سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 208

دیدگاه زیبا و تاثیرگذار دوستان عزیز هادی و مصطفی به عنوان متن انتخابی این قسمت

دیدگاه هادی عزیز:

 25 دقیقه فارغ از هیاهوی جهان، مشغله و کار، تمرکز گذاشتم بر روی زیبایی و نکات مثبت.25 دقیقه شکرگزاری ….

واقعا خداروشکر بابت چنین مکانی و چنین افرادی. خدا رو شکر به خاطر هدایت به یکی از قشنگترین نقاط دنیا. از لحظه شروع فیلم تا انتها همه و همه زیبایی بود. از سبد گلی که برای خوش آمد گویی به مسافران وسط جاده در ورودی شهر قرار گرفته بود؛ تا آزادی انتخاب نوع پوشش زن ها و آبگرم های زیبا و عالی که منو یاد آب گرم های سفر به دور آمریکای فصل قبل انداخت.

چقدر همه چی سرجاش بود و نیاز نبود کسی به افراد برای رعایت حقوق دیگران تذکر بده. همه به خوبی بدون هیچ سر و صدای و مزاحمتی، تو استخر مشغول تجربه لذت بودند. 

چقدر همه خوشحال و پر انرژی بودند. از اون نوزاد گرفته تا خانمی که بسکتبال توی آب بازی می کرد، همه حس عالی و پیام رو انتقال می دادند که:

تو این کشور نه سن مهمه و نه نژاد و نه مذهب. همه می تونن خوشحال و خرم در کنار هم از زندگی شون لذت ببرن.


دیدگاه مصطفی عزیز:

از ثانیه 40 به بعد نمیدونم چطور تونستید این زیبایی رو هضمش کنید…این ابهت و بزرگی کوه؛ این ابرهای پهناور آسمونی و این نور خورشیدی که از پشت ابرها پیدا بود.چقدر این صحنه فانتزی و رویایی و در عین حال واقعی.

از دیدن این استخرهای زیبا و این سکوت بی نظیرش واقعا به وجد اومدم. چقدر همه‌چیز آهسته‌تر و با آرامش بیشتری پیش میره. انگار هیچی و هیچکس عجله‌ای نداره جز لذت بردن همون لحظه. چقدر لازمه من به خودم یادآور بشم اگر نتونی الان از داشتن این‌ها لذت ببری چطور درخواست بیشتر رو میتونی برای خودت ‘واقعی و ممکن’ بدونی.

یاد تابلو اول فایل افتادم که روش نوشته 14 مایل. اینجا واقعا باید آهسته رفت. آهسته و آروم تا این زیبایی و قدرت خلقت آفریدگار رو مزه مزه کرد. 

چقدر از تماشای این بچه کوچیکه خوشحال شدم که بی هیچ دلیلی اینقدر شاده و داره بازی میکنه.

منتظر خواندن نوشته تأثیرگذارتان هستیم
  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 208
    481MB
    25 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

478 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «سعیده شهریاری» در این صفحه: 4
  1. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1376 روز

    بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

    وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَعْبُدُ اللَّهَ عَلَىٰ حَرْفٍ ۖ فَإِنْ أَصَابَهُ خَیْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ ۖ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَهٌ انْقَلَبَ عَلَىٰ وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْیَا وَالْآخِرَهَ ۚ ذَٰلِکَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِینُ(حج11)

    بعضی از مردم خدا را تنها با زبان می‌پرستند ؛ همین که خیری به آنان برسد، حالت اطمینان پیدا می‌کنند؛ اما اگر مصیبتی برای امتحان به آنها برسد، دگرگون می‌شوند هم دنیا را از دست داده‌اند، و هم آخرت را؛ و این همان خسران و زیان آشکار است!

    یَدْعُو مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا یَضُرُّهُ وَمَا لَا یَنْفَعُهُ ۚ ذَٰلِکَ هُوَ الضَّلَالُ الْبَعِیدُ(حج12)

    او جز خدا کسی را می‌خواند که نه زیانی به او می‌رساند، و نه سودی؛ این همان گمراهی بسیار عمیق است.

    یَدْعُو لَمَنْ ضَرُّهُ أَقْرَبُ مِنْ نَفْعِهِ ۚ لَبِئْسَ الْمَوْلَىٰ وَلَبِئْسَ الْعَشِیرُ(حج13)

    او کسی را می‌خواند که زیانش از نفعش نزدیکتر است؛ چه بد مولا و یاوری، و چه بد مونس و معاشری!

    إِنَّ اللَّهَ یُدْخِلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ۚ إِنَّ اللَّهَ یَفْعَلُ مَا یُرِیدُ(حج14)

    یقیناً خدا کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، در بهشت هایی در می آورد که از زیرِ [درختانِ] آن نهرها جاری است؛ مسلماً خدا هر چه را بخواهد انجام می دهد.

    خدای عزیز و نازنین و دلبر و قدرتمندم،به عقل و درک و آگاهی من ببار و اجازه بده رشته ی افکارم رو به تحریر دربیارم تا بتونم گوشه ای از عظمت عشق شمارو گسترش بدم.نور آسمون ها و زمین نشون به اون نشون که گفتی وَمَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ اجازه ی صلات در غارِ حرا رو صادرکن که من برای هر ثانیه زندگی به نورت محتاجم ….

    =================================================

    سلام و سلامتی و نور و عشق و رحمت الله به استاد های نازنین و دلبرم و به تموم رفیق های قشنگ توحیدی من،رفقایی که از هر فامیل سببی و نسبی به قلبم نزدیکترند و همیشه از رحمت خداوند،من رو لایق مودتِ قلب روشنشون قرار میدند.

    سلام از سعیده بعد ازشبکاری،روزمون رو به امید خدا پربرکت و پررر انرژی شروع میکنیم «قربه الی الله» :)))))))

    استاد جانم این قسمت بینظیر سفرنامه و قشنگی هاش رو دیشب وسط شیفتم دیدم و بسسسی لذت بردم،با اینکه همون موقع کلی حرف داشتم برای گفتن، بخاطر یکم خواب آلودگی ترجیح دادم نوشتن کامنت رو موکول کنم به فردا …

    آره تی جان قوربان،من همون شاگرد پرستارتم که تو icu کار میکنم وسط مریض های بدحال،همون که پاشو میزاشت تو بیمارستان از زمین و زمان براش مریض بدحال میومد،همش اعزام بود،همش تو درگیری با هدنرس و همراه مریض بود…

    الان با لذت میره شیفت،با لذت برمیگرده،اون پرستاری که تو شیفت هاش کد99 نمیخوره کیه؟ منم من :)

    اونیکه از دم در نگهبانی تاااا وسط بخش همه ی جوری باهاش سلام علیک و حال احوال میکنند انگار چندساله ندیدنش کیه؟ منم من :)

    اونیکه وسط بدحال ترین مریض ها کار میکننه ولی همیشه توی شیفتاش مریض ها استیبلن،کیه؟منم من :)

    اونیکه اعزام نمیره،و خدا همیشه اعزام ها روبراش جابه جا میکنه کیه؟ :)))))))

    ادامه بدم آیا ؟:)))

    اینا کِردیتش با کیه استاد؟ با من و عقل ناقصم؟ اصلا شما بگو! مگه میشه اتفاقات شیفت بیمارستان رو از قبل پیش بینی کرد؟

    اونم تو ICU؟ کی میتونه این کارهارو بکنه جز آگاهی برتر؟جز خدایی که داره کیهان رو مدیریت میکنه؟

    استاد نمیدونی نمیدونی نمیدونی چه عشق بازی به من یاد دادی با این خدا

    شیفت قبل،یک مریضِ بدحالِ بدرگ داشتم،چندبار ترای کردیم نتونستیم ازش رگ بگیریم که دارو بهش بدیم.

    دیدم کار داره سخت پیش میره،چندثانیه مکث کردم با خودم گفتم نه، کار نباید انقدر سخت پیش بره،ی ایرادی هست،من باز دارم روی خودم حساب میکنم و این آیه رو چند بار خوندم: وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللهَ رَمى

    صداش زدم: قربون شکل ماهت،ما بلد نیستیم، شما بلدی؛شمایی که رگ رو پیدا میکنی،شمایی که آنژیوکت رو سرجاش میزاری،شما ترای کن،من چیکاره م؟

    نتیجه چیشد؟ ایزی ایزی تامام سریع یک رگ پیدا شد و داروی مریض که خیلیم حیاتی بود داده شد …

    حالا من همه ی اینارو میگم،ولی پیش اومده توی شیفت من از صدتاشیفت یک کد CPR هم رفتم، از صدتامریض،یک مریض بدحال هم بهم خورده،از صدتا برخورد،یک بارم چرت و پرت شنیدم،اما به قول استاد در قدم نه:

    چون ما تو محیط ایزوله نیستیم که ذهنمون رو صد در صد مثبت نگه داریم،ی وقتایی هم اتفاقات ناخواسته میفته امااااا

    کی شود دریا به پوز سگ نجس؟؟؟

    بین این همه اتفاق خوووب،یک اتفاق ناخواسته هم گزندی نداره،دردی نداره!اتفاقا باعث قدر دونستن نعمت ها میشه

    مثل اتفاق دیشب،یک همکار با سابقه خیلی کاردرست دارم که یکم زبان سرخش همرو میچزونه بی دلیل،منم که طبق معمول این مواقع سعی میکنم اصلا باهاش یک جمله هم هم کلام نشم که راه باز بشه برای شنیدن ناخواسته یا غیبت!

    اما دیشب توی یک موقعیت گیر کردم نه راه پس داشتم نه راه پیش…

    این بنده ی خدا هم شرررروع کرد از ناخواسته ها گفتن و من رو مورد تفقد خودش قرار دادن مخصوصا سر داستان انتقالی

    منم گفتم سعیییده سعیییده،الان وقت عمل به آگاهی هاست،این یک امتحان که قراره شما ازش سربلند بیرون بیای…

    این بنده ی خدا حرف میزد،منم نگاهش میکردم ازین نگاه های بزغاله ای،که نمیفهمم چی میگی:)

    ایشون میگفت داری زندگیتو خراااب میکنی:)

    من تو دلم میگفتم إِنَّ اللَّهَ یُدافِعُ عَنِ الَّذینَ آمَنوا

    ایشون میگفت به شما میگن مادر؟بچه ها تو فرستادی داری عشق و حال میکنی،تو اصلا مادر نیستی

    من به پهنای صورتم میخندیدم و تو دلم میگفت خدااایاااا شکرت برای این مدار آسونی ها ….

    ایشون میگفت اصلا تقصیر مادرته،اون داره زندگیتو خراب میکنه،نباید انقدر کمکت میکرد!!!!

    من تو سرم عروسی گرفته بودم با این آهنگ محضض رضااای دخترووو خوددمووو تو گِل میپلکوونوووم لهه پیتووو پیته پیتووو :)))))))))

    ایشون گفت و گفت و گفت و منم یک جمله جوابشو ندادم!

    جوابشو نداشتم؟ چرا داشتم!

    نمیتونستم یجوری جوابشو بدم راهشو گم کنه؟

    چرا داشتم!

    آدمی که توی کل زندگیش یک نتیجه ی رضایت بخش نداره ،تکلیفش مشخصه،من چرا باید دریای قلب و فرکانسم رو با پوزِ شیطان نجس کنم؟

    تازه هزاربار تو قرآن خوندم،بندگان خدا جواب بدی رو با بدی نمیدن!

    هزار بار خدا میگه صحبت بد رو با صحبت خوب جواب بدین!

    وَقُلْ لِعِبَادِی یَقُولُوا الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ ۚ إِنَّ الشَّیْطَانَ یَنْزَغُ بَیْنَهُمْ ۚ إِنَّ الشَّیْطَانَ کَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوًّا مُبِینًا(اسرا53)

    و بندگانم را بگو که همیشه سخن بهتر را بر زبان آرند، که شیطان (بسیار شود به یک کلمه زشت) میان آنان دشمنی و فساد برمی‌انگیزد، زیرا دشمنی شیطان با آدمیان واضح و آشکار است.

    وَعِبَادُ الرَّحْمَٰنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا ﴿فرقان6٣﴾

    و بندگان رحمان کسانی اند که روی زمین با آرامش و فروتنی راه می روند، و هنگامی که نادانان آنان را طرف خطاب قرار می دهند [در پاسخشان] سخنانی مسالمت آمیز می گویند،

    وَالَّذِینَ لَا یَشْهَدُونَ الزُّورَ وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِرَامًا(64 فرقان)

    و کسانی که شهادت به باطل نمی‌دهند (و در مجالس باطل شرکت نمی‌کنند)؛ و هنگامی که با لغو و بیهودگی برخورد کنند، بزرگوارانه از آن می‌گذرند.

    یعنی خدا نمیتونست بگه بندگان من،هرکی چرت و پرت گفت بزنید دهنش رو سرویس کنید؟چرا میتونست بگه!اما قانون قانون فرکانسه! اگر با کسی که داره لغو وبیهوده میگه یکی بدو کنی! شماهم باهاش میای پایین!شماهم افت انرژی داری…مگه من انرژیم رو از سر راه آوردم که حروم یک آدمی بکنم که سر وته زندگیش یک نشونه ی مثبت نداره؟

    و اینطوری شد که این بنده ی خدا دید،هرچی بگه ازین میزِ استیشن پرستاری صدا درمیاد،از سعیده نه!

    تسلیم شد و گفت :خب من برم بخوابم

    منم گفتم آره دیر شد،وقت استراحتتون رفت،خسته نباشید خداقوت

    به همین سادگی،به همین خوشمزگی…والا بخدا …

    بعد که ایشون رفت،یک چندتا نفس عمیق کشیدم و به خدا گفتم من که میدونم قدرت مطلق تویی،من که میدونم فرمانروا تویی،من که میدونم تو هوامو داری،من میدونم تو مسیر درستی ام،اگر تا فردا صبح هم این بنده خدا از شرک و هجویات میگفت من خاطرم مکدر نمیشد چون من ایمان دارم بهت،ولی الان ازت درخواست نور دارم،خودت میدونی فرکانس منفی،خواه ناخواه اثرش رو میزاره،شما بیا روشنی قلبم شو،شما اطمینان و ایمان من شو،شما آرامشم شو …با من حرف بزن ….میخوام بدونم حواست بهم هست …

    و از قرآن هدایت خواستم تا صداشو بشنوم …..

    (بچه ها،من خودم چند ثانیه دست از نوشتن کشیدم برای نوشتن عظمت خداوند،عظمت این انرژی،این حجم ازین عشق…دست از نوشتن کشیدم و خیره شدم به آسمون و براش خوندم …اوست نشسته درنظر…من به کجا نظر کنم…اوست گرفته شهر دل…من به کجا سفر برم …. وبقیه ی این کامنت رو با اشک چشم ها مینویسم …اشکِ شوق از پیدا کردن این عشق لایتنهایی…)

    و با گوشی رفتم تو سایتی که رندم یک صفحه از قرآن رو باز میکنه …

    وهدایت شدم به صفحه ی 335 و 336 …آیات 24 تا 38 سوره ی حج …

    که ابتدای صفحه با این آیه شروع میشه:

    وَهُدُوا إِلَى الطَّیِّبِ مِنَ الْقَوْلِ وَهُدُوا إِلَىٰ صِرَاطِ الْحَمِیدِ

    و به سوی گفتار پاک و پاکیزه راهنماییشان کنند، و به راه پسندیده [که راه بهشت است] هدایتشان نمایند.

    ودر آخر صفحه ی بعد با این آیه تموم میشه:

    إِنَّ اللَّهَ یُدَافِعُ عَنِ الَّذِینَ آمَنُوا ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ کُلَّ خَوَّانٍ کَفُورٍ

    مسلماً خدا از مؤمنان دفاع می کند، قطعاً خدا هیچ خیانت کار ناسپاسی را دوست ندارد.

    خدایا چه جوری این حجم از عشقت رو ببینم و از مسیری که دارم میرم ناامید شدم …؟

    بچه ها،رفیق های نازنین بهشتی من

    توروخدا کم نیارید…

    خداوند به شجاعان پاسخ میده

    خداوند از اهل ایمان دفاع میکنه

    خداوند به صابرین بشارت داده

    تو شرایط سخته که باید ایمانمون رو حفظ کنیم و ادامه بدیم،بعد درها باز میشه

    بخدا اینارو دارم بیشتر به خودم میگم …

    برای اینکه قدم هام رو محکمتر بردارم،برای اینکه هر روز بیشتر از روز قبل روی خودم و باورهام و ایمانم کار کنم

    وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاهِ ۚ وَإِنَّهَا لَکَبِیرَهٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِینَ(45بقره)

    از صبر وصلات کمک بخواهید و بی تردید این کار جز بر کسانی که در برابر حق قلبی فروتن دارند دشوار و گران است.

    انقدر اهمیت صبر و صلات و توجه به خداوند مهمه که خود خدا میگه این کار سخت رو هرکسی نمیتونه انجام بده جز خاشعین

    اگر داری روی خودت کار میکنی،اگر هنوز به نتایج دلخواهت نرسیدی ولی داری ادامه میدی،اگر ایمانت رو حفظ کردی،اگر بجای غر زدن و شکایت کردن و اخبار دنبال کردن و مقصر دونستن عالم و آدم،برخلاف نودونه درصد مردمِ جامعه،لغو نمیگی،سکوت میکنی،صبر داری، امید داری… به خودت افتخار کن رفیق

    این کاری که هرکسی نمیتونه انجامش بده،خود خدا میگه از دست هرکسی برنمیاد…

    و خداوند قطعا و حتما و بزودی پاسخ میده …

    تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِکُمْ وَأَنْفُسِکُمْ ۚ ذَٰلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ(صف11)

    به خدا و پیامبرش ایمان بیاورید، و در راه خدا با مال و جان خویش جهاد کنید. و این براى شما بهتر است، اگر دانا باشید.

    یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَیُدْخِلْکُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَمَسَاکِنَ طَیِّبَهً فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ ۚ ذَٰلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ(صف12)

    گناهان شما را مى‌آمرزد و به بهشتهایى که درونش نهرها جارى است و نیز خانه هایى خوش و پاکیزه در بهشتهاى جاوید داخل مى‌کند، و این پیروزى بزرگى است.

    وَأُخْرَىٰ تُحِبُّونَهَا ۖ نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِیبٌ ۗ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ

    و نعمت های دیگری که آن را دوست دارید [و به شما عطا می کند] یاری و پیروزی نزدیک از سوی خداست. و مؤمنان را مژده ده.

    مژده بده، مژده بده، یار پسندید مرا

    سایه ی او گشتم و او برد به خورشید مرا

    جانِ دل و دیده منم، گریه ی خندیده منم

    یارِ پسندیده منم، یار پسندید مرا

    کعبه منم، قبله منم، سوی من آرید نماز

    کان صنمِ قبله نما خم شد و بوسید مرا

    پرتو دیدار خوشش تافته در دیده ی من

    آینه در آینه شد: دیدمش و دید مرا

    خدایا ازت سپاسگزارم که منت سرم گذاشتی و اجازه دادی دست کوچیکی باشم تا عشق رو گسترش بدم،این صلات به اندازه ی لیاقت من نبود،لطف و رحمت و عشق شما بود که این سعادت رو بهم داد….

    سخنِ عشق نه آن است که آید به زبان

    ساقیا مِی دِه و کوتاه کن این گفت و شنفت

    اشکِ حافظ خِرد و صبر به دریا انداخت

    چه کند سوزِ غمِ عشق نیارست نهفت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 396 رای:
  2. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1376 روز

    سلام به برادر عزیزم،آقا اسدالله

    داستان عجیبی بود…به قول خودتون چقدر دور ..چقدر نزدیک….

    دقیقا نفهمیدم چه تایمی شما فریدونکنار بودید…وجالب اینکه خط ثابت بیمارستان همیشه کار میکنه و همیشه از بیرون باهامون تماس میگیرن …

    این یعنی قانون فرکانس پابرجاست و سعیده سعادت دیدار روی ماه خانواده ی زرگوشی رو نداشت….و باید خیلی بیشتر ازینا روی خودش کار کنه …تا با انسان های ارزشمندی چون شما،هم فرکانس بشه …

    منو ببخشید که سعادت میزبانیتون رو نداشتم …نمیدونم الان کجا تشریف دارید …الهی که هرجا هستید غرق شادی و لذت سفر باشید …

    به امید دیدارتون در بهترین زمان و مکان ….

    (همیشه به احساست اعتماد کن بنده ی برگزیده ی خدا …خبرهای خوبی برای سعیده در راهه…بزودی…بزودی…به امید الله)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 20 رای:
  3. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1376 روز

    برادر عزیزم،آقا یوسف

    ازتون سپاسگزارم که منت سرم میزارید و کامنت من رو لایق صحبت های توحیدیتون میدونید.

    خداوند به قلب من آگاااهه من چقددددر خوشحالم میشم وقتی از بازار کار وفراوانی مشتری های فوق العاده تون میگید…به ایمان و باور من نور میپاشید،الهی که خداوند به تموم لحظه های زندگیتون نور بپاشه …

    امیدوارم و دعا میکنم هر روز بر تعداد مشتری هاتون و به برکت مالتون اضافه کنه …به منم سعادت بده یک روزی تو مغازه ی توحیدی شما،یواشکی قانون سلامتی رو دووور بزنم و خودم رو به یک ساندویچ خوشمزه توحیدی مهمون کنم …

    بینهایت ازتون سپاسگزارم برای نقطه ی آبی ارزشمندتون

    براتون بهترین هارو از خداوند درخواست میکنم.

    قلبِ فراوان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  4. -
    سعیده شهریاری گفته:
    مدت عضویت: 1376 روز

    سعیده ی نازنینم،سلام بروی ماهت،سلام به قلب پر از نورت

    نمیدونم آیا کلمات به اندازه ی کافی قدرت رسوندن فرکانس رو دارند یا نه…

    اما تلاش میکنم بنویسم…نمیدونم چند بار کامنتت رو خوندم تا یکم از حال گیجیش دربیارم…

    سعیده؟

    تو واقعا تو چه فرکانسی هستی ؟

    باور کن همین الان دارم با تلاش زیاد برات مینویسم…

    دور اون قلب روشنت بگردم که جایگاه نور خدا شده …

    عزیز کرده ی خدا …رفیق نابِ من

    چطور میتونم حق سپاسگزاری رو به جا بیارم برای این همه رحمت و مودت و روشنی که خداوند بهم هدیه کرده …؟

    ازت ممنونم سعیده،سپاسگزاری به کلمات نمیاد…ولی میدونم فرکانسم رو دریافت میکنی که چطور سخت در آغوش گرفتمت …

    قلب نازنینت رومیبوسم

    و از خداوند میخوام بهم سعادت دیدار روی ماهت رو در بهترین زمان و مکان فراهم کنه …

    مرسی که هستی سعیده مرسی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: