم دانشگاه شدمو اینوسط جراغ خاموش رفتم جلو.
اول از اینه از چشمتنتون میهش سلامتی رو فهمید و واقعا تحسینتون میکنم که قانونشو دراوردید ببینید داستان چی به چیه.
خب چه سنگقشنگ و بزگی و چه مرمی خانمپردل و جرعتی،خانمای پردل و جرعت رو من همیه تحسین میکنم. من خیلی تحسین میکنم استاد رو که به قول عزیزدلشYou are on you own
بود اما بازم اومد پایین از سنگا و مرعت رد قبلش بره بالا!
خب چقدر دختای زیبایی و چقدر خوبه که ور سفر هستید.تیلی خوشممیاد که یادمیگیرم که برنکات مثبت تمرکز کنم!دریچه دوربین شما جادویه!یعنی همیادمیده که تمرکز برنکات مثبت کنیم با نشان دادن نکات مثبت و هم مارو ادایت میکته به همچین زیبایی هایی.
اتفاقا یادمه که در قسمت های خیلی قبل سفر به دورآمریکا یا زندگی در بهشت، یادمنیست کدوم، اما تلوزینتونو نشون دایدن در برج تمپا که فوتبال آمرکیایی میدید،از پس همین من چمد روز پیش در یک استادیومواقعا در خود دانشگاهمون در ایالت آریزونا از نزدیک بازی تیممون رو دیدمکه چه برد قاطع و کوبنده ایم بود!
حالا خداپیدونه که3سال دیگه کجا خواهمبوو برای سفر، چه خواهم کرد و چه تجارب باحالی رو با چه دوستان خوبی خواهم داشت.
عاشق آب زلال رودخونم، آهنگی که اول فایل میذایرد،جاده های پرپیچ و خماما عایل،خدای من شکرت.
و چه خبوه که با تمام مسائلی که هرفردی میتونه داتشه باشه،و لا نلش میکنی دوما لذتممیبرید،تمامفکر رو مشغول نمیکنید،این طبیعت زیبارو میبینید، این رابطه عوطفی عوشقانرو باهم دایرد، ارتباط دوستی رو با افراد دارید و خلاصه که واقعو نکات مثبت رو میبینید،اتفاقا امشب تو آسانسور بودم و داشتمفکرمیکردمکه اع، چقدر زیبایی هست که من بهش دقت نمیکنم!همین دیوار سبز لجنی آسانسور، همین فلز بازتابندش که باجودی که آیینه نیست ولی مثل آیینه یک بازتابی داره! همین کلا یک در بودنش که خیلی کار رو راحت مسکنه و خیلی میازی دیگه تو زندگی خودم!
واقعیتش یک تضادی پی شاومد که اولش واقعا سختم بود،اما خب خداروشکر تا حد زیادی حل شد و فقط نیازه که توجه برنکات مثبت کنمکه ایک باقیماندشم حل بشه.
و اما کلا کات مثبت رو باید دید،مثل اینکه خیلی چیاز برای دیدک ااریم که من خودمم تبر ندارم.
سماسگذارم از فرصتی که برای کامنت گذاشتن به ما دایدن و سپاسگذارتم که اینارو تک تک میخونین و با عشق منتشر میکنین.
و
این هم از کامنت من هپاثری از من در تیمشب زیبا در این شهر زیبا با کلی افتقا زبا و تضاد هایی که بیشتر از تضاد بودن فیلم کمدین و حالا که فکرمیکنم بهشون میخوام فقط1ساعت بخندم و درس هایی که از این قسمت سریال گرفتم.