https://tasvirkhani.com/fa/wp-content/uploads/2023/09/abasmanesh-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2023-09-05 03:29:002023-09-07 07:41:02سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 206
440نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به استادهای عزیزم ضربان قلبتان بر مدار تندرستی و شادی
سلام به همه دوستای توحیدی ام زیبایی قلبتان دائمی و برقرار
الهی به امید تو
وقتی صخره های سخت رو دیدم که آب نرم و روان اونطور صیقلشون داده و رام خودش کرده انگار که صخرههای سخت هم مثل آب نرم و روان شدن و هر دو یک آهنگ باهم می خونند آهنگ زیبای دوستی و یکی شدن ،این نشانه بزرگ خداوند بهم یادآوری کرد که هر چقدر تضاد و ترمز در زندگیت بوجود بیاد تو چیکار میکنی آیا کم میاری و در یکجا متوقف میشی تا بگندی یا از هر روزنه ای شده شروع با حرکت میکنی …
وقتی آب پشت یک مانع جمع میشه و کم کم فشار آب بیشتر میشه و اون مانع رو با قدرت میشکنه و اینجاست که آب با سرعت بیشتر از قبل شروع به حرکت میکنه حالا من که کمی متوجه قانون خداوند و وجود تضادها شدم می دونم که این تضاد ها می تونند برای من یک جهش و پرش به سمت جلو باشند جریانی که هیچی جلودارش نیست جریانی که با آگاهی جاری شده و الان دیگه می دونه از چه مسیری بره راحت و سریعتر به مقصد میرسه جریانی که تا از مسیر خارج بشه سریع خودشو جم و جور میکنه و برمیگرده به مسیر اصلی…
خدایا ازت متشکرم به هر چیزی که نگاه میکنم در مخلوقاتت فقط درس زندگی بهم میدی خدایا شکرت منو بردی در دل رشته کوههای راکی و داری با نشانه هات باهام صحبت میکنی میگی به این آب و سنگ نگاه کن و یادبگیر که در مسیری که قدم گذاشتی باید دوام بیاری چرا که دوام آوردن راز موفقیت هست تو باید در این مسیر احساست خوب نگهداری باید به قانون تکامل اعتماد کنی و اجازه بدی آرام آرام در این مسیر راه خودتو پیدا کنی تضادها مثل موانع کوهستان هستند تو میخوای چطور باهاشون برخورد کنی تسلیم بشی یا با قدرت روزنه امید پیدا کنی و رها باشی
از وقتی جلسه 7 کشف قوانین زندگی شنیدم متوجه شدم که در زندگی خودم و اطرافیانم که به من هم داره اثر مخرب میزاره، چقدر تضاد وجود داره ریز و درشت قبلا شاید برام ابن تضاد ها گنگ و تار بود ولی الان برام واضح و روشن تر شده و با جزئیات دارم می بینمشون ، قبلا ازشون می ترسیدم یا ازشون فرار میکردم یا در خودم باهاشون می جنگیدم عصبانی میشدم متنفر میشدم و در آخر له و لورده در گوشه ای کز میکردم و حس قربانی داشتم
خداروشکر الان دیگه از این خبرا نیست دیگه تضادها برام شده یه فرصت ، فرصتی برای اینکه بیشتر صیقل داده بشم ، الماس در گرمای شدید بوجود میاد و من گرمای تضاد ها رو لازمشون دارم من باهاشون رفیق شدم من همه شون دوست دارم … همه شون به دید یک فرصت و پله برای بالا رفتن می بینم و اینبار ازشون فرار نمیکنم در آغوشم میگیرم و میگم خوش اومدی و شروع میکنم به دیدن فرصتهایی که درشون هست برای همین میگم تضاد الان برام واضح تر شدن با جزئیات خودشون نشون میدن
خداروشکر الان دیگه با متانت و آرامش با این فرصتها برخورد دارم و بهشون خوش آمد میگم وقتی این دیدگاه دارم بخدا خیلی ایمانم قویتر میشه به خدا خیلی آرومم خیلی حالم و احساسم خوبه اونقدر که گاهی با خودم میگم این غیر طبیعی نیست و همونجا به خودم تلنگر میزنم و میگم تو تا الان غیر طبیعی زندگی کردی و الان دقیقا در همون مسیری هستی که باید باشی ، استاد در این جلسه تاکید کردند
“بچه ها وقتی حالتون خوبه و آرام هستید و احساس غالب تون خوبه یعنی در مسیر درست هستید”
این جمله استاد همش برام مرور میشه و منم از ته دلم یه ذوقی میکنم و میگم خدااایاااا شکرررتت الان من در مسیر درست هستم و سر از پا نمیشناسم و میگم مریم همینو ادامه بده ادامه بده آره درستش اینکه دیگه با کسی سر چیزای الکی بحث نکنی، دائم سرت تو کار خودته و باورهای اشتباه بقیه دیگه برات مهم نیست ، وقتی موقع شام مجبوری جایی باشی که تلویزیون روشنه کاری میکنه که انگار صداشو نمیشنوی
اینکه با آرامش میخوابی و خواب عمیقی داری و با آرامش از خواب بیدار میشی ، و داری لکه های باور کمبود از زندگیت پاک میکنی و عملگرا شدی هدفی که تا آخر شهریور قرار بود تمومش کنی 95 درصد اونو انجام دادی تویی که همیشه خدا کارات نصفه نیمه ول میکردی …
خدایا ازت متشکرم تو بودی که دستم و گرفتی و آوردی به این سایت توحیدی تو بودی که از همون اول شروع کردی به درس دادنم از اول الفبا صبورانه و عاشقانه
و ازت متشکرم که بهم در این مدت خیلی نتایج فوقالعاده هدیه کردی خدایا شکرت
استاد عزیزم و مریم جان زیبایم ازتون بی نهایت سپاسگزارم که زیبائیهای این سفر رو به ما هدیه می کنید .
سلام به استاد عزیز و بانوشایسته و همه دوستان عزیزُ و توحیدیِ نازنینم
سلامی به سرسبزى و زیبایی این درختان سبزِ زیبا ، درختانی که خدا یکی از آنها را انتخاب کرد و از درونش با ندای “إِنِّیۤ أَنَا ٱلله رَبُّ ٱلۡعَـٰلَمِینَ” با موسی صحبت کرد
سلامی به زیبایی این صبح دل انگیز و خنک تابستانی ، صبحی که برای خدا خیلی مقدس است که به آن قسم میخورد “وَٱلصُّبۡحِ إِذَا تَنَفَّسَ”
سلامی به قدرتِ حیات بخشیِ این آب زیبا که هر کجا باشد مایه حیات است و گوش دادن به موسیقی زیبایش ، فرکانس انسان را به تنظیمات کارخانه برمیگرداند و دل مرده انسان را زنده میکند…”وَجَعَلۡنَا مِنَ ٱلۡمَاۤءِ کُلَّ شَیۡءٍ حَیٍّ”
سلامی به عظمت این کوه های سر به فلک کشیده ، کوهی که با این عظمت ، وقتی محل تجلی رب العالمین برای جواب “أَرِنِیۤ” حضرت موسی شد ، خُرد و متلاشی شد
اگر این قرآن را بر کوهی نازل میکردیم ، آن را از خشیت خدا فروتن میدیدی و اینها مثل هایی است که ما برای مردم میزنیم به امید اینکه تفکر کنند….
[سوره الحشر 21]
خَشۡیَه از ریشه “خشی”است و به حالتی از انسان میگویند که سر تعظیم فرو می آورد در برابر عظمت و بزرگی چیزی یا کسی
خشیت همان حالتی است که به ساحران فرعون دست داد ، وقتی که معجزه موسی را دیدند و چنان ایمانی به پروردگار آوردند که در جواب وحشیانه ترین تهدیدهای فرعون گفتند
باکی نیست ، بکش ما را ، همانا دلهای ما به بسوی پروردگارمان منقلب شده
[سوره الشعراء 50]
خشیت همان حالتی است که به یکی از دانشمندان فرانسوی بنام پروفسور موریس بوکای دست داد وقتی که در حال بررسی جنازه مومیایی شده یکی از فراعنه ی مصر بود و بعد با آیه ای از قرآن مواجه شد و بعد به خدا روی آورد و مسلمان شد و آن آیه این بود
ای فرعون ما امروز بدن تو را از آب بیرون میاندازیم و بدن تو را نشانه ای برای آیندگان قرار میدهیم…
[سوره یونس 92]
الله اکبر… ، وقتی برای بار اول این آیه را دیدم ، با خودم گفتم من که جزو آیندگانم ، پس باید الان این نشانه برای من باشه و رفتم در اینترنت جستجو کردم دیدم که الله اکبر…(مستند “فرعون رامسس دوم” را در اینترنت جستجو کنید و ببینید عظمت این قرآن را که نشان دهنده ای این است که از سمت خداست…)
آری ؛ خشیت در اثر آگاهی به دست می آید و انسان را ناخودآگاه به سجده در برابر عظمت رب العالمین میاندازد
با خودش میگه صد رحمت به سنگ ، حداقل از دل بعضی سنگ ها جریان آبی جاری میشه و یا برخی سنگ ها در اثر فرسایش کوه فرو میریزند یا برخی سنگ ها به برکت این آب صیقلی میشوند ولی این قلب های اینان هیچ….
[سوره البقره 74]
بشینیم و تفکر کنیم و جزو کسانی نباشیم که در ادامه همان آیه میگوید
عده ای بسیار از مردم از آیات و نشانه های ما غافلند…
[سوره یونس 92]
کد “کَثِیرࣰا” در این آیه حکایت از این دارد که خیلیا غافلند و عده ای کم در صلات می باشند…
باشد که جزو عده ای کم باشیم ، هر چند که اگر منصفانه هم بخواهیم نگاه کنیم ، به برکت حضورمان در اینجا و آشنایی با اصلی بنام توحید و یکتاپرستی ؛ با ندای “قُلۡ تَعَالَوۡا۟” دعوت شده ایم به گروه أقلیت
به برکت رسولی بنام سید حسین عباس منش ، دعوت شده ایم به سوی خودِخودِخودش ، سید حسین عباس منشی که از جنس خودمان است و بشری است مثل ما و آمد و ذهن ما را از متشابهات قرآن شست و با محکمی بنام توحید آشنا کرد و از طرف خدا به خواستگاری ما آمد تا جواب بله به عاشقی چون خدا بدهیم…
حال اینکه به این ندا لبیک بگوییم و وارد مدار این أقلیت شویم بستگی به ما و قوه اختیار ما دارد…
عده ای کلا از همان اول نه میگویند
عده ای بله میگویند ولی یک بله جانانه نمیگویند و با خودشان میگویند حالا بریم ببینیم چی میشه و چنین بله گفتنی یعنی مسخره کردن هدایت خدا
عده ای هم بله میگویند و در این بله خود “ثُمَّ ٱسۡتَقَـٰمُوا۟” هستند که نتیجه اش میشود بهشتی از جنس “لَا خَوۡفٌ عَلَیۡهِمۡ وَلَا هُمۡ یَحۡزَنُونَ”
باشد که جزو دسته سوم باشیم ، به قول مولانای عزیز
قل تعالوا آیتیست از جذب حق
ما به جذبه حق تعالی می رویم
میرویم به سمت خدایی که با ندای “فَفِرُّوۤا۟ إِلَى ٱلله” به همه ما میگه
“بدو بیا بِپَر تو بغل بابا”
میرویم به سمت خودِخودِخودش ، به شوق اینکه دست نوازشی بر قلب ما بکشد تا این قلب ما نرم شود و چشمانمان تَر ، زیرا که نشانه ی یک قلب نرم ؛ ظهور قطراتی است که از چشم بر روی گونه میریزد…
لَبَّیْکَ اللهم لَبَّیْکَ، لبیک لا شریک لک لبیک، إن الحمد والنعمه لک والملک، لا شریک لک
بابا رفیق چه کردی با این قلب من در شروع کامنتی که نمیشه گفت کامنت کلام خدا بود درجا سجده شکر به جا آوردم و قلبم تپشی کرد فراوان از قدرت پروردگار ترس از عضمت و قدرتش که من هیچی نیستم هیچی نیستم در برابر نامش چه برسد به قدرت والایش
رفیق واقعا تحسین برانگیز کلام پروردگار رو به نوشته تبدیل کردی بغض راه نفس کشیدنم رو گرفته خدایا شکرت
داش رضا هیچ وقت فکرشم نمی کردم اینگونه در مسیر صراط مستقیم برآیم منی که به خدا اعتقادی نداشتم اما اینگونه به فضل و رحمتش دستای من رو حدود دو سال پیش گرفت و اورد سر کلاس رسولش استاد عزیزم واقعا هیچ وقت فکرش رو هم نمی کردم جای باشم که این همه رفیق دختر و پسر این همه انسان درست و موحد در اطرافم باشن و واقعا این خوده وعده بهشت خداونده که همین الانش به من اجابت دعا کرده که من همهستم و خدارو صد هزاران مرتبه شکرش به عضمت و بزرگیش قسم که من هیچی نیستم من در برابر حرکت آب روان هم چیزی نیستم جز نظارگر قدرت رب العالمینم خدایا توبه ببخش ای کسی که من رو از هیچ خلق کردی و از خودت در من دمیدی و به من عضت بخشیدی سپاسگزارتم
من رفتم و نگاش کردم ،نمیدونم چطور احساسمو نسبت به این آگاهی امشب و این خضوع و بزرگی که از خداوند امشب درک کردم چطور ازت تشکر کنم دوست عزیزم .
من وقتی داستان حضرت ابراهیم و موسی رو میشنوم از خود بی خود میشم و بی اختیار اشک از چشمانم جاری میشه .با دیدن این مستند اینقدر منقلب شدم و اینقد ایمانم محکم شد و فقط میتونم برای این آگاهی سجده کنان از خداوند و شما سپاسگزاری کنم..
سلام آقا رضا دوست خوبمان ماشالله ب این درک و آگاهی و طمانینه واقعا تحسین برانگیز هستید.
خدارو شکر ک هدایت شدم ب معنی خشی من هر وقت قرآن میخوندم سوال بود برام خدایا چرا باید ازت بترسم. معنی تقواپیشه کردن رو ب اشتباه ترس معنی کرده بودن این رو میدونستم ولی خوف و خشی رو متوجه نمیشدم ک امروز شما عالی جواب رو بهم دادین خداروشکر البته با سرچ کلمه ای و گذاشتن تمامی ایات کنار هم میشه پی برد.
خَشۡیَه از ریشه “خشی”است و به حالتی از انسان میگویند که سر تعظیم فرو می آورد در برابر عظمت و بزرگی چیزی یا کسی
آری ؛ خشیت در اثر آگاهی به دست می آید و انسان را ناخودآگاه به سجده در برابر عظمت رب العالمین میاندازد
عده ای هم بله میگویند و در این بله خود “ثُمَّ ٱسۡتَقَـٰمُوا۟” هستند که نتیجه اش میشود بهشتی از جنس “لَا خَوۡفٌ عَلَیۡهِمۡ وَلَا هُمۡ یَحۡزَنُونَ” باشد که جزو دسته سوم باشیم .
میرویم به سمت خدایی که با ندای “فَفِرُّوۤا۟ إِلَى ٱلله” به همه ما میگه
“بدو بیا بِپَر تو بغل بابا”
میرویم به سمت خودِخودِخودش ، به شوق اینکه دست نوازشی بر قلب ما بکشد تا این قلب ما نرم شود و چشمانمان تَر ، زیرا که نشانه ی یک قلب نرم ؛ ظهور قطراتی است که از چشم بر روی گونه میریزد. ای خدا چه درکی چه لذتی بردم، اون لحظات اون لحظات من فقط میگم خدایا بازهم تکرارش کن برام.
خوف و رجاء یا همان اهرم رنج و لذت
یعنی بترسیم از دچارشدن به سرنوشت اکثریت و شوق داشته باشیم برای رسیدن به اقلیت
بترسیم و پناه ببریم به خودِخودِخودش به شوق اینکه در پناهش باشیم تا بتوانیم بروی تنها چیزی که میتوانیم تاثیرگزار باشیم یعنی همان زندگی خودِخودِخودمان ،موثر باشیم
و پناه بر خدا از اینکه من بخوام در این مسیر کسی را و یا گروهی را قضاوت کنم و دچار منیت و غرور شوم و بگم من برترم یا بگوییم ما برتریم
میگویم که من نمیخواهم جزو این “بیشتر” باشم که با نگاه ما خوبیم و بقیه بدن به جهان نگاه میکنن ، بلکه من میخواهم جزو “کمی” باشم که بروی خودشان متمرکز هستند و اهل قضاوت گروه های دیگر نیستند و با خود تکرار میکنند که
قاضی فقط خداست و من قضاوت نمیکنم…
حاکم فقط خداست و من حکم صادر نمیکنم…
خدا فقط میداند و من هیچ نمیدانم
ای خدا سپاس.من هم اوایل این راه کج رو رفتم، قضاوت ها رو کردم، با خودم گفتم چرا اینجوری رفتار میکنه، نمیدونه الان داره چه گناهی میکنه چه اشتباهی میکنه.و با وجودی ک داشتم رو خودم کار میکردم من هم همون خطاها رو کردم.
استاد یه جمله توی فایلی گفتن امام صادق اگر اشتباه نکنم فرمودن : اگر کسی رو قضاوت کنی تو آنقدر زنده خواهی بود ک ب همون خطا دچار بشی.
درسهایم را خوب یاد گرفتم ک سعی کنم حتی الامکان نه رفتار، ن لباس، ن اخلاقیات و نه هیچ ویژگی کسی را حتی در ذهن خودم قضاوت نکنم من هیچ حقی در این باره ندارم. ب قول شما قاضی خداست
متشکرم بابت پیشنهاد مستند عالی بود و ایمان قوی تری ساخت در من
امروز کامنت آگاهی دهنده و سراسر لرزاننده ی شمابر قلبم و تمام وجودم نشست و اشک هایی که نتونستم جلوشون رو بگیرم !کامنتتون رو چندین بار خوندم و رفتم مستند رامسس دوم رو دیدم و و در مقابل عظمت و بزرگی خدایم فقط اشک شدم و جاری
وقتی فرعون و لشکریانش به تبعیت از موسی و پیروانش خواستند از دریا عبور کنند و خداوند دریای شکافته شده رو دوباره بست و همگی غرق شدند!همون جا وقتی قدرت و عظمت خدا رو مشاهده میکنه میگه من ایمان آوردم و تسلیم فرمان اوهستم!خدایی که فرکانس ها رو دریافت میکنه در همون لحظه بهش میگه!اکنون باید ایمان بیاوری در صورتیکه از این پیش عمری به کفر و نافرمانی زیستی و از مرم بد کار بودی؟!(به خودم میگم به اعظم!چرا با وجود این همه نشانه من باید کور و کر باشم؟چرا با اینکه میدونم تمام قدرتمندان تاریخ چیزی ازشون نمونده و آثاری ازشون نیست جز فرکانس هایی که ارسال کردند و پاسخ گرفتند!در این دنیای مادی بدنبال چه هستم؟!)پس ما امروز(تو را غرق دریای هلاکت کرده)بدنت را برای عبرت خلق و بازماندگانت به ساحل نجات می رسانیم با آنکه بسیاری از مردم از آیات و قدرت ما سخت غافلند!!!
خدایا مرا از غافلان قرار مده،مرا جز قلیل راه یافتگان درگاهت قرار بده!خدایا من عاجز و ناتوانم در برابر قدرت تو!من تسلیمم در هر شرایطی و کمکم کن جز خودت و جز از یگانگی ات از کسی یا چیزی نخواهم!بارالها مرا جزء بندگان صالحت قرار ده که جز تو یار و یاوری ندارم
سپاسگذارم از رضای عزیز از این احساس خوبی که در من ایجاد شد از این آگاهی نابی که برشما جاری شد و دیدن مستند رامسس دوم لرزه بر تمام جانم انداخت و خدایی که قدرتش بی نهایت است و جسد مومیایی شده ایی که سالیان سال برای پند و عبرت ما سالم و بدون پوسیدگی مانده است و این چیزی جز قدرت و عظمت خدا نیست…
ممنونم ازت بخاطر خط به خط آگاهی های که نوشتی و وجود منو روشن کردی ..
میخوام ازت درخواست کنم همیشه از این آیات در کامنتهای خود استفاده کنی ..چقدر لذت بردم و چقدر ازت سپاسگزارم بخاطر هر کلمش ..اسمتو به عنوان کسای که هر بار کامنت میزاره سیو میکنم که نتیفیکشنش برام بیاد ..
تحسین میکنم تخصص تان در زبان عربی و استفاده از آیات قرآن و روحیه حق طلبی تان که شما را نهایتا به اینجا هدایت کرده
میخواستم یک نکته را بگویم ، اگر اشتباه میکنم تصحیح کنید لطفاً
شما لغت « کثیر » در آیه قرآن را به « اکثر » تعبیر کردید و به نظرم میتواند اینطور نباشد ؛ معلوم نیست کثیر ، اکثر باشند همیشه! اطلاعاتی راجع به درصد آماری داده نمیشود صرف اینکه گفته بشود فلان جمعیت زیاد است
از لحاظ مفهومی هم اینکه اکثریت بندگان در مسیر درست نباشند فکر نمیکنم نگاه درست و منطبق بر حقیقت جهان باشد . فکر میکنم بیشتر نگاه کسانی است که میگویند فقط ما خوبیم ، خدا و دین و …کلش واس ماس بقیه همه لشکر شیطان هستند(خنده از نوعی که میدانم میدانید )
سپاسگزارم بابت نظر زیبایتان که منجر به این شد تا بیشتر در قرآن به تحقیق و تفحّص بپردازم…
من تحسین میکنم این روحیه کنجکاوی شما را که نشان دهنده این است که اهل تقلید نیستید و این بسیار زیباست…
در مورد واژه “کَثِیرࣰا” که ذکر شد شما توجه کنید در قالب آیه که میگه “کَثِیرࣰا مِّنَ ٱلنَّاسِ”….
معنای “کَثِیرࣰا مِّنَ ٱلنَّاسِ” یعنی عده ی بسیاری از مردم…
اگر مایل باشید تحقیقی در قرآن داشته باشید و تقابل “اکثریت” و “اقلیت” را مشاهده بفرمایید
اکثریت همیشه مورد سرزنش واقع شده اند و اقلیت مورد تحسین
مثلا میگه “أَکۡثَرُهُمۡ لَا یُؤۡمِنُونَ” به معنای اینکه بیشتر آنها ایمان نمی آوردند و در مقابل میگه “قَلِیلࣰا مَّا یُؤۡمِنُونَ” به معنای اینکه عده ای کم ایمان می آورند…
یا در داستان حضرت نوح تامل کنید که این پیامبر عزیز اینهمه سال دعوت به خدا کرد ولی فقط یه عده ای بسیار کم ایمان آوردند که قرآن اینگونه تعبیر میکند
وَمَاۤ ءَامَنَ مَعَهُۥۤ إِلَّا قَلِیلࣱ
[سوره هود 40]
یا در داستان لوط نبی تامل کنید که این پیامبر عزیز چقدر قوم هم جنس باز خود را نصیحت کرد که دست از این مسخره بازیا بردارید ولی اثر نکرد که نکرد و زمانی که فرمان عذاب نازل شد ، دستور داده شد که گروه ایمان آورنده به خدا خارج شوند و سپس عذاب نازل شد ، حال قرآن وضعیت و تعداد آن گروه ایمان آورنده را چنین ذکر میکند
خودتان تامل کنید که در یک شهر تعداد ایمان آورندگان را چنین وصف میکند که اینقدر کم بودند که در یک خانه جمع میشدند
یا در تاریخ تامل کنید که طبق اسناد تاریخی 18هزار نفر از مردم کوفه به امام حسین نامه نوشتند که بیا در این شهر تا ما با تو بیعت کنیم ولی نتیجه چه شد؟
گول وعده ها و طلاهای ابن زیاد را خوردند و اکثریت صرف نظر کردند از نامه هایشان و نتیجه اش شد جنگی که کرور کرور دشمن در برابر 72 نفر از اصحاب امام حسین ایستادند و…
همه اینها راگفتم به جهت اینکه به چشم عبرت نگاه کنیم ، به تعبیر قرآن
(إِنَّ فِی ذَ ٰلِکَ لَعِبۡرَهࣰ لِّمَن یَخۡشَىٰۤ)
[سوره النازعات 26]
اینها را گفتم تا به حالتی برسیم به اسم خوف و رجاء یا همان اهرم رنج و لذت
به این صورت که بترسیم از دچارشدن به سرنوشت اکثریت و شوق داشته باشیم برای رسیدن به اقلیت
بترسیم و پناه ببریم به خودِخودِخودش به شوق اینکه در پناهش باشیم تا بتوانیم بروی تنها چیزی که میتوانیم تاثیرگزار باشیم یعنی همان زندگی خودِخودِخودمان ،موثر باشیم
و پناه بر خدا از اینکه من بخوام در این مسیر کسی را و یا گروهی را قضاوت کنم و دچار منیت و غرور شوم و بگم من برترم یا بگوییم ما برتریم
و با الهام از کامنت خود شما که گفتین
“فکر میکنم بیشتر نگاه کسانی است که میگویند فقط ما خوبیم ، خدا و دین و …کلش واس ماس بقیه همه لشکر شیطان هستند”
میگویم که من نمیخواهم جزو این “بیشتر” باشم که با نگاه ما خوبیم و بقیه بدن به جهان نگاه میکنن ، بلکه من میخواهم جزو “کمی” باشم که بروی خودشان متمرکز هستند و اهل قضاوت گروه های دیگر نیسنند و با خود تکرار میکنند که
قاضی فقط خداست و من قضاوت نمیکنم…
حاکم فقط خداست و من حکم صادر نمیکنم…
خدا فقط میداند و من هیچ نمیدانم…
در پناه رب العالمین باشین زهره خانم (ایموجی خنده با دندانهای پیدا)
ممنونم بابت کامنت عالی و پر بارتون ک انقد ایمان منو قوی تر کرد
اون قسمت ک در مورد فرعون رامسس دوم گفتید و من رفتم سرچ کردم و چ اطلاعاتی رو ب من دادید واقعا ممنون ک دستی از دستان خداوند شدید برای من ک جواب سوالمو بگیرم
و همانا به موسی وحی کردیم که بندگان (مؤمن) مرا شبانه (از شهر مصر)حرکت بده و برای آنان راهی خشک در دریا قرار ده ک ن از رسیدن فرعونیان بترسی و ن از غریق شدن بهراسی
خدایا شکرت خدایا شکرت ک منو هدایت کردی
خدایا همیشه منو هدایت کن ک بیشتر قوانینت رو درک کنم
نمیدونم چجوری سپاس گزاری کنم از شما دوست عزیزم
خدای من
اینجا تو این آیه گفته ک بندگان مومن من(نگفته هر کسی رو)اینا رو با خودت ببر
از حرکت اسم آورده ک باید ایمان خودتو نشون بدی و حرکت کنی ن اینکه بشینی ی جا باید بری بیرون
اگر ایمانتو نشون بدی من راهو بهت نشون میدم
اگر حرکت کنی من همه چیز رو مسخر تو میکنم
و چ راهی رو خدا نشون موسی و پیروانش نشون میده از این راه برو از این دریایی برو ک عمقش کمه و باد ها رو مسخر تو میکنیم ک چجوری بوزن و تو از اون دریا رد بشی
در صورتی ک فرعون از بعد شما نمیتونه اینجوری رد بشه
وای خدای من تو چقدر عظیمی و هدایتگر
خدای من توام با من و این دوستان گل هستی ک ما رو هدایت کردی ب این سایت و این استادای عزیز ک باهاشون از دریا(این دنیا)ب راحتی رد بشیم و لذت ببریم و هیچ ترسی تو دلمون نباشه هیچ غمی از گذشته نداشته باشیم
خدایا ممنونم بابت این نشانه های عظیمت ک با اون مرجان ها چرخ های ارابه های فرعون رو سالم نگه داشتی اون مومیایی فرعون رو سالم نگه داشتی ک برای ما درس باشه
خدایا شکرت خدایا شکرت بابت آقا رضای گل ک انقد جست و جو کردن و ب ما ام یاد دادن ک بریم دنبال نشونه ها و ایمانمون قوی تر بشه
خدایا هممون رو هدایت کن ک قوانینت رو بهتر درک کنیم ک بتونیم ب خواسته هامون برسیم بتونیم بیشتر شکر گزار باشیم ازت ای خدای مهربان
بازم ممنون آقا رضا خیلی حال کردم با این کامنتتون واقعا ممنون
شروع یک سفر زیبا و رویایی با گذر کردن از یک تونل بزرگی که زمانی کوهی بود که برای راحتی و آسانی مسیر و جاده دلش رو باز کردند تا راهی به سمت زیبایی های بیکران الهی باشه
و دوباره جاده های رویایی و سرسبز و پوشیده از کاج هایی که مانند نقاشی هستند و از تنه ای که به زمین چسبیده سرسبز و باطراوات هستند تا نوکشان
صخره هایی بزرگ و عظیمی که از بین آنها آبهایی در حال گذر هستند و قدرت خداوند که نمایشگر این زیبایی هاست
استاد مهربان و مریم عزیزی که هر جا زیبایی می بینن برای ما از طریق لنز دوربین و گوشی به اشتراک می گذارند
یک صبح سرد و خنک تابستانی و یک تریل زیبا برای پیاده روی جانانه(خدایاشکرت)
صدای آب رودخونه و شروع پیاده روی که باید باسرعت بالاانجام بشه تا خنکی هوا رو گرمی بدن احساس نکنه
سنگ های صاف و صیقلی و بسیار زیبایی که گذر آب اون ها رو به شکل زیباتری در آورده و آب به این نرمی ،سنگ به اون سختی رو تحت تاثیر قرار داده!خدایا هزاران هزار بار شکرت به خاطر این زیبایی هایت،شکرت به خاطر قدرت آب که حتی حوض چه های کوچکی برای شنا کردن درست کرده ،انحنایی که عبور آب به سنگ ها داده بسیار زیبا و رویایی است و بقول خانم شایسته انعطاف پذیر بودن قدرتی داره که هیچ سرسختی نمیتونه جلوش دووم بیاره
به خدا انگار این سنگ ها رو تراشیده اند با مهارت کامل!آب راهه هایی که به زیبایی هر چه تماتر از دل سنگ ها درست شده،حوض چه های کوچک،سنگ های سفید مرمری و آبی که از هر سویی در جریان است!فقط و فقط میتوان گفت خدایا شکرت و سپاسگذارت به خاطر حجم این زیبایی ها و معجزاتت
مریم خوش تیپ و خوش استایلی که با کفش ها و شلوار قرمز رنگش نمای زیباتری به این قسمت سرسبز و جادویی داده
ورزش کردن استاد در این نقطه ی رویایی و روحانی صد در صد به یاد ماندنی خواهد بود
شبنم و قطرات زیبای آبی که از بارش باران روی برگ ها و گلبرگ ها نشسته و به زیبایی طبیعت صد چندان افزوده(خدایا شکرت)
راهنمای کوتاه و دقیقی که روی تابلوی ورودی تریل گذاشته شده تا این پیاده روی رو راحت و آسان کنه
خدایا شکرت و سپاسگذارت برای دیدن این زیبایی ها و معجزاتت و اینکه میتونم با اینترنت و گوشی لذت ببرم و همسفر بشم با استاد و مریم جان و هزاران هزار نفری که این فایل رو دیدند و لبخند روی لبانشان از حجم این زیبایی ها شکفته شد
این فایل رو قبل خواب ظهر دیدم بسیار لذت بردم و خیلی قلبم گشوده شد و خیلی بهتون تبریک گفتم و تحسینتون کردم که در حال مسافرت های طولانی و دیدن این مناظر زیبا هستین و تو دلم گفتم خوش به حالشون که میتونن این طوری مسافرت های طولانی بدون دغدغه ی هیچ چیزی رو تجربه کنند و خوابم گرفت!استاد میگه وقتی می خوابین تق!فرکانس ها خاموش میشه و هیچ ارتعاشی نیست!انگار بین خواب و عالم رویا زودی وصل شدم به این آگاهی که خدا از زبان مریم جان بهم گفت!اعظم زیاد بخواه،از هر چیزی زیاد بخواه تا بهت داده بشه!!!چشامو باز کردم و تو ذهنم این جمله تکرار شد که زیاد بخواه بعده اینکه خواب ده دقیقه ایی از سرم پرید گفتم چی بود این و فهمیدم وقتی قبل خواب تحسین کردم و عشق کردم از اینگونه سفر استاد و مریم و در دلم خودم رو جای شما گذاشتم بهم گفت که تو و هر کسی میتونه در این جایگاه باشه به شرط خواستن!!الانم که اینا رو بعده بیدار شدن نوشتم دوباره اشک چشام سرازیر شد و از خودش خواستم راههای خواستن رو بهم یاد بده تا از خودش بخوام و از خودش…
چقدر لذت بردم از خوندن کامنتت تحسین میکنم شما رو که اینقدر با تمرکز زیاد توجهتون رو گذاشتین رو نکات مثبت و ریز ترین نکات مثبتش رو هم درآوردی اینقدر که واجب شد برم یه دور دیگه نگاش کنم این قسمتو
چقدر خداروشکر میکنم برای دوستانی مثل شما که اینقدر توجه و تمرکزشون رو زیبایی هاست و خوندن کامنتشون باعث میشه حس خوب بیشتری داشته باشم
چقدر لذت بخش داشتن دوستانی که قانون بدون تغییر خدا رو یادگرفتن و دارن طبق همون پیش میرن
دوست خوبم امیدوارم همیشه سلامت و ثروتمند و شاد باشی
خداوند عزیزم رو سپاسگذارم که دوستان هم فرکانس و هم مداری مانند شما رو دارم که باعث میشن در این صبح دل انگیز ،شور و شعفی از دور این مسیر رو لذت بخش تر و زیباتر کنند،و ایمان و مداومتم رو بیشتر و بیشتر
ممنون و سپاسگذارم که کامنت گذاشتید و باعث شکل گیری یه رابطه ی دوستانه ی زیبا شدید!
کیمیا جانم!برقرار و ثروتمند مادی و معنوی،سعادتمند در دنیا و آخرت باشید…
نظر بسیار زیبایی رو گذاشتید روی این فایل و بسیار تحسینتون میکنم برای شکارکردن و دیدن لحظه های زیبایی که معلوم بود با دقت کامل فایل رو دیده بودید و تمرکز کرده بودید و باعث شدید تا من دوباره با دقت بیشتری فایل رو ببینم و لذت ببرم .انشالله خداوندی که سریع الاجاب هست به زودی پاسخ این تلاش ها برای دیدن و تحسین کردن زیبایی ها رو بهتون میده و بدونید شاید الان خداوند داره باهاتون صحبت میکنه و از طریق این نوشته هایی که توسط دست من تایپ میشه بهتون میگه( چون من خیلی نظری روی نظرها نمیگذارم )که شما فقط و فقط از من بخواه و زیاد هم بخواه و ایمان داشته باش و ناامید نشو و باور داشته باش که خداوند توانا هست که یکجا پاسخ تمامی ایمانت رو به شکل بسیار جذاب و عالی بهت بده طوری که راضی بشی و اشک ذوق چشمات بند نیاد از اتفاقهای جذاب زندگیت ،فقط ایمان داشته باش…
کامنتتون خیلی بهم حس خوبی داد و مطمئن شدم که خدای مهربونم برای قرص کردن دلم،این نوشته ها رو از زبان شما جاری کرده!خدایی که بشدت وهابه و بخشنده فقط من انسان عجول هستم!!!
این مسیر زیبا یه مسیر تکاملی خود شناسی و خدا شناسی هست پس استمرار و صبر برگرفته از ایمان کار گشا خواهد بود
خدایا شکرت و سپاسگذارت برای دیدن این زیبایی ها و معجزاتت و اینکه میتونم با اینترنت و گوشی لذت ببرم و همسفر بشم با استاد و مریم جان و هزاران هزار نفری که این فایل رو دیدند و لبخند روی لبانشان از حجم این زیبایی ها شکفته شد
این فایل رو قبل خواب ظهر دیدم بسیار لذت بردم و خیلی قلبم گشوده شد و خیلی بهتون تبریک گفتم و تحسینتون کردم که در حال مسافرت های طولانی و دیدن این مناظر زیبا هستین و تو دلم گفتم خوش به حالشون که میتونن این طوری مسافرت های طولانی بدون دغدغه ی هیچ چیزی رو تجربه کنند و خوابم گرفت!استاد میگه وقتی می خوابین تق!فرکانس ها خاموش میشه و هیچ ارتعاشی نیست!انگار بین خواب و عالم رویا زودی وصل شدم به این آگاهی که خدا از زبان مریم جان بهم گفت!اعظم زیاد بخواه،از هر چیزی زیاد بخواه تا بهت داده بشه!!!چشامو باز کردم و تو ذهنم این جمله تکرار شد که زیاد بخواه بعده اینکه خواب ده دقیقه ایی از سرم پرید گفتم چی بود این و فهمیدم وقتی قبل خواب تحسین کردم و عشق کردم از اینگونه سفر استاد و مریم و در دلم خودم رو جای شما گذاشتم بهم گفت که تو و هر کسی میتونه در این جایگاه باشه به شرط خواستن!!الانم که اینا رو بعده بیدار شدن نوشتم دوباره اشک چشام سرازیر شد و از خودش خواستم راههای خواستن رو بهم یاد بده تا از خودش بخوام و از خودش
ممنون از شما به خاطر کامنت باارزشتون و حس لذت شما رو دوباره منم شریک شدم
خدا رو شکر میکنم در این صبح زیبا بواسطه ی این سایت ارزشمند!که دوستان خوب و نابی مانند شما رو دارم و کلی سپاسگذارش هستم که در این مسیر با هم دیگه رشد میکنیم و کسب آگاهی
«اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ» «خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ» «اقْرَأْ وَرَبُّکَ الْأَکْرَمُ» «الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ» «عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ» (بخوان به نام پروردگارت که آفریده ؛ انسان را از علق به وجود آورد ؛ بخوان در حالی که پروردگارت کریم ترین است ؛ همان که به وسیله قلم آموخت ؛ به انسان آنچه را نمی دانست تعلیم داد) (سوره علق 1-5)
خدایا تو را سپاس که بر من آموختی آنچه را نمیدانستم، و بر من عطا کردی آنچه را محتاج بودم. خدایا تو را سپاس بر نعمت قلم و آنچه که مینویسد ، و بر نعمت قلب که جایگاه تو میشود، خدایا تو را سپاس بر نعمت ذهن که جایگاه تفکر است که میتواند ببیند و بشنود و به یاد آوَرَد، و دنبال کند. خدایا خدایا آنچنان که فرمودی «کَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَیَطْغَىٰ» من خود را از طغیان و کفر و گمراهی مبرا نمیبینم پس تو مرا نگاه دار و هدایت کن و نجات ببخش همانگونه که فرمودی «إِنَّ عَلَیْنَا لَلْهُدَی» و همانگونه که فرمودی «إنَّ اللهَ یُدافِعُ عَنِ الَّذینَ آمَنُوا» خدایا وعده تو حق و راستین و قول تو عمل توست و من محتاج تو هستم و خودت گفتی«وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِیرَ» پس این فقیر محتاج را آنگونه که شایسته سخاوت توست مورد رحمت قرار بده و نه آنچنان که شایسته اعمال من است. نَبِّئْ عِبَادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِیمُ
سلام و درود به استاد عباس منش عزیز و استاد شایسته بزرگوار، و همینطور سلام به همه دوستان نازنینم. امیدوارم حال دلتون عالی عالی عالی و مثبت مثبت مثبت و زیبای زیبای زیبا باشه، و لبتون خندون و قلبتون منور به نور رب العالمین و زندگی تون پر از نعمت و ثروت و جسمتون تندرست و سلامت باشه (اگه چیزی جا موند خودتون اضافه اش کنید)
آقا من دیشب یه خواب جالبی دیدم کلی ذوق زده شدم.(هر کی موافقه تعریف کنم دستشو بیاره بالا، خب کسی دستشو نیاورد بالا ولی اگه فکر کردین میتونید حمید پرحرف رو ساکت نگه دارید سعخت در اشتباهید) دیگه خواب هام هم عباسمنشی شده. اصن یه وضعی. امیدوارم خوابهاتون عباسمنشی بشه خیلی حال میده.
خواب دیدم من و استاد رفته بودیم یه جایی، (دلتون آب من و استاد تنها بودیم ، ایموجی خنده های شیطانی به مقدار لازم) استاد جلوتر میرفت و من پشت سرش بودم، استاد بهم گفت اینجا خونه خداست، اولین بار ابراهیم نبی ، اینجا رو ساخته و زمان حضرت محمد بازسازی شده ، الان دوباره داره تخریب میشه و ما باید اینجا رو تعمیر کنیم. من گفتم استاد اینجا داره فرو میریزه و خودمون در خطریم ، از بالا میافتیم پایین از بین میریم. استاد عباس منش گفت نگران نباش، به من الهام شده که انجامش بدیم، پس خیالت راحت باشه، دنبال من بیا، اون لحظه ای که استاد میگفت دنبالم بیا دقیقاً شبیه اون لحظه ای بود که توی فایل استاد روی پل چوبی بود، (دقیقا اون لحظه رد شدن از روی پل چوبی خوابم رو بیادم آورد) ما بالای خونه کعبه بودیم و خیلی از نقاطش تخریب شده بود و هر لحظه ممکن بود بیافتیم پایین. استاد خیلی آرام و مطمئن راه میرفت و کارها رو انجام میداد ولی من همش زیر پام رو نگاه میکردم و نگران بودم. استاد گفت چرا میترسی؛ این آیات رو بخون و دنبالم بیا «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ» «خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ» «اقْرَأْ وَرَبُّکَ الْأَکْرَمُ» «الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ» «عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ» هر آیه ای رو که استاد میخوند، من تکرار میکردم، و ترسم از بین رفت و آرامش پیدا کردم. هنوز میتونم احساس اون لحظه ام رو بیاد بیارم که چطوری با خوندن آیات احساس ترس و اضطراب من به احساس امنیت و آرامش تبدیل شد. (تا همینجا یادم مونده The End)
قبلاً هر بار که یه قسمت سفر به دور آمریکا میومد روی سایت میگفتم اینجا خیلی بینظیر و زیباست اونقدر زیبا که زیباتر از این ممکن نیست. دیگه هیچ جایی پیدا نمیشه که از این زیباتر باشه ولی الان دیگه نظرم این نیست. یعنی هر چی ببینم میگم خدایا شکرت اینجا بینظیر و شگفت انگیزه ولی مطمئنم شگفتی های تو پایان نداره.
دوستان برای اینکه بهتر دستتون بیاد ماجرا از چه قراره وقتی رفتین یه جای خیلی زیبا از اونجا فیلم بگیرید و بعداً توی گوشی نگاهش کنید تا تفاوت فایل توی گوشی و منظره واقعی رو احساس کنید. گوشی میتونه تصاویر رو ثبت کنه ولی احساس توی فضا و محیط و هماهنگی روح و جسم ما با طبیعت رو نمیشه انتقال داد. قدرت لنز خیلی محدوده … اینا رو میگم که این موضوع رو بگم اگه ما با دیدن این فایلها اینقدر ذوق زده میشیم ، باور کنید فضای اونجا چندین برابر لذتبخش تر و زیباتر و شگفت انگیز تره و روح و جسم ما چنان به آرامش و هماهنگی با طبیعت میرسه که هر آدمی در هر مداری باشه لاجرم این زیبایی ها رو تحسین میکنه.
الهی صد هزار مرتبه شکر
الهی صد هزار مرتبه شکر
الهی صد هزار مرتبه شکر
از شما بینهایت ممنون و سپاسگزارم استادان عزیزم که این فایلها رو بهمون هدیه میدین.
«خیز تا خرقه صوفی به خرابات بریم ؛ شطح و طامات به بازار خرافات بریم» «سوی رندان قلندر به ره آورد سفر ؛ دلق بسطامی و سجاده طامات بریم» «با تو آن عهد که در وادی ایمن بستیم ؛ همچو موسی ارنی گوی به میقات بریم» «در بیابان فنا گم شدن آخر تا کی ؛ ره بپرسیم مگر پی به مهمات بریم» «حافظ آب رخ خود بر در هر سفله مریز ؛ حاجت آن به که بر قاضی حاجات بریم»
در پناه رب العالمین شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و متنعم باشید.
سلام و سلامتی و نور و رحمت الله به حمیدِ حنیف،آتشنشانِ ابراهیم نشان در بلاد توحیدی عسلویه
آقا چه خبرتونه؟وقتی سوال میکنی،منتظر جواب باش دیگه،والا ما میخواستیم دستمون رو بیاریم بالا،امون ندادی که!سر کلاس های آموزشیتون هم همینکارو با شاگردهاتون میکنید؟
مثلا میپرسی:
کی جواب این سوال رو میدونه؟
بعد بلافاصله
خببب هیچکی نمیدونه خووودم میگم!!!! :))))))
اندکی صبررر استاد،به اندازه یک دست بالا بردن مهلت بده …
به کجا چنین شتاباااان؟:))))))
به قول رضوان مثل فضاپیما داری اوووج میگیری،ازون بالا ی دستی برای ما تکون بده …خوابِ استاد…اونم در جایی به اسم کعبه …با این آیه های قرآن ….
فضا پیمات اگر بوق داره،من و رضوان خوشحال میشیم داری میری ی بوق مارو مهمون کنی حداقل :)))))))))))
نوش جانتون این رویای قشنگ توحیدی …
هرچیزی که توش چاشنی توحید باشه،مثل عسل شیرینه
شما وقتی عسل رو از دور هم ببینی،حتی اگر خودت نچشیده باشی،بهش فکر میکنی شیرینش رو دریافت میکنی
شیرینی خواب شما،کاملا دریافت شد.سپاس فراااوان
و امااااااا
برم سر اصل مطللللب:
از خداوند طلب هدایت و رحمت و نور میکنم برای به اشتراک گذاشتن یک هدایت قرآنی در حد ظرف پلاستیکی سعیده:
مطمئنم این ترکیب رو خودت بارها بهش برخوردی و خوندیش،شاید هم خودت سرچش کرده باشی و قطعا آگاهی شما از من بیشتره
اما همیشه نوشتن به درک بیشتر من کمک میکنه،پس ازت اجازه میخوام که محتویات افکارم رو اینجا به رشته ی تحریر دربیارم.
=========================
قَلْبٍ سَلِیمٍ
وقتی قرآن رو میخوندم فکر میکردم اگر این ترکیب رو سرچ کنم،احتمالا آیه های زیادی هست که باید بخونمش اما این ترکیب فقط دوبار توی قرآن تکرار شده،ولی چون زیاد بهش برخورده بودم و دقت نکرده بودم که هربار دارم تو همون سوره میخونمش،همچنین فکری داشتم.
پس اولین چیزی که من رو به تعجب واداشت این بود!
این ترکیب کلا دوبار تو دوتا آیه اومده،هر دوبارش هم در وصف بنیانگزار دین اسلام،تنها رفیق خدا،اسوه ی قرآن حضرت ابراهیم هست.
و روزی که [مردگان] برانگیخته می شوند، رسوایم مکن؛ (87)
یَوْمَ لَا یَنْفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ ﴿٨٨﴾
روزی که هیچ مال و اولادی سود نمی دهد، (88)
إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ ﴿٨٩﴾
مگر کسی که دلی سالم [از رذایل و خبایث] به پیشگاه خدا بیاورد، (89)
ببین بعد این دعاها،این آیه هم صحبت خود حضرت ابراهیم و یک جور درخواست از خداونده،که تنها کسی به اجابت این دعاها میرسه که قلب سلیم داشته باشه …
پس اولین آیه که این ترکیب رو داره،دعای خود حضرت ابراهیمه که قلب سلیم داشته باشه!
===================
و اما درمورد معنی دقیق سلیم خیلی گشتم تا به یک مفهوم درست برسم:
ترجمه ی تحت الفظی از عربی به فارسی :دست نخورده، بی عیب، سالم، کامل، صدمه ندیده
توی یک سایت هم نوشته بود: سالم، بی عیب، آرام و مطیع، رسته از آفات، دارای قدرت تشخیص و داوری درست، ساده دل و صلحجو
و اما در تفسیر نور برای تعریف دقیق سلیم از متضادش استفاده کرد بود که عین متن رو اینجا برات مینویسم.
روحِ پاک، روحى است که از وابستگى به دنیا وآلودگى به شرک، کفر، نفاق، تکبّر و همهى امراض قلبى پاک باشد وچون خداوند دربارهى منافقان مىفرماید: «فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ»* پس قلبِ سلیم، قلب مؤمن است.
درحدیث مىخوانیم: قلب سلیم، قلبى است که در آن شرک نباشد.
این از معنی و مفهوم قلب سلیم
بریم آیه دوم رو بخونیم.
========================================
إِذْ جَاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ(84صافات)
که با قلبی پاک و سالم (از شرک) به سوی پروردگار خویش آمد.
(خدایا به عقل و درک و ظرف من کمک کن،احساس میکنم دارم کم میارم برای دریافت)
قبل ازین آیه خداوند سلام میفرسته بر نوح و و ادامه میده که حضرت ابراهیم هم از پیروان نوح بود و بعد میگه با قلب سلیم نزد پروردگارش اومد.
گرفتی چی شد نه؟
آیه اول درخواست و دعای حضرت ابراهیم بود و در آیه دومی که این ترکیب تکرار شده،خداوند میگه حضرت ابراهیم با قلب سلیم به نزد من اومد!
یعنی دعا برآورده شد. و این ویژگی به قلب ایشون داده شد!
یا درواقع با همت خودش این ویژگی رو کسب کرد!
قلب ساده،سالم،بدون مرض و نفاق و بدون شرک
همونطور که ویژگی خلیل الله به هیییچ یک از پیامبر ها داده نشده!ویژگی قلب سلیم هم فقط و فقط به حضرت ابراهیم نسبت داده شده!
اینجاست که صدای این آیه به روشنی و به وضوح توی سرم میشنوم:
خدا بزرگتر از آن است که وصف شود، خدا بزرگتر از آن است که وصف شود، معبودی جز خدا نیست و خدا بزرگتر از آن است که وصف شود و ستایش ویژه خداست و ستایش ویژه خداست بر آنچه ما را بدان هدایت کرد و او را سپاس بر آنچه به ما ارزانی داشت.
سلام و درود فراوان به شما خانم شهریاری گرانقدر ، انسان نورانی و موحد و ارزشمند. من نمیدونم چی بگم و چطوری احساس خودم رو از این سرچ قرآنی شما بیان کنم که بتونم این حجم شگفتی رو بیان کنم. آخه چطوری به ذهنتون رسید برید «قلب سلیم» رو سرچ کنید.
این آیه «الا من اتی الله بقلب سلیم» رو من بارها و بارها شنیده بودم ولی هیچ وقت من رو کنجکاو نکرده بود این قلب سلیم چی هست…؟ و من بسیار بسیار تحسینتون میکنم. سعیده جان ، انسان نورانی ، اگه از من بپرسند یه انسان با قلب سلیم نام ببر قطعاً من اسم شما رو میبرم. شما چون صاحب قلب سلیم هستین میتونید این آگاهی ها رو دریافت کنید و سخاوتمندانه به من هم هدیه اش بدین. بینهایت ازتون سپاسگزارم. من هم از خداوند درخواست میکنم که به من «قلب سلیم» عطا کنه و از هر منفی دور کنه.
حضرت علی در دعای کمیل یه مناجاتی با خداوند داره که میگه «اللّٰهُمَّ لَاأَجِدُ لِذُنُوبِى غَافِراً، وَلَا لِقَبائِحِى سَاتِراً، وَلَا لِشَىْءٍ مِنْ عَمَلِىَ الْقَبِیحِ بِالْحَسَنِ مُبَدِّلاً غَیْرَکَ» (خدایا! آمرزندهای برای گناهانم و پردهپوشی برای زشتکاریهایم و تغییر دهندهای برای کار زشتم به زیبایی، جز تو نمییابم)
و فقط خود خداست که میتونه کمکمون کنه و هدایت و حمایت مون کنه که بتونیم ویژگی های منفی مون رو به ویژگی مثبت تبدیل کنیم و صاحب قلب سلیم باشیم.
سعیده جان ، سعیده نورانی پروردگارم ، از شما بینهایت ممنون و سپاسگزارم بخاطر این کامنت ارزشمند تون. از خداوند درخواست میکنم قلب نازنینت رو همیشه منور به نور قرآن نگه داره. و بینهایت نعمت و ثروت و فراوانی و شادکامی و خوشبختی به شما عطا کنه.
اگه فکر کردی که کامنت بزاری و من نیام برات با عشق کامنت نزارم سعخت در اشتباهی.
شوخیهات را هم خیلی دوست داشتم .
با این خواب که شمادیدی واقعا بهت تبریک میگم که مهر بندگی و توحید برقلب مهربونت خورده و تونستی ابراهیم وار با استاد بتها را بشکونی و به ساختن خونه خدا مشغول بشی.
چقدر عالی.
منم چند وقت پیش خواب استاد را دیدم
همسرم پیش خانم شایسته بود و منم مدت کوتاهی پیش استاد بودم و وقتی با هم صحبت میکردیم
به من گفت هر جا که افکار و باورهای منجر به عمل شده فقط از اونها با من صحبت کن.
منم به اندازه ای که نتیجه گرفته بودم به استاد توضیح دادم.
حمید عزیز رفیق دوست داشتنی و بنده صالح
برات بهترین احساس ها و لذت ها و ثروتها و سلامتی روز افزون را خواستارم.
چقدر از خوندن خوابت لذت بردم و چقدر مناجاتت با الله یکتا را دوست داشتم.
خیلی خیلی ازت ممنونم بخاطر این کامنت و خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر اینکه شما هم خواب استاد رو دیدین. الهی که همیشه در ارامش و احساس خوب باشید و قلبتون متصل به خداوند باشه.
در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
آقا دیدی گفتم مثل فضا پیما اونقدر اوج گرفتی که از مدار خارج شدی.
خوابتون اینو ثابت کرد.
سلام سلام و صد سلااااااااااااااااااااام به حمید حنیف واقعی.
آقا من اعتراض دارم، باید شما یا سعیده برام یه اسم با حال انتخاب کنید بعد واقعیت بشه.
خوشا به سعادتت من دوبار خواب استاد رو دیدیم دوبارش به نفع پسرم علی تمام شد. یبار که سر علی را میان دستانش گرفت و اون را فشار داد، بار دوم یکی از اون تیشرت هایش را برای علی فرستاد.
خیلی خواب قشنگی بود، ان شاءالله برایتان خیر و برکت داشته باشد.
الهی که حال دلت عالی عالی عالی باشه و شاد و خندون باشی.
خداییش خیلی ذوق و خلاقیت داری برای عکسهای پروفایلت. تحسینت میکنم. اون عکست با گیتار رو که دیدم میخواستم یه شوخی باهات کنم، بعدش گفتم شاید ناراحت بشی بیخیال شدم.
بسیار بسیار تحسینت میکنم.
خواهر من ، من فقط یه خواب دیدم. بقول استاد «نتایج، نتایج، با من با نتایج تون حرف بزنید»
حالا من رو چه به این که خواب رو نتایج ببینم.
ازت ممنونم رضوان جان، امیدوارم از دیوونه بازی های من بخندی.
در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و متنعم باشی.
حمید جان فکر کنم پرحرفیت مسری بوده برادر به منم سرایت کرده چقدر خندیدم به قسمت از خوابت که به استاد گفتی ما خودمون درخطریم بیا خودمون را نجات بدیم خلاصه حمید حنیف کلی انرژی گرفتم از خوابت
وبه چه موضوع جالب اشاره کردی دقیقا مافقط با دیدن این زیبایی ها هوش از سرمون میپره دیگه تو فضا قرار بگیریم چه شود مطمئنم به سجده می افتیم در برابر عظمت خداومثل استاد ومریم جان سپاسگزاری میشه ذکر روزانه برای ما نه از آن ذکرهایی که تند تند بخونیم وزود بخواهیم تموم بشه نه از آن ذکرهایی که ماراهر لحظه به زیبایی ها ونعمتهای بیشتر هدایت کنه
ازت ممنونم که هستی ونوشتی ومن لذت بردم
در پناه حق شاد وسلامت وثروتمند وسعادتمند باشید در دنیا وآخرت
به به چه سعادتی… چه لذتی داره خواب استاد رو ببینیم. من یکبار خواب استاد رو دیدم ولی خیلی کوتاه که الانم اصلا یادم نیست… ولی عجب خوابی دیدیا… خیلی جالب بود… نمی دونم کعبه رو از نزدیک دیدی یا نه، عجیب عظمتی داره… من در زمان جاهلیت رفتم و دیدم ، یادمه اولین چیزی که به ذهنم اومد این بود که واااای چقدر بزرگ و با عظمته… الان دیگه می گم خونه ی خدا جاییه که بندگان واقعیش میان، مثل اینجا…
داشتم فک می کردم من اگه جات بودم چه تفسیری از این خواب داشتم؟؟ خیلی عمیقه و جای فکر داره… قدر مسلم که این هدایتی بوده از طرف خدا برات ولی عمقش چی بوده و قرار بوده چی رو قلبت دریافت کنه، قطعا همون خدایی که این خواب رو برات آورده به دلت می ندازه و درکش می کنی اگه تا الان روشن نشده برات… آفرین حمید عزیز، تحسینت می کنم که انقدر خوب داری کار می کنی تو فایلای مختلف می بینم که کامنت می ذاری ( البته من مثل شما زرنگ نیستم کلی فایل مختلف ببینما… از ایمیلی که فعال کردم می فهمم خخخ) و حسهای خوب اینچنینی هم کمترین نتیجه ی این کار کردن و تعهد هست. امیدوارم در پناه الله مهربون و هدایتگر شاد و سلامت و ثروتمند باشی و هر روز نور بیشتری به دلت بتابه.
بسیار بسیار ممنون و سپاسگزارم بخاطر کامنت ارزشمند تون ، خدا رو شکر که در گذشته این فرصت رو داشتین که کعبه رو از نزدیک ببینید و این کار بخشی از تکامل شما بوده. اتفاقاً من هم خیلی مشتاقم خانه کعبه رو ببینم، خانه ای که خداوند فرمان میده که بعنوان نماد توحید و یکتاپرستی ساخته بشه. «وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثَابَهً لِلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِیمَ مُصَلًّى وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ أَنْ طَهِّرَا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَالْعَاکِفِینَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ» و چون خانه [کعبه] را براى مردم محل اجتماع و [جاى] امنى قرار دادیم [و فرمودیم] در مقام ابراهیم نمازگاهى براى خود اختیار کنید و به ابراهیم و اسماعیل فرمان دادیم که خانه مرا براى طوافکنندگان و معتکفان و رکوع و سجودکنندگان پاکیزه کنید(125بقره)
من خیلی دنبال تفسیر و تعبیر خواب نیستم. چون قطعا خیره، چیزی که برام لذتبخش بود اون احساس آرامشی بود که با خوندن آیه های قرآن در قلبم احساس کردم. مداری که ما داریم در اون حرکت میکنیم و اوج میگیریم و تکامل مون رو طی میکنیم قطعا پر از نعمت فراوانی و رحمت الهی خواهد بود.
از شما بسیار بسیار ممنون و سپاسگزارم ، در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
آقا تا گفتی هرکی موافقه تعریف کنم دستشو بیاره بالا من فوری دستمو آوردم بالا
اصلاً من مشتاق این پر حرفی هات هستم لطفاً همیشه حمید پر حرف باش
آخه حرفات نشان از خدا داره و ارزشمنده
چه خواب مفهومی جالب و زیبایی که تجسم واقعیت زندگی شما هست
اینکه پشت سر استاد در حال حرکت و طی مسیر هستی و استاد بشما اطمینان میده که با استمداد از آیات الهی جای ترس و نگرانی نیست و بر بالای خانه کعبه حضور دارین که نماد توحیده و وظیفه تعمیر و بازسازی قسمتهایی که تخریب شده بمعنی اصلاح باورهای توحیدی
تبریک میگم که در این جایگاه قرار داری و بسیار تحسینت می کنم
همه خیر و خوبی های دنیا و آخرت رو از خدای مهربان برات خواستارم
سلام و درود به شما خانم سلیمی بزرگوار. از لطف و بزرگواری شما بینهایت ممنون و سپاسگزارم.
از خداوند متعال بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو براتون درخواست میکنم.
خیلی ممنونم که برام این کامنت ارزشمند رو نوشتین و مفهوم این خواب رو برام نوشتین. من خودم خیلی به خواب وابسته نمیشم، چون همیشه گفتن خواب حجت نیست، ولی خب اون احساس آرامش بعد از خوندن آیه های قرآن، مخصوصاً آیات ابتدایی سوره علق که خیلی برام تاثیر گذار بود. حتی الان که چند روز گذشته وقتی یادش میافتم بی اختیار احساس آرامش بهم دست میده.
امیدوارم که خداوند هدایت و حمایت مون کنه در مسیر توحید و ایمان عملی باقی بمونیم.
خیلی خیلی ممنونم خانم سلیمی بزرگوار که لطف کردین برام کامنت نوشتین. از شما سپاسگزارم. در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
سلامی عاشقانه به همه عزیزانم و سپاسی مخصوص ویژه دوستان ارزشمندی که با پیغام های الهی شان مرا به شور و شعفی برای نوشتن میرسانند.
مریم نازنینم قانتات و صالحات و حافظاتبودنت برایم قابل تحسین است.
این سمت معادله را چه خوب اجرا کرده و پاداشش برایت مردی قوام در بیشتر جنبه های زندگی ات شد.
شما چه زیبا این بخش را رعایت میکنی و نتیجه اش بودن بهترین و هماهنگ ترین مرد قوام در زندگی ات است.
طرفمان همین است این بخش رعایت شود آن طرف مقابل را خدا درست میکند.
و شما چه زیبا طرف خودت را انجام میدهی.
به ادامه داستان بپردازیم….
بعد از تمدید زمان تحویل فایل تکمیل شده کتاب
نفسی راحت کشیده و دست از تقلای بیهوده برداشتم.
تقلایی که مرا برآن داشته بود لقمه را دور سر گردانده و با چند نفر صحبت کنم تا در هم ریختگی های متن فایل را دوباره تایپ کنند.
از آنجا که تایپیست قبلی نیز فایلها را در سیستم نداشت در نهایت تسلیم شده و تصمیم گرفتم صبری جمیل پیشه کرده تا دوستم از سفر برگردد.
آن وقفه فرصتی ایجاد کرد تا کمی از سرعتمان بکاهیم و کار طراحی جلد و الگوهای داخل کتاب را کمی آرام تر پیش ببریم.
روز شماری میکردم تا دوستم برگشته و فایل اصلی را برایم ارسال نماید.
زمانی که متوجه شدم ایشان برگشته اند، با پیغامی غیر منتظره از طرف ایشان مواجه شدم.
گویا تازه به خاطر آورده بودند که چندی قبل سیستمشان را به دلایل ویروسی شدن پاکسازی کرده و فایل ها را از سیستم پاک کرده اند.
تنها پاسخی که توانستم بدهم این بود : خیر است عزیزم.
بر آن بودم دست از تقلا ها بردارم، بر آن بودم برای انجام کاری زور اضافه نزنم،آن لحظه تسلیم بودن همه وجودم را فرا گرفته بود، دیگر هیچ چیز برایم مهم نبود، نجواها تلاششان را میکردند اما گویی دیگر مقاومتی نداشتم .
حتی با خود گفتم اگر این هدایتی از طرف خدا باشد این فایل بدون هزینه ای دوباره به دستم میرسد اگر نه ، فقط مهم این بود من قدمهایم را برای عملی کردن این هدایت برداشتم و در نهایت مصمم شدم که در صورت نبودن فایل دوباره کاری تایپ را نیز نپذیرفته و عطایش را به لقایش ببخشم.
تمام این افکار همان تقوایی بود که خدا در آن لحظات به من الهام میکرد تا بتوانم آرامشم را حفظ کنم و در مقابلش فجور هم جولان خود را میداد.
به خاطر آوردم که اگر من از هدایت تبعیت کرده و در صدد یاری دادن خدا برای تحقق وعده الذی علم بالقلمهستم ، وظیفه او این است به حکم وعده حقش ، مرا یاری دهید تا شما را یاری دهم به راحت ترین شکل بدون هزینه اضافه و دوباره کاری این فایل را موجود کند.
برایم مسجل شده بود این لحظه ها نقاط طلایی است که اگر بتوانیم ذهنمان را کنترل کنیم ورق به نفعمان برگشته و کن فیکونزیبایی را تجربه میکنیم.
در همین افکار بودم که به کسری از دقیقه نکشید که خودشان پیغام دادند، بذار ریسنتلی سیستم را چک کنم.
لحظه ای که فایل را برایم ارسال کردند خیرالحافظین بودن خدا را به وضوح لمس کردم.
به خاطر می آردم که در تمارین کد نویسی روزانه این خواسته ام را مکتوب کرده و لحظه ارسال فایل را تجسم میکردم.
قانون کارش را کرده بود و تجسمات و درخواستهای من اجابت شده بود.
پیغامشان بعد از ارسال فایل برایم یادآور لاخوف علیهم و لا هم یحزنون وعده داده شده خدا در پس تبعیت از هدایت های الهی بود.
وقتی اسم معجزه را روی بودن فایل در سیستمشان گذاشتند، لحظاتی قبل برایم مرور شد که قدرت های خدا در ذهنم مرور شده و کن فیکون هایش را برایم یاد آوری میکرد.
اذعان داشتند همچون معجزه ای میماند که این فایل محفوظ مانده است.
چقدر خدا را شاکر بودم ،دلم آرام گرفته بود، باری دیگر شاهد تحقق وعده صدقی بودم که اراده های الهی بر آن حکم میکند و موجود شدن به ظاهر ناموجودی را به رخت میکشد تا تو بیشتر از همیشه به قادر بودنش پی ببری.
بیشتر پی ببری که کن فیکون برایش آسان ترین کار دنیاست. فقط کافیست تو قادر بودنش بر هر کاری را باور کنی.
از خوشحالی سر از پا نمیشناختم ،با ذوقی فراوان با زهرا جان تماس گرفته وفایل ها را برایشان ارسال کردم تا تصاویر نرم افزاری طراحی شده الگوها را جایگزین تصاویر دستی قبلی کند.
بعد ها متوجه شدم در روند طراحی الگو ها برای سیستم ایشون هم تضادی پیش آمده و احتمال میرفته که همه تصاویر پاک شده باشد و ایشون به خاطر آگاهی شان از قانون تلاش کرده بودند ذهنشان را کنترل کرده و حتی به من انتقال ندهند که ذهنم درگیر شود و به راحت ترین شکل مسئله حل شده بود.
چقدر همکاری با افراد آگاه به قانون زیباست، افرادی که نه تنها در لحظات حساس باری بر دوشت نیستند بلکه این را یاد گرفته اند ، چالش های پیش رو را با کنترل ذهن حل کرده و تو خیالت از طرف آنها راحت باشد.
احساس امنیت از حضورشان ، همان که از مهمترین شاخصه های مؤمنین است.
آنهایی که تو را به امنیتی از دست و زبانشان میرساند.
آنهایی که لازم نباشد دست و زبانشان از تو کوتاه شود تا تو در امان باشی. بلکه از دست و زبانشان همیشه خیری الهی به سویت جاریست.
و من خدا را هر لحظه برای این تجربیات زیبا از بودن با اینچنین فرشته هایی در زندگی ام سپاسگزارم.
الگوها به بهترین و راحت ترین شکل در فایل جاگذاری شد.
تصویری زیبا و الهی به بهترین و با کیفیت ترین شکل برای جلد کتاب به دستان الهی زهرای نازنین صورتگری شده بود. تصویری یونیک و خاص که با دیدن جزء به جزء آن محو توانمندی و ذهن خلاق این فرشته الهی میشوم.
تصمیم گرفته بودم با توجه به درک الانم ویرایشی اساسی در مقدمه و سخنی با خواننده در کتاب ایجاد کنم.
از خدا هدایتی خواستم تا به قلمم جاری شده و در مقدمه کتاب بنویسم.
چقدر تو فوق العاده ای دختر، چقدر کامنتات بهم آرامش میده، چقدر باور محدود از وجودم شسته میشه و میره، تو منو یاد قهرمان های رمان های دوران نوجوانی ام میندازی، چقدر خوب هم قرآن رو درک کردی و هم قانون رو، من از کلمات قرآنی که در نوشته هات هست خیلی لذت میبرم، دو چیز در کامنتات خیلی بولد هست یکی احساس لیاقت و دیگری ایمانت به خداوند، با وجود قلم قوی ای که داری اگر کتاب زندگی خودت رو بنویسی قشنگ ترین رمان دنیا خواهد شد و من بارها و بارها حتما مطالعه خواهم نمود، بودن در کنار بچه های فوق العاده ای مثل شما در این سایت الهی یکی از بزرگترین سپاسگزاری های من از خداوند توانا و مهربان هست، ازت سپاسگزارم به خاطر نگارش این کامنت های زیبا، شاد و سلامت باشی دوست زیبایم.
واقعا قلم حیرت برانگیزی داری و من از خوندن کامنتات لذت میبرم و جا داره ک تحسینت بکنم و اینم بگم ک همیشه کامنتات بر اصل سبک شخصی نوشته میشه ک اینم برمیگرده ب عزت نفس شما ک من بهتون تبریک میگم و خوشحالم ک دوستی مثل شما دارم
نمیدونم چه طور این ذوق و شوقی که دارم رو چطور انتقال بدم، ذوق و شوقی که از این میاد که یه آدم چه قددددر خوب میتونه بنویسه، چه قدررر خوب میتونه احساسات آدم رو برانگیزی و چه قددددر خوب میتونه احساسات رو منتقل کنه. خداحفظتون کنه با این همه ذوق و زیبایی که توی نوشتنتون پیاده میکنید بسیار بسیار عالی، فوقالعاده.
نمیدونی چقدر از خوندن کامنتهات لذت میبرم و از اینکه هر روز داری بهتر قانون رو درک می کنی و با نوشته های الهیت باعث هدایت و آگاهی هزاران نفر مثل من میشی بینهایت ازت سپاسگزارم.
سرچ کردم و کتاب قشنگتو پیدا کردم تو سایت فیدیبو انشاالله که در مدار دریافتش هم باشم. البته که تا همینجا هم کلی ازت چیز یاد گرفتم و با اون جمله ت که نوشته بودی همیشه از الگوهای آماده استفاده میکردی باعث هدایت من شدی به برای اسونتر خیاطی کردن. منم مثل خودت عاشق خیاطیم و به خاطر باورهای منفی که داشتم اسون شده بودم برای سختیهای خیاطی و همیشه اون لذت جاش پرمیشد با کلی پروگیری و اشکال و نتیجه ش شد اینکه چندسال این عشقو بوسیدم و گذاشتم کنار چون فکر میکردم خیاطی کردن برای دیگران ایراد داره. اما بعد از دوسه سال فهمیدم که نه عشق من همون خیاطیه و الان دوباره شروع کردم و خدا هم با هدایتهاش و حمایتهاش هر روز داره راهو برام باز می کنه.
خیلی دوست دارم برسم به روزی که مثل تو و بقیه شاگرد زرنگهای دانشگاه خودشناسی اینقدر زیاب توحید رو درک کنم و عمل کننده باشم.
بازم تحسینت می کنم عزیزم بخاطر تمام کنترل ذهن و تقواهایی که داشتی و تمام پاداشهای فوق العاده ای که گرفتی.
عاشقانه منتظر ادامه داستان توحیدی و قشنگت و درسهای بینظیری که برام داره میمونم
در برابر لحظه حال زانو بزن و زندگیات را به آن اختصاص بده….
گذشته مُرده است
و تو برای شروع دوباره، در بهترین جا هستی…»
دوستای گلم به یه درکی از قانون احساس خوب=اتفاقات خوب رسیدم که دوست داشتم با شما عزیزان به اشتراک بذارم که هم ردپایی برای خودم باشه و هم اینکه ممکنه به بعضی از دوستان کمکی کرده باشم.
خود من احساس میکردم این قانون و خوب فهمیدم، آگاهانه بیام به نکات مثبت توجه کنم، زاویه دیدمو به هر موضوعی جوری تغییر بدم که حالم خوب شه تا اتفاقات خوب، روابط عالی و خواسته هام برام اتفاق بیفته.
یه جورایی احساس خوبمو شرطی کرده بودم.که من سعی میکنم حالم خوب باشه که به اتفاقات خوب برسم.
غافل از اینکه اینجوری دارم خودمو کائناتو گول میزنم که مثلا من واقعی حالم خوبه پس یالا اتفاقات خوبو رقم بزن.الوعده وفا
ولی دوستان قانون اینه که اون احساس خوب باید بگونه ای باشه که حس لذت و آرامش بهت بده، حس سبکی و رضایت درونی، نه صرفا برای رقم خوردن اتفاقات قشنگ
که اگه بدین صورت به حال خوب برسی طبق قوانین تغییر ناپذیر خداوند اتفاقات عالی برات رقم میخوره.
اومدم این آگاهی و تو نتایجی که بدست آوردم بررسی کردم.
مثلا تو خواسته ی خرید خونه من به این دلیل به زیبایی هر چ تمام به خواسته م رسیدم که احساس خوبمو منوط نکردم به این که آقا من حالم خوب باشه، از خونه ای که فعلا توشیم راضی باشم و به نکات مثبتش توجه کنم که به اون خونه خوبه برسم.نه واقعا
من به زیبایی های خونه ی فعلیمون توجه کردم و به احساس خوب رسیدم که لذت ببرم از زندگی کردن تو اون خونه، به آرامش برسم، اذیت نشم که چرا فلان خونه رو با امکانات دلخواه نداریم.
درواقع با این هدف و نیت بود که من به خواسته م رسیدم.
امیدوارم بتونم با کلمات منظورمو برسونم….
یا مثلاً برای حذف شیفت های تعطیلیم من به این نیت نخواستم که به نکات مثبت شغلم توجه کنم و احساسم خوب شه و من به هدفم برسم.من چون نمیخواستم این شیفت های تعطیلی احساسمو بد کنه و روی جنبه های دیگه شغلم تاثیر بذاره و به این نیت که از شغلم لذت ببرم اومدم به نکات مثبتش توجه کردم، به حال خوب رسیدم به آرامش و رضایت رسیدم و اینگونه شد که مثل آب خوردن هدفم برام محقق شد.ولی اگه احساس خوبمو شرطی میکردم حالا حالا ها باید شیفت تعطیلی میرفتم.
و خیلی از نتایجی هم که گرفتم دقیقا بدین صورت بوده.گاهی یه اتفاقی مثلا تو اون وهله افتاده آنقدر برا اون اتفاق خوبه ذوق کردم و حالم خوب بوده که بصورت معجزه آسا به هدفی که تو ذهنم بوده بهش رسیدم.بدون اینکه قصد و هدف این خوشحالی برای رسیدن به اون خواسته باشه.
دوستان میخوام بگم هدف اصلی از احساس خوب باید و باید به هدف لذت از زندگی کردن باید باشه.وقتی شکرگزاری میکنیم نباید به این نیت باشه که بذار شکرگزاری کنم تا خدا نعمت های بیشتری بهم بده.
نه
باید شکرگزاری هامون از ته دل و واقعی باشه، اینکه خدای خوبم من واقعا قدردان داشته هام هستم و دارم ازشون لذت میبرم.دمت گرم مرسی
سر خودمون شیره نمالیم،این قوانین چنان دقیق اند که مو لای درزش نمیره.
میام به نکات مثبت دوستم توجه میکنم که چی بشه؟؟؟؟رابطه ش با من عالی بشه؟؟؟بشه همون کسی که من میخوام؟؟؟؟نه آقا جون اگه هدفت اینه محقق نمیشه.
احساس خوبت نباید شرطی باشه، نباید توجه به نکات مثبتت شرطی باشه
اینکارو بکن که خودت لذت ببری حالت خوب بشه،چ ب هدفت برسی چ نرسی.تو اون حال خوب رو میخوای.مگه نه اینکه میخوای با رسیدن به هدفت حالت خوب بشه، پس بگرد و بجو و برس به حال خوبه ی بدون قید و شرط تا خدا خیلی راحت از جایی که فکرشو نمیکنی تو رو به خواسته هات برسونه.
خیلی کیف کردم از این آگاهی که بهش رسیدم.امیدوارم برای دوستان هم مفید بوده باشه.
سلام یگانه بانوی عزیز که واقعا مثل اسمت یگانه و زیبایی
عزیزم ممنونم برای این آگاهی هایی که برامون نوشتی فوق العاده و عالی بود با اینکه قبلا هم این موضوعو تو کامنتهای بچه ها خونده بودم ولی شما با مثالهایی که زدی خیلی قابل درک و مفهومی توضیح دادی
من در زمان مناسب به کامنتت هدایت شدم و برام آگاهی بخش بود
واقعا اگر از ته ته ته دل سپاسگزار نعمتهامون باشیم اولین تاثیرش حال خوبمونه
من اومدم به خودم گفتم تو اصلا فکر کن نتیجه شکرگزاری نعمتهای بیشتر نیست فک کن چنین قانونی وجود نداره فکرکن تنها نتیجش حاله خوبته ….ولی آیا همین کافی نیست؟
مگر هدف از به دست آوردن اونچه که میخوای رسیدن به حال خوب و لذت بردن نیست خوب تو از همین الان میتونی پذیرای حال خوب باشی و لذت ببری
من وقتی شروع به سپاسگزاری کردم با این دیدگاه و گفتم من فقط میخوام قدر دان باشم و از لحظه لذت ببرم واقعا چشمم به نعمتهای خیلی خیلی زیادی تو زندگیم باز شد که بخاطر کوچیکترینشون اشک میریزم و نمیدونم چجوری خداروشکر کنم
همونطور که شما بیان کردین کائنات گول نمیخوره سیستمیه که رد خور نداره و تا وقتی فرکانس خالص نفرستی جوابی بهت نمیده که البته اونم فرکانس ناخالص بهت میده
واقعا همین شکرگزاری بزرگترین نعمت خداونده همینکه میتونم سپاسگزارش باشم و همینکه میتونم ببینم نعمتهامو
بازم ممنونم از نوشته هاتون که این قانون زیبا رو یادآوری و واضح ترش کردین
چه عالی جواب یگانه بانو رودادی مخصوصا این قسمت از کامنتت عالی بود
((من اومدم به خودم گفتم تو اصلا فکر کن نتیجه شکرگزاری نعمتهای بیشتر نیست فک کن چنین قانونی وجود نداره فکرکن تنها نتیجش حاله خوبته ….ولی آیا همین کافی نیست؟))
ماشالله بشما که خیلی زود قانون رو متوجه شدی، باور کنید من بعد از یکسال و اندی، همین سه روز پیش که داشتم جلسه پنجم از قدم چهارم رو مرور می کردم به این آگاهی رسیدم و چقدر خوشحال شدم از درک این موضوع.
توی اون جلسه صحبت از در لحظه زندگی کردن و لذت بردن از مسیر بود. من خیلی فکر کردم و به دقت بیشتری به فایل گوش دادم، و بعد یهو متوجه شدم اصلا موضوع این نیست که ما قراره به چه هدفی برسیم، موضوع فتح قله های رفیع اهداف کوتاه و بلند مدت نیست، نه اینکه هدف نداشته باشیم، نه… اتفاقاً باید هدفمند زندگی کنیم، اما زندگی «رسیدن» نیست، رفتن و پا گذاشتن در مسیره…
استاد یه جمله طلایی دارند که می گن:
رسیدن به خواسته ها احساست رو خوب نمی کنه این احساس خوبه که تو رو به خواسته هات می رسونه…
بنابراین، ما باید بدون مقایسه خودمون با دیگران فقط و فقط از کاری که داریم در همون لحظه انجام می دیم رضایت داشته باشیم و با هیچکس وارد رقابت نشیم، چون رسیدن به خواسته ای که منشأ ش برتری نسبت به دیگران باشه، اجازه نمیده از مسیر لذت ببریم و اضطراب و استرس آرامش رو از ما خواهد گرفت.
آرزو می کنم، مسیر زندگیت پر از احساس آرامش و رضایت درونی از لحظات ناب باشه یگانه بانوی عزیز.
خوندن کامنتت یه نکته ی مهم رو بهم یاد آوری کرد چقدر قشنگ نوشتی از درکت و ازت هزاران بار ممنونم که با ما هم به اشتراک گداشتی
دوستان میخوام بگم هدف اصلی از احساس خوب باید و باید به هدف لذت از زندگی کردن باید باشه.وقتی شکرگزاری میکنیم نباید به این نیت باشه که بذار شکرگزاری کنم تا خدا نعمت های بیشتری بهم بده.
نه
ممنونم بابت یاد آوری این نکته ی مهم
شکر گزاری نباید گرو کشی باشه
زبان این جهان احساس
و من نمیتونم گولش بزنم
شکر گزاری به گفتن چهار تا کلمه خدایا شکرت نیست
باید قلبی باشه
چند روز پیش درک کردم که اگه میخام شرایط مالی خوبی داشته باشم باید برای شرایط مالی فعلی شکرگزار باشم برای شرایط مالی خوب اطرافیانم شکر گزار باشم تا خدا شرایط خوب رو وارد زندگیم کنه
نمیتونستم این کار رو خوب انجام بدم
و حسم رو بد میکرد
حسادت میومد سراغم ولی من این کار رو یجورایی داشتم گرو کشی میکردم برای اومدن شرایط خوب
حسم واقعی خوب نبود
البته بعصی جاها واقعا و قلبا شکر گزار بودم ولی زور اون شکر گزاری الکی بیشتر بود و امروز از طریق کامنت شما فهمیدم ایراد کارم کجا بود
تو داستان خزید ماشین من این قانون رو درست انجام دادم و خدا هدایتمون کرد به یه ماشین بهتر اونم خیلی راحت و معجزه وار
من از همون ماشینی که داشتم راصی بودم با عشق بهش رسیدیم و اصلا نگران نبودم که میتونم عوضش کنم یا نه
واقعا بخاطر جاهایی که باهاش رفتم شکر گزار خدا بودم
وقتی سوارش میشدم و زیر باد کولر بودم واقعا لذت میبردم
غر نمیزدم این چه ماشینی
واقعا دوستش داشتم چون به لطف خدا با این ماشین رانندگی یاد گرفتم و خدا رو شکر میکردم براش
و نتیجه این شد به ماشین بهتر با امکانات بهتر هدایت شدیم
شکر گزاری بزرگترین نعمتی که خدا بهمون داده
خدایا شکرت میتونیم شکرت رو بجا بیاریم
هدایتمون کن به شکر گزاری قلبی و واقعی
دوست عزیزم یگانه جات برات بهترین ها رو از خدای مهربون میخام در پناه الله
از خداوند بینهایت سپاسگزارم ک چندوقت پیش بعد از چندسال کار کردن بصورت جدی برروی خودم ، هدایتم کرد ب سمت مهمترین و مخرب ترین پاشنه آشیل زندگیم ک جلوی دروازه ی ورود بینهایت نعمت و ثروت رو گرفته بود ک دوست دارم در تایید و تکمیل کامنت زیبات ،تجربه گران بهامو باهات ب اشتراک بزارم ….. ب قول استاد چند هزار کد قدرتمند و ثروت ساز برای خودم ساختم ولی هنوز نتیجه مورد دلخواهم نیومده ! ب این دلیل ک یک کد مخرب ریز جلو این همه صدهزار کد درست رو گرفته و نمیزاره برنامه ران بشه ( نمیزاره نعمت و ثروت وارد بشه ) تا اینجارو داشته باش ….
فهمیدن و درک کردن و حل این مساله هم نیاز ب تکامل داره ک اول مسئولیتشو پذیرفتم ک یچیزی در درونم مشکل داره و ن در بیرون …. پس اینجاست ک باید استقامت و توکل و ایمان نشون بدی و احساستو خوب نگه داری تا جهان هدایتت بکنه ب سمت حل مساله چون جواب هر مساله داخل خودشه ،،، تا اینکه زدم ب دل طبیعت تا بتونم مچ باور ریز و مخرب رو بگیرم ک خدارو شاهد میگیرم ک اصلا خوده خدا بهم الهامش کرد ک اون کد مخرب ، ((کد احتیاج )) بود
و من ب خیال خودم مثلا داشتم با احساس خوبم کد اشتیاق رو ران میکردم ک اصلا اینطور نبود و من داشتم خودمو گول میزدم ک مثلا احساسمو درطول روز بیشتر خوب نگه دارم ک ب فلان خواسته برسم !!! اگه بخوام خیلی واضحه تر بگم ک وصلش کنم ب کامنت زیبای شما ، باید اعتراف بکنم ک (((نتیجه گرا))) بودم و مثلا میخواستم احساسمو خوب نگه دارم ک خواسته ها زودتر وارد زندگیم بشن درصورتی ک قانون بدون تغییر جهان هستی بسیار هوشمند و دقیقه ک ب قول شما مو لا درزش نمیره …..
من از این جهت احساسمو خوب میکردم ک برسم ب خواسته درواقع احساس خوبمو یا بهتره بگم لذت بردن رو منوط کرده بودم ب رسیدن ب خواسته ینی من محتاج اون خواسته بودم ینی من کد احتیاج ، کد وابستگی ، کد نیازمندی رو ران کرده بودم !!!!!!!!! و ب خیال خودم کد اشتیاق ران شده !!!!
حالا اومدم برای شکستن این کد مخرب اینجوری برای خودم منطقی کردم ک آقا من اصلا نتیجه برام مهم نباشه و نیاز مند چیزی نباشم و ب چیزی و یا ب کسی احتیاج نداشته باشم !!!! من باید از همین شرایط الانم مثلا درآمد nتومن یا مثلا از تنهاییم لذت ببرم …. من نباید حال خوبم در گرو پول یا رابطه با دختر باشه ک !! پس من باید آگاهانه از این شرایطم حالا هر چیزی ک هست لذت ببرم و قلبا سپاس گزار داشته هام باشم و بدون اینکه ب نتیجه بچسبم و بجای اینکه همش بخوام بگم چرا نمیاد چرا نمیاد ، از زندگیم لذت ببرم و مطمینم دیگه کد احتیاج ویا کد نیاز ران نیست بلکه کد اشتیاق ران شده و خداوند از بینهایت راه لاجرم خواسته رو وارد زندگیمون میکنه و این نکته هم تازه بهش رسیدم ک برای ران شدن کد اشتیاق باید باخودمون درصلح باشیم و عزت نفس قوی و توحیدی داشته باشیم ک نیازمند چیزی و یا کسی نباشیم … خدایاشکرت گفتی و من نوشتم
و هرروز ک میگذره بیشتر درک میکنم ک وظیفه ی من لذت بردن از زندگیه ، وظیفه ی خداوند دادن بینهایت نعمت و ثروته ……
یگانه ی عزیزم مرسی ک باعث شدی کلی با خودم صحبت بکنم و نکته های مهم رو برای خودم یادآور بشم
باهمین قدرت ادامه بده و لذت ببر و کاری ب نتیجه نداشته باش
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته و هم خانواده ای های ماهم.
من وقتی اون جمله ی زیبای خانم شایسته رو شنیدم که گفتن(ببینید این آب به این نرمی چجوری سنگه به این سختی رو شکل داده) جرقه ای که باید تو ذهنم میخورد، خورد
حالا اون جرقه چی بود!؟
اینکه کنترل ذهن، واکنش نشون ندادن به تضادها، بحث نکردن با آدما، سکوت کردن، آروم بودن، صبور بودن، احساس خوب داشتن، نجنگیدن با تضادها و درگیرشون نشدن، همه و همه حکمه آب رو داره وهمه ی تضادها با هررر سختی که باشن، هرررر چقدر بزرگ که باشن، هرچقدر مقاوم که باشن،هر چقدر ناجالب باشن، بلاخره در مقابل نرمی آب، در مقابل صبر و ادامه دادن، در مقابل آرامش در شرایط سخت، کم میارن و اون سختی ها اون سنگ های عظیم وسر سخت، اون تضادها با هرر بزرگی که میخوان داشته باشن، با هر تاریخ و عقبه ای که میخوان داشته باشن،بلاخره شکله اون مسیر آب رو میگیرن و تسلیم میشن در برابر صبوری ومقاومت آب
تسلیم میشن دربرابر ادامه دادنه آب و تمرکز بر روی مسیرش و چچچنان سایده و نرم میشن که شاید خوده اون آب هم همچنین فکری نمیکرد که سنگ ها به اون بزرگی بلاخره تسلیم بشن و شکل اون مسیر آب رو به خودش بگیره.
اما برای من چندین مفهموم خیییییلی جالب داشت که همنیجور که دارم مینویسم داره تو ذهنن میاد.
ببینید اگه من اون سنگهارو به مشکلات زندگیم، به آدم هایی که در زندگیم هستن و دلخواهم نیستن، به مقاوم بودن آنها برای تغییر نکردن، به اینکه اون تضاد از من در ظاهر خیییییلی بزرگتر وقدرتمند تره، تشبیه کنم، و آب رو به کنترل کردن ذهن، به ادامه دادن به مسیر بدونه توجه به قدرت و عظمت و بزرگی آن تضاد، به متعهد بودن و متمرکز بودن روی فققققط یک مسیر، و ادامه دادن و ادامه دادن، و به اینکه 1 ماهه اون تضاد از بین نمیره و باید با توجه به بزرگی و سرسختی و ریشه دار بودنه اون تضادها و اون سنگ ها فققققط به مسیر خودم ادامه بدم، تشبیه کنم، یک احساس آرامش، یک احساس صبوری، یک احساسی مانند اینکه من فققققط باید کاره خودم رو انجام بدم نتیجه تغییر میکنه در قلبم شکل میگیره.
فقط باید ادامه داد، باید وارد حواشی نشد، باید صبر کرد، قققققطعا هرررر چقدر هم که تضاد بزرگ باشه هرچقدر هم سر سخت باشه، بالأخره کم میاره در برابر توکل ما، در برابر صبر ما، در برابر تمرکز ما و متعهد بودنه ما برای ادامه دادن.
شاید خیلی وقتها ذهن در ظاهر بگه بابااااا تو مشکلت اینقدر جدیه، بجای اینکه بری باهاش بجنگی و بحث کنی و زور بزنی برای تغییرش نشستی با خوندنه چارتا کامنت، با نگاه کردن به فایلهای سفر به دور آمریکا، با استخر رفتن، با سکوت کردن، با واکنش نشون ندادن میخوای این مشکلت رو حل کنی!؟
(ذهن من، این مسیر و توجه نکردن به اون تصاد و ناخواسته و کنترل ذهن رو مثله اون آب به اون نرمی میدونه و او سنگ به اون سختی رو به تضاده الان زندگیم تشبیه کرده که مشکل تو خیییییلی سرسخت تر، ریشه دار تر، بزرگ تر از اون نرمی و قدرت آب میدونه)
حالا کاره من چیه!؟
من باید برم سنگ های بزرگ زندگیم که قبلا توسط همین آبی که جاری کرده بودم و اگن سنگ ها مثله پنیر در برابر مقاومت و ادامه دادنه مسیر و متعهد بودن، شکل گرفتن رو بارها و بارها نگاه کنم گ به یاد بیارم تا دوباره ادامه بدم.
من وقتی از سفر اومدم، جنگل و کوه و دریا و رودخونه رو دیده بودم، بعد تو 2،3 جسله ی قبل گفتم خوووب دیگه،طبیعت فقط همیناست دیگه چیزه جدیدی و چیز خاصی نیست اما امروز با دیدن این سنگ های زیبا متوجه شدم، نه!
اینجوریا هم که من فکر میکنم نیست، طبیعت زیبایی های بسیار بزرگتر و جذاب تری هم داره که من نمیدونم و باز هم متوجه شدم که من نباید همه ی مسیر های رسیدن خواسته هام رو نباید همون چیزی ببینم که به عقلم میرسه، در دنیا بینهایت شرایط و زیبایی هایی هست که من نه بلدمشون و نه میدونم طبق آیه ی قرآن که میگه:
ما از جایی به شما میرسونیم که فکرش رو هم نمیکنید.
من این روزها بخاطر تضادی که دارم تو زندگیم، حدودا روزی 4،5 ساعت پیاده روی میکنم تو گرما و شرجی اهواز، چون با پیاده روی همش با خدا صحبت میکنم و خیییییلی خیییییییییییلی آروم میشم.
من دیروز تصویر یکی از بچه های سایت تو ذهنم بود و با به یاد آوردنه تصویر زیبای اون شخص ذهنم رو آروم میکردم، جالب اینجاست وقنی اومدم خونه دیدم کامنتی نوشته که اون هم دقیقا هدف و مسیری رو آرزو میکنه که تو ذهنه منه! و خواسته ی منه!
این موضوع باعث شد باورم قوی تر بشه که جسم سرد، سردی کشید و گرم، گرم
اینکه افرادی که اهداف مشترک دارن جذب همدیگه میشن، مهم فاصله ی مکانی نیست مهم اون فرکانسیه که ارسال میکنن مانند استاد که یک جای دنیا هستن و ما یک جای دیگه ولی بخاطر هم مدار بودن با قلبمون در یک مسیر و یک هدف هستیم
منم به تضادی تو زندگیم خوردم که شدم مثل یویو یه روز خوب یه روز بد امشب تصمیم گزفته بودم که دیگه تموم کنمش اما همنجور که نجوای شیطان هی میگفت اره اون مقصره تو خوبی ,یه صدای تو ذهنم اومد بالا که اینو توساختی خودتم عوضش کنیه بار دیگه از اول شروع کن این بار با عقل خودت نه با خدا برو جلو بگو خدایا من نمیدونم تو بگو چه جوری بگو چیکار کنم مثل بچه های سایت که نتیجه گرفتن و کمکشون کردی اونجوری منو هدایت کن ,اومدم بخوابم تو رختخوابم گفتم خدایا یه نشونه بهم بده که این تصمیمی که گرفتم اون صدایی که گفت یه بار دیگه شروع کن درست بوده ,قران رو باز کردم سوره یونس اومد برام ایات 7تا 20که گفته بود انهایی که به لقای ما امیدوار نیستن به همان حال رهایشان میکنیم این جمله به لقای ما امیدوار نیستن 3بار اومده بود تواین ایات ,وبعد اومدم به سایت و به کامنت شنا هذایت شدم اینو واقعا از ته دلم میگه انگار خدا بود که داشت باهام حرف میزد
ازتون خیلی سپاسگزارم و تخسینتون میکنم بابت این عالی کار کردن روی خودتون
شاید خیلی وقتها ذهن در ظاهر بگه بابااااا تو مشکلت اینقدر جدیه، بجای اینکه بری باهاش بجنگی و بحث کنی و زور بزنی برای تغییرش نشستی با خوندنه چارتا کامنت، با نگاه کردن به فایلهای سفر به دور آمریکا، با استخر رفتن، با سکوت کردن، با واکنش نشون ندادن میخوای این مشکلت رو حل کنی!؟
واااااااای خدایی من
سلامممممم به روی همچون ماهت
به قلب زلالت
به روشنی چشمانت
به دل بزرگتتتتت سلام خدا
برادر عزیزم ابراهیم عزیز من این ایمان شما را بی نهایت دوست دارم
این توکل شما را بی نهایت دوست دارم
شخصیت عالی که ساختین عالی هستین
من شما را بی نهایت تحسین میکنم بی نهایت
کمنت های تان فوق العاده هست مگر میشود کمنتی از شما خواند و تحسین نکرد
این امکان ندارد
دو روز پیش زهن عزیزم همین سخن را برایم گفت و من در کمنت خودم هم نوشتم
چقدر زیبا شرح دادین چقدرررر زیبا گفتن
میداننن تاثیر ادامه دادن چیست حس میکنم زیاد هم فرکانس با خواسته خودم شدیم حسش میکنم لمسش میکنم خودم واقعا همان جا تصور میتانم در گذشته نمیتوانستم حالا واضح میبینم زیاد زیباست
خدایا صد هزار مرتیه شکررررررت
سپاسگذارت هستم برادر زیبا و خوش قلبم برای تک تک کامنت هایت
توی جلسه چهارم عشق و مودت درمورد حبیب و مینا زوجی که همیشه در حال مسافرت و پایه هم هستن میگین
که چقدر این زوج باهم هماهنگن پایه هم هستن باهم مسافرت میرن و از پس همه چیز باهم برمیان
وقتی این فایل رو دیدم یاد همون حرفتون افتادم
که شما چقدر پایه هم هستین
خانوم شایسته میگن میام پایین ازم عکس بگیر و استاد عاشقانه از لحظه به لحظه ی حرف زدنشون تعریف کردنشون فیلم میگیرن و ثبت میکنن
صخره باهم نوبتی عکس میگیرین ،
روی پل خانوم شایسته از استاد فیلم هنری میگیرن
استاد از خانوم شایسته لای درخت پهناور عکس میگیرن
استاد بین رود ورزش میکنن و خانوم شایسته با عشق با لذت تا لحظه ی اخر فیلمبرداری میکنن بدون غر زدن بدون عجله کردن بدون ترسیدن و حساس بودن
هیچکدوم به اون یکی نمیگه زود باش بریم زود باش گشنمه خسته شدم عجله دارم کار داریم
هیچکدوم نق نمیزنه وای خسته شدم برگردیم وای اینجا چه جاده ای چقدر سخته نفسم بند اومد وای این چه اب و هواییه
فقط با دو جمله هماهنگی مکان بعدی اتفاق میوفته
– خب بنظرت بریم بالا یا برگردیم سمت شهر
+بنظرم یکم بریم بالا که پیاده رویمون یکذره بیشتر کرده باشیم
– اینجا که داریم میریم دوباره پیاده روی داریم کلی
+عه؟
-اره
+ خب پس برویم
– بریم به امید خدا
شاید برای بعضی ها عجیب باشه ولی بعضی ادمها حتی این جاهای بسیار زیبا سر سبز و دلنشین هم برن باز کلی بهونه و ایراد پیدا میکنن برای لذت نبردن ، برای دعوا کردن ، برای لج کردن
ولی دیدم که ادم هایی توی کویر خشک و خالی که هیچی جز شن و خاک نیست چقدر لذت میبرن
چقدر هماهنگن باهم
یکی از نمونه هاش چندین قسمت که باهم رفتین کویر در سفر به دور امریکا
چقدر تعریف کردین از همین کویر ساده
از همین جایی که تا دور دست ها خاک و شن دیده میشه فقط
نکته ی دیگه ای که مدت هاست در ذهنم تحسنین میکنم هماهنگیی شما برای استفاده از قانون سلامتی هست
چقدر پایه هم حتی توی تغذیه سالم هستین
پایه هم برای ورزش کردن
برای مسافرت رفتن
برای چه زمانی رفتن
کجا رفتن
کی برگشتن
کجا خوابیدن کجا غذا خوردن کجا گشتن
و اینو تحسین میکنم
هماهنگی شما دو تا رو باهم تحسین میکنم
پایه بودنتون باهم رو واقعا تحسین میکنم
و این ادب و احترام و ارزشی که برای هم قائل هستین تحسین برانگیزه
-ببین چقدر ابره توی بکگراند خیلی باحال شده
+ برای شما هم خیلی قشنگ شده بود
ارزشی که برای هم قائلین واقعا زیباست
نه که اون بگه نه عکس تو خوب شده چرا ازم عکس بد گرفتی چرا حوصله نداری چرا عکسای زشت میگیری چرا عکسای تو خوشگل شده
-من که میخواستم بیام اقا منو بغل کرد اورد پایین
+ حالا نوبت شماست که منو بغل کنین بیارین پایین
– (خنده ) شما دیگه مرد اهنی هستین
فقط احترام و محبت و مهر هست
نه که بگین نه این چه کاریه بیا کمکم کن تو اوردم حالا حتی دستمم نمیگیری چرا کمکم نمیکنی میبینی دارم میوفتم چرا اهمیت نمیدی چرا وقتی داری میبینی میوفتم اصلا برات مهم نیست
به نام خدای زیبایی ها و خدای خالق زوج های دوستداشتنی
سلام نسترن عزیزم کامنتت متفاوت ترین کامنتی بود که خوندم و چقد لذت بردم و چقد کیف کردم از اینکه رابطه استادشونو داری موبه مو بررسی میکنی و تحسین میکنی احسنت بهت دختر
ایننشون میده که چقد عالی داری روی دوره کار میکنی باریکلا بهت دختر
منواقعا لین رابطه توحیدی وتحسینمیکنمو شکرگزارم که هر روز خداوند فرصت دیدن این رابطه توحیدی و بهشتی که در حال گذر هست و بهم داده و من میتونم استفاده کنم و ببینم و لذت ببرم
زندگی سراسر آرامش و شادی بیشتر در انتظارته دوست قانونمند من
منم دقیقا مثل شما بعد از دیدن فایل ذهنم درگیر این احترام متقابل و عشق بین استاد و مریم جان بود که چه خوب بهم احترام میزارن و چه رابطه فوق العاده ای دارن
و این ارتباط ی الگوی بسیار قوی هست که میشه این نوع ارتباط رو تجربه کرد و داشت و لمس کرد من هر زمان که میخوام برای خودم ی رابطه تجسم کنم به استاد و مریم عزیز فکر میکنم
عزیزم سپاسگزارم از کامنت زیبات که انقدر دوباره این رابطه زیبا رو رو برامون یادآوری کردی
سلام به خانم نسترن و تمامی اعضای محترم خانواده بزرگ عباس منش
دمتون گرم خانم نسترن واقعا به نکته های خوبی اشاره کردید واقعا که استاد و خانم شایسته چه قدر با هم هماهنگ هستند و به قولی دل و جونشون یکی هست واقعا در وتخته که میگن با هم جوره یعنی این هر دو لیاقت همدیگه را دارن به امید اینکه ما هم بتونیم با همسرمون مثل استاد و مریم جان باشیم وروابط عاطفی خوبی داشته باشیم امیدوارم همگی شاد و خرم باشید
آفرین به شما چقدر زیبا صمیمانه وقشنگ تحسین کردین هران چه را دیده بودین من هم این تصاویررودیدم ولذت بردم از رابطه این دو عزیز دوست داشتنی که هر لحظه دارن لذت میبرن هم ازوجود خودشون وهم همراهی همدیکه ولی شما خیلی زیبا نوشین این هارووخوب درک کردین این ارتباط زیبای استاد رو
رابطه ای سرشار از عشق ومودت عزت و احترام از خداوند خواهانم براتون
خیلی زیبا و دلنشین نوشتید بزودی درمدار دیدن زیبایی های بیشترخواهید بود به امید خدا
به نام خدایی که مرا انسان آفرید ،سلام بر استاد عباسمنش وخانم شایسته،️ اگر واقعاً مایلی که بدانی رفتن به درون چگونه است.
راه این است :
افکارت را تماشا کن و با آنها هویت نگیر. فقط یک تماشاگر بمان، کاملاً بیتفاوت، نه طرفدار و نه مخالف. قضاوت نکن، زیرا هرگونه قضاوت هویتگیری را وارد میکند،
نگو، “این افکار اشتباه هستند،“
و نگو، “اینها فکرهای خوبی هستند!”
در مورد افکارت نظر نده،
فقط بگذار مانند ترافیک که در گذر است، بگذرند. و تو در کنار جاده بیعلاقه و بیتوجه ایستادهای و به ترافیک نگاه میکنی.
مهم نیست که چه چیزهایی عبور میکنند ــ اتوبوس یا کامیون یا یک دوچرخه.
اگر بتوانی با چنین بیتوجهی و با چنین وارستگی روند افکارت را تماشا کنی، آن روز دور نخواهد بود که تمام ترافیک ناپدید شود،
زیرا ترافیک فقط وقتی وجود دارد که تو پیوسته به آن انرژی بدهی،
اگر انرژی دادن به آن را متوقف کنی….
تماشاگری یعنی همین:
توقف انرژی دادن به این روند، و توقف انرژیدهی به آن ترافیک در حال حرکت. این انرژی تو است که آن افکار را به حرکت در میآورد،
وقتی انرژی تو به آنها نرسد، شروع میکنند به پراکنده شدن،
نمیتوانند به خودی خودشان پابرجا و در حرکت بمانند.
خدا به یک اندازه به همه مرحمت دارد. هستی از هیچکس جانبداری نمی کند. هستی کاملا بی طرف است. اما این به آن معنا نیست که هستی سرد و بی تفاوت است.
هستی بسیار گرم، صمیمی، پشتیبان و مراقب است. اما ما به روی گرما و صمیمیت آن باز نیستیم. بسته ایم.
مشکل در ماست نه در هستی.
از این رو تمام تلاشهایی که طی سالیان سال انجام یافته بر یک چیز متمرکز بوده است: کمک به باز و پذیرا شدن انسان تا او بتواند با ستارگان، ابرها، خورشید و ماه مراوده کند, زیرا هستی همان خداست. هیچ خدایی جز این هستی وجود ندارد.
تا زمانیکه باز و پذیرا نشوی، تا زمانیکه بدون ترس باز و پذیرا نشوی، هیچگاه نخواهی دانست که چه چیزی را از دست می دهی.
تو زندگی را از دست می دهی، عشق را از دست می دهی، حقیقت را از دست می دهی.
شهامت پیدا کن وخودت را به روی تمام زیبایی، سعادت و خیر و برکت عالم بگشا.
همین امروز داشتم از یک معلم عرفان فایلی گوش میکرد م با مضمون “هستی”
و دقیقا ایشون توضیح میدادن زمانیکه ما از اسم خودمون جدا میشیم و سکوت میکنیم به ضمیر خلاقیت خداوند که عشق خالص هست وصل میشیم
ولی
زمانیکه در گیر اسم و رسم و القابی هستیم که در جامعه کسب کردیم نمیتونیم به اون ضمیر خالی(به قول عرفا فنا شدن) وصل بشیم ..و در نتیجه نمیتونیم دریافت کنیم
انسان با وصل شدن به هستی خودش
دریافت میکنه هر چی که برای گسترش خودش در این جهان نیاز داره
هر انسانی نقشی داره در این جهان
و برای اون نقش نیاز هایی وجود داره
که اون نیاز ها رو
فقط هستی ما
که همون خداست
همون روح برتر ماست
همون غیب هست
میتونه برطرف کنه
جایی دیگه دنبالش بریم گم میشیم در این جهان
خدارو شکر که خداوند پشت هم بهم نشونه میده که دارم راه رو درست میرم
کامنتت بی نظیرت رو باید بارها خواند وتامل کرد تا معنی ومفهوم جملاتت را درک کنم احسنت به شما خیلی برام جالب بود وچه تشبیه جالب آوردی گوناگونی افکار وهجوم آنها را به ترافیک تشبیه کردی دیدم دقیقا بعضی مواقع اینقدر اجازه میدیم که ذهن حرف بزنه که از یه فکر ساده وکوچیک هزارن فکر زاییده میشه وچه زیبا گفتید که فقط نظاره کن وقضاوت نکن
سپاسگزارم این کامنتت برام درسها داشت وبی شک نشانه ای بود از طرف خداوند به درخواستهای من
چه آرامش و اطمینانی در این باور موج میزنه طوریکه آدم رو روی دور کند میبره و چه آرامشی در این نوشته آرام گرفته به شکلی که هیاهوی درون رو به سکوت وامیداره
بسیار از شما سپاسگزارم که با تشبیهی به این زیبایی حقیقت رو توصیف کردین
در آن جایگاه بی جهتی آرامم آرزوست
چقدر زیباست که این نوشتهی زیبای شما سرمشق لحظههام بشه و قدری با تأمل و درنگ بیشتر گام بردارم و جای هر گاه سفر هر گاه بصر گزینم
چقدر کامنت تون زیبا بود، چه توصیف شفاف و قشنگی رو از “نظاره گر بودن افکار و تماشای ترافیک یک خیابون بی قضاوت” رو بیان کردید.
اینجا بخشی از کامنت تون رو مرور میکنم:
اگر واقعاً مایلی که بدانی رفتن به درون چگونه است.
راه این است :
افکارت را تماشا کن و با آنها هویت نگیر. فقط یک تماشاگر بمان، کاملاً بیتفاوت، نه طرفدار و نه مخالف. قضاوت نکن، زیرا هرگونه قضاوت هویتگیری را وارد میکند،
نگو، “این افکار اشتباه هستند،“
و نگو، “اینها فکرهای خوبی هستند!”
در مورد افکارت نظر نده،
فقط بگذار مانند ترافیک که در گذر است، بگذرند. و تو در کنار جاده بیعلاقه و بیتوجه ایستادهای و به ترافیک نگاه میکنی.
مهم نیست که چه چیزهایی عبور میکنند ــ اتوبوس یا کامیون یا یک دوچرخه.
اگر بتوانی با چنین بیتوجهی و با چنین وارستگی روند افکارت را تماشا کنی، آن روز دور نخواهد بود که تمام ترافیک ناپدید شود،
زیرا ترافیک فقط وقتی وجود دارد که تو پیوسته به آن انرژی بدهی،
اگر انرژی دادن به آن را متوقف کنی….
تماشاگری یعنی همین:
توقف انرژی دادن به این روند، و توقف انرژیدهی به آن ترافیک در حال حرکت. این انرژی تو است که آن افکار را به حرکت در میآورد،
وقتی انرژی تو به آنها نرسد، شروع میکنند به پراکنده شدن،
نمیتوانند به خودی خودشان پابرجا و در حرکت بمانند.
سلام و سلامتی و نور و عشق و رحمت و مودت الله از روشنی قلبم به استادهای نازنینم و رفیق های غار حرا
صبحی که چشم هات رو با دیدن این همه زیبایی باز کنی،قطعا و حتما پر از برکته …
چرا؟چون طبق قوانین بدون تغییر جهان،به هر چیزی توجه کنی از اصل و اساس همون وارد زندگیت میشه…
با اینکه دیشب نتونستم با حال مثبت همیشگی بخوابم و همزات شیاطین داشت مثل خوره مغزم رو میخورد که الان تو باید ناامید باشی،برای همه چیز دیگه خیلی دیر شده،امکان نداره فلان اتفاق بیفته،تو موفق نمیشی و … و….
ولی به قول قرآن،شیطان کار خودش رو همیشه میکنه،از دور شکلک و ادا اطوار درمیاره،اما نمیتونه تسلطی به بندگان الله داشته باشه …
همین شد که تو هوای گرگ و میش صبح لب پنجره وایسادم و گفتم من میدونم قدرت مطلق تویی،من میدونم ناامیدی بدترین گناهه،من میدونم اشتباه کردم اما تو غفوری، تو رحیمی ،تو بخشنده ای،تو مشتاق بنده تی،من برای توجه نکردن به شیطان هم به حمایت و قدرت تو نیازمندم،دست منو بگیر ….
صبح که با دیدن این فایل روزم رو شروع کردم،از ته قلبم تحسین کردم این همه زیبایی منظره رو و البته این رابطه ی فوق العاده بهشتی استاد جان و خانم شایسته رو …لذت بردم و لذت بردم و لذت برم .
و درحالیکه شیرینیِ حمایت و قوت قلبی که استاد به خانم شایسته داد برای پایین اومد ازون ارتفاع رو با قلبم لمس کردم،قرآن من رو به آیه ای هدایت کرد که باز عظمت پروردگار رو بهم یادآوری کنه …
بگو: اگر مىدانید، ملکوت همه چیزها به دست کیست؟ کیست آن که به همه کس پناه دهد و کسى را از او پناه نیست؟
وَهُوَ یُجِیرُ وَلَا یُجَارُ
تفسیر نور:و که (به همه) پناه مىدهد، ولى هیچ کس در برابر او پناه ندارد.
خدای عزیز و زیبا و قدرتمندم،کجا دنبال پناه و آرامش بگردم،وقتی همه چیز تویی؟پناه تویی،عشق تویی،آرامش تویی ….
امروز نشانه ی روزانه م من رو هدایت کرد به قسمت 43 سفر به دور آمریکا و جملات روحانی استاد شایسته که به قلب من نشست و یکبار دیگه مسیرم رو رگلاژ کرد به سمت توحید و عشق خداوند:
ما جهانی رو داریم که همیشه دستان بینهایتش رو با هم همدست میکنه تا ماجراها رو به نفع ما تغییر بده وقتیکه،
ما تصمیم میگیریم با خودمون و منبعمون هماهنگ بشیم
به برنامهی خداوند اعتماد کنیم
دست خدا رو باز بزاریم و از جلوی اون کنار بیاییم.
آره ! من! من که انقدر ادعا میکنم قدم از قدم برنمیدارم مگر با هدایت،یک ثانیه زندگی رو بدون توحید نمیخوام،من که روزی هزار بار تکرار میکنم خدایا قدرت مطلق تویی،کل آدم های دنیا جمع بشند،قدرت خلق یک مگس هم ندارند…
همین من با این همه نتیجه و فکت از توحیدی عملی
باز جلوی خدا وایساده بودم…
باز دستاشو بسته بودم
باز توجه م رو از نور به سمت تاریکی بردم
باز شکلک و ادا اطوار شیطان داشت نظرم رو به خودش جلب میکرد …
لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَک إِنِّی کنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ
رَبِّ إنّی ظَلَمْتُ نفسی فَاغْفِرلی
الان میفهمم چرا دیروز هدایت شدم به گوش دادن فایل (قسمت چهارم الگو برداری از افراد موفق)
برای اینکه این جملات استاد منو نجات بده از تاریکی های ظلمت نفس خودم:
همه ی ما،روز های سخت توی زندگیمون داریم.همه ی ما!هیچ کسی نیست در کیهان که همیشه شرایط همونطورکه پیش بینی کرده و دوست داشته پیش رفته،هیچکس نیست!
احساسات منفی وجود دارند،ترس وجود داره،اضطراب وجود داره
مهم اینکه نزاریم مارو متوقف کنند،نزاریم جلوی پیشرفت مارو بگیرند
اگر استرس گرفتی،اگر ترسیدی،فکر نکن یک ایرادی در کاره!
این طبیعیه،برای مسی و برای بهترین و موفقترین افراد دنیا هم پیش میاد،اما اونا میتونند این احساس رو کنترل کنند،درعین حال که میترسند ادامه بدند،در عین حال که اضطراب دارند،حرکت کنند و ایمانشون رو از دست ندن!
باید بتونیم در شرایط سخت،ایمانمون رو حفظ کنیم،توکلمون رو حفظ کنیم،ترس هست،اضطراب هست،نگرانی هست،احساس استیصال هست
ولی باید این احساسات رو کنترل کنیم و امیدمون رو قویتر کنیم و حرکتمون رو ادامه بدیم و با خودمون صحبت کنیم و نزاریم که نجواها مارو کنترل کنند و این ما باشیم که ذهنمون رو کنترل میکنیم و ادامه بدیم
=============> اونوقت درها باز میشه،از جایی که فکرش رو نمیکنی
خدای عزیز و قدرتمند و نازنینم،نور آسمون ها و زمین…الحق و النصاف که وَهُوَ یُجِیرُ
اگر شما مارو در پناه خودت حفظ نکنی،اگر شما دست مارو نگیری،اگر شما مارو از همزات شیاطین دور نکنی،ما ضعیفتر ازونی هستیم که از شرِ نفس و نجواهای ذهن و شیطان سالم در بریم ….
خدایا اگر تو پناه یوسف نمیشدی،هیچ کس اون رو از چاه نجات نمیداد.
خدایا اگر تو یونس رو نمیبخشیدی،نمیتونست از دل کوسه بیرون بیاد.
خدایا اگر تو ابراهیم رو نجات نمیدادی،آتیش چیزی ازش باقی نمیزاشت.
به کجا پناه ببرم وقتی ولی نعمت و محبوب من فقط تویی ؟
ای آفریننده زمین و آسمان، تویی ولی نعمت و محبوب من در دنیا و آخرت، مرا به تسلیم و رضای خود بمیران و به صالحانم بپیوند.
استاد نازنینم،الحق و الانصاف که شما رحمتی برای ما،برای این غار حرایی که به ما هدیه دادی…برای گسترش نور خداوند و نشون دادن مسیر درست،برای اینکه هرجا از مسیر کمی منحرف شدیم دوباره راه رو پیدا کنیم و به آغوش خداوند برگردیم که شیرین ترو لذت بخش تر و بهشتی تر از این آغوش هیچ جا نیست.
خدایا،الها،معبودا …شما که خودت رو ولی وسرپرست کسانی که ایمان آوردند معرفی کردی و وعده دادی مارو از تاریکی های ظلمت خودمون به سمت نور مطلق خودت هدایت میکنی،دست مارو بگیر و نورِ هدایتت رو بر قلب ما جاری کن.
سعیده عزیزم سلام من از شما ممنونم بابت نگاه توحیدی شما و جملات توحیدی شما
من هم در سیستم بهداشت و درمان مشغول خدمت هستم
من پانزده سال پیش به دنبال انتقالی از استانی که استخدام شد بودم به شهر خودم بودم همکارانی که قبل من انتقالی گرفته بودند میگفتند با کفشهای آهنین باید دنبالش بری یا همین جا بمونی
این درحالی بود که اگر بر حسب سنوات میخواستند انتقالی بدهند من نفر آخر بودم من هم به فکرش نبودم چون خیلی ها متقاضی بودندونیروی جایگزین نبود و نود درصد پرسنل غیر بومی بودند حتی طرحی هم نمیگرفتند استخدامی هم نبود که نیروی جدید بیاد
همه میگفتند باید پارتی داشته باشی
یک روز یکی از همکارانی که انتقالی گرفته بودبرای احوالپرسی زنگ زد گفت تو چرا دنبالش نمی افتی گفتم چی میگی بابا به قول اینا من آشخور هستم خیلیها تو صف هستند گفتش که ربطی به این چیزا نداره درخواست بنویس دنبال پارتی هم باش
خب اون زمان من چیز از قانون و این حرفا بلد نبودم ولی خداوند قانون رو در وجود همه ما نهادینه کرده گاهی ناآگاه و گاهی آگاهانه
درخواست نوشتم و به جد دنبال پارتی بودم اتفاقا یه پارتی کت کلفت پیدا کردم ولی به خداوندی خدا ته دلم میگفتم این کاری ازش برنمیاد و از اون طرف ایمانی هم نداشتم باخدا دوست و رفیق نبودم
و ایمانی هم نداشتم
یعنی این وسط ول بودم نه پارتی قبول داشتم (این هم لطف خدابود) ونه با خدا رابطه داشتم یعنی یه خلاء ذهنی داشتم
و بعدها که با قانون آشنا شدم فهمیدم همش خود خدا بوده
نزاشت به طرف بنده هاش برم من نمشناختمش ولی اون منو میشناخت دستمو لحظه به لحظه گرفت
یک سال دنبالش بودم تو کمیسیونهای مختلف رد میشد دستهای خدا بالای همه دستها بود دلیل من برای انتقالی پذیرفته شد درحالی که بقیه متاهل بودن مشکلات و بیماری داشتند ولی خدا نامه منو مهر زد فک کن همه کسانی که دنبال انتقالی بودن اعتراض کردن
ولی دست خدا بالای دست همه بود
بعدش اومدم شهر خودمون اینجا هم گفتن پست نداریم شش ماه
اومدم ورفتم معاونت درمان باید با گرفتن پست من موافقت میکرد هر دوشنبه وقت ملاقات میگرفتم و میرفتم دفترش همش میگفت تو باز اومدی ( این درحالی بودو من میرفتم فقط مینشستم تو دفترش فقط چند جمله ساده میگفتم که بهم پست بدین همین من خیلی قدرت بیان ندارم حتی بلد نیستم مثل شماها کامنت بنویسم )
ما اول به نیروهای خودمون پست میدیم تو از یه استان دیگه تازه الان پست نداریم دوستام تو کارگزینی گفتن پست داریم صبر کن
شش ماه گذشت آخرین ملاقاتی که گرفتم و رفتم دفترش
گفت از حجابت و ایمانت خوشم اومده (اینم کار خدا بود کدام ایمان من خدایی نمیشناختم من اهل نماز روزه و روضه و..همه چیز بودم جز خدا که اصلی ترین است)
باپستم موافقط کرد ولی گفت به یه شرط پست بدترین جا
من دیگه به هیچی فک نکردم گفتم چشم هرچی شما بگین
نامه رو گرفتم و رفتم کارگزینی محل خدمتم اونجا دم کارگزینی منتظر بودم تامسئولش بیاد نامه م دستور خورده بود یه خدمتکار اومد و گفت برو طبقه بالا دکتر سلطانی کارت داره
گفتم این دیگه چی میخواد رفتم سلام و احوالپرسی گرمی کرد و گفت شما دختر دایی فلانی هستی گفتم اره کلی تحویل گرفت و نامه رو ازم گرفت و همونجا با خودکار پستم رو عوض کرد و به کارگزینی زنگ زد که زود نامه رو بهم بدن دستی ببرم اون زمان اتوماسیون نبود
این درحالی بود که من از دنیا بیخبر بودم منم همون روز نامه رو بردم دانشگاه و همه نامه نگاریا انجام شد
چند روز بعد که دوباره ابلاغم رو بردم کارگزینی فهمیدم معاونت درمان به معاونت بهداشتی زنگ زده بود که اینو بفرستین همونجایی که پست بهش دادیم ماههاست داره مارو اذیت میکنه
و اون روز رحم خدا شامل حالم شد و معاونت بهداشتی نبودو یکی منو اونجا شناخت و پستم رو عوض کرد وقتی رفتم برای ابلاغ که دیگه توان اینو نداشت که پست منو عوض کنه
این نوشتم چون قبلا تو کامنتها خونده بودم دنبال انتقالی هستی بارها خواستم برات بنویسم هر بار نمیشدالانم نمیدونم منتقل شدی یانه
بله سعیده خانم گل خدا راههایی بلد ه که ما بلد نیستیم
خدا دستهایی داره که یهو از آستین در میاد در حالی که ما بیخبریم
من حتی بلد نبودم با خدا حرف بزنم چون خدایی نمیشناختم
خدا بلده چکار کنه این چالش ها بهانه است تا ما بهش نزدیکتر و ایمانمون محک بخوره واینکه شکر خدا پارتی کاری نکرد خدا کرد
دلت رو قرص کن بهش فقط پشت خدا قایم شو و تکیه بزن و راحت بگیر بخواب
سعیده عزیزم همین الان که دارم برات مینویسم به پهنای صورتم دارم اشک میریزم سعیده میدونی تو دستی شدی تا من جواب حال امروزم رو از خدا بگیرم صبح به علت موضوعی که فکر میکردم برام مهم نیست احساسم بد شد البته که اول خودم رو گول میزدم نه مهم نیست اصلا تا ظهر که همسرم آمد خونه گفت چرا فهیمه بهم ریخته ای گفتم نه وبغضم ترکید گفت باهام حرف بزن مگه تو عضو سایت عباس منش نیستی مگه فایلاش رو گوش نمیدی مگه نمیگی خدا از رگ گردن بهت نزدیکتره پس چرا نا امید میشی چرا خودت میبازی تو باید قوی باشی تا منم کنار تو قوی باشم تا بعدازظهر هدایتی شروع کردم جلسه اول قدم اول را گوش کردن صدای استاد پیچید تو گوشم دیگه این قضیه نباید برات تکرار بشه که نمیدونم چرا احساسم بده باید آبشخور فکرت رو پیدا کنی به خودم گفتم درسته آن موضوع که من فکر میکردم اصلا مهم نیست باعث شد احساس من خراب بشه ونا امید بشم واحساس درمانده گی کنم به خودم گفتم فهیمه آن کی بود بدون اینکه تو فکرش بکنی از کجا چه جوری خانه ای که بدلیل شراکتی کسی حاضر به خریدش نبود وتو ،همین 6 ماه قبل میخواستی قسطی آن هم نصف قیمت واقعی بفروشی الان با دوبرابر قیمت ونقد فروختی کی این کار رو کرد ؟ گفتم :خدا
آنوقت تونگران این هستی که تو بیمه ات وقفه بیافته همون خدایی که اینچنین به زیبایی وبهترین شکل داره پازلهای زندگیت رو میچینه بقیه اش هم میچینه فقط کافیه تو بهش اعتماد کنی
سعیده عزیز در تمام مدتی که داشتم این فکرها رو مرور میکردم کلمه به کلمه کامنتت جلو چشمام بود که میگفتی خدا برام شیفت رو خالی میکنه و…
والان این کامنتت از آیه الکرسی اول کامنتت ،از اشاره ای که به صحبتهای مریم جان در قسمت 43 سفر به دور آمریکا داشتی وسخنان استاد در فایل الگو برداری از افراد موفق قسمت 4 خواندم واشک ریختم وسپاسگزار خداوندی شدم که بوسیله یکی از بهترین بنده هاش جواب منو داد
سپاسگزار وجودارزشمند وتوحیدیت هستم
زندگیت وجودت سرشار از عشق ونور الهی روز افزون
مرسی که هستی نوشتی ونمیدونی با روح وروانم چه کردی این حال ناب این احساس عالی رو هزار برابر به وجود نورانیت بر میگردونم که اعتبار همه اینا از خداونده
میدونم که باور میکنی وقتی از خداوند طلب هدایت کردم برای نوشتن این کامنت و ازش درخواست کردم کمکم کنه تا بتونم هرچیزی توی سرم هست با نظم و انسجام و آگاهی برای رفیق هام بنویسم و وقتی خداوند بهم اجازه ی نوشتن داد،هر خطی که رو مینوشتم احساسم بهم میگفت این خط ها جواب سوال رفیق هات هم هست،ادامه بده …بنویس …بنویس….
و حالا نور خداوند از آینه ی قلب شما بهم برگردونده شد که احساسم،ندای قلبم همیشه درست میگه و باید ازش پیروی کنم …
دوستت دارم بی نهایت
و ازت سپاسگزارم وقت ارزشمندت رو گذاشتی و برام نوشتی …
در پناه الله یکتا همیشه غرق آرامش و رحمت و احساس خوشبختی بی قیدو شرط باشی
خیلی مقاوم و استوار تونستی نجواهارا ساکت کنی و در انوار نورانی خودش قرار بگیری
راستش وقتی شروع کردم به خوندن کامنت شما
اینقدر لذت بردم که متوجه نشدم کی به پایان کامنتت رسیدم.
الهی هزاران مرتبه شکر میکنم که الان توی اول راه بندگی به اندازه خودم وظرفم
متوجه شدم که همه دوره های استاد و کامنتها و نظرات دوستان
اگه همه را جمع کنی
به یه کلمه میرسی توحید و ایمان قلبی به اینکه خدارا در هر لحظه در اعمالت در افکارت در توجها هاتت در آمدو شدهات
در راه رفتنت، در دیدن آدمها در تعامل با اونها در مشکلاتت در خوشی هات درناخوشی هات در غمت در نگاهت به زیباییهای طبیعت در جز جز سلولهای بدنت
حضورش را حس کنی.
آیه 56 سوره هود: «من توکل کردم بر خدا که پروردگار من است و پروردگار شماست. هیچ جنبدنده ای نیست مگر آنکه زمامش به دست مشیت اوست. همانا پروردگار من بر صراط مستقیم قرار دارد»
وقتی که ما دیگه به اون تنهایی رسیدیم و خودمون و خودش به عشق بازی پرداختیم
در دلت صدایی قوی و قوی وقوی میشنوی که میگه
وَهُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ مَا کُنتُمْ ۚ
مَا وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَمَا قَلَىٰ
اگه به این رسیدیم که یه خط بین خودمون بقیه کائنات کشیدیم
که به غیر از اون کسی در این عالم نیست و همه مظاهر خودشه که با توجه به ظرف ایمانت داره بهت میرسه و اگه با اون بستی
و استقامت کردی
پیروزی هر لحظه نزدیکه و در همین دنیا در بهشت برین زندگی میکنی.
یه بار دیگه سر بر سجده شکر میزارم که این ایات نورانی را خوندم و هدایت شدم به خوندن کامنت پر از نور و عشق و بندگی و توکل شما.
ایشالله همیشه در بهترین حال بندگی و در حال خوش معنوی الله رحمان باشی.
تو نگاهت به خدا باشه؛خدا و همه ی نیروهاش،برایتوخواهندبود!
چقدررر زیبا تحسین میکنی برادر عزیزم
چقدر زیبا مینویسی
چقدرررر زیبا درک میکنی
من با تمام وجودم سپاسگذار تان هستم و تحسین تان میکنم برای داشتن چنین قلب بزرگ و مهربان
خداوند همیشه یار و هادی تان هست
چقدر شما ثروتمند هستین که چنین خدایی نازنین دارین
الهی هر لحظه همه جا پر باشین از حس خدا
کنی.
آیه 56 سوره هود: «من توکل کردم بر خدا که پروردگار من است و پروردگار شماست. هیچ جنبدنده ای نیست مگر آنکه زمامش به دست مشیت اوست. همانا پروردگار من بر صراط مستقیم قرار دارد»
وقتی که ما دیگه به اون تنهایی رسیدیم و خودمون و خودش به عشق بازی پرداختیم
در دلت صدایی قوی و قوی وقوی میشنوی که میگه
وَهُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ مَا کُنتُمْ ۚ
مَا وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَمَا قَلَىٰ
اگه به این رسیدیم که یه خط بین خودمون بقیه کائنات کشیدیم
که به غیر از اون کسی در این عالم نیست و همه مظاهر خودشه که با توجه به ظرف ایمانت داره بهت میرسه
درود برتو که اینقدررررر زیبا آنچه رو که آموخته ای و عمل کرده ای و نتیجه گرفته ای باما به اشتراک می زاری قصد کامنت گذاشتن نداشتم آمدم همیشه قبل از خوندن کامنت ها اول می آم کامنت ها رو اسکرول می کنم واز خدا می خوام بهم بگه کدوم کامنت بخونم.
خداروشکرررررر از وقتی این کار کردم همیشه با اولین کامنت حرفشو بهم زده.
وقتی کامنت تو خوندم رسیدم به مصاحبه مسی یهو از این همزمانی جا خوردم این چند روز اینقدری محو کارهام شدم که پای سیستم میشینم فایل های توحید عملی رو می زارم گوش می دم امروز شاید 3بار نمی دونم اما چندباری این فایل برام روی دور تکرارر رفت شاید باور نشه وقتی سیستم رو داشتم خاموش می کردم صدای مسی با اون لهجه انگلیسی و داشت پخش می شد که قطع کردم آمدم توی سایت کامنت بخونم،هدایت شدم به کامنت شما و دیدم یا الله خدا چیزاایی خوندم از توحید که حال احوال این روزهای منه و خداوند در قالب کامنت شما بامن حرف زد سعیدجان این عارفه ای برات می نویسه و نوید با سربلندی از این امتحان موقعیت خارج میشی که پارسال نزدیک های پایان نامه بود اصلا بهتر بگم از وقتی تصمیم گرفتم یه ترم از همه همکلاسی هام زودتر دفاع کنم،روند شرایط اتفاقات جوری پیش می رفت که هرکسی جای من بود قیدخیلی چیزهارو می زد به قدری از لحاظ فرکانسی داغون بودم که اتفاقات همسنگ همان فرکانس های از پیش فرستاده شده یکجا خراب شده بودن سرن فقط فایل 37گفتگو دوستان با استاد در کلاب هاس فایل رزا عزیز روزی نبود گوش ندم گریه نکنم بعدش جملات رزا رو نگم حال احوال رزااا تجسم نکنم شکر گذاری نکنم و….یاالله خدایا من نمی دانم من نمی فهمم خدایا تو به من بگو تو برام تصمیم بگیر من چیکار کنم من ضعیف ناتوانم تو قدرتمندی تو انجامش بده.
شاید باورت نشه،اینقدری این فرکانس من داغون بود که کشید بر سر پایان نامه ام و یکسری اتفاقات افتاد که من هاج واج مونده بودم. خلاصه کلام خدا به اون آرزوم که نوشته بودم دوست دارم اولین نفر باشم دفاع می کنم رسیدم. اما هربار به اون روزهااا فکر می کنم فقط میگم الله فقط میگم الله بود که در من متجلی شد و از طریق من سرگرم انجام کارهام بود من فقط فایل های توحیدعملی رو گوش می گرم باقلبی……
الان که به اون روزااا فک می کنم میگم من نبودم من عارفه نبودم که اینقدر تونستم دوام بیارم خدا بوده
از این جمله ات خیلی حال کردم خیلییییی به دلم نشست نوشته بودی
“باز جلوی خدا وایساده بودم…
باز دستاشو بسته بودم
باز توجه م رو از نور به سمت تاریکی بردم”
یعنی من وقتی تصمیم گرفتم از سر راه خدا بیام کنار بسپارم دست خدا
نتایج بمب بمب دیدم مثل غل های ریز آب جوش داره می زنه
اتفاقاااا دیروز توی از فایل شنیدم استاد اشاره به آیه سوره قصص کرد به داستان حضرت موسی تا وقتی که موسی تسلیم خدا نشده بود همشه در فرار بود از دست ماموران فرعون وقتی خسته شد گفت خدایا من تسلیم من دیگه نمی تونم فرارر کنم من خسته ام خدا نجاتش داد اما مشکل اصلی من اینه همیشه میگم کارها سپاردم دست خدا اما باز توی کار خدا فضولی می کنم…. بابا عارفه کار بسپار به خدا از کجا درست میشه می کنه به من چه اون خداست اون قدرتمند چطور چگونه و یا نظر بدی توی راه حل خدا رو بکش کنار خدا خودش درست می کنه سعید جان دختر ایران زمین دختر توحیدی سایت عباسمنش دات کام مطمئن باش جوری از خدا برات میچینه که به این روزات نگاه می کنی میگی من نبودم یکی دیگه داشت کاراا انجام می داد وچقدررر بعداز این روزها ایمانت قوی تر میشه. درپناه الله مهربان
سلام درود فراوران به برادر ایران زمینم آقای علایی عزیز سلام.
یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ
یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ
یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ
حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ؛
ای دگرگون کننده ی قلب ها و چشم ها
ای گرداننده و تنظیم کننده ی روزها و شبها
ای تغییر دهنده ی حال انسان و طبیعت
حال ما را به بهترین حال دگرگون فرما
خدایا بهترین حال وزیباترین حال رو تومی تونی به من بدی زیباترین حال یک انسان چه موقع است ؟ وقتی که یک انسان خدارو می شناسد خودش را می شناسد می خواد بره ازخداوند بهترین رو دریافت کند و درخواست کند و بهترین چیزی رو که درخواست می کنه میگه خدایا من زیباترین حال را می خوام. زیباترین حال همان احساس خوب هست.
از خدای منان زیباترین و بهترین حال رو برای شما برادر عزیزم آقای علایی عزیز خواستارم.
خیلی خیلی خوشحال شدم وقتی کامنت تون خوندم.
من چندوقتی با تقلید از دکمه مرا به سوی نشانه ام هدایت کن. آمدم از خدا برای کامنت خواندم ها هدایت می خوام اول بسم الله کامنت ها رو اسکرول می کنم توی کامنت خانم شهریاری هم نوشتم. کامنتی که بهم یه چراغی می ده می خونم.
خدایی که این عالم رو کنترل وهدایت می کنه. وقتی منو هدایت کرد به کامنت خانم شهریاری بعدش به دلم انداخت که کامنت بنویسم،مطمئن باش می خواستت به شما برادر عزیزم چراغی هدایتی رو نشان دهد. خیلی خیلی خوشحال شدم ممنون و سپاسگزارم که برام کامنت گذاشتی به جان دلم نشست. براتون آرزو بهترین ها رو دارم درپناه الله مهربان شاد سلامت پایدار باشید.
جانانه کامنتتو دوست دارم آنقدر برای من تازه و با مفهوم بود کامنت شما که دوست نداشتم چشم بردارم و همین طور ادامه بدهم ادامه بدهم تا باطری گوشیم تموم بشه و دست بکشم
سعیده جان از شما سپاسگزارم به خاطر نور آیات قرآنی که به دل من همواره روشن میکنی قلم زیبا و بسیار جادویی در نوشتن شماست که خود خدا فقط میدونه من چی میگم
سعیده جان اگر میشه به من بگویید چطوری میشه مثل شما به آیات قرآن رو بیاورم و ادامه بدهم و مثل شما لذت آن را ببرم اگر میشه راهنمایی کنید که از کجا و چطوری شروع کنم
( آنچه همه خوبان دارند تو یکجا داری)
بهترینها رو آرزو میکنم شاد سلامت ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید انشاالله
نور و عشق و رحمت خداوند رو از روشنی قلبم براتون میفرستم برای تموم مهربونی هاتون
سپاسگزارم بی نهایت برای اینکه وقت ارزشمندتون رو صرف خوندن کامنت های من میکنید،خداوند به قلب من آگاهه که چقدر خوشحال میشم از هم صحبتی با انسان های ارزشمندی چون شما
برادر عزیزم،قبل از جواب دادن به کامنتتون،پروفایلتون رو چک کردم ببینم آیا دانشجوی دوازده قدم هستید یا نه و بعد شروع کردم به نوشتن.
این سعیده که دارید میبینید ویا بهتر بگم ازش میخونید، که نمیتونه چهارتا خط بنویسه و از آیه های عشق استفاده نکنه،ی روزی وقتی توی ماشین نشسته بود و پدرش بجای آهنگ،به رادیو قرآن گوش میداد،دلش میخواست کله ی باباشو بکنه،و درنهایت چون جرئت یک اعتراض هم نداشت یا هندزفری میزاشت آهنگ هاشو گوش میکرد،یا انقدر خونِ دل میخورد تا به مقصد برسه …
همینقدر تباه …همینقدر در تاریکی …همینقدر تعبیر آیه صُمٌّ بُکمٌ عُمیٌ فَهُم لا یَرجِعونَ
خوندن قرآن برای من،از شروع قدم 1 دوره دوازده قدم و جلسه قرآنیش شروع شد!
یعنی من تازه الفبای چطور خوندن قرآن رواز استاد یاد گرفتم،اولش هم خیلی نمیفهمیدم ولی یک انرژی زیادی من رو به سمتش میکشوند و در عرض یک سال من به صورت لاک پشتی،دوبار ترجمه ی قرآن رو از اول تا آخر خوندم و تازه انگار شبیه کسی بودم که عنوان جلد یک کتاب رو خونده و حالا میخواد شروع کنه از خط اول ببینه داستان چیه اصلا ….؟
و حالا …این روز ها ، شهد شیرین با قرآن بیدار شدن،با قرآن خوابیدن،با قرآن کارکردن،با قرآن نوشتن و ….نصیبم شد اونم کمتراز یک قطره از اقیانوس معرفت و علم و زیبایی پروردگار…
اگر واقعا میخواید قرآن رو جوری درک کنید که برای هرثانیه از زندگیتون بتونید ازش استفاده کنید،بهتون پیشنهاد میدم از همین امروز و نه یک روز بعد …همین الان اگر شرایطش رو دارید از قدم 1 دوازده قدم شروع کنید و دانشجوی این دانشگاه پربرکت بشید که هر جلسه و هر قدمش پر از نور الله و آیات معجزه آسای قرآن و برکت الهیه….
باز هم ازتون سپاسگزارم برای تموم لطف ومحبتتون بی نهایت
درپناه الله یکتا باشید هرجا که هستید،براتون از خداوند بهترینِ بهترین هارو از فرمانروا میخوام.
سلام بر خواهر عزیزم سعید جان از شما ممنونم که مرا راهنمایی کردی و تشویق به محصول 12 قدم کردی برای آشنایی و یادگیری انس با قرآن من هم خیلی دوست دارم زمانش برسه و 12 قدم را کار کنم امیدوارم یک روزی از همین روزا برسه و این محصول 12 قدم ازش لبریز بشم از نور قران و سیراب بشم از لذتی که شما دوستان بردید و ما هم لذت ببریم چون این روزا دارم ثروت کار میکنم سعی میکنم در زمان مناسب بعد از اتمام ثروت آن را خریداری و بهره ببرم
سعیده جان بینهایت از شما سپاسگزارم به خاطر لطف و مهربونی شما که همیشه شامل حال من بوده
شاد و سلامت و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید انشاالله
چقدر جالبه من همین سوال را در سفربه دور آمریکا قسمت 28 از حمید امیری عزیز دو هفته پیش پرسیدم و الان شما از آبجی سعیده پرسیدی
و دوست داشتم جواب حمید جان را برات بزارم
البته که مشتاقم جواب سعیده عزیز را هم بشنوم.
رسول جان بسیار بسیار تحسینت میکنم که اینقدر متعهدانه روی خودت کار میکنی و وقتی میخوای با خداوند خلوت کنی از قرآن کمک میگیری و قرآن گوش میدی، اونم سوره نورانی یاسین. که چقدر برام شیرین و دلچسبه.
ببین یه جایی توی کامنتت گفتی از خداوند درخواست کردی که با قرآن انس بگیری. خب هر چیزی تکاملی اتفاق میافته. از همین گوش دادن به سوره ها شروع میشه و بعداً یهو کنجکاو میشید یه آیه توی ذهنتون دائم تکرار میشه و بعد میگید بذار ببینم ترجمه اش چیه بعد از خوندن ترجمه اش شگفت زده میشی و بعداً آیات قبل و بعدش بعدا سرچ میکنی این کلمه خاص چندبار توی قرآن اومده و هر بار این اشتیاق بیشتر و بیشتر میشه. من هنوز هیچی از قرآن نمیدونم رسول جان. ببین حکایت من مثل کسیه که چند صد متری ساحل ایستاده توی شب، فقط صدای امواج دریا رو میشنوه در حالیکه اعماق این دریا پر از گنج و گوهر و مرواریده.
البته که ما وقتی از خدا این درخواست را کردیم و در بهترین زمان وقتی آماده باشیم و ظرفمون آماده دریافت باشه به آگاهی و لذت بردن ودرک این انوار نورانی هدایت میشیم.
عشقی محمد رضا جان.
در پناه الله یکتا و انوار نورانی قرآن سلامت و ثروتمند و شاد باشی.
واقعا ازت سپاسگزارم که همین سوال را از حمید جان کردی و برای من نوشتی اما وقتی از آبجی سعیده سوال کردم و در جواب من نوشت که در 12 قدم اینها آموزشهای قرآن هست و میتوانم استفاده کنم اما چون به نظر من وقتش نشده 12 قدم را کار کنم و چون تمام محصولاتی که را میخرم با هدایت الله است پس به همین خاطر به جوابی که حمید جان به شما داد اکتفا میکنم
چون باید زمانش برسه و تکامل را طی کنم و الان از گوش کردن سعی میکنم قرآن را شروع کنم تا به تکامل و روند پیشرفت آن برسم به خاطر راهنمایی خوبی که کردی امیدوارم مثل قرآن هر روز چراغ دلت پرنور و نورانی بشه
هر وقت میخوام کامنتی ازتون بخونم اول نیت میکنم و بعد شروع میکنم به خوندن بخدا که همه جوابهامو از عاشقانه هات میگیرم رنگ و بوی کامنتهات یه چیز دیگه است از جنس نور از جنس حقیقت از جنس امید از جنس عشق و راستی از جنس مهر و وفاداری از جنس دلداگی از جنس خوده خداست
امشب هم نیت کردم و شروع کردم به خوندن وقتی دیدم با آیه الکرسی شروع کردی اشکهام جاری شد و با عشق خوندم و با لذت گرمای اشکهام روی صورتم احساس کردم مثل الان که می نویسم براتون … اینطوریشو دوست دارم چون وجودشو کنارت بیشتر احساس میکنی
خداروبابت وجودتون شکر میکنم ، بابت تمام کلماتی که برامون مینویسی ، بابت اخلاصی که در گفتارت داری ازت ممنونم فرشته الهی
وقتی خوندن کامنتتون تموم کردم بهتون فکر که کردم این آیه اومد تو قلبم
صراط الذین انعمت علیهم
به راه کسانی که به آنها نعمت دادی
سعیده جان بنده پرهیزکار خدا برای قلب نازنینت تجلی نور و عشق بی نهایت الهی خواستارم
سلام و سلامتی و نور و عشق و روشنایی الله به قلب نازنینت
ازت بینهایت ممنونم که لطف کردی و برام نوشتی
در خط به خط کامنتت حل شدم و مست عشق الله
خداوند به قلب من آگاهه که اعتبار هیچ یک ازین کامنت هارو از خودم نمیدونم،جز اینکه رحمت خداوند رزاق که از دریای بیکرانش قطره ای درظرف پلاستیکی وجودمن میریزه و اجازه میده تا دست کوچیکی باشم برای تجلی عشقش …
مریم …مریم نازنینم…
خدا عشقه …خدا نوره …خدا قدرت مطلقه …خدا همین نفس های ماست …همین قلبی که داره با نظم میزنه بدون اینکه ما حواسمون بهش باشه …خدا تویی وقتی با اشک برای من مینویسی…خدا این آرامشی که از کامنتت به قلب من سرازیر میشه …خدا همه چیزه …همه چیز….
چقدر هربار که کامنتت رو میخونم حسم خوب میشه چقدر هربار بیشتر خداروشکر میکنم برای وجود دوستانی مثل شماها که باعث میشین هربار آگاهی های ناااااابِ ناااااب بیشتری رو بگیرم
این جمله ای که نوشتی
ما جهانی رو داریم که همیشه دستان بینهایتش رو با هم همدست میکنه تا ماجراها رو به نفع ما تغییر بده وقتیکه،
ما تصمیم میگیریم با خودمون و منبعمون هماهنگ بشیم
به برنامهی خداوند اعتماد کنیم
دست خدا رو باز بزاریم و از جلوی اون کنار بیاییم
انگار خدا داشت باهام صحبت میکرد و من دقیقا از صبح دارم دنبال راه میگردم و الان خدا جوابشو اینجا بهم داد و دوباره در زمان درست در مکان درست قرار گرفتم و این کامنت عالی تورو خوندم و جوابمو گرفتم
چقدر آیه های زیبایی رو آوردی چقدر من عاشق قرآن هستم و چقدر آرامش دارم با خوندنش
سعیده عزیزم از خدا برات آرامش و ثروت و سلامتی بیشتر میخوام و امیدوارم همیشه تو همون مسیر سوت زنان برای رسیدن به خواستت باشی
من واقعا ازتون سپاسگزارم برای کمنت های فوق العاده ی توحیدی تون و باز کردن و پرداختن بهش که خوندشون هر بار قلب آدمو باز میکنه و نور امید رو دل من بیشتر میکنه
قشنگ فرکانس توحیذی و پر از عشقتون دریافت میشه، کمنت های شما هم یکی از زیبایی های این سایت زیبا شده،
منو خواهرم که داریم روی توحید کار میکنیم ، کمنت های شما رو کپی میکنیم و تو گروهمون پست میکنیم و میخونیم،
باسلام خدمت دوست توحیدی ام سرکارخانم شهریاری نازنین
چندروزپیش به یه تضادی برخوردم که درفایل قبلی به تفسیرماجراراشرح دادم وخیلی تلاش کردم باکنترل ذهن وکنترل ورودیها به احساس خوب برسم تقریبا هم موفق بودم ولی اون ته دلم یه غمی بود یه ناامیدی یه سرخوردگی دیروز درتمرین ستاره قطبی ام ازخدا خواستم که امروز منوهدایت کنه ویه نشونه واضح ببینم که درمسیر درست هستم فایل جدید اومد دوبرتماشاکردم ودرحدتوانم وبرداشتم کامنت نوشتم تااینکه کامنتها منتشرشد وشروع به خوندن کردم تااینکه رسیدم به کامنت دوست عزیزمون علی آقای احمدی عزیزو خوندم که لپ کلام علی اقا این بود که بایدسعی کنیم ناظربرافکارمون باشیم زیرا نجواه ها همیشه هستندو کلی لذت بردم ودلم آرومتر شد
تااینکه رسیدم به کامنت شما واقعا شگفت زده شدم متوجه شدم که شماهم همین حس حال منودارین و درشبانه روز گذشته یه جورایی اسیرنجواها شدین هرچه بیشترخوندم متوجه شدم که شما دست خوب خدا دارین ازطرف خودخدا بامن صحبت میکنین ویه حس عجیبی داشتم اون لحظات که انگارواقعا خداداره بامن صحبت میکنه ومیگه اصغرآقای گل بنده نازنینم خوب میدونم که تصمیمت روگرفتی وخواهان تغیرهستی میخوای بنده خالص خودم باشی من اینو ازقلبت فهمیدم وحس میکنم که درقلب نازنین چه میگذره ازوقتی که میزاری
دارم میبینم که شبانه روزهندس فری توگوشت وداری فایلهای استادعباسمنشو که ازطرف خودم مامور هدایت انسانهایی نظیرخودت شده گوش میکنی
میبینم دراین 4سال تقریبا تمام فایلهای رایگان وچندین دوره سایت عباسمنشوتماشاکردی گوش کردی وتمرین انجام دادی
میبینم که دهها فایل باصدای خودت ضبط کردی وگوش میکنی میبینم که مرتب کامنتهای بچه هارومیخونی
میبینم اخیرابیشتردرحدتوان ودانشت کامنت میزاری
من همه اینهارومیبینم وبه توبنده خوبم افتخارمیکنم که بااین عزم واراده دنبال تغیرهستی پس نگران نباش من هستم من ازطریق اساتید نازنینت وبچه های گل سایت عباسمنش درهرلحظه با توحرف میزنم وهدایتت میکنم
هواتو دارم که ازمسیرحتی کوتاه خارج نشوی من به صداقت تو ایمان دارم ومطمئن باش که توبرنجواها وشیطان پیروز خواهید شد
فقط ادامه بده
فقط ادامه بده
فقط ادامه بده
خدایا بی نهایت ازت سپاسگزارم که دوستم داشتی ومن به این مسیرزیبا وپرخیربرکت تغیرهدایت کردی
وقتی داشتم کامنتت رو میخوندم گفتم الله اکبر، خدایا تو دیگه کی هستی؟! که اینجوری دقیقاً همون چیزایی که احتیاج داشتم بشنوم رو داری از زبون سعیده میگی! سعیده جانم چقدر خوبه که تو هستی! اون جمله های استاد که از فایل قسمت چهارم الگوبرداری از افراد موفق نوشتی چقدر آرامش داد بهم…
خدایا شکرت به خاطر این فضا که مأمن و محل آرامش ماست!
پیام و متن الهام بخش خدایی شما تسکین دهنده دلم شد،
این الهام ها هستن که شما و من و همه مومنان را آرام میکنند
اما بقول شما هر چقدر به خدا نزدیکتر میشیم باز شبطان لعنتی با نجواهای بسیار ظریفی وارد میشه،
یعنی اینطوری بگم روح هر چقد لطیف تر شود، شیطان اینقد پوست کلفتر میشه
لذا من نباید از شیطان غافل باشم
و مخصوصا در اوج لحطه های عاشقانه با معبودم، یعنی با فرکانسی که خدا از ما میخواد اینقد ارتقا بدیم که شیطان دیگه نای و توان اومدن به بالاتر را نداشته باشه
یعنی اگه خدا به مانند خورشید باشه من دلم میخواد در سیاره عطارد باشم، و شیطان اگه اونجا بیاد چون نور زیاده، زودتر می بینمش و از خدا کمک میخواهم که اون لعنتی را از اون بالا بندازه به سیاه چالها که فقط زوزه افتادنش در گوشم برای همیشه ثبت گردد، یعنی ویگه نیاد سراغم، و…
منم امروز با نجوا این شیطان لعنتی مواجه شدم، چند دقیقه ایی گذشت و با توکل بر خدا از خودم دور ساختم،
رسیدم به کامنت یکی از دوستان و بعد کامنت شما، که همه کامنتها مشابه هم هستن خدایا این یکی از نشانه های اعصای خدا گونه این سایت الهی هست
که جنس کامنت ها عالی هستن
و دیدم شما هم مثل من با این شیطان هرروز جنگ تن به تن داریم
من حتی در موقع نمازم با شیطان می جنگم، و نهایتا میگم اعوذو بالله من االشیطان العین الرجیم و دلم آرام میگیرد
به نکات خیلی عالی اشاره کردین، و این قسمتش دیگه مغز کلام را بر دلم نشوند،::
همه ی ما،روز های سخت توی زندگیمون داریم.همه ی ما!هیچ کسی نیست در کیهان که همیشه شرایط همونطورکه پیش بینی کرده و دوست داشته پیش رفته،هیچکس نیست!
احساسات منفی وجود دارند،ترس وجود داره،اضطراب وجود داره
مهم اینکه نزاریم مارو متوقف کنند،نزاریم جلوی پیشرفت مارو بگیرند
اگر استرس گرفتی،اگر ترسیدی،فکر نکن یک ایرادی در کاره!
این طبیعیه،برای مسی و برای بهترین و موفقترین افراد دنیا هم پیش میاد،اما اونا میتونند این احساس رو کنترل کنند،درعین حال که میترسند ادامه بدند،در عین حال که اضطراب دارند،حرکت کنند و ایمانشون رو از دست ندن!
باید بتونیم در شرایط سخت،ایمانمون رو حفظ کنیم،توکلمون رو حفظ کنیم،ترس هست،اضطراب هست،نگرانی هست،احساس استیصال هست
ولی باید این احساسات رو کنترل کنیم و امیدمون رو قویتر کنیم و حرکتمون رو ادامه بدیم و با خودمون صحبت کنیم و نزاریم که نجواها مارو کنترل کنند و این ما باشیم که ذهنمون رو کنترل میکنیم و ادامه بدیم
=============> اونوقت درها باز میشه،از جایی که فکرش رو نمیکنی
، آری این جمله آخرتون که هر لحظه منتظر ملاقاتش هستم
امیدوارم ظرف وجودم را آماده کنم،
و من مطمئنم، خدا منتطره من لیاقتم را نشون بدم و ظرفیتم را ارتقا بدم، تا اون روز موعودم فرا رسد
و مثل خدایا شکرت گفتن استادم همه جانبه در طبیعت و در کوهها وجنگل های سکوت و زیبا
فریاد بزنم خدایا شکرت از این همه نعمت سلامتی، آرامش، سعادت، روابط عاشقانه، حال خوب، و…
بیام به کنار دریا خودم را بزنم به دریا و در زیر آب هم در حالیکه در بین آب و زمین معلق هستم، بازم بگم ای خدایی زمین و آسمانها و هرچه که میان آنها قرار داده ایی
منم برای شما شکرگزارم
و این منم که به فرمانت گوش دادم و تسلیم درگاهت شدم
، نهایتا این پیامهای من با تاسی از پیام الهام بخش شما خواهر گرانقدرم هست که نوشته میشه،
از خداوند میخواهم ما را از حیله های شیاطین و انسانهای شیطانی در پناه خود نگهدارد
و تمرکزمون را فقط با تقوی و کنترل ذهن خالصانه به سمت خداوند باز بگذاریم،
و همواره او را پرستش کنیم
و همه را از او بدانیم،
سپاس بیکران از روح خدایی شما
و این دعای بی نظیر استادمون را که منم همیشه آن را استفاده میکنم تقدیمت میکنم،
در پناه حق همواره آرام، پرنشاط و تندرست، حال خوش، تروتمند،، روابط عالی، سعادتمند در دنیا و آخرت باشید
امیدوارم در اغوش امن خدا حال دلتون عالی و ناب باشه
ازتون بی نهایت سپاسگزارم شما هم مثل دیگر اعضای فوق العاده سایت درسای خیلی خوبی ازتون میگیرم
اولا ک وارد سایت شده بودم دیگ کم کم داشتم از علاقم دست میکشیدم میگفتم محیط بیمارستان منفیه و خلاف قانونه استاد اصلا اسم مریضی نمیاره بعد تو میخای بری هرروز با مریضا سروکله بزنی
تا برخوردم به کامنت زیبای شما ک اینقدر کنترل ذهن دارین در دیگه ای از روشنی خدا برام باز شد و ادمای فوق العاده ای نشونم داد ک مهم نیست درو برت چه خبره مهم اینه ی جوری میشه حتی تو اون شرایط تو حالت با خدای درونت خوبه و همچی وفق مراد توعه
من تحسین میکنم این حد از ایمان و توکل و کنترل ذهن شمارو
چقدر خوبه بجای غرق شدن توی احساس منفی سعی کنیم باز به خدا توکل کنیم چون مابقی پوچه حتی خودمونم میدونیم با احساس منفی نمیتونیم به خواستهامون برسیم داریم با سرعت دنده عقب ازش دور میشیم
هیچ چیزی حق تر از وعده ای ک خدا بهمون داده نیست
منم سعی میکنم هر روز یکم بیشتر توکل کنم و ایمان داشته باشم ک اون منو میرسونه به جایی ک میخام
دیگ توضیح نمیدم دیگ با حرف های بقیه ک از نشدنا حرف میزنن مبارزه نمیکنم تو دلم سعی میکنم به خدا توکل کنم و ایمان داشته باشم
خداجونم ایشالا ک هممون تا وقتی ک زنده ایم بنده تو باشیم و از هرعامل بیرونی رها باشیم فقط با تو وقت بگذرونیم
سعیده جان تو فوق العاده ای با خوندن کامنتای بی نظیرت جون میگیرم ،عشق میکنم ،حالم خوب میشه ،حسم عالی میشه و..
اگه به کامنتایی که نوشتی نگاه کنی میبینی که من همیشه امتیاز 5 رو بهت دادم و اینو بگم که همیشه تحسینت میکنم که اینقد خوب مینویسی دختر خوب
برات آرزوهای خوب همراه با آرامش الهی خواستارم
این تکه از کامنتت رو هم میزارم رد پا برای خودم
((همین شد که تو هوای گرگ و میش صبح لب پنجره وایسادم و گفتم من میدونم قدرت مطلق تویی،من میدونم ناامیدی بدترین گناهه،من میدونم اشتباه کردم اما تو غفوری، تو رحیمی ،تو بخشنده ای،تو مشتاق بنده تی،من برای توجه نکردن به شیطان هم به حمایت و قدرت تو نیازمندم،دست منو بگیر))
برات از الله مهربان آرزوهای قشنگ همراه باآرامش دارم
ازت بی نهایت سپاسگزارم که من رو مورد لطف و عشق خودت قرار دادی،فایو استار های شمارو مثل هدیه ای ازطرف خداوند روی چشم هام میزارم و ازتون سپاسگزارم برای قلب روشنتون که انقدر زیبا میتونید نور خدارو گسترش بدید.
دوستت دارم و از خداوند متعال برات بهترینِ بهترین هارو میخوام.
سلام بر سعیده عزیز دوست هم فرکانسی دختر تو بی نظیری بخدا هر چی میخونم سیر نمیشم بخدا پنج تا ستاره برا کامنتت کمه چقدر قابل تحسینی شما چقدر زیبا به خدا وصل شدی آخه اینا از کجا میاد اینقدر زیبا مینویسی راستش ی وقتایی حسادت میکنم که اینقدر قشنگ وصل شدی با تمام وجودم تحسینت میکنم هر روز بیشتر به این درک میرسم که هر وقت رو خودم حساب کردم قشنگ با سر خوردم زمین ولی وقتی رو خدا حساب باز کردم ازجایی که اصلا فکرشو نمیکردم دستان غیب خدا به کمکم اومده
اینجا چه قدر عالی گفتی که
اگر شما مارو در پناه خودت حفظ نکنی،اگر شما دست مارو نگیری،اگر شما مارو از همزات شیاطین دور نکنی،ما ضعیفتر ازونی هستیم که از شرِ نفس و نجواهای ذهن و شیطان سالم در بریم ….
خدایا اگر تو پناه یوسف نمیشدی،هیچ کس اون رو از چاه نجات نمیداد.
خدایا اگر تو یونس رو نمیبخشیدی،نمیتونست از دل کوسه بیرون بیاد.
خدایا اگر تو ابراهیم رو نجات نمیدادی،آتیش چیزی ازش باقی نمیزاشت.
به کجا پناه ببرم وقتی ولی نعمت و محبوب من تویی
سعیده جان ممنونم هر روز بیشتر به این حرفت میرسم که اینجا خود غار خراب همه ماست استاد جان عاشقتم پیامبر زمان من
ازتون بی نهایت سپاسگزارم که این لطف رو در حقم کردید،برام نقطه ی آبی فرستاید
هر نقطه ی آبی برای من حکم یک نور و هدیه از طرف خداست و بینهایت برام ارزشمنده
برادرعزیزم،تحسین شما نشون دهنده ی قشنگی های درون خودتونه،از خداوند سپاسگزارم من رو هم مدار انسان های ارزشمندی کرده که فرکانس توحید و عشق خداوند رومیشه از فاصله های زیادازشون دریافت کرد.
ازخداوند براتون رحمت و نعمت و سعادت دنیا و آخرت رو میخوام.
سلام و درود به دوست عزیزم سعیده ی نازنین چقدر قشنگ بود .. چقدر برای من بود . چقدر به این حرفا نیاز داشتم . چقدر سعی کردم .. چقدر تلاش ذهنی انجام دادم که شیطان برام ادا اطوار و شکلک در میاره . ولی همون خدایی که علینا الهی ست همونی که هدایت این جهان رو بعهده گرفته خودش هم باید بنده ی ضعیفش رو محافظت کنه … خدایا من هیچ پناهی جز تو ندارم .
سعیده جان بهترینه بهترین ها از هر نوع در سراسر دنیا رو برای تو دوست عزیز و برای همه مون آرزومندم
روز و شبت بخوبی و خوشی و تندرستی و همراه با عشق الهی
سعیده ی عزیز ودوست داشتی خواهر عزیزم نمی دونی چقدر عاشق کامنت هات هستم. چون کامنتهات همش بوی خدا رو داره و مکمل کامنت های دیگه است.
واقعا عاشقتم خواهر عزیزم. اکثر کامنتهات اشکهامو در میاره چون منم مثل خودت عاشق الله هستم و هر حرفی از قلبت در میاد انگار حرفهای خودمه ولی من قدرت نوشتن ندارم.
واقعا دوست دارم عزیزم.
الهی که هر لحطه خیر وبرکت وفراوانی بر قلب ودل وروح وجانت و به زندگی شیرینت بباره.
همه ی ما،روز های سخت توی زندگیمون داریم.همه ی ما!هیچ کسی نیست در کیهان که همیشه شرایط همونطورکه پیش بینی کرده و دوست داشته پیش رفته،هیچکس نیست!
احساسات منفی وجود دارند،ترس وجود داره،اضطراب وجود داره
مهم اینکه نزاریم مارو متوقف کنند،نزاریم جلوی پیشرفت مارو بگیرند
اگر استرس گرفتی،اگر ترسیدی،فکر نکن یک ایرادی در کاره!
این طبیعیه،برای مسی و برای بهترین و موفقترین افراد دنیا هم پیش میاد،اما اونا میتونند این احساس رو کنترل کنند،درعین حال که میترسند ادامه بدند،در عین حال که اضطراب دارند،حرکت کنند و ایمانشون رو از دست ندن!
باید بتونیم در شرایط سخت،ایمانمون رو حفظ کنیم،توکلمون رو حفظ کنیم،ترس هست،اضطراب هست،نگرانی هست،احساس استیصال هست
ولی باید این احساسات رو کنترل کنیم و امیدمون رو قویتر کنیم و حرکتمون رو ادامه بدیم و با خودمون صحبت کنیم و نزاریم که نجواها مارو کنترل کنند و این ما باشیم که ذهنمون رو کنترل میکنیم و ادامه بدیم
=============> اونوقت درها باز میشه،از جایی که فکرش رو نمیکنی
ما جهانی رو داریم که همیشه دستان بینهایتش رو با هم همدست میکنه تا ماجراها رو به نفع ما تغییر بده وقتیکه،
ما تصمیم میگیریم با خودمون و منبعمون هماهنگ بشیم
به برنامهی خداوند اعتماد کنیم
دست خدا رو باز بزاریم و از جلوی اون کنار بیاییم.
کار من این روزا فقط بودن در سایت عباس منش و خواندن کامنت شما عزیزان به امید الله با ایمان و تعهد از این تضاد بزرگ زندگیمون که قطعا درس و پیام برامون داره سربلند بیرون بیام درها بازشن از جایی که ما فکرشو نمیکنیم
به نام خدای مهربان
سلام به استادهای عزیزم ضربان قلبتان بر مدار تندرستی و شادی
سلام به همه دوستای توحیدی ام زیبایی قلبتان دائمی و برقرار
الهی به امید تو
وقتی صخره های سخت رو دیدم که آب نرم و روان اونطور صیقلشون داده و رام خودش کرده انگار که صخرههای سخت هم مثل آب نرم و روان شدن و هر دو یک آهنگ باهم می خونند آهنگ زیبای دوستی و یکی شدن ،این نشانه بزرگ خداوند بهم یادآوری کرد که هر چقدر تضاد و ترمز در زندگیت بوجود بیاد تو چیکار میکنی آیا کم میاری و در یکجا متوقف میشی تا بگندی یا از هر روزنه ای شده شروع با حرکت میکنی …
وقتی آب پشت یک مانع جمع میشه و کم کم فشار آب بیشتر میشه و اون مانع رو با قدرت میشکنه و اینجاست که آب با سرعت بیشتر از قبل شروع به حرکت میکنه حالا من که کمی متوجه قانون خداوند و وجود تضادها شدم می دونم که این تضاد ها می تونند برای من یک جهش و پرش به سمت جلو باشند جریانی که هیچی جلودارش نیست جریانی که با آگاهی جاری شده و الان دیگه می دونه از چه مسیری بره راحت و سریعتر به مقصد میرسه جریانی که تا از مسیر خارج بشه سریع خودشو جم و جور میکنه و برمیگرده به مسیر اصلی…
خدایا ازت متشکرم به هر چیزی که نگاه میکنم در مخلوقاتت فقط درس زندگی بهم میدی خدایا شکرت منو بردی در دل رشته کوههای راکی و داری با نشانه هات باهام صحبت میکنی میگی به این آب و سنگ نگاه کن و یادبگیر که در مسیری که قدم گذاشتی باید دوام بیاری چرا که دوام آوردن راز موفقیت هست تو باید در این مسیر احساست خوب نگهداری باید به قانون تکامل اعتماد کنی و اجازه بدی آرام آرام در این مسیر راه خودتو پیدا کنی تضادها مثل موانع کوهستان هستند تو میخوای چطور باهاشون برخورد کنی تسلیم بشی یا با قدرت روزنه امید پیدا کنی و رها باشی
از وقتی جلسه 7 کشف قوانین زندگی شنیدم متوجه شدم که در زندگی خودم و اطرافیانم که به من هم داره اثر مخرب میزاره، چقدر تضاد وجود داره ریز و درشت قبلا شاید برام ابن تضاد ها گنگ و تار بود ولی الان برام واضح و روشن تر شده و با جزئیات دارم می بینمشون ، قبلا ازشون می ترسیدم یا ازشون فرار میکردم یا در خودم باهاشون می جنگیدم عصبانی میشدم متنفر میشدم و در آخر له و لورده در گوشه ای کز میکردم و حس قربانی داشتم
خداروشکر الان دیگه از این خبرا نیست دیگه تضادها برام شده یه فرصت ، فرصتی برای اینکه بیشتر صیقل داده بشم ، الماس در گرمای شدید بوجود میاد و من گرمای تضاد ها رو لازمشون دارم من باهاشون رفیق شدم من همه شون دوست دارم … همه شون به دید یک فرصت و پله برای بالا رفتن می بینم و اینبار ازشون فرار نمیکنم در آغوشم میگیرم و میگم خوش اومدی و شروع میکنم به دیدن فرصتهایی که درشون هست برای همین میگم تضاد الان برام واضح تر شدن با جزئیات خودشون نشون میدن
خداروشکر الان دیگه با متانت و آرامش با این فرصتها برخورد دارم و بهشون خوش آمد میگم وقتی این دیدگاه دارم بخدا خیلی ایمانم قویتر میشه به خدا خیلی آرومم خیلی حالم و احساسم خوبه اونقدر که گاهی با خودم میگم این غیر طبیعی نیست و همونجا به خودم تلنگر میزنم و میگم تو تا الان غیر طبیعی زندگی کردی و الان دقیقا در همون مسیری هستی که باید باشی ، استاد در این جلسه تاکید کردند
“بچه ها وقتی حالتون خوبه و آرام هستید و احساس غالب تون خوبه یعنی در مسیر درست هستید”
این جمله استاد همش برام مرور میشه و منم از ته دلم یه ذوقی میکنم و میگم خدااایاااا شکرررتت الان من در مسیر درست هستم و سر از پا نمیشناسم و میگم مریم همینو ادامه بده ادامه بده آره درستش اینکه دیگه با کسی سر چیزای الکی بحث نکنی، دائم سرت تو کار خودته و باورهای اشتباه بقیه دیگه برات مهم نیست ، وقتی موقع شام مجبوری جایی باشی که تلویزیون روشنه کاری میکنه که انگار صداشو نمیشنوی
اینکه با آرامش میخوابی و خواب عمیقی داری و با آرامش از خواب بیدار میشی ، و داری لکه های باور کمبود از زندگیت پاک میکنی و عملگرا شدی هدفی که تا آخر شهریور قرار بود تمومش کنی 95 درصد اونو انجام دادی تویی که همیشه خدا کارات نصفه نیمه ول میکردی …
خدایا ازت متشکرم تو بودی که دستم و گرفتی و آوردی به این سایت توحیدی تو بودی که از همون اول شروع کردی به درس دادنم از اول الفبا صبورانه و عاشقانه
و ازت متشکرم که بهم در این مدت خیلی نتایج فوقالعاده هدیه کردی خدایا شکرت
استاد عزیزم و مریم جان زیبایم ازتون بی نهایت سپاسگزارم که زیبائیهای این سفر رو به ما هدیه می کنید .
دوستون دارم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به استاد عزیز و بانوشایسته و همه دوستان عزیزُ و توحیدیِ نازنینم
سلامی به سرسبزى و زیبایی این درختان سبزِ زیبا ، درختانی که خدا یکی از آنها را انتخاب کرد و از درونش با ندای “إِنِّیۤ أَنَا ٱلله رَبُّ ٱلۡعَـٰلَمِینَ” با موسی صحبت کرد
(فَلَمَّاۤ أَتَاهَا نُودِیَ مِن شَـٰطِىِٕ ٱلۡوَادِ ٱلۡأَیۡمَنِ فِی ٱلۡبُقۡعَهِ ٱلۡمُبَـٰرَکَهِ مِنَ ٱلشَّجَرَهِ أَن یَـٰمُوسَىٰۤ إِنِّیۤ أَنَا ٱللَّهُ رَبُّ ٱلۡعَـٰلَمِینَ)
[سوره القصص 30]
سلامی به زیبایی این صبح دل انگیز و خنک تابستانی ، صبحی که برای خدا خیلی مقدس است که به آن قسم میخورد “وَٱلصُّبۡحِ إِذَا تَنَفَّسَ”
سلامی به قدرتِ حیات بخشیِ این آب زیبا که هر کجا باشد مایه حیات است و گوش دادن به موسیقی زیبایش ، فرکانس انسان را به تنظیمات کارخانه برمیگرداند و دل مرده انسان را زنده میکند…”وَجَعَلۡنَا مِنَ ٱلۡمَاۤءِ کُلَّ شَیۡءٍ حَیٍّ”
سلامی به عظمت این کوه های سر به فلک کشیده ، کوهی که با این عظمت ، وقتی محل تجلی رب العالمین برای جواب “أَرِنِیۤ” حضرت موسی شد ، خُرد و متلاشی شد
فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُۥ لِلۡجَبَلِ جَعَلَهُۥ دَکࣰّا
[سوره اﻷعراف 143]
کوه هایی که خدا مثال آنها را در قرآن میزند تا ما تفکر کنیم ، مثال میزند و میگوید که
(لَوۡ أَنزَلۡنَا هَـٰذَا ٱلۡقُرۡءَانَ عَلَىٰ جَبَلࣲ لَّرَأَیۡتَهُۥ خَـٰشِعࣰا مُّتَصَدِّعࣰا مِّنۡ خَشۡیَهِ ٱللَّهِۚ وَتِلۡکَ ٱلۡأَمۡثَـٰلُ نَضۡرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمۡ یَتَفَکَّرُونَ)
اگر این قرآن را بر کوهی نازل میکردیم ، آن را از خشیت خدا فروتن میدیدی و اینها مثل هایی است که ما برای مردم میزنیم به امید اینکه تفکر کنند….
[سوره الحشر 21]
خَشۡیَه از ریشه “خشی”است و به حالتی از انسان میگویند که سر تعظیم فرو می آورد در برابر عظمت و بزرگی چیزی یا کسی
خشیت همان حالتی است که به ساحران فرعون دست داد ، وقتی که معجزه موسی را دیدند و چنان ایمانی به پروردگار آوردند که در جواب وحشیانه ترین تهدیدهای فرعون گفتند
(قَالُوا۟ لَا ضَیۡرَۖ إِنَّاۤ إِلَىٰ رَبِّنَا مُنقَلِبُونَ)
باکی نیست ، بکش ما را ، همانا دلهای ما به بسوی پروردگارمان منقلب شده
[سوره الشعراء 50]
خشیت همان حالتی است که به یکی از دانشمندان فرانسوی بنام پروفسور موریس بوکای دست داد وقتی که در حال بررسی جنازه مومیایی شده یکی از فراعنه ی مصر بود و بعد با آیه ای از قرآن مواجه شد و بعد به خدا روی آورد و مسلمان شد و آن آیه این بود
فَٱلۡیَوۡمَ نُنَجِّیکَ بِبَدَنِکَ لِتَکُونَ لِمَنۡ خَلۡفَکَ ءَایَهࣰ
ای فرعون ما امروز بدن تو را از آب بیرون میاندازیم و بدن تو را نشانه ای برای آیندگان قرار میدهیم…
[سوره یونس 92]
الله اکبر… ، وقتی برای بار اول این آیه را دیدم ، با خودم گفتم من که جزو آیندگانم ، پس باید الان این نشانه برای من باشه و رفتم در اینترنت جستجو کردم دیدم که الله اکبر…(مستند “فرعون رامسس دوم” را در اینترنت جستجو کنید و ببینید عظمت این قرآن را که نشان دهنده ای این است که از سمت خداست…)
آری ؛ خشیت در اثر آگاهی به دست می آید و انسان را ناخودآگاه به سجده در برابر عظمت رب العالمین میاندازد
إِنَّمَا یَخۡشَى ٱللَّهَ مِنۡ عِبَادِهِ ٱلۡعُلَمَـاء
[سوره فاطر ٢٨]
این بود گوشه ای از معنای “خَشۡیَه”
حال ما را چه شده است که قرآن بروی ما تاثیر نمیگذارد؟؟؟ آن هم قرآنی که بر یک کوه سنگی تاثیر میگذارد…
شاید ما سنگدلانی شدیم که قرآن قلب هایشان را به سنگ یا محکم تر و شدیدتر از سنگ تشبیه میکند…
(ثُمَّ قَسَتۡ قُلُوبُکُم مِّنۢ بَعۡدِ ذَ ٰلِکَ فَهِیَ کَٱلۡحِجَارَهِ أَوۡ أَشَدُّ قَسۡوَهࣰۚ وَإِنَّ مِنَ ٱلۡحِجَارَهِ لَمَا یَتَفَجَّرُ مِنۡهُ ٱلۡأَنۡهَـٰرُۚ وَإِنَّ مِنۡهَا لَمَا یَشَّقَّقُ فَیَخۡرُجُ مِنۡهُ ٱلۡمَاۤءُۚ وَإِنَّ مِنۡهَا لَمَا یَهۡبِطُ مِنۡ خَشۡیَهِ ٱللَّهِۗ وَمَا ٱللَّهُ بِغَـٰفِلٍ عَمَّا تَعۡمَلُونَ)
با خودش میگه صد رحمت به سنگ ، حداقل از دل بعضی سنگ ها جریان آبی جاری میشه و یا برخی سنگ ها در اثر فرسایش کوه فرو میریزند یا برخی سنگ ها به برکت این آب صیقلی میشوند ولی این قلب های اینان هیچ….
[سوره البقره 74]
بشینیم و تفکر کنیم و جزو کسانی نباشیم که در ادامه همان آیه میگوید
وَإِنَّ کَثِیرࣰا مِّنَ ٱلنَّاسِ عَنۡ ءَایَـٰتِنَا لَغَـٰفِلُونَ
عده ای بسیار از مردم از آیات و نشانه های ما غافلند…
[سوره یونس 92]
کد “کَثِیرࣰا” در این آیه حکایت از این دارد که خیلیا غافلند و عده ای کم در صلات می باشند…
باشد که جزو عده ای کم باشیم ، هر چند که اگر منصفانه هم بخواهیم نگاه کنیم ، به برکت حضورمان در اینجا و آشنایی با اصلی بنام توحید و یکتاپرستی ؛ با ندای “قُلۡ تَعَالَوۡا۟” دعوت شده ایم به گروه أقلیت
به برکت رسولی بنام سید حسین عباس منش ، دعوت شده ایم به سوی خودِخودِخودش ، سید حسین عباس منشی که از جنس خودمان است و بشری است مثل ما و آمد و ذهن ما را از متشابهات قرآن شست و با محکمی بنام توحید آشنا کرد و از طرف خدا به خواستگاری ما آمد تا جواب بله به عاشقی چون خدا بدهیم…
(لَقَدۡ مَنَّ ٱللَّهُ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِینَ إِذۡ بَعَثَ فِیهِمۡ رَسُولࣰا مِّنۡ أَنفُسِهِمۡ یَتۡلُوا۟ عَلَیۡهِمۡ ءَایَـٰتِهِۦ وَیُزَکِّیهِمۡ وَیُعَلِّمُهُمُ ٱلۡکِتَـٰبَ وَٱلۡحِکۡمَهَ وَإِن کَانُوا۟ مِن قَبۡلُ لَفِی ضَلَـٰلࣲ مُّبِینٍ)
[سوره آل عمران 164]
حال اینکه به این ندا لبیک بگوییم و وارد مدار این أقلیت شویم بستگی به ما و قوه اختیار ما دارد…
عده ای کلا از همان اول نه میگویند
عده ای بله میگویند ولی یک بله جانانه نمیگویند و با خودشان میگویند حالا بریم ببینیم چی میشه و چنین بله گفتنی یعنی مسخره کردن هدایت خدا
عده ای هم بله میگویند و در این بله خود “ثُمَّ ٱسۡتَقَـٰمُوا۟” هستند که نتیجه اش میشود بهشتی از جنس “لَا خَوۡفٌ عَلَیۡهِمۡ وَلَا هُمۡ یَحۡزَنُونَ”
باشد که جزو دسته سوم باشیم ، به قول مولانای عزیز
قل تعالوا آیتیست از جذب حق
ما به جذبه حق تعالی می رویم
میرویم به سمت خدایی که با ندای “فَفِرُّوۤا۟ إِلَى ٱلله” به همه ما میگه
“بدو بیا بِپَر تو بغل بابا”
میرویم به سمت خودِخودِخودش ، به شوق اینکه دست نوازشی بر قلب ما بکشد تا این قلب ما نرم شود و چشمانمان تَر ، زیرا که نشانه ی یک قلب نرم ؛ ظهور قطراتی است که از چشم بر روی گونه میریزد…
لَبَّیْکَ اللهم لَبَّیْکَ، لبیک لا شریک لک لبیک، إن الحمد والنعمه لک والملک، لا شریک لک
خدیا شکرت
یاحق
سلام به آقارضای عزیز وثروتمند
احسنت به شما چقدر لذت بردم از کامنت بی نظیرت وتحسینت کردم
که تا این حد به آیات قرآن تسلط داری وبرای هر موضوع آیه ای متناسب با آن را آوردی واقعا که ستودنی تحسین برانگیزی
ممنون که اسم مستند رو در کامنت قید کردی چون من خودم عاشق مستندهایی ام که یجورایی قدرت وعظمت پرودگارم را برام نمایان میکند
سپاسگزارم از شما ممنون که هستید ونوشتید تامن هم چیزهای جدیدی یاد بگیرم
درپناه حق شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت باشید در دنیا وآخرت
سلام داداش رضا
بابا رفیق چه کردی با این قلب من در شروع کامنتی که نمیشه گفت کامنت کلام خدا بود درجا سجده شکر به جا آوردم و قلبم تپشی کرد فراوان از قدرت پروردگار ترس از عضمت و قدرتش که من هیچی نیستم هیچی نیستم در برابر نامش چه برسد به قدرت والایش
رفیق واقعا تحسین برانگیز کلام پروردگار رو به نوشته تبدیل کردی بغض راه نفس کشیدنم رو گرفته خدایا شکرت
داش رضا هیچ وقت فکرشم نمی کردم اینگونه در مسیر صراط مستقیم برآیم منی که به خدا اعتقادی نداشتم اما اینگونه به فضل و رحمتش دستای من رو حدود دو سال پیش گرفت و اورد سر کلاس رسولش استاد عزیزم واقعا هیچ وقت فکرش رو هم نمی کردم جای باشم که این همه رفیق دختر و پسر این همه انسان درست و موحد در اطرافم باشن و واقعا این خوده وعده بهشت خداونده که همین الانش به من اجابت دعا کرده که من همهستم و خدارو صد هزاران مرتبه شکرش به عضمت و بزرگیش قسم که من هیچی نیستم من در برابر حرکت آب روان هم چیزی نیستم جز نظارگر قدرت رب العالمینم خدایا توبه ببخش ای کسی که من رو از هیچ خلق کردی و از خودت در من دمیدی و به من عضت بخشیدی سپاسگزارتم
آقا احمد عزیز نکته ای گفتید راجب مستند رامسس 2
من رفتم و نگاش کردم ،نمیدونم چطور احساسمو نسبت به این آگاهی امشب و این خضوع و بزرگی که از خداوند امشب درک کردم چطور ازت تشکر کنم دوست عزیزم .
من وقتی داستان حضرت ابراهیم و موسی رو میشنوم از خود بی خود میشم و بی اختیار اشک از چشمانم جاری میشه .با دیدن این مستند اینقدر منقلب شدم و اینقد ایمانم محکم شد و فقط میتونم برای این آگاهی سجده کنان از خداوند و شما سپاسگزاری کنم..
ممنونم ازت دوست عزیزم
سلام آقا رضا دوست خوبمان ماشالله ب این درک و آگاهی و طمانینه واقعا تحسین برانگیز هستید.
خدارو شکر ک هدایت شدم ب معنی خشی من هر وقت قرآن میخوندم سوال بود برام خدایا چرا باید ازت بترسم. معنی تقواپیشه کردن رو ب اشتباه ترس معنی کرده بودن این رو میدونستم ولی خوف و خشی رو متوجه نمیشدم ک امروز شما عالی جواب رو بهم دادین خداروشکر البته با سرچ کلمه ای و گذاشتن تمامی ایات کنار هم میشه پی برد.
خَشۡیَه از ریشه “خشی”است و به حالتی از انسان میگویند که سر تعظیم فرو می آورد در برابر عظمت و بزرگی چیزی یا کسی
آری ؛ خشیت در اثر آگاهی به دست می آید و انسان را ناخودآگاه به سجده در برابر عظمت رب العالمین میاندازد
عده ای هم بله میگویند و در این بله خود “ثُمَّ ٱسۡتَقَـٰمُوا۟” هستند که نتیجه اش میشود بهشتی از جنس “لَا خَوۡفٌ عَلَیۡهِمۡ وَلَا هُمۡ یَحۡزَنُونَ” باشد که جزو دسته سوم باشیم .
میرویم به سمت خدایی که با ندای “فَفِرُّوۤا۟ إِلَى ٱلله” به همه ما میگه
“بدو بیا بِپَر تو بغل بابا”
میرویم به سمت خودِخودِخودش ، به شوق اینکه دست نوازشی بر قلب ما بکشد تا این قلب ما نرم شود و چشمانمان تَر ، زیرا که نشانه ی یک قلب نرم ؛ ظهور قطراتی است که از چشم بر روی گونه میریزد. ای خدا چه درکی چه لذتی بردم، اون لحظات اون لحظات من فقط میگم خدایا بازهم تکرارش کن برام.
خوف و رجاء یا همان اهرم رنج و لذت
یعنی بترسیم از دچارشدن به سرنوشت اکثریت و شوق داشته باشیم برای رسیدن به اقلیت
بترسیم و پناه ببریم به خودِخودِخودش به شوق اینکه در پناهش باشیم تا بتوانیم بروی تنها چیزی که میتوانیم تاثیرگزار باشیم یعنی همان زندگی خودِخودِخودمان ،موثر باشیم
و پناه بر خدا از اینکه من بخوام در این مسیر کسی را و یا گروهی را قضاوت کنم و دچار منیت و غرور شوم و بگم من برترم یا بگوییم ما برتریم
میگویم که من نمیخواهم جزو این “بیشتر” باشم که با نگاه ما خوبیم و بقیه بدن به جهان نگاه میکنن ، بلکه من میخواهم جزو “کمی” باشم که بروی خودشان متمرکز هستند و اهل قضاوت گروه های دیگر نیستند و با خود تکرار میکنند که
قاضی فقط خداست و من قضاوت نمیکنم…
حاکم فقط خداست و من حکم صادر نمیکنم…
خدا فقط میداند و من هیچ نمیدانم
ای خدا سپاس.من هم اوایل این راه کج رو رفتم، قضاوت ها رو کردم، با خودم گفتم چرا اینجوری رفتار میکنه، نمیدونه الان داره چه گناهی میکنه چه اشتباهی میکنه.و با وجودی ک داشتم رو خودم کار میکردم من هم همون خطاها رو کردم.
استاد یه جمله توی فایلی گفتن امام صادق اگر اشتباه نکنم فرمودن : اگر کسی رو قضاوت کنی تو آنقدر زنده خواهی بود ک ب همون خطا دچار بشی.
درسهایم را خوب یاد گرفتم ک سعی کنم حتی الامکان نه رفتار، ن لباس، ن اخلاقیات و نه هیچ ویژگی کسی را حتی در ذهن خودم قضاوت نکنم من هیچ حقی در این باره ندارم. ب قول شما قاضی خداست
متشکرم بابت پیشنهاد مستند عالی بود و ایمان قوی تری ساخت در من
در پناه الله موفق و سربلند باشید دوست خوبم.
یارب
سلام به آقارضای نازنین
خدا رو شکر بابت حضور عزیزانی چون شما در این مسیرتوحیدی
بهتون تبریک میگم بابت این تسلط شما به آیات نورانی
چقدر زیبا ریشه ی «خشی» رو تفسیر کردین وبه آگاهی هامون افزودن.. خدایاشکرت
ممنون بابت کامنت زیباتون وآرزوی ثروت، سلامتی وخوشبختی رو از ارباب براتون خواستارم….. سپاسگزارم
رضای عزیز
امروز کامنت آگاهی دهنده و سراسر لرزاننده ی شمابر قلبم و تمام وجودم نشست و اشک هایی که نتونستم جلوشون رو بگیرم !کامنتتون رو چندین بار خوندم و رفتم مستند رامسس دوم رو دیدم و و در مقابل عظمت و بزرگی خدایم فقط اشک شدم و جاری
وقتی فرعون و لشکریانش به تبعیت از موسی و پیروانش خواستند از دریا عبور کنند و خداوند دریای شکافته شده رو دوباره بست و همگی غرق شدند!همون جا وقتی قدرت و عظمت خدا رو مشاهده میکنه میگه من ایمان آوردم و تسلیم فرمان اوهستم!خدایی که فرکانس ها رو دریافت میکنه در همون لحظه بهش میگه!اکنون باید ایمان بیاوری در صورتیکه از این پیش عمری به کفر و نافرمانی زیستی و از مرم بد کار بودی؟!(به خودم میگم به اعظم!چرا با وجود این همه نشانه من باید کور و کر باشم؟چرا با اینکه میدونم تمام قدرتمندان تاریخ چیزی ازشون نمونده و آثاری ازشون نیست جز فرکانس هایی که ارسال کردند و پاسخ گرفتند!در این دنیای مادی بدنبال چه هستم؟!)پس ما امروز(تو را غرق دریای هلاکت کرده)بدنت را برای عبرت خلق و بازماندگانت به ساحل نجات می رسانیم با آنکه بسیاری از مردم از آیات و قدرت ما سخت غافلند!!!
خدایا مرا از غافلان قرار مده،مرا جز قلیل راه یافتگان درگاهت قرار بده!خدایا من عاجز و ناتوانم در برابر قدرت تو!من تسلیمم در هر شرایطی و کمکم کن جز خودت و جز از یگانگی ات از کسی یا چیزی نخواهم!بارالها مرا جزء بندگان صالحت قرار ده که جز تو یار و یاوری ندارم
سپاسگذارم از رضای عزیز از این احساس خوبی که در من ایجاد شد از این آگاهی نابی که برشما جاری شد و دیدن مستند رامسس دوم لرزه بر تمام جانم انداخت و خدایی که قدرتش بی نهایت است و جسد مومیایی شده ایی که سالیان سال برای پند و عبرت ما سالم و بدون پوسیدگی مانده است و این چیزی جز قدرت و عظمت خدا نیست…
آقا رضا عزیز سلام ..
ممنونم ازت بخاطر خط به خط آگاهی های که نوشتی و وجود منو روشن کردی ..
میخوام ازت درخواست کنم همیشه از این آیات در کامنتهای خود استفاده کنی ..چقدر لذت بردم و چقدر ازت سپاسگزارم بخاطر هر کلمش ..اسمتو به عنوان کسای که هر بار کامنت میزاره سیو میکنم که نتیفیکشنش برام بیاد ..
بارم ازت سپاسگزارم دوست عزیز و آگاه من
سلام آقا رضای عزیز
ممنون برای همه کامنت های عالی که مینویسی
تحسین میکنم تخصص تان در زبان عربی و استفاده از آیات قرآن و روحیه حق طلبی تان که شما را نهایتا به اینجا هدایت کرده
میخواستم یک نکته را بگویم ، اگر اشتباه میکنم تصحیح کنید لطفاً
شما لغت « کثیر » در آیه قرآن را به « اکثر » تعبیر کردید و به نظرم میتواند اینطور نباشد ؛ معلوم نیست کثیر ، اکثر باشند همیشه! اطلاعاتی راجع به درصد آماری داده نمیشود صرف اینکه گفته بشود فلان جمعیت زیاد است
از لحاظ مفهومی هم اینکه اکثریت بندگان در مسیر درست نباشند فکر نمیکنم نگاه درست و منطبق بر حقیقت جهان باشد . فکر میکنم بیشتر نگاه کسانی است که میگویند فقط ما خوبیم ، خدا و دین و …کلش واس ماس بقیه همه لشکر شیطان هستند(خنده از نوعی که میدانم میدانید )
متشکرم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام بر شما زهره خانم عزیز و بزرگوار
سپاسگزارم بابت نظر زیبایتان که منجر به این شد تا بیشتر در قرآن به تحقیق و تفحّص بپردازم…
من تحسین میکنم این روحیه کنجکاوی شما را که نشان دهنده این است که اهل تقلید نیستید و این بسیار زیباست…
در مورد واژه “کَثِیرࣰا” که ذکر شد شما توجه کنید در قالب آیه که میگه “کَثِیرࣰا مِّنَ ٱلنَّاسِ”….
معنای “کَثِیرࣰا مِّنَ ٱلنَّاسِ” یعنی عده ی بسیاری از مردم…
اگر مایل باشید تحقیقی در قرآن داشته باشید و تقابل “اکثریت” و “اقلیت” را مشاهده بفرمایید
اکثریت همیشه مورد سرزنش واقع شده اند و اقلیت مورد تحسین
مثلا میگه “أَکۡثَرُهُمۡ لَا یُؤۡمِنُونَ” به معنای اینکه بیشتر آنها ایمان نمی آوردند و در مقابل میگه “قَلِیلࣰا مَّا یُؤۡمِنُونَ” به معنای اینکه عده ای کم ایمان می آورند…
یا در داستان حضرت نوح تامل کنید که این پیامبر عزیز اینهمه سال دعوت به خدا کرد ولی فقط یه عده ای بسیار کم ایمان آوردند که قرآن اینگونه تعبیر میکند
وَمَاۤ ءَامَنَ مَعَهُۥۤ إِلَّا قَلِیلࣱ
[سوره هود 40]
یا در داستان لوط نبی تامل کنید که این پیامبر عزیز چقدر قوم هم جنس باز خود را نصیحت کرد که دست از این مسخره بازیا بردارید ولی اثر نکرد که نکرد و زمانی که فرمان عذاب نازل شد ، دستور داده شد که گروه ایمان آورنده به خدا خارج شوند و سپس عذاب نازل شد ، حال قرآن وضعیت و تعداد آن گروه ایمان آورنده را چنین ذکر میکند
(فَمَا وَجَدۡنَا فِیهَا غَیۡرَ بَیۡتࣲ مِّنَ ٱلۡمُسۡلِمِینَ)
در آن شهر جز خانه ای از تسلیم شدگان نیافیتم
[سوره الذاریات 36]
خودتان تامل کنید که در یک شهر تعداد ایمان آورندگان را چنین وصف میکند که اینقدر کم بودند که در یک خانه جمع میشدند
یا در تاریخ تامل کنید که طبق اسناد تاریخی 18هزار نفر از مردم کوفه به امام حسین نامه نوشتند که بیا در این شهر تا ما با تو بیعت کنیم ولی نتیجه چه شد؟
گول وعده ها و طلاهای ابن زیاد را خوردند و اکثریت صرف نظر کردند از نامه هایشان و نتیجه اش شد جنگی که کرور کرور دشمن در برابر 72 نفر از اصحاب امام حسین ایستادند و…
همه اینها راگفتم به جهت اینکه به چشم عبرت نگاه کنیم ، به تعبیر قرآن
(إِنَّ فِی ذَ ٰلِکَ لَعِبۡرَهࣰ لِّمَن یَخۡشَىٰۤ)
[سوره النازعات 26]
اینها را گفتم تا به حالتی برسیم به اسم خوف و رجاء یا همان اهرم رنج و لذت
به این صورت که بترسیم از دچارشدن به سرنوشت اکثریت و شوق داشته باشیم برای رسیدن به اقلیت
بترسیم و پناه ببریم به خودِخودِخودش به شوق اینکه در پناهش باشیم تا بتوانیم بروی تنها چیزی که میتوانیم تاثیرگزار باشیم یعنی همان زندگی خودِخودِخودمان ،موثر باشیم
و پناه بر خدا از اینکه من بخوام در این مسیر کسی را و یا گروهی را قضاوت کنم و دچار منیت و غرور شوم و بگم من برترم یا بگوییم ما برتریم
و با الهام از کامنت خود شما که گفتین
“فکر میکنم بیشتر نگاه کسانی است که میگویند فقط ما خوبیم ، خدا و دین و …کلش واس ماس بقیه همه لشکر شیطان هستند”
میگویم که من نمیخواهم جزو این “بیشتر” باشم که با نگاه ما خوبیم و بقیه بدن به جهان نگاه میکنن ، بلکه من میخواهم جزو “کمی” باشم که بروی خودشان متمرکز هستند و اهل قضاوت گروه های دیگر نیسنند و با خود تکرار میکنند که
قاضی فقط خداست و من قضاوت نمیکنم…
حاکم فقط خداست و من حکم صادر نمیکنم…
خدا فقط میداند و من هیچ نمیدانم…
در پناه رب العالمین باشین زهره خانم (ایموجی خنده با دندانهای پیدا)
سلام آقا رضای عزیز دوست هم فرکانسی
ممنونم بابت کامنت عالی و پر بارتون ک انقد ایمان منو قوی تر کرد
اون قسمت ک در مورد فرعون رامسس دوم گفتید و من رفتم سرچ کردم و چ اطلاعاتی رو ب من دادید واقعا ممنون ک دستی از دستان خداوند شدید برای من ک جواب سوالمو بگیرم
آیه77سوره ی طه:
وَلَقَدْ أَوْحَیْنَا إِلَىٰ مُوسَىٰ أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِی فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِیقًا فِی الْبَحْرِ یَبَسًا لَا تَخَافُ دَرَکًا وَلَا تَخْشَىٰ
و همانا به موسی وحی کردیم که بندگان (مؤمن) مرا شبانه (از شهر مصر)حرکت بده و برای آنان راهی خشک در دریا قرار ده ک ن از رسیدن فرعونیان بترسی و ن از غریق شدن بهراسی
خدایا شکرت خدایا شکرت ک منو هدایت کردی
خدایا همیشه منو هدایت کن ک بیشتر قوانینت رو درک کنم
نمیدونم چجوری سپاس گزاری کنم از شما دوست عزیزم
خدای من
اینجا تو این آیه گفته ک بندگان مومن من(نگفته هر کسی رو)اینا رو با خودت ببر
از حرکت اسم آورده ک باید ایمان خودتو نشون بدی و حرکت کنی ن اینکه بشینی ی جا باید بری بیرون
اگر ایمانتو نشون بدی من راهو بهت نشون میدم
اگر حرکت کنی من همه چیز رو مسخر تو میکنم
و چ راهی رو خدا نشون موسی و پیروانش نشون میده از این راه برو از این دریایی برو ک عمقش کمه و باد ها رو مسخر تو میکنیم ک چجوری بوزن و تو از اون دریا رد بشی
در صورتی ک فرعون از بعد شما نمیتونه اینجوری رد بشه
وای خدای من تو چقدر عظیمی و هدایتگر
خدای من توام با من و این دوستان گل هستی ک ما رو هدایت کردی ب این سایت و این استادای عزیز ک باهاشون از دریا(این دنیا)ب راحتی رد بشیم و لذت ببریم و هیچ ترسی تو دلمون نباشه هیچ غمی از گذشته نداشته باشیم
خدایا ممنونم بابت این نشانه های عظیمت ک با اون مرجان ها چرخ های ارابه های فرعون رو سالم نگه داشتی اون مومیایی فرعون رو سالم نگه داشتی ک برای ما درس باشه
خدایا شکرت خدایا شکرت بابت آقا رضای گل ک انقد جست و جو کردن و ب ما ام یاد دادن ک بریم دنبال نشونه ها و ایمانمون قوی تر بشه
خدایا هممون رو هدایت کن ک قوانینت رو بهتر درک کنیم ک بتونیم ب خواسته هامون برسیم بتونیم بیشتر شکر گزار باشیم ازت ای خدای مهربان
بازم ممنون آقا رضا خیلی حال کردم با این کامنتتون واقعا ممنون
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
سلام خدمت همه ی شما عزیزان
شروع یک سفر زیبا و رویایی با گذر کردن از یک تونل بزرگی که زمانی کوهی بود که برای راحتی و آسانی مسیر و جاده دلش رو باز کردند تا راهی به سمت زیبایی های بیکران الهی باشه
و دوباره جاده های رویایی و سرسبز و پوشیده از کاج هایی که مانند نقاشی هستند و از تنه ای که به زمین چسبیده سرسبز و باطراوات هستند تا نوکشان
صخره هایی بزرگ و عظیمی که از بین آنها آبهایی در حال گذر هستند و قدرت خداوند که نمایشگر این زیبایی هاست
استاد مهربان و مریم عزیزی که هر جا زیبایی می بینن برای ما از طریق لنز دوربین و گوشی به اشتراک می گذارند
یک صبح سرد و خنک تابستانی و یک تریل زیبا برای پیاده روی جانانه(خدایاشکرت)
صدای آب رودخونه و شروع پیاده روی که باید باسرعت بالاانجام بشه تا خنکی هوا رو گرمی بدن احساس نکنه
سنگ های صاف و صیقلی و بسیار زیبایی که گذر آب اون ها رو به شکل زیباتری در آورده و آب به این نرمی ،سنگ به اون سختی رو تحت تاثیر قرار داده!خدایا هزاران هزار بار شکرت به خاطر این زیبایی هایت،شکرت به خاطر قدرت آب که حتی حوض چه های کوچکی برای شنا کردن درست کرده ،انحنایی که عبور آب به سنگ ها داده بسیار زیبا و رویایی است و بقول خانم شایسته انعطاف پذیر بودن قدرتی داره که هیچ سرسختی نمیتونه جلوش دووم بیاره
به خدا انگار این سنگ ها رو تراشیده اند با مهارت کامل!آب راهه هایی که به زیبایی هر چه تماتر از دل سنگ ها درست شده،حوض چه های کوچک،سنگ های سفید مرمری و آبی که از هر سویی در جریان است!فقط و فقط میتوان گفت خدایا شکرت و سپاسگذارت به خاطر حجم این زیبایی ها و معجزاتت
مریم خوش تیپ و خوش استایلی که با کفش ها و شلوار قرمز رنگش نمای زیباتری به این قسمت سرسبز و جادویی داده
ورزش کردن استاد در این نقطه ی رویایی و روحانی صد در صد به یاد ماندنی خواهد بود
شبنم و قطرات زیبای آبی که از بارش باران روی برگ ها و گلبرگ ها نشسته و به زیبایی طبیعت صد چندان افزوده(خدایا شکرت)
راهنمای کوتاه و دقیقی که روی تابلوی ورودی تریل گذاشته شده تا این پیاده روی رو راحت و آسان کنه
خدایا شکرت و سپاسگذارت برای دیدن این زیبایی ها و معجزاتت و اینکه میتونم با اینترنت و گوشی لذت ببرم و همسفر بشم با استاد و مریم جان و هزاران هزار نفری که این فایل رو دیدند و لبخند روی لبانشان از حجم این زیبایی ها شکفته شد
این فایل رو قبل خواب ظهر دیدم بسیار لذت بردم و خیلی قلبم گشوده شد و خیلی بهتون تبریک گفتم و تحسینتون کردم که در حال مسافرت های طولانی و دیدن این مناظر زیبا هستین و تو دلم گفتم خوش به حالشون که میتونن این طوری مسافرت های طولانی بدون دغدغه ی هیچ چیزی رو تجربه کنند و خوابم گرفت!استاد میگه وقتی می خوابین تق!فرکانس ها خاموش میشه و هیچ ارتعاشی نیست!انگار بین خواب و عالم رویا زودی وصل شدم به این آگاهی که خدا از زبان مریم جان بهم گفت!اعظم زیاد بخواه،از هر چیزی زیاد بخواه تا بهت داده بشه!!!چشامو باز کردم و تو ذهنم این جمله تکرار شد که زیاد بخواه بعده اینکه خواب ده دقیقه ایی از سرم پرید گفتم چی بود این و فهمیدم وقتی قبل خواب تحسین کردم و عشق کردم از اینگونه سفر استاد و مریم و در دلم خودم رو جای شما گذاشتم بهم گفت که تو و هر کسی میتونه در این جایگاه باشه به شرط خواستن!!الانم که اینا رو بعده بیدار شدن نوشتم دوباره اشک چشام سرازیر شد و از خودش خواستم راههای خواستن رو بهم یاد بده تا از خودش بخوام و از خودش…
سلام به اعظم دوست داشتی
چقدر لذت بردم از خوندن کامنتت تحسین میکنم شما رو که اینقدر با تمرکز زیاد توجهتون رو گذاشتین رو نکات مثبت و ریز ترین نکات مثبتش رو هم درآوردی اینقدر که واجب شد برم یه دور دیگه نگاش کنم این قسمتو
چقدر خداروشکر میکنم برای دوستانی مثل شما که اینقدر توجه و تمرکزشون رو زیبایی هاست و خوندن کامنتشون باعث میشه حس خوب بیشتری داشته باشم
چقدر لذت بخش داشتن دوستانی که قانون بدون تغییر خدا رو یادگرفتن و دارن طبق همون پیش میرن
دوست خوبم امیدوارم همیشه سلامت و ثروتمند و شاد باشی
کیمیای عزیز سلام
خداوند عزیزم رو سپاسگذارم که دوستان هم فرکانس و هم مداری مانند شما رو دارم که باعث میشن در این صبح دل انگیز ،شور و شعفی از دور این مسیر رو لذت بخش تر و زیباتر کنند،و ایمان و مداومتم رو بیشتر و بیشتر
ممنون و سپاسگذارم که کامنت گذاشتید و باعث شکل گیری یه رابطه ی دوستانه ی زیبا شدید!
کیمیا جانم!برقرار و ثروتمند مادی و معنوی،سعادتمند در دنیا و آخرت باشید…
درود بر شما اعظم خانم که هم اسم خواهر من هستید.
نظر بسیار زیبایی رو گذاشتید روی این فایل و بسیار تحسینتون میکنم برای شکارکردن و دیدن لحظه های زیبایی که معلوم بود با دقت کامل فایل رو دیده بودید و تمرکز کرده بودید و باعث شدید تا من دوباره با دقت بیشتری فایل رو ببینم و لذت ببرم .انشالله خداوندی که سریع الاجاب هست به زودی پاسخ این تلاش ها برای دیدن و تحسین کردن زیبایی ها رو بهتون میده و بدونید شاید الان خداوند داره باهاتون صحبت میکنه و از طریق این نوشته هایی که توسط دست من تایپ میشه بهتون میگه( چون من خیلی نظری روی نظرها نمیگذارم )که شما فقط و فقط از من بخواه و زیاد هم بخواه و ایمان داشته باش و ناامید نشو و باور داشته باش که خداوند توانا هست که یکجا پاسخ تمامی ایمانت رو به شکل بسیار جذاب و عالی بهت بده طوری که راضی بشی و اشک ذوق چشمات بند نیاد از اتفاقهای جذاب زندگیت ،فقط ایمان داشته باش…
بازم درود بر تو وپر انرژی ادامه بده
سلام آقا داود عزیز
کامنتتون خیلی بهم حس خوبی داد و مطمئن شدم که خدای مهربونم برای قرص کردن دلم،این نوشته ها رو از زبان شما جاری کرده!خدایی که بشدت وهابه و بخشنده فقط من انسان عجول هستم!!!
این مسیر زیبا یه مسیر تکاملی خود شناسی و خدا شناسی هست پس استمرار و صبر برگرفته از ایمان کار گشا خواهد بود
ممنون از دیدگاه زیباتون که کلی لذت بردم
سلام وصد سلام
سپاسگذارم که هستی دوست خوبم تشکر از مکتوب کردنت
سپاسگذارم لذت بردم تشکر
سپاسگذارم
خدایا شکرت و سپاسگذارت برای دیدن این زیبایی ها و معجزاتت و اینکه میتونم با اینترنت و گوشی لذت ببرم و همسفر بشم با استاد و مریم جان و هزاران هزار نفری که این فایل رو دیدند و لبخند روی لبانشان از حجم این زیبایی ها شکفته شد
این فایل رو قبل خواب ظهر دیدم بسیار لذت بردم و خیلی قلبم گشوده شد و خیلی بهتون تبریک گفتم و تحسینتون کردم که در حال مسافرت های طولانی و دیدن این مناظر زیبا هستین و تو دلم گفتم خوش به حالشون که میتونن این طوری مسافرت های طولانی بدون دغدغه ی هیچ چیزی رو تجربه کنند و خوابم گرفت!استاد میگه وقتی می خوابین تق!فرکانس ها خاموش میشه و هیچ ارتعاشی نیست!انگار بین خواب و عالم رویا زودی وصل شدم به این آگاهی که خدا از زبان مریم جان بهم گفت!اعظم زیاد بخواه،از هر چیزی زیاد بخواه تا بهت داده بشه!!!چشامو باز کردم و تو ذهنم این جمله تکرار شد که زیاد بخواه بعده اینکه خواب ده دقیقه ایی از سرم پرید گفتم چی بود این و فهمیدم وقتی قبل خواب تحسین کردم و عشق کردم از اینگونه سفر استاد و مریم و در دلم خودم رو جای شما گذاشتم بهم گفت که تو و هر کسی میتونه در این جایگاه باشه به شرط خواستن!!الانم که اینا رو بعده بیدار شدن نوشتم دوباره اشک چشام سرازیر شد و از خودش خواستم راههای خواستن رو بهم یاد بده تا از خودش بخوام و از خودش
سپاسگذارم
سلام
ممنون از شما به خاطر کامنت باارزشتون و حس لذت شما رو دوباره منم شریک شدم
خدا رو شکر میکنم در این صبح زیبا بواسطه ی این سایت ارزشمند!که دوستان خوب و نابی مانند شما رو دارم و کلی سپاسگذارش هستم که در این مسیر با هم دیگه رشد میکنیم و کسب آگاهی
به نام خداوند عشق و ارامش
سلامممممم به اعظم عزیز و دوست داشتنی
سلام خدا بر قلب پاک تان
سلام خدا بر وجود ارزشمند تان
سلام خدا به نگاهی زیبایت
چقدرر زیبا بیان کردی عزیزم
چقدرررر کمنتت عالی و پر از زیبایی بود
پر از عشق خدا بود
پر از حس خوب بود
پر از عشق و محبت بود
تشکر که زیبا نوشتی
تشکر که این قدر عالی بیان میکنی
من تحسین میکنم نگاه زیبایت را
من تحسین میکنم بیان زیبایت را
من تحسین میکنم کمنتت را
همیشه شاد باشی عالی باشی
راستی حتما به این خواسته میرسی به زیبایی ها هدایت میشوی وعده خدا حق هست چون قوانین عالی عمل میکنی چقدرررر تحسینت میکنم
همیشه بنویس
دوستتت دارم
زیر سایه خدا شاد و ثروتمند باشی
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
«اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ» «خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ» «اقْرَأْ وَرَبُّکَ الْأَکْرَمُ» «الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ» «عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ» (بخوان به نام پروردگارت که آفریده ؛ انسان را از علق به وجود آورد ؛ بخوان در حالی که پروردگارت کریم ترین است ؛ همان که به وسیله قلم آموخت ؛ به انسان آنچه را نمی دانست تعلیم داد) (سوره علق 1-5)
خدایا تو را سپاس که بر من آموختی آنچه را نمیدانستم، و بر من عطا کردی آنچه را محتاج بودم. خدایا تو را سپاس بر نعمت قلم و آنچه که مینویسد ، و بر نعمت قلب که جایگاه تو میشود، خدایا تو را سپاس بر نعمت ذهن که جایگاه تفکر است که میتواند ببیند و بشنود و به یاد آوَرَد، و دنبال کند. خدایا خدایا آنچنان که فرمودی «کَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَیَطْغَىٰ» من خود را از طغیان و کفر و گمراهی مبرا نمیبینم پس تو مرا نگاه دار و هدایت کن و نجات ببخش همانگونه که فرمودی «إِنَّ عَلَیْنَا لَلْهُدَی» و همانگونه که فرمودی «إنَّ اللهَ یُدافِعُ عَنِ الَّذینَ آمَنُوا» خدایا وعده تو حق و راستین و قول تو عمل توست و من محتاج تو هستم و خودت گفتی«وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِیرَ» پس این فقیر محتاج را آنگونه که شایسته سخاوت توست مورد رحمت قرار بده و نه آنچنان که شایسته اعمال من است. نَبِّئْ عِبَادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِیمُ
سلام و درود به استاد عباس منش عزیز و استاد شایسته بزرگوار، و همینطور سلام به همه دوستان نازنینم. امیدوارم حال دلتون عالی عالی عالی و مثبت مثبت مثبت و زیبای زیبای زیبا باشه، و لبتون خندون و قلبتون منور به نور رب العالمین و زندگی تون پر از نعمت و ثروت و جسمتون تندرست و سلامت باشه (اگه چیزی جا موند خودتون اضافه اش کنید)
آقا من دیشب یه خواب جالبی دیدم کلی ذوق زده شدم.(هر کی موافقه تعریف کنم دستشو بیاره بالا، خب کسی دستشو نیاورد بالا ولی اگه فکر کردین میتونید حمید پرحرف رو ساکت نگه دارید سعخت در اشتباهید) دیگه خواب هام هم عباسمنشی شده. اصن یه وضعی. امیدوارم خوابهاتون عباسمنشی بشه خیلی حال میده.
خواب دیدم من و استاد رفته بودیم یه جایی، (دلتون آب من و استاد تنها بودیم ، ایموجی خنده های شیطانی به مقدار لازم) استاد جلوتر میرفت و من پشت سرش بودم، استاد بهم گفت اینجا خونه خداست، اولین بار ابراهیم نبی ، اینجا رو ساخته و زمان حضرت محمد بازسازی شده ، الان دوباره داره تخریب میشه و ما باید اینجا رو تعمیر کنیم. من گفتم استاد اینجا داره فرو میریزه و خودمون در خطریم ، از بالا میافتیم پایین از بین میریم. استاد عباس منش گفت نگران نباش، به من الهام شده که انجامش بدیم، پس خیالت راحت باشه، دنبال من بیا، اون لحظه ای که استاد میگفت دنبالم بیا دقیقاً شبیه اون لحظه ای بود که توی فایل استاد روی پل چوبی بود، (دقیقا اون لحظه رد شدن از روی پل چوبی خوابم رو بیادم آورد) ما بالای خونه کعبه بودیم و خیلی از نقاطش تخریب شده بود و هر لحظه ممکن بود بیافتیم پایین. استاد خیلی آرام و مطمئن راه میرفت و کارها رو انجام میداد ولی من همش زیر پام رو نگاه میکردم و نگران بودم. استاد گفت چرا میترسی؛ این آیات رو بخون و دنبالم بیا «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ» «خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ» «اقْرَأْ وَرَبُّکَ الْأَکْرَمُ» «الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ» «عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ» هر آیه ای رو که استاد میخوند، من تکرار میکردم، و ترسم از بین رفت و آرامش پیدا کردم. هنوز میتونم احساس اون لحظه ام رو بیاد بیارم که چطوری با خوندن آیات احساس ترس و اضطراب من به احساس امنیت و آرامش تبدیل شد. (تا همینجا یادم مونده The End)
قبلاً هر بار که یه قسمت سفر به دور آمریکا میومد روی سایت میگفتم اینجا خیلی بینظیر و زیباست اونقدر زیبا که زیباتر از این ممکن نیست. دیگه هیچ جایی پیدا نمیشه که از این زیباتر باشه ولی الان دیگه نظرم این نیست. یعنی هر چی ببینم میگم خدایا شکرت اینجا بینظیر و شگفت انگیزه ولی مطمئنم شگفتی های تو پایان نداره.
دوستان برای اینکه بهتر دستتون بیاد ماجرا از چه قراره وقتی رفتین یه جای خیلی زیبا از اونجا فیلم بگیرید و بعداً توی گوشی نگاهش کنید تا تفاوت فایل توی گوشی و منظره واقعی رو احساس کنید. گوشی میتونه تصاویر رو ثبت کنه ولی احساس توی فضا و محیط و هماهنگی روح و جسم ما با طبیعت رو نمیشه انتقال داد. قدرت لنز خیلی محدوده … اینا رو میگم که این موضوع رو بگم اگه ما با دیدن این فایلها اینقدر ذوق زده میشیم ، باور کنید فضای اونجا چندین برابر لذتبخش تر و زیباتر و شگفت انگیز تره و روح و جسم ما چنان به آرامش و هماهنگی با طبیعت میرسه که هر آدمی در هر مداری باشه لاجرم این زیبایی ها رو تحسین میکنه.
الهی صد هزار مرتبه شکر
الهی صد هزار مرتبه شکر
الهی صد هزار مرتبه شکر
از شما بینهایت ممنون و سپاسگزارم استادان عزیزم که این فایلها رو بهمون هدیه میدین.
«خیز تا خرقه صوفی به خرابات بریم ؛ شطح و طامات به بازار خرافات بریم» «سوی رندان قلندر به ره آورد سفر ؛ دلق بسطامی و سجاده طامات بریم» «با تو آن عهد که در وادی ایمن بستیم ؛ همچو موسی ارنی گوی به میقات بریم» «در بیابان فنا گم شدن آخر تا کی ؛ ره بپرسیم مگر پی به مهمات بریم» «حافظ آب رخ خود بر در هر سفله مریز ؛ حاجت آن به که بر قاضی حاجات بریم»
در پناه رب العالمین شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و متنعم باشید.
سلام و سلامتی و نور و رحمت الله به حمیدِ حنیف،آتشنشانِ ابراهیم نشان در بلاد توحیدی عسلویه
آقا چه خبرتونه؟وقتی سوال میکنی،منتظر جواب باش دیگه،والا ما میخواستیم دستمون رو بیاریم بالا،امون ندادی که!سر کلاس های آموزشیتون هم همینکارو با شاگردهاتون میکنید؟
مثلا میپرسی:
کی جواب این سوال رو میدونه؟
بعد بلافاصله
خببب هیچکی نمیدونه خووودم میگم!!!! :))))))
اندکی صبررر استاد،به اندازه یک دست بالا بردن مهلت بده …
به کجا چنین شتاباااان؟:))))))
به قول رضوان مثل فضاپیما داری اوووج میگیری،ازون بالا ی دستی برای ما تکون بده …خوابِ استاد…اونم در جایی به اسم کعبه …با این آیه های قرآن ….
فضا پیمات اگر بوق داره،من و رضوان خوشحال میشیم داری میری ی بوق مارو مهمون کنی حداقل :)))))))))))
نوش جانتون این رویای قشنگ توحیدی …
هرچیزی که توش چاشنی توحید باشه،مثل عسل شیرینه
شما وقتی عسل رو از دور هم ببینی،حتی اگر خودت نچشیده باشی،بهش فکر میکنی شیرینش رو دریافت میکنی
شیرینی خواب شما،کاملا دریافت شد.سپاس فراااوان
و امااااااا
برم سر اصل مطللللب:
از خداوند طلب هدایت و رحمت و نور میکنم برای به اشتراک گذاشتن یک هدایت قرآنی در حد ظرف پلاستیکی سعیده:
مطمئنم این ترکیب رو خودت بارها بهش برخوردی و خوندیش،شاید هم خودت سرچش کرده باشی و قطعا آگاهی شما از من بیشتره
اما همیشه نوشتن به درک بیشتر من کمک میکنه،پس ازت اجازه میخوام که محتویات افکارم رو اینجا به رشته ی تحریر دربیارم.
=========================
قَلْبٍ سَلِیمٍ
وقتی قرآن رو میخوندم فکر میکردم اگر این ترکیب رو سرچ کنم،احتمالا آیه های زیادی هست که باید بخونمش اما این ترکیب فقط دوبار توی قرآن تکرار شده،ولی چون زیاد بهش برخورده بودم و دقت نکرده بودم که هربار دارم تو همون سوره میخونمش،همچنین فکری داشتم.
پس اولین چیزی که من رو به تعجب واداشت این بود!
این ترکیب کلا دوبار تو دوتا آیه اومده،هر دوبارش هم در وصف بنیانگزار دین اسلام،تنها رفیق خدا،اسوه ی قرآن حضرت ابراهیم هست.
إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ(89 شعرا)
در آیه های قبلی حضرت ابراهیم یک بحثی با پدر و قومش داره درمورد نپرستیدن بت ها و ایمان آوردن به خدای یگانه که اون ها ازش نمیپذیرند.
و بعد دعا و درخواست های حضرت ابراهیم به خداوند از آیه ی 83 شروع میشه:
رَبِّ هَبْ لِی حُکْمًا وَأَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ ﴿٨٣﴾
پروردگارا! به من حکمت بخش، و مرا به شایستگان ملحق کن. (83)
وَاجْعَلْ لِی لِسَانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرِینَ ﴿٨4﴾
و برای من در آیندگان نامی نیک و ستایشی والا مرتبه قرار ده، (84)
وَاجْعَلْنِی مِنْ وَرَثَهِ جَنَّهِ النَّعِیمِ ﴿٨5﴾
و مرا از وارثان بهشت پرنعمت گردان، (85)
وَاغْفِرْ لِأَبِی إِنَّهُ کَانَ مِنَ الضَّالِّینَ ﴿٨6﴾
و پدرم را بیامرز که او از گمراهان است، (86)
وَلَا تُخْزِنِی یَوْمَ یُبْعَثُونَ ﴿٨٧﴾
و روزی که [مردگان] برانگیخته می شوند، رسوایم مکن؛ (87)
یَوْمَ لَا یَنْفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ ﴿٨٨﴾
روزی که هیچ مال و اولادی سود نمی دهد، (88)
إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ ﴿٨٩﴾
مگر کسی که دلی سالم [از رذایل و خبایث] به پیشگاه خدا بیاورد، (89)
ببین بعد این دعاها،این آیه هم صحبت خود حضرت ابراهیم و یک جور درخواست از خداونده،که تنها کسی به اجابت این دعاها میرسه که قلب سلیم داشته باشه …
پس اولین آیه که این ترکیب رو داره،دعای خود حضرت ابراهیمه که قلب سلیم داشته باشه!
===================
و اما درمورد معنی دقیق سلیم خیلی گشتم تا به یک مفهوم درست برسم:
ترجمه ی تحت الفظی از عربی به فارسی :دست نخورده، بی عیب، سالم، کامل، صدمه ندیده
توی یک سایت هم نوشته بود: سالم، بی عیب، آرام و مطیع، رسته از آفات، دارای قدرت تشخیص و داوری درست، ساده دل و صلحجو
و اما در تفسیر نور برای تعریف دقیق سلیم از متضادش استفاده کرد بود که عین متن رو اینجا برات مینویسم.
روحِ پاک، روحى است که از وابستگى به دنیا وآلودگى به شرک، کفر، نفاق، تکبّر و همهى امراض قلبى پاک باشد وچون خداوند دربارهى منافقان مىفرماید: «فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ»* پس قلبِ سلیم، قلب مؤمن است.
درحدیث مىخوانیم: قلب سلیم، قلبى است که در آن شرک نباشد.
این از معنی و مفهوم قلب سلیم
بریم آیه دوم رو بخونیم.
========================================
إِذْ جَاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ(84صافات)
که با قلبی پاک و سالم (از شرک) به سوی پروردگار خویش آمد.
(خدایا به عقل و درک و ظرف من کمک کن،احساس میکنم دارم کم میارم برای دریافت)
قبل ازین آیه خداوند سلام میفرسته بر نوح و و ادامه میده که حضرت ابراهیم هم از پیروان نوح بود و بعد میگه با قلب سلیم نزد پروردگارش اومد.
گرفتی چی شد نه؟
آیه اول درخواست و دعای حضرت ابراهیم بود و در آیه دومی که این ترکیب تکرار شده،خداوند میگه حضرت ابراهیم با قلب سلیم به نزد من اومد!
یعنی دعا برآورده شد. و این ویژگی به قلب ایشون داده شد!
یا درواقع با همت خودش این ویژگی رو کسب کرد!
قلب ساده،سالم،بدون مرض و نفاق و بدون شرک
همونطور که ویژگی خلیل الله به هیییچ یک از پیامبر ها داده نشده!ویژگی قلب سلیم هم فقط و فقط به حضرت ابراهیم نسبت داده شده!
اینجاست که صدای این آیه به روشنی و به وضوح توی سرم میشنوم:
ثُمَّ أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّهَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفًا ۖ وَمَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ(123نحل)
آن گاه به تو وحی کردیم که از آیین [یکتاپرستیِ] ابراهیم حق گرا پیروی کن که از مشرکان نبود.
==================================================================
ببین یک سری چیزها رو من دارم میبینم که اندازه ی درکش از ظرف من خارجه،برات مینویسمش مطمئنم شما دریافتی های بهتری از من میتونی داشته باشی.
در سوره شعرا که دعای حضرت ابراهیم هست 8 بار این آیه تکرار شده:
وَإِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ
در سوره ی صافات که اجابت دعای حضرت ابراهیم هست.
4بار این ترکیب اومده
إِنَّا کَذَٰلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ
یک هینت دیگه اینکه چه در ترتیب سوره ها در قرآن،چه در ترتیب نزول سوره ها بر پیامبر
ابتدا سوره شعرا هست و بعد از چندتا سوره سوره صافات نازل شده ….
اول دعا ….بعد اجابت دعا …..
====================================
اللّٰهُ أَکْبَرُ اللّٰهُ أَکْبَرُ لَاإِلٰهَ إِلّا اللّٰهُ وَاللّٰهُ أَکْبَرُ اللّٰهُ أَکْبَرُ وَ لِلّٰهِ الْحَمْدُ، الْحَمْدُ لِلّٰهِ عَلَىٰ مَا هَدانا، وَلَهُ الشُّکْرُ عَلَىٰ مَا أَوْلانا.
خدا بزرگتر از آن است که وصف شود، خدا بزرگتر از آن است که وصف شود، معبودی جز خدا نیست و خدا بزرگتر از آن است که وصف شود و ستایش ویژه خداست و ستایش ویژه خداست بر آنچه ما را بدان هدایت کرد و او را سپاس بر آنچه به ما ارزانی داشت.
سلام و درود فراوان به شما خانم شهریاری گرانقدر ، انسان نورانی و موحد و ارزشمند. من نمیدونم چی بگم و چطوری احساس خودم رو از این سرچ قرآنی شما بیان کنم که بتونم این حجم شگفتی رو بیان کنم. آخه چطوری به ذهنتون رسید برید «قلب سلیم» رو سرچ کنید.
این آیه «الا من اتی الله بقلب سلیم» رو من بارها و بارها شنیده بودم ولی هیچ وقت من رو کنجکاو نکرده بود این قلب سلیم چی هست…؟ و من بسیار بسیار تحسینتون میکنم. سعیده جان ، انسان نورانی ، اگه از من بپرسند یه انسان با قلب سلیم نام ببر قطعاً من اسم شما رو میبرم. شما چون صاحب قلب سلیم هستین میتونید این آگاهی ها رو دریافت کنید و سخاوتمندانه به من هم هدیه اش بدین. بینهایت ازتون سپاسگزارم. من هم از خداوند درخواست میکنم که به من «قلب سلیم» عطا کنه و از هر منفی دور کنه.
حضرت علی در دعای کمیل یه مناجاتی با خداوند داره که میگه «اللّٰهُمَّ لَاأَجِدُ لِذُنُوبِى غَافِراً، وَلَا لِقَبائِحِى سَاتِراً، وَلَا لِشَىْءٍ مِنْ عَمَلِىَ الْقَبِیحِ بِالْحَسَنِ مُبَدِّلاً غَیْرَکَ» (خدایا! آمرزندهای برای گناهانم و پردهپوشی برای زشتکاریهایم و تغییر دهندهای برای کار زشتم به زیبایی، جز تو نمییابم)
و فقط خود خداست که میتونه کمکمون کنه و هدایت و حمایت مون کنه که بتونیم ویژگی های منفی مون رو به ویژگی مثبت تبدیل کنیم و صاحب قلب سلیم باشیم.
سعیده جان ، سعیده نورانی پروردگارم ، از شما بینهایت ممنون و سپاسگزارم بخاطر این کامنت ارزشمند تون. از خداوند درخواست میکنم قلب نازنینت رو همیشه منور به نور قرآن نگه داره. و بینهایت نعمت و ثروت و فراوانی و شادکامی و خوشبختی به شما عطا کنه.
به نام خدایی که بینهایته
سلام سعیده جان
با خوندن این کامنتت و دعایی که حضرت ابراهیم کرد و اجابتی که شد در جستجوی قلب سلیم احساس کردم ذره ای هستم در کهکشانی عظیم و من در حیرت هیبت این کهکشانم
نمیدونم چی بگم ،نمیدونی چه کردی
خدایا قلبم رو منور به نور قرآن کن من هم ازت قلبی سلیم میخوام
سلام رفیق
امیدوارم که حالت عالی باشه
که مطمئن هستم هست
اگه فکر کردی که کامنت بزاری و من نیام برات با عشق کامنت نزارم سعخت در اشتباهی.
شوخیهات را هم خیلی دوست داشتم .
با این خواب که شمادیدی واقعا بهت تبریک میگم که مهر بندگی و توحید برقلب مهربونت خورده و تونستی ابراهیم وار با استاد بتها را بشکونی و به ساختن خونه خدا مشغول بشی.
چقدر عالی.
منم چند وقت پیش خواب استاد را دیدم
همسرم پیش خانم شایسته بود و منم مدت کوتاهی پیش استاد بودم و وقتی با هم صحبت میکردیم
به من گفت هر جا که افکار و باورهای منجر به عمل شده فقط از اونها با من صحبت کن.
منم به اندازه ای که نتیجه گرفته بودم به استاد توضیح دادم.
حمید عزیز رفیق دوست داشتنی و بنده صالح
برات بهترین احساس ها و لذت ها و ثروتها و سلامتی روز افزون را خواستارم.
چقدر از خوندن خوابت لذت بردم و چقدر مناجاتت با الله یکتا را دوست داشتم.
دمت گرم رفیق.
سلام و درود فراوان به شما رسول جان
خیلی خیلی ازت ممنونم بخاطر این کامنت و خدا رو صد هزار مرتبه شکر بخاطر اینکه شما هم خواب استاد رو دیدین. الهی که همیشه در ارامش و احساس خوب باشید و قلبتون متصل به خداوند باشه.
در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
به نام خدایی که در این نزدیکی ایست
آقا دیدی گفتم مثل فضا پیما اونقدر اوج گرفتی که از مدار خارج شدی.
خوابتون اینو ثابت کرد.
سلام سلام و صد سلااااااااااااااااااااام به حمید حنیف واقعی.
آقا من اعتراض دارم، باید شما یا سعیده برام یه اسم با حال انتخاب کنید بعد واقعیت بشه.
خوشا به سعادتت من دوبار خواب استاد رو دیدیم دوبارش به نفع پسرم علی تمام شد. یبار که سر علی را میان دستانش گرفت و اون را فشار داد، بار دوم یکی از اون تیشرت هایش را برای علی فرستاد.
خیلی خواب قشنگی بود، ان شاءالله برایتان خیر و برکت داشته باشد.
حمید عزیز لحظه به لحظه سرشار از یاد خدا باشید.
مراقب اون دل مهربان تان باشید.
در پناه حق
سلام و درود رضواااااااااان
الهی که حال دلت عالی عالی عالی باشه و شاد و خندون باشی.
خداییش خیلی ذوق و خلاقیت داری برای عکسهای پروفایلت. تحسینت میکنم. اون عکست با گیتار رو که دیدم میخواستم یه شوخی باهات کنم، بعدش گفتم شاید ناراحت بشی بیخیال شدم.
بسیار بسیار تحسینت میکنم.
خواهر من ، من فقط یه خواب دیدم. بقول استاد «نتایج، نتایج، با من با نتایج تون حرف بزنید»
حالا من رو چه به این که خواب رو نتایج ببینم.
ازت ممنونم رضوان جان، امیدوارم از دیوونه بازی های من بخندی.
در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق و متنعم باشی.
سلام به حمید عزیزم
آقا من دستم رو بردم بالا
حمید جان فکر کنم پرحرفیت مسری بوده برادر به منم سرایت کرده چقدر خندیدم به قسمت از خوابت که به استاد گفتی ما خودمون درخطریم بیا خودمون را نجات بدیم خلاصه حمید حنیف کلی انرژی گرفتم از خوابت
وبه چه موضوع جالب اشاره کردی دقیقا مافقط با دیدن این زیبایی ها هوش از سرمون میپره دیگه تو فضا قرار بگیریم چه شود مطمئنم به سجده می افتیم در برابر عظمت خداومثل استاد ومریم جان سپاسگزاری میشه ذکر روزانه برای ما نه از آن ذکرهایی که تند تند بخونیم وزود بخواهیم تموم بشه نه از آن ذکرهایی که ماراهر لحظه به زیبایی ها ونعمتهای بیشتر هدایت کنه
ازت ممنونم که هستی ونوشتی ومن لذت بردم
در پناه حق شاد وسلامت وثروتمند وسعادتمند باشید در دنیا وآخرت
سلام و درود به شما خانم زارع گرانقدر. از لطف و محبت شما بسیار ممنون و سپاسگزارم که برام کامنت نوشتین.
الهی که همیشه در بهترین حالت ارتباط قلبی با خداوند باشید. در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
سپاسگزارم.
سلام بع خمید حنیف دوست داشتنی!
به به چه سعادتی… چه لذتی داره خواب استاد رو ببینیم. من یکبار خواب استاد رو دیدم ولی خیلی کوتاه که الانم اصلا یادم نیست… ولی عجب خوابی دیدیا… خیلی جالب بود… نمی دونم کعبه رو از نزدیک دیدی یا نه، عجیب عظمتی داره… من در زمان جاهلیت رفتم و دیدم ، یادمه اولین چیزی که به ذهنم اومد این بود که واااای چقدر بزرگ و با عظمته… الان دیگه می گم خونه ی خدا جاییه که بندگان واقعیش میان، مثل اینجا…
داشتم فک می کردم من اگه جات بودم چه تفسیری از این خواب داشتم؟؟ خیلی عمیقه و جای فکر داره… قدر مسلم که این هدایتی بوده از طرف خدا برات ولی عمقش چی بوده و قرار بوده چی رو قلبت دریافت کنه، قطعا همون خدایی که این خواب رو برات آورده به دلت می ندازه و درکش می کنی اگه تا الان روشن نشده برات… آفرین حمید عزیز، تحسینت می کنم که انقدر خوب داری کار می کنی تو فایلای مختلف می بینم که کامنت می ذاری ( البته من مثل شما زرنگ نیستم کلی فایل مختلف ببینما… از ایمیلی که فعال کردم می فهمم خخخ) و حسهای خوب اینچنینی هم کمترین نتیجه ی این کار کردن و تعهد هست. امیدوارم در پناه الله مهربون و هدایتگر شاد و سلامت و ثروتمند باشی و هر روز نور بیشتری به دلت بتابه.
سلام و درود به شما خانم زمانی گرانقدر
بسیار بسیار ممنون و سپاسگزارم بخاطر کامنت ارزشمند تون ، خدا رو شکر که در گذشته این فرصت رو داشتین که کعبه رو از نزدیک ببینید و این کار بخشی از تکامل شما بوده. اتفاقاً من هم خیلی مشتاقم خانه کعبه رو ببینم، خانه ای که خداوند فرمان میده که بعنوان نماد توحید و یکتاپرستی ساخته بشه. «وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثَابَهً لِلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِیمَ مُصَلًّى وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ أَنْ طَهِّرَا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَالْعَاکِفِینَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ» و چون خانه [کعبه] را براى مردم محل اجتماع و [جاى] امنى قرار دادیم [و فرمودیم] در مقام ابراهیم نمازگاهى براى خود اختیار کنید و به ابراهیم و اسماعیل فرمان دادیم که خانه مرا براى طوافکنندگان و معتکفان و رکوع و سجودکنندگان پاکیزه کنید(125بقره)
من خیلی دنبال تفسیر و تعبیر خواب نیستم. چون قطعا خیره، چیزی که برام لذتبخش بود اون احساس آرامشی بود که با خوندن آیه های قرآن در قلبم احساس کردم. مداری که ما داریم در اون حرکت میکنیم و اوج میگیریم و تکامل مون رو طی میکنیم قطعا پر از نعمت فراوانی و رحمت الهی خواهد بود.
از شما بسیار بسیار ممنون و سپاسگزارم ، در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
سلام به عبد صالح خدا حمید حنیف
آقا تا گفتی هرکی موافقه تعریف کنم دستشو بیاره بالا من فوری دستمو آوردم بالا
اصلاً من مشتاق این پر حرفی هات هستم لطفاً همیشه حمید پر حرف باش
آخه حرفات نشان از خدا داره و ارزشمنده
چه خواب مفهومی جالب و زیبایی که تجسم واقعیت زندگی شما هست
اینکه پشت سر استاد در حال حرکت و طی مسیر هستی و استاد بشما اطمینان میده که با استمداد از آیات الهی جای ترس و نگرانی نیست و بر بالای خانه کعبه حضور دارین که نماد توحیده و وظیفه تعمیر و بازسازی قسمتهایی که تخریب شده بمعنی اصلاح باورهای توحیدی
تبریک میگم که در این جایگاه قرار داری و بسیار تحسینت می کنم
همه خیر و خوبی های دنیا و آخرت رو از خدای مهربان برات خواستارم
سلام و درود به شما خانم سلیمی بزرگوار. از لطف و بزرگواری شما بینهایت ممنون و سپاسگزارم.
از خداوند متعال بهترین نعمتها و شادمانه ترین لحظات رو براتون درخواست میکنم.
خیلی ممنونم که برام این کامنت ارزشمند رو نوشتین و مفهوم این خواب رو برام نوشتین. من خودم خیلی به خواب وابسته نمیشم، چون همیشه گفتن خواب حجت نیست، ولی خب اون احساس آرامش بعد از خوندن آیه های قرآن، مخصوصاً آیات ابتدایی سوره علق که خیلی برام تاثیر گذار بود. حتی الان که چند روز گذشته وقتی یادش میافتم بی اختیار احساس آرامش بهم دست میده.
امیدوارم که خداوند هدایت و حمایت مون کنه در مسیر توحید و ایمان عملی باقی بمونیم.
خیلی خیلی ممنونم خانم سلیمی بزرگوار که لطف کردین برام کامنت نوشتین. از شما سپاسگزارم. در پناه رب العالمین همواره شادکام و ثروتمند و سلامت و موفق باشید.
به نام تنها ابر قدرت حاکم بر جهان هستی
سلامی عاشقانه به همه عزیزانم و سپاسی مخصوص ویژه دوستان ارزشمندی که با پیغام های الهی شان مرا به شور و شعفی برای نوشتن میرسانند.
مریم نازنینم قانتات و صالحات و حافظاتبودنت برایم قابل تحسین است.
این سمت معادله را چه خوب اجرا کرده و پاداشش برایت مردی قوام در بیشتر جنبه های زندگی ات شد.
شما چه زیبا این بخش را رعایت میکنی و نتیجه اش بودن بهترین و هماهنگ ترین مرد قوام در زندگی ات است.
طرفمان همین است این بخش رعایت شود آن طرف مقابل را خدا درست میکند.
و شما چه زیبا طرف خودت را انجام میدهی.
به ادامه داستان بپردازیم….
بعد از تمدید زمان تحویل فایل تکمیل شده کتاب
نفسی راحت کشیده و دست از تقلای بیهوده برداشتم.
تقلایی که مرا برآن داشته بود لقمه را دور سر گردانده و با چند نفر صحبت کنم تا در هم ریختگی های متن فایل را دوباره تایپ کنند.
از آنجا که تایپیست قبلی نیز فایلها را در سیستم نداشت در نهایت تسلیم شده و تصمیم گرفتم صبری جمیل پیشه کرده تا دوستم از سفر برگردد.
آن وقفه فرصتی ایجاد کرد تا کمی از سرعتمان بکاهیم و کار طراحی جلد و الگوهای داخل کتاب را کمی آرام تر پیش ببریم.
روز شماری میکردم تا دوستم برگشته و فایل اصلی را برایم ارسال نماید.
زمانی که متوجه شدم ایشان برگشته اند، با پیغامی غیر منتظره از طرف ایشان مواجه شدم.
گویا تازه به خاطر آورده بودند که چندی قبل سیستمشان را به دلایل ویروسی شدن پاکسازی کرده و فایل ها را از سیستم پاک کرده اند.
تنها پاسخی که توانستم بدهم این بود : خیر است عزیزم.
بر آن بودم دست از تقلا ها بردارم، بر آن بودم برای انجام کاری زور اضافه نزنم،آن لحظه تسلیم بودن همه وجودم را فرا گرفته بود، دیگر هیچ چیز برایم مهم نبود، نجواها تلاششان را میکردند اما گویی دیگر مقاومتی نداشتم .
حتی با خود گفتم اگر این هدایتی از طرف خدا باشد این فایل بدون هزینه ای دوباره به دستم میرسد اگر نه ، فقط مهم این بود من قدمهایم را برای عملی کردن این هدایت برداشتم و در نهایت مصمم شدم که در صورت نبودن فایل دوباره کاری تایپ را نیز نپذیرفته و عطایش را به لقایش ببخشم.
تمام این افکار همان تقوایی بود که خدا در آن لحظات به من الهام میکرد تا بتوانم آرامشم را حفظ کنم و در مقابلش فجور هم جولان خود را میداد.
به خاطر آوردم که اگر من از هدایت تبعیت کرده و در صدد یاری دادن خدا برای تحقق وعده الذی علم بالقلمهستم ، وظیفه او این است به حکم وعده حقش ، مرا یاری دهید تا شما را یاری دهم به راحت ترین شکل بدون هزینه اضافه و دوباره کاری این فایل را موجود کند.
برایم مسجل شده بود این لحظه ها نقاط طلایی است که اگر بتوانیم ذهنمان را کنترل کنیم ورق به نفعمان برگشته و کن فیکونزیبایی را تجربه میکنیم.
در همین افکار بودم که به کسری از دقیقه نکشید که خودشان پیغام دادند، بذار ریسنتلی سیستم را چک کنم.
لحظه ای که فایل را برایم ارسال کردند خیرالحافظین بودن خدا را به وضوح لمس کردم.
به خاطر می آردم که در تمارین کد نویسی روزانه این خواسته ام را مکتوب کرده و لحظه ارسال فایل را تجسم میکردم.
قانون کارش را کرده بود و تجسمات و درخواستهای من اجابت شده بود.
پیغامشان بعد از ارسال فایل برایم یادآور لاخوف علیهم و لا هم یحزنون وعده داده شده خدا در پس تبعیت از هدایت های الهی بود.
وقتی اسم معجزه را روی بودن فایل در سیستمشان گذاشتند، لحظاتی قبل برایم مرور شد که قدرت های خدا در ذهنم مرور شده و کن فیکون هایش را برایم یاد آوری میکرد.
اذعان داشتند همچون معجزه ای میماند که این فایل محفوظ مانده است.
چقدر خدا را شاکر بودم ،دلم آرام گرفته بود، باری دیگر شاهد تحقق وعده صدقی بودم که اراده های الهی بر آن حکم میکند و موجود شدن به ظاهر ناموجودی را به رخت میکشد تا تو بیشتر از همیشه به قادر بودنش پی ببری.
بیشتر پی ببری که کن فیکون برایش آسان ترین کار دنیاست. فقط کافیست تو قادر بودنش بر هر کاری را باور کنی.
از خوشحالی سر از پا نمیشناختم ،با ذوقی فراوان با زهرا جان تماس گرفته وفایل ها را برایشان ارسال کردم تا تصاویر نرم افزاری طراحی شده الگوها را جایگزین تصاویر دستی قبلی کند.
بعد ها متوجه شدم در روند طراحی الگو ها برای سیستم ایشون هم تضادی پیش آمده و احتمال میرفته که همه تصاویر پاک شده باشد و ایشون به خاطر آگاهی شان از قانون تلاش کرده بودند ذهنشان را کنترل کرده و حتی به من انتقال ندهند که ذهنم درگیر شود و به راحت ترین شکل مسئله حل شده بود.
چقدر همکاری با افراد آگاه به قانون زیباست، افرادی که نه تنها در لحظات حساس باری بر دوشت نیستند بلکه این را یاد گرفته اند ، چالش های پیش رو را با کنترل ذهن حل کرده و تو خیالت از طرف آنها راحت باشد.
احساس امنیت از حضورشان ، همان که از مهمترین شاخصه های مؤمنین است.
آنهایی که تو را به امنیتی از دست و زبانشان میرساند.
آنهایی که لازم نباشد دست و زبانشان از تو کوتاه شود تا تو در امان باشی. بلکه از دست و زبانشان همیشه خیری الهی به سویت جاریست.
و من خدا را هر لحظه برای این تجربیات زیبا از بودن با اینچنین فرشته هایی در زندگی ام سپاسگزارم.
الگوها به بهترین و راحت ترین شکل در فایل جاگذاری شد.
تصویری زیبا و الهی به بهترین و با کیفیت ترین شکل برای جلد کتاب به دستان الهی زهرای نازنین صورتگری شده بود. تصویری یونیک و خاص که با دیدن جزء به جزء آن محو توانمندی و ذهن خلاق این فرشته الهی میشوم.
تصمیم گرفته بودم با توجه به درک الانم ویرایشی اساسی در مقدمه و سخنی با خواننده در کتاب ایجاد کنم.
از خدا هدایتی خواستم تا به قلمم جاری شده و در مقدمه کتاب بنویسم.
ادامه دارد….
سلام نفیسه جان.
چقدر تو فوق العاده ای دختر، چقدر کامنتات بهم آرامش میده، چقدر باور محدود از وجودم شسته میشه و میره، تو منو یاد قهرمان های رمان های دوران نوجوانی ام میندازی، چقدر خوب هم قرآن رو درک کردی و هم قانون رو، من از کلمات قرآنی که در نوشته هات هست خیلی لذت میبرم، دو چیز در کامنتات خیلی بولد هست یکی احساس لیاقت و دیگری ایمانت به خداوند، با وجود قلم قوی ای که داری اگر کتاب زندگی خودت رو بنویسی قشنگ ترین رمان دنیا خواهد شد و من بارها و بارها حتما مطالعه خواهم نمود، بودن در کنار بچه های فوق العاده ای مثل شما در این سایت الهی یکی از بزرگترین سپاسگزاری های من از خداوند توانا و مهربان هست، ازت سپاسگزارم به خاطر نگارش این کامنت های زیبا، شاد و سلامت باشی دوست زیبایم.
به نام خداوند بخشنده و مهربان
به نام یگانه معبود جهان هستی
سلام به نفیسه عزیز و دوست داشتنی
شما چقدر زیبا هستین
چقدررررر چهره آرام و زیبا دارین
نفیسه عزیزم کامنتتت خیلی عالی بود بسیارررر ارامش داشت
من شما را بی نهایت تحسین میکنم بخاطر این درک زیبایی تان از قانون بخاطر ایمان تان به خداوند
تحسین تان میکنم بخاطر حس کردن خدا
که قشنگ ترین حس هست واقعا آن لحظه حالت بی نظیر میباشد و بخاطر این حال خوشت شکرگذار هستم
من تحسین تان میکنم بخاطر کنترول زهن تان
کمنت تان مثل خودتان عالی و فوق العاده بود
مرسی دوست عزیزم که نوشتی
همیشه در حمایت جان جانان باشی
سلام نفیسه جان..
دوست توحیدی نازنیننمممم
اصلا کاری ندارم چی نوشتی توی دیدگاهی که گذاشتی….اونقدر آرامش لا به لای اون کلمات و خط ها بود که غرق آرامش شدم
..
چه قلم قشنگ و شیوایی دارین…
چه آگاهی های نابی رو به اشتراک گذاشتین
تحسین میکنم شمارو عزیزدلم
در پناه جانان ، سرشار از آرامش و موفقیت و شادکامی و عشق باشید
دوستت دارم
سلام به نفیسه عزیزم
خانم زیبا وبا وقار و محکم که با رعایت قوانین الهی چه عالی سیر تکاملی ت رو طی میکنی
من چندسالی هست که کامنتات رو مطالعه میکنم و از نوشته های نورانی ت لذت میبرم
و به آرامش میرسم
خیلی زیبا مینویسی
داستان زندگی ت رو در جریانم
یه مدتی هم از نظر فاصله مکانی بهت نزدیک بودم
از فروشگاه نعیما گالری خرید کردم وقتی گفتی با هاشون قرارداد داشتی یه حس قشنگی داشتم
هروقت گذرم به پاساژ اطلس مال میفته بی اختیار بدنبال نفیسه میگردم
و یه حسی بهم میگه شاید همین دوربرا یه روز از نزدیک ببینمت
مشتاق دیدار روی زیباتم
و
برات بهترین بهترینا رو از الله مهربان آرزومندم
نفیسه جان سلام
واقعا قلم حیرت برانگیزی داری و من از خوندن کامنتات لذت میبرم و جا داره ک تحسینت بکنم و اینم بگم ک همیشه کامنتات بر اصل سبک شخصی نوشته میشه ک اینم برمیگرده ب عزت نفس شما ک من بهتون تبریک میگم و خوشحالم ک دوستی مثل شما دارم
درپناه خداوند باشید
سلام نفیسه خانم
نمیدونم چه طور این ذوق و شوقی که دارم رو چطور انتقال بدم، ذوق و شوقی که از این میاد که یه آدم چه قددددر خوب میتونه بنویسه، چه قدررر خوب میتونه احساسات آدم رو برانگیزی و چه قددددر خوب میتونه احساسات رو منتقل کنه. خداحفظتون کنه با این همه ذوق و زیبایی که توی نوشتنتون پیاده میکنید بسیار بسیار عالی، فوقالعاده.
همیشه موفق و سربلند در پناه خداوند مهربان
سلام نفیسه نازنینم
نمیدونی چقدر از خوندن کامنتهات لذت میبرم و از اینکه هر روز داری بهتر قانون رو درک می کنی و با نوشته های الهیت باعث هدایت و آگاهی هزاران نفر مثل من میشی بینهایت ازت سپاسگزارم.
سرچ کردم و کتاب قشنگتو پیدا کردم تو سایت فیدیبو انشاالله که در مدار دریافتش هم باشم. البته که تا همینجا هم کلی ازت چیز یاد گرفتم و با اون جمله ت که نوشته بودی همیشه از الگوهای آماده استفاده میکردی باعث هدایت من شدی به برای اسونتر خیاطی کردن. منم مثل خودت عاشق خیاطیم و به خاطر باورهای منفی که داشتم اسون شده بودم برای سختیهای خیاطی و همیشه اون لذت جاش پرمیشد با کلی پروگیری و اشکال و نتیجه ش شد اینکه چندسال این عشقو بوسیدم و گذاشتم کنار چون فکر میکردم خیاطی کردن برای دیگران ایراد داره. اما بعد از دوسه سال فهمیدم که نه عشق من همون خیاطیه و الان دوباره شروع کردم و خدا هم با هدایتهاش و حمایتهاش هر روز داره راهو برام باز می کنه.
خیلی دوست دارم برسم به روزی که مثل تو و بقیه شاگرد زرنگهای دانشگاه خودشناسی اینقدر زیاب توحید رو درک کنم و عمل کننده باشم.
بازم تحسینت می کنم عزیزم بخاطر تمام کنترل ذهن و تقواهایی که داشتی و تمام پاداشهای فوق العاده ای که گرفتی.
عاشقانه منتظر ادامه داستان توحیدی و قشنگت و درسهای بینظیری که برام داره میمونم
«همیشه باید به این لحظه برگردی،
باید در لحظه حال نفس بکشی،
در لحظه حال قدم برداری،
هر چه را در لحظه حال احساس می کنی، احساس کن،
در لحظه حال بخند و گریه کن،
در برابر لحظه حال زانو بزن و زندگیات را به آن اختصاص بده….
گذشته مُرده است
و تو برای شروع دوباره، در بهترین جا هستی…»
دوستای گلم به یه درکی از قانون احساس خوب=اتفاقات خوب رسیدم که دوست داشتم با شما عزیزان به اشتراک بذارم که هم ردپایی برای خودم باشه و هم اینکه ممکنه به بعضی از دوستان کمکی کرده باشم.
خود من احساس میکردم این قانون و خوب فهمیدم، آگاهانه بیام به نکات مثبت توجه کنم، زاویه دیدمو به هر موضوعی جوری تغییر بدم که حالم خوب شه تا اتفاقات خوب، روابط عالی و خواسته هام برام اتفاق بیفته.
یه جورایی احساس خوبمو شرطی کرده بودم.که من سعی میکنم حالم خوب باشه که به اتفاقات خوب برسم.
غافل از اینکه اینجوری دارم خودمو کائناتو گول میزنم که مثلا من واقعی حالم خوبه پس یالا اتفاقات خوبو رقم بزن.الوعده وفا
ولی دوستان قانون اینه که اون احساس خوب باید بگونه ای باشه که حس لذت و آرامش بهت بده، حس سبکی و رضایت درونی، نه صرفا برای رقم خوردن اتفاقات قشنگ
که اگه بدین صورت به حال خوب برسی طبق قوانین تغییر ناپذیر خداوند اتفاقات عالی برات رقم میخوره.
اومدم این آگاهی و تو نتایجی که بدست آوردم بررسی کردم.
مثلا تو خواسته ی خرید خونه من به این دلیل به زیبایی هر چ تمام به خواسته م رسیدم که احساس خوبمو منوط نکردم به این که آقا من حالم خوب باشه، از خونه ای که فعلا توشیم راضی باشم و به نکات مثبتش توجه کنم که به اون خونه خوبه برسم.نه واقعا
من به زیبایی های خونه ی فعلیمون توجه کردم و به احساس خوب رسیدم که لذت ببرم از زندگی کردن تو اون خونه، به آرامش برسم، اذیت نشم که چرا فلان خونه رو با امکانات دلخواه نداریم.
درواقع با این هدف و نیت بود که من به خواسته م رسیدم.
امیدوارم بتونم با کلمات منظورمو برسونم….
یا مثلاً برای حذف شیفت های تعطیلیم من به این نیت نخواستم که به نکات مثبت شغلم توجه کنم و احساسم خوب شه و من به هدفم برسم.من چون نمیخواستم این شیفت های تعطیلی احساسمو بد کنه و روی جنبه های دیگه شغلم تاثیر بذاره و به این نیت که از شغلم لذت ببرم اومدم به نکات مثبتش توجه کردم، به حال خوب رسیدم به آرامش و رضایت رسیدم و اینگونه شد که مثل آب خوردن هدفم برام محقق شد.ولی اگه احساس خوبمو شرطی میکردم حالا حالا ها باید شیفت تعطیلی میرفتم.
و خیلی از نتایجی هم که گرفتم دقیقا بدین صورت بوده.گاهی یه اتفاقی مثلا تو اون وهله افتاده آنقدر برا اون اتفاق خوبه ذوق کردم و حالم خوب بوده که بصورت معجزه آسا به هدفی که تو ذهنم بوده بهش رسیدم.بدون اینکه قصد و هدف این خوشحالی برای رسیدن به اون خواسته باشه.
دوستان میخوام بگم هدف اصلی از احساس خوب باید و باید به هدف لذت از زندگی کردن باید باشه.وقتی شکرگزاری میکنیم نباید به این نیت باشه که بذار شکرگزاری کنم تا خدا نعمت های بیشتری بهم بده.
نه
باید شکرگزاری هامون از ته دل و واقعی باشه، اینکه خدای خوبم من واقعا قدردان داشته هام هستم و دارم ازشون لذت میبرم.دمت گرم مرسی
سر خودمون شیره نمالیم،این قوانین چنان دقیق اند که مو لای درزش نمیره.
میام به نکات مثبت دوستم توجه میکنم که چی بشه؟؟؟؟رابطه ش با من عالی بشه؟؟؟بشه همون کسی که من میخوام؟؟؟؟نه آقا جون اگه هدفت اینه محقق نمیشه.
احساس خوبت نباید شرطی باشه، نباید توجه به نکات مثبتت شرطی باشه
اینکارو بکن که خودت لذت ببری حالت خوب بشه،چ ب هدفت برسی چ نرسی.تو اون حال خوب رو میخوای.مگه نه اینکه میخوای با رسیدن به هدفت حالت خوب بشه، پس بگرد و بجو و برس به حال خوبه ی بدون قید و شرط تا خدا خیلی راحت از جایی که فکرشو نمیکنی تو رو به خواسته هات برسونه.
خیلی کیف کردم از این آگاهی که بهش رسیدم.امیدوارم برای دوستان هم مفید بوده باشه.
یگانه ی عزیزم، سلام.
اومدی با یه کامنتِ جالبِ دیگه.
نکته ای که گفتی عالی و جالب بود.
اینکه هر چیزی حقیقی باشه، قلبی باشه، قانون روش جواب میده، بدون هیچ زحمتی.
اینکه گول زدن و شرطی سازی ما رو به جایی نمیرسونه تو خواسته هامون.
این قسمت که خیلی بهم چسبید:
وقتی شکرگزاری میکنیم نباید به این نیت باشه که بذار شکرگزاری کنم تا خدا نعمت های بیشتری بهم بده.
نه
باید شکرگزاری هامون از ته دل و واقعی باشه، اینکه خدای خوبم من واقعا قدردان داشته هام هستم و دارم ازشون لذت میبرم.دمت گرم مرسی
سر خودمون شیره نمالیم،این قوانین چنان دقیق اند که مو لای درزش نمیره.
من گاهی به صورتِ معامله ای مینویسم.
یعنی حس خوب اتفاقات خوب رو بسازه.
که خودمم متوجه میشم نمیسازه:))))
دلیلش همینیه که گفتی، چون مو لای درزِ قوانین نمیره، نمیشه زیرآبی رفت، نمیشه با دوز و کلک به مواجهه با قوانین رفت، باید با اصل مواجه شد با قوانین.
اصل، حسِ خوبِ درونیه، به قول استاد جان که میگن جهان به صدای ما و رفتار ما کار نداره، جهان به فرکانسِ ما کار داره و به اونا پاسخ میده.
مثل این میمونه من توی روی کسی تحسینش کنم ولی تو دلم حسادت کنم بهش، پاسخِ جهان به من از جنسِ حسادتیه که قلبم فرستاده نه تحسینی که زبونم گفته…
البته یه چیزی رو اضافه کنم.
اولِ کار باید زبونی شروع کرد سپاس گزاری و تحسین و … رو تا کم کم بشه جزئی از شخصیتمون و قلبی بشه …
اینم روند تکاملی داره.
خیلی مفید بود تحلیلهات.
مرسی که سخاوتمندانه به اشتراک گذاشتی اینجا، هر کدوم مون که تو مدارش باشیم دریافتش میکنیم.
ممنونم عزیزم.
خدایا شکرت برای آگاهی ها، درس ها، بهبودِ درک، روند تکاملی، کشف و شهودهامون.
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام ب شما دوستان عزیزم
خوشحالم که انقدر هم مسیر و هم فکریم
چون برای من هم خیلی جالب بود کامنت یگانه خانم
نکات خیلی راهگشایی رو گفتن و شما دوستم خیلی عالی و مختصر بیان کردین
باید اعتراف کنم که من در زمینه مدنظر شرطی سازی میکردم یعنی در اصل باورم این بود که نعمت باید طبیعی وارد بشه
چرا باید براش عبارت تاکیدی یا فایل های مربوط ب اون یا دارو قرص مصرف بشه
مثلا سلامتی حق طبیعی من هست و باید باشه
ثروت حق طبیعی من هست و باید باشه
100٪باورهای مخربه دیگه ای تو لایه های ذهنی من هست
اما ب خاطر همین باور من میومدم میگفتم اوایل یا تا همین العان ب عنوان ی تکلیف ازش یاد میکنم
که درونش میوفتم اون احساس خوبه بیشتر و بیشتر میشه
ب قول شما همون قانون تکامل اما نتایجعالیتر زمانی برام پیش میاد که قلبی باشه و بدون شرطی سازی اونموقع درست میشه و باب میل
پس پروردگار خودش بسازه برامون این احساسات قلبی رو
باز هم یگانه جان و سمانه جان دوستهای خوشتیپ و زیبام سپاسگذارم
پریسا شعبانی از شهر زیبای آمل
سلام یگانه بانوی عزیز که واقعا مثل اسمت یگانه و زیبایی
عزیزم ممنونم برای این آگاهی هایی که برامون نوشتی فوق العاده و عالی بود با اینکه قبلا هم این موضوعو تو کامنتهای بچه ها خونده بودم ولی شما با مثالهایی که زدی خیلی قابل درک و مفهومی توضیح دادی
من در زمان مناسب به کامنتت هدایت شدم و برام آگاهی بخش بود
واقعا اگر از ته ته ته دل سپاسگزار نعمتهامون باشیم اولین تاثیرش حال خوبمونه
من اومدم به خودم گفتم تو اصلا فکر کن نتیجه شکرگزاری نعمتهای بیشتر نیست فک کن چنین قانونی وجود نداره فکرکن تنها نتیجش حاله خوبته ….ولی آیا همین کافی نیست؟
مگر هدف از به دست آوردن اونچه که میخوای رسیدن به حال خوب و لذت بردن نیست خوب تو از همین الان میتونی پذیرای حال خوب باشی و لذت ببری
من وقتی شروع به سپاسگزاری کردم با این دیدگاه و گفتم من فقط میخوام قدر دان باشم و از لحظه لذت ببرم واقعا چشمم به نعمتهای خیلی خیلی زیادی تو زندگیم باز شد که بخاطر کوچیکترینشون اشک میریزم و نمیدونم چجوری خداروشکر کنم
همونطور که شما بیان کردین کائنات گول نمیخوره سیستمیه که رد خور نداره و تا وقتی فرکانس خالص نفرستی جوابی بهت نمیده که البته اونم فرکانس ناخالص بهت میده
واقعا همین شکرگزاری بزرگترین نعمت خداونده همینکه میتونم سپاسگزارش باشم و همینکه میتونم ببینم نعمتهامو
بازم ممنونم از نوشته هاتون که این قانون زیبا رو یادآوری و واضح ترش کردین
درپناه حق
سلام زری جون
چه عالی جواب یگانه بانو رودادی مخصوصا این قسمت از کامنتت عالی بود
((من اومدم به خودم گفتم تو اصلا فکر کن نتیجه شکرگزاری نعمتهای بیشتر نیست فک کن چنین قانونی وجود نداره فکرکن تنها نتیجش حاله خوبته ….ولی آیا همین کافی نیست؟))
چرا واقعا همینه
خداروشکر بخاطر دوستان با فرکانس بالا
ازت ممنونم عزیزم برات بهترین هارو آرزو میکنم
یگانه بانوی عزیزم سلام
ماشالله بشما که خیلی زود قانون رو متوجه شدی، باور کنید من بعد از یکسال و اندی، همین سه روز پیش که داشتم جلسه پنجم از قدم چهارم رو مرور می کردم به این آگاهی رسیدم و چقدر خوشحال شدم از درک این موضوع.
توی اون جلسه صحبت از در لحظه زندگی کردن و لذت بردن از مسیر بود. من خیلی فکر کردم و به دقت بیشتری به فایل گوش دادم، و بعد یهو متوجه شدم اصلا موضوع این نیست که ما قراره به چه هدفی برسیم، موضوع فتح قله های رفیع اهداف کوتاه و بلند مدت نیست، نه اینکه هدف نداشته باشیم، نه… اتفاقاً باید هدفمند زندگی کنیم، اما زندگی «رسیدن» نیست، رفتن و پا گذاشتن در مسیره…
استاد یه جمله طلایی دارند که می گن:
رسیدن به خواسته ها احساست رو خوب نمی کنه این احساس خوبه که تو رو به خواسته هات می رسونه…
بنابراین، ما باید بدون مقایسه خودمون با دیگران فقط و فقط از کاری که داریم در همون لحظه انجام می دیم رضایت داشته باشیم و با هیچکس وارد رقابت نشیم، چون رسیدن به خواسته ای که منشأ ش برتری نسبت به دیگران باشه، اجازه نمیده از مسیر لذت ببریم و اضطراب و استرس آرامش رو از ما خواهد گرفت.
آرزو می کنم، مسیر زندگیت پر از احساس آرامش و رضایت درونی از لحظات ناب باشه یگانه بانوی عزیز.
سلام یگانه ی عزیزم
خوندن کامنتت یه نکته ی مهم رو بهم یاد آوری کرد چقدر قشنگ نوشتی از درکت و ازت هزاران بار ممنونم که با ما هم به اشتراک گداشتی
دوستان میخوام بگم هدف اصلی از احساس خوب باید و باید به هدف لذت از زندگی کردن باید باشه.وقتی شکرگزاری میکنیم نباید به این نیت باشه که بذار شکرگزاری کنم تا خدا نعمت های بیشتری بهم بده.
نه
ممنونم بابت یاد آوری این نکته ی مهم
شکر گزاری نباید گرو کشی باشه
زبان این جهان احساس
و من نمیتونم گولش بزنم
شکر گزاری به گفتن چهار تا کلمه خدایا شکرت نیست
باید قلبی باشه
چند روز پیش درک کردم که اگه میخام شرایط مالی خوبی داشته باشم باید برای شرایط مالی فعلی شکرگزار باشم برای شرایط مالی خوب اطرافیانم شکر گزار باشم تا خدا شرایط خوب رو وارد زندگیم کنه
نمیتونستم این کار رو خوب انجام بدم
و حسم رو بد میکرد
حسادت میومد سراغم ولی من این کار رو یجورایی داشتم گرو کشی میکردم برای اومدن شرایط خوب
حسم واقعی خوب نبود
البته بعصی جاها واقعا و قلبا شکر گزار بودم ولی زور اون شکر گزاری الکی بیشتر بود و امروز از طریق کامنت شما فهمیدم ایراد کارم کجا بود
تو داستان خزید ماشین من این قانون رو درست انجام دادم و خدا هدایتمون کرد به یه ماشین بهتر اونم خیلی راحت و معجزه وار
من از همون ماشینی که داشتم راصی بودم با عشق بهش رسیدیم و اصلا نگران نبودم که میتونم عوضش کنم یا نه
واقعا بخاطر جاهایی که باهاش رفتم شکر گزار خدا بودم
وقتی سوارش میشدم و زیر باد کولر بودم واقعا لذت میبردم
غر نمیزدم این چه ماشینی
واقعا دوستش داشتم چون به لطف خدا با این ماشین رانندگی یاد گرفتم و خدا رو شکر میکردم براش
و نتیجه این شد به ماشین بهتر با امکانات بهتر هدایت شدیم
شکر گزاری بزرگترین نعمتی که خدا بهمون داده
خدایا شکرت میتونیم شکرت رو بجا بیاریم
هدایتمون کن به شکر گزاری قلبی و واقعی
دوست عزیزم یگانه جات برات بهترین ها رو از خدای مهربون میخام در پناه الله
سلام به یگانه بانوی سایت
عزیزم کامنتات عالین من اکثر کامنت دوستان رو دنبال میکنم وجدیدا هدایت شدم به کامنتای شما
خیلی عالی ومختصر ومفید
من این تکه از کامنتتون رو برای خودم به یادگار میذارم
((ولی دوستان قانون اینه که اون احساس خوب باید بگونه ای باشه که حس لذت و آرامش بهت بده، حس سبکی و رضایت درونی، نه صرفا برای رقم خوردن اتفاقات قشنگ))
واقعا عالی بود
بله درسته ما نمیتونیم کائنات رو گول بزنیم
یه جورایی احساس خوبمونو شرطی کنیم که من سعی میکنم حالم خوب باشه که به اتفاقات خوب برسم.
غافل از اینکه اینجوری دارم خودم
و کائناتو گول میزنم که مثلا من حالم خوبه پس یالا اتفاقات خوب رقم بخوره برام
قانون میگه احساس خوب مساویست با اتفاقات خوب
یعنی احساسی که توش آرامش باشه ،آرامش واقعی و شرطی نمیزارم براش که من احساسم خوبه پس فلان وفلان خواسته رو میخوام چرا برآورده نمیشه
ممنون از شما ودوستان عزیزی که وقت میذارین وبرای ما کامنتای خوب خوب مینوسین منم برای شما آرزوهای خوب وقشنگ دارم
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام به روی ماهت یگانه عزیزم
سلام به قلب جوهر مانندت
سلام به درک زیبایت
منم خیلی خیلی کیف کردم از خواندن کامنتت زیاد عالی بود
تشکرررررر
زیاد اموزنده بود یگانه عزیزم همیشه تحسینت میکنم بخاطر کمنت های زیبایت که پر از نکته ها میباشد پر از درس و تجربه میباشد پر از حس خوب میباشد
دختر خوب الله تحسینت میکنم با تمام وجودم
چقدر خوب روی خودت کار میکنی
چقدر عالی به درک قانون رسیدی
چقدرررر عالی عمل میکنی
واقعا واقعا همین طور هست
زیاد زیبا نوشتی یگانه عزیز یگانه زیبا
مرسی بخاطر تک تک کلماتتت
همیشه شاد خندان باشی رفیق خوبم
به نام رب تنها فرمانروا
سلام یگانه عزیز وخوشتیپ و زیبا
دوست عزیزم چه زیبا گفتی:
((ولی دوستان قانون اینه که اون احساس خوب باید بگونه ای باشه که حس لذت و آرامش بهت بده، حس سبکی و رضایت درونی، نه صرفا برای رقم خوردن اتفاقات قشنگ))
واقعا که همینه که این روح مانند کودکی واقعی است ودقیقا نمیشه سرش گول زد ودرک میکنه واقعیت رو
ممنون که این فهمت از قانون رو اینقدر خوب ورسا با ما در میان گذاشتی
در پناه خداوند شاد سالم وسلامت باشی
یگانه جان سلام
از خداوند بینهایت سپاسگزارم ک چندوقت پیش بعد از چندسال کار کردن بصورت جدی برروی خودم ، هدایتم کرد ب سمت مهمترین و مخرب ترین پاشنه آشیل زندگیم ک جلوی دروازه ی ورود بینهایت نعمت و ثروت رو گرفته بود ک دوست دارم در تایید و تکمیل کامنت زیبات ،تجربه گران بهامو باهات ب اشتراک بزارم ….. ب قول استاد چند هزار کد قدرتمند و ثروت ساز برای خودم ساختم ولی هنوز نتیجه مورد دلخواهم نیومده ! ب این دلیل ک یک کد مخرب ریز جلو این همه صدهزار کد درست رو گرفته و نمیزاره برنامه ران بشه ( نمیزاره نعمت و ثروت وارد بشه ) تا اینجارو داشته باش ….
فهمیدن و درک کردن و حل این مساله هم نیاز ب تکامل داره ک اول مسئولیتشو پذیرفتم ک یچیزی در درونم مشکل داره و ن در بیرون …. پس اینجاست ک باید استقامت و توکل و ایمان نشون بدی و احساستو خوب نگه داری تا جهان هدایتت بکنه ب سمت حل مساله چون جواب هر مساله داخل خودشه ،،، تا اینکه زدم ب دل طبیعت تا بتونم مچ باور ریز و مخرب رو بگیرم ک خدارو شاهد میگیرم ک اصلا خوده خدا بهم الهامش کرد ک اون کد مخرب ، ((کد احتیاج )) بود
و من ب خیال خودم مثلا داشتم با احساس خوبم کد اشتیاق رو ران میکردم ک اصلا اینطور نبود و من داشتم خودمو گول میزدم ک مثلا احساسمو درطول روز بیشتر خوب نگه دارم ک ب فلان خواسته برسم !!! اگه بخوام خیلی واضحه تر بگم ک وصلش کنم ب کامنت زیبای شما ، باید اعتراف بکنم ک (((نتیجه گرا))) بودم و مثلا میخواستم احساسمو خوب نگه دارم ک خواسته ها زودتر وارد زندگیم بشن درصورتی ک قانون بدون تغییر جهان هستی بسیار هوشمند و دقیقه ک ب قول شما مو لا درزش نمیره …..
من از این جهت احساسمو خوب میکردم ک برسم ب خواسته درواقع احساس خوبمو یا بهتره بگم لذت بردن رو منوط کرده بودم ب رسیدن ب خواسته ینی من محتاج اون خواسته بودم ینی من کد احتیاج ، کد وابستگی ، کد نیازمندی رو ران کرده بودم !!!!!!!!! و ب خیال خودم کد اشتیاق ران شده !!!!
حالا اومدم برای شکستن این کد مخرب اینجوری برای خودم منطقی کردم ک آقا من اصلا نتیجه برام مهم نباشه و نیاز مند چیزی نباشم و ب چیزی و یا ب کسی احتیاج نداشته باشم !!!! من باید از همین شرایط الانم مثلا درآمد nتومن یا مثلا از تنهاییم لذت ببرم …. من نباید حال خوبم در گرو پول یا رابطه با دختر باشه ک !! پس من باید آگاهانه از این شرایطم حالا هر چیزی ک هست لذت ببرم و قلبا سپاس گزار داشته هام باشم و بدون اینکه ب نتیجه بچسبم و بجای اینکه همش بخوام بگم چرا نمیاد چرا نمیاد ، از زندگیم لذت ببرم و مطمینم دیگه کد احتیاج ویا کد نیاز ران نیست بلکه کد اشتیاق ران شده و خداوند از بینهایت راه لاجرم خواسته رو وارد زندگیمون میکنه و این نکته هم تازه بهش رسیدم ک برای ران شدن کد اشتیاق باید باخودمون درصلح باشیم و عزت نفس قوی و توحیدی داشته باشیم ک نیازمند چیزی و یا کسی نباشیم … خدایاشکرت گفتی و من نوشتم
و هرروز ک میگذره بیشتر درک میکنم ک وظیفه ی من لذت بردن از زندگیه ، وظیفه ی خداوند دادن بینهایت نعمت و ثروته ……
یگانه ی عزیزم مرسی ک باعث شدی کلی با خودم صحبت بکنم و نکته های مهم رو برای خودم یادآور بشم
باهمین قدرت ادامه بده و لذت ببر و کاری ب نتیجه نداشته باش
درپناه خداوند باشید
سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته و هم خانواده ای های ماهم.
من وقتی اون جمله ی زیبای خانم شایسته رو شنیدم که گفتن(ببینید این آب به این نرمی چجوری سنگه به این سختی رو شکل داده) جرقه ای که باید تو ذهنم میخورد، خورد
حالا اون جرقه چی بود!؟
اینکه کنترل ذهن، واکنش نشون ندادن به تضادها، بحث نکردن با آدما، سکوت کردن، آروم بودن، صبور بودن، احساس خوب داشتن، نجنگیدن با تضادها و درگیرشون نشدن، همه و همه حکمه آب رو داره وهمه ی تضادها با هررر سختی که باشن، هرررر چقدر بزرگ که باشن، هرچقدر مقاوم که باشن،هر چقدر ناجالب باشن، بلاخره در مقابل نرمی آب، در مقابل صبر و ادامه دادن، در مقابل آرامش در شرایط سخت، کم میارن و اون سختی ها اون سنگ های عظیم وسر سخت، اون تضادها با هرر بزرگی که میخوان داشته باشن، با هر تاریخ و عقبه ای که میخوان داشته باشن،بلاخره شکله اون مسیر آب رو میگیرن و تسلیم میشن در برابر صبوری ومقاومت آب
تسلیم میشن دربرابر ادامه دادنه آب و تمرکز بر روی مسیرش و چچچنان سایده و نرم میشن که شاید خوده اون آب هم همچنین فکری نمیکرد که سنگ ها به اون بزرگی بلاخره تسلیم بشن و شکل اون مسیر آب رو به خودش بگیره.
اما برای من چندین مفهموم خیییییلی جالب داشت که همنیجور که دارم مینویسم داره تو ذهنن میاد.
ببینید اگه من اون سنگهارو به مشکلات زندگیم، به آدم هایی که در زندگیم هستن و دلخواهم نیستن، به مقاوم بودن آنها برای تغییر نکردن، به اینکه اون تضاد از من در ظاهر خیییییلی بزرگتر وقدرتمند تره، تشبیه کنم، و آب رو به کنترل کردن ذهن، به ادامه دادن به مسیر بدونه توجه به قدرت و عظمت و بزرگی آن تضاد، به متعهد بودن و متمرکز بودن روی فققققط یک مسیر، و ادامه دادن و ادامه دادن، و به اینکه 1 ماهه اون تضاد از بین نمیره و باید با توجه به بزرگی و سرسختی و ریشه دار بودنه اون تضادها و اون سنگ ها فققققط به مسیر خودم ادامه بدم، تشبیه کنم، یک احساس آرامش، یک احساس صبوری، یک احساسی مانند اینکه من فققققط باید کاره خودم رو انجام بدم نتیجه تغییر میکنه در قلبم شکل میگیره.
فقط باید ادامه داد، باید وارد حواشی نشد، باید صبر کرد، قققققطعا هرررر چقدر هم که تضاد بزرگ باشه هرچقدر هم سر سخت باشه، بالأخره کم میاره در برابر توکل ما، در برابر صبر ما، در برابر تمرکز ما و متعهد بودنه ما برای ادامه دادن.
شاید خیلی وقتها ذهن در ظاهر بگه بابااااا تو مشکلت اینقدر جدیه، بجای اینکه بری باهاش بجنگی و بحث کنی و زور بزنی برای تغییرش نشستی با خوندنه چارتا کامنت، با نگاه کردن به فایلهای سفر به دور آمریکا، با استخر رفتن، با سکوت کردن، با واکنش نشون ندادن میخوای این مشکلت رو حل کنی!؟
(ذهن من، این مسیر و توجه نکردن به اون تصاد و ناخواسته و کنترل ذهن رو مثله اون آب به اون نرمی میدونه و او سنگ به اون سختی رو به تضاده الان زندگیم تشبیه کرده که مشکل تو خیییییلی سرسخت تر، ریشه دار تر، بزرگ تر از اون نرمی و قدرت آب میدونه)
حالا کاره من چیه!؟
من باید برم سنگ های بزرگ زندگیم که قبلا توسط همین آبی که جاری کرده بودم و اگن سنگ ها مثله پنیر در برابر مقاومت و ادامه دادنه مسیر و متعهد بودن، شکل گرفتن رو بارها و بارها نگاه کنم گ به یاد بیارم تا دوباره ادامه بدم.
من وقتی از سفر اومدم، جنگل و کوه و دریا و رودخونه رو دیده بودم، بعد تو 2،3 جسله ی قبل گفتم خوووب دیگه،طبیعت فقط همیناست دیگه چیزه جدیدی و چیز خاصی نیست اما امروز با دیدن این سنگ های زیبا متوجه شدم، نه!
اینجوریا هم که من فکر میکنم نیست، طبیعت زیبایی های بسیار بزرگتر و جذاب تری هم داره که من نمیدونم و باز هم متوجه شدم که من نباید همه ی مسیر های رسیدن خواسته هام رو نباید همون چیزی ببینم که به عقلم میرسه، در دنیا بینهایت شرایط و زیبایی هایی هست که من نه بلدمشون و نه میدونم طبق آیه ی قرآن که میگه:
ما از جایی به شما میرسونیم که فکرش رو هم نمیکنید.
من این روزها بخاطر تضادی که دارم تو زندگیم، حدودا روزی 4،5 ساعت پیاده روی میکنم تو گرما و شرجی اهواز، چون با پیاده روی همش با خدا صحبت میکنم و خیییییلی خیییییییییییلی آروم میشم.
من دیروز تصویر یکی از بچه های سایت تو ذهنم بود و با به یاد آوردنه تصویر زیبای اون شخص ذهنم رو آروم میکردم، جالب اینجاست وقنی اومدم خونه دیدم کامنتی نوشته که اون هم دقیقا هدف و مسیری رو آرزو میکنه که تو ذهنه منه! و خواسته ی منه!
این موضوع باعث شد باورم قوی تر بشه که جسم سرد، سردی کشید و گرم، گرم
اینکه افرادی که اهداف مشترک دارن جذب همدیگه میشن، مهم فاصله ی مکانی نیست مهم اون فرکانسیه که ارسال میکنن مانند استاد که یک جای دنیا هستن و ما یک جای دیگه ولی بخاطر هم مدار بودن با قلبمون در یک مسیر و یک هدف هستیم
سلام اقا ابراهیم ,
منم به تضادی تو زندگیم خوردم که شدم مثل یویو یه روز خوب یه روز بد امشب تصمیم گزفته بودم که دیگه تموم کنمش اما همنجور که نجوای شیطان هی میگفت اره اون مقصره تو خوبی ,یه صدای تو ذهنم اومد بالا که اینو توساختی خودتم عوضش کنیه بار دیگه از اول شروع کن این بار با عقل خودت نه با خدا برو جلو بگو خدایا من نمیدونم تو بگو چه جوری بگو چیکار کنم مثل بچه های سایت که نتیجه گرفتن و کمکشون کردی اونجوری منو هدایت کن ,اومدم بخوابم تو رختخوابم گفتم خدایا یه نشونه بهم بده که این تصمیمی که گرفتم اون صدایی که گفت یه بار دیگه شروع کن درست بوده ,قران رو باز کردم سوره یونس اومد برام ایات 7تا 20که گفته بود انهایی که به لقای ما امیدوار نیستن به همان حال رهایشان میکنیم این جمله به لقای ما امیدوار نیستن 3بار اومده بود تواین ایات ,وبعد اومدم به سایت و به کامنت شنا هذایت شدم اینو واقعا از ته دلم میگه انگار خدا بود که داشت باهام حرف میزد
ازتون خیلی سپاسگزارم و تخسینتون میکنم بابت این عالی کار کردن روی خودتون
شاید خیلی وقتها ذهن در ظاهر بگه بابااااا تو مشکلت اینقدر جدیه، بجای اینکه بری باهاش بجنگی و بحث کنی و زور بزنی برای تغییرش نشستی با خوندنه چارتا کامنت، با نگاه کردن به فایلهای سفر به دور آمریکا، با استخر رفتن، با سکوت کردن، با واکنش نشون ندادن میخوای این مشکلت رو حل کنی!؟
واااااااای خدایی من
سلامممممم به روی همچون ماهت
به قلب زلالت
به روشنی چشمانت
به دل بزرگتتتتت سلام خدا
برادر عزیزم ابراهیم عزیز من این ایمان شما را بی نهایت دوست دارم
این توکل شما را بی نهایت دوست دارم
شخصیت عالی که ساختین عالی هستین
من شما را بی نهایت تحسین میکنم بی نهایت
کمنت های تان فوق العاده هست مگر میشود کمنتی از شما خواند و تحسین نکرد
این امکان ندارد
دو روز پیش زهن عزیزم همین سخن را برایم گفت و من در کمنت خودم هم نوشتم
چقدر زیبا شرح دادین چقدرررر زیبا گفتن
میداننن تاثیر ادامه دادن چیست حس میکنم زیاد هم فرکانس با خواسته خودم شدیم حسش میکنم لمسش میکنم خودم واقعا همان جا تصور میتانم در گذشته نمیتوانستم حالا واضح میبینم زیاد زیباست
خدایا صد هزار مرتیه شکررررررت
سپاسگذارت هستم برادر زیبا و خوش قلبم برای تک تک کامنت هایت
که زیبا مینویسی
مرسی
سلام آقا ابراهیم عزیز
وقتی جمله خانوم شایسته رو اول فایل راجع به سنگ ها شنیدم صدایی درونم گفت این جمله کد بزرگی توش بود ولی نمیتونستم درکش کنم
گفتم خدایا خودت هدایتم کن
هیچ اتفاقی اتفاقی نیست
و هدایت شدن به کامت شما و خوندن اینهمه کد توی این جمله
خدا رو شکر برای داشتن دوستای نازنین مثل شما که با درک قانون هم به خودشون کمک میکنن هم به ما الهی شکرتتت
وقتی داشتم به آب فکر میکردم که خیلی روان بدون هیچ فکری داره کارشو انجام میده
استمرار رو داره
و نتیجه این استمرار میشه فرم گرفتن سنگ هایی سخت به اون زیبایی
و جقدر خدا قشنگ داره با طبیعت با ما صحبت میکنه و بهمون یاد میده
که تو ادامه بده تو امید داشته باش تو تمرکزت رو بزار رو زیبایی و مثبت ها تو شکر گزار باش و این روند رو قطع نکن من سنگ رو هم برات نرم میکنم
ممننونمم ازتون آقا ابراهیم با این کامنت فوق العاده بهترین های خدا قسمت دل مهربونتون
سلام آقا ابراهیم گل
خیلی خیلی از خواندن کامنت پر محتوات لذت بردم و میبرم
آفرین به عزم و اراده ی تو، و آفرین به این پشتکار. از روی کنجکاوی پروفایلت رو خوندم و دیدم که به بههه، آقا ابراهیم که بغل گوش خودمونه، اهوازه،
ابراهیم جان من شوشترم، و افتخار میکنم که با شما تو این مسیر به لطف خدا همسفرم. انشاالله که همیشه موفق باشی عزیزم
سلام دوستان گل و استاد مهربون و خانوم شایسته عزیز
توی جلسه چهارم عشق و مودت درمورد حبیب و مینا زوجی که همیشه در حال مسافرت و پایه هم هستن میگین
که چقدر این زوج باهم هماهنگن پایه هم هستن باهم مسافرت میرن و از پس همه چیز باهم برمیان
وقتی این فایل رو دیدم یاد همون حرفتون افتادم
که شما چقدر پایه هم هستین
خانوم شایسته میگن میام پایین ازم عکس بگیر و استاد عاشقانه از لحظه به لحظه ی حرف زدنشون تعریف کردنشون فیلم میگیرن و ثبت میکنن
صخره باهم نوبتی عکس میگیرین ،
روی پل خانوم شایسته از استاد فیلم هنری میگیرن
استاد از خانوم شایسته لای درخت پهناور عکس میگیرن
استاد بین رود ورزش میکنن و خانوم شایسته با عشق با لذت تا لحظه ی اخر فیلمبرداری میکنن بدون غر زدن بدون عجله کردن بدون ترسیدن و حساس بودن
هیچکدوم به اون یکی نمیگه زود باش بریم زود باش گشنمه خسته شدم عجله دارم کار داریم
هیچکدوم نق نمیزنه وای خسته شدم برگردیم وای اینجا چه جاده ای چقدر سخته نفسم بند اومد وای این چه اب و هواییه
فقط با دو جمله هماهنگی مکان بعدی اتفاق میوفته
– خب بنظرت بریم بالا یا برگردیم سمت شهر
+بنظرم یکم بریم بالا که پیاده رویمون یکذره بیشتر کرده باشیم
– اینجا که داریم میریم دوباره پیاده روی داریم کلی
+عه؟
-اره
+ خب پس برویم
– بریم به امید خدا
شاید برای بعضی ها عجیب باشه ولی بعضی ادمها حتی این جاهای بسیار زیبا سر سبز و دلنشین هم برن باز کلی بهونه و ایراد پیدا میکنن برای لذت نبردن ، برای دعوا کردن ، برای لج کردن
ولی دیدم که ادم هایی توی کویر خشک و خالی که هیچی جز شن و خاک نیست چقدر لذت میبرن
چقدر هماهنگن باهم
یکی از نمونه هاش چندین قسمت که باهم رفتین کویر در سفر به دور امریکا
چقدر تعریف کردین از همین کویر ساده
از همین جایی که تا دور دست ها خاک و شن دیده میشه فقط
نکته ی دیگه ای که مدت هاست در ذهنم تحسنین میکنم هماهنگیی شما برای استفاده از قانون سلامتی هست
چقدر پایه هم حتی توی تغذیه سالم هستین
پایه هم برای ورزش کردن
برای مسافرت رفتن
برای چه زمانی رفتن
کجا رفتن
کی برگشتن
کجا خوابیدن کجا غذا خوردن کجا گشتن
و اینو تحسین میکنم
هماهنگی شما دو تا رو باهم تحسین میکنم
پایه بودنتون باهم رو واقعا تحسین میکنم
و این ادب و احترام و ارزشی که برای هم قائل هستین تحسین برانگیزه
-ببین چقدر ابره توی بکگراند خیلی باحال شده
+ برای شما هم خیلی قشنگ شده بود
ارزشی که برای هم قائلین واقعا زیباست
نه که اون بگه نه عکس تو خوب شده چرا ازم عکس بد گرفتی چرا حوصله نداری چرا عکسای زشت میگیری چرا عکسای تو خوشگل شده
-من که میخواستم بیام اقا منو بغل کرد اورد پایین
+ حالا نوبت شماست که منو بغل کنین بیارین پایین
– (خنده ) شما دیگه مرد اهنی هستین
فقط احترام و محبت و مهر هست
نه که بگین نه این چه کاریه بیا کمکم کن تو اوردم حالا حتی دستمم نمیگیری چرا کمکم نمیکنی میبینی دارم میوفتم چرا اهمیت نمیدی چرا وقتی داری میبینی میوفتم اصلا برات مهم نیست
سالم و شاد باشین
ممنونم برای فایل سراسر درس و ارامش و شادی
به نام خدای زیبایی ها و خدای خالق زوج های دوستداشتنی
سلام نسترن عزیزم کامنتت متفاوت ترین کامنتی بود که خوندم و چقد لذت بردم و چقد کیف کردم از اینکه رابطه استادشونو داری موبه مو بررسی میکنی و تحسین میکنی احسنت بهت دختر
ایننشون میده که چقد عالی داری روی دوره کار میکنی باریکلا بهت دختر
منواقعا لین رابطه توحیدی وتحسینمیکنمو شکرگزارم که هر روز خداوند فرصت دیدن این رابطه توحیدی و بهشتی که در حال گذر هست و بهم داده و من میتونم استفاده کنم و ببینم و لذت ببرم
زندگی سراسر آرامش و شادی بیشتر در انتظارته دوست قانونمند من
دوست دارم در پناه الله یکتا:)))
سلام نسترن جان
منم دقیقا مثل شما بعد از دیدن فایل ذهنم درگیر این احترام متقابل و عشق بین استاد و مریم جان بود که چه خوب بهم احترام میزارن و چه رابطه فوق العاده ای دارن
و این ارتباط ی الگوی بسیار قوی هست که میشه این نوع ارتباط رو تجربه کرد و داشت و لمس کرد من هر زمان که میخوام برای خودم ی رابطه تجسم کنم به استاد و مریم عزیز فکر میکنم
عزیزم سپاسگزارم از کامنت زیبات که انقدر دوباره این رابطه زیبا رو رو برامون یادآوری کردی
برات زندگی سراسر از عشق رو آرزو میکنم
سلام به خانم نسترن و تمامی اعضای محترم خانواده بزرگ عباس منش
دمتون گرم خانم نسترن واقعا به نکته های خوبی اشاره کردید واقعا که استاد و خانم شایسته چه قدر با هم هماهنگ هستند و به قولی دل و جونشون یکی هست واقعا در وتخته که میگن با هم جوره یعنی این هر دو لیاقت همدیگه را دارن به امید اینکه ما هم بتونیم با همسرمون مثل استاد و مریم جان باشیم وروابط عاطفی خوبی داشته باشیم امیدوارم همگی شاد و خرم باشید
سلام نسترن عزیز
آفرین به شما چقدر زیبا صمیمانه وقشنگ تحسین کردین هران چه را دیده بودین من هم این تصاویررودیدم ولذت بردم از رابطه این دو عزیز دوست داشتنی که هر لحظه دارن لذت میبرن هم ازوجود خودشون وهم همراهی همدیکه ولی شما خیلی زیبا نوشین این هارووخوب درک کردین این ارتباط زیبای استاد رو
رابطه ای سرشار از عشق ومودت عزت و احترام از خداوند خواهانم براتون
خیلی زیبا و دلنشین نوشتید بزودی درمدار دیدن زیبایی های بیشترخواهید بود به امید خدا
به نام خدایی که مرا انسان آفرید ،سلام بر استاد عباسمنش وخانم شایسته،️ اگر واقعاً مایلی که بدانی رفتن به درون چگونه است.
راه این است :
افکارت را تماشا کن و با آنها هویت نگیر. فقط یک تماشاگر بمان، کاملاً بیتفاوت، نه طرفدار و نه مخالف. قضاوت نکن، زیرا هرگونه قضاوت هویتگیری را وارد میکند،
نگو، “این افکار اشتباه هستند،“
و نگو، “اینها فکرهای خوبی هستند!”
در مورد افکارت نظر نده،
فقط بگذار مانند ترافیک که در گذر است، بگذرند. و تو در کنار جاده بیعلاقه و بیتوجه ایستادهای و به ترافیک نگاه میکنی.
مهم نیست که چه چیزهایی عبور میکنند ــ اتوبوس یا کامیون یا یک دوچرخه.
اگر بتوانی با چنین بیتوجهی و با چنین وارستگی روند افکارت را تماشا کنی، آن روز دور نخواهد بود که تمام ترافیک ناپدید شود،
زیرا ترافیک فقط وقتی وجود دارد که تو پیوسته به آن انرژی بدهی،
اگر انرژی دادن به آن را متوقف کنی….
تماشاگری یعنی همین:
توقف انرژی دادن به این روند، و توقف انرژیدهی به آن ترافیک در حال حرکت. این انرژی تو است که آن افکار را به حرکت در میآورد،
وقتی انرژی تو به آنها نرسد، شروع میکنند به پراکنده شدن،
نمیتوانند به خودی خودشان پابرجا و در حرکت بمانند.
خدا به یک اندازه به همه مرحمت دارد. هستی از هیچکس جانبداری نمی کند. هستی کاملا بی طرف است. اما این به آن معنا نیست که هستی سرد و بی تفاوت است.
هستی بسیار گرم، صمیمی، پشتیبان و مراقب است. اما ما به روی گرما و صمیمیت آن باز نیستیم. بسته ایم.
مشکل در ماست نه در هستی.
از این رو تمام تلاشهایی که طی سالیان سال انجام یافته بر یک چیز متمرکز بوده است: کمک به باز و پذیرا شدن انسان تا او بتواند با ستارگان، ابرها، خورشید و ماه مراوده کند, زیرا هستی همان خداست. هیچ خدایی جز این هستی وجود ندارد.
تا زمانیکه باز و پذیرا نشوی، تا زمانیکه بدون ترس باز و پذیرا نشوی، هیچگاه نخواهی دانست که چه چیزی را از دست می دهی.
تو زندگی را از دست می دهی، عشق را از دست می دهی، حقیقت را از دست می دهی.
شهامت پیدا کن وخودت را به روی تمام زیبایی، سعادت و خیر و برکت عالم بگشا.
همه از آن توست.
کافی است بخواهی تا از آن تو شود.
درود خدمت علی آقا
همین امروز داشتم از یک معلم عرفان فایلی گوش میکرد م با مضمون “هستی”
و دقیقا ایشون توضیح میدادن زمانیکه ما از اسم خودمون جدا میشیم و سکوت میکنیم به ضمیر خلاقیت خداوند که عشق خالص هست وصل میشیم
ولی
زمانیکه در گیر اسم و رسم و القابی هستیم که در جامعه کسب کردیم نمیتونیم به اون ضمیر خالی(به قول عرفا فنا شدن) وصل بشیم ..و در نتیجه نمیتونیم دریافت کنیم
انسان با وصل شدن به هستی خودش
دریافت میکنه هر چی که برای گسترش خودش در این جهان نیاز داره
هر انسانی نقشی داره در این جهان
و برای اون نقش نیاز هایی وجود داره
که اون نیاز ها رو
فقط هستی ما
که همون خداست
همون روح برتر ماست
همون غیب هست
میتونه برطرف کنه
جایی دیگه دنبالش بریم گم میشیم در این جهان
خدارو شکر که خداوند پشت هم بهم نشونه میده که دارم راه رو درست میرم
قبل از آمدن به سایت اون فایل رو گوش کردم
بعدش امدم اینجا و هدایت شدم به کامنت شما
هیچ چیز اتفاقی نیست
پاینده باشید همسفر
سلام به علی آقای عزیز
کامنتت بی نظیرت رو باید بارها خواند وتامل کرد تا معنی ومفهوم جملاتت را درک کنم احسنت به شما خیلی برام جالب بود وچه تشبیه جالب آوردی گوناگونی افکار وهجوم آنها را به ترافیک تشبیه کردی دیدم دقیقا بعضی مواقع اینقدر اجازه میدیم که ذهن حرف بزنه که از یه فکر ساده وکوچیک هزارن فکر زاییده میشه وچه زیبا گفتید که فقط نظاره کن وقضاوت نکن
سپاسگزارم این کامنتت برام درسها داشت وبی شک نشانه ای بود از طرف خداوند به درخواستهای من
درهرلحظه وجودت وزندگیت مملو از عشق خدا وآرامش
یا حق
به نام پروردگار عزیزم
سلام به شما علی آقای نازنین
اینقدر مطالب شما که اولین کامنت هم هست زیبا ودلنشین که دوبار با صدای بلند خوندم وگریه کردم
شما خیلی زیبا وجذاب خدارو توصیف کردی با الفاظی دلنشین
براتون بهترینهارو آرزو دارم
وازهمه والاتر کنار خدابودن ولذت بردن از همنشینی با خدا رو
درپناه حق همکلاسی توحیدی عزیز..
درود بر شما علی احمدی زیبامنش
کامنتتون بسیار به جان من نشست
چه آرامش و اطمینانی در این باور موج میزنه طوریکه آدم رو روی دور کند میبره و چه آرامشی در این نوشته آرام گرفته به شکلی که هیاهوی درون رو به سکوت وامیداره
بسیار از شما سپاسگزارم که با تشبیهی به این زیبایی حقیقت رو توصیف کردین
در آن جایگاه بی جهتی آرامم آرزوست
چقدر زیباست که این نوشتهی زیبای شما سرمشق لحظههام بشه و قدری با تأمل و درنگ بیشتر گام بردارم و جای هر گاه سفر هر گاه بصر گزینم
نیکی پیش روتون و
تندرستی و آرامشتون افزون
سلام علی احمدی عزیز
ممنون برای گنجی که برای ما ثبت کردی
چرا میگوییم گنج
زیرا استاد عزیزم استاد عباسمنش همیشه میگویند که گنج هایی در کامنت ها نهفته است
کامنتت هر چند کوتاه بود اما مانند کتاب بود
یک کتای زیبا
که دوست داری چندین و چندبار بخوانی و هر دفعه مانند دفعه اول ذوق میکتی و شاد میشوی از خواندنش
و حس تحسین برنگیزی که نسبت به نویسنده کتاب داری
عاشق درک و نگاهتون شدم علی احمدی عزیزم
و یک تمرین عملی دادین توی کامنتتون به همراه اهرم رنج و لذتش
با قلمی بس روان و لذت بخش
سپاسگذارم دوست عزیزم
در پناه خدا سالم و تندرست
ثروتمند و سعادتمند
شاد و خوشحال باشی
و درحال اجرای قوانین خدا
به قول یکی از دوستان
هر چی ارزوی خوبه مال تو
سلام به علی جان احمدی
تقریبا یک ماه پیش یک کامنت زیبا از شما خوندم و انقدر برام پر معنا بود که توی دفترم یادداشت کردم
با خودم میگفتم کاش دوباره از ایشون کامنتی ببینم و امروز این خواسته محقق شد، ایمیلم رو فعال کردم تا دنبال کنم نوشته های پر مغز شما رو
خداروشکر
خداروشکر که لحظه به لحظه هدایتگر ماست
خدایا چشمانمان رو بیناتر
گوشمان رو شنواتر
درکمان رو بیشتر
ظرفمان رو بزرگتر
روحمان رو متعالی تر
جسممان رو قویتر
صورتمان رو زیباتر
بفرما
از طرف همه بچه های سایت
سلام به شما دوست ارزشمندم
سلام به شما علی احمدی عزیز
چقدر کامنت تون زیبا بود، چه توصیف شفاف و قشنگی رو از “نظاره گر بودن افکار و تماشای ترافیک یک خیابون بی قضاوت” رو بیان کردید.
اینجا بخشی از کامنت تون رو مرور میکنم:
اگر واقعاً مایلی که بدانی رفتن به درون چگونه است.
راه این است :
افکارت را تماشا کن و با آنها هویت نگیر. فقط یک تماشاگر بمان، کاملاً بیتفاوت، نه طرفدار و نه مخالف. قضاوت نکن، زیرا هرگونه قضاوت هویتگیری را وارد میکند،
نگو، “این افکار اشتباه هستند،“
و نگو، “اینها فکرهای خوبی هستند!”
در مورد افکارت نظر نده،
فقط بگذار مانند ترافیک که در گذر است، بگذرند. و تو در کنار جاده بیعلاقه و بیتوجه ایستادهای و به ترافیک نگاه میکنی.
مهم نیست که چه چیزهایی عبور میکنند ــ اتوبوس یا کامیون یا یک دوچرخه.
اگر بتوانی با چنین بیتوجهی و با چنین وارستگی روند افکارت را تماشا کنی، آن روز دور نخواهد بود که تمام ترافیک ناپدید شود،
زیرا ترافیک فقط وقتی وجود دارد که تو پیوسته به آن انرژی بدهی،
اگر انرژی دادن به آن را متوقف کنی….
تماشاگری یعنی همین:
توقف انرژی دادن به این روند، و توقف انرژیدهی به آن ترافیک در حال حرکت. این انرژی تو است که آن افکار را به حرکت در میآورد،
وقتی انرژی تو به آنها نرسد، شروع میکنند به پراکنده شدن،
نمیتوانند به خودی خودشان پابرجا و در حرکت بمانند.
سپاسگزارم برای این ردپای زیبا و آگاهی بخش
ارادتمند شما فهیمه پژوهنده
بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ ۚ لَا تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَلَا نَوْمٌ ۚ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ ۗ مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ ۚ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ ۖ وَلَا یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ ۚ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ ۖ وَلَا یَئُودُهُ حِفْظُهُمَا ۚ وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ
لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ ۖ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ ۚ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَىٰ لَا انْفِصَامَ لَهَا ۗ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ
اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ۖ وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ ۗ أُولَٰئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ
سلام و سلامتی و نور و عشق و رحمت و مودت الله از روشنی قلبم به استادهای نازنینم و رفیق های غار حرا
صبحی که چشم هات رو با دیدن این همه زیبایی باز کنی،قطعا و حتما پر از برکته …
چرا؟چون طبق قوانین بدون تغییر جهان،به هر چیزی توجه کنی از اصل و اساس همون وارد زندگیت میشه…
با اینکه دیشب نتونستم با حال مثبت همیشگی بخوابم و همزات شیاطین داشت مثل خوره مغزم رو میخورد که الان تو باید ناامید باشی،برای همه چیز دیگه خیلی دیر شده،امکان نداره فلان اتفاق بیفته،تو موفق نمیشی و … و….
ولی به قول قرآن،شیطان کار خودش رو همیشه میکنه،از دور شکلک و ادا اطوار درمیاره،اما نمیتونه تسلطی به بندگان الله داشته باشه …
همین شد که تو هوای گرگ و میش صبح لب پنجره وایسادم و گفتم من میدونم قدرت مطلق تویی،من میدونم ناامیدی بدترین گناهه،من میدونم اشتباه کردم اما تو غفوری، تو رحیمی ،تو بخشنده ای،تو مشتاق بنده تی،من برای توجه نکردن به شیطان هم به حمایت و قدرت تو نیازمندم،دست منو بگیر ….
صبح که با دیدن این فایل روزم رو شروع کردم،از ته قلبم تحسین کردم این همه زیبایی منظره رو و البته این رابطه ی فوق العاده بهشتی استاد جان و خانم شایسته رو …لذت بردم و لذت بردم و لذت برم .
و درحالیکه شیرینیِ حمایت و قوت قلبی که استاد به خانم شایسته داد برای پایین اومد ازون ارتفاع رو با قلبم لمس کردم،قرآن من رو به آیه ای هدایت کرد که باز عظمت پروردگار رو بهم یادآوری کنه …
قُلْ مَنْ بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ وَهُوَ یُجِیرُ وَلَا یُجَارُ عَلَیْهِ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ(88مومنون)
بگو: اگر مىدانید، ملکوت همه چیزها به دست کیست؟ کیست آن که به همه کس پناه دهد و کسى را از او پناه نیست؟
وَهُوَ یُجِیرُ وَلَا یُجَارُ
تفسیر نور:و که (به همه) پناه مىدهد، ولى هیچ کس در برابر او پناه ندارد.
خدای عزیز و زیبا و قدرتمندم،کجا دنبال پناه و آرامش بگردم،وقتی همه چیز تویی؟پناه تویی،عشق تویی،آرامش تویی ….
امروز نشانه ی روزانه م من رو هدایت کرد به قسمت 43 سفر به دور آمریکا و جملات روحانی استاد شایسته که به قلب من نشست و یکبار دیگه مسیرم رو رگلاژ کرد به سمت توحید و عشق خداوند:
ما جهانی رو داریم که همیشه دستان بینهایتش رو با هم همدست میکنه تا ماجراها رو به نفع ما تغییر بده وقتیکه،
ما تصمیم میگیریم با خودمون و منبعمون هماهنگ بشیم
به برنامهی خداوند اعتماد کنیم
دست خدا رو باز بزاریم و از جلوی اون کنار بیاییم.
آره ! من! من که انقدر ادعا میکنم قدم از قدم برنمیدارم مگر با هدایت،یک ثانیه زندگی رو بدون توحید نمیخوام،من که روزی هزار بار تکرار میکنم خدایا قدرت مطلق تویی،کل آدم های دنیا جمع بشند،قدرت خلق یک مگس هم ندارند…
همین من با این همه نتیجه و فکت از توحیدی عملی
باز جلوی خدا وایساده بودم…
باز دستاشو بسته بودم
باز توجه م رو از نور به سمت تاریکی بردم
باز شکلک و ادا اطوار شیطان داشت نظرم رو به خودش جلب میکرد …
لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَک إِنِّی کنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ
رَبِّ إنّی ظَلَمْتُ نفسی فَاغْفِرلی
الان میفهمم چرا دیروز هدایت شدم به گوش دادن فایل (قسمت چهارم الگو برداری از افراد موفق)
برای اینکه این جملات استاد منو نجات بده از تاریکی های ظلمت نفس خودم:
همه ی ما،روز های سخت توی زندگیمون داریم.همه ی ما!هیچ کسی نیست در کیهان که همیشه شرایط همونطورکه پیش بینی کرده و دوست داشته پیش رفته،هیچکس نیست!
احساسات منفی وجود دارند،ترس وجود داره،اضطراب وجود داره
مهم اینکه نزاریم مارو متوقف کنند،نزاریم جلوی پیشرفت مارو بگیرند
اگر استرس گرفتی،اگر ترسیدی،فکر نکن یک ایرادی در کاره!
این طبیعیه،برای مسی و برای بهترین و موفقترین افراد دنیا هم پیش میاد،اما اونا میتونند این احساس رو کنترل کنند،درعین حال که میترسند ادامه بدند،در عین حال که اضطراب دارند،حرکت کنند و ایمانشون رو از دست ندن!
باید بتونیم در شرایط سخت،ایمانمون رو حفظ کنیم،توکلمون رو حفظ کنیم،ترس هست،اضطراب هست،نگرانی هست،احساس استیصال هست
ولی باید این احساسات رو کنترل کنیم و امیدمون رو قویتر کنیم و حرکتمون رو ادامه بدیم و با خودمون صحبت کنیم و نزاریم که نجواها مارو کنترل کنند و این ما باشیم که ذهنمون رو کنترل میکنیم و ادامه بدیم
=============> اونوقت درها باز میشه،از جایی که فکرش رو نمیکنی
خدای عزیز و قدرتمند و نازنینم،نور آسمون ها و زمین…الحق و النصاف که وَهُوَ یُجِیرُ
اگر شما مارو در پناه خودت حفظ نکنی،اگر شما دست مارو نگیری،اگر شما مارو از همزات شیاطین دور نکنی،ما ضعیفتر ازونی هستیم که از شرِ نفس و نجواهای ذهن و شیطان سالم در بریم ….
خدایا اگر تو پناه یوسف نمیشدی،هیچ کس اون رو از چاه نجات نمیداد.
خدایا اگر تو یونس رو نمیبخشیدی،نمیتونست از دل کوسه بیرون بیاد.
خدایا اگر تو ابراهیم رو نجات نمیدادی،آتیش چیزی ازش باقی نمیزاشت.
به کجا پناه ببرم وقتی ولی نعمت و محبوب من فقط تویی ؟
فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَنْتَ وَلِیِّی فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَهِ ۖ تَوَفَّنِی مُسْلِمًا وَأَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ(یوسف110)
ای آفریننده زمین و آسمان، تویی ولی نعمت و محبوب من در دنیا و آخرت، مرا به تسلیم و رضای خود بمیران و به صالحانم بپیوند.
استاد نازنینم،الحق و الانصاف که شما رحمتی برای ما،برای این غار حرایی که به ما هدیه دادی…برای گسترش نور خداوند و نشون دادن مسیر درست،برای اینکه هرجا از مسیر کمی منحرف شدیم دوباره راه رو پیدا کنیم و به آغوش خداوند برگردیم که شیرین ترو لذت بخش تر و بهشتی تر از این آغوش هیچ جا نیست.
خدایا،الها،معبودا …شما که خودت رو ولی وسرپرست کسانی که ایمان آوردند معرفی کردی و وعده دادی مارو از تاریکی های ظلمت خودمون به سمت نور مطلق خودت هدایت میکنی،دست مارو بگیر و نورِ هدایتت رو بر قلب ما جاری کن.
رَبَّنَا آتِنَا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَهً وَهَیِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا
پروردگارا! رحمتی از نزد خود به ما عطا کن، و برای ما در کارمان زمینه هدایتی فراهم آور.
رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ
پروردگارا، به ما صبر و استواری بخش و ما را ثابت قدم دار و بر شکست کافران یاری فرما
وَتَوَکَّلْ عَلَى الْحَیِّ الَّذِی لَا یَمُوتُ وَسَبِّحْ بِحَمْدِهِ ۚ وَکَفَىٰ بِهِ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِیرًا
و بر آن زنده ای که هرگز نمی میرد توکل کن، و او را همراه با ستایش تسبیح گوی، و کافی است که او به گناهان بندگانش آگاه باشد.
سعیده عزیزم سلام من از شما ممنونم بابت نگاه توحیدی شما و جملات توحیدی شما
من هم در سیستم بهداشت و درمان مشغول خدمت هستم
من پانزده سال پیش به دنبال انتقالی از استانی که استخدام شد بودم به شهر خودم بودم همکارانی که قبل من انتقالی گرفته بودند میگفتند با کفشهای آهنین باید دنبالش بری یا همین جا بمونی
این درحالی بود که اگر بر حسب سنوات میخواستند انتقالی بدهند من نفر آخر بودم من هم به فکرش نبودم چون خیلی ها متقاضی بودندونیروی جایگزین نبود و نود درصد پرسنل غیر بومی بودند حتی طرحی هم نمیگرفتند استخدامی هم نبود که نیروی جدید بیاد
همه میگفتند باید پارتی داشته باشی
یک روز یکی از همکارانی که انتقالی گرفته بودبرای احوالپرسی زنگ زد گفت تو چرا دنبالش نمی افتی گفتم چی میگی بابا به قول اینا من آشخور هستم خیلیها تو صف هستند گفتش که ربطی به این چیزا نداره درخواست بنویس دنبال پارتی هم باش
خب اون زمان من چیز از قانون و این حرفا بلد نبودم ولی خداوند قانون رو در وجود همه ما نهادینه کرده گاهی ناآگاه و گاهی آگاهانه
درخواست نوشتم و به جد دنبال پارتی بودم اتفاقا یه پارتی کت کلفت پیدا کردم ولی به خداوندی خدا ته دلم میگفتم این کاری ازش برنمیاد و از اون طرف ایمانی هم نداشتم باخدا دوست و رفیق نبودم
و ایمانی هم نداشتم
یعنی این وسط ول بودم نه پارتی قبول داشتم (این هم لطف خدابود) ونه با خدا رابطه داشتم یعنی یه خلاء ذهنی داشتم
و بعدها که با قانون آشنا شدم فهمیدم همش خود خدا بوده
نزاشت به طرف بنده هاش برم من نمشناختمش ولی اون منو میشناخت دستمو لحظه به لحظه گرفت
یک سال دنبالش بودم تو کمیسیونهای مختلف رد میشد دستهای خدا بالای همه دستها بود دلیل من برای انتقالی پذیرفته شد درحالی که بقیه متاهل بودن مشکلات و بیماری داشتند ولی خدا نامه منو مهر زد فک کن همه کسانی که دنبال انتقالی بودن اعتراض کردن
ولی دست خدا بالای دست همه بود
بعدش اومدم شهر خودمون اینجا هم گفتن پست نداریم شش ماه
اومدم ورفتم معاونت درمان باید با گرفتن پست من موافقت میکرد هر دوشنبه وقت ملاقات میگرفتم و میرفتم دفترش همش میگفت تو باز اومدی ( این درحالی بودو من میرفتم فقط مینشستم تو دفترش فقط چند جمله ساده میگفتم که بهم پست بدین همین من خیلی قدرت بیان ندارم حتی بلد نیستم مثل شماها کامنت بنویسم )
ما اول به نیروهای خودمون پست میدیم تو از یه استان دیگه تازه الان پست نداریم دوستام تو کارگزینی گفتن پست داریم صبر کن
شش ماه گذشت آخرین ملاقاتی که گرفتم و رفتم دفترش
گفت از حجابت و ایمانت خوشم اومده (اینم کار خدا بود کدام ایمان من خدایی نمیشناختم من اهل نماز روزه و روضه و..همه چیز بودم جز خدا که اصلی ترین است)
باپستم موافقط کرد ولی گفت به یه شرط پست بدترین جا
من دیگه به هیچی فک نکردم گفتم چشم هرچی شما بگین
نامه رو گرفتم و رفتم کارگزینی محل خدمتم اونجا دم کارگزینی منتظر بودم تامسئولش بیاد نامه م دستور خورده بود یه خدمتکار اومد و گفت برو طبقه بالا دکتر سلطانی کارت داره
گفتم این دیگه چی میخواد رفتم سلام و احوالپرسی گرمی کرد و گفت شما دختر دایی فلانی هستی گفتم اره کلی تحویل گرفت و نامه رو ازم گرفت و همونجا با خودکار پستم رو عوض کرد و به کارگزینی زنگ زد که زود نامه رو بهم بدن دستی ببرم اون زمان اتوماسیون نبود
این درحالی بود که من از دنیا بیخبر بودم منم همون روز نامه رو بردم دانشگاه و همه نامه نگاریا انجام شد
چند روز بعد که دوباره ابلاغم رو بردم کارگزینی فهمیدم معاونت درمان به معاونت بهداشتی زنگ زده بود که اینو بفرستین همونجایی که پست بهش دادیم ماههاست داره مارو اذیت میکنه
و اون روز رحم خدا شامل حالم شد و معاونت بهداشتی نبودو یکی منو اونجا شناخت و پستم رو عوض کرد وقتی رفتم برای ابلاغ که دیگه توان اینو نداشت که پست منو عوض کنه
این نوشتم چون قبلا تو کامنتها خونده بودم دنبال انتقالی هستی بارها خواستم برات بنویسم هر بار نمیشدالانم نمیدونم منتقل شدی یانه
بله سعیده خانم گل خدا راههایی بلد ه که ما بلد نیستیم
خدا دستهایی داره که یهو از آستین در میاد در حالی که ما بیخبریم
من حتی بلد نبودم با خدا حرف بزنم چون خدایی نمیشناختم
خدا بلده چکار کنه این چالش ها بهانه است تا ما بهش نزدیکتر و ایمانمون محک بخوره واینکه شکر خدا پارتی کاری نکرد خدا کرد
دلت رو قرص کن بهش فقط پشت خدا قایم شو و تکیه بزن و راحت بگیر بخواب
سلام به دوست نازنینم،لیلی جان
چقدر اسمتون قشنگ و دلنشین و خوشگله،مطمئنم هزاربرابرش خودت زیبایی …
ازت سپاسگزارم بینهایت برای اینکه تجربه ی ارزشمندت رو باهام به اشتراک گذاشتی،خیلی برام درس داشت،ایمان و استقامتم رو بیشتر و بیشتر کرد.
دعا میکنم همیشه و همیشه در پناه نورِ خداوند باشی و جهانت سرشار از انسان های شایسته ای باشه که در هر زمینه بهت کمک میکنند.
دوستت دارم و به دستان قدرتمند الله یکتا میسپارمت
سلام به سعیده عزیز
بنده توحیدی وموحد ودوست داشتنی
سعیده عزیزم همین الان که دارم برات مینویسم به پهنای صورتم دارم اشک میریزم سعیده میدونی تو دستی شدی تا من جواب حال امروزم رو از خدا بگیرم صبح به علت موضوعی که فکر میکردم برام مهم نیست احساسم بد شد البته که اول خودم رو گول میزدم نه مهم نیست اصلا تا ظهر که همسرم آمد خونه گفت چرا فهیمه بهم ریخته ای گفتم نه وبغضم ترکید گفت باهام حرف بزن مگه تو عضو سایت عباس منش نیستی مگه فایلاش رو گوش نمیدی مگه نمیگی خدا از رگ گردن بهت نزدیکتره پس چرا نا امید میشی چرا خودت میبازی تو باید قوی باشی تا منم کنار تو قوی باشم تا بعدازظهر هدایتی شروع کردم جلسه اول قدم اول را گوش کردن صدای استاد پیچید تو گوشم دیگه این قضیه نباید برات تکرار بشه که نمیدونم چرا احساسم بده باید آبشخور فکرت رو پیدا کنی به خودم گفتم درسته آن موضوع که من فکر میکردم اصلا مهم نیست باعث شد احساس من خراب بشه ونا امید بشم واحساس درمانده گی کنم به خودم گفتم فهیمه آن کی بود بدون اینکه تو فکرش بکنی از کجا چه جوری خانه ای که بدلیل شراکتی کسی حاضر به خریدش نبود وتو ،همین 6 ماه قبل میخواستی قسطی آن هم نصف قیمت واقعی بفروشی الان با دوبرابر قیمت ونقد فروختی کی این کار رو کرد ؟ گفتم :خدا
آنوقت تونگران این هستی که تو بیمه ات وقفه بیافته همون خدایی که اینچنین به زیبایی وبهترین شکل داره پازلهای زندگیت رو میچینه بقیه اش هم میچینه فقط کافیه تو بهش اعتماد کنی
سعیده عزیز در تمام مدتی که داشتم این فکرها رو مرور میکردم کلمه به کلمه کامنتت جلو چشمام بود که میگفتی خدا برام شیفت رو خالی میکنه و…
والان این کامنتت از آیه الکرسی اول کامنتت ،از اشاره ای که به صحبتهای مریم جان در قسمت 43 سفر به دور آمریکا داشتی وسخنان استاد در فایل الگو برداری از افراد موفق قسمت 4 خواندم واشک ریختم وسپاسگزار خداوندی شدم که بوسیله یکی از بهترین بنده هاش جواب منو داد
سپاسگزار وجودارزشمند وتوحیدیت هستم
زندگیت وجودت سرشار از عشق ونور الهی روز افزون
مرسی که هستی نوشتی ونمیدونی با روح وروانم چه کردی این حال ناب این احساس عالی رو هزار برابر به وجود نورانیت بر میگردونم که اعتبار همه اینا از خداونده
میبوسمت باعشق
یاحق
فهیمه ی نازنینم سلام بروی ماهت
نور و عشق و وحال خوبت به قلب و جان و روحم نشست.
ازت سپاسگزارم رفیق ارزشمند غارحرای من
میدونم که باور میکنی وقتی از خداوند طلب هدایت کردم برای نوشتن این کامنت و ازش درخواست کردم کمکم کنه تا بتونم هرچیزی توی سرم هست با نظم و انسجام و آگاهی برای رفیق هام بنویسم و وقتی خداوند بهم اجازه ی نوشتن داد،هر خطی که رو مینوشتم احساسم بهم میگفت این خط ها جواب سوال رفیق هات هم هست،ادامه بده …بنویس …بنویس….
و حالا نور خداوند از آینه ی قلب شما بهم برگردونده شد که احساسم،ندای قلبم همیشه درست میگه و باید ازش پیروی کنم …
دوستت دارم بی نهایت
و ازت سپاسگزارم وقت ارزشمندت رو گذاشتی و برام نوشتی …
در پناه الله یکتا همیشه غرق آرامش و رحمت و احساس خوشبختی بی قیدو شرط باشی
قلبِ فراوانِ فراوانِ فراوان
سلام به آبجی سعیده توحیدی
الهی که حال دلت خوب باشه و خدارا هزاران مرتبه شکر
خیلی مقاوم و استوار تونستی نجواهارا ساکت کنی و در انوار نورانی خودش قرار بگیری
راستش وقتی شروع کردم به خوندن کامنت شما
اینقدر لذت بردم که متوجه نشدم کی به پایان کامنتت رسیدم.
الهی هزاران مرتبه شکر میکنم که الان توی اول راه بندگی به اندازه خودم وظرفم
متوجه شدم که همه دوره های استاد و کامنتها و نظرات دوستان
اگه همه را جمع کنی
به یه کلمه میرسی توحید و ایمان قلبی به اینکه خدارا در هر لحظه در اعمالت در افکارت در توجها هاتت در آمدو شدهات
در راه رفتنت، در دیدن آدمها در تعامل با اونها در مشکلاتت در خوشی هات درناخوشی هات در غمت در نگاهت به زیباییهای طبیعت در جز جز سلولهای بدنت
حضورش را حس کنی.
آیه 56 سوره هود: «من توکل کردم بر خدا که پروردگار من است و پروردگار شماست. هیچ جنبدنده ای نیست مگر آنکه زمامش به دست مشیت اوست. همانا پروردگار من بر صراط مستقیم قرار دارد»
وقتی که ما دیگه به اون تنهایی رسیدیم و خودمون و خودش به عشق بازی پرداختیم
در دلت صدایی قوی و قوی وقوی میشنوی که میگه
وَهُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ مَا کُنتُمْ ۚ
مَا وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَمَا قَلَىٰ
اگه به این رسیدیم که یه خط بین خودمون بقیه کائنات کشیدیم
که به غیر از اون کسی در این عالم نیست و همه مظاهر خودشه که با توجه به ظرف ایمانت داره بهت میرسه و اگه با اون بستی
و استقامت کردی
پیروزی هر لحظه نزدیکه و در همین دنیا در بهشت برین زندگی میکنی.
یه بار دیگه سر بر سجده شکر میزارم که این ایات نورانی را خوندم و هدایت شدم به خوندن کامنت پر از نور و عشق و بندگی و توکل شما.
ایشالله همیشه در بهترین حال بندگی و در حال خوش معنوی الله رحمان باشی.
سپاس فراوان بابت کامنت ارزشمندت خواهر الهی ام.
وَهُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ مَا کُنتُمْ
وَهُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ مَا کُنتُمْ
وَهُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ مَا کُنتُمْ
برادر عزیز و ارزشمند غار حرای من،آقا رسول سلام بروی ماه شما و به قلب نورانیتون
با این آیه قلب منو جلا دادی …
انگار یکی با یک دستمال مرطوب،باقی مونده ی گرد وغبار روی پنجره رو پاک کرد….
چقدر این آیه قشنگه…
چقدر این آیه دلنشینه …
چقدراین آیه آرامش بخشه ….
و هر کجا باشید، او با شماست
سپاسگزارم ازتون …بی نهایت بینهایت …
از وقت ارزشمندی که میزارید و برام مینویسید و با این آیه ها نور خداوند رو از قلب روشنتون گسترش میدید…
از خداوند براتون طلب عمر طولانی،باعزت،با عشق پر از ثروت و نعمت و رحمت میکنم.
الهی که همیشه غرق احساس عمیق خوشبختی بی قیدوشرط باشید.
قلبِ فراوانِ فراوان
سلام به اقا رسول عزیز
چقدر لذت بردم از فهم و درک زیبای شما و تحسین میکنم نگاه توحیدی تون رو. این عبارت شما
(اگه همه را جمع کنی
به یه کلمه میرسی توحید و ایمان قلبی به اینکه خدارا در هر لحظه در اعمالت در افکارت در توجها هاتت در آمدو شدهات
در راه رفتنت، در دیدن آدمها در تعامل با اونها در مشکلاتت در خوشی هات درناخوشی هات در غمت در نگاهت به زیباییهای طبیعت در جز جز سلولهای بدنت
حضورش را حس کنی.)
چندین بار خوندم و لذت بردم و یاد جمله استاد افتادم که بدون اذن خدا برگی از درخت نمی افتد و هیچ چیز در جهان اتفاقی نیست.
مرحبا به کلام زیبا و دلنشین شما. منو خیلی تحت تاثیر قرار داد.
اره دوست عزیز خیلی هامون اول برای پول و رابطه یا سلامتی امدیم داخل سایت و دچار و مبتلا به توحید شدیم. و در واقع به اصل رسیدم.
شکر خدای رحمان.
سپاسگذارم از شما
درود به خواهر بزرگوارم
خداراهزار مرتبه شکر میکنم که کامنتم به دلتون نشست
سپاسگزارم برام کامنت نوشتید و منا مورد عنایت و لطف خودتون قرار دادید.
بعد از گوش دادن انوار نورانی قرآن خداوند منا هدایت کرد به پاسخ دادن به شما
خدا میدونه این کلمات با قطرات اشک بر چشمانم دارم براتون مینویسم.
به خدا که شروع فعالیتم تو سایت
چقدر انرژی و فرکانس مثبت دوستانم
که لطف و محبتشون را هرگز فراموش نمیکنم که دست خدا شدند و راه را برای من که به زور جلوی پاش را هم نمیدید روشن کردند
از جمله این افراد که در قلب من حک شدند مهر دوستی و لطف و محبتشون
حمید امیری
سعیده شهریاری
اسدالله عزیز
رضوان یوسفی
سید علی خوشدل
و بسیاری از دوستان
باعث شدند این روزا اینقدر حالم خوب باشه که خدا خودش میدونه
همسری نورانی و بهشتی
فرزندانی که در محیط خانه ای بزرگ شدند که اگر یکی اولین بارش باشه ببینه اونهارا
ادب و حال خوش ازشون میباره
و محیط کاری که خدا برام مث بهشت کرده
همکارانی که تک تکشون بهم لطف دارند.
محیط و محله ای که در فرکانس مثبت هستند.
و اما آدمهایی که از من دور شدند و فرسنگها ازم فاصله دارند
الان من تنهای تنهای تنها هستم
میدونید منظورم چیه
فقط و فقط خودشادارم
یعنی همه را دارم،این مزش یه چیز دیگه هست.
و منم دارم تازه مزه خوش و لذت بندگی را با اعماق وجودم میچشم.
وقتی با خودش بستی و گفتی فقط تو
و استقامت کردی و بها دادی اون خودش میشه حال خوش ،میشه پول ،میشه ثروت ،همه چیز میشه برات.
الهی صد هزار مرتبه شکر.
برمن منت گزاشتید خواهر الهی ام.
براتون بهترین احساسها
لذتها و ثروت و فراوانی و حال خوش معنوی را خواستارم.
الهی شکرت
به نام خداوند بخشنده و بخشایشگر
سلام بر وجود پاک برادر عزیزم
سلام خدا بر قلب نورانی ات
مَنکانلِلّٰه،کاناللهُلَه
تو نگاهت به خدا باشه؛خدا و همه ی نیروهاش،برایتوخواهندبود!
چقدررر زیبا تحسین میکنی برادر عزیزم
چقدر زیبا مینویسی
چقدرررر زیبا درک میکنی
من با تمام وجودم سپاسگذار تان هستم و تحسین تان میکنم برای داشتن چنین قلب بزرگ و مهربان
خداوند همیشه یار و هادی تان هست
چقدر شما ثروتمند هستین که چنین خدایی نازنین دارین
الهی هر لحظه همه جا پر باشین از حس خدا
کنی.
آیه 56 سوره هود: «من توکل کردم بر خدا که پروردگار من است و پروردگار شماست. هیچ جنبدنده ای نیست مگر آنکه زمامش به دست مشیت اوست. همانا پروردگار من بر صراط مستقیم قرار دارد»
وقتی که ما دیگه به اون تنهایی رسیدیم و خودمون و خودش به عشق بازی پرداختیم
در دلت صدایی قوی و قوی وقوی میشنوی که میگه
وَهُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ مَا کُنتُمْ ۚ
مَا وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَمَا قَلَىٰ
اگه به این رسیدیم که یه خط بین خودمون بقیه کائنات کشیدیم
که به غیر از اون کسی در این عالم نیست و همه مظاهر خودشه که با توجه به ظرف ایمانت داره بهت میرسه
خداوند همواره با شماست و نسبت به شما مهربان هست
هر جا باشی زیر پرچم الله باشی
درود خداوند بر شما خواهر عزیز و الهی
الهی شکر
الهی شکر
الهی شکر
نمیدونم چی بگم ولی به الله یادمه که بعضی آدما را قبلا قصاوت میکردم که چرا اینقدر قرآن گوش میدن
به الله که الان بهترین و زیباترین صدایی که میتونه بهم آرامش بده گوش دادن به قرآنه و الان حاصر نیستم چیز دیگه ای جز قران گوش بدم .
البته که به اندازه ظرفم به معانی هم فکر میکنم ،جستجو میکنم
و بر من جاری میشه.
الهی شکر که حال خوشی از این کلمات که همش لطف و عنایت خودشه به شما دست داد.
سپاسگزار لط و محبت شما خواهر بزرگوار الهی ام هستم.
همیشه امنتهانون را دنبال میکنم و ازشون خیلی درس گرفتم .
براتون بهترینها را از خداوند منان خواستارم.
الهی لبشون همیشه خندون ،دلتون پر از احساس ناب خداوندی باشه.
سلام سعید جان ، سلام دختر ایران زمینم سلامم
درود برتو که اینقدررررر زیبا آنچه رو که آموخته ای و عمل کرده ای و نتیجه گرفته ای باما به اشتراک می زاری قصد کامنت گذاشتن نداشتم آمدم همیشه قبل از خوندن کامنت ها اول می آم کامنت ها رو اسکرول می کنم واز خدا می خوام بهم بگه کدوم کامنت بخونم.
خداروشکرررررر از وقتی این کار کردم همیشه با اولین کامنت حرفشو بهم زده.
وقتی کامنت تو خوندم رسیدم به مصاحبه مسی یهو از این همزمانی جا خوردم این چند روز اینقدری محو کارهام شدم که پای سیستم میشینم فایل های توحید عملی رو می زارم گوش می دم امروز شاید 3بار نمی دونم اما چندباری این فایل برام روی دور تکرارر رفت شاید باور نشه وقتی سیستم رو داشتم خاموش می کردم صدای مسی با اون لهجه انگلیسی و داشت پخش می شد که قطع کردم آمدم توی سایت کامنت بخونم،هدایت شدم به کامنت شما و دیدم یا الله خدا چیزاایی خوندم از توحید که حال احوال این روزهای منه و خداوند در قالب کامنت شما بامن حرف زد سعیدجان این عارفه ای برات می نویسه و نوید با سربلندی از این امتحان موقعیت خارج میشی که پارسال نزدیک های پایان نامه بود اصلا بهتر بگم از وقتی تصمیم گرفتم یه ترم از همه همکلاسی هام زودتر دفاع کنم،روند شرایط اتفاقات جوری پیش می رفت که هرکسی جای من بود قیدخیلی چیزهارو می زد به قدری از لحاظ فرکانسی داغون بودم که اتفاقات همسنگ همان فرکانس های از پیش فرستاده شده یکجا خراب شده بودن سرن فقط فایل 37گفتگو دوستان با استاد در کلاب هاس فایل رزا عزیز روزی نبود گوش ندم گریه نکنم بعدش جملات رزا رو نگم حال احوال رزااا تجسم نکنم شکر گذاری نکنم و….یاالله خدایا من نمی دانم من نمی فهمم خدایا تو به من بگو تو برام تصمیم بگیر من چیکار کنم من ضعیف ناتوانم تو قدرتمندی تو انجامش بده.
شاید باورت نشه،اینقدری این فرکانس من داغون بود که کشید بر سر پایان نامه ام و یکسری اتفاقات افتاد که من هاج واج مونده بودم. خلاصه کلام خدا به اون آرزوم که نوشته بودم دوست دارم اولین نفر باشم دفاع می کنم رسیدم. اما هربار به اون روزهااا فکر می کنم فقط میگم الله فقط میگم الله بود که در من متجلی شد و از طریق من سرگرم انجام کارهام بود من فقط فایل های توحیدعملی رو گوش می گرم باقلبی……
الان که به اون روزااا فک می کنم میگم من نبودم من عارفه نبودم که اینقدر تونستم دوام بیارم خدا بوده
از این جمله ات خیلی حال کردم خیلییییی به دلم نشست نوشته بودی
“باز جلوی خدا وایساده بودم…
باز دستاشو بسته بودم
باز توجه م رو از نور به سمت تاریکی بردم”
یعنی من وقتی تصمیم گرفتم از سر راه خدا بیام کنار بسپارم دست خدا
نتایج بمب بمب دیدم مثل غل های ریز آب جوش داره می زنه
اتفاقاااا دیروز توی از فایل شنیدم استاد اشاره به آیه سوره قصص کرد به داستان حضرت موسی تا وقتی که موسی تسلیم خدا نشده بود همشه در فرار بود از دست ماموران فرعون وقتی خسته شد گفت خدایا من تسلیم من دیگه نمی تونم فرارر کنم من خسته ام خدا نجاتش داد اما مشکل اصلی من اینه همیشه میگم کارها سپاردم دست خدا اما باز توی کار خدا فضولی می کنم…. بابا عارفه کار بسپار به خدا از کجا درست میشه می کنه به من چه اون خداست اون قدرتمند چطور چگونه و یا نظر بدی توی راه حل خدا رو بکش کنار خدا خودش درست می کنه سعید جان دختر ایران زمین دختر توحیدی سایت عباسمنش دات کام مطمئن باش جوری از خدا برات میچینه که به این روزات نگاه می کنی میگی من نبودم یکی دیگه داشت کاراا انجام می داد وچقدررر بعداز این روزها ایمانت قوی تر میشه. درپناه الله مهربان
عارفه عزیزم،عارفه ی نازنینم،رفیق بهشتی
سلام بروی ماهت
عشقِ پشت هر خط از کامنتت،به قلب وروحم نشست،مست عشق خدا و بزرگیش شدم.
ازت سپاسگزارم که وقت ارزشمندت رو گذاشتی و برام نوشتی …
الحق و الانصاف …همه ی کار هارو خدا داره پیش میبره….ما کاره ای نیستیم …
به قول استاد آگاهی ما اندازه ی نوک دماغمون هم نیست…اون داره کیهان رو مدیریت میکنه …پس چرا بهش توکل نکنم ….؟
آمده ام که سر نهم عشق تو را به سر برم
ور تو بگوییم که نی نی شکنم شکر برم
آمده ام چو عقل و جان از همه دیده ها نهان
تا سوی جان و دیدگان مشعله نظر برم
آمده که رهزنم بر سر گنج شه زنم
آمده ام که زر برم زر نبرم خبر برم
گر شکند دل مرا جان بدهم به دل شکن
گر ز سرم کله برد من ز میان کمر برم
اوست نشسته در نظر من به کجا نظر کنم
اوست گرفته شهر دل من به کجا سفر برم
آنک ز زخم تیر او کوه شکاف می کند
پیش گشادتیر او وای اگر سپر برم
ممنونم ازت عاطفه ی نازنینم
دعا میکنم همیشه غرق نور پروردگار باشی و غرق احساس عمیق خوشبختی
قلبِ فراوانِ فراوان
سلام خواهر عزیزم
ای مریم زمانه، عارفه نازنینم،
کامنتت را که برای خانم شهریاری نوشتی خوندم
، رسیدم به یک جمله ایی که کلید قفل زندگیم را برام دادی
نمیدونم چه کسی هستی، چیکاره ایی ولی میدونم که روح خدا در شما متجلی هست،
جمله ایی بی نظیری که من سالها دنبالش بودم،. برام هدیه دادین،
خدایا از هدایتت یک دنیا سپاسگزارم،
خدایا الان با جمله این بنده نازنینت بامن حرف زدی،
نمیدونی الان در چه حالی هستم،
از خداوند میخوام، همواره پشت پناهتون باشه،
انگار، این پیامتون، عین یک فایل کامپیوتری بود که اولش یک فولدر اصلی داشت که خانم شهریاری نام داشت
داخل فولدر یک فایل وورد بود بنام عارفه نازنین و عین یک گل رز
وقتی فایل وورد را خوندم
گم شده ام را پیدا کردم،
و آن گم شده ام میدونی چی بود،
فرار کردن حضرت موسی
و انوقتی که گفت خدایا من دیگه خسته شدم از دست این فرعونیان،
و تسلیم شد
و…
خدایا هزاران بار شکرت
که با دست خواهر گل ام این بار را از دوشم برداشتی
عارفه عزیز نازنینم
از خداوند میخوام منو بعنوان برادر خودتون بپذیرین،
اینکه نمیدونم با چه زبانی از شما سپاسگزاری بکنم،
خدایا از هدایتت یک دنیا سپاسگزارم
و از خواهر گل ام
که فرستاده خودت هست
بی نهایت سپاسگزارم
عارفه عزیز و دوست داشتنی
واقعا عارفه هستین
این حال عارفی بودنتوون را برای شما خواهر گل ام تبریک میگم(ایموجی سپاسگزاری)
سلام درود فراوران به برادر ایران زمینم آقای علایی عزیز سلام.
یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ
یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ
یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ
حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ؛
ای دگرگون کننده ی قلب ها و چشم ها
ای گرداننده و تنظیم کننده ی روزها و شبها
ای تغییر دهنده ی حال انسان و طبیعت
حال ما را به بهترین حال دگرگون فرما
خدایا بهترین حال وزیباترین حال رو تومی تونی به من بدی زیباترین حال یک انسان چه موقع است ؟ وقتی که یک انسان خدارو می شناسد خودش را می شناسد می خواد بره ازخداوند بهترین رو دریافت کند و درخواست کند و بهترین چیزی رو که درخواست می کنه میگه خدایا من زیباترین حال را می خوام. زیباترین حال همان احساس خوب هست.
از خدای منان زیباترین و بهترین حال رو برای شما برادر عزیزم آقای علایی عزیز خواستارم.
خیلی خیلی خوشحال شدم وقتی کامنت تون خوندم.
من چندوقتی با تقلید از دکمه مرا به سوی نشانه ام هدایت کن. آمدم از خدا برای کامنت خواندم ها هدایت می خوام اول بسم الله کامنت ها رو اسکرول می کنم توی کامنت خانم شهریاری هم نوشتم. کامنتی که بهم یه چراغی می ده می خونم.
خدایی که این عالم رو کنترل وهدایت می کنه. وقتی منو هدایت کرد به کامنت خانم شهریاری بعدش به دلم انداخت که کامنت بنویسم،مطمئن باش می خواستت به شما برادر عزیزم چراغی هدایتی رو نشان دهد. خیلی خیلی خوشحال شدم ممنون و سپاسگزارم که برام کامنت گذاشتی به جان دلم نشست. براتون آرزو بهترین ها رو دارم درپناه الله مهربان شاد سلامت پایدار باشید.
به نام هدایت الله
سلام خدمت سعیده عزیز
جانانه کامنتتو دوست دارم آنقدر برای من تازه و با مفهوم بود کامنت شما که دوست نداشتم چشم بردارم و همین طور ادامه بدهم ادامه بدهم تا باطری گوشیم تموم بشه و دست بکشم
سعیده جان از شما سپاسگزارم به خاطر نور آیات قرآنی که به دل من همواره روشن میکنی قلم زیبا و بسیار جادویی در نوشتن شماست که خود خدا فقط میدونه من چی میگم
سعیده جان اگر میشه به من بگویید چطوری میشه مثل شما به آیات قرآن رو بیاورم و ادامه بدهم و مثل شما لذت آن را ببرم اگر میشه راهنمایی کنید که از کجا و چطوری شروع کنم
( آنچه همه خوبان دارند تو یکجا داری)
بهترینها رو آرزو میکنم شاد سلامت ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید انشاالله
سلام به برادر عزیزم،آقا محمدرضا
نور و عشق و رحمت خداوند رو از روشنی قلبم براتون میفرستم برای تموم مهربونی هاتون
سپاسگزارم بی نهایت برای اینکه وقت ارزشمندتون رو صرف خوندن کامنت های من میکنید،خداوند به قلب من آگاهه که چقدر خوشحال میشم از هم صحبتی با انسان های ارزشمندی چون شما
برادر عزیزم،قبل از جواب دادن به کامنتتون،پروفایلتون رو چک کردم ببینم آیا دانشجوی دوازده قدم هستید یا نه و بعد شروع کردم به نوشتن.
این سعیده که دارید میبینید ویا بهتر بگم ازش میخونید، که نمیتونه چهارتا خط بنویسه و از آیه های عشق استفاده نکنه،ی روزی وقتی توی ماشین نشسته بود و پدرش بجای آهنگ،به رادیو قرآن گوش میداد،دلش میخواست کله ی باباشو بکنه،و درنهایت چون جرئت یک اعتراض هم نداشت یا هندزفری میزاشت آهنگ هاشو گوش میکرد،یا انقدر خونِ دل میخورد تا به مقصد برسه …
همینقدر تباه …همینقدر در تاریکی …همینقدر تعبیر آیه صُمٌّ بُکمٌ عُمیٌ فَهُم لا یَرجِعونَ
خوندن قرآن برای من،از شروع قدم 1 دوره دوازده قدم و جلسه قرآنیش شروع شد!
یعنی من تازه الفبای چطور خوندن قرآن رواز استاد یاد گرفتم،اولش هم خیلی نمیفهمیدم ولی یک انرژی زیادی من رو به سمتش میکشوند و در عرض یک سال من به صورت لاک پشتی،دوبار ترجمه ی قرآن رو از اول تا آخر خوندم و تازه انگار شبیه کسی بودم که عنوان جلد یک کتاب رو خونده و حالا میخواد شروع کنه از خط اول ببینه داستان چیه اصلا ….؟
و حالا …این روز ها ، شهد شیرین با قرآن بیدار شدن،با قرآن خوابیدن،با قرآن کارکردن،با قرآن نوشتن و ….نصیبم شد اونم کمتراز یک قطره از اقیانوس معرفت و علم و زیبایی پروردگار…
اگر واقعا میخواید قرآن رو جوری درک کنید که برای هرثانیه از زندگیتون بتونید ازش استفاده کنید،بهتون پیشنهاد میدم از همین امروز و نه یک روز بعد …همین الان اگر شرایطش رو دارید از قدم 1 دوازده قدم شروع کنید و دانشجوی این دانشگاه پربرکت بشید که هر جلسه و هر قدمش پر از نور الله و آیات معجزه آسای قرآن و برکت الهیه….
باز هم ازتون سپاسگزارم برای تموم لطف ومحبتتون بی نهایت
درپناه الله یکتا باشید هرجا که هستید،براتون از خداوند بهترینِ بهترین هارو از فرمانروا میخوام.
قلبِ فراوان
به نام پروردگار نور و زیبایی
سلام بر خواهر عزیزم سعید جان از شما ممنونم که مرا راهنمایی کردی و تشویق به محصول 12 قدم کردی برای آشنایی و یادگیری انس با قرآن من هم خیلی دوست دارم زمانش برسه و 12 قدم را کار کنم امیدوارم یک روزی از همین روزا برسه و این محصول 12 قدم ازش لبریز بشم از نور قران و سیراب بشم از لذتی که شما دوستان بردید و ما هم لذت ببریم چون این روزا دارم ثروت کار میکنم سعی میکنم در زمان مناسب بعد از اتمام ثروت آن را خریداری و بهره ببرم
سعیده جان بینهایت از شما سپاسگزارم به خاطر لطف و مهربونی شما که همیشه شامل حال من بوده
شاد و سلامت و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید انشاالله
سلام به محمد رضای عزیز
دوست خوبم
چقدر جالبه من همین سوال را در سفربه دور آمریکا قسمت 28 از حمید امیری عزیز دو هفته پیش پرسیدم و الان شما از آبجی سعیده پرسیدی
و دوست داشتم جواب حمید جان را برات بزارم
البته که مشتاقم جواب سعیده عزیز را هم بشنوم.
رسول جان بسیار بسیار تحسینت میکنم که اینقدر متعهدانه روی خودت کار میکنی و وقتی میخوای با خداوند خلوت کنی از قرآن کمک میگیری و قرآن گوش میدی، اونم سوره نورانی یاسین. که چقدر برام شیرین و دلچسبه.
ببین یه جایی توی کامنتت گفتی از خداوند درخواست کردی که با قرآن انس بگیری. خب هر چیزی تکاملی اتفاق میافته. از همین گوش دادن به سوره ها شروع میشه و بعداً یهو کنجکاو میشید یه آیه توی ذهنتون دائم تکرار میشه و بعد میگید بذار ببینم ترجمه اش چیه بعد از خوندن ترجمه اش شگفت زده میشی و بعداً آیات قبل و بعدش بعدا سرچ میکنی این کلمه خاص چندبار توی قرآن اومده و هر بار این اشتیاق بیشتر و بیشتر میشه. من هنوز هیچی از قرآن نمیدونم رسول جان. ببین حکایت من مثل کسیه که چند صد متری ساحل ایستاده توی شب، فقط صدای امواج دریا رو میشنوه در حالیکه اعماق این دریا پر از گنج و گوهر و مرواریده.
البته که ما وقتی از خدا این درخواست را کردیم و در بهترین زمان وقتی آماده باشیم و ظرفمون آماده دریافت باشه به آگاهی و لذت بردن ودرک این انوار نورانی هدایت میشیم.
عشقی محمد رضا جان.
در پناه الله یکتا و انوار نورانی قرآن سلامت و ثروتمند و شاد باشی.
به نام هدایت الله
درود و سلام بر رسول جان
واقعا ازت سپاسگزارم که همین سوال را از حمید جان کردی و برای من نوشتی اما وقتی از آبجی سعیده سوال کردم و در جواب من نوشت که در 12 قدم اینها آموزشهای قرآن هست و میتوانم استفاده کنم اما چون به نظر من وقتش نشده 12 قدم را کار کنم و چون تمام محصولاتی که را میخرم با هدایت الله است پس به همین خاطر به جوابی که حمید جان به شما داد اکتفا میکنم
چون باید زمانش برسه و تکامل را طی کنم و الان از گوش کردن سعی میکنم قرآن را شروع کنم تا به تکامل و روند پیشرفت آن برسم به خاطر راهنمایی خوبی که کردی امیدوارم مثل قرآن هر روز چراغ دلت پرنور و نورانی بشه
شما را به خدای بزرگ و مهربان میسپارم دوست خوبم
سلام سعیده عزیزم فرشته نورانی
هر وقت میخوام کامنتی ازتون بخونم اول نیت میکنم و بعد شروع میکنم به خوندن بخدا که همه جوابهامو از عاشقانه هات میگیرم رنگ و بوی کامنتهات یه چیز دیگه است از جنس نور از جنس حقیقت از جنس امید از جنس عشق و راستی از جنس مهر و وفاداری از جنس دلداگی از جنس خوده خداست
امشب هم نیت کردم و شروع کردم به خوندن وقتی دیدم با آیه الکرسی شروع کردی اشکهام جاری شد و با عشق خوندم و با لذت گرمای اشکهام روی صورتم احساس کردم مثل الان که می نویسم براتون … اینطوریشو دوست دارم چون وجودشو کنارت بیشتر احساس میکنی
خداروبابت وجودتون شکر میکنم ، بابت تمام کلماتی که برامون مینویسی ، بابت اخلاصی که در گفتارت داری ازت ممنونم فرشته الهی
وقتی خوندن کامنتتون تموم کردم بهتون فکر که کردم این آیه اومد تو قلبم
صراط الذین انعمت علیهم
به راه کسانی که به آنها نعمت دادی
سعیده جان بنده پرهیزکار خدا برای قلب نازنینت تجلی نور و عشق بی نهایت الهی خواستارم
منتظر کامنت بی نظیر بعدیت هستم
انشاءالله
دوست دارم
مریم نازنینم،رفیق نازنین من،سلام بروی ماهت
سلام و سلامتی و نور و عشق و روشنایی الله به قلب نازنینت
ازت بینهایت ممنونم که لطف کردی و برام نوشتی
در خط به خط کامنتت حل شدم و مست عشق الله
خداوند به قلب من آگاهه که اعتبار هیچ یک ازین کامنت هارو از خودم نمیدونم،جز اینکه رحمت خداوند رزاق که از دریای بیکرانش قطره ای درظرف پلاستیکی وجودمن میریزه و اجازه میده تا دست کوچیکی باشم برای تجلی عشقش …
مریم …مریم نازنینم…
خدا عشقه …خدا نوره …خدا قدرت مطلقه …خدا همین نفس های ماست …همین قلبی که داره با نظم میزنه بدون اینکه ما حواسمون بهش باشه …خدا تویی وقتی با اشک برای من مینویسی…خدا این آرامشی که از کامنتت به قلب من سرازیر میشه …خدا همه چیزه …همه چیز….
دوستت دارم مریم
بنویس…همیشه بنویس که باعشق الله مینویسی رفیق …
دوستت دارم بی نهایت
به امید دیدارت در بهترین زمان و مکان
سلام به سعیده دوست داشتنی
چقدر هربار که کامنتت رو میخونم حسم خوب میشه چقدر هربار بیشتر خداروشکر میکنم برای وجود دوستانی مثل شماها که باعث میشین هربار آگاهی های ناااااابِ ناااااب بیشتری رو بگیرم
این جمله ای که نوشتی
ما جهانی رو داریم که همیشه دستان بینهایتش رو با هم همدست میکنه تا ماجراها رو به نفع ما تغییر بده وقتیکه،
ما تصمیم میگیریم با خودمون و منبعمون هماهنگ بشیم
به برنامهی خداوند اعتماد کنیم
دست خدا رو باز بزاریم و از جلوی اون کنار بیاییم
انگار خدا داشت باهام صحبت میکرد و من دقیقا از صبح دارم دنبال راه میگردم و الان خدا جوابشو اینجا بهم داد و دوباره در زمان درست در مکان درست قرار گرفتم و این کامنت عالی تورو خوندم و جوابمو گرفتم
چقدر آیه های زیبایی رو آوردی چقدر من عاشق قرآن هستم و چقدر آرامش دارم با خوندنش
سعیده عزیزم از خدا برات آرامش و ثروت و سلامتی بیشتر میخوام و امیدوارم همیشه تو همون مسیر سوت زنان برای رسیدن به خواستت باشی
کیمیای نازنینم،رفیق ارزشمند و گرانبهای غار حرای من،سلام بروی ماهت
ازت سپاسگزارم برای اینکه باز هم لطف کردی و برام نوشتی
از قلب روشنت ممنونم که انقدر قشنگ،زیبایی های روحت رو پروجکت میکنه …
خیلی خیلی خوشحال میشم وقتی ازت نقطه ی آبی دارم و سپاسگزار خداوند میشم که من رو لایق دونسته تا دست کوچیکی باشم برای صحبت با بنده ی نازنینش …
دوستت دارم و به پناه نورآسمون ها و زمین میسپارمت
تموم لحظات زندگیت پر از نور الله
سلام به سعیده خانم عزیز و دوست داشتنی
من واقعا ازتون سپاسگزارم برای کمنت های فوق العاده ی توحیدی تون و باز کردن و پرداختن بهش که خوندشون هر بار قلب آدمو باز میکنه و نور امید رو دل من بیشتر میکنه
قشنگ فرکانس توحیذی و پر از عشقتون دریافت میشه، کمنت های شما هم یکی از زیبایی های این سایت زیبا شده،
منو خواهرم که داریم روی توحید کار میکنیم ، کمنت های شما رو کپی میکنیم و تو گروهمون پست میکنیم و میخونیم،
براتون بهترین ها رو از رب العالمین میخام
فَبِما رَحمَهٍ مِنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُم ۖ وَلَو کُنتَ فَظًّا غَلیظَ القَلبِ لَانفَضّوا مِن حَولِکَ
سلام به دوست نازنینم،هاجر جان،اسم قشنگت روح منو نوازش داد …
هم نامِ همسر ابراهیم بت شکن …اسوه و الگوی قرآن …رفیقِ خدا
ازت سپاسگزارم رفیق غار حرای من،من کجا و لیاقت این محبت شما کجا
چیزی جز لطف و عنایت پروردگار نیست …
برای شما و خواهرِ نازنینت از فرمانروای مطلق آسمون ها وزمین بهترینِ بهترین هارو میخوام.
الهی که زندگیتون پر از توحید و ثروت و نعمت ورحمت و دوستی خداوند باشه همونطور که زندگی هاجر همسر ابراهیم بود…
دوستون دارم و به دستان قدرتمند الله یکتا میسپارمتون
قلبِ فراوانِ فراوان
بانام خدای هدایتگر
باسلام خدمت دوست توحیدی ام سرکارخانم شهریاری نازنین
چندروزپیش به یه تضادی برخوردم که درفایل قبلی به تفسیرماجراراشرح دادم وخیلی تلاش کردم باکنترل ذهن وکنترل ورودیها به احساس خوب برسم تقریبا هم موفق بودم ولی اون ته دلم یه غمی بود یه ناامیدی یه سرخوردگی دیروز درتمرین ستاره قطبی ام ازخدا خواستم که امروز منوهدایت کنه ویه نشونه واضح ببینم که درمسیر درست هستم فایل جدید اومد دوبرتماشاکردم ودرحدتوانم وبرداشتم کامنت نوشتم تااینکه کامنتها منتشرشد وشروع به خوندن کردم تااینکه رسیدم به کامنت دوست عزیزمون علی آقای احمدی عزیزو خوندم که لپ کلام علی اقا این بود که بایدسعی کنیم ناظربرافکارمون باشیم زیرا نجواه ها همیشه هستندو کلی لذت بردم ودلم آرومتر شد
تااینکه رسیدم به کامنت شما واقعا شگفت زده شدم متوجه شدم که شماهم همین حس حال منودارین و درشبانه روز گذشته یه جورایی اسیرنجواها شدین هرچه بیشترخوندم متوجه شدم که شما دست خوب خدا دارین ازطرف خودخدا بامن صحبت میکنین ویه حس عجیبی داشتم اون لحظات که انگارواقعا خداداره بامن صحبت میکنه ومیگه اصغرآقای گل بنده نازنینم خوب میدونم که تصمیمت روگرفتی وخواهان تغیرهستی میخوای بنده خالص خودم باشی من اینو ازقلبت فهمیدم وحس میکنم که درقلب نازنین چه میگذره ازوقتی که میزاری
دارم میبینم که شبانه روزهندس فری توگوشت وداری فایلهای استادعباسمنشو که ازطرف خودم مامور هدایت انسانهایی نظیرخودت شده گوش میکنی
میبینم دراین 4سال تقریبا تمام فایلهای رایگان وچندین دوره سایت عباسمنشوتماشاکردی گوش کردی وتمرین انجام دادی
میبینم که دهها فایل باصدای خودت ضبط کردی وگوش میکنی میبینم که مرتب کامنتهای بچه هارومیخونی
میبینم اخیرابیشتردرحدتوان ودانشت کامنت میزاری
من همه اینهارومیبینم وبه توبنده خوبم افتخارمیکنم که بااین عزم واراده دنبال تغیرهستی پس نگران نباش من هستم من ازطریق اساتید نازنینت وبچه های گل سایت عباسمنش درهرلحظه با توحرف میزنم وهدایتت میکنم
هواتو دارم که ازمسیرحتی کوتاه خارج نشوی من به صداقت تو ایمان دارم ومطمئن باش که توبرنجواها وشیطان پیروز خواهید شد
فقط ادامه بده
فقط ادامه بده
فقط ادامه بده
خدایا بی نهایت ازت سپاسگزارم که دوستم داشتی ومن به این مسیرزیبا وپرخیربرکت تغیرهدایت کردی
خدایاشکرت
خدایاشکرت
خدایاشکرت
بنام رب
سلام سعیده قشنگم
چقدر کامنتت فوق العاده بود
به قول خودمونیا حال کردم باهاش حسابی
چند روزی منم فکرم درگیر بود ناراحت بودم
فایل گوش میکردم و هر راهی بود انجام میدادم تا به حس خوب برسم
تا اینکه دیشب گفتم خدایا بسه دیگه
من کاری ندارم
مگه تو منو آفریدی که بخوام ناراحتی بکشم یا غصه بخورم
من کاری ندارم
الان فقط میخوام به چیزای خوب فکر کنم
به قول استاد مرحله به مرحله حسم داشت خوب میشد
از صبح که بیدار شدم
از ساعت 7 تا الان که ساعت یکربع به یکه
فقط داشتم در مورد چیزهایی که دوس دارم اتفاق بیافته با خودم حرف میزدم اشپزی کردم حرف زدم
حموم رفتم حرف زدم
یعنی انقدر حس و حالم خوب شد که نگو
و بازم به قول استاد وقتی به منبع وصل میشی الهامات میان
و الان هدایت شدم به کامنت فوق العاده ات
نامردی بود ازت تشکر نکنم و رد بشم و برم
چقدر خوب گفتی
جهان درها رو باز میکنه از جایی که فکرشو نمیکنی و کلی حرفای زیبات که تو عمق وجودم نشست
سپاسگذارم سعیده عزیزم
در پناه الله یکتا
شاد و پیروز و سعادتمند در دنیا و آخرت باشی
عاشقتم
سلام به سعیده ی نازنین، چراغِ این غار حرا!
وقتی داشتم کامنتت رو میخوندم گفتم الله اکبر، خدایا تو دیگه کی هستی؟! که اینجوری دقیقاً همون چیزایی که احتیاج داشتم بشنوم رو داری از زبون سعیده میگی! سعیده جانم چقدر خوبه که تو هستی! اون جمله های استاد که از فایل قسمت چهارم الگوبرداری از افراد موفق نوشتی چقدر آرامش داد بهم…
خدایا شکرت به خاطر این فضا که مأمن و محل آرامش ماست!
عاشقتم سعیده جانم، بوس :-*
سلام بر خواهر بزرگوارم و عارف زمان
سعیده خانم گرانقدر
پیام و متن الهام بخش خدایی شما تسکین دهنده دلم شد،
این الهام ها هستن که شما و من و همه مومنان را آرام میکنند
اما بقول شما هر چقدر به خدا نزدیکتر میشیم باز شبطان لعنتی با نجواهای بسیار ظریفی وارد میشه،
یعنی اینطوری بگم روح هر چقد لطیف تر شود، شیطان اینقد پوست کلفتر میشه
لذا من نباید از شیطان غافل باشم
و مخصوصا در اوج لحطه های عاشقانه با معبودم، یعنی با فرکانسی که خدا از ما میخواد اینقد ارتقا بدیم که شیطان دیگه نای و توان اومدن به بالاتر را نداشته باشه
یعنی اگه خدا به مانند خورشید باشه من دلم میخواد در سیاره عطارد باشم، و شیطان اگه اونجا بیاد چون نور زیاده، زودتر می بینمش و از خدا کمک میخواهم که اون لعنتی را از اون بالا بندازه به سیاه چالها که فقط زوزه افتادنش در گوشم برای همیشه ثبت گردد، یعنی ویگه نیاد سراغم، و…
منم امروز با نجوا این شیطان لعنتی مواجه شدم، چند دقیقه ایی گذشت و با توکل بر خدا از خودم دور ساختم،
رسیدم به کامنت یکی از دوستان و بعد کامنت شما، که همه کامنتها مشابه هم هستن خدایا این یکی از نشانه های اعصای خدا گونه این سایت الهی هست
که جنس کامنت ها عالی هستن
و دیدم شما هم مثل من با این شیطان هرروز جنگ تن به تن داریم
من حتی در موقع نمازم با شیطان می جنگم، و نهایتا میگم اعوذو بالله من االشیطان العین الرجیم و دلم آرام میگیرد
به نکات خیلی عالی اشاره کردین، و این قسمتش دیگه مغز کلام را بر دلم نشوند،::
همه ی ما،روز های سخت توی زندگیمون داریم.همه ی ما!هیچ کسی نیست در کیهان که همیشه شرایط همونطورکه پیش بینی کرده و دوست داشته پیش رفته،هیچکس نیست!
احساسات منفی وجود دارند،ترس وجود داره،اضطراب وجود داره
مهم اینکه نزاریم مارو متوقف کنند،نزاریم جلوی پیشرفت مارو بگیرند
اگر استرس گرفتی،اگر ترسیدی،فکر نکن یک ایرادی در کاره!
این طبیعیه،برای مسی و برای بهترین و موفقترین افراد دنیا هم پیش میاد،اما اونا میتونند این احساس رو کنترل کنند،درعین حال که میترسند ادامه بدند،در عین حال که اضطراب دارند،حرکت کنند و ایمانشون رو از دست ندن!
باید بتونیم در شرایط سخت،ایمانمون رو حفظ کنیم،توکلمون رو حفظ کنیم،ترس هست،اضطراب هست،نگرانی هست،احساس استیصال هست
ولی باید این احساسات رو کنترل کنیم و امیدمون رو قویتر کنیم و حرکتمون رو ادامه بدیم و با خودمون صحبت کنیم و نزاریم که نجواها مارو کنترل کنند و این ما باشیم که ذهنمون رو کنترل میکنیم و ادامه بدیم
=============> اونوقت درها باز میشه،از جایی که فکرش رو نمیکنی
، آری این جمله آخرتون که هر لحظه منتظر ملاقاتش هستم
امیدوارم ظرف وجودم را آماده کنم،
و من مطمئنم، خدا منتطره من لیاقتم را نشون بدم و ظرفیتم را ارتقا بدم، تا اون روز موعودم فرا رسد
و مثل خدایا شکرت گفتن استادم همه جانبه در طبیعت و در کوهها وجنگل های سکوت و زیبا
فریاد بزنم خدایا شکرت از این همه نعمت سلامتی، آرامش، سعادت، روابط عاشقانه، حال خوب، و…
بیام به کنار دریا خودم را بزنم به دریا و در زیر آب هم در حالیکه در بین آب و زمین معلق هستم، بازم بگم ای خدایی زمین و آسمانها و هرچه که میان آنها قرار داده ایی
منم برای شما شکرگزارم
و این منم که به فرمانت گوش دادم و تسلیم درگاهت شدم
، نهایتا این پیامهای من با تاسی از پیام الهام بخش شما خواهر گرانقدرم هست که نوشته میشه،
از خداوند میخواهم ما را از حیله های شیاطین و انسانهای شیطانی در پناه خود نگهدارد
و تمرکزمون را فقط با تقوی و کنترل ذهن خالصانه به سمت خداوند باز بگذاریم،
و همواره او را پرستش کنیم
و همه را از او بدانیم،
سپاس بیکران از روح خدایی شما
و این دعای بی نظیر استادمون را که منم همیشه آن را استفاده میکنم تقدیمت میکنم،
در پناه حق همواره آرام، پرنشاط و تندرست، حال خوش، تروتمند،، روابط عالی، سعادتمند در دنیا و آخرت باشید
به نام خدای مهربان و بخشنده
سعیده عزیزم سلام
امیدوارم در اغوش امن خدا حال دلتون عالی و ناب باشه
ازتون بی نهایت سپاسگزارم شما هم مثل دیگر اعضای فوق العاده سایت درسای خیلی خوبی ازتون میگیرم
اولا ک وارد سایت شده بودم دیگ کم کم داشتم از علاقم دست میکشیدم میگفتم محیط بیمارستان منفیه و خلاف قانونه استاد اصلا اسم مریضی نمیاره بعد تو میخای بری هرروز با مریضا سروکله بزنی
تا برخوردم به کامنت زیبای شما ک اینقدر کنترل ذهن دارین در دیگه ای از روشنی خدا برام باز شد و ادمای فوق العاده ای نشونم داد ک مهم نیست درو برت چه خبره مهم اینه ی جوری میشه حتی تو اون شرایط تو حالت با خدای درونت خوبه و همچی وفق مراد توعه
من تحسین میکنم این حد از ایمان و توکل و کنترل ذهن شمارو
چقدر خوبه بجای غرق شدن توی احساس منفی سعی کنیم باز به خدا توکل کنیم چون مابقی پوچه حتی خودمونم میدونیم با احساس منفی نمیتونیم به خواستهامون برسیم داریم با سرعت دنده عقب ازش دور میشیم
هیچ چیزی حق تر از وعده ای ک خدا بهمون داده نیست
منم سعی میکنم هر روز یکم بیشتر توکل کنم و ایمان داشته باشم ک اون منو میرسونه به جایی ک میخام
دیگ توضیح نمیدم دیگ با حرف های بقیه ک از نشدنا حرف میزنن مبارزه نمیکنم تو دلم سعی میکنم به خدا توکل کنم و ایمان داشته باشم
خداجونم ایشالا ک هممون تا وقتی ک زنده ایم بنده تو باشیم و از هرعامل بیرونی رها باشیم فقط با تو وقت بگذرونیم
فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ اللهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظیمِ [سوره توبه ایه 129]
هرگاه مردم روی گردانیدند بگو خدا مرا کفایت است که جز او خدایی نیست من بر او توکل کرده ام و او رب عرش بزرگ است.
ایشالا ک در پناه خدای یگانه هر روز سلامت تر ، امیدوارتر ، شاداب تر، ثروتمندتر باشید.قلب و بوس فراوون
سلام به سعیده عزیزم
سعیده جان تو فوق العاده ای با خوندن کامنتای بی نظیرت جون میگیرم ،عشق میکنم ،حالم خوب میشه ،حسم عالی میشه و..
اگه به کامنتایی که نوشتی نگاه کنی میبینی که من همیشه امتیاز 5 رو بهت دادم و اینو بگم که همیشه تحسینت میکنم که اینقد خوب مینویسی دختر خوب
برات آرزوهای خوب همراه با آرامش الهی خواستارم
این تکه از کامنتت رو هم میزارم رد پا برای خودم
((همین شد که تو هوای گرگ و میش صبح لب پنجره وایسادم و گفتم من میدونم قدرت مطلق تویی،من میدونم ناامیدی بدترین گناهه،من میدونم اشتباه کردم اما تو غفوری، تو رحیمی ،تو بخشنده ای،تو مشتاق بنده تی،من برای توجه نکردن به شیطان هم به حمایت و قدرت تو نیازمندم،دست منو بگیر))
برات از الله مهربان آرزوهای قشنگ همراه باآرامش دارم
فریبای دلربای نازنین سلام بروی ماهت
ازت بی نهایت سپاسگزارم که من رو مورد لطف و عشق خودت قرار دادی،فایو استار های شمارو مثل هدیه ای ازطرف خداوند روی چشم هام میزارم و ازتون سپاسگزارم برای قلب روشنتون که انقدر زیبا میتونید نور خدارو گسترش بدید.
دوستت دارم و از خداوند متعال برات بهترینِ بهترین هارو میخوام.
قلبِ فراوانِ فراوان
سلام بر بنده خوب خدا
سلام بر سعیده عزیز دوست هم فرکانسی دختر تو بی نظیری بخدا هر چی میخونم سیر نمیشم بخدا پنج تا ستاره برا کامنتت کمه چقدر قابل تحسینی شما چقدر زیبا به خدا وصل شدی آخه اینا از کجا میاد اینقدر زیبا مینویسی راستش ی وقتایی حسادت میکنم که اینقدر قشنگ وصل شدی با تمام وجودم تحسینت میکنم هر روز بیشتر به این درک میرسم که هر وقت رو خودم حساب کردم قشنگ با سر خوردم زمین ولی وقتی رو خدا حساب باز کردم ازجایی که اصلا فکرشو نمیکردم دستان غیب خدا به کمکم اومده
اینجا چه قدر عالی گفتی که
اگر شما مارو در پناه خودت حفظ نکنی،اگر شما دست مارو نگیری،اگر شما مارو از همزات شیاطین دور نکنی،ما ضعیفتر ازونی هستیم که از شرِ نفس و نجواهای ذهن و شیطان سالم در بریم ….
خدایا اگر تو پناه یوسف نمیشدی،هیچ کس اون رو از چاه نجات نمیداد.
خدایا اگر تو یونس رو نمیبخشیدی،نمیتونست از دل کوسه بیرون بیاد.
خدایا اگر تو ابراهیم رو نجات نمیدادی،آتیش چیزی ازش باقی نمیزاشت.
به کجا پناه ببرم وقتی ولی نعمت و محبوب من تویی
سعیده جان ممنونم هر روز بیشتر به این حرفت میرسم که اینجا خود غار خراب همه ماست استاد جان عاشقتم پیامبر زمان من
سلام به برادر عزیز توحیدی همنام من،آقا سعید
درود و رحمت و عشق و نور خداوند به قلب روشنتون
ازتون بی نهایت سپاسگزارم که این لطف رو در حقم کردید،برام نقطه ی آبی فرستاید
هر نقطه ی آبی برای من حکم یک نور و هدیه از طرف خداست و بینهایت برام ارزشمنده
برادرعزیزم،تحسین شما نشون دهنده ی قشنگی های درون خودتونه،از خداوند سپاسگزارم من رو هم مدار انسان های ارزشمندی کرده که فرکانس توحید و عشق خداوند رومیشه از فاصله های زیادازشون دریافت کرد.
ازخداوند براتون رحمت و نعمت و سعادت دنیا و آخرت رو میخوام.
قلبِ فراوانِ فراوان
سلام و درود به دوست عزیزم سعیده ی نازنین چقدر قشنگ بود .. چقدر برای من بود . چقدر به این حرفا نیاز داشتم . چقدر سعی کردم .. چقدر تلاش ذهنی انجام دادم که شیطان برام ادا اطوار و شکلک در میاره . ولی همون خدایی که علینا الهی ست همونی که هدایت این جهان رو بعهده گرفته خودش هم باید بنده ی ضعیفش رو محافظت کنه … خدایا من هیچ پناهی جز تو ندارم .
سعیده جان بهترینه بهترین ها از هر نوع در سراسر دنیا رو برای تو دوست عزیز و برای همه مون آرزومندم
روز و شبت بخوبی و خوشی و تندرستی و همراه با عشق الهی
سلام به استاد عزیز و دوستان عزیز سایت الهی.
سعیده ی عزیز ودوست داشتی خواهر عزیزم نمی دونی چقدر عاشق کامنت هات هستم. چون کامنتهات همش بوی خدا رو داره و مکمل کامنت های دیگه است.
واقعا عاشقتم خواهر عزیزم. اکثر کامنتهات اشکهامو در میاره چون منم مثل خودت عاشق الله هستم و هر حرفی از قلبت در میاد انگار حرفهای خودمه ولی من قدرت نوشتن ندارم.
واقعا دوست دارم عزیزم.
الهی که هر لحطه خیر وبرکت وفراوانی بر قلب ودل وروح وجانت و به زندگی شیرینت بباره.
خیر ببینی عزیزم
سلام عزیزم خدا رو شاکرم به خاطر بودنم در جمع شما
خیلی عالی برای دل من نوشتی چقدر نیاز داشتم روز و شبهایی رو میگذرانیم که از دست هیچ انسانی کاری برایمان بر نمیآید فقط الله .
اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ ۚ لَا تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَلَا نَوْمٌ ۚ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ ۗ مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ ۚ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ ۖ وَلَا یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ ۚ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ ۖ وَلَا یَئُودُهُ حِفْظُهُمَا ۚ وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ
همه ی ما،روز های سخت توی زندگیمون داریم.همه ی ما!هیچ کسی نیست در کیهان که همیشه شرایط همونطورکه پیش بینی کرده و دوست داشته پیش رفته،هیچکس نیست!
احساسات منفی وجود دارند،ترس وجود داره،اضطراب وجود داره
مهم اینکه نزاریم مارو متوقف کنند،نزاریم جلوی پیشرفت مارو بگیرند
اگر استرس گرفتی،اگر ترسیدی،فکر نکن یک ایرادی در کاره!
این طبیعیه،برای مسی و برای بهترین و موفقترین افراد دنیا هم پیش میاد،اما اونا میتونند این احساس رو کنترل کنند،درعین حال که میترسند ادامه بدند،در عین حال که اضطراب دارند،حرکت کنند و ایمانشون رو از دست ندن!
باید بتونیم در شرایط سخت،ایمانمون رو حفظ کنیم،توکلمون رو حفظ کنیم،ترس هست،اضطراب هست،نگرانی هست،احساس استیصال هست
ولی باید این احساسات رو کنترل کنیم و امیدمون رو قویتر کنیم و حرکتمون رو ادامه بدیم و با خودمون صحبت کنیم و نزاریم که نجواها مارو کنترل کنند و این ما باشیم که ذهنمون رو کنترل میکنیم و ادامه بدیم
=============> اونوقت درها باز میشه،از جایی که فکرش رو نمیکنی
ما جهانی رو داریم که همیشه دستان بینهایتش رو با هم همدست میکنه تا ماجراها رو به نفع ما تغییر بده وقتیکه،
ما تصمیم میگیریم با خودمون و منبعمون هماهنگ بشیم
به برنامهی خداوند اعتماد کنیم
دست خدا رو باز بزاریم و از جلوی اون کنار بیاییم.
کار من این روزا فقط بودن در سایت عباس منش و خواندن کامنت شما عزیزان به امید الله با ایمان و تعهد از این تضاد بزرگ زندگیمون که قطعا درس و پیام برامون داره سربلند بیرون بیام درها بازشن از جایی که ما فکرشو نمیکنیم
سلام به دوست خوبم سعیده عزیزم
واقعا از خوندن کامنتت لذت بردم
چه دلنوشته قشنگی
چه راز و نیاز خوشگلی در لحظه گرگ و میشی صبح با خالقت داشتی
به حدی خالص بود که من هم همین حس رو هنگام خوندن کامنتت پیدا کردم و به زبون خودم خوندمش
انگار حرفهای خودم با ربم هست
بی نهایت لذت بردم
و برای خودم سیوش کردم که هر از گاهی برم سراغش
بر آن زنده ای توکل میکنم که هرگز نمیمیرد و همواره او را ستایش می کنم و فقط خودش برای من کافی هست
یا حی و یا قیومم هر لحظه قدرت سپاسگزاری منو و قدرت اعراض من از نجواها را بیشتر و بیشترش کن
الهی آمین