سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 206 - صفحه 10 (به ترتیب امتیاز)

سلام به استاد عباس منش عزیزم و مریم خانم عزیز

و سلام با عشق به تمام بچه های سایت توحیدی استاد

استاد عزیزم من واقعا از شما سپاسگزارم که دست خداوند بودید برای اینکه روش زندگی کردن با لذت را به من یاد دادید تمام حرفهای شما جمله به جمله اش توش درسه

و تا الان استادی را مثل شما ندیدم در عمرم که اینقدر بدون باگ و اشتباه باشه مسیری که داره معرفی میکنه که قطعا این برمیگرده به توحیدی بودن دیدگاه شما الهی شکر

این دومین کامنت من زیر فایل سفر به دور امریکا 206 هست

من نسبت به تحسین کردن مقاومت داشتم دیروز تصمیم گرفتم مجاهد وار به جنگ این باور ریشه دارم برم عزم ام را جزم کردم و گفتم الان وقتشه برنامه بیدار باش صبحم را ساعت 4/45 صبح گذاشتم و بلافاصله بعد از بیداری دوش اب سرد این روش را از مربیمون یاد گرفتم که خیلی میگه اثر داره و واقعا هم برای من مثر بود چون من شمیشه صبح زود پا میشدم و دوباره خوابم میبرد و کلی زمان مفید عالی که میتونستم کلی کار انجام بدم را از دست میدادم البته کارهای ذهنی و تمریناتم هر روز انجام میدادم ولی خیلی دیر میشد و انگار که جذابیش برای من صبح زود بودن بود دیروز فایل شما را پلای کردم و 10 مورد را نوشتم استاد باورتون نمیشه از خونه تومدم بیرون ما اصفهان زندگی میکنیم و بک دفعه بر خلاف روش همیشگیم گفتم میرم به سمت کوه صفحه وقتی اومدم چند قدم پیاده روی کردم با یک‌منظره بسیار بسیار زیبا مواجه شدم یک تپه بسیار بزرگ سبز سبز و‌یک فضای بسیار بززگ اطرافش پر از چمن اینقدر ذوق کردم و با خودم گفتم من ده بار اینجا اومده بودم چطور تا الان اینجا را ندیده بودم !!!! یک باغبان اونجا بود گفتم اینجا چند‌وقته درست شده گفت چطور نمیدونی خیلی وقته !

این هدایت دیروز من دقیقا حاصل تحسین زیبایی های شما بود و سفر شما من چون الان امکان سفر ندارم سعی میکنم جاهای‌دنجی تو شهر پیدا کنم تو پارکها و چند دقیقه ای ریلکس مبکنم فایل گوش میدم‌و با خودم خلوت میکنم و لذت میبرم

امروز صبح دوباره تصمیم گرفتم بیام همون تپه زیبا ولی با خودم گفتم حتما امروز شلوغه چون تعطیله ولی هدایت الهی گفت برو و نگران نباش منم گفتم چشم قربان اطاعت میشه

اقا اومدم اتفاقا از دیروز خلوت تره یک جای دنج سایه زیر درخت متن را انداختم و الان با حال و احساس عالی دارم این کامنت مینویسم

از امروز مصمم شدم وقتی فایل های شما را میبینم قلم و کاغذ بزارم کنارم و اگاهانه نکات مثبت را بنویسم که بتونم‌تو‌کامنت بهش اشاره کنم و یادم نره استاد اینجا عالیه شهر ما پر از پارک های عالیه که‌واقعا بینظیره اینقدر مردم فوق العاده و‌خوب اینجا زیادن که حد‌نداره الهی شکر چرا اینا میگم چون باغبان بهم گفت سه تا زن اقا هر هفته میان اینجا و با دستشون ته سیگار ها و‌پوست تخمه ها را جمع میکنن چقدر انسان های فوق العاده زیادن خدایا شکرت

من تازه تحسین کردن را فهمیدم چیه میدونی تحسین هم مثل باور هست باید پایه های منطقی براش پیدا کنی و الا تحسین میشه چاپلوسی و بجای اینکه احساس خوب کنه برعکس احساس بد میکنه

ولی وقتی یکم فکر کنی و هر چیزی را کانکت کنی به باورهای درستی که قبلا ساختی دقیقا مثل دو تا چرخ دنده تو جای خودش می افته و عمل میکنه

من چند‌وقت پیش یکی از اشنا هام رفته بود پاریس برای من شخصا چند تا فیلم فرستاد من بهش تبریک گفتم و ازش تشکر کردم ولی توی دلم میگفتم اخه این را چه به‌پاریس و اینکه رفته خونه فامیلشون خرجی نمیکنه هنر اینه که خودت بری و از این توجیح های شیطانی

وقتی نشستم بعد با خودم فکر کردم و مراحل گرفتن‌ویزای فرانسه را فهمیدم تازه فهمیدم بابا دمش گرم چه کراحلی را پشت سر گذاشته بر فرض اینکه اونجا هم خونه داشته باشه همین که تونسته بره تحسین بر انگیزه

اصلا همه اینها هیچی همین که تصمیم گرفته سفری را شروع کنه ارزشمنده و قابل تحسینه چون هر سفری تغییری هست از شرایط فعلی به شرایطی دیگر و همین ارزشمنده همین که با خانوادش رفته همین که کلی هزینه بلیط و ویزا کرده برای لذت بردن ارزشمنده و قابل تحسینه میدونید این ذهن نجوا گر در مقابل تحسین هم اولش مقاومت میکنه ولی باید با فاکت های صحیح خاموشش کرد دقیقا مثل باورهای اشتباه

من هر کاری از دستورات شما را که احساس کنم مقاومت دارم با فکر‌و‌باورهای صحیح اصلاحش میکنم

به لطف خدا خیلی خیلی منطق پذیر هستم و اصلا تعصب ندارم البته الان و این‌دو سالی که شدید دارم روی خودم کار میکنم و الا قبلا اگر اسمونم پایین میاوردید قبول نمیکردم

خدارا شکر که اون وحید رفت و این‌وحید عالی اومد الهی شکر

یک‌مطلب دیگه را هم میخواهم بگم فکر میکنم دعا کردن در حق‌دیگران مرحله پیشرفته تحسین باشه

اگر این پیام منا میخونید خوشحال میشم در این مورد توضیح بدید پدرم وقتی از دست من عصبانی میشد میگفت دعات میکنم خدا عقلت بده

احساس میکنم وقتی نتونیم کسی را تحسین کنیم یعنی شدت نجواها زیاد باشه اگر با دعا کردن حمله کنیم این مقاومت شکسته میشه

مثلا من نسبت به همسر سابقم حتی از شنیدن صداش احساسم بد‌میشد با اینکه‌هیچ ارتباطی باهاش نداشتم بعد سعی کردم بهش دعا کنم دعای منم اینه

خدا هدایتش کنه به سمت ثروت سلامتی حال خوب شادی البته این‌دعا هم اصلا قبلا نمیتونستم بکنم وقتی روی باورهای فراوانیم کار کردم که چیزی از این جهان و‌ تو‌کم نمیشه تونستم این باور بسازم و دعا کردن برام راحت شد

وقتی بهش دعا کردم بلافاصله احساسم دیگه بد‌نشد از شنیدن صداش من قبلا فکر میکردم یک سری ادم ها انرژی منفی دارن و باید از برخورد باهاشون پرهیز کرد بعدا فهمیدم اون ها هیچ انرژی منفی ندارن برای تو تا زمانی که‌تو اجازه ندی بهشون و باورشون نکنی برای همین در مورد‌کسایی که به هر نحوی یک‌مقاومتی دارم سریع دعاشون میکنم و با این کار خودم را قوی میکنم و دیگه احساسم بد‌نمیشه حتی بعد هم تحسینشون هم میکنم قطعا علت اینکه گفته میشه وقتی دعا میکنیم به خودمون دعا میکنیم همینه چون‌خودمونا سریع بالا میبریم خیلی سریع

گفتم این‌مطلبم بیان کنم خیلی خوشحال میشم در مورد پایه های منطقی تحسین و‌دعا کردن فایلی بزارید استاد عزیز بینهایت از شما ممنونم

استاد عزیز واقعا ازتون سپاسگزارم شما من را با خانواده واقعیم اشنا کردید سپاسگزارم

در‌ پناه رب العالمین شاد باشید