سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 207

دیدگاه زیبا و تأثیرگذار ماریا عزیز به عنوان متن انتخابی این قسمت:

وقتی تصویر این فایل رو دیدم قند توی دلم آب شد گفتم خدایا شکرت بابت این رابطه زیبا. چقدر تصویر پر از عشق شما و مریم جان ب دلم نشست ک دلم میخواد فقط در خصوص این موضوع فقط صحبت کنم. اما بریم سراغ ویدیو

خدایا چقدر نگاه زیبایی پشت ساخت چنین پلی برای رسیدن به آبشار بوده. واقعا تحسین میکنم اون کسی ک این پل زیبا رو ساخته به قول مریم جان یک طرف صخره و یک طرف دره. حتی برای اینک مردم بیشتر مراقبت کنند نوشته گذاشتند و رنگ سنگ رو زرد و مشخص کردن که: سرتون به سنگ نخوره. 

یعنی راه درست و مستقیم رو برید کنترل کنین تا سرتون به سنگ نخوره.

من عاشق طبیعتم. بین این صخره ها و اون آبی که با شتاب داره از دل کوه بیرون میاد و با برخورد به سنگها تبدیل ب یک آبشار با صدای ماورایی میشه وای خدای من از صدای سخن آب ندیدم خوشتر…

استاد اون زمان که دوربین رو دست گرفتید تا آبشار رو به ما نشان بدید و مریم جون رو نشون دادید، این جابهجایی دوربین چقدر زیبا بود. کلی ذوق کردم از این هماهنگی بین شما

خدایا بابت این آب نعمت بسیار بزرگ ازت سپاسگزارم خدایا بابت هر قطره اش سپاسگزاری میکنم ک تو چه معبود بی نظیری هستی ک آنچه در زمین و آسمان آفریده ای، بی نظیره

استاد امروز همه اش عشق دیدم توی این فایل. اونجایی ک از اون مادر دختر عکس می گرفتید و اون دختر چقدر عاشقانه مامانش رو بغل کرده بود.

خدایا سپاسگزارم بابت این همه احساس خوب بابت این همه زیبایی و این روابط زیبا.

اون پرنده های کوچولو و سنجابا که من عاشق سنجابم. اینقدر دوستشون دارم ک بشینم فقط نگاهشون کنم. خداوند عجب خالق بزرگی هست. سنجابها در حال حرکت بدنشون ی شکلی هست. وقتی ک می‌خوان ی چیزی رو بخورن خودشون رو گرد می‌کنن. بعد اون صورتهای خشکلشون تپل میشه لپ پیدا میکنن. چقدر زیبا اون تخمه هایی ک از پرنده ها سالم پایین می افته رو باز میکنن مغزشونو میخورند. چقدر خط های روی تنشون زیباست چقدر دم بزرگی دارن ک دیگ خیلی زیباتر شون کرده. خدایا بابت تمام این آفریده های زیبات سپاسگزارم.

اونجایی ک پرنده ها فکر کنم آب بود میخواستن بخورن و اون زنبور زرد اجازه نمی‌داد، گفتم ببین خدایا یه موجودی که خودش غذای پرنده است به اون ریزی اومده قدرتمندانه از این آب محافظت کنه. 

مریم جان شما به چه نکات جالبی توجه میکنید ازتون سپاسگزارم. چقدر این درب سطل زباله جالب بود.نمیخوان که حیوانات آسیب ببینن و یا دنبال غذا توی پسماند های انسان باشند. اونها باید توی طبیعت زیبا زندگی کنند به صورت طبیعی تغذیه بشن و لذت ببرن…

منتظر خواندن نوشته تأثیرگذارتان هستیم
  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 207
    335MB
    18 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

548 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «رویا مهاجرسلطانی» در این صفحه: 5
  1. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2231 روز

    بنام خداوند هدایتگرم که با نشانه ها و زیبایی ها که با ابزارهای نرم و سخت در کنار هم به بهترین شکل زیبایی می آفریند و هدایتم می کند خدایا شکر گذارم

    سلام به استادان عزیزم و سلام به دوستان همسفرم

    خدایاااا کمکم کن که بتونم زیباترین ها رو بنویسم

    جاده همیشه برای من مفهوم حرکت و رشد و پیشرفت پیوسته رو تداعی می کند ..

    ‌جاده ای که با تابلوهای راهنما گرش و خط کشی های خطوطش محدودیتی هایی رو برای امنیت و محافظت و سلامتی و ایمان بودن مسیر رو نشان مان میدهد تا حواسمون باشه که از مسیر درست و مناسب خارج نشیم تا به هدف و مقصد مون بسلامت برسیم و هدایت شویم……

    ‌ جاده ها هم مثل تابلو ها برامون نشانه های زیادی رو در بر دارد .. مانند آن قسمتی از جاده و مسیری که حرکت مون رو بسمت هدف نشون میداد تا بیراهه نرویم .. که سه راهی و چهاراه شده بود ولی آن مسیری که تابلوی فلش دار رو ONE WEY رو بهمون نشون میداد که باید میرفتیم.. و مسیر به دفتر این استیپ پارک و بلیط و راهنمایی ها و آشنایی با محیط دیدنی این پارک بینظیر بود ..

    ‌تابلوی نقاشی شده NO DOGS تابلویی است که دقیقا در محل ورودی دفتر گذاشته بودند.. چقدر این مردم رو تحسین کردم که چقدر برای امنیت و محافظت و آرامش حیوانات ارزش قایل هستند .. خوده اون تابلو رو چقدر با دقت رنگآمیزی کرده بودند . NO رو با قرمز و D قرمز( OGS آبی)

    نشانه هایی که باید یادش گرفته باشیم و سواد و آگاهی و هم صحبتی با این نشانه ها رو تمرین کرده باشیم .

    جاده ای که نه تنها خلوت و تر و تمیز و دلباز هستش بلکه هر طرف جاده رو نگاه می کنی همش زیبایی آسمان آبی با ابرهای کشیده کشیده بدنبال هم درختان سرسبز روی کوه های سنگی کوهستانی هوای مطبوع روح نواز کوهستانی رو با چشم سر و دل احساس می کنم و حرکت فورد قرمز رنگ خوشگل مون رو بر روی این جاده ی آسفالتی رو تحسین می کنم و با دیدن کاپوت ماشین احساس می کردم دقیقا خودم دارم حرکت می کنم و جلو میرم .. چقدر احساس واقعی و شیرینیه.. .. چقدر باید این تکنولوژی رو تحسین کنم که حتی دیدن از طریق این لنز دوربین زیبایی ها خیلی خیلی طبیعی و لذت بخش تر شده .. خدا رو بی نهایت شکر گذارم شکر گذارم شکرگذار. ممنونم خانم شایسته جونم خدا قوت عزیزم ..

    داخل دفتر وقتی آن پدر رو دیدم که چقدر با عشق و علاقه داشت برای فرزندانش اون فیلمی که برای راهنمایی افراد پخش می کردند رو توضیح میداد .. چقدر این روابط زیبای خانوادگی رو تحسین کردم . خدا رو شکرت و همچنین روابط عاشقانه و عکس اول بنر فایل رو دوست می داشتم … وووااای چه عکس عاشقانه ی زیبا و جذابی . خیلی خیلی عکس های عشقولانه و رومانتیک رو دوست دارم و تحسین می کنم این روابط عاشقانه ی پایدار بینظیر رو … منم می خواممممممممممممم

    تابلوی تریلر

    THERE’S NO PLACE LIKE HOME

    چقدر محیط داخل زیبا بود با پنجره های قدی بلند چوبی و نیمکت های نشیمن بزرگ چوبی با صدها کتاب و بروشور و TV و دیگر امکانات توضیحی رو برای معرفی این پارک کوهستانی دیدنی رو در اختیار گردشگرها قرار داده آند .. چقدر این شیوه آموزشی و تفریحی رو تحسین کردم واقعا تحسین بر انگیزه که اینقدر آموزش و راهنمایی و امنیت رو برای گردشگرها ایجاد کردند.

    یعنی آنقدر امنیت برای این تریلر و محل پیاده رو رو تحسین کردم که حد نداشت . یعنی از فنس های قوی و دو سه لایه و راه و مسیر ها رو با بهترین امکانات حفاظتی و راه پله های آهنی و محکم . حتی با رنگ زرد شبرنگ کردن آن قسمت از کوه و تابلوی شبرنگ زرد هشدار داده که سرت به سنگ نخوره واقعا هم همینطوره .. آقا مواظب باشیم سر به هوا راه نریم که اگر سرمون به سنگ بخوره کار از کار می گذره ه ه ه. ( ضرب المثل خودمون )

    استاد جان خیلی ممنون و سپاسگذارم که حواس تون به این تابلو های هشدار دهنده هست و خیلی زود تذکر هم میدید…. استاد جان با این تابلویی که نشان دادید خیلی خیلی باید حواسمون جمع کنم که سر به هوا مسیرمون رو طی نکنم .. یعنی هر کدام از ماها بخاطر تضادهایی به این سایت توحیدی و الهی هدایت شدیم پس باید هم استادمون بهمون هشدار بده.. خب در مسیر حرکت مون درسته زیبا و لذت بخش هستش ولی یک تضادهایی در گوشه کنارهای مسیرمون وجود داره که ممکنه حرکت مون رو کند کنه ولی اگر حواس مون بهشون باشه و با احتیاط ازشون عبور کنیم خیلی راحت می تونیم مسیرمون رو لذت بخش تر بکنیم.. اینها همانند نشانه های است که در زندگی مون بارها و بارها و بارها دیدیم و شنیدم … دقیقا یادمه قبل از آشنایی ام با استاد عزیزمون و این سایت آنقدر نشانه های تذکر و توجه رو می‌دیدم ولی بجای اینکه به این نشانه ها توجه کنم و بخودم بگم حتما نیازی بوده که این نشانه ها رو دریافت می کنم ولی بدون هیچ توجه ای همین همین طوری میرفتم و میرفتم.. تا سرم خیلی قشنگ به سنگ های محکم و محکم تری اصابت می کرد و بعدش احساسم بد میشد یعنی اصلا از قبلش احساسم خوب نبود و همینطور بدنبال احساس بد اتفاقات بد و بدتری رو تجربه می کردم .. یعنی اصلا چشمام هیچ جایی رو نمی‌دید .. اصلا نمی فهمیدم اینجا دره است و ممکنه یهویی بیوفتم داخلششششش .. اصلا تابلو ها و نشانه ها رو نه می‌دیدم و نه می فهمیدم…. ووووااااایی خدای من دوره ی جاهلیت من چقدر هولناک بود .. الان وقتی به اون دره های عمیق زندگی گذشته ام فکر می کنم اصلا و به هیچ عنوان حاضر نیستم حتی یک نیم نگاهی به پشت سر زمان جاهلیتم بندازم .. چقدر این قسمت برام درس داشت و درس داره .. وااای استاد نازنین ام استاد عزیزم .. یادمه وقتی از اون تهه تهه درهای تاریکی و با اون زخم های عمیق پی در پی که داشتم نور چراغ نجات دهنده ام توسط شما استاد عزیزم بسمت من سو سو میزد تازه انگار چشمام داشت باز میشد . انگار اولین باره که دنیا رو دارم میبینم .. انگار کر و کور و لال و گنگ و عاجز و ناتوان بودم . یعنی همون معلولیت ذهنی که در قسمت های فایل باورهای ثروت ساز گفتید بودم … از اون تاریکی ها صداتون رو شنیدم و سرمو کمی به اطرافم چرخوندم که ببینم صدای چییع ؟؟؟؟؟

    هی گوش دادم و گوش دادم …. فقط گوشم تازه داشت می شنید. .. تازه داشتم شنوایی ام رو بدست می آورم … آخه آنقدر سرم محکم خورده بود به سنگ که همه ی حواس مو از دست داده بودم . فقط درد و ناله داشتم و اصلا حال مناسب ی نداشتم …. وووااااای خدایای من چقدر خوشحال شدم که یکی متوجه ی سقوط من شده … ولی من هشت ماه بیهوش بودم و همش فکر کردم آخره خطه …

    دیگه هیچ راه نجاتی نیست

    دیگه هیچ کس دستش به من نمی رسه

    آخه کی می تونه بفهمه که من کجای دنیا هستم

    آخه کی می تونه بفهمه من اون تابلوها و نشانه ها رو ندیدم و سرم به سنگ خورده و افتادم توی دره های عمیق ..

    آخه چه جوری؟؟؟

    آخه و آخه هی گفتم … فقط فریاد میزدم ( البته فریاد ذهنی ) و از خداوند نجات می خواستم.. کمککککککککک ککککککککککمک خدااااایا. نجاتم بده.ه…

    فقط با ناله هام کمک می خواستم

    حتی فکرشو نمی کردم صدای این ناله های ضعیف مو کسی بشنوفه ..

    ولی انگار یکی صدای ناله هامو شنید

    چون نور چراغی بسمت من سو سو میزد …

    وووااااای خدای من .. یعنی میشه !!!!؟؟؟؟

    یعنی این فریاد خاموش منو کسی هم شنیده !!!؟؟؟

    بعد چشمامو باز کردم دیدم یک طناب و ریسمانی بسمت من پرتاب شده …

    با صدای بلند گفت .. این طناب رو بگیر و بیا بالا..

    گفتم ؛ نمی تونم ..

    گفت: مگه نمی خوایی نجات پیدا کنی؟؟

    گفتم.. من همه چی مو از دست دادم. ببین چطوری افتادم کف این دره.؟؟؟؟?.

    گفت : درست میشه .. تو می تونی تو فقط وصل شوووووووو

    تو فقط به من اعتمادددددد کن … تو فقط ایمان بیارررررر*

    تنها حرکتی که تونستم انجام بدم اون طناب گره زده رو انداختم دور کمرم …

    بعد یوااااش یوااااش . آرررررراااااام . آرررررااااام توسط این نور الهی و این ریسمان الهی و توحیدی و این استاد پیام آور خداوند استاد عباسمنش نازنین نجات پیدا کردم.. هر چند وسطای مسیر هی بیهوش می شدم و گنگ بودم ولی هدایت استاد در خواب و بیداری توی گوشم بود .. همش صدای استاد عزیزمون می شنیدم .. همش داشت یکسره از خداوند حرف میزد . از توحید .. از احساس خوب .. از اینکه فقط زیبایی ها رو ببینم .. زیبایی ها رو تحسین کنم … فقط و فقط گوشم زیبایی ها رو بشنوه… شفای چشم و گوشم دیدن همین زیبایی های طبیعت خداست … شنیدن صدای چه چه پرندگان ع .. صدای امواج دریا. صدای شنیدن قطره های باران .. صدای باد و باران . صدای حرکت برگ های درختان.. دیدن حیوانات زیبا .. دیدن تخم مرغ دیدن جوجه ها دیدن مرغ و خروسا . دیدن دریاچه ها . دیدن کودک زیبا . دیدن خنده های شیرین مردم . دیدن بروانی اسب عزیز پرادایس .. آهویی .. بزغاله ها و هی شبانه روز گفت و گفت و گفت … و منم شنیدم و شنیدم و شنیدم و ادامه دادم ..

    درسته هر از چندگاهی خسته می شدم ولی ادامه دادم و شنیدم و دیدم و نوشتم ..

    درسته که هر از چندگاهی میبریدم ولی بازم ادامه دادم و شنیدم و دیدم و نوشتم و ادامه دادم . در طول این مسیری که به ریسمان الهی متصل هستم همچنان دارم ادامه میدم خدا رو شکر .. دیگه این ریسمان الهی جزیی از اجزای بدنم شده .. انگار مثل اون فنس های آهنی منو محافظت می کنه .. چون احساس می کنم رها و آزاد و شاد هستم .. انگار خودمو محکم به چیزی وصل کردم که دیگه امکان سقوط ندارم … یعنی همینطور به این ریسمان الهی چنگ زدم..آنقدر احساسم خوب شده که مثل بچه ها از خوشحالی بالا و پایین می پرم … خدا رو صد هزار مرتبه شکرگذارم

    خدایا بغیرالحساب شکرت

    خدایا شکرت بخاطر وجود داشتن چنین استادانی عزیز الهی ام

    خدایاااا شکرت بخاطر این فایل های هشدار دهنده .

    استاد عزیزمون دوباره در این فایل بهمون تذکر داد… دوباره چراغ شبرنگ هشدار رو با تاکید نشونمون داد…

    بهمون گفتااااااا . یعنی خیلی هم خوب داره هشدار میده… . یک بار تابلو رو با تاکید نشونمون داد و توضیح داد …. یکبار هم اون سنگی که با رنگ شبرنگ بالای سرمون بود رو نشون مون داد…. وااااای خدایا ی بزرگ … خدایاااااا شکرت خودت هدایت مون کن … خدایا فقط بخودت پناه می برم ..

    خدایاااا تنها ترا می پرستم و تنها از تو یاری می جوییم

    استاد جان ممنون و سپاسگذارم که با این حرکت های شما عزیزان دلم منو به مسیر درست و مناسب هدایت می کنید ..

    انگار استاد داشت به من یک هشداری میداد.

    انگار بهم داشت می گفت .. رویا خانم حواست باشه ..

    این تضادی که برات پیش اومده رو با احساس خوب تبدیل به اتفاق خوب بکن.

    یادت باشه اگه بازم اشتباه کنی یعنی اگر حواست به احساس خوبت نباشه سرت به این سنگ ها می خوره ..

    آره آن دفعه ها یعنی قبلنا استادی نداشتی که هدایتت کنه و راهنماییت باشد .. ولی ایندفعه دیگه خیلی واضح و آشکار و تاکیدانه بهت هشدار دادم . حواست باشه که سرت به سنگ نخوره …

    استاد عزیزم

    استاد قشنگم

    استاد بینظیرم .. نمی‌دونم از کجا بهت الهام میشه که درست دقیقا در زمان و مکان درست و مناسب بیایید این هشدارها رو بهمون بدید و پیام خداوند رو به این قشنگی بهمون برسونید… فقط می‌دونم که شما یک معجزه ی الهی در زندگی من بودید و هستید انگار به همه چیز آگاه هستید . انگار بوی هشدار رو فهمیدید… انگار مشام تون خیلی تیره . حواست به همه ی شاگردان توحیدی هستش .

    استاد جان … صبح زود قبل از طللوع خورشید وقتی رفتم روی بالکن که با خداوند صحبت کنم و احساس صبحگاهی مو روی فرکانس سپاسگذاری و خوب و عالی با دیدن طلوع خورشید و آبیاری گلدون هام تنظیم کنم….همچنان به آسمان صبحگاهی زیبا گفتم خدایااآاا امروز نشانه ام چیست !!!؟؟؟؟

    خدایاااا خودت یک نشونه ی خوبی برام بفرست …

    خدایااااا خودت هدایتم کن .

    که بعدش از بالکن اومدم داخل اطاقم . گفتم کامنت ها رو بخونم . یهو دیدم بر و بچه ها کامنت فایل جدید 207 سریال بینظیر سفر به دور آمریکا رو گذاشتند … فوری دانلود کردم و تا همینجاشو دیدم یعنی تابلوی شبرنگ هشدار مواظب سرتون باشید که به سنگ نخوره رو دیدم .. و حسم. گفت همین الان باید نشونه ی امروزم رو که از استاد دریافت کردم رو بنویسم و بعدش برم ادامه ی فایل زیبا رو ببینم ..

    استاد جانم ممنون و سپاسگذارم که در لحظه حضور دارید و در لحظه پیام های هدایت های الهی رو به ما شاگردان نوپای خودتون می فرستید… ممنونم مرسی خدا رو شکر

    ممنون و سپاسگذارم خانم شایسته جان عزیزم که مسیر و رد پاهای استاد عزیزمون رو برامون ماندگارتر می کنید .. بخداااااا منم عاشقتم …. اونجایی که استاد داشت از شما فیلم می گرفت و می گفت عاشقتممممممم و شما هم گفتیدددددد منم منم ممممممنننم ( البته صدا نذاشته بودید… صدا قطع بود ..

    خانم شایسته جان فقط یک درخواستی داشتم از تون …. ممنون میشم صدای این طبیعت و آبشار و صدای زیبای افرادی که در چنین جاهایی صحبت می کنند و انرژی مثبتی رو داره رو برامون می‌ذاشتید .. البته آهنگ سفر به دور آمریکا خیلی قشنگیه ولی فقط در مواقع خاصی باشه بهتره … مثلاً من خیلی دوست داشتم فقط صدای شما و استاد و طبیعت زیبا رو واضح می شنیدم … صدای آاااااااب آب آب و صدای گوش نواز آبشار .. صدای افرادی که در لابه لایه این سنگ ها مثل إکو پخش میشه صدای طراوت اون خنکی آب روان .. یعنی خیلی دوست داشتم ی چند دقیقه ای صدای مداوم آبشار و آب رو گوش میدادم و مراقبه می کردم و لذت می‌بردم و یا حتی صدای سکوت رو می شنیدم حتی اگر هم سکوتی باشه خیلی عالیه .. و خیلی خیلی لذت بخشه

    … بازم ممنون و سپاسگذارم برای این فیلمبرداری های زیبایی که برامون تدوین کردید و بر روی سایت قرار دادید

    ممنون و سپاسگذارم

    خدایااااا شکرت

    ارادتمند همیشگی شما

    رویال مهاجر سلطانی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  2. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2231 روز

    آفرین آفرین زهرا جون درود خداوند به تو دختر جوان و زیبا و مثبت اندیشم.. زهرا جونم بهت تبریک می گم که تونستی اینقدر قشنگ رشد کنی به در آمد 30 میلیون تومان برسی واقعا برای این استقلال مالی و پولی که در این سن کم رسیدی تحسین برانگیزی .. آفرین زهرا جونم تو لایق بهترین ها هستی . مطمعنم که خیلی خیلی زودتر از آنچه که فکرشو بکنی ماشینت رو می خرید .. بخدا باور کن هر وقت ایمیل های ارسالی رو نگاه می کنم اول ایمیل تو رو میبینم فوری میگم اول ببینم زهرا ولایتی چه خبر خوبی برامون آورده.. دختر تو پر از بمب انرژی مثبتی بخداااااا عاشقتم و بهت و خانواده ی عزیزت تبریک می گم که چنین دختر فوق العاده ای دارند و مهم تر از همه اینکه توی این سایت و این مسیر الهی هستی .. آفرین آفرین دختر خوشکلمون.. بازم بیا. برامون از موفقیت هات بنویس تا ذوق و شوق و هیجان ما هم فوران بکنه .. به امید خدا با پشتکاری که در صحبت کردن به زبان انگلیسی با مشتری های خارجی در رستوران داری. به امید خدا درهای مهاجرتت به آمریکا هم بزودی باز میشه. باور کن

    البته با این روحیه ی خوب و عالی و شاد و با این ایمان قوی و پشتکار ت مطمعن هستم خیلی خیلی زودتر از اینا به خواسته آت می‌رسی .

    زهرا جونم بهترینع بهترین موفقیت های پولی و مالی و مادی و معنوی و همراه با عشق الهی رو برات آرزو می کنم عزیزم . تو فرشته ی نور الهی هستی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2231 روز

    سلام و درود فهمیده جونم

    وقتی به این کامنت زیبا و پر محتوات هدایت شدم دیدم چقدر درست گفتی.. اینکه گفتی

    ,یعنی این معلولیت ذهنی چقدر اصطلاح درستی بود که استاد گفتن، مـــا، یعنی ما خانواده ی بزرگ و صمیمی عباسمنش، یعنی مــا اعضای سایت اگر همینطوری پیش بریم از بدنه جامعه چنان جدا میشیم که اصلا “گونه جدید و جهش یافته در زندگی کردن” میشیم، یعنی اینقدر تفاوت وووووواااااایئ فهمیده جون این یکی رو خوب اومدیاااااا.. من خیلی وقته خودمو تافته ی جدا بافته از کل 99٪ جامعه می‌دونم… البته نه تنها جامعه بلکه خانه و بچه هام و خانواده و اقوام و دوستان بگیر ررررررر و برو تا بقیه ….

    و اینجا باید تحسینت کنم که حق مطلب رو خیلی قشنگ ادا کردی و گفتی یعنی اینقدر فرق هست بین زندگی به سبک و روشی توام با اصل توام با درک کردن قوانین و سنت ثابت الهی

    واقعا احساس می کنم هیچکس حتی حاضر نیست بشنوه .. ی وقتا بخودم میگم آخه چطوری شد که ما به این سایت هدایت شدیممممم»?????

    درسته هر کدام از ما هااا با یک تضاد و چک و لگدی به اینجا پرتاب شدیم بلطف خدا .. ولی خب خیلی ها رو میبینم با تمام چک و لگدها اصلا حاضر نیستند به اندازه ی یک ارزن تغییر کنند تازه اونها فکر می کنند ما معلول ذهنی هستیم و مسخره مون می کنند و فکر می کنند توهمی و رویا پردازی و خیالاتی هستیم … واقعا خدایا شکر گذارم که ما از هدایت شدگانیم

    وقتی این جمله رو در این قسمت از کامنتت خوندم که نوشتی..

    یعنی اینقدر وقتی میخوای فقط توحیدی عمل کنی، خودتم یگ تنهایی دل نشین رو تجربه میکتی،انگار هیچ کسی حرفت رو نمیفهمه، خودتم شکل و فرم توحید میگیری،نامرئی میشی،هستی ولی انگار نیستی،حرف میزنی ولی شنیده نمیشی،یعنی دنیا و آدمهاش هیچ میشن و تویی و تو،خودتیو خودت،..

    فهمیده عزیزم ممنون و سپاسگذارم برای کامنت زیبات امیدوارم مثل یک اقیانوس و رود و آب شفاف و زلال همیشه جاری باشی ..

    چقدر تفاوته بین یک کوه و سنگ سخت با یک رود و آب روان. هر دو در ریزترین جزشون، اتم هاشون در نهایت شکلی از انرژی هستن، اما یکی استوار، یکی جاری

    ممنون و سپاسگذارم که با خواندن کامنت زیبا و پر محتواییت به درک و آگاهی بیشتری هدایت شدم ممنون و سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  4. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2231 روز

    فهمیه جونم سلام و وقتت بخیریت باشه . نمیدونی چقدر خندیدم از طرز سلام و احوالپرسی اول کامنت بقول آقا افلاطون گوشه ی لبم چسبیده به گوشم کاش استیکر خنده ی غش کنان داشتیم و برات میزاشتم..

    گفتی این کامنت رو در قطار نوشتی. اتفاقا چقدر هم قشنگ نوشتی بخصوص اون

    داستان اون دوتا خواهر و برادر دهه هشتادی هم هم کوپه ایی تون. شهریار و نازیلا.

    فهمیه جونم اول از اون تشویق ها و تحسین های کف زنانت کلی خوشحال شدم و اینجا تنها جایی هستش که همدیگر رو تشویق می کنیم و برای هم قوت قلب هستیم و رشد و پیشرفت هامونو جشن می گیریم و برای پیشرفت هامون ذوق می کنیم واقعا جای شکر داره خدا رو شکر دوستان فوق العاده ای اینجا دارم نمیدونی چقدر دوستتون دارم بخصوص اون لامپ آبی روشن رو میبینم کلی با ذوق میپرم با اون انگشت عزیزم با خوشحالی بازش می کنم و همیشه دعا می کنم و میگم خدا چراق دلتو روشن کنه که چراغ قلبمو روشن کردی .. فدات بشم فهیه ی نازنین با اون عکس خوشکلت کنار همسر جان توی اون فضای سرسبز با طراوت ..منم دارم برام کف سوت هوراااااااا می کشمممم.. انشالله همیشه سرزنده و حال دلت عالیع عالی باشه در کنار عزیز دلت..

    فهمیه جونم از درخواستی که ازم داشتی اینکه گفتی

    تو تصورم از “رویامهاجر سلطانی” یک صفحه خاکستری نباشه میشه ازت درخواست کنم بخش پروفایلت رو تکمیل کنی و داستان هدایتت رو هم با ما به اشتراک بزاری و حتی اگر میتونی و دوست داری عکس زیبایی از خودت رو پروفایلت قرار بدی فهمیده جونم هر کاری می کنم که از طریق وورد پرس عکس بزارم نمیشه که نمیشه . نیاز به کمک دارم ولی کسی وارد نیست اصلا همین گذاشتن عکس پروفایلم کلی ذهنم و مشغول کرده . نمی‌دونم چطوری این کار رو انجام بدم خیلی خیلی دوست دارم عکسمو بذارم توی پروفایلم و داستان هدایتمو اونجا بنویسم. ترا خدا کمکم کنید .. یک دفعه رفتم کافی نت که برام انجام بدن ولی انگار یک سوال فضایی کردم ازشون . خلاصه بدجوری از این بابت ناراحتم . هر وقت عکس پروفایل بچه ها رو میبینم همش میگم آخه چطوری اینا عکس هاشون رو گذاشتن اینجااااا تازه هی تند تند تعویض هم می کنند.. خیلی دلم می خواست یکی کمکم کنه….

    عکس منو توی اینستا (royalmohajer1965) عکس با کلاه ببین.. اتفاقا توی پیج استاد هستم همیشه کلی کامنت بچه ها رو اونجا می خونم ..

    خلاصه باید کمکم کنید عکسمو بذارم چون نه تنها درخواست تو عزیز دلم هست بلکه درخواست قلبی خودم هم هست .

    به امید خدا این درخواستم هم اجابت شده می تونیم همدیگر رو ببینم …

    فهیمه ی عزیزم بهترینع. بهترین ها رو برات آرزو می کنم . روز و شبت بخیریت و خوبی و خوشی سلامتی و پول و ثروت و ایام بکامت شیرین و گوارا همراه با عشق الهی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2231 روز

    سلام فهمیه جونم امروز اومدم بهت بگم بلاخره موفق شدم که عکس پروفایلمو نصب کنم چون در این پاسخگوییت بهم گفته بودی بعد این چندسال چهره ماهتو شده حتی مجازی ببینم و تو تصورم از “رویامهاجر سلطانی” یک صفحه خاکستری نباشه میشه ازت درخواست کنم بخش پروفایلت رو تکمیل کنی و داستان هدایتت رو هم با ما به اشتراک بزاری و حتی اگر میتونی و دوست داری عکس زیبایی از خودت رو پروفایلت قرار بدی. اینو درخواست میکنم و شما مختاری که اجابت کنی یا نه….دلم خواست که درخواست کنم و بیشتر باهات آشنا بشم دوست خوب و بانگرش من. تو عضویی از خانواده قلبی و معنوی منی و واقعا دوستت دارم… ببین فهیمه جون بلاخره هم درخواست تو و هم درخواست من با هم قدرتمند شد و اجابت شد و پروفایلم رو هم نوشتم خواستم بهت اطلاع بدم عزیزم حالا میتونی خوب منو نگاه کنی ‌‌ جریان هدایت شدنم به ثبت عکسمو در قسمت نحوه ی قرار دادن عکس در پروفایل کاربردی کامنت گذاشتم

    فهیمه جان ممنون و سپاسگذارم برای توضیحاتی که برام نوشتی عزیزم .

    بهترینع بهترین ها رو در کنار همسر جان آقا اسماعیل عزیز برات آرزو می کنم

    روز و شبت بخیریت و جشن و شادی و سلامتی و تندرستی و ایام بکامت شیرین و گوارا همراه با عشق الهی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: