سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 208

سریال سفر به دور آمریکا قسمت 208

با سلام خدمت استاد عزیزم خانم شایسته ی عزیز و همه ی دوستان همسفرم

خدا رو شکر که باز هم فرصتی فراهم شد تا با جریان سیال این آگاهی ها همراه بشم

آقا من دلم غش رفت واسه این ساختمون های رنگی رنگی مثل نقل و نباتهای رنگی میمونن که فقط دوست داری نگاشون کنی و نخوریشون و اونقدر زیادن که نمیدونی کدومشون رو نگاه کنی

دیدن اینا اصلا تمامی کلیشه های موجود توی ذهن من در مورد رنگ ساختمون رو پودر کرد و به باد داد آخه مگه میشه اینقدر زیبا اینقدر دلچسب مخصوصا اون آخریه که ازش رد شدین و پیچیدین سمت آبشاره وای وای با تمام وجودم دوست داشتم رنگش رو و گرفتم فرکانس مثبتش رو

چقدر خیابونها پهن و عریضن با جای پارک کنارشون بگو آقا ما این کتاب راهنمایی رانندگی رو که میخوندیم و اون جای پارک ها عمودی و افقی رو نشون میداد و من هرچی خیابونهای خودمون رو نگاه میکردم نمیدیدم منظورشون این بود خخخخ

چقدر فراوانی ماشین هست خدای من توی ی جای به این کوچکی انواع ماشین های گرانقیمت هست

چقدر شفافیت و وضوح هست همه جا توی هوا توی خیابونها توی آب

این مینی آبشاره هم که واسه خودش داره دلربایی میکنه انگار دامن سفیدش رو داره میچرخونه و می رقصه

خدای من اون اتوبوس سبز رو کجای دلمون بزاریم از بس رنگش زیباست

مریم خانم راست میگفتین هر جای این کشور که میرین فرصت های شغلی زیادی هست .اینجا هم نوشتن که استخدام دارن برای این چشمه های آب گرم

چقدر تنوع رنگ سبز توی این تصاویر هست

چقدر این آبه شفاف و زلاله الله اکبر با اون ماهی های رنگارنگ و متنوع ی اکواریوم زیباست برا خودش .اینجا من رو یاد قرآن انداخت جایی که میگه :

الا ان لله من فی السموات و من فی الارض

خدای همه اینها یکیه چه اون ماهی های ریز کوچولو ی رنگارنگ با اون ظرافتشون و چه این ماهی بزرگ سیاه تک رنگ ضمخت هر کدوم حکمت و قدر خودشون رو دارن که آفریده ی خالقن

چه سگ خوشگلی ی چشمش آبیه یکی قهوه ای جل الخالق

مریم خانم که ی روزی به شدت از تماس سگ ها دوری میکردن مثل من به خاطر اون پیش فرض های غلط الان چقدر بهتر شدن ولی خود من هنوز هم مقاومت دارم و با وجود اینکه توی سفرم توله سگ های خوشگلی رو دیدم ولی جرات دست زدن بهشون رو نداشتم واین یعنی هنوز اون مقاومته هست و نشکسته

چه ویویی خدای من چه جای با صفا و تمیزی

چقدر مردم آزاد و رها و ریلکسن و هر کدوم مشغول لذت بردن از کار مورد علاقشون

خدای من هیچ چیزی جلوی لذت بردن این مردم رو نمیگیره هیچ بهانه ای برای لذت نبردن ندارن چه باورهای زیبایی میشه ساخت از دیدن این صحنه بچه توی آب که :

داشتن بچه میتونه باعث لذت بردن بیشتر بشه

داشتن بچه مساوی نیست با محدودیت

چقدر توی ذهن ما کردن که آقا بچه دار که بشی دیگه باید همه چی رو تعطیل کنی و در خدمت بچه باشی ی سری پیش فرض های غلط که بعضی هاشون هم دقیقا ی ترمزی میشن برای ازدواج نکردن

چقدر اینا توحیدی ان که نگران بچه هاشون نیستن

چقدر لباستون خوشگله مریم جان و چقدر هیکلتون با دوره سلامتی زیبا شده انگار ی دختر 20 ساله این

راجع به پوشش اون خانم های محجبه صحبت کردین یادم امد ما توی سفر ی همسفر داشتیم که کاملا محجبه بود و با لباس اداری اومده بود و بعضی وقتها ذهن من میخواست قضاوت کنه اما دقیقا این قسمت های سفر به آمریکا یادم می اومد و آزادی پوششی که هر کی داره و جلوی نجواهام رو میگرفتم و به خودم میگفتم قضاوت نکن حالا بماند که چقدر بعضی ها قضاوتشون میکردن چون مثل بقیه رفتار نمیکردن و الان باز هم با دیدن این صحنه به یاد آورم توحیدی بودن مردم آمریکا رو که آدم ها رو بر حسب پوشش و ظاهرشون قضاوت نمیکننبلکه به عنوان ی انسان باهاش برخورد میکنن که دیدگاهها و عقاید خودش رو داره و قابل احترامه

اونجایی که استاد گفتن الان هوا خوبه ولی اگر زمستون باشه و کوههای اطراف پر برف باشه و توی این آب گرم باشین چه حالی میده

با خودم گفتم ببین استاد الان وسط زیباییه و داره تجربش میکنه اما توی همین لحظه هم داره تجسم میکنه ی صحنه زیباتری رو توی ذهنش و همینه که هی هدایت میشه به زیبایی های بهتر

جالبه همین دیروز بود داشتم راجع به ی چشمه ی آب گرم توی مازندران میخوندم که چون گوگرد نداره اون بوی خاص رو هم نداره و الان دقیقا دارم همچین چیزی رو از زبان استاد میشنوم

همین هم باز ی پیش فرضی رو توی ذهن ما میشکنه که همه ی چشمه های آب گرم لزوما گوگرد ندارن و اون بوی خاص رو ندارن چون بعضی وقتها واقعا بوش اذیت کننده اس و وقتی که میشنویم و بعدش هم مبینیم دیگه باور میکنیم که ی همچین چیزی هست و میتونیم درخواستش رو به جهان ارسال کنیم که تجربش کنیم ی تجربه ی متفاوت از تجربه ی قبلی با پیش فرض قبلی

مدتیه که توی مدار دیدن شنا کردن افراد قرار گرفتم و این ی نشونه اس برای اون خواسته ای که توی وجود من شکل گرفتن یادگیری شنا

سپاسگزارم استاد عزیز و خانم شایسته ی عزیز