سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 207

سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته

استاد بخدا این دوره از سفرتون

من خیلی لذت میبرم وقتی فایل هارو نگاه میکنیم انگار اونجا هستم خیلی ذوق میکنم خیلی خیلی زیاد انقدر این فایل نکات مثبت داشت برام انقدر حس ازادی داشت برام انقدر زیبای داشت که دلم میخواست فیزیکمم هم اونجا باشه.

از این شهر زیبا درختان سبز عالی جاده های چیچ دار خشکل

اون سطل اشغال که اونجا گذاشته بودن خیلی حال کردم

خیلی زیاد

اما وقتی هم رسیدی به اون تریل زیبا که چقدر عالی و با سلیقه نرده گذاشته بودن ی طرفش سنگ بود

یه طرف دیگش هم دره

او نوشته که نوشته بود مواظب سرت باش ب سنگ نخوره

و ابشار بسیار بسیار زیبا ..

فشار اب چقدر زیاد بود چقدر اون پیچ و خم اب رو زیبا کرده بود

واقعا این جهان زیباست اگر ما زیبای هاشو ببینیم .

جدا از دیدن زیبای ها درس های که من از این فایل گرفتم

من رو وادار کرد که بیام بنویسم .

و اونم وقتی داشتم فایل رو نگاه میکردم .

این درس هی تو ذهنم مرور میشد که شما دو نفر عزیز چقدر آزادانه لباس خودتون رو پوشیدین

آزادانه از خودتون فیلم میگیرین.

آزادانه راه میرین کارهای که دوست دارین انجام میدین .

( استاد این روزا خیلی خود افشای میکنم میخوام بی پرده حرف بزنم )

من از بچگی یادمه از 10 سالگی

دختر عمم اومد ه بو خونمون تو روستا

و من یه حسی بود نمیدونم بگم غرور حس بزرگ شدن بود

رگ غیرتم میزد بیرون

و به اون بنده خدا هی گیر میدادم

نمیگذاشتم بیاد بیرون .

خلاصه این گیر دادن به دختر عمم و حتی مادرم و فامیل هامون

و الان به همسرم تو وجودم از بچگی بوده .

و احساس میکنم از پدرم به منم رسیده

و البته 99 درصد جامعه ای توش هستم و بودم اینجوری هست

و دیدم فقط بخاطر یک باور غلط

این مقاومت هست

وزندگی خودمو سخت میکنم ذهن خودمو درگیر میکنم و خلاصه کلی دردسر برای خودم ایجاد میکنم

و اونم فقط بخاطر حرف مردم نگران بودن حرف مردم این همه زندگی رو برای خودم سخت کرده بودم والان کم تر شده

واما درس این فایل که باعث شد من یک عمل انجام بدم و حرکتی در این مسیر که حرف بقیه برام مهم نباشه بکنم

دیروز که فایل رو نگاه میکردم دیدم انقدر راحت هر کاری ک دوست داری انجام میدی ونگران نیستی منم این الهام اومد که با همسرم بریم بیرون و جای هست کا ماشین رو تمیز میکنند تو شهرمون بریم اونجا تازه اونجا همه مرد هستن هیچ زنی نیست و دیروز هم بغیر از یک دختر بچه با پدرش اومده بود هیچ زنی نبود اونجا

و همسرم رو بردم رفتیم یک ساعت اونجا جلو اون اب ک از سد شهر میاد پاین ماشین رو تمیز کردیم کامل و مهم نبود برام که بقیه چی میگن

و این شجاعت رو از این فایل گرفتم و یک قدم عالی بود ک برداشتم و این باور ی که حرف مردم و قضاوتشون برام مهم نباشه رو تقویت کردم.

حالا تو شهر ما و تو دورو بریام

این کارا خیلی زشت بنظر میاد

و اصلا یک تمرکز عجیبی روش هست

و حتی خود منم همینجوری هستم خیلی هم زیاد

اما اینکه این شجاعت رو داشتم و این کارو کردم خیلی خیلی عالی بود و این درس بسیار بسیار بزرگی بود ک از این فایل گرفتم

چون من همیشه و همیشه و همیشه احساس میکنم یک دوربینی بالا سرمه [بنام حرف مردم ] و همیشه دراولین قدمی که بیرون میگذارم از خانه این دوربین روشن میشه تا اخرین قدمی که میام خونه

و تازه حتی تو خونه هم بخدا قسم گیر های میدم به همسرم ک

بخاطر اینکه نکنه همسرم بیرون حرفی بزنه دیگران چی میگن

از مشکلاتمون چیزی نگی بیرون

حرفی نزنی که کسی ایراد بگیره

تو خانوادم تو فامیل جلو همسایه

و کلی از این حرف های پوچ و بیهوده

فقط بخاطر حرف مردم هست

و زندگی رو برای خودمون جهنم میکنیم

پاشنه اشیلمه دیگه پاشنه اشیلمه

باید روش کار کنم باید همیشه و همیشه مثل عملی کردن الهام دیروز این باور رو تغیر بدهم و هر بار ضربه ای بهش بزنم تا اینکه اون بتن شل بشه

در دوره 12. قدم و عزت نفس دارم کار میکنم و فایل های دانلودی هم خیلی عالی هستن

اما من که شروع کردم به نکته برداری کردن و یاد داشت کردن فعلا این دو تا دوره رو کار میکنم

استاد عباس منش

استاد شایسته

عاشقتونم

یاحق